خیانت نکردن در امانت

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خیانت نکردن در امانت

باسمه تعالی
با سلام :
مومن برادر مومن است و وقتی چیزی به امانت نزد برادرش می گذارد نباید به اعتمادش آسیبی رسد و از آن سوء استفاده شود که خیانت از زشت ترین رفتارها است.

امیرمومنان علی علیه السلام در وصیت به امام حسن علیه السلام فرمود:

چه زشت است خیانت به کسی که به تو اطمینان کرده است (1

زشتی و ناپسندی خیانت است که منع و نهی از آن را در پی می آورد پس به کسی که اطمینان می کند و مالش را امانت می گذارد نباید خیانت کرد

چنانکه حضرت علیه السلام فرمودند :
هنگامی که امین شمرده شدی پس خیانت نکن (2

بدی این رفتار با دیدن خیانت از برادر مومن برطرف نمی شود پس اگر برادر مومنت به تو خیانت کرده تو خیانت نکن

چنانکه حضرت علیه السلام فرمودند :لا تَخن مَن ائتمنک و ان خانک (3
به کسی که به تو اطمینان کرده است خیانت نکن ،اگر چه او به تو خیانت کرده باشد

پی نوشت:
1- بحار الانوار ج 74 ص 212
2- غررالحکم ص251
3- همان

این حق مومن است که به امانتش خیانت نشود زیرا خیانت با برادری در تعارض است ،خائن به فرد برادر او نیست

چنانکه امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند:خیانت و برادری با یکدیگر جمع نشود(1

پس هرکسی خواهان برادری است باید از خیانت به برادر مومنش بپرهیزد
امام صادق علیه السلام فرمودند:مسلمان برادر مسلمان است چشم و راهنمای او است به او خیانت نمی کند (2

خیانت سبب نفرت از خائن است و برادری اهل ایمان با یکدیگر از پیوند راسخ قلبی بین آنها حکایت دارد که البته ضد نفرت است پس وقتی به تحکیم این پیوند سفارش می شود از هر آنچه ضد آن باشد باید پرهیز کرد

رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند:بندگان خدا برادر یکدیگر باشید پس همانا مومن برادر مومن است و به او خیانت نمی کند( 3

همین برادری اهل ایمان با یکدیگر است که خیانت آن ها را،بدترین و زشت ترین نوع خیانت می کند خیانت برادر به برادر ،دوست به دوست ،بسیار عمیق تر از خیانت کسانی است که رابطه محکم برادری و دوستی ندارند

امیرمومنان علی علیه السلام فرمودند:نهایت خیانت ،خیانت به دوست صمیمی و شکستن پیمان ها است(4


پی نوشت:
1- غررالحکم ص 419
2- کافی ج 2 ص 166
3- مستدرک الوسائل ج9 ص 49
4- غررالحکم ص 419

با توجه به معنای روایت های گوناگون در این باره چه بسا بتوان گفت یکی از علت هایی که اهل ایمان را برادر یکدیگر نامیده اند خیانت نکردن آن ها به هم است و به همین دلیل خیانت کنندگان را نمی توان برادر هم نامید

سفیان بن عیینه از اصحاب امام صادق علیه السلام می گوید که امام علیه السلام در مسجد خیف فرمودند:همانا اهل ایمان برادر نامیده شده اند زیرا از خیانت پاکیزه هستند (1

بالاتر از این که خیانت کنندگان را نمی توان مومن نامید زیرا مومن آن کسی است که اهل ایمان از او در امان باشند

چنانکه امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند:آیا شما را از معنای مومن خبر ندهم؟کسی است که اهل ایمان درباره جان و مالشان به او اعتماد کنند (2

باز داشتن از خیانت ،ترک آن را در شمار حقوق مومن قرار داده است امام صادق علیه السلام در پاسخ ابو مامون حارثی که از حقوق مومن پرسید فرمود ند:همانا از حق مومن بر مومن است که به او خیانت نکند(3

پی نوشت:
1- بحارالانوار ج71 ص 179
2- کافی ج2 ص235
3- وسائل الشیعه ج12 ص7

برای خیانت در امانت دیگران علت های گوناگون می توان یافت (طمع، سبک شمردن ، و بی اهمیت پنداشتن، خشم و دشمنی)هر کدام می تواند سببی برای این رفتار باشد و البته برای ترک یا پیشگیری باید در صدد این عوامل برآمد

فرونشاندن خشم ،اهمیت دادن به امانت و قطع چشم داشت به مال دیگران ،فرد را در رعایت حق برادر مومنش یاری می کند
امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند:هر کس امانت را سبک شمرد در خیانت واقع می شود (1

با توجه به این معنا باید برای امانت مومن ارزش قایل شد آن را در جای مناسب گذارد توصیه های لازم را درباره آن به دیگران کرد که این اهمیت دادن ،زمینه را برای خیانت نامساعد می سازد

پی نوشت:
1- غررالحکم ص 251

با سلام وصلوات

برای من بسیار تعجب آوربود که دو امام شیعه فرمودند :

امام سجاد علیه اسلام فرمودند : اگر شمر آن خنجری که سر پدرم را با آن برید نزد من امانت بگذارد، بعد از من بخواهد به او می‌دهم.

امام صادق عليه السلام فرمود: اگر آنكه با شمشير به على عليه السلام ضربه زد و او را كشت مرا امين خود بداند و از من خيرخواهى و مشورت جوئى نمايد و من حاضر به امانت دارى و مشورت او شوم همانا امانت را نسبت به او رعايت خواهم نمود.

الله اکبر ولله الحمد !!!!

آثار خیانت در امانت

1. از رسول خدا(ص) نیست
رسول گرامی اسلام(ص) می فرمایند:"مسلمان مکر و نیرنگ نمی زند، چون از جیرئیل شنیدم که مکر و خدعه در آتش است و سپس فرمودند، از ما نیست کسی که در معامله اش مردم را فریب دهد و از ما نیست کسی که به مؤمنی خیانت کند.

2. موجب فقر می شود

حضرت محمد مصطفی(ص) می فرمایند:"امانت داری موجب ثروت و خیانت موجب تهیدستی است.

3. خیانت در امانت باریست در قیامت
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:"زنهار که یکی از شما مسلمانان در شتر کسی دیگر خیانت کند، که در روز قیمت آن شتر بر پشت او(فرد خیانتکار) است و فریاد می زند و زنهار کسی که در اسب دیگری خیانت کند، روز قیامت آن اسب بر پشت اوست و صیحه می زند. پس شخص خائن به من متوسل می شود و فریاد رسی می کند، من می گویم که(هرآیینه) شما را از خطر قیامت در روز قیامت آگاه کردم و امروز نمی توانم عذاب را از تو بردارم.

اسب و شتر در اینجا فقط مثالی است و برای نمونه و فهم بهتر، حضرت(ص) اینگونه بیان کرده اند وگرنه امانت می تواند هر چیزی باشد و آن چیز، در روز قیامت از فرد خائن

جدا نمی شود و مثل باری بر دوش خیانتکار است

سلام به همه دوستان
ممنون از همکار گرامی بابت ایجاد این موضوع مهم! به نظر بنده، هر چه در باب چنین موضوعات مهمی، گفته و نوشته و تبلیغ صورت بگیره، باز هم کمه! اگه این صفت مهم یعنی «امانت داری» در عموم افراد جامعه نهادینه و عملی بشه، یقینا آن جامعه گام بلندی به سوی سعادت و خوشبختی برداشته! اگه مسؤولین خود را امانت دار مسؤولیت محوله از سوی مردم بدانند، اگه معلم در فرایند یاددهی و یادگیری و تعلیم و تربیت شاگردانش شرط امانت رو رعایت کنه، اگه کارگر در کارش و کارفرما در اجرت دادنش شرط امانت رو رعایت کنند، اگه پدر در سیر کردن شکم زن و بچه اش پایش را از دایره امانت داری بیرون نذاره، و هزار اگر دیگه، به شرط رعایت امانت! اون وقت ببینید جامعه ما و محیطی که در اون زندگی می کنیم، چه گلستانی خواهد شد!

قدری هم در مجلس درس قرآن و حدیث زانو بزنیم، ببینیم «امانت» و «امانت داری» کجای منظومه دینی ما قرار گرفته:

امانت و امانت داری، از جایگاه ویژه و رفیعی در آموزه های دینی برخورداره و آیات متعدد و روایات بسیاری هم درباره این موضوع وارد شده؛ در اینجا _متناسب با حوصله نوشتار کانون_ تنها به چند نمونه کوتاه اشاره می کنم:

خدای متعال در آیه 58 سوره نساء می فرماید:

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیرا
خداوند به شما فرمان مى‏ دهد که امانت ‏ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داورى مى ‏کنید با دادگرى داورى کنید بى‏ گمان خداوند به کارى نیک اندرزتان مى ‏دهد به راستى خداوند شنوایى بینا است

نماز خواندن و روزه گرفتن و ادعای مسلمانی و شیعه اهل بیت بودن، کاری ساده و آسان است اما عیار ایمان و مسلمانی، در انجام این اعمال نیست بلکه در اموری است که نشان عملی از هویت ایمانی و اعتقادی دارد. امام صادق (ع) در این باره می فرماید:

«فریب نماز و روزه مردم را نخورید (یعنی مبادا به خیال اینکه فلانی نماز می خواند و روزه می گیرد، به او کاملا اعتماد کنید)، چون چه بسا کسی به نماز و روزه اش عادت کرده (و از سر عادت آنها را بجا می آورد، طوری که) اگر آنها را ترک کند دچار وحشت می شود! (پس) اگر می خواهید مردم را بسنجید، آنها را با عیار راستگویی و امانت داری بسنجید (پس اگر امانت دار و راستگو هستند، آنگاه اهل ایمان و اعتقادند و قابل اطمینان)». (1)

ادامه...

در احادیث اهل بیت (ع)، «صداقت» و «امانت» از پایه های دین و کمترین بهره های ایمان عنوان شده و کسی که امانت دار نباشد، بی دین و بی ایمان معرفی شده است.(2) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آن که امانت دار نیست، ایمان ندارد.(3)

امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر به راستگویی و ادای امانت، همانا امانت به صاحبش برگردانده می شود، نیکوکار باشد یا بدکار!(4)

زمانی که مشرکین مکه قصد آزار و ترور پیامبر اسلام را داشتند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که شهره امانتداری بود و اماناتی از اهل مکه داشت، در امانت های آنان کمترین خیانتی نکرد بلکه خود به مدینه هجرت نمود و توسط علی (علیه السلام) اموالشان را به صاحبانشان برگرداند.

اباحمزه ثمالی گوید: از سید عابدان، علی بن الحسین [امام سجاد علیه السلام] شنیدم که به شیعیانش می گفت: بر شما باد به ادای امانت، سوگند به خدایی که محمد را به حق به پیامبری برگزید، اگر قاتل حسین بن علی شمشیری که حسین را با آن شهید کرد به من امانت دهد، هر آینه امانتش را به او پس خواهم داد.(5)

از این روایات به خوبی روشن می شود که اسلام درباره امانت داری حساسیت فوق العاده ای دارد و به هیچ رو، خیانت در امانت را بر نمی تابد و باید امانت ها را به صاحبانشان بازگرداند؛ خواه صاحب امانت، شخصی فاسق باشد، و یا فردی نیکوکار!

از برخی روایات استفاده می شود که سخنان خصوصی که میان حتی دو نفر هم رد و بدل می شود، مصداق امانت محسوب می شود و کسی از آنان، حق ندارد بدون اجازه صاحب سخن، حرف او را افشا نماید! امام صادق (علیه السلام) فرمود: مجلس ها امانت است، و جايز نيست سخن كسى را كه مى‏ خواهد پوشيده بماند براى ديگران نقل كنند مگر با اجازه او، يا براى فرد مورد اطمينان، يا براى ذكر خير او (6)


پی نوشت
--------------------------------
1- عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِيَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ؛ الكافي، ج2/ ص104.

