حیات طیبه ی زن در مکتب قرآن

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حیات طیبه ی زن در مکتب قرآن

[="Green"]:Gol:[/]

آقای سید حسین حر مقاله ای در فصلنامه قرآنی کوثر- شماره 37 تحت عنوان کمالات معنوی و حیات طیبه زن در مکتب قرآن نوشته اند

آنچه در این مقاله به شرح و توضیح و تبیین آن پرداخته می شود عبارتند از:

[="DarkSlateBlue"]ـ نگاه اجمالی به زن در کشورها و مکاتب گوناگون و دنیای غرب و نیز نگاه اسلام به زن
ـ مقایسه حکم اسلام با سایر مکاتب و دنیای غرب در مورد حقوق زنان
ـ توجه به اینکه دین و ایمان و گوهر تقوا،‌ معماران شخصیت انسان هستند.
ـ نقش اسلام در احیای ارزش مقام زن و تکریم شخصیت آنان
ـ مساوات مرد و زن در پیشگاه خدا
ـ ارائه و ترسیم الگوی جامع شخصیت زن در اسلام توام با ویژگیهای شاخص زنان نمونه
ـ عوامل حفظ شخصیت و محبوبیت زن از منظر قرآن
ـ سهم زنان در پیشبرد و ترویج و توسعه ی اهداف اسلامی
ـ نقش زنان در تحکیم مبانی خانواده و تربیت نسلی متعهد و متدین و عالم
[/]

در این جستار مقاله ی مذکور نوشته خواهد شد

ادامه دارد ...

آئین پر ارج اسلام شخصیت و منزلت والای برای مقام شامخ «زن» قائل شده است و با مسائل گوناگونی خرافی و اعتقادات غلط که در مورد «زن» در طول تاریخ بشریت مطرح گردیده، مبارزه کرده و محکوم نموده است این مهم در شرایطی بوقوع پیوست که در برخی از مکاتب بشری و آئین های ساختگی به شدت زنان را تحقیر نموده و‌ آنان را طفیلی وجود «مردان» قلمداد می نمودند.

در حقیقت زنان به عنوان قشر عظیمی از جامعه بشری در رسیدن به کمالات عالیه ی انسانی و سعادتمند شدن و تقرّب یافتن به خداوند، ‌نه تنها با مردان تفاوتی ندارند،‌ بلکه بعضاً‌ به درجات والای از اخلاص،‌ مجاهدت،‌ فضایل اخلاقی و مکارم پسندیده ی دست می یابند که برای «مردان» نیز الگو محسوب می شود و آنقدر شایستگی و عظمت می یابند که «مرد» از دامان آنان به «معراج» می رود.

در شرایطی که در طول تاریخ ظلم و ستم ها و تبعیض های متعددی در حق «زنان» اعمال شده و به طرق مختلف آنان را مورد بی مهری و هتک حرمت قرار می دادند و همچون کالایی بی ارزش به او می نگریستند و در فقر فرهنگی و بی عدالتی قرار داده بودند، اسلام به «زنان» عزت بخشید و شخصیت آنان را تکریم و جایگاه حقیقی آنان را برای همگان نمودار کرد به طوری که وجود مقدس رسول الله (ص) آخرین سفیر الهی، دست دختر خود را می بوسید و توصیه می نمود که با زنان به نیکی رفتار نمائید و به آنان خدمت کنید.

ایشان در سخنرانی روز عرفه در حجه الوداع فرمود: «در مورد زنان از خدا بترسید زیرا آنها را به امانت الهی گرفته اید و با کلمه خدا آنها را حلال کرده اید...»

(واقدی، مغازی، ج3، ص 844).

با توجه به آنچه گفته شد زنان همواره و به ویژه قبل از ظهور اسلام از یک وضعیت نامطلوب برخوردار بودند، اما با ظهور دین اسلام حقوق و شخصیت و کرامت انسانی و هویت واقعی خود را پیدا کردند و در سایه سار اسلام، به ایمان والا دست یازیدند و در پرتو عفاف و پاکدامنی و اقامه ی نماز و شکیبایی و ثبات قدم و سایر فضایل پسندیده اخلاقی به کمالات عالیه ی انسانی نائل آمدند.

مجموع عوامل فوق مرا واداشت تا به موضوعی تحت عنوان «مقایسه شخصیت زن در اسلام و مکاتب دیگر» بپردازم.

روش تحقیق در این مقاله به شیوه ی کتابخانه ای با تکیه بر منابع اصلی و درجه اول که برای فهم بهتر از منابع درجه دوم و تفاسیر و منابع و کتب حدیثی و تحقیقات جدید نیز استفاده شده است. همچنین ناگفته نماند که برای تحلیل و تبیین مسائل مندرج، ‌از روش تحلیل کلی مربوط به کلیات مسائل و رویدادها،‌ و تحلیل جزئی مربوط به جزئیات حوادث سود برده شده است.

نگاهی اجمالی به زن در کشورها و مکاتب گوناگون و دنیای غرب و نیز نگاه اسلام به زن: با توجه به اینکه پویایی و جامعیت دستورات آئین مبین اسلام و حقانیت احکام آن در زمینه های مختلف به اثبات رسیده، و به شان و مقام و منزلت و حقوق زنان در این شریعت، توجه ویژه ای شده و احکام متقنی را وضع نمود، بسیار سودمند است.

اما برای اینکه به جایگاه رفیع شریعت اسلام نسبت به سایر مکاتب و ملل غیر اسلامی در مورد «حقوق زنان» پی ببریم، لازم است که شمه ای از بینش ها و نگرش های انسانهای پیشین درباره ی «زن» را بررسی نمائیم.

[="darkred"]زن در گذر تاریخ:[/]

با توجه به موقعیت اسفبار زن در اکثر جوامع، لازم است جهت مقایسه ی آن با کرامتی که اسلام به زن بخشیده شمه ای از آن وضعیت اسفبار،‌ را فهرست وار بیان کنیم.

آدمیان نو سنگی نخست تنها به کشاورزی نپرداختند و ساکن نشدند. ایشان پاره ای از زمین را کشت کردند. یا شاید نخست زنان به گردآوری تخم وحشی پرداختند و سپس پاره ای زمین را کشت کردند و مردان به کار نخجیر می پرداختند،‌ بعد ها ایشان ساکن شدند. در روزگار شکار بیشتر کارهای پررنج را شاید بر دوش زنان می گذاشتند. مردان آن روزگار جوانمردی و غیرت پهلوانی نداشتند.

