رفع عذاب قبر با 2 چوب تر!

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رفع عذاب قبر با 2 چوب تر!

با سلام

متن زیر در بحار ج6 ص 215 ب8 ح4 است. سوال من این است که این افراد این حرف ها را بر چه اساسی زده اند؟!!!

از چیزهایی که نافع است برای رفع عذاب قبر، گذاشتن جریدتین یعنی دو چوب تر است با میّت. و روایت شده که برطرف می شود عذاب از میّت مادامی که آن چوب تر است!


کارشناس بحث : پیام

[=&quot]جعفر بن محمد عن ذريح قال حدثنى عمر بن حنظلة عن ابى جعفر ع‏[/][=&quot]: ان رسول اللّه ص مر على قبر قيس بن فهذا الانصارى و هو يعذب فيه فسمع صوته فوضع على قبره [/][=&quot]جريدتين‏[/][=&quot] فقيل له لم وضعتها فقال تخفف عنه ما كانت خضراوين.[/]

[=&quot]
هلالى، سليم بن قيس، كتاب سليم بن قيس الهلالي، 2جلد، الهادى - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1405قم[/]

روایات بسیاری که دلالت برسنت پیامبر ص بودن این عمل داردوا این چوبها تاتر است موجب رحمت وغفران برای میت است وحداقل آن لطف لهی به بندگانش است که سببی برای رحمت اوفراهم آورند
[=&quot][/]

ماه نورد;307991 نوشت:
متن زیر در بحار ج6 ص 215 ب8 ح4 است. سوال من این است که این افراد این حرف ها را بر چه اساسی زده اند؟!!! از چیزهایی که نافع است برای رفع عذاب قبر، گذاشتن جریدتین یعنی دو چوب تر است با میّت. و روایت شده که برطرف می شود عذاب از میّت مادامی که آن چوب تر است!

سلام
اینکه دو چوب تر موجب تخفیف عذاب شود هیچ بعید نیست چه اینکه در این دنیا هم یک قرص یا آمپول کوچک درد شدیدی را برطرف می کند و ظاهرا فلسفه آن همان تخفیف است چه اینکه میت در بدو ورود به برزخ بعلت تفاوت بسیار آن عالم با این جهان دچار هول و هراس فراوان می شودد ( لذا نماز شب اول قبر داریم ) حال اگر گنهکار باشد هجوم عذاب و آتش اورا به اصطلاح عرفی نابود می کند لذا باید اسبابی برای تخفیف برایش فراهم ساخت تا کم کم به آن عالم و حوادثش آشنا شود . این نشانه رحمت الهی است .
والله الموفق

سلام
یه جورایی در باور ادم ها نمی گنجه.
یکم سخته.

باسلام خدمت دوستان
در حلیة المتقین این حدیث وارد شده و گفته شده این چوب از چوب درخت خرما باشه
خاصیت علمی چوب درخت خرما: این چوب دافع حشرات است تا زمانی که تر باشه


و اینکه قرار نیست همه حکمتها برای ما آشکار باشه

سلام
تا به حال شنیدید که چوبهای بریده شده درختان رو تا زمانیکه تر هستند نباید سوزاند؟
آیا در اینباره روایتی هم داریم؟
این مساله برای آدم چنین تداعی میکنه که حتی چوب درختان هم تا زمانیکه آب و حیاتی در آنها وجود داره مورد توجه و رحمت خالقشان هستند.چون میفرماید: و جعلنا من الماء کلشی حی
همینطور در روایات آب روی قبر پاشیدن هم برای تخفیف عذاب میت آمده...

rahavard;308941 نوشت:
سلام تا به حال شنیدید که چوبهای بریده شده درختان رو تا زمانیکه تر هستند نباید سوزاند؟ آیا در اینباره روایتی هم داریم؟ این مساله برای آدم چنین تداعی میکنه که حتی چوب درختان هم تا زمانیکه آب و حیاتی در آنها وجود داره مورد توجه و رحمت خالقشان هستند.چون میفرماید: و جعلنا من الماء کلشی حی همینطور در روایات آب روی قبر پاشیدن هم برای تخفیف عذاب میت آمده...

سلام
بحث عذاب در مساله قبر به نظر بنده ربطی به بدن جسمانی ندارد بلکه باید آنرا در ارتباط با روح در نظر گرفت
والله الموفق

حدیث صحیح است.
نظیر این حدیث در صحیحن نیز آمده است.

پیامبر از کنار قبری عبور می کرد، گفت اهل این قبر در عذابند، شاخه ای از درختی را بر روی قبر قرار داد و فرمود:
امید است که الله تا خشک شدن این شاخه در عذاب آنها تخفیف دهد.

در واقع حدیث معنی اصلی آن در جمله آخرش است.

یک بار دیگر با دقت بخوانید

ohfreedom;309129 نوشت:
حدیث صحیح است.

چطور حدیث صحیح است وقتی اشاره به علم غیب پیامبر-ص دارد؟


آنچه که باعث نجات از فشار قبر است:

و اما چیزهایی که باعث نجات از فشار قبر و عذاب آن است، پس بسیار است و ما در این جا اکتفا می کنیم به چند چیز:

اول: از حضرت امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که هر که در هر جمعه سوره ی نساء بخواند ایمن شود از فشار قبر.

دوم: روایت شده که هر که مداومت کند به خواندن سوره ی زخرف، حق تعالی او را ایمن گرداند در قبرش از جانواران زمین و فشار قبر.

سوم: از حضرت صادق(ع) منقول است ک هر که بمیرد ما بین زوال روز پنج شنبه تا زوال روز جمعه، حق تعالی او را پناه دهد از فشار قبر.

چهارم: از حضرت امام رضا(ع) منقول است که فرمود: بر شما باد به نماز شب، نیست بنده ای که برخیزد آخر شب و بجا بیاورد هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و

یک رکعت نماز وتر و استغفار کند در قنوت وتر هفتاد مرتبه، مگر آن که پناه داده شود از عذاب قبر و از عذاب جهنم و طولانی شود عمرش و گشاده شود معیشتش.

پنجم: از حضرت رسول(ص) مروی است : هر که بخواند " الیهکم التکاثر" را در وقت خواب نگاه داشته شود از عذاب قبر.

ششم: آن که بخواند در هر روزی ده مرتبه "أعدَدتُ لکلِّ هولٍ لا إله إلّا الله" تا آخر و این دعا گذشت در عقبه ی سکرات موت.

هفتم: آن که دفن شود در نجف اشرف، زیرا که از خواصّ آن تربت شریف آ ن است که ساقط می شود عذاب قبر و حساب منکر و نکیر از کسی که در آن مدفون شود.

هشتم: از چیزهایی که نافع است برای رفع عذاب قبر، گذاشتن جریدتَین یعنی دو چوب تر است با میّت. و روایت شده که برطرف می شود عذاب از میت مادامی که آن چوب،

تَر است. و نیز روایت شده که حضرت رسول(ص) گذشتند بر قبری که عذاب می کردند صاحب آ ن را، پس حضرت طلبیدند جریده یعنی شاخ درختی که برگش را کنده بودند و

به دو نصف کرد، نصفی را نزد سر میت فرو کرد و نصف دیگر را نزد پاها. و نافع است آب پاشیدن بر قبر چه آن که وارد شده عذاب برداشته می شود از میت مادامی که نم و تری در خاک قبر باشد.

حامد;309025 نوشت:
سلام
بحث عذاب در مساله قبر به نظر بنده ربطی به بدن جسمانی ندارد بلکه باید آنرا در ارتباط با روح در نظر گرفت
والله الموفق

علیک سلام

بله معلومه که ارتباطی به بدن جسمانی نداره. (اما گاها عذاب قبر ممکن است بر روی جسم میت هم آثاری برجای بگذارد)

آنچه که مورد عذاب واقع میشه جسم برزخی و بدن مثالی انسانهاست که مراتبی از عوارض ماده را دربرداره ،

{امور مثالی یا برزخی اگر چه شکل و رنگ و هیئت دارند اما جرم و وزن ندارند، طول و عرض و عمق هم دارند ولی از جرم و وزن بری هستند که این موجودات را موجودات برزخی (برزخ و متوسط بین مجرد و ماده) می نامند}

چون خداوند این عالم را بر اساس نظام و اسباب و مسببات بنیان نهاده بطوریکه اگر برگ خشکی کف چاهی بیفته روی همه جهان هستی اثر میگذاره

و از اونجاییکه چوب تر یا همون آبی که روی قبر میپاشند نه روحانی هستند و نه آثار معنوی بر جا میگذارند پس ناگزیر میت باید در قبر قابلیت اثر پذیری از آن را داشته باشه تا عذاب آتش از او برداشته بشه

اگر ایرادی میبینید یا دلیل بهتری دارید بفرمایید

باتشکر

rahavard;309238 نوشت:
علیک سلام بله معلومه که ارتباطی به بدن جسمانی نداره. آنچه که مورد عذاب واقع میشه جسم برزخی و بدن مثالی انسانهاست که مراتبی از عوارض ماده را دربرداره ، {امور مثالی یا برزخی اگر چه شکل و رنگ و هیئت دارند اما جرم و وزن ندارند، طول و عرض و عمق هم دارند ولی از جرم و وزن بری هستند که این موجودات را موجودات برزخی (برزخ و متوسط بین مجرد و ماده) می نامند} چون خداوند این عالم را بر اساس نظام و اسباب و مسببات بنیان نهاده بطوریکه اگر برگ خشکی کف چاهی بیفته روی همه جهان هستی اثر میگذاره و از اونجاییکه چوب تر یا همون آبی که روی قبر میپاشند نه روحانی هستند و نه آثار معنوی بر جا میگذارند پس ناگزیر میت باید در قبر قابلیت اثر پذیری از آن را داشته باشه تا عذاب آتش از او برداشته بشه اگر ایرادی میبینید یا دلیل بهتری دارید بفرمایید باتشکر

سلام
هرچند ارتباط جسمانی میت از این عالم قطع شده است اما چه بسا از برخی امور اعتباری که در نهادش جای گرفته همچنان تاثیر بپذیرد . مثلا از دیدن اطرافیانش از ناله و زاری آنها یا از نحوه برخورد افراد یا کارهایی که در ارتباط با دفن او انجام می دهند و همه اینها می تواند موجب آرامش یا ناراحتی او شوند . پس لازم نیست به دنبال یک ارتباط مستقیم بین امور مربوط به دفن با میت باشیم
والله الموفق

به نام خدا

در عالم اموات هر عملی در این دنیا مثلی دارد. عمل گذاشتن چوب با نیت رفع عذاب از مرده هم شبیهی در عالم قبر دارد که باعث کاهش عذاب می شود.

aminj;309334 نوشت:
به نام خدا

در عالم اموات هر عملی در این دنیا مثلی دارد. عمل گذاشتن چوب با نیت رفع عذاب از مرده هم شبیهی در عالم قبر دارد که باعث کاهش عذاب می شود.



احسنت

یعنی چیزی شبیه تعبیر خواب اما برعکسش

این یعنی ملکوت و باطن اعمال،

اما معما همچنان به قوت خودش باقیه. چرا باید نزول رحمت الهی و برداشته شدن عذاب بسته به وجود دو چوب تر باشد؟

rahavard;309645 نوشت:

احسنت

یعنی چیزی شبیه تعبیر خواب اما برعکسش

این یعنی ملکوت و باطن اعمال،

اما معما همچنان به قوت خودش باقیه. چرا باید نزول رحمت الهی و برداشته شدن عذاب بسته به وجود دو چوب تر باشد؟

با سلام
فکر کنم پاسخش رو در پستهای قبلی دادند... همه پستها رو بخونین...

ماه نورد;309654 نوشت:
با سلام
فکر کنم پاسخش رو در پستهای قبلی دادند... همه پستها رو بخونین...

علیک سلام

نه فقط پاسخ سوال کننده تاپیک داده شد نه سوال من و بقیه دوستان که یکیشونم پستش رو پاک کرد.

البته خودم چیزی رو که به نظرم صحیح بود گفتم ولی دوست دارم نظر بقیه رو هم بدونم

Rahavard;309669 نوشت:

علیک سلام

نه فقط پاسخ سوال کننده تاپیک داده شد نه سوال من و بقیه دوستان که یکیشونم پستش رو پاک کرد.

البته خودم چیزی رو که به نظرم صحیح بود گفتم ولی دوست دارم نظر بقیه رو هم بدونم

با سلام

اونی که پستش رو پاک کرد من بودم :Gig: چون جدیدا سِنسورهام خیلی به گناه حساس شده... عذاب وجدان گرفتم که نکنه حرف من واقعیت نباشه و از روی جهل گفته باشم و در کسی شبهه ایجاد کنه... البته شاید مشکلی هم نبود ولی من خودم مرض وسواس گناهی دارم... شب می خوابم صبح بلند میشم پستمو پاک می کنم :khandeh!::nevisandeh::bastan:


با سلام

در احاديث بسيار وارد شده است كه بيشتر عذاب قبر از سهل شمردن بول و از كج خلقى است و در آب بول كردن مكروه است ، در آب ايستاده بول كرده بدتر است .حلیة المتقین

ودر حلیة المتقین فقط آمده که:

در حديث ديگر فرمود كه دود چوب درخت خرما حشرات و گزندگان زمين را برمياندازد.

اما این حدیث در منابع شیعه وسنی آمده وسند عامه از سند خاصه قویتر است :

طرق عامه :

( متفق عليه )

وعن ابن عباس قال مر النبي صلى الله عليه وسلم بقبرين فقال إنهما ليعذبان وما يعذبان في كبير أما أحدهما فكان لا يستتر من البول - وفي رواية لمسلم : لا يستنزه من البول - وأما الآخر فكان يمشي بالنميمة ثم أخذ جريدة رطبة فشقها نصفين ثم غرز في كل قبر واحدة قالوا يا رسول الله لم صنعت هذا قال لعله يخفف عنهما ما لم ييبسا

وفي رواية البخاري والنسائي وأحمد بلفظ : " مر النبي ( صلى الله عليه وسلم ) بحائط من حيطان مكة أو المدينة فسمع صوت إنسانين يندبان في قبورهما فقال النبي ( صلى الله عليه وسلم ) يعذبان وما يعذبان في كبير ثم قال بلى كان أحدهما لا يستتر من بوله . الحدبث "

ودر منابع شیعه :

كتاب محمد بن المثنى: عن جعفر بن محمد بن شريح، عن ذريح المحاربي، عن عمر بن حنظلة، عن ابي جعفر (عليه السلام): " ان رسول الله (صلى الله عليه وآله) مر على قبر قيس بن فهد
الانصاري وهو يعذب فيه فسمع صوته فوضع على قبره جريدتين فقيل له: لم وضعتهما ؟ قال: يخفف ما كانتا خضراوين ".
1828 / 3 المفيد في المقنعة وقد روي عن الصادق (عليه السلام): " ان الجريدة تنفع المحسن والمسئ، فاما المحسن فتؤنسه في قبره، واما المسئ فتدرأ عنه العذاب ما دامت رطبة، ولله تعالى بعد ذلك فيه المشيئة ".

1829 / 4 عوالي اللآلي وفي حديث سفيان الثوري قال: ان النبي (صلى الله عليه وآله) قال للانصار: " خضروا موتاكم، فما أقل المخضرين يوم القيامة ! " قالوا: وما التخضير ؟ قال: " جريدتان خضرا وأن، توضعان من أصل اليدين إلى أصل الترقوة ".

وفي حديث آخر: " خضروا موتاكم، فما أقل المخضرين يوم القيامة ! ".

فضل به معني زيادتي است. راغب اصفهاني مي گويد: هر عطيه اي که بر معطي لازم نيست فضل گويند يعني احسان و رحمت و عطائي که خدا بر بندگان مي کند بر خداوند لازم نيست بلکه از روي لطف و کرم است لذا به آن فضل گويند که زيادت است و گرنه بندگان حقي در نزد خدا ندارند. نزديک به 90 مورد در قرآن فضل و رحمت پروردگار آمده است. در هر يک از آياتي از قرآن که واژه فضل الهي آمده،معنای آن با توجه به قرائن آيه مورد نظر معلوم مي شود . در این آیات فضل گاهي به معني اسلام است و گاهي به معناي مقام نبوت و ولايت است. مانند آيه 73 آل عمران : إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشا ء؛ بگو اين تفضل به دست خدا آنرا به هر کسي که بخواهد مي دهدُ»
درروایت جریدتین نیزاین خداست که میخواهد به بهانه ای به بنده اش لطف کند.

شیخ مفید در المقنعه نقل می کند: خداوند وقتی آدم را از بهشت به زمین فرود آورد، آدم وحشت زده بود لذا از خداوند درخواست نمود تا چیزی از درختان بهشت را مونس او نماید. خداوند درخت خرما را برایش فرو فرستاد. آدم در دوران زندگی اش مونس آن بود و وقتی زمان مرگش رسید به فرزندانش گفت: «من در ایام زندگیم مونس آن بودم و امید دارم بعد از مرگم نیز مونس آن باشم! لذا وقتی وفات یافتم، شاخه ای از آن بگیرید و آن را به دو قسمت، بشکافید و آن را در کفنم بگذارید!» فرزندانش نیز چنین کردند و انبیاء بعد از او نیز چنین کردند. ولی بعدا در زمان جاهلیت این کار مندرس و فراموش شد و پیامبر آن را احیاء نمود و این سنتی شد!
(به نقل از محمد تقی مجلسی در روضة المتقین ج‏1، ص: 375)
امام صادق (علیه­ السلام) می فرماید: وقتى خداوند متعال آدم را از گل آفريد، از آن گل مقدارى زيادى آمد پس نخل خرما را از آن خلق نمود و به خاطر همين است كه وقتى سر نخل را قطع كنند ديگر نمى‏رويد و محتاج به عمل تلقيح مى‏باشد.
(علل الشرائع، ج‏2، ص: 576)
به همین مناسبت از امام کاظم (علیه­ السلام) حدیثی را از پردان بزرگوارشان و آنها از پیامبر اسلام (صلی­ الله­ علیه­ و آله) نقل می کنند که: أَكْرِمُوا النَّخْلَةَ فَإِنَّهَا عَمَّتُكُمْ درخت خرما ار احترام کنید زیرا آن، عمه شماست!
(بحار الانوار ج: 63 ص: 142 به نقل از: کتاب شرح الشهاب از شیخ فضل الله راوندی)

موضوع قفل شده است