جمع بندی آيا اين روايات در مورد نكاح صحيح اند؟

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آيا اين روايات در مورد نكاح صحيح اند؟

طبق آنچه كه بعضي ها ميگويند« حورالعين و زنان بكر» در بهشت يعني نور چشم و علم بكر ، اين روايات چگونه معنا مي شوند؟ آيا صحيح اند ؟ ياخير

به مضمون
پيامبر اكرم(ص) : بهترين لذت در دنيا و آخرت براي مومن نكاح است

امام صادق(ع): بهشتيان از چيزي بيشتر از آميزش لذت نمي برند

کارشناس بحث : صدیقین

معلق;307963 نوشت:
طبق آنچه كه بعضي ها ميگويند« حورالعين و زنان بكر» در بهشت يعني نور چشم و علم بكر
سلام به شما پرسشگر گرامی
معانی که از حورالعین ارائه نمودید را نیافتم. روایت مورد اشاره تان را نقل بفرمایید تا ببینیم متنش چیست و درباره آن بحث کنیم.

اما در مورد حورالعین، باید عرض کنم که از جمله نعمت های بهشتیان، همسران بهشتی است که در چندین آیه از قرآن و نیز در روایات متعدد در توصیف همسران بهشتی تعبیر به «حور العین» شده است.

حور، جمع حوراء، به معنای زنی است که سفیدی چشمش بسیار سفید و سیاهی آن نیز بسیار سیاه باشد، و یا به معنای زنی است که دارای چشمان سیاه همچون چشم آهو باشد. «عین» در این جا جمع کلمه «عیناء»، به معنای درشت چشم می باشد. بنابراین، معنای لغوی «حور العین» مشخص است و مراد از آن، زنانی هستند که دارای چشمانی زیبا و جذاب هستند. (تفسير نمونه، ج ‏21، ص 212)

معلق;307963 نوشت:
اين روايات چگونه معنا مي شوند؟ آيا صحيح اند ؟ ياخير

به مضمون
پيامبر اكرم(ص) : بهترين لذت در دنيا و آخرت براي مومن نكاح است
امام صادق(ع): بهشتيان از چيزي بيشتر از آميزش لذت نمي برند


در برخی روایات، برترین لذت [جسمی] دنیوی و اخروی، لذت زنان یاد شده، مانند:

و في الكافي، و تفسير العياشي، عن الصادق (ع): ما تلذذ الناس في الدنيا و الآخرة بلذة أكبر لهم من لذة النساء، و هو قوله: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ- الآية ثم قال: و إن أهل الجنة ما يتلذذون بشي‏ء من الجنة أشهى عندهم من النكاح، لا طعام و لا شراب. (الميزان في تفسير القرآن، ج‏3، ص 118)

مردم در دنیا و آخرت به لذتی بزرگتر از لذت زنان بهره نبرده اند و اینست معنای آیه زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ...

علامه طباطبایی بعد از نقل این روایت دو نکته جالب می فرمایند که پاسخ شما را در بر دارد:

نکته اول:
اینکه در روایت مورد اشاره، لذت زنان را برترین لذت معرفی نموده، این معنا، از آیه 14 سوره آل عمران هم بدست می آید زیرا در این این آیه وقتی لذت های مهم جسمی و مادی را برمی شمارد، ابتدا لذت زنان را نام می برد:

زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آل عمران/14)

دوستىِ خواستنيها [ى گوناگون‏] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسب‏هاى نشاندار و دامها و كشتزار [ها] براى مردم آراسته شده، [ليكن‏] اين جمله، مايه تمتّع زندگى دنياست، و [حال آنكه‏] فرجام نيكو نزد خداست



ادامه...

نکته دوم:

حصر مذکور در روایت (که فرموده: لذت زنان برترین لذت است)، حصر اضافی و نسبی است و نه حصر حقیقی؛ یعنی نسبت به لذات جسمی و مادی، برترین لذت، لذت زنان است، اما منظور روایت این نیست که در میان تمام لذات جسمی و معنوی عالم، لذت زن برترین است، بلکه در مقایسه با سایر لذات جسمی، لذت زنان را برترین معرفی می کند؛ چه اینکه لذات بالاتر از آن هم داریم، مانند: لذت قرب حق تعالی که لذتی معنوی و فوق العاده است و قابل توصیف نیست (1):

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (توبه/72)
خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسكن‏هاى پاكيزه‏اى در بهشتهاى جاودان (نصيب آنها ساخته) و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است و پيروزى بزرگ، همين است

------------------------

توضیحی درباره حصر اضافی

حصر به یک اعتبار بر دو نوع است:

الف) حصر حقیقی؛
مثلا اگر کسی بگوید: «در این خانه هیچ کس جز زید وجود ندارد»، با این حصری که در کلامش آورده، تمام انسان های دیگر عالم را از حکم قضیه (یعنی وجود داشتن در آن خانه) خارج نموده و واقعا هم کسی جز زید در آن خانه وجود ندارد. این را می گویند «حصر حقیقی».

