زندگی نامه فقهای مشهور شیعی (فقیهی که سرش را بریدند )

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زندگی نامه فقهای مشهور شیعی (فقیهی که سرش را بریدند )

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

جهت بزرگداشت وتقدیر از علما وفقهای بزرگوار شیعی این مطالب را تقدیم دوستان گرامی نموده ، امید که با قرائت فاتحه ای روح این اساتید گرانمایه ی فقه را شاد نمایید .

زین الدین بن على بن احمد عاملى جبعى، معروف به «شهید ثانى» فقیه و دانشمند بزرگ اسلام و شیعه

ولادت‏
زین الدین بن على بن احمد عاملى جبعى، معروف به «شهید ثانى» فقیه و دانشمند بزرگ اسلام و شیعه در سیزدهم شوال ‏911 هجرى قمرى، در خانواده علم و فقاهت به دنیا آمد.
شهید ثانی مانند شهید اول از مردم جبل عامل واقع در جنوب لبنان بوده‌اند و هر دو از نوابغ نامی و مفاخر فقهاء و مجتهدین شیعه، و هر دو به جامعیت در علوم و فنون اسلامی مشهور هستند، و هر دو نیز به جرم تشیع در راه دین به شهادت رسیدند.
شهید ثانی یکى از اعیان و مفاخر فقهاى نامدار شیعه و یکى از متبحرین در علوم اسلامى و یکى از استوانه‏‌هاى فقهى و اجتهادى در طول ادوار فقه اسلامى است که از نظر آثار و برکات وجودى کم ‏نظیر است.
او که در قرن دهم هجرى زندگی می‌کرد با تلاش و کوشش خستگى ناپذیر، فقه آل محمد صلى الله علیهم اجمعین را به نقاط مختلف جهان بسط و انتشار داد.
یکی از برکات وجودى این شخصیت بزرگوار، آن است که از وى فرزندى همچون علامه و دانشمند پارسا، ابو منصور جمال الدین حسن معروف به «صاحب معالم» به ثمر رسید که آثار گران‌بهایى همچون کتاب «معالم الدین فی الأصول» را براى جهان شیعه به یادگار نهاد.
این کتاب ارزشمند چند قرن است به عنوان کتاب درسى طلاب علوم دینى در حوزه علمى شیعه مورد استفاده قرار مى‌‏گیرد و مانند کتاب پدر، یعنى «الروضة البهیة» (شرح لمعه) همچنان جاویدان و پایدار است.
تحصیلات و سفرهای جالب شهید ثانی
شهید ثانى در زمان پدر بزرگوارش، نور الدین على بن احمد، تحصیلات مقدماتى را نزد او گذراند.
با اینکه مسافرت‌های آن زمان به راحتی مسافرت‌های زمان ما نبود شهید ثانی برای کسب علم و دانس مسافرت‌های متعددی داشت.
وی به «میس» رفت و نزد شیخ على بن عبد العالى میسى (متوفاى 938 هجرى قمرى) تحصیلات خود را ادامه داد و کتابهاى «شرائع الأحکام» محقّق حلى و «ارشاد» و «قواعد» علامه حلى را نزد او خواند.
او به منظور ادامه تحصیل مسافرتهاى متعددى به نقاط مختلف جهان اسلام آغاز نمود.
وى پس از آن به «کرک نوح» رفت و نحو و اصول فقه را نزد سید جعفر کرکى فرا گرفت و پس از اقامتى سه ساله در جبع، در سال 937 به «دمشق» مسافرت کرد و نزد شیخ محمد بن مکّى، حکیم و فیلسوف بزرگوار، پاره‌‏اى از کتب طب و حکمت و هیأت را قرائت نمود و در محضر درس شیخ احمد جابر شرکت جست و کتاب «شاطبیه» را که در علم قرائت و تجوید است، بر او خواند.
شهید ثانى در دمشق کتاب «صحیح بخارى» و «صحیح مسلم» را هم نزد «شمس الدین طولون» قرائت کرد.
این عالم خستگى ناپذیر در سال 942 هجرى قمرى به سوى «مصر» حرکت نمود.
در مصر نزد شانزده استاد برجسته و دانشمند به اندوختن ذخایر علمى در علوم عربى، اصول فقه، هندسه، معانى، بیان، عروض، منطق، تفسیر و سایر علوم دیگر سرگرم شد.
شهید ثانى در شوال 944 هجرى قمرى به زیارت خانه خدا موفق شد و در سال 946 هجرى هم به زیارت ائمه هدى علیهم السلام در عراق مشرّف شد و در خلال این سفرها در زادگاهش، جبع به سر مى‏‌برد.
سال 948 هجرى بود که شهید مسافرت به «بیت المقدس» را در پیش گرفت و از محضر شیخ شمس الدین بن ابى اللطیف مقدّسى اجازه روایت گرفت سپس به موطن خود مراجعت نمود.
پس از آن عزم سفر به روم شرقى نمود و در سال 949 هجرى وارد قسطنطنیه شد.
این دانشمند بلند همت رساله‌‏اى را که راجع به ده علم بود نزد قاضى عسکر محمد بن محمد بن قاضى زاده رومى فرستاد. پس از ملاقات و انجام مذاکرات علمى بین آن دو، قاضى رومى به وى پیشنهاد کرد در هر مدرسه‌‏اى که دلخواه اوست به تدریس بپردازد.
شهید ثانى پس از استخاره، «مدرسه نوریه» بعلبک را انتخاب کرد و از سوى قاضى مزبور، اداره امور این مدرسه به وى واگذار گشت.
شهید ثانی پس از زیارت مراقد ائمه اطهار علیهم السلام در سال 953 هجرى به جبع بازگشت و اقامت دائمى در موطن اصلى خویش را برگزید و در آنجا به تدریس و تألیف آثار علمى مشغول شد.

ادامه دارد ....

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

مرجعیت شهید ثانی
شهید ثانى پس از اقامت در بعلبک، در سایه شهرت علمى، مرجعیت یافت و دانشمندان فرزانه و فضلاى آن دیار، از دوردست‏ترین بلاد براى استفاضه علمى به محضر او روى مى‏‌آوردند و از برکات علمى و اخلاقى او بهره مى‌‏گرفتند.

