احساس ارزشمندی( فلش کارت: نکات و احادیث روان شناختی) اعتبارم در اوج است

تب‌های اولیه

81 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احساس ارزشمندی( فلش کارت: نکات و احادیث روان شناختی) اعتبارم در اوج است

بهترین سرمایه گذاری در زندگی ارتقاء حرمت خود و عزت نفس است

حرمت خود و عزت نفس پایین موجب می‌شود که ما خود واقعیمان را با شرمندگی پنهان کنیم.
ما جلوه‌های تدافعی به خود می گیریم و مانع از شکوفایی تواناییهایمان می‌شویم.
برقراری روابط سود بخش
استفاده بهتر از فرصت ها
خود کفایی و خلاق
در اين برسي بيشتر تمركز بر حرمت خود self regard داريم


امام صادق عليه السلام :



إِنَّ اللّه فَوَّضَ إِلَى المُؤمِنِ اُمورَهُ كُلَّها وَلَم يُفَوِّض إِلَيهِ أَن يَكونَ ذَليلاً أَما تَسمَعُ اللّه تَعالى يَقولُ: (وَ لِلّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ)؟ فَالمُؤمِنُ يَكونُ عَزيزا وَلا يَكونُ ذَليلاً قالَ: إِنَّ المُؤمِنَ أَعَزُّ مِنَ الجَبَلِ لأَِنَّ الجَبَلَ يُستَقَلُّ مِنهُ بِالمَعاوِلِ وَالمُؤمِنُ لايُستَقَلُّ مِن دينِهِ بِشَىْ ءٍ؛

خداوند اختيار همه كارها را به مؤمن داده اما اين اختيار را به او نداده است كه ذليل باشد. مگر نشنيده اى كه خداى تعالى مى فرمايد: «عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنين است»؟ پس، مؤمن عزيز است و ذليل نيست. [در ادامه] فرمودند: مؤمن از كوه محكم تر است، زيرا از كوه با ضربات تيشه كم مى شود اما با هيچ وسيله اى از دين مؤمن نمى توان كاست.

التهذيب، ج6، ص179، ح367

علی علیه السلام به فرزندش امام مجتبی سلام الله علیه فرمود:

«اکرم نفسک عن کل دنیه و ان ساقتک الی الرغائب فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا و لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا».

نفس خویش را عزیزبشمار و به هیچ پستی و دنائتی تن مده گرچه عمل پست، تو را به تمنیاتت برساند،
زیرا هیچ چیز با شرافت نفس برابری نمی کند و (به جای عزت از دست داده) عوضی همانند آن نصیبت نخواهد شد، و بنده دیگران نباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.

امام علی (ع):
«من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه ».
کسی که نفس شرافتمند و با عزت دارد هرگز آن را با پلیدی گناه، خوار و پست نخواهد ساخت.

امام علی (ع) «ساعه ذل لاتفی بعز الدهر».
یک ساعت ذلت با عزت تمام دوران زندگی برابری نمی کند.


امام علی (ع): «من تذلل لابناء الدنیا تعری من لباس التقوی ».
کسی که در مقابل شیفتگان دنیا اظهار ذلت کند، با این عمل، جامه تقوی و پاکی را از بر خود به در آورده است.


امام صادق (ع):
«ان الله عزوجل فوض الی المومن اموره کلها و لم یفوض الیه ان یذل نفسه ».

خداوند تمام کارهای مومن را به خود او واگذار کرده ولی به او اختیار نداده که خود را خوار و ذلیل کند.

وَ أمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى

و امّا كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفْس (خود) را از هوس باز داشت، جايگاه او همان بهشت است.

نازعات (79): 41 ـ 42.

علی (ع): وَ لا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللّه‏ُ حُرّا؛

بنده ى ديگرى مباش كه خدا تو را آزاد آفريده است.

نهج البلاغه، نامه 31

امام صادق عليه ‏السلام می فرمايد:

ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ؛

اگر انسان نسبت به چيزى تصميم قوى داشت، بدنش احساس ضعف نمی كند.

من لايحضره الفقيه،ج 4، ص400.

آیا می دانید:

خداوند ستار العیوب است و نمی خواهد عیب و گناه بنده اش آشکار شود.

