جمع بندی تجسم اعمال يا پاداش و جزا؟

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تجسم اعمال يا پاداش و جزا؟

سلام

اگر جهان پس از مرگ برابر با تجلّي و تجسم تكويني اعمال است پس اموري چون شفاعت از كجا مي آيد؟ و همچنين خداوند نسبت به پاداش عمل صالح فرموده است كه بيشتر از آن (چندين برابر) مي دهم
وجود چنين اموري(شفاعت و افزون دهي خداوند) اين فرضيه را كه جهان پس از مرگ عين تجسم اعمال است را زير سوال مي برد
به نظر مي آيد كه جهان پس از مرگ وراي نفس ما وجود داشته باشد نه اينكه عين و برابر آن باشد

با نام الله



معلق;333429 نوشت:
سلام

اگر جهان پس از مرگ برابر با تجلّي و تجسم تكويني اعمال است پس اموري چون شفاعت از كجا مي آيد؟ و همچنين خداوند نسبت به پاداش عمل صالح فرموده است كه بيشتر از آن (چندين برابر) مي دهم
وجود چنين اموري(شفاعت و افزون دهي خداوند) اين فرضيه را كه جهان پس از مرگ عين تجسم اعمال است را زير سوال مي برد
به نظر مي آيد كه جهان پس از مرگ وراي نفس ما وجود داشته باشد نه اينكه عين و برابر آن باشد



با سلام خدمت شما دوست گرامی

وجود شفاعت و نیز افزون بخشی خداوند، منافاتی با تجلی اعمال ندارد. در روز قیامت اعمال هرکسی آنچنان که از او صادر شده است، به او بازگردانده می شود (اگر خوب باشد، خوب و اگر بد باشد، بد) اما این مسئله منافاتی با این ندارد که اگر کسی شرایط شفاعت را داشت(یعنی مقدمات آن را فراهم کرده بود)، مورد عنایت خاص الهی قرار بگیرد و گناهانش بخشیده شوند و یا اینکه به اعمال خیرش بیش از آنچه ارزش دارند، پاداش داده شوند. به عبارت دیگر، فضل و رحمت خداوند نیز امری است که فرد زمینه آن را فراهم کرده است و اگرچه فرد مستحق این رحمت نیست و خداوند از روی فضل آن را اعطا می کند ولی زمینه سازی این مرحمت از سوی خود فرد است.
با توجه به مطالب فوق، منافاتی وجود ندارد که فرد تجلی اعمال خود را ببیند ولی بنا به شرایطی که ایجاد کرده است، علاوه بر آن نعمت های دیگری نیز به او اعطاء شود.

موفق باشید

سلام
منم یک سوال در همین زمینه دارم... اینکه

در قیامت تفاضل امتیاز هم میکنن مثل تفاضل گل توی فوتبال؟ (بین اعمال خوب و بدمون و میگم)

رئوف;333581 نوشت:
فضل و رحمت خداوندنیز امری است که فرد زمینه آن را فراهم کرده است

با سلام و تشكر
نگراني من از همين نتيجه بود:
با اين حساب بايد بگوييم شفاعت و رحمت هم به نوعي تجسم اعمال ما هستند و جز نفس ما واعمالش چيزي وجود ندارد
صحبت اين هست كه پس خدا كجاست؟ همه چيز(برزخ ، قيامت،بهشت و جهنم) كه شدنفس ما!

معلق;333749 نوشت:
با اين حساب بايد بگوييم شفاعت و رحمت هم به نوعي تجسم اعمال ما هستند و جز نفس ما واعمالش چيزي وجود ندارد صحبت اين هست كه پس خدا كجاست؟ همه چيز(برزخ ، قيامت،بهشت و جهنم) كه شدنفس ما!

