خصوصیات عالم برزخ

تب‌های اولیه

40 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خصوصیات عالم برزخ

انسان‌ که‌ از این‌ دنیا میرود، به‌ عالم‌ دیگری‌ به‌ نام‌ برزخ‌ وارد میشود و در آنجا هست‌ تا وقتیکه‌ در صور دمیده‌ شود و مردم‌ از قبرها بیرون‌ آیند، در آن‌ وقت‌ به‌ عالم‌ قیامت‌ وارد میشوند. برزخ‌ به‌ معنای‌ فاصله‌ است‌، فاصله‌ بین‌ دو خشکی‌ یا دو آب‌ یا دو چیز دیگر را برزخ‌ گویند و چون‌ عالمی‌ که‌ انسان‌ پس‌ از مردن‌ در آنجا بسر میبرد، فاصله‌ایست‌ بین‌ عالم‌ دنیا و قیامت‌، آنرا عالم‌ برزخ‌ گویند. برای‌ آنکه‌ خصوصیات‌ عالم‌ برزخ‌ قدری‌ روشن‌ شود، باید توضیح‌ بیشتری‌ در این‌ باره‌ داده‌ شود.

بین‌ این‌ عالَم‌ که‌ عالم‌ جسم‌ و جسمانیات‌ است‌ ـ که‌ فعلاً در آن‌ زندگی‌ مادی‌ خود را می‌گذرانیم‌ ـ و بین‌ عالم‌ اسماء و صفات‌ الهی‌، دو عالم‌ است‌: یکی‌ عالم‌ مثال‌ و دیگری‌ عالم‌ نفس‌. عالم مثال را عالم‌ برزخ‌، و عالم نفس را عالم‌ قیامت‌ نیز گویند. و انسان‌ تا از این‌ دو عالم‌ نگذرد به‌ مقام‌ اسماء و صفات‌ الهیه‌ نخواهد رسید؛ کما اینکه‌ انسان‌ تا از عالم‌ برزخ‌ نگذرد به‌ عالم‌ قیامت‌ نمی‌رسد و به‌ مقام‌ اسماء و صفات‌ کلیه‌ الهیه‌ نمی‌رسد مگر آنکه‌ از نفس‌ و قیامت‌ عبور کند. و مراد از قیامت‌ در اینجا قیامت کبری است‌؛ چون‌ دو قیامت‌ داریم‌: یکی‌ قیامت صغری‌، و آن‌ عبارت‌ است‌ از مردن‌ و وارد در عالم‌ برزخ‌ شدن‌؛ و بر همین‌ اصل‌ رسول‌ الله‌ صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ فرمود: «مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُهُ؛ هر کس‌ بمیرد قیامت‌ او برپا شده‌ است‌». دیگری‌ قیامت‌ کبری‌، و آن‌ عبارت‌ است‌ از خروج‌ از عالم‌ برزخ‌ و مثال‌ و داخل‌ شدن‌ در عالم‌ نفس‌ و قیامت‌. وقتیکه‌ مردم‌ از عالم‌ قبر خارج‌ و بسوی‌ عالم‌ ظهورات‌ نفس‌ کلیه‌ رهسپار میگردند، قیامت‌ کبرای‌ آنان‌ بر پا شده‌ است‌.

عالم‌ ماده‌ دارای‌ هیولی‌ و طبع‌ و جسم‌ و جسمانیات‌ است‌ و عالم‌ نفس‌، تجرد مطلق‌ از ماده‌ و آثار ماده‌ است‌؛ ولی‌ عالم‌ برزخ‌ فاصله‌ بین‌ این‌ دو عالم‌ است‌؛ یعنی‌ ماده‌ نیست‌ ولی‌ آثار ماده‌ از «کَیف‌» و «کَم» و «أیْن‌» و غیرها را دارد. ماده‌، جوهریست‌ که‌ قبول‌ تشکل‌ میکند و صورت‌ جسمیه ‌ بر او عارض‌ میگردد، و آثار جسم‌ نیز در او پیدا میشود؛ و بواسطه‌ قبول‌ تشکل‌ و تجسم‌، آن‌ أعراض‌ انفعالیه‌ای‌ که‌ در جسم‌ پیدا میشود در ماده‌ نیز پیدا میشود، و مثل‌ همین‌ ماده‌ای‌ که‌ در این‌ عالم‌ هست‌ و به‌ صور مختلفه‌ درآمده‌ و مردم‌ می‌بینند، چون‌ خاک‌ و سنگ‌ و آب‌ و درخت‌ و بدن‌ انسان‌ و بدن‌ حیوان‌ و أمثالها در می‌آید.
موجودی‌ که‌ در عالم‌ برزخ‌ است‌ ماده‌ ندارد؛ اما شکل‌ و صورت‌ و حد و کم و کیف‌ و أعراض‌ فعلیه‌ را دارد؛ یعنی‌ دارای‌ اندازه‌ و حدود است‌، دارای‌ رنگ‌ و بوست‌. صورت‌ مردمان‌ برزخی‌ رنگ‌ و حد دارد، و در آنجا خوشحالی‌ و مسرت‌ و غضب‌ و نگرانی‌ هست‌، در آنجا نور هست‌. بنابراین‌، موجودات‌ برزخیه‌ دارای‌ صورت‌ جسمیه‌ هستند ولی‌ هیولی‌ و ماده‌ ندارند.

نقل قول:
وقتیکه‌ مردم‌ از عالم‌ قبر خارج‌ و بسوی‌ عالم‌ ظهورات‌ نفس‌ کلیه‌ رهسپار میگردند، قیامت‌ کبرای‌ آنان‌ بر پا شده‌ است‌.

سلام
میگم موقع قیامت مگه همه اتمها و مولکول ها و سلول ها و آدمها از بین نمی روند و خدا هم در فضای خلا مطلق که ختی یک اتم اکسیژن هم نیست! فریاد میزند و خود را فرمانروای مطلق می نامد!

پس این قبر کجاست که ما ازش برخیزیم؟

تشکر

اتمقلی;316359 نوشت:
سلام
میگم موقع قیامت مگه همه اتمها و مولکول ها و سلول ها و آدمها از بین نمی روند و خدا هم در فضای خلا مطلق که ختی یک اتم اکسیژن هم نیست! فریاد میزند و خود را فرمانروای مطلق می نامد!

پس این قبر کجاست که ما ازش برخیزیم؟

تشکر


سلام
اگر مراد از زنده شدن در قبر این است که پس از گذاشتن جنازه در قبر، روح به آن جسد بازمی گردد و دوباره شخص به مانند آن چه در دنیا بوده، زنده می شود، باید بگوییم چنین نیست.
انسان پس از مرگ روحش به بدن برزخی انتقال می یابد، و با آن تا روز قیامت بسر می برد. آن چه در مورد سؤال قبر و مسائل مربوط به شب اول قبر گفته می شود مربوط به این بدن است که با روح انسان حیات یافته است.
بدن برزخی مادی و جسمانی نیست؛ ولی همین قدر هست که روح با کمک آن می تواند به حیات خود ادامه دهد و درک حقائقی بکند. به عالم برزخ قیامت صغری هم می گویند. در عالم برزخ انسان به حسب شخصیت و منشی که در زندگی داشته فراغت و اشتغال خواهد داشت. انسانهای نیک سیرت به راحتی زندگی می کنند و انسانهای زشت سیرت پشیمان و نگرانند. سؤال نکیر و منکر هم برای امتحان همین شخصیت و منش کلی است. با این وجود در این عالم نیست به طور دقیق اعمال انسان مورد محاسبه قرار نمی گیرد، و آن چه در مورد بهشت و جهنم وارد شده، معمولا مربوط به این عالم نیست.
با فرارسیدن قیامت، پس از دمیدن صور توسط ملک مقربی به نام اسرافیل، جسم مردگان از قبرها برمی خیزند، و با آن قیامت کبری برپا می شود.

سلام تشکر

یعنی می فرمایید مثلا اگر عالم ماده را ابتدای یک دالان بدانیم با مردن به وسط دالان می رویم و با قیامت به انتهای دالان پرتاپ میشویم و این یعنی همینطور به عمق فرو می رویم و مسیر برگشت را دیگر طی نمی کنیم درسته؟

و این در صورتی است که همه چیزهایی که در این جهان می بینیم نمونه ی تکامل یافته تر ان را در دو عالم بعدی هم می بینیم اینم درسته؟(مثل آتش و ...)

گمنام;316298 نوشت:
عالم‌ نفس‌، تجرد مطلق‌ از ماده‌ و آثار ماده‌ است‌؛ ولی‌ عالم‌ برزخ‌ فاصله‌ بین‌ این‌ دو عالم‌ است‌؛

سلام

1-اگر قيامت تجرد مطلق است پس بهشت و جهنم جسمانيِ موعود چه ميشود؟

2-آيا برزخ در همين فضا و مكان دنيا است(مانند جن ها) يا خير؟

معلق;333100 نوشت:
سلام
اگر قيامت تجرد مطلق است پس بهشت و جهنم جسمانيِ موعود چه ميشود؟

سلام بر شما.

جسم طبیعی،یعنی جوهری دارای جهات، که با عقل درک می گردد،ولی فعلیت دادن به این جهات چگونه است،همان است که نظام مربوطه را می سازد یعنی جوهری دیگر است،به عبارتی انچه شما در جسم مادی طول و عرض و ارتفاع می بینید همان حجمی است که به این جوهر طبیعی فعلیت داده است و جهات انرا در سه جهت فعلیت داده و نظام مربوطه را به وجود اورده،که همان جسم تعلیمی است...به عبارتی انچه ظاهر است جسم طبیعی نیست بلکه جسم تعلیمی است...

در هر حال فعلیت جسم طبیعی در نظام مادی به صورت مکانها و حجمهاست،و لی ممکن است همین فعلیت جهات، جوری دیگر باشد و البته نظام خودش را می سازد،مثلا ممکن است چهار بعدی باشد،که البته نظامش نیز مغایر می گردد......مثلا اگر شیلنگ اب را در نظر بگیریم در حالت سه بعدی به صورت استوانه است،والبته داخل وخارج ان نیز متفاوت است،ولی مثلا اگر انرا چهار بعدی در نظر بگیریم داخل و خارج ان یکی می شوند ولی در نظام مادی چنین چیزی غیر ممکن است...و البته ممکن است بیشتر از چهار بعد باشد...اینها من باب مثال بود..

نظام قیامت،نظامی مغایر با ماده است به عبارتی از این مکانها و خصوصیات انها و البته زمان،در انجا خبری نیست،بلکه نظام چیزی دیگر می شود...

در نهج البلاغه نیز حضرت امیر به این نکته اشاره نموده است.

---------------

معلق;333100 نوشت:
سلام

2-آيا برزخ در همين فضا و مكان دنيا است(مانند جن ها) يا خير؟

سلام بر شما.

برزخ با دنیا تداخل وجودی ندارد،به عبارتی اینها با هم تزاحم ایجاد نمی کنند، نمی توان برای برزخ طول و عرض جفرافیایی تعیین کرد،به هر حال برزخ در عرض عالم مادی نیست،...

قران عالم برزخ را در زمین می داند،نه روی زمین،البته با انچه در مورد عوالم و ابعاد وجودی گفته شد مشکلی ایجاد نمی کند،...خداوند بهشت را نیز برابر با وسعت اسمانها وزمین می داند،والبته اگر بخواهیم اینها را در عرض عالم مادی در نظر بگیریم ،عالم بهشت با جهنم تداخل و تزاحم ایجاد می کند،ولی با انچه گفته شد جهنم نیز می تواند برابر با وسعت اسمانها وزمین باشد و در بعدی دیگر و بدون تداخل با بهشت........

دنیای اجنه نیز نظامی مغایر با نظام مادی دارد....

اجنه در مرتبه حواس ظاهری برای انسان ظاهر می شوند،یعنی ممکن است برای شخصی جنی ظاهر گردد و ان شخص انرا ببیند و لی فردی که کنار اوست انرا نبیند....یعنی در عالم خارج تشکل پیدا نمی کند....

-----------------------

نقل قول:
آن چه در مورد سؤال قبر و مسائل مربوط به شب اول قبر گفته می شود مربوط به این بدن است که با روح انسان حیات یافته است.

سلام
من یک سوال مبهمی که برام پیش اومده اینه که:
1- ما شبا که می خوابیم وارد همین بدن برزخی می شویم؟
[spoiler]این و به چند دلیل پرسیدم
1- اینکه خدا گفته ما شما را هر شب می میرانیم و هر کس را که بخواهیم صبح روح اون و بر می گردانیم
2-آقای بهجت (ره) گفته بودن :هر شب که شما می خوابید به یکی از سکنات قبر پای می گذارید اما کمتر کسی متوجه آن است
3-اینکه وقتی توی خوابیم ما چون انسان های عادی هستیم کمتر متوجه می شیم که توی خواب هستیم و اون وقتهایی که متوجه هم اگر بشیم چیز زیادی یادمون نمیاد (از دین و اعمال و رفتارمون توی حالت بیداری که عالم ماده باشه!)

درست فهمیدم؟
[/spoiler]
-----------------------------
2-نسبت تصویری عالم قبر از نظر مختصات و مکان هندسی نسبت به بدن مادی ما چگونه است؟(من خیلی برام سوال هست؟)

[spoiler]بهتر اگه مفهموم و برسونم منظورم اینه که ما وقتی می میریم آیا به دورن می رویم ؟...برعکس اون چیزی که مردم تصور می کنن که میریم توی ابر ها و آسمون ها و ...

-و آیا اون هسته درونی که احتمالا کروی هم باشه (مثلا میگم) از لحاظ مکان هندسی با قلب و قفسه سینه ما معادل نیست؟!!!!

اینو به این دلیل پرسیدم که وقتی از امام علی علیه السلام درباره قبر پرسیدن امام( گمان کنم البته دقیق یادم نیست) دست خود را مشت کردن و با آن به قلب خود اشاره کردن (که یعنی میروید اینجا!)

و نکته دومی که به خاطر اون من این سوال و پرسیدم این بود که از امام علی نقلی هست که گفتن:
انسان موجود وارونه ای است که ریشه در زمین(دنیای ماده و مولکول ) و سر و شاخه در آسمان درون (برزخ ملکوت جبروت و عرش خدا) دارد!!!

درست گفتم ؟

[/spoiler]

تشکر

عزرائیل;333533 نوشت:

سلام
من یک سوال مبهمی که برام پیش اومده اینه که:
1- ما شبا که می خوابیم وارد همین بدن برزخی می شویم؟

-----------------------------
2-نسبت تصویری عالم قبر از نظر مختصات و مکان هندسی نسبت به بدن مادی ما چگونه است؟(من خیلی برام سوال هست؟)

تشکر

سلام بر شما.

بدن برزخی،بدنی است که همراه با بدن مادی است،به عبارتی عامل حرکت در بدن مادی از طریق بدن برزخی انجام می گیرد،یک مرتبه از بدن مادی بدن برزخی است که در طول ان قرار دارد و بعد از مرگ از ماده بدن قطع تعلق می کند ولی نه کاملا ....

در وقت خواب حواس ظاهری که مربوط به بدن مادی است ضعیف گشته،والبته توجه به بدن برزخی قویتر می گردد،....

عالم قبر همان برزخ است،و نسبت به بدن مادی از لحاظ مختصاتی نسبتی ندارد،بلکه دو عالم مغایر و جدا هستند،.....به عنوان مثال هیچ مختصاتی نمی توان بین خوابی که دیده اید با عالم ماده پیدا نمایید،یعنی نمی توان گفت این خواب نسبت به بدن من در چه مکانی هست...

ولی در خود عالم برزخ و همچنین عالم مادی(موجودات خودشان) مختصات مکانی می توان متصور شد،البته در عالم برزخ این مختصات به صورت تمثل است،مثلا انسان در عالم خواب می تواند فاصله ای را هم پیاده برود و هم با اراده و بدون پیاده روی،که البته ان پیاده روی تمثل راه رفتن است که برای بدن برزخی ایجاد می شود.....
---------------------

erfan_alavi;333566 نوشت:
به عنوان مثال هیچ مختصاتی نمی توان بین خوابی که دیده اید با عالم ماده پیدا نمایید،یعنی نمی توان گفت این خواب نسبت به بدن من در چه مکانی هست...

سلام
طبق آنچه كه گفته اند ما يك خيال متصل داريم كه در ذات ما است و يك خيال منفصل داريم كه همانند دنيا بيرون از ما است(مشترك بين همه)
http://www.askdin.com/thread21314-23.html پست225
سوال: مگر تجسم اعمال يك امر دروني و شخصي نيست پس برزخ چگونه همانند دنيا بيرون از ما وجود دارد؟

