جمع بندی چرا رعایت حد وسط در اطعام مساکین واجب نیست؟

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا رعایت حد وسط در اطعام مساکین واجب نیست؟

[=&amp]چرا فقهاء طبق آيه ذيل فتوا به وجوب رعايت حد وسط در اطعام را نمي دهند بلکه به حداقل آن اکتفاء می کنند؟:
[/]

[=&amp]المائدة : 89 لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ في‏ أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْليكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْريرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[/]
خداوند شما را بخاطر سوگندهاى بيهوده (و خالى از اراده،) مؤاخذه نمى‏كند ولى در برابر سوگندهايى كه (از روى اراده) محكم كرده‏ايد، مؤاخذه مى‏نمايد. كفاره اين گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاى معمولى است كه به خانواده خود مى‏دهيد يا لباس پوشاندن بر آن ده نفر و يا آزاد كردن يك برده و كسى كه هيچ كدام از اينها را نيابد، سه روز روزه مى‏گيرد اين، كفاره سوگندهاى شماست به هنگامى كه سوگند ياد مى‏كنيد (و مخالفت مى‏نماييد). و سوگندهاى خود را حفظ كنيد (و نشكنيد!) خداوند آيات خود را اين چنين براى شما بيان مى‏كند، شايد شكر او را بجا آوريد!

اگر اسلام دین پویا است و هماهنگ با زمانه است، که همین طور هم هست، باید فقهاء غذای متوسط هر زمان را ملاک قرار دهند نه غذای متوسط زمان وحی را!
آیا الان غذای متوسط نان است؟! نان خالی؟! فقراء هم نان خالی نمیخورند!

جویا;316516 نوشت:
اگر اسلام دین پویا است و هماهنگ با زمانه است، که همین طور هم هست، باید فقهاء غذای متوسط هر زمان را ملاک قرار دهند نه غذای متوسط زمان وحی را! آیا الان غذای متوسط نان است؟! نان خالی؟! فقراء هم نان خالی نمیخورند!

سلام
وظیفه مجتهد کشف حکم الهی است نه تعیین آن اما مکلف هم در تعیین مصداق دستش باز است یعنی هرکس به حسب وضع خودش غذای متوسط را تعیین می کند
والله الموفق

حامد;316558 نوشت:
سلام
وظیفه مجتهد کشف حکم الهی است نه تعیین آن اما مکلف هم در تعیین مصداق دستش باز است یعنی هرکس به حسب وضع خودش غذای متوسط را تعیین می کند
والله الموفق

بحث در این نبود که مصداق غذای متوسط چیست؟ بحث در این بود که چرا فقهاء غذای متوسط را در رفع تکلیف طبق آیه مورد بحث واجب ننمودند! و بجای آن کمترین حد را رافع تکلیف دانستند.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مستنبط

جویا;315051 نوشت:
چرا رعایت حد وسط در اطعام مساکین واجب نیست؟
چرا فقهاء طبق آيه ذيل فتوا به وجوب رعايت حد وسط در اطعام را نمي دهند بلکه به حداقل آن اکتفاء می کنند؟

سلام علیکم

شما اوسط ما تطعمون را به معنای غذای متناسب با ذائقه رایج در هر زمان گرفته اید. لذا این سوال پیش آمده است که چرا فقها بر خلاف آیه، غذای متوسط هر زمان را واجب نکرده اند.
سوالی که پیش آمده است، مبتنی است بر اینکه «اوسط ما تطعمون» به معنی نوع غذایی باشد که به طور معمول خورده می شود. در واقع اگر حد وسط را به معنی متوسط جنس و نوع بگیریم، سوال پیش آمده تقویت می شود و به نظر بعضی از علما نزدیک می شود. یعنی طبق نظر برخی علما، متوسط غذایی که به خانواده می دهیم، نمی تواند صرفا گندم و جو یا نان خالی باشد، بلکه نیاز به افزودن هر خوراکی رایج دیگر به عنوان نان-خورش هم هست.

اما در لغت و اصطلاحات عربی، فقط معنی جنس غذا از اوسط ما تطعمون فهمیده نمی شود، بلکه می تواند به معنی مقدار متوسط هم باشد. اگر حد وسط به معنی مقدار متوسط یکی از غذاهای اصلی مورد نیاز بدن انسان باشد، فارغ از اینکه هر زمانه ای چه ذائقه یا خورشتی (نان-خورش) رایج می شود، جواب متفاوت بوده و مطابق نظر اکثریت خواهد بود.

بر همین اساس در چند پست جواب تفصیلی تقدیم خواهد شد:

[="Navy"]سلام...یک نظریه ای بنده خدایی داده بود که اگه این رستوان هایی که کباب و پلو و خوراکی های مختلف روی میز مشتری هاشون می مونه نریزن و جمع کنن بریزن توی یک دیگی چیزی بعد ببرن قاطی این طرح اطعام یتیمان بشه خیلی از اسراف های غذایی برطرف میشه...نمی دونم بلد نیست کسی اینو اجرا کنه!؟[/]

[h=2]1.تعریف طعام در لغت:[/h]چون بحث از اطعام یعنی طعام دادن است، پس اول باید معنی طعام مشخص شود. علاوه بر اینکه پایه اصلی بحث به لحاظ فقهی، معنی و مصداق طعام است. فیومی در کتاب لغت معروفش، مصباح المنیر، می گوید: اهل حجاز، وقتی لفظ طعام را استفاده می کردند، منظورشان فقط گندم بود. در ادامه می گوید: در عرف عام طعام اسم هر چیز خوردنی و قابل اکل است:
وَ إِذَا أَطْلَقَ أَهْلُ الحِجَازِ لَفْظَ (الطَّعَامِ) عَنَوْا بِهِ البُرَّ خَاصَّةً وَ فِى الْعُرْفِ (الطَّعَامُ) اسْمٌ لِمَا يُؤْكَل‏[1].
البته استعمال بعضی از مردم باعث نمی شود معنی طعام را منحصر در گندم بدانیم. بعضی از کتب لغت اینکار را کرده اند اما خلاف استعمال شایع است. مرحوم ایت الله العظمی سید محسن حکیم در این باره می نویسد:
«و ما في بعض كتب اللغة : من أنه قد يختص الطعام بالبر لا يقدح فيما ذكرنا , ـ لأنه لو تمَّ ـ فهو خلاف الاستعمال الشائع , الذي يحمل عليه اللفظ عند الإطلاق»[2] اینکه بعضی از کتب لغت طعام را مختص به گندم دانسته اند اشکالی در بحثی که گفتیم ایجاد نمی کند زیرا بر فرض اینکه حرفشان درست باشد، بر خلاف استعمال شایع است چون وقتی لفظ مطلق و بدون قید باشد، حمل بر معنی رایج می شود. [یعنی طعام به هر چیز قابل خوردن گفته می شود]


[/HR][1] المصباح المنير، فیومی، ماده طعم، ج‏2، ص: 373

[2] . مستمسک العوه الوثقی ط بیروت، ج 8 مساله 24: مصرف کفاره الاطعام للفقراء، ص 373.

[h=2]2. مصادیق طعام در حدیث و فقه[/h]با توجه به معنی لغوی، طعام دایره وسیعی را در بر می گیرد، اما در احکام فقهی وقتی بحث از طعام و اطعام می شود، پایه بحث و شروع، با کف مصادیق است، یعنی با چیزی که عمومیت دارد و حداقلهای نیاز انسان به غذا و سیر شدن را برطرف می کند. چیزی که عرف آن را غذا می نامد و عمومیت نسبی در هر منطقه یا در جهان دارد.
در روایات زیادی برخی از مصادیق مانند گندم، جو، آرد، روغن زیتون، خرما و ... ذکر شده است. روایت زیر برای کفاره شکستن قسم، یکی از مصادیق یعنی یک مد گندم یا آرد را نام می برد:
عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي كَفَّارَةِ الْيَمِينِ يُطْعِمُ‏ عَشَرَةَ مَسَاكِينَ‏ لِكُلِ‏ مِسْكِينٍ‏ مُدٌّ مِنْ‏ حِنْطَةٍ أَوْ مُدٌّ مِنْ‏ دَقِيق‏[1] ... .


[/HR][1] الكافي ج ‏7 ص 451 ح 1، كلينى، محمد بن يعقوب، 8 جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[h=2]3.مراد از اوسط در اوسط ما تطعمون
[/h]عبارتی که باعث سوال شده است، «اوسط ما تطعمون» است.
معنی لغوی طعام و اصطلاح فقهی آن مطرح شد و اکنون مراد از اوسط (حد وسط، متوسط) را باید بررسی کنیم. مراد از «متوسط آنچه می خورید/ می خورانید» منحصر در یک مصداق نیست، یعنی صرفا به معنی متوسط غذا به لحاظ جنس و نوع به کار نمی رود. در عرف وقتی صحبت از «متوسط آنچه اطعام می کنید» باشد، مصداق دیگری هم دارد: متوسط به لحاظ مقدار و وزن.

حد وسط به معنی مقدار متوسط (با اشاره به متوسط جنس)
در روایت زیر، حد وسط به معنی مقدار و وزن متوسطی است که در شبانه روز خورده می شود. امام صادق (علیه السلام) در توضیح این بخش آیه «من اوسط ما تطعمون اهلیکم» فرموده اند:
«عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ مِنْ‏ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ‏ أَهْلِيكُمْ‏، قَالَ هُوَ كَمَا يَكُونُ أَنْ‏ يَكُونَ فِي الْبَيْتِ (مَنْ يَأْكُلُ الْمُدَّ وَ مِنْهُمْ) مَنْ يَأْكُلُ أَكْثَرَ مِنَ الْمُدِّ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَأْكُلُ أَقَلَّ مِنَ الْمُدِّ فَبَيْنَ ذَلِكَ وَ إِنْ شِئْتَ جَعَلْتَ لَهُمْ أُدْماً وَ الْأُدْمُ أَدْنَاهُ مِلْحٌ وَ أَوْسَطُهُ الْخَلُّ وَ الزَّيْتُ وَ أَرْفَعُهُ اللَّحْمُ[1]». [در باب کفاره] واقعیت همین است که خدا فرموده است یعنی باید متوسط غذای اهل خانه ملاک باشد زیرا اهل خانه بعضی یک مد می خورند و بعضی بیشتر و بعضی کمتر. بنا بر این مقدار متوسط را باید لحاظ کرد –که یک مد می شود- اگر هم خواستی برایشان خورشتی قرار بده. (خورشت هر چیزی است که همراه غذای اصلی –نان- خورده شود) خورشت هم مراتبی دارد که کمترین آن نمک (نان و نمک)، متوسط آن سرکه و روغن زیتون و بهترین آن گوشت است.»
امام علیه السلام، این مساله را در نظر داشته اند که معمولا نان همراه با چیزی خورده می شود. بنا بر این پس از مشخص کردن منظور اوسط ما تطعمون که همان وزن متوسط است، مصداق نوع متوسط غذا را متناسب با زمان خودشان بیان فرموده اند اما آن را واجب نکرده و فرموده اند اگر خواستی خورشت هم اضافه کن.



[/HR][1] . وسائل الشيعة ج ‏22 ص 381 ح 28837-3، شيخ حر عاملى، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام- قم، چاپ: اول، 1409 ق.

الكافی ج ‏7 ص 453 ح 7

حد وسط به معنی متوسط جنس
در دو روایت زیر، بعضی از غذاها به عنوان نوع و جنس رایج طعام معرفی شده اند:
أبي بصير عن أبي جعفر (عليه السلام) و قد سأله عن أَوْسَطِ مٰا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ فقال: «ما تقوّتون به عيالكم من أوسط ذلك، قلت: و ما أوسط ذلك؟ قال: الخلّ و الزيت و التمر و الخبز، يشبعهم به مرّة واحدة[1]»
أبي جميلة عن أبي عبد اللّه عليه السلام قال [مسالك ج ‌10، ص: 95‌]: «كفّارة اليمين عتق رقبة، و إطعام عشرة مساكين من أوسط ما تطعمون أهليكم، أو كسوتهم، و الوسط: الخلّ و الزيت، و أرفعه: الخبز و اللّحم[2]»


[/HR][1] الكافي 7: 454 ح 14، الوسائل 15: 566 ب «14» من أبواب الكفّارات ح 5

[2] الكافي 7: 452 ح 5

نظر فقها در باره معنی اوسط ما تطعمون
ایت الله حکیم درباره معنی این عبارت هر دو معنی را مطرح می کند و می فرماید که در روایات هر دو مصداق حد متوسط ذکر شده و برخی نظر دوم یعنی متوسط در جنس را برگزیده اند:
«وأما التقييد في الآية بالأوسط ـ وكذا في جملة من النصوص ـ فقد اختلفت النصوص في تفسيره. ففي بعضها : إرادة الوسط في المقدار , ففي مصحح الحلبي عن أبي عبد الله (ع) : « في قول الله عز وجل ( مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ ) قال (ع): هو كما يكون في البيت: من يأكل المد , ومنهم من يأكل أكثر من المد , ومنهم من يأكل أقل من المد , فبين ذلك. و إن شئت جعلت لهم أدماً. والأدم أدناه ملح, و أوسطه الخل و الزيت , و أرفعه اللحم » [٢]. و نحوه غيره. وفي بعضها : إرادة الوسط في الجنس, كمصحح أبي بصير المتقدم. ونحوه مصحح البزنطي عن أبي جميلة [٣] , و خبر زرارة [٤] و غيرهما.[1]»



[/HR][1] . مستمسک العوه الوثقی ط بیروت، ج 8 مساله 24: مصرف کفاره الاطعام للفقراء، ص 373:

4.جمع بین روایات: متوسط مقداری با استحباب رعایت متوسط جنسی
فقها در جمع بین روایات به این نتیجه رسیده اند که منظور شارع مقدس در آیه این است که اصل بر صدق طعام و متوسط مقداری است، البته مستحب است که خورشت متوسطی هم اضافه شود.
مستند اصلی فقها، یکی معنی لغوی طعام و استفاده عرفی آن در هر چیزی است که طعام و غذا بر ان صدق کند و دیگری روایت حلبی از امام صادق علیه السلام است.
عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ‏ «1» قَالَ هُوَ كَمَا يَكُونُ إِنَّهُ يَكُونُ فِي الْبَيْتِ مَنْ يَأْكُلُ أَكْثَرَ مِنَ الْمُدِّ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَأْكُلُ أَقَلَّ مِنَ الْمُدِّ فَبَيْنَ ذَلِكَ وَ إِنْ شِئْتَ جَعَلْتَ لَهُمْ أُدْماً وَ الْأُدْمُ أَدْنَاهُ الْمِلْحُ وَ أَوْسَطُهُ الْخَلُّ وَ الزَّيْتُ وَ أَرْفَعُهُ اللَّحْمُ[1].
(اولین روایتی که در بالا در معنی متوسط مقداری ذکر شد).


[/HR][1] الكافي ج ‏7 ص 453 ح 7

5.نظرات فقها

جمع بندی شهید ثانی
و ثالثها: جنس الطعام. و المعتبر منه القوت الغالب من الحنطة و الشعير و دقيقهما و خبزهما. و أما قوله تعالى في كفّارة اليمين مِنْ أَوْسَطِ مٰا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ فإما كناية عن الغالب، أو محمول على الفضل، و يجزي التمر و الزبيب. و يستحبّ أن يضمّ إليه الأدم، و هو ما جرت العادة بأكله مع الخبز، مائعا كان كالزيت و الدبس، أو جامدا كالجبن و اللحم[1]. [کسی که برای کفاره، اطعام می کند] سومین شرط جنس غذاست که باید قوت غالب از قبیل گندم، جو و آرد یا نان این دو باشد. اما حد متوسط در کلام حق تعالی در قرآن که می فرماید: «از متوسط غذایی که به اهل خودتان می دهید، اطعام کنید»، یا کنایه از همان حد متوسط قوت غالب است یا بر استحباب و زیاده بر امر واجب حمل می شود. [در قوت غالب] با خرما و کشمش هم می توان اطعام کرد و مجزی است.

فقها می گویند دو روایتی که در بیان مصداق اوسط ما تطعمون، صحبت از متوسط جنسی دارند، از باب بیان حکم و مصداق استحبابی است. شهید ثانی در ادامه بحث بالا می فرماید:

«و حملتا على الاستحباب، لصدق الطعام بدونه
. و لحسنة الحلبي عن أبي عبد اللّه عليه السلام[2] في قول اللّه عزّ و جلّ مِنْ أَوْسَطِ مٰا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ قال: هو ما يكون- إلى أن قال-: و إن شئت جعلت لهم إداما، و الإدام أدناه: ملح، و أوسطه: الزيت و الخلّ، و أرفعه: اللحم[3]». دو روایت ابی بصیر و ابی جمیله [که در حد وسط جنسی ذکر شدند] بر استحباب حمل می شوند [به دو دلیل]: 1- عنوان طعام بدون خورشت هم صادق است. 2- روایت حلبی از امام صادق (علیه السلام) [که در عنوان حد وسط مقداری گذشت].

نظر آیت الله العظمی حکیم

ایشان نیز مانند شهید ثانی و دیگر فقها روایات دسته دوم که متوسط جنس را بیان می کنند، به دلیل روایت صحیح حلبی (اولین روایتی که در بحث معنی متوسط مقداری ذکر شد) بر استحباب حمل می کند.
«و يجب حمل الأخير على الاستحباب، لما في مصحح الحلبي المتقدم[4] ... .»


[/HR][1] . مسالك الأفهام ج ‌10 ص 94

[2] . الكافی ج 7 ص 452.

[3] . مسالك الأفهام ج ‌10 ص 94

[4] . مستمسک العوه الوثقی ط بیروت، ج 8 مساله 24: مصرف کفاره الاطعام للفقراء، ص 373:

[h=2]6.غذاهای اصلی بشر در طول تاریخ[/h]مراد از «اوسط ما تطعمون» در قرآن مشخص شد و نظرات فقها هم آمد، بررسی تاریخ هم نشان می دهد که غذاهای اصلی در طول تاریخ تقریبا ثابت بوده است.
بطور معمول، غذاهای اصلی رایج، در قسمتهای زیادی از دنیا مشترک است و جوری نیست که شهر به شهر یا حتی کشور به کشور عوض بشود. مثلا گندم یک غذای اصلی و رایج است که در بسیاری نقاط جهان مشترک است.
بعلاوه مصادیق مختلفی که در روایات به عنوان جنس متوسط طعام ذکر شده است نشان می دهد که مشخصات جغرافیایی هم ملاحظه می شود اما به این معنی نیست که غذاهای اصلی مانند گندم که در طول تاریخ در بیشتر مناطق دنیا کاشت می شود به دلیل تغییر برخی شرایط از قوت غالب بودن بیفتد. مگر اینکه برخی مناطق واقعا گندم در دسترس نباشد یا بسیار اندک باشد.

[h=2]7.ملاحظه توان عمومی برای ادای کفاره [/h]در این زمان فقرایی که فقط نان خالی بخورند خیلی کم هستند، اما از طرف دیگر کفاره هم باید به نحوی باشد که اکثر مردم توان آن را داشته باشند. مخصوصا که قسم خوردن زیاد هم هست. واجب کردن غذای متوسط برای کفارات –که تعداد آنها زیاد است: کفاره روزه، کفاره نذر، کفاره قسم و ... - باعث عسر و حرج زیادی خواهد شد.

سوال:

چرا رعایت حد وسط در اطعام مساکین واجب نیست؟ [حد وسط مقداری واجب است و حد وسط جنسی واجب نست؟]

بنا بر آیه 89 سوره مائده، که درباره کفاره شکستن قسم می فرماید: «فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْليكُمْ أَوْ ...»؛ (پس کفاره اش اطعام ده مسکین است از متوسط آنچه اهل خود را اطعام می دهید)، با توجه به عبارت «اوسط ما تطعمون»،
چرا فقهاء فتوا به وجوب رعايت حد وسط در اطعام را نمي دهند بلکه به حداقل آن اکتفاء می کنند؟
اگر اسلام دین پویا است و هماهنگ با زمانه است، که همین طور هم هست، باید فقها غذای متوسط هر زمان را ملاک قرار دهند نه غذای متوسط زمان وحی را! الان غذای متوسط نان خالی نیست و فقراء هم نان خالی نمیخورند!
نکته: بحث در مصداق غذای متوسط نیست، بحث در این است که چرا فقهاء غذای متوسط را در رفع تکلیف طبق آیه مورد بحث واجب ننمودند! و بجای آن کمترین حد را رافع تکلیف دانستند.

الف) جواب اجمالی:

سوال «اوسط ما تطعمون» را به معنای غذای متناسب با ذائقه رایج در هر زمان گرفته است. لذا این سوال پیش آمده است که چرا فقها بر خلاف آیه، غذای متوسط هر زمان را واجب نکرده اند.

سوالی که پیش آمده است، مبتنی است بر اینکه «اوسط ما تطعمون» به معنی نوع غذایی باشد که به طور معمول خورده می شود. در واقع اگر حد وسط را به معنی متوسط جنس و نوع بگیریم، سوال پیش آمده تقویت می شود و به نظر بعضی از علما نزدیک می شود. یعنی طبق نظر برخی علما، متوسط غذایی که به خانواده می دهیم، نمی تواند صرفا گندم و جو یا نان خالی باشد، بلکه نیاز به افزودن هر خوراکی رایج دیگر به عنوان نان-خورش هم هست.

اما در لغت و عرف، فقط معنی جنس غذا از «اوسط ما تطعمون» فهمیده نمی شود، بلکه می تواند به معنی مقدار متوسط هم باشد. اگر حد وسط به معنی مقدار متوسط یکی از غذاهای اصلی مورد نیاز بدن انسان باشد، فارغ از اینکه هر زمانه ای چه ذائقه یا خورشتی رایج می شود، جواب متفاوت بوده و مطابق نظر اکثریت خواهد بود.

بر همین اساس در چند عنوان جواب تفصیلی بیان می شود:

ب) جواب تفصیلی

1 تعریف طعام در لغت

چون بحث از اطعام یعنی طعام دادن است، پس اول باید معنی طعام مشخص شود. علاوه بر اینکه پایه اصلی بحث به لحاظ فقهی، معنی و مصداق طعام است. فیومی در کتاب لغت معروفش، مصباح المنیر، می گوید: اهل حجاز، وقتی لفظ طعام را استفاده می کردند، منظورشان فقط گندم بود. در ادامه می گوید: در عرف عام طعام اسم هر چیز خوردنی و قابل اکل است.(1)

البته استعمال بعضی از مردم باعث نمی شود معنی طعام را منحصر در گندم بدانیم. بعضی از کتب لغت اینکار را کرده اند اما خلاف استعمال شایع است.
مرحوم ایت الله العظمی سید محسن حکیم در این باره می نویسد:

«و ما في بعض كتب اللغة : من أنه قد يختص الطعام بالبر لا يقدح فيما ذكرنا , ـ لأنه لو تمَّ ـ فهو خلاف الاستعمال الشائع , الذي يحمل عليه اللفظ عند الإطلاق»؛ اینکه بعضی از کتب لغت طعام را مختص به گندم دانسته اند اشکالی در بحثی که گفتیم ایجاد نمی کند زیرا بر فرض اینکه حرفشان درست باشد، بر خلاف استعمال شایع است چون وقتی لفظ مطلق و بدون قید باشد، حمل بر معنی رایج می شود. [یعنی طعام به هر چیز قابل خوردن گفته می شود].(2)

2 مصادیق طعام در حدیث و فقه

با توجه به معنی لغوی، طعام دایره وسیعی را در بر می گیرد، اما در احکام فقهی وقتی بحث از طعام و اطعام می شود، پایه بحث و شروع، با کف مصادیق است، یعنی با چیزی که عمومیت دارد و حداقلهای نیاز انسان به غذا و سیر شدن را برطرف می کند. چیزی که عرف آن را غذا می نامد و عمومیت نسبی در هر منطقه یا در جهان دارد.
در روایات زیادی برخی از مصادیق مانند گندم، جو، آرد، روغن زیتون، خرما و ... ذکر شده است. روایت زیر برای کفاره شکستن قسم، یکی از مصادیق یعنی یک مد گندم یا آرد را نام می برد:

«عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)‏ فِي كَفَّارَةِ الْيَمِينِ يُطْعِمُ‏ عَشَرَةَ مَسَاكِينَ‏ لِكُلِ‏ مِسْكِينٍ‏ مُدٌّ مِنْ‏ حِنْطَةٍ أَوْ مُدٌّ مِنْ‏ دَقِيق»؛ امام صادق درباره کفاره قسم فرمودند: ده مسکین را اطعام می کند، برای هر مسکین یک مد از گندم یا آرد.(3)

3 مراد از اوسط در اوسط ما تطعمون

عبارتی که باعث سوال شده است، «اوسط ما تطعمون» است.
معنی لغوی طعام و اصطلاح فقهی آن مطرح شد و اکنون مراد از اوسط (حد وسط، متوسط) را باید بررسی کنیم. مراد از «متوسط آنچه می خورید/ می خورانید» منحصر در یک مصداق نیست، یعنی صرفا به معنی متوسط غذا به لحاظ جنس و نوع به کار نمی رود. در عرف وقتی صحبت از «متوسط آنچه اطعام می کنید» باشد، مصداق دیگری هم دارد: متوسط به لحاظ مقدار و وزن.

الف) حد وسط به معنی مقدار متوسط (با اشاره به متوسط جنس)

در روایت زیر، حد وسط به معنی مقدار و وزن متوسطی است که در شبانه روز خورده می شود. امام صادق (علیه السلام) در توضیح این بخش آیه «من اوسط ما تطعمون اهلیکم» فرموده اند:

«عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ مِنْ‏ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ‏ أَهْلِيكُمْ‏، ‏، قَ
الَ هُوَ كَمَا يَكُونُ أَنْ‏ يَكُونَ فِي الْبَيْتِ (مَنْ يَأْكُلُ الْمُدَّ وَ مِنْهُمْ) مَنْ يَأْكُلُ أَكْثَرَ مِنَ الْمُدِّ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَأْكُلُ أَقَلَّ مِنَ الْمُدِّ فَبَيْنَ ذَلِكَ وَ إِنْ شِئْتَ جَعَلْتَ لَهُمْ أُدْماً وَ الْأُدْمُ أَدْنَاهُ مِلْحٌ وَ أَوْسَطُهُ الْخَلُّ وَ الزَّيْتُ وَ أَرْفَعُهُ اللَّحْمُ»؛ [در باب کفاره] واقعیت همین است که خدا فرموده است یعنی باید متوسط غذای اهل خانه ملاک باشد زیرا اهل خانه بعضی یک مد می خورند و بعضی بیشتر و بعضی کمتر. بنا بر این مقدار متوسط را باید لحاظ کرد –که یک مد می شود- اگر هم خواستی برایشان خورشتی قرار بده. (خورشت هر چیزی است که همراه غذای اصلی –نان- خورده شود) خورشت هم مراتبی دارد که کمترین آن نمک (نان و نمک)، متوسط آن سرکه و روغن زیتون و بهترین آن گوشت است.(4)

امام (علیه السلام) این مساله را در نظر داشته اند که معمولا نان همراه با چیزی خورده می شود. بنا بر این پس از مشخص کردن منظور اوسط ما تطعمون که همان وزن متوسط است، مصداق نوع متوسط غذا را متناسب با زمان خودشان بیان فرموده اند اما آن را واجب نکرده و فرموده اند اگر خواستی خورشت هم اضافه کن.

ب) حد وسط به معنی متوسط جنس

در برخی روایات، امام (علیه السلام) بعضی مصادیق معمولی از جنس غذا را در تبیین «اوسط ما تطعمون» بیان فرموده اند (حد وسط جنسی)، مانند سرکه، روغن زیتون، خرما، نان(5)، و بهترین آن نان و گوشت.(6)

نظر فقها در باره معنی اوسط ما تطعمون

ایت الله حکیم درباره معنی این عبارت هر دو معنی را مطرح می کند و می فرماید که در روایات هر دو مصداق حد متوسط ذکر شده و برخی نظر دوم یعنی متوسط در جنس را برگزیده اند.(7)

4 جمع بین روایات: متوسط مقداری با استحباب رعایت متوسط جنسی

فقها در جمع بین روایات به این نتیجه رسیده اند که منظور شارع مقدس در آیه این است که اصل بر صدق طعام و متوسط مقداری است، البته مستحب است که خورشت متوسطی هم اضافه شود.

مستند اصلی فقها، یکی معنی لغوی طعام و استفاده عرفی آن در هر چیزی است که طعام و غذا بر ان صدق کند و دیگری روایت حلبی از امام صادق علیه السلام) -اولین روایتی که در بالا در معنی متوسط مقداری ذکر شد- می باشد.(8)

5 نظرات فقها

جمع بندی شهید ثانی:

«و ثالثها: جنس الطعام. و المعتبر منه القوت الغالب من الحنطة و الشعير و دقيقهما و خبزهما. و أما قوله تعالى في كفّارة اليمين مِنْ أَوْسَطِ مٰا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ فإما كناية عن الغالب، أو محمول على الفضل، و يجزي التمر و الزبيب.و يستحبّ أن يضمّ إليه الأدم، و هو ما جرت العادة بأكله مع الخبز، مائعا كان كالزيت و الدبس، أو جامدا كالجبن و اللحم»؛ [کسی که برای کفاره، اطعام می کند] سومین شرط جنس غذاست که باید قوت غالب از قبیل گندم، جو و آرد یا نان این دو باشد. اما حد متوسط در کلام حق تعالی در قرآن که می فرماید: «از متوسط غذایی که به اهل خودتان می دهید، اطعام کنید»، یا کنایه از همان حد متوسط قوت غالب است یا بر استحباب و زیاده بر امر واجب حمل می شود. [در قوت غالب] با خرما و کشمش هم می توان اطعام کرد و مجزی است.(9)

فقها می گویند دو روایتی که در بیان مصداق اوسط ما تطعمون، صحبت از متوسط جنسی دارند، از باب بیان حکم و مصداق استحبابی است.
شهید ثانی در ادامه بحث بالا می فرماید:

«و حملتا على الاستحباب، لصدق الطعام بدونه. و لحسنة الحلبي عن أبي عبد اللّه (عليه السلام) (10) في قول اللّه عزّ و جلّ مِنْ أَوْسَطِ مٰا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ قال: هو ما يكون- إلى أن قال-: و إن شئت جعلت لهم إداما، و الإدام أدناه: ملح، و أوسطه: الزيت و الخلّ، و أرفعه: اللحم»؛ دو روایت ابی بصیر و ابی جمیله [که در حد وسط جنسی ذکر شدند] بر استحباب حمل می شوند [به دو دلیل]: 1- عنوان طعام بدون خورشت هم صادق است. 2- روایت حلبی از امام صادق (علیه السلام) [که در عنوان حد وسط مقداری گذشت].(11)

نظر آیت الله العظمی حکیم:

ایشان نیز مانند شهید ثانی و دیگر فقها روایات دسته دوم که متوسط جنس را بیان می کنند، به دلیل روایت صحیح حلبی (اولین روایتی که در بحث معنی متوسط مقداری ذکر شد) بر استحباب حمل می کند: «و يجب حمل الأخير على الاستحباب، لما في مصحح الحلبي المتقدم.»(12)

6 غذاهای اصلی بشر در طول تاریخ

مراد از «اوسط ما تطعمون» در قرآن مشخص شد و نظرات فقها هم آمد، بررسی تاریخ هم نشان می دهد که غذاهای اصلی در طول تاریخ تقریبا ثابت بوده است.
بطور معمول، غذاهای اصلی رایج، در قسمتهای زیادی از دنیا مشترک است و جوری نیست که شهر به شهر یا حتی کشور به کشور عوض بشود. مثلا گندم یک غذای اصلی و رایج است که در بسیاری نقاط جهان مشترک است.

بعلاوه مصادیق مختلفی که در روایات به عنوان جنس متوسط طعام ذکر شده است نشان می دهد که مشخصات جغرافیایی هم ملاحظه می شود اما به این معنی نیست که غذاهای اصلی مانند گندم که در طول تاریخ در بیشتر مناطق دنیا کاشت می شود به دلیل تغییر برخی شرایط از قوت غالب بودن بیفتد. مگر اینکه برخی مناطق واقعا گندم در دسترس نباشد یا بسیار اندک باشد.

7. ملاحظه توان عمومی برای ادای کفاره

در این زمان فقرایی که فقط نان خالی بخورند خیلی کم هستند، اما از طرف دیگر کفاره هم باید به نحوی باشد که اکثر مردم توان آن را داشته باشند. مخصوصا که قسم خوردن زیاد هم هست. واجب کردن غذای متوسط برای کفارات –که تعداد آنها زیاد است: کفاره روزه، کفاره نذر، کفاره قسم و ... - باعث عسر و حرج زیادی خواهد شد.

پی نوشت ها:
1. «وَ إِذَا أَطْلَقَ أَهْلُ الحِجَازِ لَفْظَ (الطَّعَامِ) عَنَوْا بِهِ البُرَّ خَاصَّةً وَ فِى الْعُرْفِ (الطَّعَامُ) اسْمٌ لِمَا يُؤْكَل‏.»، المصباح المنير، فیومی، ماده طعم، ج‏2، ص: 373

2. مستمسک العروه الوثقی ط بیروت، ج 8 مساله 24: مصرف کفاره الاطعام للفقراء، ص 373.
3. كلينى، محمد بن يعقوب،
الكافي، 8 جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج ‏7 ص 451 ح 1.
4. وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام- قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج ‏22 ص 381 ح 28837-3؛ الكافی ج ‏7 ص 453 ح 7
5. «أبي بصير عن أبي جعفر (عليه السلام) و قد سأله عن أَوْسَطِ مٰا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ فقال: «ما تقوّتون به عيالكم من أوسط ذلك، قلت: و ما أوسط ذلك؟ قال: الخلّ و الزيت و التمر و الخبز، يشبعهم به مرّة واحدة»، الكافي، ج 7، ص 454، ح 14، الوسائل، ج 15، ص 566 ،ب «14» من أبواب الكفّارات، ح 5.
6. «أبي جميلة عن أبي عبد اللّه عليه السلام قال: كفّارة اليمين عتق رقبة، و إطعام عشرة مساكين من أوسط ما تطعمون أهليكم، أو كسوتهم، و الوسط: الخلّ و الزيت، و أرفعه: الخبز و اللّحم»، الكافي، ج 7، ص 452، ح 5.
7. «وأما التقييد في الآية بالأوسط ـ وكذا في جملة من النصوص ـ فقد اختلفت النصوص في تفسيره. ففي بعضها : إرادة الوسط في المقدار، ففي مصحح الحلبي عن أبي عبد الله (علیه السلام): « في قول الله عز وجل ( مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ ) قال (علیه السلام): هو كما يكون في البيت: من يأكل المد , ومنهم من يأكل أكثر من المد , ومنهم من يأكل أقل من المد، فبين ذلك. و إن شئت جعلت لهم أدماً. والأدم أدناه ملح, و أوسطه الخل و الزيت، و أرفعه اللحم». و نحوه غيره. وفي بعضها : إرادة الوسط في الجنس, كمصحح أبي بصير المتقدم. ونحوه مصحح البزنطي عن أبي جميلة، و خبر زرارة و غيرهما.»، مستمسک العروه الوثقی ط بیروت، ج 8 مساله 24: مصرف کفاره الاطعام للفقراء، ص 373.
8. الكافي، ج ‏7، ص 453، ح 7.
9. مسالك الأفهام ج ‌10 ص 94.
10. الكافی، ج 7، ص 452.
11. مسالك الأفهام، ج ‌10، ص 94.
12. مستمسک العروه الوثقی ط بیروت، ج 8 مساله 24: مصرف کفاره الاطعام للفقراء، ص 373.

موضوع قفل شده است