جمع بندی وجود کلمه "اسلامی" در "جمهوری اسلامی ایران " به نفع اسلام است یا ضرر اسلام؟

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وجود کلمه "اسلامی" در "جمهوری اسلامی ایران " به نفع اسلام است یا ضرر اسلام؟

با سلام و احترام
لطفا بفرمائید که وجود کلمه اسلامی در عنوان نام کشور ایران "جمهوری اسلامی ایران" چه محاسن و معایبی دارد؟ (هم برای ایران و هم برای اسلام).
با تشکر



با نام و یاد دوست







محاسن و معایب(1) اسلامی بودن عنوان جمهوری اسلامی ایران

با سلام به شما دوست عزیز

hamid40;319659 نوشت:
وجود کلمه اسلامی در عنوان نام کشور ایران "جمهوری اسلامی ایران" چه محاسن و معایبی دارد؟ (هم برای ایران و هم برای اسلام).

دیدگاه و جهان بینی مردم مسلمانی که انقلاب اسلامی را برپا ساختند، محور پاسخ سؤال قرار می گیرد، و طبق این دیدگاه، برچیدن بساط ظلم و خارج شدن از زیر یوغ کفر وشرک،‌ و حاکم ساختن نظامی مبتنی بر آموزه های قرآنی یک دستور اکید الهی بوده و آیات فراوانی بر آن دلالت دارد.

اسلام واحیای دستورات حیات بخشش، آنقدر برای پیروانش جذاب و زیباست که حاضرند از همه هستی خود گذشته تا اسلام پایدار بماند.

به عبارتی دیگر مردم مسلمان ایران با محاسبه پا به میدان مبارزه گذاشته و حساب کردند اگر سختی های یک مبارزه را تحمل کنند، در عوض، قوانین قرآنی علی رغم میل کفار و مشرکین حاکم خواهد شد و حاکم ساختن چنین قانونی خواست همه پیامبران و هدف اصلی ارسال رسل است(2) لذا همه معایب و سختی هائی که مسلمانان برای حاکم ساختن اسلام متحمل می شوند به دلیل محاسنش می باشد.

به هم تنیده شدن نفع و ضرر چنین عنوانی توضیح بیشتری می طلبد:
در طول تاریچ چنین بوده که هرگاه حق (به صورت واضح و بی پیرایه) مطرح و عیان شود، باطل با همه وجود به میدان آمده و تمام سعی و تلاش خود را می کند تا جلوی پیشرفت حق را بگیرد،‌ زیرا طبع باطل چنین است، لذا ازهیچ کوششی در این راه دریغ نکرده تا با این اندیشه مبارزه نماید، از محاصره اقتصادی و ایجاد نا امنی در جامعه اسلامی گرفته تا تبعید و شکنجه و قتل.

اما اگر مسلمانان، منادی و عامل به همه خصلتهای خوب باشند ولی به دنبال احیای توحید و نفی شرک نباشد قطعا باطل، با آنها کاری نداشته و از آنان تعریف و تمجید نموده بلکه در مواردی به کمک آنها نیز خواهد آمد.

مثلا پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جامع همه محاسن اخلاقی بوده و قبل نبوتشان مورد احترام همه اهالی مکه قرار داشته و ایشان را به محمد امین می شناختند،‌ اما همینکه بحث توحید و نفی شرک مطرح گشت نه تنها دیگر ایشان را امین هم نخوانده بلکه شاعر و ساحر و مجنون و کذاب خطاب نموده و مسخره می کردند و در نهایت نقشه قتل کشیده و ...

مثال امروزی آن نیز همین جمهوری اسلامی خودمان است،‌ قبل از اسلامی شدن رژیم، ما برای باطل، عزیز و ژاندارم منطقه بودیم و همه چیز برای ما فراهم می کردند و حتی موافق بهره مندی ما از انرژی هسته ای نیز بودند، اما پس از برقراری جمهوری اسلامی با انواع و اقسام توطئه و جنگ و نا امنی و غیره مواجه شدیم و تنها جرم ما احیای توحید خالص بود، خالص یعنی نفی شرک و مشکل از همین نفی شرکی است که در کلمه لااله الا الله موجود است.

آمریکای جنایتکار با جمهوری اسلامی شعاری نیز کاری ندارد،‌ مگر پاکستان جمهوری اسلامی نیست؟ اما چرا با بمب هسته ای او کنار آمد؟ زیرا اسلامش اسلام ابراهیمی و همراه با برائت از کفار نیست.

مردم مسلمان ایران با احیای شعار قرآنی نه شرقی نه غربی به آغوش مشکلات بی شماری رفته است، مشکلاتی که در این بحث نامش را عیب و ضرر می گذاریم. ‌

طبیعی است که برشمردن و محدوده ضررهای احیای حق، دائره وسیعی است به وسعت همه آنچه مادیات نام دارد، مادیاتی که برای مسلمان در برابر معنویات هیچ است، لذا یک مسلمان همه مادیات خود را در معرض خطر و نابودی قرار داده تا اسلام زنده شود.

اما اگر کسی سؤال کند جمهوری اسلامی ایران چیست که دنیای غرب او را تحریم همه جانبه کرده و حتی از صدور لوازم یدکی اتومبیل سواری به ایران جلوگیری می کند اما سالانه معادل میلیاردها دلار، هواپیماهای جنگی و تسلیحات گوناگون به کشورهای اسلامی خلیج فارس صادر می کند، تفاوت اسلام ما و اسلام آنان در چیست؟

در واقع عیب ما چیست که محروم از الطاف(!!!) دشمنان قرآنیم، و حسن امثال عربستان سعودی در چیست که مورد لطف و محبت دشمنان پیامبر خدا هستند.

به عبارتی دیگر ما چه داریم که آنها ندارند، و آنها چه دارند که ما نداریم، هردو ادعای خداپرستی داریم، اما آنها بدون نفی شرک(3) و ما با نفی شرک، در واقع آنها خدا را نیز می پرستند ولی ما فقط خدا پرستیم، لذا قانون اساسی آنها مشکلی با ولایت پذیری کفار نداشته و به کفار اجازه تأسیس پایگاه نظامی و در یک کلمه زیر یوق کفار رفتن را می هد اما قانون اساسی ما برگرفته از اسلام ناب(4) مانع چنین استیلائی بوده(5) و موحدانه تدوین گشته است، پس می توان ادعا نمود که در مسائل کلان سیاسی، هرگونه حسن آنها عیب ماست و تمام عیب ما حسن آنهاست.

با توجه به مطالب فوق، گره خوردن معایب در محاسن این عنوان، بدیهی است لذا هرگاه اشاره به یک عیب کنیم حسن آن به نظر می آید و اگر اشاره به حسنش کنیم عیبش مطرح می شود.

نکته پایانی اینکه اسلامی بودن این نظام به نفع ایرانیت ما نیز هست‌ حتی اگر معقتد به اسلام نباشیم، زیرا اسلام با خودش استقلال در همه زمینه ها را می آورد که آورده و تفاوت ایران قبل و بعد انقلاب گواه بر آن است و کدام ایرانی وطن پرست می تواند بالنسبه به این همه پیشرفت بی تفاوت بماند؟!

خلاصه اینکه اسلامی بودن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هم به نفع اسلام و هم به نفع ایران بوده و هست و خواهد بود انشاء‌الله!

موفق باشید.
ـــــــــــــــ
1.می توان به جای کلمه حسن و عیب از کلمات نفع و ضرر نیز استفاده نمود.
2. هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون، و او خداوندى است كه رسول خود را برسالت و هدايت خلق ميفرستد تا دين حق را بر تمام اديان برترى و تسلط بخشد هر چند كه مشركين از آن اكراه داشته و ناراضى باشند.توبه/33.
3. به عنوان نمونه به این سه آیه توجه نمائید:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين، اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، اهل كتاب را كه دين شما را به مسخره و بازى مى‏گيرند، و نيز كافران را به دوستى برمگزينيد. و اگر ايمان آورده‏ايد از خدا بترسيد.(مائده/85)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ أَ تُريدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبيناً اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، به جاى مؤمنان كافران را به دوستى مگيريد. آيا كارى مى‏كنيد كه براى خدا به زيان خود حجتى آشكار پديد آريد؟(نساء/144)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّة، اى كسانى كه به خدا ايمان آورده‏ ايد، هرگز نبايد كافران را كه دشمن من و شمايند ياران خود برگرفته و طرح دوستى با آنها افكنيد(ممتحنه/1)
4. آمریکا و دنیای غرب خدایان دیگر سعودیهاست،‌ برایشان تقدس زیادی قائلند، لذا در حج خونین سال 66 با دستور اربابان کافرشان، بیش از 400 زائر ایرانی را در حرم امن الهی به خاک و خون کشیدند و غرامت که هیچ، حتی عذرخواهی هم نکردند!!
5. اصل ۱۴۶ - استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در کشور هر چند به عنوان استفاده‏ های صلح ‏آمیز باشد ممنوع است.
اصل ۱۵۲- سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه‏ جویی و سلطه‏ پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت‏های سلطه‏ گر و روابط صلح‏ آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.
اصل ۱۵۳ - هر گونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد ممنوع است.

بسم الله الرحمن الرحیم
فکر کنم جناب صالح اشتباه متوجه منظور دوستمون شدند. البته شاید هم من اشتباه متوجه شدم.
عیب ها از آنجا ناشی می شود که اسلام دلبخواهی اجرا می شود بعضی بخش ها که مورد پسند است اجرا و برخی بخش هامطرود می شود و این می تواند به ضرر اسلام تمام شود . مثلا بانکداری اسلامی، دانشگاه اسلامی، حجاب اسلامی، عدم رعایت برخی حدود الهی از ترس حقوق بشر و غیره و.... این باعث می شود اسم اسلام با خود اسلام فاصله بگیرد
محاسن اسلام هم بینهایت هست حتی همین ناقصش.

حق دوست;321128 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
فکر کنم جناب صالح اشتباه متوجه منظور دوستمون شدند. البته شاید هم من اشتباه متوجه شدم.
عیب ها از آنجا ناشی می شود که اسلام دلبخواهی اجرا می شود بعضی بخش ها که مورد پسند است اجرا و برخی بخش هامطرود می شود و این می تواند به ضرر اسلام تمام شود . مثلا بانکداری اسلامی، دانشگاه اسلامی، حجاب اسلامی، عدم رعایت برخی حدود الهی از ترس حقوق بشر و غیره و.... این باعث می شود اسم اسلام با خود اسلام فاصله بگیرد
محاسن اسلام هم بینهایت هست حتی همین ناقصش.

سلام
شما قبول دارید اگر همه ما هم دور هم جمع شویم به راحتی نمی توانیم حتی یک قانون کوچک اسلام را که در قرآن آمده اجرا نمایند چون هیچ کسی نمی تواند در زمان غیبت امام زمان ادعای برحق بودن داشته باشد و هر کاری هم که در زمان غیبت انجام می دهد خودش شخص بر اساس برداشت هایی که دارد و طوری دیگه بگم بر اساس علم خود می باشد نه علم الهی و خالصی که از طرف خدا دریافت کرده باشد پس اداره نظام اسلامی باید دارای علم الهی و خالصی باشد که در آن ریا و دورویی نباشد تا همه چیز به درستی پیش رود ولی اگر ما و شما که به گونه ای همه معلوم نبوده در طول عنر خود دست به چه کارهایی زده ایم و حکومت و یا اداره جایی را به دست می گیریم اگر بخواهیم همه مبانی اسلام را پیاده کنیم به طور 100% هم اگر بگوییم تازه باید کفاره گناهان خودمان را در قدیم بدهیم تازه بیاییم بر سر کفاره گناهان مردم پذیرنده آن حکومت پس طهارت و بی معصیتی آن حاکم به خاطر همین است که خدا از آن آگاه بوده و به راحتی حکومت را به آن شخصی که حجت خود خداوند بروی زمین است قرار می دهد و ما همه منتظر ظهورش هستیم پس ما از این نظام هایی که بر سر کار حکومت داری می آیند نباید انتظار صحیح انجام دادن تمام قوانین الهی را داشته باشیم چون خود شخص حاکم نمی توانیم بگوییم چه مقدار طاهر بوده است و معصوم.

اینکه پسوند واژه اسلام چه محاسنی دارد را من نمیدانم واما فقط میدونم که ما چیزی بنام جمهوری اسلامی،دانش اسلامی،عدالت اسلامی ،حجاب اسلامی و..... نداریم،و در صدر اسلام هم نداشتیم چون همه این مفاهیم مانند علم و عدالت .....با واژه اسلام مترادف بودند یعنی اگر انزمان میگفتید دانش یا عدالت کسی نمیپرسید چه نوع عدالتی؟ یا کدام دانش؟هیچ آیین و مکتب دیگری تبلیغ و دعوت به این مفاهیم نکرده که اسلام نوع دیگرش را ارائه کند پس نتیجه میگیریم که وقتی میگویم این دانش یا عدالت اسلامی نیست یعنی اساسا این موضوع علمی نیست و این مفهوم عدالت نیست
بنابر این وقتی اصرار بر اسلامی بودن یک موصوع میکنیم باید دانست که این موضوع نه تنها اسلامی نیست بلکه موضوع هم نیست..برای نمونه مسیحیان میگویند عسی پسر خداست.اصرار پیش از اندازه بر این مدعا ثابت میکند که نه تنها عسی پسر خدا نیست بلکه آنکس که مسیحیان مد نظر دارند عیسی نیست

[="DarkRed"]آیا وضعیتی که اکنون در جامعه و بخصوص در دانشگاه ها هست موجب به سخره گرفتن واژه اسلامی نشده؟[/]:Gig:

omid_rch;321177 نوشت:
سلام
شما قبول دارید اگر همه ما هم دور هم جمع شویم به راحتی نمی توانیم حتی یک قانون کوچک اسلام را که در قرآن آمده اجرا نمایند چون هیچ کسی نمی تواند در زمان غیبت امام زمان ادعای برحق بودن داشته باشد و هر کاری هم که در زمان غیبت انجام می دهد خودش شخص بر اساس برداشت هایی که دارد و طوری دیگه بگم بر اساس علم خود می باشد نه علم الهی و خالصی که از طرف خدا دریافت کرده باشد پس اداره نظام اسلامی باید دارای علم الهی و خالصی باشد که در آن ریا و دورویی نباشد تا همه چیز به درستی پیش رود ولی اگر ما و شما که به گونه ای همه معلوم نبوده در طول عنر خود دست به چه کارهایی زده ایم و حکومت و یا اداره جایی را به دست می گیریم اگر بخواهیم همه مبانی اسلام را پیاده کنیم به طور 100% هم اگر بگوییم تازه باید کفاره گناهان خودمان را در قدیم بدهیم تازه بیاییم بر سر کفاره گناهان مردم پذیرنده آن حکومت پس طهارت و بی معصیتی آن حاکم به خاطر همین است که خدا از آن آگاه بوده و به راحتی حکومت را به آن شخصی که حجت خود خداوند بروی زمین است قرار می دهد و ما همه منتظر ظهورش هستیم پس ما از این نظام هایی که بر سر کار حکومت داری می آیند نباید انتظار صحیح انجام دادن تمام قوانین الهی را داشته باشیم چون خود شخص حاکم نمی توانیم بگوییم چه مقدار طاهر بوده است و معصوم.

به هیچ وجه قبول ندارم. شاید من به شخصه نتوانم قوانین اسلام را بشناسم ولی ایا هیچ کس نیست که بداند. پس فلسفه فقه چیست . وظیفه مراجع چیست . یعنی مراجع تقلید هم قوانین اسلام را نمی دانند. خوشبختانه ما به لحاظ تئوری مشکلی نداریم و در عمل مشکل داریم . یعنی بخش اجرایی دچار مشکل است. یعنی ما نمی دانیم ربا حرام است که بانک ها سود ربوی پرداخت می کنند. بحث ،متمایل شدن برخی مسوولین به سمت ماکیاولیسم (اینکه هدف وسیله را توجیه میکند) و لیبرالیسم غربی است. قصد ندارم وارد سیاست شوم .
در ضمن لا یکلف الله نفسا الا وسعها. پس وظیفه ما در حد توانمان است. ولی ایا ما و مسوولین در حد توانمان عمل کرده ایم . اگر کرده ایم این همه بی دینی و دور شدن از دین ناشی از چیست.
در مورد گناه کار بودن . بله تا حدودی درست است ولی ایراد شما وارد نیست. یک مسوول نیازی نیست که در همه زمینه ها بی گناه باشد بلکه کافیست فرد امین و مسوولیت پذیر و لایق و در رعایت حق الناس محتاط باشد.(بازم میگم لا یکلف الله نفسا الا وسعها). این تفکر که بشینیم تا امام زمان ظهور کنند و هیچ کای نکنیم جزء تفکرات انحرافی وارد شده به تشیع هست. اگر اینگونه بود امام خمینی برای چی انقلاب کرد. (اگر معتقد به اشتباه بودن اینکارید که بحث ما تمام است و هرچه من بگویم در گوش شما فرو نخواهد رفت چون اصول فکریمان یکی نیست)
یکی از عوامل وضعیت فعلی فراموش کردن اولویت هاست. پرداختن به موضعات جنبی و خارج شدن از اصول.

خادم فاطمه;321193 نوشت:
[="DarkRed"]آیا وضعیتی که اکنون در جامعه و بخصوص در دانشگاه ها هست موجب به سخره گرفتن واژه اسلامی نشده؟[/]:Gig:

استفهام انکاریه دیگه:ok:. متاسفانه شده. به خصوص در کلان شهر ها

ویژگی های جامعه اسلامی چیست؟
ایران چند تا از این ویژگی ها را دارد؟

به نام خدا

اگه به برچسب های این تاپیک نگاه کنیم می بینیم برچسب "اسلامیت ضد ایرانیت" هم ثبت شده.من نظر خودم رو درباره این مسئله می خوام بگم.این یکی از مشکلات ماست که به اون اصلاً درست پرداخته نشده.این که آیا اسلام و ایرانی بودن می تونن با هم جمع بشن یا این که با هم تضادی دارن؟
به نظر بنده دین ما مبتنی بر ملی گرایی و ناسیونالیسم نیست و به دنبال یک نوع جهان میهنیه.نه این که ناسیونالیسم و اسلام با هم در تضاد باشن.قطعاً اسلام موافق با حب وطنه.اما نه به اون صورتی که برخی دنبال اونن.ناسیونالیسم رو در حد محدودی می پذیره اما در عین حال انتظار این رو داره که انسان جهان رو وطن خودش بدونه.با این وجود می بینیم که عده ای از جوون ها کوروش گرایی و ملی گرایی رو ترجیح میدن و می گن دوران اوج ما مربوط میشه به زمان کوروش و داریوش و ... .ضمن این که اصلاً مشخص نمی کنن منظور از اوج ما چیه.

درباره سخن دوستمون حلاج هم باید بگم که ما هم می دونیم به اون چیزی که مطابق میل ماست هنوز نرسیدیم و با مدینه فاضله خودمون فاصله داریم.اما دو نوع برداشت میشه کرد از این مسئله.یکی این که ما هر چی زور بزنیم با فعالیت مثبت و تشکیل حکومت اسلامی ذره ای نزدیک نمی شیم به ظهور.پس باید بایستیم تا شرایط بد بشه و امام زمان ظهور کنه.یکی دیگه این که جامعه و حکومت ما در حال تکامل یافتنه اما در عین حال چون همیشه می دونیم از جامعه ایده آل خودمون فاصله داریم،نسبت به وضع موجود اعتراض می کنیم.منظورم از اعتراض اینه که وضع موجود رو قبول نمی کنیم و همینطور تلاش می کنیم تا بهترش کنیم تا این که به ایده آل خودمون می رسیم.جمهوری اسلامی ما بر مبنای ایده دوم شکل گرفته.

