سفر زمان در قرآن کریم

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سفر زمان در قرآن کریم

سلام
اگر بر اصل عدم مجاز در قرآن تاکید کنیم باید بپذیریم که آیه 45 سوره زخرف بیانگر سفر زمانی است . ببینید :
واسئل من ارسلنا من رسلنا اجعلنا من دون لرحمن الهه یعبدون
از کسانی که فرستادیم بپرس آیا غیر از خدای یکتای رحمان خدایانی قرار دادیم که پرستش شوند
از آنجا که انبیاء در گذشته زمانی بوده اند بی شک این امر باید با یک سفر زمانی امتثال شود ؟
اما آیا سفر زمانی یک سفر مادی است ؟
والله الموفق

سلام
در مورد سفر زمان در فیزیک امروزی نیز مباحث داغی مطرح است . برخی معتقدند این امر امکان پذیر است لذا برای آن فرضیه های جالبی هم درست شده مثل اینکه اگر کسی به گذشته برگردد و پدربزرگ خود را قبل از تحقق پدرش بکشد چه می شود ؟
برخی گفته اند او در زمان حال از بین می رود برخی گفته اند به بعدی دیگر می رود
این حرفها جالب اما غیر منطقی و غیر علمی اند
عقل نمی تواند بپذیرد چیزی که وجودش در حال بطور قطع به چیز دیگری در زمان گذشته منوط است وجود داشته باشد در حالیکه آن شی ماضی معدوم شده است این ابتنای وجود بر عدم است که عقلا محال است
لذا ما معتقدیم سفر در زمان به معنای امکان مشاهده عیانی موجودات گذشته و آینده یک سفر صرفا شهودی است و نه مادی و جسمانی
یعنی این سفر در عالم علمی مجرد ممکن است نه در عالم مادی جسمانی . دیگر اینکه امکان تغییر هم وجود ندارد
اگر دوستان نظری دارند مطرح فرمایند
والله الموفق

سلام
اصول ضروری برای باور به سفر زمان
برای اینکه سفر زمان امکان پذیر باشد باید این دو اصل را ثابت کنیم :
1- تمام پدیده ها عالم در عالم مجردات وجود داشته باشند
2- انسان امکان شهود عالم مجردات را نیز داشته باشد

اثبات اصل اول :
اثبات اصل اول خود نیازمند اثبات اصل دیگری بنام ظهور است
اصل ظهور یعنی اینکه تمام موجودات عالم ماده تجلی و ظهور حقایق ماورایی خود هستند
این اصل در قرآن ثابت است
ان من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم (حجر21)
هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزانه های آن در نزد ماست و ما آنرا جز به اندازه مشخص نازل نمی کنیم
آیه نورانی قرآن کریم می فرماید تمام موجودات عالم تنزل یافته از خزائن عالم بالا هستند
پس باید این موجودات در عالم خزائن به نحوی وجود داشته باشند و از آنجا که عالم مجردات در قیاس با عالم مادیات وجود نرم افزاری یا علمی دارد پس این حقایق حقایق علمی اند نه حقایق عینی مادی خارجی
لذا اگر انسان بتواند به این خزانه ها مرتبط گردد می تواند همه آن حقایق را شهود نماید
و اما اثبات اصل دوم امکان ایجاد ارتباط با عالم مجردات است که باز در قرآن کریم یکی از مراتب عالی آن مطرح شده است :
و علم آدم الاسماء کلها (بقره 31)
تعلیم اسماء به معنای تعلیم حقایق عالم از مادی و مجرد است پس خدای متعال قادر بر ایجاد چنین ارتباطی و تحقق شهود حقایق عالم است
با این وصف مساله سفر زمان در قرآن قابل اثبات هم هست
والله الموفق

سلام
فکر نمی کنم این لزوما" به معنی سفر در زمان باشه .
مثلا" اگه کسی بگه از نمرود عاقبت کبر و خود بزرگ بینی را بپرس این به معنی اینه که به گذشته برگرد و ازش سوال کن ؟
به نظر می رسه در اینجا منظور استفهام انکاری باشه چون جواب مسلما" " نه " است؟
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اما در مورد سفر در زمان آنچه بیان کردید بیشتر اثبات قدرت خدا با ایات قرآن است نه سفر در زمان .
اینکه خدا قادر مطلقه درست ولی اینکه آیا در قوانین ماده برای انسان چنین قدرتی رو قرار داده یا نه بهتر منتظر اثبات عملی اون باشیم .
گرچه واقعا" درتحقق این شک دارم .

نخودسیاه;326640 نوشت:
سلام فکر نمی کنم این لزوما" به معنی سفر در زمان باشه . مثلا" اگه کسی بگه از نمرود عاقبت کبر و خود بزرگ بینی را بپرس این به معنی اینه که به گذشته برگرد و ازش سوال کن ؟ به نظر می رسه در اینجا منظور استفهام انکاری باشه چون جواب مسلما" " نه " است؟ ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- اما در مورد سفر در زمان آنچه بیان کردید بیشتر اثبات قدرت خدا با ایات قرآن است نه سفر در زمان . اینکه خدا قادر مطلقه درست ولی اینکه آیا در قوانین ماده برای انسان چنین قدرتی رو قرار داده یا نه بهتر منتظر اثبات عملی اون باشیم . گرچه واقعا" درتحقق این شک دارم .

سلام
بحث ما در مورد یک امر الهی است نه بازی با کلمات
این امر یا امر لغوی است که از خدای حکیم محال است یا لغو نیست و امکان پذیر است پس مطلوب ما حاصل است
و اما قدرت خداوند
قدرت الهی حساب دارد مثلا اگر خدای متعال قادر به میراندن است این میراندن با یک ساختار خاصی اتفاق می افتد و نه بی حساب
و اما بنده که عرض کردم سفر در زمان به حسب تصور عادی غیر منطقی و غیر عقلانی است
والله الموفق

با سلام
زمان و بُعد از نظر فیزیک با هم ارتباط تنگاتنگ دارند. تنها نظریه ای که بازگشت در زمان را ممکن می داند نظریه جهان های موازی است که صرفاً اساس محاسباتی و نظری دارد. این نظریه بر این اساس است که همه حالات ممکن در حال وقوع است و ما در یکی از این حالت ها به سر می بریم.
اگر به عقب برگردیم و پدر برگ خود را بکشیم و دوباره به همین زمان و بُعد برگردیم اتفاقی رخ نداده و پیشینه ما همان هست که بود. صرفاً یک بُعد دیگر به جریان افتاده که ما در آن حضور نداریم و هرگز به دنیا نمی آییم و این ابعاد همین الان هم وجود دارند. البته این جهان ها بر هم منطبقند بدون اینکه در هم تداخل ایجاد کنند. یعنی اکنون هم جهانی وجود دارد که در آن مثلا بیماری وبا نسل بشر را منقرض کرده است. (البته نظریه است)
اما اگر برگشت در زمان را صرفاً شهودی بدانیم و امکان حقیقی برای آن متصور نشویم حس می کنم یک جورایی باید به جبر معتقد باشیم. چون منشا این تفکر عدم امکان تغییر در گذشته است و از آنجا که الان هم گذشته ی یک آینده ی دیگریست پس ما قادر به تغییر حوادثش نیستیم و صرفا مشاهده گریم.

[="Tahoma"][="Green"]اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

اگر عالم را به دو قسم تقسیم کنیم

عالم زمان و عالم فوق زمان(اسم عوض شده اما مفهوم رو فکر کنم داشته باشیم تا اساتید چه گویند)

ما مسلمانان معراج نبی اکرم (ص) و طی الارض و این امور را قبول داریم

مثلا مسافرت نبی اکرم(ص) در یک روز و همچنین ثابت بودن زمان پس از مرگ و عالم ماوراء حیات که مثل ابدی بودن بهشت

این نشون میده زمان هم یک علت است که بایک نظم ارتباط دارد که با شناختن این نظم میشه به امور رسید

که سفر بگذشته هم خلاف عقل من نمود پیدا نمی کنه(تا بحال شاید بعد از تفکر بیشتر نظرم عوض شود)

و در مورد موازی بودن جهان ها نییز منطقی بنظر میاد که با پذیرش این موضوع جبر نیز بنظر منتفی است(و در نهایت هم تمامی امور در دست خداوند یکتا است)

