وقود و آتش گیرانه دوزخ از نظر قرآن

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
وقود و آتش گیرانه دوزخ از نظر قرآن

در دنیا اگر بخواهند انسانی را آتش بزنند، انسان که آتش نمی گیرد، باید یک ماده قابل احتراق دیگری در کار باشد، لااقل روی لباسش بنزین یا ماده قابل احتراق دیگری بریزند که وقتی آن ماده محترق می شود، این هم به تبع آن محترق بشود، یعنی این یک امری است که باید چیز دیگر فی حد ذاته قابل احتراق باشد که این به تبع آن محترق بشود. راجع به ماهیت جهنم، قرآن این مطلب را بیان می کند که اشتباه نکنید، خیال نکنید که خدا آنجا آتشهایی از ماده های دیگر تهیه کرده است ( مثل تنوری از آتش که کنده ای، هیزمی، چیزی قبلا آتش می زنند و آن را محترق می کنند ) بعد انسانی را در آنجا می اندازند. قضیه چیز دیگر است، قضیه این است که اصلا آن چیزی که محترق و ماده اصلی احتراق است خود انسان است، یعنی در آنجا آتشی از بیرون وجود انسان وجود ندارد، تمام آتشها زاییده وجود خود انسان است.

طبق آیات قرآن وَقود و آتشگیرانه دوزخ، انسان و سنگ است. به همین جهت معنی و مفاد بسیاری از آیات دلالت دارد که آتشگیرانه جهنّم، انسان و معبودهای ساختگی است؛ همچون آیه 24، از سوره بقره :«فَإِن لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَن تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَـفِرِینَ»:«پس اگر نتوانستید سوره ای همانند سوره قرآن بیاورید ـ و هیچگاه هم نمی توانید كه بیاورید ـ بنابراین از آتشی كه آتشگیرانه آن مردم و سنگ می باشد پرهیز كنید!» و همچون آیه 6، از سوره تحریم:

« یَـ´أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا قُو´ا أَنفُسَكُمْ وَ أَهْلِیكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا ملائكَةٌ غِلاَظٌ شِدَادٌ لاَ یَعْصُونَ اللَهَ مَآ أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُون؛ ای كسانیكه ایمان آورده اید! خودتان و اهل خودتان را از آتشی حفظ كنید كه آتشگیرانه آن، مردم و سنگ است؛ و بر آن آتش فرشتگان تند و خشن و غلیظ و شدید گماشته شده اند كه أبداً درباره اوامری كه از جانب خدا به آنها می شود مخالفت نمی كنند، و آنچه را كه به آنها امر شود انجام می دهند» و همچون آیه 10، از سوره آل عمران:

«إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَ لُهُمْ وَ لآ أَوْلَـدُهُم مِنَ اللَهِ شَیْـًا وَ أُولَـئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّار»ِ: «آنانكه كافر شده اند، نه اموال آنها و نه اولاد آنها، ایشان را بی نیاز از خدا به هیچ وجهی نمی كند؛ و ایشان البتّه آتشگیرانه دوزخند».

و هم چون آیه 98، از سوره أنبیاء:« إِنَّكُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَ رِدُونَ؛ به درستی كه حقّاً شما خودتان، و آنچه غیر از خدا می پرستید، همگی خار و خاشاك و موادّی هستید كه برای جهنّم است؛ و شما در جهنّم ورود خواهید نمود» البتّه معلوم است كه انسان كه در آتش می رود و به جهنّم می افتد برای آنست كه عصیان خدا را نموده است و از یاد او غافل شده و او را فراموش و نسیان كرده است، كه این عنوان همان محجوبیّت است كه عین آتش و عین دوزخ است لیكن باید دید به چه علّت سنگ ها نیز در جهنّم می روند؟ (و البتّه باز معلوم است كه مراد از حجاره و سنگ، همان أصنام و بت هائی است كه می تراشیدند و پرستش می كردند.) چون نفس چوب و گل و سنگ و سایر اشیائی كه با آن بت می تراشند كه گناهی ندارند كه مستوجب آتش باشند؛ ولیكن با مختصر تأمّل در این آیات به دست می آید كه آنچه در جهنّم می رود و مستحقّ آتش است مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَهِ است، یعنی نفس معبودی غیر از خداوند تبارك و تعالی و معبودیّت مِن دون الله پرورده ذهن و فكر شخص عبادت كننده و بت پرست است؛ آن جهت و آن حیثیّت در آتش می سوزد.

و بنابراین نفس انسان و آنچه متولّد و زائیده نفس اوست از همان تخیّل موهومی معبود غیر از خدا، در جهنّم می رود و می سوزد؛ و همان، آتش افروز یعنی آتشگیرانه دوزخ است. و اصنام و بت ها گرچه خود گهنكار نیستند، ولی صورت تخیّلی آنها در ذهن عبادت كنندگانشان به عنوان معبودیّت، خطا و گناه است؛ و آن صورت تخیّلیّه باید بسوزد زیرا كه معبود سِوَی الله است. أفراد صالحی كه معبود واقع شده اند، حصب جهنّم نیستند و امّا اگر آن معبودها دارای نفس ناطقه و اراده و اختیار باشند، و خودشان دعوت به عبادت نموده باشند، مانند فراعنه مصر، و قیاصره(قیصرهای) روم، و خواقین(خاقانهای ) چین، و سلاطین و شاهنشهان ایران كه مردم را به عبودیّت و عبادت خود می خوانده اند، و عملاً خود را فعّالِ مایَشاء و حاكم ما یُرید می دانستند؛ معلوم است كه نفس آنها نیز معبود مِن دونِ اللَه است و باید در آتش برود و بسوزد.

و امّا بعضی از معبودها دارای نفس ناطقه و اراده می باشند ولی أبداً مردم را به عبودیّت خود دعوت نكرده اند، بلكه مردم خود كوركورانه آنان را معبود پنداشته و برای آنان شائبه ربوبیّت قائلند؛ گرچه خود آنان از این پندار مردم سخت در انكار و ستیز باشند. هم چون ملائكه كه بعضی آنها را می پرستیدند و دختران خدا می دانستند. و همچون حضرت عیسی بن مریم و حضرت عُزَیر، كه دامنشان از لَوث دعوت به عبودیّت خود پاك بود و از این عبادت مردم بیزار و متنفّر بودند، زیرا كه لازمه مقام قرب و خلوص آنهاست كه خود را معبود ندانند؛ ولی مردم پس از آنها خود به خود گرایش به عبادت كردن و مستقلّ در امور دانستن آنها نموده، نصاری قائل به الوهیّت مسیح شدند و یا او را پسر خدا و یا ثالثُ ثلاثه دانستند، و یهود عُزیر را پسر خدا پنداشتند و او را معبود قرار داده و عبادت كردند.

آیا طبق آیه شریفه، باید نفس آنان نیز چون معبود مِن دونِ الله هستند در آتش بسوزد؟ حاشا و كلاّ. این معبودیّت از ناحیه آنان نیست؛ مردم آنها را معبود دانسته اند، و ایشان در این امر نازیبای مردم سهیم و شریك نبوده اند، به چه گناهی و به چه خطائی باید در آتش روند؟ و لذا برای روشن شدن این معنی، بعد از آیه وارده در سوره أنبیاء، پس از ذكر دو آیه (« لَوْ كَانَ هَـ´ؤُلآءِ ءَالِهَةً مَا وَرَدُوهَا وَ كُلٌّ فِیهَا خَـلِدُونَ * لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَ هُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ؛ اگر هرآینه ایشان خدایانی بودند، البتّه در جهنّم وارد نمیشدند، ولی همگی در جهنّم وارد شونده هستند. از برای آنان در جهنّم ناله و فریادی است، و آنان در جهنّم چیزی را نمی شنوند» آیه 99 و 100، از سوره الانبیآء) می فرماید: « إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی ´ أُولَـئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ؛ و آنانكه درباره ایشان وعده خوبی و سعادت و وعده به بهشت از جانب ما پیشی گرفته است و چنین وعده ای داده شده است، آنان از جهنّم دور گردیده شده اند» ( آیه 101، از سوره الانبیآء).

یعنی عزیر و عیسی و فرشتگان و نظائر آنها كه از عِبادالله الصّالحین هستند، و درباره آنها از طرف خداوند خلوص و اخلاص و قرب و صحّت عمل و گفتار و عدم شائبه دعوای ربوبیّت و أنانیّت مقرّر و معیّن گشته است؛ از این قاعده مستثنی هستند، و آنان حَصَب جهنّم و خار و خاشاك و موادّ سوخت دوزخ نخواهند بود. شیخ طبرسی آورده است كه چون آیه: «إِنَّكُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَ رِدُونَ» نازل شد، عبدالله بن زِبَعْرَی (در «الكنی و الالقاب » ج 1، ص 283 ) به نزد رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم آمد و گفت: ای محمّد! آیا تو چنین نمی پنداشتی كه عُزیر مرد صالحی بوده است ؟! و عیسی مرد صالحی بوده است !؟ و مریم زن صالحه ای بوده است ؟! رسول الله فرمود: آری! ابن زِبَعرَی گفت: اینان معبودهائی غیر از خدا هستند! و بنابراین در آتشند!؟ خداوند این آیه را فرستاد: «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی ´ أُولَـئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ». یعنی عیسی و عزیر و مریم و ملائكه ای كه مورد پرستش مردم واقع شدند، و ایشان این امر را ناپسند و ناخوشایند داشتند؛ از جمله: وَ مَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَهِ استثناء شده اند.

و البتّه لفظ استثناء در روایت نیست، و از كلام خود شیخ طبرسی است؛ و آنچه مفاد روایت است آنستكه ایشان از مصداق آیه شریفه: الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی بوده، و بنابراین از جهنّم دورند. و از اینجا می توان با دقّت عقلی، موضوع مهمّی را استنتاج نمود، و آن اینست كه اُصولاً در آیه استثنائی نیست. و بیان این مطلب آنست كه در أحكام عقلیّه و یا قوانین و أحكام شرعیّه كه مبتنی بر اصول عقلیّه است استثناء معنی ندارد؛ و اگر جائی دیدیم كه به صورت استثناء بود، این فقط صورت است و در حقیقت استثناء نیست.

مَعبودِ مِن دونِ اللَه، باید حصب جهنّم باشد؛ این قابل استثناء نیست. هر چیزی كه جز خداست باید در آتش رود و آتش افروزِ آن باشد، زیرا كه جهنّم از این آتش افروزها تشكیل شده است ، و اگر اینها نبودند دوزخی نبود. عیسی بن مریم و عزیر و مریم و فرشتگان ، اصل وجود و نفوس ، و أعمال و كردارشان همه پاك و طاهر است و أبداً جهنّمی نیست؛ ولی صورت تخیّلیّه از آنها را كه مردم در اذهان و افكار خود آورده و آن را پرستیدند ـ و آن صورت تخیّلیّه ربطی به آنها ندارد، زیرا كه قائم به اذهان و نفوس عبادت كنندگان است ـ باید بسوزد و محو و نابود گردد. و عجیب است تعبیر قرآن كریم كه می فرماید: «وَ مَا تَعْبُدُونَ» كه معبودیّتِ آنان را به نفوس عابدین قائم می داند. و این اصل مهمّی است كه در بسیاری از معارف إلهیّه كه بصورت استثناء است مفید فائده و مثمر ثمر خواهد بود.