جمع بندی چه مرزی بین کفر و نفاق وجود دارد؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه مرزی بین کفر و نفاق وجود دارد؟

[=&quot]چه مرزي بين كفر و نفاق وجود دارد؟ در آیه ذیل تفاوتی بین کفر و نفاق انگار که گذاشته نشده است:
التوبة : 97 الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ
باديه‏نشينان عرب، كفر و نفاقشان شديدتر است و به ناآگاهى از حدود و احكامى كه خدا بر پيامبرش نازل كرده، سزاوارترند و خداوند دانا و حكيم است!
[/]

با نام و یاد دوست

کارشناس بحث: یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

كلمه" اعرابى" در اصطلاح متعارف اسم شده است براى كسى كه منسوب است به باديه‏ نشينان،" و عربى" به كسى گويند كه مقاصد خود را خوب اداء مى‏كند، و كلمه" اعراب" به معناى بيان است[1].

اگرچه شاید به دلیل در کنار هم قرار گرفتن دو واژه«کفر» و «نفاق» گمان شود که این دو به یک معنی هستند، اما با دقت روشن می شود که این چنین نیست؛ زیرا اگر این دو کلمه به یک معنی بودند لزومی نداشت از هر دو استفاده شود، بلکه وجود یکی کافی می نمود. علاوه بر اینکه در صورت هم معنی بودن، تکرار محسوب می شد که با فصاحت و بلاغت قرآن منافات دارد.

با مراجعه به آیات مختلف قرآن در می یابیم که بحث های مطرح شده در مورد منافقان با کفار متفاوت است، مثلا قرآن مجید در مورد منافقان می فرماید:« إِنَّ الْمُنافِقينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصيراً»[2](منافقان در پايين‏ترين دركات دوزخ قرار دارند و هرگز ياورى براى آنها نخواهى يافت! (بنا بر اين، از طرح دوستى با دشمنان خدا، كه نشانه نفاق است، بپرهيزيد!)). در حالی که چنین مطلبی در مورد کفار بیان نشده است.


نکته دیگر اینکه بحث از منافقان عموما در سوره های مدنی مطرح است و در سوره های مکی(جز موارد معدود اختلافی) در مورد منافقان آیاتی نازل نشده است.[3] در حالی که در مورد کافران هم در سوره های مکی[4] و هم در سوره های مدنی[5] آیات متعددی نازل شده است.
_____________________________________
[1] . ترجمه الميزان، ج‏9، ص: 502.
[2] . سوره نساء،آیه145.
[3] . رجوع شود به : تفسير أحسن الحديث، ج‏11، ص: .433
[4] . مانند سوره کافرون.
[5]. سوره بقره،آیه6.


در آیه فوق اعراب را هم کافر معرفی می کند و هم منافق. با این که می دانیم و شما هم توضیح واضحات دادید که کفر و نفاق متفاوت است. ولی سؤال را هنوز پاسخ نداده اید که اگر ایندو با هم فرق می کند - که فرق هم می کند - چرا اعراب هم کافرند یعنی کفرشان را آشکار می سازند و هم منافقند یعنی کفرشان را آشکا نمی سازند! بالاخره اعراب کفرشان را آشکار می سازند و یا آشکار نمی سازند؟

باسلام

منظور اینکه هر دو ویژگی کفر و هم نفاق بین انها بیشتر پیدا میشود ، یعنی هم افراد با ویژگی منافق در انها بیشتر است و هم کافران در انها بیشتر... اینکه نشان میدهند یا نه لفظ اشتباهیست بلکه بعضی از انها نشان میدهند مثل کافرانشان و بعضی مثل منافقانشان دوپهلو هستند.

با سلام وصلوات

«نفاق» را «از راهي و علتي دين را پذيرفتن و داخل شدن و از بيرون رفتن از آن از طريق ديگر» معنا کرده­اند.وحيوانات منافق نيستند چون هوش وعقل مصطلح را ندارند !

در قرآن كريم :

إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً }النساء140

إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ }التوبة67

{وَعَدَ الله الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ }التوبة68

{وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ }النور55

{سَوَاء عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ }المنافقون6

خلاصه اينكه منافق الزاما كافر هست اما كافر الزاما منافق نيست و مولاي مومنين (ع) هم فرمودند :

10484-النفاق توأم الكفر

اما معمولا كفر وايمان مقابل هم واسلام ونفاق هم در برابر همند .ودر سير خطي ، منافق بين مسلمان وكافر است كه آخرين درجه نفاق اولين درجه كفر است بلحاظ شروع اما عذاب نفاق بيشتر استچون کفرحقیقی درمنافقین متجلی است :{أُوْلَـئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقّاً ...نساء -151



ومعاصي كليد كفر ودروغ كليد نفاق است و نفاق بيماري قلبي است تازباني.

ودر اخبار :

قول حذيفة: انما كان النفاق في عهد النبي صلى الله عليه وآله فاما اليوم هو الكفر بعد الايمان .

ووجه التأييد ان المستفاد من هذا الكلام، انه لم يكن نفاق الا في زمن النبي صلى الله عليه وآله، ولما توفي النبي صلى الله عليه وآله تبدل النفاق بالكفر

وأخرج ابن جرير عن ابن زيد قال : كانوا أصنافاً ثلاثة في تلك المواطن يومئذ : رسول الله صلى الله عليه وسلم ، والمؤمنون ، وأهل الكفر ، وأهل النفاق { فمن الناس من يقول ربنا آتنا في الدنيا وما له في الآخرة من خلاق } إنما حجوا للدنيا والمسألة لا يريدون الآخرة ولا يؤمنون بها { ومنهم من يقول ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة وقنا عذاب النار } والصنف الثالث { ومن الناس من يعجبك قوله في الحياة الدنيا } [ البقرة : 204 ] .

وأخرح ابن مردويه عن أبي الشعثاء قال : كنت جالساً مع حذيفة وابن مسعود فقال حذيفة : ذهب النفاق ، إنما كان النفاق على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم ، وإنما هو اليوم الكفر بعد الإِيمان ، فضحك ابن مسعود ثم قال : بم تقول؟ قال : بهذه الآية { وعد الله الذين آمنوا منكم وعملوا الصالحات . . } إلى آخر الآية .

أخرج ابن أبي شيبة وابن أبي حاتم عن حذيفة . أنه سئل عن المنافق . فقال : الذي يصف الإِسلام ولا يعمل به .

وأخرج أبو الشيخ عن الحسن قال : النفاق نفاقان . نفاق تكذيب بمحمد صلى الله عليه وسلم فذاك كفر ، ونفاق خطايا وذنوب فذاك يرجى لصاحبه .درالمنثور

وذكر البخاري عن ابن أبي مليكة أنه قال : أدركت ثلاثين من أصحاب محمد صلى الله عليه و سلم كلهم يخاف النفاق على نفسه

قال الشيخ تقي الدين له : بل يسمى منافقًا النفاق الأصغر، لا النفاق الأكبر . والنفاق يطلق على النفاق الأكبر، الذي هو إضمار الكفر . وعلى النفاق الأصغر، الذي هو اختلاف السر والعلانية في الواجبات .

ومهمترين نكته :

ذكر احوال منافقين ومنافقات در قرآن كريم مربوط به نزول آيات پيرامون حضرت رسول (ص) و تسليم اوامر او بودن است و بعد از او هم دشمني با جانشين او از نفاق است كه خداي متعال در آيه97 توبه فرمود كه در بين اعراب هم منافق هست وهم كافر.

بزبان ديگر كفر مربوط به حوزه توحيد ومعاد است اما نفاق مربوط به حوزه نبوت وامامت .

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام


منافق كسى است كه از قلب ايمان و وابستگى بمبدء و معاد نداشته، و تنها از زبان و اظهار، خود را متديّن و معتقد نشان مى ‏دهد، و منافق از جهت باطن و قلب چون كافر باشد، و از اين لحاظ با كافر يكسان بحساب آمده ‏اند، كه هر دو از جهت قلب و باطن مخالف و منكرند[1]

اگرچه منافق و کافر در برخی احکام تفاوت دارند، مثل اینکه در ظاهر بدن منافق نجس محسوب نمی شود و میت ازمنافقان را باید دفن کرد، اما در برخی از احکام منافقان به کفار ملحق می شوند، مانند آیه شریفه:« وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ»[2]

(هرگز بر مرده هيچ يك از آنان، نماز نخوان! و بر كنار قبرش، (براى دعا و طلب آمرزش،) نايست! چرا كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالى كه فاسق بودند از دنيا رفتند).


در اینجا خداوند به شخص پیامبر(ص) دستور می دهد که برای مردگان منافق نماز نخواند و در این مورد مانند مردگان کفار با آنان رفتار کند.


قرآن مجید در مواردی منافقان را کفار معرفی می کند:« مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ في‏ ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ في‏ آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحيطٌ بِالْكافِرينَ»[3].


(آنان [منافقان‏] همانند كسى هستند كه آتشى افروخته (تا در بيابان تاريك، راه خود را پيدا كند)، ولى هنگامى كه آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانى مى‏ فرستد و) آن را خاموش مى‏كند و در تاريكي هاى وحشتناكى كه چشم كار نمى ‏كند، آنها را رها مى ‏سازد. آنها كران، گنگها و كورانند لذا (از راه خطا) بازنم ى‏گردند! يا همچون بارانى از آسمان، كه در شب تاريك همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مى ‏گذارند تا صداى صاعقه را نشنوند. و خداوند به كافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).


بِالْكافِرِينَ: اشاره به اين است كه منافق در باطن كافر است.[4]


بنابراین می توان گفت: این افراد در ظاهر منافق ولی در باطن کافر هستند، و آیه شریفه« الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ»[5] به دو مساله باطنی و ظاهری منافقان اشاره دارد.


یا اینکه بگوییم، از اعراب افرادی که منافق هستند، نفاقشان از سایر منافقان بیشتر، و کسانی که کافر هستند، کفرشان از سایرین بیشتر است.

[1] - تفسير روشن، ج‏10، ص: 186

[2] - سوره توبه، آیه84.

[3] - سوره بقره،آیه17-19.

[4] - تفسير روشن، ج‏1، ص: 110.

[5] - سوره اعراف،آیه97.

یاسین;343381 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام


منافق كسى است كه از قلب ايمان و وابستگى بمبدء و معاد نداشته، و تنها از زبان و اظهار، خود را متديّن و معتقد نشان مى ‏دهد، و منافق از جهت باطن و قلب چون كافر باشد، و از اين لحاظ با كافر يكسان بحساب آمده ‏اند، كه هر دو از جهت قلب و باطن مخالف و منكرند[1]

اگرچه منافق و کافر در برخی احکام تفاوت دارند، مثل اینکه در ظاهر بدن منافق نجس محسوب نمی شود و میت ازمنافقان را باید دفن کرد، اما در برخی از احکام منافقان به کفار ملحق می شوند، مانند آیه شریفه:« وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ»[2]

(هرگز بر مرده هيچ يك از آنان، نماز نخوان! و بر كنار قبرش، (براى دعا و طلب آمرزش،) نايست! چرا كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالى كه فاسق بودند از دنيا رفتند).


در اینجا خداوند به شخص پیامبر(ص) دستور می دهد که برای مردگان منافق نماز نخواند و در این مورد مانند مردگان کفار با آنان رفتار کند.


قرآن مجید در مواردی منافقان را کفار معرفی می کند:« مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ في‏ ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ في‏ آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحيطٌ بِالْكافِرينَ»[3].


(آنان [منافقان‏] همانند كسى هستند كه آتشى افروخته (تا در بيابان تاريك، راه خود را پيدا كند)، ولى هنگامى كه آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانى مى‏ فرستد و) آن را خاموش مى‏كند و در تاريكي هاى وحشتناكى كه چشم كار نمى ‏كند، آنها را رها مى ‏سازد. آنها كران، گنگها و كورانند لذا (از راه خطا) بازنم ى‏گردند! يا همچون بارانى از آسمان، كه در شب تاريك همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مى ‏گذارند تا صداى صاعقه را نشنوند. و خداوند به كافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).


بِالْكافِرِينَ: اشاره به اين است كه منافق در باطن كافر است.[4]


بنابراین می توان گفت: این افراد در ظاهر منافق ولی در باطن کافر هستند، و آیه شریفه« الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ»[5] به دو مساله باطنی و ظاهری منافقان اشاره دارد.


یا اینکه بگوییم، از اعراب افرادی که منافق هستند، نفاقشان از سایر منافقان بیشتر، و کسانی که کافر هستند، کفرشان از سایرین بیشتر است.

[1] - تفسير روشن، ج‏10، ص: 186

[2] - سوره توبه، آیه84.

[3] - سوره بقره،آیه17-19.

[4] - تفسير روشن، ج‏1، ص: 110.

[5] - سوره اعراف،آیه97.


.-------------------------------------------
مومن کاملا در راه ایمان است.
کافر کاملا در راه کفر است.
اما منافق...در راه منافعش آشکارا در راه ایمان،اما در خفا در راه کفر است.
خدایا مارا از منافقان قرار نده!

سوال: چه مرزي بين كفر و نفاق وجود دارد؟ ظاهرا در آیه ذیل تفاوتی بین کفر و نفاق گذاشته نشده است:
«الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ»(توبه:9/ 97)

پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

«الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ‏»[1] (باديه‏ نشينان عرب، كفر و نفاقشان شديدتر است؛ و به ناآگاهى از حدود و احكامى كه خدا بر پيامبرش نازل كرده، سزاوارترند؛ و خداوند دانا و حكيم است).

شايد به اين علت كه به مسلمانان هشدار دهد چنين نپندارند كه منافقان تنها همان گروهى هستند كه در شهرند، بلكه منافقان باديه‏ نشين از آنها خشن‏ ترند، و به گواهى تاريخ اسلام، مسلمانان بارها مورد هجوم اين گروه واقع شده بودند، مبادا پيروزيهاى پى در پى لشكر اسلام سبب شود كه آنها اين خطر را ناديده بگيرند.
به هر حال در آيه نخست مى‏فرمايد:" اعراب باديه‏ نشين (به حكم دورى از تعليم و تربيت و نشنيدن آيات الهى و سخنان پيامبر ص) كفر و نفاقشان شديدتر است" (الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً).[2]

كلمه" اعرابى" در اصطلاح متعارف اسم شده است براى كسى كه منسوب است به باديه‏ نشينان،" و عربى" به كسى گويند كه مقاصد خود را خوب اداء مى‏كند، و كلمه" اعراب" به معناى بيان است.خداى تعالى وضع باديه ‏نشينان را بيان مى‏كند و مى‏فرمايد: كفر و نفاق اين طبقه از هر طبقه ديگر شديدتر است، و بدين جهت شديدتر است كه بخاطر دوريشان از تمدن و محروميتشان از بركات انسانيت از قبيل علم و ادب، زمخت‏ تر و سنگ‏دل‏ تر از ساير طبقاتند، و به همين جهت از هر طبقه ديگرى به نفهميدن و ندانستن حدودى كه خدا نازل كرده و معارف اصلى و احكام فرعى از قبيل واجبات و مستحبات و حلال و حرامها سزاوارترند.[3]

به نظر می رسد دلیل اینکه کفر و نفاق در آیه شریفه کنار هم قرار گرفته است، این باشد که اولا: منافق به دلیل عدم اعتقاد قلبی به دین و اسلام، در واقع تفاوت چندانی با کافر ندارد، اگرچه در برخی احکام ظاهری متفاوتند. ثانیا: آیه شریفه می فرماید کفر و نفاق اعراب بادیه نشین، بخاطر دوری از پیامبر(ص) و مسائل فرهنگی، نسبت به کفر و نفاق منافقان و کافرانی که در شهرها زندگی می کنند عمیق تر است.
یا اینکه بگوییم، از اعراب افرادی که منافق هستند، نفاقشان از سایر منافقان بیشتر، و کسانی که کافر هستند، کفرشان از سایرین بیشتر است.
____________________________________________
[1] .توبه: 9/ 97.
[2] .مکارم شیرازی،ناصر،تفسير نمونه، ج‏8، ص: 93.
[3]. ترجمه تفسير الميزان، ج‏9، ص:502.

موضوع قفل شده است