ذوالفقارحضرت علی ع ازکجا آمددرحال درکدام کشور است
تبهای اولیه
ذوالفقارحضرت علی ع ازکجا آمددرحال درکدام کشور است
ذوالفقارحضرت علی ع ازکجا آمددرحال درکدام کشور است
[="]دوست عزيز در مورد ذوالفقار در منابع چنين امده است ولي اين كه الان كجاست بايد جستجو شود؟
[/]
آن را به او بخشید و از همان زمان این شمشیر وجههای مقدس یافت.
در وجه تسمیه این شمشیر گفته اند: پشت آن خارهای پست و بلندی مانند ستون فقرات آدمی داشته است.
1[/]
در مورد منشأ ذوالفقار اقوال دیگری هم هست؛ از جمله آنکه:
در جنگ بدر حضرت علی (ع) آن را پس از کشتن صاحبش «عاص بن منبه سهمی» به دست آورد3،
یا جزو هدایای بلقیس به حضرت سلیمان (ع) بود، 4
ویا ذوالفقار در روز بدر به دست پیامبر (ص) رسید وآن را به حضرت علی (ع) بخشید.
این شمشیر سپس به امام حسن(ع) و بعد از او به امام حسین (ع) و سرانجام به حضرت مهدی (عج) به ارث رسید. 5
[/]
[/]
در روز جنگ احد فرشته ای که نامش رضوان بود، از آسمان ندا در داد که « لا سَیْفَ اِلاَّ ذُوالفَقار وَلا فَتی اِلاَّ عَلی 7
همین حدیث را «سمعانی» در کتاب فضایل الصحابه، وابن بطّه در کتاب الابانه نقل کرده اند، با این تفاوت که به جای غزوه «احد»، غزوه «بدر» گفته اند. 8
[/]
[/]
[="]البته آنچه مهم است شناختن هدفی است که حضرت علی(ع) بخاطر آن شمشیر را با خود حمل می کرده است و عمر شریفش را بخاطر آن اهداف به پایان رسانیده. این چیزی است که برای ما قابل اهمیت است و سبب پیروی ما از حضرت علی(ع) می شود.[/]
[="]
[/]
[="]با سلام[/]
[="]دوست عزيز در مورد ذوالفقار در منابع چنين امده است ولي اين كه الان كجاست بايد جستجو شود؟[/]
سـحرگـه ره روي در سرزميني
هميگـفـت اين معـما با قريني
که اي صوفي ، شراب آنگــَه شود صاف
کـه در شيشـه برآرد اربـعيني
گر انگـشـت سـليماني نـباشد
چـه خاصيت دهد نقـش نـگيني
حق همین است و جز این نیست که اسلام ما را از توجه به اشیاء ، بدان گونه که بعضی ادیان دیگر ( یهود و مسیحیت ) بدان پرداخته و به این سبب به انحراف ها دچار گردیده اند ، نهی کرده است . اگر " ید علوی " نباشد ، چه حاصل می دهد قطعه ای فولاد سرد ؟ بعضی از دانشمندان بر این باورند که اسم اعظم خداوند باریتعالی ، همین عبارت " بسم الله الرحمن الرحیم " است ، اما تفاوت هاست بین زبان ما و زبان اوتاد در جاری کردن این عبارت که در یکی لغلغه ی زبان است و در دیگری نردبان صعود به آسمان .
موفق باشید
با سلام
برخی به خطا تصور میکنند که «ذوالفقار»؛ یعنی، شمشیری که دو تیغه دارد و بر همین اساس، در نقاشیها و حتیفیلمها، آن را دو تیغه نشان میدهند!
«ذوالفقار»؛ یعنی چیزی که دارای مهرهها و شیارها و حفرهها است.
«فقار» جمع فَقره (مهرههای کمر) و «فُقره» (شیارها و حفرهها) است.
شمشیر «مُفقَّر» یعنی، شمشیری که شیارهای باریک و با عمقی اندک یا حفرههایی در وسط تیغه دارد.
شیارها ازوسط تیغه، به سمت بیرون کشیده شده است.
به شمشیر امام علی(ع) ذوالفقار میگفتند؛ چون روی تیغهی آنحفرههایی (گودیها) کوچک و زیبایی، (لسان العرب، ج 10، ص 300؛ تاج العروس، ج 7، ص 356 ـ 357. مادهی فقر؛ ربیع الأبرار، زمخشری، ج3، ص 315) جهت تزیین داشت.
