"مباحثی پیرامون آیه تطهیر"

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
"مباحثی پیرامون آیه تطهیر"

به نام خدا

سلام علیکم

عرض تسلیت ایام سوگواری بی بی دو عالم حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها)

پیرو مطالبی که استاد اندیشمند بزرگوار در تاپیک http://www.askdin.com/post329938-404.html مرقوم فرمودند ؛ این موضوع ایجاد گردید تا به سوالات کاربران در مورد آیه تطهیر پاسخ داده شود.

سوالاتی که مطرح شده بود به قرار زیر می باشد :

1-اراده در آیه تطهیر چه نوع اراده ای می باشد؟
2-منظور از اهل بیت در آیه تطهیر چه کسانی هستند؟
3-اراده تکوینی با اختیار سازگار است یا نه؟
4-منشا این عصمت چیست و اینکه چرا خداوند آن را به معصومین(ع) عنایت کرده است؟

پیشاپیش از همکاری شما کاربران فهیم و پاسخگویی کارشناسان گرامی کمال تشکر را دارم.

با نام الله


با سلام



پیرو بحث در موضوع " http://www.askdin.com/post329938-404.html " قرار شد بحث در مورد آیه تطهیر را در یک موضوع جداگانه بررسی کنیم که از مدیران عزیز برای ایجاد این موضوع کمال تشکر را دارم.


از دوستان هم خواهشمندم بحث را قدم به قدم جلو ببریم و از متفرق کردن بحث و یا ... پرهیز کنیم تا اجبار به حذف پست دوستان نباشد.


با تشکر


بحث اول :

اراده در آیه تطهیر چه نوع اراده ای می باشد؟

یكی از آیات مهم قرآن كه در مورد اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل گشته آیه تطهیر میباشد. «انّما یرید الله لیذهب عنكم الرّجس اهل بیت و یطهّركم تطهیراً».[1] این آیه در شان پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)، حضرت علی، جضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) نازل شده است.


در مورد آیه تطهیر مباحث مختلفی مطرح می شود که از جمله آن ها مقصود از اراده در این آیه است.به عبارت دیگر آیا اراده ای که در این آیه بر تطهیر اهل بیت(علیهم السلام) از هرگونه رجس و پلیدی تعلق گرفته است اراده تشریعی است یا تکوینی.


روشن است که قبول هرکدام از این دو زمینه ساز نظریات محتلفی می شود که در ادامه توضیح آن خواهد آمد:


اراده الهي گاه معناي تشريعي دارد و گاه معناي تكويني. به بيان ديگر، گاه به معناي اعتباري و مربوط به مقام جعل احكام و درخواست انجام اعمال است و گاه به معناي حقيقي و مربوط به مقام تحقق خارجي و فعليت بخشيدن به مقصود.


اراده تشریعی خدا همان امر و نهی های شرعی خداست، مثلا خدا به اراده تشریعی اراده کرده است که انسان نماز بخواند و روزه بگیرد و غیبت نکند و دروغ نگوید و ... این اراده تخلف پذیر است یعنی ممکن است کسی از آن سرپیچی کند.
در اراده تشريعي خداوند اراده كرده انسان گناه و معصيت انجام ندهد.اين اراده خداوند ، اراده ای است که به فعل دیگری تعلق می گیرد بدین اعتبار که وی آن را به اختیار خود انجام دهد. خداوند متعال براي انسان فقط طاعت و كارهاي خير و نيك را اراده كرده زيرا موجب هدايت و سعادت آدمي است. امّا كارهاي قبيح و زشت و ناروا چون مبغوض خداوند هستند متعلق اراده تشريعي خداوند نيستند زيرا موجب ضرر و خسران آدمي است.