سلام
خدا از خلقش جدا نیست
ما هرچه داریم از اوست
رفعت وجودی انسان بسوی اوست
ما از اوییم و به سوی او بازمی گردیم
خودتان را کم نگیرید
و فیک انطوی العالم الاکبر
ما مظهر واجب الوجودیم همه
دنبال خدا در کجا می گردید
در ذات غیب الغیوبیش
آنجا که کسی بدان راه ندارد
پس همه چیز را در مظاهرش بجو
و انسان برترین مظهر است
والله الموفق

عزرائیل;333589 نوشت:
سلام
منم یک سوال در همین زمینه دارم... اینکه

در قیامت تفاضل امتیاز هم میکنن مثل تفاضل گل توی فوتبال؟ (بین اعمال خوب و بدمون و میگم)

با سلام خدمت شما دوست گرامی

بنده متوجه سوال شما نشدم، اگر ممکن است منظورتون رو توضیح بدید.

موفق باشید

نقل قول:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

بنده متوجه سوال شما نشدم، اگر ممکن است منظورتون رو توضیح بدید.

موفق باشید

سلام
منظورم این بود که وقتی حساب و کتاب می کنن و برای هر ذره ای از اعمال ما که یک جزا رو در نظر میگیرن بعد باید به اندازه همون ذره اعمال به مکان های جهنمی و بهشتی بریم؟؟ (این سوالم هست)

این و من به این علت گفتم که در یکی از کتاب ها خوندم شخصی دوست متوفی خودش را در خواب می بیند (روخانی بود گمانم) از اون پرسید جایگاه شما چگونه است ؟
اون فرد متوفی به او گفت لحظه ای در بهشت ایم و لحظه ای دیگر ناگهان از آسمان بالای سر مان مارهایی بر سر مان می ریزند!!!(دائم حالات ما در نوسان هست)

برای همین من خواستم بپرسم که موقع حساب و کتاب همینطوری باید بشیم یا اینکه تفاضل امتیاز می کنن و هر چه که اعمال تو باقی موند به همون اندازه بهت بهشت یا جهنم می دهند؟؟

معلق;333749 نوشت:
با سلام و تشكر
نگراني من از همين نتيجه بود:
با اين حساب بايد بگوييم شفاعت و رحمت هم به نوعي تجسم اعمال ما هستند و جز نفس ما واعمالش چيزي وجود ندارد
صحبت اين هست كه پس خدا كجاست؟ همه چيز(برزخ ، قيامت،بهشت و جهنم) كه شدنفس ما!

با سلام خدمت شما دوست گرامی

شفاعت تجسم اعمال ما نیست. شفاعت امری از سوی خداست که تنها شامل حال کسانی می شود که زمینه آن را دارند. شاید برای تقریب به ذهن بد نباشد که مثالی عرض کنم، فرض کنید در اداره ای حقوق تمام کارمندان 500 هزار تومان است و رئیس اداره اطلاعیه ای صادر می کند که افرادی که دارای سابقه کار بیش از 10 سال هستند، می توانند از تسهیلات و وام مسکن نیز استفاده کنند. در این مثال در واقع وام مسکن امری است که از سوی رئیس اداره اعطا می شود و او می تواند این کار را اساسا نکند(زیرا از ابتدا متعهد نبوده است که به کارمندان وام مسکن بدهد، تنها وظیفه او این بوده است که برابر با کار ماهیانه ، حقوق 500 هزار تومانی پرداخت کند) حال او می خواهد در حق کارمندان خود لطفی کند ولی این لطف تنها شامل کسانی می شود که زمینه آن را یعنی سابقه بیش از 10 سال کار را دارند.

در مورد شفاعت نیز چنین است که اساس آن لطفی از سوی خداوند است ولی این لطف شامل کسانی می شود که زمینه و شرایط آن را داشته باشند. به طور مثال امام صادق (ع) لحظه آخر عمرشان بود که فرمود: تمام بستگان را دعوت كنید. بعد فرمود: «إِنَّهُ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاه یِ»(1) هر كس نماز را سبك بشمارد شفاعت ما شامل او نمی شود.
با توجه به این حدیث کسانی که می خواهند از لطف شفاعت برخوردار باشند، باید به نماز اهمیت بدهند و به آن را سبک نشمارند.