در پناه حق تعالی[/]

حامد;326627 نوشت:
عالم مجردات در قیاس با عالم مادیات وجود نرم افزاری یا علمی دارد

با عرض سلام
لطفا در این مورد توضیحات بیشتری بدهید. این نتیجه گیری چگونه حاصل میشود و منظور از وچود علمی یا نرم افزاری ماده چیست؟
با تشکر

[="black"]

حامد;326626 نوشت:
در مورد سفر زمان در فیزیک امروزی نیز مباحث داغی مطرح است . برخی معتقدند این امر امکان پذیر است لذا برای آن فرضیه های جالبی هم درست شده مثل اینکه اگر کسی به گذشته برگردد و پدربزرگ خود را قبل از تحقق پدرش بکشد چه می شود ؟
برخی گفته اند او در زمان حال از بین می رود برخی گفته اند به بعدی دیگر می رود
این حرفها جالب اما غیر منطقی و غیر علمی اند

فیزیک با این بحثهای فلسفی کاری ندارد.فقط قوانین رو بررسی میکنه و با محسبات پیشگویی میکنه.
به طور نظری سفر در زمان امکان پذیر است و کسانی هم هستن که الان دارن روی اون کار میکنن.سفر در زمان یک بحث است و میزان اختیار ما در تاثیرگذاری روی گذشته یک بحث دیگه
گرچه چون این بحثها بیشتر کوانتوم نسبیتی است و در کوانتوم هم فقط با احتمالات سرو کار داریم در اینجا هم فقط بحث احتمال است و احتمال وقوع این رخداد یعنی انتقال یک ماده در مقیاس ماکروسکپی به یک زمان دیگه ازنظر فیزیک به صفر میل میکنه(اما صفر نیست!)....[/]

aminjet;326691 نوشت:
اما اگر برگشت در زمان را صرفاً شهودی بدانیم و امکان حقیقی برای آن متصور نشویم حس می کنم یک جورایی باید به جبر معتقد باشیم. چون منشا این تفکر عدم امکان تغییر در گذشته است و از آنجا که الان هم گذشته ی یک آینده ی دیگریست پس ما قادر به تغییر حوادثش نیستیم و صرفا مشاهده گریم.

دیدگاه جالبیه!
البته اگر برای اینده وجود قائل نشیم و اون رو مثل راهی بدونیم که در همان موقع طی کردنش ایجادش میکنیم دیگه این نتیجه گیری درست نیست.

به نام خدا

آن کسانی که می توانند در زمان سفر کنند معدود بوده و هیچ گاه هم پدر خود را نمی کشند. بعضی وقتها نامرئی هستند و بر مردم شهید. در مواقعی خاص بر برخی افراد ظاهر می شوند، مثلا دم مرگ یا پیش از انجام گناه هایی خاص.
نام یکی از این وجودها ساعت است که اسمش هم بر رویش است (در واقع ساعت همان زمان است). طبق گفته قرآن: 1- دانای غیب است (وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَأْتِینَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عَالِمِ الْغَیْبِ). البته باید دانست که کلیدهای غیب را جز خدا کسی نمی داند. ولی خدا از غیب خود بعضی وجودها را آگاه می کند. 2- حتما می آید ("ان الساعه لاتیه"). 3- عیسی نشانه اش است. 4- علمش تنها نزد خدا است (یکی از مفاهیم این حرف این است که کارهای ساعت را فقط خدا می تواند پیش بینی کند. بشر در مواردی قابلیت پیش بینی دارد که دانایی در مورد ساعت از توانایی او و هر موجودی جز الله جل جلاله خارج است). و موارد دیگر.

با آمدن ساعت زمان در هم می ریزد و عالم قدیمی می شود.

کبوتر عشق;326694 نوشت:
با عرض سلام لطفا در این مورد توضیحات بیشتری بدهید. این نتیجه گیری چگونه حاصل میشود و منظور از وچود علمی یا نرم افزاری ماده چیست؟ با تشکر

به اینجا مراجعه کنید: http://www.askdin.com/thread10869.html

hoorshid;326780 نوشت:
یدگاه جالبیه! البته اگر برای اینده وجود قائل نشیم و اون رو مثل راهی بدونیم که در همان موقع طی کردنش ایجادش میکنیم دیگه این نتیجه گیری درست نیست.

سلام
برای آینده وجود قایل نشدم. بلکه گفتم اگر در گذشته نشود تغییری ایجاد کرد یعنی لازم بوده اتفاق بیافتد هر انچه اتفاق افتاده. پس از این به بعد هم لازم است اتفاق بیافتد هر چه در حال اتفاق است.
ممکن است بگویید به این دلیل که یک بار اتفاق افتاده دیگر پتانسیل تغییر ندارد باید عرض کنم که همین که ما به آن زمان برگشته ایم ولی قبلا بدون ما سپری شده خودش یک تغییر است و اگر ما موجود مختار باشیم باید بتوانیم تغییرات بیشتری اعمال کنیم.
منظور جناب حامد از سفر در زمان بیشتر مثل مشاهده فیلم آن بود که در خزینه علم الاهی وجود دارد نه این که واقعا به آنجا برویم. در این صورت بازگشت در زمان مطرح نیست بیشتر مثل خواند تاریخ وقایع است که در یک کتاب تاریخ معتبر (علم الهی) ثبت است.

aminjet;326691 نوشت:
زمان و بُعد از نظر فیزیک با هم ارتباط تنگاتنگ دارند. تنها نظریه ای که بازگشت در زمان را ممکن می داند نظریه جهان های موازی است که صرفاً اساس محاسباتی و نظری دارد. این نظریه بر این اساس است که همه حالات ممکن در حال وقوع است و ما در یکی از این حالت ها به سر می بریم. اگر به عقب برگردیم و پدر برگ خود را بکشیم و دوباره به همین زمان و بُعد برگردیم اتفاقی رخ نداده و پیشینه ما همان هست که بود. صرفاً یک بُعد دیگر به جریان افتاده که ما در آن حضور نداریم و هرگز به دنیا نمی آییم و این ابعاد همین الان هم وجود دارند. البته این جهان ها بر هم منطبقند بدون اینکه در هم تداخل ایجاد کنند. یعنی اکنون هم جهانی وجود دارد که در آن مثلا بیماری وبا نسل بشر را منقرض کرده است. (البته نظریه است) اما اگر برگشت در زمان را صرفاً شهودی بدانیم و امکان حقیقی برای آن متصور نشویم حس می کنم یک جورایی باید به جبر معتقد باشیم. چون منشا این تفکر عدم امکان تغییر در گذشته است و از آنجا که الان هم گذشته ی یک آینده ی دیگریست پس ما قادر به تغییر حوادثش نیستیم و صرفا مشاهده گریم.

سلام
نظریه جهانهای موازی منطقی به نظر نمی آید و تنها کسی که به فرضیه سازی محدود این افراد نگاه می کند میتواند آنرا بپذیربد که مثلا اگر شما به عقب برگردید و پدربزرگ خود را بکشید در بعد دیگر نخواهید بود . مثالی ساده است اما اگر تصور کنیم برای تک تک پدیده ها همه احتمالات ممکن تحقق داشته باشد و آن هم در ابعاد موازی دیگر مفهومش وجود بی نهایت بعد موازی در جهان است که مطمئنا آقایان هیچ توضیحی در مورد آن ابعاد در حال جریان ندارند و مهمتر اینکه چطور است ما خود را فقط در یک بعد می یابیم و نه ابعاد موازی دیگر و چه جالبتر اینکه از جهانهای موازی و هم سطح صحبت می کنند تا مجبور به پذیرش جهانهای طولی غیر مادی نباشند وووو

چالشگر;326719 نوشت:
لطفا در این مورد توضیحات بیشتری بدهید. این نتیجه گیری چگونه حاصل میشود و منظور از وچود علمی یا نرم افزاری ماده چیست؟ با تشکر

وجود نرم افزاری در اصطلاح دینی همان روح و باطن اشیاء است
hoorshid;326780 نوشت:
فیزیک با این بحثهای فلسفی کاری ندارد.فقط قوانین رو بررسی میکنه و با محسبات پیشگویی میکنه. به طور نظری سفر در زمان امکان پذیر است و کسانی هم هستن که الان دارن روی اون کار میکنن.سفر در زمان یک بحث است و میزان اختیار ما در تاثیرگذاری روی گذشته یک بحث دیگه گرچه چون این بحثها بیشتر کوانتوم نسبیتی است و در کوانتوم هم فقط با احتمالات سرو کار داریم در اینجا هم فقط بحث احتمال است و احتمال وقوع این رخداد یعنی انتقال یک ماده در مقیاس ماکروسکپی به یک زمان دیگه ازنظر فیزیک به صفر میل میکنه(اما صفر نیست!)....

ما میگذاریم فیزیک کار خودش رو بکنه اما از لحاظ عقلی بازگشت به گذشته با وجود جسمانی امکان پذیر نیست چون احتمال در مورد آینده ای تصور داره که اتفاق نیفتاده اما گذشته ای که اتفاق افتاده دیگر احتمال در آن معنا نداره ، گذشته آنوقت که حال بود درش احتمال هم بود اما اکنون که گذشته است و نه حال دیگر احتمالی در او راه نداره تا ما با بازگشت بدان آن احتمال را محقق کنیم
والله الموفق

حامد;330770 نوشت:
نظریه جهانهای موازی منطقی به نظر نمی آید و تنها کسی که به فرضیه سازی محدود این افراد نگاه می کند میتواند آنرا بپذیربد که مثلا اگر شما به عقب برگردید و پدربزرگ خود را بکشید در بعد دیگر نخواهید بود

با سلام
در ابعاد کوانتومی مشاهداتی داشته ایم که توضیحات چندی برای آن ها فرض شده. جهان های موازی در اصل فرضیه است نه نظریه. ما بر حسب عادت می گوییم نظریه. این فرضیه یکی از فرضیاتیست که می تواند آن مشاهدات را توضیح دهد. هنوز صحت آن زیر سوال نرفته و تناقضات شدیدی برای آن عنوان نشده و به همین دلیل فرض آن به جای خود باقیست تا بالاخره حل شود.
اشکالاتی که ما فوراً به ذهنمان می رسد مطمئن باشید که به ذهن طراح فرضیه که سالها بر رو ی آن به صورت تیمی کار کرده و ابعاد آن را بررسی کرده اند رسیده است و برایش جواب تحلیلی دارند هرچند به تجربه قابل آزمایش نیست. ولی فرضیه همچنان به قوت خود باقیست.

حامد;330770 نوشت:
چون احتمال در مورد آینده ای تصور داره که اتفاق نیفتاده اما گذشته ای که اتفاق افتاده دیگر احتمال در آن معنا نداره ، گذشته آنوقت که حال بود درش احتمال هم بود اما اکنون که گذشته است و نه حال دیگر احتمالی در او راه نداره تا ما با بازگشت بدان آن احتمال را محقق کنیم

بستگی دارد از دید فیزیک کلاسیک نگاه کنید یا فیزیک نوین. فیزیک کلاسیک به جبر مطلق اعتقاد دارد و هیچ چیزی را احتمالاتی نمی داند و همه چیز همان خواهد شد که قوانین حاکم می گویند و هیچ اختیار و احتمالی در کار نیست. بر اساس این نظریه نه احتمال در گذشته معنا دارد و نا آینده و نه حال، و همه چیز بدون ذره ای تخلف همان می شود که باید بشود هرچند ما قادر به پیشبینی آن نباشیم.
ولی فیزیک نوین مشاهده کرده که ذرات حضور خود را به صورت توابعی احتمالاتی به ما نشان می دهند. یعنی حجمی از فظا وجود دارد که احتمال حضور الکترون در آ« هست ولی دقیقا کجا؟ نمی دانیم. به محض مشاهده، الکترون خود را در یکی از مکان های این فضا به ما نشان می دهد و قبل از آن فقط به صورت موج احتمال وجود دارد و خاصیت ذره بودن ندارد.
بنا بر این مشاهده می گوییم همه حالات ممکن در حال وقوع است و هر کدام در جهان موازی دیگری رخ می دهد. البته یه کم من خلاصش کردم. اثبات فرضیه جهان های موازی مبانی ریاضی و پیچیده دارد که در تخصص خود من هم نیست.

aminjet;331375 نوشت:
ولی فیزیک نوین مشاهده کرده که ذرات حضور خود را به صورت توابعی احتمالاتی به ما نشان می دهند. یعنی حجمی از فظا وجود دارد که احتمال حضور الکترون در آ« هست ولی دقیقا کجا؟ نمی دانیم. به محض مشاهده، الکترون خود را در یکی از مکان های این فضا به ما نشان می دهد و قبل از آن فقط به صورت موج احتمال وجود دارد و خاصیت ذره بودن ندارد. بنا بر این مشاهده می گوییم همه حالات ممکن در حال وقوع است و هر کدام در جهان موازی دیگری رخ می دهد. البته یه کم من خلاصش کردم. اثبات فرضیه جهان های موازی مبانی ریاضی و پیچیده دارد که در تخصص خود من هم نیست.

سلام
اما آنچه که محتمل است ظهور خاصیت ذره ای است نه اصل وجود او لذا دایره احتمال تنگ تر از آن است که بتوان به گذشته واقع شده هم تعمیمش داد
البته ظاهرا حضرات پنبه فلسفه یا به اصطلاح خودشان ذهن گرایی را زده اند که به راحتی امور متناقضه را می پذیرند
خوب گذشته گذشته یعنی به نحو خاصی محقق شده است دیگر چه جای احتمال در آن وجود دارد ؟ اگر جای احتمال وجود داشته باشد یعنی هنوز به نحو خاصی وجود ندارد و یعنی تحقق خاص نداشته و یعنی نگذشته است این یعنی گذشته گذشته نباشد بلکه به معنای عدم وقوع قطعی دائمی برای همه پدیده های جهان است و این یعنی اصلا جهان تعین و تحققی ندارد و آخرش یعنی اینکه جهان نباشد چون جهان یعنی پدیده ها و پدیده ها هم که تحقق و تعین خاص ندارند پس اصلا پدیده ای نداریم و آنگاه جهان یعنی هیچ
نظر شما چیست ؟
والله الموفق

حامد;331391 نوشت:
نظر شما چیست ؟

با سلام راستش اظهار نظر در رابطه با مسئله ای که همه ابعادش را نمی دانم سخت و غیر منطقی می باشد. مطمئنا خود افرادی که در محاسباتشان به این نتایج رسیده اند بیش از ما حیرت زده شده اند.
زمان در مقیاس کوانتومی یک جاده مستقیم نیست بلکه به یک مسیر زیگ زاگ و رفت و برگشتی تبدیل می شود. من حتی منظور از زیگ زاگ و رفت و برگشتی برای زمان نمی دانم یعنی چه. ما برای حرکت این قضیه برایمان قابل تجسم است ولی برای زمان نه.

سلام
دو شب پیش آقای جوادی آملی در برنامه سروش هدایت رادیو قرآن صحبت می کردند. در خلال بحثشون در حاشیه بحث خلقت شد و به این جا کشیده شد که یک تکه چوب برای این که تبدیل به مار شود میلیون ها سال زمان نیاز دارد. ولی در دست موسی در آنی به مار تبدیل شد و در ادامه گفتند همان طور که طی الرض ممکن است، طی الزمان هم ممکن است زمان لازم برای تبدیل چوب به مار در آینده به حال آورده شد.

خلاصه گفتم شاید براتون جالب باشه.

به نظر من اصلا زمانی وجود نداره که بخوایم توش سفر کنیم

>هگل. جمله ی معروف هگل این است (( سن کنونی خود را از تاریخ امروز کم کنید، میرسید به آن شمایی که در آن لحظه مشغول متولد شدن از شکم مادر بوده است... آن شما الان کجاست!؟ بسیاری فکر میکنند نابود شده است و به شمای الان تبدیل شده است... در صورتی که اصلا چنین نیست!!! آن فرد هنوز هم در زمان خود مشغول متولد شدن است ولی شما در زمان آن نیستید که آن را ببینید ))

نظم و ترتیب این دنیا برای مثال : روز و شب شدن- تغییر فصل ها و رشد درختان- ورزش باد- دویدن انسان وغیره ... انسان را به اشتباه وامی دارد. در واقع این حرکت است که انسان آن را با زمان اشتباه می گیرد . تمام اجسام زنده و غیره زنده حرکت دارند.

زمان مفهومی عقلی است که از نحوه وجود مادیات انتزاع مى‏شود همانگونه که مفهوم ثبات از نحوه وجود مجردات انتزاع مى‏گردد، و روح یکی از مجردات است و در عالم مجردات زمان وجود ندارد، چرا که زمان از ویژگی های عالم طبیعت است، البته در عالم ارواح (مجردات) در مقابل کلمه «زمان» که ظرفی برای موجودات مادی است، واژه «دهر» وجود دارد که ظرفی برای مجردات است.

[="Tahoma"]

بیدارگران;408328 نوشت:
به نظر من اصلا زمانی وجود نداره که بخوایم توش سفر کنیم

>هگل. جمله ی معروف هگل این است (( سن کنونی خود را از تاریخ امروز کم کنید، میرسید به آن شمایی که در آن لحظه مشغول متولد شدن از شکم مادر بوده است... آن شما الان کجاست!؟ بسیاری فکر میکنند نابود شده است و به شمای الان تبدیل شده است... در صورتی که اصلا چنین نیست!!! آن فرد هنوز هم در زمان خود مشغول متولد شدن است ولی شما در زمان آن نیستید که آن را ببینید ))

نظم و ترتیب این دنیا برای مثال : روز و شب شدن- تغییر فصل ها و رشد درختان- ورزش باد- دویدن انسان وغیره ... انسان را به اشتباه وامی دارد. در واقع این حرکت است که انسان آن را با زمان اشتباه می گیرد . تمام اجسام زنده و غیره زنده حرکت دارند.

زمان مفهومی عقلی است که از نحوه وجود مادیات انتزاع مى‏شود همانگونه که مفهوم ثبات از نحوه وجود مجردات انتزاع مى‏گردد، و روح یکی از مجردات است و در عالم مجردات زمان وجود ندارد، چرا که زمان از ویژگی های عالم طبیعت است، البته در عالم ارواح (مجردات) در مقابل کلمه «زمان» که ظرفی برای موجودات مادی است، واژه «دهر» وجود دارد که ظرفی برای مجردات است.


سلام
وقتی شما به حرکت اعتراف می کنید یعنی به زمان اعتراف کرده اید و به تقدم و تاخر اعتراف کرده اید و به تبدل این شی به شی دیگر و از بین رفتن عینیت قبلی اعتراف کرده اید لذا مطالب جناب هگل دچار مشکل است . بله در گذشته ما متولد شده ایم اما ان تولد به وجود عینی الان نیست همانطور که مردن ما به عینیت وجود ندارد وگرنه ما باید هم مرده و هم زنده باشیم بله می پذیریم که گذشته و اینده به وجود علمی وجود دارند اما به وجود عینی خیر .
والله الموفق

سلام

از نظر علمی ثابت شده سفر به گذشته اصلا امکان نداره
و سفر به اینده هم معنایی مثل اینکه ما بدانیم رویدادهای اینده چیست و در ان زمان حضور داشته باشیم
نیست
بلکه سفر به اینده فقط در صورت سفر به خارج از منظومه شمسی و کرات بسیار دور دست
تحقق پیدا می کنه

موفق باشید

حامد;326623 نوشت:
اما آیا سفر زمانی یک سفر مادی است ؟

حامد;326626 نوشت:
لذا ما معتقدیم سفر در زمان به معنای امکان مشاهده عیانی موجودات گذشته و آینده یک سفر صرفا شهودی است و نه مادی و جسمانی
یعنی این سفر در عالم علمی مجرد ممکن است نه در عالم مادی جسمانی . دیگر اینکه امکان تغییر هم وجود ندارد
اگر دوستان نظری دارند مطرح فرمایند

سلام و عرض ادب

بنده تجربه جالبی داشتم که بدون هیچ ذهنیت قبلی، رخدادی تاریخی را در خواب مشاهده نمودم و سپس بدلیل هیجان بوجود آمده و مطالعه و بررسی منابع تاریخی، متوجه شدم آن رخداد همانگونه که رؤیت نموده بودم اتفاق افتاده.

قطعا این مشاهدات نمیتواند مادی و جسمانی باشد.