بررسی حدیث « يَا عَائِشَةُ، لَا تَكُونِي فَاحِشَةً »

[="blue"]سلام عليكم !
من از دوستم شنيدم شيعه ها ميگن همسر پيامبر عايشه مرتكب فحشاء شده! من هم پرسيدم چه كسي اين حرفو زده ؟! گفت : حبيب الياسري !!!
سوال
حبيب الياسري كيست؟! با كدام سند اين چنين حرفي زده؟!
ايا علماي ديگه اي هم اينچنين گفته اند؟![/]

پناه بر خدا از این همه تهمت که به گفته رسول خدا از نشانه های زندیق هست

دوست عزیز اگر کسی به عایشه تهمت فحشا زده است اون هم مسلکان جنابعالی هستند

[="Green"]کارشناس شبکه وهابی کلمه ادعا کرده "فاحشه" فقط و فقط یک معنا دارد و آن هم داشتن روابط زناشویی نامشروع است[/]

این هم سند:

[="Blue"]http://www.aparat.com/v/cLeEn[/]

کمی خجالت بکشید

چه كم بود! بازم دست شما درد نكنه! اسمشو برعكس گفتم اشتباه از من بود نه دوستم! گفتم اون دنيا مديون يك وهابي نشم.

در المنثور جلد 6 صفحه 245

با سلام

و تشکر از صدرای گرامی :Gol:

[=century gothic]کسانی به عایشه تهمت فحشا زده اند اهل سنت هست[=century gothic]ن[=century gothic]د :Sham::Sham::Sham:

[=century gothic]
[=century gothic]توجه بفرماييد كه علماي اهل سنت كه داعيه دفاع از ام المومنين را دارند در ضمن همين قصه و در روايات ديگر چگونه انگشت اتهام را به سوي ام المومنين نشانه ميروند كه جاي بسي تاسف است.

آنهم نقل روايات در كتب معتبري چون صحيح بخاري و مسلم و.. :Nishkhand:

[=century gothic] [=arial]مشكوك بودن پيامبر

[=century gothic]در روايت بخاري از همين ماجرا اينگونه آمده است:

[=Book Antiqua] مى گويد : رسول خدا ( صلى الله عليه وآله وسلم ) بر منبر از مردم عليه عبدالله ابن أبىّ كمك خواست و در آن همسرش ، و نيز صفوان را تبرئه كرد كه به جدال لفظى بين عده اى انجاميد ولى وقتى نزد عايشه آمد به او گفت : :Sham:

[=Book Antiqua]يا عايشه بلغني عنك كذا و كذا فان كنت بريئة فسيبرئك الله وان كنت الممت فاستغفري الله وتوبي اليه فان العبد اذا اعترف بذنبه ثم تاب تاب الله عليه...

[=Book Antiqua]صحيح البخاري ج 5 ص 58، كتاب المغازي باب غزوة بنى المصطلق من خزاعة وهي غزوة المريسيع ، باب حديث الافك ؛ مسند احمد ج 6 ص 196 ، المستدرك ج 4 ص 243، مجمع الزوائد ج 10 ص 198، المصنف عبدالرزاق ج 5 ص 417، سنن كبري نسائي ج 5 ص 298.

[=century gothic]اي عايشه ! از تو به من چنين و چنان رسيده (خبر رسيده كه مرتكب چنين گناهي شدي) پس اگر بي گناه باشي خدا تو را تبرئه خواهد كرد و اگر گناه كردى استغفار كن و به درگاه او توبه كن پس اگر عبد به درگاه خدا توبه كند خدا او را مي بخشد . . . :Sham::Sham::Sham::Sham:

[=century gothic]ما كدام را باور كنيم : اعتماد آن حضرت به همسرش و يا ترديد درباره او را؟

آيا اين حديث نشانه مشكوك بودن پيامبر به همسر خود نيست ؟!:Sham::Sham::Sham:
آيا نقل اين حديث در معتبر ترين كتب اهل سنت يعني صحيح بخاري توهين به رسول خدا و تهمت زدن به همسر او نيست!؟:Sham::Sham::Sham:

[=century gothic] [=arial]قهر يك ماهه رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم

[=century gothic]صحيح بخاري در ادامه تهمتها و اهانتها نقل مي كند: [=Book Antiqua]رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم يك ماه پيش عايشه ننشست! [=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]قالت ولم يجلس عندي منذ قيل ما قيل قبلها وقد لبث شهرا لا يوحى إليه في شأني بشئ.
[=century gothic][=arial]صحيح بخاري ج 5 ص 59.

[=century gothic]عايشه مي گويد : از زماني كه شايعات درباره من مطرح شده بود پيامبر نزد من نشستند و يك ماه گذشت و آيه اي در شان من نازل نشد.:Sham::Sham:

[=century gothic]آيا مى توان پذيرفت كه پيامبري که خداوند او را مايه رحمت براي جهانيان معرفي مي کند به خاطر شايعاتى بى اساس كه منافقى آن را ساخته و چند نفر نيز آن را تقويت كردند ، قبل از هرگونه تحقيقى رعايت حق همسر را نكرده و يكماه از او جدا باشد؟!
[=Book Antiqua]وما أرسلناك إلا رحمة للعالمين .
[=Book Antiqua]الأ نبياء / 107 .
[=Book Antiqua]آري اينگونه نسبت هاي ناروا به پيامبر خدا در حالي است که خداوند در مورد آن حضرت مي فرمايد :
[=Book Antiqua]« و ما ينطق عن الهوي/ إن هو إلا وحي يوحي » .
[=Book Antiqua] النجم / 3و4 .

[=century gothic] [=arial]عدم نقل قصه توسط اصحاب

[=century gothic] چه شد كه از اصحاب ،اعم از مهاجر و انصار، در مورد واقعه اى به اين مهمى كه يكماه نقل همه مجالس بود حتى يك كلمه چيزى نقل نشد؟

آيا بر دهان همه آنها مهر زده شد؟:Sham:
آيا نبايد غير از عايشه كسى ديگر ، ولو يك نفر، آن را نقل كند؟
آيا نمى توان از همين امر به ساختگى بودن اين داستان پى برد و آن را از بافته هاى عايشه دانست؟

[=century gothic] [=arial]كدام فضيلت؟!!

[=century gothic]بر فرض اين كه داستان فوق صحيح باشد آيا جز اين است كه آيات فوق مى گويد كه صفوان و عايشه زنا نكردند؟
[=Book Antiqua] آيا اين امتيازى براى آن دو به حساب مى آيد؟
[=century gothic] مگر ساير همسران پيامبر ، بلكه جميع پيامبران ، و نيز ساير مؤمنين ، بجز عده بسيار اندكى، به اين گناه آلوده بودند كه آلوده نبودن عايشه براى او امتيازى محسوب شود؟