موفق باشید

1. (كافی/ ج /3 ص 270)

عزرائیل;334008 نوشت:
سلام
منظورم این بود که وقتی حساب و کتاب می کنن و برای هر ذره ای از اعمال ما که یک جزا رو در نظر میگیرن بعد باید به اندازه همون ذره اعمال به مکان های جهنمی و بهشتی بریم؟؟ (این سوالم هست)

این و من به این علت گفتم که در یکی از کتاب ها خوندم شخصی دوست متوفی خودش را در خواب می بیند (روخانی بود گمانم) از اون پرسید جایگاه شما چگونه است ؟
اون فرد متوفی به او گفت لحظه ای در بهشت ایم و لحظه ای دیگر ناگهان از آسمان بالای سر مان مارهایی بر سر مان می ریزند!!!(دائم حالات ما در نوسان هست)

برای همین من خواستم بپرسم که موقع حساب و کتاب همینطوری باید بشیم یا اینکه تفاضل امتیاز می کنن و هر چه که اعمال تو باقی موند به همون اندازه بهت بهشت یا جهنم می دهند؟؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

در روز قیامت اعمال انسان ها به صورت مجموعی محاسبه می شود و این چنین نیست که مقداری در بهشت باشد و مقداری در جهنم. اگرچه ممکن است که اگر فرضا در بهشت باشد، از مراتب بالاتر برخوردار نشود و تنها در سطوح پایین بهشت بتواند بهره ببرد.
این مسئله در قرآن نیز مطرح شده است : خداوند در قرآن می فرماید: فَإِذَا نُفِخَ في الصورِ فَلا أَنساب بَيْنَهُمْ يَوْمَئذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ‏ فَمَن ثَقُلَت مَوَزِينُهُ فَأُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ‏ وَ مَنْ خَفَّت مَوَزِينُهُ فَأُولَئك الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسهُمْ في جَهَنَّمَ خَلِدُونَ (1) پس آنگاه كه نفخه صور قيامت دميد ديگر نسبت و خويشي در ميانشان نماند و كسي از كس ديگر حال نپرسد پس در آن روز هر آن كه اعمالش وزين است آنان رستگارانند و هر آن كه اعمالش سبك وزن باشد آنان كساني هستند كه نفس خويش را در زيان افكنده به دوزخ مخلد خواهند بود.
از این آیه استفاده می شود که مجموع اعمال انسان ها مورد محاسبه قرار خواهد گرفت و بر اساس آنها برای فرد تصمیم گیری خواهد شد .

موفق باشید

1 مومنون . 101-103

رئوف;334012 نوشت:
شفاعت تجسم اعمال ما نیست. شفاعت امری از سوی خداست که تنها شامل حال کسانی می شود که زمینه آن را دارند

باسلام و تشکر
متاسفانه قانع نشدم
همین که می فرمایید «باید زمینه وجود داشته باشد» یعنی بازتاب و تجسم
شما می فرمایید که شفاعت از خداست یعنی عذاب از خدا نیست؟ در حالی که با مطالعه در قرآن متوجه می شویم خداوند عذاب را هم(متناسب با جرم وگناه) به خود نسبت میدهد نه تنها عذاب بلکه همه چیز را به خود نسبت میدهد ولی ما در تعریف فلسفی به نفس نسبت می دهیم

آیا خدا همین نفس ماست؟چگونه می توان جدای از نفس و اعمال و ادراکاتِ خود وجود خدا را اثبات کرد؟

معلق;334160 نوشت:
باسلام و تشکر
متاسفانه قانع نشدم
همین که می فرمایید «باید زمینه وجود داشته باشد» یعنی بازتاب و تجسم
شما می فرمایید که شفاعت از خداست یعنی عذاب از خدا نیست؟ در حالی که با مطالعه در قرآن متوجه می شویم خداوند عذاب را هم(متناسب با جرم وگناه) به خود نسبت میدهد نه تنها عذاب بلکه همه چیز را به خود نسبت میدهد ولی ما در تعریف فلسفی به نفس نسبت می دهیم

آیا خدا همین نفس ماست؟چگونه می توان جدای از نفس و اعمال و ادراکاتِ خود وجود خدا را اثبات کرد؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

- اینکه برای شفاعت انسان ها زمینه هایی لازم است به معنای آن نیست که شفاعت تجلی خود عمل انسان است زیرا ای بسا کسی زمینه های شفاعت را هم داشته باشد ولی مورد شفاعت قرار نگیرد زیرا شفاعت لطف و فضل است و لازم نیست (از لحاظ عدالت) که حتما به همه داده شود. بنابراین چنین نیست که شفاعت تجلی اعمال ما باشد.

