محبت و تهذیب

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
محبت و تهذیب

باسمه تعالی
با سلام:
روش های مختلفی که برای اصلاح نفس و تهذیب اخلاق پیشنهاد گردیده و مرسوم و متداول است عمدتا به یکی از سه طریق زیر باز می گردد:
اول:به کار گماردن عقل و تدبیر جهت شناخت مضرات خوی های ناپسند و صفات رذیله و آشنایی با فوائد صفات نیک و خلق های پسندیده و تفهیم هریک از آنها به نفس

در این روش که از مشرب سقراطی نشات گرفته و علمای اخلاق نیز نوعا پی گیر آن می باشند کوشش می شود تا با فکر و تامل در هر یک از صفات نیک و ناپسند و تفهیم حسن و قبح هر یک از آنها به خویش ،نفس را جهت ریشه کن کردن صفات رذیله و جایگزین نمودن اخلاق متعالی به جای آنها ترغیب و تشویق نموده به کار و تلاش و عبادت وادار نمایند.

با صبر وحوصله و دقت و اندیشه که از ارکان مهم این روش است تدریجا مفاسد اخلاقی و خوی های نکوهیده زائل گشته ،طلای وجود از غش ها پاک و به زیور صفات انسانی آراسته می گردد.گروهی این روش را به واسطه خطرات زیادی که به همراه دارد و نیز به سبب حرکت کُند و آرام آدمی در آن و ناکافی بودن عمر کوتاه وی جهت تکمیل برنامه تهذیب اخلاق و اصلاح نفس ،روشی ناموفق به حساب آورده اند

برخی هم مانند اهل عرفان معتقدند این طریق چنانچه در نهایت به گشودن باب محبت بر سالک بیانجامد گر چه از سرعت مطلوب برخوردار نیست اما می تواند خصوصا برای عموم مردم راه کار مناسبی باشد.

امام صادق علیه السلام می فرمایند:
صاحبان مغز و فکر کسانی هستند که با تفکر کار کنند تا بر اثر آن دوستی خدا را به دست آورند هرگاه قلب به محبت رسید و به آن منور گشت لطف به جانب آن سرعت بخشد و هنگامی که لطف شامل حال او شد از اهل فوائد می گردد و در این هنگام به حکمت سخن گوید.......

هنگامی که به این منزلت نائل گردد خواهش و محبت خود را از آن آفریدگارش قرار خواهد داد با انجام این کار به بزرگترین مقام دست یابد و پروردگار خویش را در دل خود ببیند و حکمت را نه از طریقی که حکیمان یافته اند می یابد.

علم را درمی یابد اما نه از راهی که دانشمندان آموخته اند و به صدق دست پیدا کند اما نه از طریقی که صدیقان به آن رسیده اند.

حکیمان حکمت را با خاموشی ،دانشمندان علم را با طلب ، و صدیقان صدق را با خشوع و طول عبادت به دست می آورند.

کسی که بخواهد اینها را ازاین طرق به چنگ آورد ،یا ساقط می شود و یا مرتبه اش بالا رود،ولی غالبا سقوط کرده رشد نمی کنند زیرا حق خداوند را مراعات نکرده از دستور او پیروی ننمایند و این صفت کسی است که حق خدا را مراعات نکرده و حقیقتا او را دوست ندارد....(1

پی نوشت:
1- بحارالانوار ،ج 70،ص25

دوم:مخالفت شدید با خواسته های نفسانی و تحمل ریاضات طاقت فرسا

البته مجاهده با نفس و مخالفت با امیال نفسانی را به عنوان یکی از ارکان مهم تهذیب اخلاق و اصلاح نفس نباید از نظر دور داشت

همچنان که طرفداران مشرب سقراطی نیز آن را به عنوان بخشی از برنامه و روش خود دانسته و به آن پای بند هستند

لیکن اولا مخالفت با نفس آنگاه از آثار مقبول برخوردار خواهد بود که پای از دایره شرع مقدس بیرون گذارده نگردد و الا گر چه حتی آثار حیرت انگیز و خارق العاده نیز به بار آورد نباید آن را نشانه اصلاح نفس دانست

ثانیا خطرات بی شماری که این روش به همراه دارد را نیز باید بخشی از دلایل کسانی به حساب آورد که با گزینش این روش به عنوان طریقی مستقل جهت تهذیب نفس مخالفت کرده اند.

سوم:طریق محبت که روش اهل عرفان است

آنان ضمن اینکه این طریق را مهم ترین و برترین روش دانسته اند معتقدند راه محبت علاوه بر آنکه از طرق دیگر دارای خطر کمتری است به سالک امکان می دهد که بسیار سریع تر از سایر روش ها به مقصد نائل گردد. زیرا محبت همچون سیم برقی است که از وجود محبوب به محب وصل گشته و به مناسبت خصوصیت همرنگ سازی که دارد محب را به سرعت به شکل محبوب در آورده ،صفات محبوب را به وی منتقل می سازد.

