جمع بندی درخواست احادیثی پیرامون اعتماد

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخواست احادیثی پیرامون اعتماد

یا الله
سلام و درود:Gol:

ضمن عرض خسته نباشید خدمت اساتید بخش حدیث

من به احادیث پیرامون اعتماد نیاز دارم. منظور از اعتماد اصلا اعتماد به نفس نیست. منظورم از اعتماد، اعتماد بین اشخاص مختلف هست اینکه به کی میشه اعتماد کرد و طرف مقابل چه ویژگی هایی داشته باشه و اینکه تعریف اعتماد به دیگران در دین ما چیه؟

از نهج البلاغه یا از هر منبعی و یا از کدام معصوم فرقی نمی کنه.

پیشاپیش از راهنماییتون سپاسگزارم:Gol:

با نام الله



سلام به شما پرسشگر گرامی
سال نو را به شما دوست عزیز تبریک عرض می کنم.
این اولین نوشتاری است که در آغاز سال 1392 شمسی در کانون گفتگوی دینی درج می کنم و خدای متعال را شاکرم که سیاهه این کمترین را به نور روایات اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، روشنی داده و زینت بخشیده؛ امید که راهگشای دوستان، و مورد قبول حق تعالی واقع گردد؛ ان شاء الله.

-------------------------------------


موضوعی کلی را عنوان فرموده اید که در قالب های مختلفی قابل بررسی است؛ به عنوان نمونه، گاهی بررسی می کنیم که فلانی برای دوستی و همنشینی قابل اعتماد است یا نه؟ گاهی بررسی می کنیم که فلانی برای معامله قابل اعتماد است یا نه؟ گاهی بررسی می کنیم که فلانی برای همسایگی قابل اعتماد است یا نه؟ گاهی بررسی می کنیم که فلانی برای ازدواج مورد مناسب و قابل اعتماد است یا نه؟ و ...

پس در هر موضوع، میزان اهمیت و حساسیت این اعتماد متفاوت است و به اندازه اهمیت موضوع، درباره میزان قابل اعتماد بودن طرف مقابل، حساسیت به خرج می دهیم؛ مثلا در موضوعاتی مانند ازدواج و حتی انتخاب دوست، این توجه و حساسیت درجه نسبتا بالایی دارد زیرا در این موضوعات، طرف مقابل تاثیر قابل توجهی در زندگی فرد دارد و حتی گاهی اوقات می تواند مسیر زندگی فرد را تغییر دهد!

در عین حال، برای همه این موضوعات، یک سری ملاک های مشترک وجود دارد که با توجه به آنها، می توانیم میزان اعتمادبخشی افراد را تا حدود قابل ملاحظه ای بسنجیم؛ از جمله اینکه:

به افراد بدکار، احمق، دروغگو، بی ادب، حسود به نعمت های دیگران (کسی که چشم دیدن نعمت دیگران را ندارد)، سخن چین، فریب کار، فاش کننده راز و خائن اعتماد نکنیم، و در مقابل، به افراد صالح، خداترس، راستگو و امین اعتماد نماییم؛ برخی روایات ناظر به این مطالب چنین است:

عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ (1)

امام صادق (ع) فرمود: فریب نماز و روزه مردم را نخورید [یعنی مبادا به خیال اینکه فلانی نماز می خواند و روزه می گیرد، به او کاملا اعتماد کنید]، زیرا چه بسا کسی به نماز و روزه اش عادت کرده [و از سر عادت آنها را بجا می آورد، طوری که] اگر آنها را ترک کند، دچار وحشت می شود! [پس اگر می خواهید مردم را بسنجید]، آنها را با عیار راستگویی و امانت داری بسنجید [اگر امانت دار و راستگو هستند، آنگاه اهل ایمان و اعتقادند و قابل اطمینان].

و قال ع ... و لا تثق في من تخاف أن يغدر بك... (2)
امام صادق (علیه السلام): ... به كسى كه می ترسى به تو خيانت كند، اعتماد مکن...

لا تثق بمن يذيع سرک (3)
به کسی که رازت را فاش می کند، اعتماد مکن

... وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْز (4)
اطمينان به افراد، قبل از آزمودن آنها، از عجز و ناتوانى است

من اطمأن قبل الاختبار ندم (5)
هر كس پيش از آزمايش اعتماد كند، پشيمان گردد

لا تثق بالصديق قبل الخبرة (6)
پيش از آزمايش، به دوست اعتماد مكن [يعنى پيش از آزمايش كسى را دوست خود مگير، يا هر چند دوست تو باشد پيش از آزمايش در امور خود به او اعتماد مكن] (7)

پی نوشت
------------------------
1- الكافی، ج2/ ص104
2- أعلام‏ الدين، ص 304
3- غررالحكم، ص 321، ح 7440
4- نهج البلاغة، ص 544 ؛ برای روایات دیگر، رجوع کنید به:غررالحکم، ص 416، ذیل عنوان «من اتخذه بالاختبار».
5- غررالحکم، ص 416، ح 9497
6- غررالحکم، ص 416، ح 9498
7- شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج‏6، ص 282

در برخی روایات پست قبلی، از آزمودن افراد سخن به میان آمد. پیشوایان دین، برای آزمودن افراد، راه های مختلفی هم معرفی فرموده اند، از جمله:

عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ وَ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَيْنِ فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِي مَوَاقِيتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِي الْعُسْرِ وَ الْيُسْر (1)
امام صادق (عليه السلام) فرمود: برادران [= دوستان] خود را با دو خصلت آزمايش كنيد، پس اگر آن دو خصلت در آنها بود [قابل اعتماد اند]، و اگر آن دو خصلت را نداشتند، از آنها دور شويد، دور شويد، دور شويد! مواظبت او بر نمازهايش در اوقات آن، نيكى به برادران دینی در سختى و آسایش.

قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ مَنْ غَضِبَ عَلَيْكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَلَمْ يَقُلْ فِيكَ شَرّاً فَاتَّخِذْهُ لِنَفْسِكَ صَدِيقا (2)
امام صادق (ع) به بعضى از دوستانش فرمود: هر كس سه مرتبه از تو خشمگين شود و در باره تو بدى نگويد، او را براى دوستی انتخاب كن. (3)

پی نوشت
------------------------
1- الكافي، ج‏2، ص 671، ح 7
2- وسائل الشيعة، ج‏12، ص: 147، ح 15899
3- برای روایات دیگر این موضوع، رجوع کنید به: وسائل الشيعة، ج‏12، ص 145 ، بَابُ كَرَاهَةِ ذَهَابِ الْحِشْمَةِ بَيْنَ الْإِخْوَانِ بِالْكُلِّيَّةِ وَ الِاسْتِرْسَالِ وَ الْمُبَالَغَةِ فِي الثِّقَه

این نکته هم مناسب است که در اینجا ذکر شود و آن اینکه: اعتماد به افراد، نباید به صورت مطلق و بی قید و شرط باشد بلکه با رعایت تعادل و حد و اندازه باشد:

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَاصِلٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا تَثِقْ بِأَخِيكَ كُلَّ الثِّقَةِ فَإِنَّ صَرْعَةَ الِاسْتِرْسَالِ لَنْ تُسْتَقَالَ‏ (1)
امام صادق (ع) فرمود: به برادر [=دوست] خود، اطمينان مطلق و كامل نداشته باش، زيرا به زمين خوردن از راه اطمينان و زياد انس گرفتن، جبران پذير نيست

وَ قَالَ ع ابْذُلْ لِصَدِيقِكَ كُلَّ الْمَوَدَّةِ وَ لَا تَبْذُلْ لَهُ كُلَّ الطُّمَأْنِينَةِ وَ أَعْطِهِ كُلَّ الْمُوَاسَاةِ وَ لَا تُفْضِ إِلَيْهِ بِكُلِّ الْأَسْرَارِ تُوَفِّي الْحِكْمَةَ حَقَّهَا وَ الصَّدِيقَ وَاجِبَه‏ (2)
امام علی (علیه السلام) فرمود: همه گونه مودت را برای دوستت نثار كن اما همه گونه به او اعتماد مكن! همه گونه با او همراهی كن اما همه رازهایت را به او مگو، تا حق حكمت و هر آنچه که براى دوست لازم است، را ادا کرده باشی

پی نوشت
------------------
1- الكافي، ج‏2، ص 672 ، ص 671، ح 6
2- بحار الأنوار، ج‏71، ص 165

یا الله
سلام و درود
همیشه سلامت باشید استاد:Gol:
..................

واقعا ممنونم بابت مطالبه مفیدتون که حتما استفاده خواهم کرد

منظور از این اعتماد اینه که من برای یک رابطه اجتماعی و یا رابطه دوستی و یا کاری به شخصی در فضای واقعی یا مجازی اعتماد کنم

آیا تعریف زیر میتونه مورد قبول باشه؟ یا اینکه با توجه به مباحث دینی ایرادی به این تعریف وارد هست

" من به شخصی اعتماد می کنم که اطمینان دارم این شخص کاری رو انجام میده که نتیجه اش برای من خوب باشه"

آیا این تعریف مناسبه؟ آیا موارد دیگه ای هم هست که تکمیلش کنه؟

ممنون میشم راهنماییم کنید:Gol:

نقل قول:
با توجه به اینکه شما پاسخگویی قرآنی هم هستید میتونم همین جا نظر قرآن رو هم در مورد اعتماد به دیگران (حال در هر موردی البته به جز ازدواج) بدونم؟

سلام علیکم
ابتداء باید مشخص نمود که اعتماد به چه منظوری صورت می گیرد.
1) اگر در مسائل اقتصادی اعتماد می کنیم و داد و ستد خود را ثبت نمی کنیم این اعتماد از نظر اسلام مذموم است و طولانی ترین آیه قرآن (بقره: 282) در همین رابطه است!
2) اگر اعتماد برای گفتن راز هست و این راز گناهانی است که فرد انجام داده چیزی که بین نو جوانان و جوانان رائج است که باز کاری است مذموم و حتی حرام.
3) اگر اعتماد به معنای این است که فردی رازهای غیر گناه را در اختیار کسی قرار دهد خب باید ابتداء او بیازماید. روشهای آزمون در نوشتار زیر آمده است:
http://www.askdin.com/downloads.php?do=file&id=1025
4) اگر اعتماد به معنای اتکاء به قول و قرار افراد است آنهم قابل ارزیابی است به این صورت که ابتداء قرارهای کم هزینه تری گذاشته شود و آرام آرام قرارهای جدی تر به میان آید. و البته قراراهای اقتصادی همچنان باید ثبت سند شود!
5) اگر اعتماد جهت انتخاب معلم و مربی و دوست است. باید هیچ وقت این اعتماد سبب نشود تا سیطره والدین بر فرزند تحت الشعاع سیطره دیگران قرار گیرد.
6) اگر اعتماد در انتخاب همسر است که می توانید با کمک نوشتار زیر روش گزینش همسر را مورد ارزیابی قرار دهید.
http://www.askdin.com/thread21169.html
7) اکر اعتماد در انتخابات سیاسی که باید قبل از هر انتخاباتی گوش به راهنمایی ها و کدها ارائه شده از طرف رهبر معظم انقلاب بود و بعد هم به اصلح مورد نظر رأی داد و در قضایای بعدش توکل به خداوند نمود.
***
خلاصه اعتماد در هر موردی پاسخی متفاوت دارد.

یا الله
سلام و درود بر استاد محترم ممنونم که مشارکت می کنید
اعتماد به این منظور نیست که من تمام رازها و ... به طرف مقابل بگم نه ، منظور اینه که مثلا هر کی که به من سلام کنه که من بهش اعتماد نمی کنم، بسته به ویژگی هایی به میزان متفاوتی بهش اعتماد خواهم کرد و منظورم هم تو روابط اجتماعی هست.
برای مثال همون طور که استاد صدیقین یا خودشما هم اشاره فرمودید ما یه سری ملاک در نظر میگیریم
برای مثال ما تو بازار به کسی اعتماد می کنیم که اعتبار داشته باشه
مثلا عملش درست باشه ، حرف و عملش یکی باشه ، کارهاش برای عموم مفید باشه یعنی به ضرر کسی کاری نکنه و....
قبول دارم که اعتماد در جای مختلف معنی متفاوت هم خواهد داشت
حالا ما بیشتر در مورد دوستی صحبت می کنیم

(اینجا باید عرض کنم که من روی موضوع اعتماد در محیط مجازی کار می کنم و از اونجا که تو این زمینه هر کسی تعاریف متفاوتی ارائه می کنه من میخواستم به عنوان یک مسلمان اون تعاریف رو با منابع ناب اسلامی گسترشش بدم و فقط به اون تعاریف بسنده نکنم. از اونجا که این محیط مجازی فقط شامل رابطه دوستی نمی شه و این روابط در زمینه کاری تجارت و .. هم هست پس نمیتونم فقط روی یک زمینه زوم کنم. اعتماد در موارد مختلف می تونه در نهایت ترکیب بشه، به صورت یک تعریف جامع)

مهر آوا;328149 نوشت:
سلام و درود
همیشه سلامت باشید استاد
علیکم السلام
ممنون از لطف شما

مهر آوا;328149 نوشت:
منظور از این اعتماد اینه که من برای یک رابطه اجتماعی و یا رابطه دوستی و یا کاری به شخصی در فضای واقعی یا مجازی اعتماد کنم
همه روایاتی که عرض کردم ناظر به مساله اعتماد بود. برخی مواردش هم که در موضوع اعتماد برای برقراری ارتباط دوستانه تصریح داشت؛ روایتی بی ربط به موضوع، ذکر نکرده ام.

بحث اعتماد در فضای مجازی، مساله جدیدی است که مطرح فرمودید. به نظر بنده، در فضای مجازی، به خاطر عدم دستیابی به شناختی واقعی از فرد مورد نظر، نمی توان اعتمادی قوی و مطمئن و واقعی نسبت به شخصیت او بدست آورد.

مهر آوا;328149 نوشت:
آیا تعریف زیر میتونه مورد قبول باشه؟ یا اینکه با توجه به مباحث دینی ایرادی به این تعریف وارد هست

" من به شخصی اعتماد می کنم که اطمینان دارم این شخص کاری رو انجام میده که نتیجه اش برای من خوب باشه"

آیا این تعریف مناسبه؟ آیا موارد دیگه ای هم هست که تکمیلش کنه؟

در روایاتی که برای این موضوع بررسی کردم به موردی که برای «اعتماد» تعریفی ارائه داده باشد، دست نیافتم. «اعتماد» معنا و مفهوم ساده و روشنی دارد؛ اعتماد داشتن به کسی بدین معناست که می توان در کار مورد نظر به او تکیه کرد، لذا به چوبی که ستون خیمه است، «عمود» می گویند چون تکیه گاه خیمه است، و به شخص بزرگی که تکیه گاه مردم است، و مردم به او اعتماد و تکیه دارند، «عمید» می گویند. (ر.ک: مفردات؛ ذیل ماده عمد)

تعریف شما، گونه ای «دورِ منطقی» دارد، چون واژه «اعتماد» را در تعریفش تکرار کرده اید! مثل این می ماند که کسی از شما بپرسد: «کار» چیست؟ و شما بفرمایید: «کار» کاری است که...
اینجا هم پرسیده اید: «اعتماد» چیست؟ و پاسخ داده اید: «اعتماد»، یعنی اینکه من به شخصی «اعتماد» می کنم که...

اشکال دیگر تعریف شما اینست که فرموده اید: «نتیجه کاری که شخص مورد اعتماد، برای من انجام می دهد، برای من [همیشه] خوب است»! آیا در عمل و در واقع، همین گونه است و نتیجه کار شخص مورد اعتماد، همیشه خوب از آب در می آید؟! روشن است که اینچنین نیست و در برخی موارد اشتباه می کند و این مطلبی طبیعی است، پس تعریفی که ارائه داده اید، به دلیل «دور» داشتن، و نیز به دلیل عدم تطبیق با همه مصادیقش، تعریف صحیحی به نظر نمی رسد!

پیشنهاد بنده اینست که به جای اینکه خود را با تعریف غیر ضروری این واژه درگیر نمایید، به معنای ساده و روشن آن توجه فرمایید و آن اینکه: اعتماد داشتن به کسی بدین معناست که می توان در کار مورد نظر به او تکیه کرد.