اراده تکوینی ،اراده ای است که به فعل خود مرید، یعنی به تکوین،تحقق و ایجاد آن تعلق می گیرد. اراده تکوینی خدا، همان اراده فعل وعین تحقق فعل است فعل خدا همین عالم خلقت است با همه ویژگی هایش یعنی خدا اراده کرده است که عالم موجود شود و عالم موجود شده است. خدا به اراده تکوینی اراده کرده است که انسان خلق شود و انسان خلقت یافته است.
بر این اساس هر موجودی متعلق اراده تکوینی خداست و هیچ چیز از اراده تکوینی او خارج نیست وتخلف ناپذير است و آن چه مورد اراده تكويني خدا است، حتماً واقع مي‎شود. بدون شك اين نوع از ارادة الهي هرگز توسط ديگران نقض نميشود و مسئله اي تخلف ناپذير است. در سوره یس آیه 82 چنین آمده: «انّما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له كن فیكون» امر خدا وقتی كه اراده كند چیزی را به این است كه به او فرمان میدهد باش، پس آن چیز وجود پیدا میكند.
در اراده های تكوینی مراد هرگز تخلف پیدا نمیكند، اگر اراده خدا به چیزی تعلق گرفت وجود آن، حتمی و ضروری خواهد بود.


شهيد مطهري(ره) در اين مورد مي گويد:


كلمه مشيت خدا , يا اراده خدا كه در خود قرآن بكار برده شده است در دو مورد بكار مى رود كه يكى را اصطلاحا اراده تكوينى و ديگرى را اراده تشريعى مى گويند . اراده تكوينى يعنى قضاء و قدر الهى است كه اگر چيزى قضا و قدر حتمى الهى به آن تعلق گرفت , معنايش اين است كه در مقابل قضا و قدر الهى ديگر كارى نمى شود كرد .


معناى اراده تشريعى اين است كه خدا اين طور راضى است , خدا اين چنين مى خواهد . مثلا اگر در مورد روزه مى فرمايد : يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العسر[2] يا در مورد ديگرى كه ظاهرا زكات است , مى فرمايد : يريد ليطهركم [3] مقصود اين است كه خدا كه اين چنين دستورى داده است , اين طور مى خواهد يعنى رضاى حق در اين است .[4]



برخي از اهل سنت در مورد آيه تطهير مي گويند معناي اراده اي كه خداوند در اين آيه مي فرمايد اراده تشريعي است.


کلمه «اِنَّما» دلیل بر این است که این موهبت، مخصوص خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) است و جمله يريد اشاره به اراده تكوينى پروردگار است ، و گرنه اراده تشريعى ، و به تعبير ديگر لزوم پاك نگاه داشتن خويش ، انحصارى به خاندان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ندارد، و همه مردم بدون استثناء به حكم شرع موظفند از هر گونه گناه و پليدى پاك باشند.[5]


مراد از اراده خداوند در این آیه اراده تکوینی اوست که به تطهیر اهل بیت (علیهم السلام) اختصاص یافته است زیرا اراده تشریعی خداوند به تطهیر همه انسانها تعلق گرفته است و اختصاص به افراد خاص ندارد و ارسال رسل و انزال کتب آسمانی برای هدایت و تزکیه و تعلیم بشریت به دلیل همین اراده تشریعی عام خداوند بوده است.



[1] سوره احزاب ، آیه 33
[2] سوره بقره , آيه 185
[3] سوره مائده , آيه 6
[4] حماسه حسينى جلد اول،ص 317
[5] اراده تكويني خداوند در آيه تطهير: روزنامه رسالت، شماره 7290 به تاريخ 25/3/90، صفحه 18 نویسنده: باقر عزیزی

سلام علیکم
یکی از ادله ای که اقامه می شود برای این که اراده در آیه تطهیر (یرید الله) تشریعی است نه تکوینی این است که اگر اراده تکوییی باشد، جبر لازم می آید و چون جبر باطل است پس منظور از اراده در آیه تطهیر (یرید الله) اراده تشریعی است.
و البته اراده تشریعی هم طبق آنچه گفته شده است، با (انما) نمی سازد بنابرین آیه از این نظر دچار اجمال بوده و غیر قابل استناد است یعنی نمی توان از طریق این آیه عصمت اهل البیت را ثابت نمود.
تنها راه برای برون رفت از این اشکال این است که ماهیت عصمت را بشناسیم تا بدانیم چه رابطه بین عصمت با آزادی و یا جبر وجود دارد!