1ـ تکامل نفوس ناقصه در برزخ: در روایت است که چون رسول خدا (ص) به معراج رفتند به پیرمردی که در زیر درخت نشسته بود و در اطرافش کودکانی گرد آمده بودند برخورد کردند حضرت سوال کرد: ای جبرئیل این پیرمرد کیست؟ جبرئیل گفت این شیخ پدر تو ابراهیم است حضرت سوال کرد: این اطفال در اطراف او چه کسانی هستند؟ جبرئیل گفت: اینها اطفال مؤمنان هستند که حضرت ابراهیم به آنها غذا می‌دهد.(35)
و از حضرت صادق (ع) نقل شده که فرمود: اطفال شیعیان ما را از مؤمنین، حضرت فاطمه (ع) تربیت می‌کند.(36)
2ـ رشد و تکامل: هر چند پس از مرگ در عالم برزخ توانایی بر خطا و ثواب وجود ندارد و آنجا دیگر عالم تکلیف نیست ولی به موجب روایاتی که از اولیاء اسلام رسیده پس از مرگ نیز انسان می‌تواند بواسطه داشتن سرمایه‌هایی از دنیا تغذیه کند و به تکامل و رشد برسد یکی از آنها سنّت حسنه و پی‌ریزی سیره خوب در جامعه است چنانکه امام حسین (ع) از نبی اکرم (ص) روایت کرده که فرمود: هر کس سیره و روش خوبی را در جامعه بنیان نهد اجر آن سیره و اجر کسانی که تا قیامت به آن سیره عمل می‌کنند برای او خواهد بود بدون آنکه از اجر عاملین به آن چیزی کاسته شود.(37)
یکی دیگر از آن اسباب صدقات جاریه است پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: هفت عامل است که اگر شخص یکی از آنها را بجا آورده باشد پس از مرگ ثوابش در پرونده عمل او ثبت می‌گردد کسی که درخت میوه داری را بکارد یا چاهی حفر کند یا قناتی را جاری سازد یا مسجدی را بنیان نهد یا قرآنی بنویسد و یا علمی از خو بجای بگذارد یا فرزند صالحی تربیت کند که برای او استغفار نماید.(38)
در روایتی پیامبر (ص) فرموده: حضرت مسیح بر قبری گذر کرد که صاحب آن معذّب بود سال بعد از کنار همان قبر گذشت و صاحب قبر را معذّب نیافت از پیشگاه الهی درخواست نمود که او را از علت تغییر وضع آگاه سازد خداوند به حضرت مسیح وحی فرستاد که صاحب قبر فرزند صالحی از خود بجای گذارده بود او در این فاصله بالغ شد و به دو کار خیر دست زد یکی آنکه راهی را برای عبور مردم اصلاح نموده و دیگر اینکه یتیمی را مسکن داد و من گناه این پدر را به احترام عمل فرزند نیکوکارش بخشیدم.(39)
3ـ تنزل و تغییرات دیگر: همانطوری سنت حسنه اثرش باقی است تاسیس سیره سیئه نیز اثرش ممتد و دامنه دار است و طبق روایات کسی که سنت بدی را در جامعه بنیان نهد و دیگران از او پیروی کنند هر بار که آن سیره مورد عمل واقع شود گناه تازه‌ای ثبت می‌شود امام باقر (ع) میفرماید: هر بنده‌ای از بندگان خدا روش گمراه کننده‌ای را بین مردم ایجاد کند برای او گناهی همانند گناه کسانی است که مرتکب آن عمل شده‌اند بدون آنکه از گناه عاملین آن کاسته شود.(40)
روایاتی وجود دارد که نارضایتی پدر و مادر و تأثیر آن را در سرنوشت فرزند بیان می‌کند اگر پدر و مادری فرزندشان را عاق کرده باشند پس از مرگ در صورتی که از اعمال خیر فرزندشان که در دنیاست برخوردار شوند ممکن است از او راضی گردند بنابراین یکی از تفاوتهای برزخ و آخرت در این است که پرونده انسان مرده در برزخ تغییر می‌کند ولی در آخرت چنین نیست؟
4ـ آگاهی و درک انسان در برزخ: از منابع موجود استفاده می‌شود که با فرا رسیدن مرگ نه تنها شعاع دید و درک انسان کمتر نمی‌شود بلکه بیشتر نیز می‌شود، پیامبر (ص) می‌فرماید: مردم خوابند همین که می‌میرند بیدار می‌شوند.(41)
این جمله را به دو گونه می‌توان معنی کرد ـ 1ـ منظور این است که در دنیا چیزهایی وجود دارد که انسان از آنها غافل است ولی پس از مرگ متوجه آنها می‌شود و کنایه از هوشیاری بعد از غفلت است. 2ـ معنای دیگر که استاد شهید مطهری بیشتر بر آن تکیه دارد این است که درجه حیات بعد از مردن از پیش از مردن کامل‌تر و بالاتر است همان طور که انسان در حال خواب از درجه درک و احساس ضعیفی برخوردار است حالتی نیمه زنده و نیمه مرده دارد و هنگام بیداری آن حیات کاملتر می‌شود همچنین حالت حیات انسان در دنیا نسبت به حیات برزخی درجه‌ای ضعیف‌تر است و با انتقال انسان به عالم برزخ کاملتر می‌شود.(42)
5ـ ارتباط ارواح با اهل دنیا در برزخ:
امام صادق (ع) می‌فرماید: هیچ مومن و کافری نیست مگر آن که در حین زوال شمس به دیدار اهل خود می‌رود و اگر دید که اهلش به اعمال نیکو اشتغال دارند سپاس و حمد خدا بجا می‌آورد و چون کافر ببیند که اهل او بر اعمال نیک مشغول‌اند برای او موجب حسرت و ندامت خواهد بود.(43)
اسحاق بن عمار می‌گوید از امام کاظم (ع) در مورد ارواح در گذشتگان سووال کردم که آیا آنها اهل خود را ملاقات و دیدار می‌کنند؟ حضرت فرمود: بلی گفتم در چه مقدار از زمان دیدار می‌کنند؟ حضرت فرمود: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یک بار بر حسب منزلت و مکانت مومن گفتم در چه صورتی آنها برای دیدار اهل خود می‌روند؟ حضرت فرمود: در صورت پرنده لطیفی که خود را به دیوارها می‌زند و بر آنها اشراف می‌نماید. پس اگر آنها را در خیر و خوبی مشاهده کند خوشحال می‌شود و اگر آنها را در بدی و اندوه بنگرد غمناک می‌گردد. (44) البته این تمثیل است یعنی همان طور که مرغها بر روی دیوارهای شما خود را می‌اندازند و به آسانی رفت و آمد می‌کنند روح مومن هم از اهل خود و احوالات آنها اطلاع پیدا می‌کند.
مضمون و معنایی را که در روایات فوق وجود دارد ممکن است بتوان به نحوی از این سخن خدا فهمید که ارتباط شهدا و بازماندگان آنها را بیان می‌کند و می‌فرماید: یُسًتَبًشِرْونُ بِنِعًمُهٍ مِنُ اللهِ وُ فَضْلٍ وُ اللهُ لا یْضِیعْ اَجًرُ الْمْؤمِنِینُ (45) کشته شدگان در راه خدا از این که افراد خانواده‌شان را بر نعمت و فضل می‌بینند خوشحال و شادان می‌گردند.
6ـ همدم انسان در عالم برزخ:
قیس بن عاصم می‌گوید: من و جمعی از بنی تمیم از راه دور به مدینه آمدیم و خدمت رسول اکرم (ص) رسیدیم من عرض کردم یا رسول الله ما را موعظه‌ای بفرمایید که همواره از آن استفاده کنیم چرا که ما بادیه نشین هستیم و کمتر به شهر دسترسی داریم حضرت فرمود: ای قیس با عزت ذلت و با حیات مرگ است و با دنیا آخرت... ای قیس ناگزیر برای تو همنشین و مصاحبی خواهد بود که با تو به خاک سپرده می‌شود موقع دفن تو او زنده است و تو مرده اگر همنشین تو بزرگوار و کریم باشد تو را اکرام می‌کند و اگر پست و فرومایه باشد آزارت می‌دهد.(46)
علی (ع) می‌فرماید: شخص مسلمان دارای سه دوست است یکی از دوستانش به وی می‌گوید من در زندگی و مرگ با تو هستم و هرگز ترکت نمی‌کنم و آن عمل اوست دوست دیگر می‌گوید من فقط تا موقع مرگ با تو هستم آنگاه جدا می‌شوم و آن اموال او است آدمی به محض آن که می‌میرد اموالش به وراث انتقال می‌یابد دوست دیگر به او می‌گوید من تا قبر با تو هستم و تو را ترک می‌گویم و آن فرزند اوست.(47)
7ـ ملاقات ارواح با یکدیگر در عالم برزخ: امام صادق (ع) می‌فرماید: ارواح در برزخ با یکدیگر ملاقات می‌کنند سووال کردند آیا واقعاً همدیگر را می‌بینند؟ فرمود بله می‌بینند و از همدیگر خبر می‌پرسند و سووال می‌کنند و همدیگر را آشنایی می‌دهند آن چنان آشنا می‌شوند که در آنجا می‌گویند این شخص فلانی است.(48)
امام صادق (ع) می‌فرماید: ارواح در برزخ به شکل جسدهایی که دارند و با همان قیافه در درختهای بهشت می‌روند و یکدیگر را خوب می‌شناسند و از یکدیگر سووال می‌کنند و هنگامی که روح جدیدی بر آنان وارد می‌شود دیگران گویند رهایش کنید تا قدری استراحت کند چرا که او از یک مرحله سختی عبور کرده است بعد از آن که استراحت کرد از او می‌پرسند فلان کس چه شد؟ اگر این روح جواب داد که هنوز زنده است و در دنیا می‌باشد اینها منتظر و امیدوار می‌مانند که شاید نزد آنها بیاید و اگر گفت که مرده است می‌فهمند که وضعش بد است چون اگر آدم خوبی بود پس از مرگ نزد آنها می‌آمد پس می‌گویند از بین رفت حیف که اینطور شد.(49)
8ـ پرسش و سووال در عالم برزخ: مطابق روایات و اخبار در عالم برزخ فقط مسایلی که انسان باید به آنها اعتقاد و ایمان داشته باشد مورد پرسش و رسیدگی واقع می‌شود و رسیدگی به سایر مسایل موکل به قیامت است.
امام صادق (ع) فرموده است: آن که پرستش قبر را انکار کند شیعه ما نیست(50) امام صادق (ع) می‌فرماید: وقتی مومن از دنیا رود هفتاد هزار فرشته او را تا قبرش تشییع می‌کنند وقتی وارد قبر شد منکر و نکیر به سراغ او می‌آیند و به او می‌گویند پروردگار تو کیست؟ دین تو چیست؟ پیغمبر تو کیست؟ پس می‌گوید خداوند پروردگار من است و محمد پیغمبر من و اسلام دین من است پس قبرش تا چشم کار می‌کند وسیع می‌شود و برای او طعام می‌آورند و روح و ریحان بر او وارد می‌شود.(51) و در روایتی امام صادق (ع) می‌فرماید: میت در قبر از پنج چیز سووال می‌شود: از نماز و زکات و حج و روزه و ولایت.(52)
