جمع بندی زندگی با شوهر بداخلاق! آیا توقع محبت از شوهر، انتظار زیادیه؟

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زندگی با شوهر بداخلاق! آیا توقع محبت از شوهر، انتظار زیادیه؟

سلام
من 7ساله ازدواج کردم و شوهرم فردی فوق العاده بدخلق وزود رنجیه وخلقیاتش دقیقا برعکس منه. شدیدا گرایش به مردسالاری داره ومنو همیشه تحت تسلط خودش قرار داده. وقتی به گذشته ام نگاه میکنم همش تلخی وگریه های شبانه ام هست. نمیخواهم یکطرفه به قاضی بروم چون ایشان با وجود خلقیات تنگ شخصی بااراده ومستقل است اما عیبش این است که این خصوصیات باعث شده خود را همیشه تنها وبی کس فرض کند وبه هیچ کس اعتماد نکند حتی به اعضای خانواده ی خودش! بدبینی خصلت همیشگیش بوده واین تو زندگیمون تاثیر منفی گذاشته. ایشون اگه بیش از حد عصبانی بشن دست بزن هم پیدا میکند وبرایم خاطرات تلخ وناگواری به یادگار گذاشته. من حرفای زیادی برای گفتن دارم اما چون جدیدا عضو شدم تا همینجا کفایت میکنم لطفا اگه میشه منو راهنمایی کنید که چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با نام و یاد دوست

کارشناس بحث: امیدوار

rozesefid;320217 نوشت:
سلام
من 7ساله ازدواج کردم و شوهرم فردی فوق العاده بدخلق وزود رنجیه وخلقیاتش دقیقا برعکس منه. شدیدا گرایش به مردسالاری داره ومنو همیشه تحت تسلط خودش قرار داده. وقتی به گذشته ام نگاه میکنم همش تلخی وگریه های شبانه ام هست. نمیخواهم یکطرفه به قاضی بروم چون ایشان با وجود خلقیات تنگ شخصی بااراده ومستقل است اما عیبش این است که این خصوصیات باعث شده خود را همیشه تنها وبی کس فرض کند وبه هیچ کس اعتماد نکند حتی به اعضای خانواده ی خودش! بدبینی خصلت همیشگیش بوده واین تو زندگیمون تاثیر منفی گذاشته. ایشون اگه بیش از حد عصبانی بشن دست بزن هم پیدا میکند وبرایم خاطرات تلخ وناگواری به یادگار گذاشته. من حرفای زیادی برای گفتن دارم اما چون جدیدا عضو شدم تا همینجا کفایت میکنم لطفا اگه میشه منو راهنمایی کنید که چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بسمه تعالي
خدمت شما خواهر محترم سلام عرض مي‌كنم و از حسن اعتماد شما سپاسگزارم.
موضوع مطرح شده را مي توان به دو محور تفكيك كرد:
1- صفات شخصيتي و خلقي (و از جمله خصوصيات ذكر شده) همسر شما
2- نحوه تعامل جنابعالي با همسر

محور اول:
نسبت به محور اول، از آنجاكه اطلاعات زيادي از ايشان در دست ما نيست، ورود نمي كنم، ضمن اينكه مشاوره غير مستقيم ايشان(توسط شما) آن هم به صورت اينترنتي چندان، مفيد به نظر نمي رسد. بنابراين آنچه كه در اين محور مي‌توان عرض كر د اين است كه يا زمينه مشاوره حضوري و ارتباط با يك روانشناس را براي ايشان فراهم آوريد و يا در مرحله بعد با دوستان كارشناس به صورت تلفني 09640 تماس بگيريد.

محور دوم:
در اين محور، براي غلبه بر افكار منفي و مديريت مطلوب موضوعات لازم است:
1- افكار مثبت و خاطرات شيرين گذشته همراه با همسرتان را يادآوري و تقويت كنيد.
2- اين افكار مثبت را جايگزين افكار منفي و خاطرات تلخ گذشته، نماييد.
3- از خاطرات تلخ گذشته فرار نكنيد اما به آنها دامن نزنيد.
4- اين احساس را كه شما حامي و پشتيبان همسرتان هستيد را در ايشان ايجاد كنيد، در صورتيكه ايشان از اقتدار خود احساس رضايت داشته باشند، نه تنها پرخاش و بهانه گيري كمتري خواهند داشت، بلكه چشمه محبتشان به سمت شما جاري خواهد شد. از طريق:
الف) همراهي با تصميم گيريهاي ايشان
ب) قدرداني و سپاسگزاري از زحمات و خصوصيات مثبت ايشان
ج) برجسته كردن نقاط قوت ايشان
د) عدم انتقاد افراطي
احساس اقتدار را به ايشان هديه دهيد
5- از ايجاد بهانه براي وي جلوگيري كنيد.
در پايان به ياد داشته باشيد كه « الانسان عبيد الاحسان» : انسانها بنده نيكي كردن هستند.
پس با مدارا، سازگاري، محبت و احترام و ... ايشان را نرم كنيد.
در پناه خداي متعال موفق باشيد.

سلام

با تشکر از جوابگویی کارشناس محترم ، استفاده بردیم، لیکن یک سوال :

ما در باب بداخلاقی مگر از پیامبر و... حدیث نداریم؟ ( تحت هر عنوان و شرایطی که ما نمیدونیم و شما هم فرمایش نمودید که چون اطلاع نداریم نمیشه یک طرفه به قاضی رفت)

به نظر من در اینجور مواقع باید بی طرفانه و رک حرف زد ... مشکل اغلب ما ایرانیان این هست که سعی میکنیم ماست مالی کنیم حقایقی که در دین ما اومده :

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910620000197

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=221150

براساس این احادیث و روایات ، منهای برخی مسایل که در توضیح المسایل هم اومده و شاید بشه بداخلاقی و اخلاق تند رو توجیه کرد ( مثل بدحجابی زن و ... از این حرفا ، که در مراحل امر به معروف و نهی از منکر ، کمی شدت عمل هست اونم در مراحل مختلف و نه مثل این خواهرمون ، هفت سال !) به راستی جواب چیست برای این خانمی که سالهاست همسرش نه تنها بویی از اسلام رو استشمام ننمودند بلکه شاید اصلا نشنیدند اسلام و پیامبر مکرم اسلام و ائمه اطهار چه فرمودند ؟

خانم محترم، ببخشید ، جدا درمانی برای این مساله رذیلانه و زشت وجود نداره ( البته منهای کار کلیشه ای و گاه اجباری طلاق ) مگر :

سعی کنید صحبت های آقای امیدوار رو ابتدا به ساکن اجرایی بفرمایید و البته تم اسلامی قضیه رو اگر شوهرتون مبادی و عقیده مند هست به این مسایل بیشتر کنید ... والا که دیگه باید منتظر روزی باشید که به مانند یار پیامبر پس از مرگ صدای شنیده شدن جناق سینه همسرتون( با عرض پوزش!) شنیده بشه !