به هنگامی که گروهی نقل مکان می کردند، ‌زنان و دختران اثاث و اسبابها را می آوردند و مردان جز حمل سلاح و آماده بودن برای روبرو شدن با هر پیشامدی دست به کاری نمی زدند. نگهداری کودکان هنوز کاملاً بر عهده ی زنان بود.

بعضی چنین اندیشیده اند که زنها کشاورزی را آغاز کردند. این سخن چه بسا درست باشد. گرد آوری تخم و سبزی خوراکی بر عهده ی زنان گذاشته شده بود و مردان به شکار می پرداختند.

(جرج ولز، ج 1، 198)

[="sienna"]به اقرب احتمال زن، ‌سبب ترقی فن دوخت و دوز و نساجی و کوزه گری و سبد بافی و درود گری و خانه سازی گردیده و به اهلی کردن حیوان پرداخته و سرپرستی عمل کشاوری را خود در دست گرفت. [/]

(همان،‌ ج 1، 43)

[="darkred"]ظهور خانواده پدر شاهی ضربت محکمی برای از بین بردن موقعیت زن به شمار می رود. از این به بعد زن و فرزندانش به عنوان مملوک پدر یا برادر بزرگ،‌ و پس از آنان، در تسلط شوهر قرار گرفت. برای زناشویی،‌ همان گونه که غلام و کنیز را در بازار می خریدند، ‌زن را نیز می خریدند.

و هنگام وفات شوهر،‌ زن نیز مانند انواع دیگر دارایی وی به میراث می رفت در بعضی از نقاط، مانند گینه جدید و جزایر سلیمان و فیجی و هندوستان و غیره، زن را خفه می کردند و با شوی مرده در گور می گذاشتند،‌ یا از وی می خواستند که خود را بکشد تا در حیات آن جهانی به خدمت شوهر قیام کند. در این حال پدر خانواده حق داشت که با زن و فرزندان خود هر چه می خواهد بکند، آنان را بفروشد،‌ یا کرایه دهد...
[/]
(همان، ج 1، 44)

[="navy"]خرید و فروش زن در تمام افریقا رایج است،‌ و در چین و ژاپن هنوز صورت عادی دارد،‌ و در نزد یهودیان قدیم، ‌در آمریکای مرکزی پیش از زمان کریستوف کلمب، و در پرو نیز شایع بوده، ‌و امروز هم نمونه هایی از آن در اروپا دیده می شود. این نوع ازدواج در واقع نتیجه سازمان پدر شاهی خانواده به شمار می رود، چه پدر مالک دختر بود و حق هر گونه تصرف را نسبت به آن داشت. [/]

(همان،‌ ج1، 54)

[="blue"]زن در بابل قدیم:[/]

مرد می توانست زن خود را طلاق دهد، و تنها کاری که می کرد آن بود که جهیزیه زن را به وی بازگرداند و به او بگوید: «تو زن من نیستی» ولی اگر زنی به شوی خود می گفت: «تو شوهر من نیستی»
واجب بود که با غرق کردن وی را بکشند. نازایی، ‌زنا دادن، ‌ناسازگاری با شوهر، ‌بد اداره کردن خانه، ‌همه از چیزهایی بود که بر حسب قانون،‌ طلاق دادن زن را مجاز می ساخت.

(ویل دورانت، ج 1، 290)

[="darkorange"]ادامه دارد ...[/]

[="olive"]زن در هند باستان:[/]

در این جامعه نیز همانند جوامع دیگر جهان از احترام، استقلال،‌ شخصیت و مقام والای زن خبری نیست. زن در همه ی عمر تحت سرپرستی پدر،‌ شوهر یا پسر بوده، ‌بلکه شوهر همسان خدای او مطرح می شده است.

و زن هنگام خواب پای او را باید بوسه می زد. زن را روح گنهکاری می پنداشتند که زاده می شد و «تناسخ» را باور داشتند. او را دروازه ی جهنم پنداشته، و دانش را برای او،‌ همچون قرار دادن شمشیر در کف میمون مست تلقی می کردند. در ایالت «مارتا» دو نفر از مردان نامدار مردند. یکی از آن دو 17 زن و دیگری 13 زن داشت. طبق قانونی (ساتی) 29 نفر از اینها زنده زنده خود را به آتش می کشند. و یکی پس از وضع حمل،‌ خود را در آتش جهالت نیاکان به خاکستر مبدل می سازد.

(افتخاری 15 و 16)

[="purple"]زن در مصر قدیم:[/]

اگر در آداب دفن مصریان تتبع شود و بخواهند به آغاز آن برسند، ناچار باید چنان باشد که سلاحها و افزار کار مرده جنگنده را با وی به خاک بسپارند.

یا چنان باشد که رسم «ساتی» را مانند آنچه در نزد هندوان مرسوم است،‌ معمول دارند و زنان و بندگان مرد را نیز با او در گور کنند، که پس از مرگ به خدمت وی کمربندند. چون در عملی کردن این قاعده،‌ برای زنان سختی و مشقت فراوانی وجود داشته،‌ مصریان تصویرها و مجسمه های کوچکی از زنان و غلامان و ملزومات دیگر می ساختند و به جای آنان در گور می نهادند.

(ویل دورانت ج 1، 180)

[="royalblue"]زن در یونان:[/]

در دولت شهرهای یونان تعداد زیادی غلامان بودند که به هیچوجه حق شرکت در دولت را نداشتند. برای زنان نیز حقی وجود نداشت

(لعل نهرو،‌ ج1، 47 و 48)

زن عنصری جاودانه پلید، ‌زاده ی شیطان و همگون حیوان قلمداد می شد.

وجود او را منشا بحران و انهدام جهان می دانستند. در جامعه ی آن روز یونان، زن از نظر اخلاقی، اجتماعی، و حقوق قانونی،‌ در اوج بدبختی و تیره روزی قرار داشت و حائز هیچگونه مقام ارزشمندی نبود.

(افتخاری13)

دختر در اندرون بسر برده تعلیم مختصری می گرفت و جز آواز و پخت و پز و دوخت و دوز چیزی نمی آموخت. چون بسن شوهر رفتن می رسید همسرش را پدر بدون مشورت با او اختیار می نمود.

