جمع بندی به راهنمایی نیاز دارم ( بی اعتمادی به همسر )

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به راهنمایی نیاز دارم ( بی اعتمادی به همسر )

سلام و عرض ادب
یک سال از عقدم میگذره
اول از مشکلم میگم بعد توضیحات و مشخصات بیشتر از خودم و همسرم

مشکل من الان بی اعتمادی از خانمم هست-اولا فکر میکردم ایشون فرشته تشریف دارند
ولی وقتی از گذشتش اطلاعاتی بدست آوردم خیلی چیزا تغییر کرد
و اما...
تو دانشگاه بودم که به خانمی علاقه مند شدم
ایشون چادری و حجابشون خوب بود-و سنگین رفتار میکردند
ازشون موردی نمیدیدم-خوب برخورد و محجبه
ترم آخر بودم که پیشنهاد ازدواج دادم-ولی شرایط مالی خوبی نداشتم
با هم قرار گذاشتیم تو پارک که حرف هامونو بزنیم
من به ایشون گفتم فعلا میخوام بینمون عقد باشه و دوسال هم صب کنه تا وضعیت مالیم خوب بشه-
از روز اول با خانمم رو راست بودم-بهش میگفتم من آدم خوبی نبودم تو زندگی و از ته دل گفتم میخوام خوشبختت کنم و دوستت دارم
و گفتم که به شما اعتماد دارم و پشت سرت تحقیق نمیکنم
این گذشت تا ما با توافق هر دو خانواده و بزرگترا عقد کردیم
من تا الان همه توقعات خانمم را برآورده کردم-هزینه زیاد کردم خدا شاهده

تو دوران خوب عشق و عاشقی و صمیمیت بودیم که ناگهان پای مزاحم تلفنی به زندگیمون باز شد-اولش فکر کردم رو هوا گرفته-بی خیال شدم-اصلا تجسس نکردم
ولی روزی پیش اومد که شواهد خلاف حجب و حیا و سنگینی خانمم بود
خانمم در دوران گذشته دوست پسر داشته بوده-وقتی شواهد براش نشون دادم گفت رابطه درسی بوده-ولی نبود-چون در رابطه درسی از دوستت دارم و پیام عاشقی دم نمیزنند!
الان داغونم که چرا اینجور پیش اومده-چرا خانمم دنبال یکی بوده که باهاش ازدواج کنه!!!!
چرا با چندین پسر حضوری و غیر حضوری حرف میزده!!البته قسم خورد که تا حالا دست کسی بهش نخورده و فقط دوستی بوده
در هر صورت من از روز اول بهش گفتم خانم محترم من بیشتر رو حجب و حیا و سنگینی شما علاقه مند شده ام-ولی همش کشک بود!!!
در ضمن ایشون روزای اول وقتی با من اومدند سر قرار-گفتند این کار اصلا خوب نیست-فکر کنید یکی با خواهر خودتون بیرون بیاد؟منم کیف کردم-گفتم عجب دختر سنگین و با حیا هست
بهم میگفت من از اینکه اینجور بهم پیشنهاد ازدواج داده ای ناراحتم!!!کاش سنتی بود و مادرتون میومد جلو!!!خلاصه چشم ما با این حرف ها بسته شد و گفتم ایشون همونی هست که انتخاب کردم

بعدا فهمیدم ایشون خودش به پسرا اسرار میکرده بریم سر قرار!!!مثلا تو خیابون یا دانشگاه دیگه ای قرار دیدن میذاشته!!!
یه بارم از یه ماشنی شماره گرفته که رفته تو پارک سر قرار-اولا بهم میگفت من از رابطه محدود و دزدکی بدم میاد!!!ولی یه جور دیگه شد!!!همه حرف هاش کشک بود
تا قبل رسوا شدن-قسم خورد که دوست پسر نداشته و رابطه درسی بوده!و دروغ زیاد خورد
رو این موضوع تا بهش مدرک نشون دادم-الان بهم میگه تو قدرت رسوا کردن منو داری-پس قدرت بخشش چی؟به من میگه ببخشم
منم نمیتونم-چون دایم احساس میکنم موضوعات دیگه هم هست که داره ازم مخفی میکنه!!!به هر حال هیچ اعتمادی بهش ندارم
موندم چیکار کنم-الان مادرش فهمیده!ولی میگم اگه پدرش بفهمه بدجور بهم میریزه
منم که قلبم شکسته-دیگه ازش سرد شدم
با کدوم عشق زحمت بکشم و خرج زندگی رو در بیارم!!!
خلاصه از دوستان خواهش دارم کمک کنیید:Ghamgin:

به نظر شما طلاق بگیرم؟چون هنوز ازدواج نکرده ایم-مهریه=114سکه!!!

برچسب: 

با نام و یاد دوست

کارشناس بحث: امیدوار


سؤال:
مرد در صورت بروز بی اعتمادی به نامزد و همسر خودش در دوران نامزدی چه باید بکند؟

پاسخ:
با توجه به معيارهاي شما برای انتخاب همسر، موقعيت و ناراحتي شما را از موضوع مطرح شده درک می كنم و اميدوارم با توكل به خدا بهترين گزينه را براي مديريت چنين شرايطی انتخاب كنيد. اما اگر اجازه دهيد، نکاتی تقدیم می شود:
1. مزاحمت اخير چه بسا مزاحمتی يكطرفه بوده است.
2. به ياد داشته باشيم هر كسی ممكن است دچار خطا شود، آن چه كه مهم است اين است كه شخص متنبه شود و اشتباه خود را تكرار نكند.
3. اين كه شما ملاک های خود را به وی براي انتخاب گفته ايد، كار به جا و لازمی بوده است؛ اما اين كه شما از گذشته وی تحقيق نكرده‌ايد، اشتباهي است كه متوجه شماست نه ايشان!
4. هر پسر و دختري ممكن است، پيش از ازدواج به شخصي علاقمند بوده باشد، اين علاقه پيش از ازدواج در ظرف خود (يعني قبل از ازدواج) نقصي براي شخص مقابل نيست و در صورتي نقص محسوب مي شود كه بعد از ازدواج نيز همچنان پيگير و علاقمند به شخص قبلي باشد. از این رو، به نظر مي رسد، به صرف اين كه وی قصد ازدواج را با ديگری داشته، مستحق سرزنش نيستند.
5. لازم است ملاك شما، حال فعلي ايشان و دوره بعد از ازدواج باشد. نه دوره اي كه ايشان هيچ تعهدي به شما نداشته اند.
6. سعي كنيد به هيجانات منفی خود (كه البته تا مدتي طبيعی است و به شما حق داده می شود) دامن نزنيد و از پيشرفت آن جلوگيری كنيد.
7. مديريت مطلوب چنين وضعيتي، نياز به آرامش دارد، به همین دلیل، تا به يک آرامش نسبی نرسيده ايد، از تصميم گيری خودداری كنيد.
به اين منظور لازم است از شتابزدگي در تصميم اجتناب شود.
با توجه به نكات ذكر شده پيشنهاد مناسب اين است كه:
قطع نظر از چنين موضوعي و با توجه به تفاهم نسبي و رضايت و علاقه شما به يكديگر، فرصت لازم را به منظور جبران، از ايشان دريغ نكنيد و از واكاوی بيشتر نسبت به گذشته خودداری كنيد و ملاک را وضعيت فعلی وی قرار دهيد. و بر اين مبنا و با آرامش برای ادامه زندگی تصميم بگيريد.

از درگاه خداوند متعال، موفقيت همگان را خواستاریم.

با سلام
برادرم من هم یه موقع دچار چنین ظنی شدم خدا شاهده داشتم سکته می کردم (البته خدا رو شکر که باطل بود) اما با توکل به خدا و توسل به ائمه و قران راه حلی پیدا شد که فهمیدم ظن باطلی بود.البته می دونم الان شما می گید من سند دارم اما برادر بزرگوارمون یه حرف خوبی زدن ملاک حال فعلی است .عجله نکنید و با صبر وتوکل به خدا تصمیم بگیرید
یا حق

موضوع قفل شده است