همانطور که در پست های پیشین عرض کردم، بسته به موضوعی که در ذهن دارید، گستره این اعتماد و اهمیت آن، متفاوت است: اعتماد برای یک انجام معامله، اعتماد برای دوست یابی، اعتماد برای ازدواج و ...

متشکرم استاد بزرگوار

نقل قول:
عریف شما، گونه ای «دورِ منطقی» دارد، چون واژه «اعتماد» را در تعریفش تکرار کرده اید! مثل این می ماند که کسی از شما بپرسد: «کار» چیست؟ و شما بفرمایید: «کار» کاری است که...
اینجا هم پرسیده اید: «اعتماد» چیست؟ و پاسخ داده اید: «اعتماد»، یعنی اینکه من به شخصی «اعتماد» می کنم که...
من تو تعریف گفتم اطمینان (confidence) نه اعتماد (Trust). و این تعریفی که من گفتم تعریفی از من نبود. این تعریفی در فضای مجازی هست که کارشناسان خارجی در این مورد می کند و همه هم بهش ارجاع میدن و من هم دنبال اینم که ببینم کامل هست یا نه

نقل قول:
اشکال دیگر تعریف شما اینست که فرموده اید: «نتیجه کاری که شخص مورد اعتماد، برای من انجام می دهد، برای من [همیشه] خوب است»! آیا در عمل و در واقع، همین گونه است و نتیجه کار شخص مورد اعتماد، همیشه خوب از آب در می آید؟! روشن است که اینچنین نیست و در برخی موارد اشتباه می کند و این مطلبی طبیعی است، پس تعریفی که ارائه داده اید، به دلیل «دور» داشتن، و نیز به دلیل عدم تطبیق با همه مصادیقش، تعریف صحیحی به نظر نمی رسد!
ممنونم این جای تفکر داره. بهش حتما فکر میکنم

نقل قول:
پیشنهاد بنده نست که به جای اینکه خود را با تعریف غیر ضروری این واژه درگیر نمایید، به معنای ساده و روشن آن توجه فرمایید و آن اینکه: اعتماد داشتن به کسی بدین معناست که می توان در کار مورد نظر به او تکیه کرد.
چرا همیشه ما باید از تعاریف بقیه استفاده کنیم؟ اتفاقا موضوع یک بخش اصلی کار من "مفهوم سازی اعتماد" هست. و من نمی تونم فعل تکیه کردن رو به کار ببرم

من تعاریف کلی خواستم در حدیث در قرآن که خودم کار مفهوم سازی رو انجام بدم

نقل قول:
روایتی بی ربط به موضوع، ذکر نکرده ام.
من همچینین چیزی نگفتم و همچنین تشکر هم کردم

باز هم ممنون استاد. سعی میکنم جوابم رو جای دیگری پیدا کنم.

مهر آوا;328169 نوشت:
من تو تعریف گفتم اطمینان (confidence) نه اعتماد (trust). و این تعریفی که من گفتم تعریفی از من نبود. این تعریفی در فضای مجازی هست که کارشناسان خارجی در این مورد می کند و همه هم بهش ارجاع میدن و من هم دنبال اینم که ببینم کامل هست یا نه
تفاوتی نمی کند که تعریف از سوی چه کسی است؛ بنده متن تعریفی که شما ارائه کرده اید را نقد نمودم.

شما در تعریف اعتماد فرمودید:

مهر آوا;328149 نوشت:
" من به شخصی اعتماد می کنم که اطمینان دارم این شخص کاری رو انجام میده که نتیجه اش برای من خوب باشه"
این جمله شما، علاوه بر اشکالاتی که عرض کردم، ایراد دیگری هم دارد و آن اینکه تعریفی حقیقی از واژه «اعتماد» ارائه نمی دهد بلکه تنها این مساله را مشخص می کند که اعتماد باید به چه کسی صورت بگیرد! یعنی گویی قبلا «اعتماد» را برای خود و مخاطب، تعریف نموده اید (و یا اینکه به معنای متبادر و روشنش تکیه نموده اید) و سپس با توجه به آن معنا، به این پرسش پاسخ داده اید که: آن «اعتماد» باید نسبت به چه کسانی صورت بگیرد؟

پس خود واژه «اعتماد» را تعریف نکرده اید بلکه روش های انجام آن را بازگو نموده اید.(امیدوارم منظورم را رسانده باشم)

مهر آوا;328169 نوشت:
چرا همیشه ما باید از تعاریف بقیه استفاده کنیم؟
واژه اعتماد، مفهوم مبهمی ندارد و توضیحش را در پست قبلی عرض کردم.