- اگرچه تمام وقایع عالم به نحوی به خداوند نسبت داده می شوند به این معنا که قدرت لایزال از اوست و هیچ جنبده ای نیست مگر اینکه قدرت خود را از او که واجب الوجود است دریافت کرده است ولی این به آن معنا نیست که ما مسئول اعمال خود نیستیم. ما قدرت داریم ولی قدرت ما در طول قدرت الهی است .
با توجه به این مطلب باید عرض کنم که اگرچه در برخی موارد عذاب کردن به خداوند نسبت داده می شود ولی در برخی از موارد هم عذاب و پاداش صرفا به عملکرد فرد باز میگردد: به طور مثال :فَالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(1) پس در چنین روزی بر هیچ کس هیچ ستمی نخواهد رفت و جز آنچه می کردید سزا داده نمی شوید.(2)

وجه جمع این دو دسته در این است که پاداش یا جزاء به اعمال انسان ها مربوط است ولی در این بین خداوند نیز با قدرت لایزال خود می تواند از عذاب ها بکاهد و بر پادش ها بیفزاید و این امر منافاتی با محاسبه اعمال انسان ها ندارد.

- اثبات وجود خداوند سوال مفصل دیگری است که باید در موضوعی مجزا مورد بررسی دقیق قرار بگیرد و خارج از موضوع این تاپیک است.

موفق باشید

1. یس ، 54
2. آیات بسیاری بر این معنا دلالت دارند به طور مثال : جمعه 7- مرسلات 43 - توبه 105 -مائده 105-

رئوف;334245 نوشت:
اینکه برای شفاعت انسان ها زمینه هایی لازم است به معنای آن نیست که شفاعت تجلی خود عمل انسان است زیرا ای بسا کسی زمینه های شفاعت را هم داشته باشد ولی مورد شفاعت قرار نگیرد زیرا شفاعت لطف و فضل است و لازم نیست (از لحاظ عدالت) که حتما به همه داده شود. بنابراین چنین نیست که شفاعت تجلی اعمال ما باشد.

با سلام خدمت شما
بنده به دنبال همين موضوع هستم كه چگونه مي توان اثبات كرد كه فارق از عملكرد ما در جهان پس از مرگ اراده ديگري وجود دارد
در مورد اينكه فرموديد شفاعت تجلي اعمال نيست و به دل بخواه خداوند است آيا دليل عقلي يا نقلي وجود دارد؟

معلق;334257 نوشت:
با سلام خدمت شما
بنده به دنبال همين موضوع هستم كه چگونه مي توان اثبات كرد كه فارق از عملكرد ما در جهان پس از مرگ اراده ديگري وجود دارد
در مورد اينكه فرموديد شفاعت تجلي اعمال نيست و به دل بخواه خداوند است آيا دليل عقلي يا نقلي وجود دارد؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

در این زمینه دلایل نقلی متعددی وجود دارد اما قبل از ذکر آنها مجددا به این نکته تاکید میکنم که این چنین نیست که بخشش خداوند "دل بخواهی" باشد به عبارت دیگر این بخشش بدون دلیل نیست و شامل افرادی می شود که زمینه های لازم آن را داشته باشند.

در مورد دلیل نقلی به عنوان یک نمونه می توان به این آیه اشاره کرد :
إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء(1)
مسلّماً خدا، اين را كه به او شرك ورزيده شود نمى‏ بخشايد و غير از آن را براى هر كه بخواهد مى‏ بخشايد

در این آیه به خوبی بیان شده است که اراده الهی در بخشش انسان ها در گناهانی که مادون شرک باشند، وجود دارد ولی این بخشش به افرادی تعلق می گیرد که دارای مقدمات آن باشند.

