انضباط روحی و مدیریت نفس

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انضباط روحی و مدیریت نفس

باسمه تعالی
باسلام:
با توجه به اینکه نفس انسانی دارای قوایی است،برای بهره مندی بهتر از ظرفیت های نفس باید این قوا وروابط میان آنها را به خوبی مدیریت کرد.
اگر ستاره های فوتبال در یک تیم جمع شوند،ولی آرایش میان آنها و برنامه همکاری جمعی آنان کامل نباشد، معلوم نیست که آن تیم به موفقیت دست یابد.
برای مدیریت نفس نیز می باید خود و نیروهای درونی مان و موانع و آسیب های حرکت را بشناسیم و هر یک از قوا را به نیکی مهار کرده،متناسب و به موقع به کار گیریم واز دخالت بیجای قوا در حیطه یکدیگر جلو گیری کنیم.

برای مثال،نباید اجازه دهیم احساسات تند یا انفعالات نفسانی در قوه عاقله تاثیر نهند و عواطف در قضاوت ها راه یابند،بلکه باید هر یک از تمایلات را در مجرای درست خود قرار دهیم.بدین ترتیب میزان بهره وری وکار آمدی هریک از قوا با چینش وشرایط خاص فزونی می یابد.
ادامه دارد.....

رسیدن به مقصد عالی حیات بی شک با دشواری هایی روبروست بدین بیان که از درون همه صفت پلید و خصلت های ناموزون و از برون نیز همه نابسامانی های دنیا موانعی را می آفرینند.
از سویی انگیزه های انحطاط آفرین درونی مانند تنبلی ،سهل انگاری،خودپرستی ، غرور ، حرص ، تن آسایی،ریاست طلبی ، شهرت خواهی ، هوس های جنسی، و مال افزایی و از دیگر سو شرایط نامساعد و جهت گیری های جبری که بر اثر شکل ها و نظام های اجتماعی بر آدمیان تحمیل می شود هر یک به نوعی فرد را از انجام تکالیف سازنده اش (چه فردی ،و چه عمومی ) باز می دارند.عبور از این موانع بیرونی و درونی نیازمند سه گام است:
1- برنامه ریزی دقیق
2- اجرای صحیح که خود هماهنگی حداکثری تمامی ظرفیت ها و بهره گیری حساب شده از همه توانمندی های وجودی را می طلبد
3- همت و پایداری لازم برای پیگیری مقصود.

در فرهنگ اسلامی مفاهیم اخلاقی به نگاه توحیدی پیوند داده شده و با این صبغه الاهی ،روح تازه ای یافته است . در ادبیات اخلاقی اسلام امتداد مدیریت نفس فضیلت تقواست که در آن نفخه دینی دمیده شده است.

تقوا قدرت حفظ خود و تسلط بر خویش است (1)که در فارسی از ان به خود نگهداری و خویشتن داری تعبیر می شود

تقوا نیرویی است که انسان را از کارهای زشت یا پیروی از خواسته های دل باز می دارد این واژه را می توان به ابزارهای فعالیت نفس نیز نسیت دادمثلا تقوای چشم قدرت نگهداری چشم ،تقوای زبان تسلط بر فعالیت زبان ،تقوای شکم توان نگهداری و مهار آن و تقوای ذهن نیز تسلط بر ذهن و بازداری آن از خیالات نابجاست.

در غالب آیات واژه تقوا با نام خدا همراه شده و از انسان ها تقوای الاهی خواسته شده است:
و از خدا پروا نمایید امید است که رستگار شوید(2) از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید(3) خدا را بپرستید و از او پروا بدارید(4

این آیات هدف و غایت کنترل نفس و خویشتن داری را بیان می کند بدین معنا که تقوای مورد نظر قرآن تسلط بر خویش و مدیریت جان است آنگاه که نفس آدمی او را به خواهش های پست می خواند.
و اما کسی که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس بازداشت پس جایگاه او همان بهشت است(5

بنابراین تقوا در فرهنگ قرآن دو عنصر اساسی دارد یکی تسلط بر خود و دیگری ملاحظه حضور خدا
کسی که بر خویش تسلط دارد برای حرکت با مانع کمتری روبه روست و اگر در حرکت به سوی خدا باشد بسیار ساده تر پیش خواهد رفت

پی نوشت:
1-المفردات فی غریب القران ماده وقی روح الله موسوی خمینی ،چهل حدیث ص 206
2- آل عمران 200
3- شعرا 108
4- عنکبوت 29
5- نازعات 40و 41

در واقع تقوا بر دو قسم است :تقوای پیش از ایمان و تقوای پس از ایمان

تقوای پیشین به معنای کنترل نفس و انضباط روحی است و تقوای پسین نیز به معنای خداپروایی و خویشتن بانی

تقوایی که مبدا و مقصد آن خداست از اعتقاد به خدا برخاسته و به مقصد رضای او شکل می گیرد اگر کسی تقوای عام و انضباط روحی نداشته باشد بی گمان از هدایت خدا بهره مند نمی شود و قابلیت جذب نور الهی را نخواهد داشت.

