جمع بندی خواستگارم میگه آمادگی ورود به زندگی مشترک را ندارد

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خواستگارم میگه آمادگی ورود به زندگی مشترک را ندارد

سلام

پسری هستم 26 ساله که شرایط خوبی برای ازدواج دارم (منظور از شرایط خوب = خانواده ، تحصیلات ، کار، دارایی)

مدتی است با دختر خانومی آشنا شدم و بنده به شدت مورد تایید خانواده دختر هستم.(خدایی دوستش دارم).

بزرگترین مشکل من اینه که دختر خانم به دلیل سن و سال کم ( 18 ساله ) آمادگی ورود به زندگی مشترک رو نداره ،از طرفی خانواده دختر با این ازدواج کاملا موافقند . چون از شرایط من خبر دارند و خانواده حدودا 20 ساله که همدیگر رو میشناسند . ولی من چون دوست دارم دختر با تمام وجودش وارد زندگی من بشه و باید شرایطی رو فراهم کنم که خودش با میل خودش با این ازدواج موافقت کنه و نه به اصرار خانواده.

دختر خانوم از لحاظ سنی فکر میکنه به بلوغ نرسیده و این در حالی است که ایشون بسیار زرنگ و باهوشه و خودشو دست کم میگیره.

به نظر شما خانواده دختر خانم چه کارهایی میتواند انجام دهند تا این دختر به بلوغ ازدواج برسه ؟

به نظر شما خانواده دختر خانم چه صحبت هایی میتواند انجام دهند تا این دختر به این ازدواج رضایت بده ؟

به نظر شما من بعنوان خواستگار چه کارهایی میتونم انجام بده که اعتماد دختر خانوم رو جلب کنم ؟

لطفا راهکار های مناسب و عملی پیشنهاد بدین

با نام و یاد دوست

با سلام
خدمت شما پرسشگر محترم.
تجربه مشاوران ازدواج و بررسی های علمی می گویند که بهتر است سن پسر 4-5 سال بزرگ تر باشد. البته نمی گویند که اگر تفاوت سنی 8 سال باشد حتما دچار مشکل می شود یعنی نسخه کلی نمی پیچند در برخی شرایط ممکن است دختر با این که سنش بسیار کمتر است ولی به دلیل هوش، مهارت سازگاری و ارتباطی، هنر خانه داری و....بتواند با شرایط زندگی جدید خود را وفق دهد.
در مورد این دختر باید دقت کنید مبادا شرایط خوب شما سبب شود خانواده او را تحت فشار قرار بدهند.
شما می توانید پیشنهاد بدهید برای بررسی بیشتر از مشاوره ازدواج کمک بگیرید. اگر مهارت هایی نیاز باشد مشاور به او می آموزد واگر تفاوت مشکل ساز باشد مشاور به شما خواهد گفت که این ازدواج به نفع شما نیست.
به هرحال شما به خانواده تفهیم کنید و در جلسات خصوصی با دختر تأکید کنید که نمی خواهم اجباری در کار باشد و می خواهم خودتان انتخاب گر باشید.
خانواده او نیزمی توانند از عمه یا خاله یا دبیری که با دختر ارتباط دارند بخواهند تا درباره ازدواج و گزینش همسر با او صحبت کنند و کتاب هایی برای مطالعه به ایشان معرفی کنند. در عین حال اجازه دهید اگر به ازدواج فکر نمی کرده است به تدریج موضوع فکر کند و عجله نکنید
در آخر دعا و توسل را فراموش نکنید
در همه حال بگویید
خداوندا مرا آن ده که آن به

با عرض سلام

1- ایشان را تحت فشار قرار ندهید اجازه دهید قدم به قدم با خانواده اش پیش بیاید .گاهی برای یک دختری که به ازدواج فکر نمیکرده است سخت است خودش را درگیر مسایل ازدواج ببیند .
سعی کنید برای هر مراسم و رفت وامدی به او فرصت فکر کردن و تصمیم عاقلانه گرفتن بدهید .در تصمیم ها تا حد معقول کمکش باشید
وقتی در جلسات صحبت میکنید به او بفهمانید که هیچ عجله ای در کار نیست و بگویید که به حرفهای شما خوب فکر کند .اینطوری اهسته اهسته درگیر میشود .

2- شاید یکی از دلایل ان که نمیتواند تصمیم بگیرد این باشد که فکر میکند با ازدواج فرصت پیشرفت در درس و یا کارهای دیگر از او توسط شما گرفته میشود ،در گفتگو از او بخواهید که هدفش را از زندگی بگوید و در طی گفتگو اطمینانش را جلب نمایید که از جانب شما هیچ مانعی وجود ندارد و تازه مشوق و پشت او در رسیدن به ارزوهایش و اهدافش هستید و خودتان را مشتاق نشان دهید (البته نه اینکه واقعا دوست نداشته باشید او به اهدافش برسد و در این مدت برایش نقش بازی کنیدها ... مواظب باشید از دسته مردها نباشید )

[="navy"]سلام وای من چقد دنبال یه همچین قضیه ای بودم
انشالله که دختر خانم راضی میشن و به میل خودشون بله رو میگن
اما واقعا تصمیم سختیه...

یه سوال دارم اگه راهنماییم کنید ممنون میشم
اگه قضیه بر عکس باشه دختر خانم آماده باشه و پسره بگه نه هنوز نمیتونم چی کار باید کرد؟
پسره هم احساس نیاز میکنه و می خواد که واقعا بشه اما شرایط زندگی امروز طوریه که واقعا پسره میترسه پا پیش بزاره و میگه حداکثر 3 سال دیگه (قضیه طوریه که اگه پسره بخاد خانوادش حمایتش میکنن ولی غرورش زیاده میگه باید خودم همه چی داشته باشم بعد اقدام کنم
خانواده دختر خانوم هم 100 % موافقت میکنن)
حمایت از جانب خانواده هاشون هست اما غرور و ترس پسر اجازه نمیده این زندگی زودتر شکل بگیره

ممنون میشم این مورد هم راهنمایی کنید

گشتم تاپیکی پیدا نکردم فک کردم بهترین جا واسه مطرحش اینجاس [/]

با سلام
گاهی اوقات افراد بطور ناخود آگاه به دلیلی زیر بار کاری نمی روند ولی دلیلش را چیز دیگری مطرح می کنند.و گاهی هم آگاهانه این کار را می کنند.
اگر حالت اول باشه باید روانکاوی بشه که به زبون ساده بند دوم از پیام zoree-joon تقریبا این کار رو میکنه و اگر حالت دوم باشه یعنی اگر گیرش جائی دیگه باشه در اینصورت باید روانشناسی بشه یا یه جوری با ظرافت سر از کارش در بیارید.
ولی در هر صورت نباید هیچ استرسی بهشون وارد بشه و خودشان اشتیاق به ازدواج را پیدا کنند وگرنه در آینده به مشکل میخورید.
در هر صورت اگر ردیف شد شیرینی ما فراموش نشه (بجای حق ویزیت:Gol:)

ازدواج موضوع کوچکی نیست اما بزرگ بودنش دلیلی برای تاخیر در ان هم نیست ازدواج ثمراتی دارد که بسیار توصیه شده اما به نظر من داشتن استقلال مرد در حداقل ها مثل داشتن شغل و توانایی فراهم کردن خانه(اجاره ای) مهم است نقش کمکی خانواده ها خوب است اما اگر بیش از حد باشد و مرد زن سختی زندگی را نکشند به کوچکترین بادی خواهند لرزید پس زوجین باید حداقل ها را فراهم و سختی ها را قبول کنند و شکر گزار خداوند باشند که سختی زندیگشان مسایل مادی است حال اگر این ها فراهم نبود این امتحان سخت را با پاک دامنی پشت سر بگذاریم و از این اقدام تهذیبی برای تعالی روحمان کمک بگیریم تا خداوند از رحمت خودش ما را بی نیاز کند اما خودمانی بگم این که بگیم ما اماده ایم کافی نیست و باید در تصحیح رفتارمان قبل از ازدواج شروع کنیم انشا الله خداوند هم کمک مان می کند از لطف خدا نا امید نشویم التماس دعا
سوره نور ایه ۳۳( وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِ......)

[="Tahoma"][="Green"]لا حول و لا قوة الا بالله

eskan;316574 نوشت:
سلام

علیکم السلام
به خانواده بزرگ اسک دین خوش آمدید
خواستم بگم 8 سال اختلاف سنی به نظرم کمی زیاد هست که دیدم جناب حامی هم زحمتش رو کشیدند اما دلیل بر این نمیشه که نمیتونید با هم ازدواج کنید
نکته ای که هست این هست که صرف زرنگ و باهوش بودن به معنی آماده بودن برای ورود به زندگی مشترک نیست ، زندگی زناشوئی مهارتی هست که شخص برای ورود به اون باید حداقل این مهارت رو داشته باشه چه بسا افراد بسیار باهوشی که اقل این مهارت رو ندارند و با ورود به زندگی مشترک مشکلات عدیده ای براشون بوجود میاد و یا برعکس افرادی که باهوش هم نیستند اما این مهارت رو کسب کردند
شرایط سنی ایشون هم طوری هست که برای ورود به زندگی جدید زمان لازم دارند
البته نمیشه نقش ترس رو نادیده گرفت
خانواده ایشون میتونند با صحبت کردن در مورد زندگی خودشون و تجربیاتشون و القاء اینکه دخترشون میتونه نقش همسر یک خانواده رو به درستی ایفا کنه و همچنین سپردن مسئولیت های مهم میتونند این ترس رو از دخترشون بگیرند
اما همونطور که دوستان گفتند نباید ایشون رو تحت فشار قرار بدید
میتونید برای محکم کاری صیغه محرمیت بخونید اما بهشون بگید که تا زمانی که خودشون شرایط ازدواج رو نداشته باشند عقد نمیکنید[/]

[="Tahoma"][="Green"]لا حول و لا قوة الا بالله

z a h r a;320775 نوشت:


اگه قضیه بر عکس باشه دختر خانم آماده باشه و پسره بگه نه هنوز نمیتونم چی کار باید کرد؟
پسره هم احساس نیاز میکنه و می خواد که واقعا بشه اما شرایط زندگی امروز طوریه که واقعا پسره میترسه پا پیش بزاره و میگه حداکثر 3 سال دیگه (قضیه طوریه که اگه پسره بخاد خانوادش حمایتش میکنن ولی غرورش زیاده میگه باید خودم همه چی داشته باشم بعد اقدام کنم
خانواده دختر خانوم هم 100 % موافقت میکنن)
حمایت از جانب خانواده هاشون هست اما غرور و ترس پسر اجازه نمیده این زندگی زودتر شکل بگیره

ایشون هم شرایطشون مثل مورد قبلی هست یعنی اگر واقعاً توانایی و آمادگی ورود به زندگی مشترک رو ندارند ازدواجشون میتونه خطرناک باشه اما طبق صحبتهایی که خودتون کردید ایشون شرایط ازدواج رو دارند اما از شرایط اجتماعی و اقتصادی میترسند
متاسفانه ما از ازدواج غول ساختیم و کار دیگه از تک نسخه ها گذشته و برای درمان این بیماری یک عزم ملی لازم هست
نظر شخصی خودم این هست که در مورد ایشون برخلاف مورد قبلی میتونید حتی از اهرم فشار هم استفاده کنید مثلاً با پیش کشیدن خواستگاران دیگه و اینکه نمیتونید 3 سال منتظر بمونید ایشون رو تحت فشار قرار بدید (البته اگر واقعاً شرایط ازدواج رو داشته باشند) تا تلنگری بهشون بزنید
انصافاً هم 3 سال منتظر موندن اون هم صرفاً بخاطر یک حرف که هیچ ضمانت اجرایی هم نداره منطقی نیست[/]
موضوع قفل شده است