برصيصاي عابد که بود؟
تبهای اولیه
برصيصاي عابد چه کسی بود؟ مستند بفرمایید
سلام
برصيصا را برخي در لغت برگرفته از «صيصا» در زبان آرامي ميدانند كه به معناي سينه بند يا كاكلهاي كلاه اسقف اعظم كه يادآور برترين مقام كليساست، میباشد و در اصطلاح راهبي عابد و زاهد بود كه در دام شيطان گرفتار گشت و بد فرجام شد.
( مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، قم، بوستان كتاب، 1386، ج 3، ص 120)
برصيصا از قوم بني اسرائيل بوده كه عمري به پرستش خداوند و بندگي او سپري كرد و در پرتو رياضت و يكتاپرستي و عبادت به مقامي رسيده بود كه خداوند دعاي او را در حق بيماران و ديوانگان و درماندگان مستجاب ميكرد و خواستهاش را برآورده مينمود، مردم نزد او ميآمدند و او برايشان دعا ميكرد و شفاي آنان را از خدا ميخواست و خدا نيز شفا ميبخشيد.
( طبرسي، فضل بن حسن، تفسير مجمع البيان، ترجمه علي كرمي، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي 1380، چاپ اول، ج 14، ص 690-688)
ياد كرد قرآن از برصيصا: نام و سرگذشت برصيصا بطور مستقیم در قرآن نيامده است؛ ولی آيات اول تا هجدهم سورۀ شريفۀ حشر به این مطلب اشاره دارد، به این صورت که این آیات سرگذشت طايفه يهود بني نضير را بازگو میكند كه در اثر پيمان شكني، (بدون جنگ و خونريزي) از مدينه رانده شدند
(طباطبائي، محمدحسين، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي همداني، تهران، بنياد علمي و فكري علامه طباطبائي با همكاري رجاء، 1363، ج 19، ص 412)
و سخن از منافقاني است كه به بني نضير قول مساعدت ميدهند و آنها را عليه پيامبر اسلام (ص) تحريك ميكنند، اما هرگز به اين قولهاي دروغين عمل نميكنند،
( مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374، چاپ 12، ج 23، ص 529- 528)
در ادامه قرآن كريم دربارۀ منافقان تشبيهي به كار ميبرد و ميفرمايد: «كَمَثَلِ الشَّيطانِ اِذْ قالَ لِلاِنسانِ اكْفُرْ فَلمّا كَفَرَ قالَ اِنّي بَريءٌ مِنكَ اِنّي اَخافُ اللهَ رَبّ الْعالمينَ»
( حشر، 16، ؛ترجمه آيات از آيت الله مكارم شيرازي ميباشد.)
«كار آنها همچون شيطاني است كه به انسان گفت: كافر شود تا مشكلات تو را حل كنم. اما هنگامي كه كافر شد، گفت: من از تو بيزارم، من از خداوندي كه پروردگار عالميان است، بيم دارم» در اينكه منظور از انسان در اين آيه كيست در ميان مفسران اختلاف است، اكثر آنها، آن را جنس انسان ميدانند كه شيطان انساني را به سوي كفر دعوت ميكند، زيباييهاي دنيا را در نظرش زينت ميدهد و او را گرفتار كفر می سازد و سرانجام او را با همان رها ميسازد.
( تفسير المیزان، پيشين، ص 437، تفسير نمونه، پيشين، ص 538) برخي قائلند، آيه در مورد كفار جنگ بدر نازل شده است،( تفسير مجمع البيان، پيشين، ص 691)
اما اغلب مفسران برصيصاي عابد را مصداق بارز انسان در اين آيه ميدانند.
