جمع بندی آیا اصول کافی مورد تایید امام زمان است؟(کارشناس:مجید)

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا اصول کافی مورد تایید امام زمان است؟(کارشناس:مجید)

[=&quot]
گفتند: این کتاب به امام زمان عرضه شده و ایشون فرمودند: "الکافی کاف لشیعتنا" یعنی کتاب کافی برای شیعیان ما بس است(مقدمه ترجمه اصول کافی از دکتر مصطفوی،ص 7).

[/]

[=&quot]متاسفانه این مطلب در اکثر منبر ها گفته میشه و بسیاری از قشر روحانی به این مطلب دامن میزنند در حالی که در کتاب کافی اخبار غیر معتبر و حتی ضد قرآن وجود دارد که راویان آنها از نظر رجال شناسان افراد غالی و کذاب و جعل کننده حدیث شناخته می شوند.[/]

[=&quot]حالا با ذکر چند دلیل این رو ثابت میشه کرد که این مساله که کتاب کافی رو امام زمان تایید کردند صحت نداره:

[/]

[=&quot]دلیل اول:[/]

[=&quot]علامه مجلسی می فرمایند:[/]

[=&quot]بعضی از گزاف گویان به طور یقین می گویند: همه کتاب کافی بر امام زمان عرضه شده است چون کلینی در بغداد،شهر نمایندگان آن حضرت بوده است.بطلان سخن آنان بر کسی پوشیده نیست(مرآه العقول،چاپ جدید،جلد 1،ص 22).[/]

[=&quot]دلیل دوم:[/]

[=&quot]محدث بزرگ مرحوم حاج میرزای حسین نوری می فرماید:[/]

[=&quot]این شایعه که می گویند:کافی را بر حضرت حجه(ع) عرضه شده و فرموده است: کافی برای شیعه ما کافی است اصلی ندارد و در تالیفات اصحاب ما از آن اثری نیست.[/]

[=&quot]دلیل سوم:[/]

[=&quot]محدث نوری از محدث استر آبادی(از علمای بزرگ علم اخبار که از مسلک اخباریت شدیدا دفاع میکرد و احاطه وسیعی به اخبار داشت) نفل می کند که گفته است:[/]

[=&quot]این مطلب که می گویند: کتاب کافی مورد تصویب امام زمان واقع شده است صحیح نیست و اصلی ندارد.[/]

[=tahoma][=&quot]دلایلی عقلی:[/][/]

[=tahoma][=&quot]دلیل پنجم:[/][/]

[=tahoma][=&quot]خود مرحوم کلینی قبول ندارند که همه احادیث کافی صد در صد درست و حق باشد زیرا اخبار متناقض را نیز نقل کرده اند...!!!![/][/]

[=tahoma][=&quot]به عنوان مثال:[/][/]

[=tahoma][=&quot]حدیثی از امام باقر و حدیث دیگری از امام صادق نقل کرده است که فرموده اند:[/][/]

[=tahoma][=&quot]وقتی هلال را دیدید روزه بگیرید و نیز وقتی هلال را دیدید افطار کنید(کافی،ج4،ص76-77)[/][/]

[=tahoma][=&quot]یهنی با دیدن هلال ماه رمضان،ماه رمضان آغاز می شود و با دیدن هلال شوال ماه رمضان خاتمه می یابد....[/][/]

[=tahoma][=&quot]این به این معناست که ممکن است ماه رمضان یا 29 روزه باشد و یا 30 روزه....[/][/]

[=tahoma][=&quot]از آن سو در 3 حدیث منسوب به امام صادق آورده است:[/][/]

[=tahoma][=&quot]ماه رمضان همیشه 30 روزه است و هرگز 29 روزه نمیشود(کافی،ج4،ص78-79)[/][/]

[=tahoma][=&quot]معلوم است که مرحوم کلینی نمی تواند هر دو قول را قبول داشته باشد.پس یکی از آن دو حدیث از نظر مرحوم کلینی باطل است(بجز شیخ صدوق تمام فقها حدیث اول را درست میدانند)[/][/]

[=tahoma][=&quot]حالا چگونه ممکن است که بر امام زمان این دو حدیث متعارض عرضه شده باشد و هر دو را تصویب کند؟؟؟[/][/]

[=tahoma][=&quot]دلیل ششم:[/][/]

[=tahoma][=&quot]این دلیل که دلیلی واضح و محکم بر وجود احادیث باطل در کتاب کافی است مربوط به تعداد امامان معصوم است!!![/][/]

[=tahoma][=&quot]مرحوم کلینی گاهی اخباری را که مخالف عقیده خودش بوده را در کتاب کافی آورده است.[/][/]

[=tahoma][=&quot]در کتاب اصول کافی 5 حدیث آمده است که دلالت میکند ائمه 13 نفر هستند!!!!![/][/]

[=tahoma][=&quot]یعنی حدیث 8،9،14،17،18 از باب"ماجاء فی الاثنی عشر" که در حدیث 9 می گوید:[/][/]

[=tahoma][=&quot]دوازده امام فرزندان فاطمه(س) هستند که در بین آنها سه علی و سه محمد وجود دارد[/][=&quot].[/][/]

[=tahoma][=&quot]و در حدیث 14 می گوید:[/][/]

[=tahoma][=&quot]دوازده امام از نسل رسول خدا(ص) و نسل حضرت علی(ع) هستند.[/][/]

[=tahoma][=&quot]و در حدیث 8؛17،18 می گوید:[/][/]

[=tahoma][=&quot]دوازده امام از نسل پیغمبر هستند(اصول کافی،ج 1،ص 532-534)[/][/]

[=tahoma][=&quot]بدیهی است که در صورتی که 12 امام از نسل پیغمبر و حضرت علی باشند با احتساب خود حضرت علی ما شیعیان دارای 13 امام خواهیم شد!!!![/][/]

[=tahoma][=&quot]ضمنا باید دانست که در سند حدیث 9 و 17 نام ابوالجارود آمده است و ابوالجارود زیدی است!![/][/]

[=tahoma][=&quot]یعنی ابوالجارود ، زید پسر امام سجاد را امام معصوم می داند!! و چون می خواسته زید شهید را جزء ائمه حساب کند این حدیث را گفته است...[/][/]

[=tahoma][=&quot]معلوم است که این اخبار مخالف عقائد خود مرحوم کلینی است.[/][/]

[=tahoma][=&quot]حال ممکن است این اخبار بر امام زمان عرضه شده باشد و آن حضرت تصویب کرده باشد؟؟!![/][/]

[=Microsoft Sans Serif]باسمه تعالی

این جمله الکافی کاف لشیعتنا ونسبت آن به امام زمان را علما انکار کرده وان را نپذیرفته اندودر کتب معتبر وجود ندارد.

اما جوابهای شما از چند جهت اشکال دارد.
اولا فرموده اید این مطلب توسط بسیاری از قشر روحانی بیان میشود در حالیکه خودتان در دلایل 1.2.3 از چند روحانی و عالم بر جسته رد این جمله را نقل کرده اید و این نقض حرف خود شماست . در ضمن علمای معاصر نیز به این جمله نقد ها و بیاناتی فرموده اند.

ثانیا گفته بودید در کافی اخباری ضد قرآن وجود دارد که این کاملا غلط است و کتابی از کتب کافی درباره فضایل قرآن است.اگر منظورتان اخبار مورد ادعای مخالفان شیعه درباه ضدیت با قرآن است به کتب علمای شیعه در این باره مراجعه کنید که به نظر میرسد برای شما کتاب (تحریف ناپذیری قرآن ) اثر دکتر فتح الله نجار زادگان مناسب باشد(از جهت فارسی بودن)

ثالثا دلیل چهارمی در نوشتار شما وجود ندارد و به دلیل پنجم رفته اید.