موفق باشید

1. نساء 48

رئوف;334390 نوشت:
در این زمینه دلایل نقلی متعددی وجود دارد اما قبل از ذکر آنها مجددا به این نکته تاکید میکنم که این چنین نیست که بخشش خداوند "دل بخواهی" باشد به عبارت دیگر این بخشش بدون دلیل نیست و شامل افرادی می شود که زمینه های لازم آن را داشته باشند. در مورد دلیل نقلی به عنوان یک نمونه می توان به این آیه اشاره کرد : إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء(1) مسلّماً خدا، اين را كه به او شرك ورزيده شود نمى‏ بخشايد و غير از آن را براى هر كه بخواهد مى‏ بخشايد در این آیه به خوبی بیان شده است که اراده الهی در بخشش انسان ها در گناهانی که مادون شرک باشند، وجود دارد ولی این بخشش به افرادی تعلق می گیرد که دارای مقدمات آن باشند.

سلام-ممنون
از دلايل عقلي ونقلي در اين رابطه اگر امكان دارد بيشتر بگوييد
باتشكر

معلق;336222 نوشت:
سلام-ممنون
از دلايل عقلي ونقلي در اين رابطه اگر امكان دارد بيشتر بگوييد
باتشكر

با سلام خدمت شما دوست گرامی

بحث شفاعت، بحث نقلی است و توضیح آن نیز در پاسخ های قبلی عرض شد که با احکام عقلی نیز منافاتی ندارد. در مورد دلایل نقلی بیشتر به مطالب ذیل توجه کنید:

- لِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»(1) و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن خداست هر كه را بخواهد مى‏آمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مى‏كند و خداوند آمرزنده مهربان است

- وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (2)و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست هر كه را بخواهد مى‏بخشايد و هر كه را بخواهد عذاب مى‏كند و خدا همواره آمرزنده مهربان است

موفق باشید

1. آل عمران, آيه 129
2. الفتح, آيه 14

با سلام و احترام
آيا بين پاداش و اعمال نيك رابطه تكويني وجود دارد؟ اگر واقعا پاداش ها تجسم عمل صالحند، به عنوان مثال حورالعين تجسم چه عملي است؟ يا قصر و كاخ چه ربطي به نماز و روزه دارد؟ نظر شما چيست؟

معلق;343795 نوشت:
با سلام و احترام آيا بين پاداش و اعمال نيك رابطه تكويني وجود دارد؟ اگر واقعا پاداش ها تجسم عمل صالحند، به عنوان مثال حورالعين تجسم چه عملي است؟ يا قصر و كاخ چه ربطي به نماز و روزه دارد؟

سلام
بیانات قرآنی بیانگر این رابطه تکوینی است
در مورد جزای جهنمیان می فرماید
هل تجزون الا ما کنتم تعملون
آیا چیزی جز آنچه انجام دادید پاداش داده شده اید ؟
که استفهام انکاری است
یعنی نه غیر از آن چیزی نیست
این بخاطر آنستکه پاداش جهنمیان یک به یک است
ولی در مورد پاداش بهشتیان آنرا بر محور عمل می داند
بما کانوا یعملون و امثال آن
چون پاداش بهشتیان رفعت یافته و چند برابر است و این بواسطه استعداد رفعت خود عمل است
اما رابطه عمل با پاداش به حسب مناسبتی است که امر نازل با امر رافع دارد
در حقیقت نماز و عبادت و ایمان در هر عالمی جلوه ای دارد
در آخرت ایمان نور و کفر ظلمت است
این مناسبتها را می توان از آیات و روایات استخراج کرد اما کمتر کسی به ذات این تناسبها راه دارد
والله الموفق

حامد;343804 نوشت:
در حقیقت نماز و عبادت و ایمان در هر عالمی جلوه ای دارد

سلام
بله نور، تجسم خوبي(از لحاظ منطقي) براي عبادت است
اما حور و قصور به نظر مي آيد مبتني بر خواسته اين دنيايي است كه خدا در مقابل عمل صالح عطا ميكند.
مگر اين كه بتوانيم ثابت كنيم نعمت هاي دنيا هم به نوعي همين ارتباط را باطن عبادت و نيكي ها دارد