خداوند تو قرآن بارها گفته من دنیای دیگر رو گذاشتم واسه جزا و پاداش و عذاب این دنیا !

توکل بر خدا
صبر در راه خدا

ان الله مع الصابرین

یا حق

این سوال من نیست ..سوال دوستمه
این خانوم 8ساله ازدواج کرده و یه بچه 1 و نیم ساله داره
به خاطر دانشجو بودنشون و بچه داری ..نمیتونن کارهای خونه رو به نحو احسنت انجام بدن
اقای خونه در کارها و بچه داری همکاری نمیکنن و از خانوم تقاضا کردن که درس و دانشگاه و ببوسه و کنار بزاره
این خانوم هم یه ترم دیگه فارق التحصیل میشن و حاضر نیستن درسشون و نیمه تموم بزارن
اینطور میشه که در خونه برسر کارهای خونه بحث میشه و اقای خونه فحاشی میکنن
این خانوم هم در تمام فحش دادن ها و داد زدن های اقای خونه تذکر میدن که درست صحبت کنن
و این تذکر باعث میشه اقای خونه بیشتر فحش بدن
این خانوم نگرانه که این روال ادامه دار بشه و اقا عادت به فحش دادن کنن

اميدوار;323460 نوشت:
محور اول: نسبت به محور اول، از آنجاكه اطلاعات زيادي از ايشان در دست ما نيست، ورود نمي كنم،

ضمن عرض تشکر خدمت کارشناس محترم ودیگر دوستان.
لطفا اگه میشه بهم بگید بهتره چه اطلاعاتی واز چه بعدی براتون بگم که کمک کنه؟
منظورم اینه که از اتفاقات تلخی که سابق براین به خاطر رفتار تندش افتاده یا کلا خصوصیات اخلاقیش رو بگم ؟
درضمن همسر بنده گاها خاطرات تلخ وتبعیض آمیز خانوادش نسبت به اون با دیگر برادرش میگه وحس خیلی بدی بهش دست میده وبیشتر عصبی میشه.
من خودم شخصا فکر میکنم همه این ناراحتیها وعذابها ناشی از دوران نوجوانی وتربیت والدینش داره.
لطفا هرچیزی که ممکنه کمک کنه بیشتر اخلاقش شناخته بشه ازم بپرسید تابگم متشکرم

مهرنوش...;323566 نوشت:
این سوال من نیست ..سوال دوستمه
این خانوم 8ساله ازدواج کرده و یه بچه 1 و نیم ساله داره
به خاطر دانشجو بودنشون و بچه داری ..نمیتونن کارهای خونه رو به نحو احسنت انجام بدن
اقای خونه در کارها و بچه داری همکاری نمیکنن و از خانوم تقاضا کردن که درس و دانشگاه و ببوسه و کنار بزاره
این خانوم هم یه ترم دیگه فارق التحصیل میشن و حاضر نیستن درسشون و نیمه تموم بزارن
اینطور میشه که در خونه برسر کارهای خونه بحث میشه و اقای خونه فحاشی میکنن
این خانوم هم در تمام فحش دادن ها و داد زدن های اقای خونه تذکر میدن که درست صحبت کنن
و این تذکر باعث میشه اقای خونه بیشتر فحش بدن
این خانوم نگرانه که این روال ادامه دار بشه و اقا عادت به فحش دادن کنن

بسمه‌تعالي
ضمن عرض سلام و تشكر
به طور كلي، ما هر كاري رو كه انجام ميديم خارج از اين دو انگيزه نيست؛ يا به دنبال كسب يه منفعت هستيم و يا به دنبال دفع يه مفسده!
براين اساس، لازمه قبل از هركاري، خداقل واسه خودمون، براي چرايي اون كار، پاسخ قانع كننده‌اي داشته باشيم. به اين منظور لازمه در مواجه با ترديد، طرفين انتخاب رو وزن كشي كنيم، و ببينيم كدوم از ضرر بيشتري جلوگيري مي كنه و يا كدوم منفعت بيشتري رو به دنبال داره.
طبق اين قاعده كلي، ايشون بايد هدفشون از تحصيل و ادامه اون مشخص باشه و ببينند مصلحت زندگيشون، در شرايط جاري چه چيزي رو اقتضاء مي كنه. مسلما در تعارض نقشهايي چون همسرداري و والدگري با نقشي چون اشتغال يا ادامه تحصيل، آنچه مقدم است همسرداري و والدگري است. البته درصورتيكه تعارضي در بين نباشد، ادامه تحصيل مي ‌تواند نوعي كمال محسوب گردد.
قطع نظر قاعده فوق، به نظر مي‌رسد همسر ايشان، از جنبه هاي ديگري در زندگي ناراضي باشند و به گونه‌اي ممكن است مخالفت ايشان، تاحدودي متاثر از لجاجت نيز باشد. بنابراين لازم است پيشينه 8 ساله زندگي مشترك مرور گردد و نقاط آحتمالي آسيب ونارضايتي همسر برطرف گردد تا در مواجهه با چنين موضوعي ايشان انعطاف بيشتري از خود نشان دهند. ضمن اينكه لازم است از مقابله به مثل و يا پاسخگويي به بددهني ايشان قدري بيشتر خويشتنداري صورت گيرد، چرا كه همانطور كه خود نيز اشاره نموديد، اين امر مي تواند برانگيختگي و مخالفت ايشان را تشديد كند. ممكن است مخالفت ايشان بالفعل نوعي مشكل به حساب بيايد، لكن اين مشكل نبايد سبب بروز مشكل جديد و عميقتري تحت عنوان دلسردي همسران از يكديگر گردد.
به نظر مي رسد براي عبور از چنين مرحله‌اي لازم است:
1- فضاي عاطفي و صميميت بيشتري ميان همسران حاكم گردد.
2- به تصميمات مرد در ساير حوزه‌ها احترام بيشتري گذاشته شود، تا خلاء اقتدار منجر به خودرايي و لجاجت مرد نگردد.
3- خانم خانه، وقت بيشتري براي انجام امور منزل، شوهرداري و بچه داري اختصاص دهند و اوقات باقي مانده را به درس و بحث مشغول گردند ( در اشتغال همزمان به اين دو حوزه، وقت كمتري به درس خواندن اختصاص دهند) تا از بهانه گيري همسر مبني بر كوتاهي در انجام وظايف، جلوگيري كنند.
4- در صورت عدم رضايت همسر روي گزينه ديگري مانند مرخصي تحصيلي سرمايه گذاري كنند.
به اميد روزهاي طلايي تر براي همه زوجين
در پناه خداوند متعال موفق باشيد.

rozesefid;323853 نوشت:
ضمن عرض تشکر خدمت کارشناس محترم ودیگر دوستان.
لطفا اگه میشه بهم بگید بهتره چه اطلاعاتی واز چه بعدی براتون بگم که کمک کنه؟
منظورم اینه که از اتفاقات تلخی که سابق براین به خاطر رفتار تندش افتاده یا کلا خصوصیات اخلاقیش رو بگم ؟
درضمن همسر بنده گاها خاطرات تلخ وتبعیض آمیز خانوادش نسبت به اون با دیگر برادرش میگه وحس خیلی بدی بهش دست میده وبیشتر عصبی میشه.
من خودم شخصا فکر میکنم همه این ناراحتیها وعذابها ناشی از دوران نوجوانی وتربیت والدینش داره.
لطفا هرچیزی که ممکنه کمک کنه بیشتر اخلاقش شناخته بشه ازم بپرسید تابگم متشکرم

بسمه‌تعالي
ضمن عرض سلام مجدد
با توجه به اينكه از طرفي فرايند تشخيص، زمان بر و نيازمند به اطلاعات دقيق و جزيي است و از طرفي، اين فضا در مشاوره نتي با محدوديتهايي مواجه است، پيشنهاد مي كنم به صورت تلفني(09640) با دوستان مركز در ارتباط باشيد تا سريعتر به پاسخ موردئ نظر دست يابيد
اما به صورت كلي هر تفريطي مي تواند يك افراط را به دنبال داشته باشد،و همانطور كه شما اشاره نموديد محروميتهاي دوره كودكي و همچنين سبك فرزندپروري والدين نقش بسزايي در شكل گيري شخصيت يك فرد دارد. از اينرو ممكن است برخي يك رايي هاي ايشان، به علت جبران ناكاميهاي گذشته صورت بگيرد. به تعبيري چون ايشان در گذشته، محبت لازم را دريافت نكرده‌اند، ممكن است از اين راه درصدد اثبات قابليتها و شايستگيهاي خويش باشند.
به هر حال لازم است، تعامل شما با ايشان به گونه‌اي باشد كه احساس خلاء ناشي از گذشته تا حدودي جبران گردد و ايشان در كنار شما احساس امنيت را تجربه كنند.
در برخي موارد، افراد پرخاشگر ممكن است از اضطراب، وسواس و يا افسردگي رنج ببرند. وجه مشترك در همه اين اختلالات احساس ناايمني است. در صورت شدت آشفتگي ناشي از اين اختلات، براي رسيدن به آرامش لازم، در مواردي نياز به مداخله هاي روانشناختي و در مواردي هم نياز به مصرف دارو است.
در صورتي هم كه وضعيت شخص در حد اختلال نباشد، تجديد نظر در سبك زندگي و به دست آوردن مهارتهاي لازم و همچنين اصلاح رابطه زناشويي، مي تواند منجر به برطرف شدن مشكل گردد بدون اينكه نيازي به مداخله هاي تخصصي باشد.
به اميد روزهاي زيباتر براي شما و همه خانواده ها
در پناه خداوند متعال

من کسی رو میشناسم که وقتی هم اطرافیانش بهش احترام میگذارن و به قول شما به اون اقتدار میدن جو گیر میشه!!!و آخرش بازم حرف حزف خودشه.....شاید به خاسته های کوچیک تن بده اما خودخواهی هاش همچنان ادامه داره........

به نام او

[="blue"]این یک انتضار نیست بلکه یک وظیفه است که شوهر شما به شما احترام بگذارد ولی نمی گذارد حال ما چه کار کنیم ؟ آیا همان طور با او رفتار کنیم ؟ این بد ترین روش برای جواب بدیست . آدم مومن و آدم صالح جواب بدی را با خوبی و جواب خوبی را باز هم با خوبی می دهد .[/]
[="green"]شما باید اول خود به او تذکر بدید اگر ایشان اعتنا نکردند با پدر یا مادر خود یا ایشان در میان بگذارید چون آن ها این راه ها را یک دور رفته اند و تجربیات خوب و با ارزشی را به دست اوردند اگر هیچ کدام از این راه ها جواب نداد شما باید صبر پیشه کنید و زجر را تحمل کنید چون همین سختی ها است که انسان را والا مقام و بلند مرتبه می گرداند .[/]

یا حق

من فکرمی کنم بعدازراه حلهایی که دوستان ارائه کردندمثل برخوردخوب بافردوپاسخ بدی اوراباخوبی دادن

ورفتارخوب به نحواحسن داشتن.ودرمیان گذاشتن موضوع بااعضای خانواده

راه حل بعدی مراجعه به یک روانپزشکه.
متاسفانه خیلی ازافرادی که مشکل دارندازروانشناس وروانپزشک فرارمی کنند
درحالی که واقعانیازدارندکه به دکترمراجعه کنند.

گاهی قرص های خیلی دربهبودرفتارشخص موثرند.من این مساله رودرچندنفردیدم که بامراجعه به روانشناس وروانپزشک مشکلاتشون برطرف شده.

ممنونم از راهنمائیهاتون. اما من جرات اینو ندارم که بهش بگم باید بریم پیش مشاوره یا روان پزشک!!!
نه تنها قبول نمیکنه بلکه همینم یه موضوع جدید میشه برای بداخلاقی های بیشتر!!!!!

خسته شدم از صبر وتحقیر.
شخصی که تو خونه بد خلق باشه وباهر تقی به توقی که تو زندگی روز مره بیش میاد از کوره در بره وچشماشو ببنده ودهنش رو بازکنه نه تنها باعث دلشکستگی ودلسردی همسرش میشه بلکه بزرگترین ضربه ایی که این وسط به همسر وارد میشه اینه که این اهانتها ورفتارهای تحقیر امیز مانع رشد شخصیتی فرد مقابل میشه واعتماد به نفس وروحیه رو ازش میگیره.
وباعث میشه با افزایش سن شخصیت همزمان رشد نکنه وهمیشه منزوی و مغلوب باقی بمونه .
طوری که فرزند آدم هم تحت تاثیر این رفتارها دیگه مادر رو به چشم یک بزرگتر که زحمتش رو کشیده نبینه وحساب نبره:Ghamgin:

سلاممممم رز سفید
کاملا میفهممت چون تو شرایط مشابه تو زندگی میکنم و منم همین چند روز پیش به همسرم گفتم ما اگه روزی بچه بیاریم اون کودک به من به چشم یک پایین دست که باید بهش فقط دستور بده نگاه میکنه و هیچ حسابی نمیبره (چون واقعا رفتار همسرم با من بده و برای تک تک کارهای ریزش به من دستور میده انجامش بدم)

من نمیخوام مثه شما بعد 7سال بازم وضعم این باشه ولی الان که سه ساله گذشته هنوز نفهمیدم این زندگی کی قراره درست شه...
من که دیگه توان ندارم کاری کنم در راه بهبودش

من تنها کار مثبت یا منفی که تونسته کمی برام این وضعو قابل تحمل کنه اینه که بی تفاوت باشم، وقتی بد رفتاری میکنه اصلا تفاهم نداریم، به من اهمیت نمیده و... همش میگم خوب مهم نیست این اینطوریه دیگه...
این کار باعث شده به همسرم خیلی سرد بشم ولی به جاش کمی ارومتر بشم

شما باید یه مدت کاملا مطیع شوهر باشید و بسیار بهش محبت کنید...نه یه طوری که چندشش بشه...سعی کن براش ناز و عشوه بیای و لوندی کنی...ناخودآگاه بعد از مدتی آروم میشه...سعی کن براش آرایش کنی..هرکاری که باعث لذت بردنش بشه رو انجام بده(البته نه کاره خلاف شرع) امتحانش ضرر نداره...سعی کن بهش آرامش بدی...حتما جواب میده...انشاا...موفق میشی و رام شما میشه!!!

ولی خانم رز سفید برای اینکه بتونین مشاوره برین اصلا اسم روانپزشکو نیار.

تو شرایطی که یک مشکلی رو دارین دربارش بحث میکنین سعی کن به اینجا برسونی که نتونستین حلش کنین خودتون و نیازه یک نفر سوم کمک کنه حتی اصلا اسم نبر مشاور بریم بگو خودت چی میگی؟ ما 7سال همین مشکلو داریمو رفع نشده به نظرت کی کمکمون کنه خوبه؟ بعد به سمت مشاوره ببر.

اگه واکنش منفی بود اصلا گیر نده که دیگه احتمال اینکه تو اینده قبول کنه هم از بین میبری.

راه دیگه که من اولی برام جواب ندادو دومی جواب داد اینه که در یک دعوای خیلی سنگین که دیگه دوتایی بریدین (منظورم این نیست که دعوا راه بندازی، منظورم اینه که وقتی دعوایی که اونو خیلی خسته کرده خدایی نکرده ایجاد شد) بهش بگو میخوای با همین وضع تا اخر عمر زجر بکشیم ؟ بیا زندگیمونو نجات بدیم (چون خیلی حالش بده ممکنه بر اثر فشار روحی در اون لحظه قبول کنه اما این احتمال هم هست که بعدا زیرش بزنه که بازم پیشرفت بزرگی کردین)

من تونستم اینجوری مشاوره ببرمش (ناگفته نماند 2سال طول کشید ، ممکنه شما بیشتر هم طول بکشه اما شدنیه اگه خدا بخواد)

اما اگه بازم به هیچ وجه نشد مشاوره ببرینش(اصلا نگین روانشناس، روانپزشک... بگین بریم 1جا که 1ک بی طرف کمکمون کنه)
خودتون تنها برینو ازون مشاور بخواین که راه کار بده تا با همسرتون پیشش برین.
انشاالله زندگیتون شیرین بشه:Gol:

pari114sa;442941 نوشت:
شما باید یه مدت کاملا مطیع شوهر باشید و بسیار بهش محبت کنید...نه یه طوری که چندشش بشه...سعی کن براش ناز و عشوه بیای و لوندی کنی...ناخودآگاه بعد از مدتی آروم میشه...سعی کن براش آرایش کنی..هرکاری که باعث لذت بردنش بشه رو انجام بده(البته نه کاره خلاف شرع) امتحانش ضرر نداره...سعی کن بهش آرامش بدی...حتما جواب میده...انشاا...موفق میشی و رام شما میشه!!!

من اگه تا به امروز مطیعش نبودم الان زندگیم به 7-8 سال نرسیده بود.
تازه در مقابل شخص بی منطق وبداخلاق فقط سکوت جواب میده وبس.
اما گاهی پیمانه آدم پر میشه واونوقته که دیگه...:Ghamgin:

تازه شوهرم عجیبترین اخلاقش اینه که اصلا اجازه ارایش رو به من نمیده حتی تو خونه واسه خودش.
از آرایش بدش میاد. از عشوه گری و ناز وادا بدش میاد .از موی بلند بدش میاد.از رفت وآمد بدش میاد . :Ghamgin:
اون کلا همیشه جبهه مخالفه وساز مخالف میزنه. ومهم نیست اصل موضوع اصلا چی باشه مهم اینه که حتما ساز مخالفش رو بزنه والا آسمون به زمین میاد.
اون خیلی کم میخنده وهمیشه تو فکر نداشته هاشه. همیشه به همه بدبینه
واین اخلاقش منو خسته کرده.زندگی با چنین شخصی سخته خیییییییییییییییییلی سخته.

دوسته خوبم اگر میشه ماه تولد (اگه میشه که تاریخ تولدتونو کامل بگو)خودت وآقاتو بگو....بعدم اینکه شاید کسی و قبلا دوست داشته وبه زندگی با شما ناراضیه...اگر هیچکدوم از اینا نباشه شوهر شما (معذرت میخوام)مشکل روانی داره وباید ببریدش پیش یه روانپزشک...اگر به این منوال ادامه بدید حتما شما رو هم مریض میکنه...

سلام
خواهر گرامی برای عمل به توصیه‌های استاد امیدوار پیشنهاد می کنم از استاد امیدوار یا مشاور خود، معرفی کتابی برای شناخت
تفاوتهای زن و مرد درخواست کرده و بخوانید تا بتوانید درک بهتری از رفتار شوهر خود داشته باشید.

همچنین اگر زمینه آماده بود به همسرتان هم خواندن آنرا پیشنهاد کنید.

pari114sa;443033 نوشت:
دوسته خوبم اگر میشه ماه تولد (اگه میشه که تاریخ تولدتونو کامل بگو)خودت وآقاتو بگو....بعدم اینکه شاید کسی و قبلا دوست داشته وبه زندگی با شما ناراضیه...اگر هیچکدوم از اینا نباشه شوهر شما (معذرت میخوام)مشکل روانی داره وباید ببریدش پیش یه روانپزشک...اگر به این منوال ادامه بدید حتما شما رو هم مریض میکنه...

اصلا مسئله این حرفا نیست
اینو مطمئنم که اولین شخصی که وارد زندگیش شده منم .
اصلا ایشون تو فاز عشق وعاشقی نیست وخیلی مغرور تر از این حرفاست.
تازه از اینکه یه زمانی بهم ابراز علاقه کرده واین حسش رو بروز داده عذاب میکشه واین به اون خاطر نیست که از من ناراضیه کلا در شان خودش نمیدونه برای یک زن غرور خودشو بشکنه .
تو این 7-8 سالم بهم ثابت شده که در مقابل زنهای دیگه غرور خودشو حفظ میکنه وآدم سست عنصری نیست.
این اخلاقش خوبه ولی واسه زنهای غریبه نه واسه من که همسر شم وبه توجه ومحبتش نیاز دارم.
مسئله اصلی اینه که ذاتا بداخلاقه و زود عصبی میشه واین خلق وخوی تنها ایشون نداره وکلا خونوادگی این اخلاق هارو دارن.
قبلا سعی کردم یه جوری ببرمش پیش مشاوریا روانپزشک اما کلی قش قرق راه انداخته و...

نمیدونم گفتن تاریخ تولد مشکلی رو حل میکنه یا نه امامیگم:
تاریخ تولدمن 16شهریور هست سال 63
وایشون 30 ابان سال 59

[="DarkOrchid"]

عصا;327960 نوشت:
شما باید اول خود به او تذکر بدید اگر ایشان اعتنا نکردند با پدر یا مادر خود یا ایشان در میان بگذارید چون آن ها این راه ها را یک دور رفته اند و تجربیات خوب و با ارزشی را به دست اوردند اگر هیچ کدام از این راه ها جواب نداد شما باید صبر پیشه کنید و زجر را تحمل کنید چون همین سختی ها است که انسان را والا مقام و بلند مرتبه می گرداند .

سلام من با این مخالفم که خانواده را در جریان بگذارند چون خود این عدم راز داری در خانه باعث میشود مرد بدبین تر شودو اختلافاتی را که موقع مواجهه با دیگران ابراز نمیکرد و ظاهرا خوب بود را داد بزند و الی آخر ...مگه پدر و مادر چقدر تجربه دارند آ نها کاسه ی داغتر از آش شده و به خاطر ارتباط با یک طرف فقط طرف او را میگیرند و این خود اختلاف آور است.هیچکس بی غرض تر از مشاور نیست از همانها استفاده کند و راه های آنها را انجام دهدتا نتیجه بگیرد ودر هین راه صبر کند نه بدون انجام کاری صبر کند!!![/]

[="DarkOrchid"]

شهیدشفیعی;328446 نوشت:
متاسفانه خیلی ازافرادی که مشکل دارندازروانشناس وروانپزشک فرارمی کنند
درحالی که واقعانیازدارندکه به دکترمراجعه کنند.

گاهی قرص های خیلی دربهبودرفتارشخص موثرند.من این مساله رودرچندنفردیدم که بامراجعه به روانشناس وروانپزشک مشکلاتشون برطرف شده.


سلام خود این هم مشکلاتی رو در پی داره مثلا باعث میشه خانم فکر کنه خودش خوبه و فقط مشکل از همسره یا اینکه اگر بگه همسر رو بدبینتر میکنه .باید اینگونه بیان شود:
[SPOILER]آقا جان!! سر درد دارید؟ سرتون گیج میره؟ تلوزیون میگفت نباید الکی مسکن بخورید درد رو مخفی میکنه خدای نکرده اتفاق بدی براتون پیش میاد اونوقت نمیگید من بدون شما چهکار باید کنم !! حالت خوب نیست میخوای ببرمت دکتر!!!!:deldari:(دیدید چقدر کلام مهربونه):Mohabbat:[/SPOILER]
نه اینکه ربطش دهند به دعوا و اینکه::Sokhan: آقا اصلا این عصبانیتت مال اعصابه بیا بریم دکتر !!!
خوب معلومه لج میکنه هم به خاطر اینکه فکر میکنه تمام تقصیر ها رو میخواد بندازه رو دوش مرد هم بخاطر اینکه مرد فکر میکنه که زن تصورش این است که مرد تا به حال حقی نداشته و فقط چون اعصابش خرابه دعوا میکرده .حتی اگر همچین چیزی واقعیت داشته باشه هم نباید کاری کرد که مرد بفهمد نگران نباشید بعد از اینکه مرد دوره درمانی را بگذراند متوجه این اشتباهاتش میشود پس فعلا سیاست به خرج دهید و توریه کنید)
شایدم تا به حال همچین حرفی زدن و با آماجی از چک و لقد مواجه شدن!!!!:jangjoo:[/]

[="DarkOrchid"]

شمیم الزهرا;442914 نوشت:
دستور بده نگاه میکنه و هیچ حسابی نمیبره (چون واقعا رفتار همسرم با من بده و برای تک تک کارهای ریزش به من دستور میده انجامش بدم)

سلام موقعی که دارید براش کاری میکنید با مهربونی بگید:
[SPOILER]:Khandidan!:گول خوردید!!! اومدم بگم ولی حذفش کردم چون دیدم فضا خیلی محبتی میشه اول باید کارشناسا اجازه بدن و بعد بگم و تازه کارشناسا بگن درسته اینجوریی محبت کردن یا نه؟[/SPOILER]
راستی میدونستی حضرت علی علیه السلام تو کار خونه کمک میکردند ؟میدونی چقدر خدا مردایی رو که تو خونه کمک میکنن کمک میکنه و در رحمت بروشون باز میکنه ؟
و یک روایتم داریم که (توصیه میکنم مستقیم نگید مثل اینکه شما هم یک دستوری بهش بدید بعد سریع بگید نه نیار زحمت میشه خودم میارم یاد این حدیث افتادم که)میگن :ملعون است (یا نمیدونم) /از مانیست /کسی که کارشو به گردن دیگران بیندازد حتی اگر آوردن یک مسواک باشد (برید اصلشو پیدا کنید.)
اصلا شاید کار دادن به شما به خاطر این است که ببیند چقدر دوستش دارید و حاضرید به خاطرش از جای گرم و نرم پاشید. شاید واقعا به شما وابسته است. شاید عادت کرده . شاید خسته ست.؟؟؟؟؟ببینید کدومه هرکدوم راه داره[/]

[="DarkOrchid"]

rozesefid;443085 نوشت:
این اخلاقش خوبه ولی واسه زنهای غریبه نه واسه من که همسر شم وبه توجه ومحبتش نیاز دارم.
مسئله اصلی اینه که ذاتا بداخلاقه و زود عصبی میشه واین خلق وخوی تنها ایشون نداره وکلا خونوادگی این اخلاق هارو دارن.

