افشای سرّ

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
افشای سرّ

باسمه تعالی
با سلام:
آشکار ساختن راز دیگران را به اعتبار نوع ،و صنف راز به دو قسم می توان تقسیم کرد
1- افشای عیب ها و کاستی ها
گاه انسان از عیب یا رفتار زشتی که دیگری مرتکب شده پرده بر می دارد در حالی که شخص آن را پنهان داشته ،به آشکار شدنش راضی نیست

2- افشای نیکی ها
گاه انسان ،رفتار یا صفت نیکوی دیگری را که به هر دلیل آن را پنهان کرده است و از فاش شدنش ناخشنود می شود آشکار می کند

انسانهای وارسته و پارسا خود را هر لحظه در معرض خطر هواهای نفسانی می بینند از این رو برای پاک ماندن از آلودگی های عجب و ریا در پنهان داشتن رفتار نیک خود کوشیده به آشکار شدن آن مایل نیستند

افشای سر را به این اعتبار که راز مربوط به چه کسی باشد نیز به دو قسم می توان تقسیم کرد:

الف:افشای سر خود
گاه آدمی از عیب ها و کاستی های پنهان خود پرده برداشته و به بیان رازهای خویش می پردازد

ب:افشای سر دیگری
بازگو کردن رازهای دیگران از مصادیق معمول افشای سرّ است

آشکار ساختن راز مردم و آگاه ساختن دیگران از آن بدون وجود دلیلی معتبر مورد نکوهش شرع و عقل سلیم بشر است.

شریعت چنین رفتاری را از رفتارهای زشت آدمی دانسته و از آن با عنوان هایی مانند خیانت ،عهد شکنی ،و بی وفایی و روش بیگانگان یاد کرده است

آن گاه که انسان درباره کسی ادعای برادری دینی دارد و بالاتر از آن ودعی صداقت و صمیمیت و دوستی است با فش ساختن راز او خیانت کرده است

چنانکه امام علی علیه السلام می فرمایند :
فاش کردن سرّ خیانت است(1
همچنین می فرمایند:
اگر کسی رازی را که نزد او به امانت گذاشته شده فاش کند خیانت کرده است(2

همچنین آنگاه که بر خلاف اسرار صاحب سرّ درباره پنهان ماندن آن ، مطلب را افشا کند مرتکب بی وفایی و عهد شکنی شده که روش بیگانگان و شیوه بیگانگی است
امیر مومنان علی علیه السلام می فرمایند:
از زشت ترین بی وفایی و پیمان شکنی ها افشای سرّ دیگران است(3

در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است که خطاب به ابوذر فرمودند:
ای اباذر در نشست ها امانت است و فاش کردن راز برادر دینی تو خیانت شمرده می شود پس از آن بپرهیز(4

براساس این سخن اگر انسان در محفلی با برادر دینی خود نشست و از او سخنی شنید یا عملی دید باید درباره آن امین باشد

امیر مومنان علی علیه السلام در وصیت به امام حسن علیه السلام فرمودند:
به کسی که به تو اعتماد کرده خیانت نکن اگر چه او به تو خیانت کند و راز او را فاش مساز اگر چه او راز تو را فاش سازد(5

پی نوشت:
1-غررالحکم ص 320
2- همان ص 321
3- همان ،ح 7443
4- مستدرک الوسائل ج 8 ،ص 398
5- همان

پرده برداشتن از عیب ها و کاستی های خود هم مورد نکوهش شرع است آدمی حق ندارد حریم خویش را بشکند و با یان عیب هایش خود را خوار و خفیف گرداند

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند:
مومن حق ندارد خودش را خوار کند(1
امام صادق علیه السلام نیز می فرمایند:
راز تو از خون تو است پس آن را در غیر رگ های خودت جاری نکن (2

تشبیه راز شخصی به خون ، از ویژگی مهم آن و لزوم پنهان داشتنش حکایت می کند جریان دادن خون در رگهای دیگری سپردن زندگی به دیگری و اسارت است

انسان آفریده خداست و بالاترین ظرفیت را در هستی دارا است او همان گونه که حق ندارد دیگری را خوار سازد نباید خود را نیز ذلیل کند زیرا خداوندمالک اوست و او دوست ندارد آفریده اش را ذلیل ببیند از این رو انسان را از این کار باز داشته است.

امام صادق علیه السلام فرمودند:
خداوندتبارک و تعالی هر چیزی را به مومن واگذار کرده است جز آنکه خود را خوار کند(3

البته چه بسا فرد با بیان کاستی هایش قصد خوار کردن خود را نداشته باشد ولی باید بداند که این رفتار موجب ذلت او خواهد شد

پی نوشت:
1- مستدرک الوسائل ج 12،ص 212
2- بحارالانوار, ج72, ص71
3- کافی ج 5 ،ص63

ریشه های درونی افشای سرّ
همان گونه که گفته شد راز یا از سنخ عیب و کاستی با از نوع فضیلت و نیکی است اما افشای کاستی ها و عیب های پنهان دیگری در نیروی غضب ریشه دارد

از آنجا که کشف عیب های دیگران افزون بر افشای سرّ از مصادیق غیبت نیز به شمار می رود ریشه های درونی آن نیز همانند ریشه های غیبت است که عبارتند از:
فرو نشاندن خشم ،همراهی با هم نشینان و دوستان ، حسد ،تمسخر ،مزاح و شوخی ،کبر ، و....

البته افشای سر با انگیزه چشمداشت به مال یا مقام هم می تواند انجام شود تاریخ بشر از فاش ساختن اسرار افراد و ملت ها برای گرفتن پاداش و مقام گفتنی های بسیار دارد تا آنجا که برخی این رفتار را روش خویش ساخته و از همین راه تامین معاش می کرده اند

نقل نیکی های پنهان دیگری نیز گویای آن است که نفس گوینده هنوز از عقل فرمانبرداری کامل نداشته ،نیروی شهوت او سرکشی می کند

چرا که عقل در دوستی و محبت بر حفظ امانت دوستان حکم می کند و راز آن است که فرد نزد دوستش به امانت سپرده است پس خرد خواهان پوشیده نگاه داشتن آن است

پیامدهای زشت افشای سر
پرده از راز دیگران برداشتن به ویژه اگر آن راز از عیب ها و کاستی ها باشد پیامدهای ناخوشایندی را برای فاش کننده در پی خواهد داشت که عبارتند از:
1- سلب اعتماد
مردم به کسی که رازش را فاش سازد اعتماد نکرده و رفتار و اعمال نهان خویش را از چشم او دور نگاه خواهند داشت
امام علی علیه السلام می فرمایند:
به کسی که رازت را فاش کند اطمینان مکن(1

2- نفرت و دشمنی
افشای سرّ سبب پیدایش نفرت از فاش کننده می شود چرا که انسان از خیانت سخت متنفر بوده و شخص خائن را دشمن می دارد

3-خواری و حقارت
آن کس که عیب های پنهانش به وسیله دیگری فاش شود نزد مردم خوار و کوچک می شود فاش ساختن کاستی های خود هم خواری و حقارت را در پی خواهد داشت

چنان که امام صادق علیه السلام به مفضل بن قیس فرمودند:
مردم را از تمام آنچه در آن هستی (کاستی هایی که داری)آگاه نساز که نزد ایشان خوار می شوی(2

4-بار سنگین گناه فاش شده
آن گاه که امر پنهان از گناهان و رفتار زشت باشد چه بسا افشا و انتشار آن موجب پیدایش پیامدهای زشت و زننده در بین دیگران شود برای همین این رفتار بار سنگین گناه ناکرده را بر دوش فاش کننده خواهد گذاشت

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند :
هرکس گناه زشتی را شنید و آن را فاش کرد همانند کسی است که آن را انجام داده است(3

پی نوشت:
1- غررالحکم ص 321
2-بحارالانوار ، جلد 11 ،ص114
3- وسائل الشیعه ج 12 ،ص 296

راههای درمان افشای سرّ


یادآوری پیامدهای زشت افشای سرّ شخص مبتلا را در درمان خود یاری می کند

ترس از مجازات گناه ناکرده و احتمال آسیب رساندن به دیگری آدمی را از ارتکا به این رفتار زشت باز می دارد همچنین می توان با انجام رفتاری بر خلاف این بیماری عادت به آن را از بین برد


پنهان کردن عیب های دیگران از رفتارهای پسندیده ای است که انسان را در درمان خویش یاری می کند آدمی باید خود را به پنهان کردن رازهای دیگران وا دارد تا از شدت میلش به افشای راز کاسته شود و صد البته که باید ریشه های این آفت را نابود سازد تا درمان کامل حاصل شود.

همچنین تامل در این نکته که آیا از فاش شدن راز خود خشنود می شود او را در درمان یاری می کند چه بسا رفتارهای زشتی که اگر انسان آنها را درحق خود تصور کند از آنها دوری خواهد کرد.



ر. ک.اخلاق الاهی ،آفات زبان ،استاد آیت الله مجتبی تهرانی

سرّ نگهدار خود باش

امام علی علیه السلام در نامه ای که برای فرزندشان امام حسن علیه السلام مرقوم فرموده اند می فرمایند:

«والمرءُ احفَظُ لسرّهِ»[1]، «فرزندم خود فرد بهتر از هر کس نگهبان راز خویش است.»

انسان باید شخصیت و اسرار خود را در نزد خود نگه دارد تا عفت خود را در این حیطه نیز حفظ کرده باشد به همین جهت امام علی علیه السلام در توصیف آن برادر الهی خود که فرمودند دنیا در چشم او کوچک بود می فرمایند: «و کان اکثرَ دهره صامتا»[2]، «بیشتر اوقاتش ساکت بود.

این جا حضرت در توصیه به فرزندشان ما را متوجه چنین صفتی می کنند تا انسان پیش از آنکه بخواهد با دیگران به سر ببرد با خود باشد و حافظ اسرار خود. حرف حضرت به ما این است که خودت نگهبان خودت باش و پیش از آنکه نظر به بقیه داشته باشی در پهن دشت وجود خود سیرکن تا بصیرت لازم را از ابعاد بیکرانه خود به دست آوری.

در همین رابطه امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:

«خوشا به حال بنده گمنامی که بدو اعتنا نشود، او مردم را شناسد و مردم او را نشناسند، خدا او را به خشنودی و رضوان شناسد ، آن ها چراغ های هدایت اند که هر فتنه تاریکی به برکت اینان زایل شود و درهای رحمت برایشان گشوده شود، نه فاش کننده رازند و نه در صدد جفاکاری و آزار و خودنمایی.»[3]

پس شایسته است انسان تا آنجا که ممکن است مسائلش را پیش خود نگهدارد چرا که هیچ کس به اندازه خود انسان سرّ نگهدار خودش نیست.

اگر انسان بتواند اسرار خود را پیش خود نگهدارد برکات زیادی برایش پیش می آید. یکی از برکات آن این است که قدرت تحلیل اسرار درونتان را پیدا می کنید اگر شما در درونتان مسئله ای دارید درست است اگر زود ان را به بقیه ارائه دهید راحت می شوید ولی متوجه باشید در این صورت دیگر بر روی آن متمرکز نمی شوید و ان را تجزیه و تحلیل نمی کنید تا لایه های پنهان خود را به شما بنمایانددر حالی که اگر آن را سبک سنگین کنید کم کم معنی حقیقی آن برایتان آشکار می شود.

بنابراین می فرمایند: سرّ خودت را خودت حفظ کن و تو شایسته ترینی در این که سر خود را فاش ننمایی، پس باید مکنونات قلبی و مشخصات شخصی ات را پیش خود نگهداری.

پی نوشت:
[1]. ص267
[2].نهج البلاغه، کلام 289
[3].کافی، ج2، ص225

ر.ک. شرح نامه 31 نهج البلاغه، ج2،ص 267-268

با سلام.

اگر ما متوجه راز یک شخص بشیم و از طرفی اون راز یک عیب و گناه بزرگ برای اون شخص باشه آیا باید راز رو فاش کنیم یا نه.

مثلا یکی به من رازش رو گفته و گفته که از بانک دزدی کرده، من الان باید چکار کنم؟

با تشکر

فرجام گستاخی و پرده دری و افشای اسرار مردم

یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی آن است که اسرار عموم مردم را نهان داشته و آنها از باطن یکدیگر بی خبرند و تنها ظاهر احوال مردم برای آنان معلوم است و از این رو به زندگی اجتماعی و تعامل در امور با هم مشغول اند و اگر این ظاهر جالب در کار نبود و هر یک از مردم از اسرار دیگری آگاه می گردیدند نهاد اجتماع متلاشی شده و کار به سختی می کشید و هیچ کس رغبت آمد و شد و زندگی اجتماعی را نداشت ولی عموم بندگان از این نعمت مخفی و مجهول خدا آگاه نیستند و نمی دانند که آبروی اجتماعی آنان در گرو رافت و رحمت الهی است اگر گوشه ای از این پرده کنار رود هیچ کس قدرت زندگی با دیگران بلکه با نزدیکان خود را نخواهد داشت.


در آخرت این ستر و حجاب نیست و اعمال همه مردم حساب رسی می شود چنانکه در آیه شریفه آمده است: «وَ الوَزنُ یَومئذ الحق»[1]؛ «در روز قیامت میزان و ترازو حق خواهد بود.



و به احتمال قوی آنان که در زندگی دنیا مردمی خود دار بوده و در حفظ اسرار مردم می کوشیدند بلکه در خطاپوشی و حفظ آبروی دیگران سعی می کردند خداوند متعال در قیامت در چگونگی سنجش اعمال به رعایت آنان دستور می فرماید و آنان را در ملا عام رسوا نمی کند.



در نقطه مقابل کسانی که در دنیا به هتاکی و پرده دری دست زده و در گناهان علنی و گستاخی و بی حیایی بی باک بوده اند در قیامت در ملا عام محاکمه و رسوا خواهند شد و این خود بزرگ ترین نوع عذاب و سرزنش خواهد بود.



هر که در مزرع دل، تخم وفا سبز نکرد/ زرد رویی کشد از حاصل خود گاه درو[2]



پی نوشت:

[1].اعراف، 8

[2].دیوان حافظ، تصحیح قدسی، غزل 501

[="Navy"]

سمیع;318799 نوشت:
2- افشای نیکی ها

افشاي نيکي آيا حرام است؟[/]

B-neshan;498346 نوشت:
با سلام.

اگر ما متوجه راز یک شخص بشیم و از طرفی اون راز یک عیب و گناه بزرگ برای اون شخص باشه آیا باید راز رو فاش کنیم یا نه.

مثلا یکی به من رازش رو گفته و گفته که از بانک دزدی کرده، من الان باید چکار کنم؟

با تشکر

باسمه تعالی
همان طور که در پست شماره 2 عرض شد«
آشکار ساختن راز مردم و آگاه ساختن دیگران از آن بدون وجود دلیلی معتبر مورد نکوهش شرع و عقل سلیم بشر است.
»