معلق;343821 نوشت:
سلام بله نور، تجسم خوبي(از لحاظ منطقي) براي عبادت است اما حور و قصور به نظر مي آيد مبتني بر خواسته اين دنيايي است كه خدا در مقابل عمل صالح عطا ميكند. مگر اين كه بتوانيم ثابت كنيم نعمت هاي دنيا هم به نوعي همين ارتباط را باطن عبادت و نيكي ها دارد

سلام
حور و قصور بیانگر همت صاحب او در طلب حقایق آنسویی است چون فرمود : لهم ما یشاوون و این خود یک اصل است که بهشت هرکس تابع خواست اوست و خواست هرکس در آخرت را اوج علم و عملش تعیین می کند
مثل اینکه به بنای ساده ای آجر و خشت گلی بدهند بگویند هرساختمانی می خواهی بساز و به آرشیتکت مسلط هم سیمان و آهن و ... لذا بین فعلیتهای وجودی فرد از لحاظ علم و عمل و بهشتی که از آن ناشی میشود تناسب تامی وجود دارد
والله الموفق

حامد;343829 نوشت:
بین فعلیتهای وجودی فرد از لحاظ علم و عمل و بهشتی که از آن ناشی میشود تناسب تامی وجود دارد

ممنون

سوالمُ بهتر مي پرسم ، چه ارتباط عقلاني بين نماز و مصاحبت با زن زيبا رو وجود دارد؟ تا جايي كه ما مي دانيم و ياد گرفته ايم اين دو با هم تضاد دارند(حداقل در دنيا اين طور بوده) حال چه طور ميشود اين دو كه هيچ ربطي به هم ندارند به يكباره علت و معلول يكديگر شوند؟

معلق;343835 نوشت:
ممنون سوالمُ بهتر مي پرسم ، چه ارتباط عقلاني بين نماز و مصاحبت با زن زيبا رو وجود دارد؟ تا جايي كه ما مي دانيم و ياد گرفته ايم اين دو با هم تضاد دارند(حداقل در دنيا اين طور بوده) حال چه طور ميشود اين دو كه هيچ ربطي به هم ندارند به يكباره علت و معلول يكديگر شوند؟

سلام
جان نماز همین است
مگر روایت را نشنیده ای :
خوشا به حال کسی که نماز را دوست بدارد و به او بوسه بدهد
برادر مشکل از عدم نگاه الهی است
والله الموفق

با سلام و احترام به كارشناس محترم
آيا بين پاداش و اعمال نيك رابطه تكويني وجود دارد؟ اگر واقعا پاداش ها تجسم عمل صالحند، به عنوان مثال حورالعين تجسم چه عملي است؟ يا قصر و كاخ چه ربطي به نماز و روزه دارد؟ نظر شما چيست؟

معلق;345951 نوشت:
آيا بين پاداش و اعمال نيك رابطه تكويني وجود دارد؟ اگر واقعا پاداش ها تجسم عمل صالحند، به عنوان مثال حورالعين تجسم چه عملي است؟ يا قصر و كاخ چه ربطي به نماز و روزه دارد؟ نظر شما چيست؟

سلام
بله رابطه است خود قرآن کریم به این حقیقت تصریح فرمود
جایی عین عمل جایی بر محور عمل و جایی آندو را موافق هم معرفی فرموده است
با دقت در روایات بهشت و جهنم شاید مواردی تصریح یا اشاره باشد
مثلا در توصیف صورت حورالعین دارد که بر لبش چنین نوشته بر چانه اش چنین نوشته
اینهاهمه بیانگر همان مناسبتهاست
یا دارد که کوبه در بهشت یا علی ع است
خوب همه اینها سخن به رمز گفتن است
والله الموفق