ب) حصر اضافی (یا همان حصر نسبی):
این حصر، نسبت به چیز معین دیگر (و نه تمام اشیاء دیگر)، حکم را محصور و مقصور می کند؛ مثلا اگر کسی در جمع سه نفریِ علی و رضا و جواد، بگوید: «فقط علی مسافر است» (و منظورش این باشد که: رضا و جواد مسافر نیستند)، او با این ادات حصری که در کلامش آورده، منظورش اینست که از آن جمع سه نفره، تنها علی مسافر است اما رضا و جواد مسافر نیستند؛ و منظور او این نیست که در دنیا هیچ مسافری جز علی وجود ندارد! این را می گویند «حصر اضافی یا نسبی». (2)

در روایت تنها نسبت به لذات جسمی و مادی، مقایسه صورت گرفته و با تمام لذات مادی و معنوی، مقایسه ای انجام نشده!


پی نوشت
---------------------
1- الميزان في تفسير القرآن، ج‏3، ص 118
2- برای اطلاعات بیشتر، رجوع کنید به: جواهر البلاغة، اثر سید احمد هاشمی، ص153

باسلام و تشكر از كارشناس گرامي

بنده هم قبول دارم كه آيات و روايات مذكور فقط اشاره به لذت هاي جسماني دارد و رضوان الله از همه بالا تراست.

در مورد دنيا شايد احتياج به اثبات نباشد كه يكي از بزرگترين خواسته ها مخصوصا براي آقايان داشتن زن زيبا و مهربان است اما مسئله بر روي عالم آخرت است

بنده طي مطالعاتي كه انجام مي دادم وقتي با توصيف نعمت هاي بهشت و حورالعين مواجه شدم براي خودم به چنين تعريف و تحليلي رسيدم: كه خداوند باري تعالي اراده كرده است با وعده به حورالعين ،به اين دغدغه ذاتي پاسخ بگويد كه اين مي تواند انگيزه خوبي براي مومن و همچنين تشويق براي عمل صالح باشد . و اين براي شخص خود بنده هم واقعا اميد بخش بود

اما اين « موضوع » را از اين جهت ايجاد كردم كه بعضا با تعابير و نگاهي مواجه مي شوم كه برداشت فوق را خدشه دار ميكند ، نگاهي كه جسمانيت در آن نفي ميشود و لذت هاي محسوس به لذت هاي معقول تعبير ميشود و در نهايت اينكه اين نگاه ،رابطه خواسته هاي دنيايي را با نعمت هاي بهشت ،مثالي مي داند نه حقيقي

آيا برداشت من در اين رابطه غلط بوده ؟ يا درست
لطفا راهنمايي ام كنيد

علیکم السلام

استاد مکارم شیرازی در کتاب «پیام قرآن، جلد پنجم»، ذیل بحثی با عنوان «معاد جسمانی» می نویسد:

«[=&quot]آیا حیات بعد از مرگ، تنها جنبه روحانى دارد؟ یعنى انسان بعد از مردن براى همیشه از این بدن جدا مى گردد، بدنش مى پوسد و متلاشى مى شود، و زندگى جاویدان در سراى دیگر تنها مربوط به روح است؟ [=&quot]یا اینکه زندگى بعد از مرگ در هر دو جنبه صورت مى گیرد، هم این جسم مادّى باز مى گردد، و هم روح، و بار دیگر با یکدیگر متّحد مى شوند؟

[=&quot]یا این که فقط جنبه جسمانى دارد یعنى تنها جسم باز مى گردد و روح چیزى جز آثار و خواص این جسم نیست؟
[=&quot]یا اینکه: معاد جنبه روحانى و نیمه جسمانى دارد، یعنى روح و جسم هر دو باز مى گردند و با هم متحد مى شوند، امّا نه این جسم مادّى عنصرى; بلکه جسم لطیفى که برتر از این جسم و عصاره آن است؟

[=&quot]
[=&quot]هریک از چهار نظریه فوق، طرفدارانى دارد،
[=&quot]امّا آنچه به وضوح از قرآن مجید استفاده مى شود و صدها آیه دلالت بر آن دارد، معاد روحانى و جسمانى است (با همین جسم مادّى) و از آنجا که بازگشت روح در میان دانشمندان و فلاسفه، مسلّم است، تعبیر به معاد جسمانى مى شود در حالى که منظور معاد روحانى و جسمانى است.»