شهید ثانی مدرس مذاهب پنج‌گانه مسلمانان
وى در این شهر، تدریس جامعى را آغاز کرد، به این معنى که چون نسبت به مذاهب پنج‌‏گانه جعفرى (امامیه)، حنفى، شافعى، مالکى و حنبلى از لحاظ آگاهى علمى کاملا محیط و مسلط بود، بر اساس تمام این مذاهب پنج‌‏گانه تدریس مى‏نمود و در حقیقت فقه مقارن و عقائد تطبیقى را تدریس مى‏کرد.
مردم نیز بر حسب مذهب خود، پاسخ استفتائات خویش را از محضر او دریافت مى‌‏کردند.

کار و تلاش‏ وصف ناپذیر شهید ثانی
شهید ثانى با داشتن چنین مقام و شخصیت برجسته علمى و فقهى، در تأمین پاره‌‏اى از ضروریات زندگی شخصا تلاش مى‏‌کرد، از جمله نوشته‌‏اند: وقتى هوا تاریک مى‌‏شد و شب فرا مى‌‏رسید، با الاغى که مرکب سوارى او بود به خارج شهر مى‏‌رفت و هیزم مورد نیاز خانواده‌‏اش را فراهم مى‏‌کرد.

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

عظمت شخصیت‏ شهید ثانی
شیخ حر عاملی
شیخ حُر عاملی صاحب وسائل الشیعه، می‌نویسد: شیخ اجل زین الدین بن علی بن احمد عاملی جبعی، شهید ثانی، شخصیت وی از لحاظ وثوق و علم و فضل و زهد و عبادت و ورع و تحقیق و تبحر و جلالت قدر و عظمت شأن و جمیع فضایل و کمالات مشهورتر از آنست که ذکر شود، و خوبی‌ها و اوصاف حمیده‌اش بیشتر از آنست که به شمارش آید، مصنفاتش نیز مشهور می‌باشد. از جماعت بسیاری از علماء خاصه و عامه در شام و مصر و بغداد و قسطنطنیه و غیره روایت کرده است.

آیت الله خوانساری
صاحب روضات الجنات، درباره شهید ثانى مى‌‏گوید: تاکنون در جمع دانشمندان بزرگ و برجسته شیعه کسى را به یاد ندارم که از لحاظ شکوه شخصیت، سعه صدر، خوش فهمى، حسن سلیقه، داشتن نظم و برنامه تحصیلى، کثرت اساتید، ظرافت طبع، معنویت سخن و پختگى و بى نقص بودن آثار علمى به پاى او برسد، بلکه این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهى و قرب منزلت، چنان مى‏نمایاند که تالى تلو معصوم است و بلافاصله در رده پس از معصومان علیهم السلام قرار دارد.
استاد شهید مطهری
استاد مطهری در چند سطر، زندگی شهید ثانی را خلاصه کرده و نوشته است:
شیخ زین الدین، معروف به شهید ثانى از اعاظم فقهاى شیعه است. مردى جامع بوده و در علوم مختلف دست داشته است. اهل جبل عامل است. جدّ ششم او «صالح» نامى است که شاگرد علامه حلّى بوده است. ظاهراً اصلًا اهل طوس بوده است؛ از این رو شهید ثانى گاهى «الطوسى الشامى» امضاء مى‏‌کرده است. شهید ثانى در سال 911 متولد شده و در 966 شهید شده است. مسافرت زیاد کرده و اساتید زیاد دیده است. به مصر و دمشق و حجاز و بیت المقدس و عراق و استانبول مسافرت کرده و از هر خرمنى خوشه‏هایى چیده است. تنها اساتید سنى او را دوازده تن نوشته‏‌اند. و به همین جهت مردى جامع بوده است، علاوه بر فقه و اصول از فلسفه و عرفان و طب و نجوم هم آگاهى داشته است. فوق العاده زاهد و متقى بوده است. شاگردانش در احوالش نوشته‌‏‌اند که در ایام تدریس شبها به هیزم کشى براى اعاشه خاندانش مى‌‌‏رفت و صبح به تدریس مى‌‏نشست. مدتى در بعلبک به پنج مذهب (جعفرى، حنفى، شافعى، مالکى، حنبلى) تدریس مى‏‌کرده است. شهید تألیفات زیادى دارد. معروفترین تألیف او در فقه شرح لمعه شهید اول و دیگر مسالک الافهام است که شرح شرایع محقق حلّى است. شهید ثانى نزد محقق کَرَکى (قبل از آنکه محقق به ایران بیاید) تحصیل کرده است. شهید ثانى به ایران نیامد.
صاحب معالم که از معاریف علماى شیعه است فرزند شهید ثانى است.
آیت الله مطهری

در جای دیگر می‌گوید: ما تاریخ را نگاه مى‌‏کنیم مى‏‌بینیم علمایى که زیاد مسافرت کرده و با طبقات گوناگون سر و کار داشته‏‌اند و استادهاى متنوعى در رشته‌‏هاى مختلف دیده‌‏اند (نظیر شهید ثانى) و در هر شهرى با مردم بوده‏‌اند و فکر بازتر و وسیعترى دارند نسبت به افرادى که به اندازه آنها نابغه بوده‌‏اند و نبوغشان کمتر از آنها نبوده، اخلاصشان کمتر از آنها نبوده ولى همیشه در یک محیط زیسته و از محیط خود خارج نشده‌‏اند. قهراً پختگى روح اینها برابر آنها نخواهد بود.

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

استادان شهید ثانی
شهید ثانى با مسافرتهاى متعدد خود، در صدد یافتن اساتیدى بود که بتواند بیشترین بهره‏هاى علمى را از محضر آنان به دست آورد.
او از محضر درس اکثر اساتید برجسته در مذاهب پنجگانه اسلامى استفاده کرده است از جمله:
1- پدر او على بن احمد عاملى جبعى، متوفاى 925 هجرى‏
2- شیخ على بن عبد العالى میسى متوفاى 938 هجرى‏
3- شیخ محمد بن مکى حکیم و فیلسوف بزرگ‏
4- سید حسن بن جعفر کرکى‏
5- شمس الدین طولون دمشقى حنفى‏
6- شیخ ابو الحسن بکرى‏
7- شیخ شمس الدین ابو اللطیف مقدّسى‏
8- ملا حسن جرجانى‏
9- شهاب الدین بن نجار حنبلى‏
10- زین الدین حرّى مالکى‏
و ...