2- غررالحكم/ص218 و ص251

3- لا ایمانَ لِمَن لا أمانهَ لهُ؛ مستدرك‏ الوسائل، ج 14، ص 6

4- َ إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَإِنَّ الْأَمَانَةَ مُؤَدَّاةٌ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ؛ بحارالأنوار، ج 72، ص 116

5- عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ سَمِعْتُ سَيِّدَ الْعَابِدِينَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع يَقُولُ لِشِيعَتِهِ عَلَيْكُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَوَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِيَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع ائْتَمَنَنِي عَلَى السَّيْفِ الَّذِي قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّيْتُهُ إِلَيْهِ ؛ وسائل‏ الشيعة، ج 19، ص 76

6- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَال: الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُحَدِّثَ بِحَدِيثٍ يَكْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ ثِقَةً أَوْ ذِكْراً لَهُ بِخَيْرٍ؛ الكافي، ج 2، ص 660

صدیقین;316611 نوشت:
از برخی روایات استفاده می شود که سخنان خصوصی که میان حتی دو نفر هم رد و بدل می شود، مصداق امانت محسوب می شود و کسی از آنان، حق ندارد بدون اجازه صاحب سخن، حرف او را افشا نماید! امام صادق (علیه السلام) فرمود: مجلس ها امانت است، و جايز نيست سخن كسى را كه مى‏ خواهد پوشيده بماند براى ديگران نقل كنند مگر با اجازه او، يا براى فرد مورد اطمينان، يا براى ذكر خير او (عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَال: الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُحَدِّثَ بِحَدِيثٍ يَكْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ ثِقَةً أَوْ ذِكْراً لَهُ بِخَيْرٍ؛ الكافي، ج 2، ص 660)

چقدر میان ادعای مسلمانی با آنچه که در عمل برخی افراد به ظاهر اهل ایمان می بینیم، تفاوت است!

دوستی می گفت:
زمانی مشکلاتی داشتم و به صورت اتفاقی در اداره با یکی از همکاران که فردی به ظاهر بسیار مؤمن و مذهبی بود، به صورت خصوصی صحبت و درد دل کردم و در اثنای سخن، از برخی افراد انتقاد و گلایه ای هم نمودم. در اتاقی که صحبت می کردیم، غیر از من و ایشان هیچ کس دیگری نبود.

چند روز بعد که وارد اداره شدم، نامه ای به دستم دادند و گفتند: برو پیش رئیس! نامه را که باز کردم، مبهوت شدم! حکم اخراجم بود! وقتی پیش جناب رئیس _که گویی از سخن چینی زیردستش سرِ شوق آمده بود_ رفتم، دقیقا همان سخنی که در جلسه خصوصی با آن همکار گفته بودم را از او شنیدم! فهمیدم آن همکار به ظاهر مؤمن، به بنده خیانت نموده و سخنی که به صورت کاملا خصوصی و از روی درد دل به او گفته بودم رو با ناجوانمردیِ تمام، فاش کرده بود! آن هم پیش رئیسِ اداره! حالا چقدر هم از خودش روی اصل مطلب گذاشته بود و افترا زده بود، بماند!

رفیق نازنین می گفت:
از این خیانت، دلم سخت شکست، و به یاد این حدیث نورانی امام صادق افتادم و حکمت فرمایش ایشان را دریافتم و فهمیدم بین تظاهر به ایمان و عمل ایمانی، فرسنگ ها راه فاصله است!

آری، خیانت حتی در فاش نمودن صحبت های خصوصی، ممنوع است! فریب نماز و روزه کسی را نخوریم، بنگریم که تا چه اندازه اهل صدق و امانت است، سپس به او اعتماد کنیم.

موضوع قفل شده است