عشق و محبت تصفیه گر است و همرنگ ساز ، غش ها را زایل و عیار را خالص می کند آن جا که شعاع محبت پرتو افکند عیب را هنر و خار را گل و یاسمن می سازد.

کیمیای عشق به راستی ماهیت عاشق را دگرگون و وجودش را متحول می سازد رذائل اخلاقی را از نفس و جان وی ریشه کن می نماید و صفات نیکو را برای او به ارمغان می آورد.
محبت حقیقتا کیمیای خودسازی و سازندگی است رسیدن به قله کمال و دستیابی به علو معرفت تنها در سایه عشق میسر است عشق و محبت ،قدرت بخش و نیرو آفرین است.

جهاد با نفس و تلاش و عبادت برای کسی که از جام عشق سیراب نگشته و اصلاح نفس از طریق فکر و تامل در فوائدو اثار خلق های پسندیده و نکوهیده گر چه بی ثمر نیست لیکن همچون جمع آوری ذرات ریز آهن از درون خاک با دست بسی ملال انگیز و و خستگی آور است ارکان همت آدمی در این مسیر نوعا سست و بی تحرک است

اما آنگاه که جرعه ای از شراب طهور محبت نوشید ضمن اینکه با آغوش باز و با کمال سرور و قدرت و نشاط به سیر و سلوک و تلاش و عبادت روی می آورد،صفات ناپسند نیز همچنان که براده های آهن به وسیله یک آهن ربای قوی به سرعت از خاک جدا می گردد برق آسا از وجود او دور گشته ،نفس و روحش به زیور خلق های روحانی و صفات متعالی آراسته می گردد.
کوی جانان را که صد کوه و بیابان در ره است / رفتم از راه دل و دیدم که ره یک گام بود.

به عقده اهل عرفان ، انسان به واسطه حصار خودی و خود پرستی همواره متصف به ضعف و ترس و بخل ،حسد و بد خواهی و خودپسندی و تکبر و سردی و خاموشی است.

اما آنگاه که به واسطه محبت به خدا و ارادت به پیشوایان معصوم علیهم السلام و علاقه به پاکان حصار خودخواهی و نفس پرستی را در هم شکست و پای از خودی و خودبینی بیرون نهاد این صفات نکوهیده به سرعت نابود گشته ،شور و نشاط ،عطوفت و مهر و رقت و صفا جانشین سردی و خمودی ،خشونت وبی مهری و غلظت و دو رویی خواهد شد.

و به همین سبب است که مکتب اسلام بر محبت به عنوان اصلی مسلم و مساله ای اساسی تاکید کرده است

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
المحبة اساس المعرفة......(1) محبت و دوستی اساس معرفت به خدا است.

امیر مومنان نیز فرموده اند:
اذا اکرم الله عبدا شغله بمحبته (2) هنگامی که خداوند بنده ای را کرامت عطا کرده ، گرامی بدارد به محبت و دوستی (ذات اقدس ) خود مشغول می سازد.

سرور شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام در مناجات با خدا عرض می کنند:
خسرت صفقه عبدٍ لم تجعل له من حبک نصیبا.....(3) خداوندا در خسارت و زیان باد تجارت بنده ای که او را نصیبی از محبت خویش عطا نفرموده ای....

پی نوشت:
1- الاثنی عشریه ،ص89
2- غررالحکم ،ج1 ،ص 316
3- دعای عرفه

در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله مردی از صحرا نشینان به محضر آن جناب شرفیاب شد و سوال کرد یا رسول الله قیامت کی به پا می شود؟
چون وقت نماز بود حضرتش نماز را به جای آورد و بعد از آن فرمودند:سوال کننده کجاست ؟
آن مرد عرض کرد منم ای رسول خدا آن حضرت فرمودند برای قیامت چه چیز آماده کرده ای ؟گفت عمل زیادی انجام نداده ام نه نماز فراوان دارم و نه روزه زیاد،تنها خدا و رسولش را دوست دارم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:المرء مع من احب
آدمی همراه و در کنار دوستش خواهد بود

انس گوید :هرگز مسلمانان را ندیدم که بعد از اسلام به چیزی همچون این سخن خوشحال شده باشند(1

پی نوشت:
1- علل الشرایع ،ج1 ص 139

ر.ک. فرهنگ اخلاق(عباس اسماعیلی یزدی)

موضوع قفل شده است