سلام اگه شما بهش محبت واقعی کنید کم کم اون هم عادت میکنه که مهربون باشه.حتی اگه اون محبت نکنه این محبت در شما ایجاد میشه و این محبت باعث میشه هرطوری هست تحملش کنید تحملی زیبا که عامل رشد شما و خانواده باشد.ضمنا همیشه جلوی بچه ها احترام باباشونو نگه دار ولی نشان بدهید که کار خوب و بد چیست و دقت داشته باشید که بچه ها با پدر بد نشوند.
اگر خانوادگیه و ذاتی نمیشه کاری کرد مگه اینکه عزم و اراده ی جدی داشته باشه و همیاری و همراهی و محبت شما لازم و ضروری ست.

rozesefid;443085 نوشت:
تازه از اینکه یه زمانی بهم ابراز علاقه کرده واین حسش رو بروز داده عذاب میکشه واین به اون خاطر نیست که از من ناراضیه کلا در شان خودش نمیدونه برای یک زن غرور خودشو بشکنه .

[SPOILER] مثلا بهش به شوخی با حرکات و یا وجنات ویژه که ایشون دوست دارن بگید: فکر میکنی اینجوری جذاب میشی برام.اینم یه جور لوس کردن مردونه ست .جلو دیگران خوبه ولی جلوی خودمون که محرم اسرار همیم نه:khandeh!:[/SPOILER][/]

[="Microsoft Sans Serif"]درود بر بانو رُز سپید :Gol:

از گفته‌های شما چنان بر می‌آید که همسری مغرور و سخت دارید ولی این مرد سر سخت، در یک بازه‌ی زمانی، سرسختی خود را کنار گذاشته و با شما رفتاری مهربانانه داشته است که اکنون از انجام آن رفتارها، پشیمان است.

هرگونه دگرگونی در رفتار، یک محرک بیرونی دارد.
اگر به خاطر بیاورید که در هنگام دگرگونی رفتار وی، که آغاز بداخلاقی و پایان مهربانی ایشان بوده است، چه رفتارهایی داشته‌اید، می‌تواند بسیار کمک کننده باشد.

یک پرسش نیز می‌توان پرسید:
آیا این بداخلاقی‌های همسر شما، از همان ابتدای ازدواج و در دوران نامزدی نیز بوده است؟

آبـرنـگـ;443291 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]درود بر بانو رُز سپید :Gol:

از گفته‌های شما چنان بر می‌آید که همسری مغرور و سخت دارید ولی این مرد سر سخت، در یک بازه‌ی زمانی، سرسختی خود را کنار گذاشته و با شما رفتاری مهربانانه داشته است که اکنون از انجام آن رفتارها، پشیمان است.

هرگونه دگرگونی در رفتار، یک محرک بیرونی دارد.
اگر به خاطر بیاورید که در هنگام دگرگونی رفتار وی، که آغاز بداخلاقی و پایان مهربانی ایشان بوده است، چه رفتارهایی داشته‌اید، می‌تواند بسیار کمک کننده باشد.

یک پرسش نیز می‌توان پرسید:
آیا این بداخلاقی‌های همسر شما، از همان ابتدای ازدواج و در دوران نامزدی نیز بوده است؟

بله از همون اوایل که شناختمش وازدواج کردیم همینطور بدخلق وخشک بود.
اما در عین حال مردی به شدت سخت کوش ومستقلی هست.
ولی این استقلال ذاتیش باعث شده که استقلال شخصیتی من رو هم تصاحب کنه ومنو از هرگونه دخالت وتصمیم گیری در امور مهم خانه منع کنه.
بطوری که حق ندارم حتی در امور مالی واقتصادی خانواده دخالت کنم.
یعنی حق سوال رو هم ندارم مگر اینکه خودش به اختیار خودش چیزی در این مورد بگه.
واین مورد شدیدا منو آزار میده چون من نمیتونم مخارج جاری وملزومات زندگی رو با توجه به بودجمون تنظیم وازش درخواست کنم.
در این بحران اقتصادی وگرانی هم که دیگه مسئله حادتر شده وهرروز حرص وجوش داریم.
همیشه میگه : کسی که دستش به دهنش به زور میرسه نباید ازدواج کنه ومن این اشتباه رو کردم.
این جمله همیشه در عصبانیتهاش ورد زبانشه ومنو همیشه میرنجونه .:Ghamgin:

[="Microsoft Sans Serif"]

rozesefid;443651 نوشت:
بله از همون اوایل که شناختمش وازدواج کردیم همینطور بدخلق وخشک بود.
اما در عین حال مردی به شدت سخت کوش ومستقلی هست.
ولی این استقلال ذاتیش باعث شده که استقلال شخصیتی من رو هم تصاحب کنه ومنو از هرگونه دخالت وتصمیم گیری در امور مهم خانه منع کنه.
بطوری که حق ندارم حتی در امور مالی واقتصادی خانواده دخالت کنم.
یعنی حق سوال رو هم ندارم مگر اینکه خودش به اختیار خودش چیزی در این مورد بگه.
واین مورد شدیدا منو آزار میده چون من نمیتونم مخارج جاری وملزومات زندگی رو با توجه به بودجمون تنظیم وازش درخواست کنم.
در این بحران اقتصادی وگرانی هم که دیگه مسئله حادتر شده وهرروز حرص وجوش داریم.
همیشه میگه : کسی که دستش به دهنش به زور میرسه نباید ازدواج کنه ومن این اشتباه رو کردم.
این جمله همیشه در عصبانیتهاش ورد زبانشه ومنو همیشه میرنجونه .:Ghamgin:

برخی از آدم‌ها، اشتباه‌های خودشون رو گردن نمی‌گیرن و دوس دارن همیشه دیگری و مقصر جلوه بدن.

تو همین ماه رمضون امسال، خونه یکی از آشناهامون برای افطاری و شام دعوت بودیم.
دوستای آشنای ما اومدن و افطاری خوردن؛ بعد آشنامون به من که کوچکترین بودم طبق معمول گفت افطاری و مخلفات رو جمع کن، کسایی که هنوز نیومدن، دیگه افطاری رو می‌خورن بعد میان پس جمشون کن! بعد همه‌ی مهمونا هم تکرار کردن که: «آره دیگه کسی که افطاری نخورده باشه، نمی‌یاد».
منم جمع کردم؛ ولی بعد از یه ربع، دو سه تا از دوستای آشنامون اومدن و آشنامون جلو جمع به من گفت: «مگه نگفتم حالا سفره رو جمع نکن شاید کسی بازم بیاد؟!»
منو میگی، آه => :Moteajeb!:!!
گفتیم ریشش سفیده جوابشو ندیم که احترامشو نگه داریم؛ اومدم تو آشپزخونه که دوباره چیزا رو ببرم، دیدم گویا خودشم باورش شده که من سرخود سفره رو جمع کردم، اومد دوباره گفت: بهت نگفتم، حالا مجبوری دوباره سفره رو بندازی!
من بازم چیز نگفتم ولی واقعاً احساس کردم الانه که چشمام عین این عروسکای فنری، یه دفه بزنه بیرون :Moteajeb!:!!
خلاصه، یه باره دیگه‌ام همین جمله رو تکرار کرد و دیدیم نه! این انگار خودشم باورش شده ...! این بود که جوابش رو دادیم :khandeh!:! (اونم دیگه ساکت شد)

این مرد، با زنش، همیشه‌ی خدا دعوا دارن؛ یه بار که با هم مسافرت رفتیم، وسط پارک جنگلی داد و بیداد راه انداخته بودند سر اینکه سیخ گوجه رو چرا اینجوری گرفتی! (همه‌ام ماها رو نگاه می‌کردن و ...) که بعد اون هرچی می‌گن بیاید بریم سفر، بابام بهونه میاره.

ولی چیزی که فهمیدم، اینه که هردو مقصرن، هم زن و هم مرد؛ هر دو سر یه چیز ساده دعوا می‌کنن و هردوشون، خودشون را بی‌گناه و دیگری رو گناه‌کار می‌دونن.


*****


صادقانه و دوستانه بگوییم
بانو رز سپید

در مشکلات زندگی، تنها یک طرف، مقصر نیست و این زن و مرد‌اند که باعث مشکلات می‌شوند.
ولی هرکدام از آن‌ها، گمان می‌کنند که رفتار و حتی اشتباه‌هایشان، ناچیز و بی‌مورد است!
شوهر شما، می‌تواند مهربان باشد، همانگونه که در یک زمانی بوده؛ ولی چرا از مهربان بودن پشیمان شد؟
اگر قرار بود در برابر همه‌ی زن‌ها، از جمله زن خودش سرسخت باشد، چرا در یک بازه‌ی زمانی، سرسختی‌اش را کنار گذاشت؟

در جایی دیدیم که زنی از بدی‌های شوهرش می‌گفت و اینکه (5) سال است با او ازدواج کرده‌اند و حتی هنوز یک‌بار هم با هم به حمام نرفته‌اند چون خجالت می‌کشد! از اینکه شوهرش نسبت به او سرد شده است؛ نسبت به او بداخلاق شده است؛ از اینکه پس از دو سال از ازدواجشان پیشنهاد حمام رفتن را به همسرش می‌دهد ولی او آنرا رد می‌کند؛ از اینکه شوهرش از آرایش و دیگر چیزها بدش می‌آید ولی به سایت‌های جنسی می‌رود و نگاه آنان می‌کند.

آن زن، ایرادهای خود را ندید که چرا در دو سال ابتدایی زندگی‌شان آنچنان خجالت می‌کشیده که حتی یک حمام هم با هم نرفته‌اند و این خودش با حیای بیش از اندازه‌اش، باعث سردی شوهرش شده است و باعث می‌شود تا اعتماد به نفس مردش پایین بیاید.
در سخنان آن زن، هیچ سخنی از اشتباه‌های خودش نبود و تنها از اشتباه‌های شوهرش سخن گفته بود!
آیا می‌شود در (5) سال زندگی، یک زن هیچ اشتباهی را انجام ندهد و همواره رفتار شوهرش روز به روز، بدتر شود؟

سخنان ما، همین بود؛ باور بفرمایید از روی دوستی این سخنان را گفتیم، زیرا شما با ما در یک کشور و در یک جهان زندگی می‌کنید؛ آن کجا که هم میهنان من سرخوش باشند و کارهای خود را خوب انجام دهند و کشور را پیشرفت دهند، و آن کجا که ...
امیدواریم سخنان ما، باعث آزردگی شما نشده باشد.
از ته دل، برایتان زندگی‌ای سرسبز و زیبا آرزو می‌کنم :Gol:

آبـرنـگـ;443702 نوشت:

[=Microsoft Sans Serif]صادقانه و دوستانه بگوییم
بانو رز سپید

در مشکلات زندگی، تنها یک طرف، مقصر نیست و این زن و مرد‌اند که باعث مشکلات می‌شوند.
ولی هرکدام از آن‌ها، گمان می‌کنند که رفتار و حتی اشتباه‌هایشان، ناچیز و بی‌مورد است!
شوهر شما، می‌تواند مهربان باشد، همانگونه که در یک زمانی بوده؛ ولی چرا از مهربان بودن پشیمان شد؟
اگر قرار بود در برابر همه‌ی زن‌ها، از جمله زن خودش سرسخت باشد، چرا در یک بازه‌ی زمانی، سرسختی‌اش را کنار گذاشت؟

در جایی دیدیم که زنی از بدی‌های شوهرش می‌گفت و اینکه (5) سال است با او ازدواج کرده‌اند و حتی هنوز یک‌بار هم با هم به حمام نرفته‌اند چون خجالت می‌کشد! از اینکه شوهرش نسبت به او سرد شده است؛ نسبت به او بداخلاق شده است؛ از اینکه پس از دو سال از ازدواجشان پیشنهاد حمام رفتن را به همسرش می‌دهد ولی او آنرا رد می‌کند؛ از اینکه شوهرش از آرایش و دیگر چیزها بدش می‌آید ولی به سایت‌های جنسی می‌رود و نگاه آنان می‌کند.

آن زن، ایرادهای خود را ندید که چرا در دو سال ابتدایی زندگی‌شان آنچنان خجالت می‌کشیده که حتی یک حمام هم با هم نرفته‌اند و این خودش با حیای بیش از اندازه‌اش، باعث سردی شوهرش شده است و باعث می‌شود تا اعتماد به نفس مردش پایین بیاید.
در سخنان آن زن، هیچ سخنی از اشتباه‌های خودش نبود و تنها از اشتباه‌های شوهرش سخن گفته بود!
آیا می‌شود در (5) سال زندگی، یک زن هیچ اشتباهی را انجام ندهد و همواره رفتار شوهرش روز به روز، بدتر شود؟

سخنان ما، همین بود؛ باور بفرمایید از روی دوستی این سخنان را گفتیم، زیرا شما با ما در یک کشور و در یک جهان زندگی می‌کنید؛ آن کجا که هم میهنان من سرخوش باشند و کارهای خود را خوب انجام دهند و کشور را پیشرفت دهند، و آن کجا که ...
امیدواریم سخنان ما، باعث آزردگی شما نشده باشد.
از ته دل، برایتان زندگی‌ای سرسبز و زیبا آرزو می‌کنم :Gol:

در پاسخ به سخنان شما فقط اینو ازتون میخوام که یه سر به این تاپیک که آدرسش رو میذارم بزنید وهمه مطالب دست نوشت منو بخونید(خصوصا پست شماره 9)
وبعد ببینید از این سخنتون تجدید نظر میکنید یا نه ؟؟؟؟

http://www.askdin.com/thread26714.html

سوال:

rozesefid;320217 نوشت:
سلام
من 7ساله ازدواج کردم و شوهرم فردی فوق العاده بدخلق وزود رنجیه وخلقیاتش دقیقا برعکس منه. شدیدا گرایش به مردسالاری داره ومنو همیشه تحت تسلط خودش قرار داده. وقتی به گذشته ام نگاه میکنم همش تلخی وگریه های شبانه ام هست. نمیخواهم یکطرفه به قاضی بروم چون ایشان با وجود خلقیات تنگ شخصی بااراده ومستقل است اما عیبش این است که این خصوصیات باعث شده خود را همیشه تنها وبی کس فرض کند وبه هیچ کس اعتماد نکند حتی به اعضای خانواده ی خودش! بدبینی خصلت همیشگیش بوده واین تو زندگیمون تاثیر منفی گذاشته. ایشون اگه بیش از حد عصبانی بشن دست بزن هم پیدا میکند وبرایم خاطرات تلخ وناگواری به یادگار گذاشته. من حرفای زیادی برای گفتن دارم اما چون جدیدا عضو شدم تا همینجا کفایت میکنم لطفا اگه میشه منو راهنمایی کنید که چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ:

اميدوار;323460 نوشت:
بسمه تعالي
خدمت شما خواهر محترم سلام عرض مي‌كنم و از حسن اعتماد شما سپاسگزارم.
موضوع مطرح شده را مي توان به دو محور تفكيك كرد:
1- صفات شخصيتي و خلقي (و از جمله خصوصيات ذكر شده) همسر شما
2- نحوه تعامل جنابعالي با همسر

محور اول:
با توجه به مجموعه شناختی که مبتنی بر توضیحات شما از ایشان برای ما حاصل می شود، به نظر می رسد همسر شما فردی نوروتیک هستند از مواردی چون افسردگی، اضطراب و...رنج می برند، مادامی که این وضعیت تغییر نکند، تغییر رفتار ایشان نیز چندان منطقی نیست.
افراد افسرده در کنار مصرف دارو و نیازمند فعال شدن سیستم حمایتی هستند، یعنی نیازمند توجه و حمایت دیگران هستند.
در صورتی که زمینه حضور وی برای مراجعه حضوری و مصرف دارو فراهم نیست، ترتیبی اتخاذ کنید تا ایشان
_از خواب بیشتر و در عین حال عمیق و آرامتری برخوردار شوند، حتما سر شب بخوابند
_ با مشاوره با اطباء سنتی غذاهایی که طبع سرد و سودا زا دارند را طبخ نکنید و متقابلا غذاهایی را که باعث کاهش سودا می شوند را برای ایشان و مجموع خانواده آماده کنید.
_ از دم کرده برخی گیاهان دارویی مانند گل گاوزبان و... ونیز مصرف برخی عرقیجات برای وی غفلت نکنید. خودتان مصرف کنید و ایشان را نیز با خود همراه کنید تا در مصرف این داروها که در واقع چای طبیعی هستند مقاومت نکند. ( لزوما با یک طبیب سنتی مشورت کنید)
_ ایشان را به مسافرت، ارتباط با دوستان، تفریح و بویژه ورزش ترغیب کنید.
و...

محور دوم:
در اين محور، براي غلبه بر افكار منفي و مديريت مطلوب موضوعات لازم است:
1- افكار مثبت و خاطرات شيرين گذشته همراه با همسرتان را يادآوري و تقويت كنيد.
2- اين افكار مثبت را جايگزين افكار منفي و خاطرات تلخ گذشته، نماييد.
3- از خاطرات تلخ گذشته فرار نكنيد اما به آنها دامن نزنيد.
4- اين احساس را كه شما حامي و پشتيبان همسرتان هستيد را در ايشان ايجاد كنيد، در صورتيكه ايشان از اقتدار خود احساس رضايت داشته باشند، نه تنها پرخاش و بهانه گيري كمتري خواهند داشت، بلكه چشمه محبتشان به سمت شما جاري خواهد شد. از طريق:
الف) همراهي با تصميم گيريهاي ايشان
ب) قدرداني و سپاسگزاري از زحمات و خصوصيات مثبت ايشان
ج) برجسته كردن نقاط قوت ايشان
د) عدم انتقاد افراطي
احساس اقتدار را به ايشان هديه دهيد
5- از ايجاد بهانه براي وي جلوگيري كنيد.
در پايان به ياد داشته باشيد كه « الانسان عبيد الاحسان» : انسانها بنده نيكي كردن هستند.
پس با مدارا، سازگاري، محبت و احترام و ... ايشان را نرم كنيد.

در پناه خداي متعال موفق باشيد.

موضوع قفل شده است