چطور چنین احادیثی ممکن است؟

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چطور چنین احادیثی ممکن است؟

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام علیکم

احادیثی وجود دارند که در آنها شیطان می آید و به حضرت موسی پند می دهد. و یا وقتی پیامبر اسلام از شیطان می پرسد چه چیز تو را آزار می دهد؟ او هم نقطه ضعف خود را می گوید.
آخر چه طور ممکن است چنین دشمن قسم خورده انسان، ضعف خود را بگوید؟ یک بچه هم می داند که نباید ضعف خود را به دیگران گفت.
لطفا علت این اعتراف ها را بگویید.

(انشاءالله بخش درست انتخاب شده باشد)

یا علی

برچسب: 

با نام و یاد دوست

و در خبر است كه حضرت موسى به شيطان گفت مرا خبر ده بآن گناهى كه هر گاه فرزند آدم انجام دهد تو بر او مسلط شوى شيطان در پاسخ موسى بن عمران گفت هر گاه عجب كند بخودش و كردار و صدقه‏اش را بزرگ بشمارد و گناهانش را فراموش كند درين وقت بر او مسلط ميشوم و زينهار بپرهيز و بپرهيز از اينكه فقير و سائلى را نااميد و محروم كنى اگر چه به نصف خرما باشد و اگر در سؤال التماس زياد كرد او را با گرمى و مهربانى رد كن هر گاه چيزى نداشتى كه او را عطا كنى زيرا كه او نگهدارد نعمت خدا را براى تو و چه بسا سائل فرشته‏اى باشد كه خدا او را بصورت آدم فرستاده كه ترا بوسيله او امتحان و آزمايش كند تا به بيند چگونه رفتار ميكنى بآنچه كه بتو روزى داده و بخشيده.
ارشاد القلوب-ترجمه رضايى ج‏1 124 باب سيزدهم سبقت در عمل ..... ص : 121

نمونه ذکر شده یاروایاتی مشابه این در مورد حضرت موسی ع یاانبیای دیگر نکته نادانسته ای را نمی افزاید چرا که آدمی بدی بخل فواید بخشندگی و.....راآدمی میداندمشکل درصحنه عمل است که باید متوجه وهوشیار بود وازبدی دوری یا به خوبی عمل کردوالا همه ما ازکودکی آموخته ایم که دروغگو دشمن خداست ولی درموقع عمل غافل ازاین نکته ایم.
تانکته ای در مطلب بعدی ....

ثانیا:شیطان درهنگام عمل غفلت رابردل بنده خدا زده واین واقعیت امرازآدمی مورد غفلت قرارمیگیرد که خدا وارزشهای معنوی منطبق باعقل وخرد موردتوجه قرارگرفته وبرطبق آن تصمیم گیری شود بنابراین شیطان ازبرملاشدن این واقعیت متضررنگردیده وفرصت فریفتن آدمی رااز دست نمیدهد.

[="Navy"]سلام.

من حدیثهای زیادی خونده ام که بعدش با خودم گفتم چطور همچین چیزی ممکنه!

به عنوان مثال

نقل قول:
امام هفتم شیعیان فرمودند:نه چیز موجب فراموشی اند،خوردن سیب ترش و گشنیز و پنیر و خوردن دم زده موش و (ادرار كردن) در اب راکد و خواندن نوشته سر گورها و راه رفتن میان دو زن و دور انداختن شپش و حجامت در گودی پشت سر.
منبع:خصال شیخ صدوق،تحت نظر ایت اله کمره ای ، چاپ تهران به سال 1374صفحه 189 و 190

چطور کارکرد حافظه با ادرار در آب راکد و یا راه رفتن بین دو زن!!! و ... مختل میشه!؟[/]

اگرشیطان این مسائل رایادآورشده وتذکرداده
غیرازدلایل جناب پاسخگویک دلیل دیگرش این است که
شیطان حریف اولیاء خداوپیامبران نمی شود
ومی داندچه به پیامبربگویدوچه نگویدپیامبروامام این کاربدراانجام نمی دهند.

b-neshan;328341 نوشت:
چطور کارکرد حافظه با ادرار در آب راکد و یا راه رفتن بین دو زن!!! و ... مختل میشه!؟


سلام علیکم
اولا: وقتی می گوییم: «چطور می شود که ...» در واقع آنچه را شنیده ایم با علم خودمان می سنیجیم و بعد اینگونه می گوییم. تا همین چند ده ی پیش هم اگر به کسی از پیشرفتهای علمی این زمان خبری می دادی می گفت: «چطور می شود که ...».
همین که حدیثی را از منبع مطمئنی (مثل کتاب خصال شیخ صدوق در موضوع مورد بحث) شنیدیم و آن را مخالف عقل و آیات صریح قرآن و سنت قطعی پیامبر و اهل البیت (علیهم صلوات الله) نیافتیم، نمی توانیم آن را رد کنیم.
خب البته ضرورتی هم ندارد آن را نقل کنیم می توانیم برایش امکانی را قائل باشیم تا بعد که علممان بیشتر شد آن را تصدیق کنیم.
ثانیا: آنچه به عنوان اثر بعضی از رفتارها گفته شده است لزوما لازم نیست اثر تکوینی آن عمل باشد ممکن است عقوبتی از ناحیه خداوند برای یک کار زشت و یا پاداشی برای یک کار خوب باشد.
ادرار در آب راکد می تواند دارای عقوبت ضعیف شدن حافظه باشد.
ثالثا: آنچه از عواقب کارهای خوب و بد گفته می شود غالبا به شرط تداوم آنها است. کسی که مدام عمل «ادرار در آب راکد» را مثلا تکرار می کند از نظر شخصیتی انسان پستی است و انسانهای پشت، کارهای زشتتشان محدود به یک یا دو عمل زشت نیست بلکه در همه امور زندگی پستی خود را نشان می دهند. باید بررسی کرد که مجموع رفتارها ناهنجار آنها چه ارتباطی می تواند با کمی شدن حافظه آنها داشته باشد.
«ادرار در آب راکد» به عنوان نشانه ای بارز در میان دیگر کارهای زشت انسان پست است.
رابعا: «ادرار در آب راکد» بنابر بعضی نقلها، موجب آزرده شدن موجودات در آب می شود. همانطور که طبق اخادیث، ماهی ها برای طالب علم دعا می کنند، چرا آنها نتوانند کسانی را که به آنها آزار می رسانند نفرین کنند و ثمره نفرین آنها کمی حافظه باشد؟!
خامسا: عبور از بین دو زن اگر رویه شخصی باشد معلوم است که این فرد ذهنش منحرف بوده و شهوت همه ذکر و فکر او را تشکیل داده است. یقینا این چنین شخصی در فعالیتهای جنسی خود دچار افراط و بعضا انحراف است و مسلم است که فعالیتهای افراطی جنسی و تمرکز مداوم روی آنها، باعث تحلیل رفتن قوای فکری و از آن جمله ضعف قوه حافظه می گردد.
موفق باشید

[="Navy"]

روح بخش;328460 نوشت:
سلام علیکم
اولا: وقتی می گوییم: «چطور می شود که ...» در واقع آنچه را شنیده ایم با علم خودمان می سنیجیم و بعد اینگونه می گوییم. تا همین چند ده ی پیش هم اگر به کسی از پیشرفتهای علمی این زمان خبری می دادی می گفت: «چطور می شود که ...».
همین که حدیثی را از منبع مطمئنی (مثل کتاب خصال شیخ صدوق در موضوع مورد بحث) شنیدیم و آن را مخالف عقل و آیات صریح قرآن و سنت قطعی پیامبر و اهل البیت (علیهم صلوات الله) نیافتیم، نمی توانیم آن را رد کنیم.
خب البته ضرورتی هم ندارد آن را نقل کنیم می توانیم برایش امکانی را قائل باشیم تا بعد که علممان بیشتر شد آن را تصدیق کنیم.

سلام بر شما
اون چیزی که من متوجه شدم از فرمایشات شما اینه که با پیشرفت علم به ما ثابت خواهد شد این احادیث(به شرط معتبر بودن از نظر علم رجال) صحیح و مطابق علم هستند. هر چند دلیل این فرمایش شما رو نمیدونم اما در همین چند مورد خاص نیاز نیست صبر کنیم تا علم پیشرفت کنه.
آب راکد و شپش و زن و ادرار موجود هستند. به راحتی میشه آزمایشی ترتیب داد ؛مثلن از شخصی تست حافظه میگیریم سپس به گورستان میبریمش که نوشته ها رو بخونه یا بین دوزن چند مرتبه راه میبریمش و دوباره ازش تست میگیریم.
اگر محققان عزیز کشور که آمار مقالات ISI شون روز به روز بیشتر میشه وقت بذارند و آزمایش کنند شرط میبندم به این شکل هم چندتا مقاله خوب میدن، هم جهانی رو در شگفتی فرو میبرن!

و یا به این میرسند که ادرار در آب راکد ربطی به حافظه نداره و تمام.

روح بخش;328460 نوشت:
ثانیا: آنچه به عنوان اثر بعضی از رفتارها گفته شده است لزوما لازم نیست اثر تکوینی آن عمل باشد ممکن است عقوبتی از ناحیه خداوند برای یک کار زشت و یا پاداشی برای یک کار خوب باشد.

اول اینکه زشتی دور انداختن شپش در چیه؟ و مگه قراره خدا با هر کار زشتی انسان رو کم حافظه کنه؟ در این صورت امر وعاص نمیبایست همچین نبوغی میداشت!
چرا کار بسیار زشت خواندن نوشته های روی قبر حافظه کم کنه اما زنا خیر!

روح بخش;328460 نوشت:
ثالثا: آنچه از عواقب کارهای خوب و بد گفته می شود غالبا به شرط تداوم آنها است. کسی که مدام عمل «ادرار در آب راکد» را مثلا تکرار می کند از نظر شخصیتی انسان پستی است و انسانهای پشت، کارهای زشتتشان محدود به یک یا دو عمل زشت نیست بلکه در همه امور زندگی پستی خود را نشان می دهند. باید بررسی کرد که مجموع رفتارها ناهنجار آنها چه ارتباطی می تواند با کمی شدن حافظه آنها داشته باشد.
«ادرار در آب راکد» به عنوان نشانه ای بارز در میان دیگر کارهای زشت انسان پست است.

بر فرض که ادرار در آب راکد نشانه پستی است! مگر هر انسان پستی در معرض کم شدن حافظه است؟
اصلن چه ارتباطی بین پستی و حافظه هست؟ صدام پست کم حافظه بوده؟ هر پستی کم حافظه است؟ و یا میشود؟ این مدعاهای شما دلیلی هم دارد؟
===
اینها رو به این دلیل عرض میکنم که شما در بخش کلام فعال هستید و انتظار بیشتری میره ارتباط منطقی بین مقدمه و نتیجه شما ببینیم!

روح بخش;328460 نوشت:
خامسا: عبور از بین دو زن اگر رویه شخصی باشد معلوم است که این فرد ذهنش منحرف بوده و شهوت همه ذکر و فکر او را تشکیل داده است. یقینا این چنین شخصی در فعالیتهای جنسی خود دچار افراط و بعضا انحراف است و مسلم است که فعالیتهای افراطی جنسی و تمرکز مداوم روی آنها، باعث تحلیل رفتن قوای فکری و از آن جمله ضعف قوه حافظه می گردد.

اگر این تعبیر مشا درسته
من نمیدونم چرا در این احادیث لقمه دور سر پیچیده میشه و بعد به دهان میره؟ببینید اینجا دقیقن اشاره میشه راه رفتن بین دو زن.
این دوزن میتونه مادر و خواهر فرد هم باشه و حس جنسی نباشه. میتونه فردی که وسطه خودش زن باشه. مثلن سه تا خواهر که با هم راه میرن!!
بنابراین تفسیر حدیث به این شکل که: کسی که بین دوزن میره الزامن دارای افراط در مسایل جنسی است،مطابق واقعیت نیست.
(هرچند از این بگذریم که از کجا معلوم کسی که کسی که از نظر جنسی فعالتره حافظه اش در حال ضعیف شدنه؟!)
===============

بگذریم از اینکه شما به طور انتخابی به دو فقره راه رفتن میان دو زن و ادرار اشاره داشتید و شپش و سنگ نوشته قبر را قلم گرفتید.
--------

معمولن اینجور مواقع که احادیث اینطوری هستند راحتترین توجیه اینه که معلوم نیست این احادیث از نظر سند معتبر باشند. همین که شما این راه کلیشه ای رو انتخاب نکردید جای تشکر ویژه داره.:Gol:

روح بخش;328460 نوشت:
موفق باشید

و همچنین شما[/]

b-neshan;328341 نوشت:
امام هفتم شیعیان فرمودند:نه چیز موجب فراموشی اند،خوردن سیب ترش و گشنیز و پنیر و خوردن دم زده موش و (ادرار كردن) در اب راکد و خواندن نوشته سر گورها و راه رفتن میان دو زن و دور انداختن شپش و حجامت در گودی پشت سر. منبع:خصال شیخ صدوق،تحت نظر ایت اله کمره ای ، چاپ تهران به سال 1374صفحه 189 و 190


دوست بزرگوار جناب بي نشان امام هشتم شيعيان يعني امام رضا رض عالم آل محمد است كل اهل بيت عالم هستند و شرايط و اقتضاء زمانه به آنها مجال مطرح كردن مباحث را داده

به عنوان مثال: امام باقر از ضعف حكومت امويان استفاده كرد بستر را براي نشر فرهنگ و علوم معارف و احكام اسلامي را براي اقا امام صادق فراهم نمودند، اگر شيعه نام مذهبش جعفري است به اين دليل است كه امام صادق نگوييم شيعه بلكه اسلام يعني جهان اسلام را با دانشكده جعفري خود نجات داد. امام صادق داراي 4000 شاگرد از تمامي مذاهب و اديان و فرقه هاي بوده، حتي امام اعظم ابوحنفيه نيز دوسال شاگردي امام صادق بوده تا زمان امام صادق فقط چهار علم در اعراب مورد بررسي و پزوهش قرار مي گرفت آن هم علم نحو، تاريخ، رجال (بررسي بگوگرافي بزرگان تاريخ) و ادب منظور همان شعر است البته كتب شعري انها هم داراي نثر نبوده بجز كتابي علي رض تاليف كرده بودند. و محدود بودن بنيان هاي علمي و خشكي نحوه تدريس عاملي بي رغبتي مردم از يادگيري و گرايش به علوم بود اما با حضور امام صادق ضيافت جديدي در مباحث علمي ايجاد شد.

مباني و برهان هاي اهل بيت از قرن 17 ميلادي مورد توجه دانشمندان و نخبگان و خبرگان علمي غرب قرار گرفت.
در حال حاظر دانشگاهي در فرانسه وجود دارد به نام استراسبورگ، اين دانشگاه مراكز اطلاعاتي و تحقيقي و پزوهشي مختلي درباره تمامي اديان دارد كه يكي از اين مراكز اطلاعاتي و علمي ان مربوط به اسلام مي شود كه بر روي نظريات اهل بيت كار مي كنند البته آنها اعتقادي به عصمت و لدن بودن علم اهل بيت ندارند و اهل بيت را از ديدگاه رجال تاريخي مورد بررسي قرار مي دهند

مطالب بالا به عنوان مقدمه بود اما در مورد سوالاتي كه پرسيديد جناب بينشان خدمتتان بايد عرض كنم
كه يكي از علوم اسلامي طب است يعني طب سني كه البته سياق اين علم از زمان حضرت رسول بود و با ناب طب النبي بود اما رويش و رشد علم پزشكي از زمان امام صادق شروع شد

در طب سنتي 9 مزاج وجود دارد كه البته من رجوعي به انها نمي كنم اما در بحث مطالب گريزي به انها خواهم زد

اول توضيحي درباره طبع مغز خدمت شما عرض كنم كه اين است طبع مغز انسان سرد است و هر چيزي كه طبع آن سرد باشد بر سردي مغز انسان غلبه مي كند و باعث غير فعال شدن مغز مي شود

طبع رنگ زرد: در اعجاز رنگ ها طبع رنگ زرد سرد است كه نص صريح قرآن است

[=&quot]gصَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ(بقره/ 69)
زرد اندک متمايل به پررنگي که ناظرين را به نشاط و مسرّت مي‌رساند

دليل مسرت و شور و نشاط در رنگ زرد اين است چون طبع رنگ زرد سرد است و مغز انسان نيز سرد است سردي رنگ بر سردي مغز غلبه كرده و باعث غير فعال شدن مغز مي شود به همين جهت سنسور فرامين مكانيزم بدن غير فعال مي شود با غير فعال شدن ان هر گوني فكر و خيال و اوهامتي كه در انسان است به پس فراموشي گذاشته مي شود و با نبود فكر و خيال استرس و اضطراب و تشويشي در انسان به وجود نمي ايد اين عامل شادي و نشاط مي شود و طب اهل بيت به كساني كه مسكل اعصاب و يا ناراحتي اعصاب دارند در اين زمان پيشنهاد مي كند كه از ميوه جات و سبزيجاتي استفاده كنند كه رنگشان زرد است مانند كاهو، پرتغال و ليمو، گفتيم چون رنگشان زرد است طبعشان نيز سرد است و بر سردي مغز غلبه كرده و باعث غير فعال شدن مغز مي شود و مغز هيچ گونه فعاليت آني نخواهد داشت

[/]خوردن سيب ترش: سيب ترش و سيب زرد طبع آن سرد است به همين جهت است سردي ان بر سردي مغز غلبه كرده و باعث كم شدن حافظه مي شود اما آن نكته بسيار مهمي كه در اينجا وجود دارد اين است نوع تغزيه مربوط به هر فصل مي باشد مثال امام رضا فرمودند در زمستان ماست نخوريد چون از جهتي طبعش سرد است و هوا هم سرد از جهتي باعث پوكي استخوان و رماتيسم و درد استخوان شده از جهتي چون سرد است بر حافظه نيز تاثر گذار است از طرفي اگر دقت كنيد زماني كه ما ماست مي خوريم، احساس خواب شديدي به ما دست مي دهدي اين به خاطر طبع ماست است چون طبعش سرد است بر سردي مغز غلبه كرده و مغز را غير فعال مي كنيد و باعث خواب الودگي مي شود

خوردن پنير: خوردن پنير به دو جهت حافظه را كم مي كند 1. طبعش سرد است و 2. محكم ترين دليل اين است محققان كشف كرده اند پنير براي هضم از فسفر مغز استفاده مي كند به همين جهت است باعث كاهش حافظه مي شود و خوردن خالي از از جانب اهل بيت مورد كراهت قرار گرفته اما معصوم فرمود خوردن ان با گردو مانعي ندارد، دليلش اين است كه گردو طبعش گرم است از جهتي اين گرما با سرماي پنير خنثي مي شود و از جهتي گردو براي افزايش فسفر است و با خوردن پنير كه براي هضم از فسفر استفاده مي كند خنثي مي شود
حال معصوم فرمود براي افزايش حافظه از گردو و عسل استفاده كنيد، دليلش اين است كه گردو و عسل طبعشان گرم است و گرماي آن بر سردي مغز غلبه كرده و باعث اكتيو و فعال شدن مغز مي شود كه نتيجه است افزايش حافظه و فعال شدن بروكا و ورونيك مغز مي شود پيشنهاد ما براي دوستاني كه براي اجلاس، نشت يا كنفرانس هاي تعاملي براي سخنراني و سخنوري مي روند اين است كه قبل از رفتن يك قاشق عسل بخورند