در ادامه، ایشان دلایل خود بر معاد جسمانی را با استناد به آیات کریمه قرآن بیان می کنند؛ یکی از آن دلایل، آیاتی است که به نعمتهای جسمی و بدنی بهشت و نیز عذاب های جسمی و بدنی دوزخ اشاره دارد؛ به عنوان مثال، سوره الرحمن یا سوره واقعه را مطالعه بفرمایید؛ به خوبی نعمتهای پر زرق و برق جسمانی آخرتی برای بهشتیان، و نیز عذاب های بدنی اخروی برای دوزخیان را بیان نموده است.

به این قسمت از سوره مبارکه قیامت توجه بفرمایید:

وَ أَصْحابُ الْيَمينِ ما أَصْحابُ الْيَمينِ
في‏ سِدْرٍ مَخْضُودٍ
وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ
وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ
وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ
وَ فاكِهَةٍ كَثيرَةٍ
لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ
وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ
إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً
فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً
عُرُباً أَتْراباً
لِأَصْحابِ الْيَمينِ
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلينَ
وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرينَ (قیامت/27تا40)

و اصحاب يمين و خجستگان، چه اصحاب يمين و خجستگانى
آنها در سايه درختان «سِدر» بى‏خار قرار دارند،
و در سايه درخت «طلح» پربرگ [درختى خوشرنگ و خوشبو]،
و سايه كشيده و گسترده،
و در كنار آبشارها،
و ميوه ‏هاى فراوان،
كه هرگز قطع و ممنوع نمى‏ شود،
و همسرانى بلندمرتبه
ما آنها را آفرينش نوينى بخشيديم،
و همه را دوشيزه قرار داديم،
زنانى كه تنها به همسرشان عشق مى‏ورزند و خوش زبان و فصيح و هم سن و سالند
اينها همه براى اصحاب يمين است،
كه گروهى از امّتهاى نخستينند،
و گروهى از امّتهاى آخرين

برای مطالعه جلد پنجم کتاب پیام قرآن (بخش معاد جسمانی) لینک زیر را کلیک کنید:

http://makarem.ir/websites/farsi/compilation/?bi=231&itg=12&s=im#

ممنون ازشما ، مطالعه كردم خوب بود.

آيا برداشتي را كه بنده در اين رابطه داشته ام (در پست قبلي) در كل صحيح است؟ يا خير

چگونه مي توان ثابت كرد كه الي رقم معاد جسماني آيات و روايات مذكور استعاره نيستند

مي خواستم توضيح بيشتري بدهيد

معلق;310286 نوشت:
ممنون ازشما ، مطالعه كردم خوب بود.
آيا برداشتي را كه بنده در اين رابطه داشته ام (در پست قبلي) در كل صحيح است؟ يا خير
چگونه مي توان ثابت كرد كه الي رقم معاد جسماني آيات و روايات مذكور استعاره نيستند
مي خواستم توضيح بيشتري بدهيد
سلام مجدد خدمت شما
با توجه به پاسخی که در اینجا ( 6) عرض کردم و شما هم مطالعه فرمودید، پاسخ شما روشن گردید. در منبعی که اشاره داشتم، استاد مکارم آیات قرآنی را در 9 دسته مختلف به عنوان دلایل مدعای خود توضیح می دهند.

علاوه اینکه، یک دلیل استعاره نبودن آیات و روایاتی که به نعمت های جسمی بهشت اشاره داشته اند (مثل آیات سوره مبارکه رحمن و واقعه)، «اصول محاوره عقلا» است. حالا این یعنی چی؟ توجه بفرمایید:

نوع مردم (که عاقلند) وقتی با هم سخن می گویند، به ظواهر کلام یکدیگر توجه نموده و به معنایی که از ظاهر کلام یکدیگر برداشت می کنند، تمسک نموده و عمل می کنند و آن را حجت می دانند.

