مهدیه انجمن اخلاق«اختصاصی حضرت حجت(عج)»

تب‌های اولیه

40 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مهدیه انجمن اخلاق«اختصاصی حضرت حجت(عج)»

[="Tahoma"][="Navy"]بسم الله الرحمن الرحیم

این تاپیک اختصاص دارد به حضرت حجت ارواحنا فداه،و فقط مطالب مربوط با ایشان اعم از مسائل مربوط به ظهور و فرج، ارتباط با ایشان،معرفت به ایشان و . . . .بیان خواهد شد إن شاء الله تعالی.:Gol:[/][/]

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی

حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
مرتبه ى اول در اعتقاد به امامت ائمه ( عليهم السلام ) التزام قلبى به وصايت و خلافت ائمه اطهار ( عليهم السلام ) و سفارش ‍ رسول خدا( صلى الله عليه و آله و سلم ) به آن ها به نام هايشان و نام پدران بزرگوارشان ، و مرجعيت ايشان است ؛ و مرحله ى بعد التزام عملى به متابعت از آنان است ، نه اين كه نماز بخوانيم و آن ها و امامت آنان را قبول نداشته باشيم ، بلكه بايد بدانيم كه نماز را به ترتيب دستور آن ها انجام دهيم .
اين التزام قلبى بر اصل نماز مقدم است ، زيرا فاسق تارك الصلاة (نه كافر) اگر در راه ائمه ( عليهم السلام ) باشد در راه نجات است . برعكس كسى كه به آن ها اعتقاد نداشته باشد و از امامت انحراف داشته باشد، هلاك است ، اگر چه نماز بخواند، چون اعتقادش ‍ خراب است . واى بر كسانى كه مدعى قرب به خدا هستند اما ولى او را نمى شناسند!
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی

حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
گفتند: در حرم سيد الشهدا ( عليه السلام ) شيخى را ديدند كه نزد سيد جليلى نشسته بود و او درباره ى ظهور امام زمان ( عليه السلام ) سخن مى گفت . شيخ هم با ذهن خالى و بدون توجه گفت : بعضى منكر هستند. ايشان فرمود: بله به خدا قسم خواهد آمد و از آن ها انتقام خواهد گرفت . شيخ گفت : آيا من ظهورش را درك مى كنم ؟ رگ هاى سيد سرخ شد و فرمود:
ان عيشك الله .
اگر خدا عمرت دهد.
اين كه در زمان غيبت به خواندن دعاى اللهم عرفنى نفسك ...سفارش شده است ، ظاهرا سرى دارد . هم چنين سفارش شده است كه اين دعا نيز خوانده شود:
يا الله یا رحمان يا رحيم ، يا مقلب القلوب ، ثبت قلبى على دينك .
اى رحمت گستر،اى مهربان ،اى زير و رو كننده ى دل ها، دلم را بر دينت استوار بدار.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی

حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
گويا بنا بر اين است كه در عمل ، خدا ناديده گرفته شود، با اين كه در روايت كافى دارد كه : در هر شهرى عمودى از نور است كه امام ( عليه السلام ) اعمال بندگان را در آن مى بيند، و يا ملكى براى او خبر مى آورد. هم چنين روح القدس مؤ يد او و با او است ، غير از آن وحى كه هر سال يك بار در شب قدر بر او نازل مى شود.
بنابراين ، اگر مثلا پرده اى هم دور عمل بكشيم ، فايده ندارد و ديد امام ( عليه السلام ) نافذتر است ، و در برابر چشمان واقع بين او ( عليه السلام ) مانع و حايل ايجاد نمى كند. هم چنين در رؤ يت امام ( عليه السلام ) مقابله و محاذات شرط نيست ، بلكه هر جا كه نشسته ، بر ارضين سفلى و سماوات سبع و ما فيهن و ما بينهن اشراف دارد. خداوند متعال مى فرمايد:
(و اتينه الحكم صبيا)
در حال كودكى ، حكم را به او عطا كرديم .
و نيز مى فرمايد:
قال انى عبدالله اتئنى الكتب و جعلنى نبيا
گفت : من بنده ى خدايم ، خداوند به من كتاب عطا كرده و پيامبر قرار داده است . اگر مساله ى امام شناسى بالا رود، خداشناسى هم بالا مى رود؛ زيرا چه آيتى بالاتر از امام ( عليه السلام )؟!امام آيينه اى است كه حقيقت تمام عالم را نشان مى دهد؟!
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی

حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
مگر همه سلمان يا ابوذر - رحمهماالله - مى شوند كه با تمام بلاها، صبر كردند و يا مثل عمار كه حتى حاضر به كشته شدن گرديد؟ در مقاماتى كه آنان بدان رسيدند بسته شده است . تمام دنيا و مافيها ارزش نماز يك شب سلمان - رحمه الله - را ندارد . روى پوست گوسفندى مى نشست ، مصلاى عجيب و غريب داشت ، و در روايتى اثاثيه و لوازم منزلش را برشمرده : يك پوست ، يك كيسه آرد و ...؛ ولى باز گريه مى كرده كه فردا بارش سنگين است سلمان چه مقامى داشت ، و ضد او، يعنى معاويه چه مقامى ؟ البته چه بسا از اين كه فرموده اند: عبادت در غيبت افضل از عبادت در حال حضور است بتوان استفاده كرد كه مقامات بالاترى براى ما ممكن است !مقصودم اين است كه اگر ما در زمان حضرت رسول - صلى الله عليه و آله و سلم - بوديم و مى ديديم كه در اطراف آن حضرت ، امثال سلمان هستند كه داراى مقاماتى هستند، چه قدر به آن مقامات عاليه تشويق مى شديم ؛ ولى كسى كه آن ها را نمى بيند از تحصيل آن معذور است ؛ زيرا ترديد براى او حاصل مى شود كه آيا اين گونه مقامات براى او حاصل مى شود يا خير؟!اما ما نيز از كرامات علما عجايب و غرايبى ديده ايم كه نمى شود بيان كرد و تعجب مى كرديم كه چرا ديگران مى بينند و اسمش را هم نمى آورند؟!ولى نمى دانم چرا باز نسبت به تحصيل آن مقامات بى تفاوت هستيم ؟!
[/]

بسمه تعالی

حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
خدا كند راهى براى شرح صدر پيدا كنيم كه به واسطه رييسمان تحير قلبى مان برطرف شود . فرج ولو يك ساعت باشد، مرحله ى بعد از آن روشنايى است . روشنايى هم فرج ما است ، آيا هيچ فكر كرده ايم كه راهى براى اين مطلب پيدا كنيم ؟!گويا ائمه ى ما - عليهم السلام - اين مطلب را با ما اتمام حجت كرده اند و لذا فرموده اند: ( براى فرج بسيار دعا كنيد. البته نه لقلقه زبان ؛ و نيز فرموده اند:تمسكوا بالاءمر الاءول .يعنى در وقايع و رويدادهاى تازه آن گونه كه در گذشته عمل مى كرديد عمل كنيد. ائمه ى ما - عليهم السلام - به ما ياد داده اند كه به یقينيات عمل كنيم ، و هر جا يقين نداشتيم توقف و احتياط نماييم .

نقل قول:
شيخ گفت : آيا من ظهورش را درك مى كنم ؟ رگ هاى سيد سرخ شد و فرمود:
ان عيشك الله .
اگر خدا عمرت دهد.

[="purple"]سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود[/]

با سلام و تشکر از بحث ایجاد شده توسط استاد
همواره به این بحث علاقه مند بودم که راجع به حضرت یه همچین تاپیکی ایجاد بشه نه از این نوع که حضرت یه جایی هست که دست هیچ کس بهش نمیرسه و هیچ کس هم با ایشون ارتباط ندارند هر کس هم ادعای دیدار کرد بدونید دروغگو هست... نهایت نهایت اگر قرار هست دیدار اتفاق بیفته با یه علامه ای که 90 سال سنش رو در اطاعت خدا گذرونده دیدار اتفاق خواهد افتاد و بقیه بی بهره هستند....

چه اشکال داره یه جوان لااقل ایشون رو در خواب ببینه ؟؟؟
زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست...
بلکه دوست داشتم راجع به این باشه که وجود نازنینش برای ما ملموس باشه اصلا حتی بریم به سمت اینکه حضرت رو چجور پیدا کنیم اعم از دستور العمل یا .... ( بعضی ها بار ها برای خود من این صحبت رو مطرح کردن که دیدن مهم نیست؟؟!! نمی دونم ابن ملجم هم حضرت علی (ع) رو می دید، از خدا می خوام که حفظم کنه که درکم به اندازه ابن ملجم نشه )

اگه دیدن ایشون باعث شه حالم دگرگون شه چه جور دیدن ایشون مهم نیست؟؟ اگه دیدن ایشون باعث شه کفر درونم به ایمان بدل شه چجور دیدن ایشون مهم نیست؟؟ اگه دیدنش باعث شه یه مرده ای مثل من زنده بشه چجور دیدن ایشون مهم نیست اصلا من نبینم ایشون رو ولی چی کار کنم ایشون من رو ببینه؟ نه به اون چشمی که همه ی عالم رو می بینه به چشم اینکه جدش ابا عبدالله (ع) یهودی و مسیحی رو نظر لطف انداخت مسلمون کرد...