(آلبرماله،‌ ج1، 255)

[="seagreen"]زن در روم[/]

خانواده سازمان منظم و استوار نداشت و پدر مالک همسر و فرزندان خویش بود

(دولاندلن،‌ج1، 186)

پدر در خانواده حاکم مطلق بود هر گاه زن یا فرزندش مرتکب جنایتی می شدند می توانست آنها را محکوم باعدام نماید. یکی از رومیان قرن دوم قبل از میلاد «کاتن» سانسور مشهور می گوید: «شوهر بر زن خود حاکم است و اختیاراتش را حدی نیست، هر چه بخواهد می تواند کرد اگر از زن خطائی سر بزند او را جزا می دهد...

(آلبرماله، ج 2، 98)

[="darkorchid"]
زن در روسیه:
[/]

«کوتی شی خین» روسی در کتاب خود جزئیات غم باری از عادات طبقات بالا ذکر می کند مثلاً ‌شوهرانی که زنان خود را کتک زده و می خواهند رهایشان کنند، ‌آنان را وادار به ترک دنیا می نمایند.(والتر 243) در روسیه قدیم، هنگامی که پدر دختر خود را به خانه شوهر می فرستاد، او را آهسته با تازیانه ای می زده و پس از آن،‌ تازیانه را به داماد خود می داده است تا بدین ترتیب نشان دهد که تنبیهات لازم از این به بعد به دست کسی اجرا خواهد شد که جوانتر و نیرومند تر است.

(ویل دورانت، ‌ج1، 44)

[="deepskyblue"]موقعیت زن در میان ملل اروپائی:[/]

موقعیت زن در میان اروپا، ‌در دوره های مختلف متفاوت بوده است. آلمانی ها معتقد بودند که زن به تنهائی سرچشمه شروع فساد می باشد و لذا روابط و پیوندهائی که برای مرد زیان بار بود معتبر نمی دانستند. برای این که آن را منافی حق مرد و خلاف اخلاق و آداب می دانستند و متقابلاً‌ اگر زن زنا می کرد، مرد حق داشت او را از محل اخراج نموده و او را برهنه با کوتاه نمودن موها از ده بیرون نماید.

در انگلیس زن شوهر کرده حقوقی نداشت و حق امضاء قرار و عقدی را نداشت و تمام اموال منقول و آنچه را که از راه کسب و معامله بدست می آورد،‌ سهم مرد بود.

[="orange"]زن در فرانسه:[/]

زن در فرانسه تحت سلطه مرد بود و مرد می توانست او را بکشد یا زنده بدارد و هر وقت خواست او را طلاق بدهد. دختران فرانسوی در قرن 16 و 17 اسیر بودند تا این که انقلاب فرانسه 1789 م بوقوع پیوست. قبل از انقلاب حق ارث نداشت تنها هنگامی که شوهر می کرد حق مهر داشت. آن هم غالباً بوسیله پسر بزرگ غصب می گردید و زن ناچار بود که به دیر پناهنده شود و راهبه و تارک دنیا شود.

(همان 296)

[="seagreen"]زن در ایران باستان:
[/]

در دوره پارتها مجازات خیانت زن به شوهر خیلی سخت بوده و مرد حق کشتن زن را داشته و دیگر اینکه اگر کسی مرتکب عمل شنیعی بر ضد طبیعت می شد بایستی خود کشی کند و در این باب پارتی ها باندازه ای سخت بودند که هیچ استثنائی را روا نمی داشتند. مقام زنها نزد پارتها پست تر از مقام آنها نزد مادها و پارسیها بوده، یکی از خصائص دوره اشکانی عدم مداخله زنها در امور دولتی است.

[="darkolivegreen"]زن در میان اعراب:[/]

زن در میان اعراب از حقوق انسانی و شخصیتی برخوردار نبود و همانند کالایی به او می نگریستند. و بنا بر عادات غلط که ریشه در تقلید از نیاکان جاهلشان بود، ‌برخی از قبایل اقدام به زنده بگور کردن دختران می نمودند.

با توجه به آیات قرآن موقعیت زنان در عصر جاهلیت بر ما روشن می گردد. از جمله می فرماید: «و هنگامی که یکی از آنها را به فرزند دختر مژده دهند از شدت غم و اندوه رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ می شود و از این ننگ روی از قوم خود پنهان دارد و به فکر فرو می رود که آیا آن دختر را با ذلت نگهدارد یا زنده به خاک گور کند. آگاه باشید که آنها بسیار بد می کنند. [="darkslateblue"](سوره نحل آیات 58 و 59)[/]

همچنین در قرآن آمده: «و هنگامی که از دختران زنده به گور شده باز پرسند که به کدامین گناه کشته شدند.»

[="darkslateblue"](سوره تکویر، آیات 8 و 9)[/]

یکی از قیود سختی که برخی اعراب در مورد زنانش تحمیل می کردند قاعده «ظهار» بود. مرد جاهلی انصراف خود را از ادامه زوجیت با ظهار که شدیدتر از طلاق بود، اعلام می کرد و می گفت: «ظهرک کظهرامی» کنایه از این که تو به جای مادرم هستی.

( منتظر القائم 45)

خداوند می فرماید: ... آنها سخنی منکر و زشت و باطل می گویند و خداوند بخشنده و آمرزنده است.
[="darkslateblue"](سوره مجادله، ‌آیه 2)[/]

[="blue"]موقعیت زن در جامعه ی یهود:[/]

یهودیان از داشتن دختر کراهت داشتند، لیکن تولد فرزند ذکور، آنها را فوق العاده شادمان می ساخت. زیرا از نظر آنها پسر بود که نام پدر،‌خانواده و اموال او را حفظ می کرد و به قبر پدر توجه می نمود.

دختر از میان غیر و خانواده ای که قرابت دوری داشت شوهر اختیار می کرد و به مجردی که پا به سن بلوغ میگذاشت دیگر متعلق به ابوین خویش نبود. یهودیان نیز مانند اقوام جنگجو، زن را مایه ی مصیبت و بدبختی می دانستند و فقط وجود او از آن رو، قابل تحمل بود که یگانه منبع تولید سرباز بود.

یهودیان قدیم به هنگام تولد دختر شمع روشن نمی کردند، مادری که دختر می زائید بایستی دوبار غسل کند،‌ اما پسر که به عهده خود با یهوه می بالید، همیشه در نماز خود تکرار می کرد خدایا ترا سپاسگزار که مرا کافر و زن نیافریده ای .

[="yellowgreen"]موقعیت زن از دیدگاه مسیحیت:
[/]
در میان مسیحیان نیز برخی آرا،‌ قابل توجه است. آگوستین قدیس می گوید: «زن حیوانی است که نه استوار است و نه ثابت قدم، بلکه کینه توز است و زیان کار... و منبع همه ی مجادلات و نزاع ها و بی عدالتی ها و حق کشی ها.) به عقیده بعضی این زن گریزی ریشه در تورات دارد و مانند میراث شومی به کلیسا رسید، که به رغم تعالیم سلوک مسیح آن نهال را آبیاری کرد تا درختی برومند و تناور شد.

(مهریزی 21)

[="magenta"]موقعیت زن در انقلاب صنعتی:[/]

در معادن و درتونل های خطرناک، زنان و کودکان با شرایط رقت باری کار می کردند. هر گونه کوتاهی در انجام وظایف نیز تنبیهات سختی را به دنبال داشت.

(خیر اندیش 301)

... بکار واداشتن زنان و اطفال وسیله ی تعدیات و اعمال زشت شده بود. مثلاً در «سنت ماری اومین» واقعه در ناحیه «وسر» در کارخانه های نساجی، کلاف های نخ را بچه های چهار پنج ساله باز می کردند. و از قرار گفته ی لوئی بلان در 1847 م مزد زنان روزانه به چهل و پنج سانتیم رسیده بود. در نتیجه این وضعیت میزان متوفیات در نواحی کارگری وحشتناک می شد، چنانکه «مولهوس» عمر متوسط کارگرهای کارخانه 25 سال و برای سایر سکنه 36 سال بود.

(آلبرماله، ‌ج 7، 1109 و 1110)

هدف و نیت نوآوران انقلاب تکنولوژی و اقتصادی، احتیاجات جمعی و عمومی را در بر نمی گرفت،‌هدف آنها فقط سودبری و انتفاع شخصی بود.

(توین بی 675)

[="royalblue"]ادامه دارد ....[/]

[="RoyalBlue"]زن از منظر اسلام: [/]

با توجه به موارد ذیل نقش اسلام در احیای شخصیت زن، معلوم و روشن می گردد.

1ـ اسلام آفرینش زن را از نشانه های خداوند متعال معرفی کرده بطوری که در قرآن آمده: [="Teal"]«و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید،‌ تا در کنار آنها آرامش یابید،‌ و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، ‌در این نشانه هائی است برای گروهی که تفکر می کنند.»[/]
(سوره روم آیه 21)

[="Sienna"]در این آیه هدف ازدواج را سکونت و آرامش قرار داده است. این آرامش از اینجا ناشی می شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفائی و نشاط و پرورش یکدیگر می باشند. بطوری که هر یک بدون دیگری ناقص است، و طبیعی است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندی وجود داشته باشد.
[/]
(تفسیر نمونه، ج391، 16)

2ـ اسلام نگاهی توام با احترام به زنان دارد. تعبیراتی که از زنان در قرآن کریم می شود مثل مردان محترمانه می باشد. مانند:[="Indigo"] «به مومنان بگو چشمان خود را کنترل کنند»(سوره نور آیه 30) در مورد زنان می فرماید: «به زنان با ایمان بگو چشمان خود را کنترل کنند»[/]

(سوره نور آیه 31)

[="Green"]ادامه دارد ....[/]:Gol:

3ـ[="darkslateblue"] همسران برای شما لباس هستند و شما هم برای زنان همچون لباس هستید.[/] (سوره بقره آیه 187)

یعنی همدیگر را حفظ کرده و عیوب همدیگر را می پوشانید و وسیله ی زینت یکدیگرید. لباس تن آدمی را گرم می کند، ‌وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم و زندگی را از سردی می رهاند.

آن گونه که دوری از لباس موجب رسوائی است،‌ دوری از ازدواج و همسر نیز سبب انحراف و آلودگی می شود. آری زن و مرد باید هر دو حیثیت یکدیگر را حفظ نمایند و عیوب همدیگر را بپوشانند. تساوی زن و مرد در این تشبیه، یکی از نکات قابل توجه است که هر دو برای یکدیگر لباس هستند.

[="indigo"](قرائتی، ‌ج1، 380 و 381)[/]

4 ـ آئین مبین اسلام از نظر آفرینش، زن و مرد را از یک سرشت و از یک گوهر می داند. خداوند در سوره حجرات آیه 13 می فرماید: «ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ‌ولی گرامی ترین شما با تقواترین شماست، خداوند دانا و خبیر است». منظور از آفرینش مردم از یک مرد و زن همان بازگشت نسب انسانها به «آدم» و «حواء» است،‌ بنابراین چون همه از ریشه ی واحد هستند معنی ندارد که از نظر نسب و قبیله بر یکدیگر افتخار کنند.

[="indigo"](تفسیر نمونه، ج22، 196 و 197)[/]

در قرآن از آنچه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه ای پست تر از مایه مرد آفریده شده و یا اینکه به جنبه طفیلی و چپی داده اند و گفته اند که همسر آدم اول از عضوی از اعضاء طرف چپ او آفریده شد، ‌اثر وخبری نیست. علیهذا در اسلام نظریه تحقیر آمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.(شهید مطهری 147)

5 ـ قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده (سوره بقره ،‌آیه 36) ولی هرگز نگفته که شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را، ‌قرآن نه حوا را بعنوان مسئول اصلی معرفی می کند و نه او را از حساب خارج می کند، ‌قرآن می گوید به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از میوه های آن بخورید،‌ قرآن آنجا که پای «تثنیه» می آورد، می گوید: شیطان آن دو را وسوسه کرد.