خدای متعال (که در رأس همه عقلای عالم است و آفریننده عقل و اعطا کننده آن به بشر است)، با همین زبان روشن عربی، و با اصول رایج محاوره ای و گفتگویی مردم زمان نزول، و با همان الفاظ آنها با ما سخن گفته:

... وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبينٌ (نحل/103)
... و اين [قرآن‏] به زبان عربى روشن است

وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم‏... (ابراهیم/4)
و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم، تا [حقايق را] براى آنان بيان كند...



پس مطابق با اصول محاوره ای گفتگو (که مهمترینش، حجیت ظواهر کلام است)، وعده های بهشتی حور و غلمان و نوشیدنی های گوارا و سایر نعمتهای وعده داده شده را به همان معنای ظاهری و روشنش ترجمه می کنیم و بدون دلیل قانع کننده، نمی توانیم از معنای ظاهری آنها صرف نظر نماییم. پس یک دلیل استعاری نبودن این وعده های حق الهی، حجیت ظواهر کلام است که نزد همه عقلای عالم (و در رأس آنها، حضرت باری تعالی)، حجت است.

این وعده های شیرین و حقِ باری تعالی، برای ایجاد شوق در دل بندگانش است تا با رغبت و امید به رحمت و نعمات بی کران او، با انگیزه ای دوچندان، مسیر بندگی را طی نمایند و با بیم از عذاب و شوق به نعمات بی کرانش، در طریق هدایت و بندگی ثابت قدم باشند و سختی های راه را تحمل نمایند.

برای اینکه مقایسه ای اجمالی بین نعمت های بهشتی با نعمت های دنیایی داشته باشیم و در نتیجه، درک بهتری از نعمت های بهشتی پیدا کنیم، مطالعه این لینک مناسب به نظر می رسد:

و الله در اولین لذت دنیایی میفرماید: حب الشهوات من النسا. 3:14

متطهرین;310609 نوشت:
و الله در اولین لذت دنیایی میفرماید: حب الشهوات من النسا. 3:14
سلام
در پست 3 در این باره توضیح داده شد.

باتشکر از کارشناس محترم

در مورد سند و میزان اعتبار احادیثی هم که در ابتدا عرض شد اگر اطلاعاتی دارید بفرمایید

معلق;311996 نوشت:
باتشکر از کارشناس محترم
در مورد سند و میزان اعتبار احادیثی هم که در ابتدا عرض شد اگر اطلاعاتی دارید بفرمایید
سلام

مطلبی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کردید را در احادیث نیافتم اما متن و ترجمه روایت امام صادق (علیه السلام) را در پست 3 عرض کردم و از قول علامه طباطبایی توضیح دادم که این روایت موافق آیه 14 سوره آل عمران است (پست های شماره 3 و 4 را بار دیگر مطالعه بفرمایید).

این روایت در کتاب شریف كافی، جلد 5 ، صفحه 321 ، حدیث 10 آمده است و سندش چنین است: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَا تَلَذَّذَ النَّاسُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ بِلَذَّةٍ أَكْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّةِ النِّسَاءِ وَ ...

سند این روایت از نظر رجالی ضعیف و مرسل است، زیرا در سلسله سند آن، از شخص مجهولی (که با تعبیر عَنْ رَجُلٍ از او یاد شده) نقل روایت شده است، اما با توجه به توضیحاتی که در پست های 3 و 4 عرض کردم، این روایت از نظر محتوایی ایرادی ندارد؛ در چنین روایاتی، بیشتر جنبه محتوایی لحاظ می شود تا سندی.

صدیقین;310120 نوشت:
نسبت به لذات جسمی و مادی، برترین لذت، لذت زنان است،

سلام دوباره خدمت شما

مگر همين لذت زنان نيست كه دنيا را به فساد كشيده ؟ چرا خداوند آن را در بهشت وعده داده است؟

معلق;307963 نوشت:
طبق آنچه كه بعضي ها ميگويند« حورالعين و زنان بكر» در بهشت يعني نور چشم و علم بكر ، اين روايات چگونه معنا مي شوند؟ آيا صحيح اند ؟ ياخير به مضمون پيامبر اكرم(ص) : بهترين لذت در دنيا و آخرت براي مومن نكاح است امام صادق(ع): بهشتيان از چيزي بيشتر از آميزش لذت نمي برند

