اصول تربیتی در زندگانی علی و فاطمه علیهما السلام

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اصول تربیتی در زندگانی علی و فاطمه علیهما السلام

چند اصل تربيتي از زندگي مشترک حضرت زهرا و امير المؤمنين (علیهما السّلام)
1. اصل خدامحوري و عبادت خانوادگي
در زندگاني مشترک اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه (سلام الله علیهما) تمام اعضاي خانواده عاشق و شيفتة پروردگار بودند. به فرمودة اميرالمؤمنين (علیه السلام): عشق به خداوند، آتشي است که بر چيزي نمي گذرد جز آن که آن را به آتش مي کشاند و نوري خدايي است که بر چيزي پرتو نمي افکند جز آن که آن را غرق نور مي کند. پس کسي که به خداوند عشق بورزد، همه چيز مُلک و ملکوت خويش را به او مي دهد.1
هرگاه خداوند بخواهد بنده را گرامي بدارد، او را گرفتار عشق و محبت خويش مي گرداند.2
باري، آتش عشق پروردگار آن خانه را غرق نور الهي و اعضاي آن خانواده را شيفته و حيران پروردگار ساخته بود. در آن خانة ملکوتي اتاقي ويژه نماز و مناجات با پروردگار بود که نه کوچک بود و نه بزرگ.3در آن اتاق تنها قرآن، شمشير و فرش بود.4
ابن ابي الحديد، دانشمند بزرگ اهل سنت، دربارة عبادت هاي اميرالمؤمنين علي(علیه السلام) مي نويسد: ...و اما عبادت، پس علي عابدترين و پُرنمازترين مردمان بود. از همه بيش تر روزه مي گرفت و نمازهاي مستحبي را بر پا مي داشت و همواره ذکر مي گفت... و چه گمان مي بري دربارة مردي که پيشاني اش از بسياري سجده همانند زانوي شتر شده بود.5
حسن بصري درباره عبادت محوري حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مي گويد: در تمام دنيا عابدتر از فاطمه يافت نمي شود. او به حدي براي نماز و عبادت بر پا مي ايستاد که پاهايش ورم مي ‌کرد.6
حضرت زهرا (سلام الله علیها) حتي در شيرين ترين و خاطره انگيزترين لحظه هاي زندگي نيز دل در گرو عشق خدا نهاد و در شب ازدواج خطاب به يگانه کُفو و همتايش علي (علیه السلام) فرمود: انتقال از خانة پدرم به خانة خودم، مرا به ياد انتقال به خانة قبرم انداخت. تو را به خدا سوگند مي دهم تا در اين ساعات به نماز برخيزي تا امشب را با هم به عبادت پروردگارمان بگذرانيم.7
پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرداي آن شب از علي (علیه السلام) پرسيد: همسرت را چگونه يافتي؟! حضرت علي (علیه السلام) بي درنگ فرمود: نِعمَ العَونُ عَلي طاعَةِ اللهِ؛ بهترين يار براي اطاعت و عبوديت پروردگار.8
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هر شب پس از فراغت از وظايف خانه داري چنان خائفافه و خالصانه بر سجاده به نماز مي ايستاد که پروردگار بدان بر ملائکة خويش مباهات مي فرمود: ملائکة من، اينک بر سرور کنيزانم فاطمه نظر کنيد. بر درگاه من ايستاده، در حالي که بند بند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است. او با تمام وجودش به عبادت من روي نهاده است. اينک شما را گواه مي گيرم که پيروان و شيعيان او را از آتش ايمني بخشيدم.9

[="Tahoma"][="Navy"][=&quot]2. قرآن گرايي[/]
[=&quot]روح و جان اعضاي اين خانواده با قرآن عجين گشته و تمام اخلاق و مرام اعضاي خانواده فاطمي، قرآني گشته بود. تلاوت قرآن پدر خانواده، چنان در اوج بود که درباره او گفته اند: «به خدا هيچ قريشي را نديده ايم که بيش از امام علي(علیه السلام) قرآن بخواند».10[/]
[=&quot]حضرت زهرا (سلام الله علیها) به طور شبانه روز با قرآن انس و رفاقت داشتند و به تلاوت آن عشق مي ورزيدند.11 آن حضرت بر تلاوت سوره هاي واقعه، الرّحمن و حديد تأکيد مي ورزيدند و مي فرمودند: قرائت کننده سوره هاي حديد و الرّحمن و واقعه در آسمان ها ساکن فردوس خوانده مي شود. 12[/]
[/]

3. اصل ساده زيستي و زهد خانوادگي
فاطمة زهرا (سلام الله علیها)، اين اسوة بي مثال الهي، در طول زندگاني خويش هماره دعوت کننده به سوي «وارستگي از دنيا و دل ‌سپاري به خدا» بود؛ اما نه دعوتي با زبان، که دعوت با تمام وجود و در عمل؛ دعوتي که ارزش و تأثيرش در هدايت و تربيت پيروان از هزاران دعوت زباني بيشتر و مؤثرتر است.
فاطمه (سلام الله علیها) در انتخاب بين دنيا و آخرت، سراي باقي را برگزيده و سيره زندگاني خويش را بر بي اعتنايي به زخارف دنيايي و قناعت به حداقل نيازهاي ضروري بنا ساخته بود. زندگاني او به دور از تشريفات و تجملات و در عين سادگي، لبريز از صفا، نشاط و زيبايي هاي معنوي بود. ساده زيستي فاطمه نه از روي فقر و ناداري که برخاسته از اوج معرفت و غناي روحي آن حضرت بود. بهترين شاهد اين مدعا، آن دوران از زندگاني فاطمه (سلام الله علیها) است که فدک در اختيار ايشان بود. فدک، سرزمين حاصل خيزي بود که مي توانست تمام گندم مورد نياز مدينه را تأمين کند. بعد از آن که پيامبر، به فرمان خداوند، فدک را به دخترش بخشيد، تمام درآمد آن13در اختيار فاطمه قرار مي گرفت؛ اما اين درآمد بسيار نتوانست صفا و سادگي زندگي ايشان را دگرگون سازد؛ چراکه فاطمه از دنيا رهيده، تمام حاصل فدک را فداي رضايت و خشنودي خداوند مي کرد.14باري، ساده زيستي فاطمه نه پيامد جبر و تحميل روزگار، که رهاورد وارستگي او از دنيا و انتخاب عارفانه وي بود.
او وارستگي از دنيا را از پدري آموخته بود که در مقام تهذيب و تزکيه دخترش مي فرمود: دخترم! پدر و شوهر تو فقير نيستند. خداوند، گنجينه هاي طلا و نقرة زمين را به من عرضه کرد؛ ولي من آنچه را نزد پروردگارم باقي مي ماند، برگزيدم. دخترم! اگر از آنچه که پدرت (از حقيقت دنيا) مي ‌داند، آگاه شوي، دنيا از چشمت فرو مي افتد. 15
آري فاطمه، پرورش يافته رسول بود و درس ساده زيستي و وارستگي از مظاهر دنيا را از آن اسوه حسنه فرا گرفته بود. اين گزارش تاريخي گواه اين مدعاست:
عادت پيامبر چنان بود که سفرهايش را با ديدار فاطمه شروع و ختم مي کرد. در يکي از اين سفرها، فاطمه به يمن قُدوم پدر و همسر، براي خود دستبندي از نقره، دو گوشواره و يک گردن بند فراهم آورد و پرده اي رنگين بر خانه آويخت. پيامبر بنابر عادت هميشگي ‌شان ابتدا به خانة فاطمه وارد شد؛ اما پس از توقف کوتاهي در حالي که آثار گرفتگي و ناراحتي در چهره اش هويدا بود، از منزل فاطمه خارج و روانه مسجد شد. فاطمه که با کياست خويش، علّت ناراحتي پدر را دريافته بود، بلافاصله پرده را باز کرد و به همراه زيورآلات نزد پيامبر فرستاد و پيغام داد که دخترت، سلام مي رساند و مي گويد: اينها را در راه خداوند به مصرف برسان! پيامبر، آنها را تحويل گرفت و فرمود:
پدرش به فدايش باد! پدرش به فدايش باد! پدرش به فدايش باد! آل محمد را به دنيا چه کار؟! ايشان نه براي دنيا، که براي آخرت آفريده شده اند؛ هرچند تمام دنيا به خاطر ايشان آفريده شده است. اگر دنيا به اندازه بال پشه اي نزد خداوند ارزش مي‌داشت، جرعه اي از آب آن را به هيچ کافري نمي نوشانيد.16
و آن‌ گاه برخاست و به سوي فاطمه شتافت.

[=tahoma][=&quot]4. اصل ايثار و انفاق خانوادگي[/]
[=&quot]كاوش و نگرشي کوتاه در شأن نزول سوره انسان که درباره اعضاي خانواده حضرت زهراست، سريان اصل «ايثار و انفاق خانوادگي» را در خانواده فاطمي به نمايش مي گذارد:[/]
[=&quot](و به عشق خدا مسکين و يتيم و اسير را طعام مي دهند (و مي گويند:) فقط براي رضاي خداوند شما را اطعام مي کنيم و در مقابل شما انتظار هيچ شکرگزاري و پاداشي را نداريم).17[/]
در ايّامي که فدک در اختيار حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود، تمام درآمد آن که ساليانه بين 70000 تا 120000 دينار طلا بود،18 تقديم آن حضرت مي شد، اما آن حضرت تنها به اندازه کفاف و ضرورت خانواده از آن بر مي¬ داشت و بقيه را بين نيازمندان مدينه تقسيم مي فرمود. بدين سان روزي که درآمد فدک به طور ماهيانه تسليم حضرت زهرا (سلام الله علیها) مي شد، روز جشن و سرور فقيران مدينه بود. 19

ادامه خواهد داشت ان شاء الله .......
[/]

اشعار فاطمه(س) درحال بازی و تربیت کودکان

حضرت زهرا(س) آنگاه که کودکان خود رابه بازی می گرفت به تربیت روحی وپرورش جسمی عزیزان خود می پرداخت.



به گزارش فرهنگ نیوز، حضرت زهرا(س) آنگاه که کودکان خود رابه بازی می گرفت وبه تربیت روحی وپرورش جسمی عزیزان خود می پرداخت درقالب زیبای اشعار ادیبانه می فرمود:

اَشبِه اَباکَ یاحَسَنُ وَاخلَع عَنِ الحَقِّ الرَّسَنَ

وَاعبُد اِلهاً ذَا المِنَنِ ولا تُوالِ ذَالاِحَن

[حسن جان،مانند پدرت علی(ع) باش وریسمان راازگردن حق بردار،

خدای احسان کننده راپرستش کن وباافراد دشمن وکینه توز دوستی مکن]

وآنگاه که امام حسین(ع) رابرروی دست نوازش می داد می فرمود:

اَنتَ شَبیهٌ بِأبی لَستَ شبَیهًا بِعَلیٍّ

[حسین جان توبه پدرم رسول الله(ص) شباهت داری وبه پدرت علی(ع)شبیه نیستی]

امام علی(ع) سخنان فاطمه(س) رامی شنید وتبسم می کرد.

پی نوشت ها:

۱_(نهج الحیاة، فرهنگ سخنان فاطمه(س)، ح۱۰۱،ص ۱۸۴)

[=&quot]5. اصل پاک نگه داري محيط خانه و خانواده از گناه[/]
[=&quot]بالاترين هنر بانوي يک خانه، حفظ محيط خانه و اعضاي خانواده از حرام الهي است تا هميشه و در همه حال ارتباط خانواده و اعضاي آن با عالم ملکوت برقرار باشد. و اين هنري است که حضرت فاطمه آن را به اوج تجلي رسانده است.[/]
[=&quot]آن حضرت در آخرين وصيت هاي خويش به اميرمؤمنان علي (علیه السلام) بر اين معنا تأکيد ورزيده است: پسر عمو جان، تا در خانه تو بودم، دروغي نگفتم، خيانتي نکردم و ازدستورات (الهي) تو هيچ گاه گامي فراتر ننهادم. 20[/]

[=tahoma][=&quot]6. اصل جهادي و فدايي بودن تمام اعضاي خانواده[/]
[=&quot]فاطمه (سلام الله علیها) به همراهي همسرش علي (علیه السلام)، تمام وجود و زندگاني خويش را وقف خداوند و رضايت او کرده بود. يگانه خانواده ‌اي که تمام اعضاي آن فداييان راه خدا بودند و در اين راه تمام آبرو، دارايي و جان خويش را تقديم داشتند، خانواده «علوي‌ـ فاطمي» بوده است.[/]
[=&quot]7. اصل دفاع همه جانبه از حريم ولايت و امامت[/]
فاطمه (سلام الله علیها) شيداترين پروانه شمع امامت بود؛ پروانه عاشقي که با سوختن و فداسازي خويش، به همگان آموخت که امام بر حق چونان کعبه است؛ کعبه اي که مردم بايستي بر گِردش طواف نمايند؛ نه او بر گِرد مردم.21 اين، فاطمه بود که عاشقانه ترين پاسداشت را از حريم امامت روا داشت. اين، فاطمه بود که يگانه ‌ترين اسوه دهي را در همرهي با ولايت ادا ساخت، هموکه پهلويش شکست و در خون نشست؛ اما لحظه اي از ياوري ولي امر خويش از پاي ننشست؛ هموکه با فريادهاي جگرسوز خويش، زيباترين شعار ولايت مداري را در گوش جان پيروان خويش طنين انداز ساخت:
[=&quot]اي أباالحسن! روحم به فداي روح تو و جانم سپر بلاي تو! هماره همراه تو خواهم بود؛ چه در خير و نيکي به سر بري و چه در سختي و بلا گرفتار شوي![/]
[=&quot]باري، پيشتازترين، خالص ترين و کاري ترين حمايت گر ولايت و امامت، فاطمه (سلام الله علیها) بود و هموست که بايستي مقتدا و اسوه ما در عرصه «ولايت ‌‌‌محوري»، «محبت ‌شناسي» و «حجت ‌مداري» در اين برهه از زمان واقع شود.22[/]
[=&quot]
[/]
[/]

8. اصل دانش پژوهي خانوادگي
حضرت زهرا (سلام الله علیها) محيط خانه را به دانشگاهي بي نظير در عرصه تعليم معارف اسلامي مبدل ساخته بود؛ از تعليم فرزندان گرفته تا تعليم مردمان و تشکيل کلاس¬هاي ديني ـ علمي در خانه. او همچون پدرش، مربي اخلاق بود و معلم قرآن؛ مقامي که تنها از آنِ پيامبر و اهل بيت پاک نهاد اوست. او عمري را با تلاشي بي امان، در نهايت مهرباني و دلسوزي به تعليم و تبليغ معارف دين و تربيت دين باوران پرداخت.
اين روايت تاريخي که گزارش گر آن مولاي متقيان علي (علیه السلام) است، نمايانگر جلوه اي از رحمت بي کرانه و تلاش خستگي ‌ناپذير فاطمه (سلام الله علیها) در مقام تعليم و تربيت مي باشد: روزي يکي از زنان مدينه خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) رسيد و گفت: «مادر پيري دارم که در مسايل نماز، سؤالات فراواني دارد و مرا فرستاده است تا آن مسايل شرعي را از شما بپرسم».
حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود: «بپرس!»
آن زن، مسايل بسياري طرح کرد و براي هر يک از آنها، پاسخ شنيد. در ادامه گفت و شنود، آن زن از کثرت پرسش ها خجالت کشيد و گفت: «اي دختر رسول خدا! از اين که فراوان خدمت مي ¬رسم و با سؤالاتي فراوان شما را به زحمت مي اندازم، معذرت مي خواهم!»
فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: باز هم بيا و هر آنچه سؤال برايت پيش مي آيد، بپرس! آيا اگر کسي اجير شود که بار سنگيني را به بالاي بام ببرد و به پاداش آن، صد هزار دينار طلا مزد بگيرد، چنين کاري براي او دشوار خواهد بود؟
گفت: «خير». حضرت ادامه داد: من در ازاي هر مسأله اي که پاسخ مي دهم، بيش از فاصله بين زمين و عرش، جواهر و لؤلؤ پاداش مي گيرم؛ پس سزاوار است که بر من سنگين نيايد. 23

[="Tahoma"][="Navy"][=&quot]9. اصل عفت ‌ورزي و عفاف‌ محوري[/]
[=&quot]پيامبر (صلوات الله علیه و آله) روزي از جمع مسلمانان حاضر در مسجد سؤال پرسيدند: «چه روش و سيره اي براي زندگاني بانوان بهتر است؟»[/]
[=&quot]هرکس به فراخور معرفت خويش جوابي مي داد؛ اما هيچ جوابي پيامبر را قانع نمي ساخت. در اين هنگام سلمان فارسي که در آن روزگار پيرمردي باوقار و پرذکاوت و در ميان آن جمع، به لحاظ ايمان و معرفت بالاتر بود، با خود انديشيد که پاسخ اين سؤال دقيق از سطح عمومي انديشه مردان فراتر است. از اين روي، در بحبوحه اظهار نظرهاي گوناگون، خود را به خانه زهرا (سلام الله علیها) که متصل به مسجد پيامبر بود، رسانيد و پاسخ پرسش پيامبر را از يگانه دخترش جويا شد. حضرت زهرا (سلام الله علیها) در پاسخ سؤال پدر فرمودند: براي زنان بهتر است که مردان نامحرم را نبينند و مردان نامحرم نيز ايشان را نبينند.24[/]
[=&quot]سلمان به جمع حاضر در مسجد بازگشت و پاسخ را مطرح نمود. پيامبر دانستند که اين پاسخ از خود سلمان نيست؛ از اين روي پرسيدند: «اين جواب را از که آموختي؟» سلمان عرضه داشت: پرسش شما را از دخترتان زهرا پرسيدم و چنين پاسخ شنيدم.[/]
[=&quot]پيامبر در اين هنگام فرمودند: پدرش به فدايش باد. ...به راستي که فاطمه پاره اي از وجود من است.25[/]
[=&quot]اين روايت معروف با عبارت هاي مختلفي، در منابع پرشماري از کتاب هاي حديثي، اخلاقي و تاريخي شيعه و سني موجود است.26 [/]
[=&quot]استفاده حضرت زهرا (سلام الله علیها) از کلمه «خير»، خود گوياي اين حقيقت است که سيره مذکور يک رُجحان و مزيت است؛ به ديگر سخن، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در مقام بيان يک امر ايده آلي و ترجيحي مي باشند؛ امري که رعايت آن رجحان و برتري دارد و مادامي که ضرورتي پيش نيامده است، عمل به آن بهتر و مطلوب تر است.[/]
[=&quot]باري، در شرايطي که نيازي به ارتباط زنان با مردان نيست، بهتر آن است که بانوان خانواده با هيچ مرد نامحرمي تماس نداشته باشند و «خانه‌محور» باشند. اين امر، رجحاني است و هرگز به معناي ممنوعيت قانوني حضور بانوان در جامعه نيست. از ديدگاه اسلامي زنان مي توانند در صورت نياز، با رعايت ارزش ‌هاي اسلامي و اخلاقي به عرصه هاي اجتماعي وارد شوند و هيچ منعي از آن نمي باشد؛ به عبارت ديگر، حکم بيان شده در روايت، يک توصيه اخلاقي ترجيحي است؛ نه يک حکم قانوني تکليفي.[/]
[/]

[=tahoma][=&quot]10. اصل حضور در اجتماع به هنگام ضرورت[/]
پاره وجود رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، کامل ترين اسوه و الگوي حيا، عفت، عفاف و حجاب است. سخن از فاطمه است؛ فاطمه اي که پدرش کانون همه حوادث سياسي‌ـ اجتماعي آن روزگار بود و او در کنار پدر، چون مادري مهربان، در همه اين صحنه‌ها حضوري مستمر داشت. آري فاطمه (سلام الله علیها) در تمام عمر در صحنه هاي گوناگون اجتماعي حضور داشت؛ چه در دوران کودکي در شرايط طاقت فرساي مکه و حصر اقتصادي در شعب ابي طالب؛ چه در دوران بعد از هجرت به مدينه و کشاکش جنگ هاي پُرشمار و حوادث بي شمار، و چه در خانه علي (علیه السلام) که محل آمد و شد فراوان اصحاب و ياران خاص رسول بود. حضرت صديقه طاهره (سلام الله علیها) در همه اين صحنه ها حضور داشت؛ اما با همه اين احوال، عفاف و حجاب او در اوج يگانگي و بي مثالي بود.
[=&quot]جلوه هايي بسيار زيبا و ديدني از رفتار و گفتار فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در عرصه حجاب و عفاف گزارش شده است که حقيقت هر يک از اين رفتارها و گفتارها مي بايد سرمشق دختران و زنان ما در زندگي قرار گيرد.[/]
[=&quot]سيره رفتاري حضرت صديقه طاهره (سلام الله علیها) نشان دهنده زيباجلوه‌ هايي از حضور فعال آن حضرت در عرصه اجتماع مي ‌باشد؛ براي نمونه ايشان هر هفته، روزهاي شنبه به سوي مزار شهداي اُحُد مي شتافت و براي حمزه (رضوان الله تعالی علیه) و ديگر شهداي احد طلب آمرزش و علوّ درجات مي نمود.[/]
[=&quot]فاطمة زهرا (سلام الله علیها) پس از هجران پدر، حمايت از امامت را وظيفه خويش دانست و در اين راه از هيچ فداکاري و جان ‌بازي دريغ نکرد و بارها و بارها در عرصه جامعه ظاهر شد و در جمع مردمان، خطبه هايي بي نظير ايراد فرمود؛ خطبه ‌هايي در اوج فصاحت و بلاغت که فصيحان و بليغان نام آور عرب را به شگفتي و شيفتگي واداشته است.[/]
همان زهرايي که مي فرمايد: «براي زن بهتر آن است که نه او هيچ مردي را ببيند و نه هيچ مردي او را»، آن گاه که مصالح کلي جامعه اسلامي را در خطر مي بيند، به سوي مسجد ميشتابد و در حضور جمع کثيري از مردان مهاجر و انصار، غاصبان خلافت را به محاکمه مي کشاند. چنين صحنه هايي از سيره رفتاري آن حضرت، تأييدگر اين حقيقت است که فرموده پيش¬گفته ايشان يک امر رجحاني است که در شرايط ايده آل مصداق مي يابد.27
[/]

[=tahoma][=&quot]11. اصل تقسيم کار در خانه[/]
[=&quot]زندگي مشترک علي و فاطمه (علیهما السلام) کامل ترين اسوه در مسايل خانوادگي است.آنچه در خانه زهرا (سلام الله علیها) صورت مي‌ پذيرفت، جملگي از حکمت بي کران الهي الهام گرفته بود. تقسيم کار در اين خانه نوراني از علم و حکمت نبوي سرچشمه مي گرفت: تدبير کارهاي منزل بر عهده زهرا (سلام الله علیها) و تدبير امور بيرون منزل بر دوش علي (علیه السلام).[/]
[=&quot]آن هنگام که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چنين تقسيم کاري را به علي و زهرا (علیهما السلام) پيشنهاد فرمود، فاطمه خوشحالي و رضايت خويش را اين گونه ابراز نمود: جز خدا کسي نمي داند که از اين تقسيم کار تا چه اندازه مسرور و خوشحال شدم؛ چرا که رسول خدا مرا از انجام کارهايي که مربوط به مردان است، باز داشت.28[/]
[=&quot]طرح پيشنهادي رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بيش از هر چيز ناظر به استعدادهاي طبيعي و تکويني هر يک از مرد و زن است؛ طرحي که در عرصه وظايف خانوادگي، نه زن سالاري را تجويز مي کند، نه مردسالاري را؛ بلکه در بردارنده تقسيم کاري عادلانه در سايه سار ايثار و صميميت خانوادگي است.[/]
[=&quot]12. اصل برقراري ارتباط خانواده با مسجد[/]
[=&quot]هم جواري خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) با مسجد و انس تمام اعضاي خانواده با مسجد و محراب و نمازگزاري آنها در مسجد؛ جملگي بر اصل «مسجد محوري خانواده» تأکيد مي ورزد.[/]
[=&quot]13. اصل همسايه مداري[/]
[=&quot]حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دعاهاي خويش همسايه ها را بر اعضاي خانواده مقدم مي داشت و مي فرمود: «فرزندم، نخست همسايه و سپس خانه».29[/]
اميرالمؤمنين علي (علیه السلام) اهميت همسايه خوب را تا بدان پايه مي دانست که سفارش مي کرد پيش از تهيه آذوقۀ خانه، از همسايه اش پُرس و جو شود.30 براي پيشگيري از اختلاف ها و برخورد ها، از افراد مي خواست با بستگانشان همسايه نشوند.31 آن حضرت، همسايه بد را بزرگ ترين خسارت ها و سخت ترين گرفتاري مي دانست.32 رازگويي به همسايه را ممنوع اعلام کرده بود و مي فرمود: کسي که همسايه اش را بر اسرار خود آگاه سازد، پرده هاي رازش دريده شود. 33
[=&quot]فايده خوش همسايگي را «بسياري همسايگان» و «مدد رساني به همسايگان در دشواري ها» مي دانست.34همسايه را تنها همسايه ديوار به ديوار نمي دانست؛ بلکه تا چهل خانه از هر سو را همسايه به شمار مي آورد. 35[/]
[=&quot]مي فرمود: بزرگوار، ...همسايه را گرامي مي دارد.36 عزيز نشود کسي که همسايگانش را خوار کند. 37[/]
[=&quot]14. اصل استفاده از لذت هاي روا[/]
[=&quot]استفاده از لذت جويي هاي حلال بين همسران، بهره بردن از ميوه ها و خوراکي هاي لذت بخش، همبازي شدن با کودکان، به مسابقه واداشتن فرزندان در عرصه هايي مثل کُشتي، شنا، اسب سواري و... مورد تأکيد اين زوج يگانه تاريخ، علي و فاطمه (سلام الله علیها) بود. پدرِ خانواده فاطمي مي فرمود:دين باور بايد شبانه روز خود را به سه بخش تقسيم کند:[/]
[=&quot]زماني براي نيايش با آفريدگارش؛[/]
[=&quot]وقتي براي فعاليت اقتصادي اش؛[/]
[=&quot]فرصتي براي واداشتن نفس به لذت هايي که زيبا و حلال است.38[/]
[=&quot]بدانيد اي بندگان خدا! پارسايان هم در اين دنياي زودگذر و هم در جهان آينده آخرت سود مي‌برند. (پارسايان) با اهل دنيا در دنياشان شريک شدند، در حالي که اهل دنيا در آخرت آنان شريک نشدند... . در دنيا در بهترين مسکن ها ساکن شدند و بهترين خوردني ها را خوردند. با اهل دنيا در دنياشان شريک شدند و با آنان از پاکيزه ها خوردند و نوشيدند و از بهترين ها پوشيدند و در بهترين مسکن ها ساکن شدند و با بهترين [بانوان] ازدواج کردند و بهترين مرکب ها را سوار شدند. با اهل دنيا به لذت دنيا دست يافتند و فردا همسايگان خداوندند... . پس به سوي اين [مکتب جامع]، اي بندگان خداوند هر خردمند، شيفته است.39[/]
[/]

پی نوشت ها:
1. منسوب به امام صادق (ع)، مصباح الشريعة، ص192.
2. سيد رضي، نهج البلاغه، حکمت 368.
3.شيخ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج3، ص555.
4. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج73، ص161.
5.ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج1، ص27.
6. قال الحسن البصري: ما كانَ فِي الدُّنيا أعبَدُ مِن فاطِمَةَ كانَت تَقُومُ حتّي تَتَوَّرمُ قَدماها. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج43، ص75، ح62.
7. حضرت زهرا3: «تَفكَّرتُ فِي حالي عِندَ ذَهاب عُمري وَ نُزُولي فِي قَبري فَشَبَّهتُ دُخُولِي فِي فِراشي بِمَنزِلي كَدُخُولِي إلي لَحدِي وَ قَبرِي فَاُنشِدُكَ الله إنْ قُمتَ إلَي الصَّلَوةِ فَتَعبُدَ اللهَ تَعالَي هذِهِ اللَّيلَةَ...» شوشتري، احقاق الحق، ج4، ص481.
8. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج42، ص117.
9. رسول الله (ص): «...مَتي قامَت فِي مِحرابِها بَينَ يدي رَبِّها... يقُولُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ:"يا مَلائِکَتي، اُنظُروُا إِلي أمَتِي فاطِمةُ، سَيدَةُ إِمائي، قائِمَةٌ بَينَ يدَي يرتَعِدُ فَرائِصُها مِن خيفَتي وَ قَد أقبَلَت بِقَلبِها عَلي عِبادَتي. اُشهِدُکُم أنّي قَد آمَنتُ شيعَتها مِنَ النّار"...» علامه مجلسي، بحارالانوار، ج28، ص38، ح1.
10. سنن امام علي7، ص124.
11. حضرت زهرا (س): «حُبِّبَ مِن دُنياکُم ثَلاثٌ: تَلاوَةُ کتابِ اللهِ... وَ النَّظَرُ فِي وَجهِ رَسُولِ‌اللهِ، وَ الإنفاقُ فِي سَبيلِ اللهِ» قيومي، جواد، صحيفة الزهراء، ص276.
12. حضرت زهرا (س): «قارِي الحَديد و إذا وَقَعَت و الرّحمن يُدعي فِي السّماواتِ ساکِنُ الفِردَوسِ» متقي هندي، كنزالعمال، ج1، ص583؛ قيومي، جواد، صحيفة الزهراء، ص276ص278.
13. درآمد ساليانة فدک را بين 70000 تا 120000 سکة طلا ثبت کرده اند. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج29، ص118.
14. تمام درآمد فدک تقديم حضرت فاطمه (س)مي شد؛ اما آن حضرت تنها به اندازة نياز ضروري خود از آن برمي داشت و بقيه را بين نيازمندان تقسيم مي‌فرمود. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج29، ص123، ح 25.
15. رسول الله (ص): «يا بُنَيّة! ما اَبُوکِ بِفَقيرٍ وَ لا بَعلُکِ بِفَقيرٍ وَ لَقَد عُرِضَت عَليَّ خَزَائِنُ الأرضِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ فَأختَرتُ ما عِندَ رَبِّي عَزَّوَجَلَّ. يا بُنَيّة! لَو تَعلَمِينَ ما عَلِمَ اَبُوکِ لَسَمَجَتِ الدُّنيا فِي عَينَيکِ...» علامه مجلسي، بحارالانوار، ج43، ص133؛ اربلي، علي‌بن‌عيسي، كشف الغمه، ج1، ص362.
16. قال رسول الله (ص): «قَد جُعِلَت فِدَاهَا اَبُوهَا (ثَلاثَ مَرَّاتٍ) ما لِآلِ مُحَمَّدٍ وَ لِلدُّنيا فَاِنَّهُم خُلِقُوا لِلآخِرَةِ وَ خُلِقَتِ الدُّنيا لَهُم» و به روايتي ديگر: «جُعِلَت فِداهَا اَبُوهَا (ثَلاثَ مَرَّاتٍ) لَيسَتِ الدُّنيا مِن مُحمَّدٍ وَ لا مِن آلِ مُحمَّدٍ وَلَو کَانَتِ الدُّنيا تَعدِلُ عِندَاللهِ مِن الخَيرِ جَناحَ بَعُوضَةٍ ما أسقَي فِيهَا کَافِراً شَربَةَ مَاءٍ» علامه مجلسي، بحارالانوار، ج43، ص20، ح 7 و نيز ص86.
17. (وَ يُطعِمونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّه مِسكيناً وَ يَتيماً وَ أسيراً% إنَّما نُطعِمُكُم لِوَجهِ اللهِ لا نُريدُ مِنكُم جَزاءً وَ لا شُكُوراً) انسان (76)، 8ـ9.
18. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج29، ص118.
19. ر.ک: همان، ص123، ح25.
20. قَالَتْ: «يَا ابْنَ عَمِّ! مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي» فتال نيشابوري، روضة الواعظين، ص151؛ علامه مجلسي، بحار الأنوار، ج43، ص191.
21. قَالَتْ فاطمة3 لقد قال رسول‌الله9: «مَثَلُ الامامِ مَثَلُ الکَعبَةِ إذ تُؤتي وَ لا تَأتي» علامه مجلسي، بحارالانوار، ج36، ص353، ح224.
22. حضرت زهرا (س): «يا اَبَاالحَسَنِ! روُحي لِروُحِکَ الفِداءُ وَ نَفسي لِنَفسِکَ الوِقاءُ. إن کُنتَ في خَيرٍ کُنتُ مَعَکَ وَ إِن کُنتَ فِي شَرٍّ کُنتُ مَعَکَ» حائري مازندراني، محمدمهدي، كوكب الدّرّي، ج1، ص196.
23. حضرت فاطمه (س): «هَاتِي وَ سَلِي عَمَّا بَدَأ لَک، أرَاَيتَ مَن اکتَري يَوماً يَصعَدُ إِلَي سَطحٍ بِحَملٍ ثَقِيلٍ وَ کَرَاهُ مِأةَ ألفَ دِينارٍ أيثقُلُ عَلَيهِ؟ أکتَرَيتُ أنَا لِکُلِّ مَسألةٍ بِأکثَرَ مِن مِلءِ ما بَينَ الثَّرَي إِلَي العَرشِ لُؤلُؤاً فَأحرَي أن لا يثقُلَ عَلَيَّ» علامه مجلسي، بحارالانوار، ج2، ص3؛ تفسير امام عسکري7، ص340.
24. حضرت فاطمه (س): «خَيرٌ لِلنِّسَاءِ أن لايرِينَ الرِّجَالَ وَ لايرَاهُنَّ الرِّجَالُ» شيخ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج14، ص43 و172؛ شيخ صدوق، مکارم الاخلاق، ص233؛ مجلسي، بحارالانوار، ج43، ص54.
25. رسول‌الله (ص): «جُعِلَت فِدَاهَا أبُوهَا... إِنَّ فَاطِمَةَ بَضعَةٌ مِنّي» متقي هندي، كنزالعمال، ج8، ص315؛ مجلسي، بحارالانوار، ج37، ص69.
26. از آن جمله است: علامه مجلسي، بحارالانوار، ج101، ص36 و ج100، ص238 و ج37، ص69 و ج43، ص84؛ متقي هندي، کنزالعمال، ج8، ص315 و ج16، ص601.
27. ر.ك: مصباح يزدي، محمدتقي، جامي از زلال كوثر، ص107ـ111.
28. حضرت فاطمه (س): «فَلا يَعلَمُ ما دَخَلَني مِنَ السُّرُورِ إلّا اللهُ بِاِكفائي رَسُولُ‌الله تَحَمُّلَ رِقابِ الرِّجالِ» حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج20، ص172؛ مجلسي، بحارالانوار، ج103، ص253.
29. حضرت زهرا (س): «يا بُنَيَّ، الجارُ ثُمَّ الدّارُ» مجلسي، بحارالانوار، ج43، ص81، ح3.
30. آمدي، غررالحکم، حديث 5598.
31. جلوه هاي حکمت، ص133.
32. آمدي، غررالحکم، حديث 4734.
33. جلوه هاي حکمت، ص134.
34. آمدي، غررالحکم، حديث 7762.
35. جلوه هاي حکمت، ص134.
36. آمدي، غررالحکم، ح 1996.
37. همان، ح 9486؛ ر.ك: سيدي، حسين، همنام گل‌هاي بهاري (نگاهي نو به زندگي و شخصيت پيامبر گرامي اسلام9).
38. آمدي، غررالحکم، حديث 7370؛ سيد رضي، نهج البلاغه، حکمت 382.
39. شيخ طوسي، الامالي، ص26؛ شيخ مفيد، الامالي، ص263؛ علامه مجلسي، بحارالانوار، ج62، ص124

[="Times New Roman"][="Indigo"]بسم الله الرّحمن الرّحیم

خلاصه مباحث استاد بصیر در این تاپیک:


چند اصل تربيتي از زندگي مشترک حضرت زهرا و امير المؤمنين (علیهما السّلام)

1. اصل خدامحوري و عبادت خانوادگي
2. قرآن گرايي
3. اصل ساده زيستي و زهد خانوادگي
4. اصل ايثار و انفاق خانوادگي
5. اصل پاک نگه داري محيط خانه و خانواده از گناه
6. اصل جهادي و فدايي بودن تمام اعضاي خانواده
7. اصل دفاع همه جانبه از حريم ولايت و امامت
8. اصل دانش پژوهي خانوادگي
9. اصل عفت ‌ورزي و عفاف‌ محوري
10. اصل حضور در اجتماع به هنگام ضرورت
11. اصل تقسيم کار در خانه
12. اصل برقراري ارتباط خانواده با مسجد
13. اصل همسايه مداري
14. اصل استفاده از لذت هاي روا

[/]

. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:

اَدِّبُوا اَوْلادَكُمْ فى بُطونِ اُمَّهاتِهِمْ. قیلَ: وَكَیْفَ ذلِكَ یا رَسُولَ اللّه‏ِ؟ فَقالَ: بِاِطْعامِهِمُ الْحَلالَ؛

فرزندانتان را در رحم مادرانشان تربیت كنید. سئوال شد: این چطور ممكن است، اى رسول خدا؟ فرمودند: با خوراندن غذاى حلال (به مادرانشان).

جُنگ مهدوى، ص 132

9. امام على علیه ‏السلام :

لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ

با خشم، تربیت [ممكن [نیست .

غرر الحكم ، ح 10529.

مراحل پرورش مذهبي كودك

رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرموده اند:

«فرزندان خود را به سه خصلت تربيت كنيد: محبت پيامبرتان و محبت خاندان او و قرائت قرآن». شك نيست كه هر سني مقتضايي براي خودش دارد و بايد طبق آن برنامه ريزي كرد. در كتب روايتي دوره 21ساله تعيين شده است كه به 3دوره 7ساله تقسيم مي شود و هر كدام به دوره جزيي تري قابل تقسيم است.

7سال اول : دوره تكوين است
پرورش مذهبي در حقيقت از همان روز تولد با گفتن اقامه و اذان در دو گوش كودك آغاز مي شود و بتدريج اين آموزش ها تا 3سالگي تكامل مي يابد. مرحله رشد ديگري از 5سالگي آغاز مي شود كه در اين مرحله بايد متوجه تفاوت كودكان در امر رشد و نمو باشيم.

تحقيقات روان شناسي ، تفاوت هاي كودكان را از نظر ميزان و ظرفيت يادگيري و نيز رشد و نمو عقلي آنها، مدنظر قرار داده است.اصول تربيتي اسلام از همان ابتدا توجه و نظر خود را به وجود تفاوت هاي رشدي در 5سالگي با مطرح كردن سوال زير جلب كرده است.اليهما يمينك من شمالك؟ راستت از چپت كدام است؟ اگر كودك بتواند به اين سوال پاسخ بدهد ، مرحله رشد قبلي خود را پشت سر گذاشته است.

امام صادق (علیه السلام) سفارش كرده اند كه در 5سالگي ، به كودك ، سجده آموزش داده شود. همچنين امام مي فرمايند: «كودك خود را تا 6سالگي فرصت دهيد، سپس او را در فراگيري كتاب به مدت شش سال تربيت كنيد. (وسائل باب 82 حديث 2) شارع اسلام در زمينه هاي ديگر تشريعي نيز به تفاوت بين كودكان توجه دارد مانند حديثي كه درباره اقامه نماز ميت براي كودك متوفاي 5ساله وارد شده است.از حضرت صادق (علیه السلام) سوال شد؟ «آيا اگر كودك 5ساله اي بميرد، بايد نماز ميت بر او خواند؟ حضرت فرمود: اگر نماز را فهميد و درك مي كرد، بر او نماز خوانده شود». (وسائل باب 13حديث 4).

۷سال دوم ، دوره پرورش ديني است
در اين دوره است كه كودك از حكم وضعي به حكم تكليفي بايد عمل كند. علاوه بر آموزش اعمال واجب اعم از روزه و نماز در 7سالگي ، امام صادق (علیه السلام) در زمينه تعليم احاديث اسلامي مي فرمايند: «احاديث اسلامي را به فرزندان خود هر چه زودتر بياموزيد ، قبل از آن كه مخالفان بر شما سبقت گيرند». (كافي ج 6 ص 76)

امام صادق (علیه السلام) درباره روزه گرفتن كودكان مي فرمايند: «ما به كودكان خود در 7سالگي مي آموزيم كه هر قدر طاقت دارند، نصف روز باشد ، يا بيشتر و يا كمتر روزه بگيرند و هرگاه گرسنگي بر تشنگي بر آنان غلبه كرد، افطار كنند ، تا اين كه به روزه گرفتن عادت كنند و آن را تحمل نمايند. پس شما از كودكان خود بخواهيد كه در 9سالگي هر قدر كه طاقت روزه دارند، روزه بگيرند و هرگاه كه تشنگي بر آنان غلبه كرد، افطار كنند». (فروع كافي ج 2 ، ص 124)

ايمان واقعي به مذهب از حدود 12سالگي در كودك پيدا مي شود و در اين سن تا حدود قابل توجهي مي توان معناي اصيل مذهب را به او منتقل كرد. ضمنا مباني اخلاقي و تربيتي ، به آداب معاشرت و رسوم و سنن در همين دوره بايد به كودك آموزش داده شود. پايان اين دوره همزمان با دوره نوجواني است و كودك با تجاربي كه در زمينه هاي مختلف به دست آورده ، بالنسبه به فردي مستقل و صاحب نظر مي شود.

7 سال سوم ، دوره تمرين و عمل است
در اين دوره نيز كه خود به 3مرحله پاياني نوجواني ، دوران بلوغ و دوره جواني تقسيم مي شود، بيشتر توجه والدين بايد به دوران بلوغ باشد كه دوره رشد احساسات و نوعي تولد مجدد است و دوره اي است كه نياز آنان به راهنمايي ، به اوج خود مي رسد. ايمان به مذهب از 16سالگي اوج مي گيرد و در صورتي كه به الگوي كاذبي برخورد كردند، در جنبه مذهب ، خطراتي برايشان وجود خواهد داشت.پايان بلوغ و از حدود 18سالگي ، دوره استقلال تقريبي است.
دقت و استدلال منطقي در او رشد مي كند و مي توان از اين طريق به آموزش مذهبي و ديني او پرداخت.

دعا برای سلامتی فرزندان
از وظایف والدین، دقت در سلامت جسم فرزندان است. حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان الگو و مادر نمونه، با حساسیت بالایی این مسئله را پی گیری می کرد و چنان چه فرزندانش بیمار می شدند، با توکل به خدا و دعا به درگاه او برای آنها طلب سلامتی می کرد.همان گونه که ابن عباس می گوید:حسنین بیمار شدند، پیامبر با جمعی از یاران به عیادتشان آمد و به علی علیه السلام گفتند: ای ابوالحسن خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود می کردی، علی علیه السلام و فاطمه و فضه خادمه نذر کردند که اگر آنها شفا یابند، سه روز روزه بگیرند.

ارتباط علمی حضرت زهرا با فرزندان
حضرت مجتبی علیه السلام در پنج سالگی هر روز به مسجد می رفت و از کلمات و مواعظی که پیغمبر اکرم در مسجد بیان می فرمود، همه آنچه را به ذهن مبارک خود می سپرد، به خانه می آمد(و به اقتضای ادای حق علم که نشر است) برای مادر بزرگوار خود حرف به حرف بیان می کرد و چون امیرالمؤمنین علی علیه السلام به خانه تشریف می آورد، حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام آنها را برای آن جناب بازگو می کرد. روزی حضرت علی علیه السلام پرسید: ای فاطمه، تو به مسجد حاضر نبودی از کجا این کلمات را فهمیدی؟ گفت: فرزندم حسن هر روز آنچه پدر بزرگوارم بر منبر می گوید، بی کم وکاست به همان ترتیب برایم بیان می کند.چنان که گفتیم، فاطمه زهرا علیهاالسلام با کودکان خود گفت وگوهای علمی داشت و آنان را به بیان نطق علمی تشویق می کرد و این کار مادر افزون بر انس امام حسن مجتبی علیه السلام با مسجد، سبب می شد که وی با شوق و اشتیاق همه مواعظ و کلمات پیامبر را به ذهن بسپارد.

بازی با کودکان، روش مؤثر در تربیت
بازی، شیوه ای است که تأثیرات مثبت و گوناگونی را بر روحیه فرزند به جای می گذارد، خلاقیت او را شکوفا و عواطف کودکانه او را از محبت سیراب می سازد. بازی کودکانه مادر با فرزندان، رشد جسمی و فکری کودک را سرعت می بخشد و احساسات پاک مادری را به او منتقل می کند، نشاط، شادابی، خلاقیت، ابتکار و نوآوری و اعتماد به نفس را در او ایجاد و زمینه را برای ظهور استعدادهای نهفته کودک فراهم می آورد.حضرت فاطمه علیهاالسلام از همان دوران کودکی با فرزندانش هم بازی می شد و به این نکته نیز توجه داشت که در بازی، نوع الفاظ و حرکات مادر سرمشق کودک قرار می گیرد، بنابراین باید از کلمات و جملات مناسبی استفاده کرد. افزون بر این باید در قالب بازی و شوخی، شخصیت کودک را تقویت ساخت و او را به داشتن نیکی ها و ارزش های اکتسابی تشویق و راهنمایی کرد.نقل شده است حضرت با فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام بازی می کرد و او را بالا می انداخت و می فرمود: « پسرم حسن، مانند پدرت باش، ریسمان ظلم را از حق بر کن، خدایی را بپرست که صاحب نعمت های متعدد است و هیچ گاه با صاحبان ظلم و تعدی، دوستی مکن».همچنین نقل شده است که وقتی فرزندش حسین علیه السلام را بازی می داد، این گونه می فرمود: «انت شبیه بأبی لست شبیه بعلی؛ تو به پدر من (پیامبر) شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری».

پرورش شخصیت عاطفی ،بوسیدن و ملاطفت با کودکان
یکی از مهم ترین نیازهای هر کودک برخورداری از عواطف پاک و مهر و محبت خانواده و خویشاوندان و والدین است. هنگامی که کودک از زلال محبت خانواده سیراب شد و عطش محبت و توجه عاطفی او برطرف گردید، با روانی آرام و سلامت و پرنشاط پا به عرصه اجتماع می گذارد تا همگان از برکات وجود او بهره مند شوند. یکی از راه های پرورش شخصیت عاطفی کودک، ابراز محبت و از جمله بوسیدن است.بوسه های مکرر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر رخسار و دست و بازوی فاطمه علیهاالسلام نشانه ای از ابراز علاقه آن حضرت به فرزندش بود. آن حضرت به محبت کردن و توجه به کودکان بسیار اهمیت می داد، چنان که: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله امام حسن علیه السلام را می بوسید و نوازش می کرد، اقرع بن حابس عرض کرد: من ده فرزند دارم، ولی تا به حال هیچ یک از آنان را نبوسیده ام. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله غضبناک شد و فرمود: اگر خدا محبت را از قلب تو گرفته است، من چه کنم؟ هر کس نسبت به اطفال ترحم نکند و احترام بزرگ سالان را نگه ندارد، از ما نیست.حضرت زهرا علیهاالسلام نیز که تربیت یافته چنین مکتبی بود، با بوسیدن مکرر فرزندان خود، شخصیت عاطفی آنها را پرورش می داد.
پرورش روحیه ایثار
مقدم داشتن دیگران بر خود، اصلی بسیار ارزشمند و انسانی است که هر کس، نمی تواند دارنده آن باشد. حضرت زهرا علیهاالسلام فرزندانش را با چنین روحیه ای پرورش داده بود.آنجا که پس از یک روز گرسنگی، وقت افطار، در به صدا در می آید و گرسنه بی سرپرستی درخواست طعام می کند، پس از آنکه حضرت علی و فاطمه علیهماالسلام طعامشان را که قرص نانی بود تقدیم آن فقیر می کنند، فرزندان آنها نیز که پرورش یافته چنین پدر و مادری هستند، دیگران را بر خود مقدم می شمارند و قرص نان خود را به فقیر می دهند و این عمل تا سه شب تکرار می شود و نتیجه این روحیه ایثار و از خود گذشتگی، آن می شود که فرزندان بزرگوار آن حضرت تمام هستی خود را برای پیشرفت و تکامل انسانیت فدا می کنند.

پرورش شخصیت توحیدی
پدران و مادران مکلفند تا فرزندان خویش را با روحیه خداپرستی آشنا سازند و شوق عبادت و تقرب به خالق بی همتا را در آنان پرورش دهند.کودکانی که از نخستین روزهای حیات خویش، با ایمان به خدا تربیت می شوند، اراده ای قوی و روانی نیرومند دارند. از همان دوران کودکی، رشید و باشهامت هستند و نتایج درخشان ایمان، از خلال گفتار و رفتارشان به خوبی مشهود است.از اساسی ترین مسائلی که بزرگ بانوی اسلام، در منطق رفتاری خود در تربیت کودکانش بر آن تأکید می ورزید، توجه به روحیه عبادت و حس خداپرستی در فرزندانش بود.آن یگانه مربی روزگار چنان شوق بندگی و عبودیت و خضوع در برابر معبود را در دل و جان فرزندانش تقویت می کرد که آنان بهترین کارها و بالاترین لذت ها و زیباترین دقایق را لحظات عبادت و تقرب به خدا می دانستند.حضرت زهرا علیهاالسلام روحیه تعبد و بندگی را از کودکی به فرزندانش می آموخت و آنها را در حد طاقتشان با عبادت آشنا می ساخت، به گونه ای که حضرت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان کودکان خود را به بیداری و نخفتن وادار می کرد.... حضرت در روز بچه ها را می خوابانید تا کاملاً استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می داد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتر و مطلوب تری از نظر جسمی و روحی برای شب زنده داری داشته باشند. او به حدی در این کار جدی و قاطع بود که نمی گذاشت احدی از اهل خانه خوابش ببرد و می فرمود: «محروم است کسی که از برکات شب قدر محروم بماند».گویا فاطمه علیهاالسلام می خواهد از دوران کودکی در قلب پاک فرزندان خود جمال خدا را به تجلی و جان و زبانشان را به حلاوت و شیرینی عبادت آشنا کند و محبوب راستین را به آنان نشان بدهد تا در جوانی جذب جلوه های دروغین نشوند. این روش تربیتی فاطمه علیهاالسلام ، به عنوان یک سنت بسیار پسندیده و قابل اجرا، درگفتار امامان معصوم نیز به چشم می خورد.

تأثیر شخصیت معنوی مادر بر کودک (وراثت)
مجموعه خصلت های روحی و روانی مادر، عامل مؤثری در تکوین شخصیت کودک است. طینت پاک و الهی مادر بر وجود فرزندان چنان اثر می گذارد که زمینه الهی شدن آنها را فراهم می سازد. برتری و شایستگی های روحی و روانی حضرت زهرا علیهاالسلام عامل مهمی در شکل گیری شخصیت کودکان بزرگوارش بود، چنان که در زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام می خوانیم:>اشهد انک نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها شهادت می دهم که نوری بودی در صلب مردان بزرگ و در رحم زنانی پاک که هرگز آلوده به ناپاکی های جاهلیت نگردید >شخصیت عظیمی چون امام حسین علیه السلام نیز از دامان پاک و سرشت الهی ای، چون زهرای مرضیه مقدور و ممکن شده است.>بنابراین، هر مادری که می خواهد فرزندانی باایمان و خداشناس داشته باشد، شایسته است که در ابتدا بر ایمان و تقوای خود بیفزاید تا بتواند فرزندانی پاک و خداپرست را پرورش دهد.

تأثیر نام نیکو بر شخصیت فرزند
نام گذاری، برای طفل اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا اولین چیزی که در فهم لطیف و حساس کودک راه پیدا می کند، نام و شهرت اوست و اینکه این نام حامل چه بار فرهنگی و معنایی است، تأثیر شگرفی بر روح و روان او دارد، بدین جهت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، یکی از حقوقی را که فرزندان بر عهده پدر دارند، نام نیکو و پسندیده می شمارد و می فرماید:«حق الولد علی الوالد انّ یحسن اسمه؛ تعیین نام مناسب، حقی است که فرزند بر ذمه پدر خود دارد».حضرت زهرا علیهاالسلام با هم فکری و همیاری پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام زیباترین نام ها را برای فرزندانش انتخاب کرد و حقی که بر عهده داشت به بهترین شکل ممکن ادا کرد تا زمینه ای برای پرورش هر چه بهتر روح و روان فرزندانش به وجود آید.
رفتار و اخلاق عملی
با پند و اندرز نمی توان صحت و درستی صفات اخلاقی ای را که رعایت نمی شود، به دیگران اثبات کرد و آموخت. کسی که می خواهد دیگری را تربیت کند، باید در عمل، به آنچه می گوید پای بند باشد. مادری که به تربیت فرزند خود علاقه مند است، باید خود، دارای فضایل اخلاقی باشد و همواره رفتار صحیح را رعایت کند تا فرزندانش با آسودگی خاطر، در عمل از او الگو گیرند.حضرت زهرا علیهاالسلام با عمل به آنچه می فرمود، فرزندانش را با اخلاق و رفتار اسلامی آشنا می ساخت، چنان که امام حسن علیه السلام می فرماید:مادرم، فاطمه علیه السلام را دیدم که شب جمعه در محراب خویش به عبادت ایستاده بود و پیوسته در رکوع و سجود بود تا اینکه سپیده صبح بردمید و از او می شنیدم که برای مردان و زنان مؤمن دعا می کرد و نامشان را بر زبان جاری می ساخت و بر ایشان بسیار دعا می کرد، ولی برای خویش هیچ دعا نمی کرد، من به او گفتم: ای مادر! چرا همان گونه که برای دیگران دعا می کنی، برای خود دعا نمی کنی، فرمود: یا بنیّ! الجّار ثم الدّار؛ ای پسرکم! نخست باید همسایگان را دریافت، آن گاه به خانه پرداخت.حضرت نصیحتی را به فرزندش آموخت که از شب تا به صبح به آن عمل کرده بود و چنین پند و اندرزی است که اثر می گذارد و تربیت می کند.


حضرت علي (علیه السلام) مي فرمايد: «كودك هفت سال آزاد است و هفت سال مورد ادب و توجه و هفت سال ديگر مورد خدمت و ياور است» (بحار الانوار ج 23 ص 65) از روايات اسلامي استفاده مي شود كه آغاز تعليم مدرسه اي كودك در هفت سالگي است.

امام صادق (علیه السلام) مي فرمايد: «كودك هفت سال بازي مي كند و هفت سال خواندن و نوشتن مي آموزد و هفت سال (مقررات زندگي) حلال و حرام را ياد مي گيرد». (اصول كافي ج 6 ص 47 و 46) در هفت سال دوم كودك آمادگي لازم را براي فراگيري معلومات و آداب اسلامي پيدا مي كند.

نكته اي كه بايد در همه مراحل در نظر گرفته شود، اين است كه محتواي آموزشي و تعليم بايد با مسائل روز و مورد نياز فراگيران و نيز شرايط محيطي و اجتماعي آنها مرتبط باشد. علي (علیه السلام) مي فرمايد: «فرزندان خود را به عادات و آداب خود مجبور نكنيد؛ زيرا آنها براي زماني غير از زمان شما خلق شده اند.» (نهج البلاغه گفتار 240)

تربيت و پرورش كودكان يكي از اموري است كه در سنت اسلامي بسيار مورد اهميت واقع شده است. اين در حالي است كه بيشتر والدين تنها به طور غريزي به تربيت كودكان خود مي پردازند و هيچ آموزش يا مطالعه اي در اين زمينه ندارند. براي رفع اين كمبود، كارهاي بسيار زياد و عميقي لازم است تا پاسخگوي مشكلات روزمره كودكان و نوجوانان باشد. آنچه در اين نوشتار خواهد آمد، نگاهي بسيار كوتاه به ديدگاه هاي سنت اسلامي در زمينه تعليم و تربيت است.

حضرت علی در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمودند:

« ... ای بنی انی لما رایتنی قد بلغت سنا و رایتنی ازداد وهنا بادرت بوصیتی الیک و اوردت خصالا منها قبل ان یعجل بی اجلی دون ان افضی الیک بما فی نفسی او ان انقص فی رایی کما نقصت فی جسمی او یسبقنی الیک بعض غلبات الهوی و فتن الدنیا فتکون کالصعب النفور و انما قلت الحدث کالارض الخالیة ما القی فیها من شی قبلته. فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لبک ... »

پسرم هنگامیکه دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی رو به کاهش نهاد به نوشتن وصیت برای تو شتاب کردم و ارزش های اخلاقی را برای تو شمردم پیش از آنکه اجل فرا رسد و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم و در نظرم کاهشی پدید آیدچنان که در جسمم پدید آمد

و پیش از آنکه خواهشها و دگرگونیهای دنیا به تو هجوم آورند و پذیرش و اطاعت مشکل گردد، زیرا قلب نوجوان چونان زمین نکاشته شده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد.
( قسمتی از نامه 31 نهج البلاغه وصیت بهترین پدر به بهترین فرزند).

فطرت كودكان : از جمله مهمترين نكاتي كه درخصوص آموزش ديني كودكان در روايات آمده است ، مساله فطري بودن توجه به دين و خداست.

رسول اكرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: «هر نوزادي با فطرت خدايي به دنيا مي آيد و پرورش مي يابد ، مگر اين كه پدر و مادر او را به سوي يهودي گري يا مسيحي گري بكشانند.» (بحارالانوار ج 3 ص 281)

و نيز آمده است كه موسي به خدا عرض كرد: «پروردگارا! كداميك از اعمال نزد تو برتر است؟ خطاب رسيد: محبت به كودكان ؛ چرا كه من فطرت آنها را بر پايه اعتماد به يگانگي خود قرار دادم.» (آيين تربيت ص 381) تمام اين احاديث نشان مي دهد كه بايد پدر و مادر محيطي مناسب براي كودك فراهم آورند تا حقايقي يا عقايدي كه ريشه هاي آن در نهاد و فطرت كودك نهفته است ، به منصه ظهور برسد.