اما آیا این که ما تونستیم در جهتی که می خواستیم پیش بریم یا نه،یک بحث دیگه ای رو میطلبه.این بستگی به عملکرد مسئولان داره.که البته همه مردم جامعه هم مسئول هستن.از حجاب گرفته تا مسائل اقتصادی و اخلاقیهر مشکلی هست از مسئولان نیست.قطعاً مسئولان اشتباهاتی دارن اما مردم ما هم که سنگ تموم گذاشتن.کافی برین تو خیابون و مشاهده کنین.خیلیاشون هم شاید تو حرف قبول داشته باشن اسلام رو.اما رفتارشون غیر از اسلامه و اگه بهشون معترض بشین یا برچسب امل می زنن به آدم،یا می گین شما ها سنتی فکر می کنین و روشنفکر نیستین و ... .
کافیه به جایی مثل فیس بوک آدم مراجعه کنه.به قول بعضی دوستان:رضا شاه نتونست کشف حجاب کنه،اما فیس بوک تونست.این که مثلاً طرف عکس بی حجاب خودش رو میذاره ثابت می کنه که عملش غیر اسلامیه.
متاسفانه تعداد افرادی هم که سعی می کنن به این مشکلات فرهنگی تو جامعه ما بپردازن خیلی کمه.خیلی از مردم احساس مسئولیت نمی کنن.اگر احساس مسئولیت می کردن اینجور نمی شد.فقط سعی می کنن به زندگی روزمره و عادیشون بپردازن.

[="blue"] [="blue"][="magenta"]حرف اين كمتر از كوچك را هم بشنويد ...[/][/]
ما پيشرفت در زمينه ي علم و صنعت ميخواستيم يا اسلام ؟ يا هردو ؟
اگر هستي و نانو و.... مي خواستيم كه با امريكا هم خيلي زود بهش ميرسيديم . اما اين ها را با اسلام خواستيم . اما كجاست اين اسلام و استقلال و ازادي...
[="red"] كدام استقلال كدام نه شرقي و غربي؟[/]
از ساده ترين وسايل
لباس تنمون ...چيني و تركي كره اي...
لوازم تحرير ...مالزيايي والماني
ظروف ....فرانسوي
لوازم صوتي....كره اي و ژاپن اي
يعني دست ما جلوي كساني دراز است كه مسلمان نيستند ؟! يا اين با عزت اسلامي سازگار است؟!
[="red"]كدام استقلال فرهنگي؟[/]
رفتار جوانان... غربي
معماري منازل...غربي
اداب اجتماعي و مهماني هاو تجملات.... غربي
امار رشد طلاق و كاهش ازدواج ....(فاجعه
امار فحشا و زنا... الا ما شاالله
[="red"]كدام ازادي؟[/]
امروز يك چادري ازاد تره يك جوان مذهبي ازادتره يا يك بدحجاب براي حضورش در جامعه ارامش بيشتري داره يا يك مذهبي...

دانشگاه و ادارات را نگاه كنيد. من به عنوان يك خانم مذهبي خواستار محيط مناسب ايا...
...........................................................................................................................................................
خب بودن اسلام كنار ايران به نفع اسلامه و ايرانه. چون موفقيت هاي ما با نام اسلام در جهان پخش خواهد شد ! و ما هم موفقيت هايمان را مديون اسلاميم!
چند وقت پيش با خانمي از عربستان صحبت ميكردم ميگفت: خوشبحالتون . ايران اسلامي دارين نماز جمعه نماز جماعت جامعه ي مومن و....

اتفاقا با بيشتر مسلمانان خارجي كه مصاحبه ميشد ميگفتند ما اسم اسلام رو با انقلاب اسلامي ايران شنيديم و مسلمان شديم.
يا اينكه خيلي از خانم ها ميگفتند قبل انقلاب ايران در اروپا و امريكا كسي جرات رعايت حجاب نداشت و اغلب مسلمانان بعد انقلاب ايران محجبه شدند .
و اينكه اصلا بيشتر جوامع مسلمان به ايران نگاه ميكنند .
اصلا اسلام را به اسم ايران ميشناسند و نگاه ميكنند جوانان ايراني چگونه لباس ميپوشند يا رفتار ميكنند تا پيروي كنند.

حالا فكر كنيد اينها بيان زندگي و دادگاهاي مارا بررسي كنن ! ايا ابرويي براي ما باقي خواهد ماند؟!

[="red"]براي كنار هم گذاشتن اسلام و ايران خيلي تلاش شد اما براي كنار هم ماندن اين دو چه؟![/]
[/]

حق دوست;322564 نوشت:

خوشبختانه [="red"]ما به لحاظ تئوری مشکلی نداریم [/]و در عمل مشکل داریم . یعنی بخش اجرایی دچار مشکل است. یعنی ما نمی دانیم ربا حرام است که بانک ها سود ربوی پرداخت می کنند. بحث ،متمایل شدن برخی مسوولین به سمت ماکیاولیسم (اینکه هدف وسیله را توجیه میکند) و لیبرالیسم غربی است. قصد ندارم وارد سیاست شوم .

[="blue"] من زياد وارد اين بحث نشدم . اما تا جايي كه شنيدم فقه ما كامل نيست براي نياز امروز. يعني ما در بخش هاي اقتصادي و قضايي مشكل داريم و افرادي ميخواهيم كه به ان درجه از علم برسند و فقيه شوند.
انچه الان در دادگاه هاي ما در حال انجامه كاملا قانون اسلام نيست. تا جايي كه شنيدم قانون مجازات اسلامي نه تنها اجرا نميشود بلكه متناسب با نياز روز فقهش نوشته نميشود. مثلا : زندان به عنوان مجازات با عدالت اسلامي ناسازگار است به جز در موارد نادر و اصلا قضاوت يك قاضي بايد طور ديگر باشد! ايت الله عميد زنجاني تقريبا تنها فردي كه در اين زمينه بسيار كوشا بودند به رحمت خدا رفتند.
مجله ي علوم انساني زاويه شبكه ي 4 و اقاي حسن پور ازغدي بارها در رسانه ي ملي و دانشگاه ها به اين مسئله پرداختند كه شما هم ميتونيد بحث را دنبال كنيد.
براي همين هست كه الان نياز به افرادي داريم كه به ان درجه از علم و تقوا برسند تا شايسته هدايت كردن ديگران شوند. به خصوص كه درهاي دنيا به سوي ما باز شده و ما بايد هر چه زود تر اماده شويم!
[="red"]

يعني افرادي ميخواهيم مثل ملاصدرا!
[/]
[/]


سلام عليكم
خواستم نكته اي رومحضرشماعرض كنم
دوست عزيزفقه ماخيلي هم كامله چون فقه ماپوياهست
فقه پوياقابليت اين روداره كه درهردوره اي نيازهاي مردمانش روبرطرف كنه
حالااينكه فقيهان هرعصري چقدردرنيل به اين هدف موفق بشن خللي درپويابودن فقه سنتي واردنميكنه

نقل قول:
فقه ما كامل نيست براي نياز امروز.

[="blue"]
سلام عليكم و رحمه الله
دقت نموديد بزرگوار به كلمه ي نياز امروز.
وگر نه ميگفتم فقه ما كامل نيست!
بعد هم نميگفتم ملاصدرا ميخواهيم . ميگفتم سلمان رشدي ميخواهيم تا اساسا اين دين ناقص را رد كند. [/]

شيعه ي ياس;322625 نوشت:

سلام عليكم و رحمه الله
دقت نموديد بزرگوار به كلمه ي نياز امروز.
وگر نه ميگفتم فقه ما كامل نيست!
بعد هم نميگفتم ملاصدرا ميخواهيم . ميگفتم سلمان رشدي ميخواهيم تا اساسا اين دين ناقص را رد كند.

بله دقت كردم
فقه اماميه حتي به نيازهاي امروزهم پاسخگوهست ولي حالاچون كسي نتونه ازدل ادله اربعه احكام جديدرواستنباط كنه دليلي نميشه كه بگيم نيازهاي ماروپاسخ نميده

ستیلا;322626 نوشت:
بله دقت كردم
فقه اماميه حتي به نيازهاي امروزهم پاسخگوهست ولي حالاچون كسي نتونه ازدل ادله اربعه احكام جديدرواستنباط كنه دليلي نميشه كه بگيم نيازهاي ماروپاسخ نميده

براي همينه كه ملاصدرا مي خواهيم ديگه!:Gol:

مهرنوش...;322781 نوشت:
پیروی از دستورات الهی
هیچکدامممممم

سلام برشما...
دوست گرامی ازکجایقین داریدکه هیچکدام ازدستورات الهی اجرانمی شود؟!!
بهتراست منتظرپاسخگویی کارشناس محترم باشید!

مهرنوش...;322781 نوشت:
پیروی از دستورات الهی
هیچکدامممممم

درسته که عیباش زیاده ولی به نظرتون هیچکدام یکمی بی انصافی نیست! (بهتره ادم به قضایا صفر ویک نگاه نکنه)

شيعه ي ياس;322619 نوشت:
من زياد وارد اين بحث نشدم . اما تا جايي كه شنيدم فقه ما كامل نيست براي نياز امروز. يعني ما در بخش هاي اقتصادي و قضايي مشكل داريم و افرادي ميخواهيم كه به ان درجه از علم برسند و فقيه شوند.
انچه الان در دادگاه هاي ما در حال انجامه كاملا قانون اسلام نيست. تا جايي كه شنيدم قانون مجازات اسلامي نه تنها اجرا نميشود بلكه متناسب با نياز روز فقهش نوشته نميشود. مثلا : زندان به عنوان مجازات با عدالت اسلامي ناسازگار است به جز در موارد نادر و اصلا قضاوت يك قاضي بايد طور ديگر باشد! ايت الله عميد زنجاني تقريبا تنها فردي كه در اين زمينه بسيار كوشا بودند به رحمت خدا رفتند.
مجله ي علوم انساني زاويه شبكه ي 4 و اقاي حسن پور ازغدي بارها در رسانه ي ملي و دانشگاه ها به اين مسئله پرداختند كه شما هم ميتونيد بحث را دنبال كنيد.
براي همين هست كه الان نياز به افرادي داريم كه به ان درجه از علم و تقوا برسند تا شايسته هدايت كردن ديگران شوند. به خصوص كه درهاي دنيا به سوي ما باز شده و ما بايد هر چه زود تر اماده شويم!
يعني افرادي ميخواهيم مثل ملاصدرا!

حرف شما تا حدودی درسته و بهتر بود میگفتم ما به لحاظ تئوری مشکل چندانی نداریم
در زمینه زندانی کردن هم بنده مخالف زندانی کردن هستم و اجرای حدود الهی را که به طور صریح در قران امده درست می دانم ولی نظر بنده در این زمینه اهمیتی ندارد چون نه متخصص دین هستم نه حقوق ولی اونهایی که متخصص هستند و اینکار را خلاف خواست خدا میدانند و سکوت کرده اند در قیامت باید پاسخگوی کوتاهیشون باشند.

تفسير جمهور و جمهوري اسلامي

1- جمهور به معناي توده مردم است كه داراي هدف واحد و مسير يگانه و روش يكتا باشند پس به جزئي از مردم جمهور نمي گويند
توضيح : اگر مردم " هدفي " باشند ليكن هر يك يا هر گروه داراي هدفي خاص باشند و براي مجموع آنها اهداف متعدد باشد نه هدف واحد چنان مردمي را جمهور و چنين حالتي را جمهوري نمي گويند چنانكه اگر مردم داراي هدفي واحد باشند ليكن مسير رسمي و روش سياسي آنان به طور جدي جداي از يكديگر باشد باز هم جمهوري حاصل نمي شود بنا بر اين در تحليل مفهوم جمهوري هدف داشتن و در هدف واحد اتحاد داشتن و در روش سياسي اجتماعي متحد و يكسان بودن ماخوذ است و اگر حكومتي با چنين شرائط مردمي تحقق يافت حكومت جمهوري محقق مي شود

2- عنوان جمهور يا جمهوري گاهي بدون پسوند است و گاهي با پسوند مردميِ محض مانند حكومت جمهوري دموكراتيك يا جمهوري خلق چين و ... در اين دو حال مفهوم جمهور يا جمهوري همان است كه اشاره شد

3- گاهي جمهور يا جمهوري با پسوندي ملفّق از خلق و خالق و مركّب از مردم و مكتب الهي يا پيروان اسلام است مانند " جمهوري دموكراتيك اسلامي " يا " جمهوري خلق مسلمان " يا " جمهوري خلق عرب مسلمان " كه در اين حال مفهوم جمهور يا جمهوري با تلفيق و تركيب با مكتب خاص يا با در نظر گرفتن اوضاع اجتماع پيروان آن مكتب هدف ، مسير و كيفيت نيل به هدف و ... را آغاز مي كنند

4- جمهور يا جمهوري گاهي با پسوند اسلام است . از آنجا كه احكام اسلام حكم خداست و چون خداوند هستي محض است و شريك ندارد اسلام الهي نيز حق ناب است و انباز نخواهد داشت . آنچه از آراء جمهور كه به برهان عقلي بر ميگردد و مصون از آسيب پندار مغالطي و زعم عادي و رسوب جاهلي و سنت قومي ، سيرت نژادي ، دخالت اقليمي و بالاخره محفوظ از گزند شائبه غير حق است مي تواند به عنوان منبع ديني ، مورد استفاده واقع شود و حجيت چنين دليل عقلي كه در علم اصول فقه ثابت شد و در فقه و اخلاق و حقوق به بهره برداري نشست پشتوانه اسلامي بودن قانون خواهد بود ، همانگونه كه دليل نقلي معتبر كه علم اصول فقه اعتبار آن را بر عهده گرفت و علوم عملي ياد شده از آن منتفع شد پشتيبان اسلامي بودن قانون است .

ولايت فقيه ، جوادي آملي ص 484 و 485

ادامه ...

1- اسلام ، اولا رابطه خود با جمهور يا جمهوري را مشخص كرده و ثانيا پيوند جمهور با كشور و منابع درآمد و كيفيت توزيع و نحوه تنظيم روابط داخلي و بين المللي و ... را معين نموده است .
رابطه اسلام با توده به اين است كه اسلام ولي جمهور است نه وكيل ، مشاور ، معاون ،‌مُضارب ، مُساقي ، مُزارع ، ضَمين ، كفيل حقوقي و مالي آنان . تمام اشخاص حقيقي كه در جمهوري اسلامي زندگي مي كنند خواه مسؤول و خواه غير مسؤول اعم از رهبر نمايندگان مجلس خبرگان "، رئيس جمهور ، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و ... تحت ولايت اسلام هستند نه عنوان ديگر . البته شخصيت حقوقي رهبر اسلامي (فقاهت و عدالت ) چيزي جز اسلام نيست كه خود رهبر نيز همانند امت تابع محض شخصيت حقوقي خود يعني قوانين اسلامي خواهد بود .
با تبيين كيفيت ارتباط جمهور با اسلام روشن مي شود كه پيوند توده مردم با احكام الهي پيوند ولايي است نه توكيل و نظائر آن .
مواردي را كه خود اسلام براي جمهور به عنوان حقوق يا وظائف و اختيارات يا تكاليف تعيين نمود طبق بررسي كارشناسانه امت - بي واسطه با با واسطه - و نظر فقهي فقهاي كار آمد و نيز با نظر حقوقي حقوقدانان متخصص و متعهد تصويت و اعلام و اجرا مي شود

تذكر : چون فقيه مزبور معصوم نيست گاهي فاقد شخصيت حقوقي است و آن زماني است كه در استنباط احكام بدون تقصير به واقع نرسيده باشد كه در اين حال معذور است ولي براي جمهور حجت ظاهري محفوظ است ليكن در واقع فاقد شخصيت حقوقي بوده و در چنين فرضي كسي كه به خطاي او قطع پيدا كند مي تواند شخصا و بدون ايجاد هرج و مرج عمل نكند و اگر كسي بدون حجت مخالفت مي كند فقط تجري نموده نه عصيان

ولايت فقيه ، جوادي آملي ، ص 487

ادامه ...

[="Tahoma"]1- جمهوريت نظام اسلام پشتوانه عيني اسلام است زيرا فقيه جامع شرائط رهبري گر چه در عدالت فردي ، اسلام ممثّل است ليكن هرگز با يك فرد اسلام در جامعه مُمثَّل نمي شود و به منظور تمثّل عيني اسلام در تمام ابعاد و شؤون فرهنگي ، اقتصادي ، اجتماعي ، اخلاقي ، نظامي و سياسي چاره ايي جز اقتدار ملي كه تبلور جمهوريت است نخواهد بود چه اينكه سهم تعيين كننده آراء جمهور در تمام مراحل انتخاب توكيلي ملحوظ و مدوّن است چنين اقتداري بدون پشتوانه اخلاقي و قلبي ميسور نيست

و لذا خداوند در عين نصب اولي الامر و جَعل ولايت و سرپرستي براي اهل بيت عصمت عليهم السلام مهر ورزي به آنان را اجر رسالت قرار داد تا صبغه نظام ولائي از هر تيغ آهيخته نظام هاي غير اسلامي مصون بماند و حَرَم جمهوريت اسلام از نامحرمان ولائي محفوظ باشد و صدر و ساقه نظام اسلامي جر ولايت و تولي و سرپرستي مهربانانه و پذيرش جانانه و تعامل صبهاي صفا بين امام و امت چيز ديگري راه پيدا نكند

به همين دليل امام راحل قدس الله نفسه الزكيه به صراحت ندا داد جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم ( جمهوري تنها ) و نه يك كلمه زياد ( جمهوري دموكراتيك و يا جمهوري خلق مسلمان و ..... )

ولايت فقيه ، جوادي آملي ، ص 487

با سلام به شما دوست عزیز

حق دوست;321128 نوشت:
فکر کنم جناب صالح اشتباه متوجه منظور دوستمون شدند. البته شاید هم من اشتباه متوجه شدم. عیب ها از آنجا ناشی می شود که اسلام دلبخواهی اجرا می شود بعضی بخش ها که مورد پسند است اجرا و برخی بخش هامطرود می شود و این می تواند به ضرر اسلام تمام شود . مثلا بانکداری اسلامی، دانشگاه اسلامی، حجاب اسلامی، عدم رعایت برخی حدود الهی از ترس حقوق بشر و غیره و.... این باعث می شود اسم اسلام با خود اسلام فاصله بگیرد محاسن اسلام هم بینهایت هست حتی همین ناقصش.

میان آنچه به عنوان سقوط حکومت طاغوت که به قدرت رسیدن نظام اسلامی انجامید با آنچه به عنوان اسلامی شدن صددرصدی نظام است باید تقاوت قائل شد، به عبارتی دیگر خط و مسیر ما کاملا متفاوت با آنچه در گذشته داشتیم بوده و هم اکنون نیز در اصول حرکت به جلو در نوع خود بی نظیر است، یعنی هیچ کشوری را نمی توان یافت که طبق اصول قرآنی حرکت خود را تنظیم کرده باشد.

بله! آنچه انجام می شود چه تناسبی با اسلام دارد بحث دیگری است،‌ یا در واقع مرحله و حلقه ای دگیر منظور است، حضرت آیة الله خامنه ای بسیار زیبا و شفاف، این تفاوت را تشریح می کنند:

یك زنجيره‌ى منطقى وجود دارد؛ پيش‌ها اين را گفتيم، بحث شده.

حلقه‌ى اول، انقلاب اسلامى است، بعد تشكيل نظام اسلامى است، بعد تشكيل دولت اسلامى است، بعد تشكيل جامعه‌ى اسلامى است، بعد تشكيل امت اسلامى است؛ اين يك زنجيره‌ى مستمرى است كه به هم مرتبط است.

منظور از انقلاب اسلامى - كه حلقه‌ى اول است - حركت انقلابى است؛ والّا به يك معنا انقلاب شامل همه‌ى اين مراحل ميشود. اينجا منظور ما از انقلاب اسلامى، يعنى همان حركت انقلابى و جنبش انقلابى كه نظام مرتجع را، نظام قديمى را، نظام وابسته و فاسد را سرنگون ميكند و زمينه را براى ايجاد نظام جديد آماده ميكند.

حلقه‌ى بعد، نظام اسلامى است. منظور من در اينجا از نظام اسلامى، يعنى آن هويت كلى كه تعريف مشخصى دارد، كه كشور، ملت و صاحبان انقلاب - كه مردم هستند - آن را انتخاب ميكنند. در مورد ما، مردم ما انتخاب كردند: جمهورى اسلامى. جمهورى اسلامى يعنى نظامى كه در آن، مردم‌سالارى از اسلام گرفته شده است و با ارزشهاى اسلامى همراه است. ما از اين حلقه هم عبور كرديم.

منظور از دولت اسلامى اين است كه بر اساس آنچه كه در دوره‌ى تعيين نظام اسلامى به وجود آمد، يك قانون اساسى درست شد؛ نهادها و بنيانهاى اداره‌ى كشور و مديريت كشور معين شد. اين مجموعه‌ى نهادهاى مديريتى، دولت اسلامى است. در اينجا منظور از دولت، فقط قوه‌ى مجريه نيست؛ يعنى مجموع دستگاه‌هاى مديريتى كشور كه اداره‌ى يك كشور را برعهده دارند؛ نظامات گوناگون اداره كننده‌ى كشور.

بخش بعد از آن، جامعه‌ى اسلامى است؛ كه اين، آن بخش بسيار مهم و اساسى است. بعد از آنكه دولت اسلامى تشكيل شد، مسئوليت و تعهد اين دولت اسلامى اين است كه جامعه‌ى اسلامى را تحقق ببخشد. جامعه‌ى اسلامى يعنى چه؟ يعنى جامعه‌اى كه در آن، آرمانهاى اسلامى، اهداف اسلامى، آرزوهاى بزرگى كه اسلام براى بشر ترسيم كرده است، تحقق پيدا كند. جامعه‌ى عادل، برخوردار از عدالت، جامعه‌ى آزاد، جامعه‌اى كه مردم در آن، در اداره‌ى كشور، در آينده‌ى خود، در پيشرفت خود داراى نقشند، داراى تأثيرند، جامعه‌اى داراى عزت ملى و استغناى ملى، جامعه‌اى برخوردار از رفاه و مبراى از فقر و گرسنگى، جامعه‌اى داراى پيشرفتهاى همه‌جانبه - پيشرفت علمى، پيشرفت اقتصادى، پيشرفت سياسى - و بالاخره جامعه‌اى بدون سكون، بدون ركود، بدون توقف و در حال پيشروى دائم؛ اين آن جامعه‌اى است كه ما دنبالش هستيم. البته اين جامعه تحقق پيدا نكرده، ولى ما دنبال اين هستيم كه اين جامعه تحقق پيدا كند. پس اين شد هدف اصلى و مهمِ ميانه‌ى ما.

چرا ميگوئيم ميانه؟ به خاطر اينكه اين جامعه وقتى تشكيل شد، مهمترين مسئوليت اين جامعه اين است كه انسانها بتوانند در سايه‌سار چنين اجتماعى، چنين حكومتى، چنين فضائى، به كمال معنوى و كمال الهى برسند؛ كه: «ما خلقت الجنّ و الانس الّا ليعبدون»؛(ذاریات/56) انسانها به عبوديت برسند. «ليعبدون» را معنا كردند به «ليعرفون». اين معنايش اين نيست كه «عَبَدَ» به معناى «عَرَفَ» است - عبادت به معناى معرفت است - نه؛ بلكه به معناى اين است كه عبادت بدون معرفت معنى ندارد، امكان ندارد، عبادت نيست. بنابراين جامعه‌اى كه به عبوديت خدا ميرسد، يعنى به معرفت كامل خدا ميرسد، تخلق به اخلاق‌الله پيدا ميكند؛ اين، آن نهايت كمال انسانى است. بنابراين هدف نهائى، آن است؛ و هدف قبل از آن، ايجاد جامعه‌ى اسلامى است، كه هدف بسيار بزرگ و بسيار والائى است. خب، وقتى يك چنين جامعه‌اى به وجود آمد، زمينه براى ايجاد امت اسلامى، يعنى گسترش اين جامعه هم به وجود خواهد آمد؛ كه حالا آن مقوله‌ى ديگرى و بحث ديگرى است.
اين چيزى كه به عنوان هدف ذكر شد، يك امر بسيار والاست.(1)

موفق باشید.
ــــــــــــ
1. بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه 1390/07/24.

با سلام به شما دوست عزیز

omid_rch;321177 نوشت:

شما قبول دارید اگر همه ما هم دور هم جمع شویم به راحتی نمی توانیم حتی یک قانون کوچک اسلام را که در قرآن آمده اجرا نمایند

پس این همه نمازی که به برکت نظام اسلامی در ادارات و کارخانجات و پادگانها و مدارس و دانشگاه ها و زندانها برگزار می شود چیست؟

نکند نماز را قانون اسلامی موجود در قرآن نمیدانید؟!!!