اما گشنيز: طبع رنگ سبز معتدل است و اما گشنيز درست است رنگش سبز است اما از نوعه پررنگه و طبعش سرده و دقيقا جريان سيب ترش همين جا هم ادامه دارد

اما توضيحي درباره رنگ سبز: رنگ سبر طبعش معتدل است و باعث رفع خستگي مي شود مثلا اگر شما وارد يك صحراي بي آب و علف مي شويد آن جيزي كه بر شما وارد شده و غلبه مي كند خستگي، بي حالي و ضعف شور و سرور و شادي هست اما زماني كه وارد يك جنگ پر آب و علف مي شويد آن احساسي كه به شما دست مي دهد شور و نشاط سرور شادي و رفع خستگي هست به همين جهت است كه دكتر ها در اتاق عمل از پوشش سبز استفاده مي كنند چون انجام عمل يك مامورت بسيار مهم در نظام پزشكي محسوب مي شود و از جهتي توام با استرس و فشار عمل هست به همين جهت است از اين رنگ استفاده مي كنند

البته دم زده موش را متوجه نشدم كه چيه؟

خواندن نوشته سر گورها: طبع خاك مرده سرد است و اين يك امر خداداديست به همين جهت است كه هر چقدر ما يك ادمي را دوست داشته باشيم اما بعد از فوتش خداوند سعه صدر و صبوري به ما تفضل مي نمايد دليلش طبع خاك مرده است كه سرد است البته استثناء نيز وجود دارد، زماني كه شما اسم يك مرده را مي خوانيد چون طبع ان سرد است از طريق ساب ني مينال مسيج يعني پيام هاي ناخداگاه بر فركانس و ارتعاشات مغزي شما تاثير گذار بوده

حجامت در سر بنا بر فرموده معصوم تمامي امراض و بيماري ها را از سر بيرون مي كند و باعث افزايش عقل مي شود اما حجامت خودش فصل و زمان خاصي در ماه دارد كه بايد انجام شود

[="Navy"]

kheymegahabalfazl;328581 نوشت:
دوست بزرگوار جناب بي نشان امام هشتم شيعيان يعني امام رضا رض عالم آل محمد است كل اهل بيت عالم هستند و شرايط و اقتضاء زمانه به آنها مجال مطرح كردن مباحث را داده

به عنوان مثال: امام باقر از ضعف حكومت امويان استفاده كرد بستر را براي نشر فرهنگ و علوم معارف و احكام اسلامي را براي اقا امام صادق فراهم نمودند، اگر شيعه نام مذهبش جعفري است به اين دليل است كه امام صادق نگوييم شيعه بلكه اسلام يعني جهان اسلام را با دانشكده جعفري خود نجات داد. امام صادق داراي 4000 شاگرد از تمامي مذاهب و اديان و فرقه هاي بوده، حتي امام اعظم ابوحنفيه نيز دوسال شاگردي امام صادق بوده تا زمان امام صادق فقط چهار علم در اعراب مورد بررسي و پزوهش قرار مي گرفت آن هم علم نحو، تاريخ، رجال (بررسي بگوگرافي بزرگان تاريخ) و ادب منظور همان شعر است البته كتب شعري انها هم داراي نثر نبوده بجز كتابي علي رض تاليف كرده بودند. و محدود بودن بنيان هاي علمي و خشكي نحوه تدريس عاملي بي رغبتي مردم از يادگيري و گرايش به علوم بود اما با حضور امام صادق ضيافت جديدي در مباحث علمي ايجاد شد.

با سلام و تشکر از پاسخی که فرمودید.

طب اخلاطی که بر پایه مزاج های گوناگون بنا شده، پایه طب اسلامی و همچنین طب ایرانی هستش.

طب اسلامی از طب یونانی و طب ایرانی و هندی ایجاد شده. منظور اینکه به نظر نمیاد تقسیم بندی مزاج ها یک موضوع ابدائی اسلام بوده باشه ... بگذریم

از بحث راجع به خوردن پنیر و گیشنیز و ... صرف نظر میکنم زیرا که در این زمینه تحصصی ندارم. شاید سردی و گرمی اینها بر حافظه اثر بذاره. شاید هم نه. اینها رو باید علم پزشکی روز بررسی کنه و پاسخ بده.

اما

kheymegahabalfazl;328581 نوشت:
خواندن نوشته سر گورها: طبع خاك مرده سرد است و اين يك امر خداداديست به همين جهت است كه هر چقدر ما يك ادمي را دوست داشته باشيم اما بعد از فوتش خداوند سعه صدر و صبوري به ما تفضل مي نمايد دليلش طبع خاك مرده است كه سرد است البته استثناء نيز وجود دارد، زماني كه شما اسم يك مرده را مي خوانيد چون طبع ان سرد است از طريق ساب ني مينال مسيج يعني پيام هاي ناخداگاه بر فركانس و ارتعاشات مغزي شما تاثير گذار بوده

اینکه پنیر سرد است و خوردنش حافظه را ضعیف میکند محتمل به نظر میرسد زیرا پنیر وارد بدن میشود و در سردی و گرمی بدن موثر است. اما در مورد خواند نوشته های سنگ قبر، خیر. زیرا ما خاک مرده را که نمیخوریم تا بخواهد اثری بگذارد.(بر فرض سرد بودن خاک مرده)
از سوی دیگر با کمال احترام راجع به خاک و اشعه و پیامهای ساب نی مینال!! و فرکانس باید بگم که تمام اینها خرافه ای بیش نیست. چطور ممکنه سرد بودن یک چیز(که احتمالن یعنی کاهش دهنده فعالیت غده تیروئید) از طریق خوندن متنی که در کنارش چیزی با طبع سرد قرار داره، در وجود انسان اثر کنه.
مثل این میمونه که بگیم خوندن برچسب روی شیشه پنیسیلین باعث نابود شدن باکتریها در بدن فرد میشه!!!!

نه خاک موجی ساطع میکند و نه مغز آن موج را جذب میکند و نه ناخودآگاه ارتباطی به این مسائل دارد.

راستش ارتباط دادن مسائل به این شکل به حدی عجیبه که نمیدونم از کجاش باید صحبت کنم!!!

این صحبت ها بر خلاف ظاهر و کلمات علمی که دارند، بسیار بسیار خلاف علم هستند!

------
در مورد راه رفتن میان دو زن و دورانداختن شپش و ... هم که صحبتی نشد.
============

در نهایت ممنونم از این که سعی میکنید پاسخی ارائه بدید

سال خوبی برای شما ارزو دارم[/]

با عرض سلام

سوال: چرا بعضی از اساتید محترم هر حدیثی رو صحیح میدانند و سعی در اثبات درستیش دارند؟

چیزهایی رو که باید علم ثابت کنه را بهتره به اهلش واگذار کرد.

چیزهایی هم که با عقل و منطق جور درنمیاد صرف اینکه بنام مبارک حضرات معصومین علیهم السلام آمده را نباید تایید کرد. این کار باعث استخفاف احادیث معصومین (ع) هست و سلب اعتماد از بقیه روایات

rahavard;328836 نوشت:
با عرض سلام سوال: چرا بعضی از اساتید محترم هر حدیثی رو صحیح میدانند و سعی در اثبات درستیش دارند؟ چیزهایی رو که باید علم ثابت کنه را بهتره به اهلش واگذار کرد. چیزهایی هم که با عقل و منطق جور درنمیاد صرف اینکه بنام مبارک حضرات معصومین علیهم السلام آمده را نباید تایید کرد. این کار باعث استخفاف احادیث معصومین (ع) هست و سلب اعتماد از بقیه روایات

بزرگوار اگر منظورت مطالب بنده حقير است بايد بگويم يكي از تخصص بنده طب سنتي است و ما اهلش هستيم و اگر نبوديم بي مهابا سخني نمي گفتيم

B-neshan;328658 نوشت:
طب اسلامی از طب یونانی و طب ایرانی و هندی ایجاد شده. منظور اینکه به نظر نمیاد تقسیم بندی مزاج ها یک موضوع ابدائی اسلام بوده باشه ... بگذریم

دوست عزيز اولا اينجا بحث بر سر تاريخچه مزاج ها نيست، بحث بر سر علت كم شدن حافظه با توجه به رواياتي هست كه شيخ صدوق از امام هشتم شيعيان نقل كرده است

دوما طب اسلامي برگرفته از آموخته هاي الهي است

سوما درباره مزاج در قرآن بحث شده است البته به شكل تحت الفظي

وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ خشک (يابس) و رطب (مرطوب)

چهارم اسلام تكميل كننده تمامي طب بود مثلا در هند طب گياه درماني بوده در چين سوزني و تغذيه درماني در ايران تغذيه درماني و گياه درماني اما در اسلام هم تغذيه درماني بوده هم گياه درماني هم طب حجامت و فصد و بادكش و غيره

B-neshan;328658 نوشت:
از بحث راجع به خوردن پنیر و گیشنیز و ... صرف نظر میکنم زیرا که در این زمینه تحصصی ندارم. شاید سردی و گرمی اینها بر حافظه اثر بذاره. شاید هم نه. اینها رو باید علم پزشکی روز بررسی کنه و پاسخ بده.

جالب است شما خودتان طرح مسئله كرده ايد و پاسخ آن داده شد و در نهايت مي فرماييد در زمينه پنير و غيره تخصصي ندارم بعد مي گوييد شايد سردي و گرمي ان در حافظه تاثير بگذارد و شايد هم نه و در انتها مي گوييد علم پزشكي بايد بگوييد

اگر تخصص نداريد چرا روايت را نقل مي كنيد و بر ان ايراد مي كنيد

اگر تخصص نداريد چرا مي گوييد شايد سردي و گرمي در حافظه تاثير بگذارد اولا كه سردي در حافظه تاثير گذار است و نه گرمي خوب حال كه تخصص نداريد چگونه با شايد تحليل سياق و تاثيرات مزاج را مي كنيد

اگر تخصص نداريد خوب از اول آيه را مطرح نكنيد كه بعد خودتان در نهايت بگوييد ما كه نمي دانيم بايد پزشكي آن را بگويد

بزرگوار تمامي چيز هايي كه قبلا به شما گفته شد تماما علمي و ثابت شده است

B-neshan;328658 نوشت:
اینکه پنیر سرد است و خوردنش حافظه را ضعیف میکند محتمل به نظر میرسد زیرا پنیر وارد بدن میشود و در سردی و گرمی بدن موثر است.

خوب دوست من اگر در پنير متحمل خوب پس چرا در نوشته هاي قبل آن را واگذار به علم پزشكي كرده ايد؟

B-neshan;328658 نوشت:
خواند نوشته های سنگ قبر، خیر. زیرا ما خاک مرده را که نمیخوریم تا بخواهد اثری بگذارد.(بر فرض سرد بودن خاک مرده)

عزيز دقت كنيد، مسائل و احكام ديني براي ما تعبد است به اين جهت كه ما دلايل علمي و برهان هاي علمي و پزشكي آنرا نمي دانيم و ممكن است در دوره ما و يا آينده گان دلايل آن را پيدا كنند

مثلا ببينيد خودتان در مورد پنير دليل كم شدن حافظه را متحمل شديد اما در باره سنگ قبر چون اطلاعات كافي علمي آن را نداريد برايتان متحمل شدن اين روايت سخت است اما در صورتي كه اصلا و ابدا سخت نيست در ادامه بحث مي كنيم

B-neshan;328658 نوشت:
از سوی دیگر با کمال احترام راجع به خاک و اشعه و پیامهای ساب نی مینال!! و فرکانس باید بگم که تمام اینها خرافه ای بیش نیست.

ببينيد مبحث ساب ني مينال مسيج كاملا علمي هست

به طور كلي ما سه تا موج داريم: امواج صوتي، امواج تصويري و امواج مغناطيسي

امواج صوتي امواجيست كه از طريق اصوات گوش هايمان آنها را دريافت بعد اسكن مي كند و در نهايت به مغز انسان ارادئه مي دهد مغز انسان آن اصوات را آناليز مي كند بعد فرامين را ارگانيزم بدن داده، اعضا نيز يكپارچگي و مكانيزم خودشان را حفظ مي كنند به جهت انجام آن فرامين و دستورات

امواج تصويري مانند صوتيست با اين تفاوت كه اين امواج از طريق ايما و شاره مي باشد سيكل و فرايند وسير مراحل ان براي انجام فرامين فرقي با امواج صوتي نمي كند

نكته: امواج صوتي و تصويري به صورت خودآگاه مي باشد

اما سومين موج و مهترين موج، امواج مغناطيسي است در اين موج هيچ گونه اسكن و آناليزي ه واسطه مغز شكل نمي گيرد و مغز در اينجا مديرتي در مكانيزم و ارگانيزم بدن ندارم و كاملا يك موجوديت تابع به امواج مغناطيسي است.
مثال: در چين يكسري از مسلمانان چيني كلينيك طب اسلامي را راه اندازي كرده اند كه به واسطه قرائت و ترتيل قرآن بيماراني را كه مشكل روحي و رواني دارند را درمان مي كنند
و يا علي رض فرمود: براي افزايش عقل و علم ذكر لاحول والا قوه الا باالله را بخوانيد
البته پيشنهاد ما به دوستان اين است اگر كسي سرد هاي مضمن زياد دارد و يا آرامش اعصاب ندارد اين ذكر در نوع خودش ژلوفن است
نكته: امواج مغناطيسي ناخودآگاه مي باشد

حال همه اين امواج به صورت ساب ني مينال مسيج يعني پيغام هاي ناخوداگاه بر انسان تاثير گذار است

اينجاست كه خداوند مي فرمايد:
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (الرعد – 28)

براستي دلها با ياد خدا آرامش مي گيرد

[=B Badr]وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً» (الإسراء - 82)
ترجمه: و ما آنچه از قرآن فرستيم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ايمان است، ليكن كافران را به جز زيان چيزى نخواهد افزود.
اذكار الهي طبعشان معتدل است


در مورد خاك قبور هم همانطور كه قبلا گفتيم طبعش سرد است، زماني كه شما نوشته هاي يك سنگ را مي خوانيد از طريغ امواج ساب ني مينال بر انسان تاثير گذار است در واقع همان تاثير انرزي بر انرزي است

اگر هم شك و شبهه اي در مباحث بنده داريد شما را به تحقيق در سايبر حواله مي دهيم

B-neshan;328658 نوشت:
بودن یک چیز(که احتمالن یعنی کاهش دهنده فعالیت غده تیروئید) از طریق خوندن متنی که در کنارش چیزی با طبع سرد قرار داره، در وجود انسان اثر کنه. مثل این میمونه که بگیم خوندن برچسب روی شیشه پنیسیلین باعث نابود شدن باکتریها در بدن فرد میشه!!!!

ربطي به بحث روايي موضوع نداشت

B-neshan;328658 نوشت:
نه خاک موجی ساطع میکند و نه مغز آن موج را جذب میکند و نه ناخودآگاه ارتباطی به این مسائل دارد.

دوست عزيز طبيعت داراي موج است، و تاثير انرزي بر انزري كاملا اثبات شده است

دليل اين رانندگان از كانتينر سوخت زنجيري به زمين وصل مي كنند همين است كه وقتي كاميون در طوال اتوبان در حال حركت از فراز و نشيب هاي جاده باعث اصطحكاك مي شود براي اينكه اين اطحكاك تبديل به آتش و در نهايت انفجار نشود زنجير را به كانتينر وصل مي كنند تا اصطحكاك ناشي از اين فراز و نشيب ها را به زمين ارت دهد

ما هم مي توانيم انرزي را دفع و هم انرزي را جذب كنيم اما بسته به نوع انرزي دروني خودمان دارد

B-neshan;328658 نوشت:
راستش ارتباط دادن مسائل به این شکل به حدی عجیبه که نمیدونم از کجاش باید صحبت کنم!!! این صحبت ها بر خلاف ظاهر و کلمات علمی که دارند، بسیار بسیار خلاف علم هستند!

سخت نيست اگر كمي شالوده علمي خودمان را بالا ببريم خواهيم فهميد كه چنين مباحثي كاملا عقلي مي باشند البته بنده به شخص شما جسارت نكردم منظور به كساني هست كه ايراد مي كنند.
ندانستن ما دليل بر وجود نداشتن موضوع نيست

B-neshan;328658 نوشت:
در مورد راه رفتن میان دو زن و دورانداختن شپش و ... هم که صحبتی نشد.

:Nishkhand: خوب شما كه همين ها رو قبول نكرديد

B-neshan;328658 نوشت:
در نهایت ممنونم از این که سعی میکنید پاسخی ارائه بدید

ممنونم از شما:Mohabbat:

B-neshan;328658 نوشت:
سال خوبی برای شما ارزو دارم

متقابلا :Gol:

در ضمن تكرار اين مباحث باعث شد امروز به يكي از مباني هاي قرآني از مقام عقل و علم پاسخ بديم، وجود شما و بحث هاي شما در اين حل مسئله بسيار نقش داشت :Kaf::Gol:

kheymegahabalfazl;328840 نوشت:
بزرگوار اگر منظورت مطالب بنده حقير است بايد بگويم يكي از تخصص بنده طب سنتي است و ما اهلش هستيم و اگر نبوديم بي مهابا سخني نمي گفتيم

سلام به شما

نه من منظورم شما نبودید . متاسفانه من هنوز پاسخ شما رو نخوندم.

منظورم اساتید مربوطه بود.

چون زیاد با این مساله مواجه شدم ...

مثلا یه چیزی مثل از میان دو زن راه رفتن یا خواندن نوشته های روی قبر رو هر جورم که بخواهند تفسیرش کنند ممکنه از خیلی جنبه های قضیه غافل باشند یا در آن مورد آگاهی لازم را نداشته باشند.

یا یه چیزی مثل دور انداختن شپش که از حشرات موذی هست رو چگونه میخواهند توجیه کنند؟

پس بهتره اول به این نکته اذعان کنند که این پاسخی که میدهند هیچگونه سندیتی نداره و صرفا از روی تطابق دادن با اطلاعات دینیشون هست و کامل نیست و حتی امکان خطا هم در آن هست....

padafand75;325682 نوشت:
سلام علیکم احادیثی وجود دارند که در آنها شیطان می آید و به حضرت موسی پند می دهد. و یا وقتی پیامبر اسلام از شیطان می پرسد چه چیز تو را آزار می دهد؟ او هم نقطه ضعف خود را می گوید. آخر چه طور ممکن است چنین دشمن قسم خورده انسان، ضعف خود را بگوید؟ یک بچه هم می داند که نباید ضعف خود را به دیگران گفت. لطفا علت این اعتراف ها را بگویید. (انشاءالله بخش درست انتخاب شده باشد) یا علی

با سلام و احترام
1. به نظر حقیر اگر در روایتی چنین آمده که "شیطان به فلان پیامبر گفت ....." مفهوم آن پند دادن به نبی خدا نیست و اگر نبی خدا آن را به شکل کلامی صریحاز قول شیطان بیان می کند قصد ایشان تاکید بر اهمیت موضوع است که از زبان شیطان خارج شده است و هدف تمرکز منه شنونده بر موضوع است وگرنه اگر چنانچه اولیای خدا بطور کامل بر شیطان و حربه های او شناخت نداشته باشند امکان ندارد معصوم بمانند و بالاخره در جائی از شیطان رکب خواهند خورد.[=&quot][/]
2. در مورد روایتی که ذکر کردید در برابر سوال شما یک سوال می پرسم :[=&quot][/]
چطور شیطانی که خود بهشت و جهنم را دیده و همکلام خدا بوده و صدها سال در برابر خدا سجده کرد پس از آن در برابر خدا تکبر ورزید و آتش جهنم را نصیب خود کرد؟
آیا این نشان از بی خردی شیطان نیست ؟ آیا یک بچه هم که سوزش شعله کبریت را حس کرده باشد باز هم به آن دست می زند؟
در کل خیلی شیطان را عاقل در نظر نگیرید اگرچه بسیار مکار و فریبکار باشد.
در پناه حق.

[="Navy"]

kheymegahabalfazl;328849 نوشت:
جالب است شما خودتان طرح مسئله كرده ايد و پاسخ آن داده شد و در نهايت مي فرماييد در زمينه پنير و غيره تخصصي ندارم بعد مي گوييد شايد سردي و گرمي ان در حافظه تاثير بگذارد و شايد هم نه و در انتها مي گوييد علم پزشكي بايد بگوييد

اگر تخصص نداريد چرا روايت را نقل مي كنيد و بر ان ايراد مي كنيد

با سلام دوباره
اول از همه شما مرتکب مغالطه پهلوان پنبه شده اید:Nishkhand: چون سوال اولیه من در مورد خوردن پنیر و سیب ترش و ... نبود. اگر دوباره پست اول بنده(شماره 6 ) رو نگاه کنید میبینید که من

نقل قول:
امام هفتم شیعیان فرمودند:نه چیز موجب فراموشی اند،خوردن سیب ترش و گشنیز و پنیر و خوردن دم زده موش و (ادرار كردن) در اب راکد و خواندن نوشته سر گورها و راه رفتن میان دو زن و دور انداختن شپش و حجامت در گودی پشت سر.
منبع:خصال شیخ صدوق،تحت نظر ایت اله کمره ای ، چاپ تهران به سال 1374صفحه 189 و 190

"(ادرار كردن) در اب راکد و خواندن نوشته سر گورها و راه رفتن میان دو زن و دور انداختن شپش" را پر رنگ کردم و بعد سوال هم پرسیدم چطور ادرار و راه رفتن میان زن و ... باعث ضعیف شدن حافظه میشه. یعنی که از ابتدا بحثی روی پنیر و سیب ترش نداشتم. چه بسا اینها موادی داشته باشند که حافظ رو ضعیف کنه و این رو گذشتگان کشف کرده باشند.!

بحث من در مورد همون قسمت "بولد" شده بود. بگذریم

نقل قول:
اگر تخصص نداريد چرا مي گوييد شايد سردي و گرمي در حافظه تاثير بگذارد اولا كه سردي در حافظه تاثير گذار است و نه گرمي خوب حال كه تخصص نداريد چگونه با شايد تحليل سياق و تاثيرات مزاج را مي كنيد

اگر تخصص نداريد خوب از اول آيه را مطرح نكنيد كه بعد خودتان در نهايت بگوييد ما كه نمي دانيم بايد پزشكي آن را بگويد


این چه ایرادیه که شما میفرمایید. چون تخصص ندارم نه با قطعیت میگم اینطور هست و نه میگم اینطور نیست. شاید اثر بذاره و شاید هم نه! دلیل شاید گفتن هم اینه که واقعن تحقیق نکردم و اطلاع ندارم.
و باز باید بگم منظور من از اوردن حدیث دقیقن اون قسمت های "بولد " شده بود. نه پنیر و ...

kheymegahabalfazl;328849 نوشت:
خوب دوست من اگر در پنير متحمل خوب پس چرا در نوشته هاي قبل آن را واگذار به علم پزشكي كرده ايد؟

اینم از همون ایرادای عجیبه ها :khandeh!: من میگم احتمال داره در پنیر چیزی باشه که بر حافظه اثر بذاره و احتمال هم داره که همچین چیزی نباشه و یک متخصص و محقق باید در این زمینه نظر قطعی بده و نه من.

به نظر من احتمال داره در گوشه ی دیگه ی کهکشان، سیاره ای باشه که در اون حیات وجود داشته باشه.و احتمال داره همچین سیاره ای نباشه! اون کسی که جواب آخر رو میتونه بده یک محقق و منجمه که در این زمینه علم داره.

کسی که در زمینه ای علم کافی نداره، اگر به جای احتمال و شاید ، از یقین و اطمینان دم بزنه، جهل مرکب خودشون نشون داده. خوشبختانه من در اون حد جاهل نیستم:ok:

kheymegahabalfazl;328849 نوشت:
ببينيد مبحث ساب ني مينال مسيج كاملا علمي هست

به طور كلي ما سه تا موج داريم: امواج صوتي، امواج تصويري و امواج مغناطيسي

امواج صوتي امواجيست كه از طريق اصوات گوش هايمان آنها را دريافت بعد اسكن مي كند و در نهايت به مغز انسان ارادئه مي دهد مغز انسان آن اصوات را آناليز مي كند بعد فرامين را ارگانيزم بدن داده، اعضا نيز يكپارچگي و مكانيزم خودشان را حفظ مي كنند به جهت انجام آن فرامين و دستورات

امواج تصويري مانند صوتيست با اين تفاوت كه اين امواج از طريق ايما و شاره مي باشد سيكل و فرايند وسير مراحل ان براي انجام فرامين فرقي با امواج صوتي نمي كند

نكته: امواج صوتي و تصويري به صورت خودآگاه مي باشد

اما سومين موج و مهترين موج، امواج مغناطيسي است در اين موج هيچ گونه اسكن و آناليزي ه واسطه مغز شكل نمي گيرد و مغز در اينجا مديرتي در مكانيزم و ارگانيزم بدن ندارم و كاملا يك موجوديت تابع به امواج مغناطيسي است.
مثال: در چين يكسري از مسلمانان چيني كلينيك طب اسلامي را راه اندازي كرده اند كه به واسطه قرائت و ترتيل قرآن بيماراني را كه مشكل روحي و رواني دارند را درمان مي كنند
و يا علي رض فرمود: براي افزايش عقل و علم ذكر لاحول والا قوه الا باالله را بخوانيد
البته پيشنهاد ما به دوستان اين است اگر كسي سرد هاي مضمن زياد دارد و يا آرامش اعصاب ندارد اين ذكر در نوع خودش ژلوفن است
نكته: امواج مغناطيسي ناخودآگاه مي باشد

حال همه اين امواج به صورت ساب ني مينال مسيج يعني پيغام هاي ناخوداگاه بر انسان تاثير گذار است

اينجاست كه خداوند مي فرمايد:
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (الرعد – 28)

براستي دلها با ياد خدا آرامش مي گيرد

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً» (الإسراء - 82)
ترجمه: و ما آنچه از قرآن فرستيم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ايمان است، ليكن كافران را به جز زيان چيزى نخواهد افزود.
اذكار الهي طبعشان معتدل است

در مورد خاك قبور هم همانطور كه قبلا گفتيم طبعش سرد است، زماني كه شما نوشته هاي يك سنگ را مي خوانيد از طريغ امواج ساب ني مينال بر انسان تاثير گذار است در واقع همان تاثير انرزي بر انرزي است

اگر هم شك و شبهه اي در مباحث بنده داريد شما را به تحقيق در سايبر حواله مي دهيم

بزرگوار، این تقسیم بندی رو از کجا شنیدید؟

من اطلاعات اندکی در زمینه موج ها دارم که الان خدمتتون میگم.
ناراحت نشید اما
این تقسیم بندی مخالف علم فیزیک هست. و مطالب تخیلی و خلاف واقع در این تقسیم بندی بسیار است!

نقل قول:
به طور كلي ما سه تا موج داريم: امواج صوتي، امواج تصويري و امواج مغناطيسي

این به قول شما امواج تصویری زیر مجموعه امواج الکترمغناطیس هستند. و صوت هم یک موج مکانیکیه یعنی برای انتشار نیاز به محیط مادی داره( بر خلاف الکترومغناطیس ها)
پس تقسیم بندی اشتباهه.
نقل قول:
امواج تصويري مانند صوتيست با اين تفاوت كه اين امواج از طريق ايما و شاره ؟؟؟مي باشد سيكل و فرايند وسير مراحل ان براي انجام فرامين فرقي با امواج صوتي نمي كند

موج صوتی یک موج مکانیکی طولی است. نور یا به قول شما امواج تصویری الکترومغناطیس هستند. و فرق اساسی در اینه نور از خلا رد میشه، مثل فضای بین ستارگان ولی صوت رد نمیشه و نیاز به محیط مادی داره. یعنی اگر در اتاقی خلا ایجاد کنیم صدا از اون عبور نمیکنه. در حالت عادی، صوت تراکم و انبساط مولکولهای هواست. نور اینطور نیست.

نقل قول:
اما سومين موج و مهترين موج، امواج مغناطيسي است در اين موج هيچ گونه اسكن و آناليزي ه واسطه مغز شكل نمي گيرد و مغز در اينجا مديرتي در مكانيزم و ارگانيزم بدن ندارم و كاملا يك موجوديت تابع به امواج مغناطيسي است.
مثال: در چين يكسري از مسلمانان چيني كلينيك طب اسلامي را راه اندازي كرده اند كه به واسطه قرائت و ترتيل قرآن بيماراني را كه مشكل روحي و رواني دارند را درمان مي كنند
و يا علي رض فرمود: براي افزايش عقل و علم ذكر لاحول والا قوه الا باالله را بخوانيد
البته پيشنهاد ما به دوستان اين است اگر كسي سرد هاي مضمن زياد دارد و يا آرامش اعصاب ندارد اين ذكر در نوع خودش ژلوفن است
نكته: امواج مغناطيسي ناخودآگاه مي باشد

یک توضیح کوتاه راجع به امواج الکترومغناطیس از ویکی پدیا:

نقل قول:
تابش الکترومغناطیسی یا انرژی الکترومغناطیسی بر اساس تئوری موجی، نوعی موج است که در فضا انتشار می‌یابد و از میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی ساخته شده‌است. این میدان‌ها در حال انتشار بر یکدیگر و بر جهت پیشروی موج عمود هستند.

گاهی به تابش الکترومغناطیسی نور می‌گویند، ولی باید توجه داشت که نور مرئی فقط بخشی از گسترهٔ امواج الکترومغناطیسی است. [="Black"]امواج الکترومغناطیسی بر حسب بسامدشان به نام‌های گوناگونی خوانده می‌شوند: امواج رادیویی، ریزموج، فروسرخ (مادون قرمز)، نور مرئی، فرابنفش، پرتو ایکس و پرتو گاما. این نام‌ها به ترتیب افزایش بسامد مرتب شده‌اند[/].

برای دریافت بعضی بسامد های امواج الکترومغناطیس،چشم انسان به خوبی عمل میکنه. اما بقیه امواج رو نمیتونه دریافت کنه. دوربینهای دید در شب به انسان کمک میکنه اون قسمت از امواج که چشم انسان قادر به دیدنش نیست و در اثر حرارت بدن از انسان ساطع میشه رو ببینه.
برخی امواج الکترومغناطیس مثل امواج رادیویی نیاز به گیرنده رادیویی دارن و .... یعنی مغز ما هیچ ایزاری برای دریافت و رمزگشایی اونها نداره(اگر داره بفرمایید من خبر ندارم. شما اگاهم کنید)

حرف در این زمینه بسیار است. فقط این رو بگم این مفهوم ناخودآگاه که عالی جناب فروید مطرح میکنه با این امواج ارتباطی نداره...حداقل من هیچ منبع معتبری ندیدم که بگه مغز میتونه امواج الکترومغناطیس نامرئی رو به صورت پیام دریافت کنه.

از شما تقاضا دارم اگر منبعی ، مقاله ای معتبر دارید که این مطالب شما رو تائید میکنه، خواهشن من رو از دریافتش محروم نکنید.
=====
در مورد چین و معالجه بیماران با قرآن و ذکر.
در این زمینه اطلاعات ندارم و نمیتونم تائید یا تکذیب کنم که این اتفاق افتاده یا خیر اما اگرم این اتفاق بیوفته میتونه بر اثر تلقین باشه و نه الزامن بر اثر امواج!!!!

---------
امواجی که خاک از خودش ساطع میکنه با چه فرکانسیه ؟
یه تحقیق علمی در این زمینه معرفی کنید که تفاوت نوع موج خاک مرده با سایر خاکها رو نشون بده.

-----------------
دوستان توجه داشته باشن این امواج الکترومغناطیس قابل اندازه گیری و بررسی علمی هست و هر ادعایی رو میشه خیلی راحت به بوته آزمایش گذاشت.

نقل قول:
دوست عزيز طبيعت داراي موج است، و تاثير انرزي بر انزري كاملا اثبات شده است

دليل اين رانندگان از كانتينر سوخت زنجيري به زمين وصل مي كنند همين است كه وقتي كاميون در طوال اتوبان در حال حركت از فراز و نشيب هاي جاده باعث اصطحكاك مي شود براي اينكه اين اطحكاك تبديل به آتش و در نهايت انفجار نشود زنجير را به كانتينر وصل مي كنند تا اصطحكاك ناشي از اين فراز و نشيب ها را به زمين ارت دهد


درسته که در طبیعت موج هست اما این دلیل نمیشه ما بیمهابا راجع به امواج نظر بدیم.
این که کامیون ها به زمین اتصال میدن اینه که بارهای الکتریکی به زمین بره و جرقه نزنه. این موضوع هم به امواج ربطی نداره!!

نقل قول:
سخت نيست اگر كمي شالوده علمي خودمان را بالا ببريم خواهيم فهميد كه چنين مباحثي كاملا عقلي مي باشند البته بنده به شخص شما جسارت نكردم منظور به كساني هست كه ايراد مي كنند.
ندانستن ما دليل بر وجود نداشتن موضوع نيست

چه جسارتی عزیز؟ خیلی از مطالب رو من بلد نیستم، هیچ شرمی هم ندارم! :khandeh!:...اما کمی در این زمینه اطلاعات دارم و فرمایشات شما با این اطلاعات من سازگار نیست. حالا اگه شما لطف کنید و منبعی معرفی کنید ؛ معتبر ؛که علم من رو در این زمینه افزایش بده، همیشه ممنون شما خواهم بود....

kheymegahabalfazl;328849 نوشت:
خوب شما كه همين ها رو قبول نكرديد

رد هم نکردم؛ فقط نیاز به مدرک هست تا این سردی گرمی و حافظه رو که از اول هم روش بحث نداشتم قبول کنم!

نقل قول:
در ضمن تكرار اين مباحث باعث شد امروز به يكي از مباني هاي قرآني از مقام عقل و علم پاسخ بديم، وجود شما و بحث هاي شما در اين حل مسئله بسيار نقش داشت

خوشحالم که مفید بودم!:Gol:
امیدوارم همیشه علم و عقل شمع :Sham:راه ما برای تشخیص درستی و نادرستی باورها باشه.[/]

b-neshan;328950 نوشت:
با سلام دوباره اول از همه شما مرتکب مغالطه پهلوان پنبه شده اید چون سوال اولیه من در مورد خوردن پنیر و سیب ترش و ... نبود. اگر دوباره پست اول بنده(شماره 6 ) رو نگاه کنید میبینید که من

عليكم سلام
داداش من، شما اگر منظورت از پنير و غيره نبود بايد اول مطرح مي كرديد، در ضمن همون مطالب علمي اثبات شده در باره پنير و غيره رو هم هنوز قبول نكرده ايد

b-neshan;328950 نوشت:
"(ادرار كردن) در اب راکد و خواندن نوشته سر گورها و راه رفتن میان دو زن و دور انداختن شپش" را پر رنگ کردم و بعد سوال هم پرسیدم چطور ادرار و راه رفتن میان زن و ... باعث ضعیف شدن حافظه میشه. یعنی که از ابتدا بحثی روی پنیر و سیب ترش نداشتم. چه بسا اینها موادی داشته باشند که حافظ رو ضعیف کنه و این رو گذشتگان کشف کرده باشند.! بحث من در مورد همون قسمت "بولد" شده بود. بگذریم

حال شما همان مطالب قبلي را قبول كنيد بعد ما درمورد بقيه بحث مي كنيم

b-neshan;328950 نوشت:
این چه ایرادیه که شما میفرمایید. چون تخصص ندارم نه با قطعیت میگم اینطور هست و نه میگم اینطور نیست. شاید اثر بذاره و شاید هم نه! دلیل شاید گفتن هم اینه که واقعن تحقیق نکردم و اطلاع ندارم. و باز باید بگم منظور من از اوردن حدیث دقیقن اون قسمت های "بولد " شده بود. نه پنیر و ...

شما بايد از اول درست مطالب رو مشخص مي كرديد در ضمن من هم مجدد مي گويم شما هنوز همين مطالبي رو كه علم ثابت كرده رو قبول نكرده ايد

b-neshan;328950 نوشت:
اینم از همون ایرادای عجیبه ها من میگم احتمال داره در پنیر چیزی باشه که بر حافظه اثر بذاره و احتمال هم داره که همچین چیزی نباشه و یک متخصص و محقق باید در این زمینه نظر قطعی بده و نه من.

بالاخره ما متوجه نشديم قوبل داريد يا نه؟ اگر نداريد پس احتمال درست بودن نديد اگر قبول داريد پس شكي در آن نكنيد

b-neshan;328950 نوشت:
به نظر من احتمال داره در گوشه ی دیگه ی کهکشان، سیاره ای باشه که در اون حیات وجود داشته باشه.و احتمال داره همچین سیاره ای نباشه! اون کسی که جواب آخر رو میتونه بده یک محقق و منجمه که در این زمینه علم داره. کسی که در زمینه ای علم کافی نداره، اگر به جای احتمال و شاید ، از یقین و اطمینان دم بزنه، جهل مرکب خودشون نشون داده. خوشبختانه من در اون حد جاهل نیستم

خوب ما هم همين رو مي گيم وقتي كه بضاعت علمي نداريم نبايد آنرا نقض كنيم و يا ايراد بر روايات بگيريم حتما داراي اساس علمي مي باشد كه اهل بيت فرموده اند

b-neshan;328950 نوشت:
این به قول شما امواج تصویری زیر مجموعه امواج الکترمغناطیس هستند. و صوت هم یک موج مکانیکیه یعنی برای انتشار نیاز به محیط مادی داره( بر خلاف الکترومغناطیس ها) پس تقسیم بندی اشتباهه.

عزيز موج الكترو مغناطيس بطي به امواج تصويري نداره چون انها را توضيح دادم

امواج تصويري مربوط به ايما و اشاره مي باشد و امواج مغناطيس مربوط به غير شهودات با چشم است

مجدد مي گويم اگر شكي داريد مي توانيد در اينترنت جستجو كنيد

b-neshan;328950 نوشت:
موج صوتی یک موج مکانیکی طولی است. نور یا به قول شما امواج تصویری الکترومغناطیس هستند. و فرق اساسی در اینه نور از خلا رد میشه، مثل فضای بین ستارگان ولی صوت رد نمیشه و نیاز به محیط مادی داره. یعنی اگر در اتاقی خلا ایجاد کنیم صدا از اون عبور نمیکنه. در حالت عادی، صوت تراکم و انبساط مولکولهای هواست. نور اینطور نیست.

زياد نيازي به پيچوندن امواج صوتي نيست امواج صوتي همان چيزي است كه از لسان ما خارج مي شود

b-neshan;328950 نوشت:
یک توضیح کوتاه راجع به امواج الکترومغناطیس از ویکی پدیا:

با توجه به توضيح ويكي فكر كنم جوابتان را گرفته باشيد چون بسيار واضح بيان كرده

b-neshan;328950 نوشت:
برای دریافت بعضی بسامد های امواج الکترومغناطیس،چشم انسان به خوبی عمل میکنه. اما بقیه امواج رو نمیتونه دریافت کنه. دوربینهای دید در شب به انسان کمک میکنه اون قسمت از امواج که چشم انسان قادر به دیدنش نیست و در اثر حرارت بدن از انسان ساطع میشه رو ببینه. برخی امواج الکترومغناطیس مثل امواج رادیویی نیاز به گیرنده رادیویی دارن و .... یعنی مغز ما هیچ ایزاری برای دریافت و رمزگشایی اونها نداره(اگر داره بفرمایید من خبر ندارم. شما اگاهم کنید) حرف در این زمینه بسیار است. فقط این رو بگم این مفهوم ناخودآگاه که عالی جناب فروید مطرح میکنه با این امواج ارتباطی نداره...حداقل من هیچ منبع معتبری ندیدم که بگه مغز میتونه امواج الکترومغناطیس نامرئی رو به صورت پیام دریافت کنه. از شما تقاضا دارم اگر منبعی ، مقاله ای معتبر دارید که این مطالب شما رو تائید میکنه، خواهشن من رو از دریافتش محروم نکنید.

امواج مخابراتي كه پيامك ها را رد و بدل مي كنند چيست و چگونه هست؟

اگر به نتيجه رسيديد متوجه خواهيد شد كه امواح داراي پيام هايي هستند

b-neshan;328950 نوشت:
در مورد چین و معالجه بیماران با قرآن و ذکر. در این زمینه اطلاعات ندارم و نمیتونم تائید یا تکذیب کنم که این اتفاق افتاده یا خیر اما اگرم این اتفاق بیوفته میتونه بر اثر تلقین باشه و نه الزامن بر اثر امواج!!!!

تحقيقي در زمينه مديتيشن و ريلكسيشن بفرماييد به نتيجه خواهيد رسيد

b-neshan;328950 نوشت:
درسته که در طبیعت موج هست اما این دلیل نمیشه ما بیمهابا راجع به امواج نظر بدیم. این که کامیون ها به زمین اتصال میدن اینه که بارهای الکتریکی به زمین بره و جرقه نزنه. این موضوع هم به امواج ربطی نداره!!

بار اليكتريكي كه همان الكترون و پروتن است از چه نشات مي يره؟

b-neshan;328950 نوشت:
چه جسارتی عزیز؟ خیلی از مطالب رو من بلد نیستم، هیچ شرمی هم ندارم! ...اما کمی در این زمینه اطلاعات دارم و فرمایشات شما با این اطلاعات من سازگار نیست. حالا اگه شما لطف کنید و منبعی معرفی کنید ؛ معتبر ؛که علم من رو در این زمینه افزایش بده، همیشه ممنون شما خواهم بود....

بزرگوار بهتر است در اينترنت در باره ساب ني مينال و امواج و مزاج ها تحقيقي بفرماييد تا به نتيجه برسيد

[=&quot]در حدیثی که مرحوم صدوق در کتاب خصال ([/][=&quot]ج‏2، ص: 423) [/][=&quot]و من لا یحضره الفقیه ([/][=&quot]ج‏4، ص: 361 ) [/][=&quot]آورده است دور انداختن شپش یکی از موجبات نسیان و فراموشی شمرده شده است.[/]
[=&quot]این حدیث موثَّق هست. زیرا همه راویان آن ثقه هستند جز این که یکی از آنها (عبد الله سکونی) سنی است و همین سبب شده است تا یک درجه از حدیث صحیح پایین تر باشد ولی مع ذلک حدیث معتبری است.[/]
[=&quot]آنچه از بررسی روایات باب و اقوال فقهاء ظاهر می شود این است که کسی که محرم و در حالت احرام نیست، چنانچه در لباس و یا بدن او شپش وجود دارد و از وجود آن اذیت نمی شود، مکروه است که آن را طرد کند. ([/][=&quot]مرآة العقول، ج 17، ص 323) [/][=&quot]زیرا شپش منبع غذائیش را از دست خواهد داد ([/][=&quot]الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏4، ص: 364 ) [/][=&quot]و مسلمان حق ندارد بدون دلیل منطقی به حتی حشرات هم آسیب برساند. [/]
[=&quot]در میان حشرات، شپش وضعیت خاصی دارد. طرد شپش غالبا باعث مرگ او می شود به همین خاطر طرد او مثل قتل اوست و جز در موارد ضرورت کار درستی نیست. ([/][=&quot]تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏5، ص: 337 )[/][=&quot] [/]
[=&quot]کارهای ناپسند عموما موجب از دست دادن نعمتها می شود. یکی از نعمتها قدرت حافظه است. طرد نمودن شپش در شرائط غیر ضروری، موجب عقوبت از بین رفتن قدرت حافظه می شود. [/]
[=&quot]البته مجازاتها بسته به میزان تکرار عمل و میزان توجه فرد به زشتی آن عمل دارد. لذا توقع این نیست که با انجام یک بار کار زشت، همه عقوبت وعده داده شده گریبانگیر فرد شود. [/]
[=&quot]همچنین ممکن است فردی بخاطر عمل زشتی مستحق عقوبتی خاص شود ولی در همان زمان عمل خوبی را انجام دهد که مستحق ضد آن گردد. [/]
[=&quot]در مورد طرد شپش و فراموشی نیز همین مسئله صدق می کند. مثلا قرائت قرآن حافظه را تقویت می کند و اموری هم آن را ضعیف می کند. حال اگر کسی با کارهایی مثل همین طرد شپش مستحق تضیف حافظه شود، با قرائت قرآن اثر این کار زشت خود را می تواند از بین ببرد.[/]
[=&quot]اما این که چه رابطه ای بین عمل زشت با عقوبت آن وجود دارد، بر فرض که بپذیریم حتما باید رابطه ای وجود داشته باشد، باید در موضوع مورد بحث اقرار کنیم که این رابطه را نمی تونیم توضیح دهیم هر چند می شود حدسیاتی را مطرح نمود ولی طرح حدسیات در امور دینی کار خطرناکی است. زیرا ممکن است بیان این حدسیات دین تلقی شود و انسان را در صف بدعتگذاران قرار دهد.[/]
[=&quot]نکته دیگر این است که بعضی از تفکرات صوفی مسلکانه وجود داشته است که وجود شپش در بدن و لباس را کاری پسندیده می دانسته و وجود شپش در بدن و آزار دین از آن را موجب رشد و کمال و فرد می دانسته است. ([/][=&quot]التحصين في صفات العارفين، ص: 23 و مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) / ج‏1 ص: 219)[/][=&quot] [/]
[=&quot]ظاهرا در تقابل با این چنین تفکری روایتی صحیح از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که ایشان می فرمایند: شپش را از خود بیافکنید که خداوند آن را دور کند زیرا شپش هیچ مورد ستایش نیست! ([/][=&quot]تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏5، ص: 338)[/][=&quot] [/]
[=&quot]همچنین از خواص سوره نبأ گفته شده است که همراه داشتن این سوره سبب کاسته شدن شپش می شود. ([/][=&quot]المصباح للكفعمي (جنة الأمان الواقية) ص459[/][=&quot])[/]
[=&quot]و نیز در دعایی از شر همه حشرات موذی اعم از سم دارد و بی سم، به خداوند پناه برده شده است: [/][=&quot]أعوذ برحمة اللّه من شر السامة و الهامة. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 537)[/][=&quot][/]

روح بخش;328460 نوشت:


سلام علیکم
اولا: وقتی می گوییم: «چطور می شود که ...» در واقع آنچه را شنیده ایم با علم خودمان می سنیجیم و بعد اینگونه می گوییم. تا همین چند ده ی پیش هم اگر به کسی از پیشرفتهای علمی این زمان خبری می دادی می گفت: «چطور می شود که ...».
همین که حدیثی را از منبع مطمئنی (مثل کتاب خصال شیخ صدوق در موضوع مورد بحث) شنیدیم و آن را مخالف عقل و آیات صریح قرآن و سنت قطعی پیامبر و اهل البیت (علیهم صلوات الله) نیافتیم، نمی توانیم آن را رد کنیم.
خب البته ضرورتی هم ندارد آن را نقل کنیم می توانیم برایش امکانی را قائل باشیم تا بعد که علممان بیشتر شد آن را تصدیق کنیم.
ثانیا: آنچه به عنوان اثر بعضی از رفتارها گفته شده است لزوما لازم نیست اثر تکوینی آن عمل باشد ممکن است عقوبتی از ناحیه خداوند برای یک کار زشت و یا پاداشی برای یک کار خوب باشد.
ادرار در آب راکد می تواند دارای عقوبت ضعیف شدن حافظه باشد.
ثالثا: آنچه از عواقب کارهای خوب و بد گفته می شود غالبا به شرط تداوم آنها است. کسی که مدام عمل «ادرار در آب راکد» را مثلا تکرار می کند از نظر شخصیتی انسان پستی است و انسانهای پشت، کارهای زشتتشان محدود به یک یا دو عمل زشت نیست بلکه در همه امور زندگی پستی خود را نشان می دهند. باید بررسی کرد که مجموع رفتارها ناهنجار آنها چه ارتباطی می تواند با کمی شدن حافظه آنها داشته باشد.
«ادرار در آب راکد» به عنوان نشانه ای بارز در میان دیگر کارهای زشت انسان پست است.
رابعا: «ادرار در آب راکد» بنابر بعضی نقلها، موجب آزرده شدن موجودات در آب می شود. همانطور که طبق اخادیث، ماهی ها برای طالب علم دعا می کنند، چرا آنها نتوانند کسانی را که به آنها آزار می رسانند نفرین کنند و ثمره نفرین آنها کمی حافظه باشد؟!
خامسا: عبور از بین دو زن اگر رویه شخصی باشد معلوم است که این فرد ذهنش منحرف بوده و شهوت همه ذکر و فکر او را تشکیل داده است. یقینا این چنین شخصی در فعالیتهای جنسی خود دچار افراط و بعضا انحراف است و مسلم است که فعالیتهای افراطی جنسی و تمرکز مداوم روی آنها، باعث تحلیل رفتن قوای فکری و از آن جمله ضعف قوه حافظه می گردد.
موفق باشید