رابعا برای رد جمله الکافی کاف لشیعتنا با دلیل پنجم خود کافی را زیر سوال برده اید در حالی که دلیل پنجم توسط علمای قدیم پاسخ داده شده و بطلان آن واضح می باشد.

برای اشنائی بیشتر شما با کتب حدیثی باید عرض کنم که :
در کتب حدیثی همه روایات یک موضوع آورده می شود و این به عهده مجتهد است که نظر خود را بیان فرماید.روش کلینی در این کتاب این است که روایات هر بابی معمولا اینطور چینش می شود :ابتدا روایات قوی تر آورده شده و سپس در همان موضوع روایات ضعیف تر بیان می شود . اگر هر عالمی به صرف اینکه حدیثی را قبول ندارد از نقل آن ( البته با شرایط نقل حدیث)خودداری می کردالان باب اجتهاد مسدود بود. چه بسا یک راوی حدیثی را نفهمد و اشتباه بداند ولی بعدا با گسترش علم وفهم صحت آ ن حدیث کشف شود مثلا سالها برخی این حدیث را مسخره می کردند که مستحب است انسان در مستراح به مدفوع خویش نگاه کند . تا اینکه دکتر شهیدپاک نژاد در بررسی خود گفت :اگر هر انسانی به این استحباب عمل کند از دهها نوع بیماری در مراحل اولیه جلوگیری میکند .پس این از ازاد اندیشی محدثین قدماست که فقط به نظر خود اهمیت نمی داده اند.

راجع به حدیث اذا رایت الهلال فصم و اذا رایته فافطر: این روایت از نظر سند و محتوا صحیح است لذا کافی انرا ابتدا ذکر میکند.سپس در باب نادر حدیث دیگر را که فرموده اید صحیح نیست را بیان کرده است.ونادر دلیل عجیب وشاذ دانستن حدیث توسط کلینی است.پس خود کلینی با ترجیح حدیث اول معما را حل فرموده است.

اما راجع به احادیثی که در مورد تعداد ائمه اورده اید: علامه مجلسی در مرات العقول به زیبایی جواب داده اند.اینکه حضرت علی (ع) فرزند پیامبر(ص) نمیباشد چیزی نیست که کسی به ان جاهل باشد .همه حسب ونسب او را میشناسند.اما بقیه ائمه با توجه به اینکه هنوز بعضا در هنگام صدور حدیث متولد نشده اند مجهول مردم بوده اند.لذا این احادیث در صدد بیان نسب ومعرفی دیگر ائمه هستند.

ثانیا این که فرموده اند ائمه از نسل پیامبر وفاطمه علیهم السلام می باشند بنا بر تغلیب بوده است.چه اینکه اگر11 فرزند از زید و 1 فرزند از حسن در اتاقی باشند اطلاق فرزندان زید بر انها صحیح میباشدواین عرفی و عقلایی است .

ثالثا امام علی علیه السلام مثل فرزندی در دامان رسول خدا بزرگ شدند وچنین اطلاقی صحیح است همانطور که در مورد زنان عثمان است وانها دختران رسول خدا خوانده شدند در حالی که فقط در خانه ان حضرت بزرگ شده بودند.........:Gol:

سلام علیکم

خوب من توهینی نکردم که:Labkhand:
متن فوق اصلا" از من نبود بنده فقط تایپ کردم و چون در سایتی نبود منبع نزدم!

مطلب فوق از کتاب آیت الله صالحی نجف آبادی به نام غلو بود!

موضوع هم سر اینست که این دیدگاه که امام زمان این کتاب را تایید کرده از بین برود....

چون وجود این تناقضات باعث میشه دشمنان اسلام بتونن به ائمه و اسلام ایراد وارد کنن...

همین

من هم ادعای آشنا بودن نکردم فقط مطلب یم عالم به حدیث رو تایپ کردم:Gol:

باسمه تعالی علیکم السلام با تشکر از شما .اقای صالحی در نوشته های خود نظرات شاذ وغیر علمی زیاد دارند.برای مطالعه بیشتر به کتاب سر گذشت شهید جاوید از ایت الله استادی رجوع کنید.:Gol:

سید مهدی;9219 نوشت:
باسمه تعالی علیکم السلام با تشکر از شما .اقای صالحی در نوشته های خود نظرات شاذ وغیر علمی زیاد دارند.برای مطالعه بیشتر به کتاب سر گذشت شهید جاوید از ایت الله استادی رجوع کنید.:Gol:

ولی از نظر مکن خیلی عقلانی و منطقی بحث کردند و دلایلشون جالب بوده!!!و به نظر ایم حقیر با این کتابشون شیعه واقعی رو بیرون کشیدن از شیعه غرق در غلو...

تازه این کتاب در مورد غلو در اهل سنت هم بحث میکنه و در اون ضمینه هم جالبه....

کتاب عصای موسی ایشون هم جالب بود:Gol:

با تشکر البته تا دلائل مخالفین نظرات اقای صالحی را نخوانید نمیتوانید قضاوت صحیحی انجام دهید.

درسته...اما حرف خلاف آقای صالحی همون چیزی که روی منبر های ضعیف گفته میشه دیگه!!!

اقا مرتضی عزیز شما که خودت که می فرمائی منبر های ضعیف!

خوب دیگه!
منظورم این بود کتاب آیت الله صالحی در مقابل صحبتهایی نوشته شده که روی این منبر ها گفته میشه دیگه....

سید مهدی;9124 نوشت:
باسمه تعالی

این جمله الکافی کاف لشیعتنا ونسبت آن به امام زمان را علما انکار کرده وان را نپذیرفته اندودر کتب معتبر وجود ندارد.

اما جوابهای شما از چند جهت اشکال دارد.
اولا فرموده اید این مطلب توسط بسیاری از قشر روحانی بیان میشود در حالیکه خودتان در دلایل 1.2.3 از چند روحانی و عالم بر جسته رد این جمله را نقل کرده اید و این نقض حرف خود شماست .

در ضمن علمای معاصر نیز به این جمله نقد ها و بیاناتی فرموده اند.

ثانیا گفته بودید در کافی اخباری ضد قرآن وجود دارد که این کاملا غلط است و کتابی از کتب کافی درباره فضایل قرآن است.اگر منظورتان اخبار مورد ادعای مخالفان شیعه درباه ضدیت با قرآن است به کتب علمای شیعه در این باره مراجعه کنید که به نظر میرسد برای شما کتاب (تحریف ناپذیری قرآن ) اثر دکتر فتح الله نجار زادگان مناسب باشد(از جهت فارسی بودن)


ثالثا دلیل چهارمی در نوشتار شما وجود ندارد و به دلیل پنجم رفته اید.

رابعا برای رد جمله الکافی کاف لشیعتنا با دلیل پنجم خود کافی را زیر سوال برده اید در حالی که دلیل پنجم توسط علمای قدیم پاسخ داده شده و بطلان آن واضح می باشد.

برای اشنائی بیشتر شما با کتب حدیثی باید عرض کنم که :
در کتب حدیثی همه روایات یک موضوع آورده می شود و این به عهده مجتهد است که نظر خود را بیان فرماید.روش کلینی در این کتاب این است که روایات هر بابی معمولا اینطور چینش می شود :ابتدا روایات قوی تر آورده شده و سپس در همان موضوع روایات ضعیف تر بیان می شود . اگر هر عالمی به صرف اینکه حدیثی را قبول ندارد از نقل آن ( البته با شرایط نقل حدیث)خودداری می کردالان باب اجتهاد مسدود بود. چه بسا یک راوی حدیثی را نفهمد و اشتباه بداند ولی بعدا با گسترش علم وفهم صحت آ ن حدیث کشف شود مثلا سالها برخی این حدیث را مسخره می کردند که مستحب است انسان در مستراح به مدفوع خویش نگاه کند . تا اینکه دکتر شهیدپاک نژاد در بررسی خود گفت :اگر هر انسانی به این استحباب عمل کند از دهها نوع بیماری در مراحل اولیه جلوگیری میکند .پس این از ازاد اندیشی محدثین قدماست که فقط به نظر خود اهمیت نمی داده اند.