گذار تو به کلیسا اگر فتد روزی
به دین خویش کشی راهبان ترسا را



یا صاحب الزمان از دین های دیگه خریدید و به دنبال خودتون کشوندید از خودی نمی خواید بخرید؟؟؟ با منکر خودتون اینجور معامله کردید، با خاک پای نوکرتون که اقرار به ولایتتون داره معامله نمی کنید؟؟

اصلا هدف سیر و سلوک رو بگیریم یافتن حضرت ...

منتظران را به لب آمد نفس
ای شه خوبان تو به فریاد رس

از استاد می خوام که ادامه بدند ....

سلام.
خدا قوت.
تاپيك جذابيه.
ممنونم ازتون.
وقتي حرف امام مهدي عليه السلام پيش مي آيد ميرم تو فكر.
به اين فكر ميكنم كه آقا خيلي غريبه.
امير المؤمنين عليه السلام ياري مثل مالك اشتر داشت.
امام حسين عليه السلام هفتاد و دو يار داشت كه مانندي نداشتند.
اما امام زمان (ع) با كي درد دل مي كنه؟
ما هم كه..........
واقعا براي خودم متاسفم.
من حس مي كنم بعضي از ما دعا براي تعجيل در فرج آقا مي كنيم اما زباني.
اي كاش كمي معرفت پيدا مي كرديم.
اي كاش به جاي زبان قلبمان با آقا بود.
اي كاش لياقت داشتيم آقا بيايد.
اي كاش.........

اگر بــــگویم ظــــهور اتفـــاق افتـــــاده چه؟

اوائل روزهای سال 1380 با جمعی از دوستـــان عازم شهر مقدس قـــم شدیم در ایام حضور در قم با محقق بزرگواری آشنا شدیم که در مورد ظهور و نشانه های آن تحقیقات گسترده ای انجام داده بود و با استدلالهای روائی جالب معتقد بود که ظهور بسیار نزدیک است نکات علمی سخنان ایشان، هر شنونده ای را به تفکر وامیداشت و قضیه فراتر از یک ادعای احساسی و بی بنیان بود تا این که در همان ایام توفیق، یارِ جمع دوستان شد و در صبح یک روز بهاری موفق به حضور در بیت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) شدیم و از نزدیک این دانشمند گرانقدر را زیارت کردیم داستان چگونگی حضور در محضر ایشان و ساعتی که در خدمت معظم له بودیم خود جریانی شیرین و درس آموز است که وقت مستقلی برای بیان میخواهد که در این مقاله مختصر نمی گنجد.اما آنچه باعث شد آن جلسه برای این حقیر به یاد ماندنی و سرنوشت ساز شود مطرح شدن ماجرای تحقیق برادر محققمان درمورد ماجرای ظهور ونشانه های آن بود آن طلبه فاضل به تفصیل موضوع را برای حضرت علامه شرح دادند و ایشان با ادب و حوصله مثال زدنی به دقت به سخنان ایشان گوش دادند همه دوستان حاضر در جلسه لحظه شماری میکردند تا عکس العمل علامه حسن زاده را در قبال مسائل مطرح شده مشاهده کنند بعد از پایان سخنان برادر بزرگوار، استاد لحظه ای تامل کردند و سپس با خنده شیرین و معنا داری به جمع نگاه کرده و با آن لهجه شیرین فرمودند خلاصه عرائض حضرات این است که میخواهید بفرمایید که ظهور حضرت نزدیک است؟ با تایید دوستان ایشان فرمودند:

اگر بــــگویم ظــــهور اتفـــاق افتـــــاده چه؟


همه جا خوردیم. اصلا انتظار چنین مطلبی را از ایشان نداشتیم همه مات و متحیر این سخن ایشان بودیم و نمیدانستیم چه بگوییم؛
علامه که متوجه تحیر جمع شده بود با بیانی حکیمانه این گونه مطلب را توضیح دادند برای توضیح مطلب باید مثالی بیان شود پرودگار متعال قواعد عالم ملکوت را نظیر و شبیه قواعد عالم ملک قرار داده و عالم تکوین را منطبق با عالم تشریع خلق کرده تا بشر با پی بردن به اسرار و قواعد عالم ملک و تکوین، پی به اسرار ملکوت و تشریع ببرد و از این هماهنگی و شباهت حکمتهایی استفاده کند یکی از این قواعد مسلم و عمومی طبیعت، تدریجی بودن تحولات میباشد فی المثل حرکت وضعی زمین و در پی آن طلوع و غروب خورشید یک فرایند تدریجی است اگر خورشید به یک باره در آسمان زندگی مادی و طبیعی طلوع یا غروب کند در روند حیات اختلال ایجاد میشود و هیچ موجود زنده ای قادر به تطبیق خود با تغییر وضعیت نور در میدان حیات نخواهد بود و نظم زندگی به هم می ریزد.خورشید باید به تدریج غروب و طلوع کند تا موجوداتِ تحت تاثیر خورشید بتوانند خود را با تغییرِ رخ داده تطبیق کرده و حیات به چرخه ی نظم خود ادامه دهد نظیر همین اتفاق نیز در حیات معنوی و ملکوتی بشر، در حال، اتفاق افتاده است.


علامه بزرگوار در توضیح این مطلب فرمودند :
امام معصوم، خورشید آسمان حیات معنوی بشر است و طلوع و غروب ایشان در صحنه حیات بشر تابع قواعدی شبیه قواعد طبیعی خورشید است اگر مقوله غیبت و ظهور حضرت بطور دفعی و بدون هیچ زمینه ای واقع شود، مسلما جوامع بشری تاب این تحول شدید را نخواهد داشت.
بدین علت حکمت الهی مقتضی تدریجی بودن این اتفاق عظیم است با بررسی تاریخ حیات با برکت حضرت در میابیم که این اتفاق درمورد غیبت حضرت واقع شده است غیر از اینکه حیات سه امام همام قبل از امام عصر(عج) تقریبا به حالت غیبت بوده و نوعی تمرین برای شیعیان برای زندگی مومنانه بدون ارتباط فیزیکی با امام بود.
غیبت حضرت به دو مرحله غیبت صغری و کبــــــری تقسیم میشود مرحله غیبت صغری به مثابه آماده کردن مردم برای غیبت اصلی و طــــــولانی حضرت بوده است.
همین حکمت در دوران ظهور حضرت هم رعایت خواهد شد بشری که در طول صد ها سال در دل ظلمت زندگیِ بدون حاکمیت فرهنگ توحیـــــدی-ولایــــــی نشو و نما پیدا کرده ظرفیت تحمل ناگهانی نور وجودی که به تعبیر قرآن زمین را اشراق میکند "اشرقت الارض بنور ربها..." را ندارد لذا باید واسطه در این بین وجود داشته باشد بدین معنا که مجالی برای تجلی نور ایشان در وسعت های محدود بوجود آید، که مردم بتوانند خود را برای حضور آن مقام رفیع آماده کنند.
سپس آن عارف روشن ضمیر تاملی کرده و با قاطعیت، جملاتی فرمودند که باعث شد جمع حاضر به وجد آمده و طوفانی از شادی و سرور در دل و جان حضار پدید آید؛
و آن از این قرار بود :
قرائن و شواهد نشان می دهد انقــــلاب اســـلامی و نــــظام مقـــــدس جمهـــــوری اســـــلامی ایران ظهور صغرای حضرت بقیه الله الاعظم
و بین الطلوعین حکومت جهانی امام زمان ارواحنا فداه می باشد.


آنگاه این مژده بزرگ را بیان مثال هایی شرح دادند ایشان فرمودند:
مثلا این مراسمات عبادی و معنوی را ببینید



روزی در همین شهر قم، اگر چند طلبه بصورت انفرادی و با هزینه شخصی چند روزی اعتکاف میکردند، میگفتیم الحمد الله معنویت در حوزه پیشرفت کرده ولی اکنون میبینیم چند هفته قبل از ایام اعتکاف شاهد جوانانی هستیم که چندین شبانه روز و در سخت ترین شرایط و با کم ترین امکانات در مساجد و حرمها معتکف میشوند و عمده هدف خود را خود سازی برای آمادگی ظهور اعلام میکنند مگر در ایام رژیم گذشته عموم مردم از معارف اهل بیت و ادعیه ایشان اینقدر اطلاع داشتند!؟
در روز عرفه در غیر صحرای عرفه شاید خواصی پیدا میشدند که دعای عرفه سید الشهدا را با آن مضامین بلند و عرشی را قرائت میکردند؛ اما اکنون چه؟ از ظهر تا عصر عرفه، مساجد ، حرمها و خیابانهای اطراف و رسانه ها بسیج می شوند تا میلیونها انسان اعم از نوجوان و جوان و پیر و زن و مرد و عامی و عالم در کنار هم نشسته و با ناله و تضرع، این دعای به این حجم را قرائت می کنند ،

اینها فرج امام زمان نیست، پس چیست؟


زمانی بر این ملت گذشت که حتی در میان خواص کمتر کسی پیدا میشد که بتواند قرآن را از روی مصحف، به درستی قرائت کند
تا چه رسد به درک معانی و معارف قرآن
اما اکنون میبینیم که درسراسر کشور دهها هزار حافظ و قاری قرآن تربیت شده اند که بدنبال درک حقائق قرآن و عمل به آنها هستند ،

آیا اینها جلوه های ظهور نیست؟


نمـــاز جمـــعه ها، راهپیـــمایی ها، جهـــادها و شهــــادت ها، احیـــاء مهـــدیه ها و جمـــکران، اقـــــبال مردم به دعـــــای ندبــــه و...
همه و همه نشان از یک خیزش عظیم و تحولی بی سابقه در تاریخ تشیع و همه جلوه هایی از ظهور صغری است
انقـــــلاب اســـــلامی ایـــــران

ظهـــــور برنــــامه ای، شخصیـــــتی و حقــــوقی حضرت مهـــــــدی موعـــــود(عج) بوده و
ظهــور جهانی و اصلی حضرت، ظهـــور شخصی و حقیـــقی ایشــان میباشد
هر کس هر کاری میخواهد در دوران ظهور انجام دهد الان شروع کند
چون وقتش فرا رسیده و زمینه اش از هر جهت آماده است.

