فلسفه وجود محكمات و متشابهات در قرآن كريم

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فلسفه وجود محكمات و متشابهات در قرآن كريم

فلسفه وجود متشابهات در قرآن [=&quot]
[/]
[=&quot]
[/][=&quot]
[/]
[=&quot]
[/]يكي از شبهات ديرين درباره قرآن كريم مسأله وجود آيات متشابه در اين كتاب آسماني است[=&quot] .[/][=&quot]
[/]گويند چرا بخشي از آيات قرآن كريم كه كتاب هدايت و ميزان شناخت حق از باطل به شمار مي رود متشابه است با اين كه هدايتگري عامِ قرآن اقتضا مي كند معارف آن در عباراتي روشن ، رسا و قابل فهم براي همه عرضه شود چرا با تشابه شماري از آيات زمينه لغزش در فهم قرآن فراهم آمده و اين امر سبب بروز اختلاف و ظهور مذاهب گوناگون شده است ؟[=&quot]
[/]در پاسخ به اين شبهه و بيان فلسفه وجود متشابهات در قرآن آرا و نظريات گوناگوني ابراز شده است (1[=&quot]) [/]برخي از آراي مزبور در حدي ضعيف و سست است كه ارزش عرضه و نقد و بررسي را ندارد فلذا در اينجا تنها مهمترين اقوال را بيان و مورد بررسي قرار ميدهيم [=&quot]
[/]در اين جستار به نظرات 5 تن از علماي بزرگ علم تفسير مي پردازيم [=&quot]

[/][=&quot]1[/][=&quot]- [/]ديدگاه شيخ محمد عبده [=&quot]
[/]شيخ محمد عبده در اين باره سه وجه بيان نموده است كه اساس آن آرايي است كه پيشينيان در اين موضوع اظهار داشته اند (2[=&quot])[/][=&quot]
[/][=&quot]
[/]
[=&quot]
[/]الف ) خداي سبحان متشابهات را براي آزمودن ايمان و تسليم دلها نازل كرده است زيرا اگر همه معارف قرآن براي كليه افراد واضح و بدون شبهه بود ايمان به آنها نميتوانست به معناي خضوع و تسليم در برابر كلام خدا باشد (3[=&quot])[/][=&quot]
[/][=&quot]
[/]
[=&quot]
[/]اين توجيه پذيرفته نيست چون خضوع و تسليم نسبت به خداوند يك انفعال دروني است كه به دنبال شناخت خداوند و ادراك عظمت او در جان آدمي پديد مي آيد و مبتني بر تشابه آيات نيست لذا در فرض واضح بودن مفاد كليه آيات نيز خضوع و تسليم در كساني كه خداوند را شناخته باشند تحقق مي يابد و آثار آن در رفتار ايشان ظاهر مي گردد و عرصه عمل ، خود ميدان امتحان الهي است كه مرتبه خضوع و تسليم اشخاص را نسبت به خداوند آشكار مي سازد[=&quot].[/][=&quot]
[/][=&quot]
[/]
[=&quot]
[/]با اين حال ترديدي نيست كه آشكار شدن انحراف اهل زيغ و تسليم اهل ايمان در برابر متشابهات را مي توان يكي از آثار وجود متشابهات در قرآن دانست ولي با توجه به اين كه براي آشكار شدن ماهيت اهل زيغ و اهل ايمان زمينه هاي ديگري وجود دارد اين امر نمي تواند وجود تشابه در قرآن را ايجاب كند [=&quot]
[/]
[=&quot]
[/][=&quot]
[/]
[=&quot]
1[/][=&quot]-[/]تفسير كبير فخر رازي ج 7 ص 184 ذيل آيه هفتم آل عمران . الاتقان ، سيوطي تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم ج 3 ص 35 الي 37 . مناهل العرفان ، محمد عبد العظيم زرقاني ج 2 ص 537 الي 539 [=&quot]
2- [/]همان مدارك [=&quot]
3- [/]محمد رشيد رضا تفسير المنار ج 3 ص 170

ب) بر خلاف مطالب سهل الوصول و آسان كه زمينه ايي براي كاركرد عقل در آن وجود ندارد متشابهات قرآن ، عقل مومنان را به فعاليت وا ميدارد تا به ضعف و مردگي نگرايد[=&quot] .[/]
از آنجا كه عقل ارزشمندترين ركن وجود انسان است تربيت و رشد آن لازم است . از سوي ديگر دين ارزشمندترين چيز براي انسان است و اگر عقل در زمينه هاي دين به كار گرفته نشود مي ميرد و زمينه هاي ديگر موجب حيات او نمي گردد [=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

ترديدي نيست كه تأمل و تفكر براي فهميدن متشابهات و مشكلات قرآن كريم موجب پرورش عقل مي گردد ليكن خداي سبحان بشر را به تفكر در زمينه هاي فراواني مانند آفرينش آسمانها و زمين و انسان و احوال گذشتگان واداشته است بديهي است كه تفكر در امور ياد شده براي پرورش و حيات عقل كفايت مي كند . لذا اين امر مستلزم وجود متشابهات در قرآن نمي باشد در عين حال فايده مزبور را به عنوان يكي از آثار طبيعي وجود متشابهات نمي توان انكار كرد ولي اين امر وجود تشابه در قرآن را ايجاب نمي كند [=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

ج) دعوت انبياء به دين همگاني است و همه افراد را اعم از عالم و جاهل تيز هوش و متوسط و [=&quot].... [/]در بر ميگيرد با اين حال برخي ازحقايق قرآن معارف عالي و حكمتهاي دقيقي است كه نمي توان آن را به گونه ايي بيان كرد كه براي همه مخاطبان خاص و عام به وضوح قابل ادراك باشد ليكن اين حقايق براي خواص قابل فهم است اگر چه از راه به كارگيري كنايه و تعريض باشد و عامه مردم در اين خصوص موظف به واگذار نمودن حقيقت امر به خداوند و توقف در حد محكمات مي باشند بدين سان هر كس بقدر استعداد خود از معارف ديني بهره مند ميگردد [=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

اين توجيه در خصوص متشابهاتي كه دربردارنده معارف عالي و دقيقند و اين امر سبب تشابه آنها شده صحيح و پذيرفته است مانند آيه شريفه " و ما تشاؤون الا ان يشاء الله رب العالمين " كه ناظر به مسأله امر بين الامرين است بي گمان دريافت اين نوع از مفاهيم دقيق تنها براي خواص قابل فهم است و عامه مردم در دريافت آن دچار اشكال مي گردند ولي برخي از آيات با اين كه مسائل پيچيده و دور از ذهن را در برندارند از مصاديق متشابه به شمار مي روند زيرا قابليت حمل بر بيش از يك وجه معنايي را ندارند[=&quot] .[/]
[=&quot]
[/]

در اين گونه موارد نمي توان گفت كه دقت و ظرافت معني در حدي است كه براي عامه مردم قابل فهم نيست مثلا مفاد آيه شريفه " وجوه يومئذ ناظره الي ربها ناظره اين است[=&quot] : [/]در آن روز چهرهايي شاد و خرمند و رحمت پروردگار خود را انتظار مي كشند يقينا اين معني براي عامه مردم به راحتي قابل فهم است ولي آنچه موجب مي شود عامه مردم در فهم مراد آيه مزبور دچار لغزش گردند اشتراك تعبير الي ربها ناظره بين دو معناي گوناگون است [=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

الف) نگاه كردن
ب) انتظار داشتن و چشمداشت [=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

با توجه به انس بيشتر مردم با مفاهيم حسي زمينه لغزش در فهم آيه مزبور براي آنان فراهم است[=&quot] .[/]
اكنون روشن شد كه توجيه سوم در بيان فلسفه وجودي متشابهات تنها نسبت به برخي از آيات صحيح است[=&quot] .[/]
[=&quot]
[/]

