با بچه سرتق ها چطور رفتار کنیم؟!

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با بچه سرتق ها چطور رفتار کنیم؟!

اَلحَمدُ لِلهِ عَلی کُلِ حالٍ وَ صَلَّ اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آله اَجمَعین

با سلام

سوالم اینه که با بچه سرتق ها چطور رفتار کنیم؟ بیشتر منظورم محدوده سنی 12 13 ساله است،
من خودم برادری دارم که از همین دسته است، احترام کسی رو نگه نمی داره مخصوصا پدر مادر، شیطون هست، رو اعصاب رو، تو دسته پا میاد، تمرکز ما رو بهم میزنه، اصلا خیلی شررره این !البته درس خونه، اما نتبل ،بیشتر تو خونه اینطوریه،بیرون هم بستگی به جاش داره، البته من دوستانش رو هم که میبینم اکثراٌ اینطورن، حالا کمتر یا بیشتر منم سرش عصبانی نمی شم، چون میگم الان اگه باهاش بد برخورد کنم هم اینکه خودم هرچه رشته کرده بودم تا غضب نکنم پنبه میشه هم اینکه شاید تاثیر بدی روش بزاره، واقعا می فهمم پدر مادر با چه خون دل و طمانینه ای مارو بزرگ کردن

اگه به همین منوال بخواد ادامه پیدا کنه با بچه های این نسل باید فاتحه این مملکت رو در آینده خوند!

خب ما چطور این جور بچه ها رو سربه راه کنیم؟ حالا نه یهویی، کم کم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امـیـن

سلام علیکم.
نوجوانی از سن 12-13 سالگی شروع می شود تا 18 سالگی.این سن، سن استقلاله و مرحله گذر از کودکی به بزرگسالی.

در این دوره ، نوجوان نه دیگر کودک به حساب می آید و نه هنوز به درستی بالغ شده است . وی در مرز بین این دو مرحله یعنی کودکی و بزرگسالی قرار دارد و با انتظارات خاص هر دو دوره روبرو است . اگر کاری کودکانه کند ، او را ملامت می کنند که بزرگ شده و این کار در شأن او نیست ، از سوی دیگر نيز در زمره بزرگسالان محسوب نمی شود . روان شناسان می گویند ، نوجوان کسی است که می خواهد نسبت به آنچه تاکنون بوده تغییر شیوه دهد و برخلاف سابق ، آنچه را بزرگسالان می گویند ، نپذیرد . گاهی طرز راه رفتن خود را عوض می کند ، لهجه خود را تغییر می دهد ، نسبت به مسایل پیرامون خود با حساسیت بيشتر می نگرد و اندک اندک به دنیای درون خویش وارد مي شود . نوجوان کم کم به قدرت تفکر و استدلال خویش پی می برد . مجموعه این حالات ، کوششی است که در پایان راه کودکی نمايان می شود . اين حالات ، عموما" با واكنشهاي روحي و روانی همراه است . والدین متوجه می شوند که کودک مطیع دیروز ، به کلی تغییر کرده و رفتارش متفاوت شده است . گاهی نوجوان در این دوره سنی ، ترش رو و یا گوشه گیر می شود و

گاهی نيز تلاش می کند که توجه دیگران را حتی از طریق عصبانی کردنشان ، به خود جلب کند .


با توجه به این ویژگیها،سعی کنید با ایشان طوری رفتار کنید که احترام و شخصیت او حفظ شود و قطعا استفاده از زور جواب نمی دهد.همچنین می توانید رابطه عاطفی و دوستی خود را با او تقویت کنید.

با سلام

یکی از معمولی ترین انواع درگیری هایی که در سنین بلوغ بوجود می آید، مخالفت مکرر با پدر و مادر است. نوجوانان در این سن قدری سرکش می شوند و در هر مورد با والدین خود مخالفت می کنند. البته نمی توان گفت که همه نوجوانان دچار یک چنین مشکلی میشوند، اما در اکثر موارد این اتفاق روی می دهد. دلیل این امر تغییرات روانی و احساسی در وجود نوجوان ذکر شده است.
به هر حال نوجوانان هر کاری که انجام می دهند، تنها یک هدف را دنبال می کنند و آن هم رسیدن به استقلال است. به این منظور آنها سعی می کنند تا آنجایی که میتوانند خودشان را از خانواده دور کنند. به ویژه بچه هایی که بیش از اندازه به خانواده وابسته هستند، تلاش بیشتری در این زمینه از خود نشان می دهند. آنها این امر را به واسطه نظرهایی مخالف با نظر والدین نشان می دهند و آنچنان که قبلاً با پدر و مادر ارتباط برقرار می کردند، با آنها رابطه برقرار نمی کنند.
همچنان که بزرگتر می شوند، تمایل پیدا می کنند تا نسبت به مسائل مختلف دقیق تر و منطقی تر فکر کنند. آنها در ذهن خود ارزش های اخلافی مختلفی را تعریف میکنند، یک نظام ارزشی جداگانه را برای خود در نظر می گیرند، و راهکارهای پدر و مادر که تا چند وقت پیش برای آنها کارگشا بود، مشکل آفرین جلوه می دهد.
وظیفه پدر و مادر این است که ببیند تا چه حد به فرزند خود فضا می بخشد و به او اجازه می دهد که احساس استقلال پیدا کند. والدین در این زمان باید سوالاتی به این شرح را از خود بپرسند: “آیا بیش از اندازه او را کنترل می کنم؟” و یا “آیا به اندازه کافی به حرف های او گوش می دهم؟” و “آیا به او اجازه می دهم تا نظر های مثبت خودش را در کارها اعمال کند؟

موفق باشید.

علی_;313574 نوشت:
خب ما چطور این جور بچه ها رو سربه راه کنیم؟ حالا نه یهویی، کم کم

همانطوریکه کارشناس محترم گفتند:

نقل قول:
با توجه به این ویژگیها،سعی کنید با ایشان طوری رفتار کنید که احترام و شخصیت او حفظ شود و قطعا استفاده از زور جواب نمی دهد.
همچنین می توانید رابطه عاطفی و دوستی خود را با او تقویت کنید.



درک او در این سن و بحرانی که پشت سر می گذارد بسیار مهم است.

مطالب زیر از یادداشت های یک کتابه که متاسفانه اسم کتاب یادم نیست:

یکی از بهترین راه ها در این مواقع تغافل است یعنی مسائل و مشکلات او را بزرگ جلوه ندهید تا احساس وحشت کند

دائم او را بازخواست نکنید بگذارید حالت خوف و رجایش نسبت به شما حفظ بماند

گاهی هم برای حفظ حریم لازم است از خطاهایش چشم پوشی شود(البته این به هوش و ذکاوت شما در موارد چشم پوشی بر می گردد)

بجاي نام گذاري بر روي فرزندان با صفات گوناگون (دست و پا چلفتي، ديوانه، ترسو...) احساسات آنان را نام گذاري كنيد (الآن احساس خجالت مي كني، مثل اينكه خشمگين هستي، به نظر ميرسه كمي احساس ترس مي كني...)

براي اينكه فرزندان خود را بهتر بشناسيد ، دستور دان، تنبيه، قضاوت، سخنراني، نصيحت و تهديد كارساز نيست،

بلكه گوش دادن به آنان و دقيق شدن به زبان بدن (حالات و حركات اعضاي بدن و صورت) مي تواند در اين راه مؤثر باشد.

والدين خود مهمترين الگوي رفتاري و هيجاني فرزندان هستند،
اگر تصور مي كنيد از نظر احساسي و هيجاني احتياج به كمك و تقويت بيشتر داريد حتما مهارت های فرزند پروری را به خوبی فراگیرید..

موفق باشید

علی_;313574 نوشت:
رو اعصاب رو!!
تو دسته پا میاد!!
تمرکز ما رو بهم میزنه!!
خیلی شررره!!
با بچه های این نسل باید فاتحه این مملکت رو در آینده خوند!!!!!

سلام
یک لحظه فکر کنید کسی به خودِ شما با این دیدهایی که گفتید نگاه می کند
انصافاً دیگر برای حرفهایش تره خورد می کنید؟

حتی اگر اینها را جلوی خودش نگوئید ، ولی نگاه شما به او در رفتارتان بروز خواهد کرد

اختلاف نظرهای نسل ها تقریباً از زمان هم نسل های من رو به زیاد شدن رفت ، یعنی از حدود انتهای دههء 50 و آغاز دههء 60
و هر نسل نسبت به نسل قبلی خود تغییرات زیادی داشته که این تغییرات در رفتار ، بصورت تساعدی هم زیاد شده است

اما یک ویژگی در تمام نسل ها مشترک است که متاسفانه خصوصیت مثبتی هم نیست!
اینکه هر نسلی ، خودش را عاقل و نسل بعد از خودش را فاجعه خطاب میکند!!
جالب اینکه همه فراموش می کنیم دلیل اصلی فاصله گرفتنمان از والدینمان و نسل های قبلی
همین بوده که آنها خود را عاقل تر از ما می دانستند و ما را فاجعه می خواندند

علی جان ، اگر از نسل های قبل از خودتان بپرسید خواهید دید یک زمانی همین ویژگی ها را نسبت به شما به کار می بردند
مشکل اینجاست که ما به این فرمایش امام علی(ع) عمل نکرده ایم که فرمودند:
"لا تقسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم
فرزندانتان را به انجام آداب خودتان واندارید ؛ زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند"

البته معنای فرمایش امام(ع) این نیست که بگذاریم هرجور دلش خواست بار بیاید
بلکه منظور ایشان این است که باید بدانیم روحیات ، خواسته ها و سبک زندگی فرزندان ما
همچنین ابزار تربیتی مناسب برای آنها ، با زمان ما تفاوت دارد

تا ما این حس را به نوجوان انتقال ندهیم که این تفاوت ها را می شناسیم و برایشان احترام قائل هستیم
اعتمادش به ما جلب نخواهد شد

برادرتون دوست داره شیطون باشه پدرمادرتون راضین چرا دخالت میکنی تازه همین بچه شیطونا بالاخره یه چی میشن

علی_;313574 نوشت:
خب ما چطور این جور بچه ها رو سربه راه کنیم؟ حالا نه یهویی، کم کم

سلام
ببخشید در پست قبلی متوجه نشده بودم که بابت برادرتان راهنمایی می خواهید فکر کردم در مورد پسرتان است..

مطالبی که در پست 5 عرض کردم ، به عنوان یک بزرگتر در خانه یا اگر متاهل هستید و فرزند دارید و یا در آینده به دردتان خواهد خورد

بابت برادرتان نکته ای که باید به آن توجه نمایید نقش برادری شما در خانه است از این نقش خارج نشوید و ولی گونه برخورد نکنید چرا که در یک خانه نقش ها باید درست و درجای خود ایفاء شود.

pooya_2001;928897 نوشت:
برادرتون دوست داره شیطون باشه پدرمادرتون راضین چرا دخالت میکنی تازه همین بچه شیطونا بالاخره یه چی میشن

آقا پویا ایشون دخالت بی جا نکردند
برای برخورد مناسب با برادرشان راهنمایی خواستند

ضمنا بچه ها شیطون نیستن بازیگوشنhappy

علی_;313574 نوشت:
اَلحَمدُ لِلهِ عَلی کُلِ حالٍ وَ صَلَّ اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آله اَجمَعین

با سلام

سوالم اینه که با بچه سرتق ها چطور رفتار کنیم؟ بیشتر منظورم محدوده سنی 12 13 ساله است،
من خودم برادری دارم که از همین دسته است، احترام کسی رو نگه نمی داره مخصوصا پدر مادر، شیطون هست، رو اعصاب رو، تو دسته پا میاد، تمرکز ما رو بهم میزنه، اصلا خیلی شررره این !البته درس خونه، اما نتبل ،بیشتر تو خونه اینطوریه،بیرون هم بستگی به جاش داره، البته من دوستانش رو هم که میبینم اکثراٌ اینطورن، حالا کمتر یا بیشتر منم سرش عصبانی نمی شم، چون میگم الان اگه باهاش بد برخورد کنم هم اینکه خودم هرچه رشته کرده بودم تا غضب نکنم پنبه میشه هم اینکه شاید تاثیر بدی روش بزاره، واقعا می فهمم پدر مادر با چه خون دل و طمانینه ای مارو بزرگ کردن

اگه به همین منوال بخواد ادامه پیدا کنه با بچه های این نسل باید فاتحه این مملکت رو در آینده خوند!

خب ما چطور این جور بچه ها رو سربه راه کنیم؟ حالا نه یهویی، کم کم

سلام برادر منم همین سنو داره و سرتق بود سنش کمتر بود الان درست شده
چون کوچیکترا از بزرگتراشون الگو میگیرن رفتار اونا بازتاب رفتار خود ماست
کارایی که کردم این بود:
اول از همه خیلی بهش احترام میذارم خب احترامم میبینمم
دوم اینکه بهش محبت میکنم گاهی میبینم ازم کمک نمیخواد اما خودم کمکش میکنم بی منت اینجوری دیگه سرتق بازی درنمیاره و میفهمه خوبیشو میخوام
تازه گاهی میشینم باهاش حرف میزنم میگم این رفتارو نکن من قبلا انجام دادم نتیجش فلان شده و قبول میکنه
امیدوارم به کارتون بیاد
البته شما دوتا که هم جنس هستید خیلی بهتر با هم مچ میشید میتونید وقت بیشتری با برادرتون باشید
یاعلی

با بچه سرتق ها چطور رفتار کنیم؟!

*********
سرتق همون قد هست؟

اگه اره چاره کار فقط چک هست!..لقد هم خوبه اما در مراحل بعدی!

همکلاسیم میگفت اونا زمین نزدیک حومه شهرمون دارن میرن که سر زمین کار کنن اون برادر وسطیش تنبل و قد هست کار نمیکنه بعد برادر بزرگش میگیره با خیار و بادمجون و کدو خورشتی اونو دورتا دور زمین دنبال میکنه و هی اون میزنه که یا 5 تا چک بخور با شیش تا لقد اون وقت وهر قبرستون چالی که خواستی می تونی بری فرار کنی کار نکنی !
اما برادر وسطی دوستم چون خیلی قد و سرتق هست میگه وااااااااای!
من اینقدر چک و لقد بخورم می میترکم که!...من نمی خودم ول کن بابااااااا!!!!بعد م هی لج میکنه فرار که میکنه اما برادر بزرگه هی اونو اینقدر چک و لقد میزنه که تا نفله بشه بترکه ...خخخخخخ!!
دوستم وقتی تعریف میکنه
یک جور از خنده میمیره که!! میگه بی خیر از بس سرعت داره مدار نپتون و هم میزنه رد میکنه !!! خیلی خنده داریه نه!!


خب ما چطور این جور بچه ها رو سربه راه کنیم؟

سلام
باتوجه ب این تیکه از حرف آقایی که این تاپیکو زدن
من از کارشناس محترم یه سوال دارم
البته سوال من فرق داره با سوال شخصی که این تاپیکو زده
برادر من سرتق بود اما درست شد
الان اکثرا جلوی ماهوارس و فیلماشو میبینه چجور سر به راهش کنم؟
من خودم 2 سالی هست که دیگه ماهواره نگاه نمیکنم و خب از نظراعتقادی قوی شدم
خانوادم اصلا مذهبی نیستن ینی اهل نماز و...نیستن هیچی
من نمیدونم چطور باید جلوی این بچه رو بگیرم
ماهواره یه سری حرمت ها رو میشکنه
تو بچگی کسی نبود به من بگه اما الان که من هستم هرچی بهش میگم نگاه نکن به حرفم گوش نمیده میگه من همینجوری نگاه میکنم زیاد برنامه هاش اهمیت نداره
اخه مگه میشه اهمیت نداشته باشه؟؟من خودم بیشتر بدحجابیم بخاطر ماهواره بود که الگو میرفتم
وقتی که چادری شدم خیلی از عادتام و رفتارام و الگوهام تغییر کرد
اما دوس ندارم این بچه وقتی تو گناه فرو رفت اون موقع بفهمه و کلش بخوره ب سنگ
من نمیدونم چطوری بهش کمک کنم
اگه پاسخ سوالمو بدین ممنون میشم

موضوع قفل شده است