عصمت به معنای نگه داشتن است! معصوم کسی است که نگه داشته است از گناه و یا حتی از خطا!
عصمت را ملکه ای تعریف نمودند که خداوند متعال به معصومین می دهد تا آنها به کمک آن از گناه و خطا محفوظ بمانند.
برای فهم درست ملکه عصمت، می توانیم ملکه عدالت را مورد بررسی قرار دهیم. مثلا این که گفته می شود قاضی و یا امام جماعت باید ملکه عدالت را دارا باشد به معنای این است که درون او نیروی وجود داشته باشد تا به کمک آن بتواند از گناهان کبیره و از اصرار بر کناهان صغیره محفوظ باشد.
تفاوتی که ملکه عدالت با ملکه عصمت دارد در سه چیز است:
اول این که ملکه عصمت فرد نه فقط از گناهان کبیره که از گناهان صغیره باز داشته و در مراتب بالای آن حتی معصوم را از خطا نیز باز می دارد.
دوم این که ملکه عدالت به مرور در فرد ایجاد می شود ولی ملکه عصمت از ابتداء تولد با معصوم است. این گونه نیست که معصومین دارای کمال تدریجی بوده و کسی آنها را تربیت نموده و رشد داده باشد و زمانی که به مقام نبوت و یا امامت می رسد، دیگر آن اندازه رشد کرده باشند که از همه گناهان بتوانند خود را محفوظ دارند. خیر! فرقی بین حضرت عیسی و یحیی که از کودکی نبوت و در نتیجه عصمت داشتند با غالب پیامبران که از سن 40 سالگی به نبوت رسیده اند نیست. همه از آغاز تولد دارای عصمت بوده اند. همچنین امامان بزرگوار.
سوم این که براساس فرق دوم که ملکه عدالت تدریجا محقق می شود، باید گفت که ملکه عصمت نیرویی است که مستقیما خداوند در معصوم قرار می دهد بر خلاف ملکه عدالت که دارنده آن بر اساس ریاضتهایی که متحمل شده است آن را دارا شده است.

خداوند ملکه عصمت را به انبیاء و اوصیای آنها می دهد. عصمت برای آنها موجب اطمینان مردم به انها شده و همچنین در تلقی وحی و یا تفسیر آن و همچنین تبلیغ آن از هر گونه نفسانیات ایمن هستند.
بر همین اساس لازم است این ملکه از ابتدای تولد همراه با آنان باشد تا آن اطمینان و آن ایمنی حاصل شود.
خداوند نمی تواند صبر کند تا آنها با ریاضتها و صبوریها، این ملکه را بدست آوردند لذا نتیجه خودسازی آنها را از ابتداء به انها می بخشد.
خداوند می داند که بعضی از انسانها در مسیر طاعت او آنقدر جدیت بخرج می دهند که به مرور نفس خود را از همه آلاینده ها پاک خواهند نمود و هر چه معرفتشان افزایش یابد به پاکی افزونتری می رسند.
خداوند بر اساس همین علم، و بخاطر ضرورتی که عصمت برای انبیاء و اوصیاء از ابتداء تولد دارد، این ملکه را نه تنها از ابتدای تول به انها می دهد که اصلا در خلقت روح آنها نیز استثناء قائل شده و روح آنها را زودتر و در عالم نورانی خلق می کند و به تربیت آنها می پردازد.
بنابرین معصومین رشد یافته ترین انسانها هستند منتها ته رشدی که در این دنیا کسب نموده باشند.
با این توضیح به نظر می رسد ثابت شده باشد که عصمت با اختیار سازگاری دارد و اراده در آیه تطهیر نیز تکوینی است نه تشریعی!

سلام علیکم
با توجه به این که ضمیر در آیه تطهیر (عنکم؛ یطهرکم) بر خلاف ضمائر قبل و بعد آن برای جمع مذکر آمده است قطعا منظور از اهل البیت پیامبر اسلام و امام علی و امام حسن و امام حسین (علیهم صلوات الله) هستند و چون این چهار نفر بدون حضرت زهرا سلام الله علیها نمی توانند خانواده تشکیل دهند ایشان نیز جزء اهل البیت محسوب خواهند شد.
و البته نصوص وارد شده از طریق اهل سنت و شیعیان هم مؤید همین برداشت است.
اما این که چرا آیه تطهیر در میان آیات مربوط به تبیین وظائف همسران پیامبر آورده شده است چهار پاسخ به آن داده شده است:
1) طرح موضوعی متفاوت در میان چند آیه هم موضوع، چیز تازه ای در قرآن نیست. مثال شاخصش آمدن آیه اکمال بین آیاتی که مربوط به مردار است (سوره مائده آیه 3)
2) مکان هر آیه لزوما به معنای مکان نزول آن نیست. چینش قرآن و ترتیب آن طبق دستور پیامبر صورت پذیرفته است.
3) با آمدن آیه تطهیر میان ایات مربوط به شرح وظائف همسران پیامبر این تذکر را به آنها می دهد که شما در میان خود افرادی معصوم را دارید بنابرین از شما توقع پارسایی بیشتری می رود تا دیگران!
4) آیاتی که مربوط به ولایت و امامت هست در میان آیات قرۀن به گونه ای چینش شده است که نص در مظنور اصلی خود نباشد و امکان تفسیر دیگر را هم داشته باشد تا به این وسیله از دستبرد محفوظ بماند. مثل آیه اکمل که گفته شد و یا آیه ابلاغ که بین آیات مربوط به یهود آمده است.
مراجعه کنید به تفسیر نمونه و المیزان ذیل آیه تطهیر (احزاب: 33)
**
در میان همسران پیامبر تنها عایشه بوده است که علی الظاهر سابقه شرک نداشته است ولی دیگر همسران پیامبر سابقه شرک داشته اند و این با ارداه تکوینی خداوند برای تطهیر اهل البیت از رجس که بارزترین مصداق آن شرک است، همخوانی ندارد.
براین اساس نیز منظور از اهل البیت در آیه تطهیر، خمسه طیبه هستند.

نافع بن ابو حمراء گويد:

من شاهد بودم كه رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) مدّت هشت ماه هر گاه براى نماز صبح مى‏ رفت از در خانه فاطمه (علیها السلام) كه عبور مى‏ كرد، مى‏گفت:
سلام بر شما اهل بيت و رحمت خدا و بركات او نصيب شما باد، براى نماز برخيزيد كه "همانا خداوند اراده كرده است تا هر گونه رجس و پليدى را از شما اهل بيت دور نمايد و تطهيرتان فرمايد. إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً"».
(كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 457)

امام علی در جریان غصب فدک و مناظره با ابوبکر به او فرمود:

«به من بگو آيا آيه "خداوند فقط مى‏خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد." درباره ما نازل شده، يا ديگران؟» ابوبكر پاسخ داد:
«بلكه درباره شما نازل شده» امام فرمود:
«اى ابوبكر اگر جماعتى گرد آمده و شهادت دهند كه فاطمه دخت پيامبر مرتكب فاحشه‏اى شده است تو چه خواهى كرد؟!» ابوبکر با گستاخی گفت:
«مانند زنان ديگر مسلمان حدّ را بر او جارى مى‏سازم!» حضرت فرمود:
«اى ابوبكر در اين صورت در نزد خدا از كافران خواهى بود!» ابوبکر پرسید:
«براى چه؟» امام جواب داد:
«زيرا تو منكِر گواهى خداوند بر طهارت او شده و شهادت گروهى از مردمان را پذيرفته‏اى، به همين ترتيب حكم خدا و رسول را در مسأله فدك، كه آن را در زمان حيات پيامبر تصاحب نموده، ردّ نموده و در مقابل، شهادت عربی بادیه نشین را پذیرفته ای و فدك را از او غصب نمودى، و پنداشته‏اى كه آن فى‏ءِ (مال همه) مسلمين است.
(الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص: 92)

سلام علیکم:Gol:
منظور از اهل‌بیت در آیة «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»[۱] چه کسانی هستند؟ شیعیان با چه دلیلی این آیه شریفه را به علی ابن ابیطالب، حسن ابن علی، حسین بن علی و فاطمه زهرا ـ رضی الله عنهم ـ اطلاق می‌کنند؟
اهل‌بیت در آیه مذکور عبارتند از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، امام حسن، امام حسین و حضرت فاطمه زهرا ـ علیهم السّلام ـ ، دلیل ما برای این ادعا دهها روایتی است که به طرق صحیح از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ نقل شده، که در اینجا به چند روایت نبوی اشاره می‌گردد:
۱٫ مسلم در صحیحش از عایشه روایت می‌کند «خرج النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ غراة و علیه مرط مرحل من شعر اسود فجاء‌الحسن بن علی فادخله ثم جاء الحسین فدخل معه ثم جائت فاطمه فادخلها ثم جاء علی فادخله ثم قال انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیراً»[۲]،
براساس این روایت امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه و امام علی ـ علیهم السّلام ـ بر پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد می‌شوند. آنها را بخود راه می‌دهد و آیة تطهیر را دربارة آنها تلاوت می‌کند.
۲٫ ترمذی در سننش از ام سلمه روایت کرده «انّ النّبی جلّل علی الحسن و الحسین و علیّ و فاطمه کساءِ ثم قال اللهم هولاء اهل‌بیتی و خاصتی اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً فقالت ام سلمة و انا معهم یا رسول‌الله قال انک الی خیر»[۳]،
براساس این روایت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ ، حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السلام ـ را در زیر یک پتو جمع می‌کند و سپس با گفتن «هولاء اهل‌بیتی و خاصتی» و دعائی که کلماتش را از آیه تطهیر اقتباس کرد، مراد از اهل‌بیت در آیه تطهیر را معرفی می‌کند. ترمذی بعد از نقل این حدیث حسن، آنرا تأیید می‌کند، این حدیث توسط احمد بن حنبل نیز نقل شده است.[۴]
۳٫ مسلم در صحیحش باب فضائل امام علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ ح ۶۲۲۰ از سعد بن ابی وقاص نقل می‌کند «… و لما نزلت هدة الآیه (أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُم)[۵] دعا رسول الله علیاً و فاطمه و حسناً و حسیناً فقال اللهم هولاء اهلی»
در این روایت هم پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ صریحاً حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السلام ـ را بعنوان اهل خود معرفی می‌کند، ترمذی هم در سننش[۶] روایت فوق را نقل و صحت آنرا تأیید کرده است.
۴٫ حاکم نیشابوری روایت می‌کند «عن ام سلمة قالت فی بیتی نزلت (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) قالت فارسل رسول‌الله الی علی و فاطمه و الحسن و الحسین فقال هولاء اهل بیتی»[۷]
براساس این روایت که حاکم و ذهبی صحت آنرا تأیید می‌کنند بعد از نزول آیه تطهیر در خانه‌ ام سلمه پیامبر برای این‌که اهل بیت را به ام سلمه معرفی کند حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السلام ـ را احضار می‌کند و بعد در حضور ام سلمه با جمله «هولاء اهل بیتی» آنها را بعنوان اهل‌بیت خود معرفی می‌کند.

