اعتقاد نيچه در مورد مادي گرايي و.....

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اعتقاد نيچه در مورد مادي گرايي و.....

شنیده ام که نيچه اعتقاد دارد كه مادي گرايي ، حس گرايي و تجربه گرايي از زمان ارسطو شروع شده است .
نيچه اين عقيده را در كدام كتاب ذكر كرده است و بر چه اساس؟

کارشناس بحث: اندیشمند

شبکه1;313330 نوشت:
شنیده ام که نيچه اعتقاد دارد كه مادي گرايي ، حس گرايي و تجربه گرايي از زمان ارسطو شروع شده است . نيچه اين عقيده را در كدام كتاب ذكر كرده است و بر چه اساس

با سلام و عرض ادب

اینکه نیچه این مطلب را در کدامیک از کتابهایش ذکر کرده است حقیقتش نمیدانم ولی اینکه بر چه اساسی ، همین قدر میدانیم که تنها نیچه نیست که اعتقاد دارد که حس گرایی و تجربه گرایی از زمان ارسطو شروع شد بلکه در بررسی نظریات ارسطو میتوان تاکید وی بر این موارد را دریافت.
دیدگاه ارسطو در باب علم بر مبنای مشاهده تجربی بنا شده بود و به همین دلیل تلاش بسیاری نمود تا موضع افلاطون را تعدیل کند و به چالش بکشد،

در بررسی دیدگاه های افلاطون و ارسطو می توان تفاوت این دو فیلسوف را در موارد زیر بیان کرد:
۱) هر دو فیلسوف به بررسی ماهیت حقیقی اشیاء و فراتر رفتن از ظواهر تاکید می کنند. با وجود این ،افلاطون با نادیده گرفتن تجربه حسی، روش درون نگری را برای حصول ماهیت اشیاء انتخاب می کند و این در حالی است که ارسطو مشاهده طبیعی و درواقع تجربه حسی را شرط لازم برای حصول ماهیت اشیاء می داند. نکته قابل تامل این است که ارسطو، هم بر خردگرایی و هم تجربه نگری تاکید می کند. درواقع وی معتقد است دانش واقعی از طریق اطلاعاتی که از حس به دست آمده و توسط ذهن پردازش می شود، به دست می آید.
در مقایسه دو دیدگاه افلاطون و ارسطو پیرامون حصول دانش می توان چنین گفت که افلاطون معتقد بود اصول مقدماتی از طریق تفکر محض قابل دستیابی است، در حالی که ارسطو معتقد بود آنها از طریق بررسی مستقیم طبیعت به دست می آیند.
۲) ارسطو برخلاف افلاطون اهمیت چندانی برای ریاضیات قائل نبود و اساسا ریاضیات را برای بررسی دقیق طبیعت بی فایده می دانست. منشاء مخالفت ارسطو با ریاضیات را می توان در دیدگاه تجربی ارسطو و مشاهده پدیده های مادی و زیستی جستجو کرد. در واقع افلاطون پیرو سنت ریاضی فیثاغورث و ارسطو، تابع سنت زیستی بقراط است. به همین دلیل برخی معتقدند ارسطو به دلیل این که تلاش کرد چند پدیده روانشناختی را بر مبنای زیستی تبیین کند، به عنوان نخستین روان شناس فیزیولوژیک به حساب می آید.
از جمله مباحث کلیدی روان شناسی که ارسطو در نظام فلسفی خود به آن اشاره کرده، حافظه و فراخوانی است. ارسطو در کتاب خود با عنوان درباره حافظه، حافظه و فراخوانی را محصول ادراک حسی می داند و با توجیهات فطری نگرانه افلاطون در این باب مخالف است. به عقیده ارسطو، یادآوری (remembering) خاطره ای است که قبلا تجربه شده است. در عین حال فراخوانی (recall) نوعی جستجوی ذهنی برای تجربه گذشته است.
ارسطو اعتقاد داشت که تجربه های عادی ما به خودی خودآنقدر شگفت آور و غنی و زیباست که لازم نداریم برای اینکه موضوعی در خور فلسفه پیدا کنیم ، فراسوی آن برویم. عبور از مجربات به نحوی که معنایی ار آن حاصل شود برای انسان نا مقدور است و تنها کاری که از ما بر میآید تحقیق در مجرباتمان و تعیین حدود و مشخصات آن است.(1)

1-قلاسفه بزرگ- بریان مگی -دیدگاه ارسطو ص 60
سایر منابع:
2ـ بریه امیل، تاریخ فلسفه در دوره یونانی، ترجمه علی مراد داوودی،
3 ـ هرگنهان. بی.آر، تاریخ روان شناسی، ترجمه یحیی سیدمحمدی،

در مورد نظرات نیچه من به مقاله ای که بطور اخص به تحلیل او از مادیگری ارسطو پرداخته باشد برنخوردم ولی ظاهرا نیجه در یکی از آثارش بنام زایش تراِژدی به آثار فلاسفه یونان و نقد آنها اشاراتی دارد.

مسلما کارشناسان اطلاعات کاملتری ارائه خواهند کرد.

با سلام
سوال من درمورد نیچه است لطفا کارشناسان به همین شخص و کتابی که در این مورد اگر دارد به پردازند. البته مستند. با تشکر

با سلام خدمت شما


بنده متاسفانه چنین دیدگاهی از نیچه پیدا نکردم و اگر سایر دوستان بتوانند راهنمایی کنند آدرس این سخن را بیان کنند.

با تشکر



موضوع قفل شده است