اذان

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اذان

سلام
شهادت به ولایت علی ع جز اذان نیست ولی شیعه این عبارت را در اذان می آورد؟
آیا دلیل روای یا خاصی برای این وجود دارد؟

باسلام وتشكر از سوال شما
از زاويه شرعي نگاه كنيم انچه از كلمات فقها بدست مي ايد به قصد تيمن وتبرك وميباشد وهركجا اظهار اين شعار مستحسن لازم باشد گفتن ان مستحسن ولازم است

بهجت : بعيد نيست مستحب بودن اقرار به ولايت امير المومنين علي بن ابيطالب در اذان مستحبي در صورتي كه به نيت مطولب بودن گفته شود به عبارات مختلفي كه درنهايه و فقيه واحتجاج نقل شده است كه(انّ علياً وليُّ الله ويا عليُّ امير المومنين ويا به عبارت اشهد انّ عليا وليُّ الله ) باشد واما اقرا به ولايت اگرچه در غير اذان باشد خوب است
پس احتياج به دليل مخصوص ندارد وكاملترين عبارتي كه در اينجا گفته مي شود ان است كه اقرار به خليفه بودن يا وصي بودن حضرت امير المومنين عليه السلام وائمه طاهرين عليه السلام دران باشد
نوري:چون در امثال زمان ما،شعار تشيع محسوب ميشود
و درهرجااظهاراين شعار مستحسن و لازم باشد گفتن ان مستحسن ولازم است
( امام/918) اذان هيجده جمله است كه شهادت به امير المو منين عليه السلا م جزء اذان واقامه نيست ولي خوب است بعد از شهادت به رسالت نبي صلي الله عليه واله به قصد قربت گفته شود
زنجاني:البته ولايت امير المومنين وائمه معصومين عليهم السلام از اركان ايمان است واسلام بدون ان ظاهري بيش نيست وقالبي از معني تهي است وخوب است كه پس از شهادت به رسول الله به قصد تيمن وتبرك ، شهادت به ولايت وامامت بلا فصل امير المومنين وساير معصومين به نحوي كه شبيه جملات اذان واقامه نگردد ،ذكر گردد.

توضيح المسائل م/918

سلام

اسراء;9226 نوشت:
مستحب بودن اقرار به ولايت امير المومنين علي بن ابيطالب در اذان مستحبي در صورتي كه به نيت مطولب بودن گفته شود

اولا استحباب هم نیاز به دلیل دارد. دوما هر چیزی که درست باشد مگر می توان به امید رجاء در اعمال عبادی اضافه کرد.

اولا استحباب هم نیاز به دلیل دارد. دوما هر چیزی که درست باشد مگر می توان به امید رجاء در اعمال عبادی اضافه کرد. سوال از narenj
[=&quot]با تشكر از پي گيري شما
[=&quot]در مورد اولا گفته مي شود:
[=&quot]ظاهرا خلط شده است
[=&quot] كسي نگفته استحباب نياز به دليل ندارد وفقيه كه فتوي به استحباب مي دهد حتما دليل دارد(كه فرمودبعيد نيست مستحب بودن) يعني اصل مستحب بودن را پذيرفته است وكافي است كه مايك روايت در استحباب شهادت به ولايت اميرالمومنين داشته باشيم درهرجائي مي توان به ان استناد كرد حتي در اذان ؛ مگر اينكه دليل داشته باشيم كه نبايد دراذان گفت مثل موارد تقيه واينجا از نظر اقاي بهجت استحباب ان ثابت است ودر اذان هم بدليل نداشتن دليل براي منع شهادت امير المومنين، استحباب ان تعين پيدا ميكند پس در خود اذان نياز به دليل مخصوص براي شهادت امير المومنين ندارد.
[=&quot]در مورد دوما گفته مي شود:
[=&quot]قصد رجاء در كلمات فقهاء يعني هرچيزي كه احتمال عبادت بردن ان برود به اميد بردن ثواب، انرا عمل مي كند و شهادت امير المومنين عليه السلام احتمال عبادت در روايات ثابت شده است وبه اميد رجاءبگويد صحيح ميباشد.

از ديدگاه شيعه , اذان مانند احكام شرعي ديگر, به رسول خدا(ص ) وحي شده است نه اينكه پيامبر خدا با مسلمانان مشورت كند و قرار بگذارند كه به فلان شكل انجام شود (که اهل تسنن به این مطلب قائلند) لذا شیعه قائل است که: به خاطر اينكه وحي است , نمي توان اذان را كم و زياد كرد. از حضرت امام صادق روايت شده است كه فرمود: وحي بر پيامبرتان نازل مي شود و شما گمان مي كنيد كه آن حضرت اذان را از عبدالله بن زيد گرفته است( توجه داشته باشید که اهل سنت قائلند که پیامبر اذان را از عبدالله بن زید یاد گرفته است نه به واسطه وحی !!), (وسائل الشيعه , ج 4, ص 612, ح 3).
در حديث امام باقر(ع ) آمده است : وقتي كه رسول خدا(ص ) به معراج رفت , وقت نماز كه رسيد, جبرئيل اذان و اقامه گفت و رسول خدا(ص ) با فرشتگان نماز خواندند, (همان , ح 1). حديث سوم , حديث هشتم , حديث هفدهم , و حديث دهم از باب 19, از ابواب اذان و اقامه در وسائل الشيعه , همه نشان مي دهند كه اذان از سوي جبرئيل به حضرت محمد(ص ) تعليم داده شده است .
بر اساس رواياتي كه مي گويد: (پيامبر اسلام (ص ) در شب معراج اذان را از جبرئيل گرفت ) مي توان گفت كه تشريع اذان پيش از هجرت بوده است چون معراج قبل از هجرت بود.
ممكن است كسي بپرسد: اصلا چرا اين جمله(ذکر اشهد ان علیا ولی الله) مطرح شد؟ :Gig:در جواب بايد گفت : بني اميه تمام تلاش خود را به كار بردند تا نام و آثار حضرت علي (ع ) محو شود. شيعه براي زنده نگه داشتن نام علي و ولايت آن حضرت در طول تاريخ با همه تلاش , با ذكر جمله ي (اشهد ان عليا ولي الله ) و امثال آن , مانع موفقيت دشمن شده است . فخر رازي سنی، در تفسير سوره فاتحه , در مسأله فقهي جهر به بسم الله مي گويد: علي (ع ), بسم الله الرحمن الرحيم را در نمازها بلند مي گفت و بر بلند گفتن تأكيد داشت . وقتي كه حكومت و دولت به بني اميه رسيد, آنان از بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحيم ممانعت كردند و در اين ممانعت بسيار تأكيد داشتند و علت اصلي ممانعت آنها اين بود كه آنان سعي داشتند آثار علي (ع ) را از بين ببرند , (تفسير كبير, ج 1, ص 160, چاپ استانبول ).
در آن زمان كه امويان حاكم بودند, در برخي از مناطق كشور اسلامي ياران مخلص حضرت علي(ع) را مي كشتند, آن حضرت را سب و نفرين مي كردند و حتي نمي گذاشتند كسي نام علي را براي بچه هاي خود انتخاب كند. بر هيچ كس پوشيده نيست كه چه بلاهایي از سوي امويان و عباسيان بر آل علي و سادات علوي رسيد. شيعه در برابر اين فشارها مقاومت كرد و علي(ع) را فراموش نكرد و به اين ترتيب علي , ياد علي و مكتب علي زنده ماند.:Sham:
از آنچه گذشت معلوم شد كه:
اولا :از ديدگاه شيعه اذان در مكه تشريع شده و از ديدگاه اهل سنت در سال اول هجرت و در مدينه .
ثانیا: از ديدگاه قرآن همان گونه كه رسول اكرم ولي از سوي خداوند است , حضرت علي (عليه السلام ) نيز ولي است : »انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزكاه و هم راكعون ; تنها سرپرست شما خدا و رسول او و كساني هستند كه ايمان آورده اند. كساني كه نماز را به پاي مي دارند و در حال ركوع زكات مي دهند«, (مائده , آيه 55) كه به تصريح شيعه و سني بر امام علي (ع ) تطبيق شده است , (ر.ك : تفسير طبري , ج 6, ص 186; احكام القرآن (تفسير جصاص ), ج 2, ص 542; تفسير بيضاوي , ج 1, ص 345; الدرالمنثور, ج 2, ص 292).
ثالثا: در برخي از روايات آمده است كه هر كس »لااله الا الله محمد رسول الله « مي گويد: علي اميرالمومنين نيز بگويد, (بحارالانوار, موئسسه الوفائ, ج 81, ص 112, به نقل از احتجاج طبرسي , ص 83).
اين روايت دلالت بر استحباب شهادت به ولايت پس از شهادت به توحيد و رسالت در همه مواضع دارد چه در اذان باشد چه در غير اذان . بله , از آنجا كه اجزائ اذان و اقامه معين است و شهادت به ولايت در آن نيست , كسي حق ندارد شهادت به ولايت را به عنوان جزئ اذان و اقامه بگويد ولي اگر بدون قصد جزئيت بگويد, نه تنها حرام و بدعت نيست بنابر روايت مذكور, مستحب هم خواهد بود. البته هر مقلدي بايد در اين مسائله به فتواي مرجع تقليد خود عمل كند.
رابعا: از آنجا كه شيعه هرگز جمله اي را كه داخل اذان نيست به قصد اذان نميگويد بدعت گزار نيست و هرگز چيزي را نيز از اذان كم نكرده است . برخلاف برخي از اهل سنت كه »حي علي خيرالعمل « را حذف و به جاي آن در اذان صبح »الصلاه خير من النوم « آوردند.
.:Gol::Gol::Gol::Gol:

سلام
یه سوال دیگه:
از چه زمانی شهادت با ولایت امیرالمومنین وارد اذان شده است؟

حضرت آيت الله سيد اسماعيل مرعشي در كتاب اهميت اذان واقامه و سومين شهادت , دو حديث را از كتاب (السلافه في امر الخلافه ) كه اثر محقق و دانشمند بزرگ اهل سنت شيخ عبدالله مراغي مصري است نقل مي كند و از اين دو حديث برمي آيد كه شهادت سوم(اشهد ان علیا ولی الله) از زمان رسول خدا وجود داشته است:
1- سلمان فارسي در عصر پيامبر در اذان و اقامه بعد از گواهي به يكتايي خدا و رسالت پيامبر(ص ) به ولايت اميرمؤمنان علي (ع ) نيز شهادت مي داد. يكي از اصحاب به محضر رسول خدا(ص ) رسيد و عرض كرد: اي رسول خدا, امروز موضوعي را شنيدم كه قبلا نشنيده بودم . پيامبر فرمود: آن موضوع چيست ؟ او عرض كرد: سلمان اذان مي گفت . شنيدم او بعد از گواهي به يكتايي خدا و رسالت پيامبر (شهادتين ) به ولايت علي (ع ) گواهي داد (اين ماجرا بعد از حجه الوداع پس از ماجراي غدير رخ داد). پيامبر فرمود: سمعتم خيرا; چيز خوبي شنيده ايد.
2- نيز در مورد ابوذر غفاري روايت شده , يكي از اصحاب نزد پيامبر(ص ) آمد و عرض كرد: اي رسول خدا، ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت پيامبر(ص ) به ولايت علي شهادت مي دهد و مي گويد: (اشهد ان عليا ولي الله ) پيامبر فرمود: كذلك اونسيتم قولي في غدير خم من كنت مولاه فعلي مولاه فمن ينكث فانما ينكث علي نفسه ; همين گونه است . مگر سخن مرا در غدير خم فراموش كرده ايد كه گفتم هر كس من رهبر او هستم پس علي (ع ) رهبر او است . هر كس پيمان را بشكند قطعا به خودش آسيب رسانده است.
در هر حال علي (ع ) به حكم آيه (انما وليكم الله والرسول ...), (مائده , آيه 55) از اولياء الهي بر مسلمين است , شهادت دادن بر ولاء علي به حكم آيه , بدون آن كه آن را جزئ اذان بدانيم كاري است محبوب .
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

تمام احکام الهي داراي حکمت و علت هستند ولي عقل بشر از رسيدن به تمام اين حکمت ها قاصر است. نحوه اداي اذان و اقامه و تفاوت ان دو نيز از احکام تعبدي است که داراي حکمت هاي متعدد مادي و معنوي است که برخي از اين حکمت ها در کلام ايمه معصومين عليهم السلام منعکس شده و برخي نيز با دقت در فلسفه تشريع انان قابل درک است و برخي از حکمت ها نيز از عقل بشري مخفی مانده است .:Sham:
اذان و اقامه دو ادب براي نماز است که کاربرد متفاوت و متمايزي دارند لذا اختلاف بين آن دو روشي براي ايجاد تمايز بين آن است.در عين حال که دو عمل عبادي محسوب مي شود که آثار و نتايج خاص معنوي و اخروي و هم دنيوي بر ان مترتب است.
اذان به عنوان نشانه و اعلام ورود به وقت نماز است.در حالي که اقامه، مقدمه آغاز ارکان نماز مي باشد. با اذان مردم براي اقامه نماز خبر مي شوند و با اقامه براي اداي نماز اماده مي گردند. وجود عبارت قد قامت الصلوات در اقامه به همین تفاوت اشاره دارد .از این رو دستور داده شده است که بين اذان و اقامه اندکي فاصله ايجاد گردد تا مردم به نماز جماعت برسند. اين حکمت نشان دهنده اين است که اصل و مبنا در اقامه نماز نماز جماعت است که احکام مربوط به اذان و اقامه اصالتا در مورد ان تشريع شده است. البته ذکر اذان و اقامه براي نماز فرادي نيز مستحب است لکن تاکيد و استحباب ان در نماز جماعت بيشتر بوده است.:Gol::Gol:

در ادامه بخشي از کتاب شريف اسرار الصلوه تاليف ميرزا ملکي تبريزي استاد اخلاق امام خميني قدس سره را در مورد عبرتهاي اذان و اقامه نقل مي نماييم.
« عبرتهاى اذان و اقامه»:Gig:
آنگاه كه نداى مؤذن را شنيدى نداء روز قيامت را بخاطر آور و در ظاهر و باطن خود را براى اجابت اين نداء آماده ساز چون كسانيكه در پاسخ باين ندا شتاب گيرند همانها هستند كه در روز قيامت به لطف الهى ندا داده مى‏شوند، پس اين ندا را بر قلبت عرضه نما اگر ديدى كه با شنيدن اذان دلت مملو از شادى و سرور مى‏شود و با ميل و رغبت تو را به پاسخ به اين ندا فرا مي خواند بدان كه در قيامت هم به بشارت و رستگارى ندا داده خواهى شد و لذاست كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏فرمود:ارحنا يا بلال، ارحنا بها و بالنداء إليها؛راحت ساز ما را اى بلال، راحت ساز ما را به نماز و به نداء و دعوت بنماز، زيرا كه روشنى چشم آن حضرت در نماز بود.
اذان، دعوت براى ملاقات است و همانگونه كه روز قيامت مردم براى عرضه بر خداوند فرا خوانده مى‏شوند در اين دنيا هم مؤمنين، مؤمنان را به مجلس حضور و معراج و زيارت حضرت پروردگار فرا مي خوانند پس اگر معرفت انسان در اين دنيا به حدى باشد كه از اين نداء لذت ببرد در آخرت هم از ملاقات حضرت حق بى‏بهره نخواهد بود چرا كه معرفت در اين دنيا به منزله بذر مشاهده در آخرت مي باشد، و اگر بر اثر جهل، حال انسان بگونه‏اى باشد كه اين نداء او را خوش نيايد اين امر سبب خواهد شد كه نداء روز قيامت هم خوش آيند او نباشد، و اگر در اين دنيا در هنگام شنيدن اذان در زمره غافلان باشد حالش در آن روز مناسب با اين غفلت خواهد بود و در ساير مقامات دين و نواميس شرع امر بهمين منوال است. چرا كه انسان بر همان چيزى ميميرد كه بر آن زندگى نموده و بر همان چيزى محشور ميشود كه بر آن مرده و جز آنچه در زمين دل كاشته چيز ديگرى درو نخواهد كرد بنابر اين كسيكه موقع نماز از وظيفه‏اش نسبت به پروردگار آگاه باشد و بداند كه اين امر، لطفى عظيم از ناحيه حضرت حق نسبت باو است مسلما روشنى چشمش در نماز خواهد بود. و همانگونه كه بمجالس انس با دوستانش مشتاق و در انتظار چنين مجالسى است نسبت به نماز و گفتگوى با پروردگارش هم چنين خواهد بود، و همانگونه كه دعوت دوستانش را براى حضور در چنين مجالسى مى‏پذيرد اذان را هم كه بمنزله منادى ذات اقدس حق است بگوش جان مى‏شنود و پاسخ مى‏گويد و اگر خواستى كه حق مطلب را دريابى به رفتار و معامله ذات اقدس حق با خود آنگاه كه تو رو سوى او ميكنى بنگر و باين حقيقت اعتراف نما كه اگر تو آنچه در توان دارى در تحصيل حق ادب اين نداء و دعوت بكار گيرى باز هم يك صدم آنچه كه بحكم حكمت و عدل بر تو واجب است انجام نخواهى داد، و اگر آنگونه كه شايسته ادب پاسخ به نداى او است نتوانستى انجام دهى شرمسار باش، در اين صورت است كه ذات اقدس حق تو را مى‏پذيرد و
شكر عظيم او شامل حالت ميگردد چيزى كه نه علما با زيركى خود بدان برسند و نه عقلا با عقل خود بدان دست يابند.
بفصل فصل اذان و كلماتيكه در آن بكار رفته دقت نما و عبرت بگير كه چگونه با نام خدا شروع و بنام او ختم گرديده است و از اين امر بدين حقيقت پى ببر كه تنها ذات پاك او است كه اول و آخر و ظاهر و باطن است.
گويا مرحوم فيض خواسته بگويد كه تشريع اذان باين نحو، اشاره باين حقيقت دارد.
او گفته است: آنگاه كه اللّه اكبر را شنيدى قلبت را متوجه عظمت و بزرگوارى ذات اقدس حق نما و دنيا و آنچه را كه در آن است كوچك شمار تا در تكبيرت دروغگو نباشى و هر گاه‏لا اله الا اللّه‏را شنيدى هر معبودى غير او را از لوح دل محو كن.
و رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله را حاضر ببين و با رعايت آداب حضور آن بزرگوار با نيت خالص برسالت آن حضرت گواهى ده.
پس از اين، عهدت را با تكبير و تعظيم ذات اقدس حق تجديد نما، و هم چنانكه با تكبير او نمازت را شروع نمودى با تكبير او هم ختم نما و مبدأ خود را از او و بازگشت خود را هم بسوى او قرار ده، و قوام و اعتماد خود را بر حول و قوه او بگذار كه لا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظيم.
مى‏گويم يعنى كه كيفيت فصول اذان مشعر اين حقيقت است كه مبدأ هر چيزى خدا و مصير و بازگشت همه چيز هم بسوى او و قوام و اعتماد تو بر حول و قوه او است.[1]:salavat(10):
[1] . اسرار الصلوه.ص 265

موضوع قفل شده است