کمک از شدت شک دارم دیوونه میشم

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمک از شدت شک دارم دیوونه میشم

سلام به همه دوستان خوبم

من مدتی میشه که به همه چیز شک دارم اینقدر شک دارم که حتی به پرستش خدای یکتا هم شک میکنم تو ذهنم همش شک میکنم که ایا نمازم درسته یا نکنه من کافر هستم یا....

میدونم احمقانه به نظر میرسه ولی کمک کنین:Ghamgin:

کارشناس بحث:حامی

کمک کنید دوستان خواهشا

سلام به شما
یکم واضح تر بفرمایید مشکلتون چی هست ؟
چی شده ؟ اصلا ایمان داشتید قبلا ؟ چه جور ایمان داشتید ؟ حالا چی شده شک کردید ؟

راستش من هدایتم رو یه جورایی مدیون همین شک هایی هست که کردم :Gol:

وا معلومه ایمان داشتم کافر که نیستم این چه سوالیه؟!!

ببینید من فردی وسواسی هم هستم دایماشک میکنم که مثلا عباداتم ایا قبول میشه؟

کلا ادم شکاکیم چند وقته که فکر مزاحم تو ذهنم میاد که من کافرم و منو عذاب میده
مشکلم اینه

amirhasan.king;310731 نوشت:
من مدتی میشه که به همه چیز شک دارم اینقدر شک دارم که حتی به پرستش خدای یکتا هم شک میکنم تو ذهنم همش شک میکنم که ایا نمازم درسته یا نکنه من کافر هستم یا....

با سلام خدمت شما دوست گرامی.
شهید مطهری (ره) گفته است: شک مقدمه یقین، پرسش مقدمه وصول، و اضطراب مقدمه آرامش است. شک معبر (پل و عبورگاه) خوب و لازمی است هر چند منزل و توقف­گاه نامناسبی است.
به نظر حقیر شک و تردیدی که به سؤال واضح و مشخصی برسد خودش ارزشمند است. اگر این سؤال به پاسخ روشنی هم برسد که نور علی نور است.
امیدوارم بزودی شک شما به یقین یا حداقل اطمینان نسبی تبدیل شود.
موفق باشید. :Gol:

ببینید چند روزی است که افکاری به سراغم میایند و در ذهنم مرا کافر میخوانند و میگویند من مسلمان نیستم

اما من در قلبم به خدا ایمان دارم به روز اخرت و......

اما این افکار مرا کلافه میکنند لطفا اگر کسی میداند چی کار کنم کمک کند

بنظر حقیر با توجه به اینکه شما زمینه وسواس رو هم دارید، این تفکراتتان شیطانی است و نباید به انها بها بدید و در کل فکر نمیکنم که این نوع شک مقدمه یقین باشه
البته ان شاالله جناب حامی پاسختان را خواهند داد

سلام
منم با سرکار حیا موافقم , وسواس بیش از اندازه در رابطه با یک موضوع یه جورایی به حرف شیطان گوش کردن هست .

ممنون از شما دوستان خوبم یا یزدان و حیا

راه رهایی از این افکار چی هستند؟

البته راهنمایی اصلی را کارشناس محترم میدهند. ولی تا پاسخ ایشان بنده نظرم را میدهم.
بنظر حقیر راه حل این مشکل توجه نکردن به این افکار و از ان طرف هم توجه بیشتر به خداوند متعال و کمک خواستن از او است. البته خیلی کلی گفتم ولی کلیت مسئله بنظرم اینه.
به رساله هم که مراجعه کنید می بینید راه حلی که برای وسواس بیان شده عدم توجه به ان است.
در ضمن فراموش نکنید که شیطان از نقطه ضعف آدم ها برای گول زدن آنها استفاده می کند لذا هر چه در این زمینه بیشتر حساسیت و نقطه ضعف نشان دهید شیطان بیشتر وارد عمل می شود.

amirhasan.king;311894 نوشت:
وا معلومه ایمان داشتم کافر که نیستم این چه سوالیه؟!!

ببینید من فردی وسواسی هم هستم دایماشک میکنم که مثلا عباداتم ایا قبول میشه؟

کلا ادم شکاکیم چند وقته که فکر مزاحم تو ذهنم میاد که من کافرم و منو عذاب میده
مشکلم اینه

سلام به شما دوست عزیز
البته که قصد بدی نداشتم و فقط چون خودتون فرمودید به خدا شک می کنید و فکر می کنید کافر هستید من اون رو پرسیدم.

درک می کنم چه حسی دارید.
حس خوبی نیست .
هر لحظه کلنجار رفتن آدم با خودش و اعتقاداتش.
این شک ها و سوالات و وسواس ها یه جورایی مثل دومینو هست. یک قطعه ی اول که بی افته پشت سرش بقیه هم می افتند تا آخر مگر یه کسی یا چیزی اون وسط مانع ریختن بقیه بشه و بعد افتاده ها هم درست کنه.

راستش راه نجات واقعی از این شک ها و فکر ها """" درمان """ آن هاست.

باید درمان کنی.
باید اون افکار و شک ها رو بنویسی روی کاغذ و بهشون مثل معلم و مادری که به بچه هایی که سوالهای عجیب و غریب و جورواجور دارند جواب بدی تا ولت کنند راحت شی.

باید اعتقاد و ایمانت که واقعا تعبیر ستون واسش مناسب هست رو محکم بزنی زمین و بسازی.
نه اونطوری که یکی رد شد بتونه تکنوش بده ( شبهه و فکرهای بد) بلکه محکم.

متقین طبق گفته ی امام علی ع این خصوصیت رو دارند.

خدا رو می شناختید. اما بیاید باز بشناسید. بیاید باز از صفر بشناسید. بیاید باز وجودش رو اثبات کنید. این که تمام شد برید مرحله بعد و سوال بعدی الا آخر... .

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ [="red"]آمَنُواْ [/][="blue"]آمِنُواْ[/] بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِيدًا ﴿۱۳۶ نسا﴾

اي كساني كه[="red"] ايمان آورده ايد[/]،[="blue"] ايمان (واقعي)[/] به خدا و پيامبرش ‍ و كتابي كه بر او نازل كرده، و كتب (آسماني) كه قبلا فرستاده است بياوريد. و كسي كه خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش، و روز بازپسين را انكار كند در گمراهي دور و درازي افتاده است.

و برای اینکه عبادتون قبول هست یا نه :
شما باید متوجه باشید هر کس به اندازه توانش ازش خواسته میشه و انتظار میره.
یعنی چی ؟
یعنی کم نذاری.
تمام تلاشت رو بکنی که نماز خوب بخونی. حالا اگر بد شد تو سعیتو کردی واقعا. و قبول است و انتظار بیشتری نیست. ( و البته باید سعی کنی بهترش کنی هر دفعه.).

با چند تا فکر انسان کافر و مشرک نمیشه.پس نگران نباشید. اما سعی کنید خاتمه بدید و اون همون اثبات درست حسابی وجود خالق هست که هر دفعه شک کردید ادله رو بزنید تو دهنش.

و خیلی خون سرد باشید تو پاسخ دادن و مقابله باهاش.
خیلی ساده.
بهش بگید نه خیر اینطوری نیست.
اگر جواب دادید اما باز شروع کرد به ایراد گرفتن , بگید من جواب دادم اما تو لجباز هستی و زیر بار نمیری. تو خودخواهی و حرف حق رو نمیپذیری.

چون که با کودک سرو کارت فتاد ---- پس زبان کودکی باید گشاد.

به هر حال دنبال پاسخ دادن بهشون باشید و بعد از پاسخ اگر باز شروع کردند ( که البته نمیکنند اگر جوابهاتون خوب باشه کمرنگ میشند و محو می شند اما اگر باز اذیت کردند) توجه نکنید واقعا.

موفق باشید

سلام ...
شک یکی از بیماریهای شناخنه شده روان و ذهن هست .... اگر در مسایلی دیگر هم شک میکنین ... یا میخواین یه کارو به بهترینوجه انجام بدین در آینده مستعد افسردگی و بیماری هایی از این قبیل هم هستین ...

به نظرمن شما حتما باید به یه دکتر روانشناس مراجعه کنید . شاید نیاز به مصرف دارو هم داشته باشین .

با سلام و عرض ادب :Gol:

این راه را هم آزمایش بفرمایید:

اینبار که شک به سراغتان آمد به آن بگویید: «بسیار خب. حالا که کافر شده ام، پس باید توبه کنم.» سپس به قرائت قرآن (همراه با ترجمه) و عبادت بپردازید، بدون اینکه نگران پذیرش یا عدم پذیرش آنها باشید.

البته این نظر شخصی حقیر است. استاد حامی قطعاً راه حل اساسی را ارائه خواهند کرد.

با تشکر فراوان
یا حق

سلام
اینکه شما دچار وسواس هستید (به گفته خودتون) اصلن خوب نیست و شما رو از زندگی میذاره.
شک در هرکسی مقدمه ی یقین نیست چه بسا مسلمانی شک کنه کافر بشه و برعکس بنابراین به شخصیت طرف بستگی داره که عالم باشه عاقل باشه متعصب نباشه.
بهتره شما وسواستون رو با مراجعه به پزشک مربوطه برطرف کنید.
و زیاد به جزئیات اهمیت ندید یه مدت با آدمای بی خیال موفق باشین.
من خودم یه مدت بود به خاطر اینکه هرجا میرفتم در مورد احکام وضو و نماز حرف میزدن وسواس گرفته بودم حتی با مهر مخصوص هم اشتباه میکردم ۲۰ طول میکشید وضو بگیرم:khandeh!:‎
وسواس مورد غضب خداست.
دین چیزی جز اخلاق و عبادت نیست.
زیاد سخت نگیرید.
از حرفایی یا کسانیکه باعث وسواستون میشن پرهیز کنید.

ممنون از همه شمادوستان عزیز

به افکاری که مبنی بر کافر بودن من هستن اهمیت ندادم انگار دارن کم کم گورشون رو گم میکنند

امیدوارم راه درست رو انتخاب کرده باشم (بی اهمیتی به این افکار)

amirhasan.king;312671 نوشت:
ببینید چند روزی است که افکاری به سراغم میایند و در ذهنم مرا کافر میخوانند و میگویند من مسلمان نیستم

اما من در قلبم به خدا ایمان دارم به روز اخرت و......

اما این افکار مرا کلافه میکنند لطفا اگر کسی میداند چی کار کنم کمک کند


ذوست عزیز این که عادی است
بنده هم افکاری می اید که منحرف کننده است
شما اگر جرات دارید کتب ابن تیمیه را بخوانید
واقعا منحرف کنننده است
اقای ذهبی رو منحرف کرده است
این ها چیز های عادی هستند که به فکر هر کسی می اید

نقل قول:
بی اهمیتی به این افکار

سلام
بهترین راه همینه , شما میتونید بعد از هر نمازتون به جای اینکه به این فکر کنید که ایا نمازتون درست بوده یا نه شروع کنید به گفتن شکر خداوند , به خاطر چیزایی که بهتون داده , یکی یکی چیزایی که بهتون داده رو تو ذهنتون بیارید و روش تمرکز کنید و شکرش رو بکنید , به این فکر کنید که شما یکی از همون افریده های خودش هستید ,
پس چقدر شما رو دوست داره . به جای تمرکز روی اون افکار رو این موضوعات و امثال اون تمرکز کنید :ok:

سلام
منم یه مدت این مشکلو داشتم
هر وقت این افکار به ذهنتون رسید
خودتونو سرگرم کنید همون موقع
یابرید قران بخونید یا با خداتون حرف بزنید و کارهای مذهبی انجام بدید یا با کسی که در نزدیکتون هست حرف بزنید مطمئن باشید جواب میده:ok:
یاعلی:Gol:

amirhasan.king;312996 نوشت:
ممنون از همه شمادوستان عزیز

به افکاری که مبنی بر کافر بودن من هستن اهمیت ندادم انگار دارن کم کم گورشون رو گم میکنند

امیدوارم راه درست رو انتخاب کرده باشم (بی اهمیتی به این افکار)

[="times new roman"][="blue"]سلام

دقیقاً شما راه درست را پیداکرده اید شک از عمل شیطان است و شیطان در وجود همه ما رخنه دارد و بهترین راه پناه بردن به خدا و بی اعتنائی به اوست .[/]

[="darkgreen"]بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ«1»
بگو: پناه می‌برم به پروردگار مردم،

مَلِكِ النَّاسِ«2»
به مالک و حاکم مردم،

إِلَهِ النَّاسِ«3»
به (خدا و) معبود مردم،

مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ«4»
از شر وسوسه‌گر پنهانکار،

الَّذِی یوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ«5»
که در درون سینه انسانها وسوسه می‌کند،

مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ«6»
خواه از جن باشد یا از انسان![/]

[="blue"]دقت بفرمایید وسواس از خناس است و باید از ان به خدا پناه برد ![/][/]

هوالعالم

بله
بی توجهی به حضور یا وسوسه شیطان خود راهی برای راندن اوست .

اما در این موارد
من یا شما باید به قدرت و توان تشخیص خوب و بد در این حد رسیده باشیم .

در قدم اول باید دریابیم که
آیا این هیایو القایی ست شیطانی برای دلسرد شدن ما از عبادت و خودشناسی و خداخواهی ؟
و یا هشدار و راهنمایی ست از جانب خدایی که میخواهی ؟ ...

یعنی صدایی برای بیدار شدن است یا لالایی برای به خواب رفتن ؟

برای مثال
در این حین باید مرور کنیم
که ایا امکانش هست صاحب ملک ناراضی باشه ؟
صاحب اب طهارت ؟ صاحب مهر جانماز ؟ و ...
آیا ممکنه نماز من همزمان با گریه و ناله های دل پاکی که شکسته ام ادا بشه ؟
ایا اصلا غسل صحیح دارم ؟ محیط پاکه ؟
ایا در صورت وجود اب (برای حفظ ارایش صورت) تیمم جایزه ؟ صحیحه ؟
ایا ....
ایا ....

و در قدم دوم .....

baghiatosalam;312734 نوشت:
سلام به شما دوست عزیز
البته که قصد بدی نداشتم و فقط چون خودتون فرمودید به خدا شک می کنید و فکر می کنید کافر هستید من اون رو پرسیدم.

درک می کنم چه حسی دارید.
حس خوبی نیست .
هر لحظه کلنجار رفتن آدم با خودش و اعتقاداتش.
این شک ها و سوالات و وسواس ها یه جورایی مثل دومینو هست. یک قطعه ی اول که بی افته پشت سرش بقیه هم می افتند تا آخر مگر یه کسی یا چیزی اون وسط مانع ریختن بقیه بشه و بعد افتاده ها هم درست کنه.

راستش راه نجات واقعی از این شک ها و فکر ها """" درمان """ آن هاست.

باید درمان کنی.
باید اون افکار و شک ها رو بنویسی روی کاغذ و بهشون مثل معلم و مادری که به بچه هایی که سوالهای عجیب و غریب و جورواجور دارند جواب بدی تا ولت کنند راحت شی.

باید اعتقاد و ایمانت که واقعا تعبیر ستون واسش مناسب هست رو محکم بزنی زمین و بسازی.
نه اونطوری که یکی رد شد بتونه تکنوش بده ( شبهه و فکرهای بد) بلکه محکم.

متقین طبق گفته ی امام علی ع این خصوصیت رو دارند.

خدا رو می شناختید. اما بیاید باز بشناسید. بیاید باز از صفر بشناسید. بیاید باز وجودش رو اثبات کنید. این که تمام شد برید مرحله بعد و سوال بعدی الا آخر... .

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ [="red"]آمَنُواْ [/][="blue"]آمِنُواْ[/] بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِيدًا ﴿۱۳۶ نسا﴾

اي كساني كه[="red"] ايمان آورده ايد[/]،[="blue"] ايمان (واقعي)[/] به خدا و پيامبرش ‍ و كتابي كه بر او نازل كرده، و كتب (آسماني) كه قبلا فرستاده است بياوريد. و كسي كه خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش، و روز بازپسين را انكار كند در گمراهي دور و درازي افتاده است.

و برای اینکه عبادتون قبول هست یا نه :
شما باید متوجه باشید هر کس به اندازه توانش ازش خواسته میشه و انتظار میره.
یعنی چی ؟
یعنی کم نذاری.
تمام تلاشت رو بکنی که نماز خوب بخونی. حالا اگر بد شد تو سعیتو کردی واقعا. و قبول است و انتظار بیشتری نیست. ( و البته باید سعی کنی بهترش کنی هر دفعه.).

با چند تا فکر انسان کافر و مشرک نمیشه.پس نگران نباشید. اما سعی کنید خاتمه بدید و اون همون اثبات درست حسابی وجود خالق هست که هر دفعه شک کردید ادله رو بزنید تو دهنش.

و خیلی خون سرد باشید تو پاسخ دادن و مقابله باهاش.
خیلی ساده.
بهش بگید نه خیر اینطوری نیست.
اگر جواب دادید اما باز شروع کرد به ایراد گرفتن , بگید من جواب دادم اما تو لجباز هستی و زیر بار نمیری. تو خودخواهی و حرف حق رو نمیپذیری.

چون که با کودک سرو کارت فتاد ---- پس زبان کودکی باید گشاد.

به هر حال دنبال پاسخ دادن بهشون باشید و بعد از پاسخ اگر باز شروع کردند ( که البته نمیکنند اگر جوابهاتون خوب باشه کمرنگ میشند و محو می شند اما اگر باز اذیت کردند) توجه نکنید واقعا.

موفق باشید

کاملا موثر بودن روشی که این دوست عزیز گفته اند تایید می شود بنده هم در بعضی از صفات خدا سوالاتی برایم پیش امده بود و با جواب عقلی و منطقی که برایش پیدا کردم راه ورود شیطان ازین طریق را بستم انشا الله خداوند به شما هم کمک نماید

amirhasan.king;310731 نوشت:
سلام به همه دوستان خوبم من مدتی میشه که به همه چیز شک دارم اینقدر شک دارم که حتی به پرستش خدای یکتا هم شک میکنم تو ذهنم همش شک میکنم که ایا نمازم درسته یا نکنه من کافر هستم یا.... میدونم احمقانه به نظر میرسه ولی کمک کنین کارشناس بحث:حامی

با سلام خدمت شما برادر بزرگوار
قبل از پاسخ به سئوالتان بفرمایید:
1- چند سالتونه؟
2- رشته تحصیلی؟
3- مطالعات یا جلسات مورد علاقه که شرکت می کنید؟
اخیرا کتابی درباره عقاید مطالعه کرده اید؟
4- آیا قبل از بروز شک حادثه ای تلخ و شدید در زندگی تان رخ داده؟
5- سابقه وسواس پاکی و نجسی در خانواده هست؟
6. نظر خانواده و اطرافیان در مورد رفتارتان؟
7- از مشاور یا روان پزشک کمک گرفته اید؟
8 آیا اضطراب هم دارید؟( دلشوره، احتمال اتفاق افتادن حادثه بد، عرق کردن، تپش قلب، فراموش کردن، کم شدن تمرکز، میل به تنهایی و فرار از جمع، و....)

«شک حالت مطبوعی نیست اما ایمان مطلق نیز مسخره‌ است.» ولتر
زیاد ناراحت نباشید شما اگر فکری فعال داشته باشید هیچوقت به ایمان مطلق نخواهید رسید.

amirhasan.king;310731 نوشت:
سلام به همه دوستان خوبم
من مدتی میشه که به همه چیز شک دارم اینقدر شک دارم که حتی به پرستش خدای یکتا هم شک میکنم تو ذهنم همش شک میکنم که ایا نمازم درسته یا نکنه من کافر هستم یا....
میدونم احمقانه به نظر میرسه ولی کمک کنین:ghamgin:
کارشناس بحث:حامی

باسلام و کسب اجازه از جناب حامی

دوست عزیز شما غیر از وسواس، شکیّات در نماز و دین و خیالات فاسد،آیا عوارضی مثل نحوست و برعکس شدن کارها و کسالت و خواب زیاد را هم دارید؟

خیر جناب اهل بلال مواردی که فرمودید در من وجود ندارند

درضمن من سابقه وسواس در زمینه نجسی و پاکی داشتم و همچنان با اینکه کم شده ولی با ز هم دارم

a1ireza;313457 نوشت:
«شک حالت مطبوعی نیست اما ایمان مطلق نیز مسخره‌ است.» ولتر
زیاد ناراحت نباشید شما اگر فکری فعال داشته باشید هیچوقت به ایمان مطلق نخواهید رسید.

حامی;313412 نوشت:
با سلام خدمت شما برادر بزرگوار
قبل از پاسخ به سئوالتان بفرمایید:
1- چند سالتونه؟
2- رشته تحصیلی؟
3- مطالعات یا جلسات مورد علاقه که شرکت می کنید؟
اخیرا کتابی درباره عقاید مطالعه کرده اید؟
4- آیا قبل از بروز شک حادثه ای تلخ و شدید در زندگی تان رخ داده؟
5- سابقه وسواس پاکی و نجسی در خانواده هست؟
6. نظر خانواده و اطرافیان در مورد رفتارتان؟
7- از مشاور یا روان پزشک کمک گرفته اید؟
8 آیا اضطراب هم دارید؟( دلشوره، احتمال اتفاق افتادن حادثه بد، عرق کردن، تپش قلب، فراموش کردن، کم شدن تمرکز، میل به تنهایی و فرار از جمع، و....)

1.شانزده ساله
2.متحصل
3.خیر
4.خیر
5.درخانواده نداشتم ولی خودم فردی به شدت وسواسی بودم که هم اکنون بسیار کاسته شده ولی همچنان دارم
6.من را فردی خجالتی میدانند من فردی به شدت خجالتی هستم
7.خیر تابه حال نزد مشاور و روانپزشک نرفتم
8.خیر هیچ یک از مواردی که فرمودید ندارم

دعاهای زیر از صحیفه سجادیه هست که خواندنش برکات زیادی داره ولی برای مشکل شما دعای دوم خاصتر هست! علاوه بر مشاوره، این موارد هم به رفع مشکل شما کمک خواهد کرد!

8 وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى الاسْتِعَاذَةِ مِنَ الْمَكَارِهِ وَ سَيِّئِ الْأَخْلاقِ وَ مَذَامِّ الْأَفْعَالِ:
(1) اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَكَاسَةِ الْخُلْقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ
(2) وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ، وَ تَعَاطِى الْكُلْفَةِ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ.
(3) وَ مُبَاهَاةِ الْمُكْثِرِينَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّينَ، وَ سُوءِ الْوِلايَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَيْدِينَا، وَ تَرْكِ الشُّكْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا
(4) أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِما، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفا، أَوْ نَرُومَ مَا لَيْسَ لَنَا بِحَقٍّ، أَوْ نَقُولَ فِى الْعِلْمِ بِغَيْرِ عِلْمٍ
(5) وَ نَعُوذُ بِكَ أَنْ نَنْطَوِىَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ، وَ أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا، وَ نَمُدَّ فِى آمَالِنَا
(6) وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ سُوءِ السَّرِيرَةِ، وَ احْتِقَارِ الصَّغِيرَةِ، وَ أَنْ يَسْتَحْوِذَ عَلَيْنَا الشَّيْطَانُ، أَوْ يَنْكُبَنَا الزَّمَانُ، أَوْ يَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ
(7) وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسرَافِ، وَ مِنْ فِقْدَانِ الْكَفَافِ
(8) وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ، وَ مِنْ الْفَقْرِ إِلَى الْأَكْفَاءِ، وَ مِنْ مَعِيشَةٍ فِى شِدَّةٍ، وَ مِيتَةٍ عَلَى غَيْرِ عُدَّةٍ.
(9) وَ نَعُوذُ بِكَ مِنَ الْحَسْرَةِ الْعُظْمَى، وَ الْمُصِيبَةِ الْكُبْرَى، وَ أَشْقَى الشَّقَاءِ، وَ سُوءِ الْمَآبِ، وَ حِرْمَانِ الثَّوَابِ، وَ حُلُولِ الْعِقَابِ
(10) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِى مِنْ كُلِّ ذَلِكَ بِرَحْمَتِكَ وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

ترجمه: دعاى آن حضرت (عليه السلام) در پناه بردن به خدا از خوى بد و كارهاى نكوهيده
1. خدايا پناه به تو مى برم از آشفتن حرص و افروختن خشم، و چيرگى حسد، و ضعف شكيبايى و كمى قناعت، و تندخويى، و مبالغه در طلب لذات و تعصب بر باطل.
2. و پيروى هوا و سرپيچى از راه راست و خواب غفلت، و كوشش كردن بيش از حاحت، و برگزيدن باطل بر حق، و اصرار بر گناه، و خرد شمردن معصيت، و بسيار شمردن طاعت.
3. و همسرى نمودن با توانگران، و خوار شمردن درويشان و بدرفتارى با زيردستان، و ناسپاسى نيكويى كنندگان.
4. و يارى ستمگران و رها كردن ستمديدگان، از اين كه آنچه حق ما نيست بخواهيم، يا ندانسته در علم دين چيزى بگوييم.
5. و پناه به تو ميبريم كه قصد فريب كسى در دل گيريم يا به كارهاى خويش ‍ بباليم و اميدهاى خود را دراز كنيم.
6. پناه به تو مى بريم از سرشت بد و حقير شمردن گناه كوچك، و اين كه شيطان بر ما مستولى گردد يا زمانه ما را در سختى افكند، يا سلطان بر ما ستم كند.
7. پناه به تو مى بريم از شادى دشمن، و احتياج به اقران و زندگى در سختى و مرگ ناگهانى.
9. پناه به تو مى بريم از دريغ و افسوس بزرگ و كارى كه پشيمانى آرد و از اندوه عظيم و بدترين بدبختى ها و سوء عاقبت و نوميدى از ثواب و فرود آمدن عقاب.
10. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و مرا و همه مردان و زنان مؤمن را از اين ها در پناه خود حفظ كن، برحمتك يا ارحم الراحمين.


20 وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى مَكَارِمِ الْأَخْلاقِ وَ مَرْضِيِّ الْأَفْعَالِ:

(1) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِى أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِى أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِى إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِى إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ.
(2) اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِى، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِى، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّى.
(3) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِى مَا يَشْغَلُنِى الاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِى بِمَا تَسْأَلُنِى غَدا عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِى فِيمَا خَلَقْتَنِى لَهُ، وَ أَغْنِنِى وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِى رِزْقِكَ، وَ لا تَفْتِنِّى بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِى وَ لا تَبْتَلِيَنِّى بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِى لَكَ وَ لا تُفْسِدْ عِبَادَتِى بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِىَ الْخَيْرَ وَ لا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِى مَعَالِىَ الْأَخْلاقِ، وَ اعْصِمْنِى مِنَ الْفَخْرِ.
(4) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لا تَرْفَعْنِى فِى النَّاسِ دَرَجَةً إِلا حَطَطْتَنِى عِنْدَ نَفْسِى مِثْلَهَا، وَ لا تُحْدِثْ لِى عِزّا ظَاهِرا إِلا أَحْدَثْتَ لِى ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِى بِقَدَرِهَا.
(5) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِى بِهُدًى صَالِحٍ لا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لا أَزِيغُ عَنْهَا، وَ نِيَّةِ رُشْدٍ لا أَشُكُّ فِيهَا، وَ عَمِّرْنِى مَا كَانَ عُمُرِى بِذْلَةً فِى طَاعَتِكَ، فَإِذَا كَانَ عُمُرِى مَرْتَعا لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِى إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ.
(6) اللَّهُمَّ لا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّى إِلا أَصْلَحْتَهَا، وَ لا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلا حَسَّنْتَهَا، وَ لا أُكْرُومَةً فِيَّ نَاقِصَةً إِلا أَتْمَمْتَهَا.
(7) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِى مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّةَ، وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْيِ الْمَوَدَّةَ، وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلاحِ الثِّقَةَ، وَ مِنْ عَدَاوَةِ الْأَدْنَيْنَ الْوَلايَةَ، وَ مِنْ عُقُوقِ ذَوِى الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّةَ، وَ مِنْ خِذْلانِ الْأَقْرَبِينَ النُّصْرَةَ، وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَةِ، وَ مِنْ رَدِّ الْمُلابِسِينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ، وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلاوَةَ الْأَمَنَةِ.
(8) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ لِى يَدا عَلَى مَنْ ظَلَمَنِى، وَ لِسَانا عَلَى مَنْ خَاصَمَنِى، وَ ظَفَرا بِمَنْ عَانَدَنِى، وَ هَبْ لِى مَكْرا عَلَى مَنْ كَايَدَنِى، وَ قُدْرَةً عَلَى مَنِ اضْطَهَدَنِى، وَ تَكْذِيبا لِمَنْ قَصَبَنِى، وَ سَلامَةً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِى، وَ وَفِّقْنِى لِطَاعَةِ مَنْ سَدَّدَنِى، وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِى.
(9) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ سَدِّدْنِى لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِى بِالنُّصْحِ، وَ أَجْزِىَ مَنْ هَجَرَنِى بِالْبِرِّ، وَ أُثِيبَ مَنْ حَرَمَنِى بِالْبَذْلِ، وَ أُكَافِىَ مَنْ قَطَعَنِى بِالصِّلَةِ، وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِى إِلَى حُسْنِ الذِّكْرِ، وَ أَنْ أَشْكُرَ الْحَسَنَةَ، وَ أُغْضِىَ عَنِ السَّيِّئَةِ.
(10) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِى بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ، وَ أَلْبِسْنِى زِينَةَ الْمُتَّقِينَ، فِى بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ كَظْمِ الغَيْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّيرَةِ، وَ سُكُونِ الرِّيحِ، وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ، وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِى وَ فِعْلِى، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِى وَ فِعْلِى، وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِى بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ.
(11) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ أَوْسَعَ رِزْقِكَ عَلَيَّ إِذَا كَبِرْتُ، وَ أَقْوَى قُوَّتِكَ فِيَّ إِذَا نَصِبْتُ، وَ لا تَبْتَلِيَنِّى بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ، وَ لا الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ، وَ لا بِالتَّعَرُّضِ لِخِلافِ مَحَبَّتِكَ، وَ لا مُجَامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ، وَ لا مُفَارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَيْكَ.
(12) اللَّهُمَّ اجْعَلْنِى أَصُولُ بِكَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ، وَ أَسْالُكَ عِنْدَ الْحَاجَةِ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ، وَ لا تَفْتِنِّى بِالاسْتِعَانَةِ بِغَيْرِكَ إِذَا اضْطُرِرْتُ، وَ لا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَيْرِكَ إِذَا افْتَقَرْتُ، وَ لا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَكَ إِذَا رَهِبْتُ، فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِكَ خِذْلانَكَ وَ مَنْعَكَ وَ إِعْرَاضَكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
(13) اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا يُلْقِى الشَّيْطَانُ فِى رُوعِى مِنَ التَّمَنِّى وَ التَّظَنِّى وَ الْحَسَدِ ذِكْرا لِعَظَمَتِكَ، وَ تَفَكُّرا فِى قُدْرَتِكَ، وَ تَدْبِيرا عَلَى عَدُوِّكَ، وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِى مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ
وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ نُطْقا بِالْحَمْدِ لَكَ، وَ إِغْرَاقا فِى الثَّنَاءِ عَلَيْكَ، وَ ذَهَابا فِى تَمْجِيدِكَ، وَ شُكْرا لِنِعْمَتِكَ، وَ اعْتِرَافا بِإِحْسَانِكَ، وَ إِحْصَاءً لِمِنَنِكَ.
(14) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِيقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّى، وَ لا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّى، وَ لا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْكَنَتْكَ هِدَايَتِى، وَ لا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِى، وَ لا أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِى.
(15) اللَّهُمَّ إِلَى مَغْفِرَتِكَ وَفَدْتُ، وَ إِلَى عَفْوِكَ قَصَدْتُ، وَ إِلَى تَجَاوُزِكَ اشْتَقْتُ، وَ بِفَضْلِكَ وَثِقْتُ، وَ لَيْسَ عِنْدِى مَا يُوجِبُ لِى مَغْفِرَتَكَ، وَ لا فِى عَمَلِى مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَكَ، وَ مَا لِى بَعْدَ أَنْ حَكَمْتُ عَلَى نَفْسِى إِلا فَضْلُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ.
(16) اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِى بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِى التَّقْوَى، وَ وَفِّقْنِى لِلَّتِى هِىَ أَزْكَى، وَ اسْتَعْمِلْنِى بِمَا هُوَ أَرْضَى.
(17) اللَّهُمَّ اسْلُكْ بِىَ الطَّرِيقَةَ الْمُثْلَى، وَ اجْعَلْنِى عَلَى مِلَّتِكَ أَمُوتُ وَ أَحْيَا.
(18) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتِّعْنِى بِالاقْتِصَادِ، وَ اجْعَلْنِى مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ، وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ، وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ، وَ ارْزُقْنِى فَوْزَ الْمَعَادِ، وَ سلامَةَ الْمِرْصَادِ.
(19) اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِكَ مِنْ نَفْسِى مَا يُخَلِّصُهَا، وَ أَبْقِ لِنَفْسِى مِنْ نَفْسِى مَا يُصْلِحُهَا، فَإِنَّ نَفْسِى هَالِكَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا.
(20) اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِى إِنْ حَزِنْتُ، وَ أَنْتَ مُنْتَجَعِى إِنْ حُرِمْتُ، وَ بِكَ اسْتِغَاثَتِى إِنْ كَرِثْتُ، وَ عِنْدَكَ مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ، وَ لِمَا فَسَدَ صَلاحٌ، وَ فِيمَا أَنْكَرْتَ تَغْيِيرٌ، فَامْنُنْ عَلَيَّ قَبْلَ الْبَلاءِ بِالْعَافِيَةِ، وَ قَبْلَ الْطَّلَبِ بِالْجِدَةِ، وَ قَبْلَ الضَّلالِ بِالرَّشَادِ، وَ اكْفِنِى مَئُونَةَ مَعَرَّةِ الْعِبَادِ، وَ هَبْ لِى أَمْنَ يَوْمِ الْمَعَادِ، وَ امْنِحْنِى حُسْنَ الْإِرْشَادِ.
(21) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ادْرَأْ عَنِّى بِلُطْفِكَ، وَ اغْذُنِى بِنِعْمَتِكَ، وَ أَصْلِحْنِى بِكَرَمِكَ، وَ دَاوِنِى بِصُنْعِكَ، وَ أَظِلَّنِى فِى ذَرَاكَ، وَ جَلِّلْنِى رِضَاكَ، وَ وَفِّقْنِى إِذَا اشْتَكَلَتْ عَلَيَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا، وَ إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْكَاهَا، وَ إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا.
(22) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَوِّجْنِى بِالْكِفَايَةِ، وَ سُمْنِى حُسْنَ الْوِلايَةِ، وَ هَبْ لِى صِدْقَ الْهِدَايَةِ، وَ لا تَفْتِنِّى بِالسَّعَةِ، وَ امْنِحْنِى حُسْنَ الدَّعَةِ، وَ لا تَجْعَلْ عَيْشِى كَدّا كَدّا، وَ لا تَرُدَّ دُعَائِى عَلَيَّ رَدّا، فَإِنِّى لا أَجْعَلُ لَكَ ضِدّا، وَ لا أَدْعُو مَعَكَ نِدّا.
(23) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ امْنَعْنِى مِنَ السَّرَفِ، وَ حَصِّنْ رِزْقِى مِنَ التَّلَفِ، وَ وَفِّرْ مَلَكَتِى بِالْبَرَكَةِ فِيهِ، وَ أَصِبْ بِى سَبِيلَ الْهِدَايَةِ لِلْبِرِّ فِيمَا أُنْفِقُ مِنْهُ.
(24) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِى مَئُونَةَ الاكْتِسَابِ، وَ ارْزُقْنِى مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ، فَلا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِكَ بِالطَّلَبِ، وَ لا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَكْسَبِ.
(25) اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِى بِقُدْرَتِكَ مَا أَطْلُبُ، وَ أَجِرْنِى بِعِزَّتِكَ مِمَّا أَرْهَبُ.
(26) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صُنْ وَجْهِى بِالْيَسَارِ، وَ لا تَبْتَذِلْ جَاهِى بِالاقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ، وَ أَسْتَعْطِىَ شِرَارَ خَلْقِكَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِى، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِى، وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ.
(27) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِى صِحَّةً فِى عِبَادَةٍ، وَ فَرَاغا فِى زَهَادَةٍ، وَ عِلْما فِى اسْتِعْمَالٍ، وَ وَرَعا فِى إِجْمَالٍ.
(28) اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِكَ أَجَلِى، وَ حَقِّقْ فِى رَجَاءِ رَحْمَتِكَ أَمَلِى، وَ سَهِّلْ إِلَى بُلُوغِ رِضَاكَ سُبُلِى، وَ حَسِّنْ فِى جَمِيعِ أَحْوَالِى عَمَلِى.
(29) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ نَبِّهْنِى لِذِكْرِكَ فِى أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ، وَ اسْتَعْمِلْنِى بِطَاعَتِكَ فِى أَيَّامِ الْمُهْلَةِ، وَ انْهَجْ لِى إِلَى مَحَبَّتِكَ سَبِيلا سَهْلَةً، أَكْمِلْ لِى بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الاْخِرَةِ.
(30) اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ قَبْلَهُ، وَ أَنْتَ مُصَلٍّ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَهُ، وَ آتِنَا فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنِى بِرَحْمَتِكَ عَذَابَ النَّارِ.

ترجمه: دعاى آن حضرت (عليه السلام) در خوى هاى نيكو و كردارهاى پسنديده
1. خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و ايمان مرا به كاملترين مرتبه ايمان رسان، و يقين (64) مرا بهترين يقين گردان، و نيت مرا در زمره بهترين نيات و عمل مرا از جمله بهترين اعمال قرار ده.
2. به لطف خويش خلوص نيت مرا به كمال رسان و يقين مرا به آن چه نزد توست محكم و استوار كن و هر عمل من كه فاسد است به قدرت خود به صلاح آور.
3. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و هر چه انديشه مرا مشغول دارد تو خود كفايت آن كن، و بدان كارم گمار كه فردا مرا از آن پرسش كنى، و اوقات مرا فارغ گردان براى انجام عملى كه مرا براى آن آفريدى، و به مال بى نيازم گردان و روزى مرا بر من فراخ كن، اما به ناسپاسى (65) و خودپرستى مبتلا مساز و رتبه ارجمند ده و به كبر و منى آزمايش مفرما و توفيق عبادت ده و به ناز و خودپسندى عبادت مرا فاسد مكن و خير بر دست من براى مردم جارى كن و به منت نهادن آن را ضايع مساز و به خوى نيك آراسته ام دار و از باليدن و فخر حفظ كن.
4. و درود بر محمد و آل او فرست، و رتبه مرا پيش مردم بالا مبر مگر به همان اندازه پيش خودم پست گردانى، و عزت ظاهرى مرا افزون مكن مگر در باطن پيش خود مرا به همان قدر متواضع سازى.
5. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و روشى پسنديده پيش آور كه غير آن نجويم و طريقتى شايسته كه از آن روى برنتابم و نيتى دست كه در آن شك نكنم و تا عمر من در طاعت تو گذرد مرا زنده نگاهدار و اگر بايد چراگاه شيطان شود، سوى خود بر پيش از آن كه خشم توبه من رسد و غضب تو بر من مستحكم گردد.
6. خداوندا! در من هيچ خُلق ناشايست نگذار مگر آن را شايسته گردانى و هيچ عيبى كه بدان مرا سرزنش كنند در من نماند مگر آن را نيكو كنى، و فضيلتى ناقص نباشد،(66) مگر آن را به كمال رسانى.
7. خداوندا، درود بر محمد و آل او فرست، و كين دشمنان مرا به مهر مبدل كن و حسد ستمكاران را به نيكخواهى، و بدگمانى بندگان شايسته ات را درباره من به وثوق و حسن ظن، و دشمنى نزديكان را به دوستى، و بدرفتارى خويشان را به خوش سلوكى، متاركه مرا به يارى و مددكارى، و چاپلوسى دوستان دروغين را به اخلاص، و قهر معاشران را به آميزشى خوش، و تلخى ترس را به شيرينى ايمنى.
8. خدايا بر محمد و آل او درود فرست، دست توانايم ده برآن كه بر من ستم كند، و زبانى گويا بر آن كه با من ستيز جويد و فيروزى بر آن كه با من دشمنى ورزد و چاره سازى آن كه مرا فريب خواهد داد و نيرو بر آن كه مرا زبون خواهد كرد، و تكذيب آنكه عيب من گويد و رهايى از دست آن كه آزار من جويد. مرا توفيق ده به اطاعت آن كه به من راه راست نمايد و پيروى آن كه مرا ارشاد كند.(67)
9. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و توفيقم ده كه خيرخواهى آن كس ‍ كنم كه بدخواهى من كرد و به آشتى تلافى كنم آن را كه از من بريد و به بخشش پاداش دهم، آنكه مرا نوميد كرد و بپيوندم رشته الفت آن را كه از من بگسست و به نيكى ياد كنم آن را كه غيبت من گفت و اين كه خوبى را سپاسگزارم، و از بدى چشم بپوشم.
10. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و مرا به زيور صلاح آراسته گردان و خلعت پارسايى بپوشان، تا دادگستر باشم و خشم فرو برم و آتش فتنه را بنشانم، و رنجديدگان را آشتى دهم و اصلاح ذات البين كنم. كردار پسنديده ديگران را فاش و رفتار ناپسند آنان را مستور دارم. نرم خوى و فروتن و نيك رفتار و بردبار و خوش روى باشم. سوى فضايل پيشى جويم و بر همگان برترى گزينم، اما آنها را سرزنش نكنم و رايگان بخشش كنم و حق گويم گرچه حق گوى اندك باشد. در گفتار و رفتار من خير بسيار بود و آن را اندك شمرم و كار ناهنجار اندك بود و آن را بسيار دانم، و اين فضايل را در من كامل گردان به طاعت كردن پيوسته و ملازم جماعت بودن و اهل بدعت و راءى تازه را ترك كردن.
11. خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و فراخترين روزى را هنگام پيرى به من مرحمت كن، برترين نيرو را وقت درماندگى و مرا به سستى در عبادت و ناديده راه حق مبتلا مساز. كارى بر خلاف رضاى تو نكنم، و با كسى كه از تو دور است الفت نگيرم و از آن كه با توست جدا نشوم.
12. خداوندا چنانم كن كه در سختى ها به پشتيبانى تو بكوشم و هنگام نياز از تو حاجت بخواهم و در بيچارگى زارى سوى تو كنم و مبادا آن كه در فروماندگى از غير تو يارى جويم و چون درويش گردم فروتنى نزد غير تو كنم و از او چون خواهم و هنگام ترس به جز تو پناه برم تا سزاوار منع تو گردم و مرا به حال خود گذارى و روى از من بگردانى يا ارحم الراحمين.
13. خداوندا! به جاى آرزوى باطل و گمان بد و رشك بر بندگان تو كه شيطان در دل من افكند، ياد بزرگى و انديشه در توانايى خود و چاره سازى در دشمن را در دل من انداز و به جاى سخن زشت و بيهوده و آبروريزى مردم و گواهى به ناحق و غيبت مومنى غايب و دشنام حاضر و مانند آن، سخن من سپاس تو باشد و ستايش تو بسيار كنم و بزرگى تو از هر جهت بگويم و شكر نعمت هاى تو گزارم و احسان تو بر زبان آرم و نعمت هاى تو بر شمارم.
14. خداوندا! درود بر محمد و آل او فرست، و مگذار كه بر من ستم رود، با آن كه تو بر دفع آن قادرى، يا من بر كسى ستم كنم و تو مى توانى مرا باز دارى، و گمراه نشوم چون هدايت من با توست و تنگدست نگردم با آن كه گشايش كار من از دست تو برآيد و سركشى نكنم چون دارايى من از توست
15. خدايا! سوى آمرزش تو آمدم، و آهنگ بخشايش تو كردم، و شوق به گذشت تو دارم و به فضل تو اميدوارم، اما چيزيم نيست كه موجب مغفرت تو گردد و عملى نكردم كه سزاوار عفو تو باشد و پس از اعتراف به تقصير خود چاره اى جز اعتماد بر فضل تو ندارم، پس درود بر محمد و آل او فرست، و بر من تفضّل كن.
16. خدايا زبان مرا به هدايت گويا گردان، و دل مرا به تقوا آميزش ده.
17. و به طريقتى هر چه نيكوتر بر گمار، و به كارى هرچه پسنديده تر وادار.
خدايا مرا در بهترين راه سالك گردان كه بر دين تو زنده باشم و بر دين تو بميرم.
18. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و مرا از ميانه روى برخوردار دار، و پرهيزگار و راهنماى خير، و از بندگان شايسته قرار ده، و رستگارى آخرت نصيبم كن كه از كمين گاه به سلامت گذرم.
19. خدايا، چيزى كه جان مرا آلوده كند از من بستان تا پاك شوم و آنچه را موجب صلاح من است براى من بگذار زيرا كه جان من در هلاكت افتد مگر تو نگاهش دارى.
20. خدايا هنگام اندوه دل من به تو دارم و اگر محروم شوم چشم اميدم سوى توست و اگر مصائب روى به من آرد فريادرس من تويى و آنچه از دست من برود تدارك آن به دست توست، و هر چه تباه گردد توانى آن را به اصلاح آورى و هرچه تو را ناپسند افتد خود تغيير توانى داد. پس بر من منت نه و بلا نارسيده عافيت بخش و طلب ناكرده توانگرى ده و گمراه ناشده راه راست بنماى و آزار و رنج بندگانت را از من دور كن و در روز بازگشت مرا از قهر و عقوبت ايمان فرما و راه حق را به من بياموز.
21. خداوندا! درود بر محمد و آل او فرست، و به لطف هيش هر شرى را از من كفايت كن و به نعمت خود مرا پرورش ده، و به كرم خود حال مرا به نيك آور و به چاره سازى خود علاج درد من فرما و مرا در سايه خود پناه ده و خلعت خشنودى بپوشان، و چون كارها به هم در آميزد مرا به آن كه بهتر است راه نماى و چون اعمال به چند گونه پيش آيد، به آن كه بى عيب تر است بر گمار و چون مذهب گوناگون بر خلاف يكديگر برخيزند مرا به آن كه پسنديده تر است هدايت فرما.
22. خداوندا! درود بر محمد و خاندان او فرست، و تاج مك مرا كار سازى مردم قرار ده و نشان فرمان روايى (68) من آن كه تدبير خاتق نيكو كنم و آنان را به راه راست برم و مرا به فراخى عيش مبتلا كن اما از آسايش ‍ برخوردار دار و عيش مرا سخت مگردان و دعاى مرا رد مكن كه من براى تو مانندى نشناسم و همتايى در خدايى ندانم.
23. خداوندا! درود بر محمد و آل او فرست، و مرا از اسراف باز دار، و روزى مرا از تلف شدن حفظ كن، و در دارائى من بركت ده و چون از آن انفاق كنم راه خير پيش من آور.
24. خداوندا! درود بر محمد و آل او فرست، و مرا از رنج به دست آسوده كن و از جايى كه گمان ندارم روزى ده تا سرگرم طلب نشوم و از بندگى تو باز نمانم و رنج و وبال كسب بار دوش من نشود.(69)
25. آن چه مى خواهم به قدرت خود، خواهش مرا برآور و از آن چه مى ترسم به عزت خود مرا پناه ده.
26. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و به توانگرى عزت مرا نگهدار و آبروى مرا به تنگدستى مريز، مبادا كه از روزى خواران تو روزى طلبم، و از بدسرشتان خلق عطا خواهم، و گرفتار سپاسگويى آن شوم كه به من چيزى بخشند يا نكوهش آن كه از من دريغ كند، با آن كه بخشش و منع به دست تو است.
27. خداوندا درود بر محمد و آل او فرست، و مرا تندرستى ده تا بندگى كنم ودلى فارغ كه رغبت از جهان بگردانم و دانشى كه به كار برم، و زهدى كه به اندك روزى بسازم.
28. خديا پايان عمر من به آمرزش تو انجامد و آرزوى بخشايش تواءم تحقق يابد و راه خشنودى تو منتهى گردد و كردار من در همه حال نيكو باشد.
29. خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و هنگام غفلت مرا به ياد خود هوشيار گردان و تا اجل فرا نرسيده است به طاعت خويش وادار و راهى آسان سوى محبت تو فراپيش من آور و خير دنيا و آخرت را به كمال عطا كن.
30. خداوند درود بر محمد و آل او فرست، برتر از آن چه بر كسى كه پيش از وى فرستاده اى و يا بر كسى پس از وى بفرستى و مرا در دنيا نيكى ده و در آخرتم هم، و از شر عذاب آتش به رحمت خود حفظ كن.

amirhasan.king;313840 نوشت:
1.شانزده ساله
2.متحصل
3.خیر
4.خیر
5.درخانواده نداشتم ولی خودم فردی به شدت وسواسی بودم که هم اکنون بسیار کاسته شده ولی همچنان دارم
6.من را فردی خجالتی میدانند من فردی به شدت خجالتی هستم
7.خیر تابه حال نزد مشاور و روانپزشک نرفتم
8.خیر هیچ یک از مواردی که فرمودید ندارم

دوست عزیز باز هم می گویم
این چیزی عادی است و مشکلی که ندارد .
به نظر بنده که نباید این چیز ها رو جدی گرفت .
بنده هم چنین هم شدم .
اما با مطالعه کردن کتاب هایی بر ضد ان دوباره مثل حالت قبل شده ام .
شک اگر نکنی که دیگر راه تحقیق نمی شود .
شک خیلی هم خوب است ..
بنده شاید بگم هزاران بار به شک افتادم درمورد دینم
اما همه ان ها را به ترتیب جواب دادم . کار خیلی سختی است امام شدنی است
تازه تقریبا هم هم سن و سال هستیم

amirhasan.king;312671 نوشت:
ببینید چند روزی است که افکاری به سراغم میایند و در ذهنم مرا کافر میخوانند و میگویند من مسلمان نیستم

اما من در قلبم به خدا ایمان دارم به روز اخرت و......

اما این افکار مرا کلافه میکنند لطفا اگر کسی میداند چی کار کنم کمک کند

با سلام بر دوستان و دوست عزیز

دوست عزیز من ببینید این حالتی که پیدا کردید را در اصطلاح به اون خطورات قلبی میگویند
برای نجات از دست این خطورات دو کار را باید انجام بدهید

اولا به خودتان القاء کنید که نه تنها من کافر نیستم بلکه مومن هستم و نشانه ایمان من حب خداوند و دوست داشتن خدا و ارتباط با خدا هست و نشانه های ایمان که در وجودتان هست به خود القاء کنید

هر موقع هم شیطان وسوسه کرد باز با جوابهای قطعی به وسوسه های شیطانی بینی شیطان را به خاک بمالید ان کید الشیطان کان ضعیفا
وسوسه شیطان و کید شیطان ضعیف هست

دوما برای جلوگیری از خطورات سعی کنید دائم الوضو باشید و ذکر لا اله الا الله و صلوات و استغفار زیاد بگوئید تا این خطورات به ذهن شما وارد نشود این ذکر ها نور هستند و وقتی نور وارد قلب شما شد ظلمت و تیرگی خواهد رفت و دست اخر هم سعی کنید باز از نو مبانی اعتقادی خود را با صحبت کردن با مشاوران اعتقادی و مطالعه کتابهای برهانی تقویت کنید تا براتون این اعتقادات مستحکم بشود و با هر نسیمی نلرزد موفق باشید یا حق

یکی از بیماری های روانی که اندیشه جامعه امروزی ما را سخت درگیر خود کرده است،بیماری روانی وسواس می باشد.
امروزه،افراد زیادی با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند و نه تنها با خود،بلکه با اطرافیان خود نیز درگیری هایی پیدا کرده اند. شخص وسواس،همیشه خود را از دیگران برتر،بهتر و پاکیزه تر می بیند و همین،موجب دلگیری و رنجش اطرافیان می شود. وسواس انواع گوناگونی دارد:وسواس فکری،اخلاقی و عملی و باید بدانیم،همان طور که شستشوهای بیش از اندازه،پیامدهای تلخ و ناگواری را به دنبال دارد،وسواس فکری هم با پریشان فکری ها و ناآرامی هایی که زائیده پندارهای غلط شخص بد فکر می باشد،در نشست و برخاست ها و روابط اجتماعی،موجب اختلاف های دامنه داری می شود که همه را در آتش سوزان خود می سوزاند و خاکستر می کند.
عوامل و ریشه های بیماری وسواس،عبارتند از:

1.
اختلالات روانی
متاسفانه، وجود یک سلسله آشفتگی های روانی باعث می شود که شخص دچار شک شود و پیوسته جان و روح خود را،در معرض نا آرامی و نگرانی قرار دهد که ما در رویارویی با این افراد،به روشنی،این نگرانی را در چشمان و رفتارشان می بینیم!

2.نداشتن شناخت و آگاهی

نا آگاهی در زمینه احکام دینی و عبادت ها موجب بروز این بیماری می شود،حال آنکه دین اسلام سفارش کرده است که از به رنج انداختن خود بپرهیزیم.

3. عامل وراثت

همانطور که فرزندان ویژگی های ظاهری مانند:قد و شکل و… را از راه ژنتیک دریافت می کنند،از نظر روانی نیز،از پدر و مادر ارث می برند که با روش های درست تربیتی و چیرگی بر اراده می توان،تا اندازه زیادی،به برطرف ساختن این کمبود پرداخت.

4. بحرانهای دوران نوجوانی

در این دوران نیز،به دلیل دگرگونی های بسیار،برای نوجوان دغدغه ها و آشفتگی های روحی و روانی زیادی وجود دارد که به طور طبیعی،بر فکر و روان او تاثیر می گذارد و به شکل بیماری وسواس نمود می یابد.

5. روش های تربیتی نامطلوب
بیشتر وقت ها،پدر و مادر در تربیت فرزندان خود دچار زیاده روی و یا کوتاهی می شوند.بی توجهی در دوران کودکی،وجود ضربه ها و استرس های روحی ناشی از درگیری های خانوادگی وجدایی پدر و مادر باعث می شود که فرزندان در دوران نوجوانی و جوانی برای ابراز شخصیت و جلب توجه،به این شکل خود را مطرح کنند!

پیامدهای بیماری وسواس

در میان زیان های ناشی از این بیماری،می توان به زیان های فردی،اجتماعی،اقتصادی و اعتقادی اشاره کرد.

الف:زیان های فردی

1. خارج شدن از محور طاعت و خلوص نیت،به خاطر از دست دادن حالت بندگی.
2.به هدر دادن وقت پر ارزشی که می تواند در راستای کارهای بهتر و مفیدتری استفاده شود.
3.بی محتوا شدن عبادت و از دست رفتن هدف اصلی عبادت که فروتنی در برابر پروردگار می باشد،چنان که گاهی توجه بیش از اندازه،به تلفظ و قرائت در نماز،از حضور قلب و رکن اصلی نماز می کاهد.
4. بدعت گذاری در دین؛ شخص وسواس،به دلیل نداشتن تمرکز فکری،چیز تازه ای را اضافه یا کم می کند.
امام باقر(ع) در این باره می فرمایند:«کل بدعة ضلالة،وکل ضلالة سبیلها الی النار؛هر بدعتی،گونه ای گمراهی خواهد بود و هر گمراهی هم،راهی به سوی آتش جهنم خواهد بود».
5. آخرین ضرر فردی این بیماری،گاهی،باطل شدن عبادت می باشد.

ب: زیانهای اجتماعی

1. گوشه گیری و انزوا طلبی،به خاطر ارتباط نداشتن با دیگران و بدبینی و بد گمانی نسبت به افراد.
2. آزار اطرافیان،به دلیل وقت گذرانی بیهوده و در نتیجه،معطل کردن دیگران.

منبع:گروه مشاوران ذهن آرام

لطفا من بعد به شکهای خود اصلا توجه نکنید

به وسوسه هایی هم که برایتان ایجاد می شود بی توجه باشید

موضوع قفل شده است