آیا راهبان مسیحی مستکبر نیستند؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا راهبان مسیحی مستکبر نیستند؟

[=&quot]قرآن راهبان مسيحي را داراي استكبار نمي داند ولي از طرفي ديگر مي گويد نصاري آنها را ارباب خودشان مي دانند و همچنين انها اموال ديگران را به باطل مي خورند و از همه مهمتر اين كه آنها موجب گمراهي مردم خود هستند ايا اينهمه كفايت نمي كند كه آنها مستكبر باشند؟!
المائدة : 82 لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏ ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ
بطور مسلّم، دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان را، يهود و مشركان خواهى يافت و نزديكترين دوستان به مؤمنان را كسانى مى‏يابى كه مى‏گويند: «ما نصارى هستيم» اين بخاطر آن است كه در ميان آنها، افرادى عالم و تارك دنيا هستند و آنها (در برابر حق) تكبّر نمى‏ورزند.
التوبة: 31 اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ
(آنها) دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند، و (همچنين) مسيح فرزند مريم را در حالى كه دستور نداشتند جز خداوند يكتايى را كه معبودى جز او نيست، بپرستند، او پاك و منزه است از آنچه همتايش قرار مى‏دهند!
التوبة: 34 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ.
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! بسيارى از دانشمندان (اهل كتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل مى‏خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمى‏دارند! و كسانى كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مى‏سازند، و در راه خدا انفاق نمى‏كنند، به مجازات دردناكى بشارت ده!

کارشناس بحث : کوثر قرآن
[/]

به نام خدا
با سلام و خسته نباشید:Gol:

طبق آیات 82 تا 85 سوره مائده، مسيحيان معاصر پيامبر (ص) امتيازاتى داشتند كه در يهود نبود.

نخست اين كه: در ميان آن ها جمعى دانشمند بودند كه به اندازه دانشمندان دنياپرست يهود در كتمان حقيقت كوشش نداشتند (ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ) و نيز در ميان آن ها جمعى تارك دنيا بودند كه درست در نقطه مقابل حريصان يهود گام برمى‏داشتند، هر چند گرفتار انحرافاتى بودند ولى باز در سطحى بالاتر از يهود قرار داشتند (و رهبانا).
بسيارى از آنها در برابر پذيرش حق خاضع بودند و تكبرى از خود نشان نمى‏دادند، در حالى كه اكثريت يهود به خاطر اين كه خود را نژاد برتر مى‏دانستند، از قبول آئين اسلام كه از نژاد يهود برنخاسته بود سر باز مى‏زدند (و انهم لا يستكبرون).
به علاوه جمعى از آنان (همانند همراهان جعفر و جمعى از مسيحيان حبشه) هنگامى كه آيات قرآن را مى‏شنيدند، اشك شوق از ديدگانشان بخاطر دست يافتن به حق سرازير مى‏شد (وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ).
و با صراحت و شهامت و بى‏نظرى صدا مى‏زدند: پروردگارا! ما ايمان آورديم، ما را از گواهان حق و همراهان محمد ص و ياران او قرار ده (يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ).
آن ها بقدرى تحت تاثير آيات تكان دهنده اين كتاب آسمانى قرار مى‏گرفتند كه مى‏گفتند:" چگونه ممكن است ما به خداوند يگانه و حقايقى كه از طرف او آمده است ايمان نياوريم در حالى كه انتظار داريم ما را در زمره جمعيت صالحان قرار دهد" (وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ).

:Sham:اين مقايسه بيشتر درباره يهود و مسيحيان معاصر پيامبر اسلام (ص) است، زيرا يهود با اينكه داراى كتاب آسمانى بودند، بخاطر دلبستگى بيش از اندازه به ماديات، در صف مشركانى قرار گرفته بودند كه از نظر مذهبى با آنها هيچ وجه اشتراكى نداشتند، در حالى كه در ابتدا، يهوديان مبشران اسلام محسوب مى‏شدند و انحرافاتى همانند تثليث و غلو مسيحيت را نداشتند، اما دنيا پرستى شديد آنها را به كلى از حق بيگانه كرد، در حالى كه مسيحيان آن عصر چنين نبودند.


ولى تاريخ گذشته و معاصر به ما مى‏گويد: مسيحيان قرون بعد درباره اسلام و مسلمين، مرتكب جناياتى شدند كه دست كمى از يهود نداشت [که آیات 31 و 34 سوره توبه که شما به آن اشاره کردید می تواند نمونه ای از جنایات و استکبار آن ها باشد.]

جنگ هاى طولانى و خونين صليبى در گذشته و تحريكات فراوانى كه امروز از ناحيه استعمار كشورهاى مسيحى بر ضد اسلام و مسلمين مى ‏شود چيزى نيست كه بر كسى پنهان باشد، بنا بر اين نبايد آيات فوق [آیات 82 تا 85 مائده] را به عنوان يك قانون كلى در باره همه مسيحيان دانست جمله‏هاى «إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ ... » و ما بعد آن، گواه بر اين است كه اين آيات درباره جمعى از مسيحيان معاصر پيامبر ص نازل شده است.

با تشکر
:Hedye:

منبع: تفسير نمونه، ج‏5، ص: 56 و 57

جویا;308297 نوشت:
قرآن راهبان مسيحي را داراي استكبار نمي داند ولي از طرفي ديگر مي گويد نصاري آنها را ارباب خودشان مي دانند و همچنين انها اموال ديگران را به باطل مي خورند و از همه مهمتر اين كه آنها موجب گمراهي مردم خود هستند ايا اينهمه كفايت نمي كند كه آنها مستكبر باشند؟! المائدة : 82 لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏ ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ بطور مسلّم، دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان را، يهود و مشركان خواهى يافت و نزديكترين دوستان به مؤمنان را كسانى مى‏يابى كه مى‏گويند: «ما نصارى هستيم» اين بخاطر آن است كه در ميان آنها، افرادى عالم و تارك دنيا هستند و آنها (در برابر حق) تكبّر نمى‏ورزند. التوبة: 31 اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (آنها) دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند، و (همچنين) مسيح فرزند مريم را در حالى كه دستور نداشتند جز خداوند يكتايى را كه معبودى جز او نيست، بپرستند، او پاك و منزه است از آنچه همتايش قرار مى‏دهند! التوبة: 34 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! بسيارى از دانشمندان (اهل كتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل مى‏خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمى‏دارند! و كسانى كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مى‏سازند، و در راه خدا انفاق نمى‏كنند، به مجازات دردناكى بشارت ده!

سلام
اینکه مردم ایشان را ارباب قرار دادند به علت قائل شدن اموری برای آنهاست که حوزه توانایی و اختیارشان خارج است مثل اعتراف گناه و عفو آن توسط کشیش که امری الهی است و بندگان نمی توانند در آن دخیل شوند مگر صاحبان تصرفی از اولیاء خدا که بطور خاص ماذون هستند
اما بیان قرآن درباره عدم استکبار ایشان عام نیست لذا می فرماید : بان منهم یعنی گروهی و برخی از آنها چنین خصلتی دارند نه همه آنها چه اینکه در دین مسیحیت بیش از هرچیز بر عدم خشونت و تواضع و مهربانی تاکید می شود تا جایی که پاسخ ظلم و تعدی را هم جایز نمی شمرند که البته این تفکر افراطی است اما در عین حال می تواند موجب تربیت انسانهایی شود که شعارشان تواضع و محبت و عدم استکبار است
والله الموفق

قرآن یک بار رهبان را غیر مستکبر می داند و در جایی دیگر به بسیاری از آنها بخاطر غصب اموال مردم وعده عذاب الیم می دهد. آیا کسی که استکبار ندارد، به دوزخ می رود؟ خب کسی که اتسکبار ندارد فروتن است چطور کسی که حقیقتی مثل اسلام را نپذیرفته است فروتن است؟! این اصل استکبار است!

با نام الله

جویا;328874 نوشت:
قرآن یک بار رهبان را غیر مستکبر می داند و در جایی دیگر به بسیاری از آنها بخاطر غصب اموال مردم وعده عذاب الیم می دهد. آیا کسی که استکبار ندارد، به دوزخ می رود؟ خب کسی که اتسکبار ندارد فروتن است چطور کسی که حقیقتی مثل اسلام را نپذیرفته است فروتن است؟! این اصل استکبار است!

سلام و با تشکر

تعابیر قرآن کریم دقیق است و گفته شد که قرآن کریم حکم عدم استکبار را برای همه آنها مطرح نمی کند بلکه می فرماید منهم یعنی برخی از ایشان . بحث غصب اموال ظاهرا در مورد علمای یهود است نه مسیحیان اگر هم باشد باز به گروهی دیگر غیر گروه اول اشاره دارد
و اما استکبار وقتی در مورد یک راهب مسیحی در رد اسلام قابل طرح است که :
1- پیام اسلام به او برسد
2- به حقانیت اطمینان یابد
3- در عین درک حقانیت نپذیرد
و چنین چیزی در مورد این قشر از راهبان مسیحی تصور ندارد یعنی اگر نپذیرند یکی از سه شرط فوق را نداشته است
در عین حال خود قرآن کریم جریان ایمان آوردن شورانگیز برخی از آنها به اسلام را نقل می فرماید :
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏ ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (82) وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ (83) وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ (84) فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنِينَ (85) وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ (86)
ترجمه:
82- بطور مسلم يهود و مشركان را دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت، ولى تفسير نمونه، ج‏5، ص: 50
آنها را كه مى‏گويند مسيحى هستيم نزديكترين دوستان به مؤمنان مى‏يابى، اين به خاطر آن است كه در ميان آنها افرادى دانشمند و تارك دنيا هستند و آنها (در برابر حق) تكبر نمى‏ورزند.
83- و هر زمان آياتى را كه بر پيامبر نازل شده بشنوند چشمهاى آنها را مى‏بينى كه (از شوق) اشك مى‏ريزد بخاطر حقيقتى را كه دريافته‏اند، آنها مى‏گويند: پروردگارا ايمان آورديم، ما را با گواهان (و شاهدان حق) بنويس.
84- چرا ما ايمان به خدا و آنچه از حق به ما رسيده نياوريم در حالى كه آرزو داريم ما را در زمره جمعيت صالحان قرار دهد؟! 85- خداوند آنها را به خاطر اين سخن باغهايى از بهشت پاداش داد كه از زير درختان آن نهرها جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند و اين جزاى نيكوكاران است.
86- و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند آنها اهل دوزخند.

والله الموفق

جویا;328874 نوشت:
قرآن یک بار رهبان را غیر مستکبر می داند و در جایی دیگر به بسیاری از آنها بخاطر غصب اموال مردم وعده عذاب الیم می دهد. آیا کسی که استکبار ندارد، به دوزخ می رود؟ خب کسی که اتسکبار ندارد فروتن است چطور کسی که حقیقتی مثل اسلام را نپذیرفته است فروتن است؟! این اصل استکبار است!
سلام "منظور شمااینه که نمیتونه یک غیر مسلمان صفت فروتنی داشته باشه؟

پیام;341876 نوشت:
سلام "منظور شمااینه که نمیتونه یک غیر مسلمان صفت فروتنی داشته باشه؟

سلام
وقتی قرآن در باره علمای مسیحی می فرماید: «انهم لا یستکبرون» جای این سؤال است که آنها اگر مستکبر نیستند پس چه چیز سبب عدم فروتنی آنها در مقابل حقیقت اسلام شده است؟ اصولا انسان متواضع در برابر چه متواضع است؟ آیا جز این است که در مقابل حق؟! چطور اگر کسی تنها بخاطر یک پاسخ سلام ندادن به شخصی که از او رتبه پایین تری دارد محکوم به استکبار می شود چطور همین کس وقتی دعوت پیامبر خاتم و سلام او را بی پاسخ می گذارد دیگر مستکبر نیست؟!!

جویا;351841 نوشت:
سلام
وقتی قرآن در باره علمای مسیحی می فرماید: «انهم لا یستکبرون» جای این سؤال است که آنها اگر مستکبر نیستند پس چه چیز سبب عدم فروتنی آنها در مقابل حقیقت اسلام شده است؟ اصولا انسان متواضع در برابر چه متواضع است؟ آیا جز این است که در مقابل حق؟! چطور اگر کسی تنها بخاطر یک پاسخ سلام ندادن به شخصی که از او رتبه پایین تری دارد محکوم به استکبار می شود چطور همین کس وقتی دعوت پیامبر خاتم و سلام او را بی پاسخ می گذارد دیگر مستکبر نیست؟!!

سلام
یکی از آموزه های مورد تاکید مسیح ع فروتنی و تواضع بود . تا جایی که روزی با شستن پای شاگردانش آنها را به تواضع در برابر مردم دعوت کرد و سفارش نمود . این کار هم اکنون نیز بطور نمادین توسط پاپ انجام می شود پس بیان قرآن می تواند راجع به این ویژگی در راهبان مسیحی باشد و ربطی به پذیرش اسلام توسط آنها ندارد هرچند همین ویژگی خود عامل مثبتی در گرایش به دین حق می باشد الا اینکه همیشه تبلیغات مسموم نگاهها را عوض می کند . دیگر اینکه غالبا ارزشها در میان مبلغین یک دین به یک اندازه حفظ نمی شود بخصوص که گذشت زمان و قساوت قلبها هم خود عاملی است . و آخر اینکه باز یادآوری می کنم قرآن نمی فرماید تمام راهبان متواضع و فروتن اند بلکه می فرماید در میان آنها برخی چنین اند ببینید :
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏ ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (82 مائده )
ترجمه:
82- بطور مسلم يهود و مشركان را دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت، ولى آنها را كه مى‏ گويند مسيحى هستيم نزديكترين دوستان به مؤمنان مى ‏يابى، اين به خاطر آن است كه در ميان آنها افرادى دانشمند و تارك دنيا هستند و آنها (در برابر حق) تكبر نمى‏ ورزند
والله الموفق

موضوع قفل شده است