اگر به شما بگویند ماست را اثبات کنید که سیاه است می توانید ولی آنها که اهل یقین اند می دانند ماست سفید است

در سخنان شما از کلمه ممکن است اینگونه باشد استفاده شده که این دلیل بر اثبات نیست

سخنان شما در حد یک نظریه اثبات نشده قابل قبول است

شما در دادن نظر مختار هستید

به نظر من احادیث دروغین و خرافه ای بسیارند

عزیزان بنده یک موضوعی ایجاد کردم الان حدود یک ماهه که می خوان تاییدش کنند اما نمی کنند

در مورد عمه امام جواد شیعیان هست در قم... که ایشان گفته اند هر کس به زیارت عمه من در قم برود اهل بهشت خواهد شد...

اینم یکی دیگه از اون احادیث

یا احادیث بسیاری که هر کس به ما اهل بیت درود نفرستد اهل جهنم خواهد شد

فرض کنید من بیام بگم هر کسی به من و خانواده ام درود نفرستد اهل جهنم خواهد شد

:Cheshmak:

padafand75;325682 نوشت:
احادیثی وجود دارند که در آنها شیطان می آید و به حضرت موسی پند می دهد. و یا وقتی پیامبر اسلام از شیطان می پرسد چه چیز تو را آزار می دهد؟ او هم نقطه ضعف خود را می گوید. آخر چه طور ممکن است چنین دشمن قسم خورده انسان، ضعف خود را بگوید؟ یک بچه هم می داند که نباید ضعف خود را به دیگران گفت. لطفا علت این اعتراف ها را بگویید.

سلام
چند دلیل می تواند داشته باشد
1- شیطان ضعف خود را به کسی گفته است که در مقابل او کاملا ضعیف است چون شیطان به مخلصین راه ندارد لذا اشکالی ندارد به او بگوید چون می داند او کاملا مصون است و گفتن و نگفتن ضعف در او اثری ندارد
2- شیطان در مقابل انبیاء و اولیاء الهی موجود ضعیفی است لذا ایشان با قدرت الهی خود می توانند در او تصرف کرده و از زبان خودش ضعف او را بشنوند
3- دانستن یا ندانستن نقطه ضعف شیطان چندان اثری در پیروی از او ندارد همانطور که بسیاری از ما بدیها را می شناسیم و آنرا انجام می دهیم
ووو
والله الموفق

حامد;331338 نوشت:
سلام
چند دلیل می تواند داشته باشد
1- شیطان ضعف خود را به کسی گفته است که در مقابل او کاملا ضعیف است چون شیطان به مخلصین راه ندارد لذا اشکالی ندارد به او بگوید چون می داند او کاملا مصون است و گفتن و نگفتن ضعف در او اثری ندارد
2- شیطان در مقابل انبیاء و اولیاء الهی موجود ضعیفی است لذا ایشان با قدرت الهی خود می توانند در او تصرف کرده و از زبان خودش ضعف او را بشنوند
3- دانستن یا ندانستن نقطه ضعف شیطان چندان اثری در پیروی از او ندارد همانطور که بسیاری از ما بدیها را می شناسیم و آنرا انجام می دهیم
ووو
والله الموفق

بسم الله الرحمن الرحیم

باسلام...
برادر عزیز موضوع از این قرار بود که ابلیس (لع) به موسئ (ع) نصیحت کرد یا (پند داد) میخواست که خداوند او را دوباره به بارگاه رحمت باز گرداند و موضوع غیر از این نبود.
الان من یک حکایتی رو برایت نقل میکنم و این حکایت در قرآن کریم ذکر شده حکایت از این قرار است که:
گویند روزی شیطان سر راه موسی علیه الرحمه قرار می گیرد و میگوید: ای موسی صبر کن تا تو را هزار و سه نصیحت کنم! موسی می گوید مرا از آن کس که می بایست نصیحت شده است. درین هنگام جبرئیل بر موسی نازل شده و می فرماید: خدای تعالی تو را فرموده تا بگذاری ابلیس از این هزار و سه پند، سه پندش را بگوید. موسی روی به شیطان کرده و می فرماید: از آن هزار و سه پند، سه پند را بگو تا بشنوم. شیطان می گوید: اول از همه هرگاه خواستی کار خوبی بکنی در انجام آن عجله کن زیرا من تمام تلاشم را می کنم تا تو را از انجام آن منصرف کنم. دوم اینکه هر گاه خشمگین شدی وضعیت و موقعیت خود را تغییر بده زیرا من سعی می کنم تا خشم را بر اراده تو مسلط گردانم. سوم اینکه از انجام گناه های کوچک ابا کن چون من با این خرده گناهان تو را به گناهان بزرگ می کشانم. در پایان شیطان به موسی میگوید: حال که خداوند تو را اجازه داده است تا به نصایح من گوش سپاری و من نیز تو را پند فرمودم تو نیز در قبال آن پیامی از من به خدا برسان و از او بخواه تا از من درگذرد و به بارگاه خود راه دهد.موسی پیام شیطان را به خدای تعالی می رساند و خداوند می فرماید: ابلیس را بگو او را تنها با یک شرط می آمرزم و آن این است که به مزار حضرت آدم در سرندیب رفته و بر تربت او سجده کند.و شیطان هنگامی که پاسخ خداوند را می شنود تکبر کهنه و دیرینه اش به جوش می آید و در پاسخ می گوید: من به ان آدم که زنده بود سجده نکردم حالا چگونه به خاک او که با زمین یکی شده سجده کنم؟ نه هرگز این کار را نمی کنم!و شیطان یا غرورش بر ما نه که بر خود ستم کرد! اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باشکه به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود(حافظ)

far_altanur;331556 نوشت:
باسلام... برادر عزیز موضوع از این قرار بود که ابلیس (لع) به موسئ (ع) نصیحت کرد یا (پند داد) میخواست که خداوند او را دوباره به بارگاه رحمت باز گرداند و موضوع غیر از این نبود. الان من یک حکایتی رو برایت نقل میکنم و این حکایت در قرآن کریم ذکر شده حکایت از این قرار است که: گویند روزی شیطان سر راه موسی علیه الرحمه قرار می گیرد و میگوید: ای موسی صبر کن تا تو را هزار و سه نصیحت کنم! موسی می گوید مرا از آن کس که می بایست نصیحت شده است. درین هنگام جبرئیل بر موسی نازل شده و می فرماید: خدای تعالی تو را فرموده تا بگذاری ابلیس از این هزار و سه پند، سه پندش را بگوید. موسی روی به شیطان کرده و می فرماید: از آن هزار و سه پند، سه پند را بگو تا بشنوم. شیطان می گوید: اول از همه هرگاه خواستی کار خوبی بکنی در انجام آن عجله کن زیرا من تمام تلاشم را می کنم تا تو را از انجام آن منصرف کنم. دوم اینکه هر گاه خشمگین شدی وضعیت و موقعیت خود را تغییر بده زیرا من سعی می کنم تا خشم را بر اراده تو مسلط گردانم. سوم اینکه از انجام گناه های کوچک ابا کن چون من با این خرده گناهان تو را به گناهان بزرگ می کشانم. در پایان شیطان به موسی میگوید: حال که خداوند تو را اجازه داده است تا به نصایح من گوش سپاری و من نیز تو را پند فرمودم تو نیز در قبال آن پیامی از من به خدا برسان و از او بخواه تا از من درگذرد و به بارگاه خود راه دهد.موسی پیام شیطان را به خدای تعالی می رساند و خداوند می فرماید: ابلیس را بگو او را تنها با یک شرط می آمرزم و آن این است که به مزار حضرت آدم در سرندیب رفته و بر تربت او سجده کند.و شیطان هنگامی که پاسخ خداوند را می شنود تکبر کهنه و دیرینه اش به جوش می آید و در پاسخ می گوید: من به ان آدم که زنده بود سجده نکردم حالا چگونه به خاک او که با زمین یکی شده سجده کنم؟ نه هرگز این کار را نمی کنم!و شیطان یا غرورش بر ما نه که بر خود ستم کرد! اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باشکه به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود(حافظ)

سلام
بنده از این موضوع اطلاع داشتم بلکه ابلیس اطلاعاتی به دیگر انبیاء هم داده است . سوال در مورد چگونگی وقوع چنین کاری از چنین موجودی بود بنده هم پاسخهایی که به نظرم رسید نوشتم
والله الموفق

[="darkgreen"][="times new roman"]إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ«الحجر/40»
مگر بندگان خالص تو از میان آنان را[/]
[/]

[="blue"][="times new roman"]سلام

دوستان توجه داشته باشند شیطان در مخلصین راه ندارد یعنی در مقابل مخلص حتی شیطان هم ناصح میشود و موسی مخلص است و یک فرد معمولی نیست[/][/]

موضوع قفل شده است