هم چنین گفتهاند روی تیغهی آن ـ از کنار دسته تا نوک ـ شیاری بلند و باریک داشتکه، شیارهایی باریک از آن شیار بلند، به طرف نوک شمشیر در دو طرف ایجاد شده بود، (علل الشرایع، ج 1، ص 160؛ مناقبابن شهر آشوب، ج 3، ص 340)؛
بنابراین فقار؛ یعنی، بریدگیها، شیارها و گودیها، محروم شدن و مهرههای کمر، این معنا،هیچ شباهتی به دو تیغه بودن، ندارد.
تنها ابن شهر آشوب گفته است و کان ذوالفقار ذا شعبتین ؛ ذوالفقار دو تیغهداشت» که به نظر میآید برداشت شخصی او، از معنای «ذوالفقار» است، (ر.ک:مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص290).
در روایتی منسوب به امام صادق(ع) آمده است که:«ذوالفقار بدین جهت این نام گرفت که در وسط تیغه در طولآن، شیاری بود که آن را به مهرههای کمر تشبیه کرده بودند»، (علل الشرایع، ج 1، ص 160؛ مناقب، ج 3، ص 340). هم چنین ازآن حضرت نقل شده است:«بدان علّت به شمشیر حضرت علی(ع)، ذوالفقار میگفتند که آن را بر هر کس میزد، دردنیا از زندگی و در آخرت از بهشت محروم میشد»، (مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 339).
صدوق گوید:ذوالفقار شمشیری بود که پیامبر(ص) به امام علی(ع) داد و بدین جهت این نام گرفت که در پشت آنمهرههایی چون مهرههای کمر انسان بود، یا بدین جهت که کمر کافران را قطع میکرد.
ذوالفقار از آن چه کسی بود و چگونه به علی(ع) رسید؟
در پیکار بدر (سال دوم هجری) عاص بن منبه و پدر و عمیش ـ که از سران شرک بودند ـ کشته شدند.
حضرت علی(ع) عاص بن منبه را کشت و شمشیر او (ذوالفقار) را به پیامبر(ص) داد.
سال بعد در جنگ احد، وقتی از شدتجنگ شمشیر آن حضرت شکست و از پیامبر(ص) شمشیر خواست، آن حضرت ذوالفقار را در گرماگرم پیکار احد بهامام علی(ع) داد و او شجاعانه از پیامبر دفاع کرد و دشمن را عقب راند. در این هنگام ندایی شنیده شد که میگفت: لا فتی الا علیّ لا سیف الاّ ذوالفقار . پیامبر(ص) فرمود:این صدای جبرئیل است،
(سیرهی ابن هشام، غزوهی احد، ج 30، ص106؛ تاریخ طبری، ج 3، ص 177؛ 1846؛ علل الشرایع، جزء 1، ص 7؛ شرح الأخبار، ج 2، ص 381 و...)
مورّخان در میان گزارشهای مختلف دربارهی ذوالفقار، روی گزارش اخیر تأکید کردهاند.
به نظر میرسد این گزارش معقول تر و منطقی تر است،
(نیز نگاه کنید به:مناقب سلیمان کوفی، ص 495؛ شرح نهجالبلاغة ابن ابی الحدید، ج 7، ص 219؛ تاریخ ابن الوردی، ج 1،ص 132؛ تاریخ طبری، ج 3، ص 184 و تاریخ یعقوبی زندگی امام علی(ع) و...).
ذوالفقار سرانجام چه شد؟
بنابر منابع شیعه، «ذوالفقار»، بعد از پیامبر(ص) به امام(ع) رسید و از آن حضرت به امام حسن(ع) و سپس به حسین(ع) تا آخر امامان و اکنون ذوالفقار نزد حضرت مهدی(عج) است.
شیعیان، امام را به چند نشانه میشناختند که از آن جمله ذوالفقار بود. آن را نزد هر کس مییافتند که با نشانههای دیگر همراه بود، او را به امامت میپذیرفتند.
از امام صادق و امام رضا(ع) روایاتی نقل است که سلاح (ذوالفقار ورزه)، از جمله شنانههای امامت است و در زمان ایشاننزد آنان بود؛
(من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 418 ـ 419؛ خصال صدوق، جزء 2، ص 8 ـ 527؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص312؛ الثاقب فی المناقب، ص 416 ـ 420؛ احمد بن محمد بن حنبل، کتاب العلل و معرفة الرجال، ص 73 ـ 74) و...)