سلام
روایت مورد استناد بر این اساس است که اغلب افراد چنین اند . همانطور که اگر از مردم دنیا هم بپرسید بهترین لذت را لذت جنسی می نامند اما مفهومش این نیست که لذتی برتر از آن نباشد البته لذت نکاح ویژگی خاص خود را دارد و با لذت درک معارف عالیه متفاوت است مگر اینکه این ادراک را نیز نوعی نکاح و ازدواج به حساب بیاوریم
والله الموفق

معلق;322496 نوشت:
سلام دوباره خدمت شما
مگر همين لذت زنان نيست كه دنيا را به فساد كشيده ؟ چرا خداوند آن را در بهشت وعده داده است؟
علیکم السلام

لذت زنان، دنیا را به فساد نکشانده بلکه انحراف جنسی یکی از عوامل مهم فساد دنیاست؛ مگر یک بخش مهم ازدواج، بهره مندی از همین لذت نیست، و مگر ازدواج یکی از مهمترین دستورات دینی ما نیست؟!

اسلام دین کاملی است و به همه غرایز طبیعی، پاسخی بایسته و شایسته می دهد و آنها را سرکوب نمی کند. در اسلام، غریزه جنسی با ازدواج آسان پاسخ داده شده و محدودیت های روابط زن و مرد، بین زوجین، آزاد اعلام شده تا این غریزه خداداد که ضامن بقای نسل بشر و عامل مهمی در استحکام زندگی مشترک است، به درستی پاسخ داده شود، و در بیرون از فضای زناشویی هم ضوابط بسیار دقیق و دوراندیشانه ای تدوین نموده تا فضای اجتماعی در امنیت و سلامت کامل اخلاقی قرار گیرد.

به خلاف غرب، که در عمل، آزادی جنسی را در فضای عمومی آزاد نموده و ازدواج را با محدودیت هایی روبرو نمود و نتیجه اش را هم می بینیم که در فضای عمومی و حتی خانوادگی، به هیچ وجه امنیت اخلاقی مطمئنی وجود ندارد و بنیان های خانوادگی به شدت، مخدوش و مورد تهدید است!

پس لذت زناشویی، در ذات خود، چیز بدی نیست و اگر در قالب ازدواج مشروع، شکل بگیرد، مورد تایید عقل و شرع است:

وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ (نور/32)
مردان و زنان بى‏ همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏ نياز مى ‏سازد خداوند گشايش ‏دهنده و آگاه است


وَ عَنْهُ ص أَنَّهُ قَالَ مَا بُنِيَ فِي الْإِسْلَامِ‏ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِيجِ (مستدرك‏ الوسائل، ج 14، ص 152)
از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده که: نزد خدای عز و جل، هیچ بنایی در اسلام بپا نشده که محبوب تر از ازدواج باشد. (دوست داشتنی ترین بنای اسلام نزد خداوند عز و جل، ازدواج است)


و اگر در قالب نامشروع جلوه کند، هم از نظر عقل و هم از نظر شرع، مذموم است و عواقب ناگوار و جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت:

وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً (اسراء/32)
و نزديك زنا نشويد، كه كار بسيار زشت، و بد راهى است


عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ ص لِعَلِيٍّ ع قَالَ يَا عَلِيُّ فِي الزِّنَا سِتُّ خِصَالٍ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِي الدُّنْيَا وَ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِي الْآخِرَةِ فَأَمَّا الَّتِي فِي الدُّنْيَا فَيَذْهَبُ بِالْبَهَاءِ وَ يُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ يَقْطَعُ الرِّزْقَ وَ أَمَّا الَّتِي فِي الْآخِرَةِ فَسُوءُ الْحِسَابِ وَ سَخَطُ الرَّحْمَنِ وَ الْخُلُودُ فِي النَّارِ (وسائل ‏الشيعة، ج 20، ص 311)

امام صادق از پدرانش (علیهم اسلام) نقل می کند که از جمله وصایای پیامبر (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) اینست که: در زنا شش ویژگی هست که سه موردش در دنیا و سه موردش در آخرت خواهد داد؛ اما مواردی که مربوط به دنیاست: ارزش و آبرویش از بین خواهد رفت، نابودی اش را نزدیک می کند (یعنی عمرش را کم و مرگش را نزدیک می نماید)، و روزی اش قطع خواهد گشت، و اما مواردی که مربوط به آخرت است: حسابرسی بدی خواهد داشت و گرفتار خشم خداوند خواهد شد و در دوزخ جاودانه خواهد ماند!

با سلام خدمت شما:Gol:
اگر امكان دارد منبع احاديث زير را هم از حيث صحت و اعتبار بررسي بفرماييد

1-هرمؤمنی را هفتاد زوجه از حوران می دهند و چهار زن از آدمیان، که ساعتی با حوریّه صحبت می‌دارد و ساعتی با زن دنیا و ساعتی باخود خلوت می کند و بر کُرسیها تکیه زده‌اند و بایکدیگر صحبت می‌دارند. (بحارالانوار،ج 8، ص 157، ح 98)

2-پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

3-هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

سلام به شما پرسشگر گرامی

بررسی سندی این گونه روایات _که در توصیف نعمت های بهشتی است_ ضرورت خاصی ندارد؛ به این توضیحات توجه فرمایید:

نعمت های بهشتی حقیقتا به وصف در نمی آیند، زیرا بهشت عالمی دیگر است و نسبت آن به دنیا، مانند نسبت دنیا به عالم رحم می باشد. اگر فرض کنیم، جنینی قدرت درک و فهم می داشت و می خواستیم عالم دنیا و نعمتهایش را برایش تشریح کنیم، چگونه این کار را می کردیم؟! ناچار بودیم، دنیا و نعمت هایش را به تصویر عالم رحم تعریف و توصیف کنیم و زیباترین ذهنیاتی که جنین در عالم رحم درک می کند را برایش مثال زنیم، ولی وقتی جنین متولد می شود و حقیقت نعمات دنیوی را می بیند، آن ها را نه در قیاس با نعمت های عالم رحم، بلکه به مراتب فوق آن می یابد.

تعریف و توصیف هایی که در آیات قرآن و نیز روایات از نعمت های بهشتی ذکر شده، متناسب با درک و فهم ما از دنیا و نعمتهای دنیاست که آنها را می شناسیم و با آنها انس گرفته ایم و غیر آن را درک و تجربه نکرده ایم، لذا هم در آیات قرآن و هم در روایات، در توصیف نعمت های بهشتی، بیشتر درباره زیباترین جلوه های نعمتهای دنیایی مثال زده شده است، مانند:

قصرهایی زیبا با درختانی که نهرها از زیر آن جریان دارد و از جهت کمیت و کیفیت خوردنی ها و نوشیدنی هایش، حد اعلی رعایت شده و نعمتهایش تمام نشدنی است و آنچه که بهشتیان هر لحظه اراده و اشتها نمایند برایشان حاضر و مهیا می شود و خدمتگزاران بانشاط و جوان و زیبارویانی که دائم ساقی و بر گرد آنان اند و همسران پاکی از حورعین که دست احدی بر آنان نخورده و در زیبارویی و نشاط، وصف ناپذیرند و لباس های فاخر و زیبا و زینت هایی که برایشان مهیا شده و ...

هیچگونه تهدیدی از جهت زوال و کم شدن و از دست رفتن و فاسد شدن و کهنه گشتن و تکرار شدن و سایر آفات دنیوی، این نعمات را تهدید نمی کند و بهشتیان هرگز از فردوس برین اخراج نمی شوند و هیچگاه به آفت رنج و تکرار و خستگی و مانند آن دچار نمی شوند و به صورت ابدی و همیشگی غرق در بالاترین نعمتهای ممکن هستند. (1)

کارهای دنیایی از قبیل کار و زحمت و رنج کسب حلال و مانند آن، طبیعتا در بهشت وجود ندارد زیرا در آنجا هر آنچه که بهشتیان اراده کنند، مهیا و حاضر می شود (2) و هیچ گونه رنج و ناراحتی از جهت کسب آنچه می خواهند ندارند. (3)

لذات و نعمات عالی دنیوی، با حذف تمام آفات و نقص هایش، در بهشت موجود است، از این رو به لذت ازدواج و همسر داشتن در آیات متعدد اشاره شده است. (4) نیز قصرهای زیبایی که نهرهای روان در زیر آن جاری است و سایر نعمتهایی که اندکی از توصیفشان گذشت.

ادامه...

پی نوشت
-------------------------------------
1- به عنوان نمونه رجوع کنید به: سوره های الرحمن، دهر، واقعه.
2- لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ خالِدينَ كانَ عَلى‏ رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلاً؛ جاودانه هر چه بخواهند در آنجا دارند. پروردگار تو مسؤول [تحقق‏] اين وعده است (فرقان/16)

3- لا يَمَسُّهُمْ فيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجينَ؛ نه رنجى در آنجا به آنان مى‏ رسد و نه از آنجا بيرون رانده مى‏ شوند (حجر/48)

4- ً وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ؛ و در آنجا همسرانى پاكيزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند (بقره/25)

وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَليلاً؛ و به زودى كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده ‏اند، در باغهايى كه از زير [درختانِ‏] آن نهرها روان است درآوريم. براى هميشه در آن جاودانند، و در آنجا همسرانى پاكيزه دارند، و آنان را در سايه ‏اى پايدار درآوريم (نساء/57)

و آیات بسیار دیگر که در سوره های الرحمن، دهر، واقعه و ... آمده است.

مواردی که اشاره شد، همه از جنس توصیف زیباترین نعمت های دنیاست که در توصیفات بهشتی قرآن (در سوره های الرحمن، دهر، واقعه و آیات دیگر) و نیز در روایات بسیار، به آنها اشاره شده است و هر گونه آفت دنیوی از آنها نفی شده است، اما وقتی نوبت به توصیف نادیده ها و ناشنیده ها می رسد، قرآن به اشارتی اکتفا می کند زیرا ترسیم چنین فضایی و درک حقیقت آن، برای انسانی که به زمین و نعمت هایش انس گرفته، دور از ذهن می نماید:

فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (سجده/17)
هيچ كس نمى‏ داند چه چيز از آنچه روشنى ‏بخش ديدگان است به [پاداش‏] آنچه انجام مى‏ دادند براى آنان پنهان شده است

تعبير به «هيچ كس نمى‏ داند» و نيز تعبير به «قُرَّةِ أَعْيُنٍ» (آنچه مايه روشنى چشمهاست)، بيانگر عظمت بي حساب اين مواهب و پاداش ها است، مخصوصا با توجه به اينكه «نفس» به صورت نكره در سياق نفى آمده و به معنى عموم است و شامل همه نفوس می شود، حتى فرشتگان مقرب خدا و اولياى پروردگار! (1)

از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: ان اللَّه يقول اعددت لعبادى الصالحين ما لا عين رأت، و لا اذن سمعت، و لا خطر على قلب بشر؛ خداوند مى‏ فرمايد: من براى بندگان صالحم نعمتهايى فراهم كرده‏ ام كه هيچ چشمى نديده، و هيچ گوشى نشنيده، و به فكر كسى خطور هم نکرده است! (2)

پی نوشت
-------------------------------------
1- تفسير نمونه، ج‏17، ص 148
2- تفسير نمونه، ج‏17، ص 149 ؛ اين حديث را بسيارى از مفسران از جمله طبرسى در مجمع البيان و آلوسى در روح المعانى و قرطبى در تفسيرش نقل كرده‏ اند و محدثان مشهوری مانند بخارى و مسلم نيز آن را در كتب خود آورده‏ اند.

صدیقین;337451 نوشت:
بررسی سندی این گونه روایات _که در توصیف نعمت های بهشتی است_ ضرورت خاصی ندارد؛ به این توضیحات توجه فرمایید:

با سلام وتشكر
بله همين طور است كه مي فرماييد ، مطالب ارزنده ايي بود
اما در مورد سند آن احاديث از آنجايي كه صحبت از كلام معصوم است و براي بنده جنبه تحقيقي دارد در صورت امكان بررسي نماييد

معلق;338191 نوشت:
با سلام وتشكر
بله همين طور است كه مي فرماييد ، مطالب ارزنده ايي بود
اما در مورد سند آن احاديث از آنجايي كه صحبت از كلام معصوم است و براي بنده جنبه تحقيقي دارد در صورت امكان بررسي نماييد

سلام مجدد خدمت شما
توجه نفرمودید! پاسختان را در دو پست قبل عرض کردم:
صدیقین;337451 نوشت:
بررسی سندی این گونه روایات _که در توصیف نعمت های بهشتی است_ ضرورت خاصی ندارد؛ به این توضیحات توجه فرمایید...

