صنعت نفت از دیدگاه امام خمینی(ره)

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
صنعت نفت از دیدگاه امام خمینی(ره)

[="arial"][="red"]نهضت ملی شدن نفت از نگاه امام خمینی(ره)
[/]در تاریخ ایران هیچ حرکت سیاسی و اجتماعی و هیچ جنبشی که توانسته باشد بدون تکیه بر دین و باورهای دینی مردم به پیروزی ماندگار دست یابد سراغ نداریم . برعکس همه جنبش ها و حرکت هایی که پیروز شده اند قطعا نسبتی با دین و باورهای دینی مردم داشته اند و اگر این جنبش ها در میانه راه و یا بعد از رسیدن به پیروزی از دین و باورهای دینی مردم فاصله گرفته اند فورا به ناکامی گرفتار شده اند.
جنبش مشروطه تا زمانی که با دین و باورهای اصیل دینی مردم ایران وداع نگفته بود سیر صعودی و پیروزمند داشت ولی زمانی که آیت الله شیخ فضل الله نوری به عنوان نماد جایگاه دینی این نهضت توسط مشروطه خواهان غرب گرا به شهادت رسید و احساس عمومی این شد که حرکت مشروطه خواهی از دین فاصله گرفته است این نهضت به سرعت در مسیر شکست و ناکامی افتاد و با شتاب در شیب تند سقوط غلتید.
نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز همچون نهضت مشروطه دو جناح عمده داشت . یکی از این دو جناح جناح مذهبی نهضت بود که آیت الله کاشانی در جایگاه رهبری این جناح قرار داشت و فعالان و مبارزان پرشوری همچون فداییان اسلام نیز بازوی عملیاتی و بسیار موثر نهضت محسوب می شدند. البته جناح مذهبی نهضت از نظر تعداد یاران و تعداد کسانی که به اعتبار چهره های دینی در نهضت حضور داشتند به هیچ وجه قابل مقایسه با جناح دیگر نهضت که ملی گراها بودند نبود; زیرا در جناح مذهبی نهضت علاوه بر اینکه جمعی از روحانیان و گروه های مذهبی و فعالان مذهبی حضور پررنگ داشتند اکثریت مردمی هم که همراه نهضت شده بودند همراه جناح مذهبی بودند; درحالی که جناح ملی گرای نهضت جمع اندکی از فعالان سیاسی تشکیل می دادند که نه همچون فدائیان اسلام توان عملیاتی و توان در افتادن با دشمن را در رویارویی های میدانی داشتند و نه همچون آیت الله کاشانی قادر بودند عموم مردم را به صحنه بکشانند و به اعتبار جایگاه دینی ملت را با خود همراه نمایند.
پس از آنکه نهضت به پیروزی رسید راهبرد جناح ملی گرا این شد که با در پیش گرفتن انواع روش و با انواع توطئه ها جوسازی ها تهمت ها و جنگ روانی پی در پی جناح مذهبی نهضت را منزوی کند و در دل نهضت کودتایی به وجود آورد و قدرت را به طور کامل و بدون میدان دادن به جناح مذهبی دردست بگیرد. این راهبرد نخستین و اساسی ترین اشتباهی بود که جناج ملی گرای نهضت انتخاب کرد. البته به احتمال بسیار زیاد راهبرد مذکور از القائات حساب شده دشمنان بوده و ملی گرایان به دلیل ساده لوحی و ناپختگی و با به دلیل ترجیح دادن شکست نهضت و حاکمیت یافتن بیگانگان بر همکاری با جناح مذهبی نهضت و متجلی ساختن برخی نمادهای دینی در جامعه و یا به دلایل متعدد دیگر چنین القائاتی را نظرا و عملا پذیرفتند و با جناح مذهبی نهضت به شدت در افتادند.