مهر آوا;328169 نوشت:
اتفاقا موضوع یک بخش اصلی کار من "مفهوم سازی اعتماد" هست
یعنی در حال تدوین «پایان نامه» یا «مقاله» هستید؟

مهر آوا;328169 نوشت:
من نمی تونم فعل تکیه کردن رو به کار ببرم
به استفاده از واژه «تکیه» اصراری ندارم. این واژه با توجه به ماده این کلمه _یعنی «ع م د»_ بدست می آید. همانطور که از مفردات راغب _که از کتب لغت معتبر است_ نقل کردم: به چوبی که ستون خیمه است، «عمود» می گویند چون تکیه گاه خیمه است، و به شخص بزرگی که تکیه گاه مردم است، و مردم به او اعتماد و تکیه دارند، نیز «عمید» می گویند. (ر.ک: مفردات؛ ذیل ماده عمد)؛ پس با توجه به این معنا، می توان گفت: اعتماد داشتن به کسی؛ بدین معناست که می توان در کار مورد نظر به او تکیه کرد. (حالا اگر شما با توجه به ماده لغوی این واژه، ترجمه دقیق تری دارید، حرفی نیست)

مهر آوا;328169 نوشت:
من تعاریف کلی خواستم در حدیث در قرآن که خودم کار مفهوم سازی رو انجام بدم
همان طور که عرض کردم در روایاتی که برای این موضوع بررسی کردم به موردی که برای «اعتماد» تعریفی ارائه داده باشد، دست نیافتم. (ادعا نمی کنم که نیست؛ بنده موردی نیافتم)

مهر آوا;328169 نوشت:
باز هم ممنون استاد. سعی میکنم جوابم رو جای دیگری پیدا کنم.
ان شاء الله موفق باشید

حدیثی درمورد اعتماد و رد امانت از حضرت امام حسن ع بارها خواندم که مفهومش این است
که اگر قاتل پدرم شمشیرش را نزد من امانت می گذارد و سپس می خواست به او برمی گرداندم

مفهوم حدیث دیگری بیادم آمد که اگر کسی به تو اعتماد دارد یا اعتماد کرد او را نا امید نکن

/////////////////

امام علی (ع) اعتماد قبل از آزمایش را چنین توصیف می کند: ... و نیز می فرماید:
قبل از امتحان به کسی اطمینان نکن (9). ... اگر به تو اعتماد کرد هر چه توانی برای او
بکوش. ...

در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) امانتداری معیار نیکی معرفی شده است: هرگز بسیاری نماز و روزه و کثرت حج و نیکوکاری و زمزمه شبانه اشخاص را منگرید، بلکه راستی گفتار و امانتداری آنها را معیار نیکی و بدی قرار دهید (41).

http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/6766

اعتماد به معنای تصدیق بدون بررسی است.
انسان در برخورد با آدمهای مختلف، بسته به میزان اعتمادی که به آنها دارد، در تصدیق آنها، بررسی های متفاوتی را اتجام می دهد! سطح و عمق این بررسی ها بسته به میزان اعتماد به آن اشخاص است.
ممکن است اعتماد به یک فردی آنچنان زیاد باشد که اگر سخنان غیر معقولی را هم از او بشنود، تصدیق کند!
که در این صورت این تصدیق نه فقط بدون بررسی که حتی بدون تصور صورت گرفته است. البته تصور هم قسمتی از بررسی است.
بنابرین می توان این چنین ننتیجه گرفت که اعتماد، تسریع در تصدیق است و چون باعث اطمینان درونی می شود، می تواند نامش ایمان هم باشد!

پرسش:
من به احادیث پیرامون اعتماد نیاز دارم. منظور از اعتماد اصلا اعتماد به نفس نیست. منظورم از اعتماد، اعتماد بین اشخاص مختلف هست اینکه به کی میشه اعتماد کرد و طرف مقابل چه ویژگی هایی داشته باشه و اینکه تعریف اعتماد به دیگران در دین ما چیه؟

پاسخ:

سلام به شما پرسشگر گرامی

«اعتماد» معنا و مفهوم ساده و روشنی دارد؛ اعتماد داشتن به کسی بدین معناست که می توان در کار مورد نظر به او تکیه کرد، لذا به چوبی که ستون خیمه است، «عمود» می گویند چون تکیه گاه خیمه است، و به شخص بزرگی که تکیه گاه مردم است، و مردم به او اعتماد و تکیه دارند، «عمید» می گویند. (ر.ک: مفردات؛ ذیل ماده عمد) بسته به موضوعات مختلف، گستره این اعتماد و اهمیت آن، متفاوت است: اعتماد برای یک انجام معامله، اعتماد برای دوست یابی، اعتماد برای ازدواج و ... ؛ گاهی بررسی می کنیم که فلانی برای دوستی و همنشینی قابل اعتماد است یا نه؟ گاهی بررسی می کنیم که فلانی برای معامله قابل اعتماد است یا نه؟ گاهی بررسی می کنیم که فلانی برای همسایگی قابل اعتماد است یا نه؟ گاهی بررسی می کنیم که فلانی برای ازدواج مورد مناسب و قابل اعتماد است یا نه؟ و ...

پس در هر موضوع، میزان اهمیت و حساسیت این اعتماد متفاوت است و به اندازه اهمیت موضوع، درباره میزان قابل اعتماد بودن طرف مقابل، حساسیت به خرج می دهیم؛ مثلا در موضوعاتی مانند ازدواج و حتی انتخاب دوست، این توجه و حساسیت درجه نسبتا بالایی دارد زیرا در این موضوعات، طرف مقابل تاثیر قابل توجهی در زندگی فرد دارد و حتی گاهی اوقات می تواند مسیر زندگی او را تغییر دهد! در عین حال، برای همه این موضوعات، یک سری ملاک های مشترک وجود دارد که با توجه به آنها، می توانیم میزان اعتمادبخشی افراد را تا حدود قابل ملاحظه ای بسنجیم؛ از جمله اینکه: به افراد بدکار، احمق، دروغگو، بی ادب، حسود به نعمت های دیگران (کسی که چشم دیدن نعمت دیگران را ندارد)، سخن چین، فریب کار، فاش کننده راز و خائن اعتماد نکنیم، و در مقابل، به افراد صالح، خداترس، راستگو و امین اعتماد نماییم؛ برخی روایات ناظر به این مطالب چنین است:

عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ (1)

امام صادق (ع) فرمود: فریب نماز و روزه مردم را نخورید [یعنی مبادا به خیال اینکه فلانی نماز می خواند و روزه می گیرد، به او کاملا اعتماد کنید]، زیرا چه بسا کسی به نماز و روزه اش عادت کرده [و از سر عادت آنها را بجا می آورد، طوری که] اگر آنها را ترک کند، دچار وحشت می شود! [پس اگر می خواهید مردم را بسنجید]، آنها را با عیار راستگویی و امانت داری بسنجید [اگر امانت دار و راستگو هستند، آنگاه اهل ایمان و اعتقادند و قابل اطمینان].

و قال ع ... و لا تثق في من تخاف أن يغدر بك... (2)
امام صادق (علیه السلام): ... به كسى كه می ترسى به تو خيانت كند، اعتماد مکن...

لا تثق بمن يذيع سرک (3)
به کسی که رازت را فاش می کند، اعتماد مکن

... وَ الطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الِاخْتِبَارِ لَهُ عَجْز (4)
اطمينان به افراد، قبل از آزمودن آنها، از عجز و ناتوانى است

من اطمأن قبل الاختبار ندم (5)
هر كس پيش از آزمايش اعتماد كند، پشيمان گردد

لا تثق بالصديق قبل الخبرة (6)
پيش از آزمايش، به دوست اعتماد مكن [يعنى پيش از آزمايش كسى را دوست خود مگير، يا هر چند دوست تو باشد پيش از آزمايش در امور خود به او اعتماد مكن] (7)

******************

برخی راه های آزمودن افراد:
پیشوایان دین، برای آزمودن افراد، راه های مختلفی معرفی کرده اند، از جمله:

عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ وَ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَيْنِ فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِي مَوَاقِيتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِي الْعُسْرِ وَ الْيُسْر (8)
امام صادق (عليه السلام) فرمود: برادران [= دوستان] خود را با دو خصلت آزمايش كنيد، پس اگر آن دو خصلت در آنها بود [قابل اعتماد اند]، و اگر آن دو خصلت را نداشتند، از آنها دور شويد، دور شويد، دور شويد! مواظبت او بر نمازهايش در اوقات آن، نيكى به برادران دینی در سختى و آسایش.

قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ مَنْ غَضِبَ عَلَيْكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَلَمْ يَقُلْ فِيكَ شَرّاً فَاتَّخِذْهُ لِنَفْسِكَ صَدِيقا (9)
امام صادق (ع) به بعضى از دوستانش فرمود: هر كس سه مرتبه از تو خشمگين شود و در باره تو بدى نگويد، او را براى دوستی انتخاب كن (10)

******************

رعایت اعتدال در اعتماد به دیگران:
این نکته هم مناسب است که در اینجا ذکر شود و آن اینکه: اعتماد به افراد، نباید به صورت مطلق و بی قید و شرط باشد بلکه با رعایت تعادل و حد و اندازه اش باشد:

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَاصِلٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا تَثِقْ بِأَخِيكَ كُلَّ الثِّقَةِ فَإِنَّ صَرْعَةَ الِاسْتِرْسَالِ لَنْ تُسْتَقَالَ‏ (11)
امام صادق (ع) فرمود: به برادر [=دوست] خود، اطمينان مطلق و كامل نداشته باش، زيرا به زمين خوردن از راه اطمينان و زياد انس گرفتن، جبران پذير نيست

وَ قَالَ ع ابْذُلْ لِصَدِيقِكَ كُلَّ الْمَوَدَّةِ وَ لَا تَبْذُلْ لَهُ كُلَّ الطُّمَأْنِينَةِ وَ أَعْطِهِ كُلَّ الْمُوَاسَاةِ وَ لَا تُفْضِ إِلَيْهِ بِكُلِّ الْأَسْرَارِ تُوَفِّي الْحِكْمَةَ حَقَّهَا وَ الصَّدِيقَ وَاجِبَه‏ (12)
امام علی (علیه السلام) فرمود: همه گونه مودت را برای دوستت نثار كن اما همه گونه به او اعتماد مكن! همه گونه با او همراهی كن اما همه رازهایت را به او مگو، تا حق حكمت و هر آنچه که براى دوست لازم است، را ادا کرده باشی

پی نوشت
------------------------
1- الكافی، کلینی، ج2/ ص104
2- أعلام‏ الدين، حسن بن ابى الحسن ديلمى، ص 304
3- غررالحكم، عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى‏، ص 321، ح 7440
4- نهج البلاغة، ص 544 ؛ برای روایات دیگر، رجوع کنید به:غررالحکم، ص 416، ذیل عنوان «من اتخذه بالاختبار».
5- غررالحکم، ص 416، ح 9497
6- غررالحکم، ص 416، ح 9498
7- شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج‏6، ص 282
8- الكافي، ج‏2، ص 671، ح 7
9- وسائل الشيعة، حر عاملی، ج‏12، ص: 147، ح 15899
10- برای روایات دیگر این موضوع، رجوع کنید به: وسائل الشيعة، ج‏12، ص 145 ، بَابُ كَرَاهَةِ ذَهَابِ الْحِشْمَةِ بَيْنَ الْإِخْوَانِ بِالْكُلِّيَّةِ وَ الِاسْتِرْسَالِ وَ الْمُبَالَغَةِ فِي الثِّقَه
11- الكافي، ج‏2، ص 672 ، ص 671، ح 6
12- بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏71، ص 165

موضوع قفل شده است