راوی : حجت الاسلام حسین نژاد

باسمه تعالی
باسلام:
ما باید بین ظهور و حضور فرق قائل شویم.امام زمان علیه السلام امام غائب نیست که امام هیچ وقت غائب نمی شود و به تعبیر خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد خود:وجوده لطف و تصرفه لطف آخر وغیبته منا

بلکه امام زمان علیه السلام در عصر وشرایط فعلی،امام ظاهر،نیست والا حضور تام را در همه صحنه ها دارد.ودر واقع ما هستیم که غائبیم و به تعبیر علامه حسن زاده آملی:
چگونه غایبش خوانی و دورش /نبینی خویشتن را در حضورش
تویی غایب که دوری در بر وی/نهادی نام خود را بر سر وی
سبل بر دیدگانت گشت چیره/که خورشید است در چشم تو تیره(1
پی نوشت:
1-هزارو یک نکته ص 206

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی

1-امام باقر علیه السلام فرمود: گویا اصحاب و یاران امام قائم (علیه السلام) را می بینم که شرق و غرب را پر کرده اند،هیچ چیز در عالم پیدا نمی شود مگر اینکه از آنها اطاعت می کند،و حتی درندگان و پرندگان وحشی نیز مطیع آنها هستند،همه چیز در روی زمین خواهان به دست آوردن رضایت آنهاست تا جایی که قطعه ای از زمین بر قطعه ای دیگر افتخار می کند و می گوید: امروز مردی از یاران قائم علیه السلام از روی من عبور کرد.(اثبات الهداة،ج3،ص494،روایت 248)
2-امام صادق علیه السلام فرمود:اصحاب حضرت موسی طبق آیه«إن الله مبتلیکم بنهر»با خوردن از آب نهری امتحان شدند،یاران قائم(علیه السلام)نیز تحت چنین امتحانی واقع خواهند شد.(اثبات الهداة،ج3،ص516،روایت 367)[/]

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی

1-امام باقر علیه السلام فرمود:هنگامی که قائم ما قیام کند مردم را به آیینی فرا می خواند که برای مردم تازگی دارد همچنانکه رسول الله صل الله علیه و آله چنین فرمود.اسلام در آغاز غریب بود و بازهم غریب و نامأنوس با اذهان مردم،به میان مردم بر خواهد گشت،پس خوشا به حال غریبان.(بحار الانوار،ج52،ص366،روایت 147)

2-سکونی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: پیامبر صل الله علیه و آله فرمود:دورانی بر امت من خواهد گذشت که از قرآن جز شکلی و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند،مسلمان نام دارند ولی از هر کسی از اسلام دورترند،ظاهر مساجدشان آباد است ولی از نظر هدایت به معارف دینی،خراب و ویران است.(بحار الانوار،ج52،ص190،روایت21)[/]

با سلام.
ببخشيد برايم سؤالي پيش اومد.
از طرفي سخن از ظهور صغري شد و از طرفي بحث حوادث غيبت پيش آمد.آيا اين دو قابل جمعه؟

امام حسن عسکری ع:

همانا او(امام مهدی عج) غیبتی خواهد داشت که در آن کسی از هلاکت نجات نیابد مگر آنکه خداوند او را بر امامت وی ثابت قدم بدارد و او را در دعا برای تعجیل فرجش موفق سازد.
دعا برای آن بزرگوار موهبتی است که نصیب همه کس نمیشود و توفیقی است که روزی همه کس نکردد.
پس اگر مشغولی به دعا برای فرج، پیشانیت را به مهر نزدیک کن و شکر این نعمت بزرگ را بجای آور

شیخ صدوق،کمال الدین،جلد2 صفحه485

[="Tahoma"][="Navy"]

گداي اهل بيت;329235 نوشت:
با سلام.
ببخشيد برايم سؤالي پيش اومد.
از طرفي سخن از ظهور صغري شد و از طرفي بحث حوادث غيبت پيش آمد.آيا اين دو قابل جمعه؟

سلام علیکم

بله قابل جمع اند،ظهور و فرج عمومی حضرت علیه السلام زمانی اتفاق می افتد که بنا بر روایات نشانه هائی بروز کنند.
تعبیر ظهور صغری را می توان چنین تفسیر کرد که زمینه آن فرج مهیا شده است و یا برخی منویات حضرت محقق شده است. [/]

کلا ما باید بدانیم که آقا عج همیشه در حاضرند و غایب ماییم

اما اینکه چرا همه مردم نمی توانند ایشان را ببینند باید گفت :

ممکن است ببینند و نشناسند

یا به سرحد بلوغ روئیت نرسیده باشند یعنی نتوانند جریان تشرف را درک کنند
و زمان می خواهد تا به بلوغ مهدوی برسند

یا لیاقت دیدار ندارند

یا صلاح نیست ایشان را با چشم سر ببینند و با چشم دل برایشان بس است

یا فقط در رویا می بینند که این هم ویژه خواص است یا عوامی که
خود آقا عج بخواهند

بسمه تعالی

عزیزی می فرمود:
مسیر در پیش روی ما خیلی آلوده شده است،به خاطر اینکه ما از مبانی اسلامی فاصله گرفته ایم و ورودی های فکری ما از جای دیگری غیر از اصل اسلام می رسد و ما نیز آن ورودی ها را کاملا می پذیریم.
مثلا در سابق اگر کسی از کسب و کار شکایت می کرد و طلب راه حل می نمود،به او می گفتند نماز شب بخوان و او هم که عمل می کرد حقیقتا اثرش را می دید،اما الان نه تنها چنین بحثهائی نیست،بلکه حرفهای دیگری آمده است که هیچ ربط و ارتباطی با حقایق دین ندارند.
الان می گویند اگر می خواهی بچه ات خوشبخت شود حساب فلان برایش باز کن که برای ازدواج و تحصیلش مشکل نداشته باشد!!!اینکه فقط تأمین جنبه مادی و حیوانی فرزند است،پس جنبه عقلانی و از آن بالاتر جنبه انسانی و آدمی فرزند چه؟!!! تازه در همان تأمین جنبه جسمانی نیز حرف است چرا که هم خود والدین و هم بچه(اگر از این حساب خبر داشته باشد)امیدشان و تکیه ایشان به آن پول و حساب خواهد بود،حتما روی آن حساب خواهند کرد حتما!!! توکل به خدا و امید به خدا و توحید افعالی و این حرفها هم می شود العیاذ بالله اُمُل بازی!!!
واردات فکری و اعتقادی ما خیلی آلوده شده است و ما نیز اصلا این واردات را کنترل نمی کنیم! تمام همت ما مواظبت برای بهداشت و سلامت جسم است.بهداشت روح هم که مهم نیست!!!!!!!!

اگر طلب حضرت حجت علیه السلام نباشد و حب به ایشان که ولی خدا هستند نباشد،بهره هم بسیار اندک خواهد بود. اللهم الرزقنا حُبّ ولیک الحجت ابن الحسن علیه السلام.آمین

بسمه تعالی

"عبدالله بن فضل هاشمی" می گوید امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر به ناچار غیبتی خواهد داشت، به طوری كه گمراهان در شك واقع می شوند.سئوال كردم: چرا؟

فرمود: اجازه بیان علتش را نداریم .

گفتم: حكمتش چیست؟

فرمود: همان حكمتی كه در غیبت حجت های گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب وجود دارد، اما حكمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمی شود، چنانكه حكمت سوراخ كردن كشتی و كشتن جوان و اصلاح دیوار به دست حضرت خضر علیه السلام برای حضرت موسی علیه السلام آشكار نشد جز هنگامی كه می خواستند از هم جدا شوند.
ای پسر فضل! موضوع غیبت، سرّی از اسرار خدا و غیبی از غیوب الهی است، چون خدا را حكیم می دانیم باید اعتراف كنیم كه كارهایش از روی حكمت صادر می شود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد."(مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 91.)