داستان حيرت انگيز برصيصاي عابد: راهب بني اسرائيل در اثر عبادات طولاني به نقلي مستجاب الدعوه بود اما شيطان سالها در پي فريب او بود، روزي زني كه به جنون مبتلا شده بود را به نزد وي ميآورند تا او را شفا دهد از برصيصا ميخواهند زن را نزد خود نگاه دارد، ابتدا امتناع میكند ولي با اصرار برادران آن زن، ميپذيرد تا نزد او بماند. شيطان راهب را وسوسه کرده و جمال زن را در نظرش زيبا جلوه ميدهد و برصيصا به او تجاوز ميكند، بار ديگر شيطان به او القا ميكند براي فرار از رسوايي، زن را بكشد و او را مدفون سازد، راهب در پي آن خيانت، چنين جنايتي هم مرتكب ميشود. راز اين رسوايي آشكار ميشود و برصيصا را به صليب يا به دار ميكشند در بالاي چوبۀ دار شيطان بار ديگر دست به گمراهي او ميزند و از نقش اصلي خود در رقم خوردن اين سرنوشت خبر ميدهد و از او ميخواهد اگر در برابرش سجده كند، او را رهايي بخشد، گويند راهب در همان حال با اشاره بر او سجده ميكند و كافر ميشود شيطان نيز از وي بيزاري جسته و او را رها ميكند و برصيصاي راهب در حالت كفر از دنيا ميرود.
( مجمع البيان، پيشين، ص 690-688؛ نمونه، پيشين، ص 545-544؛ الميزان، پيشين، ص 441-440)
اين داستان با شرحي مفصل تر و با جزئياتي متفاوت در روايات نقل شده است، نام برصيصا در كنار نام ابليس و بلعم باعورا ياد ميشود كه هر سه به رغم پيشينۀ درخشان در عبادت و بندگي، سرانجامشان تباه ميشود.
( اعلام قرآن، پيشينه، ص 120)
به نظر مىرسد كه نام شخصيت اصلى او در اصل نامعلوم بوده، و از اواخر قرن 4 قمری(10 میلادی) به بعد نام «برصيصا» به او داده شده است؛ و گويا اخبار مربوط به آنتونى قديس، زاهد مسيحى در مصر، در پيدايش آن بىتأثير نبوده است.
ابن بطوطه در رحلة خود به قصر برصيصاي عابد اشاره دارد كه بين طرابلس و اسكندريه آن را ديده است (ص 20)، با توجه به اين شواهد، برخى اين داستان را حكايتى اساساً عبري مىدانند كه بعدها به ادبيات عربى و فارسى وارد شده است (خانلري، 157)
در روايتهاي اسلامى پس از طبري نام برصيصا را براي قهرمان اين داستان به كار بردهاند و ظاهراً نخستين مؤلفى كه نام برصيصا را ذكر كرده است، ابوليث سمرقندي (د 373ق/983م) در تنبيهالغافلين (ص 480) است.
پس از او اين حكايت را كسانى چون بيهقى (د 458ق/1066م) در شعب الايمان (4/372-373)، غزالى (د 505ق/1111م) در مكاشفة القلوب (ص 69 -70)، سهيلى (د581ق/1185م) در التعريف و الاعلام (ص 167)، ابن جوزي (د 597ق/1201م) در تلبيس ابليس (ص 26 تا 29)، قزوينى (د 682ق/ 1283م) در عجايب المخلوقات (ص 380-381)، ابشيهى (د 850ق/ 1446م) در المستطرف (ص 233) و... نقل كردهاند. در تفاسيري چون التبيان شيخ طوسى (د 460ق/1068م) (9/570 -571)، مجمع البيان طبرسى (د 468ق/1076م) (9/397)، تفسير بغوي (د 516ق/ 1122م) (4/322- 325)، كشف الاسرار ميبدي (د 520ق/1126م) (10/52 - 55)، تفسير ابوالفتوح رازي (قرن 6ق/12م)) 11/107 تا 111) لباب التأويل خازن (د 710ق/1310م) (4/250-252)، تفسير ابن كثير (د774ق/ 1372م) (8/101-102)
و... نيز اين حكايت ذيل آيات ياد شده از سورة حشر به صورتهاي مختلف آمده است، هر چند كه برخى مانند سهيلى و ابن كثير نام برصيصا را براي اين راهب با ترديد ذكر كردهاند و برخى چون غزالى و شيخ طوسى نامى براي راهب عنوان نكردهاند.