شیطان آن دو را بفریب راهنمائی کرد، ‌یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آن ها نمی خواهد. به این ترتیب قرآن با یک فکر رایج آن عصر و زمان که هنوز هم در گوشه و کنار جهان بقایایی دارد سخت بمبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام که عنصر وسوسه و گناه،‌ و شیطان کوچک است مبرّا کرد.
[="indigo"]
(همان 148)[/]

[="darkred"]
6ـ زن و مرد، در رسیدن به کمالات معنوی برابرند. خداوند می فرماید: « و کسی که چیزی از اعمال صالح انجام دهد خواه مرد باشد یا زن، ‌اما ایمان داشته باشد،‌ چنان کسانی داخل در بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.»(سوره نساء آیه 124) یگانه عامل ورود به بهشت، ایمان و عمل است نه نژادها و ادعاها و آرزوها، همه نژادها، رنگها، ‌ملل طبقات، در بهره گیری از لطف خدا یکسانند. زن و مرد، ‌در رسیدن به کمالات معنوی برابرند. برخلاف اعتقادات گروهی از یهود و مسیحیان... [/]

(قرائتی، ج2، 453)

با توجه به آیه فوق الذکر و برخی آیات دیگر به این نظریه تحقیر آمیز که، زن به بهشت نمی رود، ‌زن مقامات معنوی و الهی را نمی تواند طی کند، زن نمی تواند به مقام قرب الهی آنطور که مردان می رسند، برسد.

پاسخ محکمی داده و یاوه گوئی های آنان را بی مورد قلمداد کرده است.

قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و قدیسه یاد می کند،‌ از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسی و عیسی در نهایت تجلیل کرده است، ‌اگر همسران نوح و لوط را بعنوان زنانی ناشایست برای شوهران شان ذکر می کند از زن فرعون نیز بعنوان زن بزرگی که گرفتار مرد پلیدی بوده است غفلت نکرده است،‌ گوئی قرآن خواسته است در داستانهای خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر بمردان ننماید.

(شهید مطهری 149)

[="indigo"]7ـ خداوند به پیامبر اکرم (ص) دختر عطا می فرماید و او را «کوثر و خیر کثیر» می نامد و دشمنان او و سرزنش کنندگانش را ابتر می خواند.
این «خیر کثیر» همان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است، زیرا نسل و ذریه ی پیامبر (ص) به وسیله همین دختر گرامی در جهان انتشار یافت.
نسلی که نه تنها فرزندان جسمانی پیغمبر بودند، بلکه آئین او و تمام ارزشهای اسلام را حفظ کردند، و به آیندگان ابلاغ نمودند،‌ نه تنها امامان معصوم اهل بیت (علیهم السَّلام) که آنها حساب مخصوص به خود دارند، بلکه هزاران هزار از فرزندان فاطمه (علیهم السَّلام) در سراسر جهان پخش شدند که در میان آنها علمای بزرگ و نویسندگان و فقها و محدثان و مفسران والا مقام و فرماندهان عظیم بودند که با ایثار و فداکاری در حفظ آئین اسلام کوشیدند.[/]

(تفسیر نمونه، ج 27، 375، 376)

8ـ در تمام مراحل تشریع و تعیین تکالیف، اجرای حدود، پذیرش توبه، استجابت دعا، ‌اصلاح امور، هدایت و عنایت الهی، ‌پاداش و کیفر اعمال، حبط یا تکفیر کردار، قبول یا رد طاعات و عبادات و امر به رعایت تقوا و گریز از آفات بیماریهای روانی: (دروغ، غیبت، سوءظن، تمسخر دیگران و عیبجویی و...) هیچ فرقی بین زن و مرد در این مکتب پویا به چشم نمی خورد.

(افتخاری 35)

9ـ در مورد پرهیز از تجسس، ‌غیبت، دروغ، ‌سوءظن، استهزای دیگران، عیبجویی و... آیات سوره حجرات و همزه گویای این تساوی است. و درباره ی اجرای حدود و مجازات، امتیازی بر هیچیک قائل نیست.

(همان 36)

10 ـ در مورد بی توجهی به دستورات شریعت اسلام و ارتکاب جرم و شکستن حدود الهی، مرد و یا زن مجرم باید به کیفر و عقوبت اعمال خود برسند.

[="darkred"]«دست مرد و زن زد را به کیفر عملی که انجام داده اند به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید، و خداوند توانا و حکیم است.»[/]

(سوره مائده،‌ آیه 38)

11ـ در مورد احسان و نیکی به پدر و مادر و رعایت حقوق آنها و تکریم شخصیت والای آنان هر دو را مورد توجه قرار داده است.

[="teal"]«پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، ‌هر گاه یکی از آنها، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیری برسند کمترین اهانتی به آنها روا مدار،‌ و بر آنها فریاد مزن،‌ و گفتار لطیف و سنجیده بزرگوارانه به آنها بگو».[/]

(سوره اسرا، آیه 23).

نکته قابل توجه اینکه تعبیر بالوالدین احسانا در قرآن چهار مرتبه تکرار شده و در همه ی موارد این سفارش پس از دعوت به توحید و دوری از شرک انجام شده است. اما جالب تر از چهار مورد فوق آیه ی 15 احزاب است که:

خداوند متعال پس از سفارش به احسان به پدر و مادر صرفاً‌ از سختیها و مشقتهای مادر در دوران بارداری و طفولیت سخن می گوید و این حاکی از عظمت جایگاهی است که اسلام برای مادر قائل است.

12ـ یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن و مرد وجود داشته، مربوط است به ریاضت جنسی و تقدس تجرد و عزوبت، ‌در برخی آیین ها رابطه جنسی ذاتاً‌ پلید است،‌ بعقیده پیروان آن آئین ها تنها کسانی بمقامات معنوی نائل می گردند که همه عمر مجرد زیست کرده باشند...
اسلام با این خرافه سخت نبرد کرده، ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرد.

(شهید مطهری 150)

در این راستا امام علی (ع) فرمود: [="royalblue"]«ازدواج کنید، که ازدواج سنت رسول خدا، (صلی الله علیه و آله) است،‌ زیرا که آنحضرت می فرمود: هر که دوست دارد از سنت من پیروی کند،‌ از جمله سنت من ازدواج است».[/]

(علامه طباطبایی 82)

و نیز امام صادق علیه اسلام فرمود: [="indigo"]«از اخلاق پیامبران دوست داشتن زنان است».[/]

(همان 82)

13 ـ استقلال مالی در مهریه در آئین اسلام مورد توجه قرار گرفته است. در عصر جاهلیت نظر به اینکه برای زنان ارزشی قائل نبودند، ‌غالباً مهر را که حق مسلم زن بود در اختیار اولیای آنها قرار می دادند، ‌و آن را ملک مسلم آنها می دانستند گاهی نیز مهر یک زن را ازدواج زن دیگری قرار می دادند به این گونه مثلاً‌ برادری،‌ خواهر خود را به ازدواج دیگری در می آورد، ‌و مهر این دو زن همین بود.

اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه خط بطلان کشید، و مهر را به عنوان یک حق مسلم به زن اختصاص داد،‌ و در آیات قرآن کراراً ‌مردان را به رعایت کامل این حق توصیه کرده است. از جمله[="darkgreen"] «و مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک بدهی (یا یک عطیه) به آنها بپردازید...»[/]
(سوره نساء،‌آیه 4) (تفسیر نمونه ج3، 263)

14 ـ با توجه به اینکه در میان برخی ملتها ارث و میراث را حق مسلم زنان نمی دانستند، ‌آئین و شریعت مبین اسلام،‌ برای زنان ارزش و منزلت ویژه ای قائل شده و برای آنان «ارث» و بهره وری از آن را قرار داده تا حقوق اجتماعی آنها ضایع و پایمال نشود.

(سوره نساء آیه 32)

15 ـ در هر موردی که تفاوتی بین مقرارت مربوط به زنان و مردان به نظر رسد، باید مطمئن بود که این تفاوت نشات گرفته از شرایط طبیعی ویژه هر یک از دو جنس است نه این که با داشتن شرایط مساوی و برابر، حقوق نابرابر برای آنان در نظر گرفته شده باشد.
به عبارت دیگر، اگر زنان غربی همواره به دنبال احقاق حقوق تضییع شده خود باشند حق دارند،‌ زیرا نه دین مسیحیت،‌ حقوق آنان را تامین کرده نه قوانین و آداب و رسوم غرب، اما چنین زحمتی از دوش زنان مسلمان برداشته شده، چرا که سیستم حقوقی اسلام، تمام نیازهای فطری، جسمی،‌ روانی، و... او را برآورده است.

(پایگاه حوزه نت)

[="Magenta"]ادامه دارد ...:Gol:[/]

[="blue"]
ارائه و ترسیم الگوی جامع شخصیت زن در اسلام توأم با ویژگیهای شاخص یکی از زنان نمونه:[/]

می دانیم که معرفی الگو یکی از بهترین شیوه های آموزشی و تربیتی است. همه ی ما با مطالعه ی شرح حال یکی از بزرگان، یا شنیدن سخنانی پیرامون آنان، احساس می کنیم نسیم فرح انگیزی بر ما ورزیدن گرفته و روح ما را تعالی می بخشد.

به نحوی که خود را بر فراز جایگاه رفیع و بلندی احساس می کنیم. واز یکسو شادمانی در درونمان ایجاد و از سوی دیگر امید به حرکت و پویایی در دلمان زنده می شود. و از سوم سو به تلاش و کوشش برای بکارگیری سجایای اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی الگوی مورد نظر خود می افتیم.

به همین خاطر خداوند نیز از شیوه ی الگویی جهت هدایت انسانها استفاده کرده و در قرآن وجود مقدس رسول الله (صلی الله علیه و آله) را بهترین اسوه و سرمشق بشریت معرفی می نماید.(سوره احزاب،‌ آیه 21)، خصوصیات این اسوه حسنه،‌برای تمام مسلمانان و جهانیان، زمینه ساز سعادتمندی و کمال است. پرواضح است کسانی که سراسر عمر خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) اقتدا کرده و ایشان را به عنوان اسوه ی خود قرار دادند نیز می توانند برای انسانها الگو باشند.

یکی از شخصیتهایی که سراسر عمر خود را در تأیید و خدمت کردن به رسول الله (صلی الله علیه و آله) و اسلام مسلمین صرف کرد، ‌حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بود. بدیهی است که عملکرد زیبای این بانو، ‌در زندگی و پایبندی به دستورات خدا،‌ عفت، پاکدامنی،‌ ایمان خالص،‌ نخستین زن مسلمان،‌ به کارگیری ثروت در توسعه و انتشار اسلام،‌ اخلاص،‌ و تربیت فرزندان نمونه که در اعماق وجود آن بانوی مُکرَّمه و نمونه ی اسلام حاکم بود،‌ برای گروههای مختلف اعم از زنان و مردان الگو است. بررسی جایگاه زنان نمونه، بویژه حضرت خدیجه (سلام الله علیها)،‌ بیانگر شناختی ارزشی برای همه ی بانوان است تا با تلاش خود به کسب معرفت نائل شوند.

[="magenta"]شمه ای از فضایل حضرت خدیجه:[/]

ابن عباس گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر زمین چهار خط کشید و فرمود می دانید این چیست؟ گفتند خدا و رسولش داناترند. فرمود: بهترین زنان بهشت چهارنفرند. خدیجه دختر خویلد،‌ فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و آله)،‌ مریم دختر عمران،‌ آسیه دختر مزاحم زن فرعون.(شیخ صدوق 195)

در چند حدیث نقل شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)،‌ خدیجه را به خانه ای در بهشت مژده داد که در آن دشواری و رنجی نخواهد بود و سلام خدای تعالی را به وسیله ی جبرئیل برای خدیجه آورد و به وی ابلاغ فرمود و خدیجه در پاسخ فرمود: «... الله السلام، ‌و منه السلام،‌ و علی جبرئیل السلام...» (مجلسی،‌ بحارالانوار ج16، ‌ص11)

با توجه به خدمات ارزنده ی حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به پیامبر (صلی الله علیه و آله) اسلام و مسلمین، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همواره از وی به نیکی یاد می کردند و قدردان وی بودند و در فقدانش می گریستند و بر او رحمت می فرستادند. (واقدی، ‌ج1، ‌ص 97)

هنگامی که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به فاطمه (سلام الله) علیها باردار شد، فاطمه در شکم با او سخن می گفت و مونس او بود و او را صبر می داد. خدیجه این حالت را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پنهان می داشت، ‌پس روزی حضرت داخل شد و شنید که خدیجه سخن می گوید با شخصی و کسی را نزد او ندید،‌ فرمود: ای خدیجه با که سخن می گوئی؟ خدیجه گفت: فرزندی که در شکم من است با من سخن می گوید و مونس من است، ‌حضرت فرمود: اینک جبرئیل مرا خبر می دهد که این فرزند دختر است، ‌او و نسل او طاهر، ‌با میمنت و با برکت است، ‌و حق تعالی نسل مرا از او به وجود خواهد آورد،‌ و از او امامان و پیشوایان دین به هم خواهند رسید، ‌حق تعالی بعد از انقضای وحی ایشان را خلیفه های خود در روی زمین خواهد گردانید.(جلاء العیون 160)