از بعض روایات استفاده می‌شود که سووال در قبر اختصاص به کسانی دارد که ایمان خود را خالص نموده و از مومنین خالص یا از کفار خالص باشند و افراد دیگر از مواخذه و سووال آنان صرف نظر می‌شود. امام صادق (ع) می‌فرماید: در قبر از کسی سووال نمی‌شود مگر آن کسی که ایمان خود را کاملاً خالص نموده باشد و یا آن کسی که کفر خود را خالص نموده باشد و اما بقیه افراد از سووال قبر آنها صرف نظر می‌شود.(53)
ممکن است تو هم شود با آن که خدا می‌داند چه کسی مومن و چه کسی کافر است پس چرا سووال می‌کنند؟ بعضی از بزرگان چنین فرموده‌اند که سووال و جواب در قبر مقدمه‌ای بر پاداش یا مجازات شخص سووال شده است مثل معلمی که محصلین خود را می‌شناسد که کدامیک از آنها زرنگ و کدامیک تنبل‌اند ولی با این حال از آنها امتحان می‌گیرد و آن کسی که نمره‌اش خوب است قبول می‌شود و دلیل دیگر این که خود سووال و جواب برای مومن لذت دارد. همان طوری که برای کافر ابتدای بدبختی و عذاب و شکنجه است.
دلیل سوم این که سووال و پرسش مقدمه نوید و بهشت و درآمدی بر عذاب است تا مومنان لذت ببرند و کافران گرفتار حسرت و ندامت و بدانند عذاب صبح و شام آنها به علت تمحیض آنها در کفر و نفاق است تا اعتراضی نداشته باشند.
9ـ کوتاهی عمر عالم برزخ در مقایسه با عمر قیامت:
قرآن در چند مورد به کوتاهی عمر عالم برزخ اشاره کرده است و از زبان مجرمین که در مورد مقدار توقفشان در عالم برزخ یا دنیا به گفتگو می‌پردازند می‌فرماید:
یُتَخافَتُونُ بُیًنَهْمً اِنً لَبِسًتُمً اِلاّ عُشْراً بعضی به بعضی دیگر می‌گویند شما تنها ده شبانه روز در جهان برزخ توقف کرده‌اید(54) ولی آنها که بهتر فکر می‌کنند می‌گویند شما به اندازه یک روز در برزخ درنگ کردید.(55)
بدون شک مدت توقف آنها در عالم برزخ طولانی بوده است ولی در برابر عمر قیامت مدتی بسیار کوتاه به نظر می‌رسد و از آنجا که کوتاهی عمر دنیا یا برزخ در برابر عمر آخرت و همچنین ناچیز بودن کیفیت اینها در برابر کیفیت قیامت با کمترین عدد سازگارتر می‌باشد قرآن در مورد گویندة این سخن که مدت یک روز را مدت درنگ و توقف خود ذکر کرده‌اند تعبیر به امثلهم طریقه کرده است یعنی کسی که روش و فکر او بهتر است.
و این کوتاهی دوران برزخ را آنچنان درست و واقعی می‌پندارند که سوگند به خلاف می‌خورند و قرآن در این زمینه می‌فرماید: وُ یُوًمُ تَقُومْ الساعُهْ یْقْسِمْ الْمْجًرِمْونُ ما لَبِثُوا غَیًرُ ساعُهٍ.
روزی که قیامت بر پا شود مجرمان سوگند یاد می‌کنند که فقط ساعتی در عالم برزخ توقف داشتند.(56) همان طور که اصحاب کهف که افرادی مومن و صالح بودند بعد از بیداری از خواب بسیار طولانی خود تصور کردند که یک روز یا بخشی از یک روز در خواب بوده‌اند و یا یکی از پیامبران الهی که داستانش در سوره بقره آیه 259 آمده است بعد از آن که از دنیا رفت و پس از یکصد سال مجدداً به حیات بازگشت اظهار داشت که فاصله میان دو زندگی به یک روز یا بخشی از یک روز بوده است و مجرمان با توجه به حالت خاص برزخشیان چنین تصوری از روی عدم آگاهی پیدا می‌کنند.
10ـ مردود بودن شفاعت در برزخ:
امام صادق (ع) می‌فرماید: وُاللهِ ما أَخافْ عُلَیًکُمً اِلاّ الْبُرًزَخ فَأما اِذا صارُ الاَمًرْ اِلَیًنا فَنَحًنْ اَوًلَی مِنْکُمً بخدا قسم نمی‌ترسم بر شما مگر از برزخ و چون کار به ما رسد ما اولی و سزاوارتر از شما می‌باشیم.(57)
در روایت دیگری عمرو بن یزید می‌گوید به امام صادق (ع) گفتم از شما شنیده‌ام که می‌فرمودید همه شیعیان ما با همه گناهانی که دارند بهشتی هستند فرمود: گفته تو را تصدیق می‌کنم بخدا قسم همه آنان در بهشت خواهند بود من گفتم فدایت گردم بسیاری از گناهان کبیره‌اند فرمود: به شفاعت پیامبر و وصی او در قیامت همه به بهشت می‌روند ولکن به خداوند سوگند از برزخ برای شما خوفناکم و می‌ترسم پرسیدم: برزخ چیست فرمود: قبر، از لحظه‌ای که می‌میرد تا روز قیامت(58).
بنابراین می‌توان چنین استنباط کرد که موضوع شفاعت در عالم برزخ منتفی است و انسان با عمل خود دست به گریبان است و نتیجه عمل خوب یا بد خود را می‌بیند.
11ـ تجسم عمل در برزخ: به موجب بعضی از روایات اعمال هر انسان از لحظات بعد از مرگ یعنی در مراحل ابتدائی عالم برزخ تمثیل و تجسم می‌یابد و صاحب قبر در ملکوت قبر با چشم برزخی آن را می‌بیند و تا قیام قیامت با او خواهد بود. امام صادق (ع) میفرماید: وقتی شخص با ایمان را در قبرش می‌گذارند دری به رویش گشوده می‌شود و جایگاه خود را در بهشت می‌بیند از آن دری که به عالم غیب گشوده شده مردی با چهره زیبا خارج می‌شود شخص با ایمان به او می‌گوید تو کیستی که من از تو زیباتر ندیده‌ام پاسخ می‌دهد من نیت خوب تو هستم که در دنیا بر آن بودی و عمل خوب تو هستم که در دنیا انجام دادی وقتی شخص کافر را در قبرش می‌گذارند دری به رویش گشوده می‌شود و جایگاه خود را در آتش می‌بیند سپس از آن در مردی زشت رو خارج می‌شود امام فرمود: شخص کافر به او می‌گوید تو کیستی که من صورتی از تو قبیح‌تر ندیده‌ام؟ پاسخ می‌دهد من عمل بد تو هستم که در دنیا انجام می‌دادی و نیت ناپاک تو هستم که در دل داشتی.(59)
12ـ عذاب برزخی: روایاتی که در باره عذاب قبر و ثواب قبر وارد شده است راجع به همان بدن برزخی است که به مناسبت ارتباط عالم برزخ هر کس به قبر آن کس از آن تعبیر به عذاب قبر شده است.
علی (ع) می‌فرماید: از بندگان خدا بعد از مرگ برای کسانی که آمرزیده نشده‌اند عذاب و درد قبر شدیدتر از مرگ است پس از تنگی و تاریکی و وحشت و غربت آن بهراسید همانا قبر هر روز ندا می‌کند منم خانه غربت منم خانه وحشت و منم خانه کرم, قبر برای مؤمنین همانند باغی است از باغهای بهشت و یا گودالی از گودالهای جهنم.(60)
عذاب در قبر چنان وحشتناک است که در مقابل عذابهای آن مجرمین از وحشتهای دنیوی نمی‌ترسند چون در مقابله با آن وحشتها ناچیز است، علی (ع) میفرماید:
عذاب در قبر برای آنها به قدری شدید است که وقوع حوادث هراس انگیز و زلزله و اضطراب و وحشتهای دنیا آنها را به وحشت نمی‌اندازد.(61)
از این جهت ائمه معصومین برای مردم از شدت برزخ احساس خطر کرده‌اند شخصی می‌گوید به امام صادق (ع) گفتم شنیده‌ام که گفته‌ای همه شیعیان ما در بهشت جای می‌گیرند حضرت فرمود: در قیامت همه شما بواسط شفاعت پیغمبر یا وصی پیغمبر به بهشت می‌روید اما بخدا قسم در مورد برزخ بر شما می‌ترسم.(62)
رسول خدا (ص) فرموده‌اند که در زمان قبل از نبوت که به شتران و گوسفندان نظارت می‌نمودم و آنها در جایگاه خود مستقر و متمکن بودند و هیچ چیز در اطراف آنها نبود که آنها را تهییج کند و آنها را بترساند ناگهان می‌دیدم که آنها از جای خود حرکت کرده و به هوا می‌پرند با خود می‌گفتم این چه داستانی است و بسیار در شگفت می‌ماندم تا آنکه جبرئیل (ع) برای من چنین گفت: چون کافر بمیرد چنان ضربه‌ای بر او زنند که تمام مخلوقات که خدا آفریده است از آن ضربه به وحشت و هراس شتران و گوسفندان در اثر همان ضربه‌ای است که به کافر خورده است پس پناه می‌برم به خداوند از عذاب قبر.(63)
علی (ع) می‌فرماید: زندگی تاریکی که خداوند دشمن خود را از آن برحذر داشته است عذاب قبر است.(64)
13ـ فشار قبر
موضوع دیگر فشار قبر است که فراگیرتر از عذاب قبر است و کم اتفاق می‌افتد که کسی فشار قبر نداشته باشد چون فشار قبر در اثر گناهان است شخصی می‌گوید به امام صادق (ع) عرض کردم آیا کسی از فشار قبر رهایی می‌یابد؟ حضرت فرمود: پناه به خدا از فشار قبر چقدر افرادی که از فشار قبر رهایی پیدا کنند کم هستند سپس فرمودند چون عثمان رقیه دختر رسول را کشت رسول خدا (ص) بر کنار قبر او ایستادند و در حالی که سر خود را به آسمان بلند نموده و اشک از چشمانشان جاری بود، به مردم فرمود: من رقیه دخترم را به یادآوردم آنچه را که به او رسیده است پس دلم شکست و خواستم که خدا او را از فشار قبر برهاند.
حضرت صادق (ع) به دنبال این قضیه فرمودند: رسول خدا (ص) برای تشییع جنازه سعدبن معاذ از منزل خارج شدند در حالی که هفتاد هزار فرشته جنازه وی را تشییع می‌نمودند و پس از دفن، حضرت رسول الله (ص) سر خود را به طرف آسمان بلند نموده و فرمودند آیا فشار قبر شخصی مانند سعد را با این سابقه درخشانش در اسلام می‌گیرد؟
ابو بصیر می‌گوید: عرض کردم فدایت شوم ما چنین می‌پنداشتم که سعد از بول اجتناب کامل نمی‌کرد! حضرت فرمود: مُعاذَ الله اِنّما کانُ مِنً زَعارُهٍ فِی خُلْقِهِ عُلَی اَهًلِهِ پناه به خدا چنین نیست بلکه فشار قبر سعد به علت سوء خلقی بو که با اهل خانه خود داشت. امام صادق (ع) فرمودند: مادر سعد گفت: گوارا باد ای سعد بر تو در این بهشتی که وارد شدی رسول خدا فرمود: ای مادر سعد بر خدا حکم جز می‌منما،(65) فشار قبر تنها در زمین نیست بلکه مرده هر کجا که باشد ولو اینکه بالای دار باشد فشار قبر می‌بیند و خدا امر می‌کند که هوا او را فشار دهد از حضرت صادق (ع) سوال شد در مورد کسی که او را به دار آویخته‌اند حضرت فرمود: برای خداوند زمین و هوا یکی است خداوند به سوی هوا وحی می‌کند که او را در فشار بگیرد و هوا چنان او را در فشار قرار می‌دهد که از فشار قبر سخت‌تر باشد(66).

معلق;333743 نوشت:
سلام

طبق آنچه كه گفته اند ما يك خيال متصل داريم كه در ذات ما است و يك خيال منفصل داريم كه همانند دنيا بيرون از ما است(مشترك بين همه)

سوال: مگر تجسم اعمال يك امر دروني و شخصي نيست پس برزخ چگونه همانند دنيا بيرون از ما وجود دارد؟

سلام بر شما.

البته امر درونی که می فرمایید نسبت به نفس خودتان است ولی نسبت به نفس دیگر افراد نفس شما یک وجود خارجی است،این یک مطلب...

مطلب بعد اینکه نفس چیزی جز مراتب مختلف علم نیست،به عبارتی هر عملی صورتی علمی دارد که می شود مرتبه ای از نفس و همینطور نفس با اعمال مختلف مرتبه می پذیرد ،پس نفس چیزی جز مراتب مختلف صورتهای علمی نیست.....قیامت نیز چیزی جز ظهور همین مراتب نیست،....پس ظهور این مراتب همان تجسم اعمال است که برای شخص ظاهر است،به عبارتی این صورتها برای نفس جوهر هستند،به عبارتی چیزی که مراتب نفس را بسازد جزء نفس می شود والبته خود نفس نیز جوهر است نتیجتا اینها برای نفس به صورت جوهر جلوه نمایی می کنند.......

زنده شدن مردگان به صورتهای مختلف نیز بر اساس همین مطلب است،به عبارتی در دنیا بدن بر نفس سیطره دارد،و نفس کارش را بر اساس ابزار بدنی انجام می دهد ولی در قیامت بالعکس است یعنی بدن دنباله رو نفس است...نتیجتا ابدان نیز بر اساس صورت نفسانی مربوطه تشکل می یابند.......یعنی صورت نفسانی بر بدن ظهور می یابد،بالعکس دنیا که صورت مادی بر نفس ظهور دارد......

[="arial"]سلام علیکم
انسان‌ که‌ از این‌ دنیا میرود، به‌ عالم‌ دیگری‌ به‌ نام‌ برزخ‌ وارد میشود و در آنجا هست‌ تا وقتیکه‌ در صور دمیده‌ شود و مردم‌ از قبرها بیرون‌ آیند، در آن‌ وقت‌ به‌ عالم‌ قیامت‌ وارد میشوند. برزخ‌ به‌ معنای‌ فاصله‌ است‌، فاصله‌ بین‌ دو خشکی‌ یا دو آب‌ یا دو چیز دیگر را برزخ‌ گویند و چون‌ عالمی‌ که‌ انسان‌ پس‌ از مردن‌ در آنجا بسر میبرد، فاصله‌ایست‌ بین‌ عالم‌ دنیا و قیامت‌، آنرا عالم‌ برزخ‌ گویند. برای‌ آنکه‌ خصوصیات‌ عالم‌ برزخ‌ قدری‌ روشن‌ شود، باید توضیح‌ بیشتری‌ در این‌ باره‌ داده‌ شود.
بین‌ این‌ عالَم‌ که‌ عالم‌ جسم‌ و جسمانیات‌ است‌ ـ که‌ فعلاً در آن‌ زندگی‌ مادی‌ خود را می‌گذرانیم‌ ـ و بین‌ عالم‌ اسماء و صفات‌ الهی‌، دو عالم‌ است‌: یکی‌ عالم‌ مثال‌ و دیگری‌ عالم‌ نفس‌. عالم مثال را عالم‌ برزخ‌، و عالم نفس را عالم‌ قیامت‌ نیز گویند. و انسان‌ تا از این‌ دو عالم‌ نگذرد به‌ مقام‌ اسماء و صفات‌ الهیه‌ نخواهد رسید؛ کما اینکه‌ انسان‌ تا از عالم‌ برزخ‌ نگذرد به‌ عالم‌ قیامت‌ نمی‌رسد و به‌ مقام‌ اسماء و صفات‌ کلیه‌ الهیه‌ نمی‌رسد مگر آنکه‌ از نفس‌ و قیامت‌ عبور کند. و مراد از قیامت‌ در اینجا قیامت کبری است‌؛ چون‌ دو قیامت‌ داریم‌: یکی‌ قیامت صغری‌، و آن‌ عبارت‌ است‌ از مردن‌ و وارد در عالم‌ برزخ‌ شدن‌؛ و بر همین‌ اصل‌ رسول‌ الله‌ صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم‌ فرمود: «مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُهُ؛ هر کس‌ بمیرد قیامت‌ او برپا شده‌ است‌». دیگری‌ قیامت‌ کبری‌، و آن‌ عبارت‌ است‌ از خروج‌ از عالم‌ برزخ‌ و مثال‌ و داخل‌ شدن‌ در عالم‌ نفس‌ و قیامت‌. وقتیکه‌ مردم‌ از عالم‌ قبر خارج‌ و بسوی‌ عالم‌ ظهورات‌ نفس‌ کلیه‌ رهسپار میگردند، قیامت‌ کبرای‌ آنان‌ بر پا شده‌ است‌.

عالم‌ ماده‌ دارای‌ هیولی‌ و طبع‌ و جسم‌ و جسمانیات‌ است‌ و عالم‌ نفس‌، تجرد مطلق‌ از ماده‌ و آثار ماده‌ است‌؛ ولی‌ عالم‌ برزخ‌ فاصله‌ بین‌ این‌ دو عالم‌ است‌؛ یعنی‌ ماده‌ نیست‌ ولی‌ آثار ماده‌ از «کَیف‌» و «کَم» و «أیْن‌» و غیرها را دارد. ماده‌، جوهریست‌ که‌ قبول‌ تشکل‌ میکند و صورت‌ جسمیه ‌ بر او عارض‌ میگردد، و آثار جسم‌ نیز در او پیدا میشود؛ و بواسطه‌ قبول‌ تشکل‌ و تجسم‌، آن‌ أعراض‌ انفعالیه‌ای‌ که‌ در جسم‌ پیدا میشود در ماده‌ نیز پیدا میشود، و مثل‌ همین‌ ماده‌ای‌ که‌ در این‌ عالم‌ هست‌ و به‌ صور مختلفه‌ درآمده‌ و مردم‌ می‌بینند، چون‌ خاک‌ و سنگ‌ و آب‌ و درخت‌ و بدن‌ انسان‌ و بدن‌ حیوان‌ و أمثالها در می‌آید.
موجودی‌ که‌ در عالم‌ برزخ‌ است‌ ماده‌ ندارد؛ اما شکل‌ و صورت‌ و حد و کم و کیف‌ و أعراض‌ فعلیه‌ را دارد؛ یعنی‌ دارای‌ اندازه‌ و حدود است‌، دارای‌ رنگ‌ و بوست‌. صورت‌ مردمان‌ برزخی‌ رنگ‌ و حد دارد، و در آنجا خوشحالی‌ و مسرت‌ و غضب‌ و نگرانی‌ هست‌، در آنجا نور هست‌. بنابراین‌، موجودات‌ برزخیه‌ دارای‌ صورت‌ جسمیه‌ هستند ولی‌ هیولی‌ و ماده‌ ندارند.
[="Red"]موفق باشید![/][/]:Gol:

erfan_alavi;334084 نوشت:
آخرین موضوعات نقل نوشته اصلی توسط : معلق سلام طبق آنچه كه گفته اند ما يك خيال متصل داريم كه در ذات ما است و يك خيال منفصل داريم كه همانند دنيا بيرون از ما است(مشترك بين همه) سوال: مگر تجسم اعمال يك امر دروني و شخصي نيست پس برزخ چگونه همانند دنيا بيرون از ما وجود دارد؟ سلام بر شما. البته امر درونی که می فرمایید نسبت به نفس خودتان است ولی نسبت به نفس دیگر افراد نفس شما یک وجود خارجی است،این یک مطلب... مطلب بعد اینکه نفس چیزی جز مراتب مختلف علم نیست،به عبارتی هر عملی صورتی علمی دارد که می شود مرتبه ای از نفس و همینطور نفس با اعمال مختلف مرتبه می پذیرد ،پس نفس چیزی جز مراتب مختلف صورتهای علمی نیست.....قیامت نیز چیزی جز ظهور همین مراتب نیست،....پس ظهور این مراتب همان تجسم اعمال است که برای شخص ظاهر است،به عبارتی این صورتها برای نفس جوهر هستند،به عبارتی چیزی که مراتب نفس را بسازد جزء نفس می شود والبته خود نفس نیز جوهر است نتیجتا اینها برای نفس به صورت جوهر جلوه نمایی می کنند.......

باسلام و تشکر

فکرکنم منظورمُ متوجه نشدید
نگاه کنید ، مگر عالم خیال نسبت به عالم حس ، درون محسوب نمی شود؟ منظور از اینکه عالم برزخ همانند دنیا بیرون از ما وجود دارد و بین همه مشترک است چیست؟

معلق;334144 نوشت:
باسلام و تشکر

فکرکنم منظورمُ متوجه نشدید
نگاه کنید ، مگر عالم خیال نسبت به عالم حس ، درون محسوب نمی شود؟ منظور از اینکه عالم برزخ همانند دنیا بیرون از ما وجود دارد و بین همه مشترک است چیست؟


عالم خیال نیست واقعیته اون تشبیه می باشد
اگر عالم خیال بود معنائی برای بحث و واقع بینی وجود نداشت

همه ما شنیده ایم که بعد از مرگ وارد عالمی به نام «برزخ» خواهیم شد. یکی از اعتقادات مسلمانان این است که انسان پس از مرگ به عالم دیگری به نام «برزخ» وارد می‏شود و در آنجا باقی است تا زمانی که در «صور» دمیده شود و مردم از قبرها بیرون آیند، آنگاه به عالم قیامت وارد می‏شود. با شنیدن نام برزخ همیشه سوالاتی در ذهن ما طنین انداز می شود؛ عالم برزخ چگونه جایی است؟ چه تفاوتی با عالم قیامت دارد؟ ویژگی های آن چیست و ... در این مقاله کوتاه تلاش می کنیم به این سوالات پاسخ دهیم.
برزخ در لغت به معنای حایل، حاجز، مانع و فاصل بین دو چیز است. در اصطلاح متکلمان و فلاسفه، اشاره به عالمی دارد که میان عالم دنیا و عالم آخرت قرار دارد. به آن عالم «مثال» نیز گفته می شود. درواقع این عالم، عالمی است میان مرگ و قیامت. بنابراین، عالم برزخ، عالم متوسطی میان دنیا و آخرت است که مردگان تا قیامت در آن بسر می‏برند.
کلمه «برزخ» سه بار در قرآن ذکر شده است:
«و هو الذی مرج البحرین هذا عزب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا»(فرقان/ 53)؛ «او خدائی است که آب دو دریا را بهم آمیخت، دو دریایی که آب یکی از آن دو شیرین و گوارا است و آب دیگری شور و تلخ، و میان این دو آب فاصله و حائلی قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند و به هم نیامیزند»
«... و بینهما برزخ لا یبغیان ...» (سوره الرحمان، 20)؛ «میان آن دو دریا فاصله‏ای است که به حدود یکدیگر تجاوز نمی‏کنند و به هم نمی‏آمیزند»
در دو آیه بالا، «برزخ» به معنای فاصله و حائل میان دو چیز ذکر شده است.
«حتی اذا جاءَ احدهم الموتُ قالَ ربِّ ارجعون لعلّی اعمُل صالحا فیما ترکتُ کلّا انّها کلمةٌ هو قائلها و من وراءهم برزخٌ الی یوم یُبعثون»(مؤمنون: 100- 99)؛ «تا آنگاه كه مرگ یكى از ایشان فرا رسد مى‏گوید پروردگارا مرا بازگردانید، شاید من در آنچه وانهاده‏ام كار نیكى انجام دهم نه چنین است این سخنى است كه او گوینده آن است و پیشاپیش آنان برزخى است تا روزى كه برانگیخته خواهند شد.»
در آیه بالا، خداوند از زبان گنهکاران نقل می کند که آنها پس از مرگ درخواست فرصت می کنند و خداوند به آنها وعده برزخ می دهد تا روزی که برانگیخته شوند. آنها درخواست برگشت به دنیا می‏کنند تا اعمال صالحی انجام دهند، اما قرآن می‏فرماید: اینان برزخی را فراروی خود دارند و تا قیامت در آن به سر خواهند برد. از این آیه به خوبی بر می آید که عالم برزخ عالمی است که انسان ها پس از مرگ وارد آن شده و تا روز قیامت در آنجا خواهند ماند. بنابراین، منظور از «برزخ» در آیه شریفه، فاصله حایل بین دنیا و قیامت است. علامه طباطبایی ذیل آیه بالا، می نویسد:
«برزخ میان دو چیز را گویند بدانگونه که در آیه «بینهما برزخ لایبغیان» (الرحمن/20) آمده است، مراد از برزخ، عالم قبر است یعنی عالم مثال، جهانی که انسان تا روز قیامت در آن زندگی می کند، و به همین سیاق آیات دیگری نیز هست، و روایات فراوانی نیز از طریق اهل سنت و شیعه از پیامبر (ص) و ائمه طاهرین بر آن دلالت دارد.» (طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج5، 68)
برزخ در لغت به معنای حایل، حاجز، مانع و فاصل بین دو چیز است. در اصطلاح متکلمان و فلاسفه، اشاره به عالمی دارد که میان عالم دنیا و عالم آخرت قرار دارد. به آن عالم «مثال» نیز گفته می شود. درواقع این عالم، عالمی است میان مرگ و قیامت. بنابراین، عالم برزخ، عالم متوسطی میان دنیا و آخرت است که مردگان تا قیامت در آن بسر می‏برند

روایات متعدّدی نیز وجود عالم برزخ را تایید می کنند؛ روایتی از امام صادق(ع) وجود دارد که می فرماید «برزخ قبر است، برزخ ثواب بین دنیا و اخرت است» و نیز این سخن حضرت، که می فرماید؛ «به خدا سوگند از برزخ شما می ترسم، راوی پرسید برزخ چیست؟ فرمود؛ قبر است، از هنگام مرگ تا روز قیامت.»(حویزی، عبد علی، نورالثقلین، 3/553، مطبعة حکمت، قم)
شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: چه می‏فرمایید در آیه «النار یعرضون علیها غدوا و عشیا ... .» (مؤمن/ 46) «آتش است که هر صبح و شام که آنان بر آن عرضه می‏شوند؟» فرمود: «دیگران چه می‏گویند؟» عرض کرد: «می‏گویند آن آتش جهنم جاوید(آخرت) است و گویند که بین صبح و شام عذابی نباشد.» فرمود: «پس اینها خوشبخت‏اند «که بخشی از روز را در آسایش بسر می‏برند.» عرض کرد: «پس چگونه است؟» فرمود: «این، در دنیا است که مربوط به عالم برزخ است. و اما جهنم جاوید محتوای این آیه است: «... و یوم تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب‏.»(همان)
امیرالمؤمنین علیه السلام: «ارواح مؤمنان عالم در برزخ به کنار چشمه‏ای از بهشت ‏به نام «سلمی‏» زندگی می‏کنند.(بحارالانوار: ج‏6، ص 61 و 82)

عوالم سه گانه وجود

برای اینکه درک بهتری از عالم برزخ داشته باشیم، لازم است بدانیم که هر چیز در عالم وجود دارد به یکی از سه ساحت زیر تعلق دارد:
1- ساحت ماده و مادیات: موجودات عالم ماده، مثل، هم? موجوداتی که در اطراف خود می بینیم، از جنس ماده و دارای عوارض مادی هستند.
2- ساحت مثالی: موجودات این عالم، هرچند از ماده مجرد هستند ولی آثار ماده را دارند، یعنی شکل، بُعد، وضع، کیف و کم در آنها وجود دارد. بنابراین از این جهات، عالم مثال شبیه عالم ماده است و تنها فرق آن این است که در عالم مثال از ماده خبری نیست.
3- ساحت تجرد تام عقلی: موجودات عقلی، از ماده و آثار آن مجرد هستند. موجودات این عالم، هم در مقام ذات و هم در مقام فعل مجرد هستند.
با توجه به تقسیم بندی بالا، عالم برزخ یا عالم مثال، حد واسط میان عالم دنیا و عالم آخرت است. موجودات مثالی نه مانند موجودات عقلی، مجرد تام هستند و نه مانند موجودات دنیایی، مادی محض. فلاسفه اسلامی، هیچگاه هستی را مساوی با طبیعت نمی دانند ولی در عین حال، ساحت و قلمروِ فراتر از ماده را نیز منحصر در موجودات مجرد محض نمی دانند. به نظر فلاسفه، موجودات متوسطی هم هستند که در میانه مجردات محض و اشیاء مادی و جسمانی قرار دارند. برزخ عالمی است که چنین موجوداتی را در بر دارد.

معلق;334144 نوشت:
باسلام و تشکر

فکرکنم منظورمُ متوجه نشدید
نگاه کنید ، مگر عالم خیال نسبت به عالم حس ، درون محسوب نمی شود؟ منظور از اینکه عالم برزخ همانند دنیا بیرون از ما وجود دارد و بین همه مشترک است چیست؟

سلام بر شما.

عالم خیال صوری جزئی هست که قائم به نفس شخص است یعنی همان حقیقتی است که در امور حسی برای اشخاص ظاهر می گردند،مانند حقیقت سخن، که در عالم مادی به صورت کلمات ظهور می یابد،در اصل یک حقیقت است منتها در خیال نحو وجودی غیر از حس دارد.......یک حقیقت در دو مرتبه مجزا...

برزخ نیز چنین است،منتها این امور جزئی قائم به وجود خود است ،در اصل ان حقیقت یک پارچه انسان در ان مرتبه ظهور دارد،نه حقیقت مادی و پراکنده در زمان،که البته چیزی که ذاتش پراکنده در زمان باشد(موجود مادی) نمی تواند محوریتی ثابت برای کمال ان شئ باشد نتیجتا این محوریت ثابت امری خارج از مرتبه ذاتش می باشد که همان حقیقت مثالی ان است....همه عالم هستی در ایجاد متوقف بر عالم قبل از خود است که انرا مثال منفصل گویند،.....

خلاصه صور جزئیه در مثال منفصل جوهر هستند ولی در مثال متصل عرض برای نفس شخص...