کتابهای تاریخی سرنوشتهای مختلفی برای ذوالفقار نوشته اند. برخی گفته اند از طریق امام حسن به نوادگان ایشان رسیده و به دست محمد نفس زکیه رسید و او هنگام جنگ با منصور کشته شد و شمشیر به منصور رسید. برخی گفته اند شمشیر را محمد در حین جنگ و زمانی که به شدت زخمی شد به کسی که از او طلب داشت داد تا با فروش آن طلبش را جبران نماید. عده ای معتقدند در دربار عثمانیان بود. ولی به نظر می آید از آنجا که این شمشیر نماد قدرت شاهانه به شمار می رفت، سلاطین سعی می کردند از روی آن نمونه سازی کنند به همین دلیل برخی دادند تا برایشان شمشیری مانند ذوالفقار بسازند.
ذوالفقار نام شمشیر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بود.
برخی مورخین میگویند ذوالفقار ابتدا متعلق به منبه بن حجاج بود که در جنگ بدر کشته شد و پیامبر شمشیر او را برای خود برگزید. سپس در روز نبرد احد آن را به امام علی بن ابی طالب علیه السلام عطا فرمود.
ابن عباسنیز روایت کرده است که آن شمشیر را حجاج بن عطاطبه پیامبر هدیه کرده بود.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز فرمود:
جبرئیلبر پیامبر نازل شد و گفت:«در یمن بتی است از سنگ که در قاب آهن نشانده اند. کسی را بفرست آن را بیاورد.»
و رسول خدا مرا فرستاد. من آن را آوردم و به آهنگر دادم و او از آن دو شمشیر ساخت؛ یکی ذوالفقار و دیگری مخذم. پیامبر خدا مخذم را برای خود برگزید و ذوالفقار را به من داد. پس از رحلت پیامبر، مخذم نیز به من منتقل شد.
حضرت صادق علیه السلامفرمود:«آن شمشیر را از آن جهت ذوالفقار میگفتند که در طول آن گره هایی مانند فقرات کمر بود.»
برخی گفته اند که درازای ذوالفقار هفت وجب و پهنای آن یک وجب بود.
منابع:
العاریف و المعاریف ج3، لغت نامه دهخدا ج 7
مراجعه شود به:
وجه نامگذاری شمشیر ذوالفقار
در جنگ احد در مـرحـله اول نـبـرد، سـپاه قریش فرار كردند، و افراد تحت فرماندهى عبدالله بن جـبیر به منظور جمع آورى غنایم جنگى منطقه استقرار خود را رها كردند، گرچه عبدالله فـرمـان صـریح پیامبر (صلى الله علیه و آله) را به یادشان آورد ولى آنان ترتیب اثر نـداده و بـیـش از 40 نـفـرشـان از تـپـّه سـرازیـر شـده بـه دنبال جمع آورى غنایم رفتند.
خـالد بـن ولید با گروهى سواره نظام كه در كمین آنان بود، به آنان حمله كرد و پس از كـشـتـن آنان از پشت جبهه به مسلمانان یورش برد و این همزمان شد با بلند شدن پرچم آنـان تـوسـط یـكـى از زنـان قـریـش بـه نام عمرة بن علقمه، كه جهت تشویق سربازان قریش به میدان جنگ آمده بودند. از این لحظه، وضع جنگ به كلى عوض شد؛ آرایش جنگى مسلمانان به هم خورد؛ صفوف آنان از هم پاشید؛ ارتـبـاط فـرمـانـدهـى با افراد قطع گردید و مسلمانان شكست خوردند و حدود هفتاد نفر از مجاهدین اسلام، از جمله حمزة بن عبدالمطلّب و مصعب بن عمیر،(یكى از پرچمداران ارتش اسلام)، به شهادت رسیدند.
از طـرف دیـگـر، چون شایعه كشته شدن پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) در میدان جنگ تـوسـط دشـمـن پـخـش گـردیـد، روحـیـه بـسـیـارى از مـسـلمـانـان متزلزل شد و در اثر فشار نظامى جدید سپاه شرك، اكثریت قریب به اتفاق مسلمانان عقب نشینى كرده و پراكنده شدند، و در میدان جنگ افرادى انگشت شمار در كنار پیامبر(صلى الله علیه و آله) ماندند و لحظات بحرانى و سرنوشت ساز در تاریخ اسلام فرا رسید.
