جمع بندی استقلال در حکومت اسلامی به چه معناست؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
استقلال در حکومت اسلامی به چه معناست؟

به نام خدا

سلام

لطفا بفرمایید استقلال در حکومت اسلامی به چه معناست و مبنای دینی آن چیست؟
آیا استقلال یک شعار وطن پرستانه است یا یک شعار اسلامی ؟
بعد از رسیدن به استقلال چه می شود ؟

یا حق

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدیق

vahid_barvarz;991910 نوشت:
استقلال در حکومت اسلامی به چه معناست و مبنای دینی آن چیست؟
آیا استقلال یک شعار وطن پرستانه است یا یک شعار اسلامی ؟
بعد از رسیدن به استقلال چه می شود ؟

باسلام و عرض ادب

استقلال از باب استفعال و با واژه‌هایی چون قلیل، قلت و تقلیل مرتبط است و در معنی، کم کردن و به حداقل رساندن می‌باشد. ملت استقلال‌طلب می‌خواهد وابستگی‌ها را تحلیل بدهد و اتکای به دیگران را به حداقل برساند.(1)
استقلال در حاکمیت عبارت است از«داشتن قدرت تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری همراه با اعمال این تصمیم‌ها و سیاست‌ها در حیطه حاکمیت.»(2)

استقلال یک هدف در حاکمیت است که هرچقدر بیشتر باشد، قدرت اعمال دیدگاه ها و مبانی فکری حاکمان در آن بیشتر است.
خواه این حکومت، برخواسته از رأی مردم باشد و خواه متکی به فرد.
خواه این حکومت، منصوب از جانب پروردگار باشد(به نحو خاص یا عام) و خواه به زور شمشیر یا شیوه های دیگر قدرت را به دست گرفته باشد.

بنابراین هر حاکمی و هر حکومتی به دنبال آن است که دیدگاه خود را بدون دخالت حکومتهای دیگر در جامعه پیاده کند و یک خواسته انسانی و عقلایی است.

ــــــــــــــــــــــ
1. جواد منصوری، فرهنگ استقلال، تهران:دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1374، ص 54.
2. علی آقا بخشی، فرهنگ علوم سیاسی، ج 3، تهران:مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1376، ص 277.

مستندات شرعی
اما بر اساس اینکه این خواسته و هدف انسانی، هدفی است که به خودی خود، نتایج مطلوبی برای جامعه میتواند داشته باشد که در سعادتمندی دنیا و آخرت جامعه مفید میتواند باشد، ادیان و بخصوص دین اسلام نیز بر این استقلال تاکید زیادی دارد.
بدین منظور قاعده فقهی مهمی میان مسلمانان در مورد مراوده میان اهل اسلام و بقیه مردم وجود دارد به نام قاعده نفی سبیل.
قاعده ای که بیان میکند سلطه دشمن بر جامعه اسلامی و مسلمانان از نظر فقه اسلامی، امری نارو است و هرگونه ارتباطی که باعث افزایش و گسترش نفوذ غیرمسلمانان و بیگانگان در جامعه اسلامی گردد به‌گونه‌ای که آنان بتوانند در امور مسلمین دخالت کنند، ممنوع تلقی می‌شود(3)
قاعده نفی سبیل، از قواعد ثانویه فقهی است، یعنی هر گونه ارتباط بین مسلمانان و کافران که موجب نفوذ و سلطه کافران بر مسلمانان گردد به حکم این قاعده، بی‌اعتبار خواهد بود. قاعده نفی سبیل در روابط خارجی اسلام و مسلمانان، حق وتو دارد. در هر عمل، قرارداد و تصمیمی در زمینه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و... در صورتی که مقدمه و زمینه تسلط کفار بر مسلمین را فراهم آورد، قاعده نفی سبیل پای در میان می‌گذارد و آن قرارداد را باطل می‌سازد.(4)

ـــــــــــــــــــــ
3. محمدی، قاعده نفی سبیل در اندیشه اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹۳ش، ص۱۶۸.
4. زنگنه شهرکی، قاعده «نفی سبیل» در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۹



این قاعده شریف که مهمترین مستند فقهی استقلال سیاسی مسلمانان به شمار میرود، مانند سایر قواعد فقهی مستند به ادله فقهی متعددی از قران کریم، سنت، عقل و اجماع است.

به عنوان مثال در قران کریم بر این نکته اشاره شده است که کفار نباید بر مسلمانان برتری و علو داشته باشند.
«وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً »(5)
خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است.

این آیه بدان معناست که خداوند در قوانین و شریعت اسلام به هیچ وجه راه نفوذ و تسلط کفار را بر مسلمانان باز نگذاشته و کافر در هیچ زمینه ای نمی تواند بر مسلمان مسلط شود. لذا از دیدگاه حکومت اسلامی، روابط خارجی کشورهای اسلامی با کشورهای غیراسلامی باید بر اساس این قاعدة فقهی ـ قرآنی برنامه ریزی و کنترل شود، زیرا در صورت عینیت بخشیدن و عملی کردن این اصل، تمام راه های نفوذ و تسلط کفار و بیگانگان در تمام زمینه ها مسدود می شود.

در روایتی شریف از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) مطلبی اشاره شده که نزدیک به مفاد این آیه شریفه است و به حدیث اعتلا معروف است.
«الاسلامُ یعلو ولا یعلی عَلَیهِ ....».(6)
«اسلام نسبت به سایر مکاتب و ملل، همیشه برتری دارد و هیچ چیزی بر آن برتری ندارد..»

ـــــــــــــــــــــ
5. سوره نساء، آیه141
6. بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج ۱، ص۱، بنقل از صرامی، جایگاه قاعده «نفی سبیل» در سیاست‌های کلان نظام اسلامی، ۱۳۸۹ش، مجله حکومت اسلامی


اجماع نیز از دیگر مستندات این مسئله است که بر اساس آن، علمای اسلامی بر ممنوعیت همه راه هایی که موجب تسلط کفار بر مسلمانان میشود، اتفاق نظر دارند.(7)

بر این اساس، فقهای بزرگوار شیعه و از جمله رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) در این مورد اینچنین فرموده اند:
«اگر در اثر روابط اقتصادی، بیگانگان بر سرزمین اسلام مسلط شوند، بر همة مسلمانان واجب است که از چنین روابطی اجتناب کنند و این گونه روابط حرام اند. اگر روابط سیاسی بین دولت های اسلامی و بیگانگان موجب تسلط آنان بر کشورها، شهرها یا نفوس و اموال مسلمانان یا باعث اسارت سیاسی آنان شود، برقراری این روابط و مناسبات بر زمامداران دولت ها حرام و پیمان هایی که می بندند باطل اند و بر مسلمانان واجب است که آنان را ارشاد کنند و دست کم با مبارزة منفی به ترک این نوع روابط وادارشان سازند.»(8)

بنابراین، استقلال خواهی مسلمانان نسبت به کفار و بیگانگان یک خواسته عقلایی و مستند به ادله شرعی و دینی است.

ــــــــــــ
7. بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج ۱، ص۱، بنقل از صرامی، جایگاه قاعده «نفی سبیل» در سیاست‌های کلان نظام اسلامی، ۱۳۸۹ش، مجله حکومت اسلامی
8. تحریرالوسیله، روح الله موسوی خمینی، ترجمة علی اسلامی، ج ۲، ص ۳۲۹.

vahid_barvarz;991910 نوشت:
بعد از رسیدن به استقلال چه می شود ؟

بعد از اینکه یک کشور توانست استقلال خود را به دست بیاورد، در صورتی که حکومت آن کشور برای اعتلای جامعه و مردمش هدف داشته باشد(چه هدف دنیایی و چه هدف اخروی و چه هر دو)، میتواند برای رسیدن به آن اهداف و سعادتمندی مردمش برنامه ریزی خود کامل و درست و همه جانبه ای برای خودش داشته باشد.
اما امان از آن روزی که کشوری استقلال نداشته باشد.
چه استقلال سیاسی، چه اقتصادی و چه فرهنگی، هیچ برنامه ای برای رشد و پیشرفت ان جامعه موثر نخواهد بود.
در آن صورت است که هر برنامه ای با کارشکنی عوامل داخلی و خارجی با بن بست روبرو خواهد شد.

به همین جهت است که همه کشورها به دنبال دست یابی به استقلال هستند
هرچند در برخی جنبه ها نتوانند ولی هدف رسیدن به انرا دارند.

موفق باشید.

پرسش: استقلال در حکومت اسلامی به چه معناست و مبنای دینی آن چیست؟ آیا استقلال یک شعار وطن پرستانه است یا یک شعار اسلامی ؟ بعد از رسیدن به استقلال چه می شود ؟

پاسخ:
استقلال از باب استفعال و با واژه‌هایی چون قلیل، قلت و تقلیل مرتبط است و در معنی، کم کردن و به حداقل رساندن می‌باشد. ملت استقلال‌طلب می‌خواهد وابستگی‌ها را تحلیل بدهد و اتکای به دیگران را به حداقل برساند.(1) استقلال در حاکمیت عبارت است از«داشتن قدرت تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری همراه با اعمال این تصمیم‌ها و سیاست‌ها در حیطه حاکمیت.»(2)

استقلال یک هدف در حاکمیت است که هرچقدر بیشتر باشد، قدرت اعمال دیدگاه ها و مبانی فکری حاکمان در آن بیشتر است.
خواه این حکومت، برخواسته از رأی مردم باشد و خواه متکی به فرد. خواه این حکومت، منصوب از جانب پروردگار باشد(به نحو خاص یا عام) و خواه به زور شمشیر یا شیوه های دیگر قدرت را به دست گرفته باشد.

بنابراین هر حاکمی و هر حکومتی به دنبال آن است که دیدگاه خود را بدون دخالت حکومتهای دیگر در جامعه پیاده کند و یک خواسته انسانی و عقلایی است.

مستندات شرعی
اما بر اساس اینکه این خواسته و هدف انسانی، هدفی است که به خودی خود، نتایج مطلوبی برای جامعه میتواند داشته باشد که در سعادتمندی دنیا و آخرت جامعه مفید میتواند باشد، ادیان و بخصوص دین اسلام نیز بر این استقلال تاکید زیادی دارد.
بدین منظور قاعده فقهی مهمی میان مسلمانان در مورد مراوده میان اهل اسلام و بقیه مردم وجود دارد به نام قاعده نفی سبیل.
قاعده ای که بیان میکند سلطه دشمن بر جامعه اسلامی و مسلمانان از نظر فقه اسلامی، امری نارو است و هرگونه ارتباطی که باعث افزایش و گسترش نفوذ غیرمسلمانان و بیگانگان در جامعه اسلامی گردد به‌گونه‌ای که آنان بتوانند در امور مسلمین دخالت کنند، ممنوع تلقی می‌شود(3)
قاعده نفی سبیل، از قواعد ثانویه فقهی است، یعنی هر گونه ارتباط بین مسلمانان و کافران که موجب نفوذ و سلطه کافران بر مسلمانان گردد به حکم این قاعده، بی‌اعتبار خواهد بود. قاعده نفی سبیل در روابط خارجی اسلام و مسلمانان، حق وتو دارد. در هر عمل، قرارداد و تصمیمی در زمینه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و... در صورتی که مقدمه و زمینه تسلط کفار بر مسلمین را فراهم آورد، قاعده نفی سبیل پای در میان می‌گذارد و آن قرارداد را باطل می‌سازد.(4)

این قاعده شریف که مهمترین مستند فقهی استقلال سیاسی مسلمانان به شمار میرود، مانند سایر قواعد فقهی مستند به ادله فقهی متعددی از قران کریم، سنت، عقل و اجماع است. به عنوان مثال در قران کریم بر این نکته اشاره شده است که کفار نباید بر مسلمانان برتری و علو داشته باشند.
«وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً »(5)
خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است.

این آیه بدان معناست که خداوند در قوانین و شریعت اسلام به هیچ وجه راه نفوذ و تسلط کفار را بر مسلمانان باز نگذاشته و کافر در هیچ زمینه ای نمی تواند بر مسلمان مسلط شود. لذا از دیدگاه حکومت اسلامی، روابط خارجی کشورهای اسلامی با کشورهای غیراسلامی باید بر اساس این قاعدة فقهی ـ قرآنی برنامه ریزی و کنترل شود، زیرا در صورت عینیت بخشیدن و عملی کردن این اصل، تمام راه های نفوذ و تسلط کفار و بیگانگان در تمام زمینه ها مسدود می شود.

در روایتی شریف از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) مطلبی اشاره شده که نزدیک به مفاد این آیه شریفه است و به حدیث اعتلا معروف است.
«الاسلامُ یعلو ولا یعلی عَلَیهِ ....».(6)
«اسلام نسبت به سایر مکاتب و ملل، همیشه برتری دارد و هیچ چیزی بر آن برتری ندارد..»

اجماع نیز از دیگر مستندات این مسئله است که بر اساس آن، علمای اسلامی بر ممنوعیت همه راه هایی که موجب تسلط کفار بر مسلمانان میشود، اتفاق نظر دارند.(7)

بر این اساس، فقهای بزرگوار شیعه و از جمله رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی در این مورد اینچنین فرموده اند:
«اگر در اثر روابط اقتصادی، بیگانگان بر سرزمین اسلام مسلط شوند، بر همة مسلمانان واجب است که از چنین روابطی اجتناب کنند و این گونه روابط حرام اند. اگر روابط سیاسی بین دولت های اسلامی و بیگانگان موجب تسلط آنان بر کشورها، شهرها یا نفوس و اموال مسلمانان یا باعث اسارت سیاسی آنان شود، برقراری این روابط و مناسبات بر زمامداران دولت ها حرام و پیمان هایی که می بندند باطل اند و بر مسلمانان واجب است که آنان را ارشاد کنند و دست کم با مبارزة منفی به ترک این نوع روابط وادارشان سازند.»(8)

بنابراین، استقلال خواهی مسلمانان نسبت به کفار و بیگانگان یک خواسته عقلایی و مستند به ادله شرعی و دینی است.

بعد از اینکه یک کشور توانست استقلال خود را به دست بیاورد، در صورتی که حکومت آن کشور برای اعتلای جامعه و مردمش هدف داشته باشد(چه هدف دنیایی و چه هدف اخروی و چه هر دو)، میتواند برای رسیدن به آن اهداف و سعادتمندی مردمش برنامه ریزی خود کامل و درست و همه جانبه ای برای خودش داشته باشد.
اما امان از آن روزی که کشوری استقلال نداشته باشد.
چه استقلال سیاسی، چه اقتصادی و چه فرهنگی، هیچ برنامه ای برای رشد و پیشرفت آن جامعه موثر نخواهد بود.
در آن صورت است که هر برنامه ای با کارشکنی عوامل داخلی و خارجی با بن بست روبرو خواهد شد.

به همین جهت است که همه کشورها به دنبال دست یابی به استقلال هستند
هرچند در برخی جنبه ها نتوانند ولی هدف رسیدن به آن را دارند.

پی نوشتها:
1. جواد منصوری، فرهنگ استقلال، تهران:دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1374، ص 54.
2. علی آقا بخشی، فرهنگ علوم سیاسی، ج 3، تهران:مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1376، ص 277.

3. محمدی، قاعده نفی سبیل در اندیشه اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹۳ش، ص۱۶۸.
4. زنگنه شهرکی، قاعده «نفی سبیل» در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۹

5. سوره نساء، آیه141
6. بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج ۱، ص۱، بنقل از صرامی، جایگاه قاعده «نفی سبیل» در سیاست‌های کلان نظام اسلامی، ۱۳۸۹ش، مجله حکومت اسلامی
7. همان
8. تحریرالوسیله، روح الله موسوی خمینی، ترجمة علی اسلامی، ج ۲، ص ۳۲۹.


موضوع قفل شده است