تکلیف چرا؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تکلیف چرا؟

سلام
معمولا سراغ هر دینی برید در آن تکالیفی برای مومنین به آن دین وجود دارد، ولی این را هم می دانیم که خدا به انجام این تکالیف از سوی ما نیاز ندارد و اینها برای کمال انسلن ها وضع شده اند.حالا یک سوال نمی شد از راه دیگری انسان به کمال می رسیدند نه از راه انجام یا ترک یعضی کارها؟؟؟؟

با سلام

دوست عزيز و قديمي جناب نارنج

به نظرم اكر نكاه خود را به واژه حق و تكليف منطقي كنيم اين سوال شايد پيش نيايد
هيچ حقي در دنيا بدون تكليف نيست و هيچ تكليفي بدون حق نيست.

تكليفي كه بدون حقوق باشد تكليف نيست.

حق و تكليف دو روي يك سكه اند و هركسي نسبت به چيزي حقي دارد در مقابل تكاليفي را هم برعهده خواهد

مثلا استاد حقوقي نسبت به شاگردان دارد(يعني شاكردان حقي بر كردن استاد دارند) كه تدريس درست داشته باشد و .....و همين استاد چون حقوقي نسبت به شاگردان دارد(اين حقوق شاكردان تكاليفي را برعهده انها مي كذارد كه ان تكاليف را استاد از انها مي خواهد) كه شاگردان خوب درس بخوانند و....

و همين طور حق شاكردان نسبت به استاد تكاليفي را برعهده استاد مي اورد كه تدريس خوبي داشته باشد(دقت كنيد)

دين تكليفي بر عهده دارد كه بايد انها را نسبت به پيروانش ادا كند چه در اين دنيا و چه در اخرت (در اين دنيا مي شود ثمرات عمل به دين ودر اخرت هم مي شود ثواب و.....)

و همين طور تكاليف دين نسبت به ما حقوق ماست نسبت به دين (دين كه از ما تكاليفي مي خواهد يعني ما ديني را بايد نسبت به دين ادا كنيم و اعمال ما مي شود تكليفي كه دين از ما خواسته است)

حقوق دين نسبت به ما تكاليف ماست نسبت به دين و از طرفي تكاليف دين نسبت به ما حقوق ماست نسبت به دين

اين طور نيست كه فقط ما مكلف باشيم و حقوقي نداشته باشيم اصلا هر حقي تكليفي را بدنبال دارد و هر تكليفي حقوق زاست

پس دين اكر از ما تكليفي خواسته قطعا حقوقي نسبت به ما دارد و بايد حق ما را ادا كند و ان ثواب در دنيا و اخرت است

و اگر ما حقوق بر عهده دين داريم بايد تكاليف خود را درست انجام دهيم

با اين تشريح اين طور نيست كه ما فقط تكليف داشته باشيم و حقوقي نداشته باشيم

narenj;8497 نوشت:
حالا یک سوال نمی شد از راه دیگری انسان به کمال می رسیدند نه از راه انجام یا ترک یعضی کارها؟؟؟؟

خوب حال جواب شما:

ما كجا فقط تكليف انجام مي دهيم و حقوق نداريم مكر اين قواعد بدي است

چرا قبول نمي كنيم قوانين بازي توسط حكيم اعظم خداي تبارك خوب چيده شده است گويا ما به مسايل واقف نيستيم

اگر به تكاليف خود اشنا باشيم و خوب انجام دهيم خداوند حق كسي را زايل نمي كند چون عادل است.

در ثاني راه بهتر از اين سراغ داريد يا كساني سراغ دارند

كساني كه دنبال دين نيستند تكاليف را انجام مي هند و حقوقي نسبت به انها دارند گويا ملتفت مساله نيستند

مطلبی در موضوع سئوال شده در آدرس ذیل آمده است ، امید که مفید فائده باشد .

http://askdin.com/showthread.php?t=427


اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة

با سلام

نارنج عزيز

جواب ندادين؟

طاها;8498 نوشت:
خوب حال جواب شما:

ما كجا فقط تكليف انجام مي دهيم و حقوق نداريم مكر اين قواعد بدي است

چرا قبول نمي كنيم قوانين بازي توسط حكيم اعظم خداي تبارك خوب چيده شده است گويا ما به مسايل واقف نيستيم

اگر به تكاليف خود اشنا باشيم و خوب انجام دهيم خداوند حق كسي را زايل نمي كند چون عادل است.

در ثاني راه بهتر از اين سراغ داريد يا كساني سراغ دارند

كساني كه دنبال دين نيستند تكاليف را انجام مي هند و حقوقي نسبت به انها دارند گويا ملتفت مساله نيستند

سلام
در این زمان با یاین شرایط و امکانات این بهترین روش است و تنها ترین روش ولی فکر نمی کنید و عدالت اوست باعث اطمینان و آرامش می شود ولی همو می توانست راه دیگری را تعریف کند چون او قدرت مطلق است چ.ن او حکیم است و بهترین راه را انتخاب می کند پس نظام تکالیف له این صورت بهترین است.
این حرف ها درست پس چرا ادم ها دنبال معنویت بدون تکلیف می روند و به عبارت بهتر راحت طلب هستند؟
نکته: جواب شما برای من که ابن مبانی را فبول دارم قابل قبول است ولی در مورد کسی که خیلی چیزها را قبول ندارد و یا به علت ضعف مبانی نمی تواند قبول کند مستدل و قانع کننده نیست.

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم:Gol::Gol:
[=arial]:Sokhan:خداوند فیاض بالذات وعلی الاطلاق است انسان را خلق کرد و از آفرینش او هدف داشت چرا که خیر او بر شرش غلبه دارد ومحال است کمالی قابل ایجاد باشد و خداوند او را نیافریند.و فرمود :وماخلقت الجن والانس الا لیعبدون؛1.جن وانس را نیافرید مگر برای عبودیت که بسیار فراتر از عبادت است.

در اینجا دو چیز داریم خلق هدفمند +بیان هدف.آیا ابزار های معرفتی انسان (عقل:Sham: و تجربه:Sham:)در تحقق این هدف کافی است .اگر پاسخ مثبت باشد چرا امروزه می بینیم با وجود پیشرف علم و تکنولوژی ،که در سایه این ابزارهابه دست آمده مشکلات و معضلات عدیده ای فراروی آدمی قد علم کرده است و نه تنها به کمال نرسیده که به دره حیوانیت رسیده است ؛اولئک کالانعام بل هم اضل؛2.

و اگر جواب منفی است پس ادعاء خداوند چگونه تحقق عینی می یابد،او که حکیم است وسخن وفعل بیهوده از وی سر نمی زند.عقل حکم میکند به اقتضاء عدالت الهی منبع شناختی دیگری خداوند از روی لطف و عنایتش به انسان در اختیار او قرار دهد تا آدمی به کمال مطلوب برسد که همانا وحی تحریف ناشده (:Sham:قران:Sham:)است .از روی لطف اوامر و نواهی الهی در قالب وحی به انسان به وسیله بندگان برگزیده اش ابلاغ می شود تا با شناخت و عمل به آن کمال نهایی انسان تحقق یابد .

بنابراین خدا لطف کرده که به ما تکلیف داده تا راه درست زیستن را به دست آوریم و غیر از این راه ،هیچ راه دیگری نیست چرا که نظام تکوین ،نظام احسن است و بهتر از این نوع هیچ گاه قابل تصور نیست چه رسد اینکه به وجود آید.

[=arial]1-ذاریات،56.
[=arial]2-اعراف،179.:Gol::Gol::Gol:

narenj;8648 نوشت:
[=&quot]در این زمان با یاین شرایط و امکانات این بهترین روش است و تنها ترین روش[/]

[=&quot]با سلام و تشكر از زمزم عزيز[/]

[=&quot]خوب اكر بهترين روش هست كه هست پس دنبال چه هستيم و اگر تنهاترين روش است پي ديكر راهي نيست كه رويم همين است و بس[/].

narenj;8648 نوشت:
[=&quot]فکر نمی کنید و عدالت اوست باعث اطمینان و آرامش می شود[/]

[=&quot]هر چه كه از طرف خداوند باعث اطمينان قلب ما شود و ما را به ايشان نزديك گند خوب است و مفيد پس مشكل چيست؟[/]

narenj;8648 نوشت:
[=&quot]همو می توانست راه دیگری را تعریف کند چون او قدرت مطلق است چ.ن او حکیم است و بهترین راه را انتخاب می کند[/]

[=&quot]طبق فرموده هاي جناب زمزم اين صورت بهترن صورت خلق جهان است و خداوند كمال محض است و امكان ندارد چيز خلق ناقص كند --براي اينها مباني اعتقادي قوي تري داريم به جاي خود[/]----

narenj;8648 نوشت:
[=&quot]این حرف ها درست پس چرا ادم ها دنبال معنویت بدون تکلیف می روند و به عبارت بهتر راحت طلب هستند؟[/]

[=&quot]سوال كرده و جواب داده ايد خيلي عوامل مي تواند دااشته باشد يكي راحت طلبي است يكي انحراف از راه راست يكي دشمني است يكي هوا و هوس است يكي لجاجت است و.....كه باز نياز به بحث دارد[/].

narenj;8648 نوشت:
[=&quot]جواب شما برای من که ابن مبانی را فبول دارم قابل قبول است ولی در مورد کسی که خیلی چیزها را قبول ندارد و یا به علت ضعف مبانی نمی تواند قبول کند مستدل و قانع کننده نیست[/].

[=&quot]بحثي كه كذشت خودش مباني است و نيازمند مباني ديكري نيست.
حق و تكليف و بحث ما كاملا عقلي بود و نه درون ديني
[/] .

[=&quot]ثانيه اگر اينها را نيازمند مباني ديكري مي دانيد خوب كسان ديكر بروند و مباني خودشان را تقويت كنند و بعدا اين بحث ها را پي كيرند [/]

[=&quot]اين دليل و استدلال اس كه[/]

narenj;8648 نوشت:
[=&quot]کسی که خیلی چیزها را قبول ندارد و یا به علت ضعف مبانی نمی تواند قبول کند مستدل و قانع کننده نیست[/].

[=&quot]چون خيلي چيز ها را قبول ندارد پس حرف ما مستدل نيست [/]؟؟؟!!!!

[=&quot]نارنج عزيز مستدل و غير مستدل بودن حرف به قبول كردن و نه كردن چيز هاي ديكر نيست كه چون طرف چيز هاي ديكر را قبول ندارد و مباني محكمي ندارد پس سخن ما مستدل نيست !!!!! عجب[/]!!!!!

[=&quot]اشكال بايد به بحث وارد شود نه چيز هاي ديگر[/]

طاها;8653 نوشت:
خوب اكر بهترين روش هست كه هست پس دنبال چه هستيم و اگر تنهاترين روش است پي ديكر راهي نيست كه رويم همين است و بس

دنبال یقین و اطمینان
طاها;8653 نوشت:
هر چه كه از طرف خداوند باعث اطمينان قلب ما شود و ما را به ايشان نزديك گند خوب است و مفيد پس مشكل چيست؟

رسیدن به ایمان این چنینی راحت نیست، خیلی ها علم دارند ولی یقین و اطمینان نه!!!
طاها;8653 نوشت:
ثانيه اگر اينها را نيازمند مباني ديكري مي دانيد خوب كسان ديكر بروند و مباني خودشان را تقويت كنند و بعدا اين بحث ها را پي كيرند

تعجب کردم من فکر می کنم نحوه جواب دادن باید طوری باشد که هر کس، هر حق جویی که جواب را می بیند قانع شود چه خالی ذهن و فاقد مبانی یا با مبانی ضعیف و چه افرادی که مبانی دارند.
یکی از ویژگی های زیبای دین ما پاسخ گو بودن آن است به هرکسی متناسب با فهم و اعتقاداتش و این ویژگی را می توان در ائمه و اولیایی دین و حتی علمای عصر حاضر هم دید.
جواب هر چقدر مستدل تر میزان قبول پرسش گر بیشتر می شود.

narenj;8713 نوشت:
[=&quot]دنبال یقین و اطمینان[/]

[=&quot]با سلام[/]

[=&quot]نمي دانم ، اكر دنبال يقين هستيد و اطمينان چرا از راه هاي ديكر وارد نمي شويد[/].

[=&quot]بحث حق و تكليف بحث عقلي است و به نظر مطالب بالا بيان كننده موضوع بود[/].
[=&quot]خوب از چه جيز مي خواهيد به يقين برسيد بنده متوجه نمي شوم(لطفا توضيح دهيد[/])

narenj;8713 نوشت:
[=&quot]رسیدن به ایمان این چنینی راحت نیست، خیلی ها علم دارند ولی یقین و اطمینان نه[/]!!!

[=&quot]خوب ،اره ، قبوله ، ولي بايد براي رسيدن به يقين هم از راه خودش رفت اين كه رسيدن به يقين راحت نيست را هم قبول دارم[/]

narenj;8713 نوشت:
[=&quot]تعجب کردم من فکر می کنم نحوه جواب دادن باید طوری باشد که هر کس، هر حق جویی که جواب را می بیند قانع شود چه خالی ذهن و فاقد مبانی یا با مبانی ضعیف و چه افرادی که مبانی دارند[/].

[=&quot]چرا تعجب؟؟؟[/]

[=&quot]سركار سلسله مباني را قبول ندارند؟ مثلا مي خواهيم در مورد يكي از مسايل فقهي بحث كنيم اين نياز به مباني ندارد ما نبايد اول خدا و بعد رسول و بعد امام و بعد .......راثابت كنيم تا برسد به اين كه اين حكم از طرف خداست [/]

[=&quot]طبق فرموده شما بايد فردي يك حكم را بردار و بكويد بنده نامسلمانم و اين را بايد برايم ثابت كنيد والا اشتباه مي كوييد خوب اين كه نمي شود مي كوييم اين سلسله مباني دارد كه بايد اول انها ثابت شود تا برسيم به اين مساله [/]

narenj;8713 نوشت:
[=&quot]یکی از ویژگی های زیبای دین ما پاسخ گو بودن آن است به هرکسی متناسب با فهم و اعتقاداتش و این ویژگی را می توان در ائمه و اولیایی دین و حتی علمای عصر حاضر هم دید[/].

[=&quot]در مورد مطلب شما هم بله درست مي فرماييد اسلام براي هر كسي در هر سطحي مطلب دارد و تكلم الناس قدر عقولهم را به خوبي كفته ولي اين هم شرايط دارد كه رعايت سلسله مباني و معارف يكي ان شرايط است[/]

narenj;8713 نوشت:
[=&quot]جواب هر چقدر مستدل تر میزان قبول پرسش گر بیشتر می شود[/].
[=&quot]هركجاي جواب مستدل و منطقي نيست بفرماييد بنده در خدمتم[/]

سلام

طاها;8758 نوشت:
نمي دانم ، اكر دنبال يقين هستيد و اطمينان چرا از راه هاي ديكر وارد نمي شويد

بهتر از پرسیدن و بحث کردن راه دیگری می شناسید معرفی کنید.

طاها;8758 نوشت:
بحث حق و تكليف بحث عقلي است

خوب بحث عقلی هست برای همین نیاز به مبانی داره احکام نیست که تعبدی قبولش کرد.درست فرمودید که
طاها;8758 نوشت:
مثلا مي خواهيم در مورد يكي از مسايل فقهي بحث كنيم اين نياز به مباني ندارد ما نبايد اول خدا و بعد رسول و بعد امام و بعد .......راثابت كنيم تا برسد به اين كه اين حكم از طرف خداست

ولی فکر نمی کنید تا کسی مبانی را قبول نکرده گفتن احکام بی معنیه. توی دین ما عقاید تقلیدی و تعبدی نیست بلکه تحقیقی ولی وقتی این مبانی پذیرفته شد احکام و اعمال تعبدی است.
طاها;8758 نوشت:
تكلم الناس قدر عقولهم

من هم همین را می خواهم. وقتی سایت عمومیه و همه سر می زنند باید برای کسی که توی مبانی مشکل داره هم قابل استفاد باشه و با پیش فرض قبول مبانی جواب داده نشه.
طاها;8758 نوشت:
با اين تشريح اين طور نيست كه ما فقط تكليف داشته باشيم و حقوقي نداشته باشيم

من روی حقوق، بودن یا نبودنش بحثی ندارم سوالم تکلیف چرا و چرا به این نحو؟
طاها;8758 نوشت:
كساني كه دنبال دين نيستند تكاليف را انجام مي هند و حقوقي نسبت به انها دارند گويا ملتفت مساله نيستند

به نظر شما این استدلاله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

narenj;8804 نوشت:
بهتر از پرسیدن و بحث کردن راه دیگری می شناسید معرفی کنید.

با سلام

بنده اصلا منظورم اين نيست كه نپرسيد و سوال و جواب نباشد بلكه منظورم اين است كه به بحث شايد ربطي نداشت و در جاي ديگر و با راهكار هاي ان به يقين مي توان رسيد و در مطلب بالا هم تاكيد شد.

narenj;8804 نوشت:
ولی فکر نمی کنید تا کسی مبانی را قبول نکرده گفتن احکام بی معنیه. توی دین ما عقاید تقلیدی و تعبدی نیست بلکه تحقیقی ولی وقتی این مبانی پذیرفته شد احکام و اعمال تعبدی است.

براي همين است كه بنده اوردم كه اولا بايد مباني درست و چيده شود خوب تا اينجا كه شما هم قبول داريد.

بنده هم اين را به عنوان مثال اوردم نه دليل كه سركار جواب مي دهيد.

narenj;8804 نوشت:
من هم همین را می خواهم. وقتی سایت عمومیه و همه سر می زنند باید برای کسی که توی مبانی مشکل داره هم قابل استفاد باشه و با پیش فرض قبول مبانی جواب داده نشه.

خوب االحمدلله تا اينجا هم نظريم .

عموميت سايت نشان از هم سطح بودن كاربران كه نيست مطالب به صورت عمومي طرح مي شود شايد مطلبي از سطح كاربري بالاتر باشد و كاربري سطح علمي بالاتري داشته باشد تقصير ما كه نيست

عموميت سايت نشان از اين است كه هر كسي در هر سطحي كه بخواهد مي تواند مباحثه كند

.

narenj;8804 نوشت:
به نظر شما این استدلاله؟

اين كه فرموديد منظورم اين بود كه هر كسي به هر طريقي كه در اين دنيا زندگي كند بالاخره با كساني سر كار دارد و دين و مكتب و ايين و قوانيين دارد خوب در مقابل هر تكليفي كه انجام مي دهد حقوقي دارد و همچنين نسبت به حقوق كه دارد تكاليفي به عهده اش است منظورم اين است

سركار اين را قبول ندارند اين طور نيست؟؟؟؟

narenj;8804 نوشت:
من روی حقوق، بودن یا نبودنش بحثی ندارم سوالم تکلیف چرا و چرا به این نحو؟

خوب رسيديم به سر بحث كه:تكليف چرا؟

بنده با توجه به مطالب بالا اينچنين مي اورم كه:

چرا مي خواهيد اين حق و تكليف را از هم جدا كنيد البته اكر بخواهيد هم جدا نمي شود و نخواهد شد و جدا شدني نيست اين يك بحث. كه نمي توان اين دو را از هم جدا كرد اكر اين را قبول كنيد نصف مطلب حل است.

طرف دوم اين كه:
اصلا اين دنيا دار تكليف است ما هر عملي كه انجام مي دهيم حقوقي نسبت به ديكران داريم و اين حقوق متقابلا تكليفي برعهده ما مي اورد

غير از چنين چيزي براي عقل قابل تصور نيست

شايد منظورتان اين باشد كه خداوند در اعمال ما اثر حق و تكليف را نمي كذاشت يعني اثر ان را بر مي داشت نمي دانم منظورتان اين است؟

اگر هست بفرماييد

با سلام

پر واضح است که تا حدود زیادی، بحث "حق و تکلیف" و اینکه دوست خوبمان نارنج اشاره کردند: "چرا تکلیف" و "چرا اینگونه تکلیف"، به تفاوت دو نگرش و جهان بینی "الهی و مادی" مربوط می شود.

به عبارتی بحث "حق و تکلیف" در دایرۀ ایدئولوژی قابل بحث است، و تا نوع نگرش انسان به جهان بینی روشن نشود، پرداختن به آن (ایدئولوژی" از مدار بهره و سود خارج است.

برای انسانی که، خلقت عالم را تصادفی و زندگی دنیا را بدون هدف و برنامه بداند و نیز مرگ را پایان زندگی دنیا بشمارد، صحبت از "حق و تکلیف"، عبث و بیهوده است. و همان می شود که جناب طاها اشارت کردند که "بدون اثبات مبانی و اصول دین، بخواهیم حکمی فقهی و درون دینی را برای کسی اثبات کنیم."

اما کسی که به جهان بینی الهی اعتقاد دارد، به عبارتی، به خالق حکیم و دانا و مدبری توانا معتقد بوده، برای خلقت جهان و انسان هدفی قائل است، و نیز عالم را دارای سرانجام و غایتی حکیمانه می داند. نگاهش به مسئلۀ "حق و تکلیف" و رابطۀ آن دو و برنامه ها و تعالیم سعادت بخش دین، با منکران و خدانشناسان، تفاوت اساسی و بنیادین دارد.

به خوبی به رابطۀ موضوعات و سؤالات هستی شناسانۀ "چیستی"، "از کجائی"، "چرائی" و "به کجائی" پی می برد؟

در این تأمل و درک رابطه های هستی شناسانه، تنها به رابطۀ "حق و تکلیف" بسنده نمی کند که چون خداوند خالق و صاحب نعمت و اعطاکنندۀ همه چیز به انسان است پس صاحب حق است، و چون صاحب حق است، انسان در برابر این حق و عنایات و الطاف الهی، مکلف به تکالیفی است. که البته همین راه، قاعده ای عقلی و فلسفی است که (لزوم شکر منعم) اش می نامند.

بلکه لازمۀ سیر الی الله و سلوک معرفت شناسانه (مبدأ و معاد)، و به عبارتی "از کجائی تا به کجائی" را توجه به صراط ها، برنامه ها و ایمان و عمل به دستورات و تعالیم نجات بخش دین می داند. و نیز، فلسفۀ حقیقی وجود تکلیف را لطف و عنایت خاص الهی برای هدایت بشریت و رساندن انسان به قله های رشد و تعالی و کمال بر می شمارد.

نظیر آنکه یک ورزشکار، برای رسیدن به سکوی قهرمانی و به صرف اعتقاد به خیرخواهی و توانائی مربی اش، سخت ترین و دشوارترین تکالیف و دستورالعمل های وی را اجابت می کند و بدون هیچ چون و چرائی از وی اطاعت محض می کند. و اگر چه در این مقام، مربی اش را هم، بر خویش صاحب حق نمی داند اما بواسطۀ این شناخت و میل به سعادت، به تکالیف و برنامه ها نگاهی شاق انگارانه ندارد.

نتیجه آنکه علاوه بر رابطۀ حق و تکلیف و عدم امکان انفکاک و جدائی آن دو، با شناخت علم، توانائی و خیرخواهی خالق (توحید و عدل)، تعیین مقصد نهائی (معاد) و هدفگذاری برای رسیدن به سعادت، لزوم سعی و تلاش در عمل به دستورات و برنامه ها و تکالیف سعادت بخش (نبوت و امامت)، نیز برای انسان، ثابت می شود. و در این صورت انسان نیز با این پایه و اساس معرفتی نه تنها به تکالیف و دستورات دین نگاه شاق انگارانه ندارد بلکه همه را خیر و لطف محض از سوی رب خویش می شمارد.

بعلاوه اینکه در منظر عقل و شرع ثابت است که بدون سعی و تلاش حاصل و ثمری برای انسان نخواهد بود. به قول شاعر: "نابرده رنج گنج میسر نمی شود/ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد " و نیز آیۀ شریفۀ "و اَن لیس للانسان الا ما سعی" نیز مؤید همین مطلب حقه است.

التماس دعا ...

موضوع قفل شده است