جمع بندی روایت: کدام یک برای مرگ آماده هستید؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روایت: کدام یک برای مرگ آماده هستید؟

بسم اله الرحمن الرحیم
سلام دوستان

یه روایتی شنیدم
در یک مجلس از عارفی خواستند تا پند دهد.
گفت: کدام یک از شما می دانید تا امشب زنده هستید؟(هر کس آماده است برخیزد)
کسی بلند نشد
اینبار می پرسد کدام یک اگر امشب مرگ به سراغتان بیاید آماده هستید؟
باز هم کسی بلند نشد
تا همینجاشو داشته باشید:khandeh!:

اساتید و دوستان با ید دارید متن درست یا منبعش رو؟
تشکر فراوان

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

«أیها الناس! إنما الدنیا دار مجاز، و الاخرة دار قرار؛ ای مردم! دنیا سرای گذر است و آخرت خانه قرار و همیشگی». (حضرت علی (ع) خطبه 203 نهج البلاغه)

ضرورت آمادگی برای مرگ


در طول حیات انسان‌ها کارهای مختلفی پیش می‌آید که وقتی دقّت کنیم، می‌بینیم که معمولاً انسان‌ها قبل از انجام این امور برنامه ریزی کرده و خودشان را آمادۀ انجام کارهایشان می‌کنند؛ مثلاً برای رفتن به مسافرت چند روزه حداقل یک هفته قبل از آن به فکر فراهم کردن اسباب سفر هستند و کارهایشان را به گونه‌ای تنظیم می‌کنند که با کم‌ترین اضطراب و ناراحتی به مسافرت بروند. حال باید ببینیم برای سفری که اولاً چاره‌ای از آن نیست، ثانیاً رفتنی است که بازگشتی ندارد و ثالثاً شقاوت‌ها و یا سعادت‌های ابدی را به دنبال دارد، چه توشه‌ای برداریم که تا ابد چراغ راهمان در تاریکی‌ها و پیچ و خم‌های آخرت، باشد؟
پاسخ این سؤال را می‌توان در روایت ذیل بیابیم که امام محمد باقر علیه‌السلام می‌فرماید:
«امیرالمؤمنین علیه‌السلام بعد از نماز عشاء در كوفه سه بار مردم را صدا مى‏زدند و به آن‌ها مى‏فرمودند: اى مردم آماده حركت شويد خداوند شما را رحمت كند، اينك بانگ كوچ كردن در ميان شما دميده شده و خود را آماده مسافرت سازيد. اكنون كه بانگ رحيل بلند شده چرا به دنيا چسبيده‏ايد و از جاى خود حركت نمى‏كنيد خداوند شما را بيامرزد برخيزيد و وسائل سفر را تهيه كنيد، و بهترين وسيله مسافرت را برداريد كه آن تقوى و پرهيزكارى مى‏باشد، اى مردم بدانيد كه شما در راه معاد قرار گرفته‏ايد و اين راهى كه ادامه مى‏دهيد شما را به محشر مى‏رساند. اى مردم بدانيد كه شما از صراط عبور خواهيد كرد و سختی‌های بزرگ و وحشت‏هاى عظيمى در مقابل شما مى‏باشد، شما بايد گردنه سختى را پشت سر بگذرانيد و از منازل هولناكى عبور كنيد و شما ناگزير هستيد كه آن منازل را مشاهده كنيد و از آن‌ها عبور نمایید تا به منزل مقصود برسيد. در آن منازل وحشت‏انگيز و رعب‏آور فقط رحمت خداوند است كه آدميان را نجات مى‏دهد از سختی‌ها و مصيبت‏ها رها مى‏سازد و از آن مناظر سخت و رعب‏آور آدمى را آرامش و آسايش مى‏دهد و از عواقب وخيم آن حفظ مى‏كند و يا اينكه در آنجا انسان به هلاكت مى‏رسد و به عذاب گرفتار مى‏شود.»(2).
چنان که در روایت اشاره شد، مسیری سخت پیش روی داریم که فقط با توشۀ تقوا و پرهیزگاری می‌توان از آن به سلامت گذشت. حال باید ببینم که تقوا، نمایانگر چه راهکارهایی است تا به وسیلۀ آن‌ها آمادگی خود را برای مرگ بدست آورده و سعادت خود را تضمین کنیم.
با توجه به مثالی که در ابتدای بحث زده شد، اگر فردی بخواهد به جایی برود که تاکنون نرفته است، باید ابتدا از مسیر خود (با رجوع کردن به افراد و منابع معتبر) اطلاع کافی بدست بیاورد تا در سفر، ضرری متوجه او نشود و بعد به فکر آماده کردن خود بیفتد. ما نیز در ابتدا با مسیر یا گذرگاه خود یعنی عالم مرگ، آشنا می‌شویم و بعد به دستورات داده شده در زمینۀ آماده شدن برای مرگ، می‌پردازیم.
حقیقت مرگ

آیا مرگ مساوی با فنا و نیستی است (که در این صورت سرمایه گذاری و برنامه ریزی برای آن بی ارزش می‌شود) و یا هستی است که زندگی دوباره را به دنبال دارد؟ اين پرسشى است كه همواره براى بشر مطرح بوده و هست و هر كس مايل است پاسخ آن را مستقيماً بيابد و يا به پاسخى كه داده شده ايمان و اعتقاد پيدا كند.
با توجه به اینکه اطّلاع پیدا کردن در مورد ماهیت مرگ، کاری بسیار سخت و دشوار است، باید به سراغ منابعی برویم که کاملاً با این حقیقت آشنا باشند. ما مسلمانان به حكم اينكه به کتاب و سنّت ايمان و اعتقاد داريم پاسخ اين پرسش را از این دو منبع گران بها مى‏گيريم و به آنچه در اين زمينه گفته شده ايمان و اعتقاد داريم.
مرگ از دیدگاه قرآن

قرآن كريم تعبير خاصّى دربارۀ حقیقت مرگ دارد. قرآن در اين مورد كلمه «توفّى» را به كار برده و مرگ را «توفّى» خوانده است و می‌فرماید:
«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»؛ (3)
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى‏كند، و ارواحى را كه نمرده‏اند نيز به هنگام خواب مى‏گيرد، سپس ارواح كسانى را كه فرمان مرگ آن‌ها را صادر كرده نگه می‌دارد، و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) باز مى‏گرداند تا سرآمد معينى، در اين امر نشانه‏هاى روشنى است براى كسانى كه تفكر مى‏كنند.
توفّى و استيفاء هر دو از يك مادّه‏اند (وفاء). هرگاه كسى چيزى را به تمام و کمال و بدون كم و كسر دريافت كند و به اصطلاح آن را استيفاء نمايد، در زبان عربى كلمه توفّى را به كار مى‏برند. انسان در حين‏ مرگ، به تمام شخصيّت و واقعيّتش در تحويل مأموران الهى قرار مى‏گيرد و آنان انسان را دريافت مى‏كنند. از اين تعبير قرآن مطالب زير استنباط مى‏شود:
الف) مرگ مساوی با فنا و نابودى نيست، بلکه انتقال از عالمى به عالم ديگر است.
ب. آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل می‌دهد و منِ واقعی او محسوب می‌شود، بدن و هر چه از توابع بدن به شمار مى‏رود نيست، زيرا بدن و توابع آن به جايى تحويل داده نمى‏شوند و در همين جهان تدريجاً منهدم مى‏گردند. آن چيزى كه شخصيّت واقعى ما را تشكيل مى‏دهد و «من» واقعى ما محسوب مى‏شود، همان است كه در قرآن از آن به «نفس» و احياناً به روح تعبير شده است.
ج. روح يا نفس انسان كه ملاك شخصيّت واقعى انسان است و جاودانگى انسان به واسطه جاودانگى اوست از نظر مقام و مرتبه وجودى در افقى ما فوق افق مادّه و مادّيات قرار گرفته است. با مرگ، روح يا نفس بازستانده و تحويل گرفته مى‏شود. (4)
قرآن در این زمینه می‌فرماید:
«وَ قالُوا أَإِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَئنّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ *قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُون»؛ (5)
کافران به پیامبران گفتند: آيا هنگامى كه ما مرديم و در زمين گم شديم آفرينش تازه‏اى خواهيم يافت!؟ ولى آن‌ها لقاى پروردگارشان را انكار مى‏كنند. بگو: فرشته مرگ كه بر شما مأمور شده (روح) شما را مى‏گيرد، سپس به سوى پروردگارتان باز مى‏گرديد.
مرگ از دیدگاه معصومین علیهم السّلام

آنچه از احادیث و روایات فهمیده می‌شود این است که ائمۀ معصومین علیهم السّلام مرگ را به گونه‌های مختلف و به صورت تشبیه‌های گوناگون توصیف کرده‌اند که هر کدام از آن‌ها برای تقریب به ذهن افراد بسیار مفید است. روایاتی که در ذیل بیان شده بیانگر این حقیقت می‌باشد:
«حضرت زین‌العابدین- علىّ بن الحسين- علیه‌السلام می‌فرماید: (در روز عاشورا) آنگاه كه كار بر امام حسين علیه‌السلام دشوار گرديد، ايشان و چند تن از خواص با چهره و رویی درخشان و بدنى كاملاً آرام و دلى مطمئن (در صحنه) بودند، بعضى از آنان به بعض ديگر گفتند: بنگريد كه آنان چگونه از مرگ نمى‏هراسند! در آن صحنه وحشتناك، امام حسين علیه‌السلام به ايشان مى‏فرمود: پايدارى كنيد! اى گرامى زادگان، مرگ چيزى نيست جز پلى كه شما را از سختى و آسيب مى‏گذراند، و به بهشت عظيم و نعمت‌های جاودان مى‏رساند، كداميك از شما دوست ندارد، كه از زندانى به قصر منتقل گردد. در حالى كه آن براى دشمنانتان همانند پلى است كه آن‌ها را از كاخ به زندان و شكنجه‏گاه مى‏رساند. زيرا پدرم از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم برايم بازگو كرد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است و مرگ پل مؤمنان به بهشت ايشان، و پل كافران به آتش سوزان دوزخ مى‏باشد، نه اين را به من دروغ گفته‏اند و نه من دروغ مى‏گويم.»(6)
«از امام جواد علیه‌السلام پرسيدند كه: مرگ چيست؟ فرمود: همان خوابى است كه شب هنگام شما را فرا مى‏گيرد، با اين تفاوت كه مرگ مدّتش طولانى‏تر است و شخص از آن بيدار نگردد، مگر در روز قيامت، وقتى انسان در خواب انواع شادمانى را ببيند كه نتواند وصف كند، و همچنين از اقسام ترس چيزهايى ببيند كه قادر به توصيف حدّ آن نباشد، پس آن حال شادى يا ترس در خواب چگونه است؟ این است مرگ، پس خود را برای آن مهیَا سازید.»(7)
«از امام حسن عسكرى علیه‌السلام روايت شده كه فرمود: حضرت علىّ بن محمّد الهادى عليهما السّلام بر بالين يكى از اصحاب خود رفت كه بيمار شده بود و از ترس مرگ گريه و بي تابى مى‏كرد، سپس به او فرمود: اى بنده خدا ترس تو از مرگ بدين سبب است كه آن را نمى‏شناسى، آيا هر گاه بدنت را چرك و كثافت فرا گيرد، و از شدّت كثافت و چركى كه بر تو است، آزرده شوى و به بیماری‌های پوستى و دمل و گرى مبتلا گردى، و بدانى كه شستشو در گرمابه همه آن‌ها را بر طرف مى‏كند، آيا به آنجا نمى‏روى تا خودت را از آن آلودگی‌ها پاك كنى؟ يا اينكه (دوست دارى) به گرمابه نروى تا آن کثافت‌ها بر بدنت باقى بماند؟ عرض كرد: آرى، اى فرزند پيامبر خدا (دوست دارم خود را پاك گردانم). فرمود: پس مرگ نقش همان گرمابه را دارد و آن آخرين چيزى است كه از غربال كردن گناهانت و پاكيزه ساختن تو برايت مانده، پس چون به آن رسيدى و از آن گذر كردى یقیناً از هر غصّه و اندوه و آزارى رسته‏اى و به همه خوشی‌ها و شادكامى‏ها رسيده‏اى. بر اثر موعظه آن حضرت مرد آرام شد و تسليم مرگ گرديد و شادمانى كرد و چشم خود را بر دنيا بست و جان داد.»(8)
حسابرسی اعمال

از مهم‌ترین راه‌های آمادگی برای مرگ حسابرسی اعمال است. در اهمیَت آن همین بس که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آ له و سلم می‌فرماید:
«حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَكْبَر»؛ (9)
پيش از آنكه به حساب شما برسند خود به حساب خويش برسيد، و قبل از آنكه مورد سنجش قرار گیرید خویشتن را بسنجيد، و خود را براى بزرگ‌ترین عرضه گاه آماده كنيد.
هر چند بیشترین فایدۀ این حسابرسی در روز قیامت یعنی روزی که در پیشگاه خداوند حاضر شده و می‌خواهند به حساب ما رسیدگی کنند، معلوم می‌شود، اما این فایده منحصر در آن روز نمی‌باشد و نه تنها در عالم مرگ سودمند است بلکه حتی در زندگی روزمرۀ انسانی نیز دارای اهمیت می‌باشد. آنچه که مهم است این است که با آمدن مرگ دیگر فرصت حسابرسی اعمال از دست می‌رود ، و باید به گونه‌ای عمل کرد که تا قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، پروندۀ اعمالمان به وسیلۀ خودمان مورد حساب و کتاب قرار گرفته باشد و کاملاً آمادۀ وارد شدن به عرصۀ جدید زندگی باشیم.
محاسبه‏اى كه به وسيله خود انسان از خودش به عمل مى‏آيد آسان‏ترین برآورد و ساده‏ترین حساب است اما از جمله موانع بزرگی كه در اين راه وجود دارد نفس امّاره‏اى است كه آدمى را از توجه به محاسبه اعمالش منصرف مى‏سازد و كمتر كسى است كه شب در خلوت تنها دفتر و قلمى بردارد و اعمال زشت و زيبايى كه در روز به پايان رسيده، مرتكب شده يادداشت كند و با جمع و تفريقى، خود را در ترازوهاى انصاف بسنجد.
بازرگانان معمولاً عمليات خود را در دفتر روزانه و دفتر كل يادداشت مى‏كنند و از اين طريق به آسانى مى‏فهمند كه چقدر سود برده يا زيان كرده‏اند و چه ميزان به اشخاص بدهكارند و چه مبلغ بايد بابت ماليات، پرداخت كنند و چه نوع كالايى وارد كرده‏اند و چه مقدار به فروش رسانيده‏اند و كالاهاى موجود در انبارشان چه چيزهايى است؟ خلاصه تمام سرمايه آنان اعم از منقول و غير منقول و نقدى و جنسى با يك نگاه سطحى معلوم مى‏گردد ولى كمتر كسى است كه اعمال نيك و بد خويش را در دفاترى به شماره آورده و به بند حساب كشيده باشد و گويا بدكارى بى‏زيان و نيكوكارى بى‏سود است. از اين رو نياز به احصاء و آمار كردن ندارد! حتى كمتر كسى است به هنگام شب كه كار روزانه به پايان مى‏رسد به اعمال روزش بينديشد و كارهاى نيك و بد خويش را جداگانه بررسى كرده و آن‌ها را دوباره در مخزن بايگانى كند. سيّد بن طاووس اعلى الله مقامه سفارش مى‏كردند كه انسان لا اقل ساعتى از شبانه روز را به محاسبه نفس خويش اختصاص دهد و آنچه را فرشتگان به حسابش نوشته‏اند مطالعه كرده و از پيشگاه خداى بزرگ بر كارهاى زشتش پوزش بخواهد و خود را براى فردايى بهتر و انجام كارهاى نيكوتر آماده سازد و بسيار بجاست كه اين اندرز را همگان بكار گيرند و همان گونه كه عمل تجارت را در دفاترى ثبت و ضبط مى‏كنند تجارت عمل را هم در عمل نامه‌ای ثبت نموده و همه روزه مورد مطالعه قرار دهند و از اين طريق است كه نفس لوَامه و وجدان هشداردهندۀ انسان، بيدارتر گشته و نفس امّاره را مورد عتاب و سرزنش قرار داده و او را به نفس مطمئنّه مبدل می‌سازد.
از آنجا كه انسان به پيروى از شيطان راغب‌تر است و مايل نيست زشتی‌های خود را در كتابى منعكس کند تا مبادا ديگران آن را بخوانند و او را همچنان كه هست بشناسند، از نوشتن آنچه مى‏كند سرباز مى‏زند و يا چون خود را مى‏شناسد كه چگونه آدمى است، به فكر جمع بندىِ كرده‏ها و انديشه در اعمال روزانه‏اش، نمى‏باشد. پس براى نجات او از اين ورطه هولناك بايد راهى گشود و او را در آن راه برد. راهى كه انسان را از بى‏توجهى به اعمالش مى‏رهاند و او را به بهشت خدا مى‏رساند. علم و آگاهى است که اگر انسان يقين كند همه اعمال او از ريز و درشت و زشت و زيبا در اوراق ايّام ثبت و ضبط مى‏شود و همه آن‌ها را در روز جزا به نمايش خواهند گذاشت و حتى خود او در همين دنيا مى‏تواند پاره‏اى از كردار گذشته‏اش را با دستگاه‏هايى كه همين انسان اختراع كرده ببيند و علم پيدا كند كه هيچ چيز در هستى به فراموشى سپرده نمى‏شود بلكه همه چيز در بايگانى بزرگ جهان ثبت و ضبط مى‏گردد، از انجام كار زشت خوددارى نموده و به کارهای نيك رو مى‏آورد و از اين طريق است كه خود را از بلاهاى دنيا و آخرت رهانيده و وسيله نجات ديگران و آسايش هم نوعان خويش مى‏شود. (10)
ضرورت یاد مرگ
راه دیگری که نباید از آن غافل شد، یاد مرگ است. تلاش‌های گوناگون انسان در رهاوردهای مختلف زندگی نشان دهندۀ این است که هر کسی به دنبال سعادت و کمال خویش است. اما اکثر آن‌ها در تعیین مصداق این نوع کمال اشتباه کرده و راه اصلی را با بی راهی عوض می‌کنند. اگر کسی سعادت و کمال حقیقی خود را تشخیص بدهد و بفهمد که رسیدن به آن مستلزم گذشتن از راهی سخت و بسیار دشوار است، او را به فکر می‌اندازد که چگونه این مسیر را طی کند تا با بیشترین سود و کمتر ین ضرر و زیان مواجه شود، وسعی می‌کند جلوه‌های به ظاهر زیبا و فریب دهندۀ دنیا او را به غفلت نیندازد.
بنابراین کسی که می‌خواهد خود را آمادۀ مرگ کند چاره‌ای ندارد جز اینکه یاد مرگ را از ضروری‌ترین دغدغه‌های حیات خویش قرار دهد. امام علی علیه‌السلام راجع به این موضوع به فرزندش می‌فرماید: «پسرم، بدان تو براى آخرت آفريده شدى، نه دنيا، براى رفتن از دنيا، نه پايدار ماندن در آن، براى مرگ، نه زندگى جاودانه در دنيا، كه هر لحظه ممكن است از دنيا كوچ كنى، و به آخرت در آيى؛ و تو شكار مرگى هستى كه فرار كننده آن نجاتى ندارد، و هر كه را بجويد به آن مى‏رسد، و سرانجام او را مى‏گيرد. پس، از مرگ بترس! نكند زمانى سراغ تو را گيرد كه در حال گناه يا در انتظار توبه كردن باشى و مرگ مهلت ندهد و بين تو و توبه فاصله اندازد، كه در اين حال خود را تباه كرده‏اى. پسرم! فراوان به یاد مرگ باش، و به ياد آنچه كه به سوى آن مى‏روى، و پس از مرگ در آن قرار مى‏گيرى. تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باشی. نيروى خود را زیاد کن و کمر همّت را بسته نگهدار كه ناگهان نيايد و تو را مغلوب سازد. مبادا دلبستگى فراوان دنيا پرستان، و تهاجم حريصانه آنان به دنيا، تو را مغرور كند، چرا كه خداوند تو را از حالات دنيا آگاه كرده، و دنيا نيز از وضع خود تو را خبر داده، و از زشتى‏هاى روزگار پرده برداشته است.»(11)
مطلبی که در اینجا باید به آن اشاره کنیم این است که شاید افرادی به ضروری بودن یاد مرگ اذعان کنند ولی زر و زیورهای دنیوی موجب غفلت آن‌ها از مرگ می‌شود و به جای اینکه به هدف اصلی خلقت خود یعنی رسیدن به کمالات معنوی، بپردازند، به چیزهایی روی می‌آورند که آن‌ها را به اسفل درکات یعنی قعر جهنم می‌فرستد.

مثلی در غفلت آدمی از مرگ

برای فهم بهتر مطلبی که ذکر شد مثلی می‌آوریم که: روزی فیل مستی در پی مردی بود. او می‌گریخت و فیل از پی او می‌شتافت تا آنکه به او رسید. آن مرد مضطر شد، و خود را به درون چاهی آویخت و چنگ زد به دو شاخه که در کنار چاه روییده بود. پس ناگاه دید که در ریشۀ آن‌ها، دو موش بزرگ که یکی سفید است و دیگری سیاه، به قطع کردن ریشه‌های آن دو شاخه مشغولند. به زیر پای خود نگاه کرد و دید که چهار افعی سر از سوراخ‌های خود بیرون کرده‌اند، و وقتی به قعر چاه نگاه کرد، دید که اژدهایی دهان گشوده است تا در صورت افتادن، او را ببلعد؛ و وقتی به بالای سر خود نگاه کرد، دید که در سر آن دو شاخه اندکی عسل وجود دارد، پس مشغول به لیسیدن آن عسل شد و لذّت و شیرینی آن، او را از مارهای افعی و اژدها غافل کرد.
امَا این چاه، دنیاست که پر است از آفت‌ها و بلاها و مصیبت‌ها، آن دو شاخه، عمر آدمی، آن دو مـوش سیاه و سفید، شب و روزند که عمر آدمی را پـیوسته قطع می‌کنند، آن چهار افعی، زهرهای کشنده‌اند از سوداء و صفراء و بلـغم و خون که انسان نمی‌داند چه وقت به هیجان می‌آیند که صاحب خود را هلاک کنند، آن اژدها، مرگ است که پیوسته در طلب آدمی است که او را ببلعد 0 و آن عسل که فریفتۀ آن شده و او را از همه چیز غافل گردانیده بود لذت‌ها و خواهش‌های دنیاست. (12)
شناخت ارزش‌های یاد مرگ

یکی از راه‌هایی که برای تشویق به انجام کاری در نظر گرفته می‌شود شناساندن فواید ارزش‌های آن کار است؛ مثلاً برای تشویق به نماز فوایدی همچون: به یاد خدا افتادن، تشکر از خدا، اظهار فقر و نیازمندی خود و ... را ذکر می‌کنند.
یاد مرگ نیز از چنین شیوه‌ای مستثنی نیست و شناخت ارزش‌های آن، ما را در آمادگی برای مرگ تشویق می‌کند.
در روایت زیر که به شرح مختصری از جملات آن پرداخته شده، تقریباً تمامی ارزش‌های یاد مرگ ذکر شده است.
قال الصّادق علیه‌السلام:
«ذِكْرُ الْمَوْتِ يُمِيتُ الشَّهَوَاتِ فِي النَّفْسِ وَ يَقْطعُ مَنَابِتَ الْغَفلَه و َيُقَوِّي الْقَلْبَ بِمَوَاعِدِ اللَّهِ وَ يُرِقُّ الطَّبـْعَ وَ يَكْسِرُ أَعْـلَامَ الْهَوَى وَ يُطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ وَ يُحَقِّرُ الدُّنْيَا
حضرت امام صادق علیه‌السلام مى‏فرمايد: یاد کردن موت و به ياد موت بودن، مى‏ميراند و بر طرف مى‏كند شهوت‌ها و خواهش‌های نفس را، و قلع مى‏كند، هر چه را كه مورث غفلت است؛ و قوّت مى‏دهد ميل به جانب خدا را، و دل را نرم مى‏كند، و آثار و علامات هوا و هوس را درهم مى‏شكند، و آتش حرص را خاموش مى‏كند، و دنيا را در نظر او بى‏قدر و بى‏اعتبار مى‏كند.
وَ هُوَ مَعْنَى مَا قَالَ النَّبِيُّ (ص) فِكْرُ سَاعَهٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ وَ ذَلِكَ عِنْدَ مَا يَحُلُّ أَطْنَابَ خِيَامِ الدُّنْيَا وَ يَشُدُّهَا فِي الْآخِرَةِ0 و همين معنى است تفسير كلام حضرت رسالت پناه صلّى اللَّه عليه و آله و سلم، كه فرموده است: فكر كردن يك ساعت، بهتر و فاضل‌تر از عبادت يك سال است. امّا فكرى كه از براى آخرت و از براى بى‏اعتبارى دنيا باشد و فكر مردن و فكر كوچ كردن از دنيا، و باز کردن طناب‌های خيمه‏هاى دنيا و زدن خيمه در آخرت باشد، نه فكر ديگر؛ و معلوم است كه هر كه فكر مردن مى‏كند و مردن نصب العين او است و از مردن غافل نيست، گفتار و كردارش البتّه نيكو خواهد بود و پيرامون بدى نخواهد گشت.
وَ لَا يُشَكُّ بِنُزُولِ الرَّحْمَهِ عَلَى ذَاكِرِ الْمَوْتِ بِهَذِهِ الصِّفَه وَ مَنْ لَا يَعْتَبِرُ بِالْمَوْتِ وَ قِلَّه حِيلَتِهِ وَ كَثْرَةِ عَجْزِهِ وَ طُولِ مُقَامِهِ فِي الْقَبْرِ وَ تَحَيُّرِهِ فِي الْقِيَامَه فَلَا خَيْرَ فِيهِ.
و هر كه مردن را به خاطر بياورد و به نحوى كه مذكور شد، او را ملاحظه كند، تا او در اين فكر است، بلا شكّ رحمت الهى بر او نازل مى‏شود و غرق رحمت الهى است؛ و هر كه از مردن عبرت نمى‏گيرد و بيچارگى و عاجزى خود را در وقت مردن و بعد از مردن به خاطر نمى‏آورد و توقّف بسيار در قبر و حيرانى روز قيامت را ملاحظه نمى‏كند، پس اميد خير و خوبى در او نيست.
قَالَ النَّبِيُّ (ص) : اذْكُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ فَقِيلَ وَ مَا هُوَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ الْمَوْتُ
حضرت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏فرمايد: بسيار به خاطر بياوريد، محوكننده لذت‌ها را. پرسيدند:آن چه چيز است؟ فرمود: مردن.
فَمَا ذَكَرَهُ عَبْدٌ عَلَى الْحَقِيقَه فِي سَعَة إِلَّا ضَاقَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ لَا فِي شِدَّةٍ إِلَّا اتَّسَعَتْ عَلَيْهِ.
به خاطر نمى‏آورد مردن را كسى در حال وسعت و فراخى عيش، مگر آنكه آن عيش به او تنگ مى‏شود، و به خاطر نمى‏آورد او را كسى در حال تنگى، مگر آنكه آن تنگى بر او فراخ مى‏گردد. در اوّلی، هر گاه در عين عيش و عشرت باشد و به خاطر بياورد كه وقتى خواهد آمد كه همه اين‏ها را بايد گذاشت و در قبر پر از وحشت باید خوابيد، و هر چه كرده است و گفته است از زمان تكليف تا زمان فوت، همه را بايد به حسيب لطيف خبير، عرض كند و حساب دهد، جميع لذّات و تنعّمات بر او منغّص و ناگوار مى‏شود0 و در دوّمی هر گاه در عين تنگى و تلاطم هموم و غموم باشد و به خاطرش یاد موت بگذرد، به وسعت و شادى مبدّل مى‏شود و به خود خواهد گفت: هر گاه آخر حيات و زندگى، اين چنين شدايد و سختی‌ها باشد، اگر چند روزى به سختى بگذرد، سهل است.
وَ الْمَوْتُ أَوَّلُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الْآخِرَةِ وَ آخِرُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الدُّنْيَا فَطُوبَى لِمَنْ أُكْرِمَ عِنْدَ النُّزُولِ بِأَوَّلِهَا وَ طُوبَى لِمَنْ أُحْسِنَ مُشَايَعَتُهُ فِي آخِرِهَا.
موت، اوّل منزلى است از منزل‌های آخرت، و آخر منزلى است از منزل‌های دنيا. خوشا حال كسى كه در وقت نزول موت، اوّل منزل آخرت به او سبك باشد، بلكه خوش‌تر از دنيا باشد، و خوشا حال كسى كه مشايعت برادر مؤمن را بعد از موت آن مؤمن، كه آخر منزل از منازل دنياى او است، خوب بجا بياورد و رعايت حقّ ايمان را فراموش نكند.
وَ الْمَوْتُ أَقْرَبُ الْأَشْيَاءِ مِنْ بَنِي آدَمَ وَ هُوَ يَعُدُّهُ أَبْعَدَ فَمَا أَجْرَأَ الْإِنْسَانَ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَا أَضْعَفَهُ مِنْ خَلْقٍ.
موت نزديكترين چيزها است به آدمى و او، آن را دورتر از همه چيز قياس مى‏كند؛ و چه جرأت عظيمى است كه انسان با وجود ضعف بنيه و خلقت، بر نفس خود دارد و فكر عاقبت نمى‏كند.
وَ فِي الْمَوْتِ نَجَاةُ الْمُخْلِصِينَ وَ هَلَاكُ الْمُجْرِمِينَ وَ لِذَلِكَ اشْتَاقَ مَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْمَوْتِ وَ كَرِهَ مَنْ كَرِهَ.
موت باعث نجات مخلصان است از زحمت دنيا، و موجب هلاكت و عذاب گناهكاران است؛ و از اين جهت است كه زهّاد و عبّاد و مخلصين، مشتاق موت هستند، و آرزوى موت مى‏كنند، و گناهكاران از موت مى‏ترسند و از موت كراهت دارند.
قَالَ النَّبِيُّ (ص) مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ وَ مَنْ كَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ كَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ»؛
حضرت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏فرمايد: هر كه دوست مى‏دارد لقاى رحمت پروردگار را، حضرت پروردگار نيز لقاى او را دوست مى‏دارد، و رحمت خود را شامل حال او مى‏كند؛ و هر كه كراهت دارد ملاقات موت و ملاقات رحمت الهى را، خدا نيز ملاقات او را كراهت دارد و او را از رحمت خود بى‏نصيب می کند 0(13)

پي‌نوشت‌ها:

1- انصاری، خواجه عبدالله، مناجات خواجه عبدالله انصاری ص 143
2- عطاردی، عزیز الله، ايمان و كفرـ ترجمه الایمان و الکفر بحارالانوار، ج‏2، ص 220(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
3- زمر (39)، آیه 42
4- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏2، ص 505(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، کلام).
5- سجده، (32)، آیات 10 و11
6-شیخ صدوق، معانی الأخبار، عبد العلی محمدی شاهرودی، ج 2، ص 195(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
7- همان، ص 197
8- همان، ص 200
9- شیخ حر عاملی، وسائل‏الشيعة، ج 16، ص 99 (به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، جامع الاحادیث).
10- محمودی، عباس علی، محاسبه نفس یا روش پيشگيرى از وقوع جرم، ص 87 تا 90 (به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
11- نهج‌البلاغه-ترجمه دشتی، نامه 31، ص 531(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
12- قمی، شیخ عبّاس، منازل الآخره، ص 167
13- امام صادق «علیه‌السلام»، مصباح الشريعة، عبد الرزاق گيلانى، ص 506 تا 509(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).

قال الصّادق علیه‌السلام:
«ذِكْرُ الْمَوْتِ يُمِيتُ الشَّهَوَاتِ فِي النَّفْسِ وَ يَقْطعُ مَنَابِتَ الْغَفلَه و َيُقَوِّي الْقَلْبَ بِمَوَاعِدِ اللَّهِ وَ يُرِقُّ الطَّبـْعَ وَ يَكْسِرُ أَعْـلَامَ الْهَوَى وَ يُطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ وَ يُحَقِّرُ الدُّنْيَا
حضرت امام صادق علیه‌السلام مى‏فرمايد: یاد کردن موت و به ياد موت بودن، مى‏ميراند و بر طرف مى‏كند شهوت‌ها و خواهش‌های نفس را، و قلع مى‏كند، هر چه را كه مورث غفلت است؛ و قوّت مى‏دهد ميل به جانب خدا را، و دل را نرم مى‏كند، و آثار و علامات هوا و هوس را درهم مى‏شكند، و آتش حرص را خاموش مى‏كند، و دنيا را در نظر او بى‏قدر و بى‏اعتبار مى‏كند.
مصباح الشريعة، عبد الرزاق گيلانى، ص 506

به حضرت علی (ع) عرض شد : معنی آمادگی برای مرگ چیست؟ امام می فرمایند : انجام واجبات، ترک محرمات، وفراگیری مکارم اخلاق، انسان واجد این مزایا ترس ندارد از اینکه او در آغوش مرگ رود یا مرگ اورا در بر گیرد.
الحدیث جلد 3 صفحه

امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند:

اى بندگان خدا از مرگ و نزدیک بودنش بترسید، و آمادگى‏ هاى لازم را براى مرگ فراهم کنید،

که مرگ جریانى بزرگ و مشکلى سنگین به همراه خواهد آورد: یا خیرى که پس از آن شرّى وجود

نخواهد داشت، و یا شرّى که هرگز نیکى با آن نخواهد بود.

پس چه کسى از عمل کننده براى بهشت، به بهشت نزدیک‏تر و چه کسى از عمل کننده

براى آتش، به آتش نزدیک‏تر است.

شما همه شکار آماده مرگ مى‏ باشید: اگر توقّف کنید شما را مى‏ گیرد، و اگر فرار کنید به

شما مى ‏رسد. مرگ از سایه شما به شما نزدیک‏تر است...

«نهج البلاغه، نامه 27»

امام صادق «علیه‌السلام»
وَ الْمَوْتُ أَقْرَبُ الْأَشْيَاءِ مِنْ بَنِي آدَمَ وَ هُوَ يَعُدُّهُ أَبْعَدَ فَمَا أَجْرَأَ الْإِنْسَانَ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَا أَضْعَفَهُ مِنْ خَلْقٍ.
موت نزديكترين چيزها است به آدمى و او، آن را دورتر از همه چيز قياس می كند؛ و چه جرأت عظيمى است كه انسان با وجود ضعف بنيه و خلقت، بر نفس خود دارد و فكر عاقبت نمی ‏كند.
مصباح الشريعة، عبد الرزاق گيلانى، ص 506

روزی فیل مستی در پی مردی بود. او می‌گریخت و فیل از پی او می‌شتافت تا آنکه به او رسید. آن مرد مضطر شد، و خود را به درون چاهی آویخت و چنگ زد به دو شاخه که در کنار چاه روییده بود. پس ناگاه دید که در ریشۀ آن‌ها، دو موش بزرگ که یکی سفید است و دیگری سیاه، به قطع کردن ریشه‌های آن دو شاخه مشغولند. به زیر پای خود نگاه کرد و دید که چهار افعی سر از سوراخ‌های خود بیرون کرده‌اند، و وقتی به قعر چاه نگاه کرد، دید که اژدهایی دهان گشوده است تا در صورت افتادن، او را ببلعد؛ و وقتی به بالای سر خود نگاه کرد، دید که در سر آن دو شاخه اندکی عسل وجود دارد، پس مشغول به لیسیدن آن عسل شد و لذّت و شیرینی آن، او را از مارهای افعی و اژدها غافل کرد.
امَا این چاه، دنیاست که پر است از آفت‌ها و بلاها و مصیبت‌ها، آن دو شاخه، عمر آدمی، آن دو مـوش سیاه و سفید، شب و روزند که عمر آدمی را پـیوسته قطع می‌کنند، آن چهار افعی، زهرهای کشنده‌اند از سوداء و صفراء و بلـغم و خون که انسان نمی‌داند چه وقت به هیجان می‌آیند که صاحب خود را هلاک کنند، آن اژدها، مرگ است که پیوسته در طلب آدمی است که او را ببلعد 0 و آن عسل که فریفتۀ آن شده و او را از همه چیز غافل گردانیده بود لذت‌ها و خواهش‌های دنیاست.

رسول الله (ص) فرمودند: كَفى بالمَوتِ واعِظا؛ مرگ براى اندرز گرفتن بس است.

و امیرالمومنین علی (ع) فرمودند: نَفَس المَرءِ خُطاهُ إلى أجَلِهِ . نَفَسهاى آدمى گامهاى او به سوى مرگ است.

مسیری سخت پیش روی داریم که فقط با توشۀ تقوا و پرهیزگاری می‌توان از آن به سلامت گذشت.

مرگ مساوی با فنا و نابودى نيست، بلکه انتقال از عالمى به عالم ديگر است.

هرگاه كسى چيزى را به تمام و کمال و بدون كم و كسر دريافت كند و به اصطلاح آن را استيفاء نمايد، در زبان عربى كلمه توفّى را به كار مى‏برند. انسان در حين‏ مرگ، به تمام شخصيّت و واقعيّتش در تحويل مأموران الهى قرار می ‏گيرد و آنان انسان را دريافت مى‏كنند. از اين تعبير قرآن مطالب زير استنباط می شود.

یاد مرگ هوی و هوس را در دل آدمی ازبین می برد.

اى مردم آماده حركت شويد خداوند شما را رحمت كند، اينك بانگ كوچ كردن در ميان شما دميده شده و خود را آماده مسافرت سازيد. اكنون كه بانگ رحيل بلند شده چرا به دنيا چسبيده‏ايد و از جاى خود حركت نمى‏كنيد خداوند شما را بيامرزد برخيزيد و وسائل سفر را تهيه كنيد.

اى مردم بدانيد كه شما از صراط عبور خواهيد كرد و سختی‌های بزرگ و وحشت‏هاى عظيمى در مقابل شما مى‏باشد، شما بايد گردنه سختى را پشت سر بگذرانيد و از منازل هولناكى عبور كنيد و شما ناگزير هستيد كه آن منازل را مشاهده كنيد و از آن‌ها عبور نمایید تا به منزل مقصود برسيد.

جمع بندی:

سوال:(البته سوالی طرح نشده)
سلام دوستان
یه روایتی شنیدم
در یک مجلس از عارفی خواستند تا پند دهد.
گفت: کدام یک از شما می دانید تا امشب زنده هستید؟(هر کس آماده است برخیزد)
کسی بلند نشد
اینبار می پرسد کدام یک اگر امشب مرگ به سراغتان بیاید آماده هستید؟
باز هم کسی بلند نشد...

پاسخ:سلام علیکم"

البته سوالی پرسیده نشد اما برای ضرورت آمادگی برای مرگ بهتر است این این مطالب را هم بخونیم:


در طول حیات انسان‌ها کارهای مختلفی پیش می‌آید که وقتی دقّت کنیم، می‌بینیم که معمولاً انسان‌ها قبل از انجام این امور برنامه ریزی کرده و خودشان را آمادۀ انجام کارهایشان می‌کنند؛ مثلاً برای رفتن به مسافرت چند روزه حداقل یک هفته قبل از آن به فکر فراهم کردن اسباب سفر هستند و کارهایشان را به گونه‌ای تنظیم می‌کنند که با کم‌ترین اضطراب و ناراحتی به مسافرت بروند. حال باید ببینیم برای سفری که اولاً چاره‌ای از آن نیست، ثانیاً رفتنی است که بازگشتی ندارد و ثالثاً شقاوت‌ها و یا سعادت‌های ابدی را به دنبال دارد، چه توشه‌ای برداریم که تا ابد چراغ راهمان در تاریکی‌ها و پیچ و خم‌های آخرت، باشد؟
پاسخ این سؤال را می‌توان در روایت ذیل بیابیم که امام محمد باقر علیه‌السلام می‌فرماید:
«امیرالمؤمنین علیه‌السلام بعد از نماز عشاء در كوفه سه بار مردم را صدا مى‏زدند و به آن‌ها مى‏فرمودند: اى مردم آماده حركت شويد خداوند شما را رحمت كند، اينك بانگ كوچ كردن در ميان شما دميده شده و خود را آماده مسافرت سازيد. اكنون كه بانگ رحيل بلند شده چرا به دنيا چسبيده‏ايد و از جاى خود حركت نمى‏كنيد خداوند شما را بيامرزد برخيزيد و وسائل سفر را تهيه كنيد، و بهترين وسيله مسافرت را برداريد كه آن تقوى و پرهيزكارى مى‏باشد، اى مردم بدانيد كه شما در راه معاد قرار گرفته‏ايد و اين راهى كه ادامه مى‏دهيد شما را به محشر مى‏رساند. اى مردم بدانيد كه شما از صراط عبور خواهيد كرد و سختی‌های بزرگ و وحشت‏هاى عظيمى در مقابل شما مى‏باشد، شما بايد گردنه سختى را پشت سر بگذرانيد و از منازل هولناكى عبور كنيد و شما ناگزير هستيد كه آن منازل را مشاهده كنيد و از آن‌ها عبور نمایید تا به منزل مقصود برسيد. در آن منازل وحشت‏انگيز و رعب‏آور فقط رحمت خداوند است كه آدميان را نجات مى‏دهد از سختی‌ها و مصيبت‏ها رها مى‏سازد و از آن مناظر سخت و رعب‏آور آدمى را آرامش و آسايش مى‏دهد و از عواقب وخيم آن حفظ مى‏كند و يا اينكه در آنجا انسان به هلاكت مى‏رسد و به عذاب گرفتار مى‏شود.»(2).
چنان که در روایت اشاره شد، مسیری سخت پیش روی داریم که فقط با توشۀ تقوا و پرهیزگاری می‌توان از آن به سلامت گذشت. حال باید ببینم که تقوا، نمایانگر چه راهکارهایی است تا به وسیلۀ آن‌ها آمادگی خود را برای مرگ بدست آورده و سعادت خود را تضمین کنیم.
با توجه به مثالی که در ابتدای بحث زده شد، اگر فردی بخواهد به جایی برود که تاکنون نرفته است، باید ابتدا از مسیر خود (با رجوع کردن به افراد و منابع معتبر) اطلاع کافی بدست بیاورد تا در سفر، ضرری متوجه او نشود و بعد به فکر آماده کردن خود بیفتد. ما نیز در ابتدا با مسیر یا گذرگاه خود یعنی عالم مرگ، آشنا می‌شویم و بعد به دستورات داده شده در زمینۀ آماده شدن برای مرگ، می‌پردازیم.
حقیقت مرگ

آیا مرگ مساوی با فنا و نیستی است (که در این صورت سرمایه گذاری و برنامه ریزی برای آن بی ارزش می‌شود) و یا هستی است که زندگی دوباره را به دنبال دارد؟ اين پرسشى است كه همواره براى بشر مطرح بوده و هست و هر كس مايل است پاسخ آن را مستقيماً بيابد و يا به پاسخى كه داده شده ايمان و اعتقاد پيدا كند.
با توجه به اینکه اطّلاع پیدا کردن در مورد ماهیت مرگ، کاری بسیار سخت و دشوار است، باید به سراغ منابعی برویم که کاملاً با این حقیقت آشنا باشند. ما مسلمانان به حكم اينكه به کتاب و سنّت ايمان و اعتقاد داريم پاسخ اين پرسش را از این دو منبع گران بها مى‏گيريم و به آنچه در اين زمينه گفته شده ايمان و اعتقاد داريم.
مرگ از دیدگاه قرآن

قرآن كريم تعبير خاصّى دربارۀ حقیقت مرگ دارد. قرآن در اين مورد كلمه «توفّى» را به كار برده و مرگ را «توفّى» خوانده است و می‌فرماید:
«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»؛ (3)
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى‏كند، و ارواحى را كه نمرده‏اند نيز به هنگام خواب مى‏گيرد، سپس ارواح كسانى را كه فرمان مرگ آن‌ها را صادر كرده نگه می‌دارد، و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) باز مى‏گرداند تا سرآمد معينى، در اين امر نشانه‏هاى روشنى است براى كسانى كه تفكر مى‏كنند.
توفّى و استيفاء هر دو از يك مادّه‏اند (وفاء). هرگاه كسى چيزى را به تمام و کمال و بدون كم و كسر دريافت كند و به اصطلاح آن را استيفاء نمايد، در زبان عربى كلمه توفّى را به كار مى‏برند. انسان در حين‏ مرگ، به تمام شخصيّت و واقعيّتش در تحويل مأموران الهى قرار مى‏گيرد و آنان انسان را دريافت مى‏كنند. از اين تعبير قرآن مطالب زير استنباط مى‏شود:
الف) مرگ مساوی با فنا و نابودى نيست، بلکه انتقال از عالمى به عالم ديگر است.
ب. آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل می‌دهد و منِ واقعی او محسوب می‌شود، بدن و هر چه از توابع بدن به شمار مى‏رود نيست، زيرا بدن و توابع آن به جايى تحويل داده نمى‏شوند و در همين جهان تدريجاً منهدم مى‏گردند. آن چيزى كه شخصيّت واقعى ما را تشكيل مى‏دهد و «من» واقعى ما محسوب مى‏شود، همان است كه در قرآن از آن به «نفس» و احياناً به روح تعبير شده است.
ج. روح يا نفس انسان كه ملاك شخصيّت واقعى انسان است و جاودانگى انسان به واسطه جاودانگى اوست از نظر مقام و مرتبه وجودى در افقى ما فوق افق مادّه و مادّيات قرار گرفته است. با مرگ، روح يا نفس بازستانده و تحويل گرفته مى‏شود. (4)
قرآن در این زمینه می‌فرماید:
«وَ قالُوا أَإِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَئنّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ *قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُون»؛ (5)
کافران به پیامبران گفتند: آيا هنگامى كه ما مرديم و در زمين گم شديم آفرينش تازه‏اى خواهيم يافت!؟ ولى آن‌ها لقاى پروردگارشان را انكار مى‏كنند. بگو: فرشته مرگ كه بر شما مأمور شده (روح) شما را مى‏گيرد، سپس به سوى پروردگارتان باز مى‏گرديد.
مرگ از دیدگاه معصومین علیهم السّلام

آنچه از احادیث و روایات فهمیده می‌شود این است که ائمۀ معصومین علیهم السّلام مرگ را به گونه‌های مختلف و به صورت تشبیه‌های گوناگون توصیف کرده‌اند که هر کدام از آن‌ها برای تقریب به ذهن افراد بسیار مفید است. روایاتی که در ذیل بیان شده بیانگر این حقیقت می‌باشد:
«حضرت زین‌العابدین- علىّ بن الحسين- علیه‌السلام می‌فرماید: (در روز عاشورا) آنگاه كه كار بر امام حسين علیه‌السلام دشوار گرديد، ايشان و چند تن از خواص با چهره و رویی درخشان و بدنى كاملاً آرام و دلى مطمئن (در صحنه) بودند، بعضى از آنان به بعض ديگر گفتند: بنگريد كه آنان چگونه از مرگ نمى‏هراسند! در آن صحنه وحشتناك، امام حسين علیه‌السلام به ايشان مى‏فرمود: پايدارى كنيد! اى گرامى زادگان، مرگ چيزى نيست جز پلى كه شما را از سختى و آسيب مى‏گذراند، و به بهشت عظيم و نعمت‌های جاودان مى‏رساند، كداميك از شما دوست ندارد، كه از زندانى به قصر منتقل گردد. در حالى كه آن براى دشمنانتان همانند پلى است كه آن‌ها را از كاخ به زندان و شكنجه‏گاه مى‏رساند. زيرا پدرم از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم برايم بازگو كرد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است و مرگ پل مؤمنان به بهشت ايشان، و پل كافران به آتش سوزان دوزخ مى‏باشد، نه اين را به من دروغ گفته‏اند و نه من دروغ مى‏گويم.»(6)
«از امام جواد علیه‌السلام پرسيدند كه: مرگ چيست؟ فرمود: همان خوابى است كه شب هنگام شما را فرا مى‏گيرد، با اين تفاوت كه مرگ مدّتش طولانى‏تر است و شخص از آن بيدار نگردد، مگر در روز قيامت، وقتى انسان در خواب انواع شادمانى را ببيند كه نتواند وصف كند، و همچنين از اقسام ترس چيزهايى ببيند كه قادر به توصيف حدّ آن نباشد، پس آن حال شادى يا ترس در خواب چگونه است؟ این است مرگ، پس خود را برای آن مهیَا سازید.»(7)
«از امام حسن عسكرى علیه‌السلام روايت شده كه فرمود: حضرت علىّ بن محمّد الهادى عليهما السّلام بر بالين يكى از اصحاب خود رفت كه بيمار شده بود و از ترس مرگ گريه و بي تابى مى‏كرد، سپس به او فرمود: اى بنده خدا ترس تو از مرگ بدين سبب است كه آن را نمى‏شناسى، آيا هر گاه بدنت را چرك و كثافت فرا گيرد، و از شدّت كثافت و چركى كه بر تو است، آزرده شوى و به بیماری‌های پوستى و دمل و گرى مبتلا گردى، و بدانى كه شستشو در گرمابه همه آن‌ها را بر طرف مى‏كند، آيا به آنجا نمى‏روى تا خودت را از آن آلودگی‌ها پاك كنى؟ يا اينكه (دوست دارى) به گرمابه نروى تا آن کثافت‌ها بر بدنت باقى بماند؟ عرض كرد: آرى، اى فرزند پيامبر خدا (دوست دارم خود را پاك گردانم). فرمود: پس مرگ نقش همان گرمابه را دارد و آن آخرين چيزى است كه از غربال كردن گناهانت و پاكيزه ساختن تو برايت مانده، پس چون به آن رسيدى و از آن گذر كردى یقیناً از هر غصّه و اندوه و آزارى رسته‏اى و به همه خوشی‌ها و شادكامى‏ها رسيده‏اى. بر اثر موعظه آن حضرت مرد آرام شد و تسليم مرگ گرديد و شادمانى كرد و چشم خود را بر دنيا بست و جان داد.»(8)
حسابرسی اعمال

از مهم‌ترین راه‌های آمادگی برای مرگ حسابرسی اعمال است. در اهمیَت آن همین بس که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آ له و سلم می‌فرماید:
«حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَكْبَر»؛ (9)
پيش از آنكه به حساب شما برسند خود به حساب خويش برسيد، و قبل از آنكه مورد سنجش قرار گیرید خویشتن را بسنجيد، و خود را براى بزرگ‌ترین عرضه گاه آماده كنيد.
هر چند بیشترین فایدۀ این حسابرسی در روز قیامت یعنی روزی که در پیشگاه خداوند حاضر شده و می‌خواهند به حساب ما رسیدگی کنند، معلوم می‌شود، اما این فایده منحصر در آن روز نمی‌باشد و نه تنها در عالم مرگ سودمند است بلکه حتی در زندگی روزمرۀ انسانی نیز دارای اهمیت می‌باشد. آنچه که مهم است این است که با آمدن مرگ دیگر فرصت حسابرسی اعمال از دست می‌رود ، و باید به گونه‌ای عمل کرد که تا قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، پروندۀ اعمالمان به وسیلۀ خودمان مورد حساب و کتاب قرار گرفته باشد و کاملاً آمادۀ وارد شدن به عرصۀ جدید زندگی باشیم.
محاسبه‏اى كه به وسيله خود انسان از خودش به عمل مى‏آيد آسان‏ترین برآورد و ساده‏ترین حساب است اما از جمله موانع بزرگی كه در اين راه وجود دارد نفس امّاره‏اى است كه آدمى را از توجه به محاسبه اعمالش منصرف مى‏سازد و كمتر كسى است كه شب در خلوت تنها دفتر و قلمى بردارد و اعمال زشت و زيبايى كه در روز به پايان رسيده، مرتكب شده يادداشت كند و با جمع و تفريقى، خود را در ترازوهاى انصاف بسنجد.
بازرگانان معمولاً عمليات خود را در دفتر روزانه و دفتر كل يادداشت مى‏كنند و از اين طريق به آسانى مى‏فهمند كه چقدر سود برده يا زيان كرده‏اند و چه ميزان به اشخاص بدهكارند و چه مبلغ بايد بابت ماليات، پرداخت كنند و چه نوع كالايى وارد كرده‏اند و چه مقدار به فروش رسانيده‏اند و كالاهاى موجود در انبارشان چه چيزهايى است؟ خلاصه تمام سرمايه آنان اعم از منقول و غير منقول و نقدى و جنسى با يك نگاه سطحى معلوم مى‏گردد ولى كمتر كسى است كه اعمال نيك و بد خويش را در دفاترى به شماره آورده و به بند حساب كشيده باشد و گويا بدكارى بى‏زيان و نيكوكارى بى‏سود است. از اين رو نياز به احصاء و آمار كردن ندارد! حتى كمتر كسى است به هنگام شب كه كار روزانه به پايان مى‏رسد به اعمال روزش بينديشد و كارهاى نيك و بد خويش را جداگانه بررسى كرده و آن‌ها را دوباره در مخزن بايگانى كند. سيّد بن طاووس اعلى الله مقامه سفارش مى‏كردند كه انسان لا اقل ساعتى از شبانه روز را به محاسبه نفس خويش اختصاص دهد و آنچه را فرشتگان به حسابش نوشته‏اند مطالعه كرده و از پيشگاه خداى بزرگ بر كارهاى زشتش پوزش بخواهد و خود را براى فردايى بهتر و انجام كارهاى نيكوتر آماده سازد و بسيار بجاست كه اين اندرز را همگان بكار گيرند و همان گونه كه عمل تجارت را در دفاترى ثبت و ضبط مى‏كنند تجارت عمل را هم در عمل نامه‌ای ثبت نموده و همه روزه مورد مطالعه قرار دهند و از اين طريق است كه نفس لوَامه و وجدان هشداردهندۀ انسان، بيدارتر گشته و نفس امّاره را مورد عتاب و سرزنش قرار داده و او را به نفس مطمئنّه مبدل می‌سازد.
از آنجا كه انسان به پيروى از شيطان راغب‌تر است و مايل نيست زشتی‌های خود را در كتابى منعكس کند تا مبادا ديگران آن را بخوانند و او را همچنان كه هست بشناسند، از نوشتن آنچه مى‏كند سرباز مى‏زند و يا چون خود را مى‏شناسد كه چگونه آدمى است، به فكر جمع بندىِ كرده‏ها و انديشه در اعمال روزانه‏اش، نمى‏باشد. پس براى نجات او از اين ورطه هولناك بايد راهى گشود و او را در آن راه برد. راهى كه انسان را از بى‏توجهى به اعمالش مى‏رهاند و او را به بهشت خدا مى‏رساند. علم و آگاهى است که اگر انسان يقين كند همه اعمال او از ريز و درشت و زشت و زيبا در اوراق ايّام ثبت و ضبط مى‏شود و همه آن‌ها را در روز جزا به نمايش خواهند گذاشت و حتى خود او در همين دنيا مى‏تواند پاره‏اى از كردار گذشته‏اش را با دستگاه‏هايى كه همين انسان اختراع كرده ببيند و علم پيدا كند كه هيچ چيز در هستى به فراموشى سپرده نمى‏شود بلكه همه چيز در بايگانى بزرگ جهان ثبت و ضبط مى‏گردد، از انجام كار زشت خوددارى نموده و به کارهای نيك رو مى‏آورد و از اين طريق است كه خود را از بلاهاى دنيا و آخرت رهانيده و وسيله نجات ديگران و آسايش هم نوعان خويش مى‏شود. (10)
ضرورت یاد مرگ
راه دیگری که نباید از آن غافل شد، یاد مرگ است. تلاش‌های گوناگون انسان در رهاوردهای مختلف زندگی نشان دهندۀ این است که هر کسی به دنبال سعادت و کمال خویش است. اما اکثر آن‌ها در تعیین مصداق این نوع کمال اشتباه کرده و راه اصلی را با بی راهی عوض می‌کنند. اگر کسی سعادت و کمال حقیقی خود را تشخیص بدهد و بفهمد که رسیدن به آن مستلزم گذشتن از راهی سخت و بسیار دشوار است، او را به فکر می‌اندازد که چگونه این مسیر را طی کند تا با بیشترین سود و کمتر ین ضرر و زیان مواجه شود، وسعی می‌کند جلوه‌های به ظاهر زیبا و فریب دهندۀ دنیا او را به غفلت نیندازد.
بنابراین کسی که می‌خواهد خود را آمادۀ مرگ کند چاره‌ای ندارد جز اینکه یاد مرگ را از ضروری‌ترین دغدغه‌های حیات خویش قرار دهد. امام علی علیه‌السلام راجع به این موضوع به فرزندش می‌فرماید: «پسرم، بدان تو براى آخرت آفريده شدى، نه دنيا، براى رفتن از دنيا، نه پايدار ماندن در آن، براى مرگ، نه زندگى جاودانه در دنيا، كه هر لحظه ممكن است از دنيا كوچ كنى، و به آخرت در آيى؛ و تو شكار مرگى هستى كه فرار كننده آن نجاتى ندارد، و هر كه را بجويد به آن مى‏رسد، و سرانجام او را مى‏گيرد. پس، از مرگ بترس! نكند زمانى سراغ تو را گيرد كه در حال گناه يا در انتظار توبه كردن باشى و مرگ مهلت ندهد و بين تو و توبه فاصله اندازد، كه در اين حال خود را تباه كرده‏اى. پسرم! فراوان به یاد مرگ باش، و به ياد آنچه كه به سوى آن مى‏روى، و پس از مرگ در آن قرار مى‏گيرى. تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باشی. نيروى خود را زیاد کن و کمر همّت را بسته نگهدار كه ناگهان نيايد و تو را مغلوب سازد. مبادا دلبستگى فراوان دنيا پرستان، و تهاجم حريصانه آنان به دنيا، تو را مغرور كند، چرا كه خداوند تو را از حالات دنيا آگاه كرده، و دنيا نيز از وضع خود تو را خبر داده، و از زشتى‏هاى روزگار پرده برداشته است.»(11)
مطلبی که در اینجا باید به آن اشاره کنیم این است که شاید افرادی به ضروری بودن یاد مرگ اذعان کنند ولی زر و زیورهای دنیوی موجب غفلت آن‌ها از مرگ می‌شود و به جای اینکه به هدف اصلی خلقت خود یعنی رسیدن به کمالات معنوی، بپردازند، به چیزهایی روی می‌آورند که آن‌ها را به اسفل درکات یعنی قعر جهنم می‌فرستد.

مثلی در غفلت آدمی از مرگ

برای فهم بهتر مطلبی که ذکر شد مثلی می‌آوریم که: روزی فیل مستی در پی مردی بود. او می‌گریخت و فیل از پی او می‌شتافت تا آنکه به او رسید. آن مرد مضطر شد، و خود را به درون چاهی آویخت و چنگ زد به دو شاخه که در کنار چاه روییده بود. پس ناگاه دید که در ریشۀ آن‌ها، دو موش بزرگ که یکی سفید است و دیگری سیاه، به قطع کردن ریشه‌های آن دو شاخه مشغولند. به زیر پای خود نگاه کرد و دید که چهار افعی سر از سوراخ‌های خود بیرون کرده‌اند، و وقتی به قعر چاه نگاه کرد، دید که اژدهایی دهان گشوده است تا در صورت افتادن، او را ببلعد؛ و وقتی به بالای سر خود نگاه کرد، دید که در سر آن دو شاخه اندکی عسل وجود دارد، پس مشغول به لیسیدن آن عسل شد و لذّت و شیرینی آن، او را از مارهای افعی و اژدها غافل کرد.
امَا این چاه، دنیاست که پر است از آفت‌ها و بلاها و مصیبت‌ها، آن دو شاخه، عمر آدمی، آن دو مـوش سیاه و سفید، شب و روزند که عمر آدمی را پـیوسته قطع می‌کنند، آن چهار افعی، زهرهای کشنده‌اند از سوداء و صفراء و بلـغم و خون که انسان نمی‌داند چه وقت به هیجان می‌آیند که صاحب خود را هلاک کنند، آن اژدها، مرگ است که پیوسته در طلب آدمی است که او را ببلعد 0 و آن عسل که فریفتۀ آن شده و او را از همه چیز غافل گردانیده بود لذت‌ها و خواهش‌های دنیاست. (12)
شناخت ارزش‌های یاد مرگ

یکی از راه‌هایی که برای تشویق به انجام کاری در نظر گرفته می‌شود شناساندن فواید ارزش‌های آن کار است؛ مثلاً برای تشویق به نماز فوایدی همچون: به یاد خدا افتادن، تشکر از خدا، اظهار فقر و نیازمندی خود و ... را ذکر می‌کنند.
یاد مرگ نیز از چنین شیوه‌ای مستثنی نیست و شناخت ارزش‌های آن، ما را در آمادگی برای مرگ تشویق می‌کند.
در روایت زیر که به شرح مختصری از جملات آن پرداخته شده، تقریباً تمامی ارزش‌های یاد مرگ ذکر شده است.
قال الصّادق علیه‌السلام:
«ذِكْرُ الْمَوْتِ يُمِيتُ الشَّهَوَاتِ فِي النَّفْسِ وَ يَقْطعُ مَنَابِتَ الْغَفلَه و َيُقَوِّي الْقَلْبَ بِمَوَاعِدِ اللَّهِ وَ يُرِقُّ الطَّبـْعَ وَ يَكْسِرُ أَعْـلَامَ الْهَوَى وَ يُطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ وَ يُحَقِّرُ الدُّنْيَا
حضرت امام صادق علیه‌السلام مى‏فرمايد: یاد کردن موت و به ياد موت بودن، مى‏ميراند و بر طرف مى‏كند شهوت‌ها و خواهش‌های نفس را، و قلع مى‏كند، هر چه را كه مورث غفلت است؛ و قوّت مى‏دهد ميل به جانب خدا را، و دل را نرم مى‏كند، و آثار و علامات هوا و هوس را درهم مى‏شكند، و آتش حرص را خاموش مى‏كند، و دنيا را در نظر او بى‏قدر و بى‏اعتبار مى‏كند.
وَ هُوَ مَعْنَى مَا قَالَ النَّبِيُّ (ص) فِكْرُ سَاعَهٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ وَ ذَلِكَ عِنْدَ مَا يَحُلُّ أَطْنَابَ خِيَامِ الدُّنْيَا وَ يَشُدُّهَا فِي الْآخِرَةِ0 و همين معنى است تفسير كلام حضرت رسالت پناه صلّى اللَّه عليه و آله و سلم، كه فرموده است: فكر كردن يك ساعت، بهتر و فاضل‌تر از عبادت يك سال است. امّا فكرى كه از براى آخرت و از براى بى‏اعتبارى دنيا باشد و فكر مردن و فكر كوچ كردن از دنيا، و باز کردن طناب‌های خيمه‏هاى دنيا و زدن خيمه در آخرت باشد، نه فكر ديگر؛ و معلوم است كه هر كه فكر مردن مى‏كند و مردن نصب العين او است و از مردن غافل نيست، گفتار و كردارش البتّه نيكو خواهد بود و پيرامون بدى نخواهد گشت.
وَ لَا يُشَكُّ بِنُزُولِ الرَّحْمَهِ عَلَى ذَاكِرِ الْمَوْتِ بِهَذِهِ الصِّفَه وَ مَنْ لَا يَعْتَبِرُ بِالْمَوْتِ وَ قِلَّه حِيلَتِهِ وَ كَثْرَةِ عَجْزِهِ وَ طُولِ مُقَامِهِ فِي الْقَبْرِ وَ تَحَيُّرِهِ فِي الْقِيَامَه فَلَا خَيْرَ فِيهِ.
و هر كه مردن را به خاطر بياورد و به نحوى كه مذكور شد، او را ملاحظه كند، تا او در اين فكر است، بلا شكّ رحمت الهى بر او نازل مى‏شود و غرق رحمت الهى است؛ و هر كه از مردن عبرت نمى‏گيرد و بيچارگى و عاجزى خود را در وقت مردن و بعد از مردن به خاطر نمى‏آورد و توقّف بسيار در قبر و حيرانى روز قيامت را ملاحظه نمى‏كند، پس اميد خير و خوبى در او نيست.
قَالَ النَّبِيُّ (ص) : اذْكُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ فَقِيلَ وَ مَا هُوَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ الْمَوْتُ
حضرت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏فرمايد: بسيار به خاطر بياوريد، محوكننده لذت‌ها را. پرسيدند:آن چه چيز است؟ فرمود: مردن.
فَمَا ذَكَرَهُ عَبْدٌ عَلَى الْحَقِيقَه فِي سَعَة إِلَّا ضَاقَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ لَا فِي شِدَّةٍ إِلَّا اتَّسَعَتْ عَلَيْهِ.
به خاطر نمى‏آورد مردن را كسى در حال وسعت و فراخى عيش، مگر آنكه آن عيش به او تنگ مى‏شود، و به خاطر نمى‏آورد او را كسى در حال تنگى، مگر آنكه آن تنگى بر او فراخ مى‏گردد. در اوّلی، هر گاه در عين عيش و عشرت باشد و به خاطر بياورد كه وقتى خواهد آمد كه همه اين‏ها را بايد گذاشت و در قبر پر از وحشت باید خوابيد، و هر چه كرده است و گفته است از زمان تكليف تا زمان فوت، همه را بايد به حسيب لطيف خبير، عرض كند و حساب دهد، جميع لذّات و تنعّمات بر او منغّص و ناگوار مى‏شود0 و در دوّمی هر گاه در عين تنگى و تلاطم هموم و غموم باشد و به خاطرش یاد موت بگذرد، به وسعت و شادى مبدّل مى‏شود و به خود خواهد گفت: هر گاه آخر حيات و زندگى، اين چنين شدايد و سختی‌ها باشد، اگر چند روزى به سختى بگذرد، سهل است.
وَ الْمَوْتُ أَوَّلُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الْآخِرَةِ وَ آخِرُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الدُّنْيَا فَطُوبَى لِمَنْ أُكْرِمَ عِنْدَ النُّزُولِ بِأَوَّلِهَا وَ طُوبَى لِمَنْ أُحْسِنَ مُشَايَعَتُهُ فِي آخِرِهَا.
موت، اوّل منزلى است از منزل‌های آخرت، و آخر منزلى است از منزل‌های دنيا. خوشا حال كسى كه در وقت نزول موت، اوّل منزل آخرت به او سبك باشد، بلكه خوش‌تر از دنيا باشد، و خوشا حال كسى كه مشايعت برادر مؤمن را بعد از موت آن مؤمن، كه آخر منزل از منازل دنياى او است، خوب بجا بياورد و رعايت حقّ ايمان را فراموش نكند.
وَ الْمَوْتُ أَقْرَبُ الْأَشْيَاءِ مِنْ بَنِي آدَمَ وَ هُوَ يَعُدُّهُ أَبْعَدَ فَمَا أَجْرَأَ الْإِنْسَانَ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَا أَضْعَفَهُ مِنْ خَلْقٍ.
موت نزديكترين چيزها است به آدمى و او، آن را دورتر از همه چيز قياس مى‏كند؛ و چه جرأت عظيمى است كه انسان با وجود ضعف بنيه و خلقت، بر نفس خود دارد و فكر عاقبت نمى‏كند.
وَ فِي الْمَوْتِ نَجَاةُ الْمُخْلِصِينَ وَ هَلَاكُ الْمُجْرِمِينَ وَ لِذَلِكَ اشْتَاقَ مَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْمَوْتِ وَ كَرِهَ مَنْ كَرِهَ.
موت باعث نجات مخلصان است از زحمت دنيا، و موجب هلاكت و عذاب گناهكاران است؛ و از اين جهت است كه زهّاد و عبّاد و مخلصين، مشتاق موت هستند، و آرزوى موت مى‏كنند، و گناهكاران از موت مى‏ترسند و از موت كراهت دارند.
قَالَ النَّبِيُّ (ص) مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ وَ مَنْ كَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ كَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ»؛
حضرت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏فرمايد: هر كه دوست مى‏دارد لقاى رحمت پروردگار را، حضرت پروردگار نيز لقاى او را دوست مى‏دارد، و رحمت خود را شامل حال او مى‏كند؛ و هر كه كراهت دارد ملاقات موت و ملاقات رحمت الهى را، خدا نيز ملاقات او را كراهت دارد و او را از رحمت خود بى‏نصيب می کند 0(13)

پي‌نوشت‌ها:

1- انصاری، خواجه عبدالله، مناجات خواجه عبدالله انصاری ص 143
2- عطاردی، عزیز الله، ايمان و كفرـ ترجمه الایمان و الکفر بحارالانوار، ج‏2، ص 220(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
3- زمر (39)، آیه 42
4- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏2، ص 505(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، کلام).
5- سجده، (32)، آیات 10 و11
6-شیخ صدوق، معانی الأخبار، عبد العلی محمدی شاهرودی، ج 2، ص 195(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
7- همان، ص 197
8- همان، ص 200
9- شیخ حر عاملی، وسائل‏الشيعة، ج 16، ص 99 (به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، جامع الاحادیث).
10- محمودی، عباس علی، محاسبه نفس یا روش پيشگيرى از وقوع جرم، ص 87 تا 90 (به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
11- نهج‌البلاغه-ترجمه دشتی، نامه 31، ص 531(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
12- قمی، شیخ عبّاس، منازل الآخره، ص 167
13- امام صادق «علیه‌السلام»، مصباح الشريعة، عبد الرزاق گيلانى، ص 506 تا 509(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).

موضوع قفل شده است