بسمه تعالی

درباره تشرف خدمت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف

حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(قدس سره) چنین می گوید:

در ایّام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت«علیهم‌السلام» در نجف اشرف، شوق زیادی جهت دیدار جمال مولایمان بقیّه الله الأعظم«علیه السلام» داشتم. با خود عهد كردم كه چهل شب چهارشنبه پیاده به «مسجد سهله» بروم، به این نیّت كه جمال آقا صاحب الأمر «علیه السلام» را زیارت كنم و به این فوز بزرگ نائل شوم.
تا سی و پنج یا سی و شش شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیك مسجه سهله خندقی بود. هنگامی كه به آنجا رسیدم، بر اثر تاریكی شب،‌ وحشت و ترس مرا فرا گرفت؛ مخصوصاً از زیادی قطّاع الطّریق و دزدها می‌ترسیدم، ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم كه بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. به عقب برگشتم، سیّد عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیك من آمد و با زبان فصیح گفت: « ای سیّد! سلامٌ علیكم»

ترس و وحشت به كلّی از وجودم رفت و اطمینان و سكون نفس پیدا كردم و تعجّب آور بود كه چگونه این شخص در تاریكی شدید، متوجه سیادت من شد؟ و در آن حال، من از این مطلب غافل بودم!
به هر حال؛ سخن می‌گفتیم و می‌رفتیم، از من سۆال كرد: « كجا قصد داری؟»
گفتم: «مسجد سهله.»
فرمود: « به چه جهت؟»
گفتم: «به قصد تشرّف زیارت ولیّ عصر«علیه السلام»
مقداری كه رفتیم به مسجد «زید بن صوحان» كه مسجد كوچكی نزدیك مسجد سهله است،‌ رسیدیم؛ داخل مسجد شدیم و نماز خواندیم و بعد از دعایی كه سیّد خواند – كه گویا دیوار و سنگ‌ها آن دعا را با او می خواندند – احساس انقلابی عجیب در خود نمودم كه از وصف آن عاجزم . بعد از دعا، سیّد فرمود :‌« سیّد! تو گرسنه‌ای، چه خوبست شام بخوری.»
پس سفره‌ای را كه زیر عبا داشت بیرون آورد و در آن مثل اینكه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز بود، كه گویا تازه از باغ چیده‌اند و آن وقت چلّه زمستان و سرمای شدیدی بود و من به این معنا منتقل نشدم كه این آقا این خیار تازة سبز را در این فصل زمستان از كجا آورده است؟ طبق دستور آقا شام خوردم. سپس فرمود: «بلند شو تا به مسجد سهله برویم.» داخل مسجد شدیم. آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه می‌كردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا كردم و متوجّه نبودم كه این آقا كیست.
بعد از آنكه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: «ای سیّد ! آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد كوفه می‌روی یا در همین جا می‌مانی؟»

گفتم: «می‌مانم». در وسط مسجد در مقام صادق«علیه السلام» نشستم و به سیّد گفتم: «چای یا قهوه یا دخانیات میل دارید تا آماده كنم؟»
در جواب، كلام جامعی را فرمود: « این امور از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم!» این كلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به گونه‌ای كه هرگاه یادم می‌آید،‌ اركان وجودم می‌لرزد.
به هر حال؛ مجلس نزدیك به دو ساعت طول كشید و در این مدّت ، مطالبی ردّ و بدل شد كه به بعضی آنها اشاره می‌كنم.
1 – درباره «استخاره » سخن به میان آمد ، سیّد عرب فرمود: «ای سیّد با تسبیح به چه نحو استخاره می كنی؟»
گفتم: سه مرتبه صلوات می‌فرستم و سه مرتبه می‌گویم: « اَسْتَخیرُ اللهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرةً فی عافِیةٍ » پس قبضه‌ای از تسبیح را می‌گیرم و دو تا، دو تا می‌شمارم، اگر دو تا ماند، بد است. اگر یكی ماند، خوب است .

فرمود: «برای این استخاره، باقی مانده‌ای است كه به شما نرسیده و آن این است كه هرگاه یكی باقی ماند فوراً حكم به خوبی استخاره نكنید؛ بلكه توقف كنید و دوباره برای ترک عمل استخاره كنید، اگر زوج آمد، كشف می‌شود كه استخاره اوّل خوب است امّا اگر یكی آمد، كشف می شود كه استخاره اوّل میانه است.»
به حسب قواعد علمیه می‌بایست دلیل بخواهم و آقا جواب دهد، به جای دقیق و باریكی رسیده بودیم، اما به مجرّد این قول، تسلیم و منقاد شدم؛ با آنكه متوجه نیستم كه این آقا كیست.
2 – از جمله مطالب این جلسه، تأكید سیّد عرب بر تلاوت و قرائت این سوره‌ها بعد از نمازهای واجب بود: بعد از نماز صبح سوره یس، بعد از نماز ظهر سوره عمّ، بعد از نماز عصر سوره نوح ، بعد از مغرب سوره الواقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملك.
3 – دیگر اینكه تأكید فرمودند بر دو ركعت نماز بین مغرب و عشاء كه در ركعت اوّل بعد از حمد، هر سوره‌ای خواستی می‌خوانی و در ركعت دوّم بعد از حمد«سوره واقعه» را می‌خوانی و فرمود: كفایت می‌كند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنان كه گذشت.
4 – تأكید فرمود كه بعد از نمازهای پنجگانه این دعا را بخوان: اللهُمَّ سَرِّحْنی عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَتِ الصَّدرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَیْطانِ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
5 – و دیگر تأكید داشتند بر خواندن این دعا بعد از ذكر ركوع در نمازهای یومیه خصوصاً ركعت آخر: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمْ عَلی عَجْزِنا وَ أًَغِثْنا بِحَقِّهِمْ.
6 – در تعریف و تمجید از «شرایع الاسلام» مرحوم محقّق حلّی فرمود: تمام آن مطابق با واقع است مگر كمی از مسائل آن.

7 – تأكید فرمودند بر خواندن قرآن و هدیه كردن ثواب آن، برای شیعیانی كه وارثی ندارند یا دارند و لكن یادی از آنها نمی‌كنند.
8 – تأكید كردند بر تحت الحنك را زیر حنك دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن، چنان كه علمای عرب به همین نحو عمل می‌كنند و فرمود: در شرع، چنین رسیده است.
9- تأكید بر زیارت سیّد الشهداء«علیه السلام»
10- پرسیدم:« نمی‌دانم آیا عاقبت كارم خیر است و آیا من نزد صاحب شرع مقدس رو سفیدم؟! » فرمود: عاقبت تو خیر و سعیت مشكور است و رو سفید هستی. گفتم: نمی‌دانم آیا پدر و مادر و اساتید و ذوی الحقوق از من راضی هستند یانه؟ فرمود: «تمام آنها از تو راضی‌اند و درباره‌ات دعا می‌كنند». استدعای دعا كردم برای خودم كه موفق باشم برای تألیف و تصنیف ، و آن بزرگوار دعا فرمودند. در اینجا مطالب دیگری است كه مجال تفصیل و بیان آن نیست.
پس خواستم به خاطر حاجتی از مسجد بیرون روم، آمدم نزد حوضی كه در وسط راه، قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد. به ذهنم رسید چه شبی بود و این سیّد عرب كیست كه این همه با فضیلت است؟! شاید همان مقصود و معشوقم باشد! تا این مطلب به ذهنم خطور كرد، مضطربانه برگشتم و آن آقا را ندیدم و كسی هم در مسجد نبود. یقین پیدا كردم كه آقا را زیارت كردم و غافل بود. مشغول گریه شدم و همچون دیوانه اطراف مسجد گردش می‌كردم تا صبح شد، چون عاشقی كه بعد از وصال، مبتلا به هجران شده باشد. این بود اجمالی از تفصیل كه هر وقت آن شب به یادم می‌آید، بهت زده می شوم.

بسمه تعالی

محدث قمی در سفینة البحار دارد که:
وقتی حضرت مهدی علیه السلام متولد شدند ابلیس از ته دل فریادی کشید و همه فرماندهان او جمع شدند و ابلیس گفت: نوزادی پا به عرصه ی وجود گذاشته است که تومار ما را در هم خواهد پیچید.
ابلیس از فرماندهانش چاره جویی کرد و یکی از آنها گفت که تا این نوزاد رشد پیدا نکرده است، او را خواهیم کشت.
ابلیس گفت: وجود ما شیاطین هم وابسته به وجود اوست .او آخرین ولی الله خدا روی زمین است تا قیامت و نفس کشیدن ما هم وابسته به نفس کشیدن اوست. به یُمن وجود او همه از او روزی می خورند و به وجود اوست که آسمان ها و زمین برقرار است. همه ی عالم وجود، طفیلی وجود اوست. ابلیس گفت که باید چاره ی دیگر کرد.

معرفت و آگاهی ابلیس خیلی بالاست، او مقام را شناخته ولی دل نداده است. این برای ما هشداری است که باید به این مقام دل بدهیم.