آیا می دانید:
کسی که دزدی کرده از نظر شرعی لازم نیست برای توبه و پس دادن مال به صاحب مال بگویید من دزد بودم

آیا می دانید:

از نظر شرعی هنگام زکات یا صدقه دادن به فقیر لازم نیست به او بگویید صدقه یا زکات است و برای این که مانع شرم او شوید به اسم پیشکش و هدیه( طوری که دروغ نشود) بدهد.
نکته: البته باید در دل قصد قربت کنیم.

آیا می دانید:
هنگام حلالیت طلبیدن از کسی که غیبتش را کرده ایم اگر سبب دلخوری و..شود لازم نیست به طرف مقابل بگوییم غیبتت را کرده ایم

آیا می دانید:
در اسلام، اعتراف کردن به گناه مثل شیوه مسیحیان، برای حفظ حرمت انسان مقبول خداوند نیست؟

آیا می دانید:

کمک شبانه امامان به فقرا و یتیمان، برای حفظ حرمت ایشان بوده تا آنها شرم نکنند؟
و این که امامان گاهی از پشت درب بدون این که رو در رو شوند به فقیر کمک می کردند تا شرم نکند؟

آیا می دانید:

وقتی ما توبه می کنیم خدا عاشقمون میشه و همه چیز را از یاد اعضا و جوارج و فرشتگان و زمین و...می برد تا روز قیامت برضدمان شهادت ندهند؟

تن آدمی شریف است به جان آدمیت


نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

...طیران مرغ دیدی تو زپای بند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت..

اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

.. رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت


بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمی دانی چه حاصل

حدیث قدسی:
مِنْ طلبنی ، وجدنی وَ مَنْ وجدنی ، عرفنی وَ مَنْ عرفنی ، احبنی وَ مَنْ احبنی ، عشقنی وَ مَنْ عشقنی ، عشقته وَ مَنْ عشقته ، قَتَلْتُهُ وَ مَنْ قَتَلْتُهُ ، فعلی دیته وَ مَنْ علی دیته ، فانا دیته
خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: آن کس که مرا طلب کند، می‌یابد، آن کس که مرا یافت، می شناسد، آن کس که مرا شناخت، دوستم می دارد، آن کس که دوستم داشت، به من عشق می‌ورزد، آن کس که مرا عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم، آن کس که به او عشق ورزیدم، می کشم او را، آنکس را که من بکشم، خونبهایش بر من واجب است، آنکس که خونبهایش بر من واجب است، پس من خونبهایش هستم!


خدا: خَلَقْتُ الاشياء كُلِّهَا لاجلك وَ خَلَقْتُكَ لاجلي
همه چيزها را براي تو آفريدم و تو را براي خودم

خدا: كُلُّ يُرِيدُكَ لاجله وَ أَنَا أُرِيدُكَ لاجلك فَلَا تغرمني




همه تو را براي خودشان مي خواهند و من تو را براي خودت، از من مگريز

امام علی(ع) :
« الهي كُفِيَ بِي عِزّاً انَّ أَكُونَ لَكِ عَبْداً
وَ كُفِيَ بِي فَخْراً انَّ تَكُونُ لِيَ رِبًا
أَنْتَ كَمَا أَحَبَّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِبُّ »

معبودا بس است مرا اين عزت كه بنده توام
و بس است مرا اين افتخار كه تو پروردگار مني.
تو چناني كه دوست مي دارم مرا چنان كن كه دوست مي داري.

حامی;347312 نوشت:

خدا: خَلَقْتُ الاشياء كُلِّهَا لاجلك وَ خَلَقْتُكَ لاجلي
همه چيزها را براي تو آفريدم و تو را براي خودم

عجب حدیث زیباییست

******

امام علی (ع)
من اشفق علی نفسه لم یظلم غیره
من لم‏یصلح نفسه لم یصلح غیره

کسی که به خودش بدی کند، نمی‏توان توقع خوبی از او داشت

و بالعکس کسی که با خودش مهربان باشد به دیگری ستم روا نمی‏دارد

غررالحکم

این حس ارزشمندی برای هر مرحله و سنی در زندگی ادمی اثر دارد نه خودشیفته باشیم نه احساس خود کم بینی ...
یکی از اون مراحل زندگی ازدواج است ،بهتره با کسی ازدواج کنیم که مصداق حدیث حضرت علی ع باشد

حتی دوستهای خودمان را از جور شخصیتها انتخاب کنیم

احساس «خود ارزشمندی‏» یا عزت نفس یکی از نیازهای مهم روحی و روانی انسان است که در همه به طور فطری وجود دارد و با جهت‏گیری صحیح موجب رشد و کمال او می‏شود . انسان با داشتن این احساس است که لذت و شادمانی زندگی را تجربه می کند و از توانایی‏هایی که به او عطا شده به صورت فعال استفاده می کند .
با پرداختن به خود است که یاد می‏گیریم از «خود» مراقبت کنیم; زیرا خود واقعی ما زیباست و ارزش مراقبت را دارد . آن قدر چیزهای زیبا در وجود هر یک از ما وجود دارد که نمی‏توان به راحتی از آن‏ها گذشت . برای رسیدن به این زیبایی‏ها و پیداکردن «بهترین خود» می بایست‏خودبینی را کنار بگذاریم . به خودمان وقت‏بدهیم تا به آن چشمه مطمئنی که سرشار از آرامش، نیرو و توانایی است‏برسیم و این مصداق فرمایش امام علی‏علیه السلام است که: «خدا شناس‏ترین شما، خودشناس‏ترین شماست‏» . (1)

چگونه مراقب خود باشیم؟
گام اول برای مراقبت از خود آن است که سعی کنیم با خویش مهربان‏تر باشیم; به بیانی دیگر، با خودمان آن چنان رفتار کنیم که انتظار داریم دیگران با ما رفتار کنند; یعنی به خودمان احترام بگذاریم و برای سلامتی و نشاط خود تلاش کنیم (مثلا ورزش کنیم، به مسافرت برویم، به مسائل بهداشتی خود توجه داشته باشیم، گاه بهانه‏ای برای خندیدن و شاد بودن پیدا کنیم و) . . . و به این وسیله عزت نفس خود را افزایش دهیم . اگر ما خودمان به فکر خودمان نباشیم ، دیگران هرگز نمی توانند برای خوشبختی ما کاری بکنند . در مقابل، ما نیز نمی‏توانیم قدمی برای دیگران برداریم; زیرا به فرمایش امام علی‏علیه السلام: «کسی که به خودش بدی کند، نمی‏توان توقع خوبی از او داشت . » (2) و بالعکس «کسی که با خودش مهربان باشد به دیگری ستم روا نمی‏دارد . » (3)

ما زمانی می‏توانیم با دیگران ارتباطی خوب و زیبا داشته باشیم که «من‏» بتوانم با خودم چنین رابطه‏ای برقرار کنم و «تو» باخودت .

امام علی‏علیه السلام می‏فرمایند: «کسی که نتواند خودش را اصلاح کند هرگز نخواهد توانست دیگری را اصلاح نماید . » (4)
شاید تصور شود که رسیدن به خود و مراقبت از خویش، رفتاری خود خواهانه است . حتی بسیاری از خانواده‏ها از همان ابتدا به فرزندان خود یاد می دهند که دیگران را به خود ترجیح بدهند . در حالی که این رفتار زمانی نتیجه مثبت می‏دهد که فرد لذت رسیدن به خود و مراقبت از خود را تجربه کرده باشد . این که ما اول به خودمان برسیم بعد به دیگران ، روال عادی و طبیعی رشد است . آن چه زشت است، این است که ما «فقط‏» به خود بیندیشیم، چرا که «فقط‏» به خود اندیشیدن و به خود رسیدن مانند این است که هر روز غذایی را که دوست داریم، بخوریم و این خستگی آور است . برای این که زندگی خود را متعادل کنیم باید به دیگران هم اهمیت‏بدهیم و مردم را هم دوست داشته باشیم . در همین جاست که می‏توان مفهوم ایثار، بخشیدن، دوست داشتن‏ها و چیزهایی که برایمان بسیار با ارزش‏اند را فهمید .

قدم بعدی در مراقبت از خود این است که « انسان خودش برای خودش نگهبان بگمارد تا مراقب اعمال او باشد . » (5) برای داشتن چنین نگهبانی کافی است‏به خود «توجه‏» داشته باشیم; زیرا بنا به فرمایش امام علی‏علیه السلام: «نفس توجه به خود، انسان را به سوی اصلاح نفس » (6) و به دست آوردن بهترین‏ها هدایت می‏کند . در درون هر یک از ما مرکزی وجود دارد که می‏داند چه چیز برای ما خوب و چه چیز بد است:
(فالهمها فجورها و تقویها) (7) یا (بل الانسان علی نفسه بصیرة .) (8)
این مرکز زمانی فعال می شود که ما به آن «توجه‏» داشته باشیم . حال باید دید چگونه می توان این «توجه‏» را به وجود آورد؟
برای پاسخ به این سوال در مقاله ی بعد با ما همراه باشید....

پی‏نوشت‏ها:
1) غررالحکم: «اعرفکم بنفسه اعرفکم بربه . »
2) همان: «من اساء الی نفسه لم یتوقع منه جمیل . »
3) همان: «من اشفق علی نفسه لم یظلم غیره . »
4) همان: «من لم‏یصلح نفسه لم یصلح غیره . »
5) همان: «اجعل من نفسک علی نفسک رقیبا . »
6) همان: «نظر النفس لنفسه العنایة بصلاح النفس . »
7) سوره شمس، آیه 8 .
8) سوره قیامت، آیه 15 .

منبع :مجله یاس

دلتنگ آسمان;347794 نوشت:
احساس «خود ارزشمندی‏» یا عزت نفس

سلام
ممنون
ولي از نظر علمي فرق است بين عزت نفس self esteem و حرمت خود self regard

اگر دقيق تر مي خواهيد بدانيد ريشه را بررسي كنيم
در دعا ندبه مي خوانيم عزيز علي ان اري الخلق و لاتري سخت است براي من كه مردم را ببينم و شما را نبينم
عزيز به معني سخت، محكم
عزت نفس در روان شناسي با سخت رويي يا هاردينش hardiness همخواني بيشتري دارد

حرمت ما نزد خدا
روز قيامت، رسول خدا(ص) از خداي متعال مي خواهد هنگام حسابرسي خلايق، امت او را درحضور فرشتگان و پيامبران و امت هاي ديگر محاسبه نكند تا عيب هاي آنها آشكار نشود. پس به شيوه اي به حسابرسي ايشان بپردازد كه جز خداي سبحان و پيامبرش، كس ديگري از گناهانشان آگاه نشود. خداوند در پاسخ فرمود:
«اي حبيب من! من درمورد بندگانم از تو مهربان ترم؛ زيرا چنانكه تو دوست نداري عيب هاي ايشان نزد غير تو آشكار شود، من هم روا نمي دارم عيب آنها حتي بر تو نيز آشكار گردد. به همين دليل، خودم به تنهايي به حسابشان رسيدگي مي كنم، به گونه اي كه جز من كسي بر لغزش هاي ايشان آگاه نشود.»

ملامهدي نراقي پس از بيان حديث مي نويسد:
پس وقتي عنايت خداي سبحان در پوشيدن عيب بندگان تا اين حد باشد، اي بي چاره مبتلا به انواع عيوب و لغزش ها و گناهان، به چه حقي پرده از عيوب بندگان خدا برمي داري، درحالي كه تو خود همانند آنها به انواع عيوب و لغزش ها گرفتاري! بينديش و فكر كن كه اگر كسي گناه يا عيبي از تو را پيش مردم فاش كند، حال تو چگونه خواهد بود. پس حال ديگران را هم در افشاي گناهان و عيوب آنها با حال خود مقايسه كن، زيرا از اخبار و تجربه، روشن و واضح است كه هركس ديگران را رسوا كند، خود نيز رسوا مي شود.
پس اي دوست من! برخود رحم كن و از اين روش پروردگارت در عيب پوشي پيروي كن و بر عيب و لغزش هاي ديگران پرده افكن.(1)
1-جامع السعادات، ج 2، ص272

حرمت ما نزد خدا

« مَنْ أَذَلَّ مُؤْمِناً أَذَلَّهُ اللَّه‏»[1]
«كسى كه مؤمنى را خوار شمارد خدا او را ذلیل خواهد كرد.»

1)مجلسي محمد باقر ، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلاميه ، 1364 ، نوبت دوم ، ج‏72، باب من أذل مؤمنا ... ص 142

حرمت مؤمن بالاتر از كعبه
« أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّى اللّه علیه و آله و سلم نَظَرَ إِلَى الْكَعْبَةِ فَقَالَ مَرْحَباً بِالْبَيْتِ مَا أَعْظَمَكَ وَ أَعْظَمَ حُرْمَتَكَ عَلَى اللَّهِ وَ اللَّهِ لَلْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنْكَ لِأَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ مِنْكَ وَاحِدَةً وَ مِنَ الْمُؤْمِنِ ثَلَاثَةً مَالَهُ وَ دَمَهُ وَ أَنْ يُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْء»
« رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به كعبه نگاهى كرد و فرمود: «مرحبا به تو اى خانه! چه قدر با عظمتى و چه قدر احترام دارى! به خدا سوگند كه حرمت مؤمن نزد خدا از حرمت تو بيشتر است، زيرا خداوند نسبت به تو يك چيز را حرام كرده است (كه خونریزى در تو حرام است‏)، ولى مؤمن از سه جهت احترام دارد:
1. خون وى محترم است.
2. مال او حرمت دارد.
3. بدگمانى نسبت به او حرام است.

مجلسي محمد باقر ، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلاميه ، 1364 ، نوبت دوم، ج‏64، ص 72.

خطرخواه دارم
امام زمان(عج):«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، ولاناسینَ لِذِکْرِکُمْ »
ما در رسیدگى و سرپرستى شما کوتاهى و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نمى بریم.
كتاب مكيال المكارم،ج1و2، آيت الله سيدمحمدتقي موسوي اصفهاني، نشر ايران نگين

[=&quot]در حدیث قدسی، حضرت حق می‌فرماید:
«لَا یَزَالُ عَبْدِی یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِی حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِه[/][=&quot][/][=&quot]»
بنده من، پیوسته به وسیله نوافل به من نزدیک می‌شود تا جایی که من گوش او می‌شوم، که با آن گوش می‌شنود[/][=&quot]…
[/][=&quot] ارشادالقلوب الی‌الصواب ج[/][=&quot]۱[/][=&quot]، ص[/]
[=&quot]۹۱[/]


حامی;348536 نوشت:
[=b mehr]حرمت ما نزد خدا
[=b mehr]روز قيامت، رسول خدا(ص) از خداي متعال مي خواهد هنگام حسابرسي خلايق، امت او را درحضور فرشتگان و پيامبران و امت هاي ديگر محاسبه نكند تا عيب هاي آنها آشكار نشود. پس به شيوه اي به حسابرسي ايشان بپردازد كه جز خداي سبحان و پيامبرش، كس ديگري از گناهانشان آگاه نشود. خداوند در پاسخ فرمود:
[=b mehr]«اي حبيب من! من درمورد بندگانم از تو مهربان ترم؛ زيرا چنانكه تو دوست نداري عيب هاي ايشان نزد غير تو آشكار شود، من هم روا نمي دارم عيب آنها حتي بر تو نيز آشكار گردد. به همين دليل، خودم به تنهايي به حسابشان رسيدگي مي كنم، به گونه اي كه جز من كسي بر لغزش هاي ايشان آگاه نشود.»

جناب حامی ضمن تشکر از شما که با نکته سنجی و درایت همواره بهترین مطالب رو بیان می کنید ، یه سوال برام پیش اومده که ممنون می شم اگه پاسخم رو بدید.:Gol:

من شنیدم که در روز قیامت گناهکاران با یه علامت خاص یا به شکل موجودی خاص برانگیخته میشن که وقتی مردم اون فرد و می بینن ، می فهمن که صاحب چه گناهی بوده.... راستش این موضوع همیشه منو رنج می داد و به نظرم می رسید که این با رحمت و عطوفت خدا سازگار نیست...
آیا طبق روایتی که فرمودید می شه نتیجه گرفت این موضوع صحت نداره و خدا عیوب و گناهان بنده هاش رو در روز قیامت افشا نمی کنه!!!!!!

سلام
این ممکنه بعد از حسابرسی و در جهنم باشد که افراد مختلف عذاب های مختلفی دارند نه قبل از آن.

[=B Mitra]حرمت خود و شوخی
[=B Mitra]امير مؤمنان ( ع ): مَنْ كَثُرَ مِزَاحُهُ لَمْ يَخْلُ مِنْ حِقْدٍ عَلَيْهِ أَوْ استخفاف بِهِ ؛
[=B Mitra]هر كه مزاح و شوخيش بسيار شود از كينه بر او يا سبك شمردنش خالى نباشد. [=B Mitra][=Calibri][1]
[=Calibri][1]شرح بر صد كلمه أمير المؤمنين، کمال الدین ميثم بن على بن ميثم بحرانى، مترجم:عبدالعلی صباحی، ح50.[=B Mitra]مزاح و مزاحه به ضمّ ( ميم ) در هر دو اسم مزح است و آن مصدر مزح يمزح از باب قطع است ، و امّا مزاح به كسر ( ميم ) مصدر مازحه ممازحة و مزاحا مى‏باشد ، و حقد كينه است .

[=palatino linotype][=B Mitra]احساس ارزشمندی[=B Mitra]

[=palatino linotype][=B Mitra]در یک پارک شهربازی، پسرکی سیاهپوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد، که از قرار معلوم فروشنده مهربانی بود . بادکنک فروش یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدین وسیله جمعیتی از مشتریان جوان را جذب خود کرد. سپس بادکنک آبی و همینطور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را رها کرد، بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند. پسرک سیاهپوست هنوز به تماشا ایستاده بود و به یک بادکنک سیاه خیره شده بود، تا اینکه پس از لحظاتی پرسید: آقا اگر بادکنک سیاه را هم رها کنید بالا می رود؟مرد بادکنک فروش لبخندی به روی پسرک زد و با دندان نخی که بادکنک سیاه را نگه داشته بود برید و بادکنک به طرف بالا اوج گرفت و گفت: آن چیزی که سبب اوج گرفتن بادکنک می شود رنگ آن نیست بلکه چیزی است که در درون بادکنک وجود دارد.
منبع: نرم افزار نیش ها و نوش ها، سایت اسک دین دات کام


"اعتبار یک انسان "


يک سخنران معروف در مجلسی که دويست نفر در آن حضور داشتند، يک اسکناس صد هزار تومانی را از جيبش بيرون آورد و پرسيد: چه کسی مايل است اين اسکناس را داشته باشد؟
دست همه حاضرين بالا رفت. سخنران گفت: بسيار خوب، من اين اسکناس را به يکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن مي خواهم کاری بکنم.
و سپس در برابر نگاه‏ های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و باز پرسيد: چه کسی هنوز مايل است اين اسکناس را داشته باشد؟ و باز دست های حاضرين بالا رفت. اين بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمين انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آنرا روی زمين کشيد. بعد اسکناس را برداشت و پرسيد: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب اين اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت.
سخنران گفت: دوستان، با اين بلاهايی که من سر اسکناس آوردم، از ارزش اسکناس چيزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستيد.
و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همين‏ طور است، ما در بسياری موارد با تصميماتی که مي گيريم يا با مشکلاتی که روبه‏رو مي شويم، خم مي شويم، مچاله مي شويم، خاک ‏آلود مي شويم و احساس مي کنيم که ديگر پشيزی ارزش نداريم، ولی اين گونه نيست و صرف ‏نظر از اين که چه بلايی سرمان آمده است، هرگز ارزش خود را از دست نمي دهيم و هنوز هم برای افرادی که دوست مان دارند، آدم پر ارزشی هستيم...


جان و مال و آبرویم محترم است و کسی حق تجاوز به آن را ندارد.

***

[=Noor_Lotus]- از چيزهائى كه احترام بسيار دارد، جان و مال و آبروى مسلمان است كه هيچ كس بدون حكم شرع، حقّ تجاوز به آن‌ها را ندارد.[=Noor_Titr]

[=Noor_Titr]گلپايگاني، مجمع المسائل، ج‌1، ص 534.[=Noor_Titr]


هر مصنوعی صانعش را نشان می‎دهد. به هر چیزی نگاه کنی، سازنده‎ی آن را یاد می‎کنی. قالی را می‎بینی، می‎گویی عجب قالی‎بافی داشته است. ساختمان را می‎بینی، می‎گویی عجب معماری داشته است. خودت را چه؟ اگر خودت را هم جلوی آیینه نگاه کنی، یاد خدا می‎افتی...
محمداسماعیل دولابی

نیاز به حرمت خود نیاز چهارم سلسله نیازهای مزلو است

  1. فیزیولوؤیک
  2. ایمنی
  3. محبت و تعلق
  4. حرمت خود
  5. خودشکوفایی

حرمت خود و انواع آن
خانوادگی
اجتماعی
تحصیلی
شغلی
کلی
رک: قناعت و سلامت روان، محمرضا محمدی، نشر مؤسسه آموزشی وپؤوهشی امام خمینی، ص88

آثار منفی حرمت خود پایین

  1. احساس کهتری و حقارت
  2. اضطراب
  3. افسردگی
  4. عدم قدرت رهبری و متأثر شدن از دیگران
  5. احساس شکست

آثار مثبت حرمت خود مثبت

  1. روابط سالم
  2. توانایی بهتر یادگیری
  3. مسؤولیت پذیری
  4. استقلال در عمل
  5. خلاقیت
  6. عدم احساس ناکامی و ناکارآمدی در برابر شکست ها
  7. افزایش میزان فعالیت
  8. کاهش جرم و جنایت
  9. اعتماد به نفس

همان ص98- 109

انسان
«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ»
ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم.
(اسراء / 70)،

قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام):«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَى الْمُومِنِ أُمُورَهُ كلَّهَا وَ لَمْ یفَوِّضْ إِلَیهِ أَنْ یذِلَّ نَفْسَهُ»


خداوند تمام كارهاى مؤمن را به خودش واگذارده است، ولى اين اختيار را به او نداده كه خود را ذليل و خوار نمايند.

كليني، محمدبن يعقوب؛ الكافی، علی اکبر غفاری،بیروت، ج5، ص64

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم):
« لَا تُحَقِّرَنَّ أَحَداً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّ صَغِيرَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ كَبِير»


نبايد كسى از مسلمانان را كوچك شمارى، زيرا كوچك آنها نزد خدا بزرگ است.

ورام،مجموعه ‏ورام (تنبیه الخواطر)، قم، ج1، ص31








1- لقب بد دادن

«وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ»با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید.(حجرات/11)


2- مسخره كردن

«لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ»نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند.(حجرات/11)




بی حرمتی ممنوع

- دشنام دادن



«لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ»
(به معبود) کسانی که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید.
(انعام/108).


بی توجهی كردن

«عَبَسَ وَ تَوَلّى اذا جائه الاعمی»

چهره در هم کشید و روی برتافت. وقتی نابینا به سویش آمد
(عبس/1)



تهمت زدن

«إِنَّ الَّذینَ یرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُومِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم»
کسانی که زنان پاکدامن و بی‌خبر (از هرگونه آلودگی) و مؤمن را متهم می‌سازند در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست.

(نور/23)

سرزنش نكردن

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم):
«مَنْ عَیرَ مُومِناً بِشَیءٍ لَمْ یمُتْ حَتَّى یرْكبَهُ»
هر كه مؤمنى را به چيزى عيب جويى كند نميرد تا مرتكب آن شود.

كليني، محمدبن يعقوب؛ الكافی، علی اکبر غفاری،بیروت، ج2، ص356
غیبت كردن

«لا یغْتَبْ بَعْضُكمْ بَعْضاً»
هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند.
(حجرات/12)


تحقیر كردن

قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ:
«یا بُنَی! لَا تُحَقِّرَنَّ أَحَداً بِخُلْقَانِ ثِیابِهِ فَإِنَّ رَبَّك وَ رَبَّهُ وَاحِد
ل
قمان به فرزندش گفت: اى فرزند كسى را كه جامه كهنه در بر دارد تحقير نكن، زيرا خداى تو و خداى او يكى مى باشد.
مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، وفا، 1403، نوبت دوم، ج‏69، ص 47.



قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم):
«لَا يَزْرَأَنَّ أَحَدُكُمْ بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ- فَإِنَّهُ لَا يَدْرِي أَيُّهُمْ وَلِيُّ اللَّه‏»
هيچ كس از شماها هيچ آدمى را بچشم حقارت ننگرد. چون معلوم نیست كدامشان دوست خدايند.

همان، ج‏72، ص147.



وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ
.و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ...

وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ»
و انسانی را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر بحق (و از روی استحقاق)

احترام به خود
self regard = self respect


(ولله العزّة و لرسوله و للمؤمنین)

عزت و سرافرازی مخصوص خدا و رسول و مؤمنان است.

سوره منافقون، آیه 8.


امام علی عليه السلام می فرماید:

«اکرم نفسک عن کلّ دنیّة و ان ساقتک الی الرّغائب فانّک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضاً ولا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرّاً»
نفس خویش را از هر پستی دور نگه دار، هر چند آن پستی تو را به خواهش هایت برساند؛ زیرا آنچه از کرامت خود از دست می دهی
قابل معاوضه با هیچ چیز نخواهد بود و هرگز برده کس مباش (و تن به ذلت بردگی نده)، زیرا خدا تو را آزاد و (عزیز) آفریده.
نهج البلاغه، نامه 31.

امام باقر عليه السلام می فرماید:
«اذا صحبت فاصحب نحوک ولا تصحبنّ من یکفیک فانّه مذلّة للمؤمنین»
هرگاه خواستی با کسی همسفر شوی با امثال خودت (از نظر مالی) همسفر شو
و هرگز با کسی که خرج تو را بدهد مصاحبت نکن؛ زیرا در آن صورت مؤمن خوار می شود (که سر سفره دیگری بنشیند).
کافی، ج4، ص 286.

حضرت علی عليه السلام می فرماید:
«لیس لانفسکم ثمن الّا الجنّة فلا تبیعوها بغیرها»
ارزش وجودی شما جز بهشت چیز دیگری نیست. پس خود را به غیر از بهشت نفروشید.
بحارالانوار، ج 70، ص 132.

امام سجاد عليه السلام می فرماید:
«من دوست ندارم شترهایی با بار پر از زر را در مقابل ذلت و خواری به من بدهند»
مستدرک، ج 2، ص 364.

رسول خدا صلي الله عليه و آله می فرماید:

«انّه تعالی یقول من اهان عبدی المومن فقد استقبلنی بالمحاربة»

خداوند می فرماید: هر که بنده مومن مرا اهانت کند در مقام جنگ با من برآمده است.

مستدرک، ص 94.

[h=2]
[/h][h=1]انسان موجودي ذو مراتب است.
[/h][h=2]
ساختمان چندطبقه.
[/h]انسان داراي دو نوع (من) است: يكي من ملكوتى، يعني همان كه در قرآن از آن به (نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روحى) تعبير شده و درحيات و بقاي خود نيازمند به طبيعت نيست، ولي انسان يك موجود داراي مراتب است. يك مرتبه از وجود انسان طبيعت است. خصوصيت انسان همين است كه يك موجود صاحب مقامات و مراتب است. اينكه مي گويند: (انسان يك مَلَك حيوانى، نباتى، جمادي است) درست است، نه به اين معنا كه هم مَلَك است، هم حيوان و هم نبات، بلكه يك چيز بيشتر نيست، ولي اين يك چيز يك وجود صاحب مراتب است، در مقام تشبيه مثل يك ساختمان چندطبقه است كه يك طبقه آن يك حقيقت است، طبقه ديگر حقيقت ديگر، و....انسان چنين موجود صاحب مراتب و درجاتي است كه در عاليترين درجه خود يك فرشته است و بلكه بالاتر از آن فرشته، در درجه ديگر يك گياه است و در درجه ديگر يك جماد؛ انسان به حسب آن درجه عالي خود ميان (من)ها (تبايني نمي بيند) همان طور كه ميان فرشتگان جنگ و تنازع و من و مايي وجود ندارد، انسان هم در آن مرحله وجودي خويش ميان خود با افراد ديگر من و مايي نمي بيند، همه مثل پارچه هاي نور هستند كه با يكديگر تزاحمي به هيچ شكل ندارند، ولي وقتي كه به درجات داني و طبيعي خود مي رسد، به حكم ضيق و تزاحمي كه در طبيعت هست، هر مني خود به خود براي حفظ و بقاي خويش كوشش مي كند و طبعاً ديگران را نفي مي نمايد كه مسأله تنازع بقا و غيره پيش مي آيد.(منِ) هر كس مستلزم نفي (من) هاي ديگراست، يعني آن حالت انحصار طلبي و فقط خود را ديدن و غير را نديدن، كه لازمه منِ طبيعي انسان است، با اينها مبارزه مي شود و اينهاست كه بايد خرد شود، اين ديوار است كه بايد شكسته شود، ديوار (من) طبيعي با (من)هاي ديگر.

تشبيهات و تمثيلات در آثار استاد شهيد مرتضي مطهري