راجع به حدیث اذا رایت الهلال فصم و اذا رایته فافطر: این روایت از نظر سند و محتوا صحیح است لذا کافی انرا ابتدا ذکر میکند.سپس در باب نادر حدیث دیگر را که فرموده اید صحیح نیست را بیان کرده است.ونادر دلیل عجیب وشاذ دانستن حدیث توسط کلینی است.پس خود کلینی با ترجیح حدیث اول معما را حل فرموده است.

اما راجع به احادیثی که در مورد تعداد ائمه اورده اید: علامه مجلسی در مرات العقول به زیبایی جواب داده اند.اینکه حضرت علی (ع) فرزند پیامبر(ص) نمیباشد چیزی نیست که کسی به ان جاهل باشد .همه حسب ونسب او را میشناسند.اما بقیه ائمه با توجه به اینکه هنوز بعضا در هنگام صدور حدیث متولد نشده اند مجهول مردم بوده اند.لذا این احادیث در صدد بیان نسب ومعرفی دیگر ائمه هستند.

ثانیا این که فرموده اند ائمه از نسل پیامبر وفاطمه علیهم السلام می باشند بنا بر تغلیب بوده است.چه اینکه اگر11 فرزند از زید و 1 فرزند از حسن در اتاقی باشند اطلاق فرزندان زید بر انها صحیح میباشدواین عرفی و عقلایی است .

ثالثا امام علی علیه السلام مثل فرزندی در دامان رسول خدا بزرگ شدند وچنین اطلاقی صحیح است همانطور که در مورد زنان عثمان است وانها دختران رسول خدا خوانده شدند در حالی که فقط در خانه ان حضرت بزرگ شده بودند.........:gol:

احسنت ، جزاک الله خیرا

برادر عزیز ، با این ادله ، چرا قاطبه ی جامعه ی روحانیت یکپارچه موضع واحدی در قبال این مسئله اتخاذ نمی کند ؟ این بحث منبرهای ضعیف ، تا چه زمانی می خواهد ادامه داشته باشد ؟ ظاهرا ما هنوز در باره ی مسائلی مانند قمه زنی که بطلان و حرمت آن آشکار است ، یک اجماع و اتفاق نظر قوی ای که بتواند چنین سنت نادرستی را ریشه کن کند نداریم . چرا روحانیت چنین مسائل مهمی را حل نمی کند و اجازه می دهد احادیث و روایات ضعیف مستندی برای سوء استفاده ی شیاطین قرار گیرد ؟

با تشکر از دقت شما. البته این مسائل در مجامع علمی حل شده است .اما حل شدن کامل این مطلب به این است که مردم با دقت مسائل دینی را پی گیری کنند و مطلب بی سند از کسی قبول نکنند.

سلام.
میخواستم بحث جدیدی بزنم ولی با این این تاپیک تصمیم گرفتم همین جا مطرح کنم.

در بحث با یکی از برادران اهل سنت ، ایشان به احادیثی از کتب معروف شیعه (فکر کنم همین کتاب شریف کافی ) استناد کردند در دفاع از خلفاء. بنده با توجه به سوابق ذهنی ام از مسأله ، خدمت ایشون گفتم که: علمای ما از جمله علامه مجلسی ، برای جلوگیری از از بین رفتن احادیث ، احادیث را هر کجا می یافتند جمع آوری می کردند و دیگر فرصت جداسازی حدیث دریست از نادرست را نداشتند و این امر را به علمای بعد واگذار نمودند.
این برادر اهل سنت گفت: آیا تا کنون فرصت این جداسازی فراهم نشده؟

حالا دو سئوال وجود داره:
1- آیا واقعاً علمای ما مثل علامه مجلسی تمام اهتمامشون در جمع آوری حدیث بوده و جداسازی و ارزشیابی احادیث را به علمای بعدی واگذار نموده بودند؟
2- در این صورت ، چرا تا کنون این کار انجام نشده است؟

[=&quot]با تشکر از طوفان خورشیدی عزیز درباره سوال اولتان باید عرض کنم که

علامه مجلسي هدفش از جمع آوري كتاب گران سنگ بحارالانوار بنا به آنچه در اول اين كتاب آمده است جمع آوري و باب بندي رواياتي بوده است كه در منابع قديمي شيعه بوده كه برخي از اين منابع به جهت كمياب بودن احيانا در معرض از بين رفتن بوده است. در كتاب بحار كه موسوعه بزرگي از روايات شيعه مي باشد روايات جالب و معتبر فراواني وجود دارد، ولي اين گونه نيست كه بتوان حكم به صحت و اعتبار تمامي روايات اين كتاب كرد. هر روايتي از اين كتاب و يا هر كتاب ديگري به صورت جداگانه مي تواند از نظر محتوا و سند مورد بررسي قرار گيرد و يا حتي ممكن است روايتي طبق برخي ديدگاه ها معتبر باشد و از ديدگاه برخي معتبر نباشد. به همين جهت مرحوم مجلسي در اين كتاب در زماني كه خطر از بين رفتن روايات بوده روايات را جمع آوري نموده بنا بر حذف روايتي به صورت سليقه اي نداشته چون ممكن است روايتي از نظر كسي معتبر نباشد ولي شخص ديگري آن را معتبر بداند و يا معنا و توجيه تازه اي از آن روايت ارائه كند كه ديگران نيز آن را بپذيرند. بنابراين حذف اين گونه روايات نيز به مصلحت نمي باشد و اگر قرار بود هر كسي به سليقه خودش روايات را جمع آوري مي كرد خيلي از روايات امروزه در اختيار ما قرار نمي گرفت.[/]

باسلام
چند نکته را که در این بحث قابل توجه است عرض می کنم.
1-تعداد احادیث مجعول که عدم اعتبار آنها اثبات شده است در کتب حدیثی مهم شیعه بسیار اندک است.مثلا در کتب اربعه شیعه[کافی،من لا یحضره الفقیه،تهذیب و استبصار]تعداد احادیث قطعی البطلان از 100 حدیث تجاوز نمی کند.اگر این تعداد را تنها با احادیث کافیکه حدود 16000 حدیث است مقایسه کنیم کمتر از یک درصد می شود. پس نمی توان به بهانه چند حدیث کل این کتب را زیر سوال برد و خود را از این گنجینه علم لدنی بی نصیب کرد.1
2-برای شناخت میزان اتقان کتاب حدیثی راه های علمی وجود دارد از قبیل .بررسی زندگی مولف -نزدیک بودن به عصر معصومین-کم بودن روایات نادر در کتاب- اقبال علمای شیعه به کتاب- هماهنگ بودن با قرآن و سنت قطعی نبوی و...
با بررسی این موارد و تطبیق بر کتب حدیثی شیعه مشخص شد که متقن ترین کتاب حدیثی شیعه کتایب شریف کافی است و پس از آن کتب اربعه شیعه و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و عموم کتب شیخ صدوق شیخ مفید و شیخ طوسی و ...
3-کتاب بحار الانوار مجموعه ای بی نظیر از احادیث است که گرداوری شده و باعث ماندگاری و ازبین نرفتن بسیاری از کتب حدیثی شیعه شده اما این کتاب در صدد پالایش احادیث نبوده است بنابر این باید در هر حدیثی موازین علم الحدیث را لحاظ کرد
4- حدیث ضعیف السند به منزله حدیث مردود و جعلی نیست چراکه فهم صحت یک حدیث به عوامل متعدد بستگی دارد که یکی صحت سند است، بنابر این کتبی که به عنوان الصحیح من الکافی چاپ شده اند ما را از مقدار زیادی احایث معتبر محروم میکنند
----------------
1-وضع و نقد حدیث -عبد الهادی مسعودی-ص15