۵٫ حاکم در مستدرک از واثلة بن الاسقع روایت می‌کند «قال اتیت علیّاً فلم اجده فقالت لی فاطمه انطلَقَ الی رسول الله یدعوه فجاء رسول‌الله فدخلا و دخلت معهما فدعا رسول‌الله الحسن و الحسین فاقعد کل واحد منها علی فخذیه و ادنی فاطمه من حجره و زوجها ثم لفّ علیهم ثوباً و قال (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) ثم قال هولاء اهل بیتی اللهم اهلی بیتی احق»[۸]
براساس این روایت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السلام ـ را در زیر یک پارچه جمع می‌کند و سپس با خواندن آیه تطهیر و گفتن جلمة «هولاء اهل‌بیتی» آنها را بعنوان اهل‌بیت خود معرفی می‌کند. حاکم و ذهبی صحت این روایت را تأیید می‌کنند.
۶٫ احمد بن حنبل از ام سلمه نقل می‌کند «انّ النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ جلّل علی علیّ و حسن و حسین و فاطمه کساء ثم قال اللهم هولاء اهل‌بیتی و خاصتی اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً، فقالت ام سلمة یا رسول‌الله أنا منهم قال انک الی خیر»[۹]
براساس این روایت هم پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در حضور ام سلمه پتوئی را بر حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السلام ـ قرار می‌دهد و با گفتن جلمه «هولاء اهل بیتی و خاصتی» و دعائی که کلمات آن از آیه تطهیر اقتباس شده به ام سلمه مراد از «اهل‌البیت» در آیه تطهیر را تفهیم می‌کند.
۷٫ و نیز احمد بن حنبل از شداد بن عمار روایت می‌کند «قال دخلت علی واثلة بن الاسقع و عنده قوم فذکروا علیّاً فلما قاموا قال لی الا اخبرک بما رأیت من رسول‌الله قلت بلی قال اتیت فاطمه (رض) أسالها عن علیّ قالت توجه الی رسول‌الله فجلست انتظره حتی جاء رسول‌الله و معه علی و حسن و حسین (رضی الله عنهم) اَخذ کل واحد منهما بیده حتی دخل فادنی علیّاً و فاطمه فاجلسهما بین یدیه و اجلس حسنا و حسیناً کل واحد منها علی فخذه ثم لفّ علیهم ثوبه او قال کساء ثم تلا هذه الآیه (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) و قال اللّهم هولاء اهل بیتی و اهل بیتی احق»[۱۰]
براساس این روایت هم پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بعد از این‌که حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السلام ـ را در زیر پارچه‌ای جمع می‌کند، ابتداء با تلاوت آیه تطهیر و سپس با گفتن جمله «هولاء اهل‌بیتی» مراد از اهل‌البیت در آن آیه را به واثلة تفهیم می‌کند. ابن ابی حاتم نیز حدیث فوق را با کمی اختلاف در تفسیرش ذیل آیه، روایت نموده است. یادآوری می‌کنم که ابن ابی حاتم در ابتداء تفسیرش ملتزم شده که احادیثی که بهترین سند و متن را دارند، روایت کند.
۸٫ حاکم از انس بن مالک روایت می‌کند «انّ رسول‌الله کان یمرّ بباب فاطمه (رضی الله عنه) ستة اشهر اذا خرج لصلاة الفجر یقول الصلاة یا اهل‌البیت انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیراً»[۱۱]. حاکم، صحت روایت را تأیید می‌کند. حدیث فوق توسط احمد بن حنبل[۱۲] و نیز توسط ترمذی با تأیید حسن آن[۱۳] و نیز توسط طبری[۱۴] و دیگران روایت شده است.
هم‌چنین مضمون روایت فوق که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در روزهای زیادی هنگام نماز که جمعیت زیادی حضور دارند به در خانه حضرت علی و حضرت فاطمه ـ علیهما السلام ـ می‌آمد و آنها را با عنوان «اهل‌البیت» صدا می‌کرد و سپس آیه تطهیر را خطاب به آنها می‌خواند، بصورت‌های دیگر و از صحابه متعدد نقل شده که ما برخی آن از روایات را از تفسیر الدر المنثور سیوطی نقل می‌کنیم، از جمله او از ابن مردویه و او از ابی سعید خدری روایت می‌کند «لما دخل علی (رضی الله عنه) بفاطمه جاء النبی اربعین