در حقیقت حضرت خدیجه (سلام الله علیه) از یکسو متصف به عفاف و پاکدامنی و مشهور به طاهره بودند. و از دوم سو اعمال صالح و ایمان قلبی خدیجه سبب گردید. اوّلین زنی باشد که به خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایمان آورد و مسلمان شود و ایمان واقعی خود را در مقام عمل نشان دهد. امام علی (علیه السلام) می فرماید: در آن روزها به هیچ خانه ای اسلام راه نیافت جز خانه ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که خدیجه (سلام الله علیها) هم در آن بود و من سومین آنان بودم. (نهج البلاغه، ‌خطبه 192)

و از سوم سو اقامه ی نماز خدیجه (سلام الله علیها) همراه رسول الله (صلی الله علیه و آله) از یکسو نشانه ی اطمینان قلبی او به رسالت پیامبر اکرم (ص) از جانب خدا و از سوی دیگر به معنای تَعَبُّد و بندگی در مقابل خداوند بود. به روایت بعضی نخستین نمازی که رسول خدا (ص) خواند صلوه وسطی یعنی نماز ظهر است و آن روز هم جمعه بود. سپس خدیجه دختر خویلد رسید و رسول خدا (ص) او را خبر داد، پس وضو گرفت و نماز خواند، ‌سپس علی بن ابیطالب (علیه السلام) رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) را دید و هر چه را دید انجام می دهد، ‌انجام داد.(یعقوبی، ج1، 378) و از چهارم سو هجرت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) با پیامبر اکرم (ص) به شِعب ابی طالب که در واقع مصداق آیه ی قرآن «والذین آمنوا و جاهدوا فی سبیل الله» (سوره انفال،‌ آیه 76) قرار گرفت.

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در این محاصره اقتصادی که مشرکان قریش بر پیامبر اکرم (ص) تحمیل کردند،‌ سختی های بسیار زیاد متحمل شد و ثروت و دارایی خود را در راه خدا پسندانه،‌ پیامبر (ص) تقدیم کرد. مهمترین و بارزترین نقش حضرت خدیجه در بخشش و انفاق او تجلّی می یابد. جهاد مالی خدیجه و انفاق و بخشش او در ده سال اول بعثت،‌ نقش حیاتی و چشمگیری در رشد و گسترش اسلام و فزونی یافتن تعداد مسلمانان داشت. و از پنجم سو شکیبایی و استقامت و ثُبات قدم حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، ‌در راستای اهداف رسالت نبی مُکرّم اسلام بود.

چنانکه قرآن کریم می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطو لعلکم تفلحون»(سوره آل عمران،‌ آیه 200) اسلام آوردن حضرت خدیجه و وفاداری ایشان نسبت به نبی مکرّم اسلام در حالی که مشرکان زیر بار هدایت الهی ایشان نمی رفتند، ‌موجب دلگرمی و قُوّت قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود، ‌و این عطوفت از فضائل نیک و ایمان وی نشات گرفته بود. و حضرت خدیجه (سلام الله علیها) با این صفات شایسته الگویی ماندگار برای همیشه تاریخ شد.

[="seagreen"]نقش زنان در پیشبرد و ترویج و توسعه ی اهداف اسلامی[/]

زنان در مواقع حساس به سهم خود در پیشبرد اهداف اسلامی همراه مردان در برابر دشمن می ایستاده اند،‌ به عنوان نمونه در غزوه احد چهارده نفر از زنان مسلمان از جمله حضرت زهرا (سلام الله علیها)،‌حضور داشتند و آب و غذا به جنگجویان می رساندند و مجروحان را معالجه می کردند. یکی از زنان شجاع در نبرد «احد» «ام عماره نسیبه» دختر کعب بود که به همراه شوهر و پسرش در جنگ شرکت داشت.

وی پس از فرار مسلمانان شمشیر به دست گرفت و از رسول الله (ص) حفاظت کرد و درنتیجه دوازده زخم نیزه و شمشیر برداشت. (منتظر القائم 156) با نویی به نام «رفیده» در جنگ خندق به دستور پیامبر (ص) پرستاری از مجروهان را به عهده داشت.(جعفری 188) حضرت زهرا (سلام الله علیها) در هنگام غصب و تصرف فدک در زمان خلیفه اوّل همراه زنان بنی هاشم به مسجد آمد. ابوبکر با گروهی از مهاجران و انصار نشسته بودند. آه سوزان و دردناک دخت پیامبر (ص) جمعیت را متأثر ساخت.

خدای را سپاس گفت و به یگانگی او و رسالت رسول خدا (ص) گواهی داد و همه را به حفظ قرآن، ‌که امانت بزرگ الهی است،‌ سفارش کرد... نقش مهم علی (ع) در دفاع از اسلام و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را یادآورد شد. و در انتقاد از بی وفایی مردم فرمود: شما آن قدر صبر نکردید که بحران فروکش کند و اندکی از مصیبت بگذرد. شتابان فتنه را دامن زدید، ‌شعله های اخلاق و فساد را برافروختید،‌ احکام و سنن پیامبر (صلی الله علیه و آله) را ترک کردید و به اهل بیت و خانواده اش ستم و خیانت روا داشتید...(نصیری 98)

بارزترین بعد زندگی حضرت زینب، همان پاسداری از فرهنگ عاشورا بود که با خطابه هایش،‌ پیام خون امام حسین (ع) را به جهانیان رساند. زینب (س) هم دختر شهید بود،‌ هم خواهر شهید، ‌هم مادر شهید،‌ هم عمه شهید. پس از عاشورا و در سفر اسارت، در کوفه و دمشق،‌ خطابه های آتشینی ایراد کرد و رمز بقای حماسه ی کربلا و بیداری مردم گشت. وی به «قهرمان صبر» شهرت یافت. (محدثی 216 و 217) بطور کلی زنان مسلمان در دوره ها و اعصار مختلف در پیشبرد و توسعه ی اهداف اسلام نقش مؤثر و بسزای از خود به یادگار گذاشته اند.