سلام علیکم

شاید جای پرسیدن اینی که میخوام بپرسم اینجا نباشه . به بزرگواری خودتون ببخشید

در اصول کافی جلد 1 بابی هست بنام ( باب الرد إلى الكتاب والسنة وأنه ليس شئ من الحلال والحرام )

من منظور باب رو متوجه نشدم . ( عربیم افتضاح ضعیفه :khejalati: )

ممنون میشم اگه منظور و کلیات این باب رو ه صورت مختصر بهم بگید :Gol:

با صلوات برمحمد وآل محمد
وسلام بر دوستانی که در این بحث علمی شرکت کرده اند
برای این که هر دو سوال این تاپیک جواب داده شده باشد، کتابی را خدمتتان معرفی می کنم ،کتاب «آشنایی با جوامع حدیثی شیعه واهل سنت » نوشته دکتر علی نصیری ،ناشر :انتشارات مر کز جهانی علوم اسلامی،نوبت چاپ اول پاییز 85
( آیا اصول کافی مورد تایید امام زمان (عج)است؟ ،این سوال در ص 53 تا 58 این کتاب مورد بحث قرار گرفته است .و اما در مورد کتاب بحار الانوار از ص 161تا ص181 بحث مفصلی شده است ،که دوستداران می توانند به آن مراجعه کنند ).
التماس دعا

سلام ! من در سایت آپارات چند تا ویدیو سخنرانی آپلود کردم بعد یک نفر وهابی در زیر ویدیوی بنده شروع به توهین به شیعه کرد و من هم جوابش را تاجایی که میتوانستم دادم تا اینکه بحث به صحیح بخاری رسید طوری که او میگفت هرچه در بخاری هست صحیح است بعد من اورا با روایات عجیب و غریب از بخاری روبه رو کردم او هم برای جبران از کتاب کافی روایات عجیب و غریبی رو کرد بعد هم گفت آیا امام زمانتان این روایات را دیده است و این کتاب را تایید کرده است یا خیر! اصلا بگذارید اصل نوشته های این وهابی را اینجا با رنگ قرمز کپی کنم تا ببینید دشمنان چطور از این کتاب و این روایت (کتاب کافی برای شیعیان ما کافی است) استفاده میکنند!!!
(( مال دزدی اگر خمسش پرداخت شود حلال میگردد - رساله ی خمس سید محمد صادق صدر و منهاج الصالحین خویی باب خمس )) (( هیچ چیز نزد خداوند با ارزش تر از دادن مال به امام و نایبش نیست - اصول كافی ج 1 ص 537 )) (( پولی كه به امام داده میشود برتر از تمام صدقات عالم است - اصول كافی ج 1 ص 538 و احتمالا الان كه امام نیست باید این پول به نایبان برحقش داده شود )) (( خوردن هویج آلت تناسلی را بلند میكند - فروع كافی ج 1ص 372 )) (( با گل مصری سر خود را نشورید كه آدمی را دیوس میكند - اصول كافی ج 2 ص 386 )) (( در حمام زیاد نمانید كه موجب بیماری سل است - اصول كافی ج 2 ص 497)) (( در ناشتا هنودانه نخورید كه فلج میشوید اصول كافی ج 6 ص 361 )) ادامه دارد
(( در حمام مسواك نزنید كه موجب بیماری دندان است - من لایحضر الفقیه ج 1 ص 53 )) (( هر كس از مدفوع و خون امام بخورد اتش جهنم را نمیبیند ا- انوار الولایه ایت الله گلپایگانی ص 44 )) (( در هنگام جماع با زن حرف نزنید كه لال میشوید - اصول كافی ج 5 ص 489 )) (0 به شرم گاه زن نگاه نكنید كه كور میشوید - من لایحضر الفقیه ج 3 ص 556 )) (( زنان در هنگام جماع با مردان اه نگویند كه اه یكی از اسمائ خداوند است - بحار ج 87 ص 2 )) (( اما زمان در هنگام ظهور كاملاً لخت است - حق الیقین مجلسی ص 347 )) (( كفش سیاه نپوشید كه التتان را كوتاه و غصه هایتان را زیاد و چشمتان را ضعیف میكند و در عوض كفش سبز بپوشید كه التتان را بلند چشمتان را قوی و غصه ها را از بین میبرد - اصول كافی ج 1 ص 319 )) ادامه دارد
(( شمشیر امام علی سنگین تر از تمام عالم و هفت اسمانهاست - انوار النعمانیه ایت الله جزایری )) (( نفیر الاغ پیامبر با علی حرف زد و برای ایشان حدیث روایت كرد - اصول كافی ج 1 ص 184 )) (( امام حسن هفتاد میلیون زبان بلد است - اصول كافی ج 1 ص 384 )) (( خاك قبر امام حسین تمام بیماری ها را درمان میكند - اصول كافی ج 3 ص 378 )) (( توسل به امام موسی كوران را شفا میدهد - مفاتیح الجنان ص 86 )) (( در اول هر ما پنیر بخورید كه دعاهایتان براورده شود - مفاتیح الجنان ص 366 )) (( امام حسین از پستان و انگشت پیامبر شیر میخورد - اصول كافی ج 1 ص 386 )) (( پیامبر از پستان ابوطالب تغذیه میكرد و شیر میخورد - اصول كافی ج 1 ص 373 )) (( علی بر ابر سوار میشد و پرواز میكرد - بحار ج 37 ص 138 ))
(( و صد البته یادمان نرود كه اصول كافی را به محضر آقا امام زمان بردند و ایشان فرمود كه كافی برای شیعیان ما بس است كه این مطلب در مقدمه ی اصول كافی ص 8 هم امده است )) حالا این تنها چند مورد از صدها مورد خرافات و یاوه گویی هایست كه كلینی در اصول و فروع كافی آورده ، حالا این دوستان میگویند كتاب صحیح بخاری را ول كنید بیاید كتاب علمی و خارق العاده ی اصول كافی را بخوانید تا هدایت شوید ،

سلام asad گرامی

گفتگو درباره مباحث دینی بسیار مطلوب و مناسب و سازنده است و در این مطلب بحثی نیست:

...فَبَشِّرْ عِبادِ ، الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ (زمر/17و18)
بندگان مرا بشارت ده، همان كسانى كه سخنان را مى‏ شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏ كنند؛ آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنها خردمندانند


اما برای یک مناظره منطقی و قابل قبول، بایستی به ابزار دفاع و دانش تخصصی موضوعی که درباره آن مناظره می کنید، مجهز باشید:

ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ (نحل/125)
با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هر كسى بهتر مى‏ داند چه كسى از راه او گمراه شده است و او به هدايت‏ يافتگان داناتر است


اگر به ابزار دفاع و دانش تخصصی موضوع مورد مناظره مجهز نباشید، به راحتی توسط حریفِ باتجربه (و نه لزوما عالم یا آگاه!) ضربه فنی می شوید و خود را با انبوهی از به ظاهر شبهه های از قبل آماده و تلمبار شده مواجه می بینید که به طور طبیعی برای یافتن پاسخشان به زمانی بیش از یک رزم مناظره ای نیاز دارید!

لذا با توجه به اینکه رشته مطالعاتی شما دانش فنی است و در حوزه علوم دینی تخصص لازم را ندارید، به عنوان یک دوست پیشنهاد می کنم از مناظره با این گونه افراد که با تفکرات وهابی گرانه، به جای پرداخت به استدلال به جدال بیهوده مشغولند، پرهیز نموده و آن را به اهلش واگذار نمایید و در عوض، با مطالعه بیشتر و بهتر، بر داشته ها و دانسته های خود بیفزایید.

مطالب متنوع و موضوعات زیادی نقل کرده اید که پاسخشان در لینک زیر از سایت مرکز ملی پاسخگویی درج شده که می توانید مطالعه بفرمایید:



******


اما در مورد چند پرسش که درباره کتاب شریف کافی مطرح شده هم عرض می کنم:

پاسخ این پرسش که «آیا کتاب شریف کافی به تایید امام زمان (علیه السلام) رسیده یا نه»، را در اینجا عرض کرده ام : (2 + 3)

نیز پاسخ این پرسش که «آیا امام عصر (علیه السلام) درباره این کتاب شریف گفته اند: الکافی کاف لشیعتنا؛ کتاب کافی شیعیان ما را کفایت می کند»، را در اینجا ذکر نموده ام: 4.

ادامه...

در مورد ادعای صحت تمامی روایات کتاب شریف کافی باید عرض کنم که جز برخی اخباریون افراطی، کسی از علما و دانشمندان و محدثین مشهور شیعه، تمام روایات کافی را صحیح نمی داند؛ حتی امین الاسلام کلینی که این جامع روایی معتبر و مهم را با دقتی فوق العاده در مدت 20 سال گردآوری نموده، چنین ادعایی نکرده و نگفته که همه روایات کتابش صحیح است.

کتاب شریف کافی 8 جلدی است و شامل سه بخش اصول کافی و فروع کافی و روضه کافی می باشد:
1-
اصول کافی شامل مباحث اعتقادی و اخلاقی (8 کتاب، 499 باب، 3786 روایت)
2-
فروع کافی شامل مباحث فقهی (26 کتاب، 1744باب، 10800 روایت)
3-
روضه کافی شامل مباحث گوناگون همانند موعظه ها، خطبه ها، نامه های امامان و قصص و مطالب تاریخی (یک کتاب، 597 روایت)

در روضه کافی بر خلاف فروع کافی احادیث فقهی بسیار کمتری وجود دارد و عمدتا شامل مباحث گوناگونی همچون موعظه ها، خطبه ها، نامه های امامان و قصص و تاریخ است.
از آنجا که در گذشته فقها در ادله سنن (اعم از مستحبات، مکروهات، مباحث تاریخی، فضایل و مواعظ) تسامح داشتند و در روایات با چنین موضوعاتی سختگیری های روایات فقهی را اعمال نمی کردند، لذا در روایات روضه کافی اشکالات سندی و متنی بیشتری نسبت به اصول و فروع کافی دیده می شود.

توضیحات کامل تر درباره امین الاسلام کلینی و کتاب شریف کافی را از اینجا مطالعه بفرمایید:
http://www.hadithcongresses.com/Arti...71&type=search


لذا در این کتاب شریف، احیانا روایاتی که دارای ضعف هستند نیز مشاهده می شود که پژوهش و بررسی آنها در دهها شرح و حاشیه ای که محدثین بر این کتاب مهم نگاشته اند، ذکر شده است، و البته این نهایت افتخار و آزاداندیشی شیعه است که به جای تعصب کور و دفاع بی دلیل، شجاعانه و بدون هیچ اغماضی به نقد همه آثار خود حتی مهمترین کتب مرجع روایی اش می پردازند و مباحث آن را برای کسب حقیقت ناب، با دقت هر چه تمام تر به چالش می کشاند، لذا برای این منظور، در طول قرن های متمادی شرح و حاشیه های بسیاری در بررسی روایات کافی نگاشته شده است. بنابراین اکثر علما و محدثین امامیه و حتی امین الاسلام کلینی، تمام روایات این کتاب شریف را صحیح ندانسته و چنین ادعایی مطرح نکرده است.

به طور کلی نظر علمای امامیه درباره احادیث کافی سه گونه است:
1-
لزوم دقت در اسناد و دلالت روایات کافی با استفاده از علم رجال و درایه (رأی اصولیین و اکثر علما و فقها و محدثین شیعه چنین است)

2-

اطمینان و وثوق به صحت احادیث کافی؛ البته صحیح به اصطلاح قدما (بعضی اخباریین چنین رأیی دارند)

3-

قطعیت صدور احادیث کافی از معصومین (ع) (عده ای از اخباریین مانند استر آبادی و خلیل بن غازی قزوینی چنین عقیده ای دارند. عقیده این گروه همانند برخی علمای اهل سنت است که همه احادیث صحیح مسلم و صحیح بخاری را قطعی دانسته اند).

گروه اخیر دلایلی بر مدعای خود اقامه کرده اند که عاجز از اثبات ادعای آنهاست و بطلان آن در محل خود به اثبات رسیده است؛ برای نمونه رجوع کنید به گفتار محدث نوری در خاتمة مستدرک الوسائل، ج3/ ص533 و کلیات فی علم الرجال، آیة الله سبحانی (فصل اول).*

-------------------------
* الکافی، ج1 (المدخل)، چاپ دارالحدیث 1387 ش ، ص 95.

[=tahoma][=&quot]در مورد صحاح سته اهل سنت مخصوصا صحیح بخاری و صحیح مسلم، ادعاهایی عجیب از سوی بزرگان و محدثین مشهور اهل سنت ابراز شده که جای شگفتی دارد[/][=&quot].

[/][=&quot]بد نیست در اینجا آرای علمای شیعه در مورد مهمترین جامع روایی شان (یعنی کافی) را با آرای علمای اهل سنت در مورد مهمترین جوامع روایی شان (یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم) مقایسه نماییم[/][=&quot]:[/]
[/] [=tahoma][=&quot]
1) در مورد صحت احادیث کافی هیچگونه اجماعی از سوی شیعه صورت نگرفته است، ولی در مورد صحت احادیث صحیح بخاری و صحیح مسلم، از سوی اهل سنت ادعای اجماع شده است! (1)

2) هیچ فقیهی در مورد کافی فتوایی همانند فتوای امام الحرمین اهل سنت در مورد صحیح بخاری و مسلم نداده، این عالم سنی در مورد این دو کتاب روایی اهل سنت چنین فتوایی صادر کرده است: «اگر کسی بگوید من قسم می خورم که زنم را طلاق دهم، اگر هر آنچه که در صحیح بخاری و مسلم آمده سخن پیامبر باشد [یعنی از ایشان صادر شده باشد]، چنین کسی دیگر به طلاق نیازی ندارد [چون زنش مطلقه محسوب می شود] و قسمش هم کفاره ندارد [چون حقیقت گفته و همه صحیحین از پیامبر صادر شده است]! (2)

3) هیچ عالم شیعی سراغ نداریم که در مورد کتاب شریف کافی خوابی نقل کرده باشد اما فربری در مورد صحیحین خوابهای عجیب و مضحکی نقل می کند! (3)

4) کسی از علمای شیعه ادعا نکرده که تمام رواتی که کلینی از آنها نقل حدیث می کند، ثقه و بی شبهه اند اما ابوالحسن مقدسی (عالم سنی) می گوید: هر کس که بخاری از او نقل حدیث می کند، دیگر به ضعف آن راوی توجهی نمی شود [و حدیثش مقبول است]! ابوالفتح القشیری (عالم سنی) هم این گفتار وی را تأیید نموده است! (4)

این در حالی است که بخاری بعضی احادیثش را از افرادی که بدترین روات شناخته شده اند، نقل می کند؛ رواتی همچون عمران بن حطان، عکرمه، اسماعیل بن ابی اویس، عاصم بن علی، عمرو بن مرزوق، سوید بن سعید و ...

