ایا در بهشت هم عبادت است؟

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایا در بهشت هم عبادت است؟

سلام

میخواستم بدونم ایا وقتی انسان به بهشت میرود باید عبادت و ستایش خدا را به جای اورد؟

یا اینکه عبادت فقط برای این دنیاست ؟:Nishkhand:

با نام الله





کارشناس : اندیشمند

با سلام خدمت شما و عرض ادب و احترام


عُبُودِيَّة يعنى اظهار فروتنى و طاعت و فرمانبردارى . عبادت نهايت فروتنى و طاعت است، لذا استحقاق و شايستگى پرستش را ندارد مگر كسيكه نهايت كمال و فضيلت از اوست و او خداى تعالى است‏[1]


علامه طباطبايي(ره) در بيان حقيقت عبادت مي‌فرمايند: « حقيقت عبادت اين است كه بنده، خود را در مقام ذلت و عبوديت واداشته، رو به سوي مقام رب خود آورد. و همين، منظور آن مفسري است كه عبادت را به معرفت تفسير كرده، ميخواهد بگويد: حقيقتش آن معرفتي است كه از عبادت ظاهري به دست ميآيد. پس غرض نهايي از خلقت همان حقيقت عبادت است، يعني اين است كه بنده از خود و از هر چيز ديگر بريده، به ياد پروردگار خود باشد، و او را ذكر گويد.[2]


شهيد مطهري(ره) در بيان مفهوم عبادت مي‌فرمايند: «شناخت خداي يگانه به عنوان كاملترين ذات با كامل‌ترين صفات، منزه از هرگونه نقص و كاستي و شناخت رابطة او با جهان كه آفرينندگي و نگهداري و فيّاضيّت، عطوفت و رحمانيت است، عكس العملي در ما ايجاد مي‌كند كه از آن به «پرستش» (يا عبادت) تعبير مي‌شود. پرستش نوعي رابطة خاضعانه و ستايشگرانه و سپاسگزارانه است كه انسان با خداي خود، برقرار مي‌كند. اين نوع رابطه را انسان تنها با خداي خود مي‌تواند برقرار كند و تنها در مورد خداوند صادق است.»[3]


عبادت به معناي طاعت و فرمانبري مخصوص این دنیا است.دنیا دار تکلیف است و آخرت دار حساب. مثلاً قرآن دربارة برخی عبادات مي‌گويد: نماز را براي ياد و توجه به من بپادار[4]و دربارة روزه مي‌گويد: روزه بر شما واجب شد، تا آن كه اهل تقوا شويد[5]دربارة زكات مي‌گويد: از مردم و اموالشان زكات بگير، تا آن را (از روح بخل و دنيا پرستي) پاك كني.[6]

همچنانکه امام علی(علیه السلام) در این مورد می‌فرماید:«اَلیوم عملٌ و لا حساب و غداً حساب و لا عمل»؛[7] امروز(تا زمانی که در دنیا هستید) روز عمل و تلاش است نه روز حساب‌رسی به اعمال، و فردای قیامت روز حساب‌رسی است نه روز عمل.

با دقت در هدف آفرینش و رابطه بنده و خالق در می یابیم که عبادت به معنای تذلّل توأم با تقديس( يعني بنده نهايت خضوع و ذلّت را در برابر حق اظهار مي دارد و در عين حال او را از تمام نقائص پاك و به تمام كمالات دارا مي داند) مختص این دنیا نیست .

خداوند ميفرمايد: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ[8] هدف آفرينش هستي و جن و انس، عبادت خداوند است.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در کلامی گوهربار می فرمایند:

ما عبدتك خوفاً من نارك ولا طمعاً في جنتك لکن وجدتك اهل للعبادة فعبدتك"، "[9]
خداوندا! من تو را نه به جهت ترس از دوزخ و نه به طمع بهشت برين عبادت مي‌کنم بلکه تو را سزاوار عبادت ديده و تو را پرستش مي‌کنم.


سزاوار بودن خداوند برای پرستش و عبادت ، مختص این دنیا نیست بلکه انسان همیشه خود را فقیر الی الله و خداوند را غنی باالذات و بی نیاز و بدون هیچ نقصی می بیند.
همچنین عبادت خدا صرفاً اطاعت از اوامر او نیست بلکه پرستش امري فطري است و در ضمير انسان به وديعت نهاده شده است.

بهشت، جاى پاك و پاكيزه است، محلّ قدس و نزاهت و طهارت است‏.در آنجا پيوسته حمد و درود و سلام و تحيّت و اكرام و تهنيت و تسبيح و تقديس و تمجيد و تهليل و تكبير و ذكر و لقاء و زيارت و نظارت و نَضارت است.[10]

خداوند در توصیف بهشتیان می فرماید:

انَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ- دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ؛[11] آنان را که ايمان آورده اند و کارهای شايسته کرده اند پروردگارشان به ايمانشان هدايت می کند در بهشتهايی پر نعمت ، نهرهای آب در زير پايشان جاری است- در آنجا دعايشان اين است : بار خدايا تو منزهی و به هنگام درود ،، سلام می گويند و پايان دعايشان اين است : سپاس خدای را ، آن پروردگار جهانيان

در آنجا فقط ملكوت الهى و اراده الهى ظهور دارد. شعور و آگاهى و به طور مطلق ديد و شنيد و درك انسان در آن جهان بسى شبيه ‏تر و نيرومندتر است، و به عبارت ديگر، پرده‏ ها و حجابها در آن جهان از جلو انسان برداشته شده و انسان با بينشى درونگر حقايق را درك مى‏كند چنانكه قرآن كريم مى‏فرمايد:فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ [12]ما پرده را اكنون از تو بر گرفتيم پس ديده‏ات تيز است. [13]

آنان، نعمت های بهشتی را با آنچه خدا در دنیا در اختیارشان قرار گرفته بود، مقایسه می نمایند[14]و دست یاری خداوند را در رسیدن به این سرنوشت نیک در نظر دارند[15]

[1] ترجمه مفردات راغب ، ج2 ، ص 540
[2] ترجمه تفسير الميزان، ج‏18، ص: 582 ، نويسنده: علامه طباطبايى- سيد محمد باقر موسوى همدانى‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى‏ ، مكان چاپ: قم‏ ، سال چاپ: 1374 ش‏ ، نوبت چاپ: پنجم
[3] مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏2، ص: 94 ،نويسنده: مرتضی مطهرى‏ ، ناشر: انتشارات صدرا ، مكان چاپ: تهران‏ ، بی تا
[4] سوره طه:آیه 14
[5] سوره بقره:آیه 183
[6] سوره توبه:آیه 103
[7] نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 84، خطبه 42
[8] سوره الذاريات :آیه 56
[9]بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏67، ص:186 ،نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏ ، ناشر: دار إحياء التراث العربي‏ ، مكان چاپ: بيروت‏ ، سال چاپ: 1403 ق‏ ، نوبت چاپ: دوم‏
[10] معاد شناسى ج‏10 ص : 118 ، نويسنده: آيت الله سيد محمد حسين حسينى تهرانى‏ ، ناشر: نور ملكوت قرآن‏ ، مكان چاپ: مشهد ، سال چاپ: 1423 ق‏ ، نوبت چاپ: اول‏
[11] سوره یونس:آیات 9 و 10
[12] سوره ق : آیه 22
[13] مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏2، ص: 524
[14] سوره بقره،آیه 25، " کلما رزقوا منها من ثمره رزقا قالوا ...".
[15] سوره اعراف،آیه 43، "و قالوا الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی ...".


به نام او

[="red"]با اجازه از عالمان بزرگ .[/]
[="blue"]انسان یک جسم دارد و یک جوهر .جسم ما که نیاز به توضیح ندارد و همه می دانیم چیست اما جوهر که ما به اصطلاح به آن روح هم می گوییم می توانید بر جسم های مختلف سوار شود و شکل های مختلف بر خود بگیرد و از این روی است که می گویند ما در آن دنیا به شکل آن چیزی که دوست داریم مهشور می شویم . خوب این بحث جوهر ما بود . حال ما جوهرمان قسمتی از جوهر خداست در حالی که تمام صفات خدا را در خود داریم ولی استفاده از آن دست خودمان است ولی مردمان معمولی قادر به استفاده از این صفات نیستند [/].
[="seagreen"]حال عبادت جسمی در این دنیا دارد که همین خم و راست شدن ماست ( نمی گم بد است اتفاقا در این دنیا بهترین حالت بوده که خداوند بزرگ و رحیم اون رو قرار دارد ) ولی در اون دنیا میتواند جسم نداشته باشد و ما از آن جوهرش لذت ببریم و برای کسانی که به بهشت می روند ، عبادت لذتی غیر قابل توصیف است و جوهر ما در بهشت از جوهر عبادت در بهشت استفاده می کند و بهره می برد .
[/]
یا حق

هيچ وقت نه مسجد و نه صدای اذان و نه وضو و اخ و تف انداختن و دولا راست شدن در مقابل يک قادر متعال و صاحب اختيار مطلق که بايد به زبان عربی با او اختلاط کرد در من تاثيری نداشته است.

[="Tahoma"][="Indigo"]

hadihama1360;317317 نوشت:
هيچ وقت نه مسجد و نه صدای اذان و نه وضو و اخ و تف انداختن و دولا راست شدن در مقابل يک قادر متعال و صاحب اختيار مطلق که بايد به زبان عربی با او اختلاط کرد در من تاثيری نداشته است.


ایمان فرع است و معرفت(شناخت) اصل...فتدبّر

اینکه میفرمایید صاحب اختیار مطلق،معنای این مطلقیّت چیست؟
اختیار شما کجا خواهد بود؟ اگر اختیار او مطلق باشد،برای شما اختیاری باقی میماند؟(حتی در حدّ نوشتن همین متن)
و اختلاط با او به چه معناست؟ آخر او چیست که با او اختلاط کنیم؟ و اصلاً او جایش کجاست؟ آسمان،زمین،همه جا؟
و چه طور همه جاست؟ شبیه دود است؟ شبیه روح است؟ و اصلاً روح چیست که او شبیه به روح باشد؟

به نظر میرسد باید برگردیم..قبل از ایمان،شناخت و معرفتمان را نسبت به مهم ترین حقیقت هستی،خدا،درست کنیم.آنوقت شاید همه چیز درست شود.البته با حلوا حلوا کردن،دهان شیرین نمیشود و باید با برنامه ای شروع کرد.
پیشنهاد میکنم کتاب آداب الصلاة امام خمینی را تهیّه کنید،برای شروع،تا به اسرار بعضی حرکات در نماز پی ببریم.آنوقت همه چیز رنگ و بوی دیگری میگیرد.آنکه ارتباط بین دو سجده و برخاستن بین آنها با کریمه ی "انّا لله و انّا الیه راجعون" چیست؟ اینکه حقیقت پشت پرده و در باطنِ آب چیست که همه چیز را تطهیر میکند....و ما هم قدمی در وادی عرفان و شهود و توحید بگذاریم.کمر همّت بندیم و طیّ منازل کنیم و خود را سالک نامیم.شاید بسان ابراهیم،آتش نیز برای ما سرد شد...و چشیدیم آنچه را که فوق عقل است...لعلّ الله یحدث بعد ذلک امرا

یا حقّ

[/]

در آن دنيا ديگر كارهايى مثل نماز و روزه بر انسان واجب نيست. در بهشت آدم ها پاداش كارهاى خوبى را كه در دنيا انجام داده اند مى گيرند. دنيا جاى كار و تلاش است و آخرت جاى گرفتن مزد و پاداش. البتّه آن طور كه از آيه هاى قرآن مى توان فهميد، در بهشت هم مردم خدا را ياد مى كنند و از ياد خدا هم لذّت مى برند. اين طور نيست كه اهل بهشت خدا را فراموش كنند. اصلاً يكى از نعمت هاى بهشت ياد خدا و احساس دوستى با اوست. امّا از اين نماز واجب و روزه واجبى كه در دنيا بايد انجام دهيم، در آخرت خبرى نيست.

من که اصلا از یاد خدا هم لذت نمیبرم بلکه ارامشم هم به هم میریزه چون خدایی که فقط به یه سری از بنده های خاصش توجه میکنه همون بهتر همونها برن به یادش باشند من که به شخصه خیری ندیدم ازش فقط ناکامی

hadihama1360;317845 نوشت:
من که اصلا از یاد خدا هم لذت نمیبرم بلکه ارامشم هم به هم میریزه چون خدایی که فقط به یه سری از بنده های خاصش توجه میکنه همون بهتر همونها برن به یادش باشند من که به شخصه خیری ندیدم ازش فقط ناکامی

سلام
لذت بردن از یاد خدا مثل قاری شدنه اولش اونقدر زشت میخونی که همه فراری میشن اما اگه با حساب پیش بری و تلاش کنی بالاخره تلاوت دلنشینی خواهی داشت که هم خودت و هم دیگران لذت میبرن
والله الموفق

hadihama1360;317845 نوشت:
من که اصلا از یاد خدا هم لذت نمیبرم بلکه ارامشم هم به هم میریزه چون خدایی که فقط به یه سری از بنده های خاصش توجه میکنه همون بهتر همونها برن به یادش باشند من که به شخصه خیری ندیدم ازش فقط ناکامی

ابتدا باید عوامل نگرانى و پریشانى را بررسى کنیم تا کلام قرآن روشن شود . ۱ - گـاهـى اضـطـراب و نـگـرانـى بـه خـاطر آینده تاریک و مبهمى است که در برابر فکرانسان خودنمائى مى کند اما ایمان به خداوند قادر و متعال , خدایى که همواره کفالت بندگان خویش را بـر عهده دارد مى تواند این گونه نگرانیها را از میان ببرد و به او آرامش دهد که تو در برابر حوادث آینده درمانده نیستى خدایى دارى توانا.
۲ - گاه گذشته تاریک فکر انسان را به خود مشغول مى دارد , نگرانى از گناهانى که انجام داده , امـا تـوجـه بـه ایـنکه خداوند غفار و توبه پذیر ورحیم است به او آرامش مى دهد
۳ - گاه ضعف و نـاتـوانى انسان در برابر عوامل طبیعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى او را نگران مـى سـازد , امـا هـنـگامى که به یاد خدامى افتد و متکى به قدرت و رحمت او مى شود قدرتى که بـرتـریـن قدرتهاست و هیچ چیز دربرابر آن یاراى مقاومت ندارد قلبش آرام مى گیرد
۴ - گاهى ریـشه نگرانیهاى آزاردهنده انسان احساس پوچى زندگى و بى هدف بودن آن است ولى کسى که بـه خـدا ایـمـان دارد و مـسـیر تکامل زندگى را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته همچون افراد بـى هـدف سـرگردان نیست
۵ - دنیا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى یکى ازبـزرگـترین عوامل اضطراب انسانها بوده و هست اما ایمان به خدا و توجه به آزادگى مومن که همیشه با زهد و پارسایى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به هـمه این اضطرابها پایان مى دهد
۶ - یک عامل مهم دیگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است از آنـجـا کـه امـکان مرگ تنها در سنین بالا نیست بلکه در سنین دیگر بخصوص هنگام بیماریها , جنگها , ناامنیها وجود دارد این نگرانى مى تواند عمومى باشد ولى اگر ما از نظر جهان بینى مرگ را بـه مـعنى فنا و نیستى و پایان همه چیز بدانیم این اضطراب و نگرانى کاملا بجاست اما هرگاه در سـایـه ایـمـان بـه خـدا مـرگ را دریـچـه اى به یک زندگى وسیعتر و والاتر بدانیم و گذشتن از گـذرگـاه مـرگ را هـمـچـون عـبـور از دالان زندان و رسیدن به فضاى آزاد بشمریم دیگر این نگرانى بى معنى است . و هـنگامى که دیدیم این عوامل - که البته عوامل نگرانى منحصر به اینها نیست -در برابر ایمان به خدا ذوب و بى رنگ و نابود مى گردد تصدیق خواهیم کرد که یاد خدا مایه آرامش دلهاست .
کتاب : تفسیر نمونه ج 10

مشکل من اینه که اصلا از بودن در این دنیا هیچ لذتی نمیبرم و این باعث شده که اصلا این دنیا برام جذابیتی نداشته باشه و خدایی هم که زمانی بهش معتقد بودم هیچ کمک و یاری به من نکرد و بازم عیب نداره اما وقتی میبینم اینجوریه نمیخوام ساده لوح باشم و به چیزهای پوچی که وجود نداره دل ببندم

hadihama1360;317317 نوشت:
هيچ وقت نه مسجد و نه صدای اذان و نه وضو و اخ و تف انداختن و دولا راست شدن در مقابل يک قادر متعال و صاحب اختيار مطلق که بايد به زبان عربی با او اختلاط کرد در من تاثيری نداشته است.

hadihama1360;317845 نوشت:
من که اصلا از یاد خدا هم لذت نمیبرم بلکه ارامشم هم به هم میریزه چون خدایی که فقط به یه سری از بنده های خاصش توجه میکنه همون بهتر همونها برن به یادش باشند من که به شخصه خیری ندیدم ازش فقط ناکامی

اشکال از خودته ببین کجای کارت اشتباهه درستش کن.
فقط کسایی طلبکار زمین و زمان و خالقشونن که نمیخوان از خودشون کوچکترین مایه ای بذارن و نمیخوان تن به کوچکترین زحمتی بدن.

در صورتیکه برای انسان هیچ نیست مگر سعی و تلاش خودش. وان لیس للانسان الا ما سعی. حتی آدمای مادی که به خدا اعتقادی ندارن تا تلاشی نکنن به چیزی نمیرسن.

شاگردای تنبل همیشه از یاداوری معلم انزجار دارن و ترس و لرز به جونشون میافته برعکس شاگردای زرنگ عاشق معلمشونن چون درسش رو دوست دارن و برای یادگیریش هم از هیچ تلاشی کوتاهی نمیکنن

rahavard;318339 نوشت:
اشکال از خودته ببین کجای کارت اشتباهه درستش کن.
فقط کسایی طلبکار زمین و زمان و خالقشونن که نمیخوان از خودشون کوچکترین مایه ای بذارن و نمیخوان تن به کوچکترین زحمتی بدن.

در صورتیکه برای انسان هیچ نیست مگر سعی و تلاش خودش. وان لیس للانسان الا ما سعی. حتی آدمای مادی که به خدا اعتقادی ندارن تا تلاشی نکنن به چیزی نمیرسن.

شاگردای تنبل همیشه از یاداوری معلم انزجار دارن و ترس و لرز به جونشون میافته برعکس شاگردای زرنگ عاشق معلمشونن چون درسش رو دوست دارن و برای یادگیریش هم از هیچ تلاشی کوتاهی نمیکنن

من از کسی طلبکار نیستم اما خودم رو هم به کسی بدهکار نمیدونم چون خودم که نخواستم به این دنیا بیام آفرینشم دست خودم نبود و البته انتظاری از هیچ کسی هم ندارم حتی از خانواده خودم و البته اهل کار و تلاش هم هستم و کار هم دارم و بیزینس خودم رو دارم و مشکلی هم ندارم فقط مشکلات اعتقادی دارم که اصلا اعتقادات شخصی من با مذهب و دین جور درنمیاد و در اینجا اعتقاد خودم را میگم فقط همین

hadihama1360;318448 نوشت:
من از کسی طلبکار نیستم اما خودم رو هم به کسی بدهکار نمیدونم چون خودم که نخواستم به این دنیا بیام آفرینشم دست خودم نبود و البته انتظاری از هیچ کسی هم ندارم حتی از خانواده خودم


چرا تو از خدا انتظار داری...

اینو از همین عقایدت که مدام تو این انجمن تکرارش میکنی میشه فهمید



تو انتظار داری خدا همون توجهی رو که به بندگان با ایمانش میکنه به تو هم بکنه.


انتظار داری بدون اینکه بندگی کرده باشی همون مزه ای رو از عبادت بچشی که آدمایی که به واقع تسلیم خدا هستن میچشن

انتظار داری خدا بدون هیچ هدفی تو رو خلق میکرد که فقط به لذاتت برسی بدون اینکه خودت هیچ کاری برای رشد و تکاملت بکنی


بدون اینکه نشون بدی که لایق نعمتها و رحمتهای پروردگارت هستی


تو انتظار داری بدون اینکه کاری کرده باشی دنیا برات بهشت باشه


و وقتی میبینی برخلاف میلته تا میتونی چیزهایی رو به خالقت نسبت میدی که در شان او نیست بدون اینکه خودت متوجه باشی که چی داری میگی.

چطور خودت رو اینقدر آگاه و دانا به همه چیز میدونی که از پیش خودت برای خدا حکم میکنی و ...؟؟؟؟

hadihama1360;318448 نوشت:

والبته اهل کار و تلاش هم هستم و کار هم دارم و بیزینس خودم رو دارم و مشکلی هم ندارم


چطوره که ناکامیهاتو به خدا نسبت میدی اما داشته هاتو به خودت؟؟؟

مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ

هر چه از خوبيها به تو مى‏ رسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مى‏ رسد از خود توست


hadihama1360;318273 نوشت:
مشکل من اینه که اصلا از بودن در این دنیا هیچ لذتی نمیبرم و این باعث شده که اصلا این دنیا برام جذابیتی نداشته باشه و خدایی هم که زمانی بهش معتقد بودم هیچ کمک و یاری به من نکرد و بازم عیب نداره اما وقتی میبینم اینجوریه نمیخوام ساده لوح باشم و به چیزهای پوچی که وجود نداره دل ببندم

تو اتاقم داشتم راه میرفتم و فکر میکردم، من از این زندگی خسته شدم ، دیگه دارم به آخر راه میرسم ، آخه چرا این روزگار با من سر جنگ داره ؟ مگه من چه ظلمی کردم که با من اینطوری می کنه مگه من حق ندارم از این دنیا لذت ببرم ؛ یعنی خدا ماها رو آورده تا همش سختی بکشیم، اصلا این همه میگن دین اسلام دین خوبی و خوشی و آرامشه پس کو؟ چرا به ما رو خوش نشون نمیده؟ یعنی تو این دین جایی برای لذت بردن از زندگی نیست؟ همش باید امتحان بشی و تو سختی ها دست و پا بزنی؟ وای که مخم داره می ترکه به خاطر این همه کلافگی، بابا یکی بیاد به من کمک کنه تا دیونه نشدم.
تمام مدت داشتم به قالی کف اتاق نگاه میکردم و فکر میکردم . احساس کردم سرم سنگین شده سرمو بلند کردم که چشمم خورد به قرآن تو کتابخونه ، برای رهایی از این همه فکر تصمیم گرفتم ببینم واقعا خدا تو قرآنش حرفی برای من درمونده داره یا نه؟ باید ببینم اصلاً ما حق دایم لذت ببریم از این زندگی یا نه همین جوری که هست درسته !!!
قرآن کریم، اصل التذاذ را یک امر فطری دانسته و نظر منفی بر آن ندارد بلکه ترجیح لذت‌های آنی و نامشروع را محکوم می‌کند که در تزاحم با حکمی واجب باشد و یا لذت‌هایی را محکوم می‌کند که نامشروع می‌باشد.
از جمله می‌فرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ: بگو ای پیامبر (صلی الله علیه و آله) چه کسی زینت‌های خدا را که برای بندگان خود آفریده حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده است؟» (اعراف، آیه 32)
خدا نه تنها دنبال سختی و رنج برای ما نیست بلکه تمام عالم را بسیج کرده تا من در آرامش به سرببرم و این نا آرامی ها همش به خاطر اعمال خودمون پیش میاد و ما تنها عکس العمل اعمال خودمون رو دریافت میکنیم یعنی لذت بردن از دنیا زمانی میسر میشه که من بدون خود خواهی به دنبال لذت برای همه عالمیان باشم و اخرتم را به دنیا نفروشم

و در ادامه آیه آمده است: « قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَة: کسانی که ایمان داشته باشند این لذت‌ها و زینت‌ها و نعمت‌های طیب و پاکیزه را به صورت کامل و خالص و بدون اینکه پیچیده به آلام و سختی‌ها باشد در آخرت خواهند داشت.» (اعراف، آیه 32)
با توجه به این نکته که لذت‌ها متزاحم هستند و همزمان نمی‌توان همه لذت‌ها را کسب کرد، پس می‌بایست لذت راجح را انتخاب نمود، اگر این کار انجام نگیرد کار بی‌ارزش بلکه ضدارزشی انجام یافته است.پس باید این را پذیرفت که لذت‌های راجح را مقدم بداریم و لذت‌های مرجوح را فدای لذت‌های راجح کنیم.
قرآن کریم می‌فرماید: « بَلْ تُۆْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا * وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَىٰ: شما به حسب طبعتان طالب لذت‌های مادی و دنیوی هستید در صورتی که لذت آخرت بر لذت دنیا رحجان دارد» (اعلی : 16و17)
این آیه، اشاره به این دارد که در مقام ترجیح یکی از دو لذت بر دیگری، دو معیار وجود دارد:
(یکی دوام و عدم دوام و دیگری کیفیت لذت و ضعف و شدت آن)
انسان همواره لذت آنی و زود دست یافتنی را انتخاب می‌کند علت دین‌گریزی مردم نیز همین است. چون وعده خدا نسیه است ولی لذت‌های دنیا نقد است پس انسان بالطبع لذت‌های آنی را انتخاب می‌کند اما به حکم خرد، یعنی در مقام باید، باید لذت‌های شدیدتر و پایدارتر و غیر توأم با رنج را انتخاب کند.
امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «خیر و خوبی در لذتی که پشیمانی به بار می آورد و یا در شهوتی که پیامدش درد و ناراحتی است یافت نمی شود» ( غرر الحکم: ص 358)
ظاهراً واژه خیر در این گونه آیات اشاره به این است که لذت‌های اخروی شدت بیشتری دارد و توأم با آلام نیست پس هر دو ملاک را، قرآن مورد توجه قرار داده است: هم ضعف و شدت را و هم دوام و عدم دوام را.

امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «خیر و خوبی در لذتی که پشیمانی به بار می آورد و یا در شهوتی که پیامدش درد و ناراحتی است یافت نمی شود»

امام باقر (علیه السلام) فرموده است؛ اوقات زندگی را به چهار بخش تقسیم کنید:
بخش اول را برای ارتباط با خدا و راز و نیاز با او اختصاص دهید.
بخش دوم را به تناسب توانایی تان صرف کار و تلاش کنید.
در بخش سوم به روابط اجتماعی بپردازید و با دیگران دوستی و همکاری داشته باشید.
و بخش چهارم را ویژه تفریح قرار دهید و از سرگرمی های پسندیده و غیر حرام لذّت ببرید.
و سپس افزوده اند، با این بخش آخر یعنی پرداختن به تفریح و خوشی های درست برای انجام فعالیت ها و وظایف سه بخش دیگر آماده و توانمند می شوید (تحف العقول 253)
حالا که این مطالب رو فهمیدم آرومترم، یعنی تکلیفم تاحدودی با خودم معلومه، دیگه میدونم خدا نه تنها دنبال سختی و رنج برای ما نیست بلکه تمام عالم را بسیج کرده تا من در آرامش به سرببرم و این نا آرامی ها همش به خاطر اعمال خودمون پیش میاد و ما تنها عکس العمل اعمال خودمون رو دریافت میکنیم یعنی لذت بردن از دنیا زمانی میسر میشه که من بدون خود خواهی به دنبال لذت برای همه عالمیان باشم و اخرتم را به دنیا نفروشم .

rahavard;318519 نوشت:

چرا تو از خدا انتظار داری...

اینو از همین عقایدت که مدام تو این انجمن تکرارش میکنی میشه فهمید



تو انتظار داری خدا همون توجهی رو که به بندگان با ایمانش میکنه به تو هم بکنه.


انتظار داری بدون اینکه بندگی کرده باشی همون مزه ای رو از عبادت بچشی که آدمایی که به واقع تسلیم خدا هستن میچشن

انتظار داری خدا بدون هیچ هدفی تو رو خلق میکرد که فقط به لذاتت برسی بدون اینکه خودت هیچ کاری برای رشد و تکاملت بکنی


بدون اینکه نشون بدی که لایق نعمتها و رحمتهای پروردگارت هستی


تو انتظار داری بدون اینکه کاری کرده باشی دنیا برات بهشت باشه


و وقتی میبینی برخلاف میلته تا میتونی چیزهایی رو به خالقت نسبت میدی که در شان او نیست بدون اینکه خودت متوجه باشی که چی داری میگی.

چطور خودت رو اینقدر آگاه و دانا به همه چیز میدونی که از پیش خودت برای خدا حکم میکنی و ...؟؟؟؟



چطوره که ناکامیهاتو به خدا نسبت میدی اما داشته هاتو به خودت؟؟؟

مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ

هر چه از خوبيها به تو مى‏ رسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مى‏ رسد از خود توست



اولا که من هیچ انتظاری از ون خدا ندارم چون یه زمانی بهش معتقد بودم و الان هم نیستم و البته که من یه زمانی خیلی مقید بودم و تمام واجبات رو انجام میدادم و تمام هم و غم من این بود که مبادا خطایی نکنم اتفاقا در همون دوران دچار افسردگی های شدید روحی هم بودم چون اصلا هیچ نتیجه ای نمیگیرفتم از ارتباط پوچی که با خدا داشتم البته همه اینها گذشت من انتظاری از اون ندارم و من حکمی برای اون ندارم برای من اون الان دیگه نیست و دیگه فراموشش کردم چرا اصلا من باید خودم را درگیر یه سری افکار و توهماتی بکنم که مثلا میخواد اون بعدا هر وقت دلش خواست به من توجه بکنه الان هم که فکرم ازاده و بهش فکر نمیکنم خیلی راحت تر دارم زندگی میکنم و در واقع به اینجا رسیدم که خودم رو سر کار نذارم و الکی دلخوش و ساده لوح نباشم

بهشت بهترین بهانه برای جهنم کردن دنیاست.
صادق هدایت

اگه قرار بود در بهشت هم واجب باشه همون کارهایی رو انجام بدیم که این دنیا رو تبدیل به جهنم کردند، اسمش می شد جهنم نه بهشت. :Cheshmak:

وایسلی گوجا;318568 نوشت:
اگه قرار بود در بهشت هم واجب باشه همون کارهایی رو انجام بدیم که این دنیا رو تبدیل به جهنم کردند

سلام
عبادت دنیا بهشت می کند نه جهنم
والله الموفق

گمنام;318527 نوشت:
تو اتاقم داشتم راه میرفتم و فکر میکردم، من از این زندگی خسته شدم ، دیگه دارم به آخر راه میرسم ، آخه چرا این روزگار با من سر جنگ داره ؟ مگه من چه ظلمی کردم که با من اینطوری می کنه مگه من حق ندارم از این دنیا لذت ببرم ؛ یعنی خدا ماها رو آورده تا همش سختی بکشیم، اصلا این همه میگن دین اسلام دین خوبی و خوشی و آرامشه پس کو؟ چرا به ما رو خوش نشون نمیده؟ یعنی تو این دین جایی برای لذت بردن از زندگی نیست؟ همش باید امتحان بشی و تو سختی ها دست و پا بزنی؟ وای که مخم داره می ترکه به خاطر این همه کلافگی، بابا یکی بیاد به من کمک کنه تا دیونه نشدم.
تمام مدت داشتم به قالی کف اتاق نگاه میکردم و فکر میکردم . احساس کردم سرم سنگین شده سرمو بلند کردم که چشمم خورد به قرآن تو کتابخونه ، برای رهایی از این همه فکر تصمیم گرفتم ببینم واقعا خدا تو قرآنش حرفی برای من درمونده داره یا نه؟ باید ببینم اصلاً ما حق دایم لذت ببریم از این زندگی یا نه همین جوری که هست درسته !!!
قرآن کریم، اصل التذاذ را یک امر فطری دانسته و نظر منفی بر آن ندارد بلکه ترجیح لذت‌های آنی و نامشروع را محکوم می‌کند که در تزاحم با حکمی واجب باشد و یا لذت‌هایی را محکوم می‌کند که نامشروع می‌باشد.
از جمله می‌فرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ: بگو ای پیامبر (صلی الله علیه و آله) چه کسی زینت‌های خدا را که برای بندگان خود آفریده حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده است؟» (اعراف، آیه 32)
خدا نه تنها دنبال سختی و رنج برای ما نیست بلکه تمام عالم را بسیج کرده تا من در آرامش به سرببرم و این نا آرامی ها همش به خاطر اعمال خودمون پیش میاد و ما تنها عکس العمل اعمال خودمون رو دریافت میکنیم یعنی لذت بردن از دنیا زمانی میسر میشه که من بدون خود خواهی به دنبال لذت برای همه عالمیان باشم و اخرتم را به دنیا نفروشم

و در ادامه آیه آمده است: « قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَة: کسانی که ایمان داشته باشند این لذت‌ها و زینت‌ها و نعمت‌های طیب و پاکیزه را به صورت کامل و خالص و بدون اینکه پیچیده به آلام و سختی‌ها باشد در آخرت خواهند داشت.» (اعراف، آیه 32)
با توجه به این نکته که لذت‌ها متزاحم هستند و همزمان نمی‌توان همه لذت‌ها را کسب کرد، پس می‌بایست لذت راجح را انتخاب نمود، اگر این کار انجام نگیرد کار بی‌ارزش بلکه ضدارزشی انجام یافته است.پس باید این را پذیرفت که لذت‌های راجح را مقدم بداریم و لذت‌های مرجوح را فدای لذت‌های راجح کنیم.
قرآن کریم می‌فرماید: « بَلْ تُۆْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا * وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَىٰ: شما به حسب طبعتان طالب لذت‌های مادی و دنیوی هستید در صورتی که لذت آخرت بر لذت دنیا رحجان دارد» (اعلی : 16و17)
این آیه، اشاره به این دارد که در مقام ترجیح یکی از دو لذت بر دیگری، دو معیار وجود دارد:
(یکی دوام و عدم دوام و دیگری کیفیت لذت و ضعف و شدت آن)
انسان همواره لذت آنی و زود دست یافتنی را انتخاب می‌کند علت دین‌گریزی مردم نیز همین است. چون وعده خدا نسیه است ولی لذت‌های دنیا نقد است پس انسان بالطبع لذت‌های آنی را انتخاب می‌کند اما به حکم خرد، یعنی در مقام باید، باید لذت‌های شدیدتر و پایدارتر و غیر توأم با رنج را انتخاب کند.
امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «خیر و خوبی در لذتی که پشیمانی به بار می آورد و یا در شهوتی که پیامدش درد و ناراحتی است یافت نمی شود» ( غرر الحکم: ص 358)
ظاهراً واژه خیر در این گونه آیات اشاره به این است که لذت‌های اخروی شدت بیشتری دارد و توأم با آلام نیست پس هر دو ملاک را، قرآن مورد توجه قرار داده است: هم ضعف و شدت را و هم دوام و عدم دوام را.

امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «خیر و خوبی در لذتی که پشیمانی به بار می آورد و یا در شهوتی که پیامدش درد و ناراحتی است یافت نمی شود»

امام باقر (علیه السلام) فرموده است؛ اوقات زندگی را به چهار بخش تقسیم کنید:
بخش اول را برای ارتباط با خدا و راز و نیاز با او اختصاص دهید.
بخش دوم را به تناسب توانایی تان صرف کار و تلاش کنید.
در بخش سوم به روابط اجتماعی بپردازید و با دیگران دوستی و همکاری داشته باشید.
و بخش چهارم را ویژه تفریح قرار دهید و از سرگرمی های پسندیده و غیر حرام لذّت ببرید.
و سپس افزوده اند، با این بخش آخر یعنی پرداختن به تفریح و خوشی های درست برای انجام فعالیت ها و وظایف سه بخش دیگر آماده و توانمند می شوید (تحف العقول 253)
حالا که این مطالب رو فهمیدم آرومترم، یعنی تکلیفم تاحدودی با خودم معلومه، دیگه میدونم خدا نه تنها دنبال سختی و رنج برای ما نیست بلکه تمام عالم را بسیج کرده تا من در آرامش به سرببرم و این نا آرامی ها همش به خاطر اعمال خودمون پیش میاد و ما تنها عکس العمل اعمال خودمون رو دریافت میکنیم یعنی لذت بردن از دنیا زمانی میسر میشه که من بدون خود خواهی به دنبال لذت برای همه عالمیان باشم و اخرتم را به دنیا نفروشم .


یه اصلی وجود داره که اونم اینه که اگر تو این دنیا لذت نتونی ببری و از شادیهای این دنیا محروم باشی و زندگی خوبی نداشته باشی اون دنیا رو هم نداری چون نمیتونی درست زندگی کنی و فشارهای زندگی و مشکلات باعث میشه که هم در این دنیا عذاب بکشی و نتونی کار خوبی انجام بدی و هم برنامه ای برای اون دنیا نداشته باشی اصلا اگر قرار باشه اون دنیایی هم باشه به وسیله این دنیا ساخته میشه در اینجا اگر اون بخش چهارمی که گفتی و تفریح و خوشی نداشته باشیم اون دنیایی هم نخواهیم داشت

rahavard;318519 نوشت:

چرا تو از خدا انتظار داری...

اینو از همین عقایدت که مدام تو این انجمن تکرارش میکنی میشه فهمید



تو انتظار داری خدا همون توجهی رو که به بندگان با ایمانش میکنه به تو هم بکنه.


انتظار داری بدون اینکه بندگی کرده باشی همون مزه ای رو از عبادت بچشی که آدمایی که به واقع تسلیم خدا هستن میچشن

انتظار داری خدا بدون هیچ هدفی تو رو خلق میکرد که فقط به لذاتت برسی بدون اینکه خودت هیچ کاری برای رشد و تکاملت بکنی


بدون اینکه نشون بدی که لایق نعمتها و رحمتهای پروردگارت هستی


تو انتظار داری بدون اینکه کاری کرده باشی دنیا برات بهشت باشه


و وقتی میبینی برخلاف میلته تا میتونی چیزهایی رو به خالقت نسبت میدی که در شان او نیست بدون اینکه خودت متوجه باشی که چی داری میگی.

