جمع بندی سوالاتی پیرامون وصیت کردن

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالاتی پیرامون وصیت کردن

سلام و خسته نباشید

من وسالم رو با یه مثال ازتون میپرسم ، میرتسم غیر این نتونم مطلبو برسونم

خانوم و آقایی که فرزند شهیدی دارند و بنیاد شهید ماهیانه به آنها مبلغی رو میده
ینی این مبلغ صرفا برای آقا یا خانوم نیست ، به هردو تعلق میگیره ، بعد از فوت آقا آیا او از این حقوق باز هم سهمی خواهد داشت که وصیت کند تا سهم او را صرف خمس و زکاتش کنند؟

بعد از مرگ به صاحب حقوق ، سهمی میرسد؟

برچسب: 

با نام الله










خاطــره;330792 نوشت:
سلام و خسته نباشید من وسالم رو با یه مثال ازتون میپرسم ، میرتسم غیر این نتونم مطلبو برسونم خانوم و آقایی که فرزند شهیدی دارند و بنیاد شهید ماهیانه به آنها مبلغی رو میده ینی این مبلغ صرفا برای آقا یا خانوم نیست ، به هردو تعلق میگیره ، بعد از فوت آقا آیا او از این حقوق باز هم سهمی خواهد داشت که وصیت کند تا سهم او را صرف خمس و زکاتش کنند؟ بعد از مرگ به صاحب حقوق ، سهمی میرسد؟

با سلام و عرض ادب

تعلق حقوق بعد از فوت ایشان تابع قوانین و مقررات بنیاد شهید است پس اگر طبق قانون،حقوق به ایشان بعد از فوتش هم تعلق می گیرد می تواند بعد از پرداخت خمس و سایر بدهی های مربوطه،در یک سوم از اموالش درمواردی که می خواهد خرج شود،وصیت نماید و در دو سوم بقیه به ورثه تعلق میگیرد.

استفتا از دفتر مقام معظم رهبری در قم

-روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند…
-آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.
-در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند.
-چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است.
-قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد.
-خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند تا نوه هایش را ببیند.
-کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند.
-استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.
-هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود.
-آن چه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند. اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند.
-گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید. عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید.
-اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند…
موضوع قفل شده است