احکام و خصیصه سخن در مرتبه خیال غیر از مرتبه ای است که در عالم مادی با کلمات ادا می گردد،عالم برزخ نیز مرتبه ای است غیر از مرتبه مادی و ویژگیهای انها با هم مغایر است....

---------------------------

سلام اگه میشه چند تا کتاب راجع به این موضوع بهم معرفی کنین:Mohabbat::Sham::ok::Hedye::khandeh!:

mohamad hamzeh;334642 نوشت:
سلام اگه میشه چند تا کتاب راجع به این موضوع بهم معرفی کنین:mohabbat::sham::ok::hedye::khandeh!:

با سلام.

کتاب در این مورد متنوع است،اگر بحث روایی می خواهید،به کتاب برزخ شیخ عباس قمی مراجعه نمایید و همچنین دیگر کتب..

اگر بحث عقلی و عرفانی می خواهید می توانید به کتاب معاد شهید مطهری و یا کتاب قیامت استاد شجاعی و همچنین رساله معاد علامه طباطبایی مراجعه نمایید،کتب دیگری نیز هست که علمی هستند و از نقطه نظر علمی به ان پرداخته شده است....

-------------------

erfan_alavi;334460 نوشت:
خلاصه صور جزئیه در مثال منفصل جوهر هستند ولی در مثال متصل عرض برای نفس شخص...

باسلام و تشکر
سوال مهم دیگری که در این رابطه دارم این است که ،شخصی که میمیرد و از جسم ِ مادی خود فارق می شود به علاوه بر عالم مثال آیا همچنمان ناظر بر عالم ماده هست ؟ یا اینکه ماده برای او محو میشود

معلق;335064 نوشت:
باسلام و تشکر
سوال مهم دیگری که در این رابطه دارم این است که ،شخصی که میمیرد و از جسم ِ مادی خود فارق می شود به علاوه بر عالم مثال آیا همچنمان ناظر بر عالم ماده هست ؟ یا اینکه ماده برای او محو میشود

سلام خدمت شما.

مراتب کمالی است که در این امر دخیل است،مثلا کمال بحت ومحض خداست نتیجتا سیطره تام به همه عوالم وجود دارد یعنی اثر عالم هستی از اوست،به عبارتی کمالات وجودی در اثر گذاری و سیطره در عالم هستی نقش اساس دارند،بعد از حضرت حق وجودی است که به او نزدیکتر است،یعنی وجود پیغمبر اکرم ،برای همین در قران پیامبر شاهد است،و همینطور تا مراتب پایین که البته از دامنه اثر گذاری نیز کاسته می شود...

نتیجتا بر اساس درجات قرب ،ممکن است شخصی در برزخ فقط درگیر اعمال خود باشد نتیجتا از عالم مادی غافل است همانطور که در این دنیا اکثر افراد از جهنم و بهشتی که انها را احاطه نموده غافلند،ولی در قیامت خود را در ان می یابند،چون پرده های غفلت کنار رفته است....

ولی کسانی نیز هستند که باز بر عالم مادی ناظرند و متاثر در ان،که البته اینان کسانی هستند که کمالات خود را به کملات حق نزدیک کرده اند نتیجتا همرنگ صفات حق نیز اثر می گذارند...

به عبارتی اینها وجوه خلقی ای دیگر ندارند و تمام وجوه انها حقی شده است،نتیجتا اراده اینها اراده حق است و چشم اینها چشم حق می شود و غیرهم...

-------------------

هر انسانى مایل است بداند عالم ((برزخ )) کجا است ؟ ((برزخى )) که این همه صحبت از آن مى شود، ((برزخى )) که این همه آیات و روایات درباره آن نازل و وارد شده ، ((برزخى )) که عده اى عاشق آن و عده اى از آن گریزانند و ((برزخى )) که تمام انسان ها بعد از پایان عمر به آن منتقل مى شوند کجا واقع شده است ؟ آیا در همین دنیا است یا در عالم دیگر؟
عقل ما نمى تواند که حقیقت آن را درک کند؛ چرا که عقل ما ناقص است و خود ما هم نرفته ایم تا با چشم دیده باشیم . کسانى هم که رفته اند یا مى روند، به ما خبرى نمى دهند؟ تنها چیزى که درباره برزخ مى دانیم تشبیهاتى است که در روایات وجود دارد: از قبیل این که تمام از زمین و آسمانها و کهکشان نسبت به عالم ((برزخ )) مانند حلقه اى در بیابان است ! یا این که انسان تا زمانى در دنیاست مانند کرم در سیب مى باشد که از اطراف خود خبر ندارد، یا طفلى که در شکم مادر است و از عالم دنیا اطلاعى ندارد. وقتى متولد شد و پا به دنیا گذاشت وسعت آن را مى داند، و به نعمت هاى آن پى مى برد.
انسان هم ، تا زمانى که در عالم دنیا باشد وضع عالم ((برزخ )) را نمى داند و از آن اطلاع ندارد. فکر مى کند دنیا بهترین و بزرگ ترین عالم است . مانند طفلى که در رحم مادر است و آن را بزرگ ترین عالم مى پندارد.
اما وقتى انسان از دنیا رفت و به عالم ((برزخ )) وارد شد. متوجه مى شود که عالم دنیا از شکم مادر هم براى او تنگ تر بوده است ؟ در آن جا دیگر محدودیت غذایى و مکانى و زمانى ندارد؛ زیرا این محدودیتها در عالم ماده است و ((برزخ )) از جنس عالم ماده نیست .
همین طور که عالم دنیا به رحم مادر محیط است و رحم مادر نسبت به دنیا ذره اى بیش نیست . عالم ((برزخ )) هم به دنیا محیط است و در مقابل آن ، ذره اى بیش نخواهد بود.
اطلاعاتى که انسان در دنیا دارد در مقابل اطلاعاتى که در عالم ((برزخ )) به دست مى آورد اندکى بیش نخواهد بود، چیزهایى که خداوند به انسان عنایت مى کند قابل قیاس با دنیا نیست . قرآن مى فرماید:
فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعین جزاء بما کانوا یکسبون
((هیچ کس نمى داند که چه پاداشهاى مهمى که مایه روشنى چشمها مى گردد براى آنها نهفته شده است .))
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى گوید: خداوند مى فرماید: ((من براى بندگان صالحم نعمت هایى فراهم کرده ام که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و بر فکر کسى نگذشته است )).
(123)



ندانند افراد نیکوى کار

چه پاداش یابند از کردگار
چه نعمات و لذات بى انتها
کند چشم روشن دهد دل صفا
به عبارت دیگر: عالم ((برزخ )) در واقع باطن و ملکوت دنیاست . امام صادق علیه السلام در پاسخ کسى که پرسید: جایگاه ارواح پس از مرگ کجاست ؟ فرمود: ارواح تا روز قیامت در باطن زمین قرار دارند. و نیز در جواب این که کسى را به دار آویزند روحش در کجا خواهد بود؟ فرمود: در دست قابض ارواح است تا آن را به باطن زمین برساند

آيا موجو دات برزخي قائم به ذاتند ؟ يا خير و آيا در ذاتند يا خارج از ذات
موجودات دنيا چه طور؟

معلق;344248 نوشت:
آيا موجو دات برزخي قائم به ذاتند ؟ يا خير و آيا در ذاتند يا خارج از ذات موجودات دنيا چه طور؟

سلام
منظورتان از ذات ذات کیست ؟
اگر منظور ذات خودشان است خیر قائم به ذات خودشان نیستند چون تنها واجب تعالی قائم به ذات است و دیگران قائم به او هستند و اشاره دارد به این حقیقت اسم قیوم
اگر منظور قائم به ذات الهی است بله قائم به او هستند
آنها در ذات و ذات در انهاست
با یک مثال محسوس مانند داخل بودن نور در آب و آب در نور وقتی که نوری به داخل آبی بتابد
این مثال فقط برای تقریب به ذهن است
والله الموفق

حامد;344274 نوشت:
منظورتان از ذات ذات کیست ؟

سلام، ببخشيد بايد اصلاح كنم
1- آيا موجودات برزخي قائم به شخص بيننده است ؟

2- آيا (آن موجودات) در ذات شخص است يا خارج؟

3- در اين رابطه فوق دنيا به چه نحو است؟

معلق;344286 نوشت:
آيا موجودات برزخي قائم به شخص بيننده است ؟

سلام
یک جورایی تفکیک در عالم جمع مشکل است لذا دیگر بهتر از این بیانی برایش نمی یابم
در وجودش قائم به بیننده نیست اما در نحو ادراک قائم به اوست
به عبارتی در ادراک بیننده اینکه او چگونه چیزی است تابع خود بیننده است

معلق;344286 نوشت:
آيا (آن موجودات) در ذات شخص است يا خارج؟

گفتم که تفکیک مشکل است هم هست هم نیست
معلق;344286 نوشت:
ر اين رابطه فوق دنيا به چه نحو است؟

عالم مجرد عالم جمع است همچنانکه عالم ماده عالم تفرقه است لذا تمایز اشیاء از یکدیگر در آنجا اینطور که اینجاست نیست
آنجا هر چیزی هم خودش است از جهت تعین خاصش و هم همه چیز به دلیل ارتباط و بلکه پیوستگی و بلکه اتحادش با سایر امور
تصورش خیلی مشکل است
رزقنالله و جمیع من شاء من المومنین بحرمه محمد و آله
والله العالم الموفق

موجودات برزخی در ذات هستند؟!؟!

او خواهد امد;344382 نوشت:
موجودات برزخی در ذات هستند؟!؟!