کودتای سیاسی و تبلیغاتی و روانی که درون نهضت رخ داد و همانند کودتای نظامی گروه کم شمار و اندکی را بر نهضت حاکم کرد اساسی ترین گام و اولین گام علیه نهضت بود و یک کودتای مقدماتی ولی اساسی برای کودتای نهایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ محسوب می شود . گرچه در آن زمان فهم ارتباط بین کودتای اول و دوم برای عموم و حتی برای بسیاری فعالان ظاهربین و سطحی نگر سیاسی مشکل بود و اسیر شدن اذهان در چنگ تبلیغات و گروگان گرفته شدن ذهن مردم توسط جریان های تبلیغاتی و سردمداران جنگ روانی اجازه نمی داد مردم فهم واقعی و روشنی از مسائل به دست آورند ولی تیزهوشانی همچون امام خمینی این ارتباط ها را به خوبی متوجه بودند و با فهم واقعی و روشنی که از مسائل داشتند می دانستند که در پی کودتای اول به ناگزیر و به طور طبیعی کودتای نهایی قرار دارد و کودتاگران به زودی یا خود قربانی می شوند و یا به دلایلی که اجمالا اشاره شد نوع دیگر از حیات سیاسی را بر وضعیتی که داشتند ترجیح خواهند داد تا چهره ها و نمادهای دینی موقعیت نیابند و دگرگونی عمیق سیاسی و انقلابی که برخی جریان های اسلامی در پی آن بودند رخ ندهد; زیرا این جریان ها اصرار بر این داشتند که آن صبغه و بنیاد سیاسی و اجتماعی را که از زمان حاکمیت یافتن جریان غرب گرای نهضت مشروطه به کشور و جامعه سلطه یافته بود کاملا برهم بزنند و سمت و سوی کلی و عمومی کشور را به طور اساسی تغییر دهند.
مسلما در جریان این دگرگونی های اساسی و عمیق جریان ها و جلوه ها و نمادهایی که ریشه در غرب گرایی داشتند نمی توانستند جایی داشته باشند. ملی گرایی یکی از همین جریان هایی بود که حیات خود را با دگرگونی های عمیق و اسلامی در تضاد می دید زیرا همان طور که می دانیم ملی گرایی یکی از محصولات فرهنگ سیاسی غرب است که برای دست یافتن به اهدافی خاص در کشورهای اسلامی مورد تبلیغ قرار گرفت . بنابر این طبیعی بود که مدعیان ملی گرایی شکست نهضت و ایجاد موانع متعدد بر سر راه جریان های دگرگون خواه اسلامی را بر هر چیز دیگر از جمله بز پیروز شدن مجدد نوع دیگر از غرب گرایی که شاه و اطرافیان او منادی آن بودند و حتی بر پیروز شدن خود غرب و عوامل او) ترجیح می دادند. به عبارت دیگر از غرب گرایی نوع مشروطه خواهی تا غرب گرایی نوع رضاخانی باستان گرایی ملی گرایی و… همه آن ها در ریشه مشترک بودند و نتیجه اینکه در باطن هواخواه یکدیگر محسوب می شدند.
یکی از مهم ترین عملیات تبلیغاتی و روانی ملی گرایان برای به ثمر رساندن کودتا علیه جناح مذهبی نهضت راه انداختن جنگ روانی علیه آیت الله کاشانی رهبر نهضت و چهره شاخص جناح مذهبی بود. امام خمینی در این باره و درباره ارتباط بین کودتای اول و دوم که به تعبیر ایشان ملی گرایان سرانجام سیلی خوردند چنین می فرماید :
مسلمانها بنشینند تماشا کنند یک گروهی که از اولش باطل بودند من از آن ریشه هایش می دانم یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سرسخت مخالف بودند از اولش هم مخالف بودند اولش هم وقتی که مرحوم آیه الله کاشانی دید که اینها خلاف دارند می کنند و صحبت کرد اینها کاری کردند که یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند اسمش را آیه الله گذاشته بودند. این در زمان آن بود که اینها فخر می کنند به وجود او او هم مسلم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زدند و به اسم آیه الله توی خیابانها می گردانند من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست این سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی را بر اسلام می زد . (صحیفه نور جلد ۱۵ ص ۱۵ )
ما در زمان خودمان هم آقای کاشانی را دیدیم . آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند. مبارزه با استعمار آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگیشان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را می شناختم . در یک وقت وضع ایشان طوری شد که وقتی که از منزل می خواست حرکت کند فرض کنید بیایند به مسجد شاه مسجد شاه مطلع می شد در نظر داشتند اعلام می شد اینطور بود وضع ایشان . بعدش دیدند که اگر چنانچه یک روحانی در میدان باشد لابد اسلام را در کار می آورد این حتمی است و همین طور هم بود. از این جهت شروع کردند به جوسازی . آنطور جوسازی کردند که یک سگی را عینک به آن زدند و آنطور که من شنیدم عینک زدند و از طرف مجلس آوردند این طرف و به اسم آیه الله . و من خودم در یک مجلسی بودم که مرحوم آقای کاشانی وارد شد در آن مجلس مجلس روضه بود هیچ کس پا نشد من پا شدم و یکی از علمای تهران که الان هم هستند و من جا دادم به ایشان (جا هم ندادند). این جو را درست کرده بودند برای آقای کاشانی که دیگر از منزلش نمی توانست بیرون بیاید در یک اتاقی محبوس بود در منزلش طوری که نمی توانست بیرون بیاید. چند دفعه هم گرفتند چه کردند آنجا هم شکست دادند مسلمین را شکست دادند . (صحیفه نور جلد ۱۸ صفحه ۸۱ )
انتقاد امام خمینی نسبت به نهضت ملی شدن نفت تنها مربوط به این نیست که جناح غیرمذهبی نهضت علیه جناح مذهبی کودتا کرد بلکه انتقاد اساسی تر به پررنگ بودن بعد سیاسی آن و کم رنگ بودن بعد دینی آن است . امام خمینی معتقد است همین موضوع باعث شد ملی گرایان و سیاست بازان بتوانند امور نهضت را دردست بگیرند و سرانجام نیز آن را در نیمه راه رها کنند. امام خمینی در این باره می فرماید :
نظر من این است که جنبش فعلی خیلی عمیقتر است تا جنبش زمان مرحوم دکتر مصدق . جنبش در آن وقت صرفا سیاسی بود; و الان در جنبش جنبه دینی غلبه دارد. در مملکت ایران مردم همه مسلمان هستند. اقشار زیادی از سیاست بیخبرند; اما به دین علاقه دارند. تمام دهات ـ که خوب است بروید و ببینید ـ همین شعارهای شهر را می دهند و درخواستهای آنان را دارند. تمام مردم از کوچک ـ طفل دبستانی ـ تا پیر مرد در حال نزع یکصدا همین مطلب را می گویند. این درخواستها و شعارها به طوری ملی شده است که کسی نمی تواند مناقشه کند. این جنبش دارای یک معنای اسلامی ـ سیاسی است ; و جنبش گذشته فقط سیاسی بود. جنبش کنونی عمقش بیشتر و امید به پیروزی اش بیشتر است ; امید که این نهضت را نتوانند خاموش سازند (صحیفه امام جلد ۵ ص۲۶۷)
ما در طول تاریخ که دیده ایم آنهایی هم که خودمان یادمان هست مثل قضیه نفت چون اسلامی نبود ملی تنها بود به اسلام کاری نداشتند از این جهت نتوانستند کاری انجام بدهند کارهای نصفه کاره ای هم که انجام دادند بعدش از دستشان گرفته شد و رفت کنار . (صحیفه نور جلد ۱۲ ص ۲۴۸ )
اعتقاد امام خمینی این است که ضعف نهضت ملی شدن نفت که سبب آن همه مصائب شد دراین بود که بعد سیاسی آن قوی و بعد مذهبی اش ضعیف بود . در دی ماه ۱۳۵۷ هـ . ش محمدحسنین هیکل نویسنده و روزنامه نگار مشهور مصری با امام خمینی مصاحبه ای انجام داد. هیکل در این مصاحبه از امام در باره علت قدرتمند بودن نهضت اسلامی و ضعف نهضت ملی شدن نفت پرسید. امام خمینی در پاسخ چنین فرمود :
این قدرت ناشی از اسلام است . در زمان کاشانی ـ مصدق اصل سیاست بود. جنبه های سیاسی جنبش قوی بود. در زمان کاشانی هم به وی نوشتم و هم گفتم که باید جنبه های دینی را توجه کنید. نتوانستند و یا نخواستند. ایشان به جای تقویت جنبه های دینی و به جای آنکه جهات دینی را به جهات سیاسی غلبه بدهند خودشان سیاسی شدند رئیس مجلس شدند که اشتباه بود. من گفتم که باید برای دین کار کنند نه آنکه سیاسی بشوند.
اما حالا جنبش در همه جهات دینی است اسلامی است سیاست هم داخل آن است . اسلام دین سیاسی است . سیاست در بطن این جنبش است . خوب است حالاهم سری به ایران بزنید و بینید ـ از نزدیک که امروز چیست و آن روز چه بود. مشکلات زیاد است ابرقدرتها هستند و همه نگرانیها را از جنبش ما دارند اما کاری نمی توانند بکنند حتی با کودتای نظامی و از بین بردن خود شاه هم ـ نمی توانند موفق بشوند. عمق جنبش به حدی است که این مسائل حل شده است دولت نظامی و حکومت نظامی حل شده است مردم اعتنایی ندارند. امروز مردم برای اسلام فریاد می زنند آن روز برای نفت بود فرق است وقتی که مردم برای منفعت جنبش می کنند یا برای خدا. جنبش درآن روز مادی بود و جنبش امروز معنوی است لذا کاملا شبیه صدر اسلام است و ما به موفقیت آن امیدوار هستیم (صحیفه امام جلد ۵ ص ۲۶۸ )
در این جا باید توجه نمود که انتقاد امام خمینی به آیت الله کاشانی در حالی است که آیت الله کاشانی از معدود شخصیت های تاریخ معاصر است که بسیار مورد توجه امام خمینی بود و ایشان همواره از آن عالم مبارز به نیکی یا دمی کرد وهمواره وی را در ردیف بزرگانی همچون میرزای شیرازی آیت الله شیخ فضل الله نوری و آیت الله مدرس مطرح می فرمود . (شماره ۳۵۰ و ۳۵۲ )
در جملاتی که از نظرتان گذشت نمونه هایی از سخنان امام خمینی در تجلیلی از آیت الله کاشانی را خواندید. اکنون نمونه دیگر را که درتجلیل حضور سیاسی آیت الله کاشانی در جامعه و ذکر دیدگاه صحیح ایشان در باره پیوند دین و سیاست می باشد چنین است :
ص ۲۱۶ )
مسلما اگر در آن زمان که نهضت ملی شدن نفت رخ داد سران و فعالان آن نهضت بعد جامع و اسلامی به آن می دادند و سقف اهداف نهضت را در ملی شدن نفت پایین نمی آورند آن همه مصایب رخ نمی داد و شاه و سایر عوامل مزدور بیگانگان فرصت نمی یافتند بیش از ۲۵ سال دیگر در ایران تاخت و تاز نمایند.
در ماجرای نهضت ملی شدن صنعت نفت دو کودتا رخ داد. کودتای اول کمر نهضت را شکست داد و آن را بسیار ضعیف کرد و کودتای دوم نیز تیر خلاص را بر فرق نهضت وارد آورد. کودتای اول درداخل نهضت روی داد و جناح کم شمار ملی گرا با راه انداختن کودتای سیاسی و تبلیغاتی و روانی آیت الله کاشانی و جناح مذهبی نهضت را منزوی کردند و زمینه را برای کودتای نظامی که از سوی آمریکا و عوامل داخلی اش اجرا شد کاملا مهیا نمودند. در آن زمان فقط هوشیارانی همچون امام خمینی رابطه بین کودتای اول و دوم را به خوبی درک می کردند. امام خمینی در سخنانی به این موضوع اشاره می کند و اظهار می فرماید : آن زمانی که به سگی عینک زدند و به اسم آیت الله کاشانی در خیابان ها گرداندند متوجه شدم که عاملان این کار به زودی سیلی خواهند خورد و طولی نکشید که سیلی خوردند.
امام خمینی : آیت الله کاشانی از همان جوانی که در نجف بود مبارزه با استعمار را شروع کرد. زمانی که آقای کاشانی در قلعه فلک الافلاک زندان بود کسی پیش او رفت و گفت : در شان شما نیست که در سیاست دخالت کنید و خودتان را به زحمت بیندازید.
آقای کاشانی هم فرمودند : توخیلی خری اگر من در سیاست دخالت نکنم پس چه کسی باید در سیاست دخالت کند .
شما نمی دانید گفتن این کلمه در آن زمان تا چه حد جرات و شجاعت می خواست زیرا گفتن چنین کلمه ای مساوی با قتل بود.
اعتقاد امام خمینی این است که ضعف نهضت ملی شدن نفت که سبب آن همه مصائب شد در این بود که بعد سیاسی آن قوی و بعد مذهبی اش ضعیف بود . در دی ۱۳۵۷ هـ . ش محمد حسنین هیکل نویسنده و روزنامه نگار مشهور مصری با امام خمینی مصاحبه ای انجام داد. هیکل در این مصاحبه از امام در باره علت قدرتمند بودن نهضت اسلامی و ضعف نهضت ملی شدن نفت پرسید. امام خمینی در پاسخ چنین فرمود : آيت الله كاشاني، امام، امام خمینی، امام روح الله، اندیشه های امام، اندیشه های امام خمینی در دانشگاه ها، اندیشه ی امام، باورهاي ديني مردم، بنیاد امام، تبیین اندیشه های امام، جنبش مشروطه، حركت سياسي و اجتماعي، دیدگاه امام، روح الله الموسوی، روح الله الموسوی الخمینی، روحانيان، فدائيان اسلام، ملي گرايي، نهضت ملي شدن صنعت نفت، نهضت ملي شدن نفت.
[/]

برچسب: