زورگویی محض شوهرم

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زورگویی محض شوهرم

باسلام یه سوالی داشتم.
من 7ساله ازدواج کردم وشوهرم شخصیتی بداخلاق وتند خو داره.به خاطر دلایل نامعقول وبی پایه ایی از ارتباط من با خواهرم جلوگیری میکنه وادعاداره چون از باجناقش خوشش نمیاد منم حق ندارم حتی اسم خواهرم یا بچه هاشو پیش اون بیارم چه برسه به رفت آمد ودیدار.
من الان حدو 3ساله که تو هیچ مناسبتی پا تو خونه خواهرم نذاشتم. فقط گاهی تو خونه پدریم میبینمشون. این در حالیه که خواهر خودش شخصیتی فوق العاده فتنه جو دارد وهمیشه سعی در اختلاف افکندن بین ما ودیگر عروسان با برادرانش دارد.
شوهرم چون چندین بار بهش ثابت شدکه چه خواهر فتنه جویی دارد مدتی با اوقطع رابطه کرد .اما جدیدا معلوم شده که یواشکی باهم آشتی کردن وحال همو میپرسن.
باهمه تهمتها وافتراهایی که خواهر شوهرم بهم زد وشوهرم مظلومیت وبی گناهی منو دیدوشخصیت خواهرش رو خوب شناخت اما بازهم نمیتونه بهش سر نزنه وحالشو نپرسه اما من چون زنم نباید بدونه اجازه ورضایت اون باخواهر عزیزم دیدار داشته باشم. به خداوندی خدا قسم خودش یه بارهم اعتراف کرد که از خواهرمن جز احترام چیزی ندیده اما چون از شوهرش بدش میاد نباید باهم ارتباط داشته باشیم.
حالا سوال من اینجاست که آیا این عدالته؟؟؟
خودش با آگاهی از فتنه گریهای خواهرش همه رو ندیده بگیره وباهاش رفت وآمد داشته باشه وبه بچه های اون محبت کنه اما من با اینکه هیچ بهانه ایی برای قطع رابطه وجود نداره نباید حتی اسم خواهرمو ببرم چه برسه به بچه هاش محبت کنم.
آیا اشکالی داره من گاهی بدون اطلاع همسرم برم وخواهرمو ببینم ویا اونو دعوت کنم بیاد خونمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چون خودشم یواشکی این کارو میکنه ووقتی میفهمم واعتراض میکنم با حرفای زور وخشمگین جوابمو میده.
من خیلی احساس بدی دارم لطفا زودتر جوابمو بدید چون الانم ایام عیده ودوست دارم صله رحم کنم وبه خواهرم که 5سال از من بزرگتره سر بزنم.لطفا بهم بگید بیاطلاعی شوهرم از رفتن من گناه داره برام یانه؟؟/

با نام و یاد دوست

کارشناس بحث: اسراء

rozesefid;327855 نوشت:
باسلام یه سوالی داشتم.
من 7ساله ازدواج کردم وشوهرم شخصیتی بداخلاق وتند خو داره.به خاطر دلایل نامعقول وبی پایه ایی از ارتباط من با خواهرم جلوگیری میکنه وادعاداره چون از باجناقش خوشش نمیاد منم حق ندارم حتی اسم خواهرم یا بچه هاشو پیش اون بیارم چه برسه به رفت آمد ودیدار.
من الان حدو 3ساله که تو هیچ مناسبتی پا تو خونه خواهرم نذاشتم. فقط گاهی تو خونه پدریم میبینمشون. این در حالیه که خواهر خودش شخصیتی فوق العاده فتنه جو دارد وهمیشه سعی در اختلاف افکندن بین ما ودیگر عروسان با برادرانش دارد.
شوهرم چون چندین بار بهش ثابت شدکه چه خواهر فتنه جویی دارد مدتی با اوقطع رابطه کرد .اما جدیدا معلوم شده که یواشکی باهم آشتی کردن وحال همو میپرسن.
باهمه تهمتها وافتراهایی که خواهر شوهرم بهم زد وشوهرم مظلومیت وبی گناهی منو دیدوشخصیت خواهرش رو خوب شناخت اما بازهم نمیتونه بهش سر نزنه وحالشو نپرسه اما من چون زنم نباید بدونه اجازه ورضایت اون باخواهر عزیزم دیدار داشته باشم. به خداوندی خدا قسم خودش یه بارهم اعتراف کرد که از خواهرمن جز احترام چیزی ندیده اما چون از شوهرش بدش میاد نباید باهم ارتباط داشته باشیم.
حالا سوال من اینجاست که آیا این عدالته؟؟؟
خودش با آگاهی از فتنه گریهای خواهرش همه رو ندیده بگیره وباهاش رفت وآمد داشته باشه وبه بچه های اون محبت کنه اما من با اینکه هیچ بهانه ایی برای قطع رابطه وجود نداره نباید حتی اسم خواهرمو ببرم چه برسه به بچه هاش محبت کنم.
آیا اشکالی داره من گاهی بدون اطلاع همسرم برم وخواهرمو ببینم ویا اونو دعوت کنم بیاد خونمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چون خودشم یواشکی این کارو میکنه ووقتی میفهمم واعتراض میکنم با حرفای زور وخشمگین جوابمو میده.
من خیلی احساس بدی دارم لطفا زودتر جوابمو بدید چون الانم ایام عیده ودوست دارم صله رحم کنم وبه خواهرم که 5سال از من بزرگتره سر بزنم.لطفا بهم بگید بیاطلاعی شوهرم از رفتن من گناه داره برام یانه؟؟/