چطور خودت رو اینقدر آگاه و دانا به همه چیز میدونی که از پیش خودت برای خدا حکم میکنی و ...؟؟؟؟



چطوره که ناکامیهاتو به خدا نسبت میدی اما داشته هاتو به خودت؟؟؟

مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ

هر چه از خوبيها به تو مى‏ رسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مى‏ رسد از خود توست


من الان رو نگفتم که انتظاری از خدا دارم من گذشته را گفتم که به اشتباه به دعا و این چیزها اعتقاد داشتم که فهمیدم همش دروغه و وقتی الکی بازیه بیخیال همه چی شدم و با فکر راحت زندگی میکنم و اتفاقا الان دنیا داره برام خوب میشه اما وقتی ببینم ساده لوحانه به چیزی امید الکی داشته باشم اون موقع فکرم درگیره و در عذابم

hadihama1360;318546 نوشت:
اولا که من هیچ انتظاری از ون خدا ندارم چون یه زمانی بهش معتقد بودم و الان هم نیستم


چه فرقی میکنه بالاخره یه زمانی چنین انتظاراتی داشتی که باعث شده امروز منکرش بشی.

hadihama1360;318546 نوشت:

و البته که من یه زمانی خیلی مقید بودم و تمام واجبات رو انجام میدادم و تمام هم و غم من این بود که مبادا خطایی نکنم اتفاقا در همون دوران دچار افسردگی های شدید روحی هم بودم چون اصلا هیچ نتیجه ای نمیگیرفتم از ارتباط پوچی که با خدا داشتم


معلومه که این ارتباطت پوچ بوده چون ظاهر برات اصله فکر میکنی اگه نماز خوندی و دعا کردی فورا باید خدا مثل غول چراغ جادو در خدمتت باشه.

نمیدونی که این دنیا هدف نیست بلکه وسیله هست. دنیا یک پل هست برای گذر به سرای اصلی ما


نماز خواندن و دعا کردن امور معنوی هستن برای رشد و تکامل معنوی انسان.


معامله خدا با انسان در عوض آخرت هست که جاوید و همیشگیه

ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه
خداوند جانها و مالهای مومنین رو در عوض بهشت از اونها میخره.


خداییکه خودش مالک جان و مال انسانهاست و نیازی به اونها نداره چرا باید ملک خودش رو دوباره بخره؟

بخره که در عوضش دنیای پوج و فانی و زودگذری رو بده که در موردش فرموه اگر

کوچکترین ارزشی داشت به اندازه بال مگسی از اون رو به کافر نمیداد؟ یا در عوضش چیزی رو بهشون بده که جاودانه هست و ارزشش با جانهای مومنین برابری میکنه؟؟؟

hadihama1360;318546 نوشت:

البته همه اینها گذشت من انتظاری از اون ندارم و من حکمی برای اون ندارم برای من اون الان دیگه نیست و دیگه فراموشش کردم
چرا اصلا من باید خودم را درگیر یه سری افکار و توهماتی بکنم که مثلا میخواد اون بعدا هر وقت دلش خواست به من توجه بکنه الان هم که فکرم ازاده و بهش فکر نمیکنم خیلی راحت تر دارم زندگی میکنم



نه تو اون رو فراموش نکردی. شاهدشم همینه که دنبال این هستی که به خودت ثابت کنی کاری که کردی درسته.

همین که تو این سایت هر جا که اسمی از خدا و مسائل شرعی میبینی یادش میافتی و سعی داری به خودت و دیگران ثابت کنی که نیست و همه این حرفا پوچه همه بیانگر اینه که فراموشش نکردی و میخوای به اینوسیله کار غلطت رو توجیه کنی و وجدان خودت رو راحت کنی

البته اگر تو به خیال خودت داری حجت رو برای خدا تموم میکنی قبل از اون خدا حجت رو بر تو تموم کرده و آزادت گذاشته تا به اختیار خودت راهت رو انتخاب کنی

hadihama1360;318546 نوشت:

و در واقع به اینجا رسیدم که خودم رو سر کار نذارم و الکی دلخوش و ساده لوح نباشم

خودت رو سر کار نذاری یعنی چه؟

تو که چیزی از وعده های خدا رو به چشم خودت ندیدی از کجا فهمیدی که سر کاری؟

در کجای اسلام اومده که اگه به احکام الهی عمل کنید دنیا براتون بهشت میشه ؟

برعکس ، این احکام با تن آسایی و عیاشی های حرام دنیوی سازگار نیست. لذات حلال هم همونطور که قبلا گفتم با سعی و تلاش خود آدمه که به دست میاد

تقوا انسان رو از نکبت گناه رها میکنه و قدرت روحی ای به انسان میبخشه که حاضره در کوره بلاهای سخت دنیوی بسوزه اما به آتش گناه گرفتار نشه و زندگیی که با گناه توام نباشه عین بهشته هر چند که در لفافه ای از سختیها پیچیده شده باشه و این همون دارالسلام و بهشتیه که خداوند به بندگان با ایمانش

داده و البته سختیها و ناراحتیها وفقط خاص دنیاست و در آخرت دیگه ناراحتی و سختیی نیست

hadihama1360;318594 نوشت:
من الان رو نگفتم که انتظاری از خدا دارم من گذشته را گفتم که به اشتباه به دعا و این چیزها اعتقاد داشتم که فهمیدم همش دروغه و وقتی الکی بازیه بیخیال همه چی شدم و با فکر راحت زندگی میکنم

و اتفاقا الان دنیا داره برام خوب میشه



فکر نکن این زرنگی تو هست که با روی گرداندن از خدا دنیا برات خوب شده برعکس این خدا هست که تو رو به همون چیزی که میخواهی میرسونه تو دنبال دنیایی هستی بدون خدا و سراسر لذت بدون هیچگونه دغدغه و ناراحتی خدا هم تو رو به همون چیزی که ارزش میدونی میرسونه نه بیشتر

مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَــلَهُمْ فِيهَا و هُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ * أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَ بَـطِـلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»

«كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند ، [جزاى] كارهايشان را در آن به طور كامل به آنان مى دهيم، و به آنان در آن جا ، كم داده نخواهد شد. اينان ، كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود، و آنچه در آن (دنيا) كرده اند ، به هدر رفته، و آنچه انجام داده اند ، باطل گرديده است»

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][=times new roman,times]مَن كَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاَهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً

[=times new roman,times] هر كس پیوسته زندگى دنیاى زودگذر را بخواهد، به مقدارى كه بخواهیم و براى هركه اراده كنیم، در این دنیا بشتاب فراهم مى‏كنیم، سپس جهنّم را برایش قرار مى‏دهیم كه با شرمندگى وطردشدگى، وارد آن خواهد شد.


امیدوارم چرخیدن تو این سایت برای شما خیر باشه و با به جا گذاردن این عقایدت وزر و وبالت زیاد نشه

hadihama1360;318592 نوشت:
یه اصلی وجود داره که اونم اینه که اگر تو این دنیا لذت نتونی ببری و از شادیهای این دنیا محروم باشی و زندگی خوبی نداشته باشی اون دنیا رو هم نداری چون نمیتونی درست زندگی کنی و فشارهای زندگی و مشکلات باعث میشه که هم در این دنیا عذاب بکشی و نتونی کار خوبی انجام بدی و هم برنامه ای برای اون دنیا نداشته باشی اصلا اگر قرار باشه اون دنیایی هم باشه به وسیله این دنیا ساخته میشه در اینجا اگر اون بخش چهارمی که گفتی و تفریح و خوشی نداشته باشیم اون دنیایی هم نخواهیم داشت

ستایش یا نکوهش دنیا
در شمارى از روایات معصومین :، نوعى از تعریف و تمجید از دنیا به چشم مى خورد و در عده اى دیـگـر، از دنـیـا نـکـوهـش شـده و از بـى اعـتـنـایـى بـه آن سـخـن بـه مـیـان آمده است. به عنوان مثال درباره تمجید از دنیا آمده است:
ـ (دنیا، جایگاه صدق و راستى است. )
ـ (دنیا، مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان است. )
ـ (دنـیـا، مـحـل نزول وحى خدا و تجارتخانه اولیاى حق است. )
و درباره تقبیح دنیا نیز فرموده اند:
(دنیا، منزل سختى و فناست. )
(دنیا، فریبنده و خطرناک است. )
(دنیا، مانند مارى است که ظاهرى خوش خط و خال ولى باطنى کشنده دارد. )
(دنیا، سراى غرور، محله فانى شوندگان و کوى هالکان است. )
آیـا بـه راسـتـى مـیان این دو گونه تعبیر، تناقض وجود دارد؟ و یا وجه جمعى بین این تعابیر به ظاهر متضاد مى توان یافت؟
پـاسـخ ایـن اسـت کـه دنـیـا در اصـل و ذات خـود، مذموم و ناپسند نیست، بلکه ناپسندى دنیا به دلبـسـتـگى انسان و نحوه استفاده اش از آن مربوط مى شود؛ اگر انسان دنیا را به خاطر دنیا و دسـت یـابـى بـه لذت هـاى آن بخواهد و اموال و املاک، جاه و مقام، قدرت و مکنت در نظرش ‍ هدف شـود و تـا حـد پـرسـتـش بـه دنـیـا علاقه و دلبستگى پیدا کند و از آخرت و مرگ و قیامت وحشت داشته باشد، چنین دنیایى مورد مذمت شدید است. اما اگر دنیا را بدان سبب بخواهد که از ثروت و اموال آن، حاجت نیازمندان را برطرف سازد و یا با جاه و مقام آن، حقى را به صاحبش برساند و در آن اعـمـال خـداپـسـنـد انـجـام دهد، چنین دنیایى نه تنها مذموم نیست که مورد ستایش نیز قرار گـرفـتـه اسـت. بـنـابـرایـن نـکـوهیده یا پسندیده بودن دنیا، بستگى به چگونگى رویکرد و عـمـلکـرد انسان به دنیا دارد. این سخن امیرمؤ منان (ع ) نیز به دو گونه نگرش به دنیا توجه مى دهد و یکى را مى ستاید و دیگرى را نکوهش مى کند: «وانمـا الدنـیـا مـنـتـهـى بـصر الاعمى لا یبصر مما وراءها شیئا والبصیر ینفذها بصره ویـعـلم ان الدار وراءهـا فـالبصیر منها شاخص والاعمى الیها شاخص والبصیر منها متزود والاعمى لها متزود؛ دنـیـا، نـگاه کوردلان را بن بستى است که فراسویش هیچ نمى بیند، ولى بینش مند [بصیر] با آگـاهـى از ایـن اصـل کـه سـراى راسـتین او، جهانى دیگر است، فراسوى دنیا را در قلمرو نگاه خـویـش مـى آورد. چـنـیـن اسـت کـه بـیـنـش مـنـد را نـگـاه از دنـیـا و کوردل را نگاه به دنیا است. بینش مند از دنیا و کوردل براى دنیا توشه مى گیرد.»

Rahavard;318713 نوشت:


چه فرقی میکنه بالاخره یه زمانی چنین انتظاراتی داشتی که باعث شده امروز منکرش بشی.


معلومه که این ارتباطت پوچ بوده چون ظاهر برات اصله فکر میکنی اگه نماز خوندی و دعا کردی فورا باید خدا مثل غول چراغ جادو در خدمتت باشه.

نمیدونی که این دنیا هدف نیست بلکه وسیله هست. دنیا یک پل هست برای گذر به سرای اصلی ما


نماز خواندن و دعا کردن امور معنوی هستن برای رشد و تکامل معنوی انسان.


معامله خدا با انسان در عوض آخرت هست که جاوید و همیشگیه

ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه
خداوند جانها و مالهای مومنین رو در عوض بهشت از اونها میخره.


خداییکه خودش مالک جان و مال انسانهاست و نیازی به اونها نداره چرا باید ملک خودش رو دوباره بخره؟

بخره که در عوضش دنیای پوج و فانی و زودگذری رو بده که در موردش فرموه اگرکوچکترین ارزشی داشت به اندازه بال مگسی از اون رو به کافر نمیداد؟ یا در عوضش چیزی رو بهشون بده که جاودانه هست و ارزشش با جانهای مومنین برابری میکنه؟؟؟




نه تو اون رو فراموش نکردی. شاهدشم همینه که دنبال این هستی که به خودت ثابت کنی کاری که کردی درسته.

همین که تو این سایت هر جا که اسمی از خدا و مسائل شرعی میبینی یادش میافتی و سعی داری به خودت و دیگران ثابت کنی که نیست و همه این حرفا پوچه همه بیانگر اینه که فراموشش نکردی و میخوای به اینوسیله کار غلطت رو توجیه کنی و وجدان خودت رو راحت کنی

البته اگر تو به خیال خودت داری حجت رو برای خدا تموم میکنی قبل از اون خدا حجت رو بر تو تموم کرده و آزادت گذاشته تا به اختیار خودت راهت رو انتخاب کنی


خودت رو سر کار نذاری یعنی چه؟

تو که چیزی از وعده های خدا رو به چشم خودت ندیدی از کجا فهمیدی که سر کاری؟

در کجای اسلام اومده که اگه به احکام الهی عمل کنید دنیا براتون بهشت میشه ؟

برعکس ، این احکام با تن آسایی و عیاشی های حرام دنیوی سازگار نیست. لذات حلال هم همونطور که قبلا گفتم با سعی و تلاش خود آدمه که به دست میاد

تقوا انسان رو از نکبت گناه رها میکنه و قدرت روحی ای به انسان میبخشه که حاضره در کوره بلاهای سخت دنیوی بسوزه اما به آتش گناه گرفتار نشه و زندگیی که با گناه توام نباشه عین بهشته هر چند که در لفافه ای از سختیها پیچیده شده باشه و این همون دارالسلام و بهشتیه که خداوند به بندگان با ایمانش داده و البته سختیها و ناراحتیها وفقط خاص دنیاست و در آخرت دیگه ناراحتی و سختیی نیست


فکر نکن این زرنگی تو هست که با روی گرداندن از خدا دنیا برات خوب شده برعکس این خدا هست که تو رو به همون چیزی که میخواهی میرسونه تو دنبال دنیایی هستی بدون خدا و سراسر لذت بدون هیچگونه دغدغه و ناراحتی خدا هم تو رو به همون چیزی که ارزش میدونی میرسونه نه بیشتر

مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَــلَهُمْ فِيهَا و هُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ * أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَ بَـطِـلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»

«كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند ، [جزاى] كارهايشان را در آن به طور كامل به آنان مى دهيم، و به آنان در آن جا ، كم داده نخواهد شد. اينان ، كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود، و آنچه در آن (دنيا) كرده اند ، به هدر رفته، و آنچه انجام داده اند ، باطل گرديده است»

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][=times new roman,times]مَن كَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاَهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً

[=times new roman,times] هر كس پیوسته زندگى دنیاى زودگذر را بخواهد، به مقدارى كه بخواهیم و براى هركه اراده كنیم، در این دنیا بشتاب فراهم مى‏كنیم، سپس جهنّم را برایش قرار مى‏دهیم كه با شرمندگى وطردشدگى، وارد آن خواهد شد.

