چرا همسرم با زنی در سطحی پایینتر از من دوست شده و به من خیانت نموده است؟

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
چرا همسرم با زنی در سطحی پایینتر از من دوست شده و به من خیانت نموده است؟

چرا همسرم با زنی عادی و پایینتر از من دوست شده و به من خیانت کرده است؟

به گزارش ایلنا و به نقل از روزنامه اعتماد ، دکتر مهدی آریافر متخصص ترمیم و بازسازی زندگی تخریب شده از خیانت همسران که بر خلاف بسیاری از مشاورین خانواده اعتقادی به جدایی زوج هایی که همسرشان به آنها خیانت کرده است، نداشته و به آنها در جهت بازسازی زندگی مشترکشان کمک می کند، درباره علل گرایش برخی از زوجها به فردی پایین تر از سطح همسر خود در خارج از چارچوب روابط زناشویی می گوید:
بیشترین مراجعاتی که در خصوص بی وفایی و خیانت همسران داشته ام، در رابطه با مردان متأهلی است که با زنی پایینتر از سطح همسر خود رابطه دوستی و یا جنسی برقرار نموده اند.

بسیاری از خانم ها از من می پرسند: ” آقای مهدی آریافر! علت این مسأله چیست؟ چرا همسرمان این دسته از زنان را به من ترجیح داده و به زندگی مشترکمان خیانت کرده است؟ چه عیب و ایرادی در من بود که شوهرم به من خیانت کرده و با زنی در سطحی پایین تر از من دوست شده است؟ مگر آن زن چه ویژگی ها و امتیازاتی دارد که من از آن بی بهره بوده ام؟ ”

در پاسخ باید بگویم: ” دلایل مختلفی برای این امر وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از :

۱- ارتباط موقت مرد با جنس مخالف برای تأمین نیازهای عاطفی و جنسی کوتاه مدت:

به عبارتی مرد قصد ندارد که زن مورد نظر را بصورت دائم برای زندگی خویش انتخاب نماید، به همین جهت معیارهایی را که در انتخاب همسر خود به عنوان شریک زندگی در نظر گرفته بود را در برقراری این ارتباط مراعات نمی کند. زیرا مرد صرفاً می خواهد برای مدت کوتاهی با آن شخص از نظر عاطفی یا جنسی ارتباط داشته باشد.

بدیهی است با اقدام به موقع و کمک گرفتن از یک مشاور و متخصص روابط زوجین ، می توان با شناسایی دقیق نیازهای عاطفی و علل تمایلات جنسی مرد به چنین زن هایی مانع از ادامه فرآیند بی وفایی و یا خیانت او به همسرش شد.

۲- ارتباط با جنس مخالف با هدف رسیدن به لذت ها و هیجان های مورد نظر:

عمده ترین و اصلی ترین انگیزه در اقدام به بی وفایی و خیانت به همسر، هیجان ها و لذتهایی است که شخص از انجام عملی ممنوعه، مخفیانه و غیر اخلاقی می برد. هدف اصلی در واقع همین هیجان هایی است که شخص تجربه می کند و لذا ویژگی های ظاهری زنی که از طریق او اینگونه هیجان ها تولید می شود، برای مرد اهمیت چندانی ندارد.

خانم ۳۹ ساله ای به نام استفانیا در رابطه با خیانت همسر ۴۱ ساله اش به نام چارلز به دفتر مشاوره مراجعه کرده است. او در اولین جلسه در خصوص مشکلش چنین گفت: ” آقای مهدی آریافر! حدود چند ماه است که شوهرم ، با خانمی ارتباط صمیمانه و عاطفی برقرار کرده است. این امر مشکلات زیادی را بوجود آورده است اما چارلز همه چیز را انکار می کند. “

از او خواستم تا در جلسه بعدی به اتفاق همسرش مراجعه کند. چارلز مدیر یک مدرسه غیرانتفاعی بود و در جلسه بعدی گفت:

” آقای آریافر ، این زنی که همسرم تصور می کند من با او در ارتباط هستم، مادر یکی از دانش آموزان مدرسه ام است. همسر آن خانم چند سال پیش فوت کرده است و لذا او اکنون توانایی لازم برای تربیت و کنترل فرزندش را ندارد و در مواردی با دشواری هایی نیز روبروست. برای همین از ما که مسئولین مدرسه هستیم کمک های فکری در زمینه برخورد صحیح با فرزندش می خواهد. “