این است کتابی که در حقانیت آن تردیدی نیست و مایه هدایت تقواپیشگان است(1

با اداره صحیح توانمندی ها و ظرفیت های وجودی و با پایداری انسان در فراز و فرود راه باز نمی ایستد تسلط بر خود و توان مهار تمایلات معارض ،تنش ها و سستی ها را از میان بر می دارد و امکان رسیدن به اهداف و آرمان ها را فزونی می بخشد

به هنگام وسوسه نفس دو لذت پیش روی آدمی است :لذتی محدود و زودیاب که به سرعت از بین می رود و نیز کامیابی بلندمدتی که لذتی پایدار در پی دارد

وسوسه نفس،به لذت زودیاب و زود گذر فرا می خواند و قدرت اراده ،امکان انتخاب صحیح و بهره مندی از لذت بزرگتر و پایدارتر را فراهم می آورد.

امام صادق علیه السلام در مقایسه شخصیت لذت طلب و شخصیت اخلاقی که از مدیریت نفس برخوردار است چنین فرمود:
چه بسا صبری که لذت درازی باقی گذارد و چه بسا ساعتی لذت و کامیابی که اندوه درازی را پدید آورد.(2

پی نوشت:
1- بقره 2/-تفسیر المیزان ج 1،ص44
2- محمدبن حسن طوسی،امالی ،ص 153

مدیریت نفس ،مهار کردن و سامان دادن انگیزه ها و تمایلات و رفتارهاست. تنها براساس ضوابطی روشن می توان به مدیریت نفس همت گمارد و بدان نظم و سامان داد در این صورت آشکار می شود کدام خواسته ها صحیح است و کدام یک به زشتی امر می کند و کجا باید با آن مدارا نمود و در چه مواردی باید با آن مخالفت ورزید برنامه روشنی که مدیریت نفس باید بر اساس آن صورت گیرد شریعت نام دارد

شریعت تمرین نفس است(1

شریعت برنامه ای عملی به دست می دهد که در راستای رشد هماهنگ با خواسته های متعالی و در تعارض با تمایلات بازدارنده و پست بشری تنظیم شده است
شریعت به انسان امکان می دهد که در میان گرایش های معارض داوری و گزینش کند

خواسته های خلاف شریعت پرتگاه خطرناکی است که باید از آن دوری گزید اما سایر خواسته ها معمولا مسیر شکوفایی و رشد را می نمایاند.

درون انسان خواسته های متضادی وجود دارد که اگر موارد نادرست حذف شود خواسته های خوب و سازنده باقی می مانند و می رویند چنین کسی خیر و صلاح را به خوبی درک می کند و با شوق به سوی آن جذب می شود (2

اگر انضباط رفتاری و پایبندی به قانون مشخص وجود نداشته باشد روح سرکش و عافیت جوی انسان از سنگینی عمل می گریزد اما الگوی رفتاری منضبط و مشخص،انسان را از سردرگمی می رهاند

ای بندگان خدا همانا بهترین و محبوب ترین بنده نزد خدا بنده ای است که خدا او را در پیکار با نفس یاری داده است (3

بی گمان عمل مداوم و ترک حرام و مراقبه مستمر موجب پیدایش ملکه تقوا در روح انسان می گردد(4

پی نوشت:
1- غررالحکم و دررالحکم ،ح 4791
2-همان ، ح 3914
3-نهج البلاغه خطبه 87
4- بقره،179-183-187، آل عمران،133-134 ، انعام،133-134،روم 31، اعراف 156

ر.ک. اخلاق اسلامی

جناب سمیع ممنون از مطالب مفیدتان.

سمیع;320549 نوشت:
عبور از این موانع بیرونی و درونی نیازمند سه گام است: 1- برنامه ریزی دقیق 2- اجرای صحیح که خود هماهنگی حداکثری تمامی ظرفیت ها و بهره گیری حساب شده از همه توانمندی های وجودی را می طلبد

لطفا در مورد این برنامه ریزی دقیقی که فرمودین بیشتر توضیح دهید و اگر امکان دارد کمی بیشتر به جنبه عملی و نحوه پیاده سازی مباحث بپردازید.

موضوع قفل شده است