نظر مراجع تقلید در مورد مسائل روز جامعه

تب‌های اولیه

57 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نظر مراجع تقلید در مورد مسائل روز جامعه

با سلام خدمت اساتید محترم
همانطور که میدونید در حال حاضر مسائل و مشکلاتی وجود داره که زمان پیغمبر و امامان ما وجود نداشت لذا در این موارد حکم مراجع مختلف گاها بسیار متفاوت هستن از جمله این موارد مسئله خمس هست.

همونطور که میدونید الان شرایط طوری هست که خانواده ها برای خرید بعضی موارد پر هزینه مثل خانه ماشین و.. نیاز دارند سال ها پول پس انداز کنند. یا فرضا پدری که صاحب دختر است نمی تونه جهاز دختر رو از سالها قبل تهیه کنه چون اولا خونه ها کوچیکن و ثانیا از مد افتاده می شن. یا دختر و پسری رو فرض کنید که در طول دوران مجردی تمام حقوق خود رو پس انداز می کنن برای زندگی آینده و در این مدت از پول باباشون استفاده می کنن

حالا بیشتر مراجع می گن فرق نمی کنه و سر سال باید خمس بدین . خوب من نوعی ، وقتی حساب کتاب می کنم ، اگه قرار بشه خمس پس اندازم رو بدم ،دیگه چیزی برام نمی مونه و اگه نرخ تورم رو هم در نظر بگیریم ، تا آخر عمرمون هم نمی تونیم صاحب خونه و .. بشیم.
یا دختر و پسری که برای زندگی آینده شون پس انداز می کنن ، اگه از پدر پول نگیرن و پول خودشون رو خرج کنن ، شاید آخر سال چیزی براشون باقی نمونه که بخوان خمس هم بدن.

ولی به تازگی شنیدم که مرحوم بهجت برای چنین مواری خمس رو لازم نمی دونستن.
چون ایشون فوت کردن و امکان تقلید از ایشون نیست می شه نام مراجعی که در این مورد خاص با ایشون هم نظر هستند رو بفرمایید


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: سجاد



[="Tahoma"][="Black"]

sahra_2;314536 نوشت:
با سلام خدمت اساتید محترم همانطور که میدونید در حال حاضر مسائل و مشکلاتی وجود داره که زمان پیغمبر و امامان ما وجود نداشت لذا در این موارد حکم مراجع مختلف گاها بسیار متفاوت هستن از جمله این موارد مسئله خمس هست. همونطور که میدونید الان شرایط طوری هست که خانواده ها برای خرید بعضی موارد پر هزینه مثل خانه ماشین و.. نیاز دارند سال ها پول پس انداز کنند. یا فرضا پدری که صاحب دختر است نمی تونه جهاز دختر رو از سالها قبل تهیه کنه چون اولا خونه ها کوچیکن و ثانیا از مد افتاده می شن. یا دختر و پسری رو فرض کنید که در طول دوران مجردی تمام حقوق خود رو پس انداز می کنن برای زندگی آینده و در این مدت از پول باباشون استفاده می کنن حالا بیشتر مراجع می گن فرق نمی کنه و سر سال باید خمس بدین . خوب من نوعی ، وقتی حساب کتاب می کنم ، اگه قرار بشه خمس پس اندازم رو بدم ،دیگه چیزی برام نمی مونه و اگه نرخ تورم رو هم در نظر بگیریم ، تا آخر عمرمون هم نمی تونیم صاحب خونه و .. بشیم. یا دختر و پسری که برای زندگی آینده شون پس انداز می کنن ، اگه از پدر پول نگیرن و پول خودشون رو خرج کنن ، شاید آخر سال چیزی براشون باقی نمونه که بخوان خمس هم بدن. ولی به تازگی شنیدم که مرحوم بهجت برای چنین مواری خمس رو لازم نمی دونستن. چون ایشون فوت کردن و امکان تقلید از ایشون نیست می شه نظر مراجعی که در این مورد خاص با ایشون هم نظر هستند رو بفرمایید

با عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما

همان طور که فرمودید نظر مراجع در این زمینه مختلف است و هر مقلدی هم باید از نظر مرجع خود تبعیت کند .

لطفا نام مرجع تقلید خود را بفرمایید تا بهتر بتوانیم در این مسئله در خدمت شما باشیم .

همیشه موفق و سلامت باشید[/]

سجاد;314713 نوشت:
[="tahoma"][="black"]

با عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما

همان طور که فرمودید نظر مراجع در این زمینه مختلف است و هر مقلدی هم باید از نظر مرجع خود تبعیت کند .

لطفا نام مرجع تقلید خود را بفرمایید تا بهتر بتوانیم در این مسئله در خدمت شما باشیم .

همیشه موفق و سلامت باشید

[/][/]

به نام خدا
سلام

جناب سجاد گرامی
مرجع تقلید من آیت الله خامنه ای هستند . لطفا برای من هم جواب دهید .
با تشکر

vahid_barvarz;314734 نوشت:
به نام خدا سلام جناب سجاد گرامی مرجع تقلید من آیت الله خامنه ای هستند . لطفا برای من هم جواب دهید . با تشکر

با عرض سلام و احترام خدمت همکار گرانقدر و تشکر از سؤالتان

پاسخ این سؤال را می توانید در استفتاء زیر از کتاب اجوبه الاستفتائات بیابید:

س 886: آیا اموالی که به تدريج براى خريد خانه يا ساير ما يحتاج زندگى پس انداز مى‌شود، خمس تعلق مى‌گيرد؟

آيا به اموالى كه به تدريج براى خريد خانه يا ساير ما يحتاج زندگى پس انداز مى‌شود، خمس تعلق مى‌گيرد؟
ج:
اگر خريد ما يحتاج زندگى بر حسب وضع مالى شخص متوقف بر پس انداز درآمد سال باشد، و بنا دارد پس اندازها را در آيندۀ نزديك مثلًا دو سه ماه ديگر، صرف خريد ما يحتاج زندگى نمايد، خمس ندارد.

همیشه موفق و سلامت باشید


نقل قول:

همان طور که فرمودید نظر مراجع در این زمینه مختلف است و هر مقلدی هم باید از نظر مرجع خود تبعیت کند .

لطفا نام مرجع تقلید خود را بفرمایید تا بهتر بتوانیم در این مسئله در خدمت شما باشیم .

با عرض پوزش جهت تاخیر.
مرجع خاصی منظور نظر من نیست و فقط می خواهم بدانم نظر کدام یک از مراجع با نظر مرحوم بهجت ، در این مورد خاص ، یکسان است.
لطفا راهنمایی کنید چون مدت زیادی است که به دنبال این سوال هستم ولی نتیجه ای حاصل نشده.

[="Tahoma"][="Black"]

sahra_2;315647 نوشت:
با عرض پوزش جهت تاخیر. مرجع خاصی منظور نظر من نیست و فقط می خواهم بدانم نظر کدام یک از مراجع با نظر مرحوم بهجت ، در این مورد خاص ، یکسان است. لطفا راهنمایی کنید چون مدت زیادی است که به دنبال این سوال هستم ولی نتیجه ای حاصل نشده.

با تشکر از پاسختان

جسارتا باید این مسئله را برای عموم بازدید کنندگان محترم تاپیک تکرار کنم که انتخاب مرجع بر اساس نوع فتوا صحیح نیست بلکه باید مرجعی را از طرق شرعی انتخاب نموده به فتاوای ایشان عمل کرد .

در فرض سؤال در میان مراجع زنده ظاهرا تنها آیت الله نوری همدانی چنین فتوایی داده اند. (1)

همیشه موفق و پیروز باشید

پی نوشت:
1. استفتاء از دفتر آیت الله نوری همدانی در قم[/]

سجاد;315897 نوشت:

در فرض سؤال در میان مراجع زنده ظاهرا تنها آیت الله نوری همدانی چنین فتوایی داده اند. (1)

باسلام خدمت پاسخگوی محترم

ببخشید مقام رهبری هم فرمودند پس انداز برای خرید مایحتاج زندگی، خمس ندارد پس میتوان نتیجه گرفت نظر ایشان با آیت الله بهجت یکی است!

اگر خريد ما يحتاج زندگى بر حسب وضع مالى شخص متوقف بر پس انداز درآمد سال باشد، و بنا دارد پس اندازها را در آيندۀ نزديك مثلًا دو سه ماه ديگر، صرف خريد ما يحتاج زندگى نمايد، خمس ندارد.

آیت الله بهجت: « 173 » چيزهايى كه در زندگى به آن احتياج دارد، مانند خانه، اثاثيه و جهيزيه دختر اگر نمى تواند يك دفعه آن را تهيه نمايد ولى مى تواند تدريجا در طول چند سال آنها را تهيه نمايد خمس ندارد مثلاً اگر يك سال زمين را و در سال بعد قسمتى از وسايل ساختمان را بخرد كه دراين صورت اگرچه زمين يا آهن و آجر و يا ساير وسايل مدتى بدون استفاده مى ماند، خمس ندارد،
حتى اگر پولى را براى تهيه اينها پس انداز نمايد در صورتى كه با آن پول در يك مرتبه نمى شود تمام آن چيز را خريد و در مدت كمى، مثلاً دو سال و سه سال مى تواند آن چيز را بخرد و عرفا مى گويند محتاج به آن چيز است و پس انداز كردن هم براى خريدن آن چيز باشد باز هم خمس ندارد؛ ولى اگر بخواهد بعد از مدت طولانى مثلاً بعد از بيست سال آن چيز را بخرد به طورى كه عرفا نگويند فعلاً به آن محتاج است، در اين صورت پولى كه پس انداز كرده، اگر از يك سال گذشت خمس دارد.

وفقکم الله لکل خیر

با سلام
اصلا و ابدا خمس بر آن تعلق نمی گیرد چرا که شما از این پول برای خرید مایحتاجی استفاده می کنید که هر چند دور باشد زمان خریدش اما لازم و در زندگی شما تاثیر بسزایی دارد . اما زکات را بدهید چون به همه چیز برکت می دهد .

rassol;315935 نوشت:
با سلام
اصلا و ابدا خمس بر آن تعلق نمی گیرد چرا که شما از این پول برای خرید مایحتاجی استفاده می کنید که هر چند دور باشد زمان خریدش اما لازم و در زندگی شما تاثیر بسزایی دارد . اما زکات را بدهید چون به همه چیز برکت می دهد .

ابتدا عرض کنم قصد توهین ندارم ولی نتونستم جلوی خودما بگیرم چون این رفتار را از خیلی ها دیدم.
آیا شما مرجع تقلید هستید! اگر هستید که بنده معذرت می خوام.
اما اگه نیستید به چه حقی درباره چیزی که صلاحیت ندارید نظر میدید وقتی علمشا ندارید .
این موضوع فقط به مباحث دینی و شخص شما هم محدود نمیشه . متاسفانه مردم ایران اکثرا خودشونا متخصص در همه زمینه ها می دونن و جوری نظر می دن که اگه ادم ندونه فکر میکنه تو اون زمینه دانشمند هستن.
شما حق دارید طبق نظر شخصی خودتون عمل کنید و اون دنیا هم جواب خدا را خودتون میدید پس به من ربطی نداره نظر شخصی شما چیه ولی وقتی میاین به قید اصلا و ابدا برای دیگران حکم صادر می کنید جای اعتراض داره.

اهل بلا;315911 نوشت:

باسلام خدمت پاسخگوی محترم

ببخشید مقام رهبری هم فرمودند پس انداز برای خرید مایحتاج زندگی، خمس ندارد پس میتوان نتیجه گرفت نظر ایشان با آیت الله بهجت یکی است!

اگر خريد ما يحتاج زندگى بر حسب وضع مالى شخص متوقف بر پس انداز درآمد سال باشد، و بنا دارد پس اندازها را در آيندۀ نزديك مثلًا دو سه ماه ديگر، صرف خريد ما يحتاج زندگى نمايد، خمس ندارد.

آیت الله بهجت: « 173 » چيزهايى كه در زندگى به آن احتياج دارد، مانند خانه، اثاثيه و جهيزيه دختر اگر نمى تواند يك دفعه آن را تهيه نمايد ولى مى تواند تدريجا در طول چند سال آنها را تهيه نمايد خمس ندارد مثلاً اگر يك سال زمين را و در سال بعد قسمتى از وسايل ساختمان را بخرد كه دراين صورت اگرچه زمين يا آهن و آجر و يا ساير وسايل مدتى بدون استفاده مى ماند، خمس ندارد،
حتى اگر پولى را براى تهيه اينها پس انداز نمايد در صورتى كه با آن پول در يك مرتبه نمى شود تمام آن چيز را خريد و در مدت كمى، مثلاً دو سال و سه سال مى تواند آن چيز را بخرد و عرفا مى گويند محتاج به آن چيز است و پس انداز كردن هم براى خريدن آن چيز باشد باز هم خمس ندارد؛ ولى اگر بخواهد بعد از مدت طولانى مثلاً بعد از بيست سال آن چيز را بخرد به طورى كه عرفا نگويند فعلاً به آن محتاج است، در اين صورت پولى كه پس انداز كرده، اگر از يك سال گذشت خمس دارد.

وفقکم الله لکل خیر


به نام خدا
سلام

کارشناس محترم
جناب سجاد گرامی
لطفا در مورد بیان دوستمان نیز توضیح دهید . یا بفرمایید که بر فرض 5 سال طول می کشد تا شخص بتواند با پس انداز کردن خانه بخرد . در هر سال تکلیف چیست ؟ باید خمس پس انداز هر سال را پرداخت نماید ؟
با تشکر
یا حق

اهل بلا;315911 نوشت:
باسلام خدمت پاسخگوی محترم ببخشید مقام رهبری هم فرمودند پس انداز برای خرید مایحتاج زندگی، خمس ندارد پس میتوان نتیجه گرفت نظر ایشان با آیت الله بهجت یکی است! اگر خريد ما يحتاج زندگى بر حسب وضع مالى شخص متوقف بر پس انداز درآمد سال باشد، و بنا دارد پس اندازها را در آيندۀ نزديك مثلًا دو سه ماه ديگر، صرف خريد ما يحتاج زندگى نمايد، خمس ندارد. آیت الله بهجت: « 173 » چيزهايى كه در زندگى به آن احتياج دارد، مانند خانه، اثاثيه و جهيزيه دختر اگر نمى تواند يك دفعه آن را تهيه نمايد ولى مى تواند تدريجا در طول چند سال آنها را تهيه نمايد خمس ندارد مثلاً اگر يك سال زمين را و در سال بعد قسمتى از وسايل ساختمان را بخرد كه دراين صورت اگرچه زمين يا آهن و آجر و يا ساير وسايل مدتى بدون استفاده مى ماند، خمس ندارد، حتى اگر پولى را براى تهيه اينها پس انداز نمايد در صورتى كه با آن پول در يك مرتبه نمى شود تمام آن چيز را خريد و در مدت كمى، مثلاً دو سال و سه سال مى تواند آن چيز را بخرد و عرفا مى گويند محتاج به آن چيز است و پس انداز كردن هم براى خريدن آن چيز باشد باز هم خمس ندارد؛ ولى اگر بخواهد بعد از مدت طولانى مثلاً بعد از بيست سال آن چيز را بخرد به طورى كه عرفا نگويند فعلاً به آن محتاج است، در اين صورت پولى كه پس انداز كرده، اگر از يك سال گذشت خمس دارد. وفقکم الله لکل خیر

با عرض سلام و احترام خدمت جناب عالی و تشکر از تذکرتان

همان طور که در نقل فتاوای شما هم مشخص است ؛ نظر آیت الله خامنه ای با آیت الله بهجت یکی نیست چرا که پست حقیر ، پاسخ به مورد سؤالی بود که در پست اول ذکر شده که آن هم درباره پس انداز سالیانه است که آیت الله خامنه ای به آن قائل نیستند و پس انداز سالیانه را مشمول خمس می دانند.

همیشه موفق و سلامت باشید

[="Tahoma"][="Black"]

vahid_barvarz;316040 نوشت:
به نام خدا سلام کارشناس محترم جناب سجاد گرامی لطفا در مورد بیان دوستمان نیز توضیح دهید . یا بفرمایید که بر فرض 5 سال طول می کشد تا شخص بتواند با پس انداز کردن خانه بخرد . در هر سال تکلیف چیست ؟ باید خمس پس انداز هر سال را پرداخت نماید ؟ با تشکر یا حق

با عرض سلام و احترام خدمت همکار بزرگوار

همان طور که عرض کردم در فرض سؤال طبق نظر آیت الله خامنه ای پس انداز سالیانه که برای مثل خرید خانه یا خودرو انجام می گیرد مشمول خمس است و سر سال باید خمسش محاسبه شود.

البته با مراجعه به دفتر معظم له یا نمایندگان ایشان ، تسهیلاتی در پرداخت خمس به صورتی که مکلف دچار مشکل نشود در نظر گرفته می شود.

همیشه موفق و سلامت باشید[/]

سجاد;315897 نوشت:

با تشکر از پاسختان
جسارتا باید این مسئله را برای عموم بازدید کنندگان محترم تاپیک تکرار کنم که انتخاب مرجع بر اساس نوع فتوا صحیح نیست بلکه باید مرجعی را از طرق شرعی انتخاب نموده به فتاوای ایشان عمل کرد .
در فرض سؤال در میان مراجع زنده ظاهرا تنها آیت الله نوری همدانی چنین فتوایی داده اند. (1)

با تشکر از پاسخ شما ، راستش الان دو تا موضوع برام پیش اومده لطفا در این موارد هم من رو راهنمایی کنید

1-من از ایت الله مکارم تقلید می کنم ، با توجه به این مسئله والبته چند مورد دیگه که قبلا برام جای سوال بود ، می خواستم مرجع تقلیدم رو عوض کنم ولی ظاهرا می شه به مرجعی تقلید داشت و در چند مورد خاص به مجتهد دیگه ای تقلید کرد، حالا به نظر شما کدوم درسته؟

2-مسئله دوم در مورد اینه که گفتید مرجع رو از طریق شرعی باید انتخاب کرد، خب تو سن 9 سالگی یه دختر بجه چه می دونه کدوم مرجع ارجح تره، از یکی از آشنا ها که تو فامیل از همه موئمن تر حساب می شه پرسیدیم و ایشون آقای مکارم رو پیشنهاد کردن، البته همون موقع یادمه تو شهر ما همه می گفتن هر کسی به جز آقای بهجت ، چون رای ایشون خیلی سخت و سنگینه. الان که الانه من تو این سن باز نه خودم قدرت تشخیص دارم و نه کسی رو می شناسم که راهنمایی کنه و نه تو محیطی هستم که بتونم از کسی بپرسم. متاسفانه آدمای خوب مثل آقای بهجت بعد از مرگشون شناخته می شن، بعد از مرگ ایشون اونقدر از اوصاف ایشون گفتن که الان پر از افسوسم که چرا مقلد ایشون نبودم . البته اینا رو نگقتم که بگم آقای مکارم مجتهد خوبی نیستن ، بلکه منظورم اینه که ، الان هیچ راهی ندارم که بدونم از این مراجع کدام بهتر هستن، چه بسا بعد از چند سال و خدای نکرده بعد از مرگ یکی دیگه از بنده های خوب خدا ، تازه امثال من متوجه بزرگی اون مرجع می شن.

[="Tahoma"][="Black"]

sahra_2;316148 نوشت:
با تشکر از پاسخ شما ، راستش الان دو تا موضوع برام پیش اومده لطفا در این موارد هم من رو راهنمایی کنید 1-من از ایت الله مکارم تقلید می کنم ، با توجه به این مسئله والبته چند مورد دیگه که قبلا برام جای سوال بود ، می خواستم مرجع تقلیدم رو عوض کنم ولی ظاهرا می شه به مرجعی تقلید داشت و در چند مورد خاص به مجتهد دیگه ای تقلید کرد، حالا به نظر شما کدوم درسته؟ 2-مسئله دوم در مورد اینه که گفتید مرجع رو از طریق شرعی باید انتخاب کرد، خب تو سن 9 سالگی یه دختر بجه چه می دونه کدوم مرجع ارجح تره، از یکی از آشنا ها که تو فامیل از همه موئمن تر حساب می شه پرسیدیم و ایشون آقای مکارم رو پیشنهاد کردن، البته همون موقع یادمه تو شهر ما همه می گفتن هر کسی به جز آقای بهجت ، چون رای ایشون خیلی سخت و سنگینه. الان که الانه من تو این سن باز نه خودم قدرت تشخیص دارم و نه کسی رو می شناسم که راهنمایی کنه و نه تو محیطی هستم که بتونم از کسی بپرسم. متاسفانه آدمای خوب مثل آقای بهجت بعد از مرگشون شناخته می شن، بعد از مرگ ایشون اونقدر از اوصاف ایشون گفتن که الان پر از افسوسم که چرا مقلد ایشون نبودم . البته اینا رو نگقتم که بگم آقای مکارم مجتهد خوبی نیستن ، بلکه منظورم اینه که ، الان هیچ راهی ندارم که بدونم از این مراجع کدام بهتر هستن، چه بسا بعد از چند سال و خدای نکرده بعد از مرگ یکی دیگه از بنده های خوب خدا ، تازه امثال من متوجه بزرگی اون مرجع می شن.

با عرض سلام و احترام مجدد

1. تغییر مرجع تقلید شرایط خاصی دارد که مهیا شدن آن مشکل است اما می توانید در مسائلی که مرجعتان احتیاط واجب داده اند به اعلم بعد از ایشان مراجعه کرده به فتوای او عمل کنید.

2. اگر انتخاب مرجع بر اساس اطمینان به انتخاب شرعی دیگری باشد صحیح است . (1)

همیشه موفق و پیروز باشید

پی نوشت:
1. استفتاء از دفتر آیت الله مکارم شیرازی در قم[/]

سجاد;316481 نوشت:

تغییر مرجع تقلید شرایط خاصی دارد که مهیا شدن آن مشکل است اما می توانید در مسائلی که مرجعتان احتیاط واجب داده اند به اعلم بعد از ایشان مراجعه کرده به فتوای او عمل کنید.

از اینکه لطف می کنید و با حوصله پاسخ می دید بینهایت ممنونم

پس به نظر شما من می تونم در مورد خمس پس اندازهای طولانی مدت به فتوای آقای نوری همدانی عمل کنم ؟ اگه نمی تونم لطفا شرایط تغییر مرجع تقلید رو بفرمایید

سجاد;316144 نوشت:
[="tahoma"][="black"]

با عرض سلام و احترام خدمت همکار بزرگوار

همان طور که عرض کردم در فرض سؤال طبق نظر آیت الله خامنه ای پس انداز سالیانه که برای مثل خرید خانه یا خودرو انجام می گیرد مشمول خمس است و سر سال باید خمسش محاسبه شود.

البته با مراجعه به دفتر معظم له یا نمایندگان ایشان ، تسهیلاتی در پرداخت خمس به صورتی که مکلف دچار مشکل نشود در نظر گرفته می شود.

همیشه موفق و سلامت باشید

[/][/]

به نام خدا
سلام
جناب سجاد متشکرم که پاسخ فرمودید .
اطاعت از مرجع تقلید واجب است . بدون شک اجرا خواهم کرد و انشاالله این کار برای من سرتا پا خطا کار موجب نزدیکی به خداوند شود .

[="blue"]بر بساط عاشقی از روی اخلاص و یقین / چون ببازی جان و تن مقصود آنگه حاصلست[/]

یا حق

[="Tahoma"][="Black"]

sahra_2;316492 نوشت:
از اینکه لطف می کنید و با حوصله پاسخ می دید بینهایت ممنونم پس به نظر شما من می تونم در مورد خمس پس اندازهای طولانی مدت به فتوای آقای نوری همدانی عمل کنم ؟ اگه نمی تونم لطفا شرایط تغییر مرجع تقلید رو بفرمایید

خواهش می کنم

چون نظر آیت الله مکارم در این مورد فتواست نمی توانید به مرجع دیگری مراجعه کنید.

تغییر مرجع زمانی است که مثلا از طرق شرعی که در رساله ها آمده یقین کنید مجتهد دیگری اعلم از مرجع فعلی شماست که در این صورت می توانید تغییر مرجع دهید .

در پناه حضرت حق باشید[/]

سجاد;316746 نوشت:

چون نظر آیت الله مکارم در این مورد فتواست نمی توانید به مرجع دیگری مراجعه کنید.

تغییر مرجع زمانی است که مثلا از طرق شرعی که در رساله ها آمده یقین کنید مجتهد دیگری اعلم از مرجع فعلی شماست که در این صورت می توانید تغییر مرجع دهید .

پس حالا من چی کار کنم ؟ :Ghamgin:
چطوری باید بفهمم آیا آقای نوری همدانی با آقای مکارم هم سطح هستند یا نه ؟ واینکه کدام اعلم تر است!!!!

سلام

sahra_2;317125 نوشت:
پس حالا من چی کار کنم ؟ :Ghamgin:
چطوری باید بفهمم آیا آقای نوری همدانی با آقای مکارم هم سطح هستند یا نه ؟ واینکه کدام اعلم تر است!!!!

دوست گرامی در تاپیک زیر پاسخ سوال شما داده شده:

http://www.askdin.com/thread9161.html

پیروز باشید :ok:

باسلام

بنظرم نظر آیت الله جوادی آملی تا حدودی به جناب آیت الله بهجت نزدیک است! اینم چند مورد:

آيا تهيه وسايل براي جهيزيه كه چند سال بعد به مصرف ميرسد يا كنار گذاشتن پول براي آن، از مخارج سال به شمار ميآيد؟
جواب:اگر تهيه ي تدريجي وسايل مرقوم ممكن نباشد؛ چه اينكه تهيه دفعي آن مقدور نيست، وجوه جمع شده جزو هزينه سالانه محسوب ميشود.

خريد يا ساخت منزل مسكوني براي فرزند (اعم از پسر و دختر) آيا متعلق خمس مي‌باشد.
جواب:در صورتي كه هزينهٴ اثناي سال باشد متعلق خمس نيست.

آيا پولي كه يك جوان بي‌زحمت براي خريد خانه در بانك مي‌گذارد يا جمع مي‌كند، خمس دارد؟
جواب: اگر نيازمند به خانه است و تهيّه آن بدون پس‌انداز ممكن نيست، خمس ندارد.

میتوانید به سایتهای زیر مراجعه کنید و نظرات این مراجع را با هم مقایسه کنید

استفتائات آیت الله جوادی آملی

استفتائات آیت الله خامنه ای

رساله و استفتائات آیت الله بهجت

از راهنمایی دوستان بسیار ممنونم

راستش یه استفتا در سایت آقای مکارم ثبت کردم برای اینکه از نظر ایشون کاملا مطمئن بشم.به همین خاطر هنوز منتظر پاسخ هستم.

ولی اگه پاسخ منفی باشه می خوام یه یکی از مجتهد های دیگه تقلید کنم ، که ظاهرا این کار ، خیلی سخت به نظر می رسه .

ولی در هر حال نتیجه رو اطلاع می دهم.

سلام دوستان
پاسخ استفتای من رسید که یه تجربه بزرگ برام بود.
با اینکه نظر مرجع تقلید من بر این بود که خمس به این موارد تعلق می گیرد ولی با توجه به شرح کاملی که برایشان ارسال کرده بودم اعلام کردند به من خمس تعلق نمی گیرد.
نتیجه : بهتر است قبل از پیشداوری و ... اول موضوع را با جزئیات به مرجع تقلید اعلام کنیم .
چه بسا اگه این کار رو نمی کردم ، خدای ناکرده این موضوع رو یه بیعدالتی بزرگ می دونستم!!!!

با سلام خدمت دوستان و کاربران و کارشناسان محترم.
چند سوال داشتم :
1. اصلا خمس برای چیست؟ خرج چه مسایلی می شود؟
سوال بعدی کمی اساسی و ریشه ای تر است.
2. در مورد مسایل روز جامعه که مصداقی در گذشته برای آن نبوده خواستم سوال کنم مراجع اصولا بر چه اساس حکم می کنند؟ شنیده بودم که یک سری احکام کلی در اسلام هست که بر اساس آن احکام شرعی روز جامعه صادر می شود. اگر همین طور است آیا امکانش هست چند نمونه از این احکام را بیاورید؟ آخر خواستم با عقل مقایسه شان کنم ببینم تعارضی با عقل دارند یا خیر. مثلا یکی از احکام کلی قاعده لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام است. خوب این قاعده قبل از اینکه شرعی و دینی باشد عقلی است. هر عقل سلیمی به آن حکم می کند. اگر همه احکام کلی اسلام اینچنین باشند پس چه نیاز به احکام شرعی؟ اتفاقا در این موارد بیشتر از این که نیاز به مرجع دینی باشد نیاز به مرجع علمی است. مثلا برای تراشیدن ریش. خوب امروزه متخصصان پوست موادی را درست کرده اند که هر چه قدر هم ریش را با تیغ بتراشی با زدن آن مواد پوستت شاداب می ماند و هیچ ضرری به آن نمی رسد. آیا در این مسئله نظر متخصص علمی مفید تر از مرجعیت دینی نیست؟ چه اصراری داریم که از واژه های دینی استفاده کنیم؟ ( حلال - حرام - مستحب ... ) مثلا برای کسی که فشار خون دارد نمک ضرر دارد. خوب این ضرر را با مراجعه به پزشک می توانیم بفهمیم. اگر آن را فهمیدیم حکم این است که اگر استفاده کردی به بدنت ضرر می رسد. در مورد مشروبات الکی هم همین طور است. چون عقل را زایل می کند و به بدن ضرر می رساند نباید استفاده کرد. خوب اینجا چه فرقی بین حکم استفاده از نمک از سوی پزشک برای بیماری که فشار خون دارد ( یا قند برای بیمار دیابتی ) و حکم استفاده از مشروبات الکلی از سوی مرجع تقلید وجود دارد؟
از کارشناس محترم تقاضا دارم به این سوالات پاسخ گویند.
با تشکر
و من الله توفیق

شعیب;322300 نوشت:
همان گونه که عرض شد همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد اند یعنی دلیل دارند. در این میان برخی از احکام را شارع دلیلشان را نیز به همراه حکمشان بیان فرموده است مثلا فرموده است " لا تاکل الخمر لانه مسکر " یا در تعبیر دیگر" الخمر حرام لانه مسکر" دقیقا بیان فرموده است علت حرمت شراب مست کننده بودن آن است از این جا فقها تنقیح منات کرده و می گویند هر ماده ای که مست کننده باشد حرام است. و همچنین اگر مثلا ماء الشعیر را به گونه ای در بیاورند که الکل نداشته باشد و مست کننده نباشد دیگر حرام نیست. این دسته از احکام را احکام مدلل گویند که دلیل آن به همراه حکمشان است اما خیلی از احکام دلیلشان را نفرموده اند و چون ما علم به علت حرمتشان نداریم نمی توانیم به علتی ساخته ذهن خود آن حکم را مدلل کنیم اما نا گفته نماند که ما در بین اقوال و روایات حکمت هاییی برای احکام داریم یا در طول زمان دانشمندان به برخی از حکمت های آن دست می یابند اما باز این ها گر چه کمی دید ما را برای فهمیدن چرایی حکم باز می کند اما باز یقین نداریم که علت اصلی این حکم واقعا همین است یا منحصر در این است مثلا : دانشمندان علوم پزشکی بعد از تحقیقات بسیار بر روی گوشت خوک به این نتیجه رسیده اند که انگل های بسیار ریزی در گوشت خوک می باشد که به مرور زمان کبد انسان را از کار می اندازد بسیار خوب این حکمت جالبی برای حرمت گوشت خوک است ولی آیا می توان ادعا کرد که علت اصلی و تنها علت حرمت گوشت خوک همین است؟ آیا امکان ندارد انسانی که چندین هزار سال گوشت خوک می خورده و به ضرر آن پی نبرده در سالیان دراز آینده به زوایای دیگری از این مضرات پی ببرد؟؟؟ پس نمی توان به صرف این که ما به برخی از حکمت ها پی برده ایم مدعی شویم که ما پی به علت آن برده ایم. یا مثل برخی که می گویند حال که فهمیدیم که گوشت خوک چه ضرری دارد آن را با دستگاه میکرب کشی کرده آنگاه می خوریم!!! این علت های حقیقی احکام نزد خالق این آفرینش است و برای این که انسان ها یقین کنند که خدا بی علت حکمی نمی دهد برخی از آنها را بیان کرده است. از طرفی بالاتر از آن این که فقط مصالح و مفاسد احکام خلاصه در مصالح مادی و زمینی نمی شود بلکه این احکام جنبه معنوی و ملکوتی دارد که ما هیچ گاه بدون راهنمایی پیامبران الهی بدان دست نمی یابیم (دقت شود )

بدلیل اینکه مرتبط با موضوع ارتداد نبود در این تاپیک آن را گنجاندم.
بر اساس مطالبی که فرمودید برخی احکام را ما تمام فلسفه و موضوعیتشان را می دانیم و برخی را نمی دانیم. حال حکم شطرنج از چه نوع است؟ آیا بنده نوعی نمی توانم ادعا کنم آلت قمار بودن آن فقط یکی ار جنبه های حرمت شطرنج بوده و جنبه های دیگری هم داشته که ما از آن بی اطلاعیم. حال حضرت امام چگونه جرات کردند و آن را حلال اعلام نمودند؟ مجددا عرض می کنم معیارمان برای اینکه متوجه شویم که به تمام جوانب احکام اشراف پیدا کرده ایم یا خیر چیست؟ اصلا اینکه در بیان حکمی دلیلش آورده نشده دلیل نمی شود که ما هیچ وقت نتوانیم به آن دست پیدا کنیم. شاید در آن موقع که مثلا یکی از صحابه سوال کردند و امام جواب دادند صحابه دلیل نخواستند. در جاهای هم ممکن است دلیل خواسته باشند. اینها که نمی شود ملاک برای اینکه بگوییم برخی احکام چون دلیلش نیامده پس ما نمی توانیم به تمام فلسفه آن حکم اشراف داشته باشیم. به اعتقاد بنده احکام مدلل احکامی اند که فرد مخاطب در آن لحظه فرد ریزبین عقلی ای بوده که برای هر چیز دلیل میخواسته و در آن مورد سعی شده دلیل ارایه شود. در مواقعی هم که دلیل ارایه نشده لابد فردی در آن موقع دلیل نخواسته.
از اینکه برای بنده حقیر وقت می گذارید سپاسگذارم.

شریعت عقلانی;321875 نوشت:
با سلام خدمت دوستان و کاربران و کارشناسان محترم. چند سوال داشتم : 1. اصلا خمس برای چیست؟ خرج چه مسایلی می شود؟ سوال بعدی کمی اساسی و ریشه ای تر است. 2. در مورد مسایل روز جامعه که مصداقی در گذشته برای آن نبوده خواستم سوال کنم مراجع اصولا بر چه اساس حکم می کنند؟ شنیده بودم که یک سری احکام کلی در اسلام هست که بر اساس آن احکام شرعی روز جامعه صادر می شود. اگر همین طور است آیا امکانش هست چند نمونه از این احکام را بیاورید؟ آخر خواستم با عقل مقایسه شان کنم ببینم تعارضی با عقل دارند یا خیر. مثلا یکی از احکام کلی قاعده لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام است. خوب این قاعده قبل از اینکه شرعی و دینی باشد عقلی است. هر عقل سلیمی به آن حکم می کند. اگر همه احکام کلی اسلام اینچنین باشند پس چه نیاز به احکام شرعی؟ اتفاقا در این موارد بیشتر از این که نیاز به مرجع دینی باشد نیاز به مرجع علمی است. مثلا برای تراشیدن ریش. خوب امروزه متخصصان پوست موادی را درست کرده اند که هر چه قدر هم ریش را با تیغ بتراشی با زدن آن مواد پوستت شاداب می ماند و هیچ ضرری به آن نمی رسد. آیا در این مسئله نظر متخصص علمی مفید تر از مرجعیت دینی نیست؟ چه اصراری داریم که از واژه های دینی استفاده کنیم؟ ( حلال - حرام - مستحب ... ) مثلا برای کسی که فشار خون دارد نمک ضرر دارد. خوب این ضرر را با مراجعه به پزشک می توانیم بفهمیم. اگر آن را فهمیدیم حکم این است که اگر استفاده کردی به بدنت ضرر می رسد. در مورد مشروبات الکی هم همین طور است. چون عقل را زایل می کند و به بدن ضرر می رساند نباید استفاده کرد. خوب اینجا چه فرقی بین حکم استفاده از نمک از سوی پزشک برای بیماری که فشار خون دارد ( یا قند برای بیمار دیابتی ) و حکم استفاده از مشروبات الکلی از سوی مرجع تقلید وجود دارد؟ از کارشناس محترم تقاضا دارم به این سوالات پاسخ گویند. با تشکر و من الله توفیق

با سلام و عرض ادب

برای اطلاع از مسائل خمس به تاپیک های زیر مراجعه نمایید:


این خمسی که ما میدهیم کجا میرود و در چه اموری استفاده میشود ؟؟
راههای مصرف خمس...

شریعت عقلانی;322440 نوشت:
بدلیل اینکه مرتبط با موضوع ارتداد نبود در این تاپیک آن را گنجاندم. بر اساس مطالبی که فرمودید برخی احکام را ما تمام فلسفه و موضوعیتشان را می دانیم و برخی را نمی دانیم. حال حکم شطرنج از چه نوع است؟ آیا بنده نوعی نمی توانم ادعا کنم آلت قمار بودن آن فقط یکی ار جنبه های حرمت شطرنج بوده و جنبه های دیگری هم داشته که ما از آن بی اطلاعیم. حال حضرت امام چگونه جرات کردند و آن را حلال اعلام نمودند؟ مجددا عرض می کنم معیارمان برای اینکه متوجه شویم که به تمام جوانب احکام اشراف پیدا کرده ایم یا خیر چیست؟ اصلا اینکه در بیان حکمی دلیلش آورده نشده دلیل نمی شود که ما هیچ وقت نتوانیم به آن دست پیدا کنیم. شاید در آن موقع که مثلا یکی از صحابه سوال کردند و امام جواب دادند صحابه دلیل نخواستند. در جاهای هم ممکن است دلیل خواسته باشند. اینها که نمی شود ملاک برای اینکه بگوییم برخی احکام چون دلیلش نیامده پس ما نمی توانیم به تمام فلسفه آن حکم اشراف داشته باشیم. به اعتقاد بنده احکام مدلل احکامی اند که فرد مخاطب در آن لحظه فرد ریزبین عقلی ای بوده که برای هر چیز دلیل میخواسته و در آن مورد سعی شده دلیل ارایه شود. در مواقعی هم که دلیل ارایه نشده لابد فردی در آن موقع دلیل نخواسته. از اینکه برای بنده حقیر وقت می گذارید سپاسگذارم.

برای دریافت پاسخ در این مساله هم به تاپیک های زیر مراجعه نمایید و درصورتی که ابهامی باقی ماند درخدمتتان هستیم:

http://www.askdin.com/thread25877.html
http://www.askquran.ir/thread37.html
http://www.askquran.ir/thread18415.html

موفق و موید باشید.

نور;323644 نوشت:
با سلام و عرض ادب

برای اطلاع از مسائل خمس به تاپیک های زیر مراجعه نمایید:


این خمسی که ما میدهیم کجا میرود و در چه اموری استفاده میشود ؟؟
راههای مصرف خمس...

برای دریافت پاسخ در این مساله هم به تاپیک های زیر مراجعه نمایید و درصورتی که ابهامی باقی ماند درخدمتتان هستیم:

http://www.askdin.com/thread25877.html
http://www.askquran.ir/thread37.html
http://www.askquran.ir/thread18415.html

موفق و موید باشید.


با سلام خدمت کارشناس محترم و بزرگوار.
از لینکهایی که ارجاع دادید سپاسگذارم. لینک آخر بسیار بیشتر به دردم خورد ولی افسوس که بحث آنجا نیمه کاره رها شد.
بنده سوالاتم را دوباره تکرار می کنم تا بیشتر در این مورد بحث شود.
ببینید هر حکمی فلسفه ای دارد. به عنوان مثال حکم شطرنج فلسفه اش ( یا همان موضوع حکم ) آلت قمار بودن آن است. یعنی تا زمانی که آلت قمار باشد حرام است و اگر آلت قمار نباشد حلال است. حال سوال اینجاست آیا این تمام فلسفه حرمت شطرنج بود. اینکه پیامبر فرمودند شطرنج حرام است دلیل تنها آلت قمار بودن آن است. اگر بله چرا؟ یعنی از کجا فهمیدید که صرفا همین یک فلسفه را دارد؟ می توان ادعا کرد دلایل بسیار زیاد دیگری هم دارد که عقل ناقص بشر نمی تواند به آن حکم کند.
بالاخره باید مشخص کرد که آیا عقل بشر می تواند به تمام دلایلی که یک حکم به خاطر آن وضع شده از طریق علم روز برسد یا خیر؟ اگر می تواند پس در مورد تمام احکام باید این مسئله را قبول داشت و اگر نمی تواند پس چگونه به تمام فلسفه حکم شطرنج وقوف پیدا کردیم؟
البته در پاسخ جناب شعیب مسایلی را مطرح کردند که در این جا می آوریم :

شعیب;322300 نوشت:
این دسته از احکام را احکام مدلل گویند که دلیل آن به همراه حکمشان است اما خیلی از احکام دلیلشان را نفرموده اند و چون ما علم به علت حرمتشان نداریم نمی توانیم به علتی ساخته ذهن خود آن حکم را مدلل کنیم اما نا گفته نماند که ما در بین اقوال و روایات حکمت هاییی برای احکام داریم یا در طول زمان دانشمندان به برخی از حکمت های آن دست می یابند اما باز این ها گر چه کمی دید ما را برای فهمیدن چرایی حکم باز می کند اما باز یقین نداریم که علت اصلی این حکم واقعا همین است یا منحصر در این است


حال سوال بنده این است :
هر حکمی در زمانی و مکانی مشخص و بین افرادی مشخص بیان گردیده است. حال ممکن است در بیان حکمی در آن زمان هیچ کس سوالی به ذهنش در باب دلیل این حکم نرسیده باشد و صورت حکم برایش واضح باشد. خوب سوال پرسیده نشد دلیل هم داده نشد. در مواردی هم سوال پرسیده شد و دلیل هم داده شد. ما نمی توانیم بگوییم که چون دلیل آورده شد پس تمام دلایلی که فلان چیز حلال یا حرام است همین است و چون آورده نشد پس دلایلی دارد که ما نمی توانیم به آن برسیم.
فلسفه وضع بسیاری از احکام صرفا برای اداره بهتر دنیا بوده و مبتنی بر همان قواعد کلی فقهی است که قبل از فقهی بودن عقلی است. خوب علم هم که زیر مجموعه عقل است و در واقع عقل تجربی است به ضرر بسیاری از مسایل امروزه پی برده است. به عنوان مثال قند برای بیماران دیابتی بسیار مضر است. شاید ضررش بسیار بیشتر از شراب یا گوشت خوک و ... است. ولی این حرام نیست و آنها حرام. چرا؟

شریعت عقلانی;326432 نوشت:
بنده سوالاتم را دوباره تکرار می کنم تا بیشتر در این مورد بحث شود. ببینید هر حکمی فلسفه ای دارد. به عنوان مثال حکم شطرنج فلسفه اش ( یا همان موضوع حکم ) آلت قمار بودن آن است. یعنی تا زمانی که آلت قمار باشد حرام است و اگر آلت قمار نباشد حلال است. حال سوال اینجاست آیا این تمام فلسفه حرمت شطرنج بود. اینکه پیامبر فرمودند شطرنج حرام است دلیل تنها آلت قمار بودن آن است. اگر بله چرا؟ یعنی از کجا فهمیدید که صرفا همین یک فلسفه را دارد؟ می توان ادعا کرد دلایل بسیار زیاد دیگری هم دارد که عقل ناقص بشر نمی تواند به آن حکم کند. بالاخره باید مشخص کرد که آیا عقل بشر می تواند به تمام دلایلی که یک حکم به خاطر آن وضع شده از طریق علم روز برسد یا خیر؟ اگر می تواند پس در مورد تمام احکام باید این مسئله را قبول داشت و اگر نمی تواند پس چگونه به تمام فلسفه حکم شطرنج وقوف پیدا کردیم؟

با سلام و عرض ادب

بله همانطور که اشاره کردید درمورد بسیاری از احکام تمام علت و فلسفه احکام روشن نیست و لذا بیان شده است در بسیاری از موارد باید تعبدا احکام را پذیرفت به همین جهت است که قیاس دراستخراج احکام درتمام موارد و به تنهایی صحیح نیست و درمواقعی که تمام علت حکم روشن باشد درکنار سایر ادله از آن بهره می گیرند.برای اطلاع بیشتر خواندن مقاله کوتاه زیر خالی از لطف نیست:
http://www.hawzah.net/fa/question/questionview/2774

موفق و موید باشید.

نور;327526 نوشت:
با سلام و عرض ادب بله همانطور که اشاره کردید درمورد بسیاری از احکام تمام علت و فلسفه احکام روشن نیست و لذا بیان شده است در بسیاری از موارد باید تعبدا احکام را پذیرفت به همین جهت است که قیاس دراستخراج احکام درتمام موارد و به تنهایی صحیح نیست و درمواقعی که تمام علت حکم روشن باشد درکنار سایر ادله از آن بهره می گیرند.برای اطلاع بیشتر خواندن مقاله کوتاه زیر خالی از لطف نیست: http://www.hawzah.net/fa/question/questionview/2774 موفق و موید باشید.

با سلام مجدد خدمت کارشناس محترم و تشکر از پاسخ گوییتان.
مقاله کوتاه راخواندم.
البته بنده جواب خود را در مورد حکم شطرنج به طور کامل نگرفتم. ما ازکجا یقینپیدا کردیم که آلت قمار بودن تنها دلیل حرمت شطرنج بوده است؟ از کجا باید بفهمیم که به تمام فلسفه حرمت چیزی وقوف پیدا کرده ایم؟ در مقاله آورده شده علت حرمت خمر از طریق روایات برای ما ثابت است. خوب از کجا فهمیدیم که علت حرمت آن صرفا مست کنندگی و در واقع یک مسئله بهداشتی و مربوط به سلامتی انسان باشد. شاید دلیل دیگری هم داشته باشد. مثلا دلیل ماورایی و متافیزیکی. اگر می گوییم ندارد خوب احکام دیگری هم مانند این مثل گوشت خوک و یا تراشیدن ریش با تیغ یا .... وجود دارد که می توان با اندک تاملی فهمید که این ها هم جنبه سلامتی و بهداشتی دارند که علم امروز به راحتی می تواند و چه بسا توانسته بر آنها چیره شود. دلیلمان بر چیرگی علم بر زیان های این موارد هم به تجربه هایی است که توسط مردم غیر مسلمان انجام شده وما مشکل حادآنچنانی در آنها نمی بینیم و چه بسا سالمتر از هم زندگی می کنند.
بگذاریذ یک مثالی بزنم:
همانطور که می دانید امروزه افراد بسیار زیادی به علت مصرف بیش از اندازه سیگار جان خود از دست می دهند. حال آنکه سیگار حرام نیست! شاید ضررهای سیگار بسیار بیشتر از شراب باشد. ولی اولی حلال و دومی حرام است چرا؟ چرا ما در این گونه موارد فقط به همان قاعده کلی لا ضرر و لاضرار فی الاسلام بسنده نمی کنیم و تشخیص ضررها را بر عهده علم نمی گذاریم؟ خوب در آن زمان علم اینقدر پیشرفت نکرده بود که بتوانند به ضررهای برخی مواد دست پیدا کنند واز روی آثار و علائم آن حکم می دادند. در شرایط اجتماعی آن روز عربستان که همه مواد موجود درعالم که در اختیار حاکم شرع نبود که بخواهد در مورد آنها حکم کند. صرفا موادی را که در دسترس بود برایشان حکم صادر می کردند. مثلا سیگار که اختراع نشده بود.
پس سوال اساسی بنده این است :
چرا فقیهان در بسیاری از احکام زمینی و دنیایی و نه عبادی به قاعده کلی لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام بسنده نمی کنند و باقی اش رابه عهده علم نمی گذارند؟

شریعت عقلانی;327708 نوشت:
پس سوال اساسی بنده این است : چرا فقیهان در بسیاری از احکام زمینی و دنیایی و نه عبادی به قاعده کلی لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام بسنده نمی کنند و باقی اش رابه عهده علم نمی گذارند؟

با سلام و عرض ادب

اتفاقا چنین است و فرمایش شما تایید روش فقها است و جز درمواردی که حکم قطعی بر حرمت یا جواز آن داریم(مانند حرمت شرب خمر و..)دربسیاری موارد به این قاعده استناد شده و یا طبق سایر قواعد فقهی تشخیص آن برعهده مکلفین واگذار شده است مثلا اینکه اگر شطرنج آلت قمار باشد حرام است(البته اینکه قمار حرام است حکم قطعی در شریعت و براساس آیات و روایات است ولی اینکه مصادیق آن چیست عرفی می باشد) و یا اینکه اگر هرچیزی که برای بدن ضرر دارد حرام است(مانند استعمال سیگار و...)وهمچنین در سایر موارد.

همواره به سلامت باشید.

نور;327741 نوشت:
اتفاقا چنین است و فرمایش شما تایید روش فقها است و جز درمواردی که حکم قطعی بر حرمت یا جواز آن داریم(مانند حرمت شرب خمر و..)دربسیاری موارد به این قاعده استناد شده و یا طبق سایر قواعد فقهی تشخیص آن برعهده مکلفین واگذار شده است مثلا اینکه اگر شطرنج آلت قمار باشد حرام است(البته اینکه قمار حرام است حکم قطعی در شریعت و براساس آیات و روایات است ولی اینکه مصادیق آن چیست عرفی می باشد) و یا اینکه اگر هرچیزی که برای بدن ضرر دارد حرام است(مانند استعمال سیگار و...)وهمچنین در سایر موارد.

با تشکر. ولی صحبت بنده بر سر همان احکام قطعی است که شارع وضع کرده مانند شرب خمر یا گوشت خوک یا تراشیدن ریش با تیغ یا .... بنده می گویم مگر آنها علتی غیر از علل زمینی و مادی نظیر مسایل بهداشتی و سلامتی دارد؟ چطور است که امروزه با این که سیگار ضرر بیشتری نسبت به شراب دارد ( بر اساس شواهد تجربی) حکم سیگار به عهده مکلفین است ولی شراب یا گوشت خوک یا .... خیر.
به عنوان مثال در حکم تراشیدن ریش یا تیغ مسلما غیر از ضرری که به پوست وارد میکند ضرر دیگری به ذهن نمی رسد. حال امروزه علم موادی را اختراع کرده که اگر روزی صد بار هم ریشت را با تیغ بزنی هیچ مشکلی برای پوستت اتفاق نمی افتد. عرض بنده این است چرا حکم احکامی که برای زندگی بهتر در این دنیا وضع شده (چه احکامی که حکم قطعی دارند و چه آنهایی که ندارند وامروزی هستند ) را بر گردن علم روز نیاندازیم؟
مسلما مقصوذ شارع هم از وضع چنین قوانینی در 1400 سال پیش همان حفظ سلامتی بدن انسان و زندگی هر چه بهتر وی در این دنیا بوده است. با تشکر

شریعت عقلانی;327745 نوشت:
با تشکر. ولی صحبت بنده بر سر همان احکام قطعی است که شارع وضع کرده مانند شرب خمر یا گوشت خوک یا تراشیدن ریش با تیغ یا .... بنده می گویم مگر آنها علتی غیر از علل زمینی و مادی نظیر مسایل بهداشتی و سلامتی دارد؟ چطور است که امروزه با این که سیگار ضرر بیشتری نسبت به شراب دارد ( بر اساس شواهد تجربی) حکم سیگار به عهده مکلفین است ولی شراب یا گوشت خوک یا .... خیر. به عنوان مثال در حکم تراشیدن ریش یا تیغ مسلما غیر از ضرری که به پوست وارد میکند ضرر دیگری به ذهن نمی رسد. حال امروزه علم موادی را اختراع کرده که اگر روزی صد بار هم ریشت را با تیغ بزنی هیچ مشکلی برای پوستت اتفاق نمی افتد. عرض بنده این است چرا حکم احکامی که برای زندگی بهتر در این دنیا وضع شده (چه احکامی که حکم قطعی دارند و چه آنهایی که ندارند وامروزی هستند ) را بر گردن علم روز نیاندازیم؟ مسلما مقصوذ شارع هم از وضع چنین قوانینی در 1400 سال پیش همان حفظ سلامتی بدن انسان و زندگی هر چه بهتر وی در این دنیا بوده است. با تشکر

با تشکر از شما

یکی از مواردی که دروضع قوانین ازطرف شارع درنظرگرفته می شود توجه به مصالح و مفاسدی است که شاید برای مکلفین هم مشخص نشود دراحکامی هم که اشاره کردید و حکم آنها قطعی و روشن است نمی توان تنها ملاک را حفظ سلامتی بشر درنظرگرفت و چه بسا مصالح و مفاسد دیگری در نظر شارع بوده است که بدست ما نرسیده است و ازجمله به سنجش روحیه تعبد بندگان با وضع این قوانین می توان اشاره نمود.

موفق وموید باشید.

نور;328294 نوشت:
با تشکر از شما یکی از مواردی که دروضع قوانین ازطرف شارع درنظرگرفته می شود توجه به مصالح و مفاسدی است که شاید برای مکلفین هم مشخص نشود دراحکامی هم که اشاره کردید و حکم آنها قطعی و روشن است نمی توان تنها ملاک را حفظ سلامتی بشر درنظرگرفت و چه بسا مصالح و مفاسد دیگری در نظر شارع بوده است که بدست ما نرسیده است و ازجمله به سنجش روحیه تعبد بندگان با وضع این قوانین می توان اشاره نمود.

با تشکر.
باز هم مثال شطرنج را می زنم. بر اساس گفته شما می توان گفت شارع از حرمت شطرنج دو دلیل و هدف داشت : 1. آلت قمار بودن آن در آن زمان 2. سنجش روحیه تعبدی بندگان.
حال چه شده که هدف دوم نادیده گرفته شده و صرفا دلیل اول به تنهایی در نظر گرفته شده و بر اساس آن شطرنج حلال شد؟
حقیقتا پاسخ قانع کننده نبود. از ظاهر بسیاری از احکام براحتی می توان این نتیجه را گرفت که هدف شارع حفط سلامت جسمی فرد و زندگی هر چه بهتر وی در این دنیا بوده است. ( تراشییدن ریش با تیغ یا گوشت خوک یا نجس بودن سگ یا .... ) تمام این مسایل هم امروزه بوسیله علم پاسخ دارند و بشر با وحود انجام همه این اعمال توانسته بر معایب آنها چیره شود.
دلیلی که شما ذکر کردید بیشتر برای احکام تعبدی مثل نماز یا حج می توان بکار برد. چرا که این احکام را اگر چه نمی توان بوسیله عقل اثبات کرد ولی تعارضی هم با عقل ندارند. ولی وقتی چیزی یا عملی را بر انسان حرام می کنیم درواقع برای انسان محدودیت قایل می شویم و هر گونه محدودیت برای انسان در این دنیا به اعتقاد بنده باید معیار عقلانی داشته باشد.

شریعت عقلانی;328333 نوشت:
باز هم مثال شطرنج را می زنم. بر اساس گفته شما می توان گفت شارع از حرمت شطرنج دو دلیل و هدف داشت : 1. آلت قمار بودن آن در آن زمان 2. سنجش روحیه تعبدی بندگان.

با سلام وعرض ادب
بنده در جریان بحث نیستم اما در مورد این فرموده شما
حرمت شطرنج دلیل دیگری نیز دارد و آن خود صفحه شطرنجی آن میباشد که صفحه شطرنجی از اصلی ترین ابزار احضار اجنه میباشد و سبب جذبشان میشود
در این مورد حدیث بسیار تکان دهنده ای از امام صادق (ع) داریم

علی مع الحق;328334 نوشت:
با سلام وعرض ادب بنده در جریان بحث نیستم اما در مورد این فرموده شما حرمت شطرنج دلیل دیگری نیز دارد و آن خود صفحه شطرنجی آن میباشد که صفحه شطرنجی از اصلی ترین ابزار احضار اجنه میباشد و سبب جذبشان میشود در این مورد حدیث بسیار تکان دهنده ای از امام صادق (ع) داریم

با سلام.
با توجه به مطلب شما پس چرا حضرت امام آن را حلال اعلام کرد؟

شریعت عقلانی;328336 نوشت:
با سلام.
با توجه به مطلب شما پس چرا حضرت امام آن را حلال اعلام کرد؟

بنده بی اطلاعم! شاید نظر ایشان این بوده که صفحه شطرنج [با توجه به کوچک بودن یا هر دلیلی دیگر] آن خاصیت را ندارد

شریعت عقلانی;328333 نوشت:
از ظاهر بسیاری از احکام براحتی می توان این نتیجه را گرفت که هدف شارع حفط سلامت جسمی فرد و زندگی هر چه بهتر وی در این دنیا بوده است. ( تراشییدن ریش با تیغ یا گوشت خوک یا نجس بودن سگ یا .... ) تمام این مسایل هم امروزه بوسیله علم پاسخ دارند و بشر با وحود انجام همه این اعمال توانسته بر معایب آنها چیره شود.

با سلام.
البته ظاهراً برای موضوع تراشیدن ریش از دید برخی فقها مانند آیت الله صادقی تهرانی دلیل مهم تری وجود داشته است که عبارت است از تشبه به مجوس و یهود. در نتیجه با از بین رفتن اصل موضوع تشبه یا خطر آن در طی زمان، حکم تراشیدن ریش از حرمت خارج شده است.

شریعت عقلانی;328333 نوشت:
دلیلی که شما ذکر کردید بیشتر برای احکام تعبدی مثل نماز یا حج می توان بکار برد. چرا که این احکام را اگر چه نمی توان بوسیله عقل اثبات کرد ولی تعارضی هم با عقل ندارند. ولی وقتی چیزی یا عملی را بر انسان حرام می کنیم درواقع برای انسان محدودیت قایل می شویم و هر گونه محدودیت برای انسان در این دنیا به اعتقاد بنده باید معیار عقلانی داشته باشد.

با سلام وعرض ادب

پذیرش تعبدی احکام فقط محدود به نماز و امثال آن نمی شود،بلکه مربوط به تمام احکام است و البته این امر هم منافاتی با جستجو برای علت و حکمت احکام ندارد برای اطلاع بیشتر پیگیری تاپیک زیر هم می تواند مفید باشد:
http://www.askdin.com/thread26775.html#post330011

جهت بحث مفصلتر تا اقناع کامل،سوال را در انجمن کلام مطرح نمایید.

در پناه حضرت حق باشید.

نور;330102 نوشت:
جهت بحث مفصلتر تا اقناع کامل،سوال را در انجمن کلام مطرح نمایید.

با سلام.
البته بحث ابتدا با جناب شعیب شروع شد. ( در تاپیکی پیرامون ارتداد در انجمن کلام ) که ایشان مرا به انجمن فقه و احکام شرعی ارجاع دادند.
ضمنا جواب این مطلب بنده را ندادید :
شریعت عقلانی;328333 نوشت:
باز هم مثال شطرنج را می زنم. بر اساس گفته شما می توان گفت شارع از حرمت شطرنج ( حداقل ) دو دلیل و هدف داشت : 1. آلت قمار بودن آن در آن زمان 2. سنجش روحیه تعبدی بندگان. حال چه شده که هدف دوم نادیده گرفته شده و صرفا دلیل اول به تنهایی در نظر گرفته شده و بر اساس آن شطرنج حلال شد؟

دقت شود. بنده فلسفه حرمت شطرنج را نپرسیدم که بگویید کلام معصوم است عقل ناقص بشر از رسیدن به آن عاجز. بلکه علت رفع حرمت شطرنج را از سوی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری پرسیدم. پر واضح است که ایشان معصوم نیستند که ما را به عقل ناقص بشر حواله کنید.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;330108 نوشت:
دقت شود. بنده فلسفه حرمت شطرنج را نپرسیدم که بگویید کلام معصوم است عقل ناقص بشر از رسیدن به آن عاجز. بلکه علت رفع حرمت شطرنج را از سوی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری پرسیدم. پر واضح است که ایشان معصوم نیستند که ما را به عقل ناقص بشر حواله کنید. و من الله توفیق

با سلام و احترام و تشکر از پیگیری شما

در استفتای امام و مقام معظم رهبری هم چنین بیان شده است که اگر شطرنج عرفا از آلت قمار محسوب شود جایز نیست و حکم حلیت بطور مطلق بیان نشده است و بازگشت این حکم هم به مباحثی است که در صفحات قبلی بیان شد جهت اطلاع بیشتر به استفتائاتی از مقام معظم رهبری در این زمینه توجه نمایید:

شطرنج در موارد زير چه حکمى دارد؟
1 ـ ساخت و خريد و فروش آن؛
2 ـ بازى شطرنج با شرطبندى و بدون آن؛
3 ـ ايجاد مراکزى در محافل عمومى و غير آن براى آموزش شطرنج و بازى با آن و تشويق مردم به آن.‏
ج:
اگر مکلّف تشخيص دهد که در حال حاضر شطرنج از آلات قمار محسوب نمى‏شود،
ساخت و خريد و فروش و بازى با آن بدون شرطبندى، اشکال ندارد، همچنين با فرض
مذکور، آموزش آن هم بدون اشکال است.

با توجه به اينکه در بيشتر مدارس بازى با شطرنج رواج دارد آيا بازى با آن و برگزارى دوره‏هاى آموزشى آن جايز است؟
ج: اگر به نظر مکلّف، شطرنج در حال حاضر از آلات قمار محسوب نشود در اين صورت بازى با آن بدون شرطبندى اشکال ندارد.

آیه الله خامنه ای،اجوبه الاستفتائات،س1117و1116

نور;330355 نوشت:
با سلام و احترام و تشکر از پیگیری شما در استفتای امام و مقام معظم رهبری هم چنین بیان شده است که اگر شطرنج عرفا از آلت قمار محسوب شود جایز نیست و حکم حلیت بطور مطلق بیان نشده است و بازگشت این حکم هم به مباحثی است که در صفحات قبلی بیان شد جهت اطلاع بیشتر به استفتائاتی از مقام معظم رهبری در این زمینه توجه نمایید: شطرنج در موارد زير چه حکمى دارد؟ 1 ـ ساخت و خريد و فروش آن؛ 2 ـ بازى شطرنج با شرطبندى و بدون آن؛ 3 ـ ايجاد مراکزى در محافل عمومى و غير آن براى آموزش شطرنج و بازى با آن و تشويق مردم به آن.‏ ج: اگر مکلّف تشخيص دهد که در حال حاضر شطرنج از آلات قمار محسوب نمى‏شود، ساخت و خريد و فروش و بازى با آن بدون شرطبندى، اشکال ندارد، همچنين با فرض مذکور، آموزش آن هم بدون اشکال است. با توجه به اينکه در بيشتر مدارس بازى با شطرنج رواج دارد آيا بازى با آن و برگزارى دوره‏هاى آموزشى آن جايز است؟ ج: اگر به نظر مکلّف، شطرنج در حال حاضر از آلات قمار محسوب نشود در اين صورت بازى با آن بدون شرطبندى اشکال ندارد. آیه الله خامنه ای،اجوبه الاستفتائات،س1117و1116

با سلام خدمت شما کارشناس محترم.
ظاهرا شما اصلا به مطالب بنده توجه ندارید و آنها را کامل نمی خوانید.
بنده این را می دانم که چون شطرنج از حالت قمار خارج شده حلال شده است. عرضم را دقیقتر بیان می کنم شاید متوجه سوالم بشوید.
شما می گویید عقل ناقص بشر نمی تواند به تمام فلسفه احکام وقوف پیدا کند. حال در مورد شطرنج عرض بنده این است بر اساس استدلال شما ( عدم دست یابی عقل ناقص بشر به تمام فلسفه احکام ) پس چرا شطرنج حلال شد؟
یعنی میتوانست علاوه بر آلت قمار بودن علل بسیار دیگری داشته باشد که عقل ما از رسیدن به آن ناتوان است. اصلا یکی از دلایلش می تواند این باشد که روحیه تعبدی بندگان آزموده شود ( بر اساس قول شما ). حال چرا شطرنج حلال شد؟
به عنوان مثال احکام اسلامی می گویند اگر گوشت خوک را میکروب زدایی کنند باز حرام است. یا نوشیدن مشروب حتی اگر مست کننده نباشد بازهم حرام است و .... . چرا؟ چون تمام فلسفه حرمت اینها صرفا وجود میکروب یا مست کنندگی یا .... نیست. مفاسد دیگری هم دارد که ما نمی دانیم. حال بر همین اساس بنده هم می گویم شطرنج هم حتی اگر از آلت قمار بیرون بیاید باز هم حرام است؟ چرا؟ چون مفاسد دیگری هم دارد که ما نمی دانیم.
امیدوارم منظورم را خوب بیان کرده باشم.
با تشکر از وقتی که می گذارید.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;330487 نوشت:
با سلام خدمت شما کارشناس محترم. ظاهرا شما اصلا به مطالب بنده توجه ندارید و آنها را کامل نمی خوانید. بنده این را می دانم که چون شطرنج از حالت قمار خارج شده حلال شده است. عرضم را دقیقتر بیان می کنم شاید متوجه سوالم بشوید. شما می گویید عقل ناقص بشر نمی تواند به تمام فلسفه احکام وقوف پیدا کند. حال در مورد شطرنج عرض بنده این است بر اساس استدلال شما ( عدم دست یابی عقل ناقص بشر به تمام فلسفه احکام ) پس چرا شطرنج حلال شد؟ یعنی میتوانست علاوه بر آلت قمار بودن علل بسیار دیگری داشته باشد که عقل ما از رسیدن به آن ناتوان است. اصلا یکی از دلایلش می تواند این باشد که روحیه تعبدی بندگان آزموده شود ( بر اساس قول شما ). حال چرا شطرنج حلال شد؟ به عنوان مثال احکام اسلامی می گویند اگر گوشت خوک را میکروب زدایی کنند باز حرام است. یا نوشیدن مشروب حتی اگر مست کننده نباشد بازهم حرام است و .... . چرا؟ چون تمام فلسفه حرمت اینها صرفا وجود میکروب یا مست کنندگی یا .... نیست. مفاسد دیگری هم دارد که ما نمی دانیم. حال بر همین اساس بنده هم می گویم شطرنج هم حتی اگر از آلت قمار بیرون بیاید باز هم حرام است؟ چرا؟ چون مفاسد دیگری هم دارد که ما نمی دانیم. امیدوارم منظورم را خوب بیان کرده باشم. با تشکر از وقتی که می گذارید. و من الله توفیق

با سلام و احترام

منظور سوال روشن است و با مراجعه به مقاله ارجاعی و همچنین تاپیک هایی که در این پست معرفی شدند:http://www.askdin.com/post327526-28.html
http://www.askdin.com/post323644-26.html

مطلب بیان شده است خلاصه کلام اینکه باتوجه به مجموع روایات درمورد شطرنج،برخی مراجع علت حرمت شطرنج را فقط قمار بودن آن یا درصورت شرط بندی دریافت کرده اند که اگر علت نباشد(یعنی صدق قمار نکند و شرط بندی هم نباشد و موضوع منتفی شود)پس حکم حرمت برداشته می شود ولی برخی مراجع آن را آلت قمار محسوب کرده اند و حکم به حرمت آن داده اند اما درمثل حرمت گوشت خوک،از ادله چنین علتی که فقط وجود میکروب است بدست نیامده است و همچنین درحرمت خمر و.. بنابراین به صرف میکروب زدایی،نمی توان حکم به عدم حرمت داد و در همه این موضوعات به برداشت و استنباط مراجع از ادله برمیگردد.
درمورد شطرنج مراجعه به تاپیک زیر هم مناسب است:
http://www.askdin.com/thread26886.html

موفق باشید.

نور;331550 نوشت:
شطرنج،برخی مراجع علت حرمت شطرنج را فقط قمار بودن آن یا درصورت شرط بندی دریافت کرده اند که اگر علت نباشد(یعنی صدق قمار نکند و شرط بندی هم نباشد و موضوع منتفی شود)پس حکم حرمت برداشته می شود ولی برخی مراجع آن را آلت قمار محسوب کرده اند و حکم به حرمت آن داده اند اما درمثل حرمت گوشت خوک،از ادله چنین علتی که فقط وجود میکروب است بدست نیامده است و همچنین درحرمت خمر و.. بنابراین به صرف میکروب زدایی،نمی توان حکم به عدم حرمت داد و در همه این موضوعات به برداشت و استنباط مراجع از ادله برمیگردد.

با سلام مجدد و با تشکر از حسن توجه جنابعالی.
مشکل بنده روی همین فقط هاست.
می توانید دو حدیث را پیرامون شطرنج و گوشت خوک بیاورید ببینیم چرا در مورد شطرنج برداشت فقط> شده است و در مورد گوشت خوک خیر؟

شریعت عقلانی;332936 نوشت:
با سلام مجدد و با تشکر از حسن توجه جنابعالی. مشکل بنده روی همین فقط هاست. می توانید دو حدیث را پیرامون شطرنج و گوشت خوک بیاورید ببینیم چرا در مورد شطرنج برداشت شده است و در مورد گوشت خوک خیر؟

با سلام و احترام

در این تاپیک و با کارشناسان کلام بحث را پیگیری نمایید:

http://www.askdin.com/thread26775-2.html

موفق باشید.

نور;334737 نوشت:
با سلام و احترام در این تاپیک و با کارشناسان کلام بحث را پیگیری نمایید: وضو بالاتر است یا غسل؟

با تشکر.
البته آن تاپیک هم در انجمن خودتان است. با این وجود با همان اشاره اول جنابعالی بحث را در آن تاپیک مطرح کردم.
و من الله توفیق

– انسان و خوک و سایر موجودات را خداوند علیم بر اساس حکمتش خلق نموده است. اوست که از تأثیر و تأثر اجزای عالم بر یک دیگر آگاه است و احکام برخورد انسان با هر چیز و نحوه‌ی استفاده‌ی از آن را بر اساس منافع انسان (کمال) وضع نموده است. پس اگر چیزی (از جمله خوردن گوشت خوک) حرام شد، لابد نه یک ضرر معین، بلکه مضرات بسیاری برای انسان دارد.

– در قدیم کشف کردند که گوشت خوک حاوی کرم‌هایی است که با تناول آن به بدن انسان منتقل می‌گردد و عده‌ای خیلی خوشحال شدند که لابد علت حرام بودن گوشت خوک، وجود همین کرم‌ها می‌باشد. پس از یک مدتی با پیشرفت علم تجربی، بشر قادر شد که آن کرم ها بکشد و از بین ببرد. آیا گوشت خوک حلال شد؟ خیر. باز مدتی گذشت و بشر کشف کرد که گوشت خوک حاوی کرم‌های دیگری می‌باشد که با چشم غیر مسلح دیده نمی‌شود. عده‌ای گفتند: پس لابد علت تحریم همین بوده است. اما بشر با پیشرفت علمی توانست آنها را نیز از بین ببرد. آیا حلال شد؟ خیر. باز مدتی گذشت و امروزه دانشمندان انگلیسی با انجام آزمایشاتی روی گوشت مرغ و برخی دیگر از حیوانات کشف کرده‌اند که «گوشت هر حیوانی، طینت آن حیوان را به خورنده‌اش منتقل می‌کند». مثل درنده‌ خویی، تنبلی، حرص ... یا بی‌غیرتی.

این یافته‌ی بشر، تثبیت شده است و البته بدیهی است که هر تغذیه‌ای تأثیرات متفاوت خود را بر بدن و بالتبع بر روح می‌گذارد. و این امر حتی در حیوانات نیز جاری است. چنان چه مشاهده می‌کنیم، اغلب حیوانات بزرگ خشکی (فیل، کرگدن، زرافه، گاو و ...) فقط علف می‌خورند و هیچ کدام نیز درنده نیستند. اما حیوانات گوشت‌خوار، جثه‌ی کوچک‌تری دارند (شیر و سایر گربه‌سانان، گرگ و سایر سگ سانان، اغلب خزندگار مثل مار و یا حشرات)، اما درنده و خونخوار هستند. به همین دلیل به کسانی که در خانه حیوانات گوشت‌خواری چون سگ و گربه را نگهداری می‌کنند، توصیه می‌کنند که به آنها زیاد گوشت خام ندهید، چون وحشی می‌شوند.

پس گوشت، طینت حیوان را به خورنده منتقل می‌کند و به همین دلیل اسلام حتی از خوردن زیاد گوشت حلال نیز منع می‌کند، چنان چه پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «شکم خود را قبرستان لاشه‌ی حیوانات نکنید»، اما در عین حال ترک گوشت‌خواری را نیز نه تنها توصیه نمی‌کند، بلکه بسیار مورد نکوهش قرار می‌دهد.

گوشت خوک نیز طینت خوک، که از جمله «بی‌غیرتی» است را به خورنده منتقل می‌نماید. اما این تنها دلیل حرمت خوردن گوشت خوک نیست و لابد مضرات دیگری نیز دارد.


قرآن کریم، انواع غذاها را که برای جسم و روح انسان مفید بوده و ذائقه‌ی او را نیز ارضاء کرده حلال شمرده است، و از طرفی انسان را از خوردن غذاهای مضر و پلید نهی می‌کند.
ممنوعیت از غذاهای غیربهداشتی و تنفرآمیز یکی از خدمات دین الهی به بشریت است، زیرا در شرایطی که میکروب کشف نشده بود و اثرات غذاهای پلید در بوجود آوردن بیماری‌ها روشن نبود، آنها را ممنوع اعلام کرده و این خدمت بزرگی در جهت سلامتی انسان‌ها می‌باشد.
یکی از حیوان‌هایی که مصرف گوشت آن در فهرست غذاهای حرام قرار گرفته است گوشت خوک می‌باشد که در قرآن از آن به «لحم خنزیر» یاد شده است:

{إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ…} ؛
خدا، تنها (خوردن) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که به هنگام سربریدن نام غیرخدا بران بانگ زده شده حرام کرده است.

که مضمون این آیه، در چهار سوره‌ی قرآن آمده است و علت تاکید قرآن بر این مطلب، همان اهمیت موضوع و خطرات جسمی و روحی مصرف گوشت خوک و نیز آلودگی جامعه‌ی بشری به آن است به طوری که هنوز در برخی کشورهای جهان به ویژه اروپا و آمریکا گوشت خوک جزء غذاهای رسمی آنها قرار دارد.
حال می خواهم به حکمت حرام شمردن گوشت خوک بپردازیم :
برخی صاحب نظران در مورد حرمت گوشت خوک به برخی از حکمت‌های قرآن اشاره کرده‌اند که بعضی از آن موارد را در اینجا می‌آوریم و برای آگاهی بیشتر از این موضوع منابعی را جهت مطالعه معرفی می‌کنیم:
در مورد فلسفه‌ی حرمت گوشت خوک از دو جهت می‌توان سخن گفت:
الف) تأثیرات روحی و روانی گوشت خوک:
خوک حتی نزد اروپائیان که از گوشت آن می‌خورند سمبل بی‌غیرتی است وحیوانی کثیف است. خوک در امور جنسی فوق العاده بی‌تفاوت و لا أبالی است و علاوه بر تأثیر غذا در روحیات که از نظر علمی ثابت شده است، تاثیراین غذا در خصوص لاأبالی گری در مسائل جنسی مشهود است.
یکی از نویسندگان می‌نویسد: خوک غیرت ناموسی ندارد و جفت خود را درمعرض خوک‌های نر دیگر قرار می‌دهد و حتی از این کار لذت هم می‌برد، که این صفات در گوشتش هم تاثیراتی دارد از این جهت اشخاصی که از آن تغذیه می‌کند همان صفات و اخلاق رذیله را پیدا می‌کنند.
ب) ضررهای بهداشتی و بیماری‌هایی که توسط خوک به انسان منتقل می‌شود:
برخی بیماری‌ها هستند که از جمله عوامل ابتلای به آنها گوشت خوک است و استفاده از گوشت خوک در ایجاد آنها موثر است:

خوک از خوردن چیزهای پلید حتی مدفوع خودش باکی ندارد لذا معده‌اش لانة اقسام میکروب‌هاست که به گوشت و خون و شیرش هم سرایت می‌کند.
اما برخی بیماری‌ها تنها علت آن، خوردن گوشت خوک است از جمله:
۱) »کرم کدوی خوک» که درعضلات و مغز خوک یافت می‌شود که انسان را دچارنارسائی‌هایی در دستگاه گوارش می‌کند.

ناگفته نماند که در کشورهای اسلامی در اثر مبارزه‌ی جدی اسلام، گوشت این حیوان مصرف نمی‌شود و لذا پیامدهای آن نیز کمتر به چشم می‌آید، اما در کشورهای غربی اروپا، آمریکا این ممنوعیت اعمال نمی‌شود ولی با این حال بسیاری از مردم از مصرف آن دوری می‌گزینند؛
حتی در برخی از کشورها مثل برخی قسمت‌های روسیه در اثر شیوع بیماری‌های مربوط به گوشت خوک (کرم ترکین یا ترشین) مصرف گوشت آن را ممنوع اعلام کرده‌اند و همچنین بیماری کرم کدوی خوک به صورت گسترده در جهان منتشر شده و در کشورهای اسلامی که گوشت خوک مصرف نمی‌کنند به ندرت دیده می‌شود.
۱) اسهال خونی؛ ۲) یرقان عفونی؛ ۳) انتامیب هیستولتیک، که انسان را به اسهال آمیبی مبتلا می‌نماید؛ ۴) بیماری شبه باد سرخ که در انسان به صورت لکه‌های سرخ و دردناک توأم با سوزش شدید روی دست‌ها ظاهر می‌شود؛ 5)تصلب مشرایین ـ دردهای مفصلی و مسمومیت‌ها و علت آن میزان زیاد چربی و اسیداوریک موجود در گوشت خوک می‌باشد ۲) »تری شینوز» این نیز کرم دیگری است که باعث خراشیدن و التهاب جداره امعاء و پیدایش جوش‌ها و دمل‌های پراکنده در تمام بدن و درد شدید عضلانی و سختی تنفس و ناتوانی در سخن گفتن و جویدن غذا و … می‌شود که تا به حال درمانی برایش پیدا نشده است ۳) استفاده از گوشت خوک، به علت ثقیل الهضم بودن معده را به زحمت می‌اندازد. نکته : در این باره اگر چه برخی از میکروب‏ها را با پیشرفت علمی و با ابزارهای مختلف بتوان از بین برد، اما اطمینان خاطر نسبت به نابودی تمامی موارد ضرر رسان مشکل است. چنان که ثابت شده برخی میکروب‏ها مثل ميكروبي كه در گوشت خوك وجود دارد (انگل تريشين)، پس از حرارت‏رسانی، سپر حرارتی [=هاگ] برای خود ایجاد می‏کنند، به طوری که تا 400 درجه سانتیگراد نیز می‏توانند مقاومت نمايند.
نتیجه
حکمت تحریم گوشت خوک را می‌توان پیشگیری از زیان مترتب بر گوشت خوک شمرد ولی این ضررهای بهداشتی و اخلاقی فقط می‌تواند به عنوان فلسفه و حکمت این حکم مطرح شود ـ نه علت انحصاری آن ـ و هنوز باید منتظر کشفیات جدید علمی در این باره باشیم.پس حرام‌ها و حلال‌های خداوند دارای مصلحت‌ها و حکمت‌هایی است که با پیشرفت علوم بدان‌ها بیشتر پی می‌بریم. به عبارت دیگر قرآن به برخی نکات اشاره می‌کند که علوم پزشکی و عقل آدمیان درصدر اسلم آنها را کشف نکرده بود که نمونه‌ی آن همین تحریم گوشت خوک است که برخی از مضرات و حکمت‌های آن اشاره شد.


الف - ابتدا باید تصریح نمود که معتبر‌ترین و رسمی‌ترین منابع فقهی برای «مقلدین»،‌ همین رساله‌های عملیه‌ است که توسط مجتهدین جامع الشرایط و مراجع عظما ارائه شده است. چرا که فهم و استخراج احکام (فقه)، (مانند: حقوق، پزشکی، داروشناسی و ...) یک رشته‌ی تخصصی است که مستلزم سال‌ها تحصیلات مقدماتی و تخصصی می‌باشد. لذا:

باید دقت شود که اخیراً در حملات سایبری و جوسازی‌ها بسیار سعی می‌شود که با سوء استفاده از ایمان مردم به اسلام، قرآن و احادیث، آنها را از مبانی و راه‌های عملی که «تقلید» یکی از اساسی‌ترین و علمی‌ترین آنهاست سوق دهند، چنان چه گویا می‌توانند با قرائت یک آیه یا یک حدیث، حکم فقهی آن را بیان دارند.

اسلام (به ویژه تشیع)، باب تفقه و اجتهاد را باز گذاشته است، راه برای هیچ کسی که می‌خواهد و می‌تواند بسته نیست. اما بدیهی است که تحصیل تخصصی در یک رشته از همگان بر نمی‌آید، لذا دستور این است که اگر نمی‌توانید خود فقیه و مجتهد شوید، در احکام (و البته نه در اصول) به فقیه و مجتهد رجوع کنید. چنان چه چون همگان نمی‌توانیم در پزشکی تحصیل نموده و متخصص شویم، به هنگام نیاز و ضرورت به پزشک رجوع می‌کنیم و نسخه‌ی پزشک نیز جهت عمل ارائه می‌شود و اگر از پزشکی سؤال شود که چرا فلان دارو برای فلان بیماری، فلان تأثیر را دارد، یا چرا آن را تجویز کردید، خواهد گفت: لطفاً دست کم 10 الی 15 سال در رشته‌های داروشناسی یا پزشکی تحصیل نمایید تا بفهمید چرا؟

فقه هم این گونه است. پس معتبرترین و رسمی‌ترین سند برای نجاست خوک و سگ، همان احکام مندرج در رساله‌ها می‌باشد که بر اساس فهم و استخراج از قرآن، حدیث و ...، بیان گردیده است.

ب – پس از توجه به نکته‌ی مهم فوق، دانستن معنای «نجس» در اصطلاح فقهی حایز اهمیت است. دقت شود که «نجس» با کثیف یا میکروب متفاوت است. چنان چه آب روانی که رنگ و بوی آن تغییر نکرده باشد، پاک است، اما تمیز نیست و نوشیدن آن به لحاظ بهداشت و سلامت جایز نمی‌باشد. و یا الکل خود از بین برنده‌ی میکروب است، ولی پاک نیست.

«نجس» که گاهی با واژه‌ی «رجس» به معنای پلیدی از آن یاد می‌شود، در اصطلاح فقهی به چیزی می‌گویند که به لحاظ ظاهر و نیز باطن زیانبار و خطر ساز است، خواه ضرر آن متوجه ظاهر انسان (بدن) گردد و یا متوجه امور و جبنه‌ی غیر مادی، مانند: روحی، روانی، اخلاقی و ... و یا هر دو. لذا حکم نجاست و اطلاق آن به چیزی، سبب می‌شود که انسان در ارتباط و تماس با آن جوانب لازم احتیاط و چارچوب‌های خاصی را رعایت نماید. چنان چه خداوند متعال در قرآن کریم مشرکین را نیز «نجس» قلمداد می‌نماید و نزدیک شدن آنان به مسجدالحرام (کعبه) را ممنوع اعلام می‌دارد:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ حَكيمٌ» (28)

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! مشركان نجس‌اند و بعد از امسال ديگر نبايد به مسجد الحرام نزديك شوند، و اگر از فقر مى‏ترسيد زود باشد كه خدا اگر بخواهد از كرم خويش شما را توانگر كند كه خدا دانا و شايسته‏كار است.

ج – اما درباره نجس بودن خوک و سگ روایات مستند و صحیح بسیاری که منبع فقه می‌باشند وجود دارد که به عنوان نمونه به ذکر چند روایت بسنده می‌گردد:

ج/1: «أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْكَلْبِ فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ لَا يُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِكَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ»

از امام صادق (ع) دربارۀ سگ سؤال شد. آن حضرت فرمودند: نجس است. آب نیم خوردۀ سگ را دور بریزید و با آن وضو نگیرید، ظرف آب را ابتدا با خاک و سپس با آب بشویید. (وسائل الشیعة، ج 3، باب نجاست کلب، ص 415 – 418 و باب نجاست خنزیر، ص 418- 419)

ج/2: «أَسْأَلُهُ عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْخَمْرُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ أَ يُصَلَّى فِيهِ أَمْ لَا فَإِنَّ أَصْحَابَنَا قَدِ اخْتَلَفُوا فِيهِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ صَلِّ فِيهِ فَإِنَّ اللَّهَ إِنَّمَا حَرَّمَ شُرْبَهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ لَا تُصَلِّ فِيهِ فَكَتَبَ (ع) لَا تُصَلِّ فِيهِ فَإِنَّهُ رِجْسٌ».

از امام (ع) دربارۀ حکم لباسی که به شراب و گوشت خوک برخوردکرده سؤال کردم، آیا می شود در این لباس نماز خواند...، حضرت در جواب پاسخ فرمودند، خیر. با این لباس نماز نخوان، چراکه نجس (پلید) است. (همان مدرک)

ج/3: «في خبر ابي سهيل عن ابي عبدالله(ع) سألته عن لحم الکلب؟ فقال: هو مسخ، قلت: هو حرام؟ قال هو نجس ... يقولها ثلاثاً»

از امام صادق(ع) درباره گوشت سگ سؤال شد، فرمودند از حيوانات مسخ شده است، عرضه داشتم حرام است، فرمود: نجس است و اين کلمه را سه بار تکرار فرمود.»

در روايت ديگر نيز از آن حضرت وارد شده است که فرمودند: «إنه رجس نجس، سگ پليد و نجس مي باشد.»

(وسائل الشيعه، حر عاملی، قم، مؤسسه آل البيت، چاپ دوم، 1414هـ . ق، ج 3، باب 12، ح 2، 6)

ج/4: در روايتي از امام رضا عليه السلام در مورد خوک آمده است:

«أنه مشوه جعله الله تعالى عظة للخلق و عبرة و تخويفا و دليلا على ما مسخ على خلقته و لأن غذاؤه أقذر الأقذار مع علل كثيرة».

علت حرمت گوشت خوک آن است که خوک حيوانی مشوه (زشت صورت و زشت سيرت و زشت رفتار و زشت خلق) است. خداوند خوک را برای عبرت گيری انسان ها و ترساندن آنها از اعمال زشت آفريد (خوک جز حيوانات مسخ شده و نشان دهنده سيرت انسان هاي گنهکار است) و علت ديگر آنکه غذاي او کثيف ترين غذاهاست و علل بسيار ديگر که در خو ک وجود دارد».

(علل‏الشرائع 2 484 237- باب العلة التي من أجلها حرم الخنزير)

د – اما در مورد علل نجاست سگ و خوک و هر نجس یا حرام دیگری که در احکام بیان شده است، ابتدا دقت شود که چون احکام از منبع علم و حکمت الهی که حد و نهایتی ندارد و انسان و همه چیز را او خلق نموده و به تأثیر و تأثر هر ارتباطی آگاه می‌باشد صادر شده است، چرایی یا علت یک حکم به یک یا دو موضوع بر نمی‌گردد که اگر انسان آن را کشف کرد، بگوید همه‌ی علل را فهمیدم و اگر احیاناً آن را برطرف نمود، مدعی شود که پس دیگر این حکم جایگاه و ضرورتی ندارد.

به عنوان مثال: شاید در هزار سال پیش، علم آن قدر پیشرفت نکرده بود که به لحاظ فیزیکی مضرات خوک را کشف کند و مردم چون با عقل و استدلال خدا، پیامبر (ص)، قرآن و ... را پذیرفته بودند، احکام را نیز تابع بودند. پس از مدتی علم به وجود نوعی کرم در گوشت خوک پی‌برد. بسیاری گفتند: لابد علت حرام و نجس بودند همین بوده است، پس از مدتی به یمن پیشرفت تکنولوژی توانستند آن کرم را از بین ببرند. آیا خوک حلال و پاک شد؟! خیر. دوباره قرن یا قرونی گذشت تا علم به مضرات دیگری پی‌برد و برخی گفتند: لابد علت همین است. و دوباره پیشرفت تکنولوژی انسان را قادر ساخت تا آنها را نیز از بین ببرد. آیا حلال و پاک شد؟ باز هم خیر. چرا که بیان این حرمت و نجاست، مشروط به چیزی نبود که اگر آن حذف شود یا از بین برود، حکم تعلق نگیرد. بلکه به طور کلی حرام و نجس اعلام شده بود.

اکنون دانشمندان ضمن آن که «خوک» را ناقل بیماری‌هایی چون: مرض لادرری در کشورهائی که (مثل آلمان و آمریکا) گوشت خوک زیاد مصرف می‌شود مبتلای بسیاری دارد – بیماری‌های معدوی به خاطر دیر هضم بودن – وجود سمی که در اصطلاح علمی آنرا بوتولیسم می‌نامند - مرضی که از کرم تریکین حاصل میگردد و به نام تریکیوز مشهور است (این مرض در کشورهایی چون آلمان بسیار و در کشورهای اسلامی اصلاً دیده نشده است) – مرض دشواری مضغ، بلع و تنفس – روماتیسم، کوفتگی عضلات و نوعی بیماری عضلانی که موجب مرگ ظرف مدت 5 روز می‌گردد و ...، به کشف جدیدی دست یافته‌اند که هیچ پیشرفت علمی نمی‌تواند آن را از بین ببرد.

این دانشمندان (به ویژه انگلیسی) با انجام آزمایشات فراوان (و به ویژه با گوشت مرغ) دریافتند که «گوشت هر حیوانی، طینت آن حیوان را به خورنده منتقل می‌نماید». و بدیهی است که طینت حیوان قابل از بین بردن نیست، چرا که خلقتش بر این اساس است و نقش آن نیز در عالم خلقت و اکوسیستم و آن چه می‌کند نیز بر اساس همین طینت است.

لذا توجه می‌کنیم به حدیث پیامبر اکرم (ص) که به رغم منع اسلام از ترک خوردن گوشت، حتی درباره‌ی گوشت حلال نیز می‌فرماید: «شکم خود را قبرستان لاشه‌ی حیوانات نکنید». و امروزه علم پزشکی و تغذیه نیز ضمن آن که ترک خوردن گوشت را جایز نمی‌داند، زیاده روی در آن را نیز مضر بر شمرده است.

در مورد سگ نیز ضمن تثبیت موجبات بیماری‌هایی چون: جرب ، کچلی و امراض جلدی که در اثر قارچ‌ها به وجود می آید ، هاری و بالاتر از همه مرض کرم کدوی سگ ، انتقال انواع شپش‌ها از سگ به انسان ، سرایت سل و غیره، ثابت شده است که حتی بیماری‌های سگ به انسان منتقل می‌گردد. حتی در آب دهان سگ میکروب‌هایی وجود دارد که (چنان چه در احکام اسلامی بیان شده است) به جز با خاک مال کردن از بین نمی‌رود.

ھ – آن چه بیان شد، فقط مضرات فیزیکی یا جسمی حیوانات حرام یا نجسی مانند سگ و خوک بود و با دقت به آن چه در ابتدا بیان گردید، معلوم می‌شود که فرض به از بین رفتن تمامی این بیماری‌ها (اگر چه طینت قابل تغییر نیست)، سبب امید به حلیت و پاکی آنها نمی‌شود، چرا بشر پس از قرن‌ها به این مضرات پی‌برده و قطعاً مضرات دیگری هم هست که بشر قرن‌ها بعد پی‌خواهد برد، اما مضرات روحی، روانی، اخلاقی و ... به مراتب بیشتر است.

اولین ضرر و زیان بزرگ و مهلک روحی، روانی و معنوی، از ناحیه‌ی سبک شمردن و یا نادیده گرفتن حکم خدا و ترجیح محبت غیر و آن هم محبت «سگ و خوک» به محبت عبادت و اطاعت پروردگار منان متوجه انسان می‌شود.

ضرر مهلک بعدی، ریشه در حقارت روحی و تعلقات و به ویژه محبت آدمی که شاکله‌ی او را می‌سازد، به خاطر انس با یک حیوان، آن هم حیوان پلید و نجس دارد.

به عنوان مثال: در سگ، صفات خوبی وجود دارد (خداوند هیچ چیز بدی نیافریده است، بلکه چگونگی ارتباط و نحوه‌ی بهروری به خوب و بد تقسیم می‌گردد). در سگ حتی صفاتی وجود دارد که برای انسان حسنه محسوب می‌گردد. مانند: وفاداری، منعم شناسی، شاکر بودن و ... .

همین صفات سبب مساعدت زمینه برای انس می‌گردد و این انس و صمیمت، انسان را خوار می‌کند. جالب بدانید در آلمان که بیشتر از سایر ملل اروپایی انس با سگ وجود دارد و معمولاً کودکان از همان ابتدا با سگ‌شان مأنوس و بزرگ می‌شوند، رذیله‌ی اخلاقی بسیار مخرب و مهلکی بروز یافته است. بسیاری از آلمانی‌ها می گویند: «ما سگ‌مان را بیشتر از خانواده‌ی خود دوست داریم، چرا که آنها می‌روند، اما این می‌ماند!» لذا، تنها مونس، همدم، همراز، یار وفادار و محبوب یک آلمانی (و بسیاری دیگر در آمریکا و اورپا)، یک سگ است! حال از چنین انسانی در زمینه‌ی رشد و بروز استعدادهای انسانی، اخلاقی، اجتماعی و ... چه انتظاری می‌رود؟!

البته ناگفته نماند که هم خوابی با سگ که قابل تعلیم و انس نیز می‌باشد (به ویژه در جامعه‌ی زنان و دختران اروپایی) از حد اتفاق نادر گذشته و به یک رفتار طبیعی مبدل شده است. و جالب است که از بدترین فحش‌ها در همان آلمان – به خاطر رذیلت‌هایی که از این دو حیوان می‌شناسند، « Hund - سگ» و «Schwein – خوک» می‌باشد.

و – در خاتمه باید دقت کنیم که اگر نسبت به چیزی که حرام، معصیت، نجس و اعلام شده و به دوری یا پرهیز آن توصیه شده‌ایم علاقه‌ای در خود احساس کردیم، نباید به دنبال راه‌کاری باشیم که به نوعی آن را حلال نماییم و یا چون راه‌کاری پیدا نکردیم، آیات، احادیث، روایات و احکام را مردود یا مشتبه بخوانیم. ریشه‌ی همه‌ی انحرافات از همین محبت‌های ساده و بی‌ارزش و راه‌کارهای اشتباه آغاز می‌گردد.

همه‌ی امتحان خدا، نسبت به چیزهایی است که ما به آن علاقه پیدا می‌کنیم، نه آن چه ذاتاً بدمان می‌آید و یا از آن متنفریم. لذا اگر حکم خدا را ترجیح دادیم، یک درجه رشد می‌کنیم و به کمال و انسانیت تمام نزدیک‌تر می‌شویم.

مهم این است که می‌توانیم امر خدا را ترجیح دهیم و در ارتباط با آن چه به آن علاقه داریم، چارچوب‌های را رعایت کنیم، یا خیر، بلکه نفس بر ما غلبه دارد.

در مورد مساله شطرنج،چون یک مساله فقهی میباشد و ممکن است آراء مراجع در این زمینه متفاوت باشد لذا باید به مرجع خود رجوع کنید.

باغ بهشت;334852 نوشت:
حکمت تحریم گوشت خوک را می‌توان پیشگیری از زیان مترتب بر گوشت خوک شمرد ولی این ضررهای بهداشتی و اخلاقی فقط می‌تواند به عنوان فلسفه و حکمت این حکم مطرح شود ـ نه علت انحصاری آن ـ و هنوز باید منتظر کشفیات جدید علمی در این باره باشیم.پس حرام‌ها و حلال‌های خداوند دارای مصلحت‌ها و حکمت‌هایی است که با پیشرفت علوم بدان‌ها بیشتر پی می‌بریم. به عبارت دیگر قرآن به برخی نکات اشاره می‌کند که علوم پزشکی و عقل آدمیان درصدر اسلم آنها را کشف نکرده بود که نمونه‌ی آن همین تحریم گوشت خوک است که برخی از مضرات و حکمت‌های آن اشاره شد.

با تشکر از شما دوست گرامی. مطلب بسیار مفیدی بود و استفاده کردیم.
منتها بحث سر چیز دیگری است. خیلی از مواد غذایی امروز ساخته شده اند. خیلی ها در قرآن اصلا نیامده است. میوه های بسیاری در جهان وجود دارد که نه تنها در قرآن که ممکن است حتی من و شما هم امروز اسم آنها را هم ندانیم. گیاهان بسیاری هم به همین ترتیب وجود دارند. حال اگر قرار است ما به حکم خدا عمل کنیم چگونه بفهمیم که این مواد برای ما ضرر دارند یا خیر. غیر از این است که بر اساس علم روز عمل می کنیم. خوب در مورد گوشت خوک هم می توانیم بر اساس علم روز عمل کنیم. اگر خدا می خواسته مواردی را که در دنیا به انسان ضرر می رساند بگوید خوب نمی دانسته که مسلمانانی هم ممکن است در سایر نقاط جهان وجود داشته باشند؟ آیا به فکر آنها نبوده است؟ قرآن صرفا در مورد مواردی سخن به میان آورده که شناخته شده برای اعراب آن زمان بوده. همین. با پیشرفت ارتباطات و سفرهای بلند مسلمانان با مسایل متعددی روبرو شدند که در قرآن و روایات نیامده است. در این جور موارد مراجع تقلید به قاعده لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام بسنده کرده و شناختن ضرر را هم به عهده مکلف و بر اساس علم روز سپردند. ولی آیا به قول شما علم روز قادر به شناخت کامل ضرر های تمام مواد غذایی روی کره زمین هست؟ مسلما خیر.
لذا به اعتقاد بنده حرمت گوشت خوک هم بر اساس شواهد تجربی آن زمان صورت گرفته و اتفاقا شارع هم بر اساس همین شواهد تجربی حکم حرمت صادر کرده است.
می دانیم که شکل گیری روان انسانها به عوامل بسیار زیادی مرتبط است که گوشت خوک در مقایسه با آنها بسیار کم تاثیر تر است. امروزه در همین جامعه اسلامی خودمان انسان های بی غیرت فراوانی می بینیم که گوشت خوک مصرف نمی کنند. در مورد درنده خویی و وحشی گری هم تا آنجا که بنده می دانم اقوام مسلمانی هستند که از این خصوصیت ببشتر بهره مندند!
فراموش نشود بحث اصلی پیرامون گوشت خوک نیست. در مورد مسایل روز جامعه است.

باغ بهشت;334853 نوشت:
اگر از پزشکی سؤال شود که چرا فلان دارو برای فلان بیماری، فلان تأثیر را دارد، یا چرا آن را تجویز کردید، خواهد گفت: لطفاً دست کم 10 الی 15 سال در رشته‌های داروشناسی یا پزشکی تحصیل نمایید تا بفهمید چرا؟

با سلام.

خیر این طور نیست. اگر پزشکی به شما چنین پاسخ داد شک کنید که سواد درست و حسابی ندارد.
در علم پزشکی و پرستاری استاندارد و مدرن امروزی پزشک حتی مراحل جراحی را در حین یا قبل از عمل جراحی برای بیمار توضیح می دهد و به سؤالات او به زبان ساده اما دقیق پاسخ می گوید. به نظر حقیر اگر پزشکی نمی تواند یا نمی خواهد به شما در مورد تجویزش توضیح قابل فهمی بدهد، یا برای بیمارش ارزشی قائل نیست یا این که می ترسد از ضعف علمی او مطلع شوید که در هر دو صورت شایسته اعتماد و اطاعت نیست.

موفق باشید.:Gol:

با سلام
همانطور که اطلاع دارید به دلیل تورم اخیر بسیاری از هزینه ها بالا رفته که یکی از این موارد هزینه حج تمتع است.

حال سوال من این است که ،
به شخصی سالها پیش ارث رسیده و همان موقع امکان رفتن به حج با این پول وجود داشته و در نتیجه شخص مورد نظر ، برای حج تمتع نام نویسی کرده و امسال نام او جزو افراد واجد شرایط درآمده ولی همانطور که می دانید هزینه ها نسبت به پارسال بیش از 2 برابر شده نزدیک 12 میلیون (در حالی که پارسال 4.5 بود)، حال تکلیف چنین افرادی چیست؟؟؟؟

مرجع تقلید: باقی به امام خمینی

موضوع قفل شده است