قرآن کریم در وصف مؤمنین می فرماید:
الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ، همان كسانى كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مى‏دارند(1)

طبق آیه فوق، اقامه نماز یکی از علائم حکومت صالحان است.

omid_rch;321177 نوشت:

هیچ کسی نمی تواند در زمان غیبت امام زمان ادعای برحق بودن داشته باشد

مجتهد جامع الشرائط برحق و حجت بر همگان است چون مورد تأیید امام زمان علیه السلام است(2) و اگر نظر شما صحیح باشد بایدتمام عباداتی که مردم طبق نظر مراجع تقلید انجام می دهند باطل و بیهوده می شود!!

omid_rch;321177 نوشت:

هر کاری هم که در زمان غیبت انجام می دهد خودش شخص بر اساس برداشت هایی که دارد و طوری دیگه بگم بر اساس علم خود می باشد نه علم الهی و خالصی که از طرف خدا دریافت کرده باشد

نیابت فقهاء از امام معصوم اختصاصی به زمان غیبت امام زمان نداشته بلکه در زمان همه امامان معصوم نیز بوده است،‌ والیان و مفتی هائی که امام معصوم به اقصی نقاط می فرستاند، همان علمائی بودند که اصول اولیه را از امام آموخته و احکام را طبق نظر خود استنباط و استخراج می کردند.

به نظر می رسد اصل فقه و فقاهت و مرجعیت باید برایتان حل شود آنگاه،‌ به مباحث تشکیل حکومت توسط فقیه بپردازیم.

موفق باشید.
ــــــــــــــ
1. حج/41.
2. ایشان از ما خواسته اند که در مسائل مورد ابتلاء و روزمره خود به علماء مراجعه کنیم، علمائی که حجت بر همگان هستند: وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم‏.کمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 484

پرسش:
وجود کلمه "اسلامی" در کنار نام کشور ایران، یعنی "جمهوری اسلامی ایران" چه محاسن و معایبی دارد؟


پاسخ:

به طور کلی پاسخ این است که اگر صرفا قرار بر نامگذاری بدون پیروی باشد، گذاردن نام «اسلام» در کنار نام هر کشوری، نه تنها محاسنی ندارد، بلکه تمامش معایب است، همان طور که امروزه کشورهایی در همین منطقه هستند که نام اسلام را در کنار خود گذارده و حتی کلمات توحیدی را روی پرچم خود دارند اما در عمل کاملا خلاف اسلام رفتار می کنند، و در حقیقت مایه ننگ اسلام هستند. اما اگر بنای بر عمل باشد، قطعا با توجه به مبانی ما در پذیرش اسلام، و اینکه این دین را کامل ترین دین میدانیم، جمهوری که مبتنی بر قوانین اسلامی باشد بهتر است، و کشوری که بر این قوانین اداره شود، کارآمدتر خواهد بود. این لازمه مبانی ای است که ما آنها را پذیرفته ایم.
اما به هر حال این نامگذاری محاسن و معایبی دارد که به مواردی اشاره میشود:

اول: نوشته شدن نقاط قوت و ضعف به پای اسلام
نام اسلام در کنار نام ایران موجب میشود که تمام موفقیت ها و پیشرفت های ایران به پای اسلام نوشته شود، اگر این پیشرفت ها در حکومت پهلوی شکل می گرفت یک پیشرفت های صرفا یک حکومت سکولار تلقی میشد، اما امروز این پیشرفت ها به پای اسلام نوشته میشود. امروز می گویند اسلام موجب این رشد و پیشرفت چشمگیر شده است، و اگر ایران موفق به تمدن سازی شود آن تمدن، تمدن اسلامی لقب خواهد گرفت، همان طور که یک بار این تمدن در قرون طلایی شرق شکل گرفت.

اما از آن طرف این اشکال هم وجود دارد که کاستی ها هم به پای اسلام و قرآن نوشته خواهند شد، و البته این آفتی است که می توان مانع آن شد، اما به هر حال مردم ایران و به خصوص مسئولین باید بدانند که هر گونه کاستی در رفتار ایشان امروز به پای اسلام نوشته میشود.

دوم: جاذبه و دافعه اسلامی
بدون شک اسلام هم جاذبه دارد و هم دافعه، بنابراین گذاردن نام اسلام در کنار نام ایران هم بر دوستی ها می افزاید و هم بر دشمنی ها؛ یعنی ملت های ستم دیده ی مسلمان را خوشحال می کند، و موجب توجه جهان به اسلام خواهد شد همان طور که آنتونی گیدنز که یکی از برجسته ترین جامعه شناسان معاصر است می نویسد پس از انقلاب اسلامی ایران دنیا به سمت دین گرایی بازگشت در حالی که پیش از آن به سمت سکولاریسم پیش می رفت(1)

اما از آن طرف دشمنی ها نیز افزوده میشود. این جنگ تحمیلی، این تحریم ها، این تهدیدها و این حمایت از امثال منافقین و سایر گروهک های تروریستی علیه ایران، به خاطر اسلامی بودن ایران است وگرنه اگر حکومت ایران یک حکومت سکولار می بود این دشمنی ها وجود نداشت. همواره در طول تاریخ می بینیم که دشمنی ها با اسلام زمانی شدت می گیرد که اسلام وارد گود سیاست میشود، دشمنی ها با پیامبر(ص) زمانی شروع شد که منافع مشرکین به خطر افتاد، دشمنی با امام علی(ع) و شهادت ایشان زمانی اتفاق افتاد که حاکمیت بر عهده ایشان گذاشته شد، و مصادیق متعدد دیگر.

سوم: تقدس بخشی به دفاع از وطن
اگرچه هر انسان جوانمردی نسبت به خاک و وطن خود غیرت دارد، اما وقتی یک حکومت اسلامی باشد انگیزه دوچندانی برای دفاع از آن شکل خواهد گرفت. اگر عراق در زمان حکومت پهلوی به ایران حمله می کرد ما چنین انگیزه ای برای دفاع که در جنگ تحمیلی 8 ساله دیدیم در برابر آن نمی دیدیم، همان طور که بارها در زمان قاجار مورد حمله قرار گرفتیم و هر بار بخشی از ایران جدا شد، اما آنچه موجب انگیزه مضاعفی برای ایستادگی در برابر تجاوز عراق شد همینن ام اسلامی در کنار نام ایران بود، حکومت ما یک حکومت اسلامی بود که دفاع از آن رنگ و بوی دینی به خود گرفته بود و مردم با رمز یا زهرا(سلام الله علیها) و یا حسین(علیه السلام) به میدان های نبرد شتافته بودند. یا این که می بینیم که امروز جوان ما از ایران میرود به کیلومترها دورتر در سوریه با دشمنان میجنگد، همه از برکات اسلامی بودن حکومت است.

امروز در سایر عرصه ها هم همینطور است، این که حرکت های خودجوش جهادی در عرصه های مختلف ظهور یافته اند به خاطر این است که انسان احساس می کند دارد از اسلام دفاع می کند، و کار خویش را به درستی جهاد در راه خداوند می داند. این نغییر نگرش ها به خاطر اسلامی بودن حکومت است.

پی نوشت ها:
1.
آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، تهران، ص 75.

موضوع قفل شده است