در سرزمینمان ایران نیز در برهه های مختلف، زنان نقش آفرین و عملکرد شان موجب عزتمندی کشور شده است از جمله امام خمینی (ره) در این مورد فرمود: «اگر کسی با تاریخ صد ساله ی ایران آشنایی داشته باشد می داند که شما زنها در جنبشهای اصیلی که در ایران رخ داده است از قبیل جنبش مشروطیت و تنباکو همدوش با مردها قیام می کردید و همین طور در انقاب بزرگی که در زمان ما واقع شده پیش قدم بوده اید و نقش شما در این نهضت از مردها بیشتر بوده، چون وقتی که شما به خیابانها ریختید و در مقابل تانکها و توپها تظاهر کردید مردها قدرتشان چند برابر شد. پس از پیروزی انقلاب در امر پاکسازی و جهاد و سازندگی نقش بزرگی را ایفا کردید...(کلام امام، دفتر سوم 87)

[="purple"]نقش زنان در تحکیم مبانی خانواده و تربیت نسلی متعهد و متدین و عالم[/]

[="blue"]امام خمینی (ره) در مورد نقش زنان در تربیت نسلی متدین و عالم می گوید:

[/] «شما خانمها شرف مادری دارید که در این شرف از مردها جلو هستید و مسوولیت تربیت بچه در دامن خودتان دارید. اول مدرسه ای که بچه دارد دامن مادر است. مادر خوب، بچه ی خوب تربیت می کند و خدای نخواسته اگر مادر منحرف باشد بچه از همان دامن مادر منحرف بیرون می آید و چون بچه ها علاقه ای که به مادر دارند به هیچکس ندارند و در دامن مادر که هستند تمام چیزهایی که دارند، آرزوهایی که دارند‌،‌خلاصه می شود در مادر و همه چیز را در مادر، می بینند. حرف مادر، خلق مادر، عمل مادر در بچه ها اثر دارد لامحاله. یک بچه در دامن مادر که کلاس اوّل است، این دامن اگر یک دامن طاهر و پاکیزه مُهذّب باشد، ‌بچه از همین اول که دارد رشد می کند،‌ با آن اخلاق صحیح و با تهذیب نقس و با آن عمل خوب رشد می کند. بچه وقتی در دامن مادرش هست می بیند مادر اخلاق خوش دارد، ‌اعمال صحیح دارد، ‌گفتار خوش دارد،‌ آن بچه، از همان جا اعمالش و گفتارش به تقلید از مادر که از همه تقلیدها بالاتر است و به تزریق مادر که از همه ی تزریق ها مؤثرتر است تربیت می شود. شما این مسوولیت بزرگ را دارید که باید بچه های خودتان را که نوزاد هستند و نفوسشان زود چیز را قبول می کند، تربیت را زود قبول می کند، خوب و بد را زود قبول می کند، ‌اول که این بچه ها در دامن شما بزرگ می شوند، ‌مسوول افعال و اعمال آنها هم شما هستید.

همانطوری که اگر یک بچه ی خوب تربیت کنید ممکن است که سعادت یک ملت را همان یک بچه تأمین کند، ‌اگر یک بچه بد هم خدای نخواسته در دامن شما بزرگ بشود ممکن است که یک فساد در جامعه پیدا بشود. گمان نکنید که یک بچه است،‌ یک بچه گاهی وقتها در جامعه وقتی که وارد شد در رأس جامعه واقع می شود و محتمل است که جامعه را به فساد بکشد... بچه اگر صحیح بار آمد شما تحویل مدرسه می دهید، اگر معلم یک معلم صحیحی باشد،‌ از مدرسه این افراد، صحیح بیرون می آیند، یک جامعه صحیح می شود...(همان 108 و 109) در ارتباط با مقام شامخ مادر رسول خدا (ص) می فرماید: «الجنه تحت اقدام الامهات» بهشت زیر پای مادران است. یعنی سعادت هر دو سرا در نزد مادر و در گرو پرورش نیکوی اوست. و شاعر پارسی گوی پاکستان این نقش زن را چنین می ستاید:

نیک اگر بینی مامت رحمت است سیرت اقوام را صورتگر است. و امام راحل در بیانات خود دارد: «مرد از دامن زن به معراج می رود». (افتخاری 73)

[="darkorchid"]
پاداش دختر داشتن
[/]

امام صادق (ع) فرمود: دختران حسنات هستند و پسران نعمت، بر حسنات پاداش دهند و از نعمت باز پرسند. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال 463)... تولد حضرت فاطمه (س) را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) مژده دادند.

آن حضرت در چهره یاران نگریست و ناخشنودی آنان را دریافت و فرمود: شما را چه شده است؟ این دختر گیاه خوشبوست که آن را می بویم و روزی اش بر خدای گرامی و بزرگ است. (همان 463) حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در باره برکات و حسنات وجود دختران در خانه فرمود: «هیچ خانه ای نیست که در آن چندین دختر باشد مگر آنکه هر روز دوازده برکت و رحمت از آسمان در آن نازل می شود و به طور پیوسته فرشتگان آن خانه را زیارت می کنند و هر روز و شب برای پدر آنها عبادت یک سال نوشته می شود».(لقمانی 263)

[="royalblue"]نتیجه:[/]

چنانکه ملاحظه شد مکاتب مختلف بزرگترین ظلمها را در حق «زن» روا داشته اند تا آنجا که گاهی در مکاتب بسیار بزرگ تاریخ «زن» موجودی در کنار حیوانات و همرتبه با آنها معرفی شده است و به عواطف و احساسات و شخصیت آنها هیچ توجهی نشده است و حتی پس از انقلاب صنعتی نیز «زن» به عنوان کارگر ارزان و ابزاری در خدمت اهداف پست سرمایه داران تلقی شد و این همه ناشی از آن است که به منشأ آفرینش و نیز هدف خلقت زن در این مکاتب توجهی نشده است.

اما در اسلام از آنجا که «زن» را همچون مرد گل سرسبد آفرینش و دارای یک سرشت و یک هدف و نیز برخوردار از توان برابر در رسیدن به کمالات معنوی و مخاطب خداوند در امر و نهی های الهی می داند و در یک کلمه «زن» را به تمام معنا یک انسان معرفی می کند از تمام مکاتب دیگر متمایز می شود که در متن مقاله به تفضیل مورد بحث قرار گرفت.

موضوع قفل شده است