جمع بندی چرا باید بچه دار شوم؟

تب‌های اولیه

89 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا باید بچه دار شوم؟

سلام.
من 28 سالمه و یکسالمه که ازدواج کردم. همسرم به شدتتتتتتت علاقه به بچه داره ولی من از بچه دار شدن متنفرم.
نمی خوام کسی رو بیارم توی این دنیا که زجر بکشه. بعد هم مجبور باشه بعد از مردن سختی های عالم برزخ رو بکشه، شدائد قیامت رو تحمل کنه، این همه زجر رو بکشه تا بالاخره بعدش آیا به بهشت بره یا نره.
من نمی خوام مسئولیت آوردن آدمی به این دنیا و گذروندن این مراحل رو قبول کنم.
آیا از نظر دین، بر من به عنوان یک زن واجبه که بچه دار بشم؟
چون احادیثی که ثواب بچه دار شدن رو می گن خیلی در مقابل زجری که من باید بکشم برای بچه دار شدن بچه و بزرگ کردنش خیلی کمه و همین طور عذاب وجدان از آوردن یک موجود معصوم به این دنیای پر از سختی، داغونم می کنه.
مثلا این حدیث پیامبر که می فرمایند:

«وقتی زن باردار شد، ثواب و پاداش او مانند روزه دار، برپا کننده نماز و کسی است که با مال و جانش در راه خدا جهاد کند.
هنگامی که وضع حمل کرد، کسی بزرگیِ مزد و پاداش او را درک نمی کند.
وقتی به نوزداش شیر می دهد، هر مکیدن بچّه، ارزش آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل علیه السّلام را دارد.
و هرگاه به طور کامل به فرزندش شیر داد، فرشته ای به او می گوید همه گناهان گذشته ات را بخشیده، از نو عمل آغاز کن.»
این پاداش فقط برای دو ساله. بعد هم باز هم به نظرم خیلی کمه در مقابل اینکه از وقتی که من بچه دار بشم دیگه عمرم از اون روز به بعد مال بچه اس و برای خودم وقتی ندارم و باید خودم رو وقف بچه بکنم. خواهشا به من نگید که وقت خواهی داشت و عمرم وقف بچه نمی شه که الان دارم دوستای خودم رو دور و برم می بینم که حتی یکساعت هم برای خودشون وقت ندارن.

با نام و یاد دوست

کارشناس بحث: امیدوار

soharoyal;336697 نوشت:
سلام.
من 28 سالمه و یکسالمه که ازدواج کردم. همسرم به شدتتتتتتت علاقه به بچه داره ولی من از بچه دار شدن متنفرم.
نمی خوام کسی رو بیارم توی این دنیا که زجر بکشه. بعد هم مجبور باشه بعد از مردن سختی های عالم برزخ رو بکشه، شدائد قیامت رو تحمل کنه، این همه زجر رو بکشه تا بالاخره بعدش آیا به بهشت بره یا نره.
من نمی خوام مسئولیت آوردن آدمی به این دنیا و گذروندن این مراحل رو قبول کنم.
آیا از نظر دین، بر من به عنوان یک زن واجبه که بچه دار بشم؟
چون احادیثی که ثواب بچه دار شدن رو می گن خیلی در مقابل زجری که من باید بکشم برای بچه دار شدن بچه و بزرگ کردنش خیلی کمه و همین طور عذاب وجدان از آوردن یک موجود معصوم به این دنیای پر از سختی، داغونم می کنه.
مثلا این حدیث پیامبر که می فرمایند:

«وقتی زن باردار شد، ثواب و پاداش او مانند روزه دار، برپا کننده نماز و کسی است که با مال و جانش در راه خدا جهاد کند.
هنگامی که وضع حمل کرد، کسی بزرگیِ مزد و پاداش او را درک نمی کند.
وقتی به نوزداش شیر می دهد، هر مکیدن بچّه، ارزش آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل علیه السّلام را دارد.
و هرگاه به طور کامل به فرزندش شیر داد، فرشته ای به او می گوید همه گناهان گذشته ات را بخشیده، از نو عمل آغاز کن.»
این پاداش فقط برای دو ساله. بعد هم باز هم به نظرم خیلی کمه در مقابل اینکه از وقتی که من بچه دار بشم دیگه عمرم از اون روز به بعد مال بچه اس و برای خودم وقتی ندارم و باید خودم رو وقف بچه بکنم. خواهشا به من نگید که وقت خواهی داشت و عمرم وقف بچه نمی شه که الان دارم دوستای خودم رو دور و برم می بینم که حتی یکساعت هم برای خودشون وقت ندارن.


soharoyal;336697 نوشت:

بسمه‌تعالي
عرض سلام و اهداء تحيت.
ضمن تشكر از جنابعالي، در پاسخ به سوال مذكور، بيان نكات زير را لازم مي‌دانم:
1- اصولا براي بچه‌دار شدن بايدي در كار نيست و اين امر به توافق همسران برمي‌گردد. يكي از موضوعاتي كه لازم است همسران پيش از ازدواج و در جلسه يا جلسات خواستگاري پيرامون آن گفتگو كنند، موضوع بارداري، و زمان آن است. لذا در صورتي كه قبلا پيرامون اين موضوع گفتگو كرده‌ايد و به توافق رسيده‌ايد لازم است، طرفين به آن پايبند باشند و اگر توافقي حاصل نشده است، سعي كنيد به يك جمع‌بندي و توافق كلي برسيد. چرا كه تاخير در رسيدن به يك توافق، چالشها و آسيبهاي خطرناكي را ممكن است به دنبال داشته باشد.
2- در صورتي كه مخالفت حضرتعالي با زمان بارداري باشد و نه اصل بارداري و بچه‌دار شدن، رسيدن به يك توافق كار چندان سختي نيست. اما اگر حضرتعالي با اصل بچه‌دار شدم مخالفيد(در حالي كه همسر شما علاقمند است) به نظر مي‌رسد، نگرش حضرتعالي، چندان با اقتضائات همسري و ازدواج سازگاري ندارد و نيازمند اصلاح است و چنين نگرشي (قطع نظر از حكم فقهي بارداري؛ چه واجب باشد و چه نباشد)، پايه‌هاي زندگي مشترك شما را، متزلزل مي‌كند. چرا كه فرزند داري و فرزند پروري يكي از كاركردهاي ازدواج است.
3- همانطور كه از فرمايشات شما برمي‌آيد، نگرش شما نسبت به بچه‌دار شدن ناشي از تحليل و نگرش ديگري است، كه به مراتب آسيب‌زاتر است! به نظر مي‌رسد منفي بافي، ترس، اضطراب، اندوه و سختگيري در امور زندگي، وسواس، ناكاميهاي گذشته و... از جمله سببهاي بروز اين رويكرد هستند. لذا در صورتيكه برخي از اين صفات را در خود مي‌بينيد، براي برطرف نمودن آن يك مشاوره تخصصي را در دستور كار قرار دهيد.
4- خواهر گرامي! رضايت از زندگي داراي شاخصه‌ها و فاكتورهايي است، ممكن است اين شاخصه‌ها نسبت به فردي صادق باشد و نسبت به ديگري خير. بر اين مبنا گمان نمي‌كنيد اگر شما يا بنده از زندگي خويش رضايت نداريم، چه وجهي دارد كه فرزندان ما يا ديگران هم، از زندگي خويش ناراضي باشند و لذت نبرند؟
5- به نظر مي‌رسد، لازم باشد همانگونه كه به محدوديتهاي بچه‌دار شدن مي‌انديشيد به فوائد دنيوي و اخروي آن هم بينديشيد. برخي روان‌شناسان بر اين عقيده هستند زناني كه مادر شدن را تجربه نمي‌كنند، هيچگاه به كمال خويش نمي‌رسند، ضمن اينكه نشاط و سرزندگي بوجود آمده از حضور بچه ها در زندگي، دستگيري از والدين در موقعيتهاي مختلف و...نبايد فراموش گردد.
6- در صورتي‌كه امكان بارداري براي همسران وجود داشته باشد، اما از آن سرباز زنند، نشانه‌اي است از مسوليت گريزي و..
7- لازم است حضرتعالي، در زندگي خويش تنوع ايجاد كرده و از روزمرگي و افكار اضطراب زا فاصله بگيريد. ورزش، تفريح، مسافرت، صله رحم و... از جمله كارهايي هستند كه مي‌تواند مفيد واقع شوند.
8- از زندگي در آينده فاصله بگيريد و در ظرف اينجا و اكنون زندگي را دنبال كنيد.
9- احيانا معاشرت شما با مادران يا افرادي است كه دچار منفي‌نگري هستند، لذا معاشرت خود را با افراد منفي‌باف و نااميد كاهش و متقابلا با افراد مثبت انديش واميدوار افزايش دهيد.
10- از فرمايشات شما اينگونه فهميده مي‌شود كه خوف حضرتعالي بر رجاء و اميد به خداي متعال غلبه پيدا كرده است. لازم است بيشتر بر صفات و حقايقي چون ارحم‌الراحمين، رحمن، رحيم، غفور، رب، خيرالحافظين و...، تكيه كنيد و به ياد داشته باشيد به ما امر كرده‌اند در كارها بسم الله الرحمن الرحيم بگوييم، نه بسم الله منتقم الجبار يا...! به نظر شما آيا اين توصيه يادآور اين نيست كه رحمت خدا بر غضبش سبقت دارد، آنچنانكه اميرالمومنين عليه‌السلام مي‌فرمايند: يا من سبقت رحمته غضبه. اينكه در روايات درههاي بهشت بيشتر از درهاي جهنم ذكر شده است، اينكه خداوند يك كار نيك را چندين برابر(10-70-700و.بي‌نهايت) پاداش مي‌دهد، اينكه در مناسبتهايي چون ماه مبارك رمضان، عرفه، شب قدر و... عبادات و توبه را به شكلي وصف ناشدني اجر مي‌دهد و... همه گوياي اين حقيقت هستند كه خداي ما از مادر به ما مهربانتر است و اصولا عاطفه مادري تجلي و بارقه ناچيزي از رحمت الهي است.
بنابراين لازم است قدري از خوف و...بيشتر فاصله بگيريد و به رحمت الهي بيشتر اميد داشته باشيد. حتي اگر عذابي هم شامل بندگان مي‌شود، در ظاهر عذاب است و نه در باطن، همانطور كه استحمام كودك از سوي والدين ممكن است زجر آور باشد اما...
به هر حال بنده گمان مي‌كنم، نگاه شما به موضوع بچه‌دار شدن، ناشي از نوع نگاه شما به ديگر ابعاد و جنبه هاي زندگي است و به نظر مي‌رسد، دغدغه اصلي و ناراحتي شما از موضوعات ديگري ناشي مي‌‌شود.
از درگاه خداوند مهربان، براي شما و خانواده محترم سعادت دو گيتي را مسئلت دارم.

من ازدواج نکردم اما از بچه دار شدن میترسم چون همه فکر و ذکر ادم روش تاثیر میذاره.......ااینش سخته:Ghamgin:یه روز دو روزم نیس 9 ماهه!!!!:Moteajeb!:

soharoyal;336697 نوشت:
من 28 سالمه و یکسالمه که ازدواج کردم. همسرم به شدتتتتتتت علاقه به بچه داره ولی من از بچه دار شدن متنفرم. نمی خوام کسی رو بیارم توی این دنیا که زجر بکشه. بعد هم مجبور باشه بعد از مردن سختی های عالم برزخ رو بکشه، شدائد قیامت رو تحمل کنه، این همه زجر رو بکشه تا بالاخره بعدش آیا به بهشت بره یا نره.

سلام
شما باامید به خدای مهربان که جهان را برای تکامل انسان آفرید نه برای عقوبت کردنش فرزندی پاک و شایسته به دنیا بیاورید که نه تنها موجب افتخار شما بلکه موجب افتخار همگان باشد نه تنها خودش سعادتمند شود بلکه موجب سعادت دیگران باشد
خدا بندگان را برای رحمت آفرید نه برای زحمت و رنج
والله الموفق

حامد;338379 نوشت:
خدا بندگان را برای رحمت آفرید نه برای زحمت و رنج

با سلام.

خدا بندگان را برای رحمت آفرید ولی در رنج و زحمت (لقد خلقنا الانسان فی کبد). نکته دیگر این که بروز این رحمت در اصل در قیامت است و نباید توقع داشته باشیم اینجا رحمت خدا را ببینیم و حس کنیم.

soharoyal;336697 نوشت:
من 28 سالمه و یکسالمه که ازدواج کردم. همسرم به شدتتتتتتت علاقه به بچه داره ولی من از بچه دار شدن متنفرم. نمی خوام کسی رو بیارم توی این دنیا که زجر بکشه. بعد هم مجبور باشه بعد از مردن سختی های عالم برزخ رو بکشه، شدائد قیامت رو تحمل کنه، این همه زجر رو بکشه تا بالاخره بعدش آیا به بهشت بره یا نره. من نمی خوام مسئولیت آوردن آدمی به این دنیا و گذروندن این مراحل رو قبول کنم. آیا از نظر دین، بر من به عنوان یک زن واجبه که بچه دار بشم؟

خیر واجب نیست. خود ازدواج هم بالذات واجب نیست.
فرزند آوردن یه مسأله توافقی هست. از حقوق واجب همسر نیست.

درسته که یکی از اهداف فرعی و کارکردهای معمول ازدواج فرزندآوری هست اما هر تغییر بنیادی درزندگی مشترک منوطه به رضایت هردوطرفه.

هدف اصلی ازدواج رسیدن به آرامش هست. اگر آرامش و رضایت یکی از همسران مخل آرامش دیگری بشه هدف اصلی این وسط گم شده. در این صورت بهتره موضوع رو ریشه ای تر بررسی کنید. بنده بر خلاف توصیه جناب امیدوار و با احترام به نظر ایشون عرض می کنم در حال زندگی نکنید و آینده رو خوب بررسی کنید (تدبیری که در دین ما برای تصمیم گیری سفارش شده) که یک وقت برای یک دگمه کت ندوزید! شاید مجبور بشید در بدترین حالت بین زندگی مشترک و زندگی پررنج با بچه یکی رو انتخاب کنید (که ان شاء الله این طور نمی شه). اما جنگ اول همیشه بهتر از صلح آخره. به عواقب هر دو مسیر فکر کنید و اگه تونستید راه میانه ای رو پیش بگیرید. حتماً لازمه که با کسانی که از بچه دار شدن و تربیت فرزند احساس خوبی دارند و واقعاً پیشمان نیستند هم صحبت کنید. اما اگر باز هم نتونستید از این حس تنفر یا حس خنثی نسبت به تولید مثل بیرون بیاید اصلاً و ابداً به خاطر حرف دیگران بچه دار نشید.

بچه دار شدن و تربیت فرزند مثل خریدن یک مانتوی گرون قیمت نیست که اگه دوستش نداشتید یه سال بعد بندازیدش دور. وظیفه سنگینی هست و راهی طولانی و پرمشقت که فقط با عشق و فداکاری مادرانه (حتی نه پدرانه) می شه اونو طی کرد. خلاصه هر کاری که می تونید در کنار همه واقعیت ها برای ایجاد علاقه انجام بدید انجام بدید. اما بدون عشق و علاقه بهیچ وجه بچه دار نشید که اون وقت باید برای اون یک دگمه تا آخر عمرتون کت بدوزید!

موفق و سعادتمند باشید.:Gol:

نقل قول:
بنده بر خلاف توصیه جناب امیدوار و با احترام به نظر ایشون عرض می کنم در حال زندگی نکنید و آینده رو خوب بررسی کنید (تدبیری که در دین ما برای تصمیم گیری سفارش شده) که یک وقت برای یک دگمه کت ندوزید!

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت محضر جناب مومن و ديگر دوستان
بنده ضمن تشكر از حضرتعالي، بيان اين نكته را لازم مي‌دانم:
ظاهرا كلام قاصر بنده باعث برداشت نادرست حضرتعالي شده است كه اميدوارم با اين توضيح، موضوع تبيين گردد. همانگونه كه اشاره فرموده‌ايد در دين مبين، تاكيد زيادي بر آينده‌نگري صورت گرفته است و عرض بنده ناظر به اين موضوع نبود و اصولا هيچ عقل سليمي با آينده نگري مخالف نيست؛ بلكه عرض بنده ناظر به زندگي در آينده بود. زندگي در آينده يعني فراموشي حال و محو در افكار شدن، اما آينده نگري يعني زندگي در حال و نيم نيم نگاهي به اينده داشتن(آينده را ديدن نه زيستن در آينده) بر همين مبنا روانشناسان زندگي در آينده را يكي از عوامل اضطراب مي‌دانند. حقيقتي كه به عيان در كلام نوراني حضرت امير عليه‌السلام ملاحظه مي‌شود: «ما فات مضي و ما ياتيك فاين قم فاغتنم الفرصة بين العدمين».
از همين رو تمام نكاتي را كه بنده به عنوان پيشنهاد به اين خواهر محترم، عرض كردم ناظر به آينده نگري بود.
ضمن اينكه بنده نيز با شما موافقم كه تاز ماني كه ايشان نسبت به بارداري اكراه غير معمول، داشته باشند، اقدام به بارداري كار درستي نيست؛ لذا تاكيد بنده بر تغيير ذهنيت ايشان نسبت به اين موضوع(كه البته با جلسات متعدد مشاوره امكان پذير است) بود نه تشويق ايشان به بارداري، ضمن اينكه نبايد از اين نكته غافل شد كه با توجه به خواسته معمول همسر ايشان مبني بر پدر شدن، عدم بارداري ايشان به بهانه عدم تمايل به آن چه بسا، مشكلات بزرگتري را در زندگي زناشويي بوجود آورد.
با تشكر


از راهنمایی همه شما بزرگواران ممنونم.
مسئله بچه دار شدن ذهن من رو مدتهاست درگیر کرده و به جوانب مختلف اون فکرکرده ام. متاسفانه بعد از نسل ما (نسل بچه های دهه شصت)، نسل جدید، نسلیه که اکثریت اونها از باورهای دینی فاصله گرفته اند و متاسفانه حتی خانواده های بسیار مذهبی و محترمی رو می شناسم که مادر و پدر از زمان بارداری تا همین الان که بچه هاشون به سن دبیرستان رسیده اند، ملاحظات دینی مختلف، از جمله، اقدامات دینی توصیه شده در دوران بارداری و سایر توصیه ها از جمله غذای حلال و... در دوران بعد از به دنیا اومدن بچه ها تا الان رو مراعات کردند (مثلا حتی از سن 6 سالگی به بعد بچه هاشون رو به شهر قم بردند تا در محیط سالمی بزرگ بشن) اما متاسفانه الان بچه هاشون اصلا به حجاب و یک سری مسائل دینی اصلا مقید نیستند و از دین گریزانند.
این چیزها بیشتر از همه من رو می ترسونه...
وقتی همچین آدمهای با خدایی هم در تربیت خوب فرزندانشون موفق نشدند، من چطور این همه رنج و سختی رو تحمل کنم برای فرزند داری، و بعد هم بدونم احتمال اینکه بچه خوب و مومنی داشته باشم، حتی با همه مراعات ها و ملاحظات، خیلی کمه.
گاهی اوقات، از خدا می خوام که مرگ من رو قبل از اینکه بچه ای از من بخواد به دنیا بیاد، برسونه.
تنها دلیل و "تنها" دلیلی که منو قانع می کنه مادر بشم، اینه که فزندی بیارم و اون رو "فقط" با این نیت تربیت کنم که سرباز امام زمانش بشه ان شاالله.
اما اگه بزرگ شد و مثل خیلی از بچه های این جامعه (و بچه های مثالی که خدمتتون عرض کردم) بچه مومنی نشد، اون وقت جز یه تباهی و خسران بزرگ چی از یه عمر تلاش من می مونه؟

مؤمن;338501 نوشت:
با سلام. خدا بندگان را برای رحمت آفرید ولی در رنج و زحمت (لقد خلقنا الانسان فی کبد). نکته دیگر این که بروز این رحمت در اصل در قیامت است و نباید توقع داشته باشیم اینجا رحمت خدا را ببینیم و حس کنیم.

سلام
ان مع العسر یسرا
یریدالله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر
کلام به اقتضای مقام بوده
والله الموفق

soharoyal;338683 نوشت:
از راهنمایی همه شما بزرگواران ممنونم.
مسئله بچه دار شدن ذهن من رو مدتهاست درگیر کرده و به جوانب مختلف اون فکرکرده ام. متاسفانه بعد از نسل ما (نسل بچه های دهه شصت)، نسل جدید، نسلیه که اکثریت اونها از باورهای دینی فاصله گرفته اند و متاسفانه حتی خانواده های بسیار مذهبی و محترمی رو می شناسم که مادر و پدر از زمان بارداری تا همین الان که بچه هاشون به سن دبیرستان رسیده اند، ملاحظات دینی مختلف، از جمله، اقدامات دینی توصیه شده در دوران بارداری و سایر توصیه ها از جمله غذای حلال و... در دوران بعد از به دنیا اومدن بچه ها تا الان رو مراعات کردند (مثلا حتی از سن 6 سالگی به بعد بچه هاشون رو به شهر قم بردند تا در محیط سالمی بزرگ بشن) اما متاسفانه الان بچه هاشون اصلا به حجاب و یک سری مسائل دینی اصلا مقید نیستند و از دین گریزانند.
این چیزها بیشتر از همه من رو می ترسونه...
وقتی همچین آدمهای با خدایی هم در تربیت خوب فرزندانشون موفق نشدند، من چطور این همه رنج و سختی رو تحمل کنم برای فرزند داری، و بعد هم بدونم احتمال اینکه بچه خوب و مومنی داشته باشم، حتی با همه مراعات ها و ملاحظات، خیلی کمه.
گاهی اوقات، از خدا می خوام که مرگ من رو قبل از اینکه بچه ای از من بخواد به دنیا بیاد، برسونه.
تنها دلیل و "تنها" دلیلی که منو قانع می کنه مادر بشم، اینه که فزندی بیارم و اون رو "فقط" با این نیت تربیت کنم که سرباز امام زمانش بشه ان شاالله.
اما اگه بزرگ شد و مثل خیلی از بچه های این جامعه (و بچه های مثالی که خدمتتون عرض کردم) بچه مومنی نشد، اون وقت جز یه تباهی و خسران بزرگ چی از یه عمر تلاش من می مونه؟


بسم تعالی

باسلام و کسب اجازه از جناب امیدوار

دوست گرامی هیچ جا تعیین بایدی وجود ندارد الا به اذن خداوند،
من فکر می کنم مسئله شما احتمالا ریشه اش در چرایی هدف خلقت بوده؟

به حضرت علی راجع به تعداد افرادی را که به هلاکت رسانده پرسیدند در نهایت ایشان پاسخ داد که من نگاه می کنم که اگر یک نفر از نسل این افراد سپاه دشمن، انسان خوبی می شود وی را نمی کشم...

هدف خلقت خود همین بشر دارای اختیار است که خداوند با تکثیر نسل در هر دوره شرایط را برایش فراهم می کند تا به کمال برسد.

احتمال رسیدن به کمال یک فرد در خانه افراد مسلمان بیشتر است تا در خانه غیر مسلمان شما باید برای تکثیر نسل مسلمانان به امید به کمال رسیدن انها اقدام کنید، تلاشتان را هم می کنید . امید هست در نسلتان فرزندان خوب و صالح بعمل اید ...

ضمنا یادتان باشد همان ثواب هایی که شما برای مادران گفتید برای همه مادران در هر نسلی است نه تنها شما و ان شاءالله فرزندان شما هم از ان برخوردارند.

قابل ذکر هم است که شما نباید حساس شوید چون ممکن است منجر به وسواس فکری شود و این زنگ هشداریست به شما...

در ضمن شما الان شریک یک زندگی شده اید باید به خواسته های شریکتان اهمیت بدهید...

soharoyal;338683 نوشت:
حتی خانواده های بسیار مذهبی و محترمی رو می شناسم که مادر و پدر از زمان بارداری تا همین الان که بچه هاشون به سن دبیرستان رسیده اند، ملاحظات دینی مختلف، از جمله، اقدامات دینی توصیه شده در دوران بارداری و سایر توصیه ها از جمله غذای حلال و... در دوران بعد از به دنیا اومدن بچه ها تا الان رو مراعات کردند (مثلا حتی از سن 6 سالگی به بعد بچه هاشون رو به شهر قم بردند تا در محیط سالمی بزرگ بشن) اما متاسفانه الان بچه هاشون اصلا به حجاب و یک سری مسائل دینی اصلا مقید نیستند و از دین گریزانند.

سلام
ما مامور به انجام وظیفه ایم و حصول نتیجه بر عهده ما نیست.
حتی مادر هم اگر وظایفش را در قبال تربیت فرزند درست انجام دهد اما نتیجه درستی نداشته باشد و فرزند مرتکب اعمال خلاف شود تکلیفی ندارد چون عمل هرکس بر عهده خودش می باشد.

مدیر اجرایی;338778 نوشت:

سلام
ما مامور به انجام وظیفه ایم و حصول نتیجه بر عهده ما نیست.
حتی مادر هم اگر وظایفش را در قبال تربیت فرزند درست انجام دهد اما نتیجه درستی نداشته باشد و فرزند مرتکب اعمال خلاف شود تکلیفی ندارد چون عمل هرکس بر عهده خودش می باشد.

آیا در این صورت، ما فرزندی را به جامعه تحویل نداده ایم که باعث خون دل امام زمان می شود؟ شرمنده حضرت نمی شویم؟

حامد;338694 نوشت:

یریدالله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر

پس این همه سختی های زندگی چیه؟ عسریه که خدا برای ما نخواسته؟
سختیهای این دنیا بماند، سختی های آخرت چی؟
این روایت رو ببینید:
"هر کس با یک زن نامحرم شوخی کند، در مقابل هر کلمه حرامی که به او گفته است، هزار سال حبس خواهد شد. "
من اهل شوخی با نامحرم نیستم و خیلی سعی می کنم حواسم باشه برخورد متینی داشته باشم، اما بارها پیش اومده که دوستان خانوادگی همسرم که به مهمونی ما میان، گاها چیزی به من گفتن که باعث خنده من شده، تا همین الان در اون دنیا من هزاران سال حبس و در عذاب خواهم بود...
حالا بچه ای هم بیارم اون هم توی این جامعه، با مشکلات مشابهی درگیر می شه و بعدها باید هزاران شال در عذاب باشه...
نیومدنش بهتر از اومدنش نیست؟!

سلام
بچه که خیلی خوبه،به شرطی که تو تربیتش کوتاهی نکنیم.روایت داریم که میفرمایند:دختر رحمته و پسر نعمته.البته سندش رو یادم نیست که براتون بگم.



رسول خدا صلی‏الله‏علیه ‏وآله در مورد تربیت از سنین کودکی فرموده‏اند:مَن رَبّی صَغِیراً حَتَی یَقُولُ لااِلهَ اِلاّ اللّه لَمْ یُحَاسِبهُ اللّهُ؛ هر کس فرزندش را از کودکی تربیت کند تا او بتواند بگوید لا اله الا الله، خداوند از او حساب نخواهد کشید.1
پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏ وآله فرموده‏اند: اَلوَلَدُ الصّالِحُ رَیحَانَةٌ مِن رَیَاحِینِ الجَنَّةِ؛ فرزند صالح گلی است از بوستان بهشت.2

1ـ ارشاد القلوب، ص225.تابستان 1389
2- وسائل الشیعة، ج15، ص97.


براي خودم هم سوال شد!
اما چرا افرادي كه خيلي هم خوب بودند باز گذاشتند بچه دار شوند
خودتو بگذار جاي حضرت مريم! كه يه دفعه اي بفهمه بارداره اونم بدون ازدواج كردن
فكر كنم به ايشون خيلي بيشتر سخت گذشته! نه؟
حضرت زهرا چي؟
از اون طرف حضرت علي مرتب توي جنگ بودند و با بدن خون آلود مي آمدند تا تازه حضرت زهرا ايشون رو مداوا كنه و تازه با اون همه سختي و فقري كه كل مسلمين داشتند!
هيچ وقت براي خودشون زندگي كردند؟! چند ساعت در اختيار خودشون بودند؟! اين خودي كه دوست داري بهش اهميت بدي كيه؟! شما كه اين قدر در مورد آخرت و برزخ اطلاع داري!
عذاب مال كسيه كه توبه نكرده!!!
راستي يعني زحمت يه مادر فقط تا دو ساله؟!
به مادر خودت نگاه كن و البته اكثر مادر هاي موجود! اون ها دارند چكار مي كنند؟
به يه كي از فاميل هامون گفتم باشكوه ترين لحظه ي زندگيت كي بود؟ گفت وقتي بچه ام اولين نفس رو توي دنيا كشيد!!! و صداي گريه تموم سلول هاي بدنم رو به عشق دعوت كرد!
آره سخته بعد ببيني بچه توي راه درست نيست! اما كه چي؟ ا.ن فرد حق زندگي نداره؟ تازه با زمينه هاي خوب تربيتي كه تو براش فراهم كردي احتمال انحرافش كم ميشه و تازه اگه منحرف شد احتمال توبه اش بيشتر ميشه

soharoyal;338884 نوشت:
آیا در این صورت، ما فرزندی را به جامعه تحویل نداده ایم که باعث خون دل امام زمان می شود؟ شرمنده حضرت نمی شویم؟

سلام
اگر به وظیفه خود عمل کرده باشید با توجه به مطالبی که عرض شد خیر.ضمن اینکه بر پایه احتمالات نمی توان برای این مسائل نتیجه گیری کرد.

soharoyal;338886 نوشت:
پس این همه سختی های زندگی چیه؟ عسریه که خدا برای ما نخواسته؟ سختیهای این دنیا بماند، سختی های آخرت چی؟ این روایت رو ببینید: "هر کس با یک زن نامحرم شوخی کند، در مقابل هر کلمه حرامی که به او گفته است، هزار سال حبس خواهد شد. " من اهل شوخی با نامحرم نیستم و خیلی سعی می کنم حواسم باشه برخورد متینی داشته باشم، اما بارها پیش اومده که دوستان خانوادگی همسرم که به مهمونی ما میان، گاها چیزی به من گفتن که باعث خنده من شده، تا همین الان در اون دنیا من هزاران سال حبس و در عذاب خواهم بود... حالا بچه ای هم بیارم اون هم توی این جامعه، با مشکلات مشابهی درگیر می شه و بعدها باید هزاران شال در عذاب باشه... نیومدنش بهتر از اومدنش نیست؟!

سلام
سختی اقتضای مسیر کمال انسانی است که مسیری رو به بالاست
بحث سختی در مسیر تکوینی کمال جای تردید ندارد اما همین سختی هم با آسانی های بزرگ در همین دنیا همراه است یعنی هرچند در ظاهر و حالات بدنی سختی است اما در درون و قلب لذت و آسایش ایمان و ذکر خداست
و اما در خصوص عذاب گناهان باید عرض کنم که :
1- تنبیه و تحذیر خدای متعال از گناهان جنبه احتراز از یک نتیجه تکوینی واقعی است نه صرف قرار داد
2- خدای متعال یعفو عن کثیر است یعنی اینکه او با عفو و مغفرت خویش بر بسیاری از جرایم اهل ایمان قلم عفو می کشد .
من و شما هم ممکن است خطایی بکنیم اما نباید از غفران الهی مایوس باشیم او خدای رحمان و رحیم است بیش و پیش از آنکه منتقم و قهار باشد
اساسا سوء ظن به خدا و جهانی که آفرید نشات گرفته از عدم شناخت حق تعالی و اغراض رحیمانه و حکیمانه اوست
و اما چرا باید از زندگی فقط این بعد منفی را در نظر بگیرید ؟
چرا پاداشهای عظیم الهی را نمی بینید
اگر به شما بگویند بیایید در مسیری بروید که درپایانش دارایی شما صد میلیارد برابر خواهد شد اما در عین حال خطرات و سختیها و رنجهایی هم دارد و چه بسا در میانه راه بخاطر اشتباهی و غفلتی مدتی حبس هم بشوید اما نهایتا نجات یافته و به مقصد می رسید می ارزد انسان در این مسیر قدم بردارد یا نه ؟
آیا آنچه که نیست و چیزی که هست و با رنج به هستی بی پایانی دست یافته برابر است ؟
والله الموفق

soharoyal;338886 نوشت:
پس این همه سختی های زندگی چیه؟ عسریه که خدا برای ما نخواسته؟
سختیهای این دنیا بماند، سختی های آخرت چی؟
این روایت رو ببینید:
"هر کس با یک زن نامحرم شوخی کند، در مقابل هر کلمه حرامی که به او گفته است، هزار سال حبس خواهد شد. "
من اهل شوخی با نامحرم نیستم و خیلی سعی می کنم حواسم باشه برخورد متینی داشته باشم، اما بارها پیش اومده که دوستان خانوادگی همسرم که به مهمونی ما میان، گاها چیزی به من گفتن که باعث خنده من شده، تا همین الان در اون دنیا من هزاران سال حبس و در عذاب خواهم بود...
حالا بچه ای هم بیارم اون هم توی این جامعه، با مشکلات مشابهی درگیر می شه و بعدها باید هزاران شال در عذاب باشه...
نیومدنش بهتر از اومدنش نیست؟!

با سلام و احترام
اگر همین سختی ها نباشند لذت آرامش نمایان نمیشه .
خدایی که ارحم الراحمینه و از مادر مهربانتر مطمئناً دغدغه اش برای هدایت مخلوقش بیشتر از شماست
یعنی حتی اگر یک مادر فرزندش را رها کند !!!! خدا او را رها نمیکند .
حتی اگر یک مادر فرزندش را نبخشد !!!! خداوند او را میبخشد .

کافی است کمی به * خدا * اعتماد کنیم

میدونید چی برای من لذت بخشه؟البته فکر کنم برای همه پدر و مادرها لذت بخش باشه!!!البته من هنوز مامان نشدم اما واقعا لذت بخشه که فرزند ذکری از اذکار خدارو بگه(مثلا صلوات بفرسته) و ثوابش پای مادر و پدر نوشته بشه!!!:ok:
البته سند این حدیث یادم نیست اما براتون پیدا میکنم و در پست قرار میدم.
تو رو خدا اینقدر ناشکر نباشیم
:Ghamgin:

حامد;339108 نوشت:

اساسا سوء ظن به خدا و جهانی که آفرید نشات گرفته از عدم شناخت حق تعالی و اغراض رحیمانه و حکیمانه اوست
[/]و اما چرا باید از زندگی فقط این بعد منفی را در نظر بگیرید ؟
چرا پاداشهای عظیم الهی را نمی بینید[/]
والله الموفق [/][/]

چرا می گید این سوء ظن به خداست؟ مگه این ها همون احادیثی نیس که از ائمه معصومین و یا پیامبر نقل شده؟ نعوذ بالله دروغ که نیستند. پس سوء ظن چیه؟
آیا روایات بشارت دهنده ما همون هایی نیستند که اگر رحمت خدا شامل حالمون بشه، ائمه یا پیامبر ما رو شفاعت می کنند؟ هیچ کدوم از اعمال ما (حداقل من) سر سوزنی ارزش این رو ندارن که من بهشون دل خوش یاامیدوار باشم که از طریق اونها به سعادت برسم. می مونه فقط یه امید به شفاعت، و این همه حدیث عقاب....
من به شفاعت امیدوارم، اما این که کی اتفاق خواهد افتاد، نمی دونم، همین الان، ؟ بلافاصله بعد از مردنم، یا هزارها سال بعد....
اگه هزارها سال بعد شامل حالم شد چی؟ یعنی هزار ها سال در عذاب...
من از عذاب می ترسم....وحشتناک می ترسم....

اميدوار;337622 نوشت:

اما اگر حضرتعالي با اصل بچه‌دار شدم مخالفيد(در حالي كه همسر شما علاقمند است) به نظر مي‌رسد، نگرش حضرتعالي، چندان با اقتضائات همسري و ازدواج سازگاري ندارد و نيازمند اصلاح است و چنين نگرشي (قطع نظر از حكم فقهي بارداري؛ چه واجب باشد و چه نباشد)، پايه‌هاي زندگي مشترك شما را، متزلزل مي‌كند. چرا كه فرزند داري و فرزند پروري يكي از كاركردهاي ازدواج است.

با تشکر از پاسخ کامل کارشناس محترم

بنای ازدواج دائم بر فرزنددار شدن است لذا اگر زن یا مرد، قبل از ازدواج شرط یا قراری غیر از این نگذاشته اند، بعد از ازدواج نمی تواند یکی دیگری را از این حق محروم کند.

اگر مرد با اصل بچه دار شدن مخالف است و قبل از ازدواج چیزی به زن نگفته، چنین حقی ندارد و باید با دادن مهریه زن، او را برای انتخاب زندگی آزاد بگذارد.

اگر زن چنین کرده، باید مرد را در انتخاب همسری دیگر آزاد بگذارد

خلاصه: هیچ کدام از زن و مرد نمی توانند دیگری را از حق طبیعیشان محروم کنند

باغ بهشت;339178 نوشت:
میدونید چی برای من لذت بخشه؟البته فکر کنم برای همه پدر و مادرها لذت بخش باشه!!!البته من هنوز مامان نشدم اما واقعا لذت بخشه که فرزند ذکری از اذکار خدارو بگه(مثلا صلوات بفرسته) و ثوابش پای مادر و پدر نوشته بشه!!!:ok:
البته سند این حدیث یادم نیست اما براتون پیدا میکنم و در پست قرار میدم.
تو رو خدا اینقدر ناشکر نباشیم
:ghamgin:

چه ذهن ساده و قشنگی دارید، خوش به حالتون

soharoyal;339288 نوشت:
چرا می گید این سوء ظن به خداست؟ مگه این ها همون احادیثی نیس که از ائمه معصومین و یا پیامبر نقل شده؟ نعوذ بالله دروغ که نیستند. پس سوء ظن چیه؟ آیا روایات بشارت دهنده ما همون هایی نیستند که اگر رحمت خدا شامل حالمون بشه، ائمه یا پیامبر ما رو شفاعت می کنند؟ هیچ کدوم از اعمال ما (حداقل من) سر سوزنی ارزش این رو ندارن که من بهشون دل خوش یاامیدوار باشم که از طریق اونها به سعادت برسم. می مونه فقط یه امید به شفاعت، و این همه حدیث عقاب.... من به شفاعت امیدوارم، اما این که کی اتفاق خواهد افتاد، نمی دونم، همین الان، ؟ بلافاصله بعد از مردنم، یا هزارها سال بعد.... اگه هزارها سال بعد شامل حالم شد چی؟ یعنی هزار ها سال در عذاب... من از عذاب می ترسم....وحشتناک می ترسم....

سلام
سوء ظن است چون وقوع این وعیدها را علیرغم امکان تقوی و توبه و وجود رحمت و غفران بیکران الهی قطعی و حتمی می انگارید
اساسا این یاس از رحمت مورد منع قرآن است
لا تیاسوا من روح الله انه لا ییاس من روح الله الا القوم الکافرین ( یوسف 87)
از رحمت خدا نا امید مشوید که از رحمت خدا نا امید نمی شود جز گروه کافران
حضرت سجاد ع می فرمایند اگر کسی به بهشت رفت تعجب نکنید از کسی تعجب کنید که با این همه اسباب رحمت الهی به جهنم رفته است
تازه خوب است به این نکته جالب توجه بفرمایید که شما دارید ذهنیت خودتان را به موجودی تسری می دهید که نیامده و معلوم نیست اصلا مثل شما باشد و مثل شما فکر کند
والله الموفق

soharoyal;338683 نوشت:
اما اگه بزرگ شد و مثل خیلی از بچه های این جامعه (و بچه های مثالی که خدمتتون عرض کردم) بچه مومنی نشد، اون وقت جز یه تباهی و خسران بزرگ چی از یه عمر تلاش من می مونه؟

چیزی که براتون می مونه خودِ تلاشتونه.

به بیان قرآن کریم: وَ أَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى.

[="Tahoma"][="SeaGreen"]چرا دوست ندارین بچه دار شین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:aatash:
اگه من نوعی توقع داشته باشم که وقتم حتی تو یه برهه ی موقت چندساله هم نباید گرفته بشه؛ حتی چندسال هم نباید از برنامه های شخصیم بگذرم؛ تازه اونم برا موجودی که همش قراره زجر بکشه؛ یعنی حتی راجع به احساس دیگران هم فقط از دیدگاه خودم نظر بدم؛
اصلاً به این توجه نکنم که خدا میخواد من واسطه بهره بردن یک انسان دیگه از نعمت حیات باشم و همون خداس که زندگی رو برای اون موجود دیگه هم رقم میزنه و زجری که می کشه و لذتی که می بره همش از رو حکمت و عدالت خداس،
اگه قرار باشه اینطور به زندگی نگاه کنم که مامان نشم تا بچم زجر نکشه؛ انگار نه انگار که بچه اصلاً مال من نیس؛ مال خداس و امانت بهم سپرده شده تا با تربیت اون برا خودم امتیاز بگیرم پیش خدا؛

اگه قرار بود منم مث شما به زندگیم نگاه کنم اصلاً دووم نمیوردم؛ درجا خودمو می کشتم. باور کنین منظور بدی ندارم؛ حس قلبی مو میگم شما خیلی خوبه که با این دیدگاه هنوز به زندگی امیدوار موندین. بحثم از صرف بچه نیست. از سهمیه که برای خدا تو زندگیمون درنظر گرفتیم.
باورتون نشه شاید همین الان که مینویسم اینا رو بغضم گرفت.
تنها دلیلی که زندم نگه میداره تو هرشرایطی که دلم به حکمت و عدالت خدا قرصه.
میدونم اگه مامان شدنم رو بخواد، به وقتش میخواد و اگه مامان شدنم رو نخواد، خیر رو برای من در اون دیده.

ان شاء الله هرچی خیر هست هم برای شما پیش بیاد و مهم تر از اون دعا می کنم به خیری که خدا صلاح میدونه قلبتون راضی بشه.

شما هم همین دعاها رو برا من کنین چون از همه محتاج ترم به دعا.[/]

soharoyal;338886 نوشت:
پس این همه سختی های زندگی چیه؟ عسریه که خدا برای ما نخواسته؟ سختیهای این دنیا بماند، سختی های آخرت چی؟

نکته اول این که بسیاری از این مشقت ها و سختی ها کار خود انسان هاست و خدا به این سبک زندگی پرتکلف راضی نیست.

نکته دوم این که همان طور که عرض شد با هر سختی یک راحتی هست اما ممکن است بخش اعظم این راحتی در آینده ظاهر شود (مثلاً بعد از مرگ). پس نباید توقع داشته باشیم مفهوم «ان مع العسر یسراً» همیشه مقابل چشم ما باشد. به عبارت قرآنی «لا یکلف الله الا ما آتاها سیجعل الله بعد عسر یسراً» [1].

و نکته سوم این که فراز قرآنی مورد اشاره مانند بسیاری از آیات و مفاهیم دیگر به عنوان قانون کلی قابل تعمیم نیست. بسیاری از احکام اسلام مشقت دارند و حتی گاهی برای تحمل این مشقت ها اجر و ثواب بزرگی در روایات ما ذکر شده است.

اما به طور کلی این آیات [2-5] ظاهراً به این نکته اشاره می کنند که خداوند دینش را دین آسانی قرار داده و هر جا که گرفتار عسر حرج شدیدی شدید حكم برداشته می شود. به بیان دیگر آن­چه که حرجی و خارج از طاقت شماست خداوند برای شما تکلیف نکرده است. به این قانون در اصطلاح فقهی قاعده لاحرج می گویند که تقریباً دین را به عنوان یک دین وسط و متعادل معرفی می کند به نحوی که نه آن قدر سختگیری شود که انسان از دین زده شود و نه آن قدر سهل که تکالیف موهون گردد.

موفق باشید.:Hedye:

پی نوشت ها:
-------------------------------------------------------------------------

[1] آیه 7 سوره مبارکه طلاق.
[2] «يريد الله بکم اليسر ولا يريد بکم العسر» آیه 185 سوره بقره.

[3] «ما يريد الله ليجعل عليکم من حرج» آیه 6 سوره مائده.
[4] «وما جعل عليکم في الدين من حرج» آیه 78 سوره حج.
[5] «يريد الله ان يخفف عنکم وخلق الانسان ضعيفا» آیه 28 سوره نساء.



اميدوار;338601 نوشت:
بنده ضمن تشكر از حضرتعالي، بيان اين نكته را لازم مي‌دانم: ظاهرا كلام قاصر بنده باعث برداشت نادرست حضرتعالي شده است كه اميدوارم با اين توضيح، موضوع تبيين گردد. همانگونه كه اشاره فرموده‌ايد در دين مبين، تاكيد زيادي بر آينده‌نگري صورت گرفته است و عرض بنده ناظر به اين موضوع نبود و اصولا هيچ عقل سليمي با آينده نگري مخالف نيست؛ بلكه عرض بنده ناظر به زندگي در آينده بود. زندگي در آينده يعني فراموشي حال و محو در افكار شدن، اما آينده نگري يعني زندگي در حال و نيم نيم نگاهي به اينده داشتن(آينده را ديدن نه زيستن در آينده) بر همين مبنا روانشناسان زندگي در آينده را يكي از عوامل اضطراب مي‌دانند. حقيقتي كه به عيان در كلام نوراني حضرت امير عليه‌السلام ملاحظه مي‌شود: «ما فات مضي و ما ياتيك فاين قم فاغتنم الفرصة بين العدمين».

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی جناب امیدوار

خواهش می کنم. شاید هم دقت بنده در فرمایشات شما کافی نبود. امیدوارم همه بتوانیم به این توصیه های دقیق و کاربردی عمل کنیم.

اما در تکمیل فرمایش شما و با کسب اجازه نکته ای عرض می شود: قبل از تصمیم گیری پسندیده و لازم است که در آینده زندگی کنیم و اضطراب و آرامش حاصل از تصمیم خود را به طور مجازی حس کنیم. هرچه دقیق تر و کامل تر بهتر! این رمز موفقیت است.

اما پس از بررسی جوانب و ارزیابی عقلی پیامدها و بعد از اتخاذ تصمیم نباید خیلی به خطرات احتمالی آینده فکر کنیم چون باعث سستی در انگیزه ها و حرکت ما می شود. یعنی باید در حال زندگی کنیم.

نکته پایانی این که بررسی هم زمانی دارد. نمی شود انسان تمام عمر به بررسی آینده بپردازد. در این صورت ما همیشه در اضطراب (یا توهم خوشایند) آینده ای به سر می بریم که نیامده است و هر دو شق آن بد است (چه توهم خوشبختی و چه هراس از بدبختی). باید زمانی به این بررسی ها خاتمه داد و نتیجه گیری کرد.

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی. :Gol:

مهتاب 1313;341228 نوشت:
[="tahoma"][="seagreen"]چرا دوست ندارین بچه دار شین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:aatash:
اگه من نوعی توقع داشته باشم که وقتم حتی تو یه برهه ی موقت چندساله هم نباید گرفته بشه؛ حتی چندسال هم نباید از برنامه های شخصیم بگذرم؛ تازه اونم برا موجودی که همش قراره زجر بکشه؛ یعنی حتی راجع به احساس دیگران هم فقط از دیدگاه خودم نظر بدم؛
اصلاً به این توجه نکنم که خدا میخواد من واسطه بهره بردن یک انسان دیگه از نعمت حیات باشم و همون خداس که زندگی رو برای اون موجود دیگه هم رقم میزنه و زجری که می کشه و لذتی که می بره همش از رو حکمت و عدالت خداس،
اگه قرار باشه اینطور به زندگی نگاه کنم که مامان نشم تا بچم زجر نکشه؛ انگار نه انگار که بچه اصلاً مال من نیس؛ مال خداس و امانت بهم سپرده شده تا با تربیت اون برا خودم امتیاز بگیرم پیش خدا؛

اگه قرار بود منم مث شما به زندگیم نگاه کنم اصلاً دووم نمیوردم؛ درجا خودمو می کشتم. باور کنین منظور بدی ندارم؛ حس قلبی مو میگم شما خیلی خوبه که با این دیدگاه هنوز به زندگی امیدوار موندین. بحثم از صرف بچه نیست. از سهمیه که برای خدا تو زندگیمون درنظر گرفتیم.
باورتون نشه شاید همین الان که مینویسم اینا رو بغضم گرفت.
تنها دلیلی که زندم نگه میداره تو هرشرایطی که دلم به حکمت و عدالت خدا قرصه.
میدونم اگه مامان شدنم رو بخواد، به وقتش میخواد و اگه مامان شدنم رو نخواد، خیر رو برای من در اون دیده.

ان شاء الله هرچی خیر هست هم برای شما پیش بیاد و مهم تر از اون دعا می کنم به خیری که خدا صلاح میدونه قلبتون راضی بشه.

شما هم همین دعاها رو برا من کنین چون از همه محتاج ترم به دعا.

[/][/]

خواهر خوبم از صحبت های شما، استاد امیدوار و سایر دوستان بسیار ممنونم.
از ادبیات خوب صحبت کردنتون هم ممنونم.
راستش من وقتی سوالم رو اینجا مطرح کردم، برخی دوستان اونقدر جواب های تند و خشنی به من دادند که انگار من یک دشمن خدا هستم و سر جنگ با من داشتند. انگار نه انگار من یه مشکلی دارم و اومدم برای حل اون یاری بگیرم.
راستش برخورد برخی ها توی این تاپیک، منی رو که خودم با خودم درگیرم، اونقدر زده کرد که دیگه از ادامه فرآیند رفع شبهه خودم منصرف شدم و تصمیم گرفتم دیگه توی این سایت سوال مطرح نکنم. امروزم اتفاقی گفتم یه سر بزنم شاید خدا به زبان کسی، یه جواب خوب به دلم بندازه.

به چه نکته جالبی اشاره کردید... من چندان امیدی به زندگی ندارم و حتی اگه توی دین خودکشی حرام نبود تا حالا حتما بارها خودکشی کرده بودم.

امانت خدا به من...
حرفتون منطقیه، اما نمی دونم چرا دلم آروم نمی گیره.
الانه که کلی بیان حرف بارم کنن به خاطر این حرف (که آدم پر ادعای کافر ناامید، چرا دلت آروم نمی گیره)

مؤمن;341245 نوشت:

اما پس از بررسی جوانب و ارزیابی عقلی پیامدها و بعد از اتخاذ تصمیم نباید خیلی به خطرات احتمالی آینده فکر کنیم چون باعث سستی در انگیزه ها و حرکت ما می شود. یعنی باید در حال زندگی کنیم.

[/]

ممنون از جوابتون.
مشکل اصلی کار من همینه. "نباید خیلی به خطرات احتمالی آینده فکر کنیم چون باعث سستی در انگیزه ها و حرکت ما می شود."

و نمی دونم چطور رفعش کنم.

سلام بر دوستان عزیز یادم هست در حیله المتقین علامه مجلسی ره خواندم که از رسول الله ص نقل شد که ایشان زنی را که بچه دار نشود به حصیر افتاده در گوشه خانه تشبیه میکند.

*بسم ألله...*
با عرض سلام خدمت دوستان.
این حس خواهرمون غالبا از تجمع سودا در سر بوجود میاید.
احساس یاس و دلشوره برای آینده و ...
برای درمان
به نظر منه کمترین که توفیق شاگردی اساتید عزیزی نصیبم شده
موارد زیر توصیه می شه:۱۲۰ روز
الف)استشمام عطر گرم مثل (یاس-مریم-نرگس-محمدی-مشک یا گلاب) پشت لب بالا بمالید شبها و صبحها هم هفت نفس عمیق لطفا.
ب) روغن مالی ملاج سر با روغن کنجد یا سیاه دانه که از عطاری معتبر لطفا تهیه کنین.
پ) ماساژ کف پا و سر شبی یک ربع ساعت با هر روغنی که در دسترس هست.
ج) سرکه انگبین به این طریق:
|(2 واحد عرق نعناع + 2 واحد عسل+ 1 واحد سرکه انگور طبیعی)
از این ترکیب ۳/۱ لیوان ریخته و بقیه لیوان رو آب جوشیده که ولرم شده بریزید و شبها قبل خواب بنوشید.
چ) خوراکهای گرم و ترک سردیها مخصوصا شبها
مثلا شیره انگور با أرده به اندازه یه قاشق غذاخوری از هرکدام با هفت تکه نان سنگک که هر تکه نان به اندازه یک انگشت میانی باشه.
خ) دو قاشق غذاخوری خاکشیر+یک قاشق مرباخوری ترنجبین را داخل
یک لیوان آب ولرم ریخته صبح ناشتا موقع اقامه نماز صبح میل کنید.
د) حجامت عام (بین دو کتف) سه مرتبه هر ۴۰ روز یکبار
‌ذ) کاهش مواد سرد:گوشت گاو و گوساله ـ چای ـ عدس به تنهایی ـ بادمجان ـ ماهی و
تن ماهی ـ کنسروها ـ ماکارونی ـ سوسیس و کالباس و کیوی.
و) شبی یک لیوان عرق بهار نارنج+ یک قاشق مرباخوری فرنجمشک با کمی
عسل میل کنید به جای چای که شبها اغلب خانواده ها مینوشند.
همه عرایض با هم تا چهار ماه لطفا اجرا بشه.
[spoiler]انشاءالله نسلی سلامت و رستگار نصیب شما خواهر گل و همه مسلمین جهان بشود.[/spoiler]
آمین

سادات موسوی;341518 نوشت:
*بسم ألله...*
با عرض سلام خدمت دوستان.
این حس خواهرمون غالبا از تجمع سودا در سر بوجود میاید.
احساس یاس و دلشوره برای آینده و ...
برای درمان
به نظر منه کمترین که توفیق شاگردی اساتید عزیزی نصیبم شده
موارد زیر توصیه می شه:۱۲۰ روز
الف)استشمام عطر گرم مثل (یاس-مریم-نرگس-محمدی-مشک یا گلاب) پشت لب بالا بمالید شبها و صبحها هم هفت نفس عمیق لطفا.
ب) روغن مالی ملاج سر با روغن کنجد یا سیاه دانه که از عطاری معتبر لطفا تهیه کنین.
پ) ماساژ کف پا و سر شبی یک ربع ساعت با هر روغنی که در دسترس هست.
ج) سرکه انگبین به این طریق:
|(2 واحد عرق نعناع + 2 واحد عسل+ 1 واحد سرکه انگور طبیعی)
از این ترکیب ۳/۱ لیوان ریخته و بیقه لیوان رو آب جوشیده که ولرم شده بریزید و شبها قبل خواب بنوشید.
چ) خوراک گرمیها مخصوصا شبها
مثلا شیره انگور با أرده به اندازه یه قاشق غذاخوری از هرکدام با هفت تکه نان سنگک که هر تکه نان به اندازه یک انگشت میانی باشه.
خ) دو قاشق غذاخوری خاکشیر+یک قاشق مرباخوری ترنجبین را داخل
یک لیوان آب ولرم ریخته صبح ناشتا موقع اقامه نماز صبح میل کنید.
د) حجامت عام (بین دو کتف) سه مرتبه هر ۴۰ روز یکبار
‌ذ) کاهش مواد سرد:گوشت گاو و گوساله ـ چای ـ عدس به تنهایی ـ بادمجان ـ ماهی و
تن ماهی ـ کنسروها ـ ماکارونی ـ سوسیس و کالباس و کیوی.
و) شبی یک لیوان عرق بهار نارنج+ یک قاشق مرباخوری فرنجمشک با کمی
عسل میل کنید به جای چای که شبها اغلب خانواده ها مینوشند.
همه عرایض با هم تا چهار ماه لطفا اجرا بشه.
[spoiler]انشاءالله نسلی سلامت و رستگار نصیب شما خواهر گل و همه مسلمین جهان بشود.[/spoiler]
آمین

خیلی ممنون از راهنمایی و دستورات پزشکی تون. انشاالله تا جایی که بتونم تهیه کنم استفاده می کنم.

مؤمن;341168 نوشت:

چیزی که براتون می مونه خودِ تلاشتونه.

به بیان قرآن کریم: وَ أَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى.

سلام
به نظر من هم ما موظفیم نهایت تلاش و همتمون رو برای تربیت صحیح فرزند به کار بگیریم تا حتی اگر نتیجه، اون چیزی نشد که انتظار داشتیم، در پیشگاه خداوند مسئولیتی نداشته باشیم. تربیت فرزند صالح تابع عوامل بسیاریه و غیر از پدر و مادر، خیلی چیزهای دیگه هستن که بر اون تاثیر میذارن. یکیش همین اجتماع و دوره و زمونه ای که اینقدر خراب شده. که حتی نمیتونیم با خیال راحت بچه هامونو بذاریم مهد یا مدرسه، چون نمیدونیم میخوان با چه بجه هایی از چه جور خانواده هایی ارتباط داشته باشن.

ولی به این هم فکر کنید که ما داریم بچه هامون رو در آخرالزمان تربیت می کنیم. در زمانی پر از فتنه های مختلف و آزمایش های سخت. در دوره ای که مومنان در مشقتند و دیندار بودن مثل نگه داشن آتش در کف دسته. اینها همه بر تربیت فرزند تاثیر میذاره و ممکنه در نهایت نتیجه این همه تلاش، حتی یک فرزند ناصالح باشه ولی این دیگه از اراده ما خارجه و بیش از این وظیفه ای نداریم

من خودم مادر هستم و حرفاتون رو کاملا درک می کنم. من هم واقعا به تربیت یک فرزند صالح خیلی امیدوار نیستم چون خودم هم خیلی خیلی خطاکارم.ولی تا اونجایی که من از دین فهمیدم، بچه دار شدن خصوصا برای ما شیعیان، مهم ترین وظیفه ایه که یک زن مسلمان داره و تمام کارهای زندگیش رو باید بر اساس اون تنظیم کنه. درسته که یک مادر وقت خیلی کمی برای خودش داره ولی درعوض اگر به این فکر کنه که مادر بودن وظیفه ایه که خدا بر عهده ش گذاشته راحت تر میتونه این سختی ها رو تحمل کنه

من هم به رحمت خدا خیلی امیدوارم. باغ بهشت عزیز خیلی خوب گفتن که هر ذکری که فرزند بگه به پای پدر و مادرش نوشته میشه. من به همین ها امید دارم و از ته دل از خدا میخوام بتونم یک عاشق حسین علیه السلام تربیت کنم. تا اشکایی که برای اباعبدالله میریزه ذره ای از گناهان مادر خطاکارش رو جبران کنه

ریحانه سادات;341707 نوشت:
سلام
به نظر من هم ما موظفیم نهایت تلاش و همتمون رو برای تربیت صحیح فرزند به کار بگیریم تا حتی اگر نتیجه، اون چیزی نشد که انتظار داشتیم، در پیشگاه خداوند مسئولیتی نداشته باشیم. تربیت فرزند صالح تابع عوامل بسیاریه و غیر از پدر و مادر، خیلی چیزهای دیگه هستن که بر اون تاثیر میذارن. یکیش همین اجتماع و دوره و زمونه ای که اینقدر خراب شده. که حتی نمیتونیم با خیال راحت بچه هامونو بذاریم مهد یا مدرسه، چون نمیدونیم میخوان با چه بجه هایی از چه جور خانواده هایی ارتباط داشته باشن.

ولی به این هم فکر کنید که ما داریم بچه هامون رو در آخرالزمان تربیت می کنیم. در زمانی پر از فتنه های مختلف و آزمایش های سخت. در دوره ای که مومنان در مشقتند و دیندار بودن مثل نگه داشن آتش در کف دسته. اینها همه بر تربیت فرزند تاثیر میذاره و ممکنه در نهایت نتیجه این همه تلاش، حتی یک فرزند ناصالح باشه ولی این دیگه از اراده ما خارجه و بیش از این وظیفه ای نداریم

من خودم مادر هستم و حرفاتون رو کاملا درک می کنم. من هم واقعا به تربیت یک فرزند صالح خیلی امیدوار نیستم چون خودم هم خیلی خیلی خطاکارم.ولی تا اونجایی که من از دین فهمیدم، بچه دار شدن خصوصا برای ما شیعیان، مهم ترین وظیفه ایه که یک زن مسلمان داره و تمام کارهای زندگیش رو باید بر اساس اون تنظیم کنه. درسته که یک مادر وقت خیلی کمی برای خودش داره ولی درعوض اگر به این فکر کنه که مادر بودن وظیفه ایه که خدا بر عهده ش گذاشته راحت تر میتونه این سختی ها رو تحمل کنه

من هم به رحمت خدا خیلی امیدوارم. باغ بهشت عزیز خیلی خوب گفتن که هر ذکری که فرزند بگه به پای پدر و مادرش نوشته میشه. من به همین ها امید دارم و از ته دل از خدا میخوام بتونم یک عاشق حسین علیه السلام تربیت کنم. تا اشکایی که برای اباعبدالله میریزه ذره ای از گناهان مادر خطاکارش رو جبران کنه

سلام خواهر خوبم.
ممنون به خاطر صحبت هاتون. خوشحالم که دغدغه من از احتمال ناصالح شدن فرزند رو درک می کنین.
می شه به منم بگین چطوری به این باور رسیدین که مهم ترین وظیفه یه خانم شیعه، فرزند آوردنه؟ من این صحبت رو زیاد شنیدم اما متاسفانه نمی تونم برای خودم به یه باور تبدیلش کنم.
که من خودم به عنوان یه انسان نادیده گرفته می شم و صرف تربیت یه انسان دیگه می شم. نقش خود من، پیش از یک زن بودن که بتونه فرزند تولید کنه!، به عنوان یک "انسان" چی بوده؟ آیا انجام شده اون نقش؟ اون وظیفه؟ که حالا در مرحله بعد به عنوان یک زن، به وظیفه خودم فکر کنم؟
به عنوان یک اسان باید خودسازی و تزکیه نفس می کردم که با وجود تلاش هام، به نتیجه قابل توجهی نرسیده ام.
تازه اگه خود من آدم کاملا مومنی بودم، خب اینکه بتونم بچه صالحی بار بیارم خیلی بالا بود، اما منی که خودم هنوز بعد از بیست و هشت سال عمر، نتونستم اصلاح نفس کنم و صالح باشم، چطور می تونم یه انسان دیگه رو خوب و صالح بار بیارم؟ اون هم توی این جامعه و محیط الوده...

استاد امیدوار ممنون می شم شما هم راهنمایی بفرمایید.
خواهر خوبم بازم به خاطر راهنمایی تون ممنونم

سلام خواهر عزیزم
من هم24 سالمه بعد از 3 سال تصمیم دارم به امید و توکل بر خدا و اهل بیت بچه دار بشم یکم ترس و استرس دارم و گاهی فکر میکنم هنوز آمادگیشو ندارم اما وقتی به در آغوش گرفتنش و صدای خنده و گریش که میشه دردونه زندگیم فکر میکنم آروم میشم امیدوارم خدای مهربون حس خوب و آمادگیشو بهت بده تا بتونی به دل همسرت بچه دار بشی و از مادر شدن لذت ببری
التماس دعا
اللهم صل علی محمد و آل محمد

soharoyal;341256 نوشت:
مشکل اصلی کار من همینه. "نباید خیلی به خطرات احتمالی آینده فکر کنیم چون باعث سستی در انگیزه ها و حرکت ما می شود." و نمی دونم چطور رفعش کنم.

عرض سلام و احترام خدمت شما

اول این که اگه باید تمرکز ذهنمون رو روی دستاوردهای مثبت هدفمون بذاریم. حتی توی مشکلات دنبال نقاط مثبت بگردیم.

دوم این که قبول کنیم هر کسی نقاط ضعفی داره. در واقع ضعف انسان خیلی بیشتر از توانایی هاش هست. برای ضعف هاش هم باید به قدرت بزرگتری تکیه کنه و بهش اعتماد کنه تا کمی آروم بگیره. پس راه دوم توکل کردنه.

سوم خود حرکت کردنه. وقتی دائماً برای هدفمون تلاش کنیم و بیکار ننشینیم وجدانمون راحته که تلاش کردیم. همین الآن شما دارید بری آینده خودتون تلاش می کنید که این خیلی ارزشمنده.

اما تا جایی که من متوجه شدم مشکل اصلی شما چیز دیگری هست (البته اگر درست متوجه شده باشم). مشکل شما ظاهراً اینه که هنوز دلیل کافی برای تصمیم گیری به بچه دار شدن ندارید.


soharoyal;341254 نوشت:
راستش من وقتی سوالم رو اینجا مطرح کردم، برخی دوستان اونقدر جواب های تند و خشنی به من دادند که انگار من یک دشمن خدا هستم و سر جنگ با من داشتند. انگار نه انگار من یه مشکلی دارم و اومدم برای حل اون یاری بگیرم. راستش برخورد برخی ها توی این تاپیک، منی رو که خودم با خودم درگیرم، اونقدر زده کرد که دیگه از ادامه فرآیند رفع شبهه خودم منصرف شدم و تصمیم گرفتم دیگه توی این سایت سوال مطرح نکنم. امروزم اتفاقی گفتم یه سر بزنم شاید خدا به زبان کسی، یه جواب خوب به دلم بندازه.

بله متأسفانه از این برخوردها توی این سایت هست. شما بهشون توجه نکنید. اصلاً جوابشون رو ندید. اگه خیلی پارازیت ایجاد کردن ازشون بخواید دیگه در بحث شرکت نکنن چون تاپیک در اصل متعلق به شماست.

ضمناً توجه دوستانی که زیاد نمی تونن زبانشون رو کنترل کنن و جای کمک کردن بیشتر موعظه و سرزنش می کنن رو به این روایات از معصومین جلب می کنم که فرمودند:

«کسی که مؤمنی را درباره موضوعی یا کاری سرزنش کند نمی میرد تا این که خودش به آن مسأله گرفتار شود»
«مسلمان نیست کسی که مردم از شر زبانش در امان نباشند»

البته روی صحبتم اول به خودم بود.

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی :Hedye:

الهام24;341771 نوشت:
یکم ترس و استرس دارم و گاهی فکر میکنم هنوز آمادگیشو ندارم

یه کم ترس و استرس در ابتدای هر کاری طبیعیه. روز اول مدرسه و دانشگاه هم آدم استرس داره. روز امتحان هم استرس داره (البته معمولاً). اما موضوع دوستمون ظاهراً کمی متفاوته. بذارین یه مثال بزنم:

آدما به طور طبیعی سبزی می خورن. کسی برای سبزی خوردن دنبال دلیل نمی گرده. اما اگه کسی به هر دلیلی از سبزی خوردن بدش بیاد یا هیچ انگیزه ای براش نداشته باشه می پرسه چرا باید سبزی خورد. اون وقت شما باید دلیل منطقی بیارید که سبزی برای بدنت لازمه یا فلان فواید رو داره.

بچه دار شدن هم همینه. آدما به طور طبیعی دوست دارن بچه دار بشن. کمتر کسی هست که با حساب و کتاب عقلی تصمیم به فرزندآوری بگیره. اما افرادی هم هستن که به دلایل مختلف هیچ حس دورنی و علاقه ذاتی به فرزندپروری ندارن. برای اینها باید دلیل منطقی و عقلی وجود داشته باشه. آدمای سطحی نگر می گن یعنی چه! مگه آدم برای ازدواج یا بچه دار شدن باید دلیل داشته باشه؟! ولی این افراد باید دلیل داشته باشن.

الهام24;341771 نوشت:
سلام خواهر عزیزم
من هم24 سالمه بعد از 3 سال تصمیم دارم به امید و توکل بر خدا و اهل بیت بچه دار بشم یکم ترس و استرس دارم و گاهی فکر میکنم هنوز آمادگیشو ندارم اما وقتی به در آغوش گرفتنش و صدای خنده و گریش که میشه دردونه زندگیم فکر میکنم آروم میشم امیدوارم خدای مهربون حس خوب و آمادگیشو بهت بده تا بتونی به دل همسرت بچه دار بشی و از مادر شدن لذت ببری
التماس دعا
اللهم صل علی محمد و آل محمد

ممنون از دعای خوبتون
ان شاالله خدا به هر دوی ما و به همه ،قدرت، شجاعت و توانایی و لیاقت تربیت فرزندانی صالح رو بده....

مؤمن;341781 نوشت:

[=13]اما تا جایی که من متوجه شدم مشکل اصلی شما چیز دیگری هست (البته اگر درست متوجه شده باشم). مشکل شما ظاهراً اینه که هنوز دلیل کافی برای [=13]تصمیم گیری به بچه دار شدن ندارید.

بله کاملا درسته . و هر روز و هر روز! دنبال توجیه خودم و پیدا کردن دلایل خوب و کافی می گردم و به نتیجه نمی رسم.

[="darkgreen"]هوالرحمن

مادران اینده
از ناهماهنگ شدن یا نافرم شدن جسم و ذهن در زمان بارداری و بعد از بارداری نترسید .
به نام خدا زیبایی وجود یک مادر به هیکل و آناتومی نیست که هزار و یک بهانه برای فرار از بچه دست و پا میکنیم .

وجود جنین و بچه برکتی به جسم و زندگی شما هدیه میکنه که هیچ جایگزینی نداشته و با هیچ عمل دیگری به دست نیامده و نمیاد .

مادر بودن و مادر شدن مقام و درجه والایی ست
خیلی با ارزشتر از تمام داشته های دوران قبل
صد البته همه داشته های جوانی رو میتونید در کنار این عمر و زندگی دوباره داشته باشید
جسم با ورزش بازسازی میشه .

شیرینی در پس پرده ی این به ظاهر تلخی ست
که هیچ جای دیگری نبوده و نیست
اگر شاکر باشیم و صبور

فرار از به دنیا آوردن نور ؟[/]

soharoyal;341770 نوشت:
سلام خواهر خوبم.
ممنون به خاطر صحبت هاتون. خوشحالم که دغدغه من از احتمال ناصالح شدن فرزند رو درک می کنین.
می شه به منم بگین چطوری به این باور رسیدین که مهم ترین وظیفه یه خانم شیعه، فرزند آوردنه؟ من این صحبت رو زیاد شنیدم اما متاسفانه نمی تونم برای خودم به یه باور تبدیلش کنم.
که من خودم به عنوان یه انسان نادیده گرفته می شم و صرف تربیت یه انسان دیگه می شم. نقش خود من، پیش از یک زن بودن که بتونه فرزند تولید کنه!، به عنوان یک "انسان" چی بوده؟ آیا انجام شده اون نقش؟ اون وظیفه؟ که حالا در مرحله بعد به عنوان یک زن، به وظیفه خودم فکر کنم؟
به عنوان یک اسان باید خودسازی و تزکیه نفس می کردم که با وجود تلاش هام، به نتیجه قابل توجهی نرسیده ام.
تازه اگه خود من آدم کاملا مومنی بودم، خب اینکه بتونم بچه صالحی بار بیارم خیلی بالا بود، اما منی که خودم هنوز بعد از بیست و هشت سال عمر، نتونستم اصلاح نفس کنم و صالح باشم، چطور می تونم یه انسان دیگه رو خوب و صالح بار بیارم؟ اون هم توی این جامعه و محیط الوده...

استاد امیدوار ممنون می شم شما هم راهنمایی بفرمایید.
خواهر خوبم بازم به خاطر راهنمایی تون ممنونم

سلام دوباره خدمت دوست عزیزم

قبل از هرچیز میخوام بگم که شما فکر کنید هر کدوم از آدما اینجوری فکر کنن که در شرایط فعلی چون تربیت فرزند صالح کار مشکلیه پس مصلحت در بچه دار نشدنه. چون آدم فاسد، اصلا به وجود نیاد بهتره. خب اگه همه اینجوری فکر کنن که نسل انسان منقرض میشه! پس ما نمیتونیم صرفا با یه احتمال، در روند طبیعی جهان یعنی تولید مثل اخلال ایجاد کنیم. میدونم ممکنه این حرفم اغراق آمیز به نظر اومده باشه ولی بالاخره این تفکر داره گسترش پیدا می کنه و من خیلی ها رو دیدم که نظرشون نسبت به بچه دار شدن مثل من و شماست. خصوصا در قشر مذهبی جامعه که نسبت به تربیت فرزندشون حساسیت بیشتری دارن
حالا فکر کنید این نگرش در مسلمانان همه گیر بشه. ما شیعیان که متاسفانه در تنظیم خانواده زیادی افراط کردیم و فرزند کم داشتن برامون تبدیل به عادتی شده که دیگه نمیتونیم راحت زیر بارِ این قضیه بریم که فرزند زیاد داشتن و افزودن بر جمعیت شیعیان یکی از وظایفیه که به عنوان یه مسلمان داریم.

جواب سوال های دیگه تون رو انشاالله بعدا عرض می کنم. امیدوارم بتونم خوب منظورم رو بیان کنم

soharoyal;341770 نوشت:
چطوری به این باور رسیدین که مهم ترین وظیفه یه خانم شیعه، فرزند آوردنه؟ من این صحبت رو شنیدم اما متاسفانه نمی تونم برای خودم به یه باور تبدیلش کنم.

سلام
به خاطر همین شیعه بودنم (که باعث افتخارمه) وظیفه دارم برای همسرم فرزند بیارم و سعی کنم خوب تربیتش کنم. خصوصا اینکه همسرم سید هستن و ریحانه سادات درواقع اسم دخترم هست. بنابراین وظیفه سنگین تری به دوشم هست چون فرزندانم از اولاد معصومین هستن که امیدوارم لیاقتش رو داشته باشم.
از طرف دیگه من باید برنامه های زندگیم مثل درس و کار و تفریحاتم رو بر اساس فرزندم تنظیم کنم و فرزندم اصل باشه و چیزهای دیگه فرع. حتی اگه با وجود فرزند به خیلی از خواسته هام نرسم و اصلا اینکه مادر نماد فداکاری شناخته شده به همین دلیله

soharoyal;341770 نوشت:
نقش خود من، پیش از یک زن بودن که بتونه فرزند تولید کنه!، به عنوان یک "انسان" چی بوده؟ آیا انجام شده اون نقش؟ اون وظیفه؟ که حالا در مرحله بعد به عنوان یک زن، به وظیفه خودم فکر کنم؟


نقش ما به عنوان یک زن یا مرد با نقشمون به عنوان یک انسان از هم تفکیک پذیر نیست. من وقتی میتونم یک انسان خوب باشم که بتونم یک زن خوب باشم. وقتی من از نظر دینی به وظایف خودم به عنوان یک زن، درست عمل کنم در نتیجه در نقشم به عنوان یک «انسان» خوب، درست ظاهر شدم.

soharoyal;341770 نوشت:
به عنوان یک اسان باید خودسازی و تزکیه نفس می کردم که با وجود تلاش هام، به نتیجه قابل توجهی نرسیده ام.

همین تلاش شما و همتتون برای تزکیه نفس خیلی ارزش داره. مخصوصا وقتی که شما تصمیم به بچه دار شدن بگیرید، مطمئنا این تلاش چند برابر میشه و اصلا خود این قضیه، میتونه در خودسازی شما خیلی موثر باشه. در مورد من که اینطور بود، گرچه فکر می کنم در زمان بارداری مراقبت های بیشتری داشتم تا الان که دخترم دو ساله شده:Ghamgin:

با همه این اوصاف، منم میگم شما تا وقتی به باور درستی در مورد فرزند دار شدن نرسیدین شاید به صلاح نباشه بچه دار بشین اما، صریح بگم، این عذر خوبی نیست و شما وظیفه دارید تا جایی که ممکنه در این مورد تحقیق و مطالعه کنین و سعی کنید به نگرش درستی برسید.

:Gol:

*بسم ألله...*
با عرض سلام خدمت همه دوستان بخصوص دلسوزان [="plum"]خواهر عزیزی[/] که قصد بچه دار شدن نداشتن!
عزیزان،یه پیشنهاد خدمتتون عرض میکنم شاید حرف دل خواهرمون هم باشه!!
ایشون سوالی مطرح کردند و [="blue"]کارشناس محترم جناب استاد "امیدوار"[/] لطف فرمودند و پاسخ دادند.
این خواهر گلمون برای اصلاح افکار و باورهایی که نیاز به بازنگری داره و دفع خلط سودا از جسم نازنینشون و از همه مهم تر تقویت روح و اراده
[="darkgreen"]نیاز به زمان دارند!!![/]
خیلی خوبه که تو این سایت همه با هم همدل هستیم و علاقمند به رفع مشکلات همدیگه!
شکر! خدا رو شکر!
انشاءالله تندرست و پیروز باشید.

ریحانه سادات;343076 نوشت:
[=teal][=13]سلام
[=13]به خاط[=13]ر همین شیع[=13]ه بودنم (که [=13]باع[=13]ث افتخارم[=13]ه) وظیفه د[=13]ارم [=13]برای [=13]هم[=13]سرم فرزند بیارم [=13]و [=13]سعی کنم خوب تربیتش کنم[=13]. خصوصا اینکه همسرم سید هستن و ریحانه سادات درواقع اسم دخترم هست. [=13]بنابراین وظیفه سنگین تری [=13]به دوشم هست چون فرز[=13]ندانم از اولاد [=13]معصومین هستن [=13]که ا[=13]مید[=13]وارم لی[=13]اقتش[=13] رو داشته باشم.
[=13][=13][=13]از طرف دیگه من باید برنامه های زندگیم مثل درس و کار و تفر[=13]ی[=13]حاتم رو ب[=13]ر اساس فرزندم تنظیم کنم و فرزندم اصل باشه و [=13]چیزهای [=13]دیگه [=13]فرع. حتی اگه با وجود فرزند به خیلی از خواسته هام نرسم[=13] و اص[=13]لا [=13]اینکه [=13]مادر نماد فداکاری شناخته شده به همین [=13]دلیله
[=13][=teal]
[=13][=13]نقش [=13]ما به عنوان یک زن یا مرد با نقشمون [=13]به عنوان یک انسان از هم تفکیک پ[=13]ذیر نیست. م[=13]ن وقتی میتونم یک انسان [=13]خوب باشم که [=13]بتونم یک زن خوب باشم. وقتی من [=13]از نظر دینی به وظایف خودم به عنوان یک زن، [=13]درست عمل کنم در نتیجه در نقش[=13]م به عنوان یک «ان[=13]سان» خوب، درست ظا[=13]هر شدم.

[=13]با همه این اوصاف، م[=13]نم میگم شما تا وقتی به باور درستی در مورد فرزند دار شدن [=13]نرسیدی[=13]ن شاید به صلاح نباشه بچه دار بشین اما، صریح بگم، این عذر خوبی نیست و شما وظیفه دارید تا جای[=13]ی که ممکنه در این مورد تحقیق و مطالعه کنی[=13]ن و [=13]سعی کنید به نگرش درستی برسید

ریحانه سادات عزیز ممنون که وقت گذاشتین و جواب دادین
من می دونم چقدر یه مادر با یه بچه دوساله سرش شلوغه و این که برای کمک به من از وقت خودتون زدین خیلی برام ارزش داره.
ان شاالله خدا خودتون و دختر کوچولوتون رو در پناه خودش حفظ کنه.

سادات موسوی;343079 نوشت:
*بسم ألله...*
با عرض سلام خدمت همه دوستان بخصوص دلسوزان [="plum"]خواهر عزیزی[/] که قصد بچه دار شدن نداشتن!
عزیزان،یه پیشنهاد خدمتتون عرض میکنم شاید حرف دل خواهرمون هم باشه!!
ایشون سوالی مطرح کردند و [="blue"]کارشناس محترم جناب استاد "امیدوار"[/] لطف فرمودند و پاسخ دادند.
این خواهر گلمون برای اصلاح افکار و باورهایی که نیاز به بازنگری داره و دفع خلط سودا از جسم نازنینشون و از همه مهم تر تقویت روح و اراده
[="darkgreen"]نیاز به زمان دارند!!![/]
خیلی خوبه که تو این سایت همه با هم همدل هستیم و علاقمند به رفع مشکلات همدیگه!
شکر! خدا رو شکر!
انشاءالله تندرست و پیروز باشید.

بله من فکر می کنم حق با دوست گرامی ، سادات موسوی ، باشه.
سوالات زیادی در همین زمینه بچه دار شدن در ذهن بنده هست که هنوز بی پاسخه.
اما شاید بهتر باشه یه مدتی به خودم بیشتر وقت بدم و بعد از اون اگه باز هم مشکل داشتم، دوباره مزاحم شما عزیزان بشم.
از راهنمایی همه شما بزرگواران، مخصوصا استاد امیدوار، برادر حامد، برادر مومن، دوستان عزیز سادات موسوی، ریحانه سادات، باغ بهشت و سایر عزبزانی که الان اسمشون یادم نیس :Nishkhand: ممنونم.
اجرتون با حضرت زهرا.
التماس دعا

سها;341800 نوشت:
بله کاملا درسته . و هر روز و هر روز! دنبال توجیه خودم و پیدا کردن دلایل خوب و کافی می گردم و به نتیجه نمی رسم.

با سلام و احترام

یه نکته ای که به نظرم می رسه اینه که برای حل هر مشکلی اول باید صورت مسأله رو خوب شناسایی کرد. به عبارت دیگه تشخیص درست مسأله قدم اول حل مسأله است.

البته بنده روانشناس نیستم اما اگه جای شما بودم اول سعی می کردم متوجه بشم مشکل دقیقاً از کجاست یا بیشتر از کجاست. البته طبیعتاً ممکنه این بررسی کمی زمان ببره که شکر خدا شما با دقت و تأمل خوبی دارید این مسأله رو بررسی می کنید.

فکر می کنم همون طور که دوستمون هم فرمودن این مسأله تقریباً داره در جامعه ما شیوع پیدا می کنه. لذا بحث ما احتمالاً برای خیلی ها مهمه.

اما توضیح راه تشخیص محل دقیق مشکل از دید حقیر به خواست خدا در پست بعدی خواهد آمد. ...

چک لیست پیشنهادی بنده

برای تشخیص کمّی و دقیق مشکل پیشنهاد می کنم به گزینه های پاسخ زیر خوب فکر کنید و نظرتون رو کنار هر گزینه با عدد مناسبی بین صفر تا دو بنویسید (0 = اصلاً، 1 = تا حدی، 2 = خیلی). در صورت تمایل می تونید پاسخ ها رو با دوستان یا مشاوران متبحر در میون بذارید تا هم ارزیابیتون کامل تر بشه و هم بعدش راه مناسبی برای این مسأله پیدا کنید.

اما سؤالی که باید پاسخ بدید این هست:

احتمال داشت به بچه دار شدن تمایل پیدا کنم اگه ...

1. ..... اگه همسرم بیشتر به من محبت می کرد.

2. ..... اگه زودتر از این ازدواج کرده بودم.
3. ..... اگه سختی زایمان در کار نبود.
4. ..... اگه گذشته من بیشتر مطابق رضایت خدا بود.
5. ..... اگه در گذشته کمتر سختی کشیده بودم.
6. ..... اگه دور و برم افرادی بودن که تو بچه داری بهم کمک می کردن.
7. ..... اگه به نحوی متوجه می شدم که خدا به این کار راضی هست یا نه.
8. ..... اگه می تونستم در کنار بچه داری به علاقمندی های خودم بپردازم.
9. ..... اگه با بچه دار شدن از نظر جسمی افت نمی کردم.
10. ..... اگه می شد بفهمم بچه من دختر می شه یا پسر.
11. ..... اگه می تونستم قبل از تولد بچه بفهمم چقدر باهوش می شه.
12. ..... اگه می تونستم بفهمم بچم سالم به دنیا میاد یا نه.
13. ..... اگه می فهمیدم بچمون در آینده زیبا می شه یا نه.
14. ..... اگه با فرد دیگه ای ازدواج کرده بودم که بیشتر دوستش داشتم.
15. ..... اگه شوهرم نگرانی های من در مورد تولد و تربیت بچه رو درک می کرد.
16. ..... اگه مطمئن بودم از پس تربیت بچه بر میام و خدا واقعاً ثواب برام می نویسه یا نه.
17. ..... اگه مطمئن می شدم خدا انحراف بچه منو به پای من نمی نویسه.
18. ..... اگه از نظر جسمی قوی تر بودم.
19. ..... اگه اطرافم کسایی بودن که می دونستم بچه من با بچه هاشون خوب تربیت می شه.
20. ..... اگه می تونستم گریه و مریضی و ... بچه رو تحمل کنم.
21. ..... اگه می دونستم بچه من وقتی بزرگ شد به من احترام می ذاره و از زحماتم تشکر می کنه.
22. ..... اگه امام زمان ظهور کرده بودن.
23. ..... اگه مهد کودک و مدرسه اسلامی خوبی پیدا می کردم که خیالم از بابت تربیتش راحت باشه.
24. ..... اگه وضع مالی ما بهتر بود.
25. ..... اگه شوهرم یه کم جدی تر بود.
26. ..... اگه اطرافم آدمایی رو می دیدم که تو تربیت بچه موفق شدن.
27. ..... اگه فضای محله ما مذهبی تر بود.
28. ..... اگه می شد تلویزیون و ... رو تعطیل کرد.
29. ..... اگه حدیث معتبری بود که می گفت بچه دار شدن واجبه.
30. ..... اگه می تونستم شادتر باشم.
31. ..... اگه می شد بچه ها رو همه جا کنترل کرد و مواظبشون بود.
32. ..... اگه هدفی تو زندگیم داشتم که به زندگی علاقمندم کنه.

این لیستی بود که تا اینجا به نظرم رسید. امیدوارم اولویت بندی یا حذف برخی گزینه های بالا به ادامه ارزیابی شما و حل مشکلتون کمک کنه.

موفق و مؤید باشید. :Gol:

يا صمد

فرزند كمال يك انسان ، فروغ و وجود يك انسان هستش ، به قول دوستم ( كه ٤ سال بعد از ازدواج بچه دار شدن) ميگفت : به خانمم گفتم ما اين چهار سال چطوري زندگي كردم و گذرونديم

به قول فرانسوي ها:

bébé est tout de la vie humaine

مؤمن;343339 نوشت:
چک لیست پیشنهادی بنده

برای تشخیص کمّی و دقیق مشکل پیشنهاد می کنم به گزینه های پاسخ زیر خوب فکر کنید و نظرتون رو کنار هر گزینه با عدد مناسبی بین صفر تا دو بنویسید (0 = اصلاً، 1 = تا حدی، 2 = خیلی). در صورت تمایل می تونید پاسخ ها رو با دوستان یا مشاوران متبحر در میون بذارید تا هم ارزیابیتون کامل تر بشه و هم بعدش راه مناسبی برای این مسأله پیدا کنید.

اما سؤالی که باید پاسخ بدید این هست:

احتمال داشت به بچه دار شدن تمایل پیدا کنم اگه ...

1. ..... اگه همسرم بیشتر به من محبت می کرد.

2. ..... اگه زودتر از این ازدواج کرده بودم.
3. ..... اگه سختی زایمان در کار نبود.
4. ..... اگه گذشته من بیشتر مطابق رضایت خدا بود.
5. ..... اگه در گذشته کمتر سختی کشیده بودم.
6. ..... اگه دور و برم افرادی بودن که تو بچه داری بهم کمک می کردن.
7. ..... اگه به نحوی متوجه می شدم که خدا به این کار راضی هست یا نه.
8. ..... اگه می تونستم در کنار بچه داری به علاقمندی های خودم بپردازم.
9. ..... اگه با بچه دار شدن از نظر جسمی افت نمی کردم.
10. ..... اگه می شد بفهمم بچه من دختر می شه یا پسر.
11. ..... اگه می تونستم قبل از تولد بچه بفهمم چقدر باهوش می شه.
12. ..... اگه می تونستم بفهمم بچم سالم به دنیا میاد یا نه.
13. ..... اگه می فهمیدم بچمون در آینده زیبا می شه یا نه.
14. ..... اگه با فرد دیگه ای ازدواج کرده بودم که بیشتر دوستش داشتم.
15. ..... اگه شوهرم نگرانی های من در مورد تولد و تربیت بچه رو درک می کرد.
16. ..... اگه مطمئن بودم از پس تربیت بچه بر میام و خدا واقعاً ثواب برام می نویسه یا نه.
17. ..... اگه مطمئن می شدم خدا انحراف بچه منو به پای من نمی نویسه.
18. ..... اگه از نظر جسمی قوی تر بودم.
19. ..... اگه اطرافم کسایی بودن که می دونستم بچه من با بچه هاشون خوب تربیت می شه.
20. ..... اگه می تونستم گریه و مریضی و ... بچه رو تحمل کنم.
21. ..... اگه می دونستم بچه من وقتی بزرگ شد به من احترام می ذاره و از زحماتم تشکر می کنه.
22. ..... اگه امام زمان ظهور کرده بودن.
23. ..... اگه مهد کودک و مدرسه اسلامی خوبی پیدا می کردم که خیالم از بابت تربیتش راحت باشه.
24. ..... اگه وضع مالی ما بهتر بود.
25. ..... اگه شوهرم یه کم جدی تر بود.
26. ..... اگه اطرافم آدمایی رو می دیدم که تو تربیت بچه موفق شدن.
27. ..... اگه فضای محله ما مذهبی تر بود.
28. ..... اگه می شد تلویزیون و ... رو تعطیل کرد.
29. ..... اگه حدیث معتبری بود که می گفت بچه دار شدن واجبه.
30. ..... اگه می تونستم شادتر باشم.
31. ..... اگه می شد بچه ها رو همه جا کنترل کرد و مواظبشون بود.
32. ..... اگه هدفی تو زندگیم داشتم که به زندگی علاقمندم کنه.

این لیستی بود که تا اینجا به نظرم رسید. امیدوارم اولویت بندی یا حذف برخی گزینه های بالا به ادامه ارزیابی شما و حل مشکلتون کمک کنه.

موفق و مؤید باشید. :gol:

بسیار ممنونم از چک لیست جالبتون.
به جز آیتم های شماره 1 و 25 و شماره های ده تا 15، بقیه جوابشون همه "خیلی" بود.
خیلی اوضاع من داغونه.

موضوع قفل شده است