جمع بندی اسرار نماز ( تشهد و سلام نماز )

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اسرار نماز ( تشهد و سلام نماز )

سلام
لطفا کمی در مورد سر تشهد و سلام نماز توضیح دهید و در حقیقت ما وقتی به تشهد وسلام نماز میرویم داریم چه کاری انجام میدهیم و در ان موقعیت ما باید به چه چیزی توجه داشته باشیم.و تفسیر تشهد و سلام چیست.ایا فرقی بین تشهد اول و دوم از لحاظ معنایی وجود دارد.لطفا معنای لفظی انها را نیز با رعایت حضور قلب در این مورد کمی توضیح دهید.
ممنون

با نام و یاد دوست

کارشناس بحث: اویس

[=Georgia]با عرض سلام خدمت جناب vitamind 66 و با تشکر فراوان بخاطر سوال خوبتان
[=Georgia]تشهد حمد و ثنای خداوند متعال است. تكرار شهادت به خدا و رسولش جهت تأكيد بر ايمان و اسلام است. بنده همانطور كه در مقام گفتار و قول، اظهار بندگی می‎كند بايد معناي آن كلام را با صفای ضمير پيوند دهد و با همه وجودش خدا را بندگي نمايد چون بايد بداند كه همه امور در دست اوست و هيچ اراده‎ای جز خواست و ارادة او قادر به انجام هيچ كاری در نظام هستی نيست.
[=Georgia]از امام صادق عليه السلام درباره اسرار تشهد سئوال شد فرمودند: «خداوند عز و جل فرمود پروردگار تو آنچه بخواهد می‎آفريند و انتخاب و اختيار می كند و آنان را در كارهايشان گزينش و انتخاب نيست، منزه و برتر است خداوند از آنچه شرك می‎ورزند. پس بنده سپاسگزار خدا باش در عمل آن سان كه به زبان ذكر او گويی، پس تسليم فرمان او باش و بندگی او را به جاي آر و تو را به صلوات و درود بر پيامبرش محمد ـ صلّی الله عليه و آله امر كرده پس نماز خدا را با صلوات بر پيامبر و طاعت او را با طاعت آن حضرت و شهادت به وحدانيت او را به شهادت بر رسالت آن جناب وصل كن و بكوش تا بركات معرفت آن جناب از دستت نرود و از بهرة درود فرستادن او غافل نشوی» (بحارالانوار، ج 82، ص 284و 285)
[=Georgia]در کتاب شریف مصباح الشریعه، آمده است که: «تشهد ثنای بر خداوند است پس، همانطور که در ظاهر، اظهار بندگی او می کنی، در باطن هم بنده او باش و عملت، موافق با خضوع و خشوع باشد، و با صفای باطن، آنچه را بر زبان می آوری تصدیق نما. چرا که او، تو را، بنده آفریده و به تو دستور داده است که ، با قلب و زبان و جوارح و اعضایت، بنده او باشی و عبودیت و بندگی را برای او به ربوبیتش محقق سازی و بدانی که زمام همه موجودات عالم، به دست اوست و برای آن ها، حتی یک لحظه هم، جز به قدرت و مشیت او، وجودی نیست و همه موجودات، عاجزند از این که بدون اذن و اراده او، در ملک و مملکت او، کمترین کاری انجام دهند» (مصباح الشريعه، باب 17)
[=Georgia]ادامه دارد...
[=Georgia]

عبد در پیشگاه خداوند بعد از سربرداشتن از سجده، به خاطر مقام عبودیت و بقاء خدا در مقام شهود، به تشهد می نشیند و شهادت می دهد به یگانگی حق تعالی و شهادت به رسالت پیامبر(ص) و صلوات می فرستد بر پیامبر و اهل بیتش، به خاطر شکر نعمت هدایت به وسیله آن ها به سبب این مقام بلند و والا. در حقیقت نماز گزار در تشهد، پس از شهادت به وحدانیت و الوهیت حق تعالی، به مقام مقدّس عبد مطلق و رسول ختمى مرتبت (ص) توجه نموده، و از تقدیم مقام عبودیت بر رسالت (عبده و رسوله) متنبّه می شود که عبودیت و بندگی خدای متعال مقدّمه همه مقامات بزرگ الهی است، و رسالت، شعبه ای از عبودیت است. و چون حضرت رسول اکرم (ص) عبد حقیقی خداوند است، اطاعت او، اطاعت خدا است و بنده باید از خود مراقبت کند که قصور در طاعت رسول، که طاعت اللَّه است، نکند تا از برکات عبادت که قرب و وصول به بارگاه قدس الهی است، محروم نشود. و بداند کسى را بدون‏ توسّل به رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) به بارگاه قدس الاهی و جایگاه انس با او راه ندهند.
ادامه دارد...

اصل تشهد، در معراج به شكل كنونى درآمد، چون وقتى رسول خدا در نمازخواست بپا خیزد، گفته شد: اى محمد بنشین، پیامبر صلى الله علیه و آله نشست، دراین هنگام وحى آمد: اى محمد! چون نعمت خویش بر تو ارزانى داشتم نام مرا ببر، از این رو به پیامبر صلى الله علیه و آله الهام شد بگوید: بسم الله و بالله و لا اله الاالله و الاسماء الحسنى كلها لله؛ به نام و یاری خدا، و هیچ خدایى جز خداى یكتا نیست و نامهاى نیك همه از آن خداست. سپس خداوند به او وحى فرمود كه اى محمد بر خود و اهل بیت خویش درود بفرست، پیامبر گفت: صلى الله علىّ و على اهل بیتى؛ درود خدا بر من و اهل بیت من(جامع احادیث الشیعة، ج 5، ص 339، ح 3343 )
یکی از اسرار تكرار سجده ها، اقرار به آغاز آفرینش انسان از خاك و بازگشت به آن و پراكنده شدن و برخاستن از آن است، بنابراین وقتى نمازگزار براى تشهد مى نشیند، گویا از خوابگاه گور به پاخاسته و به برانگیخته شدن پس از مرگ اقرار مى كند، و دراین دنیا به تعلیم خداوند از آنچه پس از مرگ و برانگیخته شدن از گور مشاهده كرده ، سخن مى گوید.
نحوه نشستن در حال تشهد كیفیتى استحبابى است و آن تورك است. تورك یعنى بر نشیمن گاه و ران چپ نشستن و پاى راست را بر كف پاى چپ قرار دادن.
تاءویل این گونه نشستن، چنان كه در روایت كتاب من لایحضره الفقیه آمده، این است كه «اللهم امت الباطل و اقم الحق» یعنی خدایا باطل را بمیران و حق را بر پا دار.( جامع احایث الشیعة ، ج 5، ص 340) زیرا راست مظهر حق و راستى ، و چپ كنایه از باطل و دروغاست .
مسئله راست و چپ در آداب و سنتها رعایت شده تا كلمه الله همان كلمه برترباشد، وگرنه انسان مؤ من هر دو پایش مبارك و راست است ، چنان كه دو دست او نیزخجسته و راست است ؛ زیرا او از اصحاب یمین و مبارك است و غیر مؤ من هر دو پا ودستهاى او چپ است.
اصل در این راست و چپ ، روایتى است در حق خداوند سبحان كه هر دو دست خدا راست و مبارك است ، با این كه خداوند را نه دست است و نه هیچ عضو دیگر؛زیرا او منزه است از آن كه عضوى او را درك كند و حسى او را بیابد.
ادامه دارد...

سلام نیزاز «سِلم» به معنای صلح و امان است يعنی كسی كه به امر الهی گردن نهاد و دستور دين پيامبرش را با خضوع و فروتنی امتثال نمود از بلايای دنيوی و عقاب اخروی در امان است. چون ممكن نيست كسی نمازش را كامل انجام دهد و در عين حال از وعده‎های الهی برخوردار نباشد و نيز ممكن نيست كسي واقعيت سلام كه وصفي از اوصاف الهي و اسمي ازاسماء ربوبی است را ادراك نمايد و در زندگي خود در برخورد با ديگران آن را عينيت نبخشد. چگونه ممكن است كسي با عمق جان، مناجات با معبود خويش را با سِلم و امان به اتمام رسانده و حقيقت آن را با دل گره و پيوند زند و در عين حال از ياد الهی غافل بماند در حالي كه هنر بندگی، ياد خدا بودن در تمام احوال زندگی است.
گويند به شيخ عارفی خبر آوردند كه فلاني برروی آب راه می‎رود. شيخ گفت: اين امر سهل است چون هر قورباغه‎ ای نيز بر روی آب راه مي‎رود گفتند كسی را می‎شناسيم كه با دعا و وِرد خواندن به هوا می‎رود. گفت: هنری نیست زیرا هر مگسی نيز در هوا پرواز می كند و می‎پرد. گفتند جناب شيخ فلان كس در يك لحظه از شهری به شهری می‎رود. شيخ ابوسعيد در جواب فرمود: شيطان هم در يك نَفَس از مشرق به مغرب می‎رود پس اين چنين چيزها را قيمتي نيست. بنده آن بُوَد كه در ميان خلق بنشيند و برخيزد و بخسبد و بخرد و بفروشد و در بازار در ميان خلق داد و ستد نمايد و زن بگيرد و با خلق درآميزد و يك لحظه از ياد خدای خود غافل نباشد.
ادامه دارد...

آنچه در اسرار سلام بيان شد در حديث طولانی از امام صادق ـ عليه السلام ـ وارد شده كه خلاصه آن اين است كه: «معنای سلام در پايان هر نماز، امان است و هر كس تسليم امر الهی باشد در امان است و سلام نامي از نامهای خداوند متعال است كه ميان خلق خود به وديعت نهاده تا معنی و محتوای آن را در داد و ستدها و امانتداری‎ها و روابط با هم و صحت آميزش و معاشرتها به كار ببرند(بحار الانوار، ج 82، ص 221)
چنانچه خواستی سلام را جای خود نهي و حق معناي آن را ادا كنی، بايد از خدا پروا كنی و دين، دل و عقلت را گزند خودت در سلامت باشد. و آنها را به تيرگي گناهان نيالايی و بايد فرشتگان نگهبانت را سلامت بداری، آنها را نيازاری و ملولشان نسازی و با بدرفتاری با ايشان آنان را از خود نترسانی. آن گاه دوستت و سپس دشمنت (بايد ازجانب تو در سلامت باشد) كه هر كس نزديكترين فرد به او از دست او در سلامت نباشد به طريق اولی دورترين فرد از او در سلامت نخواهد بود و هر كس كه سلام را درجايگاههايش ننهد او را نه سلامی است و نه تسليمی و در سلام گفتنش دروغگو است هر چند كه بلند و آشكار در ميان مردم سلام بگويد(مصباح الشريعه، باب 18)

سلام
1-ایا بین تشهد اول و دوم فرقی از لحاظ معنایی و جود دارد.
2-الف)منظور از سلام به پیامبر در سلام نماز چیست.ب)ایا میتوان گفت در راستای همان صلوات تشهد نماز و در واقع به پاس تشکر و قدرانی از زحمات انها و نعمت هدایت بوسیله انهاست یا خیر و معنای غیر از ان دارد.
3-الف )منظور از السلام علینا و منظور از ما چه کسانی است.ب)این سلام ایا تفسیری دارد یا مشخص است که برای چیست.
4-منظور از السلام علیکم در سلام اخر چه کسانی هستند.ایا همان افراد دو سلام قبلی هستند.
5-وقتی ما سلام میدهیم یعنی( به زبان ساده) میگوییم پیغمبر و ما و عباد صالح در سلام وامان هستیم یا خیر من از توضیحات قبلی شما درست متوجه نشده ام.
6-اگر ما بخواهیم نمازی واقعی داشته باشیم طبیعتا باید سلام نماز واقعی و کاملی داشته باشم و به حقیقت ما وقتی میتوانیم در سلامت باشیم و این نکته را بگوییم .که دیگران از دست ما در سلامت باشندو همینطور خودمان از دست خودمان .لذا میتوان گفت گناه (یا حق الله -یا حق الناس -یا حق خودمان)بنحوی تضادی با سلام نماز ما پیش می اورد و باعث میشود نماز درستی نداشته باشیم .ایا این نکته درست است یا خیر.
ممنون

پرسش: راز نماز

سلام

لطفا كمي در مورد سر تشهد توضيح دهيد و در حقيقت ما وقتي به تشهد ميرويم داريم چه كاري انجام ميدهيم و در ان موقعيت ما بايد به چه چيزي توجه داشته باشيم.و تفسير تشهد چيست. ممنون

پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

تشهد، ثناي خداوند متعال است. تجديد و تكرار شهادت به خدا و رسول است كه در واقع تأكيد بر ايمان و اسلام بوده، و بنده، همان طور كه در مقام گفتار، اظهار بندگي مي‌كند، بايد معناي آن كلام را با صفاي ضمير پيوند دهد و با همۀ وجودش خدا را بندگي نمايد؛ چون بايد بداند كه همه امور در دست او است و هيچ اراده‌اي جز خواست و اراده او در نظام هستي قادر به انجام هيچ كاري نيست.

نماز گزار در تشهد، پس از شهادت به وحدانيت و الوهيت حق تعالي، متوجّه به مقام مقدّس عبد مطلق و رسول ختمي مرتبت (ص) شده، و از تقديم مقام عبوديت بر رسالت (عبده و رسوله) متنبّه مي شود كه عبوديت و بندگي خداي متعال مقدّمه همه مقامات بزرگ الاهي است، و رسالت، شعبه اي از عبوديت است. و چون حضرت رسول اكرم (ص) عبد حقيقي خداوند است، اطاعت او، اطاعت خدا است و بنده بايد از خود مراقبت كند كه قصور در طاعت رسول، كه طاعت اللَّه است، نكند تا از بركات عبادت كه قرب و وصول به بارگاه قدس الاهي است، محروم نشود. و بداند كسى را بدون‌ توسل به رسول اكرم (ص) و ائمه اطهار (عليهم السلام) به بارگاه قدس الهي و جايگاه انس با او راه ندهند.(1)

از امام صادق(ع) دربارۀ اسرار تشهد سؤال شد، آن حضرت فرمودند: «تشهّد نماز، ثناى الهى است. پس، در دل بنده خدا باش، و تشهد را با حالت خضوع انجام بده و چنان كه به زبان به يگانگي خدا و رسالت رسول شهادت مى‌ دهى و دعوا مى ‌كنى، در دل نيز به آن اعتقاد و اذعان داشته باش.

آنچه به زبان مى‌ گوئى بايد از دل تراوش كند و از صميم قلب باشد. چرا كه تو، بنده خدائى و او تو را آفريده است كه بندگي كنى او را به دل و زبان و به ظاهر و باطن. و به جميع اعضا و جوارح، مطيع و منقاد او باشى، و بندگى خود و پروردگارى او را ثابت و محقّق دارى. و همچنان كه از او شيوه پروردگارى نسبت به تو فوت نمى‌ شود، از تو نيز شيوه بندگى، نسبت به او از بين نرود...

پس در عمل بندۀ سپاسگزار خدا باش همان طور كه به زبان ذكر او مي گويي. تسليم فرمان او باش و بندگي او را به جاي آر و تو را به صلوات و درود بر پيامبرش محمد (ص) امر كرده، پس نماز خدا را با صلوات بر پيامبر (ص) و طاعت او را با طاعت آن حضرت و شهادت به وحدانيت او را به شهادت بر رسالت آن جناب وصل كن و بكوش تا بركات معرفت آن جناب از دستت نرود و از بهرۀ درود فرستادن بر او غافل نشوي».(2)

سر تشهد هماهنگ كردن زبان با قلب و گفتار با كردار است و به يك معنا عبور از نظام كثرت به وحدت و وصول به مقام ولايت است. شخص نمازگزار روزانه ده ها مرتبه به يگانگي خدا و رسالت پيامبر خدا(ص)شهادت مي دهد و اين گواهي را در نماز مستحكم مي سازد. تشهد، بيان و تكرار سخناني است كه در ابتداي نماز (اذان و اقامه) به زبان آورده و اين براي يادآوري و اقرار مكرّر سخنان پيشين است.

گفتني است در تشهد صلوات بر پيامبر و خاندان آن حضرت، نمايان گر مفاهيم زير است:

الف) قدرداني از تلاش هاي طاقت فرساي پيامبر در هدايت مردمان؛

ب) جايگاه والاي خاندان معصوم آن حضرت، به گونه اي كه در نماز هم از آنان ياد مي شود؛

ج) پيوند نزديك نبوت با امامت؛

د) عمل به سفارش هاي پيامبر اكرم(ص) در دوستي با خاندان آن حضرت.

5. در حمد، به زبان جمع اظهار بندگي مي كنيم. تشهد، به زبان اول شخص (شهادت مي دهم) است. گويا اين گواهي را هر كس بايد خود، با آگاهي و اعتقاد عميق، اظهار و بيعت خويش را با خدا و رسول تجديد كند.(3)

6. در تشهد، مستحب است انسان پاي راست خود را بر روي پاي چپ بيندازد. اميرالمؤمنين علي(ع) در بيان دليل اين عمل فرمود:«تأويل آن اين است كه خدايا! باطل را بميران و حق را بر پاي دار».(4)

7. تشهد نماز، به زانو زدن در پيشگاه خداي متعال در روز قيامت شباهت دارد.(5)

پي نوشت ها:

1. ر.ك: امام خميني، روح الله، آداب الصلاه، باب هفتم در اشاره اجماليه به آداب تشهّد، مؤسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني (ره). 1379 ش، ص 325.

2. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، ۱۴۰۴ق، ج ۸۲، ص ۲۸۴و ۲۸۵.

3. حر عاملي، وسائل الشيعه، نشر آل البيت، قم 1416 ق، ج 4، ص 988.

4. عبدالحسين تهراني، اسرار الصلاة، نشر مركز مطالعات اسلامي تهران 1378 ش، ص40 و 41.

5. ري شهري، ميزان الحكمه، نشر دار الحديث قم 1376 ش، ج 5، ص 395.



موفق باشید.


پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

امام صادق (ع) در حديثي معناي سلام را اين گونه بيان كردند: «معناي سلام در انتهاي نماز، امان است؛ يعني، كسي كه امر خداوند و سنت پيامبر (ص) را با اخلاص و خشوع انجام مي دهد، براي او از بلاي دنيا امان و از عذاب آخرت نجات است. سلام اسمي از اسماي الهي است». (1)

در باره حكمت ذكر سلام مي توان احتمالاتي داد. از آن جا كه نماز گفت و گويي بين عبد و خالق است، گفته مي شود دعاي پس از نماز توسط خداوند مستجاب مي شود و ما با اين سلام، درود و رحمت خداوند را براي پيغمبر، خود و نمازگزاران ديگر مي خواهيم كه خود امري با ارزش بوده و مي تواند خاتمه اي عالي براي نماز باشد و انسان با اين سلام از نماز خارج شود، و روايت امام صادق (ع) كه سلام نماز را به معناي امان ذكر فرمودند، با اين معنا همخواني دارد.

حال لازم به ذكر است كه تفاسير عرفاني بسياري براي اين سلام ها آورده شده كه ذكر موردي از آن مي تواند مفيد فائده واقع شود. امام خميني (ره) در تشريح سلام نماز مي گويد: "بدان كه عبد سالك چون از مقام سجود كه سر فنا است، به خود آمد و حالت سهو و هوشياري براي او دست داد و از حال غيبت از خلق به حال حضور رجوع كرد، سلام دهد به موجودات- سلام كسي كه از سفر و غيبت مراجعت نموده. پس در اول رجوع از سفر، سلام به نبي اكرم دهد ... و پس از آن، به اعيان ديگر موجودات به طريق تفصيل و جمع توجه كند". (2)

چون نمازگزار به هنگام نماز با خداي خود نجوا مي‌كند، در حضور و محضر او است و در واقع، از ديگران غايب است و با مردم نيست و در جمع آنان حضور ندارد. اما وقتي نماز و مناجاتش با خداوند به پايان رسيد، از حضور خدا برمي‌گردد و در بين مردم حضور پيدا مي‌كند و چون اولين بار است كه وارد جمع ديگران مي‌شود، به همين جهت، بايد بگويد: "السلام عليكم".

بديهي است افرادي كه در مجمع و مجلسي در كنار يكديگر نشسته‌اند، هيچ كدام به يكديگر سلام نمي‌كنند؛ زيرا در حضور يكديگرند. كسي كه در آن جمع نيست و از جاي ديگر وارد مي‌شود، سلام مي‌كند. ‌سلام آخر نماز نيز از اين باب كه نمازگزار تازه از حضور خدا به حضور جمع مردم مي‌پيوندد، سلام مي‌كند. از اين رو، نماز واقعي نمازي است كه واقعاً انسان از جمع ديگران غايب و در حضور خدا و سرگرم گفتگو با او باشد. وقتي از آن فارغ گرديد و وارد جمع شد، بايد سلام كند.(3)

پي‌‌نوشت:

1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء، بيروت - لبنان، 1404 ق. ج 82، ص 308.

2. امام خميني، آداب نماز،مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1370 ش. ص 366.

3. رك آيت الله جوادي آملي، اسرار عبادات،نشر الزهراء، تهران، 1376ش، ص 45.



موفق باشید.





[="Tahoma"][="Navy"]

vitamind 66;335830 نوشت:
سلام
1-ایا بین تشهد اول و دوم فرقی از لحاظ معنایی و جود دارد.
2-الف)منظور از سلام به پیامبر در سلام نماز چیست.ب)ایا میتوان گفت در راستای همان صلوات تشهد نماز و در واقع به پاس تشکر و قدرانی از زحمات انها و نعمت هدایت بوسیله انهاست یا خیر و معنای غیر از ان دارد.
3-الف )منظور از السلام علینا و منظور از ما چه کسانی است.ب)این سلام ایا تفسیری دارد یا مشخص است که برای چیست.
4-منظور از السلام علیکم در سلام اخر چه کسانی هستند.ایا همان افراد دو سلام قبلی هستند.
5-وقتی ما سلام میدهیم یعنی( به زبان ساده) میگوییم پیغمبر و ما و عباد صالح در سلام وامان هستیم یا خیر من از توضیحات قبلی شما درست متوجه نشده ام.
6-اگر ما بخواهیم نمازی واقعی داشته باشیم طبیعتا باید سلام نماز واقعی و کاملی داشته باشم و به حقیقت ما وقتی میتوانیم در سلامت باشیم و این نکته را بگوییم .که دیگران از دست ما در سلامت باشندو همینطور خودمان از دست خودمان .لذا میتوان گفت گناه (یا حق الله -یا حق الناس -یا حق خودمان)بنحوی تضادی با سلام نماز ما پیش می اورد و باعث میشود نماز درستی نداشته باشیم .ایا این نکته درست است یا خیر.
ممنون

بسمه تعالی

عارف گرانقدر مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در این مورد می فرمایند:
در کتاب مصباح الشریعة آمده است که سلام آخر نماز به معنای امان است یعنی کسی که امر خدا را اطاعت نموده و در برابر سنت پیامبر خاضع و خاشع بوده،برای او از بلای دنیا امان و از عذاب آخرت برائت است.
سلام،اسمی از اسمای الهی است که در میان خلق به ودیعت نهاده تا در معاملات و امانات و تصدیق مصاحبت ها و مجالست هایی که بین آنها هست،آن را به کار گیرند و سبب صحت معاشرت آن ها گردد.
پس اگر خواستی سلام را در موضع خودش به کار گیری،و معنایش را ادا نمایی،از خدا بترس و تقوای الهی را پیشه کن و مواظب باش که به سلامت دین و قلب و عقلت صدمه ای نزنی و آنها را به ظلمت معاصی آلوده نگردانی، و اهل و عیالت از ناحیه تو به سلامت باشند و با سوء معامله خود سبب آزار و اذیت آنها نگردی.
بعد با دوستانت و سپس نسبت به دشمنانت چنین باش،چرا که آن کس که نزدیک ترین کسان او از او در امان نباشند،آن که دور تر است جای خود را دارد.
و آن کس که سلام را در جای خود به کار نگیرد،نه سلامی برای او است و نه تسلیمی و اگر هم آن را بر زبان آورد دروغگو خواهد بود.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]ادامه کلام مرحوم ملکی تبریزی:
می گویم:ای عاقل!از این کلمات حکم سلام نمودن بر مردم را دریاب.آیا اگر به کسی سلام نمودی در حالی که در دل سلامتی جمیع نعمت ها یا بعضی از آنها را برای او نمی خواهی،آیا این جز نفاق چیز دیگری هست؟
و آیا انسان می تواند در مقابل چنین سلامی توقع اجر و ثوابی که خدا برای این عمل معین نموده داشته باشد؟
هم چنین موقعیت سلامت را به پیامبر و ائمه علیهم السلام در نماز و زیارات آنها درک کن و ببین کسی که نسبت به مردم و شیعیان و ذریه آنها ستم روا می دارد،و مال آنها را بدون حق از آنها بگیرد و بعد با همین مال به زیارت آنها برود،به خصوص اگر در همان حال لباس تنش از همین مال باشد و یا با قوت و نیرویی که از این مال گرفته در محضر آنها ایستاده باشد،حکم چنین سلامی چه خواهد بود؟
به خصوص اگر علاوه بر ظاهر،باطنش هم مخالف با این سلام و هیئت ظاهریش هم بر خلاف دستورات شرع باشد،به این که لباس دشمنان آنها را پوشیده باشد و در لباس و هیئت ظاهری خود را به دشمنان خدا شبیه گردانیده و باعث رواج راه و روش دشمنان دین در جامعه مسلمین گردد،آیا سلام چنین کسی در چنین حالتی سلام و تحیت است؟یا خود را به مسخره گرفته است؟!
[/]

بلکه می توان گفت بعضی از این سلام ها و زیارت ها به مثابه تیرهایی است که بر قلب پاک آنها افکنده می شود،که باید از این امر و از این فضایحی که در زیارات که از افضل اعمالی است که سبب تقرب انسان به خدا است انجام گیرد،به خدا پناه برد،به قول قرآن:
قل هل انبئکم بالاخسرین اعمالا، الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا. بگو آیا شما را خبر دهم از زیان کارترین مردم از حیث عمل،ان کسانی هستند که سعی و کوششان در این زندگی دنیا گم گشته،و چنین می پندارند که نیکوکاران هستند.(1)


در مورد سوال از تفاوت تشهد اول و دوم نیز باید عرض کنم،که ظاهرا تفاوتی وجود ندارد.

1-اسرار الصلاة/مرحوم ملکی تبریزی/ص396و397

سوال:
لطفا کمی در مورد اسرار تشهد و سلام نماز توضیح دهید

پاسخ:
تشهد حمد و ثنای خداوند متعال است. تكرار شهادت به خدا و رسولش جهت تأكيد بر ايمان و اسلام است. بنده همانطور كه در مقام گفتار و قول، اظهار بندگی می‎كند بايد معناي آن كلام را با صفای ضمير پيوند دهد و با همه وجودش خدا را بندگي نمايد چون بايد بداند كه همه امور در دست اوست و هيچ ارادهای جز خواست و ارادة او قادر به انجام هيچ كاری در نظام هستی نيست.

از امام صادق (عليه السلام) درباره اسرار تشهد سئوال شد فرمودند: «خداوند عزوجل فرمود پروردگار تو آنچه بخواهد می‎آفريند و انتخاب و اختيار می كند و آنان را در كارهايشان گزينش و انتخاب نيست، منزه و برتر است خداوند از آنچه شرك می‎ورزند. پس بنده سپاسگزار خدا باش در عمل آن سان كه به زبان ذكر او گويی، پس تسليم فرمان او باش و بندگی او را به جاي آر و تو را به صلوات و درود بر پيامبرش محمد (صلّی الله عليه و آله) امر كرده پس نماز خدا را با صلوات بر پيامبر و طاعت او را با طاعت آن حضرت و شهادت به وحدانيت او را به شهادت بر رسالت آن جناب وصل كن و بكوش تا بركات معرفت آن جناب از دستت نرود و از بهره درود فرستادن او غافل نشوی» (1)

عبد در پیشگاه خداوند بعد از سر برداشتن از سجده، به خاطر مقام عبودیت و بقاء خدا در مقام شهود، به تشهد می نشیند و شهادت می دهد به یگانگی حق تعالی و شهادت به رسالت پیامبر(ص) و صلوات می فرستد بر پیامبر و اهل بیتش، به خاطر شکر نعمت هدایت به وسیله آن ها به سبب این مقام بلند و والا. در حقیقت نماز گزار در تشهد، پس از شهادت به وحدانیت و الوهیت حق تعالی، به مقام مقدّس عبد مطلق و رسول ختمى مرتبت (ص) توجه نموده، و از تقدیم مقام عبودیت بر رسالت (عبده و رسوله) متنبّه می شود که عبودیت و بندگی خدای متعال مقدّمه همه مقامات بزرگ الهی است، و رسالت، شعبه ای از عبودیت است. و چون حضرت رسول اکرم (ص) عبد حقیقی خداوند است، اطاعت او، اطاعت خدا است و بنده باید از خود مراقبت کند که قصور در طاعت رسول، که طاعت اللَّه است، نکند تا از برکات عبادت که قرب و وصول به بارگاه قدس الهی است، محروم نشود. و کسى را بدون‏ توسّل به رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) به بارگاه قدس الاهی و جایگاه انس با او راه ندهند.

اصل تشهد، در معراج به شكل كنونى درآمد، چون وقتى رسول خدا در نمازخواست بپا خیزد، گفته شد: اى محمد بنشین، پیامبر (صلى الله علیه و آله) نشست، دراین هنگام وحى آمد: اى محمد! چون نعمت خویش بر تو ارزانى داشتم نام مرا ببر، از این رو به پیامبر (صلى الله علیه و آله) الهام شد بگوید: بسم الله و بالله و لا اله الاالله و الاسماء الحسنى كلها لله؛ به نام و یاری خدا، و هیچ خدایى جز خداى یكتا نیست و نام هاى نیك همه از آن خداست. سپس خداوند به او وحى فرمود كه اى محمد بر خود و اهل بیت خویش درود بفرست، پیامبر گفت: صلى الله علىّ و على اهل بیتى؛ درود خدا بر من و اهل بیت من(2)
یکی از اسرار تكرار سجده ها، اقرار به آغاز آفرینش انسان از خاك و بازگشت به آن و پراكنده شدن و برخاستن از آن است، بنابراین وقتى نمازگزار براى تشهد مى نشیند، گویا از خوابگاه گور به پاخاسته و به برانگیخته شدن پس از مرگ اقرار مى كند، و دراین دنیا به تعلیم خداوند از آنچه پس از مرگ و برانگیخته شدن از گور مشاهده كرده ، سخن مى گوید.

نحوه نشستن در حال تشهد كیفیتى استحبابى است و آن تورك است. تورك یعنى بر نشیمن گاه و ران چپ نشستن و پاى راست را بر كف پاى چپ قرار دادن.
تاءویل این گونه نشستن، چنان كه در روایت كتاب من لایحضره الفقیه آمده، این است كه «اللهم امت الباطل و اقم الحق» یعنی خدایا باطل را بمیران و حق را بر پا دار.(3) زیرا راست مظهر حق و راستى ، و چپ كنایه از باطل و دروغ است .
مسئله راست و چپ در آداب و سنتها رعایت شده تا كلمه الله همان كلمه برترباشد، وگرنه انسان مؤ من هر دو پایش مبارك و راست است ، چنان كه دو دست او نیز خجسته و راست است ؛ زیرا او از اصحاب یمین و مبارك است و غیر مؤ من هر دو پا ودستهاى او چپ است.
اصل در این راست و چپ ، روایتى است در حق خداوند سبحان كه هر دو دست خدا راست و مبارك است ، با این كه خداوند را نه دست است و نه هیچ عضو دیگر؛زیرا او منزه است از آن كه عضوى او را درك كند و حسى او را بیابد.
سلام نیزاز «سِلم» به معنای صلح و امان است يعنی كسی كه به امر الهی گردن نهاد و دستور دين پيامبرش را با خضوع و فروتنی امتثال نمود از بلايای دنيوی و عقاب اخروی در امان است. چون ممكن نيست كسی نمازش را كامل انجام دهد و در عين حال از وعده‎های الهی برخوردار نباشد و نيز ممكن نيست كسي واقعيت سلام كه وصفي از اوصاف الهي و اسمي ازاسماء ربوبی است را ادراك نمايد و در زندگي خود در برخورد با ديگران آن را عينيت نبخشد. چگونه ممكن است كسي با عمق جان، مناجات با معبود خويش را با سِلم و امان به اتمام رسانده و حقيقت آن را با دل گره و پيوند زند و در عين حال از ياد الهی غافل بماند در حالي كه هنر بندگی، ياد خدا بودن در تمام احوال زندگی است.

آنچه در اسرار سلام بيان شد در حديث طولانی از امام صادق ـ عليه السلام ـ وارد شده كه خلاصه آن اين است كه: «معنای سلام در پايان هر نماز، امان است و هر كس تسليم امر الهی باشد در امان است و سلام نامي از نامهای خداوند متعال است كه ميان خلق خود به وديعت نهاده تا معنی و محتوای آن را در داد و ستدها و امانتداری‎ها و روابط با هم و صحت آميزش و معاشرتها به كار ببرند(4)
چنانچه خواستی سلام را جای خود نهي و حق معناي آن را ادا كنی، بايد از خدا پروا كنی و دين، دل و عقلت را گزند خودت در سلامت باشد. و آنها را به تيرگي گناهان نيالايی و بايد فرشتگان نگهبانت را سلامت بداری، آنها را نيازاری و ملولشان نسازی و با بدرفتاری با ايشان آنان را از خود نترسانی. آن گاه دوستت و سپس دشمنت (بايد ازجانب تو در سلامت باشد) كه هر كس نزديكترين فرد به او از دست او در سلامت نباشد به طريق اولی دورترين فرد از او در سلامت نخواهد بود و هر كس كه سلام را در جايگاه هايش ننهد او را نه سلامی است و نه تسليمی و در سلام گفتنش دروغگو است هر چند كه بلند و آشكار در ميان مردم سلام بگويد(5)


پینوشت:
1- بحارالانوار، ج 82، ص 284و 285
2- جامع احادیث الشیعة، ج 5، ص 339، ح 3343
3- جامع احایث الشیعة ، ج 5، ص 340
4- بحار الانوار، ج 82، ص 221
5- مصباح الشريعه، باب 18

موضوع قفل شده است