جمع بندی آیا حرف زدن در مورد اساتید دانشگاه غیبت است؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حرف زدن در مورد اساتید دانشگاه غیبت است؟

حتما برای شما هم پیش اومده که پشت سر اساتید تون حرف بزنید، یکی خوبه یکی بده، اخلاق یه استاد خوبه یا اون یکی بد اخلاقه، یا فلان ویژگی داره، اگه اینطوری می بود بهتر بود، علمش سطحش پایینه، بد تدریس میکنه و و و ...
حالا فرض کنید ما اینارو در مورد اساتید میگیم، آیا غیبته؟ مثلا یه استاد واقعا شاید سطحش پایین باشه، یا شیوه تدریسش بد باشه، یا تبعیض قائل بشه، خب بین همکلاسی ها در این موارد بحث میشه، اینا غیبت حساب میشه؟

اجرکم عندالله

کارشناس بحث: سمیع

علی_;310840 نوشت:
حتما برای شما هم پیش اومده که پشت سر اساتید تون حرف بزنید، یکی خوبه یکی بده، اخلاق یه استاد خوبه یا اون یکی بد اخلاقه، یا فلان ویژگی داره، اگه اینطوری می بود بهتر بود، علمش سطحش پایینه، بد تدریس میکنه و و و ...
حالا فرض کنید ما اینارو در مورد اساتید میگیم، آیا غیبته؟ مثلا یه استاد واقعا شاید سطحش پایین باشه، یا شیوه تدریسش بد باشه، یا تبعیض قائل بشه، خب بین همکلاسی ها در این موارد بحث میشه، اینا غیبت حساب میشه؟

اجرکم عندالله

کارشناس بحث: سمیع


باسمه تعالی
باسلام:
در یک جواب کلی باید عرض کنم ماباید بین شخصیت حقیقی و حقوقی افرادفرق قائل شویم:
در رابطه با شخصیت حقیقی افراد ومسائل شخصی آنها وذکر معایبشان در غیاب آنها نمی شود صحبت کرد که غیبت است و گناه محسوب می شود ,ولی بررسى و سنجش کارکرد اجتماعى آنان و نقد دقیق آن، بدون تکیه بر ظنیّات و افراط و تفریط‏ها و با هدف اصلاح امور جامعه اشکالى ندارد , زیرا اموری که مربوط به شخصیت حقوقی افراد است چون جنبه اجتماعی دارد و از جمله امور پنهان محسوب نمی شود, اصطلاحا به آن غیبت گفته نمی شود

سمیع;313242 نوشت:
زیرا اموری که مربوط به شخصیت حقوقی افراد است چون جنبه اجتماعی دارد و از جمله امور پنهان محسوب نمی شود, اصطلاحا به آن غیبت گفته نمی شود

درست است ولي گاها عيبت كه نه بعضي از اينها ضربت اند

سلام عليكم و رحمه الله

رعايت انصاف درباره ديگران نشانه ايمان است و اگر شرط انصاف رعايت نشود ظلم محسوب ميگردد.
شخص ظالم به سه كس ظلم ميكند يكي به خود يكي به مظلوم و در آخر به شخصي كه ناظر است.

يا حق

من تو يه سخنراني گوش ميدادم كه حاج آقا حدائق ميفرمودند گفتن بديهاي فرد در غيابش به طوري كه اگر بفهمد ناراحت شود غيبت است

سمیع;313242 نوشت:
چون جنبه اجتماعی دارد و از جمله امور پنهان محسوب نمی شود, اصطلاحا به آن غیبت گفته نمی شود

با سلام و تشکر از شما جناب سمیع
اگر عیب آشکاری باشد که فقط شخصیت او را خراب می کند اما از جنس فسق و گناه نیست چطور؟ مثلاً لهجه فلان استاد که گاهی معنا و مفوم کلمات را تغییر می دهد. اگر به آن نخندیم (یعنی فرض کنیم گناه تمسخر به آن اضافه نشده است) و تنها آن را به عنوان نقص او نقل کنیم بر اساس فرمایش جنابعالی نباید غیبت باشد. همین طور است؟
ممنون.:Gol:

مؤمن;313514 نوشت:

با سلام و تشکر از شما جناب سمیع
اگر عیب آشکاری باشد که فقط شخصیت او را خراب می کند اما از جنس فسق و گناه نیست چطور؟ مثلاً لهجه فلان استاد که گاهی معنا و مفوم کلمات را تغییر می دهد. اگر به آن نخندیم (یعنی فرض کنیم گناه تمسخر به آن اضافه نشده است) و تنها آن را به عنوان نقص او نقل کنیم بر اساس فرمایش جنابعالی نباید غیبت باشد. همین طور است؟
ممنون.:gol:

باسمه تعالی
باسلام:
این عیبی که شما مطرح فرمودید مربوط به شخصیت حقیقی او می شود که اگر پشت سر استاد گفته شود واو ناراحت شود قطعا مصداق غیبت خواهد بود.
موفق باشید

مؤمن;313514 نوشت:

با سلام و تشکر از شما جناب سمیع
اگر عیب آشکاری باشد که فقط شخصیت او را خراب می کند اما از جنس فسق و گناه نیست چطور؟ مثلاً لهجه فلان استاد که گاهی معنا و مفوم کلمات را تغییر می دهد. اگر به آن نخندیم
(یعنی فرض کنیم گناه تمسخر به آن اضافه نشده است) و تنها آن را به عنوان نقص او نقل کنیم بر اساس فرمایش جنابعالی نباید غیبت باشد. همین طور است؟
ممنون.:gol:

سلام علیکم جناب مومن
و عرض سلام و ادب و احترام و ارادت خدمت جناب سمیع
ظاهرا اینکه این عیب استاد، برای همگان روشن است و آشکارا
و مخفی نیست و افراد شنونده آگاه بر آن عیب هستند، غیبت محسوب نمیشود
فقط باید مواظب باشند که اون استاد تحقیر نشه و یا به او توهین نشه ...
درسته ؟

جناب مومن دقت بفرمایید
در کتاب کشف الریبه ، از بعضی از فقها نقل شده است که اگر دو نفر گناهی را از شخصی ببینند و در غیابش با یکدیگر نقل کنند جایز است. زیرا گوینده چیزی که پنهان باشد برایش را نگفته بلکه چیزی که خودش دیده را برایش بازگو میکند . شهید فرموده ترک چنین گفتاری بهتر است، خصوصا در صورت احتمال فراموش کردن شنونده یا ترس مشهور شدن اصل قضیه . اما اگر این نقل از روی سرزنش و یا بدگویی از آن شخص باشد حرام است .
تخلیص از کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب , مبحث غیبت


باسمه تعالی
باسلام:
پيامبر صلى الله عليه و آله:
أَتَدرونَ مَا الغيبَةُ؟ قالوا: اَللّه وَرَسولُهُ أَعلَمُ، قالَ: ذِكرُكَ أَخاكَ بِما يَكرَهُ قيلَ: أَرَأَيتَ إِن كانَ فى أَخى ما أَقولُ؟ قالَ: إِن كانَ فيهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتُهُ وَإِن لَم يَكُن فيهِ ما تَقولُ فَقَد بَهَتَّهُ؛
آيا مى دانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و پيامبر او بهتر مى دانند. فرمودند: اين كه از برادرت چيزى بگويى كه دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه مى گويم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه مى گويى در او باشد، غيبتش كرده اى و اگر آنچه مى گويى در او نباشد، به او تهمت زده اى.
پی نوشت:
1-الترغیب والترهیب ج 3 ص 515

(

الان پسر یکی از فامیل من بیکار هستش و سنش بالا و وقت زن گرفتنش هست
و میخواستم بدونم که پدرشون میتونن بیان تو فامیل درباره این مشکل که چرا پسرش کار نمیکنه حرف بزنه؟ و مثلا با فامیل برای حل این مشکل مشورت کنه
تشکر خدا خیرتون بده

ایا غیبت یک عمل وحشیانه است؟

?yes or no;355148 نوشت:
الان پسر یکی از فامیل من بیکار هستش و سنش بالا و وقت زن گرفتنش هست
و میخواستم بدونم که پدرشون میتونن بیان تو فامیل درباره این مشکل که چرا پسرش کار نمیکنه حرف بزنه؟ و مثلا با فامیل برای حل این مشکل مشورت کنه
تشکر خدا خیرتون بده

باسمه تعالی
باسلام:
در مورد غیبت کردن مواردی استثنا شده است که خدمت شما عرض می شود:

مستثنيات غيبت:مرحوم شيخ انصارى در اوائل كتاب مكاسب محرمه چند مورد را جزء حرمت غيبت ندانسته و استثناء نموده و فرموده است در اين موارد غيبت جايز است :

1 - كسى كه در مورد شخصى با انسان مشورت مى كند و از او مى خواهد كه خوبى و بدى آن شخص را براى او بازگو كند، انسان بايد براى او خيرخواهى كند و واقعيت را براى او بيان كند، مخصوصا در كارهاى خير مانند ازدواج ، كه بخواهد دختر به او بدهد يا دختر از او بگيرد، و غيبت در اين موارد اشكال ندارد، زيرا كه خيرخواهى براى مشورت كننده واجب ، و خيانت به او حرام است ، زيرا خيانت به او چه بسا مفسده اش از واقع شدن در غيبت بيشتر باشد.

2 - در مورد ظالم و ستمگر غيبت كردن و شنيدن غيبت اشكالى ندارد زيرا خداى متعال مى فرمايد: (( ((لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم )) ))

((خداوند دوست ندارد كه آشكارا بدى كسى گفته شود مگر در مورد مظلوم و ستمديده ))

پس مظلوم و كسى كه مورد ستم واقع شده مى تواند ظلم ظالم را در نزد كسى كه از ظلم او خبر ندارد بر ملا كند و از دست او شكايت كند و بدى او در اين مورد اشكالى ندارد.

3 - اگر آدم فاسقى شهادت داد يا خبرى آورد كه فلانى چنين و چنان است بايد به شهادت او ترتيب اثر داده نشود، و به محض شنيدن خبر نادرست او حكم نكنيم ، بلكه غيبت و بدگوئى او نيز در اين مورد جايز است ، چون حكم نكردن به شهادت فاسق مصلحتش بيشتر از مفسده آن است ، و بدگوئى او در اين مورد اشكالى ندارد، چون با شهادت به ناحق او يا به ترتيب اثر دادن به خبر دروغ او ممكن است بين چند طائفه بهم بخورد و بدينجهت مفسده عظيمى رخ دهد.

4 - اگر كسى به شخص عادلى تهمت زد بايد كلام او را رد كرد و الا غيبت خود او كه به مؤ من عادل تهمت مى زند در اين مورد جايز است .

5 - كسى كه ادعاى نسبى را مى كند كه اهليت آن را ندارد، بايد او را رد كرد و حرفش را قبول نكرد و لو با غيبت نمودن و بدگوئى پشت سر او (در همين مورد.)

6 - كسى كه حرف باطلى را در مورد دين اسلام مى زند و يا مقاله اى عليه دين اسلام مى نويسد، غيبتش در اين مورد اشكالى ندارد.

7 - كسى كه علنا فسق و فجور انجام مى دهد، مثلا علنا روزه مى خورد و يا گناه كبيره انجام مى دهد و يا زنا مى كند و يا شراب مى خورد، غيبتش * جايز است .

و بايد قصدش از غيبت و بدگوئى او اين باشد كه از كار زشتش بازدارد، و در واقع اين احسانى است به حق او. چون مى خواهد او را به كارهاى خوب وادارد.

8 - غيبت بدعت گذار در دين جايز است ، در صورتى كه خوف داشته باشى كه او مردم را گمراه كند.

9 - غيبت در استفتاء از مجتهد جايز است ، مثلا زنى مى رود پيش * مرجع تقليدش و مى گويد آيا مى توانم طلاق بگيرم يا نه ؟ اگر استفتاء موقوف باشد بر ذكر كردن نام او جايز است و الا جايز نيست .

10 - غيبت در مورد دفع ضرر از غيبت شده جايز است ، همان طورى كه امام صادق (ع ) بدگوئى زراره را مى نمود و قصد آن حضرت دفع ضرر دشمن از او بود، و به عبدالله بن زراره فرمود از جانب من به پدرت سلام برسان و بگو من بدى ترا پشت ترا گفتم ، به جهت دفاع از تو، زيرا كه دشمن و اهل سنت در اذيت و آزار به دوستان ما شتاب مى كنند، و با آنها دشمنى مى ورزند به جهت علاقمنديشان به ما، پس من غيبت تو را گفتم ، تا آزار و اذيت آنان را از تو دفع نمايم و تا اين كه مورد تمجيد و ستايش آنان قرارگيرى ، زيرا خداى متعال مى فرمايد: (( ((و اما السفينة فكانت لمساكين يعلمون فى البحر فاردت ان اعيبها و كان وراءهم ملك ياخذ كل سفينة غضبا)) ))

اما كشتى مال فقرائى بود كه در دريا مى كردند، پس خواستم آن را عيب دار و ناقص كنم ، چون در اطراف پادشاهى بودكه كشتى سالم (سالمى ) را به زور و به غصب مى گرفت ، امام در تجويز عيب زراره به اين آيه استدلال مى فرمايد كه اين كلام خدا است ، به خدا سوگند او آن را معيوب و ناقص نكرد جز آن كه هدفش اين بود كه از غضب نمودن شاه در امان باشد.

11 - جايز است عيبى از او بگويد كه به عنوان صفت خصوصى او گشته ، به طورى كه تا آن عيب و نقص را نگوئيد، آن فرد شناخته نشود، مثل دست شل ، و يا پا شل و يا لوچ و يك چشمى و يايك دستى ، و در حديث است كه زينب عطاره لوچ آمد پيش زنان پيغمبر اكرم (ص ) و با آنان ملاقات نمود.

پس اين عيب را گفتن در صورتى كه به اين صفت مشهور شده باشد و با شنيدن آن بدش نيايد اشكال ندارد. البته اين مبنى بر اين است كه فقط آن عيب ظاهر گفته شود و قصد مذمت او را نداشته باشد، بلكه قصدش * شناختن يا شناساندن او به طرف باشد بعد مرحوم شيخ مرتضى انصارى مى فرمايد: البته فقهاء موارد استثناء حرمت غيبت را بيش از اين بيان نموده اند، ولى ما ضابطه و قاعده كلى را در اين مورد وجود مصلحت غالبه بر مفسده هتك احترام مؤ من مى دانيم ، چون هتك احترام مؤ من حرام است و اين به اختلاف مصالح و مراتب مفسده هتك مؤ من متفاوت است ، زيرا كه مصلحت در قوت و ضعف مندرج است ، چه بسا مؤ منى كه عرض و آبرويش هيچ ارزشى ندارد، پى بايد در هر دو جانب مصلحت و مفسده را مورد سنجش قرار دهيم ، اولويت با رعايت مصلحت بيشتر است اگر غيبت مصلحت بيشترى داشت غيبت جايز است و اگر حفظ آبروى مؤ من مصلحتش بيشتر بود غيبت جايز نيست .

موفق باشید.

?yes or no;355735 نوشت:
ایا غیبت یک عمل وحشیانه است؟

باسمه تعالی
باسلام
با توجه به بیانات مطرح شده در متون شریعت که غیبت کردن بدتر از عمل زنا است(1

و باتاکیدی که در مورد حفظ آبروی مومن داریم که حرمت آبروی مومن از کعبه بیشتر است
(2
می توان این نتیجه را گرفت که واقعا غیبت کردن یک عمل وحشیانه است
موفق باشید.

پی نوشت:
1-خصال/ج1/ص63
2-همان/ص 27

پرسش:

آیا در بین هم کلاسی هاحرف زدن پشت سر استادی که واقعا شاید سطحش پایین باشد، یا شیوه تدریسش بد باشد، یا تبعیض قائل بشود، غیبت حساب می شود؟

پاسخ:
پيامبر صلى الله عليه و آله در بیانی فرمودند:
«أَتَدرونَ مَا الغيبَةُ؟ قالوا: اَللّه وَرَسولُهُ أَعلَمُ، قالَ: ذِكرُكَ أَخاكَ بِما يَكرَهُ قيلَ: أَرَأَيتَ إِن كانَ فى أَخى ما أَقولُ؟ قالَ: إِن كانَ فيهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتُهُ وَإِن لَم يَكُن فيهِ ما تَقولُ فَقَد بَهَتَّهُ (1)
آيا مى دانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و پيامبر او بهتر مى دانند. فرمودند: اين كه از برادرت چيزى بگويى كه دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه مى گويم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه مى گويى در او باشد، غيبتش كرده اى و اگر آنچه مى گويى در او نباشد، به او تهمت زده اى.»

در یک جواب کلی باید عرض کنم ما باید بین شخصیت حقیقی و حقوقی افرادفرق قائل شویم:
در رابطه با شخصیت حقیقی افراد ومسائل شخصی آنها و ذکر معایبشان در غیاب آنها نمی شود صحبت کرد که غیبت است و گناه محسوب می شود، ولی بررسى و سنجش کارکرد اجتماعى آنان و نقد دقیق آن، بدون تکیه بر ظنیّات و افراط و تفریط ‏ها و با هدف اصلاح امور جامعه اشکالى ندارد، زیرا اموری که مربوط به شخصیت حقوقی افراد است چون جنبه اجتماعی دارد و از جمله امور پنهان محسوب نمی شود اصطلاحا به آن غیبت گفته نمی شود.
پی نوشت:
1.هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله‏، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة( خوئى)،ج8،ص371،، مكتبة الإسلامية،تهران.



موضوع قفل شده است