صباحاً الی بابها یقول السلام علیکم اهل‌‌البیت و رحمة الله و برکاته الصلاة رحمکم الله، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً، انا حرب لمن حاربتم انا سلم لمن سالمتم»، و نیز او از طبری و ابن مردویه و آنها از ابی الحمراء روایت می‌کنند که «حفظت من رسول‌الله ثمانیة اشهر بالمدینة لیس من مرّة یخرج الی صلاة الغداة الاّ اتی الی باب علی (رضی الله عنه) فوضع یده علی جنبتی الباب ثم قال الصلاة، الصلاة، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً، و نیز او از ابن مدرویة و او از ابن عباس روایت می‌کند: «قال شهدنا رسول‌الله تسعة اشهر یأتی کل یوم باب علی بن ابی‌طالب (رضی الله عنه) عند وقت کل صلوة فیقول السلام علیکم و رحمة الله و برکاته اهل‌البیت إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً الصلاة رحمکم الله، کل یوم خمس مرات»،
بر اساس این روایات، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در روز‌های زیادی آن هم هنگام نماز که ازدحام زیاد بوده به در خانه حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السلام ـ می‌آمد و این چهار نفر را با عنوان «اهل‌البیت» ندا می‌کرد. و سپس آیه تطهیر را خطاب به آنها تلاوت می‌کرد تا روشن سازد که مراد از اهل‌البیت در آیه مذکور این چهارنفرند، براساس روایت اخیری که نقل شد، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ این کار را ۱۳۵۰ بار تکرار کرده تا برای هیچ‌کس جای شبهه‌ای باقی نماند که مراد از اهل‌البیت در آیه تطهیر، چهار نفرند.
بطور کلی از احادیث نقل شده، کاملاً روشن گردید، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مراد از اهل‌البیت را در آیه تطهیر بیان کرده است. زیرا مطابق آیه «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»[۱۵] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از طرف خدا مأمور است که قرآن را برای مردم بیان کند. لذا بخاطر این‌که در آینده ممکن بود از کلمة اهل‌البیت، برداشت‌های نادرست و خطرناکی شود، کاملاً مراد از اهل‌البیت را برای مردم روشن ساخت. این روشن‌گری با برنامه خاصی انجام می‌شد.
اولاً در عموم روایات منقوله، این نکته نقل شده، که هنگام معرفی‌ها، پیامبر پتوئی و یا پارچه‌ای و یا عبائی را بر حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السلام ـ قرار می‌داد تا کاملاً مشخص سازد که مشارالیه کلمه «هولاء اهل‌بیتی» این چهار نفرند نه کسانی دیگر. ثانیاً در معرفی و دعائی که درباره آنها می‌کرد از کلمات و تعابیر آیه تطهیر جمله سازی می‌کرد تا عملاً و قولاً نشان دهد که آیه مورد بحث در شأن و منزلت این چهار نفر است.
ثالثاً: علاوه بر این‌که به زنان خود مثل ام سلمه و عایشه تفهیم کرد که آیه نازله در منزلت این چهار نفر نازل شده به شکل عمومی هم به عموم مردم، هنگام ازدحام در موقع نماز معرفی نمود تا برای هیچ‌کس جز آنان که نفاقشان مانع رؤیت حق است، ابهامی باقی نماند که مراد از اهل‌البیت این چهار نفرند.
______________
[۱] . ۳۳، ۳۳٫
[۲] . صحیح مسلم باب فضائل اهل‌بیت النبی ح ۶۲۶۱٫
[۳] . ترمذی السنن باب فضل فاطمه، ص ۶۹۹، شماره ۳۸۷۱٫
[۴] . مسند احمد، ج ۱۰، ص ۱۹۷، ح ۲۶۶۵۹٫
[۵] . ۶۱، ۳٫
[۶] . کتاب المناقب، باب ۲۱، ح ۳۷۲۴٫
[۷] . حاکم، المستدرک، ج ۳، ص ۱۵۸، ح ۴۷۰۵٫
[۸] . همان.
[۹] . احمد، المسند، ج ۱۰، ص ۱۹۷، ح ۲۶۶۵۹٫
[۱۰] . احمد المسند، ج ۶، ص ۴۵، ح ۱۶۹۸۵٫
[۱۱] . حاکم، المستدرک، ج ۳، ص ۱۷۲، باب ذکر مناقب فاطمه ح ۴۷۴۸٫
[۱۲] . المسند، ج ۴، ص ۵۱۶، ح ۱۳۷۳۰٫
[۱۳] . السنن، ج ۵، ص ۳۵۲، ح ۳۲۰۶، کتاب التفسیر.
[۱۴] . تفسیر جامع‌البیان، ذیل آیه.
[۱۵] . سورة نحل، آیة ۴۴٫

موضوع قفل شده است