ایـنـجـا بـود كـه نـقـش بـزرگ حضرت عـلى(عـلیـهالسلام) به عنوان تنها مدافع خستگىناپذیر نـمـایان گردید، زیرا على(علیهالسلام) با شجاعت و رشادتى بى نظیر در كنار پیامبر شـمـشـیـر مـىزد و از وجود مقدّس پیشواى عظیم الشّان اسلام در برابر یورشهاى مكرّر فوجهاى متعدد مشركان حراست مىكرد.
ایـنـجـا بـود كـه نـقـش بـزرگ حضرت عـلى(عـلیـهالسلام) به عنوان تنها مدافع خستگىناپذیر نـمـایان گردید، زیرا على(علیهالسلام) با شجاعت و رشادتى بى نظیر در كنار پیامبر شـمـشـیـر مـىزد و از وجود مقدّس پیشواى عظیم الشّان اسلام در برابر یورشهاى مكرّر فوجهاى متعدد مشركان حراست مىكرد.
ابن اثیر در تاریخ خود مىنویسد:
پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) گروهى از مشركین را مشاهده كرد كه آماده حمله بودند، بـه عـلى(عـلیـهالسلام) دستور داد به آنان حمله كند، حضرت على(علیهالسلام) به فرمان پیامبر به آنان حمله كرد و با كشتن چندین تن موجبات فرار آنان را فراهم ساخت.
پـیـامـبـر(صلى الله علیه و آله) سپس گروه دیگرى را مشاهده كرد و به على(علیهالسلام) دستور حمله داد و حضرت على(علیهالسلام) آنان را كشت و متفرّق ساخت .
در این هنگام فرشته وحى به پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: این نهایت فداكارى است كه على(علیهالسلام) از خود نشان مىدهد.
رسول خدا فرمود: او از من، و من از او هستم . در این هنگام صدایى از آسمان شنیدند كه مىگفت:
لا فَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُو الفَقار ؛ جوانمرد شجاعى چون على(علیه السّلام و شمشیرى چون ذوالفقار وجود ندارد).
ابن ابى الحدید نیز مىنویسد:
هـنـگـامى كه غالب یاران پیامبر(صلى الله علیه و آله) پا به فرار نهادند، فشار دستههاى مختلف دشمن به سوى پیامبر(صلى الله علیه و آله) بالا گرفت .
دسـتـهاى از قـبـیـله بـنـى كـنانه، و گروهى از قبیله بنى عبد مناة، كه در میان آنان چهار جنگجوى نامور به چشم مىخورد، به سوى پیامبر یورش بردند.
رسول خدا فرمود: او از من، و من از او هستم . در این هنگام صدایى از آسمان شنیدند كه مىگفت:
لا فَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُو الفَقار ؛ جوانمرد شجاعى چون على(علیه السّلام و شمشیرى چون ذوالفقار وجود ندارد).
پیامبر به حضرت على(علیهالسلام) فرمود: حمله اینها را دفع كن .
حضرت عـلى(عـلیـهالسـلام) كـه پـیـاده مىجنگید، به آن گروه كه پنجاه نفر بودند، حمله كرده و آنان را متفرّق ساخت .
آنـان چند بار مجدّدا گرد هم جمع شده و حمله كردند، باز هم حضرت على(علیهالسلام) حمله آنان را دفع كرد.
در این حملات، چهار نفر قهرمان مزبور و ده نفر دیگر كه نامشان در تاریخ مشخّص نشده است به دست على(علیهالسلام) كشته شدند.
جبرئیل به رسول خدا(صلى الله علیه و آله) گفت:
راسـتـى كـه حضرت عـلى(علیهالسلام) فداكارى مىكند، فرشتگان از فداكارى او به شگفت آمدهاند.
پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود:
چرا چنین نباشد، او از من و من از او هستم .
جبرئیل گفت: من هم از شما هستم .
آنگاه صدایى از آسمان شنیده شد كه مكرّر مىگفت: لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار وَلافَتى اِلاّ عَلِىّ ولى گوینده دیده نمىشد.
از پیامبر سؤال كردند كه: گوینده كیست؟ فرمود: جبرئیل است .(1)
پینوشتها:
1- ابـن ابـى الحـدیـد، شـرح نـهـج البـلاغـه، ج 14، ص 251، و خـوارزمى نیز در كتاب المـنـاقب، ص 223 روایت مىكند كه (على علیهالسلام در جریان شوراء به این فداكارى كه نداى آسمانى را در پى داشت، بر اعضاى شوراء احتجاج كرد.)
برگرفته از کتاب الگوهاى رفتارى امام على(علیهالسلام)، ج اول، مرحوم محمد دشتى .
تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .