جمع بندی کفاره بی احترامی به والدین

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کفاره بی احترامی به والدین

با سلام . کفاره ی بی حرمتی به پدر و مادر چیه . آیا اگر عذر خواهی کنیم از عذاب و آثار اینکار نجات پیدا میکنیم؟
آیا جزو گناهانی هست که با توبه حل میشه؟

با نام الله




کارشناس استاد بصیر

javaneh;315160 نوشت:
با سلام . کفاره ی بی حرمتی به پدر و مادر چیه . آیا اگر عذر خواهی کنیم از عذاب و آثار اینکار نجات پیدا میکنیم؟
آیا جزو گناهانی هست که با توبه حل میشه؟

باسلام و عرض احترام
بی حرمتی به پدر و مادر از مصادیق عاق والدین است، که از جمله گناهان حق اللهی و حق الناسی می باشد. حق اللهی است زیرا خداوند متعال به احترام آنها امر نموده و در کنار نام خود و شرک نورزیدن به خود، احسان به آنان را ذکر نموده است. پس بی حرمتی به آنها، استغفار الهی را هم به دنبال دارد.
حق الناسی است، زیرا حقی از آنان که به عنوان یک انسان هستند، پایمال شده است پس باید از آنان رضایت طلبید.
پس هم استغفار از خدا و هم رضایت خاطر آنها برای بخشش گناه لازم است.
امام صادق (ع) گفت: ساده‏ ترين نوع عقوق و بريدن از پدر و مادر اين است كه در برابر توقعاتشان بگوئى أه. اگر ساده ‏تر از اين هم‏ ممكن بود، خداوند در كتاب خود از آن نهى مى‏كرد.(کافی، ج 2، ص 349)

همینطور لازم است، احسان و نیکی کردن به آنها به انواع مختلف بکوشیم که هر کدام از بزرگان، اگر به جایی رسیده اند، طبق گفته ی خودشان، از مهمترین عوامل موفقیت آنها خدمت به پدر مادر و احترام به آنها بوده است.
لذا عذر خواهی از آنها، ابراز محبت زیاد به والدین، بیشتر در خدمت آنان بودن، دعا کردن در حق آنان و دلجویی نمودن، حتی اف نگفتن به آنها، از بهترین کارهایی است که می توان برای جبران مافات انجام داد.
زكريا بن ابراهيم گويد: من نصرانى بودم و مسلمان شدم، بعد براى حج به مكه رفتم و خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم و عرض كردم من نصرانى بودم و اينك مسلمان شده‏ ام، فرمود: در اسلام چه ديدى كه مسلمان شدى؟

گفتم: در قرآن خواندم كه فرموده: ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ. حضرت فرمود: خداوند شما را هدايت كرده است. بعد حضرت دعا کردند: بار خدايا او را هدايت كن و سه بار اين جمله را تكرار كردند.

بعد فرمود: اينك هر چه مى‏خواهى بپرس گفت: پدرم، مادرم و خانواده‏ام نصارى هستند، مادرم نابينا هست، من با آنها زندگى مى‏كنم و در خانه غذا مى‏خورم آيا اين چه صورتى دارد؟ فرمود: آيا آنها گوشت خوك مى‏خورند گفتم: خير در خانه آنها گوشت خوك مصرف نمى ‏شود. فرمود: پس حالا كه آنها گوشت خوك مصرف نمى‏ كنند مانعى ندارد كه شما با آنها زندگى كنيد و غذاى آنها را بخوريد، به مادرت محبت كن هر گاه درگذشت او را بديگرى وانگذار. خود كارهاى دفن و كفن او را انجام بده و به كسى نگو كه مرا ملاقات كرده‏ اى، و در منى بار ديگر نزد من بيا. گويد: من در منى خدمت آن حضرت رسيدم مردم پيرامون او را گرفته بودند و از وى مرتبا سؤال مى‏ كردند و او مانند معلم كودكان به همه پاسخ مى‏داد.
از مكه مراجعت كردم و وارد كوفه شدم به مادر بسيار محبت نمودم.

غذا برايش آماده مى‏ كردم و لباسش را تميز مى‏ نمودم و خدمت‏كارى برايش مى‏ كردم، يكى از روزها گفت اى فرزند: اين عمل را تاكنون با من نداشتى با اين كه هم دين من بودى، اما از وقتى كه مسلمان‏ شده‏ اى محبت تو زياد شده است.

گفتم: مادر مردى از فرزندان پيغمبر ما به من امر كرد اين كارها را انجام ده، گفت: آن مرد پيغمبر است؟ گفتم: فرزند پيغمبر است. گفت: اى فرزند اين وصيت انبياء مى‏ باشد، گفتم: اى مادر بعد از پيغمبر ما ديگرى پيغمبرى نيست، و او فرزند پيغمبر است گفت: اى فرزند دين تو بهترين اديان است عرضه كن تا من هم اين دين را قبول كنم.

من اسلام را بر او عرضه كردم و او هم قبول كرد و نماز را به او تعليم دادم او نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند بعد حالش تغيير كرد و گفت اى پسر آن چه را به ما تعليم كردى بار ديگر تكرار كن من براى او گفتم: او به اسلام اقرار كرد و درگذشت، صبح مسلمانان او را غسل دادند و كفن كردند و خودم بر او نماز گزاردم و به خاك سپردم.(مشکات الانوار، ص 159)

موضوع قفل شده است