منزل و مسجد شهید ثانی در لبنان

شاگردان شهید ثانی
شهید همان طور که استادان زیادى داشته و از آنان بهره‌هاى فراوانى برده است شاگردان فراوانى نیز تربیت کرده و از آنچه خود در طول سالیان دراز و با سختیهاى فراوان آموخته، به دیگران نیز انتقال داده و کسان زیادى را از سرچشمه زلال دانش خویش سیراب ساخته است، تنى چند از معروف‌ترین شاگردان دانشمند و دست‌پروردگان وى بدین قرارند:
1- سید نورالدین على عاملى جبعى (پدر صاحب مدارک که داماد شهید بوده است)
2- سیدعلى حسینى عاملى جزینى (مشهور به صائغ)
3- شیخ حسین بن عبدالصمد حارثى عاملى (پدر شیخ بهایی)
4- محمد بن حسین ملقب به حر عاملى مشغرى (جد پدرى صاحب وسائل الشیعه)
5- بهاء الدین محمد بن على عودى جزینى (معروف به ابن عودى)

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

تألیفات شهید ثانی

تألیفات شهید ثانى از لحاظ تاریخ تألیف از «روض الجنان» آغاز مى‏شود و به «الروضة البهیّة» پایان مى‏گیرد، واقعا همچون روضه و بوستانى است که هر پژوهشگر دانشهاى دینى را با مناظر دل‏انگیز خود بر سر نشاط آورده تا گم شده خود را در میان آنها بیابد و قلب او با مشاهده هر زاویه‌‏اى از این بوستان و آبشخورهاى آن سیراب شود و نسیم ایمان و عقیده را در سطور این تألیفات استنشاق نماید.
کتب و رسالات فقهى
1- روضات الـجـنـان فى شرح ارشاد الاذهان
2- مـسـالک الافهام فى شرح شرایع الاسلام
3- الفوائد العملیة فى شرح النفلیة
4- المقاصد العلیة فى شرح الالفیة
5- نتایج الافکار فى حکم المقیمین فى الاسفار
6- رسالة فى ارث الزوجة من العقار
7- رسالة فى احکام الحیوة
8- رسالة فى وجوب صلوة الجمعه
9- رسالة فى الحث على صلوة الجمعه
10- رسالة فى تحریم طلاق الحائض الحامل المدخول بها, الحاضر زوجها
11- رسالة فى حکم طلاق الحائض الغائب عنها زوجها
12- رسالة فى تحقیق النیة
13- مناسک الحج الکبیر
14- مناسک الحج الصغیر
15- رسالة فى عدم جواز تقلید المیت
16- الفتاوى المختصره , غالبا در مسائل مربوط به عبادات است
17- رسالة فى انفعال ما البئر
18- رسالة فیما اذا احدث المجنب حدثا صغیرا فى اثنا الغسل
19- رسالة فیما اذا تیقن الحدث و الطهارة و شک فى السابق منهما
20- المسائل النجفیه
21- مسائل جبل عامل
22- رسالة فى عدم قبول الصلوة الا بالولایة
23- الـرسـالـة الاسـطنبولیة فى الواجبات العینیه
24- الـروضـة الـبـهیة فى شرح اللمعة الدمشقیه
25- حاشیة المختصر النافع
26- حاشیه ارشاد الاذهان
27- حاشیه قواعد الاحکام
28- حاشیه شرایع الاسلام
کتب درایه
29- الـبـدایة فى علم الدرایة
30- شرح البدایة فى علم الدرایة
کتب اصول فقه
31- تـمـهید القواعد الاصولیه لتفریع الاحکام الشرعیه
کتب مربوط به حدیث
32- غنیة القاصدین فى اصطلاحات المحدثین
33- شرح حدیث (الدنیا مزرعة الاخرة)
34- کتاب فى الاحادیث
کتب ادعیه
35- رسالة فى الادعیه
36- رسالة فى آداب الجمعه
کلام
37- حقائق الایمان یا تحقیق الاسلام و الایمان
تفسیر
38- رسالة فى شرح بسمله
نحو
39- منظومة فى النحو
40- شرح المنظومة فى النحو
اخلاق
41- منار القاصدین فى اسرار معالم الدین
42 ـ منیة المرید فى آداب المفید و المستفید
43- مـسـکـن الـفؤاد عند فقد الاحبة و الاولاد
44- تلخیص مسکن الفؤاد
45- کشف الریبة عن احکام الغیبة
46- التنبیهات العلیه على وظائف الصلوة الغیبیة

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بشارت به شهادت‏
شیخ حسین بن عبد الصمد حارثى، پدر شیخ بهایى مى‏گوید: «روزى بر شهید ثانى وارد شدم و او را متفکر یافتم. او در خویشتن فرو رفته بود. علت این حالت را از او جویا شدم، به من گفت: «برادرم! چنین مى‌‏پندارم که من دومین شهید باشم (بعد از شهید اول)، زیرا در عالم رؤیا سید مرتضى علم الهدى را دیدم که مجلس ضیافتى تشکیل داده و علماء و دانشمندان امامیه و شیعه در آن شرکت داشتند.
وقتى من وارد مجلس شدم، سید مرتضى از جا برخاست و به من تهنیت گفت و دستور داد که در کنار شهید اول بنشینم.»
شهادت‏ شهید ثانی
شهید ثانى نیز مانند بسیارى از شهداى فضیلت، قربانى مطامع دنیوى فردى فرومایه گشت. فردى که تسویه حساب خصوصى او باعث شد، چنین دانشمند با فضیلتى کشته شود.
جریان چنین بود که: دو نفر از مردم «جبع» براى مرافعه و محاکمه به شهید ثانى مراجعه کردند. او نیز طبق موازین دینى و ضوابط شرعى، دعوى را فیصله داد. شخص محکوم از این داورى به خشم آمد و نزد قاضى «صیدا» رفت و شهید ثانى را به رافضى و شیعه بودن متهم نمود.
قاضى جریان را به سلطان سلیم، حاکم روم (عثمانى) اطلاع داد و از طرف او شخصى براى دستگیر کردن شهید، مأمور شد، اما موفق به یافتن ایشان نشد.
سلطان سلیم وزیرش «رستم پاشا» را براى دستگیرى شهید مأمور ساخت و گفت باید او را زنده دستگیر کنى و به اینجا بیاورى تا مذهب او براى ما روشن شود.
رستم پاشا که مطلع شد شهید به سفر حج رفته به طرف مکه رفت و در اثناء راه مکه به شهید ثانى رسید و او را دستگیر کرد. شهید ثانى از او براى انجام سفر حج مهلت خواست و او هم موافقت نمود.
در راه وقتى وارد کشور روم شدند رستم پاشا به واسطه تحریک شخصى در کنار دریا استاد بزرگوار را شهید کرد و سر بریده او را به حضور سلطان آورد. سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبیخ قرار داد.
اما خون شیخ شهید هدر نشد و با تلاش سید عبد الرحیم عباسى، رستم پاشا به جرم این قتل بزرگ، محکوم به مرگ شد.
جریان شهادت شهید ثانی در سال ‏966 هجرى قمرى رخ داد. برخی همچون سید محسن امین در اعیان الشیعه تاریخ شهادت ایشان را 965 هجرى دانسته‏‌اند.
مدت سه روز جسد او بر روى زمین ماند و سرانجام پیکر شریفش را به دریا افکندند.

