چرا طبيعت نمى تواند پديد آورنده جهان باشد؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا طبيعت نمى تواند پديد آورنده جهان باشد؟

در مباحث خداشناسى، گفته مى شود: تمام جهان هستى و مظاهر گوناگون آن مخلوق و پديد آمده هستند و هستى و وجود، «ذاتى» آنها نيست; يعنى به هر يك از آنها كه بنگريم مى بينيم قابل وجود و عدم هستند و هر موجودى كه بود و نبود آن ممكن باشد به طور حتم بايد وجود و هستى خود را از غير خود يعنى از كسى كه وجود ذاتى اوست و عدم درباره او ممكن نيست كسب كرده باشد; واضح است چنين به وجود آورنده و خالقى جز خداوند بزرگ موجود ديگرى نمى تواند باشد. اضافه بر اين كه: اگر منظور از طبيعت پديده فاقد عقل و ادراك باشد هرگز نمى تواند به وجود آورنده اين همه اسرار و شگفتى در جهان خلقت باشد. و اگر مقصود از طبيعت موجودى باشد كه مخلوق و آفريده غير نبوده و داراى عقل و ادراك و اراده باشد، چنين موجودى همان خداوند است كه نام او را طبيعت گذارده اند.

با سلام ،
معمولا بعد از زدن این حرف که جهان باید علتی با درک و شعوری بالاتر از انسان داشته باشد این نتیجه گرفته می شود که این علت ( خدا ) حتما در دنیا دخل و تصرف دارد و مثلا برای انسانها برنامه ی زندگی می فرستد ، این طرف ماجرا را چطور اثبات می کنند ؟
(اگر سوالم مربوط به این تاپیک نیست لطفا راهنمایی کنید از کجا بپرسم....)

سلام دوست همیشگی

اصلا من حرف شما را قبول دارم و اعتقاد دارم که طبیعت پدید آورنده بسیاری

از موجودات است . یک پرنده زیبا از تخمی بیرون می آید که دو پرنده دیگر

علت به وجود آمدن آن شده اند، گیاهان و موجودات دیگر نیز همچنین ، مثلا

نفت ، گاز، خسوف ،کسوف و هر پدیده دیگر هم دارای علتی طبیعی است .

اما سوال همچنان باقی است که این طبیعت زنده و پویا که خود پدید آورنده

این روابط و زیبایی ها است ،چگونه پدید آمده است.ما همان عامل را مهم

می دانیم و اصلا تأکیدی بر اسم آن نداریم، مسلمانان آن را خدا می دانند ،

یهودیان را یهوه می دانند و هرکس می تواند هر اسمی برآن بگذارد ، اسم

اصلا اهمیتی ندارد. همینکه ما قبول کنیم این طبیعت پدید آورنده ای دارد و

برای ما انسان ها به عنوان موجوداتی دارای شعور برنامه هایی برای

خوشبختی بیشتر در نظر گرفته است،کافی است. این قدرت ماورایی را

هرچه می خواهی نامگذاری کنیم فرقی نمی کند مهم این است که او را

بشناسیم.

اگر هم عامل پیدایش طبیعت را اتفاق بدانیم این سوال مطرح می

شودکه چرا به صورت اتفاق هر ساعت و هر لحظه در گوشه و کنار دنیا

حیوانات و جمادات جدیدی به وجود نمی ایند مثلا گاو پرنده یا انسانی که

سیزده سر داشته باشد نه بصورت نقص و عیبی در تکامل زیستی بلکه به

عنوان نوع جدیدی از جانداران که ادامه نسل داشته باشد.

اگر هم موجودی جدید یا قدرت یا رابطه ای جدید هم در گوشه از دنیا پیدا

شود آن را کشف میدانند. یعنی می گویند موجود، رابطه و.... بود که ما آن را

کشف کردیم. :Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat:

موضوع قفل شده است