باسلام و تبریک سال نو
امیدوارم سالی پربرکت و سرشار از بندگی خدا پیش رو داشته باشید .
از اینکه مقیدید بدون اینکه از حلال و مشروع بودن تصمیمتون مطمئن بشید اقدام نکنید خوشحالم
می دانید که خروج زن از منزل بدون اذن همسرش حرام است و جایز نیست . اما از طرفی صله ی رحم نیز واجب است وترک ان جایز نیست . اما از ان جایی که راه صله ی رحم منحصر به حضور در منزل اقوام و ارحام نیست و میتوانید با یک تماس تلفنی این صله رحم را انجام دهید . پس حرمت خروج از منزل به استحکام خود باقیست. اما انچه در باره ی ملاقات شوهرتان با خواهرشان وطاقت نیاوردن خودشان در دوری خواهرشان و توقعی که از شما دارند در تحمل این دوری و ملاقات ننمودن خواهرتان ،سخنی است بسیار منطقی که فکر میکنم اگر با محبت و زبان نرم این را با همسرتان در میان بگذارید و به شکل و لحن مچ گیری و لحن اعتراض شدید از ارتباطش با خواهرش مطرح نشود ،اثر خواهد گذاشت ، انچه لازم است زبان نرمتر و محبت امیز تر است ، البته بیشتر این را باید با کارشناسان مشاوره مطرح کنید که چگونه بهتر میتوانید در شوهرتان تاثیر گذار باشید
خوش و پیروز و سر بلند باشید .

سلام...
بنده كوچكترازآني هستم كه نكته اي روبيان كنم
عنوان تاپيك روديدم برام جالب بود
بنده بااين سوال قبلي كاري ندارم اماميخوام چيزي بگم
چراماخانم هاالبته بعضي هامون اين طوري شديم
چرافكرميكنيم اين قدرداره به ماظلم ميشه
باوركنين بااينكه يه خانم هستم اماميخوام سازماني بزنم به حمايت ازمردان باشه
چراسريال هاي ماهمش زن ذليلي وبي دست وپابودن مردان رودرمديريت خونه رونشون ميدن؟؟!!!
چرامازنان فكرنميكنيم كه بايدمردان رودرك كنيم
چرافكرميكنم خودم روميگم اگه به همسرم چشم بگم به جايي برميخوره؟!!
خونه هابعضاشده يازن سالاريابچه سالار....
پس مردبنده خداچي؟!
ازصبح تاشب كلي زحمت ميكشه بازم حق نداره حرف بزنه
كاش سازش روازمادرانمون يادبگيريم
موردي روازآشنايان سراغ دارم كه به خاطراينكه فرزنداولش دختربودكلي كتك ازشوهرش خورده بودولي بازم به شوهرش احترام ميذاشت وجلوي اسمش آقاميذاشت...
من كارمردروقبول ندارم اماببينيم اگه بامااين برخوردبشه فكرنكنم اجازه بديم مردديگه زنده بمونه
كمي احترام به شوهرروتمرين كنيم
به احترام همسرمون ازجامون بلندبشيم
ميگه يه ليوان آب بگيم چشم همسرم....
ببخشيدخواستم اين روبگم تاكمي ماخانمابه خودمون بيايم..

[="black"]جناب ستیلا نمیگم حرفاتون غلطه ولی به نظر من زندگی زناشویی یه رفاقت نه رابطه ی رییس و مرئوسی!...

احترام به اقایون و قدرشناسی از زحماتشون سرجاش ولی خدا هم میگه ازار مومن گناه داره
همون قدر که یه خانم بدون اجازه همسرش بیرون بره گناه میکنه یه اقا هم بی دلیل این محدودیت رو ایجاد کنه و از سر لجبازی و نه منطق گناه میکنه!!
کی سو ستفاده از اختیارات رو درست میدونه!...؟؟
این خانم به وظیفه ی شرعیش عمل میکنه و ان شا الله اون دنیام خدا براش جبران میکنه ولی واقعا به نظرتون رفتار اون اقا اخلاقی است؟!؟....(البته یه چیزم بگم تو این جور منازعات نمیشه با شنیدن حرف یکی از طرفین قضاوت کرد ...!من نمیگم کار اون اقا 100% غلطه ولی اگه قضیه همین باشه که ایشون گفتن ....!!)[/]

hoorshid;328646 نوشت:
جناب ستیلا نمیگم حرفاتون غلطه ولی به نظر من زندگی زناشویی یه رفاقت نه رابطه ی رییس و مرئوسی!...

احترام به اقایون و قدرشناسی از زحماتشون سرجاش ولی خدا هم میگه ازار مومن گناه داره
همون قدر که یه خانم بدون اجازه همسرش بیرون بره گناه میکنه یه اقا هم بی دلیل این محدودیت رو ایجاد کنه و از سر لجبازی و نه منطق گناه میکنه!!
کی سو ستفاده از اختیارات رو درست میدونه!...؟؟
این خانم به وظیفه ی شرعیش عمل میکنه و ان شا الله اون دنیام خدا براش جبران میکنه ولی واقعا به نظرتون رفتار اون اقا اخلاقی است؟!؟....(البته یه چیزم بگم تو این جور منازعات نمیشه با شنیدن حرف یکی از طرفین قضاوت کرد ...!من نمیگم کار اون اقا 100% غلطه ولی اگه قضیه همین باشه که ایشون گفتن ....!!)


توجه بفرماييدبنده عرايضم اصلاربطي به سوال قبلي نداشت صحبت خودم به صرف بود.
غرض بنده اينه كه اگه توي زندگي يكي آتيش ميشه ديگه اون طرف مقابل بنزين نباشه.

جناب rozesefid

بنده که مرد هستم چندین سال است که مشکل شما را دارم یعنی بنده با باجناقم قهر هستم ولی این قهر باعث نشده است که خانم بنده یا خواهرش به خانه های یکدیگر رفت و آمد نکنند تنها بنده و باجناقم به خانه های یکدیگر نمی رویم. مثلا در عید نوروز بنده خانم و فرزندانم را به خانه باجناقم می برم و توی ماشین منتظر می مانم تا آنها بیایند و باجناقم هم همین کار را می کند.

نقل قول:
سلام...
بنده كوچكترازآني هستم كه نكته اي روبيان كنم
عنوان تاپيك روديدم برام جالب بود
بنده بااين سوال قبلي كاري ندارم اماميخوام چيزي بگم
چراماخانم هاالبته بعضي هامون اين طوري شديم
چرافكرميكنيم اين قدرداره به ماظلم ميشه
باوركنين بااينكه يه خانم هستم اماميخوام سازماني بزنم به حمايت ازمردان باشه
چراسريال هاي ماهمش زن ذليلي وبي دست وپابودن مردان رودرمديريت خونه رونشون ميدن؟؟!!!
چرامازنان فكرنميكنيم كه بايدمردان رودرك كنيم
چرافكرميكنم خودم روميگم اگه به همسرم چشم بگم به جايي برميخوره؟!!
خونه هابعضاشده يازن سالاريابچه سالار....
پس مردبنده خداچي؟!
ازصبح تاشب كلي زحمت ميكشه بازم حق نداره حرف بزنه
كاش سازش روازمادرانمون يادبگيريم
موردي روازآشنايان سراغ دارم كه به خاطراينكه فرزنداولش دختربودكلي كتك ازشوهرش خورده بودولي بازم به شوهرش احترام ميذاشت وجلوي اسمش آقاميذاشت...
من كارمردروقبول ندارم اماببينيم اگه بامااين برخوردبشه فكرنكنم اجازه بديم مردديگه زنده بمونه
كمي احترام به شوهرروتمرين كنيم
به احترام همسرمون ازجامون بلندبشيم
ميگه يه ليوان آب بگيم چشم همسرم....
ببخشيدخواستم اين روبگم تاكمي ماخانمابه خودمون بيايم..

سلام

مشکل جامعه ما اینه

بسیاری از خانواده ها یا زن سالارن همه حقوق مردو نادیده میگیرن یا میشه مرد سالار و زن هر جوری ظلم شد بهش باید فرشته باشه و احترام و ....

میشه عالی بود ولی گفتن این حرف ها راحته باید بود در شرایط و دید چند نفر میتونن بی احترامی و ظلم و .. ببینن و سالیان سال فرشته بمونن!

چه توانستن از نظر بنیه روحی(هر کسی ازدواج میکنه تا به کمال برسه و ارامش و نیازاش بر طرف بشه ) چه ایمانی

بماند که از نظر من نمیشه یقینی تایید کرد و پسندیده دونست این مسالرو که
در مقابل ظلم ها و رفتار نادرست و غیر منطقی همسر همیشه مظلوم و بله قربان گو موند

شاید با این کار ظلمی که میتونه تموم بشه ادامه پیدا کنه و گناهان مرد هم بیشتر ....

همیشه اینگونه نیست فرد مقابل با محبت به اشتباهش پی ببره و گناه ظلمو ترک ...

ضمن عرض سلام وتشکر خدمت کارشناس محترم ودیگر دوستان که نظرات دلسوزانشون رواینجا مطرح کردن.

بعداز خوندن صحبتها مخصوصا صحبتهای جناب ستیلا لازم دیدم یه مقدار بیشتر از مشکلاتم رو اینجا بگم تا خدا نکرده اینظور به نظر نیاد که من دنبال حقوقی بیشتر از حق واقعیم هستم. من الان یه گوشه از گذشتم رو تعریف میکنم بعد خودتون قضاوت کنید من آیا تو این مدت صبور بودم یانه؟ وآیا هر زن دیگه هم جای من بود آیا بازهم صبور بود ؟؟؟؟م

همونظور که قبلا گفتم من 7ساله ازدواج کردم و شوهرم فردی فوق العاده بدخلق وزود رنجیه وخلقیاتش دقیقا برعکس منه. شدیدا گرایش به مردسالاری داره ومنو همیشه تحت تسلط خودش قرار داده. وقتی به گذشته نگاه میکنم همش تلخی وگریه های شبانه ام هست. نمیخواهم یکطرفه به قاضی بروم چون ایشون با وجود خلقیات تنگ شخصی بااراده ومستقل هست اما عیبش اینه که این خصوصیات باعث شده خود ش رو همیشه تنها وبی کس فرض کنه وبه هیچ کس اعتمادنکنه.
ایشون اگه بیش از حد عصبانی بشن دست بزن هم پیدا میکنه وبرام خاطرات تلخ وناگواری به یادگار گذاشته. از جمله اینکه وقتی سال 84 برای فرزند اولم باردار بودم چند ماه اول خوب بود اما همین که فهمید بچه دختره ازاین رو به اون رو شد.رفتارها وحرفهای غیر قابل باوری با من که یک زن باردار بودم داشت.سر هر هیچ وپوچ دعوای حسابی راه مینداخت. جوری بود که هیچ کس رو نمیذاشت به خونمون بیاد حتی مادرم. تا اینه یه روز مادرم طبق رسم ما برام کادوی عید نوروزآورد بعد که فهمید مادرم اومده وبرام کادو آورده یک قیامتی به پا کرد که فقط خدا شاهده.
منم اونقدر بهم فشار روحی وارد شد که فشار خونم زد بالا وجنین 8ماهم تو شکمم از حرکت ایستاد تا 2 روز التماس میکردم که منو دکتر ببره.هنوزم نفهمیدم چرا وجدانش اونقدر بیخیال بچش شده بود .تا اینکه سه روزبعد با مادرم رفتیم سنو گرافی ومتاسفانه دکتر گفت که همون سه روز پیش جنین تلف شده واگه زودتر از شکمم خارج نشه جون منم در خطره.
تا اینکه بستری شدم اما همه اومدن وبشت اتاق زایمان برام دعا وذکر میخوندن به غیر ازخود شخص شوهرم تازه فرداش به زور یه ربعی اومد وبدون پرسیدن احوالات من مثل یه مهمان غریبه کارش رو بهونه کرد وپاشد رفت.
حتی منو از بیمارستان مرخصم نکرد.واین خونوادم بودن که به کارا میرسیدن. پدر ومادرم برای اینکه زندگیم بیشتر از این خراب نشه منو همش دعوت به صبوری میکردن . بعد این ماجرا من وشوهرم هرگز دیگه راجب اودوران صحبت نکردیم اما این یه زخمی بود که بر قلبم زد وهنوزم که هنوزه تا یادش میوفتم آتیش میگیرم.

حالا جناب ستیلا که فکر میکنید حقوق مردان ضایع شده آیا شما جای من بودید وبهترین دوران زندگیت اینجور به عقوبت ظالمانه شوهر اونم به غیره منطقیترین دلیل دچار میشدید بازهم اعتقاد داشتی که مردان مظلومن وحقشون ضایع شده؟ (البته من منظورم همه مردان نیست)

آیا این کفران نعمت نبود در قبال خدا؟؟؟؟؟

حالا بگذریم که خواهر ومادرش این وسط چه آتیشهایی که نسوزوندن!وچه ها که تو گوش شوهرم نخوندن! من اینارو بعدها فهمیدم !

نمیخوام زیاد تو بهر خواهر شوهر اینا برم که خدا خودش داره جزای کاراشو میچشونه من فقط اینو میخوام بدونم مگه من احساسم از آهنه؟ مگه من انسان نیستم ؟ بعد اینهمه برخورد واتفاقات تلخ تو زندگیم که شما فقط یه گوشه کوچیکی ازش فهمیدین هنوزم باید چشم بگم والبته خدا شاهده که میگم اما این دیگه خیلی ظلمه که منو بیشتر از سه ساله که از دیدن خواهرم محروم کنه اما خودش با آگاهی از اینگه چه خواهر فتنه جویی داره باهاش رابطشو حفظ کنه؟؟؟؟

.

[="Tahoma"][="Green"]لا حول و لا قوة الا بالله

سلام بر شما
زدن این حرفها توسط من که هیچ تجربه ای ندارم شاید خنده دار باشه اما چیزهایی بوده که در زندگی دیگران دیدم
مردها برعکس ظاهرشون که خشن و بی احساس نشون داده میشه فوق العاده احساساتی هستند و به شدت تحت تاثیر محبت های همسرشون قرار میگیرند
محبت کیمیایی هست که مس وجود هر انسانی رو طلا میکنه
استفاده از کلمات محبت آمیز و رفتارهایی که همسرتون دوست داره مطمئناً راه گشاست ، نمیگم تا بحال این کار رو نکردید میگم بیشتر این کار رو بکنید و نه از روی اجبار بلکه واقعاً از ته دل
اینکه مرد در اختیار همسرش باشه هنر اون زن هست اگر نه هیچ مردی دوست نداره چیزی که الآن بهش میگن زن ذلیل (که من بهش میگم احترام متقابل) باشه
وقتی دل همسرتون نرم شد منطقی باهاش صحبت کنید ، به نظرم همسرتون حرکت اشتباهی در باجناقشون دیدند اما چون دنبال این نبودند که چرا این حرکت رو انجام دادند این دید منفی نه تنها از بین نرفت بلکه بدتر هم شده
این برای خودم هم اتفاق افتاده که بدلیل عملی که یک بنده خدایی انجام داده بود واقعاً ازش متنفر شدم اما یک بار کاملاً اتفاقی دیدمش و سلام و احوال پرسی کردیم دیدگاهم بهشون کاملاً عوض شد
به نظرم از همسرتون بپرسید چرا فکر میکنند باجناقشون انسان خوبی نیستند
[/]

] قال النبي صلی الله علیه و اله من صبر على سوء خلق امرأته أعطاه الله من الأجر ما أعطى‏

أيوب ع على بلائه و من صبرت على سوء خلق زوجها أعطاها الله مثل ثواب آسية بنت مزاحم مكارم‏الأخلاق ص : 214
مردی که بر بدخلقی همسرش صبر کند خداوند به او اجر ایوب پیامبر را عطا میکند و زنی که بر بد اخلاقی شوهرش صبر کند خداوند به او اجر اسیه بنت مزاحم (همسر فرعون) را عطا میکند مقام همسر فرعون مقام عنداللهی است ،مقامی که عرفا و بزرگان در ان متحیرند . اسیه بخاطر صبرش بر بد رفتاری شوهر بی دینش انچنان محبوب خداوند شد که خدا وند در قران از او یاد نمود و از مقام بالای او سخن فرمود . مقام عندللهی در بهشت بسیار بسیار بالاتر و غیر قابل مقایسه با بهشت سیب و گلابی و حوریه است

ظلم همسر و هرکس دیگری حتی در این دنیا بی پاسخ نمیماند و خداوند حساسیت عجیبی به ظلم دارد که از گناهانی شمرده شده که حتی در همین دنیا عقوبت ان دیده میشود .
اما ظلم همسر نباید مانع از ان شود که شما بوظایف زناشویی و همسرداری خود عمل کنید . در این راه ، وسوسه و ملامت ملامتگران شما را منحرف نکند : ان مع العسر یسرا بدانید که بی شک بهمراه سختی اسایش است
و بدانید که من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب: وعده ی خدا در قران است که کسی که دغدغه ی عملی او بندگی حق است و اینکه در هر لحظه و هر دو راهی و پیش امد وظیفه ی خدایی او چیست خداوند راه نجات در گرفتاریها برای او قرار میدهد و او را دستگیری میکند حتی از راهی که به مخیله اش هم خطور نمی کرد،،پس فاستقم کما امرت : انگونه که از جانب پروردگارت ماموری استقامت کن . موفق باشید

1- صبر 2- گذشت 3- حتی المقدور خوش اخلاقی در مقابل بداخلاقی

غوره را کم کم حلوا می سازد

البته در همه مراتب توکل به خدا بصورت دائم و دعا و کمک گرفتن از خدا

ظالم را رسوا وی سازد که کمتر ظلم کند

در ضمن حفظ مسائل دینی در زندگی و کمک به همسر بداخلاق که مثلا
مسجد رود یا با معنویات بیشتر آشنا شود
در هر صورت حفظ زندگی اگر اولاد ی هم باشد واجب است

سلام علیکم
خانم محترم اگر می دانید می توانید وضعیت موجود را تحمل کنید بدون این که روحیه شکرگزاری خود را از دست دهید که ایوب وار این کار را بکنید و اگر می بینیند نمی توانید شاید طلاق برای شما بهتر باشد!
عقل به تشخیص بد از بدتر است!
صبور بودن همیشه به تحمل وضعیت موجود نیست بلکه می تواند به تحمل تغییر وضعیت موجود باشد! آنهم صبر می طلبد شاید صبری بیشتر!
این چه زندگی است که فرد مدام در رنج بدخلقی ها و غرورهای انسان دیگر باشد.
خداوند تنها انسان را مکلف به تحمل والدین تحت هر شرائطی نموده است. بد اعتقادی و بد اخلاقی آنها را باید فرزندان تحمل کنند و حتی اف هم به آنها نگویند ولی تحمل دیگران حدی دارد و این حد بسته به ظرفیت هر انسانی است.
خانم محترم اگر ظرفیتتان تمام شده طلاق بگیرید تمام! اگر با طلاق عرش خداوند می لرزد این وضعیت شکسته شدن حدود الهی در منزل شما با این توصیفاتی که از شوهر بی رحم خود می کنید عرش خدا را از جا می کند!!

rozesefid;328814 نوشت:
[=arial]..........ایشون اگه بیش از حد عصبانی بشن دست بزن هم پیدا میکنه وبرام خاطرات تلخ وناگواری به یادگار گذاشته. [=arial]از جمله اینکه وقتی سال 84 برای فرزند اولم باردار بودم چند ماه اول خوب بود اما همین که فهمید بچه دختره ازاین رو به اون رو شد.رفتارها وحرفهای غیر قابل باوری با من که یک زن باردار بودم داشت.سر هر هیچ وپوچ دعوای حسابی راه مینداخت. جوری بود که هیچ کس رو نمیذاشت به خونمون بیاد حتی مادرم. تا اینه یه روز مادرم طبق رسم ما برام کادوی عید نوروزآورد بعد که فهمید مادرم اومده وبرام کادو آورده یک قیامتی به پا کرد که فقط خدا شاهده.
[=arial]منم اونقدر بهم فشار روحی وارد شد که فشار خونم زد بالا وجنین 8ماهم تو شکمم از حرکت ایستاد تا 2 روز التماس میکردم که منو دکتر ببره.هنوزم نفهمیدم چرا وجدانش اونقدر بیخیال بچش شده بود .تا اینکه سه روزبعد با مادرم رفتیم سنو گرافی ومتاسفانه دکتر گفت که همون سه روز پیش جنین تلف شده واگه زودتر از شکمم خارج نشه جون منم در خطره.
[=arial]تا اینکه بستری شدم اما همه اومدن وبشت اتاق زایمان برام دعا وذکر میخوندن به غیر ازخود شخص شوهرم تازه فرداش به زور یه ربعی اومد وبدون پرسیدن احوالات من مثل یه مهمان غریبه کارش رو بهونه کرد وپاشد رفت.
[=arial]حتی منو از بیمارستان مرخصم نکرد
[=arial]............


از خواندن شرایط سختی که تحمل کردید متاسف شدم خواهر عزیز،:Sham:
من موافق یک طرفه به قاضی رفتن نیستم اما اگر تمام اینموارد به همین شکل برایتان اتفاق افتاده باید بگم با نظر جناب روحبخش موافقم ، عاقلانه ترین کار اینست که خود را از دست او نجات دهید .کسانیکه دیگران را مدام به صبوری و گذشت دعوت میکنند کنار گود ایستاده اند و شاید نوشته های شما را درست نخوانده اند. از فرسایش وتخریب روح و روان خود در یک رابطه نابرابر جلوگیری کنید و این ظلم آشکار را به بهانه اطاعت از شوهر برحود نپذیرید .
ازقانون کمک بگیرید.

شرایط زندگیم جوریه که به دلایلی نمیشه طلاق بگیرم !
قبل از گفتن دلایلم میخوام یه جریانی رو اینجا بگم. شاید این پست طولانی بشه اما گفتنش خیلی سبکم میکنه!
روز آخری که من برای فرزند مرده ام باردار بودم به دلیل اینکه دیگه جون نداشت جسمش کمی باد کرده بود و هنگام خواب برشکم ولگنم سنگینی میکرد وباعث درد وحشتناک در بدنم شده بود جوری که اصلا نمیتونستم چشم روهم بذارم. همش خودمو این پهلو اون پهلو میکردم تا بلکه زودتر صبح بشه! شوهرمم بی تفاوت پشت به من خوابیده بود. در لحظات نزدیک صبح بود که یهو دیدم کنار پاهای من انگار یه دختر کوچولو در حدود 4سال باموهای سیاه مجعد به پهلو خوابیده ! با تعجب داشتم نگاش میکردم واز خودم میپرسیدم این دیگه کیه خدا؟؟؟؟ که انگار یه صدای از درونم گفت این "حضرت رقیه(س)" هست.
هنوز در حیرت بودم که یهو روبروی تخت یه آقای بزرگواری با لباسهای خاصی جلوم ظاهر شد. بعد اون آقا مخاطب به من گفت:" دخترم نگران نباش دیگه آخرشه .کم مونده که از این اوضاع ودرد راحت بشی" منم سریع از جام بلند شدم ولب تخت نشستم وازشون پرسیدم آقا شما کی هستین؟؟؟ با مهربانی گفت من "امام حسینم(ع)" .از ذوق خواستم دستشونو ببوسم که یهو احساس کردم دوباره برگشتم به حالت اولم یعنی دراز کش و تصویر آقاهم جولوی چشمام از پائین به بالا آروم محو شد.
چیزهای که دیده بودم خیلی عجیب وغیر قابل باور بود. مطمئن بودم که خواب نبودم وهمگی واقعا اتفاق افتاد. موهای بدنم از ترس وهیجان سیخ شده بود. با خودم فکر کردم حتما قراره بمیرم. این ماجرا رو به شوهرم نگفتم.صبح اون روز ازش خواهش کردم منو ببره دکتر! گفت: به من چه ! زن باردارو باید مادرش رسیدگی کنه. زنگ زدم به مادرم واونم با شوهر خواهرم اومدن ومنو به بیمارستان بردن واین درحالی بود که شوهرم تو خونه واسه خودش لم داده بود.
باقی ماجرا رو تو پست قبل نوشتم .اما میخواستم اینو بگم که خدا هم اونروزها مظلومیت منو دید وبه خاطر دعاها وذکرها جونمو به مادر وخونوادم بخشید.
بعد اون ماجرا یه سفر مشهد درکمال ناباوری قسمت شد وحالا تو این سفر چه برخوردهایه ناجوری باهام داشت بماند .به قم که رسیدیم ازش خواستم منو به حرم ببره . وقتی وارد حرم خانم شدم بادلی شکسته ازش خواستم که زخم دلمو درمان کنه وعوض بچمو بهم از خدا بخواد!
واقعا ایمان آوردم که خانم معصومه(س) کریمه اهل بیته! چون 4 ماه بعد دوباره باردار شدم وایندفعه خدا بهم پسر داد تازه اونم هشت ماهه ودقیقا تو همون تاریخی که به فرزند قبلیم برای تولد دادن یعنی 4 اردیبهشت به دنیا اومد.
این یعنی یه نشونه بود که خانم معصومه نشون داد که عوض بچمو بهم داد. .الانم یه پسره6ساله خوشکل وشیرین زبون دارم که هر وقت باباش سر هیچ وپوچ باهام دعوا میکنه از من طرفداری میکنه وهوامو داره. وباهمون زبان کودکانه میگه بابایی مامانو دعواش نکن گناه داره . ...
اینارو گفتم که در اخر بگم من بخاطر پسر عزیزم نمیتونم طلاق بگیرم . وهمچنین اون دیدارها باعث شد تا بدونم که من تنها نیستم ویکی اون بالا هوامو داره. مشکل من اینجاست که نمیدونم با خلقیات همسرم چجوری کنار بیام. چون تنها چیزی که دربارش قابل پیش بینیه اینه که واقعا غیر قابل پیش بینیه!
یهو با فامیل وخونواده ا م سلام علیک داره ویهو با دلیل بنی اسرائیلی بهم میگه که حق ندارم برم ویا بیان و معاشرت داشته باشیم. وهمه اینا تو خانواده خودشم دائم در حال تکراره. 4تا عمو داره اما پدرش با هیچ کدومش رفت وآمد نداره . 4تا دایی و 3خاله داره که من سال تا سال نشده ببینم و بشناسمشون. کمتر شده که تومراسمی یا حتی عروسی شرکت کنن. خیلی منزوی و منفی نگرهستن.همه این محنتها که من میکشم بیشترش تقصیر خونوادشه چون تو این فضا بارش آوردن. من دیدم که مادرش دائم تو گوشه پسراش میخونه که همه دشمن شمان ! همه به شما حسودی میکنن و... میدونم که عجیبه اما خداشاهده عینه واقعیته!
.جای عجیبش اینجاست که شوهرم تحصیل کرده هستش وخوب هنر سخنوری رو بلده وزیاد دیدم به کسای دیگه راه ورسم نشون میده اما به زندگیه خودمون که میرسه مثل اشخاص دوران جاهلیت رفتار میکنه . من تو برزخ زندگیم موندم ازیه طرف وعده نیک خدا وهمچنین آینده پسرم وبدتر پیری پدرم وبیماریه قلبی مادرم واز طرف دیگه اخلاقیات غیر قابل تحمل شوهرم .
به خدا خیلی سخته. من اگه طلاق بگیرم نه پشوانه مالی درست وحسابی دارم ونه میتونم سربار پدر ومادرم باشم .اگه هم بخوام تحمل کنم میدونم که خیلی زودتر از موعد پیر میشم وازبین میرم..
باهزار مکافات ومنت راضیش کردم بذاره تو دانشگاه ادامه تحصیل بدم والانم ترم 4 هستم وهدفم درواقه اینه که اگه یه روز کارد به استخونم رسید بتونم با استفاده از مدرکم رو پای خودم بایستم .درضمن پسرمم داره بزرگ میشه ومطمئنا تنهام نمیذاره وهوامو مثله همیشه خواهد داشت.(امیدوارم)
با اینکه گفتگو تو این تالار هم ممکنه دردی از من دواء نکنه اما خوشحالم که یه جایی رو پیدا کردم که بی رودرواسی از مشکلاتم بگم ودرد درونمو هرچند کم تخلیه کنم.

سلام
صبور باشید و به زندگی خود امید داشته باشید و برای همسرتان بسیار دعا کنید که انشالله خداوند هدایتش کند .
[spoiler] تا میتوانید برای خود پس انداز کنید. آینده نگر باشید [/spoiler]

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ
در این روز محسنیه لعنت میکنم آنکه آتش زد و سیلی زد و شلاق زد. لعنت بر اولی و دومی

همینطور که ارشاد القلوب رو ورق میزدم باین رسیدم که حدیثی نقل شده بگمانم از رسول الله که سه زن حکم مجاهدت و شهادت را در قیامت دارند یکی آنکه بداخلاقی شوهرش را تحمل کند.

rozesefid;327855 نوشت:

بسمه تعالي
بنده هم خدمت شما و ديگر دوستان محترم سلام عرض مي‌كنم و از درگاه خداوند متعال سال مباركي را براي همه عزيزان مسئلت دارم.
بنابر فرمايشات جنابعالي، هرچند رويكرد و رفتار ناشاياست همسر شما، جاي تاسف و ملامت دارد، اما عرايض خودم را با روايتي از رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم اغاز مي كنم تا بشارتي باشد بر شما خواهر گرامي و ديگر بانواني كه در شرايط شما به سر مي برند:
رسول مكرم اسلام فرمودند:
خدا عذاب قبر را از سه دسته از زنان برمي‌دارد و در روز قيامت با فاطمه دختر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم محشور خواهد كرد، زني كه بر غيرت همسرش شكيبايي كند و زني كه در برابر بداخلاقي شوهرش بردباري كند و.... خدا به هريك از آنان ثواب هزار شهيد مي‌دهد.( ارشادالقلوب، ص 175).
از اين روايت نوراني و ديگر روايات مشابه، به دست مي‌آيد كه تحمل بداخلاقيهاي همسر، امري دشوار و سخت است كه خداوند به پاس تحنل اين دشواريها، اجر و ثوابي عنايت مي كند كه در قالب تصور نمي گنجد. لذا شايسته است همانطور كه تاكنون از خود صبوري نشان داده ايد، در ادامه نيز بردباري را پيشه كرده و آن روي سكه(اجر معنوي) را نيز بيش از پيش مد نظر داشته باشيد.
اما بيان اين نكات را نيز لازم مي دانم:
1- در امر تبعيت از همسر و محدوده آن، به راي مرجع تقليد خود مراجعه كنيد و از دفتر ايشان كسب تكليف نماييد. چرا كه برخي از فقهاء، اذن كلي را لازم مي دانند نه اذن گرفتن در تمام جزييات، مثلا به نظر برخي مراجع عظام، اگر زني براي بيرون رفتن به صورت كلي اذن داشته باشد مي تواند در منزل اقوام خود نيز حضور پيدا كند، بدون اينكه نياز به اذن خاص براي حضور در چنين محافلي داشته باشد.
لكن نكته اي كه نبايد از آن غفلت كرد اين است كه؛ هرچند چنين رفتاري (به اعتقاد برخي مراجع) خلاف شرع نيست، اما به علت پنهان كاري و احتمال افشاء، ممكن است آسيبي مانند بي اعتمادي و اختلاف همسران را در پي داشته باشد. بر اين مبنا مي بايست در هرصورت شرايط را لحاظ كرد.
2- سعي كنيد از مقابله به مثل و محكوم كردن ايشان خودداري كنيد، چنين اقدامي خوي لجاجت و حق گريزي را در ايشان تقويت مي‌كند.
3- از تعريف و تمجيد نسبت به خانواده خود و خواهرتان هرچند مطابق با حق و واقعيت باشد؛ پرهيز كنيد.
4- نقاط قوت ايشان را برجسته كرده و بر اشتراكات سرمايه گذاري كنيد.
5- بپذيريد كه برخي از خلقيات ايشان، تنها از طريق مشاوره تخصصي قابل تعديل است.
6- بهانه هاي ايشان را نسبت به خود كاهش داده و با رفتارهاي صميمامه نظير هديه، قدرداني، حمايت و پشتيباني و...طبع ايشان را نسبت به خود ملايم نماييد تا انشاءالله از اين رهگذر، ايشان خود نياز عاطفي و حق طبيعي شما را درك و مقدمات پاسخ به آن را فراهم سازند.
7- به خداوند متعال توكل داشته باشيد و اميد خود را از دست ندهيد.
با آرزوي توفيق روزافزون حضرتعالي