[=century gothic][=arial]شأن نزول آيات افك

[=century gothic]حاكم نيشابورى در مستدرك از عايشه روايتى نقل مى كند كه به خوبى مى رساند اهل افك تهمت را بر چه كسى وارد كردند .:Sham:
[=Book Antiqua]البته او اسامى كسانى راكه عنوان «عصبة» بر آنان صادق باشد نمى آورد ولى معلوم است كه آنان بايد كسانى باشند كه اهل سنت نخواستند با معرفى آنها آبروى كسانى كه بايد حفظ شود ريخته گردد . :khaneh:
[=Book Antiqua] «عن عايشة قالت : اهديت مارية إلى رسول اللّه ومعها ابن عم لها . قالت : فوقع عليها وقعة فاستمرت حاملا . قالت : فعز لها عند ابن عمها . قالت : فقال اهل الافك والزور : «من حاجته إلى الولد ادعى ولد غيره» وكانت امّه قليلة اللبن فابتاعت له ضائنة لبون فكان يغذى بلبنها فحسن عليه لحمه . قالت عايشة : فدخل به علىّ النبى صلى الله عليه وآله وسلم ذات يوم فقال : «كيف ترين»؟ فقلت : من غذى بلحم الضأن يحسن لحمه . قال : «ولا الشبه» قالت : فحملنى ما يحمل النساء من الغيرة أن قلت : ما أرى شبها . قالت : وبلغ رسول اللّه ما يقول الناس فقال لعلى ... ».
[=century gothic][=arial]المستدرك ج 4 ص 39 انفاق ابي بكر و عمر علي ماريه[=arial] ، إمتاع الأسماع ، المقريزي ج 5 ص 336
[=century gothic] [=Book Antiqua]عايشه مى گويد : «مارية» به همراه پسر عمويش به رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم اهداء گرديده بود . او (بعد از مدتي که به عنوان همسر پيامبر نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بود ) حامله شد . حضرت او را نزد پسر عموى او ( و در مشربه أمّ ابراهيم ) نهاد . اهل افك گفتند كه چون او ( يعنى پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم ) به فرزند نياز داشت ، فرزند غير را به خود نسبت داد . [=Book Antiqua]چون شير مادر ابراهيم فرزند زسول خدا ( يعنى ماريه ) كم بود ، ابراهيم را با شير گوسفند تغذيه مي کردند لذا فربه شد .
روزى پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم او را نزد من آورد و گفت : او را چگونه مى بينى؟
[=Book Antiqua] گفتم : هر کس از شير گوسفند استفاده كند فربه مى شود .
پيامبر فرمود : آيا ابراهيم شبيه من نيست ؟:Sham::Sham:
عايشه مي گويد : من از روى حسادت گفتم : شباهتى ندارد . :Sham::Sham::Sham:
و بعد تهمت هاي نارواي مردم ( نسبت به ماريه ) به گوش پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم رسيد ، حضرت نيز على (عليه السلام) را فرستاد ... ( دنباله آن را از حديث مسلم نقل مى كنيم ) .
[=century gothic]در نقل حاکم نيشابوري عايشه به چند نكته اشاره مى نمايد :
[=century gothic] 1 ، اهل افك تهمت زنا به ماريه زدند .
[=century gothic] 2 ، عايشه از روى حسادت حاضر نشد بگويد كه او( يعنى ابراهيم ) شبيه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى باشد .
[=century gothic] 3 ، به على عليه السلام مأموريت تحقيق داده شد ... .
[=century gothic] مسلم نيشابوري كه در ضمن 10 صفحه حديث افك را از عايشه نقل كرده است در آخر آن حديثى در ضمن سه سطر از انس اينگونه مى آورد :
[=Arial Narrow] «عن انس أنّ رجلا كان يتهم بأم ولد رسول اللّه صلى الله عليه وآله وسلم فقال رسول اللّه صلى الله عليه وآله وسلم لعلى : اذهب فاضرب عنقه فأتاه على فاذا هو في ركىّ يتبرد فيها فقال له على أخرج فناوله يده فأخرجه فاذا هو مجبوب ليس له ذكر فكف علىّ عنه ثمّ أتى النبى صلى الله عليه وآله وسلم فقال يا رسول اللّه انّه لمجبوب ما له ذكر» .
[=century gothic]صحيح مسلم ج 8 ص 119 كتاب صفات المنافقين و احكامه، الاستيعاب ابن عبدالبر ج 4 ص 1912.

[=century gothic]انس بن مالک مي گويد : (در ميان مردم شايعه هاي پخش شده بود و) به مردي تهمت مي زدند که فرزند رسول خدا از آن اوست وقتى تهمت مذكور به گوش پيامبر رسيد على را فرستاد كه گردن متهم را بزند . حضرتش رفت و چون او را مجبوب كسى كه آلت مردان نداشته باشد يافت دست از او برداشت .

[=century gothic]

[=century gothic]شما را به خدا آيا اين داستان ها با مقام پيامبري که خداوند در مورد او مي فرمايد : :Sham::Sham::Sham:
[=century gothic]و ما ينطق عن الهوي/ إن هو إلا وحي يوحي .:Hedye:
[=century gothic][=arial]النجم / 3و4 .
[=century gothic]سازگاري دارد ؟!!!
[=Arial Narrow]آرى ، اگر قرار باشد آياتى در تبرئه كسى نازل شود حق اين است كه درباره ماريه نازل گردد كه برگشت آن به رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى باشد كه ابراهيم را پسر غير و در حقيقت زنا زاده دانسته اند .

[=century gothic][=arial]حسادت عايشه به ماريه

[=century gothic]اگر واقعا اين روايات از جناب عايشه رسيده باشد علت نسبت آيه افك به خود چيزي جز حسادت عايشه به ماريه نيست چرا كه كنيزي مورد توجه رسول خدا قرار مي گيرد و فرزندي از او متولد مي شود و اين درحالي است كه عايشه پس از سالها زندگي با پيامبر همچنان بي فرزند است !
در روايات زير خود عايشه به حسادت خود تصريح مي كند :
[=Book Antiqua]أخبرنا محمد بن عمر حدثني موسى بن محمد بن عبد الرحمن بن حارثة بن النعمان عن أبيه عن عمرة عن عائشة قالت ما غرت على امرأة إلا دون ما غرت على مارية وذلك أنها كانت جميلة من النساء جعدة وأعجب بها رسول الله صلى الله عليه وسلم وكان أنزلها أول ما قدم بها في بيت لحارثة بن النعمان فكانت جارتنا فكان رسول الله عامة النهار والليل عندها ...ثم رزق الله منها الولد وحرمنا منه
[=century gothic][=arial]الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد ، ج 8 ، ص 212 – 213

[=century gothic]عايشه مي گويد : [=Book Antiqua]حسادتم به ماريه بيش از حسادتم به تمامي زنان بود به خاطر اينكه او زن زيبايي بود از قبيله جعده و رسول خدا از او خيلي خوشش مي آمد و پيامبر ماريه را در ابتداي اسير شدنش در منزل حارثه بن نعمان جاي داد و ماريه كنيز ما بود رسول خدا نيز اكثر روزها و شبها نزد او بود ... سپس خدا به او فرزند روزي كرد و ما را از فرزند محروم كرد.[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua]در اينجا بد نيست جمله اى را كه ابو داود در سنن از رسول خدا نقل كرده است متذكر شويم كه خود يكي از دلايل حسادت عايشه است :
[=Arial Narrow]جاء رجل إلى النبي صلى الله عليه وسلم فقال : إني أصبت امرأة ذات حسب وجمال ، وإنها لا تلد ، أفأتزوجها ؟ قال : لا . ثم أتاه الثانية فنهاه ، ثم أتاه الثالثة فقال : تزوجوا الودود الولود فإني مكاثر بكم الأمم .
[=Book Antiqua]سنن ابي داوود ج 1 ص 455 كتاب النكاح.

[=century gothic]مردي نزد رسول خدا آمد و گفت : [=Book Antiqua]من با زني كه داراي اصل و نسب و زيبايي است آشنا شده ام اما او بچه دار نمي شود (عقيم است) آيا با او ازدواج كنم حضرت فرمودند : نه ، آن مرد براي دوم آمد حضرت او را نهي كرد ، براي بار سوم آمد بازحضرت او را نهي كرد پس حضرت فرمود : با زن با محبت كه فرزنددار مي شود ازدواج كنيد كه من به زيادي شما به امتهاي ديگر افتخار مي كنم.
[=century gothic]همچنين نقل مي كند كه عمر گفت :
[=Book Antiqua]حصير في البيت خير من امرأة لا تلد .
[=Book Antiqua] سنن ابي داوود ج 2 ص 232 كتاب الطب باب في الطيرة.

[=century gothic] حصيرى كه در منزل است بهتر است از زنى كه نازا باشد .

[=century gothic] [=arial]خبر رسول خدا از برائت ماريه

[=Book Antiqua]إن جبريل أتاني فأخبرني أن الله قد برأ مارية وقريبها مما وقع في نفسي ، وبشرني أن في بطنها مني غلاما وأنه أشبه الخلق بي ، وأمرني أن أسميه إبراهيم وكناني بأبي إبراهيم ...
[=Book Antiqua]تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 3 ، ص 46 ؛ كنز العمال ، المتقي الهندي ، ج 11 ، ص 471 .
[=century gothic]جبرئيل بر من نازل شد و به من خبر داد كه خدا ماريه و خويشاوند (پسر عموي) او را تبرئه كرد و به من بشارت داد كه از من در شكم او فرزندي است كه شبيه ترين مردم به من است و مرا امر كرد كه نام او را ابراهيم بگذارم و كنيه مرا ابو ابراهيم گذارد ...:Sham:

[=century gothic][=arial]ادامه شايعات تا هنگام مرگ ابراهيم

[=Book Antiqua]فلما توفى إبراهيم قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ان إبراهيم ابني وانه مات في الثدي وان له لظئرين تكملان رضاعه في الجنة
[=Book Antiqua]صحيح مسلم ، مسلم النيسابوري ، ج 7 ، ص 76 ، 77، مسند أبي يعلى ، أبو يعلى الموصلي ، ج 7 ، ص 205 ، صحيح ابن حبان ، ابن حبان ، ج 15 ، ص 401 ، البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 5 ، ص 331
[=century gothic]پس زماني كه ابراهيم از دنيا رفت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: همانا ابراهيم فرزند من است و او در شيرخوارگي از دنيا رفته است

[=century gothic][=arial]شخصيت تهمت زنندگان :Sham::Sham:

[=century gothic] يكى از مطالبى كه در روايت بدان تصريح شده اين است كه افرادى جزء تهمت زنندگان بودند كه باور كردن آن بسيار سخت است . :Sham::Sham:
[=Book Antiqua]قال عروة أيضا لم يسم من أهل الإفك أيضا الا حسان بن ثابت ومسطح بن أثاثة وحمنة بنت جحش في ناس آخرين لا علم لي بهم غير أنهم عصبة كما قال الله تعالى وان كبر ذلك يقال عبد الله بن أبي ابن سلول.
[=century gothic]صحيح بخاري ج 5 ص 56 كتاب المغازي باب حديث الافك.
[=century gothic]همچنين عروه نقل مي كند كه كسي از اهل افك نام برده نشد جز حسان بن ثابت و مسطح بن اثاثه و حمنة دختر جحش و در مردم كساني ديگري بودند كه من چيزي نمي دانم جز آنكه گروه (عصبه) بودند همانگونه كه خدا عزوجل فرموده است اگر چه آن را كسي بزرگ كرده است كه گفته مي شود عبدالله بن ابي ابن سلول.
[=century gothic]چگونه مى توان پذيرفت كه مسطح بن اثاثة ، ربيب نعمت ابوبكر، به دختر ولى نعمتش آن هم به پيروى از يك منافق ، نسبتى ناروا بدهد؟:Sham::Sham:
يا چگونه مى توان پذيرفت كه حسان بن ثابت ،شاعر مخصوص پيامبر ( صلى الله عليه وآله وسلم )، به همسر ممدوحش چنان تهمتى بزند؟
مگر مى توان قبول كرد كه حمنة ،همسر طلحة بن عبيد اللّه، درباره دختر عموى شوهرش مطلب ناروائى بگويد و شوهرش نيز ساكت باشد؟ :Sham::Sham:

[=century gothic] [=arial]تاملي در معناي عصبة

[=century gothic] در قرآن از گروه تهمت زنندگان با كلمه «عصبة» ياد كرده است .
[=Book Antiqua]«راغب» در «مفردات» معناى آن را جماعتى مى داند كه همكارى دارند . عبد اللّه بن ابىّ و مسطح و حمنة نه با هم نسبتى داشتند و نه از يك قبيله بودند و نه همه جزء منافقين به حساب مى آمدند و نه همه از انصار بودند و نه همه از قريش؛ بنابراين بعيد است که بتوان آنها را در تحت يك مجموعه جمع نمود تا عنوان «عصبة» بر آنها صادق باشد و مناسب اصطلاح عرب مخصوصا کلام فصيح خداوند نيست که اين چنين لغت «عصبة» را استعمال کرده باشد . اما طبق نظر شيعه که اين کار را نقشه طراحي شده منافقين مي دانند اين استعمال صحيح و مطابق لغت عرب بوده ، و بنابراين اين اشکال وارد نيست .

[=century gothic][=arial]اجراي حد قذف توسط پيامبر

[=century gothic]ترمذي مى گويد كه بعد از نزول آيات افك ، رسول خدا ( صلى الله عليه وآله وسلم ) بر 3 نفر يعني حسان و حمنة و مسطح ، حد قذف جارى كرد . :Sham::Sham:
[=Book Antiqua]حدثنا بندار أخبرنا ابن أبي عدى عن محمد بن إسحاق عن عبد الله بن أبي بكر عن عمرة عن عائشة قالت : لما نزل عذرى قام رسول الله صلى الله عليه وسلم على المنبر فذكر ذلك وتلا القرآن فلما نزل امر برجلين وامرأة فضربوا حدهم
[=century gothic][=arial]الف ـ سنن ترمذى ، ج 5 ، ص 17، سوره فرقان ، سنن ابي داوود ج 2 ص 358 باب حد القذف ، سنن ابن ما جه ج 2 ص 857

[=century gothic]عايشه مي گويد زماني كه آيه در برائت من نازل شد رسول خدا منبر رفت و ماجرا را ياد كرد و آيه را خواند پس زماني كه از منبر پايين آمد امر كرد آن دو مرد و يك زن را آوردند و بر آنها حد جاري كرد.
[=century gothic][=Book Antiqua]ابو داود در حديثِ بعد ، اسامى آن سه نفر را مطابق آنچه كه در متن گذشت مى نويسد .
سؤال ما اين است كه در كدام حديث ، غير از همين حديث عايشه ، آمده است كه رسول خدا ( صلى الله عليه وآله ) بر افراد مذكور حد خدا را جارى كرده باشد؟:Sham::Sham:
از اين گذشته مگر نه اين است كه حد هنگامى جارى مى شود كه در حضور حاكم شرع گواهى دهند؟
پس چطور بر حسان و مسطح و حمنة حد جاري شد با اينکه به اقرار اهل سنت در اين زمينه دو شاهد عادل وجود نداشته است به عنوان مثال ايشان مي گويند که مسطح تنها در حضور مادرش اين قضيه را مطرح کرده بود .

[=century gothic][=arial]تعارضي آشكار

[=century gothic]عايشه در ماجراي افك نقل كرد كه من چون لاغر و سبك بودم وقتي هودج رابرداشتند متوجه نشدند كه من در آن نيستم و جامانده ام و در نقلهاي ديگر معارض با آن وجود دارد كه حاكي از چاق بودن وي هنگام ازداوج با رسول خدا است.
[=Book Antiqua]عن عائشة رضي الله تعالى عنها قالت لما أرادوا أن يدخلوني على النبي صلى الله عليه وسلم سمنوني بالقثاء والرطب فتسمنت حتى جعل الناس يتعجبون من سمني.
[=Book Antiqua]الاحاد و المثاني ضحاك ج 5 ص 397.
[=century gothic]از عايشه نقل شده است كه گفت :[=Book Antiqua] زماني كه تصميم گرفتند كه من با پيامبر ازدواج كنم مرا با خيار و رطب چاق كردند پس آنقدر چاق شدم كه مردم از چاقي من تعجب كردند.
[=century gothic]اين دو چگونه با هم سازگار است ابتداي ازدواج با رسول خدا اينقدر چاق باشد و بعد از مدتي اينگونه لاغر كه نبودن او در هودج احساس نشود ؛ مگر اينكه العياذ بالله بگوييد رسول خدا او را آنقدر سختي داده كه اينقدر لاغر شده است!.:Sham:

سلام عليكم جميعا و رحمه الله

و نهايتا اينكه حكم امهات مومنين را خداوند فرموده
آنها اگر يك گناه مرتكب شوند دو گناه بر ذمه دارند و اگر يك كار خير بكنند دو پاداش دريافت ميكنند.

لذا مشخص است ايشان عصمت نداشته اند و كسي كه عصمت نداشته باشد و طبق نص صريح قرآن ممكن است مرتكب خطا هم شود نميتوان دين را از او گرفت و هرچه او انجام ميدهد را معيار قرار داد.

ام المومنين عايشه بر اساس معيارهايي كه در سنت و كتاب است نيز از اين قاعده مثتثني نيست و او بر اساس روايات فريقين خطاهائي مرتكب شده

و لي با اين وجود او همسر نبي اكرم است و طبق آنچه كه عرض شد فحاشي ( نسبت عالمانه و عامدانه زنا ) هاشم زهي به ايشان دروغ بستن به خداوند سبحان و شريعت منزل و نبي اكرم (ص) است / والسلام


و من الله التوفيق

ياحق

بابا کدوم شخص نادان و بی عقلی گفته است که عایشه مرتکب فحشا شده است هر کس گفته است هیچ چیزی حثما ندانسته است
ایت الله قزوینی : ما عقیده نداریم که عایشه مرتکب فحشا و زنا زادگی شده است
دوستانی که چنین ادعایی دارند باید عقیده شون رو عقب بکشند چون دارند از ایمه و مرجع تقلید به قول خودشون جلو می زنند