علامه طباطبايي رحمه الله عليه توجيه اخير شيخ محمد عبده را نيز مانند دو توجيه پيشين وي نپسنديده و به نقد آن پرداخته است . در مقابل ، يكي از محققان معاصر ، ردّ مقبولي بر نقد ايشان نگاشته است

ديدگاه علامه شعراني [=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

كلام متشابه در همه كتب علم و ادب و سِيَر هست كه بايد اهل فن و بصيرت آن را شرح و تفسير كنند و به نظر ديگران غلط يا متناقض مي آيد ، خصوصا در علم حديث و علم حكمت ... اگر گويي علت متشابه در كتابها چيست ؟ گوئيم از‌آنجا كه مردم در ادراك متفاوت اند و نويسنده كتاب ملزم نيست در تاليف خود بدان اكتفا كند كه همه آسان دريابند و مطالب دشوار ننويسند بلكه آن را هم بايد براي گروهي خاص نوشت خداي تعالي در قرآن همان كرده است كه طريقه مردم در تاليف است چون قرآن به طريق مكالمات مردم نازل شده است[=&quot] .[/]
[=&quot]
[/]

بر اساس اين ديدگاه سبب وجود متشابه در قرآن كريم مانند هر كتاب علمي ديگر دربرداشتن معارف عاليه و تفاوت انسانها از حيث ادارك است اين توجيه به وجه سومي كه شيخ محمد عبده بيان نموده است بسيار نزديك است و در آياتي كه ناظر به معارف عالي و دقيق مي باشد صحيح به نظر مي رسد ولي چنان كه گفتيم تشابه در همه موارد آن ناشي از موارد منشأ تشابه صرفا جهات لفظي است[=&quot] .[/]

ديدگاه علامه طباطبايي [=&quot]
[/]
[=&quot]

[/]علامه طباطبايي پس از رد آراي مختلف درباره حكمت وجود متشابهات در قرآن مي فرمايد : آنچه شايسته گفتن است اين است كه وجود متشابه در قرآن ضرورتي است كه از وجود تأويل به معنايي كه بيان نموديم و نيز مفسّر بودن آيات نسبت به يكديگر نشأت گرفته است (1[=&quot])[/][=&quot]

1- [/]بر اساس ديدگاه علامه طباطبايي تأويل از سنخ معاني و مفاهيم الفاظ نيست بلكه واقعيتي است عيني و جدا از عالم ذهن كه معارف و شرايع قرآن بدان استناد دارد ، ليكن هر امر خارجي همچون مصداق خبر تأويل به كلام مانند نسبت ممثّل به مثل و باطن به ظاهر است . تأويل حقيقتي است كه تمام احكام و معارف قرآن از آن سرچشمه گرفته است و همان حقيقت است كه در شب قدر يكجا بر پيامبر فرود آمد و آنچه مقصود نهايي قرآن بود تماما به او القا شد [=&quot]
[/]تأويل هر چيزي مايه و اساس آن چيز است كه از آن برخاسته است و بدان بازگشت مي كند و پايه و هدف آن را تشكيل مي دهد مثلا تأويل رؤيا همان تعبير آن است كه انجام مي شود و تأويل حكم شرعي مصلحت و هدف آن است كه ملاك و مقتضي تشريع آن حكم مي باشد زيرا احكام شرعي تابع مصالح و ملاك واقعي است[=&quot] .[/][=&quot]
[/]الميزان ، محمد حسين طباطبايي ج 3 ص 25 ، 27 ، 49 ، 53 و ج 4 ص 402 [=&quot]
[/]
[=&quot]

[/]وي در تبيين اين مطلب مي نويسد : از آيه شريفه[=&quot] " [/]انزل من السماء ماء فسالت اوديه بقدرها فاحتمل السيل زبدا رابيا[=&quot] ... " [/]استفاده مي شود كه معارف حقه الهيه مانند آبي است كه خداوند از آسمان فرو مي فرستد و في نفسه تنها آب است بدون مقيد شدن به كيفيت و كميّت ، ولي پس از نزول و جاري شدن بر روي زمين به تناسب محل خود به اندازه هاي گوناگون در مي‌آيد[=&quot] .[/]
[=&quot]
[/]
معارف حقه و مصالح احكام نيز پيش از وارد شدن در قالب الفاظ داراي اطلاق است اما همين معارف هنگامي كه در ظرف الفاظ و عبارات وارد مي شود ديگر آن بي قيدي را كه پيش از وارد شدن در قالب الفاظ داشت ندارد بلكه شكل و اندازه قالبهاي لفظي را به خود مي گيرد . اين شكلها و اندازه ها هر چند كه منظور صاحب كلام مي باشد اما در عين حال قالب لفظي مَثَلي براي نشان دادن آن معناي مطلق و بدون قيد است

ادامه از مطلب قبلي [=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

همين الفاظ هنگامي كه از ذهن افراد گوناگون بگذرد هر ذهني از آن معاني ايي مي فهمد كه مراد گوينده نيست بلكه مانند كفِ سيل است و اين بدان سبب است كه هر كسي با معلوماتي كه در طول عمر خود كسب كرده و ذهنش بدان انس گرفته است در مفاهيمي كه به او القا مي شود دخل و تصرف مي كند و بيشتر اين تصرفها در معارف اعتقادي و مصالح احكام است كه براي اشخاص مأنوس و مألوف نيست[=&quot] .[/]
اما در احكام و قوانين اجتماعي صرف نظر از ملاك و مصلحت آنها دخل و تصرفي صورت نميگيرد زيرا ذهن اشخاص با آنها مأنوس است[=&quot] .[/]
[=&quot]
[/]

از اين روست كه تشابه در آيات متشابه تنها از اين حيث كه دربردارنده ملاك احكام و يا اصول معارف مي باشد نه از حيث دربرداشتن خصوص احكام و قوانين ديني[=&quot] .[/]
علامه در ادامه مي نويسد : از آنچه گفته شد به اين نتيجه ميرسيم كه آيات قرآن مثَلهايي است براي معارف حقه الهيه ، خداوند متعال آن معارف را براي فهم عامه مردم تا سطح افكار آنان تنزل داده است . از آنجا كه عامه مردم جز از طريق حسيّات قادر به درك معاني كلي نيستند ناگزير خداي سبحان معاني كلي را در قالب امور حسي و جسماني به آنان ارائه نموده است و اين شيوه ، يكي از دو محذور را در پي دارد [=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

الف[=&quot]) [/]يا شنونده به ظاهر كلام گوينده اكتفا مي كند و در مرتبه حسيّات مي ماند ؛ بديهي است كه در اين صورت به خطا رفته و مراد گوينده را به هيچ وجه در نمي يابد [=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

ب[=&quot]) [/]و يا اين كه به ظاهر كلام گوينده اكتفا نمي كند بلكه ميخواهد با كنار گذاشتن خصوصياتي كه دخالتي در اصل مراد ندارد به معناي كلي آن منتقل شود[=&quot] . [/][=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

در اين صورت ترس آن است كه خصوصيت دخيل در معني را كنار بگذارد و يا خصوصيتي را كه دخالت در اصل معنا ندارد دخيل در آن قرار دهد
مثلا وقتي گوينده ايي به مخاطبش ميگويد " شاهنامه آخرش خوش است " و يا آفرينِ شبروان در صبح است " اگر شنونده سابقه ذهني نسبت به اين مثلها داشته باشد آنها را از خصوصياتي كه دخيل در اصل مراد نيست تهي و مجرد مي كند و مي فهمد كه مقصود گوينده اين است كه حُسن تاثير عمل پس از فراغت از آن آشكار مي شود و در حين عمل و پيش از ظهور نتيجه قدر و ارزش آن دانسته نميشود [=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

اما اگر شنونده نسبت به مورد كاربرد مثلي كه به او ارائه مي شود سابقه ذهني نداشته باشد اگر آن را بر ظاهر الفاظش حمل كند مَثَل را به خبر تبديل نموده و در فهم آن به كلي خطا رفته است و اگر بخواهد مانند مَثَل برخورد كند و آن را از خصوصياتش تجريد كند نميداند چه خصوصياتي را در معني لحاظ كند [=&quot]
[/]

[=&quot]
[/]

از آنچه گفته شد ضرورت وجود متشابهات در قرآن و نيز رفع تشابه از متشابهات به وسيله محكمات آشكار گرديد و اشكال تنافي وجود متشابهات در قرآن با هدف هدايت و بيان پاسخ داده شد [=&quot]( [/]الميزان ج 3 ص 58 الي 63[=&quot] )[/]

ديدگاه محمد باقر حكيم
[=&quot]
[/]
[=&quot]
[/]متشابهات دو گونه اند :[=&quot]
[/]1- متشابهاتي كه دانش تأويل آنها منحصر به خداوند است [=&quot]
[/]2- متشابهاتي كه راسخان در علم نيز از تأويل آن آگاهند ، گر چه به واسطه تعليم خداي متعال باشد[=&quot]

[/]اما وجود نوع نخست در قرآن از آن روست كه يكي از اهداف مهم قرآن كريم پيوند دادن انسان دنيايي با مبدأ هستي و عالم آخرت است و برقراري اين ارتباط جز از طريق مطرح نمودن موضوعات و مفاهيم مربوط به عالم غيب تحقق نمي يابد زيرا از اين راه است كه ايمان فطري انسان رشد مي يابد و توجه او به جهاني كه به زودي به سوي آن رهسپار مي گردد جلب مي شود .[=&quot]
[/]بنا بر اين قرآن كريم راهي براي اجتناب از اين نوع متشابهات نداشته است .[=&quot]
[/]
[=&quot]
[/]اما متشابهات نوع دوم در قرآن كريم از آن روست كه خداي متعال مي خواهد افقهاي فكري جديدي مانند برخي از مسائل راجع به هستي انسان و مفاهيم عالم غيب را به روي انديشه بشري بگشايد تا در حقيقت آن تدبّر كند و زواياي ناشناخته آن را كشف نمايد تا حدي كه دانش اجازه مي دهد به آن نزديك شود .[=&quot]
[/]بر اساس اظهارات مرحوم حكيم رحمه الله عليه عامل تشابه وجود معارف مربوط به عالم غيب و مطرح شدن افقهاي فكري جديد مانند برخي از مسائل حوزه هستي شناسي و انسان شناسي در قرآن است .[=&quot]
[/]از آنجا كه ارائه معارف و مسائل مزبور به بشر امري ضروري مي باشد قرآن كريم به عرضه آن پرداخته است و به سبب نامأنوس بودن اين نوع معارف شماري از آيات قهرا دچار تشابه گرديده است .[=&quot]
[/]
[=&quot]
[/]چنان كه پيش از اين گفتيم بدون ترديد وجود معارف دقيق و مفاهيم مربوط به عالم غيب در قرآن يكي از عوامل مهم ايجاد تشابه در برخي آيات است ولي نمي توان به طور كلي عامل تشابه را منحصر به آن دانست زيرا در شماري از آيات عامل تشابه به كارگيري برخي از فنون بلاغي همچون مجاز ، ايجاز ، و تعريض است به عنوان مثال به اين آيه بنگريد : [=&quot]
[/]" و لاتكوننّ من الذين كذبوا بآيات الله فتكون من الخاسرين " ( و از آنان كه آيات خدا را دروغ شمردند مباش كه از زيانكاران خواهي شد )
[=&quot]
[/]
[=&quot]
[/]اين آيه از متشابهات است زيرا زمينه لغزش در فهم مراد و سوء استفاده اهل زيغ در آن وجود دارد چون ظاهر آيه مزبور موهم اين معناست كه شرك ورزيدن و تكذيت آيات الهي درباره پيامبر احتمال مي رود لذا اهل زيغ مي توانند با دستاويز قرار دادن آن اصل عصمت را مورد ترديد قرار بدهند [=&quot]
[/]با اين كه آيه مزبور از مصاديق تشابه است يقينا عامل تشابه آن مفاهيم غيبي و امثال آن نيست بلكه آنچه سبب تشابه گرديده به كارگيري فن تعريض است كه بواسطه آن سخن در ظاهر متوجه شخصي و در واقع ناظر به غير اوست .

ديدگاه استاد معرفت

وقوع تشابه در قرآن كريم به عنوان يك كتاب آسماني جاويد ، امري اجتناب ناپذير است زيرا قرآن مفاهيم جديد را در قالب زبان عربي كه زبان اعراب بدور از تمدن جزيره العرب بود عرضه نمود در حالي كه واژه هاي لغت عرب بيشتر براي افاده معاني كوتاه و سطحي وضع شده بود و گنجايش معاني گسترده و عميق را نداشت از طرفي قرآن ملتزم بود در بيان معارف خود الفاظ محدود لغت عرب و شيوه هاي كلامي آن را به كار گيرد لذا براي بيان معاني والا راه كنايه ، مجاز و استعاره را پيمود

اين روش از يك سو مفاهيم قرآني را به ذهن عامه مردم نزديك مي نمود زيرا مفاهيم در قالبهاي لفظي شناخته شده به آنان ارائه ميشد ، ولي از سوي ديگر ذهن آنان را از معناي واقعي دور مي ساخت زيرا واژه ها و قالبهاي تعبيريِ رايج در زبان عربي از انعكاس درست آن مفاهيم والا قاصر بود . اين امر مهمترين عامل تشابه ذاتي در تعبيرات قرآني است كه در مسائل پيچيده كلامي قرآن از قبيل مبدأ و معاد و جبر و اختيار وجود دارد [=&quot]
[/]
[=&quot]
[/]
در برابر آياتي كه داراي تشابه ذاتي است شماري از آيات داراي تشابه عرضي مي باشد به اين معني كه آيات مزبور در صدر اسلام به راحتي براي مسلمانان قابل فهم بود و آنان با سلامت طبع خود بدون هيچ شبهه ايي مراد آن را به خوبي ميفهميدند ولي پس از به وجود آمدن مباحث جدلي و مسائل كلامي و مطرح شدن ناپخته هاي فلسفه يوناني در بين مسلمانان بسياري از آيات در هاله ايي از ابهام قرار گرفت و در دريف متشابهات آمد[=&quot] .[/]اين امر نتيجه برخوردهاي نارواي برخي از ارباب جدل با شماري از آيات بود كه چهره تابناك آيات را دگرگون ساخت نتيجه[=&quot] :[/][=&quot]
[/]
تأمل و درنگ در آيات متشابه ما را به اين مطلب رهنمون مي سازد كه عوامل تشابه عبارتند از[=&quot] :[/][=&quot]1- [/]ظرافت و علوّ مفاهيم كه نوعا به كارگيري برخي از فنون بلاغي مانند كنايه ، مجاز و تشبيه را اقتضا مي كند[=&quot] .[/][=&quot]2- [/]الفاظ مشترك [=&quot]3- [/]ايجاز [=&quot]4- [/]تعريض [=&quot]
[/]
[=&quot]
[/]
اين بحث در همين جا به پايان رسيد [=&quot]
[/]
لازم به ذكر است كه تمامي مطالب اين تايپيك از مجله تخصصي دانشگاه علوم اسلامي رضوي با عنوان ويژه نامه قرآني به قلم آقاي دكتر علي اصغر ناصحيان تقديم حضور دوستان گرديد
[=&quot]
[/]
از بذل توجه اساتيد و كاربراني كه نيم نگاهي به مباحث داشتند تشكر و قدر داني مي كنم خداوند متعال همه شما را مورد رحمت واسعه خويش قرار دهد
آمين

موضوع قفل شده است