فرزند نامشروع صهيونيزم ( وهابيت متعصّب)

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرزند نامشروع صهيونيزم ( وهابيت متعصّب)

[="Tahoma"]فرقه ضالّه وهابيت چگونه به وجود آمد ؟؟

به حول و قوه الهي در اين تايپيك به بررسي اقدامات وهابيون متعصب و اعمال فضاحت باري كه در سده هاي اخير برسر اماكن مذهبي و اعلام ديني بوجود آوردند مي پردازم اميد باشد كه راه حق و حقيقت از بيراهه و اعوجاج روشن و مبرهن گردد انشاالله .

وهابيت به دستور انگليس براي ايجاد تفرقه ميان مسلمانان به محور قرار دادن اهل تسنن به سرگردگي محمد بن عبد الوهاب و حكومت آْل سعود تشكيل شد . خلاصه شكل گيري اين فرقه ضّاله را از زبان جاسوس انگليس مستر همفر برايتان نقل خواهيم كرد .
محمد بن عبد الوهاب بعد از ايجاد امپراطوري بريتانيايي اظهار وجود كرده و عقايد ساختگي خود را ابراز نمود . البته اكثريت علماي اسلامي از تشيع و تسنن به مخالفت با او برخاستند تا آنجا كه مورد تكفير پدر و برادر خود واقع شد . مخالفت عالمان و مسلمانان باعث دربدري ابن عبد الوهاب شد . اما حمايت همه جانبه دُوَل كفر مخصوصا انگليس باعث شد كه عقايد پست و تخريبي پشتيبان حكومتي پيدا كند . بله ، محمد بن سعود حاكم الدرعيه و محمد بن عبد الوهاب بنيانگذار مذهب ضّاله وهابيت متعصب دست به دست همديگر داده و با كشتار وسيع مسلمانان شيعه و سنّي و حمايت بيدريغ انگليس حكومت وهابي سعودي را تشكيل دادن كه تا به امروز فجايع و جنايت آنان بر تارك تاريخ نقش بسته است .

انشاالله در پست هاي متوالي بعدي به موارد زيادي از اين جنايات اشاره خواهيم كرد [/]

[="Tahoma"]1- تخريب قبور ائمه بقيع
2- تخريب بارگاه حضرت حمزه عموي پيامبر
3- تخريب آرمگاه حضرت خديجه همسر پيامبر
4- تخريب بارگاه آمنه مادر پيامبر ، مقبره حضرت ابوطالب عموي گرامي پيامبر و حضرت عبد المطلب پدر بزرگ آن حضرت
5- تخريب قبور حضرت عبد الله پدر رسول الله و حضرت حوّا ام البشر عليهما السلام
6- ويراني بيت الاحزان محل سوگواري حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها
7- ويران كردن مساجد سلمان ، شباب در احساء ، عبّاس ، ردّ الشمس ، تنبه الوداع ، البغله
8- تحريب قبور شهداي بدر و جايگاه مقدس پيامبر در غزوه بدر
9- ويران سازي بيوت شريف و مقدس رسول الله در هنگامه هجرت ، حضرت زهرا در مكه ، امام جعفر صادق در مدينه ، ارقم محل تجمعّ رسول الله اعظم و ياران ، حمزه بن عبد المطلب ، امام علي محل تولد حسنين عليهم السلام ، رسول الله در شعب هواشم ،‌محل ميلاد پيامبر ،‌حضرت خديجه در مكه مكرمه و ...
10- تخريب قبر حضرت يسع در قطيف
11- تخريب جايگه نفس الزكيّه
12- تخريب ديوارهاي اطراف مدينه
13- خراب كردن محله بني هاشم در مدينه
14- ويران كردن خندق حفر شده در غزوه خندق
15- تخريب مساجد فضيح و نخله
16- تخريب قبور برخي از صحابه در مكه و مدينه
17-خراب كردن قبرستان المعلّي در مكه " محل دفن بعضي از ذريّات حضرت رسول الله و ياران با وفاي حضرت "

نكته : محافظت شبانه روزي از آثار يهوديان و مسيحيان توسط مدعيان مسلمان وهابي "

نكته ديگر اينكه در دستور كار محمد بن عبد الوهاب تخريب حرم مطهر رسول الله كعبه خانه خدا و بيت المقدس قبله گاه اول مسلمانان و محل دفن انبياي عظام و حرم مطهر حضرت علي عليه السلام نيز بود كه موفق به اين اعمال شنيع نشدند "

18-ويران كردن حرم مطهر حضرت حسين بن علي سيد الشهداء در كربلا و كشتار وسيع هزاران مسلمان شيعه در كربلا در تاريخ 1216 هجري قمري
19- كشتار مردم نجف اشرف " البته در اين مبارزه با ايستادگي مسلمانان شيعه نجف روبرو شدند و شكست سنگيني خوردند با اين حال بسياري از شيعيان نجف را به شهادت رسانيدند "
20- كشتار وحشيانه و بيرحمانه زائران مسلمان در وروديهاي عتبات عاليات و غارت و چپاولگري اموال اين زوّار در تاريخ 1225 هجري قمري " برخي از مورّخين تعداد اين شهدا را تا 150 هزار نفر اعلام كرده اند كه اكثر شهدا ايراني بودند "
21- كشتار وحشيانه مردم طائف و پاره نمودن كتاب هاي آنان " قرآن ، ادبيات و ... " در سال هاي 1217 و 1243
22- حمله وحشيانه به مدينه منوره در سال 1221 هجري قمري و غارت اموال حرم مطهّر حضرت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلّم
23- كشتار وحشيانه مسلمانان سنّي مذهب نجد
24- گرفتن فتواهاي زور با تهديد و ارعاب از علما و مفتيان براي شرعيّت بخشيدن به اعمال خود و تخريب اماكم مقدّس و مورد احترام براي تمامي مسلمانان
25- حملات وحشيانه به بغداد ، حوران ،‌عمان و كشتار مردمان بي دفاع اين شهر ها
26- يورش ددمنشانه به يمن ،‌سوريه و نواحي مختلف حجاز و عراق و حلال كردن خون ، ناموس و اموال مردمان مسلمان كه عقايد سخيف وهابيون معلون را قبول نداشتند و سريعا آن شخص را از دم تيغ مي گذراندند كه تاريخ هزاران نمونه از اين اعمال را در طول حاكميت 200 ساله سعوديان وهابي در دل خود به ثبت رسانده است {كه تا به امروز نيز در مناطقي از پاكستان و سوريه و ... شاهد جنايات ننگين اين فرقه هستيم }

ادامه ...

اكنون به خلاصه اعترافات جاسوس بريتانيا مستر همفر توجه فرمائيد :

دولت بريتانياي كبير از مدت ها پيش در اين فكر بود كه امپراطوري خود را همان گونه كه هست داراي عظمت و اقتدار بيشتر سازد ، به طوري كه طلوع و غروب خورشيد در سرزمين هاي تحت فرمان انگليس باشد .
درست است كه ما عملا بر قسمت هاي عمده كشورهاي اسلامي و خاور ميانه نداشتيم اما سياست ما يك سياست پيروز و فعال بود و تمامي كشورها در شرف سقوط در دست ما بود . لذا فكر درباره دو مورد لازم بود اول : ابقاء سيطره و تسلّط ، دوم گسترش مستعمرات و متملّكات . لذا براي پيگيري اين اهداف بزرگ گروهي را مقرر ساختند كه من هم جزء آنها بودم البته امتياز ويژه من توجه خاص وزير مستعمرات بريتانيا بود ... آنچه بيش از هر چيز افكار ما را پريشان كرده بود كشورهاي اسلامي بود ... به چند جهت :

1- نيروي فوق العاده اسلام در ميان پيروان خود ،‌چرا كه يك مسلمان بيش از نفوذ مسيحيت در يك كشيش و راهب معتقد مي باشد ،‌ به ويژه مسلمانان شيعه ايراني كه براي ما خطر مهمي محسوب مي شدند .
2- اسلام در روزگاري دين زندگي بود و در جهان سيطره داشت حال گرفتن اين آقايي از يك مسلمان بسيار سخت است ...
3- هيچ نوع تأمين و تضميني نسبت به حكومت هاي عثماني و فارس وجود نداشت كه روزي با يك انقلاب نقشه هاي استعماري ما را خراب كنند ...
4- وجود عالمان اسلامي ، چرا كه علماي الازهر مصر ، عراق و ايران سدّهاي غير قابل نفوذ در مقابل محقق شدن اهداف ما بودند .... مخصوصا شيعيان كه بيش از ديگر مسلمانان از علماي خود پيروي مي كردند ،‌زيرا آنان حق حكومت و ولايت را تنها منحصر در يك عالم واقعي مي دانند و ...

برگزاري كنفرانس هاي گوناگون براي حل اين مشكلات دائما بي نتيجه بود ، اما هيچگاه روح يأس و نا اميدي را به خود راه نمي داديم ،‌زيرا به خود عادت داده بوديم كه هميشه نفس هاي طولاني بكشيم و صبر داشته باشيم ... .
يك بار هم جلسه ايي با حضور نمايندگان انگلستان ،‌فرانسه و روسيه تشكيل شد كه من هم حضور داشتم ... . حقيقتا سخت بود كه درخي را كه از شرق تا غرب ريشه دوانيده بود را از بيخ و بن خشك نماييم .... .

در سال 1710 ميلادي از طرف وزارت مستعمرات به مصر ،‌عراق ، تهران ، حجاز و آستانه (تركيه) اعزام شدم تا راهي براي ايجاد تفرقه بين مسلمانان پيدا نمايم البته غير از من نه نفر ديگر هم مأموريت هاي مشابه در كشورهاي اسلامي پيدا كردند و ... . آخرين سخن دبير كل را هرگز فراموش نميكنم كه مي گفت : آينده بريتانياي كبير در گرو پيروزي شماست ، هر چه نيرو داريد در اين راه ( نابودي اسلام ) بكار بگيريد .

ادامه ...

نفوذ استعمار در بين مسلمين
ابتداء به استانبول آمدم و اسمم را محمد گذاشتم و فعاليت هاي گوناگوني انجام دادم ... .برنامه من اينگونه بود كه هر ماه گزارش كامل از كارهاي خود به انگلستان ارسال مي كردم . يادم هست يك بار در ضمن گزارشي از وزارت پرسيدم : مرد نجاري از من ميخواهد كه عمل لواط انجام دهم ( لواط دهم ) تكليف من چيست ؟ در جواب آمد : اگر اين عمل تو را براي رسيدن به هدف كمك مي كند خواسته اش را عملي كن !!!!

پس از مدتي به انگلستان برگشتيم و جمع بندي كامل از سفر ارائه داديم " البته به همراه ديگر جاسوسان " چون در فراگيري زبان تركي و عربي و تعاليم ديني و قرآن پيشرفت فراوان داشتم و ... با دستور رؤساي خود به عراق سفر كردم . به بصره رسيدم مكاني كه شيعه و سني با هم زندگي مي كردند . اولين باري بود كه در طول زندگيم با مسأله شيعه و سني مواجه شدم .... .
من فكر مي كنم حق با شيعه است . زيرا آنچه كه در تاريخ موجود مي باشد و مطالعاتم و عقل حكم مي كند اين است كه رسول خدا براي خود جانشين هايي تعيين كردند و .... .
اما اهل سنت مي گويند كه پيامبر كاري به حكومت بعد از خود نداشت و مسلمانان به صلاح ديد خود ابوبكر ، عمر و عثمان را به عنوان خليفه برگزيدند ... .

يك روز نزاع شيعه و سني را در وزارت مستعمرات تعريف كردم و گفتم : اگر مسلمانان درك و فهم صحيح داشتند مي بايست اين نزاع ها را كنار بگذارند و با هم متحد شوند . ناگهان رئيس جلسه نهيبي به من زد و گفت : بر تو لازم است اين نزاع و شكاف را بيشتر كني نه اينكه به فكر اتّحاد آنها باشي . دبير كل هم در هنگام فرستادن من به عراق گفت : اي همفر اين نزاع ها طبيعي است ، نزاع سياه و سفيد ، قبيله ايي ،‌مذهبي و ديني نزاع ملّي و اقليمي و ... .
عمده هدف تو اين است كه راه اين جنگ ها و درگيري ها در مسلمانان را پيدا كنيو سپس براي بقاي انگلستان آنها را بيشتر سازي تا با فتنه انگيزي آنها را استعمار كنيم .... .

آغاز شكل گيري وهابيت متعصّب
به بصره آمدم و در دكان نجاري با مرد جواني بنام محمد بن عبد الوهاب آشنا شدم جواني سخت مغرور ، عصبي ، متكبر ،‌ و ضد حكومت عثماني بود . از طلاب اهل سنّت و اهل نجد بود . اين جوان به هر سه زبان تركي و فارسي و عربي تكلم مي كرد . آن زمان هيچ تعصبي نسبت به شيعه و سني نداشت يعني نه براي شيعه ارزشي قائل بود و نه براي امامان مذاهب چهارگانه اهل سنّت و ... .

ادامه ...

[="Tahoma"]روزي ميان محمد بن عبد الوهاب و يك عالم ايراني بنام شيخ جواد قمي بحث اعتقادي عميقي در گرفت كه او در صحبتش هيچ احترام و اعتقادي به علي ،‌ عمر،‌ ابوبكر و ... قائل نبود . البته شيخ جواد قمّي چنان بحث را به دست گرفت كه در نهايت محمد سكوت اختيار كرد و با آن تكبّر و غرور هيچ پاسخي نمي توانست بدهد و شكست سختي از آن عالم شيعه خورد .... اما من گمشده خود را در وجود محمد بن عبدالوهاب يافتم زيرا با غرور به همه علما و بزرگان مي تاخت و خود را از همه بزرگتر مي دانست و تنها به فهم خويش نسبت به اسلام و قرآن عمل مي كرد . گاهي مي گفت من از ابو حنيفه بالاتر هستم و گاهي مي گفت نصف صحيح بخاري باطل است و ... .

به هر حال من رابطه خود را با او صميمي تر و محكم تر كردم و مرتّب احساس او را تحريك مي كردم و در او مي دميدم كه حق با توست ، تو از همه بالاتري ،‌اگر زمان پيامبر بودي حتما بحاي عمر ،‌ابابكر و علي رسول خدا تو را براي جانشيني انتخاب مي كرد ،‌تو از علي و عمر بيشتر مي فهمي و ... . اميدوارم اسلام روزي به دست تو تجديد و احيا شود ،‌تو تنها منجي اسلام هستي و ... او هم بسيار خوشحال مي شد كه تصميم بر نوشتن يك دوره تفسير قرآن با فهم خود گذاشتيم به طوري كه هيچ كاري به نظرات علما و بزرگان نداشته باشيم چون دائما " با نقشه " حق را به او مي دادم . لذا اگر در منوال بحث چيزي مي گفتم او هم مرا تاييد مي كرد و اينگونه يار غار هم گشتيم . هر روز يكي از مسائل مهم اسلام و قرآن را مطرح مي كرديم و با كمال مهارت و استادي به زبان او آن حكم را باطل و ناقص و نسخ شده اعلام مي كرديم ، يك روز جهاد ،‌ يك روز ازدواج متعه " چون در اهل سنّت حرام بود " روزي شراب ، روزي نماز و روز ديگر روزه ، آنقدر كه ديگر چيزي نمانده بود كه ردّ نكرده باشيم ...

خلاصه ... كار به جايي رسيد كه يك دختر " از جاسوسان انگليسي را به نام صفيه " به عنوان صيغه ايي به منزل او فرستادم تا من از بيرون و او از داخل افكار و اعمال محمد را طبق خواسته خود پرورش دهيم كه نهايتا موفق هم شديم .
بله محمد بن عبد الوهاب تبديل به شخصيتي شد كه جهاد را قبول نداشت گاهي نماز مي خواند و گاهي نميخواند ،‌ براي حالات شهواني مشروب هم ميخورد ،‌ براي روزه هم اهميتي قائل نبود . وقتي نتيجه عملم را در قبال او مي ديدم به ياد سخن وزير مستعمرات انگلستان افتادم كه مي گفت : ما اسپانيا را به وسيله شراب و فحشاء از مسلمانان گرفتيم و بايد بكوشيم تا تمام كشورهاي اسلامي را به وسيله اين دو نيروي عظيم به دست بگيريم ... .

ايمان او را گرفتم و در ادامه براي تاثير بيشتر بر افكارش با او عقد اخوّت بستم ... در ضمن دائما گزارشات مفصّلي براي رؤساي خود مي فرستادم و آنها هم از نتيجه كار من بسيار خوشحال بودند .
هميشه با شيخ بودم و طبق برنامه كارها پيش مي رفت تا اينكه روزي يك خواب ساختگي براي او تعريف كردم كه رسول الله ميان دو چشمانت را بوسيد و گفت : تو هم نام من هستي و وارث علم مني و تو جانشين من در اداره امور دين و دنيا هستي و ... با اين خواب جرقّه آخر را در او زدم و او با خوشحالي تمام آماده اظهار ادعاي خود در ميان مسلمانان شد .

ادامه ...

[="Tahoma"]در طول مدت اقامت مستر همفر در لندن 4 مطلب حائز اهميت است

1- رضايت مندي كامل وزير ،‌ دبير كل و ... از او و تشويق او به اتمام كار
2- آگاه سازي او از انجمن بسيار محرمانه كه حتي بسياري از مسئولان بريتانيا از آن خبر نداشتند و آن انجمن عبارت بود از بدل سازي عالمان شيعه و سنّي و حاكمان اسلامي و تطبيق عملي و به روز گزارشات جاسوسان از كشورهاي مختلف اسلامي با اين بدلهاي علما و مراجع و حاكمان اسلامي تا آنجا كه به گفته مستفر همفر پس از طرح سوالات فراوان اين بدلها 70 درصد شبيه اصلي هاي واقعي در ممالك اسلامي هستند و ...
3- آگاه سازي اين جاسوس انگليسي از يك كتاب بسيار مهم كه جزو اسرار محرمانه وزارت بود تحت عنوان " چگونه اسلام را نابود كنيم " كه تعريف اين كتاب در يك جمله اين مي شود : " تمام نقاط قوت و ضعف ‌، احكام اسلامي و تطبيق اجرائي آن در ميان فرَق مختلف اسلامي از جزئي ترين مسائل گرفته تا كلي ترين آنان در اين كتاب بصورت دقيق به نگارش در آمده است " تا آنجا كه مستر همفر پس از خواندن اين كتاب از تبحّر و استادي رئيسان خود و نويسندگان اين كتاب متعجّب مي شود ...
4- آگاه سازي از مهمترين راز براي اجرائي كردن نقشه شوم انهدام اسلام و آن از اين قرار است :

يك دفتر پانصد صفحه ايي به مستر همفر دادند كه در آن آخرين نقشه هاي ضربه زدن به اسلام به صورت دقيق نوشته شده بود كه اهم آن را برايتان مي نويسم
الف ) چگونگي برتري يافتن و استيلا بر كشورهاي اسلامي
ب ) اختراع دين و مذهب و اجرائي كردن بحث تفرقه بين مسلمانان
ج ) جداسازي مذهب اربعه اهل سنّت
د ) گسترش تطبيقي فساد و فحشاء
ه ) ممنوعيت زبان عربي و قرآني
و ) گماشتن جاسوسان در حكومت ها
ز ) تبليغ دين مسيحيت در بلاد اسلامي با بودجه كلان
ح ) فاسد كردن دختران و پسران جوان مسلمان از طريق اشاعه كتب و مجلات و اختلاط بين زن و مرد
ط ) در نهايت شعله ور سازي جنگ هاي داخلي و مرزي و جايگزيني اقتصاد كفر به جاي اقتصاد اسلامي .

براي آگاهي از جزئيات موارد مطروحه به كتاب اعترافات 2 نوشته آقاي عطائي اصفهاني مراجعه فرمائيد "

ادامه ...