اسراء;328491 نوشت:
می دانید که خروج زن از منزل بدون اذن همسرش حرام است و جایز نیست

سلام و عرض ادب
لطفا مرجع یا مراجعی که این فتوا را دادند ذکر کنید
طبق نظر آیت الله مکارم شیرازی صله رحم پدر ،مادر،خواهر و برادر وامثال ان در حد لازم بدون اجازه شوهر ایرادی ندارد

سوال:در چه مواردی اطاعت از شوهر واجب نیست؟

جواب:در مواردی اطاعت از شوهر لازم نیست که با انجام اموری مانند واجبات (حج واجب، صله رحم نسبت به پدر و مادر و برادر و خواهر و امثال آن به مقدار لازم)، فراگرفتن احکام اسلام مانند رفتن به مسجد و امثال آن، تهیه اجناس ضروری منزل در حالی که مجبور باشد، شرکت در انتخابات و راهپیمایی های ضروری و همچنین در مورد مراجعه به طبیب مخالفت کند.

افلاکیان;332001 نوشت:

سلام و عرض ادب
لطفا مرجع یا مراجعی که این فتوا را دادند ذکر کنید
طبق نظر آیت الله مکارم شیرازی صله رحم پدر ،مادر،خواهر و برادر وامثال ان در حد لازم بدون اجازه شوهر ایرادی ندارد

سوال:در چه مواردی اطاعت از شوهر واجب نیست؟

جواب:در مواردی اطاعت از شوهر لازم نیست که با انجام اموری مانند واجبات (حج واجب، صله رحم نسبت به پدر و مادر و برادر و خواهر و امثال آن به مقدار لازم)، فراگرفتن احکام اسلام مانند رفتن به مسجد و امثال آن، تهیه اجناس ضروری منزل در حالی که مجبور باشد، شرکت در انتخابات و راهپیمایی های ضروری و همچنین در مورد مراجعه به طبیب مخالفت کند.

با سلام
فتوای فوق در خصوص صله رحم (خواهر و برادر و پدر و مادر )،مختص ایت الله مکارم است البته با این قید که: در صورتی که منجر به مفسده در زندگی شخص نشود .مثلا باعث نشود که بین زن و شوهر در اثر این خروج بدون اجازه دعوا و درگیری پیش اید .و البته میدانید که در صورت وجود مفسده ی این چنینی حتی حج واجب که به گردن زن است و بدون اذن شوهر میتواند حج بجا اورد در این فرض یعنی صورتی که موجب مفسده و اخلال در روابط زن و شوهر و درگیری و دعوا و مانند ان شود واجب نیست .
ضمن اینکه خروج از منزل برای شرکت در راهپیمایی و مانند ان هم در صورتی است که راهپیمایی و انتخابات واجب شرعی شود یعنی شرایط حادی باشد که راهپیمایی بر فرد فرد مردم واجب شود (مثلا شرایط بگونه ای باشد که اگر در راهپیمایی شرکت نکند بعلت استقبال کم و جمعیت کمی که شرکت نموده اند نظام اسلام ضربه میخورد )در اینصورت منع شوهر مانع شرعی از خروج نیست ، ولی در شرایط عادی اگر شوهر از انتخابات یا راهپیمایی منع نمود خروج بدون اذن او برای شرکت در ان جایز نیست .و این هم متن عبارت کتاب النکاح ایت الله مکارم:

[=Noor_Titr]كتاب النكاح (مكارم)، ج‌6، ص: 124[=Noor_Lotus]
[=Noor_Lotus]همچنين [=Noor_Lotus]اگر شركت در انتخابات[=Noor_Lotus] يا راه‌پيمايى[=Noor_Lotus] [=Noor_Lotus][=Noor_Lotus]واجب بود[=Noor_Lotus][=Noor_Lotus] در اينجا نيز نهى زوج تأثير ندارد و بايد زن در اين صحنه‌ها براى اداى واجب حاضر شود و اجازه لازم نيست، البتّه اگر اخلاقا اجازه بگيرد، اشكالى ندارد.
[=Noor_Lotus]

[="Black"]

اسراء;355416 نوشت:
در صورتی که منجر به مفسده در زندگی شخص نشود

سلام و عرض ادب
اما این قید در فتوای ایشون نیومده!
معلومه که وقتی شوهر با موارد ذکر شده مخالف باشه مفسده(حتی به مقدار کم)ایجاد می شود!

اسراء;355416 نوشت:
یعنی شرایط حادی باشد که راهپیمایی بر فرد فرد مردم واجب شود

فکر نکنم چنین شرایطی در طول تاریخ بشریت به وجود بیاد که راه پیمایی و حضور در انتخابات بر فرد فرد مردم واجب بشه.بنابراین فکر نکنم منظور معظم له اونطور که شما گفتید باشع.[/]

موضوع قفل شده است