سلام
تعبیر و لفظ بیانگر حاق مطلب نیست منظور محوری عدم جدایی است به همان بیان حضرت امیر ع
داخل فی الشیاء لا بالممازجه و خارج عن الاشیاء لا بالمزایله
والله الموفق

حامد;344321 نوشت:
عالم مجرد عالم جمع است همچنانکه عالم ماده عالم تفرقه است لذا تمایز اشیاء از یکدیگر در آنجا اینطور که اینجاست نیست آنجا هر چیزی هم خودش است از جهت تعین خاصش و هم همه چیز به دلیل ارتباط و بلکه پیوستگی و بلکه اتحادش با سایر امور تصورش خیلی مشکل است

ازبعضي روايات بر مي آيد كه عالم برزخ همانند دنيا وجود خارجي و اشتراكي دارد(البته نسبي) واز طرفي ديگر به صورت انفرادي توصيف شده است(يعني هر كس با عمل خود است)

آيا برزخ الي رقم اينكه تجلي عمل هر شخص است مي تواند قابل اشتراك (همانند دنيا) باشد؟ از نظر عقلي چگونه قابل تبيين است؟

معلق;344446 نوشت:
ازبعضي روايات بر مي آيد كه عالم برزخ همانند دنيا وجود خارجي و اشتراكي دارد(البته نسبي) واز طرفي ديگر به صورت انفرادي توصيف شده است(يعني هر كس با عمل خود است)

سلام
عرض شد که برزخ وجود خارجی دارد اما آنجا تعامل خیلی خیلی بستگی به خصوصیات فرد دارد بطوریکه آن عالم نور برای کافر ظلمانی جلوه میکند
لذا هر توصیفی جهتی دارد

معلق;344446 نوشت:
آيا برزخ الي رقم اينكه تجلي عمل هر شخص است مي تواند قابل اشتراك (همانند دنيا) باشد؟ از نظر عقلي چگونه قابل تبيين است؟

برزخ وجود خارجی دارد چه اینکه در فلسفه ثابت شده شیئیت شی به فصل اوست نه به ماده و جنسش مثلا در انسان ناطق بودنش اصل حقیقت اوست نه حیوان بودنش که بعد جسمانی اورا بیان می کند
از اینجا پی به حقیقی می بریم که مستقل از ماده وجود دارد ولو اینکه برخی خصوصیات ماده در او باشد چرا که عمده نبودن ماده است
و این یعنی برزخ

والله الموفق

حامد;344451 نوشت:
برزخ وجود خارجی دارد چه اینکه در فلسفه ثابت شده شیئیت شی به فصل اوست نه به ماده و جنسش مثلا در انسان ناطق بودنش اصل حقیقت اوست نه حیوان بودنش که بعد جسمانی اورا بیان می کند

ممنون از توجهتان

اين سولات براي من از اين تصور نشات ميگيرد كه : عالم حس عالم بيرون است(كه خارج از ما است) و عالم مرگ و برزخ و ... عالم درون است مانند خيال و خواب كه كاملا شخصي و دروني است

لذا سوال پيش مي آيد كه آيا خيال منفصل هم مانند خيال متصل شخصي و دروني است؟ يا اصلا ربطي به هم ندارند

وديگر اينكه اساسا وجه شباهت و تفاوت خيال متصل و خيال منفصل چيست؟

معلق;344470 نوشت:
لذا سوال پيش مي آيد كه آيا خيال منفصل هم مانند خيال متصل شخصي و دروني است؟ يا اصلا ربطي به هم ندارند وديگر اينكه اساسا وجه شباهت و تفاوت خيال متصل و خيال منفصل چيست؟

سلام
همان نسبت عالم جسمانی و جسم ما را دارند
اما خیلی نزدیکتر و بهم هم پیوسته تر
کانه یک چیزند
والله الموفق

1- آيا مي توان از خيال متصل خيال منفصل را اثبات كرد؟ ما در خيالمان هر چه بخواهيم مي آفرينيم و تصورميكنيم در حالي كه در برزخ ظاهرا اينگونه نيست

2- آيا اينكه ما در خيالمان (با توجه به دريافت هاي حسي) كمال هر چيز را تصور مي كنيم ، عقلا مي تواند نشان از وجود عالمي كامل تر در وراي ذهن ما باشد؟ يا خير

معلق;344528 نوشت:
آيا مي توان از خيال متصل خيال منفصل را اثبات كرد؟ ما در خيالمان هر چه بخواهيم مي آفرينيم و تصورميكنيم در حالي كه در برزخ ظاهرا اينگونه نيست

سلام
خیال متصل نشانه ای از وجود خیال منفصل است .
خدای متعال نیز در عالم مثال به امر حقایق را ایجاد می کند همانطور که در خیال متصل انسان امور دفعه ایجاد می شوند

معلق;344528 نوشت:
آيا اينكه ما در خيالمان (با توجه به دريافت هاي حسي) كمال هر چيز را تصور مي كنيم ، عقلا مي تواند نشان از وجود عالمي كامل تر در وراي ذهن ما باشد؟ يا خير

از آنجا که انسان نسخه ای از حقایق هستی است هرچه در اوست نشانه ای از حقیقت بیرونی آن است
والله الموفق

حامد;344720 نوشت:
سلام
...

از آنجا که انسان نسخه ای از حقایق هستی است هرچه در اوست نشانه ای از حقیقت بیرونی آن است
والله الموفق

سلام

با چه برهانی میشه ثابت کرد که علم حصولی انسان مثلا امور وهمی و عقلی و حتی حواس پنجگانه مابه ازاء خارجی دارند؟ چون بر فرض فردی که دچار بیماری مالیخولیا است صوری در مثال متصلش میبیند و گمان میکند در خارج وجود دارد در مجموع میزان برای اینکه به خصم ثابت کنیم علوم حصولی حکایت از حقایق خارجیه دارند چیست؟

seyyed*;344907 نوشت:
با چه برهانی میشه ثابت کرد که علم حصولی انسان مثلا امور وهمی و عقلی و حتی حواس پنجگانه مابه ازاء خارجی دارند؟ چون بر فرض فردی که دچار بیماری مالیخولیا است صوری در مثال متصلش میبیند و گمان میکند در خارج وجود دارد در مجموع میزان برای اینکه به خصم ثابت کنیم علوم حصولی حکایت از حقایق خارجیه دارند چیست؟

سلام
این یک بحث مفصل در شناخت شناسی می خواهد که در حوصله این تاپیک نیست
بعضی دوستان تاپیکهای مفصلی داشتند مانند تاپیک : بحثی در ادراکات بشری
در صورت تمایل مراجعه فرمایید
والله الموفق

حامد;344720 نوشت:
خیال متصل نشانه ای از وجود خیال منفصل است .

سلام
چه نشانه عقلي براي اين مطلب وجود دارد؟
طبق نظر ابن سينا خيال يك امر مادي است نه مجرد

حامد;344915 نوشت:
سلام
این یک بحث مفصل در شناخت شناسی می خواهد که در حوصله این تاپیک نیست
بعضی دوستان تاپیکهای مفصلی داشتند مانند تاپیک : بحثی در ادراکات بشری
در صورت تمایل مراجعه فرمایید
والله الموفق

سلام
اخوی این تایپیک http://www.askdin.com/thread10869-50.html که معرفی کردی اجمالش 50 صفحه در مورد خروجی​های مغز بحث کرده احتمالا با کمک از روانشناسی و ... .

ظاهرا این بحث با چند تنبیه به خاطر وجود تصورات بدیهی قابل حله.

معلق;344931 نوشت:
سلام چه نشانه عقلي براي اين مطلب وجود دارد؟ طبق نظر ابن سينا خيال يك امر مادي است نه مجرد

سلام
ادله تجرد نفس و قوه خیال رو باید در کتب مفصل خودش جستجو بفرمایید
ما بر این مبنا حرف می زنیم که انسان عصاره هستی است
و در این عصاره ابعاد مادی و معنوی وجود داره
پس باید در انچه که انسان عصاره اوست هم این حقایق باشد

seyyed*;344939 نوشت:
سلام اخوی این تایپیک بحثی در رابطه با اصالت ادراکات بشری... که معرفی کردی اجمالش 50 صفحه در مورد خروجی​های مغز بحث کرده احتمالا با کمک از روانشناسی و ... . ظاهرا این بحث با چند تنبیه به خاطر وجود تصورات بدیهی قابل حله.

سلام
تنها این ها نیست مباحث دیگر هم هست
بالاخره مباحث هست
خود بنده تاپیکی در اثبات بعد مجرد دارم
که آنجا با استفاده از ادله کتاب شریف گوهر روان علامه حسن زاده آملی مطالبی بیان شده است
ولی حقیقتا تنها با یک گفتگوی چندجانبه متشکل از دانشمندان دینی و تجربی می توان این موضوع را به سرانجامی ارزشمند رساند
والله الموفق

سلام

وقتي انسان وفات ميكند آيا به كلي از عالم ماده(عالم حس) كنده ميشود؟ يا خير ، به عنوان مثال آيا شخص فوت شده مي تواند به دنيا اشراف داشته باشد و زمين و كهكشانها را بگردد؟
در صورت امكان سند نقلي هم بياوريد

معلق;346611 نوشت:
سلام وقتي انسان وفات ميكند آيا به كلي از عالم ماده(عالم حس) كنده ميشود؟ يا خير ، به عنوان مثال آيا شخص فوت شده مي تواند به دنيا اشراف داشته باشد و زمين و كهكشانها را بگردد؟ در صورت امكان سند نقلي هم بياوريد

سلام
این مقام برای اولیاء الهی هست که از عالم مثال بر این عالم مشرف شده و به دستگیری از عباد الله مبادرت ورزند
و اما عالم مثال اعلی و اشرف از ماده است و ساکنانش ، در آن وحقایقش سیر می کنند و نیاز و میلی به ماده ندارند
به روایات بحث برزخ و معاد مراجعه فرمایید
والله الموفق
موضوع قفل شده است