ادامه خاطرات مستر همفر :
به عراق برگشتم و به دستور دبير كل مستعمرات انگلستان دوباره با محمد بن عبد الوهاب تماس گرفتم و آماده اجراي آخرين نقشه شديم و آن اظهار كردن دين جديد با تمام قدرت بر اساس قانون اساسي نوشته شده توسط وزارت مستعمرات بريتانيا و بستن پيمان شوم حكومتي با محمد بن مسعود حاكم الدرعيه و به اين شكل كه دين و اعتقادات از محمد بن عبد الوهاب و اجراي حكومتي از محمد بن مسعود و صد البته حمايت و پشتيباني بي دريغ با دوَل كفر مخصوصا انگلستان ....
با شيخ محمد بن عبد الوهاب در نجد همراه شدم و دو سال بصورت شبانه روزي ترتيبات لازم براي دعوت همگان به وهابيت را فراهم آورديم و بالاخره در سال 1143 هجري قمري محمد با كلماتي مبهم و مختصر ياران خود را از تصميمش آگاه ساخت و شروع كرديم با حربه هاي مختلف از پول گرفته تا زور ،‌مسلمانان را به وهابيت جذب كرديم . شيخ محمد هم قول داد در فرصت مغتنم تمام قانون نوشته انگليس كه 6 ماده داشت را اجرا نمايد . بله قانون اساسي اسلامي وهابي نوشته انگليس !!!

خلاصه آن 6 ماده :
1- تكفير هر مسلماني غير وهابي و مباح بودن خون ،‌مال و ناموس آنان ...
2- نابود سازي كعبه براي از بين بردن بت پرستي و ....!!
3- ايجاد روحيه نافرماني نسبت به حكومت عثماني و جنگ با او ...
4- ويران كردن تمامي آثار اسلامي از قبرستانها ، حرم ها و اماكن مقدسه ...
5- ايجاد هرج و مرج و آشوب در بلاد اسلامي
6- انتشار قرآن با ملاحظه كم و زيادي آن بر طبق احاديث !!! " البته جعلي "
براي سريعتر به هدف رسيدن محمد بن سعود را به محمد بن عبدالوهاب وصل كرديم تا دين از ابن وهاب و قدرت از ابن سعود با هم جمع شود و با تجيهزات واصله از بريتانيا و ديگر دُوَل كفر ،‌وهابيت را به سراسر ممالك اسلامي گسترش بدهيم .
بالاخره با كشتار وسيع و جنگ ها و خرج كردن پول هاي فراوان تونستيم به نتيجه مطلوبي برسيم و آخرين كلام مستر همفر جاسوس انگليس :
اگر حادثه ايي ناگوار پيش نيايد به خوبي بذر افشاني كرديم تا اين بذرها رشد كرده و ميوه هاي مطلوب ما را بدهد !!!

در پايان اين گفتار به برخي از عقايد ضّاله و انحرافي وهابيت اشاره مي كنيم
1- شعارشان لا حكم الا لله مي باشد " بر عقول سليم پوشيده نيست كه اين تنها يك ادعاي بي مغز است همانگونه كه خوارج در نهروان اين شعار را مي دادند

2- تنها وهابيون مسلمان هستند و غير از آنان كافر ، مهدور الدم و واجب القتل مي باشند ." البته شيعيان از اين حكم غير شرعي و غير انساني تعجب نمي كنند ، قابل توجه برادران اهل تسنن ! "
3- تنها بايد به ظواهر قرآن استناد كرد حتي در متشابهات و ...
4- شفاعتي وجود ندارد واعتقاد به شفاعت كفر مي باشد !!
5- هيچ كس حق تعزيه و ترحيم براي اموات و غيره را ندارد
6- توسّل به انبياء و معصومين و ... ممنوع و حرام و از نشانه هاي شرك مي باشد
7- استغاثه به غير از پروردگار عالم حرام مي باشد و هيچ وجه ديني ندارد
8- زيارت اهل قبور حرام است
9- موهبات غيبييه وجود ندارد
10- مقامات معصومين همچون مردم عادّي مي باشد " حتي رسول خدا در غير وحي معصوم نمي باشد و احتمال اشتباه و گناه مي رود " به خدا پناه مي بريم از اين مهملات
11- خداوند را مي توان در قالب جسمانيّت و مادّيت فرض كرد
12- نذر براي اولياي الهي حرام است
13- حج عبادتي خشك و بي روح و تهي از هر گونه فايده اي است
و صدها حكم و اعتقاد باطل ديگر

پي نوشتهاي اين تايپيك

1- اعترافات (2) ص 183 الي 273 عطائي اصفهاني
2- خاطرات سياسي و تاريخي مستر همفر
3- كشف الارتياب في اتباع محمد بن عبد الوهاب
4- كتب احكامي وهابيت

موضوع قفل شده است