بسمه تعالی

حضرت حجت علیه السلام در نامه برای عالم بزرگ شیعه شیخ مفید، می‌نویسند: «فانا نحیط علماً بأبنائكم و لایعزب عنا شیء من اخباركم»؛ «ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نمی‌ماند»
و اضافه می‌فرمایند: «ان غیر مهملین لمراعاتكم و لا ناسین لذكركم و لولا ذلك بكم الاواء و اصطلمكم الاعداء»؛ «
ما در رسیدگی و سرپرستی شما كوتاهی نكرده و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم. اگر جز این بود، دشواری‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمن شما را ریشه كن می‌ساخت».
(احتجاج طبرسی، ج2، ص596)

نقل قول:
ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نمی‌ماند»

سلام.
ببخشیدیک سوال دارم.
حدودسه الی 4سال پیش ازیکی ازروحانیون پسیدم آیا حضرت موعود(عج) ازهمه گناهان ما وتک تک مااطلاع دارند..اگر من ازخدا بخواهم گناهانم رو بپوشاند ازآقا..این کارومیکنه.
ایشون درجواب گفتن امام زمان یعنی امامی که تسلط برزمان داره واین ینی اگاهی ازگناهان ما..اما درکنار این ماصفت ستارالعیوبی خداوند روداریم ومسلما گاهی مسائلی بین خداوانسان وجودداره که نیازی به واسطه نیست.
واگرانسان ازخدا چنین درخواستی کنه خدابه خاطرستارالعیوب بودنش این کارومیتونه انجام بده حتی طوری که آقاهم گناهانش رونبینه.
حالا این توضیح ایشان درسته بوده؟
ایا من میتونم چنین ددرخواستی ازخداکنم.وبخاطراینکه آقاکمتراذیت بشن من گناهانم رو خودم باخدای خودم حل وفصل کنم؟

سبزينه ظهور;357098 نوشت:
بخاطراینکه آقاکمتراذیت بشن من گناهانم رو خودم باخدای خودم حل وفصل کنم؟

دوست عزیز بهتر این نیست به جای اینکه آقا اذیت نشن گناه نکنیم؟؟؟
چطوری میشه که ما حاضر میشیم گناهانمون رو آقا ندونه اما حاضر نمیشیم به خاطر خود خدا گناه نکنیم؟؟؟
به خاطر اون خدایی که عالم محضر اوست؛در محضر خدا گناه نکنید!!!

سبزينه ظهور;357098 نوشت:
مامی که تسلط برزمان داره واین ینی اگاهی ازگناهان ما.

تسلط بر زمان تنها به این معنا نیست گرچه این معنا هم در بر میگیره.

سبزينه ظهور;357098 نوشت:
مسلما گاهی مسائلی بین خداوانسان وجودداره که نیازی به واسطه نیست.

با یه داستان جوابتون رو میدم:
روزی پیامبر خدا از خدا درخواست میکنه که شفاعت امتش رو به پیامبر بده.خدا قبول میکنه.پیامبر به خدا عرضه میدارد ای خدا میتونم درخواست دیگه ای کنم؟
خدا میفرماید:بگو ای رسول من!
پیامبر میفرماید:
در روز قیامت که نامه اعمال انسانها رو به دستشون میدن و همه پرده ها کنار میره کسی جز من از اعمال امتم باخبر نشه و آبروشون نره.
میدونی خدا در جواب چی فرمود؟
فرمود ای محمد در آن روز نمیذارم کسی جز من از اعمال امتت که شفاعت اونها رو میکنی باخبر شه.حتی نمیذارم توی پیغمبر متوجه اعمال اونها بشی!
[SPOILER]متن دقیق داستان خاطرم نبود مضمون کلیش این بود.امیدوارم مفید بوده باشه.[/SPOILER]

سبزينه ظهور;357098 نوشت:
سلام.
ببخشیدیک سوال دارم.
حدودسه الی 4سال پیش ازیکی ازروحانیون پسیدم آیا حضرت موعود(عج) ازهمه گناهان ما وتک تک مااطلاع دارند..اگر من ازخدا بخواهم گناهانم رو بپوشاند ازآقا..این کارومیکنه.
ایشون درجواب گفتن امام زمان یعنی امامی که تسلط برزمان داره واین ینی اگاهی ازگناهان ما..اما درکنار این ماصفت ستارالعیوبی خداوند روداریم ومسلما گاهی مسائلی بین خداوانسان وجودداره که نیازی به واسطه نیست.
واگرانسان ازخدا چنین درخواستی کنه خدابه خاطرستارالعیوب بودنش این کارومیتونه انجام بده حتی طوری که آقاهم گناهانش رونبینه.
حالا این توضیح ایشان درسته بوده؟
ایا من میتونم چنین ددرخواستی ازخداکنم.وبخاطراینکه آقاکمتراذیت بشن من گناهانم رو خودم باخدای خودم حل وفصل کنم؟

سلام علیکم

این که خداوند متعال گناهان ما را بپوشاند،برای او جل و اعلاء محال نیست و در قدرت خداوند هست اما با مراجعه روایات مقام انسان کامل و خلیفة الله در می بابیم که چون معصوم مظهر تمام اسماء و صفات الهی است و واسطه فیض برای تمام عالم از جانب خداوند می باشد،لذا معصوم علیه السلام تکوینا از تمام آنچه در عالم وجود رخ می دهد مطلع می شود.البته بنا به روایات در صورتی که ایشان خود اراده کنند که اطلاع پیدا کنند،چنین خواهد شد.
اما همین معصوم مظهر اسم ستار العیوب بودن خداوند نیز هست،لذا اطلاع او مانند اطلاع خداوند است.
موفق باشید.

[=arial]با توجه به نزدیکی نیمه شعبان هر تعداد صلوات که برای سلامتی و تعجیل در ظهور

امام زمان عج می توانیم بفرستیم را بنویسیم و حتما یادمان باشد صلواتها را بفرستیم

می توانید تعداد کمتر انتخاب کنیم تا سریعتر ادای دین شود به خانواده و دوستان هم بگوییم

سهم من 14 صلوات

بسمه تعالی

روايات

1. ابو خديجه مى‏ گويد: از امام صادق عليه السّلام درباره قائم سؤال شد. امام عليه السّلام فرمود:

همه ما يكى پس از ديگرى قائم به امر خدا هستيم تا اينكه صاحب شمشير بيايد، وقتى صاحب شمشير بيايد به امرى غير از امر سابق قيام مى‏ كند.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 448، روايت 47.)

2. محمد بن مسلم مى‏گويد: از امام باقر عليه السّلام پرسيدم كه سيره و روش عمل امام قائم عليه السّلام در بين مردم چگونه است؟ امام عليه السّلام فرمود: «به همان سيره پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم عمل مى ‏كند تا اسلام پيروز شود.» عرض كردم: سيره پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم چه بود؟ فرمود: آنچه در جاهليت بود باطل و منسوخ كرد و مردم را به عدالت دعوت كرد، قائم نيز چنين مى‏ كند، آنچه در دوره آرامش و صلح زمان غيبت رايج بوده باطل مى‏ كند و آنها را به عدل دعوت مى‏ نمايد.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 454، روايت 76.)
3. عبد اللّه بن فضل هاشمى از امام صادق عليه السّلام از پدرش از جدش از رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل مى‏ كند كه فرمود: «قائم از نسل من است ... مردم را بر دين و آيين من بپا دارد و آنها را به كتاب خدا دعوت مى‏ كند، هركه از او اطاعت كند از من اطاعت كرده و هركس از او سرپيچى كند از من سرپيچى كرده است ...»(اثبات الهداة، ج 3، ص 482، روايت 19.)
4. عبد اللّه بن زراره از امام صادق عليه السّلام نقل مى‏ كند كه فرمود: «شما بايد مطيع ما باشيد و امور دين و حكومت را به ما واگذاريد و منتظر امر ما و خودتان و فرج ما و فرج خودتان باشيد، وقتى قائم ما قيام كند و سخنگوى ما سخن بگويد، قرآن و احكام دين را همان‏گونه كه بر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نازل شده است از نو به شما مى‏ آموزد، در آن روز حتّى روشن بينان شما به شدت اهل انكار هستند، شما جز وقتى شمشير بر گردنهايتان مسلط باشد به دين خدا پايبند نخواهيد بود، بعد از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم خداوند سنت پيشينيان را بر مردم مسلط كرد و آنها در دين خدا تغيير و تبديل و كم و زياد ايجاد نمودند و امروز هيچ چيزى وجود ندارد مگر اينكه از مسير وحى منحرف شده است، خدا رحمتت كند، وقتى فراخوانده شدى به آنجا كه رشد داده مى‏ شوى رو كن تا كسى كه دين خدا را از نو برايتان مى ‏آورد بيايد.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 560، روايت 628.)

5. ابو بصير مى‏گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: «قائم كتابى جديد، امرى جديد و حكمى جديد مى‏ آورد و بر عرب سخت مى‏ گيرد ...»(اثبات الهداة، ج 3، ص 540، روايت 502.)

6. فضيل بن يسار مى‏گويد: شنيدم امام باقر عليه السّلام مى‏ فرمايد: «وقتى قائم ما قيام كند بيش از آنچه كه پيامبر با جهل و نادانى جاهليت روبرو شد، با جهل و نادانى مردم روبرو خواهد شد.» عرض كردم: «چگونه چنين است؟» فرمود: «وقتى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم به سوى مردم آمد، آنها سنگ و صخره و چوب و مجسمه‏ هاى چوبى را مى‏ پرستيدند و هنگامى كه قائم ما قيام كند، مردم كتاب خدا را براى او تأويل مى‏ كنند و با استدلال به آن در برابر امام مى‏ ايستند.» سپس فرمود: «بدانيد، همان‏طور كه سرما و گرما به داخل خانه ‏هايشان نفوذ مى‏ كند، عدالت او به درون خانه‏ هايشان‏ راه خواهد يافت.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 544، روايت 529.)

ادامه دارد. . . . . .

7. ابى الجارود در مورد آيه‏ الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ(حج: 41- كسانى‏ كه وقتى به آنان در زمين قدرت داديم، نماز را به‏ پا مى‏ دارند و زكات را ادا مى ‏كنند.) از امام صادق عليه السّلام نقل مى‏ كند كه فرمود: «اين آيه از آن آل محمد، مهدى و يارانش است، خداوند شرق و غرب زمين را به تصرف آنها درمى ‏آورد، به واسطه او دين را غالب مى‏ كند و همان‏طور كه جهل و نادانى، حق را نابود كرده است، خداوند بدعت و باطل را به دست او و يارانش مى‏ ميراند به‏ طورى‏ كه رد و نشانى از ستم ديده نمى‏ شود، آنها امر به معروف و نهى از منكر مى‏ كنند و سرانجام نيك از آن خدا و خداپرستان است.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 563، روايت 641.)

8. ابو بصير درباره آيه‏ قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً(ملك: 30- بگو اگر آبى كه مى ‏آشاميد- فرو رود- چه خواهيد كرد؟)از امام صادق عليه السّلام نقل مى‏ كند كه فرمود: «اگر امامتان پنهان شود چه كسى امامى آشكار براى شما خواهد آورد كه از اخبار آسمان و زمين و حلال و حرام خدا، شما را مطلع كند؟»(اثبات الهداة، ج 3، ص 568، روايت 676.)

9. جابر مى‏ گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: «به خدا قسم دنيا به آخر نمى‏ رسد تا اينكه خداوند مردى از ما اهل بيت را برانگيزد كه به كتاب خدا عمل مى‏ كند و هيچ منكرى را نمى‏ يابد مگر اينكه او را زشت مى‏ شمارد.(اثبات الهداة، ج 3، ص 588، روايت 805.)

10. ابو بصير از امام صادق عليه السّلام نقل مى‏ كند كه فرمود: «وقتى قائم قيام كند مسجد الحرام و مسجد پيامبر و مسجد كوفه را پى مى‏ كند- و از نو بنا مى‏ كند- ...»(اثبات الهداة، ج 3، ص 449، روايت 51.)

11. در نامه‏ اى كه حسن بن طريف از امام عسكرى عليه السّلام دريافت كرده آمده است:

«... در مورد قائم سؤال كردى و اينكه وقتى بين مردم داورى كند مثل حضرت داوود به علم خودش قضاوت مى‏ كند و شاهد و دليل نمى‏ خواهد ...»(اثبات الهداة، ج 3، ص 403، روايت 15.)

12. صالح هروى مى‏ گويد: به امام رضا عليه السّلام عرض كردم: «يابن رسول اللّه درباره حديثى كه از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه وقتى قائم خروج كند فرزندان قاتلان امام حسين عليه السّلام را مى‏ كشد، چه مى‏ فرمائيد؟ آن حضرت فرمود: همين‏طور است، عرض كردم: پس معنى آيه شريفه‏ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏*(انعام: 164، اسراء: 15 و فاطر: 18- هيچ باربرى مسؤول حمل بار شخص ديگرى نيست.)چه مى‏ شود؟ فرمود: «تمام گفته ‏هاى خداوند راست است امّا نسل قاتلان حسين عليه السّلام به آنچه پدرانشان كرده‏ اند راضى هستند و به آن افتخار مى‏ كنند و هركس به چيزى راضى باشد مثل كسى است كه آن را انجام داده است، و اگر كسى در شرق عالم كشته شود و در غرب دنيا كسى به قتل او راضى باشد در پيشگاه خداوند شريك قاتل خواهد بود و قائم عليه السّلام كه فرزندان قاتلان حسين عليه السّلام را مى‏ كشد به خاطر اين است كه از كرده پدرانشان خشنود هستند؛ عرض كردم قائم شما از كجا و چطور شروع مى ‏كند؟ فرمود: از بنى شيبه شروع مى‏ كند و دستهايشان را قطع مى‏ نمايد چون آنها دزدان خانه خداى تعالى هستند.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 455، روايت 83.)

13. محمد بن سنان به نقل از مردى درباره آيه‏ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ‏(اسراء: 33- آنكه مظلوم كشته شده است براى ولى او حكومت و سلطنتى قرار داديم، پس در كشتار اسراف نكند.)از قول امام صادق عليه السّلام نقل مى‏ كند كه فرمود: «آن قائم آل محمد عليه السّلام است كه به خونخواهى حسين قيام مى‏ كند و اگر همه اهل زمين را بكشد اسراف نكرده است، و اينكه خدا فرموده است: فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ‏ يعنى كارى انجام نمى‏ دهد كه اسراف باشد ...»(اثبات الهداة، ج 3، ص 530، روايت 454.)

14. فرات بن احنف از امام صادق عليه السّلام از پدران بزرگوارش از على عليه السّلام نقل مى ‏كند كه فرمود: «بدانيد كه به خدا سوگند، من و اين‏ دو پسرم كشته مى‏ شويم و خداوند در آخر الزمان مردى از نسل من برمى‏ انگيزد كه خونخواهى ما را مى‏ كند، به خاطر اينكه گمراهان از رهيافتگان مشخص شوند، از ديد مردم پنهان مى‏شود تا جائى كه نادانان مى‏ گويند: «خداوند- براى برانگيختن امام غايب- به آل محمد نيازى ندارد.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 532، روايت 462.)


ادامه دارد . . . . . . .

15. ابان بن تغلب مى‏ گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: «دو خون در اسلام وجود دارد كه تا زمانى كه قائم اهل بيت قيام كند، كسى به حكم خدا در مورد آنها، حكم نمى‏ كند، وقتى قائم برانگيخته شود بدون درخواست شاهد و دليل، به حكم خدا درباره آنها حكم خواهد كرد و آن‏دو عبارت است از: زناكار متأهل، كه او را سنگسار مى‏ كند و كسى كه زكات نمى ‏دهد كه او را گردن مى ‏زند.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 493، روايت 243.)

16. ابو بصير از امام صادق عليه السّلام نقل مى‏ كند: «وقتى قائم قيام كند وارد كوفه مى‏ شود و دستور مى‏ دهد چهار مسجد را از بنيان خراب كنند و آنها را به سايبانهائى شبيه عريش- سايبان- موسى تبديل مى ‏كند ...»(اثبات الهداة، ج 3، ص 517، روايت 374.)

17. رفيد مولى ابن هبيره مى‏ گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: «اگر قائم را ديدى كه به كسى صد هزار درهم و به ديگرى فقط يك درهم داد به دلت ناگوار نيايد.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 521، روايت 401.)

18. مسعدة بن زياد از امام باقر از پدران بزرگوارش عليهم السّلام از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل مى‏ كند كه فرمود: «وقتى قائم ما قيام كند قطايع و حكومتهاى طايفه ‏اى از بين خواهد رفت.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 523، روايت 409.)

19. مولى الشيبان از امام باقر عليه السّلام نقل مى‏ كند: «وقتى قائم ما قيام كند، خداوند دست عنايتش را بر سر بندگان كشيده عقل آنها زياد شده و فهمشان بالا مى‏ گيرد.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 495، روايت 253.)

20. ابو بصير از امام باقر عليه السّلام نقل مى‏ كند: «وقتى قائم قيام كند به سمت كوفه رفته و چهار مسجد را در آن شهر ويران مى‏ كند ... و هيچ بدعتى را به حال خود رها نمى‏ كند و آن را نابود مى‏ سازد و هيچ سنّتى نيست مگر اينكه آن را اقامه مى‏ كند.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 556، روايت 598.)

21. ابان بن تغلب از امام صادق عليه السّلام نقل مى‏ كند: «وقتى قائم ما قيام كند به هر منطقه‏ اى نماينده‏ا ى مى‏ فرستد(شايد مقصود از اين افراد، همان كسانى باشند كه در حديث ابى فاخته از آنها ياد شده است، به اثبات الهداة، ج 3، ص 496، روايت 259 مراجعه شود.) و به او مى‏ گويد: «حكومت در اختيار توست به هرچه‏ مصلحت مى‏ بينى عمل كن.»(اثبات الهداة، ج 3، ص 573، روايت 712.)

22. امام صادق عليه السّلام فرمود: «تمام علم بيست و هفت حرف است و مجموع آنچه پيامبران آورده ‏اند دو حرف است و مردم بيش از دو حرف را درك نكرده ‏اند، و وقتى قائم ما قيام كند بيست و پنج حرف ديگر را خارج مى‏ كند و در بين مردم منتشر مى‏ نمايد و دو حرف قبلى را به آن ضميمه مى‏ كند تا بيست و هفت حرف را منتشر نمايد.»(سفينة البحار، ج 2، ص 227، ماده علم.)

ادامه دارد. . . . . . .

توضیحات حضرت آیت الله سعادت پرور(پهلوانی تهرانی)رحمة الله علیه در مورد روایات مذکور:

براى جمع بين روايات و بهره‏ بردارى از همه آنها، همان‏طور كه از قسمتهايى از بعضى از روايات برمى‏ آيد، مى‏ توان گفت امر و نهى و سيره عملى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در اجتماع، متناسب با اوضاع و احوال مردم بود و براساس «إنّا معاشر الأنبيآء أمرنا أن نكلّم النّاس على قدر عقولهم»(اثبات الهداة، ج 3، ص 573، روايت 712.)با ايشان سخن مى‏ گفت و امامان معصوم عليهم السّلام نيز طبق همين سيره عمل مى‏ فرمودند و همان‏طور كه از حديث دوازدهم اين فصل فهميده مى ‏شود آنها مأمور نبودند كه آن‏گونه كه حضرت حجت عليه السّلام عمل مى‏ فرمايد، عمل كنند و ما نيز در عصر غيبت مأموريم كه به آنچه از ظواهر كتاب و سنت به ما رسيده و فقها برايمان روشن كرده‏ اند عمل نماييم.

و از آنجا كه عقل مردم در دوره غيبت، به بالاترين مرتبه كمال خودش مى‏ رسد ناگزير وقت آن است كه احكام فطرى الهى درحد كامل اجرا شود و عباراتى مثل «شما از روشن‏بينان هستيد، يا روشنبينان شما» در روايت چهارم و «فهمشان بالا مى‏ گيرد» در روايت نوزدهم، بر همين مطلب دلالت دارند. و البته اين بدان معنى نيست كه حضرت حجت عليه السّلام به غير از سيره پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلّم عمل مى‏ نمايد و جمله «آنچه در دوره آرامش و صلح زمان غيبت رايج بوده باطل مى‏ كند» كه در روايت دوم آمد و نيز جمله «مردم را به عدل دعوت مى‏ كند» در همان روايت، و جملاتى از اين قبيل،بر اين دلالت مى‏ كنند كه آن حضرت، عدل را در بالاترين مرتبه ‏اش اجرا مى‏ فرمايد.
حكم عدل، حكمى است كه بى‏ ترديد، با واقع امر و حقيقت و باطن هستى، موافق است، و واقع امر، همان موافقت با فطرت الهى انسان است كه خداوند عزّ و جلّ فرموده است: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها، لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ، ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ‏(روم: 33- فطرت الهى كه خداوند، مردم را بر آن آفريده و هيچ تبديلى در خلقت خدا راه ندارد، دين محكم و استوار همين است، امّا بيشتر مردم از درك آن دورند.)

با اين بيان مختصر معنى عبارات احاديث روشن مى‏شود كه از جمله آنهاست:

الف. «به امرى غير از امر سابق قيام مى‏ كند» در حديث اول‏

ب. «دين نو و تازه‏ اى برايتان مى‏ آورد.» در حديث چهارم‏

ج. «امر نو و حكم جديد» در حديث پنجم‏

د. «همه، كتاب خدا را براى او تأويل مى‏ كنند و با استدلال به آن، در برابر امام مى ‏ايستند.» در حديث ششم‏

ه. «به علم خودش حكم مى‏ كند» در روايت يازدهم‏

و. «به حكم خدا، حكم مى‏ كند» در روايت پانزدهم‏

ز. «به سيره پيامبر رفتار نمى‏ كند» در حديث چهارم از فصل دوم‏

روايت بيست و دوم بهترين دليل براى بيانى است كه ذكر شد، زيرا اين روايت گواه بر اين مطلب است كه براى هيچيك از پيامبران گذشته، راه نشر علوم فطرى كه در سينه‏ هايشان بود باز نشد، زيرا مردم قابليت نداشتند و شرايط مناسب نبود، امّا در زمان حضرت حجت عليه السّلام، چون مردم در درجات بالاى كمال فكرى و عقلى هستند، آن حضرت مى‏ تواند علوم فطرى را منتشر كرده و عدل و دادى را كه بر نشر آن علوم مترتب مى‏ شود اقامه كند.

امّا علت خراب شدن بعضى از مساجد به دست آن حضرت، اين است كه در دين اسلام، مسجد محل عبادت خالصانه و خضوع و خشوع و در برابر خداوند و به مقتضاى فطرت انسانى، زانو زدن در برابر قدرت لايزال احدى است، بنابراين اگر مسجد از نظر شكل ساختمان و ويژگيهاى ديگرش به صورتى درآيد كه از مكان‏ چنين عبادتى خارج شود، امام عليه السّلام آن را ويران مى‏ كند و بر پايه ‏اى كه حق و شايسته آن است آن را مى‏ سازد، و البته اين مطلب تنها يك احتمال است، و روايت شانزدهم، شاهد صحت آن است، و نيز ممكن است علت خراب كردن مسجد، بنا نشدن آن بر اصل تقوى باشد، چرا كه طبق آيه شريفه قرآن‏ لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ‏(توبه: 108- مسجدى كه از روز نخست بر تقوا بنا شده باشد براى حضور مسلمانان و اقامه نماز، شايسته ‏تر است.)براى حضور مسلمانان و اقامه نماز، شايسته‏ تر است و يا احتمال ديگر اين است كه باتوجه به آيه‏ ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِينَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ. .. إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ(توبه، 17 و 18- مؤمنان را نرسد كه در حالى‏ كه خود گواه كفر خويشند مساجد را آباد كنند ... آبادانى مساجد منحصرا از آن كسانى است كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده‏ اند.) مسجد برخلاف رضاى پروردگار به دست كفار و مشركين ساخته و آباد شده است در حالى‏ كه چنين حقى نداشته‏ اند، و فقط مؤمنان به خدا بايد متصدى ساختن و آباد كردن مساجد باشند.(اين احتمال نيز وجود دارد كه مقصود از تخريب مساجد، مساجد ملعونه باشد، اين مساجد در سفينة البحار باب مسجد نام برده شده‏ اند. به خصوص كه در خبر عيسى بن هاشم از سالم از امام باقر عليه السّلام نقل شده است كه چهار تا از اين مساجد ملعونه در كوفه به شكرانه و شادباش كشته شدن امام حسين عليه السّلام تجديد بنا شده ‏اند.)


غیبت نتیجه ناشکری است و ظهور نتیجه شکر گذاری

بسمه تعالی
امام یازدهم(ع) در عصری بودند که شیعیان ناشکری می‌کردند. آنها مبلغی وجوهات (خمس و زکات) خدمت امام(ع) فرستاده بودند. عده‌ای از شیعیان نامه‌ای به امام(ع) نوشتند که بیلان مصرف این اموالی که خدمت شما رسیده را به ما بگویید و اینکه این پول‌ها را چگونه خرج کردید. آدم به امام زمانش نامه بنویسد، بگوید اموال را به کی دادی؟ کجا خرج کردی؟
حضرت پاسخ داد: چرا این سؤال را از امامان قبلی نکردید؟ چه زمانی رسم‌تان بوده از امام سؤال کنید که این پول‌ها کجا رفته؟ کجا خرج شده؟ اگر امامت یک امر مستمری است چرا با من این رفتار را می‌کنید اما با امامان قبلی نکردید؟
بعد از این پاسخ، حضرت دستور داد پرده مشکی رنگی بر در اتاق ایشان آویختند. مردم که برای سوال می‌آمدند حق نداشتند پرده را عقب بزنند و از پشت پرده با آن حضرت صحبت می‌کردند. غیبت از اینجا آغاز شد.
چرا؟! چون ناشکری کردند. غیبت نتیجه ناشکری است. ظهور نتیجه‌ شکرگذاری است. هر چه شکرگذاری بیشتر شود پرده غیبت رقیق‌تر می‌شود. این پرده، غباری است بین امام و مأموم. این غبار از امام نیست از امت است. هر چه غبار امت فرو بشیند، جمال امام روشن‌تر می‌شود.

آیت الله حائری شیرازی حفظه الله

بسمه تعالی

حجت الاسلام و المسلمین ناصری حفظه الله:

چطور ما این ‌قدر از توجه به امام زمان علیه‌السلام غافل شدیم؟!
چطور این همه دور شدیم و توانستیم بدون توسل به آن حضرت زندگی کنیم؟!
ما باید بدانیم چه چیزی از ما می‌خواهند؟
آیا این سفره‌ای که برای ما پهن کرده ‌اند کم است؟
چه کسی بهره می‌ برد؟
چرا حتی برای این ارتباط هم آمدیم حرف زدیم و حرف زدیم و حرف زدیم؟
نصیب خودمان چه شد؟
چطور روزگار ما را به غفلت انداخت و از این بخش غافل شدیم؟

▪️روزانه باید متوسل بود، گرچه افق این فکر خیلی بلند است و افق این ارتباط خیلی راقی است، اما دائم باید ملتزم به توسل بود.
▫️تجربه بین علما نشان داده است که توسل و توجه به حضرت بقیه الله علیه‌السلام، خیر دنیا و آخرت می‌آورد که فقط ثبات قدم و مراعات می‌خواهد، ادب و گذشت می‌خواهد، سحر می‌خواهد، نماز اول وقت و قرائت قرآن می‌خواهد.
آن وقت است که انسان احساس می‌ کند یک باب دیگر هم در زندگی او باز شد که نسل‌های آینده او هم بهره می‌برند.
▪️شب نیمه شعبان شب این ارتباط و این توسل و شب شروع این توجه است. ما خیلی غافل هستیم و حیف است که سر این سفره، غافل از حضرت باشیم.
مواظب باشیم که شب نیمه شعبان از دست نرود.
در این شب فقط استغفار و بیداری و درک شب نیمه شعبان...

باسمه المستعان

عرض سلام و ادب

استاد;979744 نوشت:
تجربه بین علما نشان داده است که توسل و توجه به حضرت بقیه الله علیه‌السلام، خیر دنیا و آخرت می‌آورد که فقط ثبات قدم و مراعات می‌خواهد، ادب و گذشت می‌خواهد، سحر می‌خواهد، نماز اول وقت و قرائت قرآن می‌خواهد.

مقصود از فرمایشات فوق همان وأتوا البیوت من ابوابهاست؟

به عبارتی برای تحصیل توفیق توسل و تقرب به صاحب الأمر(عج) و کسب ظرفیت برای چنین توفیقی

باید از مجرای تلاوت قران،تهجد و عفو و ادب وارد شد؟

بسمه تعالی

حجت الاسلام و المسلمین ناصری حفظه الله:

یکی از کسانی که مناسب است برای تقرب به امام زمان عج الله تعالی فرجه با او علقه و ارتباط حاصل شود، حضرت خضر است.
انسان، با فرستادن هدیه مانند قرائت قرآن، نماز و... مورد عنایت آن بزرگوار قرار گرفته، به تدریج به سوی جامع‌ ترین الگو پیش خواهد رفت.
آن بزرگوار، موجودی لطیف است، به قدری که طبق روایات، هرگاه یاد او شد، باید سلام کرد؛ زیرا در مجلس حاضر می‌شود؛ یعنی لطافت و سعۀ او تا این حد است که در عین تعلق به جسم و بدن مادی، احاطه او بیش از نوع مجردات است.
البته باید دانست که ارتباط با این وجود عزیز نیز رزقی الهی است؛ چرا که ایشان مظهر اسم «یا خفی» از اسمای الهی در میان اولیا است و میان ائمه علیهم السلام نیز وجود حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه مظهر این اسم هستند. اما در هر حال، این ارتباط، غیرممکن نیست.
چه بسا دیدن ایشان سخت‌تر از دیدن خود حضرت بقیة الله عج نباشد؛ بلکه غالباً برای ملاقات‌ها و تشرفات واقعی به محضر حضرت ولی عصر عج ، ایشان باب هستند.
در موارد متعددی دیدار حضرت خضر علیه السلام مقدمه و به منزله آمادگی برای دیدار حضرت بقیة‌الله عج الله فرجه بوده است.
این بزرگوار، کمتر مورد توجه و توسل قرار می‌گیرند؛ لذا مناسب است با تقدیم هدایای معنوی، با ایشان انسی حاصل کرد و از آن، بهره‌ ها برد.
هر وقت فراغتی حاصل می‌شود و نیز باطناً تمایلی در انسان دیده می‌شود به ویژه شب‌های ماه رمضان مناسب است با این تعبیر به آن بزرگوار درود فرستاد و عرض احترام کرد:
«اللّهم صلّ علی عبدک و ولیّک خضر النبی»
‌ ‌

حبیبه;979747 نوشت:
مقصود از فرمایشات فوق همان وأتوا البیوت من ابوابهاست؟

به عبارتی برای تحصیل توفیق توسل و تقرب به صاحب الأمر(عج) و کسب ظرفیت برای چنین توفیقی

باید از مجرای تلاوت قران،تهجد و عفو و ادب وارد شد؟

سلام علیکم
بله مقصود همین است منتها ارتباط با آن حضرت صفای زیادی می خواهد ، البته هر کسی می تواند به اندازه ی ظرفیت خویش بهره ببرد اما ارتباط با آن حضرت مطلب دیگریست و بالاخره زحمت دارد و صبر میخواهد.
برای دعا نیز باید از ادعیه مأثوره مانند زیارت آل یس بهره برد تا مبادا با خیال خود مأنوس شود و گمان کند که با وجود مقدس آن حضرت مانوس شده.
حرف در این باب زیاد است ....
این زمان بگذار تا وقت دگر...

بسمه تعالی

حجت الاسلام و المسلمین ناصری حفظه الله:

روايت دارد كه شب نيمه شعبان هر كسي سه سوره يس بخواند خداي متعال تا سال آينده‏ او را در حفظ و حراست و نگهداري خودش بيمه مي‏كند.
گويا براي سه حاجت مهم هم مي ‏توان خواند؛ چه خود انسان و چه خانواده انسان هر كدام مي‏ توانند بخوانند.
اين عمل شب نيمه شعبان است.
براي گشايش كار، امنيت خود انسان و برای جهات كاری و جهات روحي، همچنین براي خانواده انسان، مفید است؛
مرحوم آیت الله کشمیری قدس سره خيلي به خواند سه سوره يس در شب نيمه شعبان سفارش مي‏كردند.

بسمه تعالی

عالم ربانی حضرت آیت الله یعقوبی (رضوان الله تعالی علیه):

[در رابطه با ظهور] ان شاء الله خیلی امیدوار باشید؛

منتهی دعا هم بکنید، تضرع کنید، التماس کنید.

هر حاجتی دارید داشته باشید، ولی فدای امام زمان کنید.

خواست خودتان را فدای خواست امام زمان کنید.

آن حضرت آقاست ، گذشت دارد ، آن وقت کار خودتان هم درست می شود.

اگر حالی داشتید، دل شکسته ای داشتید،[فرج آن حضرت را] از خدا بخواهید.

من که یکی از نوکرانشان هستم دعایم این است که:

"اللهم فرج عنی و عن جمیع المومنین والمومنات، بفرج مولای وسیدی صاحب الزمان "

بسمه تعالی

عالم ربانی حضرت ایت الله یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه:

به هر حال، الان فرج کلّی در فرج امام زمان (ع) است.

این تغییرات [و اصلاحات جزئی] به درد نمی‌خورد و تنها قرص مسکّن است.

همه‌ی حاجتهایتان را دور بریزید و برای فرج امام زمان (ع) دعا کنید و [از خداوند] فرج را بخواهید! باید مردم بخواهند تا خدا اجابت کند.

امام خودش دعا نمی‌کند؛ اگر دعا کند دعایش رد خور ندارد، اما باید تمام عالم مضطر شوند.

وقتی همه‌ی خلق مضطر شدند آن وقت امام (ع) هم مضطر می‌شود [و دعا می‌کند.]

امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
96-08-15

بسمه تعالی

حجت الاسلام و المسلمین برنا حفظه الله تعالی:

قلب ما نسبت به امام زمان(عج) باید چگونه باشد؟

معرفت اصحاب حضرت صاحب الامر نسبت به ایشان چگونه است؟

قلب ما چیزی رو از امام زمان(عج) درک نکرده که شوق نسبت به امام زمان(عج)ندارد...

آن حقیقتی که اولیا خدا در وجود امام می دیدند و آنقدر این حقیقت آنها را می سوزاند که تمام منیت و هستی و علقه های آن ها را می سوزاند تا جایی که در وجود آنها غیر از اشتیاق به امام زمان (عج) نمی ماند چه بود!؟

آن ۳۱۳ نفر آنهایی هستند که آن حقیقت را دریافته اند.

چنان پر شد فضای سینه از دوست / که گم شد نقش خویشم از ضمیرم

امام صادق علیه السلام فرمودند:اصحاب امام زمان نسبت به امام زمان خودشون مطیع ترند از کنیز نسبت به مولای خودش

هر کس حتی به ذهنش خطور کنه که به درد امام زمان می خوره،بداند حتماً بدرد امام زمان نمی خوره،معلوم میشه برای خودش چیزی قائله، که من خوبم اگه ایشان بیاد من بدردش می خورم،معلوم میشه اسیر خودشه و خودش را طلبکار میدونه.

اگرم فردا امام زمان آمد و به این فرد توجهی نکرد خودش رو طلبکار امام زمان می بینه چون خودش رو لایق می بینه...

آنهایی که امام زمان را شناختند همه چیزشان فقر نسبت به ایشان می دانند همه چیزشان را تقصیر می دانند.و می دانند احدی نمی تواند حق پروردگاری خدا و ولایت امام زمان (عج) را به جا بیاورد.

وقتی چنین فقری در وجودشون ایجاد شد،و لازمه ی این امر یک معرفت قوی، یک توسل وتضرع قوی،که از آن طرف از ناحیه خود حضرت یک عنایتی بشود، وقتی این جور شد آن وقت در برابر حضرت صاحب الامر علیه السلام مطیع تر است از کنیز نسبت به مولای خودش.

لذا اینکه می گویند ۳۱۳ نفر یار نیست،یعنی آدم های اینجوری نیست!

پس حالا بالاخره که دانستیم امر این طور است،اقلاً یک اظهار تقصیری به ساحت امام زمان(ع) از روی حقیقت داشته باشیم.
و بگوییم که:

بود که یار نرنجد زما به خلق کریم / که از سوال ملولیم و از جواب خجل

اگه عنایتی از طرف امام زمان(ع)به کسی برسه به سبب استحقاقش نیست،به جهت لطف و بزرگی و آقایی آن حضرت است.

پس مادامی که مومن سراپای وجوش نسبت به امام زمانش فقر شود،سراپای وجودش نسبت به آن حضرت شوق می شود.

وجود مبارک امام باقر علیه السلام فرمود که اگر ۳۱۳ نفر اصحاب امام زمان ارواحنا له الفدا مجتمع بشوند،بر آن حضرت واجب می شود که قیام کند و اوضاع عالم را تغییر دهد.

عذراً علیک یابن الکرام

ما مانند آن غریقی هستیم که داریم غرق می شویم و کشتی نجات هم کنار ماست اما دست به کشتی نجات نمی گیریم.

ای پادشه خوبان / داد از غم تنهایی

دائم گل این بستان شاداب نمی ماند / دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

امام زمانی که روی همین زمین راه می رود امامی که فرمودند که شما آن را می بینید ولی نمی شناسید.

ای یاد تو ام مونس در گوشه تنهایی / ای درد تو ام درمان در بستر ناکامی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم / لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی