جمع بندی هدف خدا از وعده به بهشت چيست؟

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هدف خدا از وعده به بهشت چيست؟

سلام

هدف خداوند از وعده دادن به بهشت و نعمت هاي آن چيست؟
اگر هدف از وعده بهشت از جانب خداوند ايجاد انگيزه نبوده چه بوده؟ ايجاد انگيزه مستلزم اين است كه بين نعمت هاي بهشت و دنيا ارتباطي حقيقي وجود داشته باشد. درسته ؟

اين كه ما در بهشت چقدر خوشحال ميشويم مربوط به خود آنجاست نه اينجا!

اينجا (در دنيا) فقط بحث تصورات و رغبت مطرح است كه آيا خداوند نظر به تصور شدنِ بهشت و رغبت به آن توسط انسان را داشته است يا خير؟
اگر داشته است چگونه اين امر با انديشه صدرايي كه اعتقادي به معاد جسماني (ولذت هاي محسوس) در آن نيست ممكن است؟

با نام و یاد دوست






معلق;333574 نوشت:
هدف خداوند از وعده دادن به بهشت و نعمت هاي آن چيست؟ اگر هدف از وعده بهشت از جانب خداوند ايجاد انگيزه نبوده چه بوده؟ ايجاد انگيزه مستلزم اين است كه بين نعمت هاي بهشت و دنيا ارتباطي حقيقي وجود داشته باشد. درسته ؟ اين كه ما در بهشت چقدر خوشحال ميشويم مربوط به خود آنجاست نه اينجا!

سلام
انسان در زندگی نیاز به انگیزه دارد وبرای او مهم است که عاقبت حیات انسانی چه خواهد شد وپرداختن به قیامت اولا بیان فلسفه خلقت انسانی وانتظاری است که از او هست وقله ای که انسان می تواند به آن برسد ولی پایه ها وابزار لازم برای رسیدن به این قله در این دنیا است وچون دنیا وآخرت جدا از هم نیستند بلکه ارتباط تنگاتنگی بین آنها وجود دارد ودو مرحله یک زندگی هستند.بنابراین لازم است که انسان از سرنوشت خود آگاهی داشته باشد واز طرف دیگر خداوند انسان را در این دنیا مکلف به انجام اموری کرده است لذا انسان باید بداند که ثمره این اعمال چیست وخداوند با آیات مربوط به نعمت های بهشتی اینها را بیان می کند.واین همان رابطه عمل ونتیجه است پس باهم زیاد هم بی ارتباط نیستند.
معلق;333574 نوشت:
اينجا (در دنيا) فقط بحث تصورات و رغبت مطرح است كه آيا خداوند نظر به تصور شدنِ بهشت و رغبت به آن توسط انسان را داشته است يا خير؟ اگر داشته است چگونه اين امر با انديشه صدرايي كه اعتقادي به معاد جسماني (ولذت هاي محسوس) در آن نيست ممكن است؟

اولا جناب صدرا معاد جسمانی را تایید کرده است ولی می گوید بدنی که در قیامت انسان دارد متناسب با انجاست.واز طرف دیگر لذتهای انسانی در این دنیا منحصر به جسمانی نیست بلکه لذت های روحانی شاید بیشتر از جسمانی است.لذا تناسب در درک وفهم این لذائذ بین دنیا وآخرت وجود دارد.

کریم;336237 نوشت:
جناب صدرا معاد جسمانی را تایید کرده است ولی می گوید بدنی که در قیامت انسان دارد متناسب با انجاست

با سلام و تشكر

آنچه كه بنده تا به حال شنيده ام ايشان فقط براي برزخ يك نوع جسمانيت (مثالي) قائلند ولي قيامت را معادل عالم عقل مي دانند كه مجرد تام است(فاقد تمام آثار جسماني)
كه در اين صورت بايد گفت كه نمي توان دل به وعده هاي خداوند داد ،چرا كه بهشت آنچه كه ما (طبق خواسته هاي دنيايي) مي انديشيم نيست
منظورم اين هست كه هر چه قدر هم كه خوب باشد از آنجايي كه وَراي درك ما است ، متاسفانه به كار انگيزه داشتن در دنيا نمي آيد

با سلام خدمت دوست محترم
درست است که جناب صدرا جسمانیت در عالم برزخ را از نوع مثالی میداند و برای انسان، قائل به بدن مثالی است ولی اینکه قیامت رامعادل عالم عقل میداند به چه معناست؟ ایا انسان به صورت کامل به نظر صدرا به تجرد تام میرسد یا اینکه تنها نفس او به تجرد تام میرسد؟
از سوی دیگر، در صورتی که تنها نفس انسان به تجرد تام رسید، تکلیف بدن او چه میشود؟ ایا صدرا همانند مشائیان معتقد است که بدن خود را در عالم قیامت ترک میکند یا اینکه در انجا نیز بدن دارد؟ بدن او در ان عالم جسمانی و مادی است یا مثالی یا حالت دیگری دارد؟
جناب صدرا همانند تمامی فلاسفه دین دار به دنبال اثبات مباحث دینی از رهگذر قواعد فلسفی است. به دنبال بحثهایی که مشائین و در رأس انها ابن سینا داشت و با کمک قواعدی که بشر تا ان زمان به ان رسیده بود، تنها معاد روحانی را قابل اثبات میدانست، ملاصدرا معتقد شد که
انسان در عالم قیامت با همین نفس و بدن محشور میشود. نکته ای که بسیار مهم است این است که بحث معاد جسمانی و نحوه محشور شدن انسان و سایر موجودات در قیامت در نظام فلسفی سینوی و صدرایی نیازمند مقدماتی چند و مبتنی بر قواعد و مبانی فلسفی است که در ان نظام هابه اثبات رسیده است. برای فهم دیدگاه فلسفی ابن سینا و ملاصدرا در باب معاد جسمانی توجه به این قواعد و فهم انها بسیار مهم و کلیدی است. مباحثی از قبیل:

تقوم هر شیء طبیعی به صورت و مبدأ فصل اخیرش
تشخص هر شیء به وجود خاصش است
اشتداد اتصالی واحد جوهری از حد نوعی به حد نوعی دیگر
امکان حصول صور ومقادیر از فاعل بدون کمک از ماده
مجرد بودن قوه خیال
قدرت نفس انسانی بر ابداع صور خیالی غایب از حواس بدون نیاز به مشارکت مواد
با کمک این مقدمات و مبانی میتوان به منظور و مراد صدرا از معاد جسمانی پی برد. بنابراین اینکه گفتید، صدرا عالم قیامت را معادل عالم عقل میداند با چشم پوشی ازابهامی که در این جمله نهفته است، نادرست است. انچه صدرا اثبات میکند، این است که نفوس انسانی پس از مرگ باقی است ولی نفس آنها دارای درجات متفاوتی هستند. نفوس علیین به واسطه کمالاتی که کسب کرده اند در حرکت جوهری که نموده اند به درجه عالم مفارقات و عقول میرسند. اما افراد متوسط وناقص نمیتوانند به تجرد تام عقلی برسند از سوی دیگر، این افراد باید برای حساب و کتاب خود به ان عالم بروند ولی ان عالم مادی نیست. بنابراین در عالمی مابین عالم مادی و عالم تجرد عقلی میمانند. تا اینجای بحث، فلسفی بود اما این مطلب قابل سرایت به ادبیات دینی نیست و ابطال انها ربطی به اشتباه بودن نتایج و گزاره های دینی ندارد.

میان عدم اثبات معاد جسمانی و به دنبال ان متنعم شدن از نعمتهای مادی در ان دنیا از یک سو و دل نسبت و برانگیخته نشدن از وعده های خداوند در مورد بهشت ملازمه ای وجود ندارد؛
اولا: ما دین خود را از متون دینی خود- که کتاب و سنت راسیتن و ثابت شده پیامبر و ائمه معصومین میباشند - میگیریم و برای اینکه در امری یقین داشته باشیم تنها به انها تمسک میکنیم. اما اینکه اندیشمندی ولو بسیار بزرگوار مطلبی را گفته باشد، خصوصا در مورد مباحث مربوط به عالم غیب و شهود، احتمال خطا در ان اگر بیشتر از احتمال درستی اش نباشد، لااقل به یک اندازه است. شاهد این مطلب هم اختلاف نظرهای فراوانی است که در این مورد میان اندیشمندان دینی وجوددارد.

ثانیا: بر فرض، مطلبی که صدرا گفته یا ابن سینا گفته درست باشد، این چه ربطی به بی اعتمادی به وعده های الهی دارد. آنچه مسلم و یقینی است عقلا و نقلا این است که خداوند لیس بظلام للعبید» اما اینکه پاداش مردم را به چه صورتی بدهد، به بدن مثالی انها بدهد یا بدن مادی جسمانی انها یا اصلا هیچ بدنی ولو مثالی نباشد، این چه ربطی به مادی بودن یا مثالی بودن بدن ما دارد؟ خداوند قرار است که در بهشت به نیکوکاران پاداش بدهد و بر اساس ادله نقلی پاداش ان به صورتی است که نه چشمی دیده نه گوشی مشابه انرا شنیده است، این مقدار مسلم است. اما سایر امور میتواند تأویل شود و منافاتی با وعده های الهی ندارد. از سوی دیگرعده های الهی، کارکردهای متفاوتی میتواند داشته باشد. بر انگیختن انگیزه و کارکرد روانی از مهمترین آنهاست. ممکن است وعده های الهی از قبیل وعده هایی باشد که یک پدر در قبال یک کار بسیار خوب ومهم همانند درس خواندن به بچه اش میدهد. این پدر ممکن است به واسطه سطح درک و فهم کودکش، ابتدا نتایجی را برای این عمل فرزند بدهد که در سطح فهم اوست مثلا بگوید که اگر درس بخوانی باسواد میشوی و مثلا میتوانی کتاب داستانت را بخوانی. مدتی که گذشت و سن آن کودک بیشتر شد، فواید مهم تری که مترتب بر این عمل میشود را به او گوشزد نماید. اما این کودک زمانی که بزرگ شد و به ان نتایج و فوائد دست یافت، نمیتواند پدر را متهم به دروغ گویی نماید و بگوید تو چرا از ابتدا این فوائد رابه من نگفتی. ثمره این وعده های الهی، برانگیختن انگیزه انسانهایی از جنس ماست که سطح فهم و در ک ان از لذائذ عالم تنها در حیطه امور مادی و شهوانی است. اما همین انسان وقتی که با اعمال صالح خود توانست به کمال بیشتری دست یابد، دیگر انگیزه اش نسبت به این امور مادی را از دست میدهد و انگیزه وهدف او از انجام کارهای نیک، رسیدن به نعمتهای والاتر و بهتری از این نعمتهای مادی است.
بر اساس ادله نقلی معتبر، خداوند متعال بهشتهای زیادی دارد که هر یک از بندگان به فراخور کمال معنوی که یافته اند در یکی از انها ساکن میشوند. در حدیثی از امام باقر علیه السلام از وجود چهار بهشت با عنوان های بهشت عدن، فردوس، نعیم و مأوی نام برده شده است که هر یک اختصاص به کسانی دارد که به جایگاه و مرتبه مورد نیاز ان منازل رسیده باشد. در برخی از این بهشتها، نعمتهای مادی که نام برده شده است قرار دارد و در برخی دیگر، خبری از این نعمتها نیست چرا که اصولا ساکنان ان به این امور فکر نمیکنند و هم و غم انها رسیدن به لذایذ معنوی است.

h.rezaei;336377 نوشت:
نفوس علیین به واسطه کمالاتی که کسب کرده اند در حرکت جوهری که نموده اند به درجه عالم مفارقات و عقول میرسند. اما افراد متوسط وناقص نمیتوانند به تجرد تام عقلی برسند از سوی دیگر، این افراد باید برای حساب و کتاب خود به ان عالم بروند ولی ان عالم مادی نیست. بنابراین در عالمی مابین عالم مادی و عالم تجرد عقلی میمانند. تا اینجای بحث، فلسفی بود اما این مطلب قابل سرایت به ادبیات دینی نیست و ابطال انها ربطی به اشتباه بودن نتایج و گزاره های دینی ندارد.

باسلام
يعني بعضي براي هميشه در برزخ ميمانند؟ پس قيامتشان چه ميشود؟

h.rezaei;336377 نوشت:
خداوند قرار است که در بهشت به نیکوکاران پاداش بدهد و بر اساس ادله نقلی پاداش ان به صورتی است که نه چشمی دیده نه گوشی مشابه انرا شنیده است، این مقدار مسلم است. اما سایر امور میتواند تأویل شود و منافاتی با وعده های الهی ندارد.

نگاه كنيد ، بنده دوباره سوال ميكنم
هدف خدا از وعده به بهشت چه بوده؟ اگر مهمترين عامل آن ايجاد انگيزه بوده ، من از شما مي پرسم اين انگيزه چگونه محقق ميشود؟ آيا اين انگيزه بدون تصور ممكنه؟
اينكه اين نعمت ها فقط تمثيل و تشبيه اند به نظر شما آيا با تصور كردن و انگيزه داشتن قابل جمع خواهد بود؟
خلاصه كلام اينكه آيا خداوند بناي بر هدايت دارد يا طرح معما؟

معلق;336304 نوشت:
آنچه كه بنده تا به حال شنيده ام ايشان فقط براي برزخ يك نوع جسمانيت (مثالي) قائلند ولي قيامت را معادل عالم عقل مي دانند كه مجرد تام است(فاقد تمام آثار جسماني) كه در اين صورت بايد گفت كه نمي توان دل به وعده هاي خداوند داد ،چرا كه بهشت آنچه كه ما (طبق خواسته هاي دنيايي) مي انديشيم نيست منظورم اين هست كه هر چه قدر هم كه خوب باشد از آنجايي كه وَراي درك ما است ، متاسفانه به كار انگيزه داشتن در دنيا نمي آيد

ایشان چنان که در کتاب مبدأومعاد بیان داشته اند بدن معادی متناسب با عالم معاد است.از طرف دیگر انسان موجودی متشکل از بدن وروح است وروح چنان که در علم النفس بحث می شود چیزی مجرد از ماده است.وقتی حقیقت انسانی متشکل از ماده وروح است پس بیگانه ازمجرد تام نیست ولذتهای روحی برای انسان بیشتر از لذتهای مادی وجسمی اهمیت دارد.
بادرنظرگرفتن این نکات لذتهای بهشتی برای انسان غیرقابل فهم نیست ودرک آن برای انسان ممکن وقابل درک است.

معلق;336411 نوشت:
نگاه كنيد ، بنده دوباره سوال ميكنم هدف خدا از وعده به بهشت چه بوده؟ اگر مهمترين عامل آن ايجاد انگيزه بوده ، من از شما مي پرسم اين انگيزه چگونه محقق ميشود؟ آيا اين انگيزه بدون تصور ممكنه؟ اينكه اين نعمت ها فقط تمثيل و تشبيه اند به نظر شما آيا با تصور كردن و انگيزه داشتن قابل جمع خواهد بود؟ خلاصه كلام اينكه آيا خداوند بناي بر هدايت دارد يا طرح معما؟

معذرت میخواهم که بنده هم مجبورم دوباره مطلبم را به بیانی دیگر تکرار کنم.
یکم اینکه هدف هر وعده دهنده ای از وعده ای که میدهد، ایجاد انگیزه به سمت چیزی است که برای ان وعده پاداشی را داده است. این مطلب اختصاصی به خداوند یا انسانها ندارد. اینکه شما میفرمایید، اگر مهمترین هدف، ایجاد انگیزه است مگر اشکالی دارد.
از سوی دیگر، مگر بنده گفتم که قصد خداوند از این تعابیر، بیان تمثیلی است. انچه که بنده گفتم این بود که بر فرض تحلیل فلاسفه و ازجمله جناب صدرا از قیامت و معاد جسمانی درست و مطابق با واقع باشد، اما این چه ربطی دارد به بی اعتمادی به سخن خداوند و وعده های او. در قیامت، شاید حتی کسانی که به کمال رسیده و به مرتبه تجرد عقلانی رسیده اند، رسیدن به نعمتهای مادی و جسمانی برایشان ناممکن نیست و در صورتی که بخواهند بدون فوت وقت در اختیارشان قرار می گیرد و گرنه باید در بهشت محزون میشدند و نقصانی دران وجودداشته باشد. نکته ای که بنده گفتم این بود که نفوس این افراد به واسطه کمالی که به ان رسیده اند، اصولا به دنبال چنین لذتها و نعمتهایی نیست. همانطور که در دنیا نیز چنین افرادی تمایل و اشتهایی به این نعمتها نداشته اند و تنها به واسطه محبوس بودن در بدن مادی مجبور به استفاده از این امور به اندازه مورد نیاز بوده اند. اما در مورد افرادی که به این مرتبه نرسیده اند، نعمتهای متناسب با بدن جسمانی مثالی شان مهیا شده است.
دوباره عرض میکنم، خداوند فرموده نعمتهایی مهیاست که از جنس نعمتهای مشابه با نعمتهای این دنیاست. باغهای مصفا، تختهای بزرگ، زیبا رویان بهشت و میوه های خوب. اما نفرموده که این امور برای بدن عنصری انهاست. این امور را بدن مثالی نیز میتواند میتواند درک کند و از انها لذت ببرد. این بیان نیز به خوبی توان برانگیختن انگیزه برای امثال بنده، که کم نیز نیستیم، را دارد و از ان به هیچ وجه بوی معما بودن به مشام نمیرسد.
نکته اخر هم اینکه، مگر هدایت کردن خداوند تنها به این است که بنده بفهمم نعمتهای خداوند به بدن عنصری من میرسد یا به بدن مثالی ام. عقلی که خداوند در درون من به امانت نهاده است چه میشود. ایات دیگر قران که ربطی به بهشت و نعمتهای بهشتی نیست چه میشود . ایا به نظر شما، خداوند تنها در ایات ناظر به بهشت و نعمتهای بهشتی یا جهنم و درکات ان، قصد هدایت گری دارد و در سایر ایات قرانش، قصد دیگری دارد؟

معلق;336405 نوشت:
باسلام يعني بعضي براي هميشه در برزخ ميمانند؟ پس قيامتشان چه ميشود؟

سلام
خیر، منظور این است که به نظر صدرا، این افراد به واسطه اینکه به تجرد عقلی نرسیده اند باید در عالم برزخ و به تناسب ان عالم که عالم مثال منفصل است، بدن مثالی را که به کمک قوه خیال مجرد خویش ساخته اند را به عنوان مرکب بگیرند. سپس به واسطه ملکاتی که در دار دنیا کسب کرده اند، تخیلات جدید بنمایند و در صورتی که ملکه خیالات مناسب و خیر را در عالم دنیا برای خود کسب کرده باشند، با تخیل امور خیر و نیکی به کمال بیشتر دست بیابند. این همان لذت برزخی انان است. پس از اینکه عالم قیامت کبری برپا شد، تمامی نفوس، چه نفوس کاملین که به مرتبه تجرد عقلی رسیده اند و چه نفوس افرادناقص برای محاسبه و پاداش و عقاب در محضر الهی حاضر میشوند.

h.rezaei;337821 نوشت:
مگر بنده گفتم که قصد خداوند از این تعابیر، بیان تمثیلی است. انچه که بنده گفتم این بود که بر فرض تحلیل فلاسفه و ازجمله جناب صدرا از قیامت و معاد جسمانی درست و مطابق با واقع باشد، اما این چه ربطی دارد به بی اعتمادی به سخن خداوند و وعده های او.

با سلام و تشكر

شما نفرموديد ، اما خيلي از طرفداران انديشه صدرايي معتقدند كه نعمت هاي جسماني در قرآن تمثيلي بيش نيستند و براي آن آيه هم مي آورند(ما براي مردم مثال ميزنيم) انها ميگويند عموم مردم توان درك لذت هاي عقلي را ندارند لذا خداوند براي آنها از نعمت هاي محسوس مثال آورده است
و اما اينكه فرموديد كه اين تعابير چه ربطي به بي اعتمادي به وعده هاي خداوند دارد ، پاسخ آن روشن است
اگر اين تعابير از نظر عقلي درست باشد ناگزير بايد نعمت هاي محسوس را به نعمت و لذت هاي نامحسوس تاويل كرد كه البته اين كار شده است به عنوان مثال در نظر آنان حورالعين و دختران بكر يعني نورچشم و علم بكر حالا خودتان قضاوت كنيد كه اين پاداش هاي مبهم چه نسبتي با تشويق و انگيزه مي تواند داشته باشد؟

h.rezaei;337821 نوشت:
نکته اخر هم اینکه، مگر هدایت کردن خداوند تنها به این است که بنده بفهمم نعمتهای خداوند به بدن عنصری من میرسد یا به بدن مثالی ام. عقلی که خداوند در درون من به امانت نهاده است چه میشود. ایات دیگر قران که ربطی به بهشت و نعمتهای بهشتی نیست چه میشود . ایا به نظر شما، خداوند تنها در ایات ناظر به بهشت و نعمتهای بهشتی یا جهنم و درکات ان، قصد هدایت گری دارد و در سایر ایات قرانش، قصد دیگری دارد؟

خير ، هدايتگري خداوند فقط مربوط به آيات بهشت و جهنم نيست اما همانطور كه مي دانيد يكي از مهمترين ركن هاي ايمان به خداوند ،اعتقاد داشتن به معاد است كه اگر نباشد ديگر آياتي كه شما مي فرماييد كاربردي نخواهند داشت
اگر اشتباه نكنم آيات مربوط به معاد(و بهشت و جهنم) جزء سوره و آيات مكّي مي باشد كه اين خود مي تواند اولويت در هدايتگريِ قرآن را معلوم سازد.

تحقيقات(اگرچه ناچيزُِ) بنده نشان مي دهد كه بين اعتقاد به بهشت ، جهنم ، نيت و عمل صالح ارتباط تنگاتنگي وجود دارد
شما بفرماييد بدون اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم چه چيزي مي تواند مرحم سختي ها در دنيا باشد؟
آيا اصلا بدون آن چيزي از دين مي ماند؟

معلق;333574 نوشت:
هدف خداوند از وعده دادن به بهشت و نعمت هاي آن چيست؟ اگر هدف از وعده بهشت از جانب خداوند ايجاد انگيزه نبوده چه بوده؟ ايجاد انگيزه مستلزم اين است كه بين نعمت هاي بهشت و دنيا ارتباطي حقيقي وجود داشته باشد. درسته ؟ اين كه ما در بهشت چقدر خوشحال ميشويم مربوط به خود آنجاست نه اينجا! اينجا (در دنيا) فقط بحث تصورات و رغبت مطرح است كه آيا خداوند نظر به تصور شدنِ بهشت و رغبت به آن توسط انسان را داشته است يا خير؟ اگر داشته است چگونه اين امر با انديشه صدرايي كه اعتقادي به معاد جسماني (ولذت هاي محسوس) در آن نيست ممكن است؟

سلام
بهشت مراتب دارد از بهشت در مقام برزخ تا بهشت در مقام قیامت کبری که بیانی از بهشت مثالی و عقلی است
بین این بهشتها تفاوت در مراتب است یعنی یکی حقیقت دیگری و یکی رقیت آن یکی است
توصیف هردو بهشت به الفاظ این سویی به یک بیان ممکن است و بلا اشکال و اگر هدف تشویق باشد باز حکیمانه و صحیح است پس منافاتی در تشویقی بودن بیان قرآنی و تفسیر فلسفی از بهشت نیست
والله الموفق

معلق;338068 نوشت:
شما نفرموديد ، اما خيلي از طرفداران انديشه صدرايي معتقدند كه نعمت هاي جسماني در قرآن تمثيلي بيش نيستند و براي آن آيه هم مي آورند(ما براي مردم مثال ميزنيم) انها ميگويند عموم مردم توان درك لذت هاي عقلي را ندارند لذا خداوند براي آنها از نعمت هاي محسوس مثال آورده است

باسلام و تشکر
هر کسی مسئول نظرات خودش است. بنده عرض کردم با توجه به مبانی دینی، نعمتهای ان دنیا همانند نقمتها و عذابهایش به دو صورت روحانی و جسمانی است. جناب صدرا نیز وجود نعمتهای جسمانی متناسب با بدن جسمانی را رد نکرده است بلکه میفرماید نعمتهای ان دنیا نیز بر دو بخش جسمانی و روحانی است. اما جسمانیت ان نعمتها همانند کسانی که میخواهند از ان نعمتها متنعم شوند، متناسب با ان دنیاست.
پیشتر از این نیز عرض کردم که بحث معاد جسمانی در نظام فلسفی و عرفانی و فهم اینکه جسمانی بودن بدن ان دنیا و به طبع ان نعمتها و عذابهای جسمانی ان به چه صورتی است و ایا اگر جسم عنصری نباشد، یعنی همین بدن منتقل نشده است و بدن دیگری بوجود امده است، امری است که نیازمند به مطالعه بیشتر در منابع فلسفی صدرایی و بخصوص مباحث نفس شناسی و معاد شناسی ان است.

معلق;338074 نوشت:
[/quote
معلق;338074 نوشت:
خير ، هدايتگري خداوند فقط مربوط به آيات بهشت و جهنم نيست اما همانطور كه مي دانيد يكي از مهمترين ركن هاي ايمان به خداوند ،اعتقاد داشتن به معاد است كه اگر نباشد ديگر آياتي كه شما مي فرماييد كاربردي نخواهند داشت

اولا بر اساس ادله عقلی خداوند صادق است و عادل. وقتی وعده ای را میدهد حتما به ان عمل خواهد کرد. هرچند ممکن است بر اساس سبقت رحمتُه غضبَه، به وعیدهایش عمل نکند و بر اساس تفضلش در مقابل گناهان بندگانش قضاوت کند. اما حتما به وعده هایی که میدهد عمل خواهد کرد. اما نکته ای که شما از ابتدا بر ان تأکید دارید و نظریه فلاسفه را پیش میکشید ناقض این وعده های الهی و موجب بی اعتمادی به ان نیست زیرا این سخن فلاسفه است که با عقل دنیایی خودشان چنین گفته اند نه سخن خداوند تا باسخن دیگرش منافات داشته باشد. مثلا اگر شما یک وعده ای به کودکان بدهید و شخص دیگری وعده شما را به چیز دیگری تأویل کند، ایا کودکتان میتواند بگوید که دیگر به وعده های شما اعتمادی ندارد.
علاوه بر اینکه بر فرض تأویل این نعمتها به نعمتهای متناسب با جسم عنصری درست باشد، عرض شد، خداوند فرموده چنین نعمتهایی جسمانی را به شما میدهد، اما اینکه این نعمتها را جسم عنصری شما درک کند یا جسم مثالی ، این دیگر از کلام الهی به دست نمی اید. و هدایت گری خداوند ربطی به این ندارد که من بفهمم نعمتهایی که برای من اماده کرده است، متناسب با جسم عنصری مادی من است یا جسم مثالی من.

معلق;338074 نوشت:
حقيقات(اگرچه ناچيزُِ) بنده نشان مي دهد كه بين اعتقاد به بهشت ، جهنم ، نيت و عمل صالح ارتباط تنگاتنگي وجود دارد شما بفرماييد بدون اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم چه چيزي مي تواند مرحم سختي ها در دنيا باشد؟ آيا اصلا بدون آن چيزي از دين مي ماند؟

درست میفرمایید. اعتقاد به بهشت و جهنم تأثیر شگرفی در اعمال صالح بندگان دارد و به همین جهت است که خداوند متعال بر این دو مقوله تأکید فراوانی دارد. اما اینکه بهشت و نعمتهای ان و جهنم و نقمتها و عذابهای ان از چه نوعی است چه ربطی به این مسئله دارد؟ اینکه خداوند در قبال کارهای بندگان نعمتهایی را در بهشت قرار داده، درست و مسلم است اما اینکه این نعمتها از نوع جسمانی باشد یا روحانی و نوع جسمانی ان از نوع متناسب با بدن عنصری باشد یا بدن مثالی چه ربطی به این مطلب دارد؟
علاوه براینکه، اعتقاد به بهشت و جهنم درست است که یکی از شرایط این مقوله است اما ایا ما دقیقا میدانیم که نعمتهای دیگر بهشتی چیست و یا اگر باغی در اختیار کسی قرار داده میشود این باغ چند درخت دارد و درختهای ان از چه نوعی است یا سنگ فرش خان های ان از چیست، چند حور العین به ما داده میشود و.... . اصولا این بهشت و جهنم برای عده ای از بندگان است.
خداوند متعال بندگانی دارد که نه از ترس جهنم و نه به طمع بهشت خداوند، اعمال صالح انجام میدهند. اینان آزادگان عالمند. عده ای نیز تنها به عشق خداوند و محبت اوست که کار نیک انجام میدهند. حال باز هم میگویید، اگر از نعمتها و نوع ان خبر نداشته باشیم، باز کار صالح انجام نمیدهیم.
تازه یک سوال دارم. اگر به خدا اعتقاد نداشته باشیم، زخمهایمان را با چه چیزی تسکین ببخشیم. لذت مادی، خانه بزرگتر، ماشین بهتر یا... . ما از ان دنیا تا همین حد خبر داریم که نعمتهایی هست که برای کارهای ما قرار داده شده است( البته موکدا عرض میکنم اینکه این نعمتها در ازای کارهای نیک ماست، مطلبی مسامحی است و فعلا جای بحث ان نیست) و با عقل به این رسیده ایم که خداوند خلف وعده نمیکند.اما اینکه این نعمتها به چه صورتی است، فراتر از ان چه در ادله نقلی وسمعی معتبر بیان شده، این دیگر ربطی به اعتقاد ما و جهانبینی ما و تأثیری در اعمال ما ندارد و هر کسی ، در زمینه این موارد، غیر از کسانی که با غیب در تماسند و با دلیل معتبر ثابت شده که اشتباه نمیکنند( معصومین علیهم السلام)، صرفا برداشت ذهنی شان است و به هیچ وجه حجیت برای ما ندارد.

h.rezaei;338188 نوشت:
فهم اینکه جسمانی بودن بدن ان دنیا و به طبع ان نعمتها و عذابهای جسمانی ان به چه صورتی است و ایا اگر جسم عنصری نباشد، یعنی همین بدن منتقل نشده است و بدن دیگری بوجود امده است، امری است که نیازمند به مطالعه بیشتر در منابع فلسفی صدرایی و بخصوص مباحث نفس شناسی و معاد شناسی ان است.

سلام - ممنون
بنده در هيچ يك از پست هايم صحبت از اينكه بدن اخروي عنصري است يا مثالي نداشته ام بلكه تاكيدم روي جسمانيت بود حال با هر كيفيت كه مي خواهد باشد
هدف اين حقير از ايجاد اين تاپيك اين است كه آيا از نظر عقلي ميتوان نعمت هاي وعده داده شده در قرآن را به چيزي غير از ظواهر كلام خداوند تاويل كرد؟ ياخير
كه از توضيحات شما استفاده كردم
باتشكر

یا الله

از یک نفر شنیدم که بحث بهشت و ما مثل این میمونه که مثلا ما به بچه مان میگیم برو مدرسه. اگر بری مدرسه برات جایزه می خرم. بچه هم میره و جایزه هم میگیره اما اون چیزی که تو مدرسه بهش میدن خیلی خیلی خیلی ارزشش بیشتره تا اون جایزه ای که ما بهش دادیم تا بره مدرسه!د بهشت هم مثل یه جایزه ایست اما آنچه از عبادت و .... دستگیر ما میشود، در مقابل جایزه خیلی با عظمت تر است

به نظر من برای فرق داشتن خوب و بده

purya;338296 نوشت:
از یک نفر شنیدم که بحث بهشت و ما مثل این میمونه که مثلا ما به بچه مان میگیم برو مدرسه. اگر بری مدرسه برات جایزه می خرم. بچه هم میره و جایزه هم میگیره اما اون چیزی که تو مدرسه بهش میدن خیلی خیلی خیلی ارزشش بیشتره تا اون جایزه ای که ما بهش دادیم تا بره مدرسه!د بهشت هم مثل یه جایزه ایست اما آنچه از عبادت و .... دستگیر ما میشود، در مقابل جایزه خیلی با عظمت تر است

باسلام
از حسن توجه شما ممنون. وجه تشبیه در کلامی که عرض شد این بود که اگر شخصی غیر از وعده دهنده کلام وعده دهنده را توجیه کند، ایا این موجب نقض گفتار وی میشود یا نه؟
بعلاوه، شما به نکته مهمی اشاره کردید، اری، بهشت بهای کم و کوچکی است برای بندگان خوب خدا. حتما این ایه شریفه را شنیده ایم که « وعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساکِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ»( توبه/72) خداوند در این ایه شریفه بهشت را به عنوان وعده الهی برای زنان و مردان مومن یاد میکند اما در ادامه میفرماید: البته رضوان الهی بزرگتراز ان
است و ان است که پیروزی و فوز عظیم است. هر چند برای افرادی همانند بنده که تنها به فکر مادیات و لذتهای مادی هستیم و فکرمان بالاتر از ان را درک نمیکند، همین بهشت هم جایزه بزرگی است.

معلق;338246 نوشت:
سلام - ممنون بنده در هيچ يك از پست هايم صحبت از اينكه بدن اخروي عنصري است يا مثالي نداشته ام بلكه تاكيدم روي جسمانيت بود حال با هر كيفيت كه مي خواهد باشد هدف اين حقير از ايجاد اين تاپيك اين است كه آيا از نظر عقلي ميتوان نعمت هاي وعده داده شده در قرآن را به چيزي غير از ظواهر كلام خداوند تاويل كرد؟ ياخير كه از توضيحات شما استفاده كردم

باسلام
بنده نیز از دقت نظر شما تشکر دارم.

کریم;336237 نوشت:
اولا جناب صدرا معاد جسمانی را تایید کرده است ولی می گوید بدنی که در قیامت انسان دارد متناسب با انجاست.واز طرف دیگر لذتهای انسانی در این دنیا منحصر به جسمانی نیست بلکه لذت های روحانی شاید بیشتر از جسمانی است.لذا تناسب در درک وفهم این لذائذ بین دنیا وآخرت وجود دارد.

سلام، بنده هنوز نسبت به معاد جناب صدرا( که جسمانی است یا خیر) به پاسخ قانع کننده ایی نرسیده ام.

به پست 268 مراجعه بفرمایید
http://www.askdin.com/thread21314-27.html#post340624

بهشت فرق سپاس گذار و ناسپاس

معلق;340647 نوشت:
بنده هنوز نسبت به معاد جناب صدرا( که جسمانی است یا خیر) به پاسخ قانع کننده ایی نرسیده ام.

جناب صدرا خود به وضوح وروشنی بدون هیچ اغلاقی معاد جسمانی را مطرح کرده اند.
1-ایشان در بحث معاد جسمانی اصولی بیان می کنند که اصل پنجم این است،حقیقت هرمرکبی (ازصورت وماده) به صورت اوست نه به ماده،یعنی مثلا صندلی صورتی دارد که شکل وترکیبی است که دارد وروی آن نشسته می شودوماده ای دارد که همان چوب است ما صندلی را با صورت آن می شناسیم نه با ماده اشج9،ص162)
درانسان نیز مساله این چنین است که حقیقت ترکیبی او ازماده وصورت با صورتش است نه با ماده اش چون ماده همیشه در حال تغییر است ونمی تواند معیار شناخت برای انسان باشدولی صورت انسانی همیشه باقی است وانسانها درظاهر با همین صورت شناخته می شوند.
2-ایشان بعد از بیان این اصول که 11تاست می فرمایند:هرکس در این اصول تدبر کند به یقین می فهمد که همین بدن دنیوی در روز قیامت به صورت جسدی(جسمی)محشور می شودوآشکار می گردد که بازگشت درروز قیامت با مجموع بدن ونفس است بعینهما وشخصهما یعنی عین همین بدن وروحی که در دنیا است برانگیخته می شود نه غیر آن ومبعوث در قیامت همین بدن دنیوی است نه بدنی مغایر با آن.نه بدنی عنصری غیر این بدن که بعضی معتقد شده اند ویا بدن مثالی که اشراقیون می گویند.(اسفار،ج9،ص171)
3-ایشان در جواب شبهه ای می فرماید:اعتقاد به حشر بدنها در قیامت از قبور به این است وقتی که آدمها همدیگر را می بینند می گویند این فلانی است .وهمدیگر را می شناسند.(همان،ص174)
بندن نی دانم جناب صدرا در اثبات معاد جسمانی آشکار تر از این چه بگوید.

معلق;338246 نوشت:
هدف اين حقير از ايجاد اين تاپيك اين است كه آيا از نظر عقلي ميتوان نعمت هاي وعده داده شده در قرآن را به چيزي غير از ظواهر كلام خداوند تاويل كرد؟

همانطور که دوستان نیز اشاره کردند اهل بهشت دارای مراتبی هستند که دراحادیث اشاره شده وحکماءنیز به آن پرداخته اند ومخصوصا جناب صدرادربحث ماهیت بهشت وجهنم ج9 ص282گفته اند که اهل بهشت بعضی متنعم در ذکر وتسبیح الهی هستند وهیچ لذتی بالاتر از این برای آنها نیست چون در این درجه از کمال هستند وآنها لذتی که از ذکر وتسبیح الهی می برند مسلما از حضور در کنار حورالعین نمی برند.وبعضی ها نیز به تناسب درجه کمالی پایین تری که دارند متنعم در لذات ظاهری بهشت از قبیل خوردن وآشامیدن ولذت بردن از حورالعین هستند.
پس در مورد لذات بهشتی صحبت در مورد درجات است ونفی لذات ظاهری بهشت نمی شود بلکه افرادی که از درجه کمالی بالایی برخوردار هستندخود را غرق در تسبیح وتقدیس خدا می کنند.همانطوری که نماز وعبادت برای خیلی سخت است وبا تکلف انجام می دهند ولی در عین حال افرادی هستند که آنقدر از نماز وتهجد لذت می برند که آنرا با هیچ لذت ظاهری ومادی عوض نمی کنند.دوستان اگر شرح حال عرفاوبزرگانی مانند سید علی قاضی طباطبایی وبقیه را بخوانند متوجه این قضیه می شوند.
ما در مورد سلمان فارسی داریم که بهشت خوشحال می شود که سلمان وارد آن شود چون سلمان برای بالاتر از بهشت عمل می کرد که خالق بهشت باشد ولذا مقامش بالاتر از لذات ظاهری بهشت است.

کریم;341110 نوشت:
جناب صدرا خود به وضوح وروشنی بدون هیچ اغلاقی معاد جسمانی را مطرح کرده اند. 1-ایشان در بحث معاد جسمانی اصولی بیان می کنند که اصل پنجم این است،حقیقت هرمرکبی (ازصورت وماده) به صورت اوست نه به ماده،یعنی مثلا صندلی صورتی دارد که شکل وترکیبی است که دارد وروی آن نشسته می شودوماده ای دارد که همان چوب است ما صندلی را با صورت آن می شناسیم نه با ماده اشج9،ص162)

با سلام و تشكر

طرفداران اين انديشه تمام اين تبيينات را منتج به برزخ مي دانند نه معاد
بلكه معاد مجرد تام است و فاقد هر ويژه گي جسماني

چگونه از يك طرف بگوييم كه قيامت تجلي عالم عقل است(مجرد تام) و از طرف ديگر بعد از برزخ قائل به ويژه گي هاي جسماني ِ برزخي باشيم؟

معلق;341238 نوشت:
طرفداران اين انديشه تمام اين تبيينات را منتج به برزخ مي دانند نه معاد بلكه معاد مجرد تام است و فاقد هر ويژه گي جسماني

مابا سخنان خود صدرا وآنچه ازآن به دست می آید کار داریم واینکه طرفداران او چه می گویند مساله دیگری است.البته یک نکته را درنظر داشته باشید آنچه ازآیات قرآن به دست می آید قیامت تجلی وظهوراعمال انسان است وتجسم اعمال انسان است،بهشتیان همه دریک درجه ومقام نیستند ودارای مراتب می باشند وتجرد آنها با هم تفاوت دارد.مسلماکسی که دراین دنیا از مادیان ودنیا بیشتر خود را جدا کرده وبه معنویات وارتباط با خدا پرداخته است تجرد بیشتری دارد.نکته مهمی که ازاسفار بیان شد بعضی ها درقیامت بهشتشان همان خوردن وآشامیدن وحضوردرکنار حورالعین است چرا که خودرا دراین حدبالا کشیده اند ولی بعضی ها که تجرد بیشتری دارند آنها دائما مشغول تسبیح وتقدیس خداوند متعال هستند.
آنچه که ما باید درنظر بگیریم مقامات اهل بهشت است واینها همه دارای جسم هستند ولی جسم زیرسیطره روح است چرا که اصل درانسان روح است وهرقدرانسان تجرد بیشتری داشته باشد لطافت بیشتری دارد وجسم او لطیف بوده وازعوارض مادی کمتری برخوردار است وآنهایی که به تجرد تام رسیده اند جسمی متناسب باآن دارند.

کریم;336237 نوشت:
انسان در زندگی نیاز به انگیزه دارد وبرای او مهم است که عاقبت حیات انسانی چه خواهد شد

با سلام و تشكر
با وجود اين همه تضارب آرا و تفسير و تاويل هاي گوناگون چگونه اين امر ممكن است؟

يكي ميگه معاد روحانيه يكي ميگه جسماني ، دوتاشون همديگر را هم قبول ندارند...
يكي ميگه قرآن متناسب با عصر پيامبره ديگري منكر ميشود...
يكي ميگه خدا وقتي با موسي صحبت كرد صوت ايجاد كرده بود.. ديگري ميگه نه سخن خدا بر زبان موسي جاري شد..
يكي ميگه حورالعين يعني زنان زيبا ، يكي ديگه ميگه باور نكن خدا خودش گفته (ما براي شما مثال مي زنيم)
كارشناسان ديني هم پاسخ هاي سطحي و تكراري ميدهند

چه شناختي؟ چه هدايتي؟
آيات و روايات ديني بيشتر شبيه معما شده اند تا هدايت

ديگه خسته شدم ، نرسيدم ، تحقيق كردم به چيزي نرسيدم ، اصلا چه دليلي داره ما اسلامُ بدون حضور پيامبر و امام قبول كنيم
كجايند صاحبان دين ؟ امثال بنده دردشونُ بايد به كي بگن؟ سوالاتشون ُ بايد از كي بپرسن؟

معلق;345998 نوشت:
با وجود اين همه تضارب آرا و تفسير و تاويل هاي گوناگون چگونه اين امر ممكن است؟ يكي ميگه معاد روحانيه يكي ميگه جسماني ، دوتاشون همديگر را هم قبول ندارند... يكي ميگه قرآن متناسب با عصر پيامبره ديگري منكر ميشود... يكي ميگه خدا وقتي با موسي صحبت كرد صوت ايجاد كرده بود.. ديگري ميگه نه سخن خدا بر زبان موسي جاري شد.. يكي ميگه حورالعين يعني زنان زيبا ، يكي ديگه ميگه باور نكن خدا خودش گفته (ما براي شما مثال مي زنيم) كارشناسان ديني هم پاسخ هاي سطحي و تكراري ميدهند چه شناختي؟ چه هدايتي؟ آيات و روايات ديني بيشتر شبيه معما شده اند تا هدايت ديگه خسته شدم ، نرسيدم ، تحقيق كردم به چيزي نرسيدم ، اصلا چه دليلي داره ما اسلامُ بدون حضور پيامبر و امام قبول كنيم كجايند صاحبان دين ؟ امثال بنده دردشونُ بايد به كي بگن؟ سوالاتشون ُ بايد از كي بپرسن؟

با سلام
دوست عزیز وقتی باب اصلی علم بسته شد ومردم قدر منبع وسرچشمه علوم را ندانستند وآنها علی رغم این همه توصیه برای محبت ومودت آنها ورجوع به آنها در فهم دین وقرآن مانند حدیث ثقلین،من شهر علم هستم وعلی درب آن است که برای ورود به این شهر علم باید از درب آن وارد شد،خانه نشین شده وانواع آزار واذیت نسبت به آنها از جانب حکام جور ومردم جاهل نثار شد شما نباید انتظاری بیشتر از این داشته باشید.
اما ائمه ما راه را به ما نشان داده اند واینکه از چه کسانی علم بیاموزیم وراه هدایت را پیدا کنیم.
اختلافاتی که شما مطرح کردید بیشتر رایج بین مذاهب مکاتب مختلف است والا در میان علماءشیعه چنین اختلاف فاحشی که شما اظهار می کنید وجود ندارد،بلکه درست است که در بیان جزئیات یک بحث وادله آن ومراتب اختلاف داشته باشند ولی در اصل قضیه اتفاق نظر است وبه هر حال قاطبه علماءدین در امور مهم دینی ومباحث قرآنی اتفاق نظر دارند.
اولا شیعه وتمام علماءآن معتقدند که معاد هم جسمانی است وهم روحانی ،وشما مد نظر داشته باشید که بحث معاد جسمانی وروحانی قبل از آنکه یک بحث فلسفی باشد بحثی کلامی است ومتکلمان معتقدند در قیامت انسان با همین بدنی که در دنیا دارد محشور خواهد شدچون بعضی از سلولهای اصلی بدن هیچ وقت از بین نمی روند وبعد از پوسیدن جسم انسان باز هم وجود دارند.که شما مفصل لین بحث را در کتابهای:کشف المراد علامه حلی،الهیات آیةالله سبحانی جلد 4،ارشاد الطالبین ودیگر کتب دینی مانند آموزش عقاید آیةالله مصباح یزدی می توانید مطالعه کنید.ولی فلاسفه براساس اصول ومباحث که برآن حاکم است بحث می کنند.
در مورد سخن گفتن خداوند متعال نیز متکلمان اسلامی معتقدند که خداوند صدا را ایجا می کند ،آیةالله سبحانی می فرماید:معتزله می گویند که کلام خداوند صداها وحروفی است که قائم به خود خداوند نیست بلکه در غیر خودش مانند لوح محفوظ،یا جبرییل ویا پیامبر ایجاد می کند...ودر این تفسیر بین مسلمانان اتفاق نظر است ولی دراینکه منحصر به این است یا نه اختلاف می باشد.(الهیات،ج1،ص193)
پس در اصل خیلی از امور اتفاق نظر وجود دارد.ومساله به این سختی هم که شما می فرمایید نیست.
دوست عزیز هر علمی در موضوع خودش بحث می کند وبه لحاظ اصول پذیرفته شده ای که برآن حاکم است امور را تجزیه وتحلیل می کند واین خود برکتی است که موجب پیشرفت علوم می گردد. ولی ما معتقدیم که اصل ومعیار سنجش امور قرآن وسیره اهل بیت است چون پیامبر به عنوان شخصیتی که تمدن امروز بشری به اعتراف دوست ودشمن مانند گوستاولبون در تاریخ تمدن خود مدیون او هستند دو عامل هدایت وسعادت ما را قرآن واهل بیت که مفسران واقعی آن هستند قرار داده است .واهل بیت نیز به عنوان انسانهای جامعی که اکثر فرمایشات آنها در قالب کتابهای حدیثی مانند اصول کافی،کتب شیخ صدوق،محاسن برقی و...به دست ما رسیده است راه وروش زندگی درست وحرکت در مسیر هدایت را به ما آموخته اند.وجالب توجه این است که خیلی ها اعتراف کرده اند که علم اهل بیت منحصر به علوم دینی نبوده است بلکه در علوم تجربی وغیر دینی نیز تبحر داشته اند وشما در کتابهایی مانند:طبقات المعتزله،مغز متفکر شیعه،کتب ابوزهره وغیر اینها را می توانید ببینید.
اکثر آیات قرآن واضح وروشن است که با مطالعه ترجمه قرآن بیشتر با این حقیقت آشنا خواهید شد ودر مواردی هم که فهم آن سخت است با رجوع به تفاسیر روایی معتبر مانند البرهان،نورالثقلین وقیل از آنها تفسیر قرآن به قرآن علامه طباطبایی ومرحوم صادقی تهرانی در تفسیر الفرقان معانی آیات روشن خواهد شد.والا چطور می شود که آیات قرآن مبهم باشد ولی افرادی مانند ادواردو آنیلی با مطالعه ترجمه آن به حقانیت اسلام وشیعه پی ببرند.
خلاصه کلام اینکه برای حرکت درست وپیدا کردن مسیر درست باید به سیره ومکتب اهل بیت برگردیم.

سلام
منظور خدا از پاداش در آخرت چيست؟ وقتي توي دنيا به ما مي گويند پاداش مفهوم آن را ميفهميم( پول، خانه، باغ) اما وقتي كه بعد از مرگ نمي دانيم چه موجودي ميشويم و چه نيازي داريم پاداش به چه چيزي تعلق ميگيرد؟
آيا نعمت هاي اخروي در امتداد نعمت ها و خواسته هاي دنيوي هستند؟ يعني انسان همين طبع دنيايي را آنجا هم دارد؟ اگر اينگونه نيست و جواب منفي است ، وعده به پاداش دادن چه مفهوم و معنايي دارد؟

معلق;347459 نوشت:
منظور خدا از پاداش در آخرت چيست؟ وقتي توي دنيا به ما مي گويند پاداش مفهوم آن را ميفهميم( پول، خانه، باغ) اما وقتي كه بعد از مرگ نمي دانيم چه موجودي ميشويم و چه نيازي داريم پاداش به چه چيزي تعلق ميگيرد؟ آيا نعمت هاي اخروي در امتداد نعمت ها و خواسته هاي دنيوي هستند؟ يعني انسان همين طبع دنيايي را آنجا هم دارد؟ اگر اينگونه نيست و جواب منفي است ، وعده به پاداش دادن چه مفهوم و معنايي دارد؟

باسلام
مراحل زندگی انسانی درامتداد هم هستند ومراحل کمالی هستند و,الم برزخ عالمی بالاتر از دنیا وآخرت بالاتر از برزخ است ولی اینها جدای از هم نیستند بلکه به هم ربط دارند ودر عوالم بعدی انسان با سرمایه ای که در ین دنیا جمع کرده زندگی می کند.
در مورد پاداش اخروی گفته شد که معاد هم جسمانی است وهم روحانی لذا لذتهای آن نیز هم روحانی وهم جسمانی است ومنظور از جسم هم همان چیزی است که من وشما می فهمیم ودر ین دنیا استعمال می شود.بلکه جسم برزخی وآخرتی شفاف تر ولطیف تر از این جسم دنیا است ولی این ب معنای تغییر یخصوصیات جسمانی انسان به شکلی که 100%با این جسم دنیا تفاوت کند نیست.وظهور آیات مربوط به بهشت نیز همین مساله وحقیقت را می رساند.شما مفصل این توضیح را در کتاب حق الیقین علامه شبر،ج 2،ص145 می توانید مطالعه کنید.
نکته دیگر اینکه آنچه از آیات قرآن استفاده می شود بهشت وجهنم ثمره وبروز حقیقت اعمالی است که در این دنیا انجام داده ایم،فمن یعمل مثفال ذرةخیراًیره ومن یعمل مثقال ذرةشراًیره(سوره زلزال)هر کس ذره ای کار خوب ویا بد انجام داده باشد آنرا در قیامت خواهد دید.یعنی اعمال انسان به صورت نعمت ها وعذابهای اخروی ظاهر می شوند.ودقت در همین مساله نشان می دهد که ارتباط محکم ودقیقی بین دنیا وآخرت است.ودو عالم کاملا جدا از هم نیستند.

پرسش
هدف خداوند از وعده دادن به بهشت و نعمت هاي آن چيست؟ اگر هدف از وعده بهشت از جانب خداوند ايجاد انگيزه بوده، خب ايجاد انگيزه در گرو اين است كه بين نعمت هاي بهشت و دنيا ارتباطي حقيقي وجود داشته باشد. اين كه ما در بهشت چقدر خوشحال ميشويم مربوط به خود آنجاست نه اينجا! اينجا (در دنيا) فقط بحث تصورات و رغبت مطرح است؛ اگر خداوند به دنبال تصور بهشت و رغبت به آن توسط انسان بوده، این چگونه با انديشه صدرايي كه اعتقادي به معاد جسماني (ولذت هاي محسوس) در آن نيست قابل جمع است؟


پاسخ

قطعا بین دنیا و نعمت های بهشتی ارتباط حقیقی وجود دارد؛ آخرت محل تجسم اعمال و آشکار شدن حقیقت رفتارهای دنیوی است؛ اما اگر منظورتان سنخیت بین دنیا و آخرت است، و اینکه ما باید نعمت های آخرت را بشناسیم تا وعده به آنها در ما ایجاد انگیزه کند، حرف شما تا حدی درست است اما در پاسخ باید به سه نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
اینطور نیست که ما هیچ شناختی نسبت به آخرت نتوانیم کسب کنیم و صرفا یک سری تصورات مبهم و نامفهوم از آن داشته باشیم!
بالاخره وعده های روشنی در آخرت داده شده:

«جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»؛ باغ هایی که از زیر درختانش رود ها جاریست.(1)
«لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَة»؛ در آن بهشت همسرانی پاکیزه برای اهل بهشت است.(2)
«مُتَّكِئينَ فيها يَدْعُونَ فيها بِفاكِهَةٍ كَثيرَةٍ وَ شَراب‏»؛ در حالى كه در آنجا بر تخت‏ها تكيه مى‏ زنند و ميوه‏هاى فراوان و نوشيدنى مورد دلخواهشان را در آنجا مى ‏طلبند.(3)

اینها وعده هایی هستند که باید با این الفاظی که وعده داده شده سنخیت داشته باشند، نمیشود به یکی وعده باغ و بوستان و همسران بهشتی داده شود اما در هنگام اعطاء پاداش چیزی به او داده شود که هیچ ارتباطی با این تعابیر و الفاظ نداشته باشد!

حتی ملاصدرا هم این لذت ها را انکار نمی کند، بلکه معتقد است ابزار تحقق این لذت ها مانند دنیا از طریق ابزار مادی و عنصری نیست، همین لذت هایی که در دنیا از طریق رابطه جنسی و خوردن غذا و مانند آن حاصل میشود، اصل آن لذت یک مسئله ادراکی است، که حس فقط ابزاری برای درک انهاست، تفاوتی که وجود دارد در آخرت همین لذت ها بدون این ابزار مادی حاصل میشود.(4)

بنابراین اگرچه در کیفیت این نعمت ها اختلاف است اما کسی اصل وجود آنها را انکار نمی کند، به این معنا که اصلا نعمت های آخرت چیزی غیر از آنچه که پاداش داده شده باشند!

نکته دوم:
نکته دیگر آن که حتی اگر بگوییم تمام وعده­های خداوند مبهم بوده و در دنیا قابل تصور برای انسان ها نیست تا ایجاد انگیزه کند، امایک وعده وجود دارد که کاملا شفاف است و هیچ تردیدی در آن نیست، آنجا که قرآن می فرماید:
«لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون‏»؛ براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب كنيد به شما داده مى‏ شود(5)
و می فرماید: «لَهُمْ فيها ما يَشاؤُن‏»؛ در آنجا هر چه بخواهند براى آنان فراهم است‏.(6)

این که خداوند بگوید شما اگر در این عمر محدودتان به اوامر من عمل کنید پاداش شما یک چیز است: هر چه که بخواهید! اینجا دیگر در پاداش چه ابهامی وجود دارد؟ می گوید هر چه که خودتان بخواهید پاداش شما قرار خواهد گرفت.
و قطعا این پاداش باید بسیار بزرگ تر از اعمال ما در دنیا باشد که انسان احساس نکند ضرر کرده است، این اصلا عادلانه نیست که خداوند ما را از نعمت های با لذت بیشتر نهی کند و مزد ما را نعمت هایی با لذات کمتر قرار دهد!! این غیر حکیمانه و غیر عادلانه است، همان طور که خودش نیز فرموده نعمت های آخرت برتر و بالاتر است: «لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‏»؛ و مسلّماً آخرت براى تو از دنيا بهتر است‏.(7)
و نیز فرموده: «مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاع‏»؛ زندگى دنيا در برابر آخرت، چیزی جز متاع ناچيزی نیست‏ (8)
پس خداوند در جهانی که بسیار برتر و بالاتر از این دنیاست، و لذاتش بسیار خوشایندتر از لذت های دنیوی است، وعده داده است هر چه بخواهیم به ما میدهد.

نکته سوم:

نکته دیگری که بسیار اهمیت دارد بحث اعتماد به وعده دهنده است، یعنی اصلا آنچه که در ترجیح وعده موضوعیت دارد خود اعتماد به شخص وعده دهنده است، هرگز لازم نیست که نتیجه به انسان نشان داده شود! مثلا اگر پزشکی به بیمارش بگوید اگر دارو را نخوری می میری، مریض هرگز توقع نمیکند که مرگ و طعم آن را به من نشان بده تا آن را با تلخی دارو مقایسه کنم! چرا که به پزشک اعتماد دارد که در ازاء این تلخی دارو میخواهد چیز مهمتری به او ببخشد.

بنابراین قطعا اشتیاق به پاداش، با اعتماد تلازم دارد، شما حتی اگر پاداش را ببینید اما به دهنده آن اعتماد نداشته باشید به آن وعده دل خوش نمی کنید، در مقابل اگر به کسی اعتماد داشته باشید و بگوید چیزی به تو می دهم که به آن بسیار اشتیاق داشته باشی، حتی اگر نگوید آن چیست شما قطعا به آن وعده دل خواهید بست، این بدیهی است. شما تصور کنید دوستی که به او صد در صد اعتماد دارید به شما بگوید اگر امروز به خانه ما بیایی تو را واقعا شگفت زده می کنم، و شما هم بدانید که نه اهل دروغ است، و نه اهل مبالغه، و کاملا هم شما را و سلیقه شما را می شناسد، واقعا اینجا چه چیزی مانع عمل و اعتماد است؟!

حتی اگر در حقیقت نعمت های آخرت ابهام وجود داشته باشد، خداوند وعده های کلی ای به بشریت داده که اگر اعتماد به خدا وجود داشته باشد، برای ترجیح آخرت کفایت می کند.

پی نوشت ها:
1. بقره:25/2.
2. بقره:25/2.
3. ص:51/38.
4. ملاصدار، اسفار، دار احياء التراث‏، بیروت، چاپ سوم، 1981م، ج9، ص335 به بعد.
5. فصلت:31/41.
6. نحل:31/16.
7. ضحی:4/93.
8. رعد:26/13.

موضوع قفل شده است