معلق;345951 نوشت:
با سلام و احترام به كارشناس محترم
آيا بين پاداش و اعمال نيك رابطه تكويني وجود دارد؟ اگر واقعا پاداش ها تجسم عمل صالحند، به عنوان مثال حورالعين تجسم چه عملي است؟ يا قصر و كاخ چه ربطي به نماز و روزه دارد؟ نظر شما چيست؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

بین اعمال انسان و نتایج آنها رابطه تکوینی وجود دارد.
در این بین باید به دو نکته توجه کرد:

- نسبت تمام اعمال و نتایج آنها معلوم نیست ولی برخی از این روابط در متون دینی بیان شده اند. به طور مثال در قرآن می فرماید:
إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا (1) آنان که اموال يتيمان را به ستم می خورند شکم خويش پر از آتش می کنندو به آتشی فروزان خواهند افتاد.
در این آیه باطن عمل تعرض به اموال یتیمان خوردن آتش بیان شده است.

- با توجه به اینکه در بهشت هرآنچه که مورد خواست انسان ها باشد، در اختیار آنها قرار میگیرد، فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (2)

در آنهاست هر چه نفس آرزو کند و ديده از آن لذت ببرد و در آنجا جاودانه خواهيد بود.
ممکن است که نعمت های الهی در قالبی که برای فرد مطلوب است، به او ارائه شود.

موفق باشید

1. نساء .10


2. زخرف 71

سلام
آیا عالم بعد از مرگ مساوی است با حقابق نفسانی شخص؟

معلق;347878 نوشت:
آیا عالم بعد از مرگ مساوی است با حقابق نفسانی شخص؟

سلام
بله چون جان انسان برساخته علم و عمل اوست
والله الموفق

حامد;348066 نوشت:
بله چون جان انسان برساخته علم و عمل اوست

سلام اخوي

آخه ديدن ملائك و انسانهاي ديگر در برزخ چه ربطي به تجسم اعمال ما دارد؟
آيا ملائك خداوند و ديگر انسانها كه خود درك و اختيار دارند جزء اعمال ما هستند؟

معلق;348076 نوشت:
آخه ديدن ملائك و انسانهاي ديگر در برزخ چه ربطي به تجسم اعمال ما دارد؟ آيا ملائك خداوند و ديگر انسانها كه خود درك و اختيار دارند جزء اعمال ما هستند؟

سلام
ما کجا گفتیم دیدن خدا و ملائک همان تجسم اعمال است
بنده قبلا هم عرض کردم و الان با تمثیلی عرض میکنم
که روح انسان با مجموعه فعلیتهای وجودیش که نتیجه علم و عمل اوست
در مقابل تابش نور حقایق برین عوالم بالا مانند منشوری عمل می کند و آنها در قالب اوصاف بهشت که به ما رسید متجلی و ظاهر می سازد و این است بهشت او
جهنمی هم با همان حقیقت جهنمش را می سازد
در مثالی انسانهای بسیار شاد یا بسیار افسرده را تصور کنید که هردو با حقایق مشابهی روبرو هستند اما برای یکی شادی آفرین و برای دیگری حزن افزاست
والله الموفق

حامد;348084 نوشت:
ما کجا گفتیم دیدن خدا و ملائک همان تجسم اعمال است

سلام
بنده گفتم آيا آخرت مساوي است با اعمال شخص؟ فرموديد بله
ليكن اگر ديدن ملائك و انسانهاي ديگر در برزخ و بهشت و جهنم جداي از اعمال است ديگر مساوي بودن عينيت اعمال با آخرت معنايي ندارد

معلق;348114 نوشت:
عينيت اعمال با آخرت

سلام
ببینید چطور مباحث را با هم قاطی می کنید
بحث در عینیت پاداش و اعمال بود نه در عینیت آخرت و اعمال
قبلا هم عرض کردم نسبت وجود معنوی انسان به عالم معنا همان نسبت جسم انسان با عالم جسمانی است
با این تفاوت که فعلیتهای معنوی و روحی انسان در عالم معنا نقش اساسی را دارند همانطور که در عالم جسم جسم نقش محوری دارد
والله الموفق