بررسی اسناد اینگونه روایات، در صورتی که محتوای آنها با آیات قرآن یا روایات معتبر دیگر یا براهین قطعی عقلی مخالف نباشد، ضرورتی ندارد؛ توضیح کامل مطلب، در دو پست قبل عرض شد.

پرسش:
در برخی روایات از نکاح به عنوان برترین لذات مادی بهشتیان یاد شده. لطفا در این باره توضیح دهید؟

پاسخ:
سلام به شما پرسشگر گرامی

در برخی روایات، برترین لذت [جسمی] دنیوی و اخروی، لذت زنان یاد شده، مانند:

و في الكافي، و تفسير العياشي، عن الصادق (ع): ما تلذذ الناس في الدنيا و الآخرة بلذة أكبر لهم من لذة النساء، و هو قوله: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ- الآية ثم قال: و إن أهل الجنة ما يتلذذون بشي‏ء من الجنة أشهى عندهم من النكاح، لا طعام و لا شراب(1) ؛ مردم در دنیا و آخرت به لذتی بزرگتر از لذت زنان بهره نبرده اند و اینست معنای آیه زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ...

علامه طباطبایی بعد از نقل این روایت دو نکته جالب می فرمایند که پاسخ شما را در بر دارد:

نکته اول:
اینکه در روایت مورد اشاره، لذت زنان را برترین لذت معرفی نموده، این معنا، از آیه 14 سوره آل عمران هم بدست می آید زیرا در این این آیه وقتی لذت های مهم جسمی و مادی را برمی شمارد، ابتدا لذت زنان را نام می برد:

زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آل عمران/14)
دوستىِ خواستني ها [ى گوناگون‏] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسب‏هاى نشاندار و دامها و كشتزار [ها] براى مردم آراسته شده، [ليكن‏] اين جمله، مايه تمتّع زندگى دنياست، و [حال آنكه‏] فرجام نيكو نزد خداست


نکته دوم:
حصر مذکور در روایت (که فرموده: لذت زنان برترین لذت است)، حصر اضافی و نسبی است و نه حصر حقیقی؛(2) یعنی نسبت به لذات جسمی و مادی، برترین لذت، لذت زنان است، اما منظور روایت این نیست که در میان تمام لذات جسمی و معنوی عالم، لذت زن برترین است، بلکه در مقایسه با سایر لذات جسمی، لذت زنان را برترین معرفی می کند؛ چه اینکه لذات بالاتر از آن هم داریم، مانند: لذت قرب حق تعالی که لذتی معنوی و فوق العاده است و قابل توصیف نیست (3):

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (توبه/72)
خداوند به مردان و زنان باايمان، باغ هايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسكن‏ هاى پاكيزه ‏اى در بهشت هاى جاودان (نصيب آنها ساخته) و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است و پيروزى بزرگ، همين است

پی نوشت
---------------------
1- الميزان، ج‏3، ص 118
توضیحی درباره حصر اضافی: حصر به یک اعتبار بر دو نوع است:
الف) حصر حقیقی؛
مثلا اگر کسی بگوید: «در این خانه هیچ کس جز زید وجود ندارد»، با این حصری که در کلامش آورده، تمام انسان های دیگر عالم را از حکم قضیه (یعنی وجود داشتن در آن خانه) خارج نموده و واقعا هم کسی جز زید در آن خانه وجود ندارد. این را می گویند «حصر حقیقی».
ب) حصر اضافی (یا همان حصر نسبی):
این حصر، نسبت به چیز معین دیگر (و نه تمام اشیاء دیگر)، حکم را محصور و مقصور می کند؛ مثلا اگر کسی در جمع سه نفریِ علی و رضا و جواد، بگوید: «فقط علی مسافر است» (و منظورش این باشد که: رضا و جواد مسافر نیستند)، او با این ادات حصری که در کلامش آورده، منظورش اینست که از آن جمع سه نفره، تنها علی مسافر است اما رضا و جواد مسافر نیستند؛ و منظور او این نیست که در دنیا هیچ مسافری جز علی وجود ندارد! این را می گویند «حصر اضافی یا نسبی». (برای اطلاعات بیشتر، رجوع کنید به: جواهر البلاغة، اثر سید احمد هاشمی، ص153)
در روایت تنها نسبت به لذات جسمی و مادی، مقایسه صورت گرفته و با تمام لذات مادی و معنوی، مقایسه ای انجام نشده!
3- الميزان، ج‏3، ص 118

موضوع قفل شده است