منابع :
1- روضات الجنات
2- امل الآمل، جلد 1
3- نقد الرجال
4-مستدرك وسائل، جلد 3
5- لؤلؤة البحرین


جق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

شیخ صدوق (ره)

زندگی

ابوجعفر محمد بن علی ابن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق از پیشتازان علم حدیث و از مردان نامی جهان اسلام در سال 305 ه.ق چون ستاره ای در آسمان روایت و فقاهت در شهر مقدس قم طلوع کرد. ولادت این عالم فقیه با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هم زمان بوده است.
پدر بزرگوار شیخ صدوق علی بن الحسین بن بابویه قمی، از فقهای بزرگ اسلام و در زمان امام حسن عسگری (ع) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) می زیسته و مورد احترام آن امامان بوده است. در نامه ای که امام حسن عسگری (ع) به علی بن بابویه نوشته وی را با کلماتی چون: شیخ معتمد و فقیه من خطاب کرده است. پدر شیخ صدوق در قم بدنیا آمد و زندگی را آنجا گذارند و در همان شهر نیز وفات کرده است. پدر شیخ صدوق در ایام زندگی پر برکت خویش نزدیک دویست جلد کتاب تألیف کرده است.

دعای ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه):

عمر با برکت علی بن باویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) متوسل شده طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان بود تقاضای دعا کرد تا آن حضرت از خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد. ولی عصر (عج) دعا کرده و برای ابن بابویه نوشتند: «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند.» پس از دعای امام زمان بود که ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیه ای نام آور شد. او همان شیخ صدوق است.

دوران کودکی:

محمد بن علی بن بابویه در حدود سال 306 ق . در شهر ((قم )) متولد شد. شیخ صدوق دوران کودکی و آغاز جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای پدر بزرگوارش علی بن بابویه سپری کرد. صدوق در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیت های عملی و اخلاقی فرا گرفت. پدری که در اوج علم و فقاهت و شهرت، زندگی خود و فرزندانش را از راه مغازه ای کوچک در بازار قم و در نهایت زهد و قناعت می گذرانید. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک کرد و در سن 22 یا 23 سالگی بود که دست روزگار دامان پر مهر محبت پدر را از او گرفت!

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم

نبوغ ذاتی
خانواده اصیل و اهل علم شیخ صدوق و پرورش یافتن در دامان پدری فقیه و وارسته از یک سو، و نیزهوشی، ذکاوت، حافظه فوق العاده قوی و استعداد ذاتی او از سوی دیگر موجب گردید در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یابد و در کمتر از بیست سالگی هزاران حدیث و روایت با راویان آن ها را به حافظه بسپارد. استاد صدوق محمد بن علی الاسود درباره حافظه و اشتیاق وافر شیخ صدوق به آموختن می فرمود: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد مایه شگفتی نیست زیرا او به دعای امام زمان متولد شده است.» خود شیخ صدوق بارها می فرمود: « من به دعای صاحب الامر متولد شده ام».

استادان شیخ صدوق

شاید بتوان گفت یکی از عوامل مؤثر در موفقیت صدوق استادان بسیار زیادی است که دیده و از خرمن علوم آن ها خوشه ها برگرفته است. او ابتدا از محضر پدر خود علی بن بابویه درس آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسی بزرگان علم و ادب حاضر می شد، به گونه ای که بعضی از علما گفته اند: تعداد استادان صدوق از دویست نفر متجاوز است. از جمله بزرگانی که صدوق از محضر آنها بهره برده می توان به ابوجعفر محمد بن یعقوب کُلینی نویسنده متاب گرانمایه اصول کافی اشاره کرد.

کلینی و صدوق

پس از مرحوم کلینی نویسنده کتاب ارزشمند اصول کافی، صدوق از بزرگترین محدثان عصر خود به شمار می آید که علاوه بر ضبط و نقل حدیث، در علوم دیگر نیز تبحر داشته و تألیفات بسیاری از خود به جای گذاشته است. صدوق سالها از محضر کلینی استفاده نموده و به شنیدن و جمع آوری احادیث ائمه (ع) مشغول بوده است؛ اما بر خلاف شخصیت علمی کلینی که بیشتر از جهت جمع آوری، بررسی و نقل حدیث مشهور است، شیخ صدوق در سه زمینه روایت، مباحث کلام و فقه برحسته و ممتاز بوده است.

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

لقب های شیخ صدوق
برخی دانش مندان، از جمله شیخ طوسی و نجاشی، وی را رئیس المحدثین و صدوق الطائفته می نامند و برخی دیگر از علما و دانش مندان القاب دیگری برای ایشان برگزیده اند و همه علما و فقها و دانش مندان بزرگ اسلام، با احترام به شیخ بزرگوار نگریسته اند و به عدالت او اشاره و مقام شامخ علمی شیخ را با عباراتی تصدیق کرده اند که می توان به بزرگانی چون شیخ طوسی، نجاشی، سید بن طاووس، سید محقق داماد، علامه مجلسی، علامه بحرانی، شیخ بهایی، سید محمدباقر خوانساری اشاره کرد.
شیخ صدوق، پس از فوت پدر بزرگ وارشان، با این که جوان بود، به سرعت آوازه فضل و دانشش شهرهای ایران و عراق را فرا گرفت و دانش مندان اسلامی، آرزو داشتند شیخ را ببینند و حدیث را از وی بشنوند. او مشتاق شنیدن احادیث محدثان بود و به شهرهایی که حوزه علمیه داشتند، سفر می کرد تا علوم و احادیث خود را به دیگران منتقل کند و از علوم دیگران بهره مند شود. سرانجام در رجب سال 339 هـ.ق، رکن الدوله دیلمی و اهالی ری از او خواستند به ری بیاید و شیخ دعوت آنان را پذیرفت و عازم ری شد و به ترویج مذهب شیعه پرداخت.
فقها و بزرگان شیعه، شیخ صدوق را بیش تر با لقب رئیس المحدثین می شناسند، زیرا او در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ و جمع آوری آن ها کوشا بود و حدود سی صد جلد کتاب از احادیث پیامبر و ائمه معصومین(ع) را جمع آوری کرده است که این تألیفات ارزش مند، از زمان تألیف ت کنون مورد توجه علما، فقها و دانش مندان اسلامی و مورد استفاده محققین و اندیش مندان و طلاب علوم دینی است که شرح آن در این مختصر نمی گنجد.

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

استادان

استادان شیخ صدوق را نمی‌توان شمرد، ولی شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی ۲۵۲ تن از آنها را نام برده‌است که گروهی از آنها در زمره مشاهیر بوده و عبارتند از:

  1. پدرش علی بن بابویه قمی
  2. محمد بن حسن ولید قمی
  3. احمد بن علی بن ابراهیم قمی
  4. علی بن محمد قزوینی
  5. جعفر بن محمد بن شاذان
  6. جعفر بن محمد بن قولویه قمی
  7. علی بن احمد بن مهریار
  8. ابوالحسن خیوطی
  9. ابوجعفر محمد بن علی بن اسود
  10. ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی
  11. احمد بن زیاد بن جعفر همدانی
شاگردان

از میان مهم‌ترین شاگردان وی می‌توان به دانشمند بلند آوازه، محمد بن محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید اشاره كرد که خدمات بسیاری به جهان اسلام ارائه کرد و آثار به جای مانده از وی حکایت از وسعت معلومات او دارد.

  1. شیخ مفید
  2. حسین بن عبیدالله غضائری
  3. برادرش حسین بن علی بن بابویه قمی
  4. ابوالحسن جعفر بن حسین حسکه قمی (استاد شیخ طوسی)
  5. ابوجعفر محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستی (معاصر شیخ طوسی)
  6. برادر زاده اش شیخ ثقة الدین حسن بن حسین بن علی بن موسی بن بابویه
  7. حسن بن محمد قمی (مؤلف تاریخ قم)
  8. علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی)
  9. سید ابوالبرکات علی بن حسن خوزی حسینی حلی
  10. ابو القاسم علی بن محمد بن علی خزاز
  11. ابو زکریا محمد بن سلیمان حمرانی
  12. احمد بن زیاد بن جعفر همدانی
  13. هارون بن موسی تلعکبری
  14. علم‌الهدی، سید مرتضی
حق یارتان :Gol:

ﺷﻴﺦ ﻣﺮﺗﻀﻰ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ (ﻣﺘﻮﻟﺪ 1214-ﻣﺘﻮﻓﻰ 1281 ﻩ. ﻕ)

«ﻧﺴﺒﺶ ﺑﻪ ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ، ﺍﺯ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻣﻰ ﺭﺳﺪ. ﺩﺭ ﺩﺯﻓﻮﻝ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﺎ 20 ﺳﺎﻟﮕﻰ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺩ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺪﺭ ﺑﻪ ﻋﺘﺒﺎﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﻭﻗﺖ ﻛﻪ ﻧﺒﻮﻍ ﺧﺎﺭﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺒﺮﺩ. ﺍﻭ ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﺗﻮﻗﻒ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺤﻀﺮﺍﺳﺎﺗﻴﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻳﻚ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭ، ﺑﻪ ﻭﻃﻦ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ، ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻛﺮﺩ ﻭﺑﻪ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﺮﺍﺟﻌﺖ ﻧﻤﻮﺩ. ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﻣﺤﻀﺮ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺑﻠﺎﺩ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﺪ. ﻋﺎﺯﻡ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻣﺸﻬﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﺷﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺎﺝ ﻣﻠﺎ ﺍﺣﻤﺪ ﻧﺮﺍﻗﻰ ﺻﺎﺣﺐ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺴﺘﻨﺪﺍﻟﺸﻴﻌﺔ، ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﻛﺘﺎﺏ
ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻣﻌﺮﺍﺝ ﺍﻟﺴﻌﺎﺩﺓ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﻠﺎ ﻣﻬﺪﻯ ﻧﺮﺍﻗﻰ ﺳﺎﺑﻖ ﺍﻟﺬﻛﺮ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﻣﺎﻩ ﺗﻮﻗﻒ ﻧﻤﻮﺩ. ﺷﻴﺦ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ ﺳﻔﺮﻯ ﺑﻪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻭ ﺳﻔﺮﻯ ﺑﻪ ﺑﺮﻭﺟﺮﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺳﻔﺮﻫﺎ، ﻫﺪﻓﺶ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﺍﺳﺎﺗﻴﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻣﺤﻀﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﺳﺎﻟﻬﺎﻯ 1352 ﻭ1353 ﺑﺮﺍﻯ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﻋﺘﺒﺎﺕ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺗﺪﺭﻳﺲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻮﺍﻫﺮﻣﺮﺟﻌﻴﺖ ﻋﺎﻣﻪ ﻳﺎﻓﺖ. ﺷﻴﺦ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ ﺭﺍ«ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻟﻔﻘﻬﺎﺀ ﻭ ﺍﻟﻤﺠﺘﻬﺪﻳﻦ ﻟﻘﺐ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﻭ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻋﻤﻖ ﻧﻈﺮ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻛﻢ ﻧﻈﻴﺮ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻢ ﺍﺻﻮﻝ ﻭ ﺑﺎﻟﺘﺒﻊ ﻓﻘﻪ ﺭﺍ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺟﺪﻳﺪﻯ ﻛﺮﺩ. ﺍﻭ ﺩﺭ ﻓﻘﻪ ﻭ ﺍﺻﻮﻝ ﺍﺑﺘﻜﺎﺭﺍﺗﻰ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﻰ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﻭ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﻭ، «ﺭﺳﺎﺋﻞ ﻭ«ﻣﻜﺎﺳﺐ ﻛﺘﺎﺏ ﺩﺭﺳﻰ ﻃﻠﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻤﺎﺀ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻳﻨﺪ. ﺣﻮﺍﺷﻰ ﻣﺘﻌﺪﺩﻯ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯﺍﻭ ﺑﻪ ﻛﺘﺎﺑﻬﺎﻯ ﺍﻭ ﺯﺩﻩ ﺷﺪﻩ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﻘﻖ ﻭ ﻋﻠﺎﻣﻪ ﺣﻠﻰ ﻭ ﺷﻬﻴﺪ ﺍﻭﻝ، ﺷﻴﺦ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺘﺎﺑﻬﺎﻳﺶ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ
ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﺮﺗﺐ ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﺷﺮﺡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. » (1) ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﺷﻴﺦ ﻣﺮﺗﻀﻰ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﻣﻴﻦ ﺑﻦ ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻧﻮﺭ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﺎﺩﻕ ﺷﻮﺷﺘﺮﻯ ﺩﺯﻓﻮﻟﻰ، ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﻮﺭﺗﺮﻳﻦ ﻭ ﭘﺮﺁﻭﺍﺯﻩ ﺗﺮﻳﻦ ﻓﻘﻬﺎﺀ ﻭ ﻣﺮﺍﺟﻊ ﻋﺎﻟﻴﻘﺪﺭ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﺩﺭ ﻋﺼﺮﻫﺎﻯ ﺍﺧﻴﺮ، ﻭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﺤﻘﻖ ﺗﺮﻳﻦ ﭼﻬﺮﻩ ﻫﺎﻯ ﻋﻠﻤﻰ ﻭ ﻓﻘﻬﻰ ﻗﺮﻭﻥ ﻣﺘﺎﺧﺮ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ. ﻧﺎﻡ ﭘﺮﺷﻜﻮﻩ ﺷﻴﺦ ﻣﺮﺗﻀﻰ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ، ﺗﻮﺍﻡ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﻍ ﻭ ﺍﺑﺘﻜﺎﺭ ﻭ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺩﻗﺖ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯﮔﺮ ﻭ ﭘﺎﻳﻪ ﮔﺬﺍﺭ ﺍﺻﻮﻝ ﻧﻮﻳﻨﻰ ﺩﺭ ﻓﻘﻪ ﻭ ﺍﺻﻮﻝ ﺟﻌﻔﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺮﻧﻬﺎﻯ ﺍﺧﻴﺮ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻟﻘﺐ ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻟﻔﻘﻬﺎﺀ ﻭ ﺍﻟﻤﺠﺘﻬﺪﻳﻦ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺍﻭ ﺩﺭﺯﻧﺪﮔﻰ ﻭ ﺣﻴﺎﺕ ﻣﺎﺩﻯ ﻭ ﻣﻌﻨﻮﻯ ﺧﻮﻳﺶ ﭘﻴﺮﺍﺳﺘﻪ ﻭ ﻣﻨﺰﻩ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻭ ﺗﻔﺎﺧﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻠﺎﺷﻬﺎﻯ ﻋﻠﻤﻰ ﺧﻮﺩ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺍﻭ ﻭ ﺟﺰ ﭘﻴﺸﺒﺮﺩ ﺍﺣﻜﺎﻡ ﺍﻟﻬﻰ، ﻓﻜﺮ ﻭﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻧﺎﻣﺪﺍﺭﺵ، ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺁﻳﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﺣﺎﺝ ﻣﻴﺮﺯﺍﺣﺒﻴﺐ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﺷﺘﻰ، «ﺍﻭ ﺗﺎﻟﻰ ﺗﻠﻮ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﺼﻤﺖ ﺩﺭ ﻋﻠﻮﻡ ﻭ ﺍﺻﻮﻝ ﺑﻮﺩ. » (2) ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺷﻴﺦ ﻣﺮﺗﻀﻰ ﺑﺎ ﺩﻭ ﻛﺘﺎﺏ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺭﺯﻧﺪﻩ ﻓﺮﺍﺋﺪ ﺍﻟﺎﺻﻮﻝ ﻭ«ﺍﻟﻤﻜﺎﺳﺐ ﺩﺭ ﺍﺻﻮﻝ ﻭ ﻓﻘﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺍﺛﺮ ﺟﺎﻭﻳﺪﺍﻥ، ﻧﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﻬﻨﻪ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺻﻴﻞ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻛﺘﺎﺑﻬﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎﻯ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﻠﺎﻣﻰ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﺟﻬﺎﻧﻰ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺣﻮﺯﻩ ﻫﺎﻯ ﻋﻠﻤﻴﻪ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﺩﺭﺱ ﻭ ﺑﺤﺚ ﻭ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻛﺘﺎﺏ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬﺍﺭﻯ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻭﻗﺖ ﺻﺮﻑ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ.

منبع=کتاب -فقهای نامدار شیعه

ﻣﺒﺘﻜﺮ ﻋﻠﻢ ﺍﺻﻮﻝ ﺟﺪﻳﺪ

ﺍﻭ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻋﻠﻤﻰ ﻭ ﻓﻘﻬﻰ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺑﻠﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻭ ﺯﻫﺪﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻗﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﻛﻢ ﻧﻈﻴﺮ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﺩﺭ ﺯﻫﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺳﺘﮕﻰ ﻣﻌﻨﻮﻯ ﻭ ﺍﺧﻠﺎﻗﻰ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﻭﺍﻟﺎﻳﻰ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺝ ﻭ ﺍﺭﺗﻘﺎﺀ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺎﺝ ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺣﺒﻴﺐ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﺷﺘﻰ، ﻳﻜﻰ ﺍﺯﺍﺻﺤﺎﺏ ﻭ ﻣﻌﺎﺻﺮﺍﻥ ﺍﻭ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯﺍﺕ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ:
«ﺷﻴﺦ ﺩﺭ ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯ ﺩﺍﺷﺖ: ﻋﻠﻢ، ﺭﻳﺎﺳﺖ، ﺗﻘﻮﻯ ﻭ ﺯﻫﺪ. »ﺍﻭ ﺩﺭ ﺯﻫﺪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻭ ﺍﻟﮕﻮﺑﻮﺩ. ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺑﺮﻭﺯ ﻭ ﻇﻬﻮﺭ ﻭ ﺗﺠﻠﻰ ﺗﻘﻮﻯ، ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺎﻟﻰ ﻭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻯ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺗﻘﻮﻯ ﻭ ﺻﻴﺎﻧﺖ ﻧﻔﺲ ﺍﻭ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﻛﺎﻓﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻛﻪ ﻭﺟﻮﻩ ﺷﺮﻋﻰ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻰ ﺍﺯ ﭼﻬﻞ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺷﻴﻌﻪ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﺭ ﻧﺠﻒ ﺑﻪ ﻣﺤﻀﺮﺵ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻳﻚ ﻓﺮﺩ ﻓﻘﻴﺮ ﮔﺬﺭﺍﻥ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺣﺘﻰ ﺍﻣﻮﺍﻟﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺗﺤﻔﻪ ﻭ ﻫﺪﻳﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﻀﺮﺵ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﺪ، ﺑﻴﻦ ﻓﻘﺮﺍﺀ ﻭ ﻣﺴﺘﻤﻨﺪﺍﻥ ﻳﺎ ﻃﻠﺎﺏ ﻭﻣﺼﺎﻟﺢ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺻﺮﻑ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻈﺮ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺤﻔﻪ‌ﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺮﺟﻌﻴﺖ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﺨﺺ ﻣﺮﺟﻊ. ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺭﺋﻴﺲ ﺷﺮﻳﻌﺖ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﺷﺨﺺ ﺭﺋﻴﺲ.

-فقهای نامدار شیعه

[emoji257]

ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺘﻴﺠﺎﺭﻯ و حکایات[emoji257]

ﻣﻠﻜﺎﺕ ﻓﺎﺿﻠﻪ ﻭ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺷﻴﺦ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻧﻴﺴﺖ. ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺯﻋﺎﻣﺖ ﻭ ﺭﻫﺒﺮﻯ ﺍﻣﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺠﻠﺲ ﺩﺭﺱ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺑﺮﭘﺎﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻴﺎﺩﺕ ﺑﻴﻤﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺗﺸﻴﻴﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ‌ﻫﺎ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﺮﻩ ﺍﺯ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻰ ﮔﺸﻮﺩ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﻧﻘﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ: «ﺧﺪﻣﺖ ﺷﻴﺦ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ: «ﻓﻠﺎﻥ ﺳﻴﺪ ﻃﻠﺒﻪ ﺑﺪﻫﻜﺎﺭ ﻭ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﻣﺮﺣﻤﺘﻰ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭﺑﻔﺮﻣﺎﺋﻴﺪ. »ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﻛﻨﻮﻥ ﭘﻮﻟﻰ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﻣﮕﺮ ﻫﺸﺖ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﻧﻤﺎﺯﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻭﻯ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺁﻭﺭﺩ. »ﺁﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻡ: «ﻭﻟﻰ ﺍﻭ ﻣﺮﺩ ﻣﺤﺘﺮﻣﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﻯ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﺎ ﻛﻨﻮﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﻰ ﺭﺍ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. »ﺷﻴﺦ، ﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﺗﺎﻣﻞ ﻧﻤﻮﺩ ﻭﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ (ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ) ﺭﺍ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻡ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻫﺸﺖ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺟﺮﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺳﻴﺪ ﺑﺪﻫﻴﺪ. » ﺷﻴﺦ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﻯ ﻣﺘﻘﻰ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﺘﻰ ﻫﺪﺍﻳﺎﻳﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺑﻴﻦ ﻃﻠﺎﺏ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺣﻘﻮﻕ ﻳﻚ ﻃﻠﺒﻪ ﻣﻌﻤﻮﻟﻰ ﺑﺮﻣﻰ ﺩﺍﺷﺖ. ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ (ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺒﻠﻎ ﻛﻠﺎﻧﻰ ﺑﻮﺩﻩ) ﺍﺯ ﻭﺟﻮﻩ ﺷﺮﻋﻰ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺍﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﻳﺪ، ﻭﻟﻰ ﻭﻗﺘﻰ ﻭﻓﺎﺕ ﻧﻤﻮﺩ، ﺩﺭﻫﻢ ﻭ ﺩﻳﻨﺎﺭﻯ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﮕﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺑﻪ ﺍﻗﻞ ﻣﺎ ﻳﻘﻨﻊ ﺑﻪ، ﺍﻛﺘﻔﺎ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩ. ﻧﺰﺩﻳﻜﺎﻥ ﺷﻴﺦ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺷﻴﺦ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺷﻴﺦ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﻣﻌﻴﺸﺖ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺳﺨﺖ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ؟ ﺭﻭﺯﻯ ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻴﺦ ﺑﻪ ﻭﻯ ﮔﻠﺎﻳﻪ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﺎﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﻫﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ، ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻧﺎﭼﻴﺰﻯ ﻣﺎﻫﻴﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﻣﻨﺼﻮﺭﻣﻰ ﺩﻫﻰ؟ ﺷﻴﺦ (ﺭﻩ) ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺗﺎ ﻛﻠﻴﺪ ﺍﺗﺎﻗﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻯ ﻣﻰ ﺷﺪ، ﺁﻭﺭﺩﻧﺪﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﻳﻦ ﻛﻠﻴﺪ
ﺍﺗﺎﻕ، ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻔﺮﻣﺎ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﺪﻩ، ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻫﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﻳﺪ ﺟﻮﺍﺑﮕﻮ ﺑﺎﺷﻰ. »ﻣﺎﺩﺭ ﻣﺤﺘﺮﻣﺶ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺷﻴﺦ ﻣﺘﻨﺒﻪ ﺷﺪ ﻭ ﻛﻠﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻴﺦ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻣﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺘﻰ ﺭﺍﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻧﻤﻰ ﮔﻴﺮﻡ. » ﺭﻭﺯﻯ ﺷﺨﺼﻰ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﻴﺦ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺍﻯ ﺷﻲ! ﺷﺐ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻃﻨﺎﺏ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﻛﺸﺎﻥ ﻛﺸﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺗﺎﺳﺮ ﻛﻮﭼﻪ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﺗﻠﺎﺵ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺟﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻨﺪ ﻭﻯ ﺑﺮﻫﺎﻧﻴﺪ، ﻭ ﺑﺎﻟﺎﺧﺮﻩ ﺳﺮ ﻛﻮﭼﻪ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﻓﻜﻨﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻴﺪ. ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻔﺮﻣﺎﺋﻴﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻰ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﭼﻪ ﺑﻮﺩﻩ؟ »ﺷﻴﺦ (ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ) ﺑﺎ ﺗﺒﺴﻤﻰ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺧﺪﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻛﻨﺪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺭﺍ، ﺧﻮﺍﺏ ﺷﻤﺎ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﺟﻰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴﻢ ﻭ ﻭﺟﻮﻫﺎﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻰ ﻧﻴﺰ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ
ﺧﻮﺩﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻳﻚ ﺩﻳﻨﺎﺭ ﺑﺮﻣﻰ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻣﺎ ﻳﺤﺘﺎﺝ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺭﺍ ﺗﻬﻴﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﻭ ﺑﻌﺪﺍ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺧﻮﺩﺑﺮﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻢ. ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﻴﺎﻝ ﺩﻳﻨﺎﺭﻯ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺧﺮﻳﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻡ، ﻭﻟﻰ ﺩﺭﺑﻴﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﻜﺮ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻛﺮﺩﻡ؟ ﺗﺎ ﺑﺎﻟﺎﺧﺮﻩ ﺳﺮﻛﻮﭼﻪ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﺳﺨﺖ ﻣﺘﻨﺒﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ: ﺷﻴﺦ ﺍﻳﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﻰ، ﻭﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﻭ ﺩﻳﻨﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺟﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ! »ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﻮﻉ ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎﻯ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﻧﮕﻴﺰ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺷﻴﺦ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺟﺎ ﺩﺍﺩﺟﻬﺖ ﺑﻴﺪﺍﺭﻯ ﻏﻔﻠﺖ ﺯﺩﮔﺎﻥ، ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﻯ ﻭ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺷﻮﺩ.

-فقهای نامدار شیعه[emoji257]

ﺗﺎﻟﻴﻔﺎﺕ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ:[emoji257]

1-ﺍﻟﻤﻜﺎﺳﺐ (ﻓﻘﻪ) ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻜﺎﺳﺐ ﻣﺤﺮﻣﻪ، ﺧﻴﺎﺭﺍﺕ، ﻭ ﺍﺣﻜﺎﻡ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﻣﻌﺎﻣﻠﺎﺕ
2-ﻓﺮﺍﺋﺪ ﺍﻟﺎﺻﻮﻝ (ﺍﺻﻮﻝ) ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﺍﻟﻔﺎﻅ، ﺍﻣﺎﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﺻﻮﻝ ﻋﻠﻤﻰ. ﺍﻳﻦ ﺩﻭﻛﺘﺎﺏ ﻋﺎﻟﻰ ﺗﺮﻳﻦ ﺭﻭﺷﻬﺎﻯ ﻓﻘﻬﻰ ﻭ ﺍﺻﻮﻟﻰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﭘﮋﻭﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻋﻠﻢ ﻗﺮﺍﺭﻣﻰ ﺩﻫﺪ. 3-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺗﻘﻴﻪ
4-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺭﺿﺎﻉ ﻭ ﻧﺸﺮ ﺣﺮﻣﺖ ﺁﻥ
5-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻗﻀﺎﺀ ﻣﻴﺖ
6-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺳﻌﻪ ﻭ ﻣﻀﺎﻳﻘﻪ
7-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻋﺪﺍﻟﺖ
8-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﺼﺎﻫﺮﻩ
9-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﻠﻚ ﺍﻗﺮﺍﺭ
10-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻟﺎ ﺿﺮﺭ ﻭ ﻟﺎ ﺿﺮﺍﺭ»
11-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺧﻤﺲ
12-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺯﻛﺎﺕ
13-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺧﻠﻞ ﺻﻠﻮﺓ
14-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺍﺭﺙ
15-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺗﻴﻤﻢ
16-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﺗﺴﺎﻣﺢ
17-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺣﺠﻴﺖ ﺍﺧﺒﺎﺭ
18-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻗﺮﻋﻪ
19-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﺘﻌﻪ
20-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺗﻘﻠﻴﺪ
21-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻗﻄﻊ ﻭ ﺟﺰﻡ
22-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻇﻦ
23-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺍﺻﺎﻟﺔ ﺍﻟﺒﺮﺍﺋﻪ
24-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﺳﻚ ﺣﺞ
25-ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺍﻯ ﺑﺮ ﻣﺒﺤﺚ ﺍﺳﺘﺼﺤﺎﺏ
26-ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺍﻯ ﺑﺮ ﻧﺠﺎﺓ ﺍﻟﻌﺒﺎﺩ (ﺭﺳﺎﻟﻪ ﻋﻤﻠﻴﻪ) 27-ﻛﺘﺎﺑﻰ ﺩﺭ ﻋﻠﻢ ﺭﺟﺎﻝ (ﺍﺯ ﻭﺟﻴﺰﻩ ﻣﺠﻠﺴﻰ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ
ﺍﺳﺖ. )
28-ﺗﺎﻟﻴﻔﻰ ﺩﺭ ﺍﺻﻮﻝ ﺍﻟﻔﻘﻪ
29-ﺣﻮﺍﺷﻰ ﺑﺮ ﻋﻮﺍﺋﺪ ﻧﺮﺍﻗﻰ
30-ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺍﻯ ﺑﺮ ﺑﻐﻴﺔ ﺍﻟﻄﺎﻟﺐ
31-ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﻟﺘﺴﺎﻣﺢ ﻓﻲ ﺍﺩﻟﺔ ﺍﻟﺴﻨﻦ
32-ﺍﻟﺘﻌﺎﺩﻝ ﻭ ﺍﻟﺘﺮﺟﻴﺢ
33-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺗﻘﻴﻪ
34-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺍﻟﺘﻴﻤﻢ ﺍﻟﺎﺳﺘﺪﻟﺎﻟﻰ
35-ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺧﻤﺲ

ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺭﺟﻞ ﻋﻠﻢ ﻭ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻋﺎﻟﻴﻘﺪﺭ، ﺩﺭ ﺳﻦ 67 ﺳﺎﻟﮕﻰ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ 1281 (ﻣﻀﻤﻮﻥ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ ﻇﻬﺮ ﺍﻟﻔﺴﺎﺩ» 1281) ﺩﺭ 18 ﺟﻤﺎﺩﻯ ﺍﻟﺜﺎﻧﻰ، ﺑﺎ ﺍﻧﺒﻮﻫﻰ ﺍﺯ ﻣﻔﺎﺧﺮ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ‌ﻫﺎ ﻭ ﺫﺧﺎﺋﺮ ﻓﻜﺮﻯ ﻭ ﻣﻌﻨﻮﻯ ﻛﻪ ﻋﻤﻮﻣﺎ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺩﺍﺭﺑﺎﻗﻰ ﺷﺘﺎﻓﺖ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻮﮒ ﺧﻮﺩ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﺳﺎﺧﺖ.

-فقهای نامدار شیعه
[emoji257]

موضوع قفل شده است