سوال:
اگر جهان پس از مرگ برابر با تجلّي و تجسم تكويني اعمال است پس اموري چون شفاعت از كجا مي آيد؟

پاسخ:

وجود شفاعت و نیز افزون بخشی خداوند، منافاتی با تجلی اعمال ندارد. در روز قیامت اعمال هرکسی آنچنان که از او صادر شده است، به او بازگردانده می شود (اگر خوب باشد، خوب و اگر بد باشد، بد) اما این مسئله منافاتی با این ندارد که اگر کسی شرایط شفاعت را داشت(یعنی مقدمات آن را فراهم کرده بود)، مورد عنایت خاص الهی قرار بگیرد و گناهانش بخشیده شوند و یا اینکه به اعمال خیرش بیش از آنچه ارزش دارند، پاداش داده شوند. به عبارت دیگر، فضل و رحمت خداوندنیز امری است که فرد زمینه آن را فراهم کرده است و اگرچه فرد مستحق این رحمت نیست و خداوند از روی فضل آن را اعطا می کند ولی زمینه سازی این مرحمت از سوی خود فرد است.
با توجه به مطالب فوق، منافاتی وجود ندارد که فرد تجلی اعمال خود را ببیند ولی بنا به شرایطی که ایجاد کرده است، علاوه بر آن نعمت های دیگری نیز به او اعطاء شود.
شفاعت تجسم اعمال ما نیست. شفاعت امری از سوی خداست که تنها شامل حال کسانی می شود که زمینه آن را دارند. شاید برای تقریب به ذهن بد نباشد که مثالی عرض کنم، فرض کنید در اداره ای حقوق تمام کارمندان 500 هزار تومان است و رئیس اداره اطلاعیه ای صادر می کند که افرادی که دارای سابقه کار بیش از 10 سال هستند، می توانند از تسهیلات و وام مسکن نیز استفاده کنند. در این مثال در واقع وام مسکن امری است که از سوی رئیس اداره اعطا می شود و او می تواند این کار را اساسا نکند(زیرا از ابتدا متعهد نبوده است که به کارمندان وام مسکن بدهد، تنها وظیفه او این بوده است که برابر با کار ماهیانه ، حقوق 500 هزار تومانی پرداخت کند) حال او می خواهد در حق کارمندان خود لطفی کند ولی این لطف تنها شامل کسانی می شود که زمینه آن را یعنی سابقه بیش از 10 سال کار را دارند.

در مورد شفاعت نیز چنین است که اساس آن لطفی از سوی خداوند است ولی این لطف شامل کسانی می شود که زمینه و شرایط آن را داشته باشند. به طور مثال امام صادق (ع) لحظه آخر عمرشان بود که فرمود: تمام بستگان را دعوت كنید. بعد فرمود: «إِنَّهُ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاه یِ»(1) هر كس نماز را سبك بشمارد شفاعت ما شامل او نمی شود.
با توجه به این حدیث کسانی که می خواهند از لطف شفاعت برخوردار باشند، باید به نماز اهمیت بدهند و به آن را سبک نشمارند.
- اینکه برای شفاعت انسان ها زمینه هایی لازم است به معنای آن نیست که شفاعت تجلی خود عمل انسان است زیرا ای بسا کسی زمینه های شفاعت را هم داشته باشد ولی مورد شفاعت قرار نگیرد زیرا شفاعت لطف و فضل است و لازم نیست (از لحاظ عدالت) که حتما به همه داده شود. بنابراین چنین نیست که شفاعت تجلی اعمال ما باشد..

بین اعمال انسان و نتایج آنها رابطه تکوینی وجود دارد.
نسبت تمام اعمال و نتایج آنها معلوم نیست ولی برخی از این روابط در متون دینی بیان شده اند. به طور مثال در قرآن می فرماید:
إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا (2)آنان که اموال يتيمان را به ستم می خورند شکم خويش پر از آتش می کنندو به آتشی فروزان خواهند افتاد.
در این آیه باطن عمل تعرض به اموال یتیمان خوردن آتش بیان شده است.

1 . كافی/ ج /3 ص 270
2.نساء .10

موضوع قفل شده است