5) هیچیک از شعرای بزرگ شیعی در وصف کافی شعری نسروده اند، آنگونه که برهان قیراطی در قصیده اش در وصف بخاری غلو می کند و چنین می سراید:
[/][/]

[=tahoma][=&quot] کأنَّ البُخاری فِی جَمعِهِ [/]
[/] [=tahoma][=&quot] تَلقّی مِنَ المُصطَفی ما اکتَتَبَ[/]
[/] [=tahoma][=&quot] گویی بخاری در جمع کردن صحیحش، هر آنچه که نوشته را از پیامبر (ص) دریافت کرده است [یعنی گویی حضرت املاء می کرده و جناب بخاری می نوشته!] (5) [/]
[/]

[=tahoma][=&quot]

پی نوشت
-----------------------
1- فیض الباری علی صحیح البخاری، ج1/ص57
2- صحیح مسلم بشرح النووی، ج 1/ص19
3- فتح الباری بشرح صحیح البخاری، ج1/ص 490
4- همان/ص 381
5- إرشاد المساری، ج1/ص 30
[/]

[/]

[=tahoma][=&quot]کتابهای زیادی در توصیف و تشریح جوامع و منابع روایی و مؤلفان آنها نگاشته شده، که در این میان مطالعه کتاب های زیر مناسب به نظر می رسد:

[/][/]

[=tahoma][=&quot] برای آشنایی بیشتر با کتاب شریف کافی و سایر منابع روایی امامیه رجوع کنید به[/][=&quot]: [/][/]

[=tahoma][=&quot]جوامع حدیثی شیعه، هادی حجت، انتشارات سمت[/][/]




******

[=tahoma][=&quot]نیز برای مطالعه بیشتر و جامع تر درباره کتاب شریف کافی می توانید [/][/][=tahoma][=&quot]رجوع کنید به[/][=&quot]:[/][/]


[=tahoma][=&quot] الکافی، ج1 (المدخل) ، چاپ جدید دارالحدیث [/][/]



[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]

******

[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]
[=tahoma][=&quot] برای آشنایی بیشتر با صحیح بخاری و مسلم و سایر منابع روایی اهل سنت رجوع کنید به: [/][/]

[=tahoma][=&quot]جوامع حدیثی اهل سنت، مجید معارف، انتشارات سمت[/][/][=&quot]

[/]

این حدیث (کافی کاف لشیعتنا) جعلی است

سر درس خارج آقای عابدی بودیم که ایشون با دلایل متقن این حدیث کافی کاف لشیعتنا را رد کردند
انشاء الله فرصت بکنم این دلایل را بزارم در همین صفحه

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان
به نظرتون خوب نمیشه مراجع و علمای بزرگ ما بیان پیش هم بشینن و کتاب های شیعه رو بررسی کنن و حدیث هایی که سند صحیح دارند و با عقل جور در میاد رو در کتاب های جداگانه مثلا با نام های صحیح کافی یا صحیح بحارالنوار در اختیار عموم بذارند؟

من هر وقت حدیثی از این کتاب ها میبینم شک میکنم که حدیث صحیح است یا غلط؟ ضعیف است یا قوی؟ :Gig:

حضرت آیت الله حسینی قزوینی که از بزرگان علم حدیث شناسی هستند وفکر نکنم نیاز به معرفی ایشون باشه،
در شبکه خودشون(ولایت) گفتند چنین گفته ای از سوی امام عصر(عج) رو قبول ندارند وچنین چیزی وجود نداره

این که ما گاهی احادیثی رو میگیم که اصلا یا ضعیفند یا وجود ندارند(حتی در یک کتاب معتبر) واقعا مشکلی شده

ابوالفضل - م;257864 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان
به نظرتون خوب نمیشه مراجع و علمای بزرگ ما بیان پیش هم بشینن و کتاب های شیعه رو بررسی کنن و حدیث هایی که سند صحیح دارند و با عقل جور در میاد رو در کتاب های جداگانه مثلا با نام های صحیح کافی یا صحیح بحارالنوار در اختیار عموم بذارند؟

من هر وقت حدیثی از این کتاب ها میبینم شک میکنم که حدیث صحیح است یا غلط؟ ضعیف است یا قوی؟ :gig:


اینم کار خوبیه که متاسفانه انجام نشده یا کم انجام شده
ولی خب میتونید از کارشناسان خبره0نه هر کسی ویا حتی هر روحانی) بپرسید

علامه مجلسی در مرات العقول می نویسد:9000 حدیث ان ضعیف ومرسل ومجول است

سلام
اشکالاتی که در مورد کتاب اصول کافی گفته بوید رو چک کردم تو کتاب نبود و فقط چندتا بود که اونم قابل قبول با عقل بود. لطفا ادمین ها آدرس حدیث های جعلی رو جک کنن. چون واقعا بعضی ها الکی بودن و اصلا وجود نداشتن داخل کتاب اصول کافی.
با تشکر از ادمین های عزیز :)

الحمد;267352 نوشت:
علامه مجلسی در مرات العقول می نویسد:9000 حدیث ان ضعیف ومرسل ومجول است


با سلام

کجای مرات العقول نوشته این حدیث مجعول است ؟ ادرس لطفا .

مرآة العقول، جلد 1 ص22

بسم الله
فقط به عنوان پیشنهاد به شما کتاب عرض اخبار واصول بر قرآن وعقول آقای برقعی قمی را بخوانید که جلد 1 کافی را مورد بررسی قرار داده است
البته اشتباه نشه بنده را به عناوین سوء متهم نفرمایند به عنوان یک نظر که یک عالم در مورد این کتاب گفته است بدون گوش دادن به حرف های دیگران در مورد این فرد بدون تعصب مطالعه بفرمایید
یا کتاب معرفة الحدیث آقای بهبودی یا همان مراة العقول آقای مجلسی که کافی را مورد بررسی قرار داده است.
اگر سوالی هم داشتید بنده حقیر را مطلع بفرمایید

الحمد;268327 نوشت:
مرآة العقول، جلد 1 ص22


با سلام

کدام حدیث از کدام باب ؟ دقت کنید گفتم مجعول نه مرسل و ضعیف ، بین ایندو فرق بسیار است .

ضمنا کتبی که گفتید مثل کتاب عرض اخبار واصول بر قرآن وعقول آقای برقعی قمی ومعرفه الحدیث را خوانده ام اما حکم مجعول بودن را چگونه تشخیص بدهیم ؟

[="Teal"]

ابوالفضل - م;257864 نوشت:
سلام دوستان به نظرتون خوب نمیشه مراجع و علمای بزرگ ما بیان پیش هم بشینن و کتاب های شیعه رو بررسی کنن و حدیث هایی که سند صحیح دارند و با عقل جور در میاد رو در کتاب های جداگانه مثلا با نام های صحیح کافی یا صحیح بحارالنوار در اختیار عموم بذارند؟

این کار به شکل مطلق شدنی نیست ! چون یک حدیث از نظر یک عالم صحیح است و از نظر یک عالم همان حدیث ناصحیح است! و هرگز علما در مورد تمام احادیث یک نظر نمیشوند و هریک هم دلایل خاص خود را دارند که قابل بحث است![/]

بسم الله

شیعه;268388 نوشت:

با سلام

کدام حدیث از کدام باب ؟ دقت کنید گفتم مجعول نه مرسل و ضعیف ، بین ایندو فرق بسیار است .

ضمنا کتبی که گفتید مثل کتاب عرض اخبار واصول بر قرآن وعقول آقای برقعی قمی ومعرفه الحدیث را خوانده ام اما حکم مجعول بودن را چگونه تشخیص بدهیم ؟

با سلام خدمت شما
اولا بنده منظورم در ان مطلب که نوشته ام مجهول بوده
ثانیا این حدیث سند ندارد وصرف نقل قول است
ثالثا به این توجه بفرمایید مرحوم صدوق در معانی الاخبار15 از امام صادق (ع) در تفسیر آیه «کهیعص» (مریم/1) نقل می کند: الكاف، كاف لشيعتنا...، سپس این جمله با الکافی مشتبه شده و چون کلینی با امام صادق (ع) هم عصر نبوده بلکه در دوران غیبت صغرا می زیسته، فلذا این روایت به امام مهدی منسوب شده است.
رابعا خیلی از علما این موضوع را رد کرده اند

بسم الله
اما مجعول بودن روایات باید راویان وتاریخ تولد ووفات انان را دانست
چون از روایات اینطور است که همه رجال راوی ثقه هستند ولی اولی معلوم نیست مثل مغیرة بن سعید که در کتب راویان حدیث دست می برد وبدون اسم خود روایات را از ثقات جعل می کرد
پس ما وقتی در چنین وضعیتی قرار می گیریم فقط و فقط مبنا باید قران باشد همیجور که پیامبرصلی الله علیه واله) و آل فرموده اند:هرچه از حدیث از ما به شما رسید اگر موافق قران بود بگیرید وعمل کنید واگر مخالف بود رها کرده وبه دیوار بزنید (قریب به مضمون) پس بهترین میزان قرآن مجید می باشد

پست جمع بندی موضوع
پرسش:
آیا اصول کافی مورد تایید امام زمان است؟

پاسخ:
پرسشگر گرامی در پاسخ سوال شما باید عرض شود که: در مورد ادعاى عرضه كافى بر امام زمان عليه السلام دو مطلب قابل بحث است:
1- آیا کافی برای تصدیق یا اصلاح و مانند آن بر امام زمان(ع) عرضه شده است؟
2- آیا جمله «الکافی کاف لشیعتنا» حدیث امام زمان(ع) است و منبع معتبری دارد؟
اما جواب سؤال اول:
ظاهرا مدعیان این مطلب، هیچ سند و دلیلی قطعی بر عرضه کافی بر امام زمان (عليه السلام) ارائه نکرده اند!
از پیشگامان در طرح این مدعا می توان به بیان سید بن طاووس در کشف المحجة اشاره نمود که به قرینه هم عصری مرحوم کلینی (مؤلف کتاب شریف کافی) با نواب اربعه و این که وی از این طریق راهی برای تحقیق و تصدیق روایات کتابش داشته است، ظاهرا مدعی عرضه کافی بر حضرت می باشند. (1)
محدث نیشابوری هم در کتاب « منیة المرتاد فی ذکر نفاة الاجتهاد»، با بیانی دیگر همین مطلب را دلیل عرضه کافی بر امام می داند.(2 )
محدث نوری هم در مستدرک ضمن شرح کلام سید بن طاووس، عرضه کافی بر امام (ع) را تأیید می کند.(3)
محدثین دیگری نیز احتمال عرضه کتاب بر حضرت را ممکن (و نه قطعی) دانسته اند مانند علامه مجلسی.(4-5)
نتیجه این که این بزرگواران دلیل قطعی و روشنی بر این ادعا اقامه نکرده اند و این مدعا در حد امکان و احتمال (و نه یک امر قطعی) باقی مانده است.
در مقابل عده ای دیگر از حدیث پژوهان بر این باورند که کافی بر حضرت عرضه نشده است و دلایل متعددی بر انکار مدعای پیشین اقامه کرده اند که در ادامه گزارشی از این دلایل ارائه می شود.
تبیین مدعای پیشین:
گفته‏ اند كلينى معاصر نواب اربعه بوده و در بغداد شهر نوّاب مى‏ زيسته و در امر حديث بسيار با احتياط رفتار مى ‏كرده، لذا 20 سال تأليف كتاب به طول انجاميده، بنابراين محال يا بسيار بعيد مى‏ نمايد كه وى با اين كه به ناحيه مقدسه نزديك بوده و پرسش براى وى ميسر بوده و دانستن صحّت و سقم احاديث كتاب از اهميت زائد الوصفى برخوردار بوده (كه سستى در آن جايز نبوده)، با اين همه از عرضه كتاب بر امام خوددارى كرده باشد، و از ميزان اعتبار كتابى كه تا روز قيامت ملاك عمل مردمان باشد، پرسش نكرده باشد!
خصوصا این که كتاب كافى در سال 327 پيش از مرگ آخرين نايب حضرت (در 328 يا 329) در بغداد عرضه شده، لذا تأليف كتاب پيش از اين تاريخ و در زمان حيات نايبان حضرت به انجام رسيده است!
اين استدلال از زاويه‏ هاى گوناگون نادرست است:
1ـ كلينى هيچ روايت مستقيم از نوّاب اربعه در كافى ندارد و روايت غير مستقيم وى هم از ايشان بسيار اندك است؛ با این که وی در بغداد (محل سکونت نواب) هم سکونت داشته است و قبل از سال 290هجری وارد بغداد شده و از مشایخ بغداد حدیث نقل نموده است. اين امر نشان مى‏ دهد كه وى هيچ ارتباط ويژه‏ اى با نواب حضرت نداشته است.
نکته: شیخ طوسی در کتاب الغیبة بسیاری از احادیثی که از سفراء نقل شده را گردآورده است.
2ـ هيچ دليلى در دست نيست كه كلينى در هنگام تأليف كافى در بغداد بوده است. وى هرچند ظاهرا پيش از سال 310 به عراق سفر كرده ولى موطن وى «رى» بوده و ظاهرا كتاب را در اين شهر تأليف كرده و تنها در اواخر عمر خود به بغداد هجرت كرده و در اين شهر درگذشته و به خاك سپرده شده است.
3ـ نواب اربعه در جوّ تقيه‏ آميز شديدى زندگى مى‏ كرده‏ اند، بيم از خلفاى جور كه به عنوان يكى از اسباب غيبت حضرت در روايات مطرح شده عملكرد ويژه ‏اى را از سوى نايبان آن حضرت ايجاب مى‏ كند، بنابراين چه بسا آن بزرگواران نمى‏ خواسته‏ اند كه در مسائلى كه طرق ظاهرى براى حل آن وجود دارد، ارتباطى با شيعيان داشته باشند، شايد به همين جهت نواب اربعه هيچ يك به عنوان مرجع علمى طايفه اماميه مطرح نبوده‏ اند.
ارتباط شيعيان با نوّاب بيشتر براى حل معضلاتى بوده كه تنها از طريق غيبى حل مى‏ گردد، به عنوان نمونه درخواست على بن بابويه براى بچه‏ دار شدن، تقاضاى ابو غالب زرارى براى حل مشكل جدى خود با خانواده و... در همين راستا قرار مى‏ گيرد.
براى آشنا شدن با عملكرد نوّاب حضرت در فضاى تقيه، به اين ماجرا بسنده مى‏ كنيم كه جناب حسين بن روح به جهت تقيه مجبور به شركت در مجلس مقتدر عبّاسى بوده، وى به ناچار در اين مجلس بر تفضيل خلفاى ثلاثه بر حضرت امير(عليه السلام) تصريح مى‏ كند و به یکی از شيعيان (كه به طور خصوصى بر اين مطلب ايراد گرفته) تأكيد مى‏ كند كه اگر از اين اعتراضات بكند، از او كناره مى‏ جويد.
وى خادم خود را كه معاويه را لعن كرده بود، از كار بر كنار می کند و وساطت‏ ها براى باز گرداندن وى را قبول نمی نماید. (6)
با توجه به چنين جوّ مخاطره‏ آميز اقدام به عرضه كتاب مفصّلى هم چون كافى طبيعى به نظر نمى ‏آيد.
4ـ اساسا رسم عرضه كتاب بر ائمه (عليهم السلام) رسم شايعى نبوده، نسبت كتب عرضه شده به كتب عرضه نشده اندك است.(7)
5ـ عرضه كتاب بر نايبان امام زمان (عليه السلام) بسيار نادر است، تنها كتاب «التكليف» شلمغانى است كه بر جناب حسين بن روح عرضه شده است که خودش بخواند و نظر دهد.(8)
اين امر نیز به جهت ويژگى خاص شلمغانى بوده كه سابقا از وابستگان نظام وكالت بوده است اما پس از مدتی منحرف شده و مشكلات اجتماعى عقيدتى ويژه‏ اى براى جامعه شيعى به وجود می آورد.
نام اصلی شلمغانی، ابی جعفر محمد بن علی بن ابی العزاقر است؛ وی «التکلیف» را قبل از انحراف و قبل از شهرت به دروغگویی نگاشته بود.
كتاب فوق نيز در بسیاری از خانه‏ هاى شيعيان وجود داشته، لذا بررسى صحت و سقم آن به طور جدى لازم بوده است.
مسأله مهم در اين زمينه اين بوده كه آيا شلمغانى خود رواياتى از اين كتاب را جعل كرده است يا خير؟آيا در اين كتاب تدليس شده يا خير؟ و اين گونه احتمالات در مورد كتاب کافى مطرح نبوده است.
گفتنى است كه شيخ طوسى پس از نقل ماجراى عرضه كتب شلمغانى (معروف به ابن أبي عزاقر) بر حسين بن روح، با سند از قول سلامة بن محمد نقل مى‏ كند كه شيخ حسين بن روح رضى اللّه عنه كتاب «التأديب» را به قم فرستاد و از فقهای قم خواست كه در اين كتاب بنگرند و مطلبى را كه با آن مخالف هستند، بيان كنند.
فقهاى قم در پاسخ نوشتند: تمام مطالب کتاب مذکور صحيح است مگر اين نكته كه گفته: زكات فطره در طعام (گندم)، نصف صاع است؛ که به نظر ما زکات طعام، هم چون زکات شعير است و زكات فطره آن يك صاع است.(9)
اين ماجرا نشان مى ‏دهد كه حسين بن روح در ارزيابى كتاب‏ ها نظر فقهاى قم را جويا مى ‏شده است نه اين كه خود كتاب را بر حضرت عرضه كند، از اين امر برمى‏ آيد كه بنا نبوده است كه روش اخذ و اقتباس و ارزيابى احاديث از روش‏ هاى غير متعارف صورت گيرد.
غير از اين دو كتاب، ارزيابى هيچ كتابى از كتاب‏ هاى قرن سوم از سوى نايبان امام زمان (عليه السلام) انجام نگرفته است.
6ـ خود مرحوم کلینی ادعایی بر عرضه کافی بر امام زمان(عليه السلام) مطرح نکرده!
اگر كافى بر امام زمان (عليه السلام) عرضه شده بود، آيا جناب كلينى نمی بایست به چنین امر مهمی در مقدمه كتاب يا در هنگام روايت آن بر شاگردان تصريح نماید؟
چرا مؤلفان كتب مهم رجالى هم چون شيخ طوسى و أبو العباس نجاشى كه متذكر كتب عرضه شده بر ائمه در كتب خود شده ‏اند، به اين مطلب تصريح يا اشاره ای نکرده اند؟
چگونه مى‏ تواند چنين امرى تحقق يافته باشد در حالى كه در هيچ مصدرى از مصادر قدماء اندك اشاره‏ اى بدان نشده و نخستين بار از سوى سيد بن طاوس به اين احتمال اشاره رفته است. (10-11)
اما جواب سؤال دوم: که بررسی اعتبار و سند جمله «الکافی کاف لشیعتنا»در آن مطرح شده است.
1ـ این جمله در هیچ منبع معتبری نقل نشده است. راوی این عبارت نیز مشخص نیست و کسی نامی از وی به میان نیاورده است.
کتاب هایی که این جمله را نقل کرده اند، همگی با این عبارت آن را نقل می کنند: «می گویند» ، «گفته شده» و مانند آن یعنی هیچ راوی و سند و منبع معتبری برای آن ذکر نمی کنند. (12)
2ـ محدث نوری هم در مستدرک خود می گوید: این خبر شایع در منابع معتبر حدیثی ما نیامده است.(13)
حتی محدث استرآبادی (م 1306ق) که سرکرده اخباریان شیعه و از قائلان به قطعی الصدور بودن همه روایات کافی است نقل شده که: «إن هذا الحدیث لیس له اصلٌ و سندٌ» این حدیث هیچ سند و منبعی ندارد. (14)
گفتنی است که برخی جمله« الکافی کاف لشیعتنا» را به شیخ خلیل بن غازی القزوینی (م1089) نسبت داده اند اما این انتساب اشتباه است چون محدث استرآبادی (بزرگ اخباریین ) که در سال 1036 فوت نموده (یعنی بیش از 50 سال قبل از قزوینی) ، این جمله را نقل نموده، سپس صحت آن را انکار می نماید؛ پس قدر مسلم این جمله را اول بار جناب قزوینی نگفته است و پیشتر از او نیز شایع بوده است.
احتمالا اين جمله به خاطر روایتی که در ذیل می آید، مشهور شده است.
مرحوم صدوق در معانی الاخبار(15) از امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه «کهیعص» نقل می کند: الكاف، كاف لشيعتنا...، سپس این جمله با الکافی مشتبه شده و چون کلینی با امام صادق (ع) هم عصر نبوده بلکه در دوران غیبت صغرای امام زمان (ع) می زیسته، فلذا این روایت به امام مهدی منسوب شده است.

پی نوشت:
1- کشف المحجة، ص 159.
2- روضات الجنات، خوانساری، ج6، ص116.
3- مستدرک الوسائل، ج3، ص533.
4- به نقل از میرزا محمد علی مدرس در ریحانة الادب، ج5، ص81.
5- اقوال فوق از کتاب پژوهشی در زمینه کتاب کافی و مؤلف آن، اثر دکتر منصور پهلوان، صفحه149 به بعد نقل گردید.
6- غيبة طوسى: 384/347 - 386/489.
7- ر. ك. مع الكليني و كتابه الكافي: 233 – 235.
8- لیقرأه بنفسه ، الغیبة الطوسی، ص408، ح382.
9- غيبة طوسى: 390-357.
10- فتح الأبواب، ص 182.
11- منبع اصلى بحث: دروس قواعد رجالى آيت اللّه شبيرى زنجانى، جلسه ششم.
منابع ديگر، - تجريد أسانيد الكافي 1: 8 و 9.- مع الكليني و كتابه الكافي: 232 – 239.- خاتمه مستدرك 21: 470 و 536 و صفحات ديگر.
12- برای نمونه رجوع کنید به: روضات الجنات، خوانساری، ج6، ص116 ، ریحانة الادب، میرزل محمد علی مدرس، ج5، ص81.
13- مستدرک الوسائل، ج3، ص533.
14- مستدرک الوسائل، ج3، ص533 (به نقل از جوامع حدیثی شیعه، دکتر حجت،ص62.
15- معانی الاخبار، ص68، ح6.

موضوع قفل شده است