امیدوارم چرخیدن تو این سایت برای شما خیر باشه و با به جا گذاردن این عقایدت وزر و وبالت زیاد نشه


زندگی که دایم در رنج و عذاب باشه هیچ امید و انگکیزه ای برای انسان نیست که بخواد به یاد خدا باشه حداقل برای من همین بوده و تا یاد داشتم همش در ناراحتی بودم من بیماری bmd داشتم یعنی اختلالات خلقی و تا الان هم عذاب کشیدم و البته الان خوب شدم لی چه فایده از اول تا الان عذاب کشیدم و این زمدگی برای من خیلی بیخود بود و الان انگیزه هایم برای همه چیز کم شده و بیهدف شدم و دیگه خسته شدم از این دنیای مزخرف و با توجه به شرایط روحی بدی هم که دارم فعلا هیچ چیز نمیتونه کمکم بکنه و در ضمن من دیگه نمیخوام بگم بی وجدان هستم من قبلا اعتقادات مذهبی داشتم و الان دیگه ندارم و اگر بخوام هم با توجه به وضعیت فعلی خودم نمیتونم داشته باشم پس برای من همه اینها مرده و از بین رفته و اصلا هم نمیخوام خودم رو توجیه بکنم هر چیزی که هستم رو واقعیتشو میگم

hadihama1360;319060 نوشت:
زندگی که دایم در رنج و عذاب باشه هیچ امید و انگکیزه ای برای انسان نیست که بخواد به یاد خدا باشه حداقل برای من همین بوده و تا یاد داشتم همش در ناراحتی بودم من بیماری bmd داشتم یعنی اختلالات خلقی و تا الان هم عذاب کشیدم و البته الان خوب شدم لی چه فایده از اول تا الان عذاب کشیدم و این زمدگی برای من خیلی بیخود بود و الان انگیزه هایم برای همه چیز کم شده و بیهدف شدم و دیگه خسته شدم از این دنیای مزخرف و با توجه به شرایط روحی بدی هم که دارم فعلا هیچ چیز نمیتونه کمکم بکنه و در ضمن من دیگه نمیخوام بگم بی وجدان هستم من قبلا اعتقادات مذهبی داشتم و الان دیگه ندارم و اگر بخوام هم با توجه به وضعیت فعلی خودم نمیتونم داشته باشم پس برای من همه اینها مرده و از بین رفته و اصلا هم نمیخوام خودم رو توجیه بکنم هر چیزی که هستم رو واقعیتشو میگم

سلام اینکه ناراحتی ندارد انسان باید راضی به رضای خداوند باشد میدونم سخته شاید برای تک تک ما هم چنین اتفاقاتی بیافته نتونیم انچنان که باید تحمل کنیم ولی ما بنده هستیم و باید تابع خواست مولا باشیم قانون بندگیه مثل دیوانگان یا انهائی که نواقصی در خلقتشان دارند آنها هم عذاب میکشند اطرافیانشان هم عذاب میکشند ولی در حکمت خداوند نمیتوان ایرادی وارد کرد در ضمن دنیا زیاد ماندنی نیست نهایت تو این دور و زمانه خیلی عمر کنی میانگین 80 ساله نمیخوام براتون منبر برم و بگم این جوری و اون جوری بازبان خود مانی باهاتون صحبت کردم نه من باب پاسخ گوئی بلکه من باب دو دوست

hadihama1360;319060 نوشت:
من قبلا اعتقادات مذهبی داشتم و الان دیگه ندارم و اگر بخوام هم با توجه به وضعیت فعلی خودم نمیتونم داشته باشم


وضعیت فعلی شما چیه که بخاطرش نمیتونی اعتقادات مذهبی داشته باشی؟

hadihama1360;319060 نوشت:

پس برای من همه اینها مرده و از بین رفته و اصلا هم نمیخوام خودم رو توجیه بکنم هر چیزی که هستم رو واقعیتشو میگم



هیچ زیانی بالاتر از این نیست که انسان از زندگی مایوس بشه و نخواد از این موهبتی که خدا در اختیارش نهاده برای آباد کردن آخرتش استفاده کنه

به نام خدا

سلام علیکم

با عرض معذرت از دوستان و بزرگوارانی که در مبحث شرکت کرده اند ، لطفا نگاهی به عنوان تاپیک بندازید :

ایا در بهشت هم عبادت است؟

این مطالبی که شما در پستهای اخیر فرمودید کاملا غیر مرتبط با موضوع اصلی هست ، لطفا خارج از مبحث پست نزدید تا مجبور به حذف نشیم.

پیشاپیش از همکاریتون سپاسگذارم.

پس حدیثی درین باب که در آخرت هم عبادت وجود داره نداریم؟

قدس شریف;328980 نوشت:
پس حدیثی درین باب که در آخرت هم عبادت وجود داره نداریم؟

با سلام خدمت شما

در پست های اول این موضوع آیات و روایاتی آورده شده که اشاره به این مطلب دارند.

موفق باشید

[="Arial"][="DarkRed"]آيا انسان ها در بهشت باز هم نماز مى خوانند و خدا را عبادت مى كنند؟
[/]:Gol:در آن دنيا ديگر كارهايى مثل نماز و روزه بر انسان واجب نيست. در بهشت آدم ها پاداش كارهاى خوبى را كه در دنيا انجام داده اند مى گيرند. دنيا جاى كار و تلاش است و آخرت جاى گرفتن مزد و پاداش. البتّه آن طور كه از آيه هاى قرآن مى توان فهميد، در بهشت هم مردم خدا را ياد مى كنند و از ياد خدا هم لذّت مى برند. اين طور نيست كه اهل بهشت خدا را فراموش كنند. اصلاً يكى از نعمت هاى بهشت ياد خدا و احساس دوستى با اوست. امّا از اين نماز واجب و روزه واجبى كه در دنيا بايد انجام دهيم، در آخرت خبرى نيست.:Gol:
______________________________________________
منبع: کتاب پاسخ های روان به پرسش های قرآنی کودکان/غلامرضا حیدری ابهری

پسر جون مشکل ازخود شماست چون شناخت درستی از خداوند ندارید وتصورشما ازخداوند این است که شخصی است که بایستی بخاطر اعمالی که ایشان به شماواجب کرده به شما امتیاز بدهد وشما رادرنزد دیگران ازنظرمالی ارجعتر قراردهد....
باید خدمتتون عرض کنم زندگی ما انسانها فقط دراین دنیا نیست همانطور که خداوند درقرآن میفرماید ما روزقیامتی درپیش داریم وبعدازآن هم مرحله دوم زندگی ماشروع میشود (بهشت یا جهنم)هرکدام ازما انسانها به یک کدام ازاین دو جایگاه ابدی انتخاب میشویم حال ازشما دوست عزیز میپرسم آیا آینده نگری این است که ما پول به بانک برده وروی هم نهاده که روزی باآن پز بدیم وآن رابه رخ فک وفامیل ودیگران بکشیم یا اعمالی که خدای قادربرما واجب نموده راانجام داده ومنتظر بهشت برین او باشیم؟
خداوند درقرآن میفرماید ما شمارو نیافریدیم ازجن وانس مگر برای بندگی
آیا جوابی قانع کننده برای این فرموده خداوند دارید؟
آیا میدانید حتی یک قاشق غذایی که شمادردهان میگذارید وازآن لذت میبرید اگراراده خداوند نباشد نمیتوانید؟
درست است ما انسانیم وصاحب اختیار ولی جبرراهم مد نظرداشته باشید.
به پیامبر عظیم الشان ما عرض کردند شما که رسول خدا هستید چرااینقدر سختی میکشید وازخدای خود نمیخواهید به شماپول وثروت دهد؟
پیامبر فرمود:به همان خدایم که مالک تمام آسمانها وزمین است سوگند یاد میکنم که اگربخواهم تمامی این کوهها رابرایم تبدیل به طلا خواهد نمود ولی نخواهم خواست چون متای این دنیا رامیشناسم.
من به شمادوست عزیز توصیه میکنم زندگی پیامبررا مطالعه بفرمائید خواستید به شما کتاب معرفی خواهم کرد.

به نام خدا

سلام علیکم

موضوع قفل شده است