درکتب شما آمده که ام المومنین قتیله مرتد شده است (توهین دیگری بر همسران پیامبر)

قتيلة
يقال هي أخت الأشعث بن قيس
قال أبو عبيدة تزوجها النبي صلى الله عليه وسلم حين قدم عليه وفد كندة سنة عشر فتوفي قبل أن يقدم عليه
ويقال إنها ارتدت
فالله أعلم

سير أعلام النبلاء ج 2 ص 260 ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي

[="Black"]

با تشكر از شما كه چنين حركت هوشمندانه و هدفمندي را تئوري ريزي و بستر سازي كرده ايد
انشا الله كه خداوند رحمات و نعماتش را بر شما ساري و جاري بفرمايد

آجرك الله كاربر مكه

[=&quot]مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ(فتح/29)[/]
[=&quot]محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند[/]

بحث بر سر گناه کار بودن یا نبودن همسران پیامبر نیست
بحث این هست که شما دوستان عمری چرا به همسران پیامبر توهین میکنید؟
چرا به ام المومنین عایشه و ام المومنین قتیله انواع القاب ناشایست نسبت داده اید؟
آیا حیا ندارید؟

اولا شما اگر زحمتی میکشیدید و دو خط بالای همین روایت را میخوانید نوشته است:

روى داود بن أبي هند، عَنْ عِكْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسلم تزوج قتيلة أخت الأشعث بن قيس، فمات قبل أن يخبرها فبرأها الله منه.

ثانیا در رابطه با ازدواج پیامبر (ص) با ام المومنین قتیله و مرتد شدن او بعد از فوت پیامبر(ص) و سپس ازدواجش با ابوجهل روایات صحیح السند در کتابتان آمده که غیر قابل انکار میباشد

" أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَلَكَ بِنْتَ الْأَشْعَثِ قُتَيْلَةَ، وَتَزَوَّجَهَا عِكْرِمَةُ بْنُ أَبِي جَهْلٍ بَعْدَ ذَلِكَ، فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَى أَبِي بَكْرٍ مَشَقَّةً شَدِيدَةً، فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: يَا خَلِيفَةَ رَسُولِ اللهِ، إِنَّهَا لَيْسَتْ مِنْ نِسَائِهِ، وَلَمْ يُخَيِّرْهَا النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَلَمْ يَحْجُبْهَا، وَقَدْ بَرَّأَهَا اللهُ مِنْهُ بِالرِّدَّةِ الَّتِي ارْتَدَّتْ مَعَ قَوْمِهَا، فَاطْمَأَنَّ أَبُو بَكْرٍ وَسَكَنَ "
معرفت الصحابه ابی نعیم ج6 ص3246

رسول اله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسَلَّمَ تَزَوَّجَ قُتَيْلَةَ، فَارْتَدَّتْ مَعَ قَوْمِهَا فَلَمْ يُخَيِّرْهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وسَلَّمَ، وَلَمْ يَحْجِبْهَا، فَبَرَّأَهُ الله منها.
تاریخ ابی زرعه ج1 ص492

[="YellowGreen"]

جالب است!!!!برای خود می برید و می دوزید!!!شما در قران ایه ای را به ما نشان دهید که در مدح زنان پیامبر باشد؟!در تاپیک عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها بنده در پستی اشاره به اعمال ناشایست عایشه کردم!ظاهرا این پست را نادیده گرفتید.و جالب اینجاست که هیچ کدام از دوستا اهل سنت به سخنان بنده که در آن پست اشاره کرده بودم ایرادی نگرفتند و این یعنی حرفهای بنده را پذیرفتند...[/]

[="YellowGreen"]یه چیز دیگه!!!این آیه اصلا درباره زنان پیامبر نیست!!!به چند دلیل: در ابتدای آیه خدا به زنان پیامبر نصیحت میکند ودر انتهای آیه پیامبر را هم سنخ این زنان قرار میدهد.چرا صحیح نیست؟چون زنانی که قراره از پیامبر اطاعت کنند خداوند آن زنان را هم مرتبه پیامبر قرار نمیده؛چون شان پیغمبر میاد پایین...تطهیری که آیه آورده با کلمه انما آورده .یعنی طهارت مخصوص و ویژه است و اکتسابی نیست!سوم اینکه اگه زمان نزول این آیه نطهیر صورت بگیره یعنی پیامبر قبل از آن گناهی و پلیدی ای داشته و نمیتوان پیامبر را در آن وارد کرد.در ثانی اگر بگیم از ابتدای تولد باشه در مورد پیامبر درست درمیاد اما درمورد زنان پیامبر درست در نمیاد زیرا از ابتدای تولد آنها مومن نبودند و شرک داشتند...قبل از بعثت رجس داشتند و بعد از وفات پیامبر هم رجس داشتند چرا که عایشه جنگ بر علیه حضرت علی علیه السلام راه انداخت.اکر تطهیر مطلق بود پس باید عایشه آن کار را نمیکرد!!!آیه 4 و 5 سوره تحریم...علت نزول این آیات اذیت کردن بیش از اندازه 2 همسر پیامبر بود پس معلوم میشود این آیه به زنان پیامبر برنمیگردد

اینم دلیل اینکه عایشه طاهره نبود!!!!!!!!
[/]

[="YellowGreen"]

عرض ادب به دوست بزرگوار و برادر بنده حقير باغ بهشت، اما بزرگوار ما خياط نيستيم

عزيز من دقت كنيد به كلام مكه و پاسخ كلام من بي ايشان

جناب مكه عملكردي داشتند به جهت همبستگي اهل تشيع و تسنن در زمينه اينكه دشمنان اسلام بر اين باور هستند كه عايشه نستجير باالله مرتكب به زنا شدند ايشان منظورشان از طاهره بودن همين بحث زنا مي باشد البته اين نگاه من از تفكر ايشان است شايد ايشان طاهره را به گونه اي ديگر تعريف كرده باشند اما يقينن منظورشان همين است چون فرمودند كه ما مي دانيم عايشه رض طاهره هست اما مي دانين مشكلاتي هم داشته كه آن به علت معصوم نبودن ايشان هست پس يقينان هدف ايشان از كلمه طاهره بر سر مبرا بودن ايشان از زنا هست و ما هم به خاطر اين رويكزد هوشمندانه ايشان از جناب مكه تقدير و تشكر كرديم اين به نظر شما ايرادي دارد؟ از دوستان اهل تشيع مي پرسم اين ايرادي دارد؟

در حديثي از پيامبر اكرم (ص) صريحا آمده است:

ما بَغَت إِمرَأََه نَبِيَُ قَطُْ: (( همسر هيچ پيامبري هرگز آلوده ي عمل منافي عفت نشده است))

در المنثور جلد 6 صفحه 245

بزرگوار گفتم منظور من از طاهره به قول حضرت رسول(ص) مبرا بودن از عمل منافي عفت است

یاعلی
دمت گرم ماشاالله به دقت شما
خدا حفظتون کنه:Kaf:

دوست بزرگوار مجدد مي گويم دوست ما مكه هم عنوان كرد عايشه طاهره هست يعني عمل خلاف عفت انجام نداده ولي جناب مكه گفتند كه ايشان اشتباهي داشته دليل بر نداشتن عصمت است و همه دوستان شيعه هم به آن اذعان داشته اند

ما كه نگفتيم ايشان معصومند شما آيه تطهير را براي ما كالبد شكافي مي كنيد، در تاپيك عصمت اگر يادتان باشد من به عنوان سني از اولش گفتم كه ايه در شان پنج تن است، بنده گفتم آنها معصومند، بنده گفتم تكوينيست، بنده با يكي از برادران شيعي كه گفت در شان زنان نيز هست مباحثه كردم و دليل و مدرك آرودم در شان پنج تن است پس براي من شيعه و سني فرق نمي كند اگر كسي از حقيقت فرار كند واقعيت را مي گويم و كتمان نمي كم اين بايد براي دوستان اعم از شيعه و سني اثبات شده باشد

من نمی دونم وقتی شیعه و سنی سر این مسئله عاری بودن زنان پیامبر از این گناه بزرگ هم عقیده اند بحث بیش از این برای چیست؟