در برابر اظهارات چارلز ، استفانیا ادعا می کرد که ” رابطه بین این دو فراتر از یک مشورت دهی ساده برای تربیت آن دانش آموز است. زیرا چارلز از این قبیل راهنمایی ها برای سایرین نیز انجام می داده و مشکلی هم تابحال بوجود نیامده است. اما در این مورد، موضوع گسترده تر و پیچیده تر از این هاست. خانم مورد نظر حتی در مسافرت نیز با چارلز تماس می گیرد. مثلاً همین هفته گذشته که در سفر بودیم، متوجه شدم که همان خانم به تلفن همراه شوهرم تماس گرفت. اما همسرم صحبتش را ادامه نداد. پس از مدتی که تلفن همراه چارلز را وارسی کردم، متوجه شدم که تلفن تماس گرفته شده، شماره همان خانم است.”

استفانیا در ادامه خاطرنشان کرد که ” با دیدن شماره آن خانم از هتل خارج شدم و با او تماس گرفتم و درگیری لفظی شدیدی هم میان ما اتفاق افتاد. او تلفن را قطع کرد و بلافاصله با همسرم تماس گرفت و او را در جریان درگیری لفظی و برخوردی که من با او داشتم، گذاشت. همین واکنش باعث شد تا سوء ظن من نسبت به این ارتباط کامل شود، زیرا اگر آن خانم سوء نیتی نداشت با وجود درگیری لفظی یا بی احترامی احتمالی من ، او باید با خودم صحبت می کرد و موضوع را با دلجویی از من تمام می کرد. از سوی دیگر زنی که متوجه شود تماس گرفتن او با مردی متأهل برای همسرش این همه مشکل آفرین است، دیگر اینکار را تکرار نمی کند. اما او بلافاصله و دوباره با همسرم تماس گرفت و حتی عذرخواهی مختصری هم از من نکرد.”

استفانیا از این نکته در تعجب بود که همسرش چارلز همیشه کسانی را که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کرده بودند، مورد تمسخر و سرزنش قرار می داد اما او اکنون خودش با زنی که ۱۰ سالی بزرگتر از اوست ، ارتباط برقرار کرده است.

نکته در همین جاست که هدف اصلی اینگونه از ارتباط ها همان لذت ها و هیجان های ناهنجار و بیش از اندازه است و چنین امری که آیا این زن خوشگل است یا زشت؟ چاق است یا لاغر؟ جذاب است یا غیرجذاب؟ و … چندان اهمیتی برای مرد ندارد. زیرا هدف تنها رسیدن و دستیابی به همان هیجان هاست.

حال این پرسش مهم مطرح می شود که آیا می توان مانع از شکل گیری چنین هیجان های خیانت زایی در مردان شد؟
در پاسخ باید بگویم ، بله ! با استفاده از متدهایی خاص که تنها باید توسط یک مشاور و متخصص هدایت شود ، می توان اینکار را انجام داده و زمینه خیانت مرد به همسر خود را از بین برد.

3 – اینگونه از زنان دست یافتنی تر هستند.
عامل سومی که باعث تمایل مردان به زنانی پایینتر از سطح همسران خود می شوند این است که زنانی که جذابیت های ظاهری بیشتری دارند و یا در سطوح بالاتری هستند، بطور معمول مورد توجه مردان مجرد و متأهل بسیاری قرار می گیرند و در نتیجه حق انتخاب بیشتری دارند و لذا احتمال اینکه با وجود مردان مجرد فراوان، خود را درگیر یک رابطه عاطفی با مردی متأهل نمایند، خیلی ضعیف است. اما برعکس دست یابی به زنانی در سطح پایینتر که طرفداران کمتری دارند، بسیار راحت تر است.

4 – از چنین زنانی امتیازات بیشتری می توان گرفت.
علت دیگری که مردان متأهل زنان نه چندان جذاب و پایینتر از همسر خود را برمی گزینند. این است که این دسته از زنان برای پرکردن تنهایی شان، یا یافتن تکیه گاه و همسری که آنها را کامل نماید، حاضر می شوند امتیازات بیشتری به مردان بدهند. لذا مردان بی وفا چنین زنانی را انتخاب می کنند تا با بهره گیری از این ضعف ها بتوانند بهتر به خواسته های مورد نظر خود برسند.
منبع
http://www.darsezendegi.com/2641/khianatmardmas.html